تقیه
شیعه |
---|
- این مدخل از زیرشاخههای بحث پاسداری از دین است. "تقیه" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل شأن اقتصادی معصوم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
تقیه یکی از احکام قرآنی و از اعتقادات شیعی و آموزههای روایی است و مبنای عقلی و شرعی دارد. تقیّه یعنی نگهداری، پرواکردن، عقاید خود را پنهان داشتن جهت مصونیت از خطر دشمنان. وقتی یک مسلمان در میان کافران و مخالفان باشد و از سوی آنان بر مال و جان خود بیمناک باشد، بهگونهای سخن میگوید و عمل میکند که پی به عقیدۀ واقعی او نبرند و گزندی به او نرسانند.[۱]
مقدمه
- امامان شیعی در دورانی زندگی میکردند که هم حاکمانی جائر، زمام حکومت را در دست گرفته بودند، و هم فضای عمومی جامعه به لحاظ عقیدتی و فقهی با ایشان موافق نبود. اختناق حاکم بر آن دوران، گرچه برای همه امامان یکسان نبود، در اصل وجود آن برای همه ایشان تردیدی نیست. بیگمان انتشار آشکار دیدگاههای اصیل اسلامی و شیعی در آن دوران، نابودی مذهب تشیع را در پی داشت؛ ازاینرو بود که ایشان هم خود به وقت احساس خطر تقیه، و از بیان دیدگاه صحیح خودداری میکردند و هم شیعیان را به تقیه سفارش میفرمودند؛ تا آنجا که وقتی جابر جعفی برای کسب علم نزد امام باقر(ع) آمد و ابراز داشت که از اهل کوفه است، حضرت فرمود: "اگر از تو پرسیدند اهل کجایی، بگو: اهل مدینه". جابر میپرسد: آیا دروغ نیست؟ حضرت فرمود: "هرکس تا زمانی که در یک شهر باشد، اهل همانجا محسوب میشود".[۲] به نظر میرسد چون در آن دوران، کوفی بودن مساوی با شیعه بودن بود، حضرت با آموزش این سخن، به دنبال نجات جان اصحاب خود بودند. ایشان در روایتی صحیح به ابن مسکان یادآور شدند که نسبت به کسی که به امام على(ع) ناسزا میگوید، خشونت به خرج ندهد. آنگاه فرمودند: "به خدا سوگند، گاهی میشود که من صدای کسی را که به على(ع) ناسزا میگوید، میشنوم و میان من و او تنها یک ستون فاصله است. پس پشت آن ستون پنهان شده، آنگاه که از نماز فراغت یافتم، بر او سلام کرده، با او مصافحه میکنم".[۳] در موارد متعددی، امام(ع) شیعیان خود را به حضور در نماز مخالفان دعوت میکند؛ چنانکه (براساس روایتی صحیح) وقتی یکی از شیعیان دراینباره از ایشان سؤال کرد، امام(ع) به بیان ثواب چنین نمازی نیز اشاره کردند.[۴] ابوبصیر در روایتی صحیح نقل میکند که عبدالحمید از امام صادق(ع) درباره قنوت نماز جمعه سؤال میکند. ایشان ابتدا جواب تقیهای میدهد، وقتی عبدالحمید اصرار میکند که شیعیان شما، جز این را میگویند، امام قبول نمیکند، اما همین که امام متوجه میشود که دیگران به کار خود مشغولاند، حکم واقعی را بیان میکند.[۵][۶]
- براساس شواهد تاریخی، امام ترککنندگان تقیه را نیز سرزنش میکنند؛ چنانکه امام صادق(ع) در روایتی معتبر، معلی بن خنیس را با تأکید فراوان به تقیه سفارش کردند.[۷] با وجود این، معلی سفارش امام را رعایت نکرده، کشته میشود. امام(ع) پس از شنیدن خبر قتل وی، بیان کردند که انتظار این خبر را داشتند و ضرر دشمن، کمتر از ضرر دوستی است که اسرار را فاش میکند.[۸][۹].
