امام مهدی قیام خود را از کجا آغاز می‌کند؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
امام مهدی قیام خود را از کجا آغاز می‌کند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل اصلیمهدویت

امام مهدی (ع) قیام خود را از کجا آغاز می‌کند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

سید محمد صدر

آیت‌ الله شهید سید محمد صدر در کتاب «تاریخ پس از ظهور» در این‌باره گفته‌ است:

«نقطه آغازین حرکت امام (ع) برای فتح جهان، شهر کوفه است؛ شهری که مرکز دولت جهانی آن حضرت خواهد شد. وقتی در روایات سخن از کوفه می‌رود، نجف را هم شامل می‌شود؛ زیرا این دو بسیار به هم نزدیک‌اند. از این رو آن شهر در روایات گاهی به کوفه و گاهی به نجف نامبردار است. قندوزی از کتاب فضل الکوفة محمد بن علی علوی، به سند خود از ابو سعید خدری، روایت کرده است که پیامبر (ص) فرمود:"يَمْلِكُ اَلْمَهْدِيُّ سَبْعاً أَوْ عَشْراً أَسْعَدُ اَلنَّاسِ بِهِ أَهْلُ اَلْكُوفَةِ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏" [۱]. مهدی (ع)، هفت یا ده سال زمام حکومت بر مردم را به دست می‌گیرد؛ خوشبختترین آنها مردم کوفه هستند. ابن صباغ از حضرت امام محمد باقر (ع) - در حدیثی طولانی - نقل کرده است:" إِذَا قَامَ اَلْقَائِمُ سَارَ إِلَى اَلْكُوفَةِ يَهْدِمُ بِهَا أَرْبَعَةَ مَسَاجِدَها"ref>ابن صباغ، علی بن محمد، همان؛ ص ۳۲۱.</ref>. زمانی که قائم (ع)، ظهور نماید، به کوفه رود و مساجد آنجا را توسعه دهد. شیخ مفید از ابو بکر حضرمی، نقل کرده است که آن حضرت فرمود:"كَأَنِّي بِالْقَائِمِ عَلَى نَجَفِ اَلْكُوفَةِ قَدْ سَارَ إِلَيْهَا مِنْ مَكَّةَ- فِي خَمْسَةِ آلاَفٍ مِنَ اَلْمَلاَئِكَةِ جَبْرَئِيلُ عَنْ يَمِينِهِ وَ مِيكَائِيلُ عَنْ يَسَارِهِ اَلْمُؤْمِنُونَ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ هُوَ يُفَرِّقُ اَلْجُنُودَ فِي اَلْبِلاَدِ" [۲]. گویی قائم (ع) را در نجف کوفه می‌بینم که از مکه با حمایت پنج هزار فرشته، در حالی که جبرئیل از سمت راست، میکائیل از سمت چپ و مؤمنان در پیشاپیش او در حرکتند، به آنجا آمده است. او سربازانش را به سرزمین‌های مختلفی گسیل می‌دارد. همو از عمر بن شمر روایت کرده است که آن حضرت از امام مهدی (ع) یاد فرمود و گفت:"يَدْخُلُ حَتَّى يَأْتِيَ اَلْمِنْبَرَ فَيَخْطُبُ فَلاَ يَدْرِي اَلنَّاسُ مَا يَقُولُ مِنَ اَلْبُكَاءِ فَإِذَا كَانَتِ اَلْجُمُعَةُ اَلثَّانِيَةُ سَأَلَهُ -اَلنَّاسُ أَنْ يُصَلِّيَ بِهِمْ اَلْجُمُعَةَ فَيَأْمُرُ أَنْ يُخَطَّ لَهُ مَسْجِدٌ عَلَى اَلْغَرِيِّ وَ يُصَلِّي بِهِمْ هُنَاكَ"[۳]. مهدی (ع) در حالی وارد کوفه می‌شود که سه پرچم [و جریان اجتماعی] در آن شهر بر افراشته شده و هر سه با یکدیگر دچار اختلافاند. آنگاه راه برایش هموار می‌شود. او وارد کوفه شده، بر فراز منبر قرار می‌گیرد و سخن آغاز می‌کند [در آن حال مردم آن چنان می‌گریند که] از شدت گریه نمی‌فهمند که او چه می‌گوید. در دومین جمعه مردم از او خواهند خواست که نماز جمعه را اقامه فرماید. امام هم فرمان می‌دهد محدوده مسجدی را در غری (نجف) مشخص نمایند و با آنان در آنجا نماز می‌گزارد.

