تفسیر عصر صحابه
مقدمه
با نگاهی به کتابهای علوم قرآنی، مانند البرهان زرکشی و الاتقان سیوطی و کتابهای تفسیری و روایی و رجالی شیعه و سنّی، پی میبریم که در عصر حضور امامان معصوم (ع) مفسران زیادی بودهاند که با توجه به ویژگیهای آنان، میتوان آنان را در چهار دسته قرار داد:
تلاشهای تفسیری عصر صحابه
تفسیر قرآنکریم در عصر صحابه و برداشت آنان از قرآن، مبتنی بر روایات و احادیث و تقریر نبی اکرم (ص) بود؛ لذا به شکلی ساده بیان میشد و در حقیقت جزئی از علمالحدیث بود که از نیمه دوم قرن اول هجری بیشتر قوّت گرفت.
بعضی از صحابه مانند ابنعباس و ابنمسعود در تفسیر، اجتهاد و روش ویژهای داشتهاند؛ لذا بانی و مؤسس مکاتب تفسیری شمرده شدهاند؛ اما اجتهاد و روش آنها در تفسیر قرآن با یکدیگر هماهنگ، و با تفسیر و تقریر پیامبر (ص) موافق بود.
برخی از اهلسنت مانند حاکم نیشابوری و زرقانی معتقدند صحابه خود شاهد وحی و نزول قرآن بودهاند و سخن آنان در زمینه تفسیر، حکم روایت مرفوع را دارد و مانند روایات پیامبر (ص) معتبر است.
برخی دیگر مانند نووی و استادش ابنصلاح شهرزوری تفسیر صحابه را در باره اسباب نزول معتبر میدانند؛ زیرا در آن، مجالی برای ارائه رأی نبوده است.
در مقابل، علمای امامیه، صحابه را مانند مردم دیگر میدانند که میان ایشان عادل، فاسق، منافق و... یافت میشود، و حدیث مجعول «أَصْحَابِي كَالنُّجُومِ بِأَيِّهِمُ اِقْتَدَيْتُمُ اِهْتَدَيْتُمْ» را از مفتریات، و بسیاری از اصحاب رسول (ص) که پس از وفات آن حضرت با بیعت نکردن با علی (ع) و ضایع کردن حق، به او ظلم کردند، از جاده عدالت منحرف میدانند. بنابراین از نظر شیعه، قول صحابه چه در تفسیر و چه غیر تفسیر، اعتباری ندارد؛ مگر آنکه به صورت روایت از پیامبر (ص) نقل شده باشد.
منابع صحابه در تفسیر قرآن عبارتند از: قرآن؛ سنت؛ گفتار امیر مؤمنان (ع)؛ اجتهاد و استنباط؛ اخبار اهل کتاب؛ اشعار؛ ادبیات عرب جاهلی.
مشخصات تفسیر در عهد صحابه:
- در زمان صحابه همه قرآن تفسیر نشده بود؛ بلکه آن بخش که تا آن زمان، نیازمند توضیح بود، تفسیر شد. و مسلمانان هرچه از عهد رسالت دورتر شدند، حجم پرسشها و کنجکاویهای آنان بیشتر و گستردهتر شد؛ لذا دامنه تفسیر هم تا زمان تدوین تفسیر گسترش یافت.
- اختلافنظر تفسیری میان صحابه کم بود.
- صحابه به معنای اجمالی آیات اکتفا میکردند و قرآن به شکلی ساده تفسیر میشد.
- به توضیح معانی لغوی و احیاناً یادکردن سبب نزول بسنده میشد.
- گاهی از قرآن مجید استنباط فقهی شده است.
- هنوز تفسیر بهصورت مدون در نیامده بود. البته برخی از صحابه پارهای از مطالب تفسیری را در مصاحف خود گنجاندند.
- تفسیر، بخشی از حدیث بود و شکل منظم و مستقلی نداشت.
- بهدلیل اطمینان و شناخت سند روایت، تحقیقی صورت نمیگرفت و گاهی به شهادت شهود استناد میشد.
- در تفسیر صحابه به جز درباره جانشینی پیامبر (ص) درباره آرا و عقاید مختلف مذاهب، هیچ تفسیری یافت نمیشود.
