ویژهخواری
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
بررسی دیدگاه اسلام درباره پدیده انحصارطلبی و ویژهخواری
اسلام بر گردش سالم اقتصاد تاکید دارد؛ زیرا این اصل نقش اساسی در ایجاد عدالت قسطی ایفا میکند و شرایط را به گونه ای سامان میدهد که همگان بتوانند از نعمتهای الهی برای دست یابی به خوشبختی و آسایش و آرامش بهره مند شوند. از همین روست که با رفتارهای نامناسب اقتصادی چون ربا، کنزاندوزی، ویژه خواری، انحصارطلبی و مانند آن مبارزه کرده و بر توزیع منابع و ثروت از طریق ابزارهایی چون صدقات، زکات، خمس، انفال، انفاق و مانند آن تاکید کرده تا این گونه گردش سالم ثروت در جامعه تحقق یابد.[۱]
آسیبشناسی گردش سالم ثروت
در آموزههای قرآنی، ثروت و اقتصاد به عنوان اصل قوام بخش جامعه معرفی شده است.[۲] این بدان معناست که جامعه دارای ستون فقراتی است که اقتصاد آن را شکل میدهد به طوری که اگر اقتصاد و ثروت در جامعهای نباشد، دچار رکود و خمود میشود و همان طوری که انسان بدون ستون فقرات قادر به ایستادن و تولید و بهرهمندی از زندگی و نعمتهای آن نیست، جامعه بدون اقتصاد و ثروت نیز دچار فقر ستون فقرات خواهد بود و نمیتواند نیازهای ابتدایی افراد جامعه را برآورده سازد و دچار فروپاشی و یا بحران میشود؛ زیرا فلسفه وجودی جامعه، چیزی جز تأمین عناصری از خوشبختی چون آسایش و رفاه مادی و نیز آرامش و امنیت عمومی نیست؛ پس اگر جامعه نتواند عنصر آسایش و رفاه را فراهم آورد، به سرعت گرفتار اضمحلال و فروپاشی خواهد شد و افراد جامعه از آن جامعه خارج شده و به جوامع دیگر سرازیر میشوند تا نخستین و اصلیترین دغدغه آنان را تأمین و فراهم کند.
اسلام به عنوان گفتمان الهی بر آن است تا فلسفه و سبک زیستی را ارائه دهد که پاسخگوی همه نیازهای انسانی از مادی و معنوی، دنیوی و اخروی باشد. از این رو دغدغه اقتصاد به عنوان یک دغدغه در کنار امور عبادی محض چون توحید و نماز قرار میگیرد و اصولی چون انفاق و زکات در آنها مورد تاکید قرار میگیرد.[۳] آموزههای اسلامی بهگونهای سامان یافته که قطعات آن همانند یک پازل عمل میکند. به این معنا که گاه حتی با ظاهری ناهمگون و عجیب و غریب، وقتی در کنار دیگر قطعات قرار میگیرد یک طرح جامع و کامل را ارائه میدهد که همه نیازهای انسان در آن به بهترین و کاملترین وجه پاسخ داده شده است. اگر این قطعات به درستی در کنار هم قرار نگیرد یا برخی از قطعات برداشته شود و از بیرون قطعهای به آن افزوده شود که در مذاهب و مکاتب التقاطی رخ میدهد، نمیتواند تصویر کاملی ارائه دهد و پاسخگوی نیازهای بشری باشد؛ چراکه هر تغییر و تبدیلی به معنای خلل و رخنه در قطعه دیگر است و این گونه نیست که اگر مثلا قطعه ازدواج در جای خود قرار گیرد ولی اصل ارث و دیه و مانند آن از فرهنگ دیگری اخذ شود، آن قطعه ازدواج بتواند کارایی مناسبی داشته باشد؛ بلکه خلل در احکام ارث و دیه و اخذ آن مثلا از فرهنگ غربی، قطعه ازدواج که از احکام اسلامی گرفته شده را نیز دچار اختلال میکند و از کارایی میاندازد.
