امنیت خانوادگی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

خانواده هسته اصلی جامعه و بستر تربیت انسان‌هاست؛ لذا در صورت برخورداری آن از امنیت و آرامش بالا، زمینه پرورش انسان‌های متقی و مقرب الهی به عنوان هدف دانش فقه فراهم می‌شود. یکی از مصالح خمسه در فقه، حفظ نسب است که با هدف حفظ نسل و طهارت آن و به عبارتی حفظ و امنیت خانواده وضع شده است. گزاره‌های فقهی گوناگونی ناظر بر امنیت خانواده است که هر یک به نحوی در جهت صیانت از کیان خانواده تأثیرگذارند؛ از جمله موضوعات فقهی مرتبط با امنیت خانواده عبارت‌اند از: حفظ نسب، ازدواج و طلاق، قاعده حفظ نظام، دینداری در محیط خانواده، حکومت عدل، نهاد قضا، حجاب، حکومت جائر، محرمات جنسی همچون زنا، لواط، سحق، قذف قوادی.[۱]

مقدمه

از مسائل مهم در فقه شیعه، خانواده و ضرورت استحکام و تدوام بقای آن است. مروری بر ابواب گوناگون فقه بیانگر بذل عنایت فقها به این مسئله مهم است که در لابه‌لای مباحث و مسائل فقهی مشاهده می‌شود. خانواده هسته اصلی جامعه و بستر تربیت انسان‌هاست؛ از این رو در صورتی که از امنیت و آرامش برخوردار باشد، زمینه پرورش انسان‌های متقی و در جهت قرب الهی فراهم می‌شود؛ هدفی که فقه، به مثابه دانشی راهبردی در حیات انسان مسلمان تعقیب می‌کند. فراتر اینکه یکی از مقاصد شریعت، حفظ نسب است که مبنایی برای احکام شرعی به شمار می‌رود. اصولاً حفظ نسب با هدف حفظ نسل و طهارت آن و به عبارتی حفظ و امنیت خانواده است. در بادی بحث، تعریفی از امنیت خانواده از منظر فقه بیان می‌کنیم تا مباحث ذیل آن با توجه به این تعریف تتبع شود. امنیت خانواده عبارت است از: «خانواده» با انجام دادن یا انجام ندادن تکالیفی مانند ازدواج، طلاق، حجاب، رعایت محرم و نامحرم‌ها در روابط با دیگران، نفقه و... برای خود مصونیتی ایجاد می‌کند یا از آسیب، تعرض و تهدیدهایی همچون فروپاشی خانواده، ارتباطات نامشروع همچون زنا و لواط، فشارهای روحی و روانی در امان می‌ماند تا به وضعیت خانواده سعیده و طیبه معرف در اسلام دست یابد یا وضعیت خانواده سعیده و طیبه‌ای را که دارد، حفظ کند.

نکته شایان ذکر اینکه با عنایت به قرابت بستر عینی امنیت خانوادگی و امنیت اجتماعی، بخشی از گزاره‌های فقهی در هر دو امنیت تطبیق‌پذیر است؛ از این رو تلاش شده بر اساس میزان قرابت هر گزاره به این دو امنیت، ذیل آنها درج و بررسی شود. تتبع در ابواب و مباحث فقه بیانگر آن است که بخش زیادی از این ابواب و مباحث به خانواده ارتباط می‌یابد که البته وجه امنیتی اولیه برخی از آنها خانواده است؛ مانند نکاح، طلاق و تربیت فرزندان؛ اما بعضی از مباحث با وجود تأکید بر وجه امنیتی خانواده، وجوه دیگری به جز امنیت خانواده - مانند امنیت اجتماعی- نیز در آن مشاهده می‌شود، مانند محرمات جنسی (زنا، لواط، قذف و سحق) و حجاب. با توجه به گستردگی مسائل فقهی که به نحوی ناظر بر امنیت خانوادگی است، سعی می‌شود مباحثی را ارائه و بررسی نماییم. نخست به عوامل تهدید امنیت خانوادگی می‌پردازیم که نقش پررنگی در حفظ و امنیت خانواده دارند و ناظر بر عوامل تأمین امنیت خانوادگی با تهدیدات این امنیت هستند.[۲]

