امام عسکری برای تثبیت امامت فرزندش چه تدابیری اندیشید؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
امام عسکری برای تثبیت امامت فرزندش چه تدابیری اندیشید؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / امامت و ولایت امام مهدی / امامت امام مهدی
مدخل اصلیامام عسکری
تعداد پاسخ۳ پاسخ

امام عسکری (ع) برای تثبیت امامت فرزندش چه تدابیری اندیشید؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

خدامراد سلیمیان

حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «درسنامه مهدویت ج۱» در این‌باره گفته است:

«گوشه ‏ای از این فعالیت‏ها که پیوند بیشتری با موضوع مهدویت دارد، به شرح زیر است[۱][۲]:

  1. کوشش علمی در دفاع از اسلام و ردّ شبهات: امام عسکری (ع) به دلیل شرایط نامساعد و تنگناهای شدید حکومت عباسی، در گسترش دانش بی‏کران خود در همه جامعه پیروزی چندانی به دست نیاورد؛ اما شاگردانی تربیت کرد که هرکدام در گسترش معارف اسلام و رفع شبهات دشمنان، نقش مؤثر و ارزنده‏ای داشتند. شیخ طوسی، شمار شاگردان آن حضرت را افزون بر یک صد نفر ثبت کرده است[۳]. میان آنان چهره‌‏ها و شخصیت‏های برجسته و وارسته‏ای مانند احمد بن اسحاق اشعری قمی، ابو هاشم داوود بن قاسم جعفری، ابو عمرو عثمان بن سعید عمری، علی بن جعفر و محمد بن حسن صفّار به چشم‏ می‌‏خورند[۴][۵].
  2. گسترش حلقه ارتباطی با شیعیان از طریق نمایندگان‏: در پی تلاش‏های فراوان امامان پیشین، در زمان امام عسکری (ع) تشیع در مناطق و شهرهای مختلف، گسترده شده و شیعیان در گستره وسیعی زندگی می‏کردند. گستردگی و پراکندگی مراکز شیعی، وجود سازمان ارتباطی منظمی را ایجاب می‏کرد، تا پیوند شیعیان را با حوزه امامت و نیز ارتباط آنان را با هم‏دیگر برقرار سازد و از این رهگذر، آنان را از نظر دینی و سیاسی، رهبری و سازماندهی کند. این نیاز، از زمان امام نهم (ع) احساس می‏شد و چنان‏که در روش آن حضرت و امام دهم (ع) آمده، شبکه ارتباطی وکالت و نصب نمایندگان در مناطق گوناگون، از آن زمان وجود داشته است. این برنامه، زمان امام عسکری (ع) نیز پی‏گیری شد. بنابر یافته‏‌ها و شواهد تاریخی، آن حضرت نمایندگانی از میان شخصیت‏های برجسته شیعه، در مناطق فراوان نصب کرده و با آنان در ارتباط بود و از این راه، شیعیان را در همه مناطق زیر نگاه داشت. یکی از نمایندگان امام "احمد بن اسحاق بن عبد اللّه قمی اشعری"، از یاران ویژه امام و از شخصیت‏‌های بزرگ شیعی در قم بود. برخی از دانشمندان علم رجال، از او به عنوان رابط بین قمی‏ها و امام و از جمله اصحاب خاصّ آن حضرت یاد کرده‌‏اند[۶]. اما دانشمندان دیگر، او را وکیل و نماینده امام دانسته‏‌اند[۷]. در رأس وکیل‌‏های امام، "محمد بن عثمان عمری" قرار داشت و وکیل‏‌های دیگر، به وسیله او با امام در ارتباط بودند. آنان نوعا اموال و وجوهات جمع‌آوری شده را به وی تحویل می‏دادند و او آن‏ها را به امام (ع) می‌‏رساند. افزون بر شبکه ارتباطی وکالت، امام از طریق فرستادن پیک، با شیعیان و پیروان خود ارتباط برقرار می‌‏ساخت و مشکلات آنان را برطرف می‏کرد. امام، گذشته از پیک‏ها، از طریق نامه‏نگاری نیز با شیعیان ارتباط داشت و آنان را در موقعیت‌‏های حساس راهنمایی می‏‌کرد. نامه‌‏ای که امام به "ابن بابویه" نوشته، نمونه‌‏ای از این نامه‌‏ها است. امام دو نامه‏ نیز به شیعیان قم و آبه "آوه" نوشته که متن آن‏ها در کتاب‏ها گرد آمده است[۸]. بر اساس روایتی، امام عسکری (ع) بامداد روز هشتم ربیع الأول سال ۲۶۰ ق اندکی پیش از رحلت، نامه‌‏های فراوانی به مردم مداین نوشت[۹][۱۰].
  3. فعالیت‏های سیاسی سرّی‏: امام عسکری (ع) با وجود همه محدودیت‏ها و کنترل‌‏های دستگاه خلافت، یک زنجیره فعالیت‏‌های سیاسی سرّی را رهبری می‏کرد که با گزینش شیوه‌‏های پنهان‏کاری، از چشم جاسوسان دربار، به دور می‌‏ماند. برای نمونه، عثمان بن سعید عمری - از نزدیک‏ترین و صمیمی‏ترین یاران امام (ع) - در پوشش روغن‌‏فروشی فعالیت می‏کرد. شیعیان و پیروان آن حضرت، اموال و وجوه خود را به او می‏رساندند و او آن‏ها را در ظرف‏های روغن قرار داده، به حضور امام (ع) می‌رساند[۱۱][۱۲].
