زکات

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۵ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۳۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

زکات: یکی از احکام اقتصادی اسلام است. مالیاتی است که به صورت درصد معیّنی از برخی اموال و درآمدهای مسلمانان گرفته می‌شود و به مصرف نیازمندان، کارهای عام المنفعه، فقرا و درماندگان و بدهکاران و آزاد کردن بردگان می‌رسد. زکات، از دامدارانی که گوسفند، گاو و شتر دارند و کشاورزانی که گندم، جو، خرما و کشمش دارند و یا آنان که ثروتشان طلا و نقره است، گرفته می‌شود. هر یک از این نُه چیز، اندازه‌ای دارد که به آن "نصاب" گفته می‌شود و شرایط دیگری هم دارد. زکات، یکی از منابع درآمد عمومی حکومت اسلامی و از پشتوانه‌های مالی زمامدار مسلمین محسوب می‌شود و "بیت المال" است. قانون زکات، در سال دوّم هجرت، از سوی خداوند قرار داده شد و کسانی از سوی پیامبر اسلام، به عنوان مأمور دریافت و جمع‌آوری زکات، به اطراف اعزام می‌شدند[۱].

مقدمه

زکات در لغت به‌معنای رشد، نمو و زیادی یا طهارت و پاک کردن آمده است. این واژه در نهج البلاغه گاهی به‌معنای پاکی[۲] و گاهی به‌معنای فزونی به‌کار رفته است[۳]. استعمال زکات هم به‌معنای شرعی آن[۴] و هم به‌معنای عام در نهج البلاغه بیان شده است[۵]. آنچه مسلّم است این‌که تشریع زکات و وجوب آن در مدینه اتفاق افتاده است. بنابراین زکات در صدر اسلام به ‌همان معنای لغوی آن به‌کار می‌رفته است. از این‌رو به صدقه مستحبی نیز زکات اطلاق می‌شود، زیرا زکات یکی از مصادیق صدقه به‌شمار می‌رود و صدقه پاک‌کننده است و زکات هم از تزکیه به‌معنای پاک کردن آمده است[۶].

زکات در اصطلاح فقهی مقدار معینی از مال است که مسلمانان آزاد و مکلّف، از اموال خود پس از حصول نصاب و تنها برای امر خدا به فقیر غیرهاشمی می‌دهند. هم‌چنین پیامبر اکرم (ص) پرداخت نکردن زکات را موجب محرومیت از نعمت باران دانستند[۷].

در اهمیت زکات همین بس که یکی از ارکان اسلام به‌شمار آمده و در کنار نماز و امر به معروف و نهی از منکر از جمله ویژگی‌های صالحان در زمان حکومتشان بیان شده است[۸]. واژه زکات و مشتقات آن ۵۹ بار در قرآن کریم به‌کار رفته‌اند که ۲۷ بار آن به‌همراه نماز آمده است[۹].

زکات در قرآن

قرآن کریم در آیات گوناگونی بر پرداخت زکات تأکید کرده و در بیشتر آیات به پا داشتن نماز همراه ایتاء و پرداخت زکات مطرح شده است؛ زیرا نماز رابطه بنده با خداست و زکات باعث ارتباط یک مسلمان با دیگر مسلمانان و احساس مسئولیت در برابر فقرا و کمبودهای آنان است.

اگر به آیات قرآن کریم توجه کنیم به این نتیجه می‌رسیم که دادن زکات در آیات سوره‌های مکی مطرح شده است. در سوره مؤمنون یکی از صفات مؤمنان پرداخت زکات دانسته شده است ﴿وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ[۱۰]. در آیه‌ای مؤمنان کسانی معرفی شده‌اند که نماز را به پا می‌دارند و زکات می‌پردازند و به آخرت یقین دارند ﴿هُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُم بِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ[۱۱]. در یک آیه مُحسنین کسانی معرفی شده‌اند که نماز را به پا میدارند، زکات می‌دهند و به آخرت اطمینان دارند ﴿هُدًى وَرَحْمَةً لِّلْمُحْسِنِينَ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُم بِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ [۱۲]. در موردی دیگر رحمت واسعه خداوند برای متقین قرار داده شده، آنها که زکات دانسته‌اند[۱۳]. دسته‌ای سال هفتم و هشتم هجری[۱۴].

با توجه به کثرت آیاتی که امر به پرداخت زکات می‌کند باید این تفاوت را حل کرد. به نظر نگارنده سه راه حل به نظر می‌رسد:

۱. منظور از پرداخت زکات در آیات گوناگون، زکات فطره است. هم زمان با تغییر قبله در ماه هفدهم یا هجدهم هجری و واجب شدن روزه، زکات فطره هم واجب شد[۱۵]. در سوره بقره ﴿لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ[۱۶] که سخن از تغییر قبله است به پاداشتن نماز و پرداخت زکات هم مطرح شده است.