طبرسی، همین حدیث را در اعلام الوری آورده است[۴]. شیخ طوسی از عمر بن ثابت و او نیز از پدرش نقل کرده است که حضرت امام محمد باقر (ع) فرمود: "اَ يَدْرِي اَلنَّاسُ مَا يَقُولُ مِنَ اَلْبُكَاءِ...فَإِذَا كَانَتِ اَلْجُمُعَةُ اَلثَّانِيَةُ قَالَ اَلنَّاسُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ اَلصَّلاَةُ خَلْفَكَ تُضَاهِي اَلصَّلاَةَ خَلْفَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اَلْمَسْجِدُ لاَ يَسَعُنَا فَيَقُولُ أَنَا مُرْتَادٌ لَكُمْ فَيَخْرُجُ إِلَى اَلْغَرِيِّ فَيَخُطُّ مَسْجِداً لَهُ أَلْفُ بَابٍ يَسَعُ اَلنَّاسَ... "[۵]. از همهمه صدای گریه، مردم نمی‌فهمند که او (مهدی (ع)) چه می‌گوید ... در دومین جمعه، مردم می‌گویند: ای فرزند رسول خدا، نماز پشت سر شما همانند نماز پشت سر پیامبر (ص) است ولی این مسجد، گنجایش ما را ندارد. امام می‌فرماید: من در پی انجام خواسته شمایم. آنگاه به سوی غری (نجف) می‌رود و حدود مسجدی را مشخص می‌سازد که با داشتن هزار در، گنجایش مردم را داشته باشد.

تعبیرات مختلفی هم چون: نجف، نجف کوفه، غری و ذکوات البیض همگی یک مصداق دارند و آن هم نجف اشرف کنونی است که مرقد امام علی بن ابی طالب (ع) در آنجا قرار دارد. مسجد سهله، یکی از مساجد کوفه است که در یک کیلومتری شمال آن شهر واقع گردیده. سازنده‌اش یکی از یاران امیر المؤمنین (ع) می‌باشد و دارای مکان‌های خاصی است که روایت شده محل نماز گزاردن شماری از انبیا و اولیا بوده است. ظاهرا نخستین کسی که اقدام به تعیین آن نقاط نموده، سید مهدی بحر العلوم از برجستهترین علمای امامیه در قرن دوازدهم هجری است و او خود به آنچه گفته و انجام داده، داناتر می‌باشد. یکی از آن مکان‌ها، به مقام امام زمان (ع) نامبردار است. نقل شده آن حضرت پس از آغاز عصر غیبت در آن مکان دو رکعت نماز گزارده است.

مسجد بزرگ کوفه، محل قضاوت، اقامه نماز جماعت و سخنرانی امیر المؤمنین (ع) بوده و در همان جا نیز با ضربت شمشیر ابن ملجم به شهادت رسیده است. این مسجد نقش مهمی در تاریخ اسلام داشته است و بیش از این نیازی به معرفی ندارد[۶]»[۷].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت‌الله ری‌ش‍ه‍ری‌؛
آیت‌الله محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، در کتاب «دانشنامهٔ امام مهدی» در این‌باره گفته است:

«احادیث فراوانی، مکه را جایگاه آغاز قیام مهدوی می‌دانند. بیشتر این احادیث، در کتاب‌های مشهور و معتبری مانند الکافی و الغیبة نعمانی نقل شده و افزون بر این، برخی از آنها دارای اسناد صحیح و معتبرند. این احادیث، مراحل آغازین قیام را به روشنی بر می‌شمرند و بیان می‌دارند که امام مهدی (ع) در حالی که میراثی از پیامبر اکرم (ص) شامل: پرچم، شمشیر، زره، کلاهخود، زین، عصا، عمامه، پیراهن و ردای پیامبر خدا (ص) را به همراه دارد، همانند ایشان، قیام خجسته خود را از مکه و کنار خانه خدا آغاز می‌کند[۸]. امام (ع) در کنار پرده کعبه، سر از پرده غیبت بیرون می‌آورد[۹] و میان رکن حجر الأسود و مقام ابراهیم- که از شریف‌ترین و مقدس‌ترین مکان‌های روی زمین به شمار می‌آید- از یاران و پیروان خویش بیعت می‌گیرد[۱۰]. ایشان با حضور در مکه و ایستادن در کنار کعبه و فراز آوردن پرچم و شمشیر پیامبر (ص)، نشان می‌دهد که نهضت مهدوی، قیامی توحیدی و دنباله بعثت محمدی و برای احیای آن است. روایت‌های متعددی در دست است که امام مهدی (ع) خود این نکته را در نخستین خطبه خویش در مکه فراز آورده و بر الهی بودن نهضت خود و پیوستگی آن به قیام فرستادگان راستین الهی تأکید ورزیده است. از جمله، شیخ صدوق چنین آورده است: "و چون خروج کند، پشتش را به کعبه تکیه دهد و سیصد و سیزده مرد به گرد او جمع شوند و نخستین سخنش این آیه است: ﴿بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ[۱۱] سپس می‌فرماید: "من باقی نهاده خداوند در زمینش و جانشین او و حجتش بر شما هستم"[۱۲]. همچنین نعمانی می‌نویسد: "و قائم، آن روز در مکه است، پشتش را به کعبه تکیه داده و به آن پناه آورده است و ندا می‌دهد: ای مردم! ما از خدا یاری می‌جوییم. هر کس ما را پاسخ گوید بداند که ما اهل بیت (ع) پیامبرتان، محمد و سزاوارترین مردم به خداوند و به محمد (ص) هستیم ... و با او میان رکن حجرالأسود و مقام ابراهیم‌ بیعت می‌کنند[۱۳].