  4. پشتیبانی مالی از شیعیان‏: یکی دیگر از موضع‌‏گیری‏های امام عسکری (ع)، حمایت مالی از شیعیان- به ویژه از یاران خاص و نزدیک آن حضرت - بود. این کار سبب شد آنان زیر فشار مالی، جذب دستگاه حکومت عباسی نشوند[۱۳][۱۴][۱۵].
  5. آگاهی‌‏بخشی سیاسی به چهره‏های برجسته شیعه‏: از دیگر فعالیت‏های سیاسی امام عسکری (ع)، تقویت و توجیه سیاسی رجال مهم شیعه، برابر فشارها و سختی‏های مبارزات سیاسی، برای حمایت از آرمان‏های بلند تشیع بود. از آن‏جا که شخصیت‏های بزرگ شیعه در فشار بیشتری بودند، امام به تناسب مورد، آنان را راهنمایی می‏کرد و روحیه آنان را بالا می‏برد. همچنین می‏کوشید صبر و آگاهی آنان در برابر فشارها، تنگناها و تنگدستی‏ها فزونی یابد، تا بتوانند مسؤولیت بزرگ اجتماعی و سیاسی و وظایف دینی خود را به خوبی انجام دهند[۱۶].
  6. بهره‏‌گیری از دانش غیبی برای ارشاد دیگران‏: امامان (ع)، در پرتو ارتباط با پروردگار جهان، از دانش غیبی برخوردار بودند و در مواردی که اساس حقانیت اسلام یا مصالح بلند مرتبه امت اسلامی، در خطر قرار می‏گرفت، از این آگاهی به صورت "ابزار هدایت" استفاده می‏‌کردند. پیش‏گویی‌‏ها و گزارش‏های غیبی آنان، بخش مهمّی از زندگی ایشان را در بر می‏‌گیرد؛ با مطالعه در زندگی امام عسکری (ع)، چنین به نظر می‌‏رسد که آن حضرت، بیش از امامان دیگر، دانش غیبی خود را آشکار می‌‏ساخته است[۱۷]. پس از انتقال امام هادی (ع) به سامرا، آن حضرت تحت مراقبت و کنترل شدید بود؛ ازاین‌‏رو امکان معرفی فرزندش امام حسن (ع) به عموم شیعیان، در جایگاه امام بعدی وجود نداشت. به طور اصولی این کار، زندگی او را از ناحیه حکومت وقت، در معرض خطر جدّی قرار می‏داد. به همین سبب کار معرفی امام عسکری (ع) به شیعیان و گواه گرفتن آنان در این باب، در ماه‌‏های پایانی عمر امام هادی (ع) صورت گرفت؛ به گونه‏‌ای که هنگام رحلت آن حضرت، گروهی از شیعیان از امامت امام عسکری (ع)، آگاهی نداشتند[۱۸]. امام عسکری (ع) برای زدودن زنگار شک‏ها و تردیدها و نیز برای حفظ یاران خود از خطر یا هدایت گمراهان، ناگزیر می‏شد پرده‏‌های حجاب را کنار زده، از آن سوی جهان ظاهر خبر دهد[۱۹][۲۰].
  7. معرفی حضرت مهدی (ع) به عنوان جانشین‏: یکی از مسؤولیت‏‌های بزرگ امام عسکری (ع)، معرّفی حضرت مهدی (ع) به جانشینی خود بود. این امر، زمانی سخت‏‌تر می‏شد که آن حضرت می‌بایست بنا به دلایلی، فرزند خود را در پرده "پنهان‌‏زیستی" نگه دارد، تا از گزند بدخواهان در امان بماند. با این حال در موارد فراوانی، به معرفی جانشین خود به افراد مورد اطمینان پرداخته است. تعابیری که امام یازدهم برای معرفی حضرت مهدی (ع) به کار برده، بدین قرار است:"هَذَا صَاحِبُكُمْ‏ بَعْدِي‏"[۲۱]؛ " إِنَ‏ ابْنِي‏ هُوَ الْقَائِمُ‏ مِنْ‏ بَعْدِي‏ ‏"[۲۲]؛ " هَذَا إِمَامُكُمْ‏ مِنْ‏ بَعْدِي‏ وَ خَلِيفَتِي‏ عَلَيْكُم‏‏ ‏"[۲۳]؛ " ابنی محمد هو الامام الحجة بعدی‏‏ ‏"[۲۴] و مواردی از این دست که در کتاب‌‏ها بدان اشاره شده است.
  8. آماده‌‏سازی شیعیان برای دوران غیبت امام دوازدهم (ع): از آن‏جا که پنهان شدن پیشوا و رهبر هرجمعیت، یک حادثه غیر طبیعی و نامأنوس است و باور کردن آن و نیز تحمل مشکلات ناشی از آن، برای مردم دشوار است، پیامبر اسلام (ص) و امامان پیشین (ع)، به تدریج مردم را با این موضوع آشنا ساخته، افکار را برای پذیرش آن آماده می‌‏کردند[۲۵][۲۶]. این تلاش، در عصر امام هادی (ع) و امام عسکری (ع)، به صورت جدی‌‏تری به چشم می‌‏خورد؛ چنان‏که امام هادی (ع) بعضی از کارها را به وسیله نمایندگان انجام می‏داد و خود کمتر با افراد تماس می‏‌گرفت. این امر در زمان امام عسکری (ع)، جلوه بیشتری یافت؛ زیرا با وجود تأکید بر تولد حضرت مهدی (ع)، او را فقط به شیعیان خاص و بسیار نزدیک نشان می‏داد. از سوی دیگر، تماس مستقیم شیعیان با خود آن حضرت نیز روز به ‏روز محدودتر و کمتر می‏شد؛ به گونه‏ای که حتی در شهر سامرا از طریق نامه یا به وسیله نمایندگان خویش، به مردم پاسخ می‌داد. بدین‏ ترتیب، آنان را برای پذیرش اوضاع و شرایط عصر غیبت و ارتباط غیر مستقیم با امام آماده می‌‏ساخت. این همان روشی است که امام دوازدهم (ع) در زمان غیبت صغرا در پیش گرفت و به تدریج شیعیان را برای دوران غیبت کبرا آماده ساخت[۲۷][۲۸][۲۹].