دستور به اخراج زکات فطره را دو روز پیش از روز عید فطر سال دوم هجری و قبل از وجوب زکات اموال دانسته‌اند[۱۷]. در تأیید آن، روایات گوناگونی است که ﴿أَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ[۱۸] به زکات فطره تفسیر شده است: روایت اسحاق بن عمار از امام صادق(ع)، خبر ابراهیم بن عبدالحمید از موسی بن جعفر(ع)[۱۹]، روایت سالم بن مکرم جمال از امام صادق(ع)[۲۰] و روایتی از امام باقر(ع)[۲۱]. بنابراین، تشریع زکات فطره در سال دوم هجری بوده است و دیگر زکات در سال هشتم.

۲. در سال دوم، زکات تشریع شد؛ اما مورد روشن آن، زکات فطره بود که بر فقیر و غنی واجب گردید. بر طلا و نقره و غلات نیز واجب گردید و از افراد خواسته شد تا به میزان توانشان به نیازمندان کمک کنند. به جهت فقر عمومی مسلمانان اندازه آن مشخص نشده بود و در سال هشتم دستور دریافت آن به میزان و نصاب مشخص، صادر گردید. در نتیجه، نوعی تدریج در اعلام حکم زکات مورد توجه بوده است. در آیات فراوانی، دادن زکات مورد تشویق قرار گرفته است. از روایتی که به سند از امام صادق(ع) نقل شده، استفاده می‌شود که زکات تشریع شده؛ اما مدت‌ها به علت فقر مسلمانان مورد پرداخت آن تنها زکات فطره بوده است. ابتدا که فرمان زکات نازل شد، مسلمانان مال و ثروت نداشتند که زکات آن را بدهند، تنها زکات فطره می‌دادند.[۲۲]؛

بنابراین، زکات در اموال واجب شده، ولی وضعیت مسلمان‌ها چنان ضعیف بوده است که در پرداخت زکات فطره توصیه می‌شده خرما بدهند؛ زیرا پس از پرداخت، فقرای مسلمان که عده زیادی بودند، بلافاصله از آن استفاده می‌کردند و مانند گندم و جو نیاز به پخت نداشت[۲۳].

۳. زکات فطره و زکات طلا و نقره و غلات واجب شده؛ اما همان‌گونه که بیان شد وضعیت مسلمانان به گونه‌ای بوده که پیامبر(ص) به جمع‌آوری آن نپرداخته است. در سال هشتم هجری، پس از شکست کفار و تسخیر خیبر و نابود شدن قدرت مشرکان مکه و در آستانه گشودن مکه، دستور دریافت زکات، افزون بر طلا و نقره و غلات چهارگانه بر انعام سه گانه (گاو، شتر و گوسفند) نیز وضع شد؛ یعنی در گذشته تنها زکات نقدین و غلات و زکات فطره واجب بوده؛ اما در سال هشتم هجرت با ایمان آوردن قبایل گوناگون، زکات چهار پایان سه گانه نیز واجب شده است و حکم آن در ماه رمضان سال هفتم[۲۴] یا هشتم اعلام و در محرم سال نهم با اعزام کارگزاران زکات اجرا شده است[۲۵].

این نکته با توجه به کار برد گوناگون معنای زکات و صدقه به نظر رسیده است.[۲۶]

آیه زکات

آثار زکات

  1. نزدیکی به خداوند: امام در بیان اهمیت زکات با توجه به قرابت نماز با زکات در بسیاری از آیات قرآن، پس از تلاوت آیه ۳۷ سوره نور، زکات را موجب نزدیکی مسلمانان به خداوند می داند[۲۷]. نیز در فرازی دیگر زکات را بعد از ایمان به خدا و رسول، جهاد، توحید و نماز، بهترین وسیله توسل به خداوند معرفی می‌کند[۲۸][۲۹].
  2. کفاره گناهان و امان از دوزخ: امام علی (ع) پرداخت زکات با طیب نفس را کفاره گناهان و موجب دوری از آتش دوزخ می‌دانند[۳۰][۳۱].
  3. سبب حفظ اموال:امام علی (ع) زکات را نه تنها موجب کاسته شدن از مال نمی‌داند، بلکه سبب حفظ و نگه‌داری اموال می‌داند[۳۲][۳۳].
  4. عامل گشایش روزی: حضرت در ضمن بیان فلسفه برخی از فرایض الهی، زکات را عامل گشایش روزی فقرا و مستمندان معرفی می‌کند[۳۴].

