تفسیر عصری در علوم قرآنی
مقدمه
تفسیر عصری از مصطلحات رایج در دوره معاصر است که عمدتاً تحت تأثیر آشنایی مسلمانان با فرهنگ و دانش غرب و در نتیجه رشد و شکوفایی علوم تجربی و انسانی در غربِ دوره معاصر رویکرد نوی را به تفسیر قرآن کریم موجب گشته است. [۱] با اینکه از عمر این مصطلح بیش از چند دهه نمیگذرد، برداشتهای مختلفی از آن وجود دارد؛ در حالی که برخی به شدت به انکار تفسیر عصری پرداختهاند، گروهی دیگر از ضرورت آن سخن به میان آوردهاند، بر همین اساس بدون تعیین حدود تفسیر عصری و ارائه تعریفی روشن از آن نمیتوان در رد و انکار یا اثبات ضرورت آن نظری صائب داشت.[۲]
تعریف
برداشتهای مختلفی از تفسیر عصری وجود دارد.[۳] ممکن است در نگاه ابتدایی چنین تصور شود که مقصود از تفسیر عصری عرضه تفسیر پیشینیان در قالبهای نو و به شیوه و سبکی متناسب با حال مخاطب امروزی برای برطرف کردن نیازها و اقناع اوست [۴] و مفسر در این عصری کردن تفسیر تنها ظاهر و صورت تفسیر را تغییر داده، زبان تفسیر را با ادبیات و فرهنگ زمان هماهنگ میکند؛[۵] اما این تلقی از تفسیر عصری، سطحی و نادرست است. گرچه در ضرورت تغییر و تحول صوری در تفسیر و بهرهگیری از قالبهای نو متناسب با زبان و ادبیات عصری برای عرضه معارف قرآن تردیدی نیست،؛ چراکه چنین تغییری سبب میشود مخاطب نسل جدید از قرآن بهتر و بیشتر بهره برد و از مطالعه تفسیر احساس ملال و خستگی نکند؛ اما هیچ گاه با تغییرهای صوری، تفسیر به معنای واقعی کلمه عصری نمیشود.
در تفسیر عصری مهم این است که دیدگاههای قرآن درباره تحولات و دگرگونیهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی تبیین شوند. [۶] یک تلقی مشهور از تفسیر عصری، تفسیر علمی قرآن است. مقصود از علم در اینجا علوم تجربی است که در پرتو گسترش علوم در غرب به رشد چشمگیری دست یافته و به دیدگاههای جدید در شناخت عالم طبیعت دست یافته است. در این تفسیر عصری مفسر با نگاه مثبت به علوم تجربی و مسلم انگاشتن قضایای علم، به سراغ تفسیر آمده و آن قضایای علمی را بر آیات قرآن تطبیق میکند؛ به عبارت دیگر مفسر تحت تأثیر پیشرفت علوم و تکنولوژی در غرب و هماهنگ با آن به تفسیر قرآن رو میآورد. ظاهراً مقصود مصطفی محمود در آثار قرآنی خود به ویژه القرآن محاوَلةٌ لِفهم عصری و نیز مقصود بنت الشاطی در القرآن و التفسیر العصری که در نقد مصطفی محمود نوشته همین معنا و برداشت است.
تلقی دیگر از تفسیر عصری، نواندیشی در تفسیر برای تبیین دیدگاههای قرآن درباره تحولات عصر است. در اینجا مفسر با تکیه بر آگاهیهای خود و درک نیازهای روز و قضایای عصر با شیوهای نو به شرح معارف و پیامهای قرآن میپردازد و ضمن پاسخگویی به شبهات و اشکالات عصر به نواندیشی در تفسیر و نقد تفاسیر نادرست گذشته به ویژه تفسیرهای مبتنی بر اسرائیلیات و روایات ضعیف میپردازد.
در کنار این دو تلقی کلی، برداشتهای جزئی دیگری نیز از تفسیر عصری وجود دارند که در واقع به همین دو تعریف بازمی گردند؛ همچنین در هر دو گرایش مذکور افراط و تفریط و نقطه اعتدالی هستند و در نهایت، دامنه متنوعی از تفاسیر عصری پدید میآورند.[۷]
پیشینه
تأکید بر تفسیر عصری و کاربرد این اصطلاح به دوره معاصر باز میگردد؛ اما بر اساس تعاریف و مطالب پیشین اگر تفسیر عصری آن است که چهرهای نو و زنده متناسب با نیازها و مقتضیات هر عصر، از قرآن نمایانده شود و حقیقتی جدید از پیام آن عرضه گردد نو بودن تفسیر عصری چندان مقبول نمینماید،؛ چراکه هر عصری نیازها و اوضاع خاص خود را داشته، در نتیجه در همه اعصار نوعی تفسیر عصری متناسب با تحولات علمی و فکری و اجتماعی جریان داشته است. [۸]
براساس آیات قرآنی، قرآن ﴿وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ﴾[۹] و پیامبر اکرم ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ﴾[۱۰]، ﴿تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا﴾[۱۱] مختص به زمان و مکانی خاص نبوده بلکه در گستره ای جهانی و فراگیر به همه اعصار و افراد تعلق دارند. شاید این بدان جهت باشد که خدای سبحان خود متولی تربیت و اداره همه جهانیان ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۱۲] است. در آیه ﴿وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلَاءِ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ﴾[۱۳] هدف از نزول قرآن را تبیین و روشنگری همه مسائل بیان کرده تا در همه مشکلات و نیازها رهنمونی خوب و رحمت و بشارتی برای همه مسلمانان باشد. قید عام ذیل آیه ﴿لِلْمُسْلِمِينَ﴾ همه نسلها و همه زمانها را در برمی گیرد. [۱۴] لازمه این عمومیت و شمول آن است که تفسیر مفاهیم و آموزههای قرآن همگام با تحولات مختلف علمی، فکری، فرهنگی و اجتماعی جوامع بشری از تطوری متناسب با این تحولات برخوردار شود.