گزاره‌های فقهی ناظر بر عوامل تولید و تأمین امنیت خانوادگی

با امعان نظر در ابواب گوناگون فقه می‌توان گزاره‌های پرشماری استخراج کرد که ناظر بر حفظ و تولید امنیت در محیط خانواده است. در اینجا به گزاره‌های مهم در این زمینه می‌پردازیم.  

ازدواج و طلاق

۱. ازدواج: هسته خانواده به عنوان مهم‌ترین نهاد تأثیرگذار جامعه، متشکل از زن و شوهر است؛ یعنی خانواده با ازدواج زن و مرد تکوین می‌یابد؛ بنابراین در صورت آسیب دیدن حلقه اتصال زن و مرد، امنیت این نظام نیز در معرض تهدید قرار می‌گیرد. ازدواج از توصیه‌های مؤکد در شرع مقدس اسلام قلمداد می‌شود و محبوب‌ترین بنیان انسانی نزد خداوند شمرده شده است[۳] که حتی فرد با ازدواج، نصف دین خود را کامل می‌کند[۴]. آیت‌الله جوادی آملی در این باره می‌نویسد: «پدر و مادر دو عنصرند که هیچ یک به تنهایی نمی‌تواند مظهر ربوبیت الهی باشند؛ لکن از نکاح این دو تا اندازه‌ای یک مظهریت پذیرفتنی پیدا می‌شود؛ یکی منشأ رحمت و رأفت و دیگری مظهر شدت و صلابت می‌گردد و از نکاح و ازدواج این دو، گرمی خانواده پدید می‌آید و در پناه قدرت و شدت پدر و عطوفت و رحمت مادر، کودک تربیت الهی می‌یابد و خلیفةالله می‌شود»[۵].

با عنایت به تأثیرگذاری نهاد خانواده بر حیات مادی و معنوی انسان و نیز ابتلای عموم مردم به آن، در فقه موضوع نکاح و ازدواج بسیار مورد توجه بوده است؛ از شواهد اهمیت آن نزد فقها اختصاص سه جلد از جواهر الکلام به این موضوع است[۶]؛ همچنین فقها تک‌نگاری‌های بسیاری در باب نکاح نگاشته‌اند[۷]. مسلمانان اجماع دارند که ازدواج برای کسی که به آن مشتاق و علاقه‌مند است، مستحب است و ادله این حکم از آیات و روایات نیز به حد مستفیضه و متواتر است؛ حتی برخی آن را از ضروریات مذهب و بلکه دین قلمداد کرده‌اند[۸]. خداوند در آیه شریفه می‌فرماید: ﴿وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[۹].