میرزا حبیب الله خویی در شرح خود بر نهج البلاغه با توجه به روایتی از امام رضا (ع) زکات را موجب گشایش روزی مستمندان می‌داند. نظیر این بیان در عبارات نهج البلاغه نیز وجود دارد. حضرت ضمن بیان یکی از مصارف زکات[۳۵]، آن را وسیله‌ای برای رفع نیازمندی فقرا و مستمندان می‌داند[۳۶]. بنابراین می‌توان گفت زکات ابتکار اسلام در جهت رفع اختلاف طبقاتی و از بین بردن فقر است. با توجه به عبارات حضرت در این خصوص، می‌توان نتیجه گرفت که در زکات، افزون بر جنبه فردی، به بعد اجتماعی و اقتصادی آن نیز توجه شده است[۳۷].

آداب زکات‌دهنده و کارگزاران زکات

امام علی (ع) با توجه به اهمیت و نقش زکات به عنوان فریضه الهی در زندگی فردی و اجتماعی برای هر یک از زکات‌دهنده و کارگزاران زکات، آداب و وظایفی، را بیان می‌فرماید:

آداب زکات‌دهنده

  1. طیب نفس:امام علی (ع) طیب نفس و رضایت و خشنودی کامل از پرداخت زکات را کفاره گناهان و موجب دوری از آتش جهنم و عامل حسرت و افسوس خوردن بر پرداخت زکات را جهل و نادانی نسبت به این سنت نبوی می‌دانند. از سویی، پرداخت زکات بدون طیب نفس موجب کاسته شدن از پاداش اخروی و تباه شدن عمل خواهد شد و حسرت بی‌پایان را به دنبال دارد[۳۸][۳۹].

آداب کارگزاران زکات

  1. توجه به خدا: تقوا به‌عنوان رأس همه ارزش‌های اخلاقی[۴۰] مورد تأکید و سفارش ویژه حضرت به کارگزاران زکات است، ایشان کارگزاران را به توجه به خداوند و حرکت براساس تقوای الهی امر می‌کنند[۴۱][۴۲].
  2. عدالت: ایشان ضمن برحذر داشتن کارگزاران از ظلم و ستم و ترساندن مردم و استفاده از زور، از آنان می‌خواهد تنها به گرفتن حقوق الهی بسنده کنند[۴۳][۴۴].
  3. حفظ وقار همراه با مهربانی: وقار موجب نومید شدن افراد طمع‌کار و مهربانی و رعایت آداب معاشرت عامل جلب محبت دیگران است. از همین رو حضرت آنان را امر می‌کند تا در برخورد با مردم وقار و محبت را با هم درآمیزند[۴۵][۴۶].
  4. عدم تجسس: امام کارگزاران را از تجسس و تفحص در اموال مردم بازمی‌دارند و از آنان می‌خواهند به گفته مردم در این زمینه اعتماد کنند[۴۷][۴۸].
  5. احترام به حقوق مردم:توجه به حقوق مردم و رعایت آن مورد سفارش و تأکید حضرت به کارگزاران خود است. ایشان کارگزاران را از سخت‌گیری و رفتارهای سلطه‌گرانه نهی می‌فرمایند و از آنان می‌خواهند به مردم اجازه دهند تا در انتخاب یکی از حیوانات خود به عنوان زکات مخیر باشند[۴۹]. در صورت پشیمانی صاحب حیوانات، این حق را به او بدهند تا بار دیگر انتخاب کند[۵۰][۵۱].
  6. امانت‌داری: حضرت کارگزاران خود را به امانت‌داری سفارش می‌کند و از آنان می‌خواهد تا پس از گرفتن حقوق الهی در نگه‌داری و حفظ آن تلاش و توجه کامل داشته باشند[۵۲].

در پایان، حضرت رعایت این آداب و وظایف را مایه بزرگی اجر و پاداش و سبب رشد و هدایت می‌دانند[۵۳].

تفاوت معنای زکات و صدقه

بیشتر اهل لغت زکات را از "زكا الزرع اي نمي" گرفته‌اند. در لسان العرب می‌نویسد: «و زکاء چیزی است که خداوند از میوه بیرون می‌آورد و زمین زکی؛ یعنی پاک و آماده»[۵۴]؛

بیشترین کاربرد واژه زکات، برای زکات غلات چهارگانه و طلا و نقره است که باعث پاکی مال می‌شود. در زکات فطره نیز از آن جهت به کار می‌رود که فطریه از غلات، قوت و خوراک غالب مردم داده می‌شود و در مرحله بعدی به اندازه قیمت آن پرداخت می‌شود.

زکات در قرآن، هم به معنای زکات واجب و هم زکات مستحب؛ یعنی صدقه که عرفاً مستحب است به کار رفته. یکی از موارد روشن آن، دادن صدقه توسط علی(ع) در رکوع است که تعبیر به ﴿يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ[۵۵] شده است.