یک روایت دیگر در این باره، ضمن تأکید بر آغاز قیام مهدوی از مسجد الحرام و توصیف دقیق آن، مضمونی مشابه از بیانیه نخستین امام (ع) را گزارش کرده است[۱۴]. دیگر گزارش‌های مشابه، ضمن اعلام مکه به عنوان نقطه آغازین قیام، بخش‌ها و مطالب دیگری از بیانیه قیام امام عصر را بازگو کرده‌اند. در این احادیث، امام (ع) مردم را به یاد کردن خدای متعال و ایستادن در پیشگاه الهی فرا می‌خواند و بعثت انبیای الهی و نزول کتاب‌های آسمانی را یاد می‌آورد. امام همچنین مردم را به اطاعت از خدا و رسولش و نیز احیای قرآن، دوری کردن از شرک و یاری رساندن به هدایت و تقوا دعوت می‌کند و ندا بر می‌آورد: "بی‌تردید، من شما را به خدا و رسولش و نیز عمل به کتاب او و میراندن باطل و احیای سنت پیامبر فرا می‌خوانم"[۱۵]. امام همچنین مظلومیت اهل بیت (ع) و حق مودت ذوی القربی را فراز می‌آورد و خواستار یاری رساندن مردم برای جبران ستم رفته بر اهل بیت پیامبر و قبول ولایت ایشان می‌شود[۱۶]. گفتنی است که چند مکان دیگر به عنوان نقطه شروع نهضت مهدوی گفته شده است. یک حدیث، محل خروج و قیام امام مهدی (ع) را از زبان پیامبر اکرم (ص) "تهامه" دانسته‌[۱۷] که مؤید احادیث پیشین است؛ زیرا تهامه، مانند حجاز مشتمل بر مکه است[۱۸].

دو روایت نبوی نیز به نقل از عبد الله بن عمرو و امام علی (ع)، محل خروج و قیام را جایی در یمن به نام کرعه (اکرعه) دانسته‌اند[۱۹]. این حدیث، شاذ و غیر معتبر است و با روایات متعددی که گذشت، متعارض است. به احتمال فراوان، این روایت، ناظر به خروج یمانی از یمن است که از یاوران امام مهدی (ع) خوانده شده و اندکی پیش از ایشان خروج می‌کند.