حوادث ناگوار پس از شهادت امام عسکری (ع): سوگمندانه پس از امام عسکری (ع)، پدیده‌‏های ناگواری رخ داد که برخی بدین قرار است:

  1. بازجویی حاکمان ستمگر از خانه آن حضرت، برای دستیابی به حضرت مهدی (ع)[۳۰]؛
  2. برخورد جعفر کذّاب با مادر امام عسکری (ع) بر سر میراث؛
  3. ترور، حبس، تهدید و اذیت و آزار شیعیان؛ شیخ مفید، تهدیدات بر ضد شیعه پس از شهادت امام عسکری{(ع)، را یکی از تلخ‌‏ترین فرازهای تاریخ تشیع یاد کرده است[۳۱].
  4. اختلاف و چنددستگی بین شیعیان[۳۲].

یکی از حادثه‌‏های کمرشکن پس از شهادت امام عسکری (ع)، تفرقه‌‏ای بود که در میان برخی از شیعیان پدید آمد و آن‏ها را از یکپارچگی خارج کرد. البته این تفرق پیش از آن، از سوی امام عسکری (ع) پیش‏بینی شده بود. ابو غانم می‌‏گوید: از امام عسکری (ع) شنیدم که می‌‏فرمود: "در سال ۲۶۰ پیروانم فرقه فرقه می‌‏شوند". آن‏گاه در ادامه ابو غانم می‌‏گوید: در آن سال امام عسکری (ع) رحلت فرمود و پیروان و یارانش متفرق شدند. دسته‌‏ای خود را منتسب به جعفر- پسر امام دهم- کردند، گروهی سرگردان شدند، عده‏ای به شک افتادند، دسته‌‏ای در حالت سرگردانی ایستادند و جمعی دیگر به توفیق خدای سبحانه و تعالی بر دین خود ثابت ماندند[۳۳][۳۴][۳۵].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آقای رضوانی؛
آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «موعودشناسی و پاسخ به شبهات» در این‌باره گفته است:

«حضرت برای تثبیت امامت حضرت مهدی (ع) از راه‌های مختلف استفاده نمود:

  • تعلیمات و بیانات: موسی بن جعفر بن وهب بغدادی می‌گوید: از امام عسکری (ع) شنیدم که فرمود: ُ كَأَنِّي بِكُمْ وَ قَدِ اخْتَلَفْتُمْ بَعْدِي فِي الْخَلَفِ مِنِّي أَمَا إِنَّ الْمُقِرَّ بِالْأَئِمَّةِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) الْمُنْكِرَ لِوَلَدِي كَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ ثُمَّ أَنْكَرَ نُبُوَّةَ رَسُولِ اللَّهِ ...[۳۶] گویا شما را می‌بینم که در حقّ جانشین من اختلاف خواهید کرد. آگاه باشید! هر کس به امامان بعد از رسول خدا (ص) اقرار کند ولی منکر فرزند من شود، همانند آن است که به جمیع انبیای خدا و رسولان او اقرار کرده ولی نبوت محمّد رسول خدا (ص) را انکار کرده است.... احمد بن اسحاق می‌گوید: از امام عسکری (ع) شنیدم که فرمود: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يُخْرِجْنِي مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى أَرَانِيَ الْخَلَفَ مِنْ بَعْدِي ...[۳۷]. در روز سوم ولادت حضرت مهدی (ع)، پدرش امام عسکری (ع) او را بر اصحاب خود عرضه کرد و فرمود: هَذَا صَاحِبُكُمْ مِنْ بَعْدِي وَ خَلِيفَتِي عَلَيْكُمْ وَ هُوَ الْقَائِمُ الَّذِي تَمْتَدُّ إِلَيْهِ الْأَعْنَاقُ بِالانْتِظَارِ ...[۳۸].
  • نشان دادن به خواص: احمد بن اسحاق بن سعد اشعری می‌گوید: خدمت امام عسکری (ع) رسیدم تا از جانشین آن حضرت سؤال کنم. حضرت در ابتدا فرمود: ای احمد بن اسحاق! خداوند تبارک و تعالی هرگز زمین را از زمان خلقت حضرت آدم (ع) تا روز قیامت، از حجت بر خلق خالی نگذاشته و نخواهد گذاشت. به توسط حجت است که بلا را از اهل زمین دفع می‌کند، و به واسطه اوست که باران نازل کرده و برکات زمین را بیرون می‌آورد. آن گاه عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! امام و خلیفه بعد از شما کیست؟ حضرت فوراً از جا بلند شد و داخل اتاق گشته، در حالی که کودکی به مانند ماه پاره با حدود سه سال بر شانه خود داشت بر من وارد شد و فرمود: يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ لَوْ لَا كَرَامَتُكَ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَلَى حُجَجِهِ مَا عَرَضْتُ عَلَيْكَ ابْنِي هَذَا...[۳۹]. شیخ صدوق از ابی غانم خادم نقل می‌کند: وُلِدَ لِأَبِي مُحَمَّدٍ (ع) وَلَدٌ فَسَمَّاهُ مُحَمَّداً فَعَرَضَهُ عَلَى أَصْحَابِهِ يَوْمَ الثَّالِثِ وَ قَالَ هَذَا صَاحِبُكُمْ مِنْ بَعْدِي وَ خَلِيفَتِي عَلَيْكُمْ ...[۴۰] خداوند به امام عسکری (ع) فرزندی عنایت فرمود که نام او را محمد نهاد. در روز سوّم از ولادتش او را به اصحابش عرضه داشت و فرمود: این صاحب و امام شما و خلیفه بعد از من است....
معاویه بن حکیم و محمد بن ایوب بن نوح و محمد بن عثمان عمری می‌گویند: ما با چهل نفر در منزل امام عسکری (ع) بودیم که آن حضرت فرزند خود را بر ما عرضه کرده و فرمود: این امام و خلیفه شما بعد از من است، او را اطاعت کنید و بعد از من در ادیان خود متفرّق نشوید که هلاک خواهید شد. بدانید که بعد از این روز هرگز او را مشاهده نخواهید کرد...[۴۱]. یعقوب بن منقوش می‌گوید: خدمت امام عسکری (ع) رسیدم در حالی که کنار اتاقی که بر درب آن پرده‌ای آویزان بود نشسته بودند. عرض کردم: ای آقای من! صاحب امر امامت - بعد از شما - کیست؟ فرمود: پرده را کنار بزن. کنار زدم، ناگهان کودکی با شمایلی خاص بر ما وارد شد و بر دامان امام عسکری (ع) نشست. حضرت فرمود: این فرزند صاحب و امام شما بعد از من است...[۴۲]»[۴۳].
۲. نویسندگان کتاب نگین آفرینش؛
نویسندگان کتاب «نگین آفرینش» در این باره گفته‌اند:

«سال‌های آغازین زندگی امام مهدی (ع)، دوره بسیار حساسی است. از سویی دشمنان به دنبال آنند که فرزند امام عسکری (ع) را شناسنایی کرده، به قتل برسانند و از سوی دیگر شیعیان و دوستان مهدی (ع) می‌خواهند امام دوازدهم را بشناسند تا به گمراهی گرفتار نشوند؛ بنابراین امام عسکری (ع) در همان حال که مراقب است دشمن از تولّد فرزندش با خبر نشود و ولادت او پوشیده بماند، برای جلوگیری از گمراهی شیعیان و انحراف از مسیر امامت و رهبری، آنان را از ولادت فرزندش که همان جانشین بر حق اوست آگاه می‌سازد. برخی از اقدامات آن حضرت عبارتند از:

  1. نشان دادن مهدی (ع) به خواصّ: احمد بن اسحاق که از بزرگان شیعه و از پیروان ویژه امام یازدهم (ع) است می‌گوید: خدمت امام عسکری (ع) شرفیاب شدم و می‌خواستم دربارۀ امام پس از او سؤال کنم؛ ولی پیش از آن که سخنی بگویم، فرمود: ای احمد! همانا خدای متعال از آن زمان که آدم را آفریده، زمین را از حجّت خود خالی نگذاشته است و تا قیامت نیز چنین نخواهد کرد. به واسطه حجّت خدا، بلا از اهل زمین برداشته می‌شود و به برکت وجود او باران باریده و بهره‌های زمینی بیرون می‌آید. عرض کردم: ای پسر رسول خدا! امام و جانشین پس از شما کیست؟ آن حضرت با شتاب به دورن خانه رفت و بازگشت و در حالی که پسری سه ساله بر دوش داشت که رویش همانند ماه تمام می‌درخشید، فرمود: ای احمد بن اسحاق! اگر نزد خدای متعال و حجّت‌های او گرامی نبودی، این پسرم را به تو نشان نمی‌دادم. همانا او هم نام و هم کنیه رسول خداست و کسی است که زمین را از عدل و داد پر می‌کند، همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است. گفتم: سرور من! آیا نشانه‌ای هست که قلبم به آن آرام گردد؟! در این هنگام آن کودک، لب به سخن گشود و به زبان عربی روان گفت: من بقیة الله در زمین هستم که از دشمنان خدا انتقام خواهم گرفت. ای احمد بن اسحاق، پس از این که با چشم خود می‌بینی در پی نشانه مباش!. احمد بن اسحاق گوید: پس از شنیدن این سخنان با شادمانی از خانه امام (ع) بیرون شدم...».[۴۴] همچنین محمد بن عثمان[۴۵] و چند تن دیگر از بزرگان شیعه نقل می‌کنند: چهل نفر از شیعیان نزد امام یازدهم (ع) گرد آمدیم. آن حضرت، فرزندش را به ما نشان داد و فرمود: پس از من، این امام شما و جانشین من است. از او فرمان برید و بعد از من در دین خود پراکنده نشوید که هلاک خواهید شد و بدانید که پس از امروز، او را نخواهید دید... .[۴۶]
  2. سنّت عقیقه: یکی از برنامه‌های دینی و سنت‌های اسلامی، عقیقه کردن و ولیمه دادن برای نوزاد است؛ یعنی گوسفندی قربانی کرده، جماعی از مردم را میهمان می‌نمایند که در سلامتی و طول عمر فرزند، تأثیر فراوان دارد. امام عسکری (ع) بارها برای فرزندش عقیقه کرد،[۴۷] تا ضمن عمل به این سنت نیکوی پیامبر (ص) گروه‌های بسیاری از شیعیان را از ولادت امام دوازدهم آگاه سازد. محمد بن ابراهیم گوید: امام عسکری (ع) برای یکی از شیعیان خود، گوسفند سربریده‌ای فرستاد و فرمود: "این از عقیقه فرزندم، محمد است".[۴۸]
  3. نامه نگاری: یکی از نوادگان احمد بن اسحاق قمی که از برجستگان و شایستگان شیعه است می‌گوید: نامه‌ای از مولایمان حضرت عسکری (ع) به جدّ بزرگوارم احمد بن اسحاق که نماینده آن حضرت بود رسید که در آن، به خط آن حضرت آمده بود: برای ما فرزندی به دنیا آمد. این رازی است که باید نزد تو باشد و از مردم پوشیده بماند. ما ولادت او را جز برای نزدیک‌ترین بستگان و دوستان آشکار نکردیم. دوست داشتیم آن را به شما اعلان کنیم، تا خدا تو را به وسیله آن، شاد گرداند؛ همان گونه که ما را به وسیله او شاد کرد. والسلام.[۴۹]