می‌توان گفت در مواردی صدقه در صدقه مستحبی به کار رفته است؛ مانند آیه: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى[۵۶].

با وجود این بیشترین کاربرد آن در تعهدات مالی واجب است؛ مانند: آیه نجوا که پرداخت صدقه پیش از دیدار با پیامبر(ص) واجب بوده است ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً[۵۷] یا کفاره در حج و عمره ﴿فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ [۵۸] و یا در زکات واجب ﴿خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً [۵۹].

بیشترین کاربرد واژه صدقه جدای از صدقه مستحبی در زکات حیوان و صدقات الانعام است. در لسان العرب در معنای مصدّق گوید: «کسی که حقوق شرعی شتر و گوسفند را می‌گیرد»[۶۰] و موارد زیادی از کاربرد صدقه و یا مصدِّق درباره حیوانات است.

در احادیث نیز بیشترین موارد کاربرد صدقه یا مصدِّق درباره حیوانات است؛ مانند: "صدقة الخيل" و "صدقة الرقيق". همه فرمان‌ها که برای دریافت زکات با عنوان صدقه از پیامبر(ص) علی(ع) و خلفا صادر شده مربوط به زکات حیوانات است[۶۱].

مرحوم کلینی در باب بندی کافی در این باره بسیار دقیق بوده و صدقه را درباره زکات حیوانات به کار برده است: مانند: "باب ما يجب عليه الصدقة من الحيوان و ما لا يجب"، "صدقة الابل"، "صدقة البقر"، "صدقة الغنم"[۶۲]، "باب أدب المصدِّق" در این باب، هشت روایت آمده که شش روایت آن درباره صدقه حیوان و شیوه دریافت زکات انعام سه گانه است و یک مورد هم مربوط به خراج است[۶۳].

جالب است بدانیم در آیه‌های وجوب زکات و مصرف زکات و آیه‌ای که در شأن نزول آن، حکایت یکی از متخلفان پرداخت زکات گوسفند آمده است از واژه صدقه استفاده شده است که عبارتند از:

  1. برابر روایات پس از نزول آیه زکات، پیامبر(ص) آن را به مردم ابلاغ کرد و یک سال بعد زکات را گردآوری نمود: ﴿خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ...[۶۴]. در این آیه که درباره دستور دریافت زکات است از واژه صدقه استفاده شده است.
  2. آیه‌ای که مصارف هشت‌گانه زکات را بیان کرده این گونه آغاز می‌شود: ﴿إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ[۶۵] صدقه‌ها؛ یعنی زکات‌های واجب به مصرف این هشت گروه می‌رسد.
  3. آیه مانع الزکات که درباره ثعلبه نازل شد: ﴿وَمِنْهُمْ مَنْ عَاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتَانَا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ * فَلَمَّا آتَاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَتَوَلَّوْا وَهُمْ مُعْرِضُونَ[۶۶].

این آیه درباره ثعلبة بن حاطب انصاری نازل شد. زمانی که به دعای پیامبر(ص) از فقر نجات یافت، بر اثر کمبود علوفه برای گوسفندان خود از مدینه خارج شد. هنگامی پیامبر(ص) برای دریافت زکات مأمور فرستاد، بخل ورزید و گفت: این همان جزیه است! پیامبر(ص) درباره وی فرمود: «وای بر تو ای ثعلبه! وای بر تو ای ثعلبه!»[۶۷].

در این آیه نیز تصدق در زکات واجب گوسفند به کار رفته است که نشان می‌دهد دستور دریافت زکات و مصرف آن با واژه صدقه بیان شده است. این آیات با توجه به روایات، نشان می‌دهد که حکم گرفتن زکات به تازگی نازل شده است.

نکته‌ای: در برابر آنچه گذشت، این احتمال وجود دارد که استفاده از واژه صدقه در این آیات به جهت غالب بودن زکات حیوانات سه گانه در آن زمان بوده است و تشریع زکات چه در طلا و چه در نقره، جو، گندم، خرما، کشمش و حیوانات سه گانه همه در سال هشتم هجری بوده است؛ زیرا دریافت و مصرف، شامل همه احکام زکات می‌شود و از آنجا که بیشتر مردم حجاز دام‌دار بودند اعزام‌های پیامبر(ص) برای دریافت زکات بیشتر به آبگاه‌های قبائل بوده که دارای شتر و و گوسفند بودند. به این جهت از واژه صدقه استفاده شده است. در عین این که در مواردی افراد را برای دریافت زکات غلات اعزام می‌کردند. موارد تخمین که پس از این اشاره می‌شود در این باره است؛ اما از آنجا که پرداخت زکات طلا و نقره که به آن اموال باطنه گفته می‌شود مشکل بوده و عده اندکی در آن زمان از آن برخوردار بودند و امکان نظارت بر آن نبوده، قرآن مردم را از کنز و ذخیره طلا و نقره نهی کرده است و بخیلان را به عذاب الهی وعده داده است﴿وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ [۶۸]؛ از این رو، بخل در آیه کنز به مانع الزکاة تفسیر شده است[۶۹].