همچنین احادیثی که قاضی نعمان مغربی در کتاب شرح الأخبار آورده و دلالت بر آغاز قیام مهدوی از مغرب دارد و یا احادیثی که شمس الدین محمد قرطبی در کتاب التذکره آورده و محل خروج را مغرب اقصی دانسته است [۲۰]، نمی‌توانند با احادیث فراوانی که همگی بر شروع قیام از مکه دلالت دارند، معارضه کنند؛ زیرا این گزارش‌ها همگی بدون سند و یا مرسل هستند و احادیث ظهور از مغرب را تنها قاضی نعمان و حدیث مغرب اقصی را تنها قرطبی نقل کرده و هیچ کدام، از سوی محدثان دیگر تأیید نشده است. از این رو، محتمل است این روایات، جعلی و به انگیزه تأیید حکومت فاطمیان و یا تقویت مهدیان دروغین سر برآورده در شمال افریقا و غرب جهان اسلام ساخته شده باشند. تقویت کننده این احتمال، وجود انحصاری این روایات در دو کتاب متعلق به غرب جهان اسلام است: نخست: شرح الأخبار نوشته قاضی نعمان، مفتی حکومت فاطمیان در کشور مصر و شمال افریقا و دیگری التذکرة نوشته قرطبی، عالم اندلسی است. احتمال دیگر آن است که این احادیث، در نتیجه برداشتی نادرست و تحریف‌گونه از احادیث ظهور خورشید از مغرب پدید آمده باشند که خود یکی از نشانه‌های ظهور امام مهدی (ع) است. جالب توجه آن که قاضی نعمان که تنها ناقل احادیث مرسل ظهور از مغرب است، روایت زیر را نقل کرده که ناظر به شروع قیام از مکه و همسو با دیگر احادیث است: "پس از من مردی از بنی هاشم قیام می‌نماید که میان رکن حجر الأسود و مقام ابراهیم‌، بیعت و بر چهار هزار سپاهی اعزامی سفیانی‌ از شام غلبه می‌کند. آنها نزدیک مدینه‌ در صحرای بیدا به زمین فرو می‌روند و پس از آن، این مرد به سوی آنان حرکت می‌کند و محروم کسی است که از غنیمت نبرد با آنها بی‌نصیب بماند، و سپس این مرد، هفت‌سال فرمان‌روایی می‌کند"[۲۱]. افزون بر این، در روایات متعددی آمده است که خروج کننده از مغرب و یا شام، سفیانی است[۲۲]. او پس از شورش در شام، سپاهی به سوی مدینه گسیل می‌دارد و امام مهدی (ع) در نتیجه همین اقدام او، از مدینه، خارج و عازم مکه می‌شود[۲۳]. امام مهدی (ع) آن گاه پس از بیعت گرفتن از سیصد و سیزده یار ویژه‌اش‌[۲۴] در دره‌های اطراف مکه، و در پی حوادثی مانند کشته شدن نفس زکیه که در مکه روی می‌دهد، از مخفیگاه ذی طوی در پیرامون مکه، به سوی مسجد الحرام بیرون می‌آید و پس از خواندن نماز عشا، با صدایی رسا، آغاز قیام خود را اعلام می‌کند[۲۵]. امام آن گاه بیعت عمومی می‌گیرد و چون عدد سپاهیانش به ده هزار تن می‌رسد، حرکت خود را آغاز می‌کند[۲۶]. امام سپاهی به سوی مدینه می‌فرستد[۲۷] و آن جا را آرام و امن می‌کند و خود برای سرکوب سفیانی و استقرار حکومت جهانی‌اش، به سوی عراق، آوردگاه بزرگ قیام می‌رود»[۲۸].
۲. نویسندگان کتاب «آفتاب مهر»؛
نویسندگان کتاب «آفتاب مهر» در این‌باره گفته‌اند: «بنابر آنچه از روایات متعدد به دست می‌آید، محل شروع نهضت و قیام امام زمان (ع) مکه و مسجد الحرام است. در حدیثی از امام باقر (ع) نقل شده است: "به درستی که قائم میان گروهی به عدد اهل بدر [۲۹] ۳۱۳ نفر، از گردنه ذی طوی [۳۰] پایین می‌آید، تا آن که پشت خود را به حجرالاسود تکیه می‌دهد و پرچم پیروزی را که پرچمی‌ مخصوص است به اهتزاز در می‌آورد.[۳۱]. در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است: "هنگامی‌ که خروج کرد به مسجد الحرام آمده و به خانه کعبه تکیه می‌زند، و ۳۱۳ نفر مرد نزد او حاضر می‌شوند. اول سخنی که بر زبانش جاری می‌شود، این آیه است: ﴿بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ[۳۲] سپس می‌گوید: "منم بقیه الله در زمین و خلیفه او و حجت او بر شما"[۳۳] در این که مکه و مسجد الحرام، محل ظهور و قیام حضرت مهدی (ع) است، همه مسلمانان _ چه شیعه و چه اهل سنت _ اتفاق نظر دارند؛ زیرا روایات در این زمینه، بسیار است. البته این روایات، در قالب‌های گوناگون صادر شده است؛ در برخی، سخن از بیعت با حضرت در کنار کعبه شده: "بیعت می‌شود با او بین رکن (حجرالاسود) و مقام (ابراهیم)"[۳۴] و در برخی، خطبه آن عزیز کنار کعبه بیان شده[۳۵] و در برخی، از تجمع یاران در مکه[۳۶] یاد شده است»[۳۷].