  4. پاسخ‌گویی به سؤالات: یکی از برنامه‌های دوران کودکی امام مهدی (ع) پاسخ‌گویی به سؤالات بود. این نیز راهی برای شناخت امام و حجت آخرین بود که عقیده شیعیان را تقویت می‌کرد و دلگرمی و آرامش خاطر آنان را فراهم می‌ساخت. برای نمونه روایتی را به اختصار نقل می‌کنیم: سعد بن عبدالله قمی از بزرگان شیعه همراه احمد بن اسحاق قمی وکیل امام عسکری (ع) برای طرح سؤالات و دریافت پاسخ آنها به محضر آن امام شرفیاب می‌شود. او جریان این دیدار را چنین نقل کرده است: چون خواستم سؤال کنم، امام عسکری (ع) به فرزندش اشاره کرد و فرمود: "از نور چشمم سؤال کن". در این هنگام، کودک رو به من کرده و فرمود: "هر چه می‌خواهی سؤال کن... پرسیدم: مقصود از کهیعص -از حروف مقطعه قرآن- چیست؟ فرمود: این حروف، از خبرهای غیبی است. خداوند بندۀ خود، زکریا را از آن آگاه ساخته و سپس آن را برای محمد (ص) باز گفته است. داستان از این قرار است که حضرت زکریا (ع) از پروردگارش خواست تا نام‌های پنج تن آل عبا را به او بیاموزد. خداوند متعال حضرت جبرئیل (ع) را بر او فرو فرستاد و آن نام‌ها را به او یاد داد. حضرت زکریا (ع) چون محمد (ص) و امام علی و فاطمه زهرا و امام حسن (ع) را بر زبان می‌آورد، اندوه و گرفتاری‌اش برطرف می‌شد و وقتی امام حسین (ع) را یاد می‌کرد، بغض گلویش را می‌گرفت و مبهوت می‌شد. روزی گفت: بارالها چرا وقتی آن چهار نفر را یاد می‌کنیم، از اندوه‌ها و نگرانی‌هایم راحت شده و دل آرام می‌شوم و چون امام حسین (ع) را یاد می‌آورم، اشکم جاری و ناله‌ام بلند می‌شود؟ خداوند او را از داستان امام حسین (ع) آگاه کرد و فرمود: "کهیعص" رمز این داستان است. "کاف" رمز کربلا و "هاء" رمز هلاکت خاندان او و "یاء" کنایه از نام "یزید" که جفا کننده نسبت به امام حسین (ع) است می‌باشد و "عین" اشاره با عطش و تشنگی او دارد و "صاد" نشانه صبر و استقامت امام حسین (ع) است... گفتم: ای مولای من! چرا مردم از برگزیدن امام برای خود منع شده‌اند؟ فرمود: مقصود تو برگزیدن امام مُصلح است یا مُفسد؟ گفتم: امام مُصلح که جامعه را اصلاح کند. فرمود: با توجه به اینکه هیچ کس از درون دیگری آگاه نیست که به صلاح و درستی می‌اندیشد یا به فساد و تباهی، ایا احتمال ندارد که برگزیده مردم، مُفسِد و اهل تبهکاری باشد؟ گفتم: آری؛ امکان دارد. فرمود: علّت، همین است.[۵۰]
  5. دریافت هدایای مادّی:یکی از برنامه‌های شیعیان، فرستادن هدایای مادّی و واجبات مالی برای امامان (ع) بوده است. آن بزرگواران نیز پس از پذیرفتن، آن‌ها، از نیازمندان جامعه رفع نیاز می‌کردند. ابن اسحاق یکی از وکیل‌های امام حسن عسکری (ع) می‌گوید: "اموالی از شیعیان را به محضر امام یازدهم (ع) بردم تا به آن حضرت تقدیم کنم. در آن حال، فرزند خردسال حضرت با چهره‌ای که مانند ماه تمام می‌درخشید در کنار امام حضور داشت. امام عسکری (ع) رو به فرزند خود کرده، فرمود: فرزندم! هدایای شیعیان و دوستانت را باز کن. کودک فرمود: ای مولای من! آیا رواست دستِ پاک خود را به هدایای ناپاک و اموال پلیدی که حلال و حرام آن به یک‌دیگر آمیخته است، دراز کنم؟ امام عسکری (ع) فرمود: ای ابن اسحاق، آنچه در میان اینان است بیرون آور تا حلال و حرام آن را جدا کند. پس اولین کیسه را بیرون آوردم. کودک گفت: این کیسه از فلان شخص از فلان محله شهر قم است و نا او و نام محله‌اش را فرمود که در آن شصت دو اشرافی است. چهل و پنج اشرفی از آن، بهای فروش زمین سنگلاخی است که صاحبش آن را از پدر خود، ارث برده است و چهارده دینارِ آن بهای نُه جامع است که فروخته، و سه دینارش وجه اجاره دکان‌ها است. امام عسکری (ع) فرمود: فرزند عزیزم! راست گفتی. اکنون این مرد را راهنمایی کن که کدام از این اموال حرام است؟ کودک با دقت تمام، سکّه‌های حرام را مشخص و علت حرام بودن آنها را به روشنی بیان کرد. سپس کیسه دیگری بیرون آوردم. آن کودک پس از بیان نام و نشان و محل سکومت صاحب آن، فرمود: در آن کیسه، پنجاه اشرفی است که دست زدن به بدان برای ما روا نیست. سپس علت ناپاکی آن اموال را یک به یک بیان کرد. آن‌گاه امام عسکری (ع) فرمود: پسر جانم! راست گفتی. سپس رو به احمد بن اسحاق کرد و فرمود: همه را به صاحبش برگردان یا سفارش کن که آنها را به صاحبانش برسانند. ما را نیازی به آن نیست...» [۵۱]»[۵۲].