بر همین اساس از نگاه آموزههای مکتب اهل بیت (ع) ضرورت تفسیر عصری به معنای پاسخگویی به نیازهای هر عصر و رفع مشکلات بشری به وسیله قرآن کریم یک اصل تردیدناپذیر است. در حدیثی از رسول خدا (ص) آمده است: قرآن ظاهری آراسته و باطنی ژرف دارد.... شگفتیهای آن بیپایاناند و نوآوری هایش کهنه نمیشوند. [۱۵] امیرمؤمنان (ع) نیز میفرماید: قرآن دریایی است که عمق آن درک ناشدنی است [۱۶] و قرآن نوشته ای است میان دو جلد پنهان که با زبان سخن نمیگوید، بلکه به ترجمان و مفسر نیاز دارد و تنها مردان شایسته میتوانند از قرآن سخن بگویند. [۱۷] نیازمندی قرآن به ترجمان بدین معناست که قرآن در هر زمان پیامهایی نو متناسب با نیازهای عصر دارد، به همین جهت رسول خدا (ص) در حدیث ثقلین قرآن و عترت را دو همراه جداناپذیر معرفی کردند. [۱۸] در سخن دیگر از امام علی (ع) آمده است: « ذَلِكَ اَلْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ »؛ این قرآن است، پس آن را به سخن درآورید. البته خود سخن نمیگوید؛ ولی من شما را از آن خبر میدهم؛ بدانید که در آن علم آینده و سخن از گذشته است. درمان درد شما و مایه سامان یافتن امورتان است».[۱۹]. در روایتی از امام صادق (ع) آمده است که خداوند قرآن را به زمان و گروهی خاص اختصاص نداده است، و از این رو برای هر زمانی جدید و تازه است. [۲۰] به نظر شهید صدر تعبیر به «استنطاق» در سخن امام علی (ع) زیباترین و دقیقترین اشاره به تفسیر موضوعی است که از این طریق، تفسیر به انبوه نیازهای عصر پاسخ داده، به حل مشکلات جامعه انسانی میپردازد. [۲۱] همچنین آنچه از محتوای بعضی روایات اهل بیت (ع) به دست میآید توجه به اصل مخاطبشناسی و ملاحظه میزان ظرفیت آنان است؛ به عنوان مثال، معصومان (ع) در پاسخ به سئوالی واحد، متناسب با مخاطبهای مختلف، پاسخهایی گوناگون دادهاند؛[۲۲] همچنین است سخن گفتن با مردم بر اساس ظرفیت فکری آنها: « إِنَّا مَعَاشِرَ اَلْأَنْبِيَاءِ أُمِرْنَا أَنْ نُكَلِّمَ اَلنَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِمْ»[۲۳] این مسائل دقیقاً همان چیزی است که دانشمندان در تعریف تفسیر عصری به آنها توجّه کردهاند، بنابراین اگر رعایت اقتضای عصر،[۲۴] پاسخگویی به خواستهای جامعه [۲۵] و سخن گفتن متناسب با حال مخاطب [۲۶] از ارکان تفسیر عصریاند، پس ناگزیر باید اذعان کرد که مسئله عصری بودن یا عصری شدن از همان ابتدا مورد توجه بوده و تفسیر و توضیح آیات قرآنی نیز در همین راستا بوده است، بنابراین، تفسیر عصری پیشینهای به بلندی تاریخ تفسیر دارد.
از سوی دیگر اگر تألیفات هر عصری، منعکس کننده جنبش فکری، علمی و فرهنگی زمان خود باشند، پس سیر تطوّر تفاسیر قرآنی و مراحل گوناگون شکوفایی، رکود و افول تفسیر نگاری در دورههای مختلف حاکی از آناند که مفسران در رویارویی با اوضاع مختلف محیطی عکسالعملهایی متفاوت از خود نشان دادهاند؛ به طوری که در طول تاریخ، تفاسیر قرآنی صبغههای مختلفی به خود گرفتهاند؛ در برههای از زمان تمایل به تفسیر مأثور و در مقطعی دیگر از زمان، بر اثر شرایط خاص گرایش به تفسیر اجتهادی بوده است؛ همچنین شکلگیری تفسیر کلامی یا عرفانی در برخی دورهها و تکوّن تفسیر اجتماعی یا علمی در پرتو عواملی دیگر صورت گرفته است که همگی نشان از تحول تفسیر نویسی، همگام با گذر زمان دارند.
