بحث:آیه تطهیر در کلام اسلامی

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

مفهوم اهل بیت

نظریه شیعه

دستامدهای ویژه آیه تطهیر

  1. اثبات عصمت پنج تن و دیگر امامان شیعهS؛
  2. اثبات امامت حضرت علیS و شایستگی انحصاری‌اش برای جانشینی پیامبرa به دلیل برخورداری از عصمت؛
  3. استمرار مقام امامت در اهل البیتS؛
  4. حجیت احادیث اهل البیتS؛
  5. حجیت فعل و تقریر امامان شیعه و لزوم حضور معصومS در همه دوره‌ها[۱۶].

مصداق اهل بیت

  1. اهل بیت کسانی‌اند که پیامبرa آنان را در خانه‌ام سلمه زیر عبای خود گرد‌آورد و در حق آنان دعا کرد؛ یعنی امام علی، فاطمه(س)، امام حسن و امام حسین(ع). این قول مورد اجماع شیعه است؛ چنان که بسیاری از عالمان اهل سنت نیز آن را برگزیده‌اند[۱۸].
  2. مقصود، همسران پیامبرa است، عکرمه و مقاتل این قول را برگزیده‌اند[۱۹].
  3. مقصود اهل کساء و همسران پیامبرa است. گروهی از مفسران اهل سنت چون بیضاوی، فخرالدین رازی، قرطبی و ابن کثیر این قول را انتخاب کرده‌اند[۲۰].
  4. همه خویشاوندان نَسَبی پیامبرa که صدقه بر آنان حرام گردیده، اهل بیت او می‌باشند. این قول از ثعلبی نقل شده است[۲۱].
  5. اهل بیت پیامبر کسانی‌اند که در زندگی همراه و ملازم او بودند، بنابراین، همسران، فرزندان، خدمتگزاران و خویشاوندان او را شامل می‌شود، محمد مصطفی مراغی این تفسیر را برگزیده است[۲۲].
  6. مقصود از بیت خانه کعبه است و همه مسلمانان پرهیزگار اهل بیت پیامبرa می‌باشند؛ چنان که در قرآن آمده است: إِنْ أَوْلِيَاؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُون ‏‏[۲۳][۲۴]
  7. مقصود از بیت، مسجدالنبی است و اهل بیت(ع) کسانی اند که پیامبرa آنان را در مسجد ساکن نمود، سپس آنان را از مسجد بیرون کرد، ولی درب خانه‌های آنها را به سوی مسجد نبست [۲۵][۲۶].
  • اقوال چهارگانه اخیر چندان مورد توجه مفسران قرار نگرفته است، و مؤیدی از قرآن یا روایات نیز ندارند. آیه إِنْ أَوْلِيَاؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُون ‏‏[۲۷] که به عنوان دلیل قول ششم ذکر شده است[۲۸]:
  1. احتمال دارد مرجع ضمیر در کلمه اولیاءه لفظ اللّه باشد نه کلمه البیت الحرام[۲۹].
  2. معنای ولی با اهل متفاوت است[۳۰].
  3. بر فرض که مقصود از اولیای بیت الحرام، اهل بیت الحرام باشد، دلیل بر این نخواهد بود که مقصود از البیت در آیه تطهیر، بیت الحرام باشد. اطلاق بیت بر مسجد به طور عام یا بر مسجدالنبی به طور خاص نیز معهود نیست، و بر فرض قبول آن، دلیلی وجود ندارد که مقصود از البیت در آیه تطهیر، مسجدالنبی باشد، علاوه بر این، حاصل این قول چیزی جز قول سوم نخواهد بود، زیرا آنان بودند که درب خانه‌هایشان به سوی مسجد بسته نشد[۳۱].

نظریه اختصاص به همسران

  1. عکرمه از نظر عقیده طرفدار خوارج و با نجده بن عامر حروری هم رأی بود، وی تا آنجا به این عقیده پای بند بود که می‌گفت: دوست می‌داشتم در موسم حج بودم و حربه‌ای می‌داشتم و با آن به حاجیان حمله می‌کردم[۳۸][۳۹].
  2. وی که خدمتگزار ابن عباس بود، پس از وفات او مطالب دروغی را به او نسبت می‌داد، تا آنجا که ضرب المثل شده بود. عبداللّه بن عمر به خدمتگزار خود می‌گفت: از خدا بترس و آن گونه که عکرمه به ابن عباس نسبت دروغ می‌دهد، نسبت دروغ به من نده. سعید بن مسیب نیز به غلام خود چنین می‌گفت و یحیی بن سعید انصاری او را کذّاب دانسته است[۴۰]. آیا حدیث چنین فردی، آن هم در موضوعی که در آن متهم است، قابل احتجاج و استناد می‌باشد؟[۴۱]
  3. از عبارت عکرمه " لیس بالذی تذهبون إلیه‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏" به دست می‌آید که نزول آیه تطهیر در شأن اصحاب کسا در میان مسلمانان معروف بوده است، و عکرمه برای سخن خود دلیلی جز این که آن را به ابن عباس نسبت داده نقل نکرده است[۴۲].
  4. سخن عکرمه در اختصاص آیه به همسران پیامبرa با روایات فراوانی که عده‌ای از بزرگان صحابه در نزول آیه در شأن اهل کساء روایت کرده‌اند ناسازگار است[۴۳][۴۴].

نظریه جمع میان همسران و اهل کساء

  • طـرفداران نظریه سوم "جمع میان اهل کساء و همسـران پیامبر" بر این که آیه تطهیر شامل اهل کساء می‌شود. به احادیث بسیاری که در این باره از عده‌ای از صحابه نقل شده استناد کرده‌اند، و در شمول آیه به همسران پیامبرa به سیاق آیات استدلال نموده‌اند[۵۳][۵۴].
  • بخش اول این نظریه با دیدگاه نخست که مورد اجماع شیعه و مورد قبول بسیاری از مفسران اهل سنت است، هماهنگ می‌باشد، که درباره آن سخن خواهیم گفت. استدلال به سیاق آیات تمام نیست، زیرا ضمایر جمع در آیه تطهیر، جمع مذکر می‌باشد: عنکم، یطهرکم، در حالی که ضمایر قبل و بعد آن که مربوط به همسران پیامبر است جمع مؤنث می‌باشند: قَرْنَ، بیوتکُنَّ، تَبرّجْنَ، أقِمنَ، آتینَ، أطعنَ، واذکرنَ. تغییر ضمایر جمع مؤنث به جمع مذکر با فرضیه وحدت سیاق، سازگاری ندارد. اگر آیه تطهیر مربوط به همسران پیامبرa بود مناسب این بود که گفته شود: وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۵۵][۵۶][۵۷].
  • گفته شده است، مذکر آوردن دو ضمیر عَنكُمُ و يُطَهِّرَكُمْ به خاطر لفظ أهل در کلمه اهل البیت است؛ چنان که در عرف زبان عربی، فردی به دیگری می‌گوید: کیف أهلک؟ و مقصود همسر یا همسران اوست، و او در پاسخ می‌گوید: هُمْ بِخَیر. یعنی به جای ضمیر هُنَّ ضمیر هُمْ را به کار می‌برد؛ چنان که در آیه ۷۳ سوره هود که مخاطب همسر حضرت ابراهیمS است گفته شده است: رحمت اللّه وبرکاته علیکم أهل البیت و علیکنّ نیامده است[۵۸].
  • نقد وجه دوم آن است که مقصود از اهل البیت در سوره هود فقط همسر حضرت ابراهیمS نیست، بلکه مقصود ابراهیم و خاندان اوست و مذکر آوردن ضمیر از باب تغلیب مذکر بر مؤنث است، نه به خاطر لفظ اهل، در این صورت می‌توان در آیه تطهیر نیز به همین وجه استناد کرد و گفت: چون پیامبرa امام علی، امام حسن و امام حسین(ع) نیز مقصود بوده است، از باب تغلیب مذکر بر مؤنث، ضمیرهای عنکم و یطهرکم جمع مذکر آورده شده است [۵۹]، ولی هیچ یک از دو وجه یاد شده [۶۰] در مورد آیه پذیرفته نیست، زیرا احادیث بسیاری که در شأن نزول آن روایت شده است بر اختصاص آن به اهل کساء دلالت دارند. افزون بر این که از آیه چنان که بیان خواهد شد عصمت اهل بیت استفاده می‌شود و همسران پیامبر فاقد این ویژگی بودند[۶۱][۶۲].