در مانع الزکات‌های زمان ابوبکر نیز از تعبیر صدقه استفاده شده است؛ زیرا آنها از قبایل گوناگون بودند که از پرداخت زکات حیوانات خود امتناع می‌کردند[۷۰].

در بیشتر روایاتی که زکات بر بنی هاشم حرام شده از تعبیر صدقه استفاده گردیده است[۷۱]. اینها همه نشان می‌دهد که منبع مهم زکات، حیوانات سه گانه به ویژه شتر بوده است و به همین جهت از واژه صدقه استفاده شده است.[۷۲]

فلسفه و اهمیت زکات

در روایات بر اهمیت و فلسفهزکات به گونه‌های مختلف اشاره شده است. در وصیت نامه امیرالمؤمنین(ع) به امام حسن و امام حسین(ع) می‌خوانیم که پرداخت زکات باعث خاموش شدن خشم خداوند است [۷۳].

در کتاب شریف نهج البلاغه در فلسفه زکات آمده است: «خداوند تعالی روزی تهیدستان را در مال‌های توانگران قرار داده است. پس فقیر، گرسنه نشود جز آنچه توانگر منع نماید و خداوند تعالی توانگران را از این، بازخواست کند»[۷۴]؛

در برخی نسخه‌های نهج البلاغه[۷۵] و در شرح‌های ابن میثم[۷۶] و ابن ابی الحدید[۷۷] آمده «بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِيٌّ»؛ یعنی گرسنگی فقیر از آن جهت است که توانگر از حقّ وی استفاده کرده است». در الاموال ابو عبید با تفاوتی مسند از ابو جعفر محمد بن علی(ع) نقل شده است که امام علی(ع) فرمود: «خداوند در اموال توانگران به مقداری حق واجب قرار داده که نیازمندان را کفایت کند. پس اگر گرسنه شدند یا عریان گردیدند یا گرفتار شدت فقر شدند به جهت امساک توانگران است. و بر خداوند تعالی است که اعمال توانگران را محاسبه و آنان را عذاب نماید». [۷۸]؛

مشابه این سخن در تاریخ بغداد به نقل از محمد حنفیه از علی بن ابی طالب(ع) از رسول خدا(ص) نقل شده است: «خداوند در اموال توانگران به مقدار نیاز فقرا قرار داده. پس اگر به آنان نپرداختند تا این که گرسنه شدند و عریان گردیدند و یا گرفتار شدت فقر شدند. خداوند تعالی اعمال توانگران را محاسبه شدید می‌نماید و آنان را بسیار سخت عذاب می‌کند»[۷۹]؛

این حدیث شریف تواتر اجمالی دارد و فلسفه زکات را بیان می‌کند که تأمین نیازهای عمومی فقرا بر عهده ثروتمندان است که با پرداخت زکات انجام می‌شود. بنابراین اگر با پرداخت زکات، نیازهای اولیه ایشان برآورده نشود توانگران در برابر آنها مسئول می‌باشند و باید پاسخ‌گوی حق آنان باشند و گرنه خداوند برکت و نعمت خود را از آنان می‌گیرد. از علی(ع) نقل شده است که فرمود: «زمانی که زکات ندهند زمین برکت خود را در زراعت، میوه و معدن‌ها منع می‌نماید»[۸۰]؛

در وصایای پیامبر(ص) به علی(ع) منع زکات به منزله کفر به خدا معرفی شده است[۸۱] که نشانگر اهمیت این فریضه الهی است. علی(ع) مانع الزکات را مشمول لعن خدا دانسته است:«لَعَنَ اللَّهُ مَانِعَ الزَّكَاةِ»[۸۲]؛

در رساله محکم و متشابه - گرچه در انتساب روایات آن به حضرت تردیدهایی است اما صاحب وسائل به آن اعتماد کرده است - حدود و شرایطی برای پرداخت زکات به نقل از امیر المؤمنین(ع) آورده شده:

حدود زکات چهار چیز است:

  1. شناخت زمانی که زکات واجب می‌شود؛
  2. قیمت؛
  3. موضعی که در آن است؛
  4. عدد و تعداد آن[۸۳].[۸۴]

