دوست داشتن مردم در معارف دعا و زیارات
مقدمه
- قرآن کریم میفرماید: ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ...﴾[۱][۲].
- همچنین میفرماید: ﴿وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ...﴾[۳].
- پیامبر (ص) میفرمایند: "مردم را دوست بدار تا آنها تو را دوست داشته باشند"[۴].
- امام موسی کاظم (ع) میفرمایند: "اظهار محبت و دوستی نسبت به مردم نیمی از عقل است"[۵].
- حب آن است که آدمی به چیز لذتبخشی میل کند و معلوم است در صورتی شیء مزبور مورد حب و علاقه قرار میگیرد که آن چیز را بشناسیم و به قلب یا از حواس درک نماییم. مسلم است هر اندازه معرفت بیشتر و لذت زیادتر باشد حب و علاقه فزونتر خواهد بود. نیز معلوم است که بینایی باطنی از بینایی ظاهری قویتر و ادراکات قلبی از دیدار چشمی شدیدتر است و زیبایی و لطایف معانی را که با چشم عقل احساس میکنیم از زیبایی صورتهای ظاهری بزرگتر است[۶].
- ما در عرصه حیات اجتماعی زندگی میکنیم و به خاطر انس و نیاز ناگزیریم با یکدیگر معاشرت و آمد و شد داشته باشیم. وجود روابط، سبب نجات از تنهایی و بیرون آمدن از وحشت انزواست و در تنگناهای زندگی آدمی یار و غمخواری خواهد داشت، و در تصمیمگیریها مشاور و راهنمایی. در تعابیر اسلامی مؤمنان با هم برادر خوانده شدهاند، زیرا از خیانت به هم، دور و برکنارند، و نیز آنها را اصدقا خواندهاند بدان خاطر که آنها حقوق مودت را رعایت کرده، آن را باور دارند[۷][۸].
- اجتماع افراد با یکدیگر و زندگی در کنار هم محبت و انس آنان به یکدیگر میگردد. اُنس و الفت ریشه در طبیعت و سرشت آدمی دارد و بر همین اساس است که گفته میشود واژه "انسان" از ماده "انس" است نه "نسیان"[۹].
- از سوی دیگر انسان با توجه به ویژگیهای روحی و روانی خود خواهان آن است که با دیگران روابط خوبی داشته باشد. اسلام، وحدت جامعه اسلامی را براساس ایمان طرحریزی کرده و رابطه اهل ایمان را رابطه "برادری" نامیده است[۱۰].
- یکی از دستورهای خداوند به اهل ایمان در زمینه رعایت فرهنگ برادری، دوری از نزاع و کشمکش است. داشتن دوستان و برادران دینی خوب و درستکار از دیدگاه ائمه (ع) آثار دنیوی و اخروی دارد. فرد مؤمن در دنیا، در کنار مؤمن احساس آرامش، امنیت و پشت گرمی میکند و در آخرت، میتواند شفیع مؤمن باشد. به تعبیر دیگر، مؤمن، یار و یاور است، هم در دنیا و هم در آخرت.[۱۱]
- هر اندازه که روابط اعضای جامعه با هم دوستانه و صمیمیتر باشد و انس بیشتری با هم داشته باشند، به هم نزدیکتر خواهند بود و اهداف زندگی اجتماعی آنان بهتر تحقق پیدا میکند[۱۲].
- در جمع، اصل بر این است که دوستیها براساس ایمان و تقوا باشد؛ از معنویت مایه بگیرد و سببی برای رشد مودت و اخلاص و مایهای برای نزدیکتر شدن به خدا باشد، نه به خاطر زرق و برق و دستیابی به رتبه و جاه و مقام و موقعیت[۱۳][۱۴].
- همچنین اسلام، دستورات دقیق بسیاری برای برقراری و تنظیم روابط بین مسلمانان دارد که از نزدیکترین خویشاوندان تا دورترین افراد جامعه را در برمیگیرد[۱۵].
- حداقل مرتبه عاطفه در انسان، عبارت از ایجاد انس بر مبنای محبت نوعی است که سبب پیوند انسانها با یکدیگر میشود و زندگی اجتماعی را که بر مبنای احتیاجات حیاتی به وجود آمده است، با ایجاد زمینههای انس و الفت، عمق و قوت میبخشد....
- عاطفه دارای دو مرحله است: اولیه و ثانویه.
- در مرحله ثانویه، نظارت عقل و تدبیر در آن نقش اساسی ایفا میکند، برخلاف مرحله اولیه که بیشتر تحت تأثیر احساسات و نوعی خودخواهی است.