بر این اساس، اگر در اسلام، اقتصاد مثلا به عنوان اصل قوام بخش جامعه معرفی میشود، مجموعهای از آموزهها و احکام برای ایجاد و یا تقویت آن نیز بیان شده است. باتوجه به اینکه اصل گردش سالم اقتصاد یک اصل اساسی در تحقق اقتصاد مفید و قوام بخش است تا همه در یک فرصت برابر از همه نعمتهای الهی برخوردار شوند، اسلام ضمن تاکید بر آن در آیاتی از جمله آیه ۷ سوره حشر بر آن است تا عوامل اقتضایی آن را ایجاد کند و موانع را نیز از سر راه آن بردارد. این گونه است که در قالب تحلیل علمی و توصیه عملی، مقتضیات، شناسایی و در شکل احکام و آموزههای دستوری در قالب بایدها ارائه میشود و موانع نیز پس از شناسایی در قالب نبایدها نهی میگردد. آموزههای قرآنی از این ویژگی برخوردار است که حکمت علمی را با حکمت عملی جمع بسته و حتی در یک قضیه بخش نخست را به بودها و نبودها و بخش دوم را به بایدها و نبایدها اختصاص میدهد و این گونه ارتباط میان حقایق و هستها را با حوزه ارزشها و بایدها و نبایدها برقرار میکند. بنابراین، بسیاری از گزارههای قرآنی از این ویژگی برخوردار است که تبیین را با توصیه همراه دارد که در قالب ارزشگذاری و امر و نهی ارائه میشود.[۴]
ویژه خواری و انحصارطلبی، مانع اقتصاد سالم و قوام بخش
در آیات قرآنی اموری چون ربا، کنزاندوزی و ویژهخواری و انحصارطلبی به عنوان مهمترین موانع اقتصاد سالم و قوام بخش معرفی شده است؛ زیرا این امور اجازه نمیدهد تا ثروت به شکل سالم در دست عموم مردم به گردش در آید و عموم مردم از ثروت و نعمتهای الهی برخوردار شوند. اسلام به همان میزان که بر انفال و ثروت عمومی و دولتی، صدقات، انفاق، زکات، خمس، خرید و فروش و مانند آن به عنوان عوامل تأمین کننده اقتصاد سالم و گردش سالم و فراگیر ثروت در جامعه تاکید میکند، با هرگونه رباخواری و کنزاندوزی و انحصارطلبی و ویژهخواری هم مبارزه میکند؛ زیرا اگر موانع از سر راه گردش سالم اقتصاد و ثروت برداشته نشود نمیتوان امید داشت که عوامل اقتضایی تاثیرگذار باشد.
به عنوان مثال اگر بخواهیم آتشی داشته باشیم، باید سوخت مورد نیاز و عوامل آتش افروزی چون هیزم، نفت، اکسیژن و مانند آن فراهم باشد و موانعی چون آب، خیسی و تری هیزم، حجم زیاد دي اﮐﺴﯿﺪ ﮐﺮﺑﻦ co۲ و مواد هالوژنه، انواع پودرها و کفهای ویژه اطفای حریق وجود نداشته باشد. پس همان طوری که مقتضی لازم است تا وجود داشته باشد، موانع باید حذف شود و یا وجود نداشته باشد تا آتشی برافروخته شود. بر اساس آموزههای قرآنی، ویژهخواری یکی از موانع مهم در سر راه گردش سالم اقتصاد است. اینکه مثلا برخی تنها از ثروت و نعمت برخوردار شوند موجب میشود تا دیگران محروم شده و نتوانند زندگی سالم و سازندهای داشته باشند.[۵]
رانت اقتصادی، خیانت و ظلمی بزرگ
در هر جامعهای برخی از افراد جامعه به سبب جایگاههای خاص در سلسله مراتب مسئولیت اجتماعی، دسترسی آسانتری به ثروت دارند. گاه این دسترسی به اصل ثروت و مال نیست، بلکه دسترسی به اطلاعات و علمی است که ثروت ایجاد میکند. به عنوان نمونه اگر در هیات دولت و یا مجلس به طور مخفیانه طرحی در جریان باشد که فلان منطقه به عنوان منطقه آزاد اقتصادی معرفی خواهد شد، اطلاعات در این باره به افراد کمک میکند تا زمینهای آن مناطق را پیش از آگاهی مردم از طرح به بهایی اندک خریداری کرده و بسیار گرانتر در آینده بفروشند. چنین رانت اطلاعاتی موجب میشود که عدهای خاص به ثروتهای هنگفتی دست یابند و فاصله طبقاتی را در جامعه رقم زنند. از نظر آموزههای قرآنی هر کاری که موجب شود تا عدالت مخدوش شود و مردم از قسط وسهم خویش محروم شوند، امری حرام و گناهی بزرگ است. اگر موقعیت اجتماعی شخص موجب شود تا اطلاعات و دانشی در اختیارش قرار گیرد که در اختیار دیگران نیست، و بخواهد از این دانش برای مقاصد شخصی بهره گیرد و یا حتی خویشان و نزدیکان خود را به کمک آن اطلاعات در موقعیت برتری قرار دهد گناهی بزرگ مرتکب شده است؛ زیرا مسئولیتهای اجتماعی از نظر قرآن، امانتهای الهی است که میبایست به درستی ادا شود.[۶] چنین کسانی که از رانت اطلاعات اقتصادی بهره میبرند نه تنها در امانت خیانت میکنند بلکه در بیتالمال و حقالناس نیز اجحاف و ظلم بزرگ روا میدارند و مستوجب عقوبتی بس سنگین در دنیا و آخرت خواهند شد.
از نظر آموزههای قرآنی ویژهخواری و انحصارطلبی میتواند به دو گونه شکل گیرد:
- اینکه خود را بر دیگران برگزیند و از اطلاعات و دانش و مقامی که دارد برای افزایش قدرت و ثروت خود بهره گیرد؛ به این معنا که اطلاعاتی را که به حکم مسئولیت در اختیار دارد برای خود نگه دارد و از آن برای حذف رقیبان یا سبقت در معاملات و قراردادها و مانند آن استفاده کند؛
- این اطلاعات و دانش را در اختیار خویشان و اقرباء قرار دهد و یا آنان را در معاملات دولتی و ملی بر دیگران مقدم دارد و پیشنهاد انجام کاری را به آنان داده و یا طرحهای ملی را در وهله نخست به آنان واگذار کند.