- در نقلی آمده است که امام کاظم(ع) به مناسبت مرگ موسی، برادر هارون عباسی، به مادر هارون (خیزران) نامه نوشته، ضمن ابراز همدردی، برای موسی طلب رحمت کرده، خلافت هارون را تبریک گفته، برای هارون طلب طول عمر میکنند.[۱۰] جالب آنکه امام کاظم(ع) خودْ در نمازهای اهل سنت شرکت، و اعلام میکردند که در این کار به سیره امام حسن و امام حسین(ع) استناد میکنند که در نماز مروان شرکت میکردند.[۱۱] باری، سخن دراینباره فراوان است و شواهد تاریخی پرشماری وجود دارد که نشان از رعایت تقیه از سوی امامان معصوم(ع) برای حفظ و پایداری مذهب بر حق شیعه دارد.[۱۲][۱۳].
- در قرآن کریم، آیۀ ﴿إِلاَّ أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاةً﴾[۱۴] اشاره به تقیه در برابر مشرکان دارد. در داستان عمّار یاسر نیز که زیر شکنجۀ کفار، پس از شهادت پدر و مادرش، سخنانی را گفت که عقیدۀ توحیدیاش برخلاف آن بود، قرآن عمل او را امضا کرده است: ﴿مَن كَفَرَ بِاللَّهِ مِن بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِيمَانِ﴾[۱۵]، که این را میتوان "تقیۀ اکراهی" نام نهاد. پیامبر خدا نیز کار او را تأیید کرد و فرمود: «" إِنْ عَادُوا فَعُد"»[۱۶] شیخ صدوق، دربارۀ تقیه میگوید: کتمان حق و پوشیده داشتن عقیده از مخالفان، به خاطر ضرر دینی و دنیوی.[۱۷] چنین رفتاری که معقول و موافق با احتیاط و پنهانکاری در شرایطی که مخالفان در قدرت و اکثریت باشند و آزار برسانند، جزء آموزههای دینی شیعه است. در عصر ائمه(ع)، سلطۀ امویان و عباسیان و بهانهجویی آنان برای کشتن و ایجاد فشار بر شیعه و ائمه و هوادارانشان، گاهی سبب میشد در برخی مسائل اعتقادی و فقهی با تقیه حرف بزنند یا عمل کنند، تا جان پیروان آنان به خطر نیفتد. این دربارۀ هرگروه در اقلیّت نیز میتواند معقول و پذیرفته باشد. البته گاهی تقیّه برای حفظ عقاید، یا از روی ترس از دشمن است، گاهی هم به خاطر پرهیز از ایجاد اختلاف و درگیری و برای حفظ وحدت، که آن را تقیۀ خوفی و تقیۀ کتمانی و این را تقیۀ مداراتی میگویند. امام صادق(ع) فرمود: "تقیّه سپر حفاظتی مؤمن است و کسی که تقیّه ندارد، دین ندارد[۱۸]، این مضمون به صورتهای دیگر نیز نقل شده است. در احادیث، تقیه را در رفتار اصحاب کهف نیز برشمردهاند که با اعتقاد قلبی به خدای یکتا، آن را بروز نمیدادند و در ظاهر مثل همان مسیحیان رفتار میکردند.[۱۹] امام صادق(ع)، ضمن توصیه به مراعات تقیه از سوی پیروانش برای حفاظت ایمان، میفرماید شما در میان این مردم (مخالفان شیعه) همچون زنبور عسل در میان پرندگانید، اگر پرندگان بدانند که چه شهدی در دل زنبور است همۀ آنها را میخورند، اینان نیز اگر بدانند که در دل شما محبت ما خاندان است، شما را با زبانهایشان میخورند و در نهان و آشکار به شما نسبتهایی میدهند.