بنابراین برجستگی اصطلاح تفسیر عصری در دوره کنونی و جدید انگاری آن به جهت تمایز تفسیر نگاری در سده اخیر است. [۲۷] شروع این دوره در هند با امیر علی صاحب کتاب روح الاسلام و سید احمد خان هندی صاحب کتاب تبرئة الاسلام عن شین الامه و در مصر با سلسله مباحث تفسیری عبده است که شاگردش رشید رضا آن را در تفسیر المنار گرد آورده است [۲۸] و همزمان با آن رویکرد علمی سید احمدخان به تفسیر آیاتی از قرآن مجید است. [۲۹] عبده از یک سو با نواندیشیهایی در تفسیر به تهذیب تفسیر از تفصیل مباحثی روی آورد که آیات شریف درباره آنها سکوت کردهاند و از دیگر سو با روی آوردن به تفسیر علمی آیات افزون بر پاسخگویی به نیازهای عصر در مقام رفع تعارض میان قضایای علمی و گزارههای قرآنی برآمد. [۳۰] البته این نگرش گاه او را از اعتدال خارج کرده و در تحلیل علمی برخی آیات به افراطگراییده و بعضاً خارقالعاده بودن معجزات پیامبران را انکار کرده است.
پس از عبده، هم جریان نواندیشی در تفسیر با اقبال گروهی از مفسران روبه رو شد و هم تفسیر علمی گسترش زیادی یافت و اوج آن در تفسیر جواهر القرآن طنطاوی بروز یافت. سپس مصطفی محمود، طبیب و ادیب مصری در کتاب القرآن محاولة لفهم عصری صریحاً به عصری شدن تفسیر تمایل نشان داد. عمده گرایش مصطفی محمود به تفسیر آیاتی در پرتو دستاوردهای علوم تجربی مغرب زمین، همچون تفسیر آیه ﴿وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ﴾[۳۱] به وجود حرکت در همه ذرات عالم هستی [۳۲] و آیه ﴿خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهَارِ وَيُكَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلَا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ﴾[۳۳] به کروی بودن زمین [۳۴] و استنباط بیضوی بودن زمین از آیه ﴿وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا﴾[۳۵]، بوده است؛[۳۶] اما گاه به تأویلات باطنی و عرفانی دست زده است؛ همانند تأویل «نعلین» در آیه ﴿إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى﴾[۳۷] به نفس و جسد [۳۸] و تأویل «غنم» در آیه ﴿قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى﴾[۳۹] به قوم و شَعب موسی. [۴۰] مصطفی محمود به جهت برداشتهای پراکندهاش از آیات قرآن، اثر خود را فهم عصری و نه تفسیر عصری نامید، به هر حال مشکل وی در برخی برداشتهای بیقاعده و غیر روشمند با تکیه بر ذوق و استنباط شخصی در تفسیر است؛ مانند استدلال بر آزادی انسان برپایه آیاتی که به ظاهر موهم جبر است. [۴۱] در تفسیر آیات ﴿قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ﴾[۴۲]، ﴿وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴾[۴۳]. بر این پندار نادرست است که روزگار ما یعنی عصر برهنگی که زندگی طبیعی بسیار دشوار است نمیتوان این آیه را بر ظاهرش حمل کرد، بنابراین صرف نگاه کردن به زنان و مردان حرام نیست، بلکه حتی نگاه به آنان به عنوان مخلوقات خدا که موجب اعجاب قلب گردد نه تنها حرام نیست بلکه ثواب و حسنه هم دارد. آنچه حرام و گناه است نگاه آلوده و ناپاک است. [۴۴] در همین دوره عدهای از جمله عبدالمتعال الجبری در شطحات مصطفی محمود فی تفسیراته العصریة للقرآن الکریم و بنت الشاطی در القرآن و التفسیر العصری به نقد دیدگاههای مصطفی محمود پرداختند. بنت الشاطی با تعلق به روش ادبی [۴۵] و با گرایش به نواندیشی در تفسیر، در نقد تفسیر عصری بر این باور است که دعوت به فهم قرآن بر اساس تفسیر عصری و برخلاف آنچه را که پیامبر اکرم بیان کرده است، ما را به سمت القای اندیشههای مسموم به مردم سوق داده و سبب سقوط در ورطه خطرناک و پرلغزش میشود؛ همچنین به نظر وی تفسیر عصری به ذهن و ضمیر جوانان ما چنین القا میکند که چون قرآن مسائل دانش تجربی جدید را مطرح نکرده است. اندیشه علمی ما نمیتواند