۳. نویسندگان کتاب «نگین آفرینش»؛
نویسندگان کتاب «نگین آفرینش» در این باره گفته‌اند: «وقتی ظلم و تباهی، چهره عالم را سیاه و ظلمانی کرده است و آن‌گاه که ستمگران، گستره زمین را جولانگاه بدی‌ها و نامردی‌ها ساخته‌اند و مظلومان جهان، دست یاری خواهی را به آسمان گشوده‌اند، ناگهان ندایی آسمانی، سیاهی شب را می‌درد و در ماه خدا رمضان، ظهور موعود بزرگ را بشارت می‌دهد.[۳۸] قلب‌ها به تپش می‌افتد و چشم‌ها خیره می‌گردد. شب پرستان، مضطرب و هراسان از طلوع صبح ایمان، در پی راه چاره‌ای هستند و منتظران مهدی (ع) از هر کسی سراغ کوی یار می‌گیرند و برای دیدار او و حضور در زمره یاوران او سر از پا نمی‌شناسند. در آن زمان، سفیانی که بر منطقه وسیعی مانند سوریه، اردن و فلسطین سلطه دارد، سپاهی را تجهیز می‌کند، تا با امام مقابله کند. لشکر سفیانی که در مسیر مکّه به تعققب امام پرداخته است، در محلی به نام بیدا به کام زمین می‌رود و نابود می‌شود.[۳۹] پس از شهادت نفس زکیه به فاصله کوتاهی، امام مهدی (ع) در سیمای مردی جوان در مسجد الحرام ظهور می‌کند؛ در حالی که پیراهن مبارک پیامبر (ص) را بر تن دارد و پرچم آن حضرت را به دست گرفته است. او به دیوار کعبه تکیه می‌زند و در بین رکن و مقام،[۴۰] سرود ظهور را زمزمه می‌کند و پس از حمد و ثنای الهی و درود و سلام بر پیامبر و خاندان او می‌فرماید: ای مردم! ما از خدای توانا یاری می‌طلبیم و نیز هر کس از جهانیان را که به ندای ما پاسخ دهد، به یاوری می‌خوانیم. آن‌گاه خود و خاندانش را معرفی می‌کند و ندا می‌دهد: " فَاللَّهَ‏ اللَّهَ‏ فِينَا لَا تَخْذُلُونَا وَ انْصُرُونَا يَنْصُرْكُمُ‏ اللَّهُ‏ تَعَالَى‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏" [۴۱] پس از پایان گرفتن سخنان امام، آسمانیان بر زمینیان سبقت می‌گیرند و گروه گروه فرود می‌آیند و با امام بیعت می‌کنند؛ در حالی که پیشاپیش آنها فرشته وحی، جبرئیل (ع) است. آن گاه ۳۱۳ انسان وارسته که از نقاط مختلف عالم به سرزمین وحی آمده‌اند همچون ستارگانی بر گرد خورشید تابناک امامت حلقه زده، پیمان وفاداری می‌بندند. این جریان سبز، جاری است تا آنکه ده هزار سرباز جان بر کف در اردوگاه امام (ع) حضور می‌یابند و با آن فرزند پیامبر (ص) بیعت می‌کنند.[۴۲] امام (ع) با خیل یاوران، پرچم قیام را برافراشته و به سرعت بر مکه و اطراف آن مسلط می‌شوند و سرزمین پیامبر را از وجود نااهلان، پاک می‌کنند. آن گاه راهی مدینه می‌شود تا سایه عدالت و مهر را بر آن بگستراند و سرکشان شهر را بر جای خود بنشاند. سپس عازم عراق گشته و شهر کوفه را به عنوان مرکز حکومت جهانی برمی‌گزیند و از آنجا به مدیریت قیام می‌پردازد. آن حضرت برای دعوت جهانیان به اسلام و زندگی در پرتو قوانین قرآن و در هم کوبیدن بساط ظلم و ستم، یاران و سپاهیان نور را به نقاط مختلف عالم گسیل می‌دارد. امام (ع) یک به یک سنگرهای کلیدی جهان را فتح می‌کند؛ زیرا علاوه بر یارانِ وفادار و مؤمن، از امداد فرشتگان الهی نیز برخوردار است و مانند پیامبر اسلام (ص) از لشکر رعب و وحشت مدد می‌گیرد؛ یعنی خداوند توانا چنان ترسی از او و یارانش در دل‌های دشمنان می‌افکند که هیچ قدرتی را توان رویارویی با آن حضرت نیست. امام باقر (ع) فرمود: "قائم از ما به وسیله رُعب وحشت در دل دشمنان یاری می‌شود".