چنین رویهای در ادبیات عربی به عنوان «استئثار» شناخته میشود. اگر «ایثار» به معنای گذشت از حق خویش به نفع و سود دیگری است، استئثار به معنای خودگزینی و اختصاص دادن چیزی به خود است.[۷] پس استئثار و ویژهخواری به معنای: مقدّم داشتن خود يا وابستگان و هواداران خود بر ديگران در تأمين نيازها و خواستهاست. شکی نیست که ویژهخواری به سبب آنکه مخالف عدالت است از مصادیق ظلم به مردم خواهد بود و اینگونه نیست که تنها یک امر ناپسند اخلاقی باشد بلکه عملی حرام و گناهی بزرگ است، بهویژه آنکه با اصول امانتداری[۸]، اقتصاد سالم، گردش سالم و آزاد ثروت در میان مردم[۹]، فلسفه بعثت و ارسال رسولان و انزال کتب الهی و اجرای عدالت[۱۰] و اصول دیگر اسلام مخالف است. ریشه و خاستگاه این نوع رفتار در خیانتپیشگی افراد، حرص و آز شدید به امور دنیوی، دنیاطلبی، بیاعتنایی به حقوق مردم، بیرغبتی به اخلاق و مکارم اخلاقی و مانند آن نهفته است.[۱۱]
عوامل ویژهخواری
مهمترین عامل در بوجود آمدن این رویه و رفتار در افراد انسانی قدرت و مناصب اجتماعی و سیاسی است. کسانی که در مناصب دولتی قرار میگیرند و به عنوان قاضی، حاکم، وزیر و نماینده و مانند آن پستها و مناصبی را اشغال میکنند، در معرض خطر ویژهخواری و انحصارطلبی هستند. از این رو امیرمؤمنان علی(ع) میفرماید: مَن مَلَكَ، استَأثَرَ؛ هر كس به پادشاهی و فرمانروايى و قدرت رسيد، ویژهگرایی و انحصارطلبى پيشه مى كند.[۱۲] پس میتوان قدرت را مهمترین عامل در گرایش مردم به ویژهخواری و انحصارطلبی دانست. کسانی که پیش از ورود به مناصب اجتماعی و سیاسی و قضایی، تزکیه نفس نکردهاند و هنوز گرایش به دنیا و لذات دنیوی در آنان وجود دارد در خطر این هستند که به تودههای مردم ظلم روا دارند و با استفاده از قدرت و اطلاعات و دانشهایی که در اختیارشان است، از گردش سالم اقتصاد و جریان آزاد آن جلوگیری کرده و به افزایش ثروت خود بپردازند. با نگاهی به جهان امروز به آسانی میتوان به نقش قدرت و مناصب اجتماعی و سیاسی در ویژهخواری و افزایش فاصله طبقاتی و چالش فقیر و ثروتمند پی برد. امروز شاید کمتر از یک درصد از افراد جامعه، ۹۹ درصد ثروت جهان را در اختیار دارند که همه آنها از طریق ویژهخواری و انحصارطلبی به دست آمده است.[۱۳]
آثار پدیده زشت و مجرمانه ویژهخواری
همانطورکه بیان شد مهمترین تاثیری که ویژهخواری و انحصارطلبی موجب میشود، افزایش فاصله طبقاتی است بگونهای که فقیر روز به روز فقیرتر و ثروتمند روز به روز بر ثروتش افزوده میشود؛ زیرا ویژهخواران اجازه نمیدهند تا دیگران در منابع ثروت سهیم شوند و بتوانند به شکل مساوی و عادلانه در مزایدهها و مناقصهها مشارکت داشته باشند. این گونه است که روز به روز بر فقر فقیر افزوده خواهد شد و توانایی رقابت سازنده را نخواهد داشت بلکه زمینگیر شده و قدرت ایستادگی و مقاومت در برابر ویژهخوار را از دست میدهد. البته ویژهخواری تنها موجب بحران و آسیبهای اقتصادی نخواهد شد، بلکه بحرانهای اخلاقی، اجتماعی و روحی و روانی و فرهنگی را نیز به دنبال خواهد داشت. امیرمؤمنان در سخنی به برخی آثار ویژهخواری و انحصارطلبی اشاره میکند که نشان میدهد که این عمل زشت و مجرمانه و گناه و ظلم تنها به حوزه اقتصادی محدود نخواهد شد بلکه دیگر حوزههای زندگی فرد و جامعه را به شدت تحت تاثیر آثار زیانبار و مخرب قرار خواهد داد. ایشان میفرماید: «الاِستِئثارُ يوجِبُ الحَسَدَ، وَ الحَسَدُ يوجِبُ البِغضَةَ، وَ البِغضَةُ توجِبُ الاِختِلافَ، وَ الاِختِلافُ يوجِبُ الفُرقَةَ، وَ الفُرقَةُ توجِبُ الضَّعفَ، وَ الضَّعفُ يوجِبُ الذُّلَّ، وَ الذُّلُ يوجِبُ زَوالَ الدَّولَةِ وَ ذَهابَ النِّعمَةِ»؛ ویژهخواری و انحصارطلبى، حسادت مى آورد و حسادت، دشمنى و دشمنى، اختلاف و اختلاف، پراكندگى و پراكندگى، ضعف و ضعف، زبونى و زبونى، زوال دولت و از ميان رفتن نعمت.[۱۴] دولتهایی که مسئولان آن به جای پاسخگویی ریاست میکنند، گرفتار ویژهخواری و انحصارطلبی میشوند و انفال عمومی را از عنوان بیتالمال مسلمین به بیتالمال خود تبدیل میکنند و بر گنجینههای خود میافزایند. کسی که این گونه عمل میکند شکی در خیانت در امانتداری او نیست. اینان عهدشکن و بیوفا هستند و همه چیز را برای خود میخواهند. پس وقتی وعده میدهند و عهدی میبندند دروغ میگویند.