- در عهد صحابه از روش تفسیری قرآن به قرآن نیز استفاده شده است[۲].[۳]
طبقه مفسران صحابه
از نظر شیعه، نخستین گروه مفسران تعدادی از اصحاب پیامبر اکرم (ص) هستند که به ثبت یا نقل روایات تفسیری همت گماشتهاند و معروفترین آنان عبارتند از:
- ابنعباس: وی در زمان رحلت پیامبر (ص) بیش از دوازده یا سیزده سال نداشت و بیشتر دانش تفسیری خود را نزد امام علی (ع) آموخت و خودِ ابنعباس بارها گفته است: «آنچه از تفسیر قرآن آموختهام، از علی (ع) است».
- عبدالله بن مسعود: به گفته سید مرتضی در کتاب الشافی، امت اسلام در علم و ایمان او اتفاقنظر دارند و پیامبر (ص) نیز او را ستوده است. سیوطی میگوید: پس از ابنعباس بیشترین مطالب تفسیری از او نقل شده است.
- ابی بن کعب: وی ملقب به سیّدالقرّاء و نخستین کاتب وحی است و پیش از اسلام، از احبار یهود بود؛ لذا از اسرار کتابهای کهن مطلع بود. وی در ماجرای سقیفه از امام علی (ع) حمایت کرد. ائمه (ع) قرائت اُبیّ را قرائت خود دانستهاند.
- زید بن ثابت، معروف به ابوخارجه: وی از نویسندگان وحی بود که پس از واقعه یمامه به دستور ابوبکر قرآن را جمعآوری کرد.
- جابر بن عبدالله انصاری: از مفسران معروف عهد صحابه است و تا زمان امام محمد باقر (ع) زنده ماند. در کتابهای رجالی شیعه، از جابر به عنوان یکی از بزرگان شیعه و از ثقات محدثان یاد میشود.
نزد اهلسنت نیز نخستین طبقه از مفسران، صحابهاند. آنان پس از رسول اکرم (ص) محلّ رجوع امت اسلامی بوده، مشکلات دینی و قرآنی آنان را حل میکردند. صحابه در اسباب نزول و فهم قرآن، از دیگران توانمندتر بودند. بسیاری از علمای اهلسنت قول صحابی را در حکمِ «مرفوع» (حدیثی که سلسله آن به پیامبر (ص) برسد) و از منابع مستقل تفسیر قرآن میدانند.
صحابه رسول اکرم (ص) در فهم قرآن متفاوت بودهاند. ذهبی در این باره مینویسد: «حق این است که صحابه در فهم قرآن و بیان معانی آن متفاوت بودهاند، و این تفاوت به اختلاف آنان در ادراک و فهمشان برمی گردد؛ برخی در زبان عربی اطلاعات وسیعی داشتند و برخی اطلاعاتی کمتر، برخی با رسول اکرم (ص) قرابت و همنشینی بیشتری داشتهاند و برخی اندک…».
سیوطی ده نفر از صحابه را به شهرت در تفسیر نام میبرد که عبارتند از: خلفای اربعه؛ ابنمسعود؛ ابنعباس؛ ابی بن کعب؛ زید بن ثابت؛ ابوموسی اشعری؛ عبدالله بن زبیر.
همچنین از چهار تن به عنوان مقام ممتاز در علم تفسیر یاد میکند: امام علی (ع) که عالمتر از بقیه است؛ ابن مسعود؛ عبدالله بن عباس؛ ابی بن کعب.
وی میافزاید: «از میان صحابه در باب تفسیر، از علی بن ابیطالب (ع) روایت بیشتری نقل شده و از ابوبکر بیش از ده روایت تفسیری ذکر نشده است».
افراد دیگری از صحابه گاهی در زمینه تفسیر مطالبی گفتهاند؛ ولی آنچه از آنان به یادگار مانده چنان اندک است که نمیتوان آنان را در زمره مفسران صحابه دانست[۴].[۵]
طبقه مفسران صحابه اهل سنت
پس از رسول خدا (ص) نخستین مخاطبان وحی الهی صحابه آن حضرت بودند و در میان آنان برخی بودند که در فهم معانی، اوضاع و احوال و شأن نزول قرآن، از دیگران دانش بیشتری داشته و در صورت لزوم، آیات قرآن کریم را برای دیگر مردم شرح کردهاند؛ تا آنجا که دانشمندان اهلسنّت تفسیر صحابی را در حکمِ «مرفوع» تلقی کردهاند.