پرسش‌های وابسته

  1. آیا خداوند برای امامت امام مهدی‏ زمینه ‏سازی کرده است؟ (پرسش)
  2. آیا نص متواتر بر امامت امام مهدی‏ از امام عسکری رسیده است؟ (پرسش)
  3. آیا انتقال امامت به دو برادر بعد از حسنین جایز است؟ (پرسش)
  4. امامت امام مهدی از چه زمانی آغاز شده است؟ (پرسش)
  5. آیا فضایل و کرامات امامان ناشی از نبوغ فکری آنها بوده است؟ (پرسش)
  6. امام عسکری‏ برای تثبیت امامت فرزندش چه تدابیری اندیشید؟ (پرسش)
  7. میان نظام امامت و غیبت امام مهدی چه ارتباطی وجود دارد؟ (پرسش)
  8. پس از شهادت امام حسن عسکری چه اختلاف‌‌هایی بر سر مسئله امامت به‌وجود آمد؟ (پرسش)
  9. چرا امام عسکری اقدام به معرفی و نشان دادن فرزندش به برخی از شیعیان نمودند؟ (پرسش)
  10. امام مهدی در پاسخ سعد بن عبدالله قمی دلیل عدم انتخابی بودن امام را چگونه بیان فرموده است؟ (پرسش)
  11. جریان تحویل وجوهات و هدایای شیعیان به امام عسکری توسط محمد بن اسحاق چیست؟ (پرسش)
  12. امام حسن عسکری درباره جانشین بعد از خود چه فرموده است؟ (پرسش)
  13. چه کسانی بر جنازه امام حسن عسکری نماز خوانده‌اند؟ (پرسش)
  14. مقام علمی امام مهدی در روایات چگونه بیان شده است؟ (پرسش)
  15. حدیث ولایت چیست و چه ارتباطی با امامت امام مهدی دارد؟ (پرسش)
  16. چه ارتباطی میان حدیث معراج و امامت امام مهدی وجود دارد؟ (پرسش)