نظریه اختصاص به اهل کساء

  1. از احادیثی که از ام سلمه روایت شده به دست می‌آید که وی بسیار علاقمند بود که با پیامبرa، امیرمؤمنان، فاطمه زهرا، حسن و حسین(ع) داخل در کساء گردد، و چند بار به گونه‌های مختلف این علاقه و خواست قلبی خود را اظهار کرد، ولی پیامبرa از قبول درخواست او امتناع ورزید، و با بیان این مطلب که تو راه خیر را می‌پویی و سرانجامت به خیر خواهد بود، از او دلجویی کرد. پاسخ‌های پیامبرa به این پرسش ام سلمه که آیا من با شما هستم عبارتند از: " انّک علی خیر، أنت علی مکانت وأنت علی خیر، انّک علی خیر وهؤلاء أهل بیتی، أهل بیتی حق، قومی‌یا تنحی عن أهل بیتی، انّک من أزواج النبی‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"، ام سلمه می‌گوید یک بار دامن عبا را بالا بردم تا در کنار آنان قرار گیرم، ولی پیامبر عبا را از دستم گرفت و فرمود: " انّک علی خیر‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"[۷۷]. شایان ذکر است که در حدیثی از ام سلمه آمده است پیامبرa در پاسخ این سؤال ام سلمه که آیا من از اهل تو نیستم، جواب مثبت داد و به او اجازه داد تا داخل کساء شود[۷۸]. ولی در این حدیث آمده است که پاسخ مثبت پیامبرa به ام سلمه و اجازه داخل شدن در کساء، پس از اتمام دعای پیامبرa در حق اهل بیت خود بود: " اللَّهُمَ‏ هَؤُلَاءِ أَهْلُ‏ بَيْتِي‏ أَذْهِبْ‏ عَنْهُمُ‏ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيرا‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏". بنابراین، مفاد این حدیث آن است که ام سلمه از آن نظر که همسر پیامبر است اهل او می‌باشد، ولی در زمره اهل بیت خاص او که آیه تطهیر در شأن آنان نازل شده است نمی‌باشد[۷۹]. گواه این مطلب آن است که آنجا که ام سلمه می‌پرسد آیا من از اهل بیت(ع) نیستم، پیامبرa به او پاسخ مثبت نمی‌دهد، ولی آنجا که می‌پرسد آیا من از اهل تو نیستم، پیامبر به او پاسخ مثبت می‌دهد. سخن پیامبر به ام سلمه که " أَنْتَ‏ مِنْ‏ أَهْلِي‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏" مانند سخن او است که " أَنْتِ‏ مِنْ‏ أَزْوَاجِ‏ النَّبِي‏a‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏". ام سلمه می‌گوید: از پیامبر پرسیدم آیا من از اهل بیت هستم؟ پیامبر فرمود: برای تو نزد خداوند خیر است " انّ لک عند اللّه خیراً‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏" و من دوست داشتم که پیامبر به این سؤال من پاسخ مثبت بدهد، این پاسخ از همه آنها که در شرق و غرب جهان است، بهتر بود" وودت انّه قال نعم، فکان احب إلیّ ممّا تطلع علیه الشمس و تغرب‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"[۸۰]. در حدیث دیگری از ام سلمه آمده است که پیامبرa در دعای خود برای اهل بیت گفت: " اللَّهُمَ‏ إِلَيْكَ‏ لَا إِلَى‏ النَّارِ أَنَا وَ أَهْلُ‏ بَيْتِي‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏" من گفتم: من نیز مشمول این دعا هستم، پیامبر فرمود: آری[۸۱]. روشن است که این حدیث ام سلمه با احادیثی که بر اختصاص آیه به اهل کساء دلالت می‌کنند، منافات ندارد، زیرا آنچه در این جا مطرح شده نجات از دوزخ است که ام سلمه را هم شامل می‌شود، نه نزول آیه تطهیر در حق اهل بیت که وی مشمول آن نیست[۸۲].
  2. پیامبرa پس از آن که امیرمؤمنان، فاطمه زهرا، حسن و حسین(ع) را زیر کسا قرار داد، دست خود را به آسمان بالا برد و گفت: " اللَّهُمَ‏ هَؤُلَاءِ أَهْلُ‏ بَيْتِي‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"، و سپس در حق آنان دعا کرد، در این که آنان از اهل بیت پیامبر به معنای عام آن بودند تردیدی نبود تا گفته شود چون این نکته مسلم بود که همسران پیامبر از اهل بیت او بودند و آیه تطهیر شامل آنها می‌شود، و از طرفی آن حضرت می‌خواست علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) نیز به آن افتخار نایل آیند، تنها آنها را مورد اشاره قرار داد و گفت: "هَؤُلَاءِ أَهْلُ‏ بَيْتِي‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"[۸۳]. بنابراین، مقصود از اهل بیت، معنای خاص آن است؛ معنایی که اذهاب رجس و طهارت خاص از ویژگی‌های آن به شمار می‌رود و فضیلت ویژه‌ای را در بردارد؛ به گونه‌ای که ام سلمه بسیار مشتاق بود مشمول آن گردد. بنابراین جمله " اللَّهُمَ‏ هَؤُلَاءِ أَهْلُ‏ بَيْتِي‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏" با توجه به قراین یاد شده بر اختصاص اهل بیت در آیه تطهیر به اهل کساء دلالت می‌کند. چنان که ابو جعفر طحاوی پس از نقل جمله مزبور گفته است: مطابق این حدیث مقصود از اهل بیت در این آیه رسول خدا، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) است[۸۴][۸۵].
  3. در احادیث بسیاری آمده است که پیامبرa پس از نزول آیه تطهیر مدتی طولانی، هرگاه می‌خواست برای نماز به مسجد برود، مقابل خانه علی می‌ایستاد و آنان را با عنوان "اهل البیت" مخاطب قرار می‌داد، به آنان درود می‌فرستاد و به نماز فرا می‌خواند، آن گاه آیه تطهیر را تلاوت می‌کرد، انس بن مالک مدت این رفتار پیامبرa را شش ماه، ابو الحمراء هفت یا هشت ماه، و ابن عباس نُه ماه نقل کرده‌اند[۸۶]. این تفاوت ناشی از آن است که هر یک از افراد یاد شده مشاهده خود از رفتار پیامبرa را گزارش کرده است، و نشانه اضطراب در متن احادیث نخواهد بود. اما حتی یک بار هم گزارش نشده است که پیامبرa این کار را در مورد همسران خود انجام داده باشد. این رفتار پیامبرa دلیل روشنی بر اختصاص آیه تطهیر به اهل کساء می‌باشد. ابو جعفر طحاوی پس از نقل روایت انس و ابوالحمراء درباره این که پیامبرa به هنگام نماز نزد خانه زهرا می‌ایستاد و می‌گفت:" السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ الْبَيْت‏، إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ‏ لِيُذْهِبَ‏ عَنْكُمُ‏ الرِّجْسَ‏ أَهْلَ‏ الْبَيْتِ‏ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏" گفته است: این رفتار و گفتار پیامبرa نیز دلیل بر این است که آیه تطهیر در مورد آنان نازل شده است[۸۷][۸۸].
  • اشکال: از واثله بن اسقع که هنگام نزول آیه تطهیر بر پیامبر در خانه ام سلمه حضور داشت روایت شده که به پیامبر گفتم: آیا من از اهل تو می‌باشم؟ پیامبرa پاسخ داد:" وَ أَنْتَ‏ مِنْ‏ أَهْلِي‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"[۸۹]. هرگاه واثله بن اسقع از اهل پیامبر باشد، همسران وی به طریق اولی از اهل بیت او خواهند بود[۹۰].
  • پاسخ: در حدیث دیگری که از وی روایت شده جمله مزبور نیامده است، بلکه این جمله آمده است که پیامبرa، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) را که داخل عبای او بودند مورد اشاره قرار داد و گفت: " اللَّهُمَ‏ هَؤُلَاءِ أَهْلُ‏ بَيْتِي‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"، اهل بیت احق[۹۱]. این جمله چنان که قبلاً بیان شد بر اختصاص دلالت می‌کند، و از طرفی، آنچه در روایت نخست آمده این است که واثله از اهل پیامبر است، نه از اهل بیت او، و اهل همان گونه که بر همسر، فرزندان و خویشاوندان مرد اطلاق می‌شود، بر پیروان او هم اطلاق می‌گردد[۹۲]. بنابراین، می‌توان هر دو روایت را پذیرفت، و اگر این توجیه پذیرفته نشود و سند هر دو روایت صحیح باشد، اعتبار هر دو به دلیل تعارض از بین می‌رود و در هر حال، این روایت نمی‌تواند اعتبار روایات بسیاری را که بر اختصاص اهل بیت در آیه تطهیر به اصحاب کساء دلالت می‌کند خدشه‌دار سازد[۹۳].
  • اشکال: جمله إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ‏ لِيُذْهِبَ‏ عَنْكُمُ‏ الرِّجْسَ‏ ‏ بخشی از آیه ۳۳ سوره احزاب است که آغاز آن و نیز آیات قبل از آن و آیه پس از آن مربوط به همسران پیامبرa است، هرگاه جمله مزبور آنان را شامل نشود، موضوعی بی‌ارتباط با همسران پیامبرa میان آیات مربوط به آنان قرار گرفته است که با قواعد فصاحت و بلاغت سازگاری ندارد[۹۴][۹۵].
  • پاسخ: طرح بحث درباره یک موضوع در خلال بحث از موضوعی دیگر در عرف اهل فصاحت و بلاغت رایج است و در قرآن کریم نیز نمونه‌های بسیار دارد[۹۶]. قرآن کریم در آیات ۱۶ تا ۱۹ سوره عنکبوت درباره دعوت حضرت ابراهیمS از قومش به یکتاپرستی سخن گفته است، سپس در آیه‌های ۲۰ تا ۲۳ موضوع بحث تغییر کرده و به پیامبر اسلامa دستور می‌دهد تا با منکران معاد به احتجاج برخاسته آنان را در این باره ارشاد نماید، بار دیگر به داستان ابراهیم و قوم او بازگشته و عکس‌العمل قوم او در برابر دعوت حضرت ابراهیمS را بیان کرده است. در آیه‎های ۲۳۶ و ۲۳۷ سوره بقره برخی از اقسام طلاق و احکام آن بیان می‌شود، سپس در دو آیه اهمیت نماز و چگونگی اقامه نماز در حالت خوف را بیان می‌کند و بار دیگر به مسئله طلاق پرداخته است. در آیه ۲۸ سوره یوسف، سخن عزیز مصر به زلیخا بیان شده است: إِنَّهُ مِن كَيْدِكُنَّ إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ ‏[۹۷]، سپس خطاب از زلیخا به یوسف متوجه گردیده است يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا‏[۹۸] بار دیگر زلیخا مورد خطاب قرار گرفته است: وَاسْتَغْفِرِي لِذَنبِكِ[۹۹] بخش نخست آیه۳۴ سوره نمل و آیه ۳۵ بیانگر سخن بلقیس، ملکه سبا است، و در خلال آن جمله: وَ كَذلِكَ‏ يَفْعَلُون‏‏ قرار گرفته است که کلام خداوند است: قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِم بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ‏‏[۱۰۰][۱۰۱]
  • بحث درباره موضوعی در خلال بحث از موضوعی دیگر از این جهت که مایه تنوع سخن و دلپذیر ساختن آن است، از نظر ادبی از فنون بلاغت به شمار می‌رود، و هرگاه دربردارنده نکته‌ای تربیتی یا پیامی‌ اخلاقی و معنوی نیز باشد، بر فصاحت آن افزوده خواهد شد؛ چنان که نمونه‌های قرآنی این قاعده ویژگی مزبور را دارا می‌باشد، نکته اخلاقی و پیام تربیتی در قرار گرفتن آیه تطهیر که مربوط به پیامبرa، علی، فاطمه، امام حسن و حسین(ع) است در لابلای آیاتی که مربوط به همسران پیامبران می‌باشد، این است که جایگاه والای پیامبر و خاندان مطهر او را به همسران پیامبر خاطر نشان سازد، تا در گفتار و رفتار خود به گونه ای باشند که حریم خاندان نبوت را خدشه دار نسازند[۱۰۲]. مفاد این آیات از قبیل این است که کسی در مقام نصیحت به همسر فردی با فضیلت و پرهیزگار بگوید: باید در رعایت حجاب و عفاف و دیگر شئون اسلامی‌و اخلاقی بیش از زنان دیگر بکوشی، زیرا تو همسر فردی هستی که خداوند می‌خواهد دور از هرگونه نسبت ناروایی پیراسته باشد[۱۰۳]. الگو گرفتن از پیامبر و دیگر اصحاب کساء که از هرگونه خطا و لغزشی پیراسته‌اند و اسوه‌های کامل تربیت و انسانیت‌اند، می‌تواند پیام دیگر قرار گرفتن آیه تطهیر در خلال آیات مربوط به همسران پیامبر باشد[۱۰۴][۱۰۵].
  • اشکال: در احادیث مربوط به چگونگی صلوات بر پیامبرa آمده است: " اللَّهُمَ‏ صَلِ‏ عَلَى‏ مُحَمَّدٍ وَ آلِ‏ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّيْتَ‏ عَلَى‏ إِبْرَاهِيمَ‏ وَ آلِ‏ إِبْرَاهِيمَ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"، و چون همسران ابراهیم نیز آل او بودند، بنابراین همسران پیامبرa نیز آل او خواهند بود و آیه تطهیر شامل آنان نیز خواهد شد[۱۰۶].
  • پاسخ: مقصود از آل ابراهیم که در صلوات در ردیف ابراهیم قرار گرفته اند پیامبران ذریه او می‌باشند؛ چنان که در آیه دیگر فرموده است: إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ[۱۰۷] قول راجح میان مفسران این است که مقصود از آل ابراهیم پیامبران از ذریه او "حضرت اسحاق، حضرت یعقوب، حضرت اسماعیل و..." می‌باشد[۱۰۸][۱۰۹].

مصداق آیه تطهیر

آیت الله مطهری می‌گویند: در آیه تطهیر می‌خوانیم خدا چنین اراده کرده است و می‌کند که از شما اهل بیت پلیدی را زایل کند؛ پاک و منزه‌تان بدارد وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا، شما را به نوع خاصی تطهیر و پاکیزه کند. تطهیری که خدا ذکر کرده و آن تطهیر عرفی و طبی نیست که منظور این باشد که بیماری‌ها را از شما زایل کرده و میکروب‌ها را از بدن شما بیرون می‌کند. البته اینها هم مصداق تطهیر هستند، ولی مسلم تطهیری که این آیه بیان می‌کند، در درجه اول، از آن چیزهایی است که خود قرآن آنها را رجس می‌داند. رجس در قرآن یعنی هر چه که قرآن از آن نهی می‌کند؛ هر چه که گناه شمرده می‌شود؛ می‌خواهد گناه اعتقادی باشد یا گناه اخلاقی و یا گناه عملی. اینها رجس و پلیدی است.

این است که می‌گویند مفاد این آیه، عصمت اهل بیت یعنی منزه بودن آنها از هر نوع آلودگی است. فرض کنید ما نه از شیعه و نه از اهل سنت هستیم؛ یک مستشرق مسیحی که از دنیای مسیحیت آمده و می‌خواهد ببیند کتاب مسلمین چه می‌خواهد بگوید. این جمله را در قرآن دیده و بعد به سراغ تاریخ، سنت و حدیث مسلمان‌ها می‌رود. می‌بیند نه تنها آن فرقه‌ای که شیعه نامیده می‌شوند و طرفدار اهل بیت هستند، بلکه آن فرقه‌های دیگر هم در معتبرترین کتاب‌هایشان هنگام بیان شأن نزول آیه، آن را در وصف اهل بیت پیغمبر دانسته‌اند و هر دو مذهب می‌گویند آیه در شأن این بزرگواران نازل شد. علی، حضرت زهرا، حضرت امام حسن، امام حسین و خود رسول اکرم(ع).

در احادیث اهل تسنن آمده است که وقتی این آیه نازل شد، ام سلمه که یکی از زن‌های پیغمبر است، می‌آید خدمت حضرت و می‌گوید یا رسول الله! آیا من هم جزو اهل بیت شمرده می‌شوم یا نه؟ پیامبر می‌فرماید تو اهل خیر هستی ولی جزو اینها نیستی؛ مدارک این مطلب در روایات اهل سنت زیاد است. این آیه (تطهیر) بالاتر از مدح است؛ می‌خواهد مسئله تنزیه آنها از گناه و معصیت را بیان کند. مفاد این آیه غیر از مفاد آیات ماقبل و مابعد آن است. مخاطب اهل البیت است و در آیات قبل زنان پیامبر. در این جا ضمیر مذکر است و در آنجا ضمیر مؤنث، ولی همین آیه‌ای که مفاد آن، این همه با ماقبل و مابعدش مختلف است، در وسط آن آیات گنجانده شده، مثل کسی که در بین صحبتش مطلب دیگری را می‌گوید و بعد رشته سخنش را ادامه می‌دهد. به این علت است که در روایات ما، ائمه خیلی تأکید دارند که آیات قرآن ممکن است ابتدایش در یک مطلب باشد، وسطش در مطلب دیگر و آخرش در یک مطلب سوم. این که برای تفسیر قرآن این قدر اهمیت قائل شده‌اند برای همین است. نه تنها روایات و ائمه ما گفته‌اند که إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ...[۱۱۰] با ماقبل و مابعدش فرق دارد و مخاطب و مضمونش غیر آنها (زنان پیامبر) است بلکه اهل تسنن نیز همه، این مطلب را روایت کرده‌اند[۱۱۱].[۱۱۲]

آیه تطهیر در امامت اهل بیت

قرآن کریم درباره اهل‌بیت پیامبرa فرموده است: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱۱۳][۱۱۴]. این آیه که به «آیه تطهیر» شهرت یافته از دیرزمان توجه دانشمندان مختلف اسلامی را به خود جلب کرده است. مفسران، محدثان، متکلمان، مورخان و عالمان لغت هر یک به انگیزه‌ای و از نگاهی خاص درباره آیه تطهیر سخن گفته‌اند. در این پژوهش دیدگاه‌های اندیشوران اسلامی را درباره دو مسئله مربوط به آیه بررسی خواهیم کرد: یکی این که در این آیه مقصود از «اهل‌بیت» چه کسانی‌اند؟ و دیگری این که مقصود از زدودن «رجس» از اهل‌بیت و تطهیر ویژه آنان چیست؟ نتیجه پژوهش این خواهد بود که مقصود از اهل‌بیت در آیه تطهیر، اهل بیت پیامبر اکرمa است که عبارتند از امیرالمؤمنینS، فاطمه زهرا(س)، امام حسن و امام حسین(ع)، و مقصود از زدودن رجس و تطهیر ویژه این است که آنان از هرگونه آلودگی و خطای علمی و اخلاقی و عملی پیراسته و معصوم‌اند. از آنجا که عصمت یکی از شرایط مهم امامت است و به اجماع مسلمانان، فرد دیگری غیر از اهل‌بیت خاص پیامبرa واجد شرایط عصمت نمی‌باشد، امامت آنان ثابت خواهد شد.[۱۱۵]

مفهوم‌شناسی اهل‌بیت

از سخنان لغت‌شناسان عرب به دست می‌آید که کلمه «اهل» بر نوعی رابطه و پیوند میان یک انسان با انسان یا چیز دیگری دلالت می‌کند. همسر یک مرد اهل وی می‌باشد، چنان که نزدیک‌ترین افراد به او نیز اهل او هستند. امت هر پیامبری اهل او به شمار می‌روند، ساکنان خانه یا شهر و آبادی، اهل خانه یا شهر و آبادی‌اند، و پیروان هر دین و آیینی اهل آن دین و آیین‌اند[۱۱۶].