سیوطی در الاتقان فی علوم القرآن مشهورترین مفسران صحابی را پس از خلفای راشدین، ابن مسعود، ابنعباس، ابی بن کعب، زید بن ثابت، ابوموسی اشعری و عبدالله بن زبیر دانسته است. البته از میان خلفای راشدین بیشتر از همه از علی بن ابیطالب (ع) روایت شده است. علاوه بر افراد مذکور کسانی چون انس بن مالک، عبدالله بن عمر، جابر بن عبدالله و... نیز از مفسران بزرگ صحابه به شمار میآیند.
در مجموع میتوان گفت نزد اهلسنّت، علی بن ابیطالب (ع)، عبدالله بن مسعود و عبدالله بن عباس در میان صحابه در دانش تفسیر سرآمد دیگران بودهاند.
علامه طباطبایی (ره) درباره ویژگیهای مفسران صحابه معتقد است روش صحابه در تفسیر این بود که گاهی آنچه از پیغمبر اکرم (ص) در معانی آیات قرآن شنیده بودند را به شکل روایت مسند نقل میکردند. این احادیث از اول تا آخر قرآن جمعاً دویست و چهل و چند حدیثند که سند بسیاری از آنها ضعیف و متن برخی از آنها منکر است و گاهی تفسیر آیات را در صورت اظهارنظر، بدون اسناد به پیغمبر اکرم (ص) القا میکردند. متأخران اهل تفسیر از اهلسنت، این قسم را نیز جزء روایات نبوی در تفسیر میشمارند؛ زیرا صحابه، علم قرآن را از مقام رسالت آموختهاند و بعید است خودشان از خود چیزی گفته باشند؛ ولی دلیلی قاطع بر این سخن نیست. همچنین مقدار زیادی از این قِسم، روایات مربوط به اسباب نزول آیات و قصص تاریخی آنها است و نیز در میان این روایات صحابی، بسیاری از سخنان عالمان یهود مانند کعبالأحبار و غیره که مسلمان شده بودند، بدون اسناد یافت میشود. همچنین ابنعباس بیشتر اوقات در معنای آیات به شعر تمثل میکرد؛ چنانکه در روایتی که از وی درباره سؤالات نافع بن ازرق نقل شده است در جواب دویست و اندی سؤال به اشعار عرب متثمل میشود…. با این حال، روایات رسیده از مفسران
صحابه را نمیتوان روایات نبوی شمرد و اعمال نظر را از صحابه نفی کرد[۶].[۷]
طبقه مفسران صحابه شیعه
اختلاف شیعه و اهلسنّت در مقام ارزشگذاری اقوال تفسیری صحابه و تابعان باعث شده است طبقات مفسران نزد شیعه سیمایی متفاوت از طبقات مفسران نزد اهلسنت پیدا کند. بر خلاف اهلسنت که با اقوال صحابه و تابعان مانند روایات نبوی رفتار میکنند شیعه برای اقوال آنها مانند اقوال سایر مسلمانان هیچگونه حجیتی قائل نیست، مگر از راه روایت از پیامبر (ص). اما غیر از شخص پیامبر اکرم (ص)، به نص خبر متواتر ثقلین، قول عترت و اهلبیت (ع) را تالی قولی پیامبر (ص) و همانند آن دارای حجّیّت میدانند. بنابراین، علامه طباطبایی طبقه مفسران صحابه شیعه را -که همان طبقه اول مفسران شیعه هستند- شامل کسانی میداند که روایات تفسیر را از پیامبر (ص) یا ائمه اهلبیت (ع) فرا گرفته، به طور غیرمرتب ثبت کرده و به روایت آنها پرداختهاند؛ مانند: زراره، محمد بن مسلم، معروف، جریر و...