[۴۳] گفتنی است یکی از نقاط جهان که به وسیله سپاه امام فتح می‌شود، بیت المقدس است.[۴۴] و پس از آن، واقعه بسیار مبارکی اتفاق می‌افتد که در جریان قیام و انقلاب امام مهدی (ع) سرنوشت ساز است و جبهه آن حضرت را تقویت می‌کند و آن، فرد آمدن حضرت عیسی (ع) از آسمان است. حضرت مسیح (ع) که به فرموده قرآن زنده است و در آسمان‌ها به سر می‌برد به زمین می‌آید و پشت سر امام مهدی (ع) به نماز می‌ایستد. بدین وسیله فضیلت و برتری پیشوای دوازدهم شیعیان را بر خود و پیروی خود را از امام مهدی (ع) به همگان اعلام می‌کند. پیامبر اسلام (ص) فرمود: "سوگند به آن کس که مرا به حق برانگیخت در حالی که بشارت دهنده مردمان باشم! اگر از عمر دنیا نمانده باشد مگر یک روز، خداوند آن روز را چنان طولانی می‌کند تا فرزندم مهدی (ع) در آن قیام کند. پس از آن، عیسی بن مریم فرود می‌آید و پشت سر مهدی نماز می‌خواند.[۴۵] به دنبال این اقدام حضرت عیسی (ع) بسیاری از مسیحیان که جمعیت فراوانی از جهان را تشکیل می‌دهند به پیشوایان شیعیان، ایمان می‌آورند. گویی خدا عیسی (ع) را برای چنان روزی حفظ کرده است، تا چراغ هدایتی برای حق طلبان باشد. البتّه ظهور معجزات به دستِ هدایت‌گر حضرت مهدی (ع) و طرح مباحث فکری برای راهنمایی بشریت از برنامه‌های انقلاب بزرگ مهدوی است که راه را برای هدایت مردم باز می‌کند. در همین راستا امام (ع) الواح تورات تحریف نشده –کتاب مقدس یهود- را که در نقاط خاصی از دنیا دفن شده است، خارج می‌کند.[۴۶] یهودیان که نشانه‌های امامت او را در الواح می‌بینند، به آن حضرت ایمان می‌آورند و پیروان ادیان دیگر نیز با مشاهده این تحول بزرگ و نیز شنیدن پیام حق امام و دیدن معجزات از آن حضرت، گروه گروه به آن حضرت می‌پیوندند. این گونه است که وعده حتمی پروردگار محقّق می‌شود و اسلام عزیز همه عالم را می‌گیرد همان گونه که قرآن کریم بشارت داده است: ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ[۴۷] با توجه به تصویری که ترسیم شد، تنها قلدران و ظالمان می‌مانند که حاضر به تسلیم شدن در برابر حق و حقیقت نیستند. این عدّه در مقابل جریان غالب و اکثریت مؤمنان تاب مقاومت ندارند و با شمشیر عدالت مهدی (ع) به کیفر اعمال ننگین خود خواهند رسید و زمین و اهل آن برای همیشه از شرّ و فساد آنها ایمن خواهد شد»[۴۸].

پانویس

  1. القندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة؛ ص ۵۳۱.
  2. المفید، محمد بن محمد، همان؛ ص ۳۴۱.
  3. المفید، محمد بن محمد، همان؛ ص ۳۴۱.
  4. الطبرسی، فضل بن الحسن، همان؛ ص ۴۳۰.
  5. الطوسی، محمد بن الحسن، الغیبة؛ ص ۲۸۱.
  6. محور دوم و سوم در پیش نویس متن عربی کتاب حذف شده است. [م‌]
  7. صدر، سید محمد، تاریخ پس از ظهور، ص۲۶۹-۲۷۲.
  8. ر.ک: ح ۱۵۰۸ و ۱۵۰۹، الملاحم و الفتن، ابن طاووس، ص ۱۳۷، ح ۱۵۷. نیز، ر.ک: منابع آورده شده در پانوشت چهار که مربوط به جایگاه بیعت گرفتن امام مهدی (ع) است.
  9. ر.ک: ص ۲۸۳، ح ۱۵۹۱، ریاض الأبرار فی مناقب الأئمة الأطهار، ج ۳، ص ۲۱۰، ح ۳۰۷.