پانویس

  1. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۶۴-۷۰.
  2. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۱، ص۱۵۳، ۱۵۴.
  3. شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص ۴۲۷ به بعد
  4. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۶۴-۷۰.
  5. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۱، ص۱۵۴، ۱۵۵
  6. نجاشی، فهرست اسماء مصنفی الشیعة، ص ۶۶؛ شیخ طوسی، الفهرست، ص ۲۳
  7. محمد جواد طبسی، حیاة الامام العسکری علیه السّلام، ص ۳۳۳
  8. حسن بن علی بن شعبه، تحف العقول، ص ۴۸۶
  9. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۶۴-۷۰.
  10. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۱، ص۱۵۵، ۱۵۶.
  11. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۱۴
  12. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۱، ص۱۵۶.
  13. شیخ مفید، الارشاد، ص ۳۴۳؛ ابن شهر اشوب، مناقب آل أبی طالب، ج ۴، ص ۴۳۹؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۴۲؛ سید محسن امین، اعیان الشیعة، ص ۴۰؛ طبرسی، اعلام الوری، ص ۳۷۲؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۰۸
  14. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۶۴-۷۰.
  15. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۱، ص۱۵۶.
  16. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۱، ص۱۵۷.
  17. محمد جواد طبسی، حیاة الامام العسکری علیه السّلام، ص ۱۲۱
  18. مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۳۴
  19. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۶۴-۷۰.
  20. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۱، ص۱۵۷.
  21. این، بعد از من صاحب شما است؛ شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۴۸.
  22. همانا فرزندم، قائم بعد از من است؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۵۲۴، ح ۴.
  23. این پیشوای شما پس از من و جانشین من بر شما است؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۴۳۵، ح ۲.
  24. فرزندم محمد، همان امام و حجت پس از من است؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۴۰۹، ح ۹
  25. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۶۴-۷۰.
  26. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۱، ص۱۵۸.
  27. با استفاده از: مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان علیهم السّلام، ص ۶۱۵- ۶۶۲
  28. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۶۴-۷۰.
  29. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۱، ص۱۵۸.
  30. ر. ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۰۵؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص ۴۳
  31. شیخ مفید، الارشاد، ص ۳۲۵؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۰، ص ۳۳۴
  32. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۶۴-۷۰.
  33. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۴۰۸، ح ۶
  34. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۶۴-۷۰.
  35. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۱، ص۱۵۹، ۱۶۰.
  36. بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۱۶۰، ح ۶
  37. «ستایش خداوندی را سزاست که قبل از آنکه از دنیا رحلت کنم، جانشین بعد از خودم را نشانم داد»؛ کمال الدین، ص ۴۰۸؛ بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۱۶۱، ح ۹
  38. «این فرزند، صاحب و امام شما بعد از من و خلیفه من بر شما است. او قائمی است که مردم در انتظار او به سر خواهند برد...»؛ کمال الدین، ص ۴۳۱
  39. «ای احمد بن اسحاق! اگر کرامت تو نزد خداوند عزّوجلّ و نزد حجت‌های خداوند نبود این فرزند را بر تو عرضه نمی کردم...»؛ کمال الدین، ص ۳۸۴و۳۸۵، ح ۱
  40. کمال الدین، ص ۴۳۱، ح ۸
  41. عَرَضَ عَلَيْنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ (ع) وَ نَحْنُ فِي مَنْزِلِهِ وَ كُنَّا أَرْبَعِينَ رَجُلًا فَقَالَ هَذَا إِمَامُكُمْ مِنْ بَعْدِي وَ خَلِيفَتِي عَلَيْكُمْ أَطِيعُوهُ وَ لَا تَتَفَرَّقُوا مِنْ بَعْدِي فِي أَدْيَانِكُمْ فَتَهْلِكُوا أَمَا إِنَّكُمْ لَا تَرَوْنَهُ بَعْدَ يَوْمِكُمْ هَذَا...؛ کمال الدین، ص ۴۳۵، ح ۲
  42. کمال الدین، ص ۴۳۶و۴۳۷، ح ۵.
  43. رضوانی، علی ‎اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۲۴۹.
  44. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۸، ح ۱، ص ۸۰.
  45. او دومین نائب خاص امام مهدی (ع) در دوره غیبت صغرا است که در بخش غیبت، شرح حال او خواهد آمد.
  46. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۳، ح ۲، ص ۱۶۲.
  47. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۲.
  48. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۲، ح ۱۰، ص ۱۵۸.
  49. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۲، ح ۱۵، ص ۱۶۰.
  50. کمال الدین و تمام النعمة، باب ۴۳، ح ۲۱، ص ۱۹۰.
  51. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۳، ح ۲۱، ص ۱۹۰.
  52. بالادستان، محمد امین؛ حائری‌‎پور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج۱، ص ۵۶ - ۶۰.

((رده:پرسش]]