[۲۰] حضرت علی(ع) نیز به یاران خود میفرماید: پس از من شما را وادار میکنند که به من بد بگویید، اگر چنین شد، مانعی ندارد از من بدگویی کنید، ولی از من برائت نجویید، چون من بر آیین محمّدم.[۲۱] امام باقر(ع) نیز میفرمود: "تقیه دین من و پدران من است"[۲۲]. تقیّه، با همۀ لزوم و اهمیتش، نیاز به شناخت موقعیت دارد. گاهی واجب است، گاهی جایز و گاهی حرام! گرچه کسانی همچون "ابن تیمیّه" این دستور قرآنی و حدیثی را که در شیعه مورد عمل قرار میگیرد، نفاق میدانند و بر شیعه میتازند. بر آگاهان پوشیده نیست که تقیّه، عاملی برای حفظ ایمان و حفظ مؤمن از شرّ دشمنان و نوعی رعایت اصول کتمان و استتار و رازداری مرامی است و مبنای عقلی دارد و هرگز نباید بهانه و مستمسکی برای ترک وظیفه و رهاکردن تکلیف مبارزه با ظالمان و امر به معروف و نهی از منکر شود. تعابیری که در منابع دینی و حدیثی دربارۀ این موضوع بهکار رفته است، ماهیّت رازداری در برنامههای مکتبی و مبارزاتی تقیه را نشان میدهد، مانند: تقیه، جنّه، حصن حصین، سدّ، ردم، حرز، خباء، حجاب، مدارا، کتمان اسرار، عبادت سرّی، مجامله، جلب مودّت، نومه، توریه، حفظ اللسان، عدم اذاعه، مماسحه، ترس.[۲۳] اهدافی که در تقیه نهفته است، هم حفظ اسلام است، هم حفظ و ذخیرۀ نیروها، حفظ هویّت شیعه در برابر فرقههای دیگر، پنهانکردن برنامهها، حفظ جان در برابر کافران، حفظ مسلمان در برابر پیروان ادیان دیگر. انجام این وظیفه هم در عصر ائمه بوده است، هم در عصر غیبت. مخالفان شیعه، تقیّه را نوعی نفاق پنداشتهاند، در حالی که نفاق آنجاست که کسی کافر باشد و به دروغ، اظهار ایمان و مسلمانی کند و در تقیّه برعکس آن است. بنابه اهمیّت موضوع تقیه در فرهنگ شیعی، در گذشته فقیهانی به تبیین آن و حدّ و حدود و موارد و شرایط و اقسامش پرداخته و تألیفهای مستقلّی نگاشتهاند.[۲۴] برای آشنایی با مباحث تقیّه، به منابع مستقل و روایات آن نیز میتوان مراجعه کرد.[۲۵].[۲۶]
تقیه در موعودنامه
- تقیه بهمعنای خطر پرهیزی و مخفی کردن عقیده و باور خود برای حفظ جان، مال، ناموس یا دین است. برخی از روایات، بهطور عموم و بعضی دیگر در دوره غیبت، شیعیان را به تقیه دعوت میکنند. امام رضا (ع) میفرماید: "کسی که از گناهان پرهیز ندارد، دین ندارد. همچنین کسی که از تقیه استفاده نمیکند، ایمان ندارد. گرامیترین شما در نزد خداوند، داناترین شما به تقیه است. گفته شد: ای پسر رسول خدا (ص)! تقیه تا چه زمانی لازم است؟ فرمود: تا قیام قائم. هر آن که پیش از خروج قائم ما، تقیه را ترک کند، از ما نیست"[۲۷].
- روایت دیگری نیز مفضّل از امام صادق (ع) نقل کرده است و در آن روایت نیز امام، رفع تقیه را بستگی به قیام قائم (ع) میداند[۲۸].