حتی در روایات معتبر بر ثمرات اقتصادی ازدواج تأکید شده است؛ از جمله امام صادق(ع) می‌فرماید: «يَتَزَوَّجُوا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ‌»[۱۰]: ازدواج کنند تا خداوند از فضل خویش آنان را بی‌نیاز کند. سیره و سنت رسول اکرم(ص) نیز بر تأکید بر ازدواج دلالت دارد که ترک آن موجب جدایی از پیامبر(ص) می‌شود: «النِّكَاحُ سُنَّتِي فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي‌»[۱۱]: ازدواج سنت من است؛ پس هر کس سنت مرا ترک نماید، از من نیست. بر اساس روایات ازدواج سنت پیامبر(ص) است و سنت و سیره پیامبر یا واجب است یا مستحب؛ چراکه بر سنت ایشان، مباح یا مکروه اطلاق نمی‌شود. به همین دلیل غالب فقها ازدواج را مستحب می‌دانند[۱۲]؛ البته برخی از فقها نکاح را تحت شرایطی واجب می‌دانند. علامه سیدمهدی بحرالعلوم در مصابیح الاحکام در باب وجوب ازدواج می‌نویسد: اعلم أن الوجوب المنفي هو الوجوب العيني على كل أحد أو على من تاقت نفسه إلى النكاح، وأما الوجوب الكفائي أي وجوب ما يقوم به النوع فيجب القطع بثبوته، حتى لو فرض كف أهل ناحية أو مصر عن النكاح وجب على الحاكم إجبارهم عليه، لئلا ينقطع النسل ويتفانى النوع، والظاهر أنه لا خلاف فيه، ولا في الوجوب العيني إذا أفضى تركه إلى الوقوع في المحرم لأن سبب الحرام حرام وتحريم ترك التزويج يستلزم وجوب التزويج، فالحكم بنفي الوجوب رفع للإيجاب الكلي، لا سلب كلي، أو المراد نفي الوجوب لمجرد توق النفس، فلا ينافي ثبوته للإفضاء إلى المحرم[۱۳]: بدان که اینکه نکاح واجب نیست، یعنی واجب عینی نیست بر هر فرد یا کسی که مشتاق نکاح است؛ اما در مورد واجب کفایی نکاح، یعنی واجبی که حفظ نسل بر آن متوقف است، قطع به ثبوت واجب کفایی نکاح است. حتی اگر فرض شود که اهل یک منطقه یا شهر از نکاح استنکاف کنند، بر حاکم واجب است مردم آن ناحیه یا شهر را به نکاح وادار کند تا نسل منقطع نشود و نوع بشر از بین نرود. ظاهر آن است که در وجوب کفایی نکاح، اختلافی میان فقها نیست. اختلافی در واجب عینی بودن نکاح نیست؛ در صورتی که ترک نکاح موجب وقوع در ورطه محرمات شود؛ زیرا سبب حرام، حرام است و حرام بودن ترک ازدواج، مستلزم وجوب ازدواج است. بنابراین حکم به نفی وجوب نکاح، وجوب کلی نکاح را نفی می‌کند و نه سلب کلی نکاح را، یا اینکه مراد از نفی وجوب نکاح، صرف حفظ نفس است که در این صورت، ثبوت وجوب نکاح با افتادن در محرمات منافاتی ندارد.

علامه بحرالعلوم در عبارت فوق، افزون بر حکم به وجوب نکاح، حتی در مواردی حاکم اسلامی را موظف به اجبار مردم شهر به ازدواج می‌داند و این حکم اجبار زمانی است که نگران باشیم نسل منقطع شود و نوع انسانی فانی گردد؛ به بیان دیگر ازدواج عامل تأمین امنیت و اطمینان خاطر انسان‌ها از قطع نشدن نسلشان و نابودی نوع بشر است. فراتر اینکه بحرالعلوم در مواردی نکاح را واجب عینی قلمداد کرده و آن در صورتی است که ترک ازدواج به سقوط در ورطه محرمات منجر شود؛ چراکه محرمات در شریعت یکی از عوامل ناامنی یا خود ناامنی است و برخی فقها برای سد این ناامنی، نکاح را یک عامل بازدارنده و واجب عینی دانسته‌اند. آیت الله مکارم شیرازی در بیانی مستوفا فلسفه استحباب و وجوب ازدواج در شریعت و علل این حکم شرعی را چنین شرح می‌دهد:

  1. حفظ نسل بشر: لو خيف انقراض النسل أو الفشل في نوع الإنسان، وجب النكاح على المسلمين، وكذا إذا خيف غلبة الكفّار على المسلمين بسبب كثرة نفوسهم وأولادهم[۱۴]: اگر بیم آن باشد که نسل بشر منقرض می‌شود یا در نسل بشر سستی و فشلی حادث می‌شود، نکاح بر مسلمانان واجب است؛ همچنین اگر خوف آن برود که کفار به سبب جمعیت و فرزندان بیشتر بر مسلمانان غلبه یابند، نکاح بر مسلمانان واجب است.
  2. ازدواج حافظ تقوا و عفاف است و مانع از ارتکاب مفاسد و کبائر مانند زنا، لواط، سحق و استمنا می‌شود.
  3. ازدواج سبب سلامت روح و جسم می‌شود: النكاح سبب لسلامة الجسم و الروح، لكثرة الأمراض الروحانية و الجسمانية الناشئة من ترك الزواج...: نکاح موجب سلامت جسم و روح است؛ چراکه بسیاری از بیماری‎های روحی و جسم ناشی از ترک ازدواج است. ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا[۱۵] خداوند در این آیه همسران را موجب سکونت و آرامش و امنیت انسان معرفی کرده است. در واقع نکاح عامل امنیت انسان است.
  4. ازدواج موجب سلامت و امنیت جامعه می‌شود؛ زیرا انسان عزب مسئولیت‌پذیر نیست؛ در حالی که فرد متأهل مسئولیت همسر و فرزندانش را دارد و نمی‌تواند به راحتی این پیوند را قطع کند. به همین دلیل است که رسول خدا(ص) می‌فرماید: «أَكْثَرُ أَهْلِ النَّارِ الْعُزَّابُ‌»[۱۶]: «به درستی که بیشتر اهل جهنم، عزب‌ها هستند» و «‌شِرَارُكُمْ عُزَّابُكُمْ وَ الْعُزَّابُ إِخْوَانُ الشَّيَاطِينِ‌»[۱۷]: «بدترین شما عزب‌ها هستند و عزب‌ها برادران شیاطین‌اند».
  5. ازدواج موجب تقویت فعالیت‌های اقتصادی می‌شود؛ زیرا فرد عزب اساساً جهد و تلاشی در قبال مسائل مالی و اقتصادی ندارد. اصلاً در روایت است که «الرِّزْقُ مَعَ النِّسَاءِ»[۱۸]: روزی با زنان همراه است. همچنین در قرآن کریم آمده است: ﴿وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ[۱۹][۲۰].

۲. طلاق: طلاق مبغوض‌ترین حلال قلمداد شده است[۲۱]؛ اما به علت نقشی که در رفع منازعات خانوادگی و کاستن از پیامدهای نزاع زن و شوهر در زندگی دارد، در آیات[۲۲] و روایات[۲۳] و آرای فقهی[۲۴] مورد توجه قرار گرفته است؛ به طوری که یکی از سوره‌های قرآن کریم، «طلاق» نامیده شده و فقها احکام این مسئله را به صورت بسیار دقیق مورد بحث قرار داده‌اند.

امعان نظر در احکام طلاق بیانگر رویکرد فقه در صیانت از کیان خانواده و حفظ نسب است؛ برای نمونه طلاق به عنوان مبغوض‌ترین حلال، در صورت تکرار تا سه بار باید محللی باشد تا مرد بتواند بار دیگر همسر مطلقه‌اش را به عقد خود درآورد[۲۵] تا مبادا این حکم بازیچه برخی مردان شود و کیان خانواده را در معرض تهدید قرار دهد.[۲۶]

دینداری در محیط خانواده

در اسلام برای زن و شوهر مقررات و حدود و ثغوری تشریح شده است که در صورت به کار بستن آنها، زمینه‌های گناه و معصیت در محیط خانواده از بین می‌رود یا کاهش می‌یابد و به همان میزان، خانواده به سمت امنیت و تحکیم گرایش می‌یابد. در این راستا در ابواب گوناگون فقه شاهد احکام و قواعدی هستیم که با هدف صیانت از کیان خانواده با تدین به این احکام تشریع شده‌اند؛ مانند کفّ نگاه از نامحرمان، پوشش و حجاب شرعی[۲۷]، ازدواج[۲۸]، حفظ حریم‌ها در روابط میان زن و مرد نامحرم از جمله حرمت شدید زنا، لواط، سحق، قذف، قوادی و حتی کراهت سلام دادن به دختران جوان[۲۹].[۳۰]