ویژه خواری مسئولان که مدعی ریاست میشوند و خود را رئیس نه مسئول در برابر خدا و خلق میدانند، موجب میشود که جامعه به تباهی رود. البته از نظر امیرمؤمنان علی(ع) خود ویژهخوار پیش از مردم به هلاکت و تباهی خواهد افتاد؛ زیرا اگر مردم دنیای خود را از دست میدهند، ویژهخوار آخرت خویش را به بهایی اندک فروخته و هلاکت ابدی را برای خود رقم زده است. آن حضرت میفرماید: «مَن يَستَأثِر مِنَ الأَموالِ يَهلِك»؛ هر كه در اموالْ انحصارطلبى كند، نابود مى شود.[۱۵]. آن حضرت(ع) در فرمانش به مالک اشتر نیز میفرماید: از انحصارطلبى در آنچه مردم در آن برابرند و غفلت از آنچه در حوزه مسئوليت تو قرار دارد و در برابر ديدگان [مردم]روشن است، بپرهيز؛ زيرا تو، به خاطر ديگران مؤاخذه خواهى شد و به زودى پرده هاى امور از برابر ديدگانت كنار خواهد رفت و داد ستمديده از تو گرفته خواهد شد.[۱۶]
امیرمؤمنان علی(ع) درباره انحصارطلبی عثمان و ویژهخواری وی که نابودی دولتش را نیز به دنبال داشت میفرماید: او انحصارطلبى كرد و بد انحصارطلبى كرد. شما نيز ناشكيبى كرديد و بد ناشكيبى كرديد (هر دو از حد گذرانديد) و خداوند را در باره انحصارطلب و ناشكيب، حُكمى است قطعى [كه در آينده يا قيامت، تحقّق خواهد يافت].[۱۷] پیامبر(ص) کسانی که انفال و ثروت عمومی مردم و دولت را برای خود میخواهند و از آن سوء استفاده میکنند ملعون دانسته، میفرماید: پنج گروهاند كه من و هر پيامبر مستجاب الدعوهاى، آنان را لعنت كردهايم: كسى كه به كتاب خدا بيفزايد، كسى كه سنّت مرا فرو بگذارد، كسى كه تقدير خدا را باور نداشته باشد، كسى كه حرمت عترت مرا كه خداوند مقرّر داشته است، بشكند و كسى كه انفال را به انحصار خود در آورد و آن را بر خويشتن روا بشمارد.[۱۸] از نظر اسلام انفال، ثروت عمومی است و کسی حق و امتیازی در آن ندارد. امام علی(ع) میفرماید: در اين انفال، هيچ كس را بر ديگرى امتيازى نيست؛ چرا كه خداوند عز و جل خود، آن را تقسيم كرده است.[۱۹] در آیات و روایات بهویژه روایاتی که از پیامبر(ص) و امیرمؤمنان علی(ع) نقل شده مبارزه با ویژهخواری در دستور کار قرار گرفته است. امیرمؤمنان علی(ع) به سبب شرایط ویژهای که ایجاد شده بود و ثروت بسیاری در اختیار دولت و مسئولان بود به شدت با ویژهخواری و بهرهمندی مسئولان و خویشان آنان مبارزه میکرده است که پرداختن به این موضوع فرصت بیشتری میطلبد.[۲۰]
انواع آسیبهای اجتماعی
جامعه بشری دارای فلسفه و اهدافی است که شامل اهداف کمالی نسبت به فرد و عموم اعضای جامعه است. با توجه به اینکه جوامع برای پاسخگویی به نیازهای عاطفی و مادی و معنوی و مانند آنها شکل میگیرد، هرگونه انحراف و کژی در این میان میتواند جامعه را دچار بحران کرده و گاه مشروعیت آن را از میان بردارد و موجبات فروپاشی درونی جامعه فراهم آورد. در طول تاریخ جوامع بشری در مناطق گوناگون جهان به همین دلیل فروپاشیده و مردم از روستا، شهر و حتی کشور و مناطق جغرافیایی فرار کرده و به مناطق دیگر و جوامع دیگر پیوستهاند؛ زیرا جامعه موجود را نه تنها پاسخگو به نیازهای ابتدایی ندانسته بلکه حتی مانع جدی در سر راه پیشرفت خود و رسیدن به مکانت و منزلت انسانی قلمداد کردهاند. در سدههای اخیر کوچها و مهاجرتهای جمعی از مناطقی از جهان به مناطق دیگر بیشتر در همین ارتباط انجام گرفته است.