- در مرحله ثانویه، به کلی از آفت خودخواهی منزه میگردد و حتی مرزهای زمان و مکان را در هم مینوردد و کسانی را در برمیگیرد که قرنها پیش در زمانهای گذشته زندگی میکردهاند، یا قرنها بعد در زمانهای دور در آینده خواهند زیست. مانند یک نفر که همه موحدین را در طول تاریخ دوست میدارد و آنها همه، متعلق عاطفه او واقع میشوند[۱۶].
- غزالی میگوید دو نوع دوستی داریم، گاهی اتفاقی است مانند همسایگی و هم سفری و گاهی اختیاری است که اخوت دینی جزء دومی است. سپس چهار قسم دوستی را برمیشمارد که قسم چهارم آن دوستی انسان برای خدا و در راه خداست. این قسم بالاترین مرتبه و ظریفترین و دشوارترین درجه دوستی است[۱۷][۱۸].
- برخی نیز گفتهاند: بدان که الفت ثمره خوی خوش است و مفارقت نتیجه خوی بد. پس خوشخویی، دوستی و الفت و موافقت اقتضاء کند، و بدخویی دشمنایگی و حسد و مخالفت به بار آورد. و هرگاه که مثمر ستوده باشد ثمره نیز ستوده بود. و فضیلت خوشخویی در دین پوشیده نیست[۱۹].
- یکی از جلوههای دوستی برای خدا و در راه خدا "تولی" و "تبری" است.
- تولی که مصدر باب تفعل از ریشه "ولی" و به معنی قبول ولایت است در معانی "دوست داشتن، نصرت خواستن، تقرب جستن، قبول رهبری و زعامت" به کار میرود.
- تبری نیز مصدر باب تفعل از ریشه "بر" و به معنای "انکار کردن نپذیرفتن، پاک شدن، و نیز دوری کردن و بیزاری جستن" است[۲۰].
- تولی و تبری، دو رکن هدایت و دو بنیان استوار نجات انسان است. وقتی پذیرفتیم که راهی برای نجات، جز این نیست که بر در خانه خدا برویم، آنگاه، روشن میشود که دشمن او را باید طرد کرد. یکی از تفاوتهای میان سلوک صوفیانه با اخلاق اسلامی صحیح، در اینجا رخ مینماید. به تبیین معلمان معصوم، در قرآن آمده که خداوند در سینه هیچ کس دو قلب قرار نداده تا یکی را خانه یار و دیگری را خانه اغیار قرار دهد. نمیتوان دوست و دشمن خدا را، همزمان دوست داشت و به شیوه "صلح کل" زیست، مگر اینکه در هیچ یک صادق نباشیم[۲۱].
- براساس آیات و روایات دستورات فراوانی در خصوص اینکه با چه کسانی دوست شویم و با چه کسانی دوست نشویم وجود دارد. از آن جمله آمده است که با ذاکرین خدا، اهل خیر، پرهیزکاران، دوستان پدر، بزرگواران و خوشاخلاقان دوست شویم، ولی کافران، اهل شر، فرومایگان، خائنین و ستمکاران را به دوستی نگیریم[۲۲][۲۳].
- اگر در میان مردم رابطه محبت و رشته مودت استوار گردد به زنجیر عدل نیازی نیست، زیرا دوستان و محبان نسبت به آنچه خود نیاز دارند در مقام ایثار و مقدم داشتن دیگران برخود برمیآیند، و با این حال چگونه ممکن است بر یکدیگر جور و ستم روا دارند. سِرّ مطلب این است که رابطه محبت از رابطه عدالت تمامتر و قویتر است، زیرا دوستی، وحدتی است فطری و طبیعی، و دادگری وحدتی است قهری و جبری. به علاوه، وحدت بدون محبت انتظام نمیپذیرد، زیرا محبت، انگیزه آفرینش است[۲۴].
- در اسلام آنچنان بر محبت تأکید شده که حتی در جنگ و منازعه با مشرکان، اصل بر رعایت محبت با دیگران است[۲۵].
- امام خمینی میفرمایند: با بندگان خدا که مورد رحمت و نعمت او هستند و مخلع (خلعت داده شده) به خلعت (جامه دوخته شده) اسلام و ایماناند، دوستی پیدا کن، محبت قلبی داشته باش، مبادا به محبوب حق دشمنی داشته باشی که حق تعالی دشمن دشمن محبوب خود است، و تو را از ساحت رحمت خود طرد کند... مؤمنین، اولیای حقاند، دوستی با آنها دوستی با حق و دشمنی با آنها، دشمنی با حق است...[۲۶].
- از نتایج انهدام عواطف و گسترش روزافزون فقر عاطفی در کشورهای غربی، افزایش خشونت، قساوت، گسترش جرم و جنایت در این کشورهاست. شاید مجموعه این حقایق تلخ را بتوان در یک جمله از الوین تافلر که در کتاب خود به نام "موج سوم" تبلور یافته دید که میگوید: "بربریت و جنایت مد روز شده است"[۲۷][۲۸].