عوامل دیگر

عوامل متعدد دیگری زمینه‌ساز تهدید امنیت خانواده‌اند که برای پرهیز از تکرار مباحثی که به تفصیل در فصل‌های امنیت اجتماعی و سیاسی آمده، در اینجا فقط به آنها اشاره شده است:

  1. حدود و تعزیرات؛ نقش حدود و تعزیرات در امنیت خانوادگی نقشی بازدارنده در قبال تهدیدها علیه خانواده و تقویت و استحکام آن است[۳۱].
  2. قاعده حفظ نظام[۳۲]: خانواده یک نظام خرد در درون نظام اجتماعی به شمار می‌رود؛ اما کارکردها و عوامل تکوین و تهدید و تحدید آن را می‌توان در نظام اجتماعی نیز مشاهده کرد. غایت احکام فقهی در ابواب گوناگون را می‌توان تنظیم روابط انسان و حفظ آرامش درونی و اجتماعی او دانست و آرامش و استحکام نظام خانواده در همین راستا بسیار تأثیرگذار و مورد توجه فقها از باب حفظ نظام است[۳۳].
  3. حکومت عادل: در فقه شیعه، از وظایف حکومت عادل، اجرای احکام شرعی و تقریب انسان به سمت خداست که نظام خانواده در این مسیر، نقش مؤثری دارد و صیانت و امنیت آن زمینه‌ساز تأمین امنیت جامعه و بسترساز تقرب الهی است[۳۴].
  4. نهاد قضا: این نهاد ضامن احکام مربوط به خانواده و امنیت آن است[۳۵].
  5. حجاب (فقه پوشش): حجاب به دلیل از بین بردن زمینه توجه و نگاه نامحرمان، زمینه توجه زن و شوهر به بیرون روابط زناشویی را کاهش می‌دهد؛ از این رو می‌تواند در جهت حفظ استحکام خانواده و امنیت آن تأثیر داشته باشد.[۳۶]

گزاره‌های فقهی ناظر بر عوامل تهدید امنیت خانوادگی

در فقه می‌توان گزاره‌های متعددی را استخراج کرد که بر عوامل تهدید امنیت خانواده دلالت می‌کند. از آنجا که عوامل تهدیدکننده امنیت خانواده، نوعاً بر امنیت اجتماعی نیز اثر سوء به جا می‌گذارد، آنها را به طور مستوفا در امنیت اجتماعی مورد بحث قرار دادیم و در اینجا صرفاً به عناوین آنها اشاره می‌کنیم: حکومت جائر، محرمات جنسی همچون زنا، لواط، سحق، قذف، قوادی، نگاه به نامحرم.[۳۷]