  10. بسیاری از منابع کهن بر بیعت گرفتن قائم (ع) در مسجد الحرام و میان رکن و مقام، اتفاق نظر دارند. ر.ک: ح ۱۵۰۸- ۱۵۱۰، ج ۷، ص ۸۲، ح ۱۱۴۸ و ۱۱۴۹ و، ص ۹۰، ح ۱۲۴۸ و، ص ۱۹۳، ح ۱۲۵۴ و، ص ۳۷۰، ح ۱۳۶۸ و، ص ۳۳۱، ح ۱۳۸۲ و، ص ۳۶۷، ح ۱۳۹۱ و، ص ۳۷۵، ح ۱۳۹۲ و، ص ۳۹۷، ح ۱۴۰۱ و ج ۸، ص ۲۵۷، ح ۱۵۶۷- ۱۵۷۲ و، ص ۳۸۱، ح ۱۶۲۰ و الکافی، ج ۱، ص ۲۳۱، ح ۳ و الارشاد، ج ۲، ص ۳۸۳ و کمال الدین، ص ۲۸۴، ح ۳۷ و، ص ۳۳۱، ح ۱۶ و، ص ۳۷۱، ح ۵ و، ص ۶۷۰، ح ۱۷ و الغیبة، طوسی، ص ۳۰۲، ۴۵۳، ۴۷۰ و ۴۷۷ و الغیبة، نعمانی، ص ۲۳۸، ح ۲۹ و مختصر بصائر الدرجات، ص ۱۸۲ و ۱۸۸، ح ۵۴ و إعتقادات الإمامیة، صدوق، ص ۱۲۲ و الاصول الستة عشر، ص ۲۴۸، ح ۳۱۶ و شرح الأخبار، ج ۳، ص ۴۰۱ و مجموعة نفیسة (تاج الموالید)، ص ۱۵ و إعلام الوری، ج ۲، ص ۲۴۱، ۲۸۵ و ۲۸۸ و الخرائج و الجرائح، ج ۳، ص ۱۱۴۹ و کشف الغمة، ج ۳، ص ۲۵۲ و سرور أهل الإیمان، ص ۹۴ و کشف الغمة، ج ۳، ص ۲۵۴ و روضة الواعظین، ص ۲۹۱ و الصراط المستقیم، ج ۲، ص ۲۲۵ و کفایة الأثر، ص ۲۷۱ و الفتن، ج ۱، ص ۳۱۴، ح ۹۰۹.
  11. باقی نهاده خداوند برایتان بهتر است، اگر مؤمن باشید؛ هود، آیه ۸۶.
  12. " فَإِذَا خَرَجَ أَسْنَدَ ظَهْرَهُ إِلَى الْكَعْبَةِ وَ اجْتَمَعَ إِلَيْهِ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا وَ أَوَّلُ مَا يَنْطِقُ بِهِ هَذِهِ الْآيَةُ ﴿بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ثُمَّ يَقُولُ أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ خَلِيفَتُهُ وَ حُجَّتُهُ عَلَيْكُم‏"؛ ر.ک: ج ۷، ص ۳۸۸، ح ۱۳۹۵.
  13. "وَ الْقَائِمُ يَوْمَئِذٍ بِمَكَّةَ قَدْ أَسْنَدَ ظَهْرَهُ إِلَى الْبَيْتِ الْحَرَامِ مُسْتَجِيراً بِهِ فَيُنَادِي يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا نَسْتَنْصِرُ اللَّهَ فَمَنْ أَجَابَنَا مِنَ النَّاسِ فَإِنَّا أَهْلُ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ مُحَمَّدٍ... فَيُبَايِعُونَهُ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ "؛ ر.ک: ج ۷، ص ۳۶۶، ح ۱۳۹۰.
  14. ر.ک: ج ۷، ص ۱۲۴، ح ۱۱۸۵.
  15. ر.ک: ص ۲۷۴، ح ۱۵۸۴.
  16. ر.ک: ج ۷، ص ۳۶۶، ح ۱۳۹۰- ۱۳۹۱.
  17. عیون أخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۶۵. نیز، ر.ک: ج ۸، ص ۲۴۴، ح ۱۵۵۵.
  18. ر.ک: معجم البلدان، ج ۲، ص ۶۳.
  19. ر.ک: ج ۷، ص ۲۷۶، ح ۱۳۳۳، الملاحم والفتن، ص ۲۷۸، ح ۴۰۴، الصراط المستقیم، ج ۲، ص ۱۵۴ و ۲۵۹.
  20. التذکره، ص ۳۰۰ (باب منه فی المهدی و من این یخرج). گفتنی است در پانوشت کتاب آمده: سیوطی درکتاب العرف الوردی (ص ۸۶) این حدیث را بی اصل دانسته است.