منابع

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۰۸.
  2. نهج البلاغه، خطبه ۸۳
  3. نهج البلاغه، حکمت ۱۴۷
  4. نهج البلاغه، خطبه ۱۱۰
  5. نهج البلاغه، حکمت ‌های ۱۳۶ و ۲۱۱
  6. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 440.
  7. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۴۴۰.
  8. ﴿الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الأُمُورِ ؛ سوره حج، آیه ۴۱
  9. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 440-441.
  10. «و آنان که دهنده زکاتند» سوره مؤمنون، آیه ۴.
  11. «و رهنمود و نویدی برای مؤمنان است * آنان که نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌پردازند و به جهان واپسین یقین دارند» سوره نمل، آیه ۲-۳.
  12. «در حالی که رهنمود و بخشایشی است برای نیکوکاران * آنان که نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌پردازند و به جهان واپسین یقین دارند» سوره لقمان، آیه ۳-۴.
  13. تفسیر نمونه، ج۸، ص۳.
  14. ادوار فقه، ج۱، ص۳۵۵.
  15. طبقات الکبری (۴جلدی)، ج۱ - ۲، ص۱۲۰.
  16. «نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راه‌ماندگان و کمک‌خواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.
  17. طبقات الکبری (۴ جلدی)، ج۱ - ۲، ص۱۲۰.
  18. «و نماز را برپا دارید و زکات بدهید و با نمازگزاران نماز بگزارید» سوره بقره، آیه ۴۳.
  19. بحار الأنوار، ج۹۳، ص۱۰۴.
  20. بحار الأنوار، ج۹۳، ص۱۰۸، ح۱۳.
  21. بحار الأنوار، ج۹۳، ص۱۰۹، ح۱۶؛ ر.ک: وسائل الشیعه، ج۶، ص۲۲۲.
  22. « نَزَلَتِ اَلزَّكَاةُ وَ لَيْسَ لِلنَّاسِ أَمْوَالٌ وَ إِنَّمَا كَانَتِ اَلْفِطْرَةُ »؛ وسائل الشیعه، ج۶، ص۲۲۰، باب اول از ابواب زکات فطره، ح۱.
  23. وسائل الشیعه، ج۶، ص۲۴۴، باب دهم از ابواب زکات فطره، ح۶،۷، ۸.
  24. وسائل الشیعه، ج۶، ص۳.
  25. طبقات الکبری (۹ جلدی)، ج۲، ص۱۶۰ و (۴ جلدی)، ج۱ - ۲، ص۳۲۹.
  26. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج3، ص 169 - 173.
  27. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۹: «"ثُمَّ إِنَّ الزَّكَاةَ جُعِلَتْ مَعَ الصَّلَاةِ قُرْبَاناً لِأَهْلِ الْإِسْلَامِ"»
  28. نهج البلاغه، خطبه ۱۱۰
  29. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 441.
  30. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۹: «"فَمَنْ أَعْطَاهَا طَيِّبَ النَّفْسِ بِهَا فَإِنَّهَا تُجْعَلُ لَهُ كَفَّارَةً وَ مِنَ النَّارِ حِجَازاً وَ وِقَايَةً"»
  31. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 441.
  32. نهج البلاغه، حکمت ۱۴۶: «"وَ حَصِّنُوا أَمْوَالَكُمْ بِالزَّكَاةِ"»
  33. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 441.
  34. نهج البلاغه، حکمت ۲۵۲: «"وَ الزَّكَاةَ تَسْبِيباً لِلرِّزْقِ"»
  35. صدقات فقط در موارد هشت‌گانه زیر به مصرف می‌رسد: ۱- فقرا؛ ۲مساکین؛ ۳- متصدیان اداره صدقات و مأموران جمع‌آوری زکات؛ ۴- افرادی که به وسیله کمک‌های مالی، تمایل بیشتری به اسلام پیدا می‌کنند و تألیف قلوب در آن‌ها به وجود می‌آید؛ ۵- کسانی که برده هستند و برای آزادی ان‌ها از زکات استفاده می‌شود؛ ۶- بده‌کاران؛ ۷- هر امری که رضای خداوند در آن باشد؛ ۸- افرادی که در راه خدا مانده‌اند و درمانده شده‌اند.
  36. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲
  37. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 441.