مطالعه انحرافات و کجرویهای اجتماعی و به اصطلاح، آسیبشناسی اجتماعی (Social Pathology) عبارت از مطالعه و ریشهیابی بینظمیها، ناهنجاریها و آسیبهایی نظیر بیکاری، اعتیاد، فقر، خودکشی، طلاق و مانند آنها، همراه با بررسی تحلیل علل و تبیین شیوههای پیشگیری و درمان آنها و نیز مطالعه شرایط بیمارگونه و نابسامانی اجتماعی است. آسیبهای اجتماعی شامل آسیبهای اقتصادی چون سرقت، رانتخواری، اختلاس، کلاهبرداری، تکدیگری و مانند آنها، آسیبهای قدرت سیاسی چون رابطهگری، پارتیبازی، خویشاوندگرایی، حذف رقیب، ترور شخصیت و مانند آنها، آسیبهای مسئولیت و نقش اجتماعی چون فرار از منزل، خیانت به همسر، پرخاشگری، خشونت، جنگ، قتل و مانند آنها و نیز آسیبهای فرهنگی و علمی چون دورویی، نیرنگ، دروغگویی، گسست فرهنگی، گسست نسلی، بیاعتمادی و مانند آنها میشود.[۲۱]
رانتخواری و ویژهخواهی، سوء استفاده از موقعیت
یکی از آسیبهای مهم در جوامع بشری، ویژهخواهی و رانتخواری است. رانت در انگلیسی (RENT) به معنای کرایه و اجاره گرفتن چیزی است. اما رانت در اصطلاح، هرگونه درآمدی خارج از عرصه فعالیتهای مولد اقتصادی است. رانتخواری و فزون خواهی در سادهترین معنا، سوء استفاده از فرصتها و امکانات جامعه و کسب امتیازی انحصاری است که به دور از هرگونه رقابت، نصیب برخی از افراد میشود و آنان را به ثروت، قدرت، یا موقعیت برتر و مانند آنها میرساند. رانتخوارها با استفاده از نفوذ سیاسی و اقتصادی یا از طریق آشنایانی که صاحب این نفوذ هستند به صورت غیرقانونی به امکانات، اطلاعات محرمانه و یا منابع مالی دست پیدا میکنند و از این راه به کسب ثروت میپردازند. پس رانتخواری در حوزه اقتصادی درآمدی است که از فرصتها و موقعیتهای برتر به دست آمده باشد، یعنی همان ثروت حاصل از کار غیرتولیدی و بادآورده. البته برخیها رانتخواری را معطوف به واگذاری انحصاری امکانات، فرصتها و موقعیتها به اشخاص حقیقی و حقوقی دانستهاند. این افراد براساس داشتن رابطه فامیلی- حزبی- شخصی از موقعیت خود یا دیگران سوء استفاده میکنند.
به هر حال، فزونخواهی نوعی سوء استفاده از موقعیت خود و دیگران برای رسیدن به امتیاز انحصاری در چیزی است که سایرین را از شرایط بهرهبری آن محروم میسازد. در دوران معاصر که عصر اطلاعات است، داشتن اطلاعات، قدرت است. از همین رو، گاه دادن اطلاعات از سوی مسئولان چون نمایندگان مجلس درباره طرحی، به عنوان رانت تلقی میشود؛ زیرا به دارنده اطلاعات، قدرت و امتیازی میبخشد که دیگران از آن محروم هستند. در جوامعی که آلوده به انواع آسیبهای اجتماعی است هر کسی به طریقی در جستوجوی ویژهخواهی است. این گونه است که احزاب و جناحها و گروههایی شکل میگیرد که به دنبال زیادهخواهی و رانتخواری هستند تا از امتیازات و انحصار در اموری برخوردار شوند. چنین رویهای همه ابعاد جامعه از فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و علمی و مانند آن را آلوده میکند و یک بحران اجتماعی فراگیر را بوجود میآورد.[۲۲]
دیدگاه قرآن درباره فزونخواهی
اسلام با رانتخواری و سوء استفاده از موقعیت به شدت برخورد میکند؛ چراکه رانتخواری و ویژهطلبی خلاف فطرت و طبیعت انسانی و عدالت است. براساس آموزههای قرآنی، عدالت به معنای قرار گرفتن هر چیزی در جای مناسب خود و اعطای حق به هر صاحب حقی است. بنابراین، اگر کسی بخواهد از طریق موقعیت خویش یا دیگران، امتیاز انحصاری کسب کند تا بر موقعیت و ثروت و قدرت خود بیفزاید، ظلم روا داشته است؛ چراکه اجازه نداده و نمیدهد تا هر چیزی یا هر کسی در جای مناسب و حق خود قرار گیرد. انسانها به طور فطری خواهان عدالت هستند؛ زیرا عقل و فطرت به آنان میگوید قرار گرفتن هر چیزی در جای مناسب خود، به معنای رسیدن به موقعیتی است که خداوند برای کمال هر کس و هر چیزی قرار داده است؛ یعنی اگر هر چیزی در موقعیت مناسب و حق خود قرار گیرد، به مقصد و مقصود کمالی خود رسیده است؛ اما جابجائی موقعیتها از طریق ظلم و بیعدالتی، دور شدن از جایگاه مناسب است که میتواند به موقعیت خود فرد نیز آسیب برساند؛ چراکه جهان هستی از نظمی مبتنی بر عدالت برخوردار است که هر جابجائی، میتواند اثرات مخرب و زیانباری را در موقعیت چیز یا کس دیگر ایجاد کرده و در نهایت همانند سقوط یک سبب از سببهای بازی دومینو میتواند یک مجموعه منظم و کامل را تخریب کند.