  21. " وَ عَنِ الدَّغْشِيِّ، يَرْفَعُهُ الَىَّ رَسُولُ اللَّهِ (ص)، أَنَّهُ قَالَ: يَخْرُجُ بَعْدِي مِنْ بَنِي هَاشِمٍ رَجُلٍ يُبَايِعُ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ، فيغلب صَاحِبُ الشَّامِ أَرْبَعَةَ آلَافِ يَخْسِفَ لَهُمْ بِالْبَيْدَاءِ، ثُمَّ يَسِيرُ إِلَيْهِمْ. وَ الْمَحْرُومَ مَنْ حُرِمَ غنيمتهم، ثُمَّ يَمْلِكُ بَعْدِ ذلِكَ سَبْعَ سِنِينَ "؛ شرح الأخبار، ج ۳، ص ۴۰۱، ح ۱۲۸۵. نیز، ر.ک: همین دانش‌نامه، ج ۷، ص ۱۱۳، ح ۱۱۷۵ و، ح ۱۱۷۶ و ....
  22. ر.ک: ج ۷، ص ۵، ح ۱۱۴۹ و، ص ۳۸۳، ح ۱۳۹۳ و روایاتی که می‌گوید: سفیانی از مغرب می‌آید (الغیبة، نعمانی، ص ۲۵۹، ح ۱۸).
  23. ر.ک: ج ۷، ص ۳۶۷، ح ۱۳۹۰ و، ص ۳۷۵، ح ۱۳۹۱ و ج ۸، ص ۳۷۵ (فصل چهارم/ گرد هم آمدن یکباره وبدون قرار قبلی یاران قائم در مکه).
  24. ر.ک: ج ۷، ص ۳۶۷، ح ۱۳۹۰ و، ص ۳۷۵، ح ۱۳۹۱.
  25. الملاحم والفتن، ص ۱۳۷، ح ۱۵۷. نیز، ر.ک: ص ۱۳۶، ح ۱۴۸۶.
  26. کمال الدین، ص ۳۷۸، ح ۲.
  27. برخی روایات بیان می‌دارند که امام خود به سوی مدینه می‌رود (ر.ک: کمال الدین، ص ۳۷۸، ح ۲).
  28. م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۸، ص۱۹۶، ۲۰۱.
  29. "سربازان اسلام در جنگ بدر"
  30. "کوهی کنار مکه"
  31. بحارالانوار، ج ۵۲، ص۳۷۰.
  32. برنهاده خداوند برای شما بهتر است اگر مؤمن باشید و من بر شما نگهبان نیستم؛ سوره هود، آیه: ۸۶.
  33. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ب۳۲، ح۱۶.
  34. " إِنَّهُ‏ يُبَايَعُ‏ بَيْنَ‏ الرُّكْنِ‏ وَ الْمَقَام‏‏‏"؛ کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص۴۵۴و۴۶۳.
  35. منتخب الاثر، فصل۶، ب۱، ح۲.
  36. بحار الانوار، ج۵۲، ص۳۶۹.
  37. آفتاب مهر، ج۱، ص ۲۳۱-۲۳۲.
  38. غیبت نعمانی، باب ۱۴، ح ۱۷، ص ۳۶۵.
  39. بحار الانوار، ج ۵۳، ح ۱، ص ۱۰.
  40. مراد مقام حضرت ابراهیم (ع) نزدیک خانه کعبه و مقصود از "رکن"، رکن حجر الاسود است.
  41. درباره رعایت حقوق ما، خدا را در نظر بگیرید. ما را [در میدان عدالت‌گستری و ستم ستیزی] تنها نگذارید و یاری‌مان کنید تا خدا شما را یاری کند.
  42. غیبت نعمانی، باب ۱۴، ح ۶۷، ص ۳۹۴.
  43. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۳۲، ح ۱۶، ص ۶۰۳.
  44. معجم احادیث الامام المهدی، ج ۴، ح ۶۶۱، ص ۱۷۵.
  45. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۷۱.
  46. غیبت نعمانی، باب ۱۳، ح ۲۶، ص ۳۳۵.
  47. او خدایی است که پیامبرش را با [دلائل] هدایت و دین حق فرستاد تا [سرانجام] آن را بر همه دین‌ها غالب گرداند؛ اگر چه مشرکان را خوش نیاید؛ سوره توبه: ۳۳.
  48. بالادستان، محمد امین؛ حائری‌‎پور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج۱، ص ۱۸۲ - ۱۸۵.