  38. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۹: «"فَمَنْ أَعْطَاهَا طَيِّبَ النَّفْسِ بِهَا فَإِنَّهَا تُجْعَلُ لَهُ كَفَّارَةً وَ مِنَ النَّارِ حِجَازاً وَ وِقَايَةً"»
  39. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 442.
  40. نهج البلاغه، حکمت ۴۱۰
  41. نهج البلاغه، نامه ۲۵
  42. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 442.
  43. نهج البلاغه، نامه ۲۵: «"لَا تُرَوِّعَنَّ مُسْلِماً وَ لَا تَجْتَازَنَّ عَلَيْهِ كَارِهاً وَ لَا تَأْخُذَنَّ مِنْهُ أَكْثَرَ مِنْ حَقِّ اللَّهِ فِي مَالِهِ"»
  44. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 442.
  45. نهج البلاغه، نامه ۲۵: «"ثُمَّ امْضِ إِلَيْهِمْ بِالسَّكِينَةِ وَ الْوَقَارِ حَتَّى تَقُومَ بَيْنَهُمْ فَتُسَلِّمَ عَلَيْهِمْ وَ لَا تُخْدِجْ بِالتَّحِيَّةِ لَهُمْ"»
  46. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 442.
  47. نهج البلاغه، نامه ۲۵: «"ثُمَّ تَقُولَ عِبَادَ اللَّهِ أَرْسَلَنِي إِلَيْكُمْ وَلِيُّ اللَّهِ وَ خَلِيفَتُهُ لِآخُذَ مِنْكُمْ حَقَّ اللَّهِ فِي أَمْوَالِكُمْ، فَهَلْ لِلَّهِ فِي أَمْوَالِكُمْ مِنْ حَقٍّ فَتُؤَدُّوهُ إِلَى وَلِيِّهِ؟ فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ لَا، فَلَا تُرَاجِعْهُ، وَ إِنْ أَنْعَمَ لَكَ مُنْعِمٌ، فَانْطَلِقْ مَعَهُ مِنْ غَيْرِ أَنْ تُخِيفَهُ أَوْ تُوعِدَهُ أَوْ تَعْسِفَهُ أَوْ تُرْهِقَهُ"»
  48. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 442.
  49. نهج البلاغه، نامه ۲۵: «"فَإِذَا أَتَيْتَهَا فَلَا تَدْخُلْ عَلَيْهَا دُخُولَ مُتَسَلِّطٍ عَلَيْهِ وَ لَا عَنِيفٍ بِهِ وَ لَا تُنَفِّرَنَّ بَهِيمَةً وَ لَا تُفْزِعَنَّهَا وَ لَا تَسُوأَنَّ صَاحِبَهَا فِيهَا، وَ اصْدَعِ الْمَالَ صَدْعَيْنِ ثُمَّ خَيِّرْهُ، فَإِذَا اخْتَارَ فَلَا تَعْرِضَنَّ لِمَا اخْتَارَهُ"»
  50. نهج البلاغه، نامه ۲۵: «"فَإِنِ اسْتَقَالَكَ فَأَقِلْهُ ثُمَّ اخْلِطْهُمَا ثُمَّ اصْنَعْ مِثْلَ الَّذِي صَنَعْتَ أَوَّلًا حَتَّى تَأْخُذَ حَقَّ اللَّهِ فِي مَالِهِ"»
  51. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 442.
  52. نهج البلاغه، نامه ۲۵: «"وَ لَا تَأْمَنَنَّ عَلَيْهَا إِلَّا مَنْ تَثِقُ بِدِينِهِ رَافِقاً بِمَالِ الْمُسْلِمِينَ، حَتَّى يُوَصِّلَهُ إِلَى وَلِيِّهِمْ فَيَقْسِمَهُ بَيْنَهُمْ؛ وَ لَا تُوَكِّلْ بِهَا إِلَّا نَاصِحاً شَفِيقاً وَ أَمِيناً حَفِيظاً غَيْرَ مُعْنِفٍ وَ لَا مُجْحِفٍ وَ لَا مُلْغِبٍ وَ لَا مُتْعِبٍ"»
  53. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 443.
  54. "والزكاء ما أخرجه الله من الثمر و أرض زكية، طيبة، سمينة؛ لسان العرب، ج۶، ص۶۴.
  55. ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  56. «ای مؤمنان! صدقه‌های خود را با منّت نهادن و آزردن تباه نسازید» سوره بقره، آیه ۲۶۴.
  57. «ای مؤمنان! چون می‌خواهید با پیامبر رازگویی کنید پیش از رازگویی‌تان صدقه‌ای بپردازید، این برای شما بهتر و پاکیزه‌تر است ولی اگر (چیزی) نیابید بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره مجادله، آیه ۱۲.
  58. «از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  59. «از دارایی‌های آنان زکاتی بردار» سوره توبه، آیه ۱۰۳.
  60. "الذي يأخذ الحقوق من الابل و الغنم"
  61. باب فرض صدقة الابل ر.ک: لسان العرب، ج۷، ص۳۰۹؛ ابی عبید، الاموال، ص۴۴۷.
  62. کافی، ج۳، ص۵۳۰، ۵۳۱ و ۵۳۴.
  63. کافی، ج۳، ص۵۳۶ – ۵۴۰.