منابع

پانویس

  1. نباتیان، محمد اسماعیل، فقه و امنیت ص ۶۵.
  2. نباتیان، محمد اسماعیل، فقه و امنیت ص ۵۵.
  3. «مَا بُنِيَ بِنَاءٌ فِي الْإِسْلَامِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنَ التَّزْوِيجِ‌» (حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۱۴).
  4. قال رسول الله(ص): «مَنْ تَزَوَّجَ أَحْرَزَ نِصْفَ دِينِهِ‌» (حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۱۷).
  5. عبدالله جوادی آملی، زن در آیینه جلال و جمال، ص۱۷۳.
  6. محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۳۲.
  7. ر.ک: مرتضی انصاری، کتاب النکاح؛. محمد علی اراکی، کتاب النکاح.
  8. محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۸.
  9. «و بی‌همسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.
  10. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۴۳.
  11. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۱۰۳، ص۲۲۰.
  12. محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۸.
  13. به نقل از: محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۱۴.
  14. ناصر مکارم شیرازی، انوار الفقاهه (کتاب النکاح)، ص۱۱.
  15. «و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید» سوره روم، آیه ۲۱.
  16. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۲۰.
  17. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۱۰۰، ص۲۲۱.
  18. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۳۳۰.
  19. «و بی‌همسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد» سوره نور، آیه ۳۲.
  20. ناصر مکارم شیرازی، انوار الفقاهه (کتاب النکاح)، ص۱۱-۱۳.
  21. أبغض الحلال إلى الله الطلاق... ما من شيء أبغض إلى الله من بيت يخرب بالفرقة؛ (محمد جواد مغنیه، فقه الامام الصادق(ع)، ج۶، ص۳).
  22. ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاء فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لا تُخْرِجُوهُنَّ مِن بُيُوتِهِنَّ وَلا يَخْرُجْنَ إِلاَّ أَن يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرًا * فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِّنكُمْ وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَن كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا * وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا * وَالَّلائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِن نِّسَائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَةُ أَشْهُرٍ وَالَّلائِي لَمْ يَحِضْنَ وَأُوْلاتُ الأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَن يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا * ذَلِكَ أَمْرُ اللَّهِ أَنزَلَهُ إِلَيْكُمْ وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ وَيُعْظِمْ لَهُ أَجْرًا * أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنتُم مِّن وُجْدِكُمْ وَلا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ وَإِن كُنَّ أُولاتِ حَمْلٍ فَأَنفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُم بِمَعْرُوفٍ وَإِن تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَى * لِيُنفِقْ ذُو سَعَةٍ مِّن سَعَتِهِ وَمَن قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلاَّ مَا آتَاهَا سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرًا «ای پیامبر! چون زنان را طلاق می‌دهید، هنگام (آغاز) عده‌شان طلاق دهید و حساب عده را نگاه دارید و از خداوند- پروردگارتان- پروا کنید؛ آنان را از خانه‌هاشان بیرون نرانید- و خود نیز بیرون نروند- مگر کار ناشایسته آشکاری کرده باشند و اینها احکام خداوند است و هر که از احکام خداوند پا فراتر نهد بی‌گمان به خویش ستم کرده است؛ تو نمی‌دانی، شاید خداوند پس از آن فرمانی (تازه) پیش آورد * پس، چون به سر آمد عدّه خویش رسیدند یا به شایستگی نگاهشان دارید یا به شایستگی از آنان جدا شوید و دو تن دادگر از (میان) خود گواه بگیرید و گواهی را برای خداوند برپا دارید؛ این است که با آن، به کسی که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارد اندرز داده می‌شود و هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری می‌گشاید * و به او از جایی که گمان نمی‌برد روزی