بر این اساس، همسر، فرزندان، قبیله و بستگان انسان، اهل‌بیت او خواهند بود. در این صورت، اختصاص آن به همسر یا فرزندان با بستگان نیازمند دلیل است.

اصطلاح «اهل البیت» در قرآن کریم علاوه بر آیه تطهیر، در آیه ۷۳ سوره هود نیز به کار رفته است: قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ[۱۱۷]. در آیه ۱۲ سوره قصص نیز این اصطلاح بدون الف و لام (اهل بیت) به کار رفته است که مربوط به خاندان حضرت موسیS است: فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ[۱۱۸].[۱۱۹]

نخست: دلالت بر امامت اهل بیت

درباره این که مقصود از «اهل البیت» در آیه تطهیر چه کسانی‌اند، اقوال زیر ارائه شده است:

  1. اهل بیت کسانی‌اند که پیامبرa آنان را در خانه ام‌سلمه زیر عبای خود گرد آورد و در حق آنان دعا کرد؛ یعنی علی، فاطمه، حسن و حسین(ع). این قول مورد اجماع شیعه است؛ چنان که بسیاری از عالمان اهل سنت نیز آن را برگزیده‌اند.
  2. مقصود، همسران پیامبرa است. عکرمه و مقاتل این قول را برگزیده‌اند.
  3. مقصود، اهل کساء و همسران پیامبرa است. گروهی از مفسران اهل‌سنت چون بیضاوی، فخرالدین رازی، قرطبی و ابن‌کثیر این قول را انتخاب کرده‌اند.
  4. همه خویشاوندان نَسَبی پیامبرa که صدقه بر آنان حرام گردیده، اهل بیت او می‌باشند. این قول از ثعلبی نقل شده است.
  5. اهل بیت پیامبر کسانی‌اند که در زندگی همراه و ملازم او بودند، بنابراین، همسران، خدمتگزاران و خویشاوندان او را شامل می‌شود. محمد مصطفی مراغی این تفسیر را برگزیده است.
  6. مقصود از بیت، بیت‌الحرام (مسجد الحرام) است و همه مسلمانان پرهیزگار، اهل بیت پیامبرa می‌باشند؛ چنان که در قرآن آمده است: إِنْ أَوْلِيَاؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ[۱۲۰].
  7. مقصود از بیت، مسجدالنبی است و اهل بیت کسانی‌اند که پیامبرa آنان را در مسجد ساکن نمود، سپس آنان را از مسجد بیرون کرد، ولی درب خانه‌های آنها را به سوی مسجد نیست[۱۲۱].

اقوال چهارگانه اخیر چندان مورد توجه مفسران قرار نگرفته است، و مؤیدی از قرآن یا روایات نیز ندارند. آیه إِنْ أَوْلِيَاؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ که به عنوان دلیل قول ششم ذکر شده است، اولاً احتمال دارد مرجع ضمیر در کلمه أَوْلِيَاؤُهُ لفظ «الله» باشد نه کلمه «المسجد الحرام»[۱۲۲] ثانیاً معنای ولیّ با اهل متفاوت است، ثالثاً بر فرض که مقصود از اولیای بیت‌الحرام، اهل بیت الحرام باشد، دلیل بر این نخواهد بود که مقصود از «البیت» در آیه تطهیر، بیت الحرام باشد.

اطلاق «بیت» بر مسجد به طور عام یا بر مسجدالنّبی به طور خاص نیز معهود نیست، و بر فرض قبول آن، دلیلی وجود ندارد که مقصود از «البیت» در آیه تطهیر، مسجدالنّبی باشد، علاوه بر این، حاصل این قول چیزی جز نظریه اول نخواهد بود؛ زیرا آنان بودند که درب خانه‌هایشان به سوی مسجد بسته شد.

سخن مراغی نیز مؤیدی ندارد، گویا وی اهل بیت در آیه را بر معنای لغوی و عام آن حمل کرده است. افزون بر این که عنوان ملازم پیامبر که وی در تفسیر اهل‌بیت به کار برده، مبهم است. اگر مقصود ملازم در دین و آیین باشد، همه مسلمانان را شامل خواهد شد، و اگر مقصود ملازم در امور زندگی باشد، به همسران و خدمتگزاران پیامبر اختصاص خواهد داشت و خویشاوندان او را شامل نخواهد شد.

قول چهارم نیز مردود است؛ زیرا در این که صدقه بر خویشاوندان نسبی پیامبر حرام است، و این که آنان به لحاظ لغوی و عرفی، اهل بیت پیامبر می‌باشند، سخنی نیست، اما این مطلب دلیل بر این نخواهد بود که مقصود از اهل بیت در آیه تطهیر، عموم خویشاوندان پیامبر باشند.[۱۲۳]

نظریه اختصاص به همسران

عِکرمه بر اختصاص آیه تطهیر به همسران پیامبر اصرار ورزیده است[۱۲۴]. وی، گاهی این وجه را از ابن عباس نقل کرده و گاهی نیز بدون نقل از صحابه آن را مطرح نموده است. ابن مردویه از عکرمه نقل کرده که وی درباره آیه تطهیر می‌گفت: ليس بالذي تذهبون إليه، إنما هو نساء النبيaعقیده شما [که مقصود از اهل بیت در آیه اهل کساء می‌باشند] درست نیست، بلکه مقصود همسران پیامبرند»[۱۲۵].

در نقد سخن عکرمه نکات ذیل در خور توجه است:

  1. عکرمه از نظر عقیده، طرفدار خوارج، و با نجده بن عامر حروری هم‌رأی بود، وی تا آنجا به این عقیده پای‌بند بود که می‌گفت: دوست می‌داشتم در موسم حج می‌بودم و حربه‌ای می‌داشتم و با آن به حاجیان حمله می‌کردم[۱۲۶].
  2. وی که خدمتگزار ابن عباس بود، پس از وفات او مطالب دروغی را به او نسبت می‌داد، تا آنجا که ضرب‌المثل شده بود. عبدالله بن عمر به خدمتگزار خود می‌گفت: از خدا بترس و آن گونه که عکرمه به ابن عباس نسبت دروغ می‌دهد، نسبت دروغ به من نده. سعید بن مسیب نیز به غلام خود چنین می‌گفت، و یحیی بن سعید انصاری او را کذّاب دانسته است[۱۲۷]. آیا حدیث چنین فردی، آن هم در موضوعی که در آن متهم است، قابل احتجاج و استناد می‌باشد؟
  3. از عبارت عکرمه: ليس بالذي تذهبون إليه به دست می‌آید که نزول آیه تطهیر در شأن اصحاب کساء در میان مسلمانان معروف بوده است، و عکرمه برای سخن خود دلیلی جز این که آن را به ابن عباس نسبت داده، نقل نکرده است.
  4. سخن عکرمه در اختصاص آیه به همسران پیامبرa با روایات فراوانی که عده‌ای از بزرگان صحابه در نزول آیه در شأن اهل کساء روایت کرده‌اند[۱۲۸]، ناسازگار است.

از طریق سعید بن جبیر از ابن عباس روایت شده که گفته است آیه تطهیر در شأن همسران پیامبر نازل شده است[۱۲۹]. این حدیث از نظر سند ضعیف است؛ زیرا در سند آن افرادی هستند که مجهول و مترو کند یا قدح شده‌اند، از آن جمله صالح بن موسی است که او را با اوصافی چون ضعیف الحدیث، منکر الحدیث، متروک الحدیث، یروی المناکیر توصیف کرده‌اند[۱۳۰]. همین‌گونه است خصیف بن عبد الرحمان که از دیگر رجال سند حدیث است[۱۳۱]. افزون بر این از ابن‌عباس به طریق معتبری روایت شده که پیامبرa به مدت نُه ماه هر روز به هنگام نماز، به درب خانه علیS می‌آمد و می‌گفت: «السَّلَامُ‏ عَلَيْكُمْ‏ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ‏ وَ بَرَكَاتُهُ‏ أَهْلَ‏ الْبَيْتِ»‏، سپس آیه تطهیر را تلاوت می‌کرد[۱۳۲].

شاهد دیگری که بر نظریه عکرمه نقل شده روایت عروه بن زبیر است که گفته است: آیه تطهیر در خانه عایشه و درباره همسران پیامبرa نازل شده است[۱۳۳]. این روایت نیز قابل استناد نیست؛ زیرا اولاً مطابق احادیث بسیاری، آیه تطهیر در شأن اصحاب کساء نازل گردیده است، عایشه نیز که از راویان حدیث است، آن را همین گونه روایت کرده است. ثانیاً عروه از دشمنان امیرمؤمنانS بوده و آشکارا در نکوهش او سخن می‌گفت. از یحیی بن عروه نقل شده که: پدرم هرگاه از علیS یاد می‌کرد، در نکوهش او سخن می‌گفت[۱۳۴]. در نقل‌های بسیاری آمده است که عروة بن زبیر هرگاه نام علیS برده می‌شد از شدت خشم دچار رعشه می‌شد و او را سبّ می‌کرد[۱۳۵]. او یکی از کسانی بود که معاویه از آنان خواسته بود تا روایاتی را در نکوهش امیرالمؤمنینS وضع کنند. ابوهریره، عمرو بن عاص و مغیره بن شعبه نیز از آن جمله بودند[۱۳۶].

وجه دیگری که برای نزول آیه تطهیر در شأن همسران پیامبرa گفته شده، سیاق آیات است که نقد آن خواهد آمد.[۱۳۷]

نظریه جمع میان همسران و اهل کساء

طرفداران نظریه سوم (جمع میان اهل کساء و همسران پیامبر) بر این که آیه تطهیر شامل اهل کساء می‌شود به احادیث بسیاری که در این باره از عده‌ای از صحابه نقل شده استناد کرده‌اند، و در شمول آیه به همسران پیامبرa به سیاق آیات استدلال نموده‌اند[۱۳۸].

بخش اول این نظریه با دیدگاه نخست که مورد اجماع شیعه و مورد قبول بسیاری از مفسران اهل‌سنّت است، هماهنگ می‌باشد، که درباره آن سخن خواهیم گفت. در نقد استدلال به سیاق آیات گفته شده است: ضمایر جمع در آیه تطهیر، جمع مذکر می‌باشد: عَنْكُمْ و يُطَهِّرَكُمْ، در حالی که ضمایر قبل و بعد آنکه مربوط به همسران پیامبر است جمع مؤنث می‌باشند: قَرْنَ، بُيُوتِكُنَّ، تَبَرَّجْنَ، أَقِمْنَ، آتِينَ، أَطِعْنَ، وَاذْكُرْنَ. تغییر ضمایر جمع مؤنث به جمع مذکر با فرضیه وحدت سیاق، سازگاری ندارد. اگر آیه تطهیر مربوط به همسران پیامبرa بود مناسب این بود که گفته شود: إنما يريد الله ليذهب عنكن الرجس أهل البيت ويطهركن تطهيرا[۱۳۹].

در پاسخ نقد مزبور گفته شده است، مذکر آوردن دو ضمیر عَنْكُمْ و يُطَهِّرَكُمْ به خاطر لفظ أهل در کلمه أَهْلَ الْبَيْتِ است؛ چنان که در عرف زبان عربی، فردی به دیگری می‌گوید: كيف أهلك؟ و مقصود همسر یا همسران اوست، و او در پاسخ می‌گوید: هم بخير. یعنی به جای ضمیر هنّ ضمیر هم را به کار می‌برد؛ چنان که در آیه ۷۳ سوره هود که مخاطب، همسر حضرت ابراهیمS است گفته شده است: رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ[۱۴۰] و علیکنّ به کار نرفته است[۱۴۱].

پاسخ یاد شده قابل مناقشه است؛ زیرا مقصود از أَهْلَ الْبَيْتِ در سوره هود فقط همسر ابراهیمS نیست، بلکه مقصود ابراهیم و خاندان اوست، و مذکر آوردن ضمیر از باب تغلیب مذکر بر مؤنث است، نه به خاطر لفظ اهل.