آن را هضم کند، بنابراین منطق عصر ما آن را نمیپذیرد. نتیجه این نگرش آن است که با نام عصری اندیشی، آنان را به تفاسیر بدعتآمیز سوق میدهیم. [۴۶] پیش از وی استادش امین خولی با تأکید بر ضرورت نواندیشی در تفسیر [۴۷] که به سرعت به جریانی در تفسیر (تفسیر ادبی) بدل شد، به شدت با تفسیر علمی مخالفت کرده بود؛ زیرا تفسیر علمی مستلزم آن است که واژگان قرآن بر معنایی حمل شوند که اعراب معاصر پیامبر آن معانی را نمیشناختند. [۴۸] آثار قرآنی نواندیشانه خولی و شاگردانش به ویژه آثار بنت الشاطی و محمد احمد خلف که بر تفسیر ادبی یعنی تفسیر آیات مطابق با فهم معاصران پیامبر تأکید میکند، همه بر تعریف تفسیر عصری منطبقاند، چنان که ابوزید از پیروان مکتب تفسیر ادبی نیز بر ضرورت تفسیر ادبی تأکید میکند. [۴۹] از بارزترین جنبههای عصری بودن این مکتب تفسیری برای پاسخگویی به نیازهای عصر، تأکید بر تفسیر موضوعی است. [۵۰] هریک از دو جریانِ موافقان تفسیر عصری ـ به معنای تفسیر علمی و تطبیق قضایای علمی بر آیات قرآن ـ و مخالفان تفسیر عصری طرفدارانی داشته است. از موافقان، ابوزید الدمنهوری است که به صورت افراطی به تطبیق و تفسیر بیقاعده آیات شریف در پرتو قضایای علوم تجربی و تکنولوژی غربی پرداخت؛ اما طولی نکشید که تفسیر وی الهدایة والعرفان را علمای ازهر ممنوع الانتشار کردند و توقیف شد [۵۱] و کسان زیادی از جمله محمد حسین ذهبی در کتاب الاتجاهات المنحرفة فی تفسیر القرآن به نقد آرای وی دست زدند. از جمله برداشتهای الدمنهوری تأویل مادی گرایانه و نادرست آیه ﴿فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَالطَّيْرَ وَكُنَّا فَاعِلِينَ﴾[۵۲] به معادن آشکار و مکشوف در کوههاست که داوود (ع) در صنعت جنگی آنها را مسخر خود ساخت و از آنها استفاده کرد و نیز تأویل «طیر» در همین آیه به هر موجود سریع السیر اعم از اسب و قطارهای بخار و هواپیماها. [۵۳] او همچنین معجزات عیسی (ع) مذکور در آیه ﴿وَرَسُولًا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[۵۴] را به تأویل برده و خلق پرنده به دست آن حضرت را اخراج مردم از سنگینی و تاریکی جهل به سبکی و نور علم دانسته است. [۵۵] از دیگر پیروان تفسیر عصری با گرایش افراطی مهندس سوری، محمد شحرور است. وی در الکتاب و القرآن قرائة معاصَره با تکیه بر روش تاریخی ـ علمی برداشتهایی جدید ارائه داد که با آنچه در تفاسیر رایج است تفاوت دارد. وی در مقدمه کتاب تأکید میکند که کتاب وی نه یک کتاب تفسیر یا کتاب فقه، بلکه قرائتی عصری از قرآن کریم است. [۵۶] وی همچنین در مقدمه کتاب به تعریف سه مصطلح «تراث»، «معاصَره» و «اصالت» پرداخته و مقصود خود را از قرائت معاصر از قرآن روشن ساخته است. [۵۷] شحرور برای تفسیر عصری «اصالت» نیز دو عنصر «ریشهداری» و «شاخ و برگ و ثمر داشتن» معرفی میکند که ریشه آن ثابت اما شاخ و برگ و ثمر آن دائماً نو به نو میشود (الهام گرفته از آیات ﴿أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ﴾[۵۸]، ﴿تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ﴾[۵۹] و بدین ترتیب برای وحی و کلام خدا نیز دو عنصر ثابت و متغیر قائل شده که عنصر متغیر آن دائماً نو به نو میشود. [۶۰] بر این اساس آیات نازل شده از جانب خدا از نظر محتوا مشتمل بر دانش مطلق و تغییرناپذیر الهی است؛ اما فهم انسانی از آیات به ویژه آیات متشابه رنگ نسبیت به خود میگیرد، گرچه آیات محکم نیز در غیر موارد عبادات و اخلاقیات و حدود بر حسب ظروف اجتماعی و اقتصادی قابلیت اجتهاد و برداشتهای مختلف را دارند. [۶۱] شحرور با این نگرش، به ایجاد نظریه اسلامی جدید و معاصر دعوت میکند و در زمینههای مختلفی چون حقوق زن، مسئله حجاب، حدود و قصاص و برخی حوزههای اقتصادی، اخلاقیات و روابط اجتماعی با محدود کردن دلالت ظاهری آیات به عصر نزول و محیط خاص فرهنگی جزیرة العرب به قرائتی عصری از آیات همسو با تمدن غرب میپردازد. با انتشار این کتاب ردیههای زیادی بر آن نوشته شد؛ از جمله القرائة المعاصر للقرآن فی المیزان تألیف احمد عمران، الرد الشافی عن کتاب الکتاب والقرآن قرائة معاصره و ذاک ردٌ؟!! عن قرائة معاصَرة للکتاب والقرآن هر دو تألیف نشأة ظبیان، تهافت القرائة المعاصره تألیف محمد منیر محمد طاهر الشواف. این محقق در کتابش شحرور را به گرایشهای مارکسیستی متهم کرده است. [۶۲]