پیامبر گرامی(ص) نیز به شدت با هرگونه سوءاستفاده از موقعیت مبارزه و مخالفت میکند؛ زیرا اینگونه رفتار بیرون از طبیعت فطری بشر و مخالف عدالت و عدالتخواهی است. پیامبر(ص) گاه به این نکته توجه میدهد که حاضر نیست از موقعیت خود سوءاستفاده کند و از علم غیبی که خداوند در اختیارش گذاشته بهرهبرداری شخصی کند و خود را به ثروت و قدرت برساند؛ چراکه علم غیب ایشان استقلالی نیست، بلکه تابع علم غیب الهی و در محدوده رضایت خداوند است.[۲۳] پس اولا اطلاعات و علم غیب ایشان، تابع علم الهی و محدود به رضایت خداوند و در چارچوب مسئولیتهای اوست که اگر برخلاف آن عمل کند اول خودش آسیب میبیند. از همین رو، نمیتواند از آن سوء استفاده کند و به ثروتاندوزی و تکاثر و استکثار بپردازد. از همین رو از سوی خداوند مامور میشود تا به طور رسمی و آشکار و شفاف اعلام کند که علم غیب او استقلالی نیست و اگر این چنین بود احتمال این داشت که تکاثری داشته باشد، اما چون علم غیب ایشان علم غیب تبعی و در محدوده رضایت و مسئولیت الهی اوست، نمیتواند استکثار و تکاثری داشته باشد و بر ثروت و قدرت خود بیفزاید. در آیه ۱۸۸ سوره اعراف آمده است: قل لا املک لنفسی نفعا و لا ضرا الا ماشاءالله ولو کنت اعلم الغیب لاستکثرت من الخیر و ما مسنی السوء، ان انا الا نذیر و بشیر لقوم یؤمنون؛ بگو:«جز آنچه خدا بخواهد، برای خودم اختیار سود و زیانی ندارم و اگر غیب (استقلالی نه تبعی) میدانستم قطعا خیر بیشتری برای خود میاندوختم و هرگز به من آسیبی نمیرسید؛ اما من جز بیمدهنده و بشارتگر برای گروهی که ایمان میآورند، نیستم».
بنابراین، پیامبر گرامی(ص) هرگز از موقعیت خود سوءاستفاده نخواهد کرد و بر قدرت و ثروت خود نمیافزاید و گرایش به تکاثر و کثرت مال و ثروت نخواهد داشت. البته مردم و اعراب حجاز و نجد دوست میداشتند که پیامبر(ص) بهعنوان یک انسان همانند آنان از این موقعیت سوءاستفاده کند؛ چراکه مردم جاهلی آن زمان، از عقل دورافتاده و گرایش به جهالت و سفاهت داشتند؛ به همین جهت آسیبهای اجتماعی چون فزونخواهی و سوءاستفاده از موقعیت برای انحصارگرایی در میان آنان رشد و تقویت شده بود. آنان از پیامبر(ص) انتظار داشتند به اعتبار موقعیت خود با خدا، از آن برای نفع شخصی بهره گیرد و ویژهخواهی کند؛ لذا به آن حضرت میگفتند که اگر ارتباطی با آسمان و خداوند دارد، باید دارای خانهای از طلا و بوستانی از درختان خرما و انگور و مانند آنها داشته باشد: ﴿وَقَالُواْ لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الأَرْضِ يَنبُوعًا * أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِّن نَّخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الأَنْهَارَ خِلالَهَا تَفْجِيرًا * أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاء كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَالْمَلائِكَةِ قَبِيلاً * أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِّن زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاء وَلَن نُّؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَّقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنتُ إِلاَّ بَشَرًا رَّسُولاً﴾[۲۴] خداوند بارها در آیات قرآنی بیان کرده که هدف پیامبران از دعوت مردم تنها دعوت به سوی خداست نه به سوی خود[۲۵] در حالی که مردم برخلاف آن رفتهاند.[۲۶] آنان همچنین مامور بودند که از موقعیت خود سوءاستفاده نکنند و چیزی از مردم نخواهند و خود را بر مردم تحمیل نکنند.[۲۷]