- برخی با استناد به این روایات، گفتهاند که دخالت در سیاست و مخالفت با حکومتهای ستمپیشه، خلاف تقیه است. در اینکه در مبارزه با دشمن لازم است از تقیه و اصول مخفی کاری استفاده کرد، تردیدی نیست و اما به نام تقیه، مسؤولیتهای اجتماعی را کنار گذاشتن و تا ظهور امام زمان (ع) در سنگر تقیه ماندن، چیزی نیست که اسلام آن را تأکید کند. اسلام، اجازه داده در جایی که جان، مال و یا ناموس انسان در خطر است و اظهار حق، هیچگونه نتیجهای ندارد، از آن تا آماده شدن شرایط خودداری کند و وظیفه خود را پنهانی انجام دهد. بنابراین تقیه، گاه لازم است زیرا باعث حفظ جان و یا حفظ دین است و اما گاهی تقیه و سکوت، باعث نابودی دین و انحراف جامعه اسلامی است. پس روایات تقیه، در صدد بازداشتن از جهاد، یا امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با ستم نیستند، بلکه به انسان مسلمان گوشزد میکنند: در حالی که به وظایف خود عمل میکند، در صورت امکان، جان و مال خود و دیگران مسلمانان را حفظ کند.امام صادق (ع) خطاب به ابو حمزه ثمالی، در رابطه با معنای تحریف شده "تقیه" که چیزی جز فرار از مسؤولیت و رفاهطلبی نیست، میفرماید: "به خدا سوگند، اگر ما شما را به یاری خود علیه حکومتهای ستم فراخوانیم، رد میکنید و به تقیه، تمسّک میجویید. تقیه در نزد شما، از پدران و مادرانتان دوستداشتنیتر است. اگر قائم قیام کند، نیاز به پرسش از شما ندارد و درباره بسیاری از شما که نفاق پیشه کردهاید، حدّ الهی را جاری خواهد کرد"[۲۹]. امام (ع) هشدار میدهد که اینگونه از تقیه برداشت کردن، نشانه نفاق است و هنگامی که حضرت مهدی (ع) ظهور کند، با اینکه این عدّه ادّعای شیعه بودن را دارند، بهعنوان منافق با آنان برخورد خواهد کرد.
- افزون بر اینها، روایاتی نیز نقل شده که در آن، بسیاری از قیامهای علویان و غیر آنان مورد تأیید ائمه (ع) قرار گرفته است، مانند: قیام زید، قیام حسین بن علی شهید فخّ، قیام مختار، قیام توّابین و...[۳۰][۳۱].
پرسشهای وابسته
منابع
فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت
محدثی، جواد، فرهنگ غدیر
تونهای، مجتبی، موعودنامه
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۷۱.
- ↑ محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص۱۹۳؛ محمد بن علی بن شهرآشوب مازندرانی، مناقب آل ابی طالب(ع)، ج۴، ص۲۰۰.
- ↑ احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ص۲۵۹ و ۲۶۰.
- ↑ "...أَ مَا تَرْضَى أَنْ تُحْسَبَ لَکَ- بِأَرْبَعٍ وَ عِشْرِینَ صَلَاة" (محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۴۰۷). برای دیدن دیگر روایات، ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۳۷۹-۳۸۱. شیخ حر عاملی نیز روایات متعددی را زیر عنوان «بَابُ اسْتِحْبَابِ حُضُورِ الْجَمَاعَةِ خَلْفَ مَنْ لَا یُقْتَدَى بِهِ لِلتَّقِیَّةِ وَ الْقِیَامِ فِی الصَّفِّ الْأَوَّلِ مَعَه» نقل میکند (محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۸، ص۲۹۹).
- ↑ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۱۷.
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت صفحه۲۹۲.
- ↑ " یَا مُعَلَّى اکْتُمْ أَمْرَنَا وَ لَا تُذِعْهُ فَإِنَّهُ مَنْ کَتَمَ أَمْرَنَا وَ لَمْ یُذِعْهُ أَعَزَّهُ اللَّهُ بِهِ فِی الدُّنْیَا وَ جَعَلَهُ نُوراً بَیْنَ عَیْنَیْهِ فِی الْآخِرَةِ یَقُودُهُ إِلَى الْجَنَّةِ. یَا مُعَلَّى مَنْ أَذَاعَ أَمْرَنَا وَ لَمْ یَکْتُمْهُ أَذَلَّهُ اللَّهُ بِهِ فِی الدُّنْیَا وَ نَزَعَ النُّورَ مِنْ بَیْنِ عَیْنَیْهِ فِی الْآخِرَةِ وَ جَعَلَهُ ظُلْمَةً تَقُودُهُ إِلَى النَّارِ. یَا مُعَلَّى إِنَّ التَّقِیَّةَ مِنْ دِینِی وَ دِینِ آبَائِی وَ لَا دِینَ لِمَنْ لَا تَقِیَّةَ لَهُ. یَا مُعَلَّى إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ أَنْ یُعْبَدَ فِی السِّرِّ کَمَا یُحِبُّ أَنْ یُعْبَدَ فِی الْعَلَانِیَةِ. یَا مُعَلَّى إِنَّ الْمُذِیعَ لِأَمْرِنَا کَالْجَاحِدِ لَهُ" (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۲۳ و ۲۲۴).