ردیههای دیگر به نام شریعة الهدم فی کتاب تألیف ابراهیم عبدالله صالح المدیفر و القرائة المعاصر للدکتور محمد شحرور مجردُ تنجیم تألیف سلیم الجابی. مدیفر بیان میکند که قرآن کریم موروث اسلامی است نه تراث اسلامی [۶۳] و با این تفکیک درصدد برمیآید تا هرگونه شائبه محصول بشری و انسانی بودن قرآن را نفی کند. خالد عبدالرحمان عک نیز با گرایش سلفی در الفرقان والقرآن به نقد اندیشههای شحرور پرداخته، مینویسد: در کتاب شحرور بیش از ۳۰۰۰ خطا وجود دارد. [۶۴] همزمان طیفی از نواندیشان عرب چون عباس عقاد[۶۵] با تفکیک میان تفسیر عصری و تفسیر علمی با نقد تفسیر علمی بر ضرورت تفسیر عصری به عنوان نیاز مسلمانان معاصر تأکید کردند. حسن حنفی تفسیر عصری را نواندیشی در میراث تفسیری گذشته (تجدید تراث) دانسته معتقد است که نواندیشی نباید به گونهای باشد که به تفسیر هویتی جدید داده، از نص فاصله بگیرد و آن را تغییر دهد، بلکه میراث دینی گذشته باید پایه و نقطه آغاز این نواندیشی باشد و تفسیر نص مطابق نیازهای عصر صورت پذیرد. [۶۶] اما مفسران و محققان شیعی چون آیة الله ناصر مکارم شیرازی،[۶۷] جواد مغنیه [۶۸] و آیة الله محمد هادی معرفت برپایه آموزههای مکتب اهل بیت (ع) با نگاهی معتدلانه و بدون تفکیک میان تفسیر عصری و تفسیر علمی، از تفسیر عصری به عنوان یک ضرورت و نیاز یاد کردهاند؛ به نظر این مفسران رشد دانش تجربی و قضایای مسلم علمی در فهم و تفسیر برخی از آیات قرآنی ناظر به پدیدههای هستی نقش انکارناپذیری داشته است. [۶۹] در عین حال هرگونه افراط در تفسیر علمی و عصری و بیقاعدگی و عدم پایبندی به اصول و قواعد تفسیر را رد کردهاند، بر همین اساس بعضی از این قرآنپژوهان ایرادهای مخالفان تفسیر عصری را ناظر به تفسیر علمی دانستهاند نه تفسیر عصری. [۷۰] به باور آیة الله معرفت عمل کسانی که شدیداً مرعوب موج تبلیغات الحادی گشته و بیباکانه به تفسیر مادی گرایانه آیات پرداختهاند و در برابر فشار شبهات، تاب نیاورده، هر گزاره غیبی یا پدیده غیر قابل تفسیر مادی را با تأویلات غیر منطقی و خودسرانه توجیه کردهاند، تفسیر به رأی است[۷۱].[۷۲]
شیوهها
برخی تفسیر عصری را از نظر سطح محتوا و ظاهر و از جنبه ارزشی به دو گونه مثبت و منفی تقسیم کرده [۷۳] و معتقدند که بسیاری از مفسران عصری با حفظ اندوختههای علمی و آگاهی از اوضاع اجتماعی و پرسشها گام برداشته و نهایت احتیاط و دقت را در جوانب مختلف تفسیر به کار میبرند و در برابر هر نوگرایی دچار خودباختگی نشده، و در عین حال به بهانه افراطگریها از نیازهای عصر غافل نمیشوند؛ اما در مقابل، در چند دهه اخیر تفسیرهایی متأثر از حرکتهای التقاطی و موجهای اجتماعی و سیاسی پدید آمده و به تفسیر مادی و دیالکتیکی از آیات قرآن پرداخته، هر گزارش غیبی را با تأویلات غیر منطقی از معنای آیه بیرون بردهاند. [۷۴] آیة الله محمد هادی معرفت نیز با توجه به تحولات تفسیرنویسی در دوره معاصر ۴ شیوه برای تفسیر معاصر معرفی کرده است:
- شیوه علمی که با تأثر از کشفیات جدید علمی پدید آمده است.
- شیوه ادبی ـ اجتماعی که متأثر از ادبیات معاصر و با توجه به نیازهای اجتماعی روز صورت گرفته است.
- شیوه سیاسی انحرافی که بر اثر تشعّبات حزبی و گروه بندیهای سیاسی پدید آمده در جوامع اسلامی به وقوع پیوسته است.