ممکن است گفته شود: در آیه تطهیر نیز می‌توان به همین وجه استناد کرد و گفت: چون پیامبرa، حضرت علی و حسنین(ع) نیز مقصود بوده است، از باب تغلیب مذکر بر مؤنث، ضمیرهای عَنْكُمْ و يُطَهِّرَكُمْ جمع مذکر آورده شده است[۱۴۲]، ولی وجه مذکور در مورد آیه پذیرفته نیست؛ زیرا احادیث بسیاری که در شأن نزول آن روایت شده است بر اختصاص آن به اهل کساء دلالت دارند. افزون بر این که از آیه - چنان که بیان خواهد شد- عصمت اهل بیت استفاده می‌شود، و همسران پیامبر فاقد این ویژگی بودند[۱۴۳].[۱۴۴]

نظریه اختصاص به اهل کساء

علاوه بر شیعه که بر اختصاص آیه تطهیر به اهل کساء اجماع دارند، بسیاری از عالمان اهل‌سنت نیز این نظریه را برگزیده‌اند. ابوبکر نقاش[۱۴۵] و ابن حجر مکی[۱۴۶] گفته‌اند: اکثر مفسران بر این عقیده‌اند که آیه در شأن علی، فاطمه، حسن و حسین نازل شده است. ابوبکر حضرمی نیز گفته است: به اعتقاد اکثر علما و مطابق دلایل بسیار، مقصود از اهل بیت در آیه، علی، فاطمه و دو فرزندان آنان است، و اختصاص آیه به آنان از جانب پیامبرa جز به امر خداوند و وحی الهی نبوده است[۱۴۷]. ابوجعفر طحاوی مصری[۱۴۸]، ابن صباغ مالکی[۱۴۹]، حافظ گنجی شافعی[۱۵۰]، حاکم نیشابوری[۱۵۱]، محب الدین طبری[۱۵۲]، شیخ مؤمن شبلنجی شافعی[۱۵۳] و حافظ سلیمان قندوزی حنفی[۱۵۴] آیه تطهیر را مخصوص اصحاب کساء دانسته‌اند.

دلیل این نظریه احادیث بسیاری است که در ارتباط با آیه تطهیر از صحابه پیامبرa نقل شده که بر اختصاص آن به اصحاب کساء دلالت دارد. محدثان اهل سنّت این احادیث را از بیش از چهل طریق از امّ سلمه، عایشه، علی بن أبی طالب، ابوسعید خدری، عبد الله بن عباس، سعد بن أبی وقاص، أبو حمراء، واثلة بن اسقع، حکیم بن سعید، عبدالله بن جعفر، ابو هریره، عمر بن أبی‌سلمه، عبدالله بن وهب بن زمعه، شهر بن حوشب و دیگران روایت کرده‌اند[۱۵۵].

احادیث مرتبط با آیه تطهیر از سه جهت بر اختصاص آیه به اصحاب کساء و عدم شمول آن نسبت به همسران پیامبر دلالت می‌کنند:

از احادیثی که از امّ‌سلمه روایت شده به دست می‌آید که وی بسیار علاقمند بود که با پیامبرa، امیرمؤمنان، فاطمه زهرا و حسنین(ع) داخل در کساء گردد، و چند بار به گونه‌های مختلف این علاقه و خواست قلبی خود را اظهار کرد، ولی پیامبرa از قبول درخواست او امتناع ورزید، و با بیان این مطلب که تو راه خیر را می‌پویی و سرانجامت به خیر خواهد بود، از او دلجویی کرد. پاسخ‌های پیامبرa به این پرسش ام‌سلمه که آیا من با شما هستم عبارتند از: «إِنَّكِ‏ عَلَى‏ خَيْرٍ»، «أَنْتِ‏ عَلَى‏ مَكَانِكِ‏ وَ أَنْتِ‏ عَلَى‏ خَيْرٍ»، «إِنَّكِ‏ عَلَى‏ خَيْرٍ وَ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي»، «أَهْلُ‏ بَيْتِي‏ أَحَقُّ‏»، « قومي يا تنحّي‏ عن‏ أهل‏ بيتي‏»، «إِنَّكِ‏ مِنْ‏ أَزْوَاجِ‏ النَّبِيِّ»[۱۵۶]؛ ام‌ّسلمه می‌گوید یک بار دامن عبا را بالا بردم تا در کنار آنان قرار گیرم، ولی پیامبر عبا را از دستم کشید و فرمود: «إِنَّكِ‏ عَلَى‏ خَيْرٍ»[۱۵۷].

شایان ذکر است که در حدیثی از ام‌سلمه آمده است که پیامبرa در پاسخ این سؤال أمّ سلمه که آیا من از اهل تو نیستم، جواب مثبت داد و به او اجازه داد تا داخل کساء شود[۱۵۸]. ولی در این حدیث آمده است که پاسخ مثبت پیامبرa به امّ‌سلمه و اجازه داخل شدن در کساء از اتمام دعای پیامبرa در حق اهل بیت خود بود: «اللَّهُمَّ‏ هَؤُلَاءِ أَهْلُ‏ بَيْتِي‏ فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً». بنابراین، مفاد این حدیث آن است که امّ‌سلمه از آن نظر که همسر پیامبر است اهل او می‌باشد، ولی در زمره اهل بیت خاص او که آیه تطهیر در شأن آنان نازل شده است نمی‌باشد[۱۵۹]. سخن پیامبر به أمّ سلمه که فرمود: «أَنْتِ‏ مِنْ‏ أَهْلِي‏» مانند سخن او است که فرمود: «أَنْتِ‏ مِنْ‏ أَزْوَاجِ‏ النَّبِيِ‏». أمّ سلمه می‌گوید: از پیامبر پرسیدم آیا من از اهل بیت هستم؟ پیامبرa فرمود: برای تو نزد خداوند خیر است: «إن لک عند الله خیرا»، و من دوست داشتم که پیامبر به این سؤال من پاسخ مثبت بدهد، این پاسخ از آنچه که در شرق و غرب جهان است، بهتر بود: وددت أنه قال نعم، فكان أحب إلی مما تطلع عليه الشمس و تغرب[۱۶۰].

در حدیث دیگری از أمّ سلمه آمده است که پیامبرa در دعای خود برای اهل‌بیت گفت: «اللَّهُمَّ إِلَيْكَ‏ لَا إِلَى‏ النَّارِ أَنَا وَ أَهْلُ‏ بَيْتِي‏»، من گفتم: من نیز مشمول این دعا هستم، پیامبر فرمود: آری[۱۶۱]. روشن است که این حدیث أم سلمه با احادیثی که بر اختصاص آیه به اهل کساء دلالت می‌کنند، منافات ندارد؛ زیرا آنچه در اینجا مطرح شده نجات از دوزخ است که ام سلمه را هم شامل می‌شود، نه نزول آیه تطهیر در حق اهل بیت که وی مشمول آن نیست.

پیامبرa پس از آنکه امیر مؤمنان، فاطمه زهرا و حسنین(ع) را زیر کساء قرار داد، آیه شریفه تطهیر را تلاوت کرد و عرضه داشت: «اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ‏ بَيْتِي‏ وَ أَهْلُ‏ بَيْتِي‏ أَحَقُّ»[۱۶۲]. در روایت دیگری آمده است که پیامبر اکرمa، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) را زیر عبای خود جای داد، سپس دستش را از عبا بیرون آورد و به سوی آسمان بلند کرد و گفت: «اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ‏ بَيْتِي‏ وَ خَاصَّتِي‏ فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً» آن حضرت این کار را پس از نزول آیه تطهیر انجام داد[۱۶۳]. اگر چه عبارت «هَؤُلَاءِ أَهْلُ‏ بَيْتِي‏» به خودی خود بر حصر و اختصاص دلالت نمی‌کند، ولی به قرینه فعل پیامبر که آنان را زیر عبا قرار داد و عبا را دور آنان پیچید، به گونه‌ای که برای فرد دیگری راه داخل شدن در کساء باقی نمانده بود، به ویژه آنکه وقتی ام سلمه پرسید: «وَ أَنَا مَعَكُمْ‏ يَا رَسُولَ‏ اللَّهِ‏» پیامبرa پاسخ داد: «إِنَّكِ إِلَى خَيْرٍ»، و نفرمود تو نیز با ما هستی، بر حصر و اختصاص دلالت می‌کند. بدین جهت است که ابوجعفر طحاوی پس از نقل این روایت گفته است: فكان في هذا الحديث أن المراد بما في هذه الآية هم رسول اللهa و علي و فاطمه و حسن و حسين(ع)[۱۶۴].

بنابراین، مقصود از اهل بیت، معنای خاص آن است؛ معنایی که اذهاب رجس و طهارت خاص از ویژگی‌های آن به شمار می‌رود و فضیلت ویژه‌ای را در بر دارد؛ به گونه‌ای که امّ سلمه بسیار مشتاق بود مشمول آن گردد. بر این اساس جمله «اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ‏ بَيْتِي‏»، با توجه به قراین یاد شده بر اختصاص اهل بیت در آیه تطهیر به اهل کساء دلالت می‌کند.

در احادیث بسیاری آمده است که پیامبرa پس از نزول آیه تطهیر مدتی طولانی، هنگامی که برای اقامه نماز صبح(و در برخی از روایات: برای نمازهای پنجگانه) رهسپار مسجد بود، مقابل خانه علیS می‌ایستاد و او و فاطمه و امام حسن و امام حسین(ع) را با عنوان «اهل‌البیت» مخاطب قرار می‌داد، به آنان درود می‌فرستاد و به نماز فرا می‌خواند، آنگاه آیه تطهیر را تلاوت می‌کرد. انس بن مالک مدت این رفتار پیامبرa را شش ماه، ابوالحمراء هفت یا هشت ماه، و ابن عباس نُه ماه نقل کرده‌اند[۱۶۵]. این تفاوت ناشی از آن است که هر یک از افراد یاد شده مشاهده خود از رفتار پیامبرa را گزارش کرده است، و نشانه اضطراب در متن احادیث نخواهد بود. اما حتی یک بار هم گزارش نشده است که پیامبرa این کار را در مورد همسران خود انجام داده باشد. این رفتار پیامبرa دلیل روشنی بر اختصاص آیه تطهیر به اهل کساء می‌باشد. ابوجعفر طحاوی پس از نقل روایت انس و ابوالحمراء درباره این که پیامبرa به هنگام نماز نزد خانه زهرا(س) می‌ایستاد و می‌گفت: «السَّلَامُ‏ عَلَيْكُمْ‏ يَا أَهْلَ‏ الْبَيْتِ‏، إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱۶۶]»، گفته است: في هذا أيضاً دليل على أن هذه الآية فيهم؛ این رفتار و گفتار پیامبرa نیز دلیل بر این است که آیه تطهیر در مورد آنان نازل شده است[۱۶۷].

اشکال: از واثله بن اسقع روایت شده که نزد فاطمه زهرا(س) رفتم تا از او سراغ علیS را بگیرم، فرمود: نزد پیامبرa رفته است، منتظر ماندم تا علیS برگشت در حالی که پیامبرa و حسن و حسین نیز با او بودند، پیامبرa فاطمه را طرف راست خود، و علی را طرف چپ خود، و حسن و حسین را پیش روی خود جای داد و جامه (عبای) خود را دور آنان پیچید، سپس آیه إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا را تلاوت کرد و گفت: «اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ‏ بَيْتِي‏ وَ أَهْلُ‏ بَيْتِي‏ أَحَقُّ»، واثله گوید: به پیامبرa گفتم: آیا من هم از اهل تو هستم؟ فرمود: تو هم از اهل من هستی»[۱۶۸]. بنابراین، آیه تطهیر به اهل کساء اختصاص ندارد و همسران پیامبر را هم شامل می‌شود.

پاسخ: حدیث واثله ابن اسقع را احمد بن حنبل نیز در المسند خود نقل کرده و در آن این مطلب که واثله از پیامیر پرسید آیا من هم از اهل تو هستم، و پاسخ مثبت پیامبر به وی نیامده است، چنان که در چگونگی قرار گرفتن اهل کساء هم با نقل طبری تفاوت دارد؛ زیرا در آن آمده است پیامبرa علی و فاطمه را پیش روی خود نشاند، و حسن و حسین را بر دامان خود جای داد، «فَأَدْنَى عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ فَأَجْلَسَهُمَا بَيْنَ يَدَيْهِ، وَ أَجْلَسَ حَسَناً وَ حُسَيْناً كُلَّ‏ وَاحِدٍ مِنْهُمَا عَلَى‏ فَخِذِهِ»، راوی هر دو نقل هم شداد ابو عمار است، و هر دو نقل نیز مربوط به یک واقعه است، این مطلب نقل طبری را با شک و تردید مواجه می‌کند، به ویژه آنکه این عمل پیامبر اکرمa که عبای خود را دور اهل کساء پیچید و آنان را اهل‌بیت خود معرفی کرد، بر حصر دلالت می‌کند. اگر مقصود ایشان حصر نبود، پیچیدن عبا دور آنان وجهی نداشت. بنابراین، بر فرض صحت نقل مزبور، این سخن پیامبر که به واثله فرمود: تو هم از اهل من هستی به این معناست که او از اهل به معنای عام آن است زیرا به پیروان مرد نیز اهل او اطلاق می‌شود[۱۶۹].

اشکال: جمله إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ... که بخشی از آیه ۳۳ سوره احزاب است که آغاز آن و نیز آیات قبل از آن و آیه پس از آن مربوط به همسران پیامبرa است، هرگاه جمله مزبور آنان را شامل نشود، موضوعی بی‌ارتباط با همسران پیامبرa میان آیات مربوط به آنان قرار گرفته است که با قواعد فصاحت و بلاغت سازگاری ندارد[۱۷۰].