پیامبران گاه متهم میشدند که میخواهند از موقعیت خود سوءاستفاده کنند و خود را بهعنوان رهبر مردم جا بزنند و موقعیت سیاسی و اجتماعی دیگران را در خطر اندازند. منافقان در دوره پیامبر(ص) چنین تصوری داشتند و برای همین توطئه کردند تا جلوی ایشان را بگیرند. ضرورت هوشیاری حاکمان و مسئولان نسبت به اطرافیان خود البته برخی از افراد همیشه از موقعیت خود سوءاستفاده میکنند و از موقعیت خویشی و فامیلی برای برتری در امور سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بهره میگیرند. از جمله کسانی که معروف به سوءاستفاده از موقعیت خود بود میتوان به قارون اشاره کرد. معروف است که قارون از بستگان نزدیک حضرت موسی(ع) بود و از نظر اطلاعات و آگاهی، معلومات قابل ملاحظهای از تورات داشت و نخست در صف مؤمنان بود. ولی غرور ثروت او را به آغوش کفر کشید و بالاخره با پیامبر خدا به مبارزه برخاست و سرانجام هلاک شد. گرچه قارون از نزدیکان حضرت موسی(ع) بود، ولی آن حضرت او را به خاطر رفتار ناپسند و قدرتطلبی و ثروتاندوزی زیاد و طغیان، از خود طرد کرد و او به دربار فرعون پناه برد. پیامبران الهی و پیشوایان معصوم(ع) در طول حیات خویش بسیار مراقب نزدیکان و خویشان خود بودند و اجازه رانتخواری و سوء استفاده از قدرت را به آنان نمیدادند و در زمان غیبت امام زمان(ع) نیز که رهبری و حاکمیت به عهده فقیه عادل و جامعالشرایط گذاشته شده، آنان تاکنون اجازه هیچ سوءاستفاده به نزدیکان خود ندادهاند و اگر موردی نیز مشاهده کردهاند، به شدت با آن برخورد کردهاند.
زمامداران و صاحبان قدرت و مسئولان حکومت اسلامی نیز باید در مقابل افراد فرصتطلب و نان به نرخ روزخور هوشیار باشند و اجازه ندهند که اقوام و خویشاوندان آنها در پناه مقام و جایگاه آنان به منافع نامشروع مادی برسند.[۲۸] به خاطر احتمال و امکان سوءاستفاده از موقعیت، خداوند، زنان پیامبر(ص) را بهعنوان مادران امت معرفی میکند تا کسی پس از پیامبر(ص) با آنان ازدواج نکند و اینگونه شرایط برای سوءاستفاده از این زنان برای برتریجوییهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی فراهم نشود.[۲۹] همچنین به زنان پیامبر(ص) به شکل خاص فرمان میدهد تا در امور اجتماعی و سیاسی جامعه وارد نشوند و در خانههای خودشان آرام و قرار بگیرند؛ زیرا احتمال سوءاستفاده جریانهای سیاسی و اجتماعی از موقعیت آنان برای پیشبرد اهداف حزبی و گروهی وجود دارد. از همین رو به صراحت فرمان میدهد: و قرن فی بیوتکن؛ و در خانههایتان قرار گیرید.[۳۰]
سوءاستفاده از موقعیت و رانتخواری و ویژهطلبی مسئلهای است که در فرمان امیرمؤمنان حضرت علی(ع) به مالک اشتر به هنگام فرمانداری مصر نیز مورد توجه بوده است. ایشان در آن فرمان مینویسد: «همانا زمامداران را خواص و نزدیکانی است که خودخواه و چپاولگرند و در معاملات انصاف ندارند، ریشه ستمکاریشان را با بریدن اسباب آن بخشکان و به هیچ کدام از اطرافیان و خویشاوندانت زمین را واگذار مکن و بهگونهای با آنان رفتار کن که قرار دادی به سودشان منعقد نگردد که به مردم زیان رساند، مانند آبیاری مزارع، یا زراعت مشترک، که هزینههای آن را بر دیگران تحمیل کنند، در آن صورت سودش برای آنان و عیب و ننگش در دنیا و آخرت برای تو خواهد ماند… حق را به صاحب حق، هر کس که باشد، نزدیک یا دور، بپرداز و در این کار شکیبا باش و این شکیبایی را به حساب خدا بگذار، گرچه اجرای حق مشکلاتی برای نزدیکانت فراهم آورد، تحمل سنگینی آن را به یاد قیامت بر خود هموار ساز…»[۳۱].[۳۲]
منابع
پانویس
- ↑ منصوری، خلیل، ویژه خواری خیانت و ظلم به مردم.