- شیوه عقلی افراطی که بر اثر خود باختگی در برابر تمدن معاصر و با گرایشهای الحادی پدید آمده و سعی دارد تا آیات قرآن طبق نظریات علمی جدید تفسیر یا تأویل شوند و بیشتر صبغه تحمیل دارد تا تفسیر. [۷۵] وی در ارزیابی این شیوهها، پیدایش و شکوفایی دو شیوه نخست را به دنبال بیداری نسل جدید و بینش نوگرایانه با پایبندی به مبانی اسلام دانسته و بر این باور است که شیوه افراطی علمی از اول ـ جز در مواردی اندک ـ چندان پایه استواری نداشت و پس از مدتی رو به افول نهاد، همچنان که اثر درخوری نیز با نگرش و رویکرد سیاسی انحرافی عرضه نشد؛ اما برخلاف این دو شیوه شیوه ادبی ـ اجتماعی از ابتدا بر پایه ای استوار بنا نهاده شد و با روند زمان شکوفا گردید[۷۶].[۷۷]
انکار یا قبول تفسیر عصری
از بررسی دیدگاههای مختلف در تفسیر عصری روشن شد که به رغم مخالفت برخی محققان با تفسیر عصری که عمدتاً ناشی از اختلاف در تعریف آن بوده است، نمیتوان در ضرورت تفسیر عصری تردیدی روا داشت؛ زیرا همگانی بودن هدایت قرآنی و لزوم سریان آن در میان همه اقوام و افراد و اعصار از سویی، و انکارناپذیر بودن تنوع فکر و اندیشه و تحول از سوی دیگر، رویکرد عصری به تفسیر قرآن را اجتناب ناپذیر میکند،[۷۸] لذا رسالت دانشمندان دینی در هر عصری ـ به ویژه در عصر کنونی ـ ایجاب میکند تا در برداشت از آیات قرآن و روایات معصومان (ع) امعان نظر بیشتری داشته، بیش از پیش به فضای حاکم بر جامعه خویش توجه کنند. [۷۹] در روایات نیز بر این نکته تأکید شده است: « اَلْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لاَ تَهْجُمُ عَلَيْهِ اَللَّوَابِسُ ».[۸۰] شایان ذکر است که تفسیر در هر زمانی که انجام گیرد باید بر اساس اصول و قواعد خود و از منابع معتبر باشد و خروج از این اصول ربطی به تفسیر عصری یا تفسیر معاصر و کهن ندارد.
گاه از سوی برخی،[۸۱] با آثاری که به نوعی مصبوغ یا مُعَنون به عصری بودن هستند مخالفتهایی شده است. بیتوجهی به تفاسیر کهن به ویژه فهم صحابه از قرآن، دخالت دادن و تحمیل مطالب علمی در تفسیر و افتادن در تأویلات باطنی و به عبارتی غلبه تفسیر به رأی در این نوع از تفاسیر از عمدهترین عوامل این مخالفت است. [۸۲]
این نکته نیز شایان ذکر است که باید میان تفسیر عصری و تفاسیر معاصر با عنوان عصری فرق گذاشت تا این دو خلط نگردند. [۸۳] علت آن است که برخی در به کار بردن اصطلاحات و ارائه تعریفی دقیق از آنها دچار سهو و خطا شده و همین امر سبب نقض و ابرام و نزاعهای فراوانی شده است. از آنجا که در عصر حاضر، آثاری [۸۴] به رشته تحریر درآمده که به تغییر نگرش در تفسیر قرآن با تکیه بر عصری بودن تأکید کردهاند، مخالفت مخالفان با چنین آثاری، اصل تفسیر عصری را خدشه دار کرده است، در حالی که به نظر میرسد این مخالفت، با برخی از تفاسیری است که به تفسیر عصری مشهور شدهاند نه با تفسیر عصری.
خالد العک به عنوان یکی از مخالفان تفسیر عصری، تبیین مقاصد قرآن و تعلیم آن مناسب با اوضاع عصر مخاطبان را از ضروریات لازم برای مفسر برشمرده است. [۸۵] وی میپذیرد که برخی از آیات برای مردم اعصار پیشین غامض بوده [۸۶] و صحابه تنها ظاهر این آیات را میفهمیدند؛ ولی اکنون در پرتو علوم جدید، حقیقت این آیات روشن شده است؛[۸۷] همچنین از قول برخی، قرآن را دارای دو مرحله نزول و تنزل دانسته و برای تنزل، زمانی تا روز قیامت را قائل شده است. [۸۸] باید توجه داشت که پذیرش چنین مواردی به ویژه فرض دو مرحله ای بودن آیات قرآنی ـ طبق تعبیر فوق ـ اذعانی بر عصری بودن آن است. با این وصف، گمان نمیرود که با اصل تفسیر عصری مخالفتی وجود داشته باشد.
نکته شایان یاد کرد درباره تفسیر علمی این است که دریافت حقایقی از طریق علوم تجربی به معنای تغییر در حقایق قرآنی نیست، بلکه آنچه تغییر یافته فهم آدمی در پرتو رشد علوم است [۸۹] و باید میان بهرهگیری از علوم در جهت فهم قرآن با تحمیل آرای علمی بر قرآن که به افراط در تفسیر عصری انجامیده فرق گذاشت. [۹۰] بنابراین برای پرهیز از هرگونه افراط یا انحراف در تفسیر عصری، مفسر عصری باید اموری را رعایت کند:
- به همه اصول و قواعد صحیح تفسیر پایبند باشد؛
- به موضوعات و مسائل جدید آگاهی کامل داشته باشد؛
- از هدف اصلی نزول قرآن که هدایت و تربیت انسان است فاصله نگیرد؛
- در تفسیر رعایت ادب کرده، دیدگاههای خود را با احتمال ـ و نه به صورت قطعی ـ به قرآن نسبت دهد؛
- از همه بالاتر و مهمتر اینکه برداشتهای عصری نباید با روح کلی حاکم بر تعالیم قرآن در تعارض باشد،؛ چراکه ممکن است برداشت یا احتمالی در آیه با بخشی از قواعد معارض نباشد؛ اما در مجموع با روح پیام قرآن در تعارض باشد[۹۱].[۹۲]
منابع
پانویس
- ↑ نک: اتجاهات التجدید، ص۵۲ به بعد.