  64. «از دارایی‌های آنان زکاتی بردار که با آن آنها را پاک می‌داری و پاکیزه می‌گردانی و برای آنها (به نیکی) دعا کن که دعای تو (مایه) آرامش آنان است و خداوند شنوایی داناست» سوره توبه، آیه ۱۰۳.
  65. ﴿إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ «زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجویی‌شدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راه‌ماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.
  66. «و از ایشان کسانی هستند که با خداوند پیمان بستند که اگر از بخشش خود به ما ارزانی دارد ما بی‌چون و چرا زکات خواهیم داد و بی‌گمان از شایستگان خواهیم بود * و چون (خداوند) از بخشش خود به آنان ارزانی داشت تنگ‌چشمی ورزیدند و با رویگردانی بازگشتند» سوره توبه، آیه ۷۵-۷۶.
  67. بحار الأنوار، ج۲۱، ص۴۱؛ سفینة البحار (۸ جلدی)، ج۱، ص۴۹۷؛ سیوطی، در المنثور، ج۳، ص۲۶۲.
  68. «(ایشان) و آنان را که زر و سیم را می‌انبارند و آن را در راه خداوند نمی‌بخشند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره توبه، آیه ۳۴
  69. ر.ک: نور الثقلین، ج۲، ص۲۱۳ و ۲۱۴، در سخنی پیامبر(ص) فرمود: هر مالی که زکات آن داده شود کنز نیست.
  70. ر.ک: تاریخ الاسلام، «عهد الخلفاء»، ص۲۷؛ ابوبکر می‌‌گفت: اگر به من شتر یا بزی که به پیامبر(ص) می‌دادند ندهند با آنها می‌جنگم.
  71. ر.ک: وسائل الشیعه، ج۶، ص۱۸۵ - ۱۸۷، باب نهم از ابواب المستحقین، در شش روایت از هفت روایت آن، تعبیر صدقه دارد.
  72. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج3، ص 173 - 176.
  73. وسائل الشیعه، ج۶، ص۱۰: «اللَّهَ اللَّهَ فِي الزَّكَاةِ، فَإِنَّهَا تُطْفِئُ غَضَبَ رَبِّكُمْ».
  74. «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ فَمَا جَاعَ فَقِيرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِيٌّ وَ اللَّهُ تَعَالَى [جَدُّهُ] سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِكَ»؛ وسائل الشیعه، ج۶، ص۱۵؛ نهج البلاغه، فیض الاسلام، حکمت ۳۲۰، ص۱۲۴۲.
  75. نهج البلاغه، صبحی صالح، ترجمه شهیدی، حکمت ۳۲۸.
  76. ابن میثم شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۴۰۵. از معنایی که ذکر شده معلوم می‌شود متن منع بوده؛ ولی در چاپ کتاب متن را از نسخه‌های دیگر گرفته‌اند.
  77. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۹، حکمت ۳۳۴.
  78. «إِنَّ اللَّهَ فَرَضَ عَلَى أَغْنِيَاءِ فِي أَمْوَالِهِمْ مَا یَکْفِی الْفُقَراءَ فَإِنْ جَاعُوا أَوْ عَرُوا أَوْ جَهَدُوا فَبِمَنْعِ الْأَغْنِيَاءِ وَ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی أَنْ يُحَاسِبَهُمْ وَ یُعَذِّبَهُمْ»؛ ابوعبید، الاموال، ص۷۰۹؛ بحار الأنوار، ج۹۳، ص۲۸ به نقل از دعائم الاسلام.
  79. «إِنَّ اللَّهَ فَرَضَ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ قَدْرَ مَا یَسَعَهُمْ فَإِنْ مَنَعُوهُمْ حَتَّی یَجُوعُوا وَ یَعْرُوا وَ یَجْهَدُوا یُحَاسِبْهُمُ اللهُ حِساباً شَدِيداً عَذِّبْهُمْ عَذَاباً نُكْراً»؛ مصادر نهج البلاغه، ج۴، ص۲۵۲ به نقل از تاریخ بغداد، ج۵، ص۳۰۸ و (۱۴جلدی)، ج۲، ص۳۷۸.
  80. «إِذَا مَنَعُوا الزَّكَاةَ، مَنَعَتِ الْأَرْضُ بَرَكَتَهَا مِنَ الزَّرْعِ وَ الثِّمَارِ وَ الْمَعَادِنِ كُلَّهَا»؛ بحار الأنوار، ج۹۳، ص۱۵.
  81. بحار الأنوار، ج۹۳، ص۱۳.
  82. موسوعة علی بن ابی طالب(ع)، ص۲۱۲، به نقل از المصنف ابن ابی شیبه، ج۱، ص۱۳۱.
  83. وسائل الشیعه، ج۶، ص۳۷ - ۳۸.
  84. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج3، ص 177 - 179.