- ↑ ﴿وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا﴾ «و داراییهایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کمخردان نسپارید و از در آمد آن، آنان را روزی و پوشاک رسانید و با آنان با زبانی شایسته سخن گویید» سوره نساء، آیه ۵.
- ↑ ﴿الم * ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ * الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ * وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ * أُوْلَئِكَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾ «این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است * همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند * و کسانی که به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو فرو فرستادهاند، ایمان و به جهان واپسین، یقین دارند * آنان از (سوی) پروردگارشان به رهنمودی رسیدهاند و آنانند که رستگارند» سوره بقره، آیه ۱-۵.
- ↑ منصوری، خلیل، ویژه خواری خیانت و ظلم به مردم.
- ↑ منصوری، خلیل، ویژه خواری خیانت و ظلم به مردم.
- ↑ نساء، آیه ۵۸؛ مائده، آیه ۸؛ انعام، آیه۱۵۲ و آیات دیگر
- ↑ العين: ص۳۷ ماده «أثر»؛ لسانالعرب: ج ۴ ص۸ ماده «أثر»
- ↑ ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا﴾ «خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری میکنید با دادگری داوری کنید؛ بیگمان خداوند به کاری نیک اندرزتان میدهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.
- ↑ ﴿مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾ «آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.
- ↑ ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾ «ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.
- ↑ منصوری، خلیل، ویژه خواری خیانت و ظلم به مردم.
- ↑ نهجالبلاغة: حكمت ۱۶۰
- ↑ منصوری، خلیل، ویژه خواری خیانت و ظلم به مردم.
- ↑ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد: ج ۲۰ ص۳۴۵ ح ۹۶۱.
- ↑ بحار الأنوار: ج ۷۸ ص۵۶ ح ۱۱۸
- ↑ نهج البلاغة: نامه ۵۳
- ↑ نهج البلاغة: الخطبه ۳۰
- ↑ بحارالأنوار: ج ۷۲ ص۱۱۶ ح ۱۴
- ↑ بحار الأنوار: ج ۷۸ ص۹۶ ح ۱
- ↑ منصوری، خلیل، ویژه خواری خیانت و ظلم به مردم.
- ↑ منصوری، خلیل، رانتخواری و ویژهخواهی از منظر اسلام.
- ↑ منصوری، خلیل، رانتخواری و ویژهخواهی از منظر اسلام.
- ↑ انبیاء، آیه ۲۸؛ جن، آیه ۲۷
- ↑ «و گفتند: هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا برای ما از زمین چشمهای فرا جوشانی * یا باغستانی از نخل و انگور داشته باشی که لابهلای آن جویبارهایی، نیک روانسازی * یا چنان که میپنداری، آسمان را پارهپاره بر سر ما افکنی یا خداوند و فرشتگان را پیش روی آوری * یا خانهای زرّین داشته باشی یا به آسمان فرا روی و فرا رفتنت را (هم) هرگز باور نخواهیم داشت مگر نوشتهای برای ما فرو فرستی که آن را بخوانیم؛ بگو: پاکا که پروردگار من است، مگر من جز بشری پیام آورم؟» سوره اسراء، آیه ۹۰-۹۳.
- ↑ ﴿وَإِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلَا أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ﴾ «و یاد کن که خداوند به عیسی پسر مریم فرمود: آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را دو خدا به جای خداوند بگزینید؟ گفت: پاکا که تویی، مرا نسزد که آنچه را حقّ من نیست بر زبان آورم، اگر آن را گفته باشم تو دانستهای، تو آنچه در درون من است میدانی و من آنچه در ذات توست نمیدانم، بیگمان این تویی که بسیار داننده نهانهایی» سوره مائده، آیه ۱۱۶.
- ↑ ﴿اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ﴾ «آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیدهاند و نیز مسیح پسر مریم را در حالی که جز این فرمان نیافتهاند که خدایی یگانه را بپرستند که خدایی جز او نیست؛ پاکا که اوست از شرکی که میورزند» سوره توبه، آیه ۳۱.
- ↑ انعام، آیه ۹۰؛ هود، آیات ۲۹ و ۵۱؛ شعراء، آیات ۱۰۹ و ۱۲۷ و ۱۴۵
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارلکتب الاسلامیهًْ، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ ش، ج ۱۶، ص۱۵۲، ۱۶۱.
- ↑ ﴿النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُوْلُوا الأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلاَّ أَن تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِيَائِكُم مَّعْرُوفًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا﴾ «پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسران او، مادران ایشانند و خویشاوندان نسبت به یکدیگر در کتاب خداوند از مؤمنان و مهاجران (به ارث) سزاوارترند مگر آنکه بخواهید به وابستگان خود، نیکی ورزید، این (حکم) در کتاب (خداوند) نگاشته است» سوره احزاب، آیه ۶.
- ↑ ﴿وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ «و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ نهجالبلاغه، نامه شماره ۵۳، ص۵۸۷
- ↑ منصوری، خلیل، رانتخواری و ویژهخواهی از منظر اسلام.