- ↑ طیب حسینی و فخاری، مقاله «تفسیر عصری»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.
- ↑ نک: قرآن و تفسیر عصری، ص۳۷ - ۴۷.
- ↑ قرآن و تفسیر عصری، ص۴۶ - ۴۷.
- ↑ نک: تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۴۵۹.
- ↑ تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۲۴.
- ↑ طیب حسینی و فخاری، مقاله «تفسیر عصری»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.
- ↑ نک: تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۴۵۵.
- ↑ «در حالی که این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست» سوره قلم، آیه ۵۲.
- ↑ «و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستادهایم» سوره انبیاء، آیه ۱۰۷.
- ↑ «بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیمدهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.
- ↑ «سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.
- ↑ «و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم و تو را بر اینان گواه آوریم و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.
- ↑ تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۴۵۱.
- ↑ الکافی، ج ۲، ص۵۹۹.
- ↑ نهج البلاغه، عبده، ج ۲، ص۱۷۷.
- ↑ نهج البلاغه، عبده، ج ۲، ص۵.
- ↑ تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۴۵۵.
- ↑ نهج البلاغه، عبده، ج ۲، ص۵۴.
- ↑ بحار الانوار، ج ۱۷، ص۲۱۳.
- ↑ المدرسة القرآنیه، ص۲۸ - ۳۲.
- ↑ الکافی، ج ۴، ص۵۴۹؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۴۸۴ - ۴۸۵.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص۲۳.
- ↑ الفکر الدینی فی مواجهة العصر، ص۱۰؛ القرآن و اعجازه العلمی، ص۳۴؛ تسنیم، ج ۱، ص۲۳۹.
- ↑ قرآن و تفسیر عصری، ص۲۹، ۱۸۲، ۱۸۵.
- ↑ القرآن و اعجازه العلمی، ص۳۴، ۴۵؛ تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۴۵۹.
- ↑ نک: تفسیر و تفاسیر جدید، ص۹.
- ↑ نک: الفکر الدینی فی مواجهة العصر، ص۵۶ - ۵۷؛ اتجاهات التجدید، ص۱۴۵ به بعد و ۳۰۵ به بعد؛ گرایشهای تفسیری، ص۲۸۹ به بعد.
- ↑ نک: تفسیر و تفاسیر جدید، ص۵۵ - ۷۴.
- ↑ ر. ک: تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۴۸۲ - ۴۸۴.
- ↑ «و کوهها را مینگری، آنها را ایستا میپنداری با آنکه چون گذار ابر در گذرند؛ آفرینش خداوند را (بنگر) که هر چیز را استوار آفریده است؛ بیگمان او از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره نمل، آیه ۸۸.
- ↑ القرآن محاولة لفهم عصری، ص۶۴.
- ↑ «آسمانها و زمین را راستین آفریده است؛ شب را به روز و روز را به شب در میپیچد و خورشید و ماه را رام کرده است، هر یک تا زمانی معیّن روان است؛ آگاه باشید که او پیروزمند آمرزگار است» سوره زمر، آیه ۵.
- ↑ القرآن محاولة لفهم عصری، ص۶۳.
- ↑ «و پس از آن زمین را گسترانید» سوره نازعات، آیه ۳۰.
- ↑ القرآن محاولة لفهم عصری، ص۶۳.
- ↑ «بیگمان این منم پروردگار تو، پایپوشهای خویش را درآور که تو در سرزمین مقدس «طوی» یی» سوره طه، آیه ۱۲.
- ↑ القرآن محاولة لفهم عصری، ص۱۳۴ - ۱۳۵.
- ↑ «گفت: چوبدست من است که بر آن تکیه میکنم و با آن برای گوسفندانم برگ میریزم و مرا بدان نیازهایی دیگر است» سوره طه، آیه ۱۸.
- ↑ القرآن محاولة لفهم عصری، ص۱۵۶.
- ↑ نک: القرآن محاولة لفهم عصری، ص۳۱ به بعد، و مقایسه کنید با: المنهج البیانی، ص۲۷۱ - ۲۸۶.
- ↑ «به مردان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند، این برای آنان پاکتر است، بیگمان خداوند از آنچه میکنند آگاه است» سوره نور، آیه ۳۰.
- ↑ «و به زنان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند و زیور خود را آشکار نگردانند مگر آنچه از آن، که خود پیداست و باید روسریهایشان را بر گریبان خویش افکنند و زیور خود را آشکار نگردانند جز بر شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان (هم آیین) شان یا کنیزهاشان یا مردان وابستهای که نیاز (به زن) ندارند یا کودکانی که از شرمگاههای زنان آگاهی ندارند و چنان پا نکوبند که آنچه از زیورشان پوشیده میدارند آشکار گردد و همگان ای مؤمنان! به درگاه خداوند توبه کنید، باشد که رستگار گردید» سوره نور، آیه ۳۱.
- ↑ القرآن محاولة لفهم عصری، ص۱۱۱ - ۱۱۲.
- ↑ نک: التفسیر البیانی، ج ۱، ص۱۰ - ۱۲.
- ↑ القرآن و التفسیر العصری، ص۷ - ۸.
- ↑ نک: دائرة المعارف الاسلامیه، ج ۵، ص۳۵۹ - ۳۶۲، مناهج تجدید، ص۳۰۲.