پاسخ: طرح بحث درباره یک موضوع در خلال بحث از موضوعی دیگر، در عرف اهل فصاحت و بلاغت رایج است و در قرآن کریم نیز نمونه‌های بسیار دارد[۱۷۱]. در اینجا چند نمونه را باز می‌گوییم:

  1. قرآن کریم در آیات ۱۶ تا ۱۹ سوره عنکبوت درباره دعوت ابراهیمS از قومش به یکتاپرستی سخن گفته است، سپس در آیه‌های ۲۰ تا ۲۳ موضوع بحث تغییر کرده و به پیامبر اسلامa دستور می‌دهد تا با منکران معاد به احتجاج برخاسته آنان را در این باره ارشاد نماید، بار دیگر به داستان ابراهیم و قوم او بازگشته و عکس‌العمل قوم او در برابر دعوت ابراهیمS را بیان کرده است.
  2. در آیه‌های ۲۳۶ و ۲۳۷ سوره بقره برخی از اقسام طلاق و احکام آن بیان شده، سپس در دو آیه اهمیت نماز و چگونگی اقامه نماز در حالت خوف را بیان کرده و بار دیگر به مسئله طلاق پرداخته است.
  3. در آیه ۲۸ سوره یوسف، سخن عزیز مصر به زلیخا بیان شده است: إِنَّهُ مِنْ كَيْدِكُنَّ إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ[۱۷۲]، سپس خطاب از زلیخا به یوسف متوجه گردیده است: يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا[۱۷۳] و بار دیگر زلیخا مورد خطاب قرار گرفته است: وَاسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ[۱۷۴].
  4. بخش نخست آیه ۳۴ سوره نمل و آیه ۳۵ بیانگر سخن بلقیس، ملکه سبا است، و در خلال آن جمله: وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ[۱۷۵] قرار گرفته است که کلام خداوند است: قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِمْ بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ[۱۷۶].

بحث درباره موضوعی در خلال بحث از موضوعی دیگر، از این جهت که مایه تنوع سخن و دلپذیر ساختن آن است، از نظر ادبی از فنون بلاغت به شمار می‌رود، و هرگاه دربردارنده نکته‌ای تربیتی یا پیامی اخلاقی و معنوی نیز باشد، بر فصاحت آن افزوده خواهد شد؛ چنان که نمونه‌های قرآنی این قاعده، ویژگی مزبور را دارا می‌باشد. نکته اخلاقی و پیام تربیتی در قرار گرفتن آیه تطهیر که مربوط به پیامبرa، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) است در لابه‌لای آیاتی که مربوط به همسران پیامبر می‌باشد، این است که جایگاه والای پیامبر و خاندان مطهر او را به همسران پیامبر خاطر نشان سازد، تا در گفتار و رفتار خود به گونه‌ای باشند که حریم خاندان نبوت را خدشه‌دار نسازند[۱۷۷]. مفاد این آیات از قبیل این است که کسی در مقام نصیحت، به همسر فردی با فضیلت و پرهیزگار بگوید: باید در رعایت حجاب و عفاف و دیگر شئون اسلامی و اخلاقی بیش از زنان دیگر بکوشی؛ زیرا تو همسر فردی هستی که خداوند می‌خواهد او از هر گونه نسبت ناروایی پیراسته باشد[۱۷۸].

الگو گرفتن از پیامبر و دیگر اصحاب کساء که از هر گونه خطا و گناهی پیراسته‌اند و اسوه‌های کامل تربیت و انسانیت‌اند، می‌تواند پیام دیگر قرار گرفتن آیه تطهیر در خلال آیات مربوط به همسران پیامبر باشد[۱۷۹].

اشکال: در احادیث مربوط به چگونگی صلوات بر پیامبرa آمده است: «اللَّهُمَّ‏ صَلِّ عَلَى‏ مُحَمَّدٍ وَ آلِ‏ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّيْتَ‏ عَلَى‏ إِبْرَاهِيمَ‏ وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ»، و چون همسران ابراهیم نیز آل او بودند، بنابراین همسران پیامبرa نیز آل او خواهند بود و آیه تطهیر شامل آنان نیز خواهد شد.

پاسخ: مقصود از آل‌ابراهیم که در صلوات در ردیف ابراهیم قرار گرفته‌اند، پیامبران از ذریه او می‌باشند؛ چنان که در آیه دیگر فرموده است: إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ[۱۸۰]. قول راجح میان مفسران این است که مقصود از آل ابراهیم، پیامبران از ذریه او (اسحاق، یعقوب، اسماعیل و...) می‌باشند[۱۸۱]. این که آل ابراهیم و آل عمران، در ردیف آدم و نوح(ع) واقع شده‌اند، گواه این مدعاست[۱۸۲]

آیه تطهیر

از آیات مهمی که بر عصمت امامان معصوم(ع) دلالت دارد، آیه تطهیر است: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱۸۳]. فیصل نور از میان ادله قرآنی، آیه تطهیر را دستاویز قرار می‌دهد؛ بنابراین، لازم است که به صورت مبسوط‌تری به این آیه شریفه بپردازیم. برای تبیین دلالت آیه بر عصمت ائمه(ع)، باید در چند محور بحث شود:

الف) مراد از رجس: رجس در لغت، به معنای پلیدی است[۱۸۴]. راغب، رجس را به معنای چیز پلید و آلوده می‌داند. او در ادامه، چهار وجه برای رجس معرفی می‌کند: «چیزی که طبیعتاً پلید و ناپاک است؛ چیزی که عقلاً ناپاک است؛ چیزی که شرعاً پلید است؛ و چیزی که از هر سه بعد مذکور ناپاک است؛ مانند مردار»[۱۸۵].

رجس در اصطلاح مفسران نیز چنان که علامه طباطبایی می‌فرماید: «صفتی است از ماده رجاست؛ یعنی پلیدی و قذارت؛ و پلیدی و قذارت، هیئتی است در نفس که آدمی را وادار به اجتناب و نفرت می‌کند و نیز هیئتی است در ظاهر موجود پلید که باز آدمی از آن نفرت دارد؛ اولی مانند پلیدی رذایل و دومی، مانند پلیدی خوک»[۱۸۶].

آنچه در آیه شریفه از اهل بیت(ع) نفی شده، مطلق رجس است؛ زیرا «ال» در «الرجس»، «ال» جنس است و نفی جنس، ملازم با نفی تمام مراتب طبیعت و ماهیت آن جنس است؛ از این رو، خداوند به لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ بسنده نکرد؛ بلکه سخن خود را با يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا مؤکد ساخت؛ در حالی که اگر مراد خداوند قسم خاصی از رجس بود، این تأکید و عنایت وجهی نداشت[۱۸۷]. پس به مقتضای آیه مبارکه، اهل بیت(ع) از هرگونه پلیدی ظاهری و باطنی پاک خواهند بود.

ب) مراد از اراده: اراده دو قسم است: تکوینی و تشریعی. در اراده تکوینی، اراده به فعل خود مرید تعلق می‌گیرد؛ به خلاف اراده تشریعی که اراده به فعل دیگری تعلق می‌گیرد[۱۸۸]؛ به عبارت دیگر، اراده تکوینی خداوند، همان اراده آفرینش چیزی یا کسی است. این نوع اراده، تخلف‌ناپذیر است؛ اما در اراده تشریعی، که منظور همان واجبات و محرمات است، تخلف اراده از مراد امکان دارد؛ مثلاً خداوند اراده کرده است که انسان‌ها نماز بخوانند؛ اما عده‌ای نماز نمی‌خوانند. منظور از اراده الهی در آیه تطهیر، اراده تکوینی است؛ زیرا:

اولاً، اراده تطهیر، به گروه خاصی (اهل بیت(ع)) اختصاص یافته است و اگر اراده تشریعی بود، باید همه را در بر می‌گرفت و به اهل بیت(ع) مقید نمی‌شد[۱۸۹].

ثانیاً؛ چنان که بیان شد، در اراده تکوینی، اراده به فعل خود مرید تعلق می‌گیرد و در آیه شریفه نیز اراده به اذهاب رجس، که فعل خدا به شمار می‌آید، تعلق یافته است؛ زیرا مرید، خداوند و مراد، تطهیر و اذهاب رجس است و از آنجا که ضمیر در لِيُذْهِبَ و يُطَهِّرَكُمْ به خداوند بر می‌گردد، تطهیر و اذهاب، هر دو به خدا متعلق بوده، از افعال الهی است[۱۹۰].

ثالثاً؛ قوی‌ترین شاهد بر تکوینی بودن اراده، عنایت ویژه‌ای است که در آیه دیده می‌شود؛ در حالی که اراده تشریعی با این توجه ویژه مطرح نمی‌شود؛ مثلاً کلمه «إنما»، حصر را می‌رساند[۱۹۱] و حصر با اراده تشریعی، که برای عموم مکلفین است، سازگاری ندارد. به علاوه، تعیین متعلق اراده به صورت اختصاص (اهل البیت) و همچنین تأکیداتی که در آیه وجود دارد، نظیر: لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ، يُطَهِّرَكُمْ،تَطْهِيرًا و اینکه آیه در مقام مدح و ستایش است، همگی این دلایل تکوینی بودن اراده را ثابت می‌کنند[۱۹۲].

مضمون آیه شریفه با توجه به مطالب فوق، این است که خود خداوند بر اساس اراده تخلف ناپذیرش، هرگونه ناپاکی و آلودگی ظاهری و معنوی را از وجود اهل بیت(ع) پاک کرده، نه اینکه خداوند از ایشان خواسته است که طاهر باشند و از رجس و پلیدی‌ها دوری گزینند.

ج) مراد از اهل البیت: قبل از بحث مصداقی اهل بیت شایسته است به مفهوم‌شناسی این واژه نیز پرداخته شود.

یکم) مفهوم‌شناسی اهل البیت: «اهل البیت»، واژه‌ای مرکب از دو بخش «اهل» و «البیت» است.

اهل: واژه اهل در بیشتر موارد، به چیزی اضافه می‌شود. در این صورت، به تناسب مضاف الیه‌اش معنا پیدا می‌کند؛ مثل اهل العلم، اهل المذهب، اهل الامر و... .

دانشمندان لغت، اهل مرد را به عشیره، صاحبان و نزدیکان[۱۹۳]، یاران، پیروان و هم‌دینان[۱۹۴]، و مخصوص‌ترین مردم به مرد[۱۹۵] معنا کرده‌اند. راغب نیز اهل مرد را کسانی می‌داند که نسب، دین یا چیزی همانند این دو، چون حرفه، خانه و شهر، آنها را دور هم جمع می‌کند[۱۹۶]. برخی نیز اهل را به معنای همسر مرد دانسته‌اند[۱۹۷]. البته ناگفته نماند که برخی از آنها، استعمال اهل برای همسر را از باب مجاز می‌دانند. برای نمونه، زبیدی می‌نویسد: «از موارد مجازی اهل، به کار بردن آن برای همسر مرد لفظ است. فرزندان نیز تحت همین داخل می‌شوند»[۱۹۸].

به نظر اکثر لغت‌نویسان عرب، اهل و آل از یک ریشه هستند. طبق این دیدگاه، آل از «اهل» بوده و «های» آن به همزه و سپس به دلیل اجتماع دو همزه کنار یکدیگر، همزه دوم به الف تبدیل شده است[۱۹۹]. این گروه قائل‌اند که اسم تصغیر آل، «اُهَیل» است و همین مطلب را دلیل بر ادعای خود می‌دانند؛ زیرا در تصغیر، الفاظ به اصل خودشان برگردانده می‌شوند[۲۰۰].

گروه اندکی از لغویون نیز ریشه آل را «اول» و الف در آل را منقلب از واو دانسته‌اند. این گروه، اسم تصغیر آل را «اُوَیل» می‌دانند. این قول به کسائی نسبت داده شده است[۲۰۱].

کسانی که آل را از ریشه اهل می‌دانند، برای آل معانی متعددی از جمله اهل و عیال[۲۰۲]، اهل بیت و نزدیکان[۲۰۳]، پیروان[۲۰۴] و دوستان[۲۰۵] ذکر کرده‌اند؛ اما گروه دوم که ریشه آل را از «اول» می‌دانند، معتقدند آل در مورد کسانی اطلاق می‌شود که نسب، عنوان، راه یا دین آنها به یک شخص برجسته بر می‌گردد[۲۰۶].

در باب تفاوت میان آل و اهل گفته‌اند: آل، فقط به افراد شناخته شده نسبت داده می‌شود؛ مثل آل ابراهیم، برخلاف اهل که به ناشناخته‌ها، زمان و مکان نیز نسبت داده می‌شود؛ مثل: اهل رجل، اهل زمان و اهل مکان[۲۰۷]. همچنین در واژه آل، دو عنصر رجوع و اتکا نهفته است؛ اما در مفهوم اهل، قید انس وجود دارد[۲۰۸].

البیت: در کتب لغت، بیت به معنای مسکن[۲۰۹]، دار[۲۱۰]، مأوا[۲۱۱]، مآب، محل اجتماع جمعیت[۲۱۲]، کعبه[۲۱۳]، قبر و قصر[۲۱۴]، شرف[۲۱۵]، شریف[۲۱۶]، زن[۲۱۷]، عیال مرد[۲۱۸]، و تزویج[۲۱۹] آمده است.

با دقت در این معانی، می‌توان به این نتیجه رسید که وجه جامع معانی بیت، خانه و پناهگاهی است که شخص در آنجا زندگی می‌کند؛ البته تعدادی از این معانی مانند قصر، قبر و کعبه، مصداقی از معنای بیت هستند؛ چنان که برخی دیگر از این معانی، معنای مجازی بیت به شمار می‌آیند؛ مانند: شرف، شریف، زن، عیال مرد و تزویج شاهد بر این مطلب، سخن برخی لغت‌دانان است. ابن منظور می‌نویسد: بيت الرجل: امرأته و يكني عن المرأة بالبيت[۲۲۰]؛ «منظور از بیت مرد، همسر اوست و بیت، کنایه از زن است». زبیدی نیز در این باره می‌نویسد: من المجاز: البيت: التزويج، يقال: بات فلان، أي: تزوج[۲۲۱]؛ «از معانی مجازی بیت، ازدواج کردن است و اینکه گفته می‌شود: بات فلان، به این معناست که فلانی ازدواج کرد».