- ↑ محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص۳۸۰. و نیز، ر.ک: احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۲۵۵.
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت صفحه۲۹۲.
- ↑ عبدالله بن جعفر حمیری، قرب الاسناد، ص۱۲۶. گفتنی است علامه مجلسی پس از نقل این نامه مینویسد: "ببین شدت تقیه در زمان امام(ع) را؛ بهگونهای که حضرت مجبور است چنین نامهای را به خاطر مرگ کافری که به روز جزا ایمان ندارد، بنویسد" (محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۴۸، ص۱۳۵).
- ↑ "صَلَّى حَسَنٌ وَ حُسَیْنٌ وَرَاءَ مَرْوَانَ وَ نَحْنُ نُصَلِّی مَعَهُم" (على بن جعفر، مسائل على بن جعفر، ص۱۴۴).
- ↑ برای تفصیل بیشتر دراینباره، ر.ک: محمد جواد واعظی، سیره عملی ائمه معصومین(ع) و اصحاب در برخورد با مخالفین (پایاننامه کارشناسی ارشد)، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۰، ص۷۳-۱۰۳. برای نگارش این بخش، از منبع اخیر بسیار استفاده شده است.
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت صفحه۲۹۲.
- ↑ آل عمران، آیه ۲۸
- ↑ نحل، آیه ۱۰۶
- ↑ اصول کافی، ج ۲ ص ۲۱۹
- ↑ صحیح الأعتقاد، ص ۱۱۵
- ↑ «" إِنَّ التَّقِيَّةَ تُرْسُ الْمُؤْمِنِ، وَ لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَه"»؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱ ص ۴۶۸
- ↑ اصول کافی، ج ۲ ص ۲۱۸ ح ۸
- ↑ اصول کافی، ج ۲ ص ۲۱۸ ح۵
- ↑ اصول کافی، ج ۲ ص ۲۱۹ ح۱۰
- ↑ «" التَّقِيَّةُ دِينِي وَ دِينُ آبَائِي"»؛ اصول کافی، ج ۲ ص ۲۱۹ ح۱۰
- ↑ برگرفته از تقیه، امر به معروف و نهی از منکر، طیبی شبستری ص ۴۷
- ↑ ر. ک: الذریعه، ج ۴ ص ۴۰۳، از جمله: تقیه، امر به معروف و نهی از منکر، سیّد احمد طیبی شبستری، التقیة عند اهل البیت مصطفی قصیر العاملی.
- ↑ دائرة المعارف تشیّع، ج ۵ ص ۳۸، واقع التقیة عند المذاهب و الفرق الاسلامیه، ثامر هاشم و ترجمۀ آن به نام تقیه از دیدگاه مذاهب و فرقههای اسلامی غیرشیعی از محمّد صادق عارف، "جایگاه و نقش تقیه در استنباط"، "نعمت اللّه صفری، تقیه در اسلام" علی تهرانی، "مبانی و جایگاه تقیه در استدلالهای فقهی" محمّد حسین واثقی راد، "التقیة فی الفکر الاسلامی" مرکز الرساله، "التقیّة، اصولها و تطوّرها" کامل الشیبی.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۷۱.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۴۶۶.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۴۶۷.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۴۸۳.
- ↑ چشمبهراه مهدی، ص ۱۳۶.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص ۲۲۵.