- ↑ دائرة المعارف الاسلامیه، ج ۵، ص۳۶۰ ـ ۳۶۱.
- ↑ معنای متن، ص۳۷ - ۳۸.
- ↑ دائرة المعارف الاسلامیه، ج ۵، ص۳۶۸، مناهج تجدید، ص۳۰۶ - ۳۰۷.
- ↑ نک: اصول التفسیر، ص۲۵۷ - ۲۵۸.
- ↑ «و آن (داوری) را به سلیمان فهماندیم و به هر یک داوری و دانشی دادیم و کوهها و پرندهها را رام کردیم که همراه با داوود نیایش میکردند و کننده (ی این کار) بودیم» سوره انبیاء، آیه ۷۹.
- ↑ نک: اصول التفسیر، ص۲۵۸.
- ↑ «و به پیامبری به سوی بنی اسرائیل (میفرستد، تا بگوید) که من برای شما نشانهای از پروردگارتان آوردهام؛ من برای شما از گل، (انداموارهای) به گونه پرنده میسازم و در آن میدمم، به اذن خداوند پرندهای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه میخورید یا در خانه میانبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانهای برای شماست اگر مؤمن باشید» سوره آل عمران، آیه ۴۹.
- ↑ نک: اصول التفسیر، ص۲۵۷ - ۲۵۸.
- ↑ الکتاب و القرآن قراءة معاصره، ص۴۵.
- ↑ نک: الکتاب والقرآن قراءة معاصره، ص۳۲ ـ ۳۳.
- ↑ «آیا درنیافتهای که خداوند چگونه به کلمهای پاک مثل میزند که همگون درختی پاک است، ریشهاش پابرجاست و شاخهاش سر بر آسمان دارد» سوره ابراهیم، آیه ۲۴.
- ↑ «به اذن پروردگارش هر دم بر خود را میدهد و خداوند مثلها را برای مردم میزند باشد که پند گیرند» سوره ابراهیم، آیه ۲۵.
- ↑ نک: الکتاب والقرآن قراءة معاصره، ص۳۳ به بعد.
- ↑ نک: الکتاب والقرآن قراءة معاصره، ص۳۶ - ۳۷.
- ↑ تهافت القراءة المعاصره، ص۲۹ به بعد.
- ↑ شریعة الهدم، ص۱۳.
- ↑ الفرقان و القرآن، ص۵۲.
- ↑ الفلسفة القرآنیه، ص۱۶۶ - ۱۶۷.
- ↑ التراث والتجدید، ص۱۱ - ۱۳.
- ↑ نمونه، ج ۱، ص۲۳ - ۲۴.
- ↑ الکاشف، ج ۱، ص۱۳ - ۱۴.
- ↑ برای نمونه نک: التمهید، ج ۶، ص۱۳ - ۳۰؛ نمونه، ج ۱۵، ص۵۶۸ - ۵۷۰؛ ج ۲۵، ص۴۵ - ۴۶؛ ج ۱۷، ص۲۹؛ قرآن و تفسیر عصری، ص۱۱۴ به بعد.
- ↑ قرآن و تفسیر عصری، ص۱۶۶؛ الفکر الدینی فی مواجهة العصر، ص۴۲۶ - ۴۲۸.
- ↑ تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۴۶۰.
- ↑ طیب حسینی و فخاری، مقاله «تفسیر عصری»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.
- ↑ قرآن و تفسیر عصری، ص۶۹.
- ↑ قرآن و تفسیر عصری، ص۷۱ ـ ۷۲.
- ↑ تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۴۶۶.
- ↑ تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۴۶۶ - ۴۶۷.
- ↑ طیب حسینی و فخاری، مقاله «تفسیر عصری»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.
- ↑ مبانی و روشهای تفسیری، ص۶۷.
- ↑ ر. ک: تسنیم، ج ۱، ص۲۳۹.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص۲۷؛ تحف العقول، ص۳۵۶.
- ↑ نک: التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۲، ص۴۷۵ - ۴۹۶؛ اصول التفسیر، ص۲۵۵ - ۲۶۱؛ ر. ک: شطحات مصطفی محمود فی تفسیراته العصریه؛ ردّ علی محاولة لفهم عصری للقرآن؛ القول المبین فی تفسیر المؤمنین؛ التفسیر العصری.
- ↑ ر. ک: اصول التفسیر، ص۲۵۵ - ۲۶۱.
- ↑ تعریف الدارسین، ص۵۶۱.
- ↑ ر. ک: الکتاب والقرآن قراءة معاصرة؛ العالمیة الاسلامیة الثانیه؛ تفسیر المؤمنین.
- ↑ اصول التفسیر، ص۶۵.
- ↑ الفکر الدینی فی مواجهة العصر، ص۱۸.
- ↑ اصول التفسیر، ص۲۲۱.
- ↑ اصول التفسیر، ص۸۳.
- ↑ القرآن و اعجازه العلمی، ص۵۵.
- ↑ قرآن و تفسیر عصری، ص۱۷۰.
- ↑ قرآن و تفسیر عصری، ص۱۷۵ به بعد.
- ↑ طیب حسینی و فخاری، مقاله «تفسیر عصری»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.