اهل البیت: اکثر لغت‌دانان[۲۲۲]، اهل البیت را به ساکنان خانه معنا کرده‌اند که این معنا با معنای حقیقی بیت که خانه است، تناسب دارد. البته برخی نیز نزدیکان و زنان یک شوهر را اهل بیت او می‌دانند[۲۲۳].

دوم) مصداق‌شناسی اهل‌البیت: بر اساس معنای لغوی، اهل البیت شامل ساکنان خانه، از جمله همسران و فرزندان نیز می‌شود؛ اما با توجه به قرائن مختلف به دست می‌آید که مقصود از اهل بیت در این آیه، افراد خاصی هستند. از مهم‌ترین شواهد، واژه «بیت» در آیه تطهیر است که دارای الف و لام عهد می‌باشد؛ از این رو، فقط یک بیت، آن هم با افراد خاص مقصود است و آن بیت معین، طبق روایات فریقین که در ادامه خواهد آمد، خانه ام‌سلمه بود که در وقت نزول آیه، پیامبرa، امام علی، حضرت زهرا(س) و حسنین(ع) را در زیر کسای خود گرد آورد و آیه در شأن آنها نازل شد؛ بنابراین، اهل البیت اشاره است به پنج نفر از افرادی که در خانه ام‌سلمه گرد آمده بودند؛ از این رو، می‌توان گفت واژه اهل البیت، علاوه بر معنای لغوی و عرفی که شامل فرزندان و زنان می‌شود، یک معنای اصطلاحی و شرعی نیز دارد که فقط به پنج تن آل عبا اطلاق می‌شود برخی شواهد، این ادعا را تأیید می‌کنند؛ از جمله اینکه: کلمه اهل البیت در آیه، محلی به الف و لام عهد است؛ از این رو، مراد همان خانه خاصی است که رسول خداa اهل کسا را در آن جمع کرد، نه خانه‌های زنان پیامبرa که دو بار پیش و پس از آیه تطهیر با صیغه جمع مؤنث (بیوتکنّ) آمده است[۲۲۴].

طبق روایات، ام‌سلمه به محض نزول آیه از پیامبرa پرسید: من هم مورد عنایت این آیه کریمه هستم؟ ایشان پاسخ منفی داد. منشأ سؤال ام‌سلمه از شمول آیه درباره خود، این بود که او از کلمه اهل البیت، ساکنان بیت خود را فهمید و گمان کرد که چون مراد از کلمه اهل البیت در آیه، مجتمعان در بیت او هستند، حتماً او هم مورد عنایت واقع شده است. اگر کسی بگوید علت پرسش این بود که ام‌سلمه از کلمه اهل البیت، بانوان رسالت را فهمید و از این رو، درباره خود سؤال کرد، می‌گوییم: پس چرا ام‌سلمه از خود و سایر بانوان پیامبرa نپرسید؟

مطابق روایات مورد اعتماد و مشهور میان فریقین، آیه تطهیر شامل پیامبر اکرمa نیز می‌شود و هیچ راهی برای این شمول نیست، جز اینکه بگوییم: اهل البیت یعنی گردآمدگان در آن بیت معین؛ زیرا روشن است که کلمه اهل البیت با سایر معانی، قابل انطباق بر نبی اکرمa نیست[۲۲۵].

با توجه به این مطالب، روشن می‌شود که اگرچه واژه اهل البیت از نظر عرف و لغت به زنان، فرزندان، نزدیکان و خویشان اطلاق می‌شود، در آیه تطهیر، کلمه اهل البیت یک اصطلاح قرآنی به شمار می‌آید که مخصوص پنج تن آل عباست. همان طور که در بالا اشاره شد، برای مصداق‌یابی واژه اهل بیت، باید به شأن نزول آیه تطهیر توجه کرد. در باب شأن نزول آیه شریفه، روایات متواتر و صحیح السند فراوانی در منابع فریقین وجود دارند که به صراحت، مقصود از اهل بیت در آیه شریفه را روشن می‌کنند. جلال الدین سیوطی ذیل آیه تطهیر[۲۲۶] بیست روایت و ابن جریر طبری در تفسیر خود[۲۲۷] پانزده روایت را با اسناد گوناگون آورده‌اند که مقصود از اهل بیت، خمسه طیبه‌اند. حاکم حسکانی، از دیگر مفسران بزرگ اهل سنت، در کتاب خود روایات فراوانی را ذیل آیه کریمه ذکر کرده است[۲۲۸]. به اعتقاد او، احادیثی که بر نزول آیه کریمه در شأن اهل البیت دلالت می‌کنند، متواتر هستند و بیشتر آنها از حیث سندی صحیح‌اند. به تصریح بیشتر روایات متواتر، مصداق اهل بیت، علی و فاطمه و حسنین(ع) هستند[۲۲۹].

علامه بحرانی، از مفسران بزرگ شیعی نیز در تفسیر البرهان ذیل آیه شریفه، ۳۴ حدیث از طریق شیعه، و ۴۱ روایت از طریق اهل سنت ذکر کرده است[۲۳۰]. علامه طباطبایی می‌فرمایند: «روایاتی که از طریق اهل سنت وارد شده، بیش از روایاتی است که از طرق شیعه نقل شده است»[۲۳۱]. ما در اینجا به ذکر چند نمونه از روایات بسنده می‌کنیم:

منابع اهل سنت:

۱. «عایشه گفت: رسول خداa صبح هنگام بیرون رفتند و بر دوش ایشان عبایی طرح‌دار از موی سیاه بود. پس حسن بن علیS آمد. پیامبرa او را زیر عبا گرفت. سپس حسینS آمد و او را نیز وارد کرد. آن‌گاه فاطمه(س) آمد و پیامبرa، او را داخل عبا کرد. سپس علیS آمد، او را نیز وارد کرد. آن‌گاه فرمود: «خداوند فقط می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد»[۲۳۲].

۲. «عن عمر بن أبی سلمة قال: لما نزلت هذه الآیة علی النبیa إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۲۳۳] فی بیت أم سلمة فدعا فاطمة و حسنا و حسینا فجللهم بکساء و علی خلف ظهره فجلله بکساءٍ ثم قال: «اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً» قَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ: و أنا معهم یا نبی الله؟ قال: «أنت علی مکانک و أنت علی خیر». قال: هذا حديث غريب من حديث عطاء عن عمر بن أبي سلمة. قال الشيخ الألباني: صحيح[۲۳۴].

از عمر بن ابی سلمه نقل شده است که گفت: زمانی که آیه إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۲۳۵]در خانه ام سلمه بر پیامبرa نازل شد، آن حضرت، فاطمه(س)، حسن و حسین(ع) را صدا زد و آنها را با عبایی پوشاند و علیS پشت سر پیامبرa بود. او را نیز با عبا پوشاند. سپس فرمود: «خدایا اینان اهل بیت من هستند؛ پلیدی را از آنان بردار و آنان را پاکیزه کن». ام‌سلمه گفت: «ای پیامبر خدا! آیا من هم با آنها هستم»؟ فرمود: «تو جای خود را داری و تو بر خیر هستی».

ترمذی گفته است: این حدیث عطا از عمر بن ابی سلمه، غریب[۲۳۶] است.

شیخ البانی[۲۳۷] گفته است: روایت صحیح است.

۳. «عن أم سلمة: أن النبيa جلل على الحسن و الحسين و علي و فاطمة كساء ثم قال: اللهم هؤلاء أهل بيتي و خاصتي، فأذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا. فقالت أم سلمة و أنا معهم يا رسول الله؟ قال إنك إلى خير». قال: هذا حديث حسن و هو أحسن شيء روي في هذا الباب.... قال الشيخ الألباني: صحيح[۲۳۸]. از ام‌سلمه نقل شده است که فرمود: رسول خداa بر روی حسن، حسین، علی و فاطمه(ع) عبایی کشید. سپس فرمود: «خداوندا! ایشان اهل بیت و نزدیکان من هستند. از ایشان پلیدی را ببر و پاکشان گردان». ام‌سلمه می‌گوید: از رسول خداa پرسیدم: آیا من نیز همراه آنها هستم؟ فرمودند: «تو بر خوبی هستی». ترمذی گفته است: این، حدیث خوبی است و بهترین روایت در این باب است.... شیخ البانی گفته است: این روایت، صحیح است.

۴. «... قال [ابن عباس]: و أخذ رسول اللهa ثوبه فوضعه على علي و فاطمة و حسن و حسين و قال: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا»[۲۳۹]؛ «پیامبر پوشش خود را گرفت و بر سر علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) قرار داد و فرمود: «خداوند فقط می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد». حاکم نیشابوری، روایت را صحیح می‌داند[۲۴۰][۲۴۱].

منابع شیعه

  1. «امام باقرS درباره آیه تطهیر فرمود: این آیه در حق پیامبر خداa، علی بن ابی طالب، فاطمه، حسن و حسین(ع) و در خانه ام‌سلمه، همسر پیامبرa نازل شد. رسول خداa، امیرالمؤمنین، فاطمه، حسن و حسین(ع) را خواست و سپس عبای خیبری خود را روی آنها کشید و با آنها داخل شد و فرمود: «خدایا! اینها اهل بیت من هستند که درباره آنها به من وعده دادی. خدایا! هرگونه پلیدی را از آنها دور کن و مطهرشان گردان». آیه شریفه نازل شد و ام‌سلمه عرض کرد: ای رسول خدا! آیا من نیز با آنها هستم؟ فرمود: «بشارت می‌دهم که تو پایان خوبی داری»[۲۴۲].
  2. «از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده است که گفت: در خانه ام‌سلمه نزد پیامبرa بودم که خداوند آیه تطهیر را نازل کرد. پیامبرa، حسن، حسین و فاطمه(ع) را خواست و آنها را پیش روی خود نشانید و علیS را خواند و او را پشت سر خود قرار داد و فرمود: «خدایا! اینها اهل بیت من هستند؛ پس هرگونه پلیدی را از آنها دور کن و آنها را پاکیزه گردان». ام‌سلمه عرض کرد: ای رسول خدا! آیا من نیز با آنها هستم؟ فرمود: «تو پایان خوبی داری»[۲۴۳].

با توجه به مجموعه روایات مربوط به شأن نزول آیه تطهیر، می‌توان نکاتی را استنتاج کرد؛ از جمله:

  1. آیه تطهیر در شأن رسول خداa، امیرالمؤمنین، حضرت زهرا و حسنین(ع) و در منزل ام‌سلمه نازل شده است؛
  2. پیامبر اکرمa، به عنوان مفسر قرآن کریم، مصداق «اهل البیت» در آیه تطهیر را مشخص کرده است. دعای حضرت در حق آل کسا از دلایلی است که به وضوح بر این مطلب دلالت می‌کند؛
  3. «اهل البیت»، شامل همسران پیامبرa نمی‌شود؛ زیرا رسول خداa، فقط علی، زهرا، حسن و حسین(ع) را زیر کسا گرد آورد و با عبارات مختلفی، از ورود ام‌سلمه در جمع آنها جلوگیری کرد؛
  4. آیه تطهیر که بخش پایانی آیه سی و سوم سوره احزاب است، نزول مستقل داشته است.

با توجه به توضیح محورهای سه‌گانه فوق، مفهوم آیه تطهیر چنین است: «منحصراً اراده تکوینی خداوند به این تعلق گرفته است که هرگونه ناپاکی و آلودگی ظاهری و باطنی را از شما اهل بیت پیامبرa دور گرداند». پر واضح است که پاکی و دوری از مطلق پلیدی، همان مقام عصمت است که خداوند به اهل بیت پیامبرa موهبت کرده است. بر اساس شأن نزول آیه تطهیر، عصمت پنج تن آل عبا مبرهن گردید؛ اما نحوه اثبات عصمت سایر ائمه اطهار(ع) از آیه شریفه، بحث دیگری است که ما به تفصیل در بخش بعدی[۲۴۴] به آن خواهیم پرداخت[۲۴۵].