اما صاحب کتاب مبانی و روشهای تفسیر قرآن مبنایی دیگر دارد و افرادی از صحابه پیامبر (ص) را همچون ابنعباس، ابنمسعود، ابی بن کعب و جابر بن عبدالله انصاری از طبقه اول مفسران شیعه برشمرده و افرادی از تابعان مانند سعید بن جبیر، یحیی بن یعمر، ابوصالح میزان بصری، طاووس بن کیسان یمانی، محمد بن سائب کلبی، جابر بن یزید جعفی و اسماعیل سدی کوفی را از مفسران تابعان شیعه و ذیل طبقه دوم مفسران شیعه ذکر میکند. در این تقسیمبندی علاوه بر مقبولیت مفسر نزد شیعه، ملاک صحابی پیغمبر (ص)، تابعان، صحابی امامان معصوم (ع) و سپس چند برهه زمانی متاخر دخیل است. بر این اساس، افراد پیش از مفسران جدیدِ شیعه را به هفت طبقه تقسیم کرده است؛ در حالی که علامه طباطبایی صرفنظر از مفسران جدید شیعه، همه مفسران شیعه را در سه طبقه قرار داده است[۸].[۹]
جستارهای وابسته
- تفاسیر تابعین تابعین
- تفاسیر تک نگار
- تفاسیر عصر جدید
- تفاسیر عصر کهن
- تفاسیر لغوی
- تفسیر اجتهادی
- تفسیر اجمالی قرآن
- تفسیر اِعراب
- تفسیر قرآن به مقتضای عقل
- تفسیر باطنی
- تفسیر مالکیه
- تفسیر روایی
- تفسیر مسلسل
- تفسیر قرآن به کلام صحابه
- تفسیر قرآن با قول تابعی
- تفسیر قرآن با قرآن
- تفسیر عهد نبوت
- تفسیر عهد رسالت
- تفسیر عهد صحابه
- تفسیر غریب قرآن
- تفسیر عقلی
- تفسیر پلورالیستی قرآن
- تفسیر تبیینی قرآن
- تفسیر تحلیلی
- تفسیر بلاغی
- تفسیر تدبری قرآن
- تفسیر تمسکی قرآن
- تفسیر عصر تابعین
- تفسیر در عصر تدوین
- تفسیر عصر پیامبر خاتم
- تفسیر درایی
- تفسیر زبدة البیان
- تفسیر سکولاریستی قرآن
- تفسیر سیستمی
- تفسیر عبدالله بن عباس
- تفسیر قرآن به قرآن
- تفسیر لفظی قرآن
- تفسیر لیبرالیستی قرآن
- تفسیر مأثور
- تفسیر معتزله
- تفسیر مجمل به مبین
- تفسیر مطلق به مقید
- تفسیر معتزلیان جدید
- تفسیر معنا
- تفسیر معنوی قرآن
- تفسیر نو اعتزالی
- تفسیر وجوه قرآن
- تفسیر ترتیبی
- تفسیر مزجی
- تفسیر موضوعی
- تفسیر اهل بیت
- تفسیر پیامبر خاتم
- تفسیر تابعین
- تفسیر عامه
- تفسیر عصر نهضت
- تفسیر توحیدی
- تفسیر دوران نهضتهای اصلاحی
- تفسیر صحابه
- تفسیر عصر جدید
- تفسیر باطن قرآن
- تفسیر ظاهر قرآن
- تفسیر اهلسنت
- تفسیر باطنیه
- تفسیر ماتریدیه
- تفسیر خوارج
- تفسیر شیعه
- تفسیر متصوفه
- تفسیر اجتماعی
- تفسیر اخلاقی
- تفسیر ادبی
- تفسیر اشاری
- تفسیر به رأی
- تفسیر بیانی
- تفسیر زیدیه
- تفسیر شافعیه
- تفسیر پوزیتیویستی
- تفسیر تاریخی
- تفسیر تربیتی
- تفسیر رمزی
- تفسیر عرفانی
- تفسیر علمی
- تفسیر فقهی
- تفسیر فیضی
- تفسیر فلسفی
- تفسیر کلامی
- تفسیر نقلی
- آداب تفسیر قرآن
- آراء تفسیری
- اسرائیلیات در تفسیر
- اقطاب اسرائیلیات
- اقطاب وضّاعین
- اولین مدون تفسیر
- تأویل قرآن
- تدوین تفسیر قرآن
- تفاسیر قرآن
- تفسیر پذیری قرآن
- تفسیر نگاری
- تنزیل قرآن
- توقیفیت تفسیر قرآن
- جری و تطبیق
- روایات تفسیری
- روشهای تفسیری
- سیاق عام
- شرافت تفسیر قرآن
- طرق تفسیری
- غرایب تفسیر
- فضیلت تفسیر قرآن
- قواعد تفسیر
- مبادی تفسیر
- مدارس تفسیر قرآن
- مراتب تفسیر
- مراحل تفسیر
- مصادر نقلی تفسیر
- مفسران
- مقدمات تفسیر
- مکاتب تفسیری
- منابع تفسیر
- تأویل قرآن
منابع
پانویس
- ↑ بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۵۵.