می‌دهد و هر که بر خدا توکل کند همو وی را بسنده است؛ به راستی خداوند به خواست خویش، رسنده است «۱» و بی‌گمان خداوند برای هر چیز، اندازه‌ای نهاده است * و آن زنانتان که از حیض ناامیدند اگر در کارشان تردید دارید، عده آنان سه ماه است (نیز) عدّه زنانی که حیض ندیده‌اند؛ و عدّه زنان باردار این است که بزایند و هر که از خداوند پروا کند برای او در کار وی آسانی پدید می‌آورد * این فرمان خداوند است که به سوی شما فرو فرستاده است و هر که از خدا پروا کند (خداوند) گناهانش را می‌پوشاند و برای وی پاداشی سترگ فراهم می‌گرداند * آنان را در همانجا که خود به اندازه توانگریتان جای دارید، جا دهید و به آنها زیان مرسانید برای آنکه (زندگی را) برایشان تنگ گیرید و اگر باردارند به آنان نفقه دهید تا هنگامی که بزایند و اگر برای شما (به نوزاد) شیر دهند مزدشان را بپردازید و میان خویش به شایستگی رایزنی کنید و اگر (در توافق) دشواری دارید دیگری او را شیر دهد * توانگر باید از توانگری خویش و آنکه روزی بر او تنگ شده از آنچه خدا به وی داده است هزینه کند؛ خداوند هیچ کس را جز به آنچه بدو داده است تکلیف نمی‌کند؛ زودا که خداوند پس از سختی، آسانی برگمارد» سوره طلاق، آیه ۱-۷.
  23. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۵۴؛ محمد بن حسن طوسی، تهذیب، ج۸، ص۲؛ همو، استبصار، ج۳، ص۲۵۲؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۲، ص۶.
  24. محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۳۲، ص۲؛ محقق حلی، شرائع الاسلام، ج۳۲، ص۲؛ شهید ثانی، مسالک الأفهام، ج۹، ص۷؛ همو، شرح لمعه، ج۶، ص۹؛ محمد جواد مغنیه، فقه الامام الصادق(ع)، ج۶، ص۳ (کتاب الطلاق)؛ سید علی بن محمد عاملی، نهایه المرام، ج۲، ص۵.
  25. حسن کاشف الغطا، انوار الفقاهه، باب الطلاق، ص۲۶.
  26. نباتیان، محمد اسماعیل، فقه و امنیت ص ۵۷.
  27. علامه حلی، تذکره الفقها، ج۲، ص۴۴۸؛ محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۲، ص۳؛ ج۲۹، صص ۷۵ و ۷۷؛ علی اکبر کلانتری، فقه و پوشش زن، ص۲۹؛ محمد بن حسن طوسی، مبسوط، ج۴، ص۱۶۰؛ محقق حلی، شرایع الاسلام، ج۲، ص۲۶۹؛ ر.ک: پوراندخت فاضلیان، «بررسی رابطه نوع حجاب و میزان امنیت اجتماعی در بین زنان شهر تهران»، ص۶۵-۸۶.
  28. ﴿وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ «و بی‌همسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، صص ۱۴، ۱۷، ۲۰ و ۴۳؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۱-۳، ص۲۲۰؛ محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۲۹، صص ۸ و ۱۴؛ عبدالله جوادی آملی، زن در آیینه جلال و جمال، ص۱۷۳؛ ناصر مکارم شیرازی، انوار الفقاهه (کتاب النکاح)، صص ۱۱ و ۱۳.
  29. حتی حضرت علی(ع) در سلام کردن به زنان جوان، مراعات می‌کردند و پاسخ نمی‌دادند (حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۷۷؛ ج۲۰، ص۲۳۴).
  30. نباتیان، محمد اسماعیل، فقه و امنیت ص ۶۲.
  31. عبدالکریم موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ج۱، ص۴-۵.
  32. محمد حسین نائینی، تنبیه الامه وتنزیه المله، ص٧؛ محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۴۷.
  33. ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ «و از خداوند و پیامبرش فرمانبرداری کنید و در هم نیفتید که سست شوید و شکوهتان از میان برود و شکیبا باشید که خداوند با شکیبایان است» سوره انفال، آیه ۴۶؛ ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ «و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپراکنید و نعمت‌های خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دل‌های شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدین‌گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می‌گوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳؛ روح الله شریعتی، قواعد فقه سیاسی، ص۲۶۰؛ مرتضی انصاری، مکاسب، ص۶۳-۶۴؛ محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۹۵.
  34. پوراندخت فاضلیان، «بررسی رابطه نوع حجاب و میزان امنیت اجتماعی در بین زنان شهر تهران»، ص۶۵-۸۶.
  35. سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ج۱، ص۴-۵؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۸، ص۱۲.
  36. نباتیان، محمد اسماعیل، فقه و امنیت ص ۶۳.
  37. نباتیان، محمد اسماعیل، فقه و امنیت ص ۶۴.