پانویس

  1. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  2. فرهنگ شیعه، ص ۴۷.
  3. معجم المقاییس فی اللغه، ص ۹۳؛ لسان العرب، ج۱، ص ۱۸۶؛ اقرب الموارد، ج۱، ص ۲۳.
  4. المفردات فی غریب القرآن، ص ۲۹.
  5. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  6. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  7. گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بی‌گمان او ستوده‌ای ارجمند است؛ سوره هود، آیه:۷۳.
  8. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  9. و پیش از آن، (پستان) دایگان را از او بازداشتیم؛ (خواهر موسی) گفت: می‌خواهید شما را به خانواده‌ای رهنمون شوم که او را برای شما نگه‌دارند و خیراندیش او باشند؟؛ سوره قصص، آیه:۱۲.
  10. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  11. ر.ک: فتح القدیر، ۴/ ۲۷۹؛ احکام القرآن، جصاص‌، ۵/ ۲۳۰؛ بحار الانوار، ۳۵/ ۲۳۴؛ المیزان‌، ۱۶/ ۳۱۰؛ پیام قرآن‌، ۹/ ۱۴۰.
  12. المیزان‌، ۱۶/ ۳۱۲؛ تفسیر نمونه‌، ۱۷/ ۳۰۲؛ آیة التطهیر، ۷۹؛ پیام قرآن‌، ۹/ ۱۴۱.
  13. فرهنگ شیعه، ص ۴۷.
  14. شواهد التنزیل‌، ۲/ ۲۹؛ کفایة الطالب‌، ۳۷۷؛ مجمع البیان‌، ۹/ ۱۳۸؛ بحارالانوار، ۳۷/ ۳۵.
  15. فرهنگ شیعه، ص 47-48.
  16. فرهنگ شیعه، ص 48.
  17. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  18. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  19. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  20. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  21. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  22. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  23. سوره انفال، آیه:۳۴.
  24. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  25. التبیان، ج۸، ص ۳۳۹ـ ۳۴۱؛ مجمع البیان، ج۷ـ ۸، ص ۳۵۶؛ تفسیر طبری، ج۲۲، ص ۱۰ـ ۱۳؛ تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص ۱۶۱ـ ۱۶۳؛ نورالأبصار، ص ۲۲۳ـ ۲۲۶؛ تفسیر المراغی، ج۲۲، ص ۷؛ تفسیر بیضاوی، ج۳، ص ۳۸۲؛ التفسیر الکبیر، ج۲۵، ص ۲۰۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص ۴۵۲؛ المیزان، ج۱۶، ص ۳۱۰ـ ۳۱۲.
  26. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  27. سوره انفال، آیه:۳۴.
  28. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  29. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  30. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  31. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  32. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  33. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  34. الدرالمنثور، ج۶، ص ۵۳۱.
  35. " لیس بالذی تذهبون إلیه، انّما هو نساء النبی a‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ اسباب النزول، ص ۲۴۰.
  36. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  37. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  38. میزان الاعتدال، ج۳، ص ۹۳ـ ۹۶.
  39. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  40. میزان الاعتدال، ج۳، ص ۹۳ـ ۹۶.
  41. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  42. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  43. تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص ۴۵۳ـ ۴۵۸.
  44. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  45. اسباب النزول، ص ۲۳۹.
  46. تهذیب التهذیب، ج۴، ص ۲۸ـ ۲۹.
  47. تفسیر طبری، ج۲۲، ص ۱۱.
  48. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  49. الدرالمنثور، ج۶، ص ۵۳۱.
  50. مفاهیم القرآن، ج۵، ص ۳۰۱.
  51. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  52. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  53. تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص ۱۶۲، تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص ۴۵۲، تفسیر بیضاوی، ج۳، ص ۳۸۲، تفسیر کبیر، ج۲۵، ص ۲۰۹.
  54. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  55. و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه: ۳۳.
  56. التبیان، ج۸، ص ۳۴۰.
  57. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  58. تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص ۱۶۱ـ ۱۶۲.
  59. تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص ۱۶۳.
  60. مذکر بودن لفظ اهل و تغلیب مذکر بر مؤنث.
  61. التبیان، ج۵، ص ۳۴۱.
  62. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  63. جواهر العقدین، ص ۱۹۸؛ غایه المرام، ج۳، ص ۱۷۳.
  64. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  65. غایه المرام، ج۳، ص ۱۷۴.
  66. مشکل الآثار، ج۱،ص ۳۳۲ و ۳۳۹.
  67. الفصول المهمه، ص ۲۳.
  68. کفایه الطالب، ص ۵۴.
  69. المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص ۱۴۸.
  70. الریاض النضره، ج۴، ص ۱۳۰.
  71. نورالابصار ص ۲۲۳ـ ۲۲۶.
  72. ینابیع الموده، ج۱، ص ۳۴۹.
  73. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  74. غایه المرام، ج۳، ص ۱۷۳ـ ۲۱۱؛ الدرالمنثور، ج۶، ص ۵۳۲ـ ۵۳۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص ۴۵۳ـ ۴۵۹.
  75. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  76. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  77. تفسیر طبری، ج۲۲، ص ۱۱ـ ۱۳؛ الدر المنثور، ج۶، ص ۵۳۲ـ ۵۳۳؛ اسباب النزول، ص ۲۳۹؛ مسند احمد بن حنبل، ج۱۸، ص ۳۱۴.
  78. مسند احمد بن حنبل، ج۱۸، ص ۲۵۸.
  79. مشکل الآثار، ج۱، ص ۳۳۳.
  80. مشکل الآثار، ج۱، ص ۳۳۶.
  81. مسند احمد بن حنبل، ج۱۸، ص ۲۵۵.
  82. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  83. روح المعانی، ج۲۲، ص ۲۲.
  84. فکان فی هذا الحدیث انّ المراد بما فی هذه الآیه هم رسول اللّه a وعلی و فاطمه وحسن و حسین(ع)؛ مشکل الآثار، ج۱ ص ۳۳۲.
  85. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  86. تفسیر طبری، ج۲، ص ۱۱؛ الدر المنثور، ج۶، ص ۵۳۳ـ ۵۳۵.
  87. مشکل الآثار، ج۱، ص ۳۳۹.
  88. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  89. تفسیر طبری، ج۲۲، ص ۱۲.
  90. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  91. تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص ۴۵۳.
  92. المصباح المنیر، ج۱، ص ۳۷.
  93. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  94. روح المعانی، ج۲۲، ص۲۵.
  95. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  96. مجمع البیان، ج۷ـ۸، ص ۳۵۷.
  97. سوره یوسف، آیه:۲۸.
  98. سوره یوسف، آیه:۲۹.
  99. سوره یوسف، آیه:۲۹.
  100. گفت: پادشاهان چون به شهری درآیند آن را ویران و مردم گرانمایه آن را خوار و بدین‌گونه رفتار می‌کنند.و من ارمغانی برای آنان می‌فرستم و می‌نگرم تا فرستادگان چه باز آورند؛ سوره نمل، آیه: ۳۴- ۳۵.
  101. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  102. الکلمه الغراء فی تفضیل الزهراء، ص ۲۱.
  103. دلایل الصدق، ج۲، ص ۱۱۵.
  104. مفاهیم القرآن، ج۵، ص ۳۰۵.
  105. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  106. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  107. خداوند، آدم، نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد؛ سوره آل عمران، آیه:۳۳.
  108. الکشاف، ج۱، ص ۳۵۴؛ تفسیر کبیر، ج۸، ص ۲۲؛ تفسیر المنار، ج۳، ص ۲۸۸؛ تفسیر بیضاوی، ج۱، ص ۲۵۰؛ صفوه التفاسیر، ج۱، ص ۱۹۸؛ مجمع البیان، ج۱، ص ۴۳۳؛ التبیان، ج۱، ص ۴۴۱.
  109. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۱۱.
  110. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  111. مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج۴، ص۹۱۳؛ نهج الحیاة، محمد دشتی، ص۱۵۸.
  112. اسحاقی، سید حسین، فرهنگنامه فاطمی، ج۱، ص ۳۵۶.
  113. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  114. لام در لِيُذْهِبَ متعلق به محذوف است، و تقدیر آن چنین است: و إرادته ليذهب. نیز جایز است که متعلق به يُرِيدُ باشد (مجمع البیان، ج۷-۸، ص۳۵۵). در فرض دوم، «لام» زاید است و ما بعد آن در موضع مفعول به برای فعل يُرِيدُ می‌باشد، گویا گفته شده است: یرید الله إذهاب الرجس عنکم و تطهیرکم (روح‌المعانی، ج۲۲، ص۱۸).
  115. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۱۹.
  116. معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۹۳؛ المصباح المنیر، ج۱، ص۳۷؛ لسان العرب، ج۱، ص۱۸۶؛ المفردات فی غریب القرآن، ص۲۹؛ أقرب الموارد، ج۱، ص۲۳؛ المعجم الوسیط، ج۱، ص۳۱.
  117. «گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بی‌گمان او ستوده‌ای ارجمند است» سوره هود، آیه ۷۳.
  118. «(خواهر موسی) گفت: می‌خواهید شما را به خانواده‌ای رهنمون شوم که او را برای شما نگه‌دارند و خیراندیش او باشند؟» سوره قصص، آیه ۱۲.
  119. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۲۰.
  120. «که سرپرست آن جز پرهیزگاران نیستند» سوره انفال، آیه ۳۴.
  121. التبیان، ج۸ ص۳۳۹-۳۴۱؛ مجمع البیان، ج۷-۸ ص۲۵۹؛ تفسیر طبری، ج۲۲، ص۱۰-۱۳؛ تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۱۶۱-۱۶۳؛ نورالأبصار، ص۲۲۳-۲۲۶؛ تفسیر المراغی، ج۲۲، ص۷؛ تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۳۸۲؛ التفسیر الکبیر، ج۲۰، ص۲۰۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص۴۵۲؛ المیزان، ج۱۶، ص۳۱۰-۳۱۲.
  122. وَمَا لَهُمْ أَلَّا يُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَهُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَمَا كَانُوا أَوْلِيَاءَهُ إِنْ أَوْلِيَاؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ «و چرا خداوند عذابشان نکند با آنکه (مردم را) از مسجد الحرام باز می‌دارند در حالی که سرپرست آن نمی‌باشند -که سرپرست آن جز پرهیزگاران نیستند- اما بیشتر آنان نمی‌دانند» سوره انفال، آیه ۳۴.
  123. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۲۰.
  124. الدرالمنثور، ج۶، ص۵۳۱.
  125. اسباب النزول، ص۲۴۰.
  126. میزان الاعتدال، ج۳، ص۹۳-۹۶.
  127. میزان الاعتدال، ج۳، ص۹۳-۹۶.
  128. تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص۴۵۳-۴۵۸.
  129. اسباب النزول، ص۲۳۹.
  130. تهذیب التهذیب، ج۴، ص۲۸-۲۹.
  131. تهذیب التهذیب، ج۲، ص۵۶۱.
  132. تفسیر طبری، ج۲۲، ص۱۱.
  133. الدر المنثور، ج۶، ص۵۳۱.
  134. شرح نهج‌البلاغه (ابن ابی الحدید)، ج۳، ص۱۲؛ مفاهیم القرآن، ج۵، ص۳۰۱.
  135. شرح نهج‌البلاغه (ابن ابی الحدید)، ج۳، ص۵۵.
  136. شرح نهج‌البلاغه (ابن ابی الحدید)، ج۳، ص۵۰.
  137. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۲۲.
  138. تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۱۹۲؛ تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص۴۵۲؛ تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۳۸۲؛ تفسیر کبیر، ج۲۰، ص۲۰۹؛ فتح القدیر، ج۴، ص۲۸۱.
  139. التبیان، ج۸، ص۳۴۰.
  140. «بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است» سوره هود، آیه ۷۳.
  141. تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۱۶۱-۱۶۲.
  142. تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۱۶۳.
  143. التبیان، ج۵، ص۳۴۱.
  144. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۲۴.
  145. جواهر العقدین، ص۱۹۸؛ غایة المرام، ج۳، ص۱۷۳.
  146. الصواعق المحرقة، ص۱۸۰.
  147. غایة المرام، ج۳، ص۱۷۴.
  148. مشکل الآثار، ج۱، ص۳۳۲ و ۳۳۹.
  149. الفصول المهمه، ص۲۳.
  150. کفایة الطالب، ص۵۴.
  151. المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۴۸.
  152. الریاض النضره، ج۴، ص۱۳۰.
  153. نورالأبصار، ص۲۲۳-۲۲۶.
  154. ینابیع الموده، ج۱، ص۳۴۹.
  155. غایة المرام، ج۳، ص۱۷۳-۲۱۱؛ الدر المنثور، ج۶، ص۵۳۲-۵۳۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص۴۵۳-۴۵۹.
  156. ر.ک: تفسیر طبری، ج۲۲، ص۱۲-۱۳؛ الدر المنثور، ج۶، ص۵۳۲؛ تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص۴۵۴-۴۵۵؛ غایة المرام، ج۳، ص۱۷۳-۲۱۱.
  157. تفسیر طبری، ج۲۲، ص۱۱-۱۳؛ الدر المنثور، ج۶، ص۵۳۲-۵۳۳؛ اسباب النرول، ص۲۳۹؛ مسند احمد بن حنبل، ج۱۸، ص۳۱۴، ح۲۶۶۲۴.
  158. مسند احمد بن حنبل، ج۱۸، ص۲۰۸، ح۲۶۴۲۹. «قَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ... قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَلَسْتُ مِنْ أَهْلِكَ؟ قَالَ: «بَلَى، فَادْخُلِي فِي الْكِسَاءِ»؛ قَالَتْ: فَدَخَلْتُ فِي الْكِسَاءِ بَعْدَمَا قَضَى دُعَاءَهُ لِابْنِ عَمِّهِ عَلِيٍّ وَابْنَيْهِ، وَابْنَتِهِ فَاطِمَةَ».
  159. مشکل الآثار، ج۱، ص۳۳۳. فكان ذلك مما قد يجوز أن يكون أراد به أنها من أهله، لأنها من أزواجه، و زوجه أهله، لا أنها من أهل الآية المتلوة في هذا الباب.
  160. مشکل الآثار، ج۱، ص۲۳۳.