- ↑ زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان فی علوم القرآن(باحاشیه)، جلد۲،صفحه ۱۵۷؛ کمالی دزفولی، علی، شناخت قرآن، صفحه ۳۷۵؛ جلالیان، حبیب الله، تاریخ تفسیرقرآن کریم، صفحه (۴۶-۵۹)؛ زرقانی، محمد عبد العظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، جلد۲،صفحه ۱۶؛ سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، جلد۴،صفحه ۲۰۸؛ طباطبایی، محمد حسین، قرآن دراسلام، صفحه ۷۳؛ حجتی، محمد باقر، سه مقاله درتاریخ تفسیرونحو، صفحه ۲۲؛ مصاحب، غلام حسین، دائرة المعارف فارسی، جلد۲،صفحه ۱۵۵۴
- ↑ فرهنگ نامه علوم قرآنی، ج۱، ص۱۷۹۶.
- ↑ ذهبی، محمد حسین، التفسیروالمفسرون، جلد۱،صفحه (۳۷-۳۸)؛ معرفت، محمد هادی، التفسیروالمفسرون فی ثوبه القشیب، جلد۱،صفحه (۲۰۳-۲۱۰)؛ زرقانی، محمد عبد العظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، جلد۲، صفحه (۱۷-۱۹)؛ سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، جلد۴،صفحه (۲۳۳-۳۵۰)و۲۳۲؛ زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان فی علوم القرآن(باحاشیه)، جلد۲،صفحه ۱۵۷؛ عنایت، غازی، هدی الفرقان فی علوم القرآن، جلد۳،صفحه (۳۱-۳۳)؛ عمیدزنجانی، عباسعلی، مبانی وروشهای تفسیرقرآن، صفحه (۷۸-۸۲)؛ جلالیان، حبیب الله، تاریخ تفسیرقرآن کریم، صفحه (۲۰۲-۵۰)و۵۶؛ صدر، حسن، تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام، صفحه ۳۲۷؛ داودی، محمد بن علی، طبقات المفسرین، جلد۱،صفحه ۱۵۰
- ↑ فرهنگ نامه علوم قرآنی، ج۱، ص۱۷۹۶.
- ↑ طباطبایی، محمد حسین، قرآن دراسلام، صفحه (۷۳-۷۴)؛ خرمشاهی، بهاء الدین، دانش نامه قرآن وقرآن پژوهی، جلد۱،صفحه ۶۵۵؛ سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، جلد۴، صفحه ۲۳۳؛ زرقانی، محمد عبد العظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، جلد۲،صفحه (۱۷-۲۲)؛ ذهبی، محمد حسین، التفسیروالمفسرون، جلد۱،صفحه (۱۲۸-۱۲۹).
- ↑ فرهنگ نامه علوم قرآنی، ج۱، ص۳۳۷۱.
- ↑ طباطبایی، محمد حسین، قرآن دراسلام، صفحه (۸۱-۸۵)؛ عمیدزنجانی، عباسعلی، مبانی وروشهای تفسیرقرآن، صفحه (۸۰-۱۰۰)؛ جلالیان، حبیب الله، تاریخ تفسیرقرآن کریم، صفحه (۷۸-۷۹)
- ↑ فرهنگ نامه علوم قرآنی، ج۱، ص۳۳۷۲.