  161. مسند احمد بن حنبل، ج۱۸، ص۲۵۵.
  162. مسند احمد بن حنبل، ج۱۳، ح۱۶۹۲۵؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۵۹، ح۴۷۰۶.
  163. مسند احمد بن حنبل، ج۱۸، ح۲۶۸۸؛ تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص۴۵۴. شایان ذکر است که حدیث اول را واثلة بن اسقع نقل کرده که بر اساس آن، واقعه کساء در خانه فاطمه زهرا(س) انجام شده، و حدیث دوم را ام سلمه نقل کرده که بر آن اساس، واقعه کساء و نزول آیه تطهیر در خانه او واقع شده است، لذا تفاوت آن دو با اشکالی مواجه نخواهد بود.
  164. مشکل الآثار، ج۱، ص۳۳۲.
  165. تفسیر طبری، ج۲، ص۱۱؛ الدر المنثور، ج۶، ص۵۳۳-۵۳۵.
  166. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  167. مشکل الآثار، ج۱، ص۳۳۹.
  168. تفسیر طبری، ج۲۲، ص۱۱-۱۲.
  169. المصباح المنیر، ج۱، ص۳۷.
  170. روح المعانی، ج۲۲، ص۲۵.
  171. و متى قيل إن صدر الآيه و ما بعدها في الأزواج، فالقول فيه إن هذا لا ينكره من عرف عادة الفصحاء في كلامهم، فانهم يذهبون من خطاب إلی غيره و يعودن إليه، و القرآن من ذلك مملوء و كذلك كلام العرب و أشعارهم (مجمع البیان، ج۷-۸، ص۳۰۷).
  172. «بی‌گمان این از نیرنگ شما زنان است و نیرنگ شما زنان سترگ است» سوره یوسف، آیه ۲۸.
  173. «ای یوسف! از این (رویداد) روی بگردان (و در گذر)» سوره یوسف، آیه ۲۹.
  174. «و (ای زن!) تو نیز برای گناهت آمرزش بخواه» سوره یوسف، آیه ۲۹.
  175. «و بدین‌گونه رفتار می‌کنند» سوره نمل، آیه ۳۴.
  176. «گفت: پادشاهان چون به شهری درآیند آن را ویران و مردم گرانمایه آن را خوار و بدین‌گونه رفتار می‌کنند و من ارمغانی برای آنان می‌فرستم و می‌نگرم تا فرستادگان چه باز آورند» سوره نمل، آیه ۳۴-۳۵.
  177. الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء(س)، ص۱۴.
  178. دلایل الصدق، ج۲، ص۱۱۵.
  179. مفاهیم القرآن، ج۵، ص۳۰۵. امتحان امت اسلامی در مسأله امامت و رهبری اهل‌بیت معصوم پیامبر اکرمa نیز می‌تواند غرض حکیمانه دیگری برای قرار گرفتن آیه تطهیر در سیاق آیات مربوط به همسران پیامبر اکرمa باشد، چنان که همین غرض در مورد قرار گرفتن آیه اکمال دین به عنوان جزئی از آیه مربوط به خوردنی‌های حرام (سوره مائده، آیه ۳) نیز قابل فرض و ذکر است، و بعید نیست که این امر را از مصادیق متشابهات در قرآن کریم به شمار آوریم، یعنی اگرچه آیه به خودی خود متشابه نیست، ولی قرار گرفتن آن در سیاق آیات مربوط به همسران، ویژگی متشابه بر آن منطبق می‌شود، تا ملاک و معیاری برای تمیز کسانی که دارای زیغ در قلب هستند از غیر آنان باشد: فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ «اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی می‌کنند» سوره آل عمران، آیه ۷.
  180. «خداوند، آدم، نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۳۳.
  181. الکشاف، ج۱، ص۳۵۴؛ تفسیر کبیر، ج۸، ص۲۲؛ تفسیر المنار، ج۳، ص۲۲۸؛ تفسیر بیضاوی، ج۱، ص۲۵۰؛ صفوة التفاسیر، ج۱، ص۱۹۸؛ مجمع البیان، ج۱، ص۴۳۳، التبیان، ج۱، ص۴۴۱.
  182. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۲۶-۳۳.
  183. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  184. ابن اثیر جزری، النهایه فی غریب الحدیث و الأثر، ج۲، ص۲۰۰؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۶، ص۹۴.
  185. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۳۴۲.
  186. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۱۲.
  187. سبحانی، أهل البیت(ع)، ص۸۲.
  188. فاضل لنکرانی و اشراقی، آیة التطهیر رؤیة مبتکرة، ص١٠٠.
  189. جمعی از نویسندگان، امامت پژوهی، ص۱۶۰.
  190. فاضل لنکرانی و اشراقی، آیة التطهیر رؤیة مبتکرة، ص١٠٠.
  191. ابن منظور، لسان العرب، ج۱۳، ص۳۱؛ تفتازانی، المطول، ص۳۹۰؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ج۴، ص۱۷۹.
  192. سبحانی الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج۴، ص۱۲۷؛ همو، أهل البیت(ع)، ص۸۵.
  193. فیروزآبادی، القاموس المحیط، ج۳، ص۴۵۳؛ ابن سیده، المحکم و المحیط الأعظم، ج۴، ص۳۵۴.
  194. طریحی، مجمع البحرین، ج۵، ص۳۱۴.
  195. ابن منظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۲۹.
  196. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۹۶.
  197. ابن منظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۳۰؛ ابن سیده، المحکم و المحیط الأعظم، ج۴، ص۳۵۶.
  198. حسینی زبیدی، تاج العروس، ج۱۴، ص۳۶.
  199. ر.ک: ازهری، تهذیب اللغة، ج۱۵، ص۳۱۵؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۳۰؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ج۳، ص۴۵۲؛ حسینی زبیدی، تاج العروس، ج۱۴، ص۳۴؛ ابن سیده، المحکم و المحیط الأعظم، ج۴، ص۳۵۶.
  200. طریحی، مجمع البحرین، ج۵، ص۳۱۴.
  201. ر.ک: ازهری، تهذیب اللغة، ج۱۵، ص۳۱۵؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۳۸.
  202. جوهری، الصحاح، ج۴، ص۱۶۲۷؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۳۷.
  203. فراهیدی، کتاب العین، ج۸، ص۳۵۹؛ صاحب، المحیط فی اللغة، ج۱۰، ص۳۷۷.
  204. جوهری، الصحاح، ج۴، ص۱۶۲۷؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ج۳، ص۴۵۲.
  205. فیروزآبادی، القاموس المحیط، ج۳، ص۴۵۲.
  206. مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۱۹۲.
  207. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۹۸؛ حسینی، زبیدی، تاج العروس، ج۱۴، ص۳۴.
  208. مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۱۹۳.
  209. فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ج۲، ص۶۸.
  210. ابن اثیر جزری، النهایة فی غریب الحدیث، ج۱، ص۱۷۰؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۱۴؛ حسینی زبیدی، تاج العروس، ج۳، ص۲۲؛ مهنا، لسان اللسان، ج۱، ص۱۱۸.
  211. ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۳۲۴؛ راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ص۱۵۱.
  212. ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۳۲۴.
  213. صاحب، المحیط فی اللغة، ج۹، ص۴۷۳؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ج۱، ص۱۹۳.
  214. ابن اثیر جزری، النهایة فی غریب الحدیث، ج۱، ص۱۷۰؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۱۴ - ۱۵؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ج۱، ص۱۹۳؛ حسینی زبیدی، تاج العروس، ج۳، ص۲۲؛ مهنا، لسان اللسان، ج۱، ص۱۱۸.
  215. فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ج۲، ص۶۸؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ج۱، ص۱۹۳؛ حسینی زبیدی، تاج العروس، ج۳، ص۲۱.
  216. فیروزآبادی، القاموس المحیط، ج۱، ص۱۹۳؛ حسینی زبیدی، تاج العروس، ج۳، ص۲۱.
  217. ابن درید، جمهرة اللغة، ج۱، ص۲۵۷؛ ابن سیده، المحکم و المحیط الأعظم، ج۹، ص۵۲۶.
  218. ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۳۲۵؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۱۵؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ج۱، ص۱۹۳.
  219. ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۱۵؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ج۱، ص۱۹۳؛ ابن سیده، المحکم والمحیط الأعظم، ج۹، ص۵۲۶.
  220. ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۱۵؛ نیز ر.ک: حسینی، زبیدی، تاج العروس، ج۳، ص۲۲؛ مهنا، لسان اللسان، ج۱، ص۱۱۸.
  221. حسینی زبیدی، تاج العروس، ج۳، ص۲۱.
  222. برای نمونه ر.ک: فراهیدی، کتاب العین، ج۴، ص۸۹؛ ازهری، تهذیب اللغة، ج۶، ص۲۲۰؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۲۹؛ طریحی، مجمع البحرین، ج۵، ص۳۱۴؛ ابن سیده، المحکم و المحیط الأعظم، ج۴، ص۳۵۵؛ مهنا، لسان اللسان، ج۱، ص۵۱.
  223. حمیری، شمس العلوم، ج۱، ص۳۴۵.
  224. عاملی، اهل بیت در آیه تطهیر، ص۶۵.
  225. اشراقی و فاضل لنکرانی، اهل البیت ص۱۱۵ – ۱۱۶ (با اندکی تصرف).
  226. سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۵، ص۱۹۸- ۱۹۹.
  227. طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲۲، ص۵ - ۷.
  228. حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۲، ص۱۸ - ۱۳۹.
  229. حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۲، ص۱۸.
  230. بحرانی، غایة المرام و حجة الخصام فی تعیین الإمام من طریق الخاص و العام، ج۳، ص۱۷۳-۲۱۱.
  231. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۱۱.
  232. «عَنْ صَفِيَّةَ بِنْتِ شَيْبَةَ [قَالَتْ:] قَالَتْ عَائِشَةُ خَرَجَ النَّبِيُّa غَدَاةً وَ عَلَيْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ مِنْ شَعْرٍ أَسْوَدَ، فَجَاءَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جَاءَ الْحُسَيْنُ فَدَخَلَ مَعَهُ، ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا، ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَدْخَلَهُ- ثُمَّ قَالَ: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.»قشیری نیشابوری، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۸۳.
  233. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  234. ترمذی، الجامع الصحیح سنن الترمذی، ج۵، ص۳۵۱ و ۶۶۳ (با اندکی تغییر).
  235. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  236. به حدیثی غریب می‌گویند که فقط یک راوی - هرچند در یکی از مراتب و طبقات سلسله سند - داشته باشد. غرابت حدیث، یا در متن و سند آن است، مانند حدیثی که متن آن را فقط یک نفر نقل کرده باشد یا فقط در سند آن است، مانند حدیثی که متن آن را گروهی از ابن ابی عمیر نقل کرده باشند و فقط یک نفر، آن را از دیگری همچون حسین بن سعید نقل کرده باشد (صدر، نهایة الدرایة، ج۱، ص۱۶۰).
  237. از بزرگان علمای وهابی که نزد آنها متخصص در علم حدیث به شمار می‌آید، محمد ناصرالدین البانی است و وهابیان در مباحث حدیثی به او مراجعه کرده و آرای او را در مورد احادیث از حیث ضعف و صحت اخذ می‌کنند و آن قدر در حق او غلو می‌کنند که درباره او تعبیراتی از قبیل «داناترین شخص روی زمین به سنت»، «محدث عصر»، «امام دعوت»، «ناصر سنت»، «محدث متقن» و «علامه متفنن» را به کار می‌برند و این، در حالی است که می‌دانند او طلب علم نکرده و علم حدیث و جرح و تعدیل را نزد استاد متخصص یا غیر متخصص فرا نگرفته است و این امری است که پیروان او، آن را از علما مخفی می‌دارند (رضوانی، البانی و بن باز محدث و مفتی وهابیان، ص۲۱).
  238. ترمذی، الجامع الصحیح سنن الترمذی، ج۵، ص۶۹۹
  239. نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۴۳.
  240. نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۴۳.
  241. برای مطالعه بیشتر ر.ک: بخاری، التاریخ الکبیر، ج۹، ص۲۵ - ۲۶؛ نسائی، السنن الکبری، ج۵، ص۱۰۸ و ۱۱۳؛ شیبانی، مسند الإمام احمد بن حنبل، ج۱، ص۳۳۰ - ۳۳۱؛ ج۴، ص۱۰۷؛ ج۶، ص۲۹۲ و ۳۲۳؛ همو، فضائل الصحابه، ج۲، ص۶۸۲.
  242. «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍS فِي قَوْلِهِ: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا قَالَ: نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ فِي رَسُولِ اللَّهِa وَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ(ع) وَ ذَلِكَ فِي بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ زَوْجَةِ النَّبِيِّa فَدَعَا رَسُولُ اللَّهِa عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ(ع) ثُمَّ أَلْبَسَهُمْ كِسَاءً خَيْبَرِيّاً وَ دَخَلَ مَعَهُمْ فِيهِ ثُمَّ قَالَ: «اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِيَ الَّذِينَ وَعَدْتَنِي فِيهِمْ مَا وَعَدْتَنِي- اللَّهُمَّ أَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً» نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ- فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ وَ أَنَا مَعَهُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ أَبْشِرِي يَا أُمَّ سَلَمَةَ إِنَّكِ إِلَى خَيْرٍ»؛ قمی، تفسیر القمی، ج۲، ص۱۹۳؛ بحرانی، غایة المرام و حجة الخصام فی تعیین الإمام من طریق الخاص و العام، ج۳، ص۲۱۰ - ۲۱۱.
  243. «عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ النَّبِيِّa فِي بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ هَذِهِ الْآيَةَ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا فَدَعَا النَّبِيُّa بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ فَاطِمَةَ وَ أَجْلَسَهُمْ بَيْنَ يَدَيْهِ فَدَعَا عَلِيّاً فَأَجْلَسَهُ خَلْفَ ظَهْرِهِ وَ قَالَ اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ وَ أَنَا مَعَهُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ لَهَا إِنَّكِ إِلَى خَيْرٍ»؛ خزاز رازی، کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص۶۶.
  244. ذیل شبهه «عدم دلالت آیه تطهیر بر عصمت سایر ائمه(ع)».
  245. فلاح یخدانی، زکیه، بررسی شبهات فیصل نور پیرامون عصمت امام، ص ۳۹.