- مسلکی است در اخلاق که محبت را به عنوان پایه اخلاق تبلیغ میکند و اخلاق در نظر آنها یعنی محبت. معلم اخلاقی که اخلاقش بر این پایه استوار است خودش را پیامآور محبت میداند. بخشی از این نظریه، نظریه مشترکی است که لااقل میان همه ادیان و بیشتر مکاتب فلسفی عالم وجود دارد. شاید ما دینی در دنیا نداریم که به محبت توصیه نکرده باشد. در اخبار و احادیث جملهای به این مضمون است که: "برای دیگران آن را دوست بدار که برای خود دوست میداری، و برای دیگران آن را مپسند که برای خود نمیپسندی". حتی اخلاق مسیحی و هندی هم مبتنی بر محبت است[۲۹].
- در اخلاقی که بنای آن بر محبت است تنها یک دستور اساسی وجود دارد و آن دوست داشتن است و سایر دستورات را باید از آن گرفت؛ یعنی خداوندی خدایت را با جان و عقل خود دوست داشته باش. این اولین و بزرگترین فرمان است. دومین فرمان نیز شبیه آن است؛ یعنی همسایهات (همنوعت) را همچون خودت دوست بدار. تمام احکام خدا و گفتار انبیا در این دو کلمه خلاصه میشود[۳۰][۳۱].
دوست داشتن مردم در صحیفه سجادیه
- امام سجاد (ع) در دعای بیستم و در عبارت هفتم آن میفرمایند: "بارخدایا بر محمد و آل محمد درود فرست؛ و درباره من تغییر ده دشمنی سخت دشمنان را به دوستی؛ و رشک بردن سرکشان از حق را به محبت؛ و بدگمانی نیکان را به اطمینان و دشمنی آشنایان را به دوستی؛ و بدرفتاری خویشان را به خوشرفتاری؛ و خوار گردانیدن نزدیکان را به یاری کردن و دوستی مداراکنندگان (دوستان ظاهری) را به دوستی واقعی و اهانت آمیزش کنندگان را به آمیزش نیک؛ و تلخی ترس از ستمکاران را به شیرینی ایمن بودن (از ایشان)"[۳۲][۳۳].
- همچنین امام (ع) در دعای هفدهم و در عبارت دهم آن میفرمایند: "بارخدایا بر محمد و آل او درود فرست، و پدران، مادران، فرزندان، قبایل، خویشان، نزدیکان و همسایگان ما را از مردان و زنان اهل ایمان از شر او (شیطان) در جای استوار و قلعه نگهدارنده و پناهگاه بازدارنده قرار ده، و ایشان را برای دور کردن شر او زرههای حفظ کننده بپوشان، و برای زد و خورد با او سلاحهای برنده به آنان عطا فرما (آنها را به تقوی و عمل صالح توفیق ده)"[۳۴][۳۵].
- امام (ع) در دعای بیست و ششم و در عبارت دوم آن میفرمایند: "و آنان را توفیق ده برای برپا داشتن طریقه و روش (نگاهداری احکام) و فراگرفتن [[[اخلاق نیک]] خود (که بندگان را به آن امر فرمودهای) در سود رساندن به ناتوانانشان؛ و جلوگیری از فقر و نیازمندیشان؛ و عیادت از بیمارشان؛ و راهنمایی نمودن از راهجویشان؛ و اندرز دادن مشورت کنندگانشان؛ و دیدار از مسافرشان؛ و پنهان کردن رازهایشان، و پوشاندن عیبهایشان، و یاری کردن ستمدیدهگانشان؛ و دستگیری از آنان در ابزار خانه(دیگ، تبر، نردبان و مانند آنها) و سود رساندن به ایشان به بخشش فراوان؛ و برآوردن نیازهای آنان پیش از آنکه درخواست کنند"[۳۶]؛
- امام (ع) در دعای چهل و هفتم و در عبارت شصت و هفتم آن میفرمایند: "بارخدایا و من آن بنده تو هستم که پیش از آفرینش و پس از آفرینشت او را نعمت دادی. پس او را از کسانی قرار دادی که به دین خود (اسلام) راهنمایی نمودی؛ و برای انجام حق خویش (آنچه واجب است از گفتار و کردار و اعتقاد) توفیق دادی؛ و او را به ریسمان (یا زنهار) خود (قرآن و ائمه معصومین (ع)) نگاه داشتی؛ و در حزب و گروه (پیروان) خویشتن درآوردی؛ و به دوستی دوستانت (آنانکه از تو اطاعت مینمایند) رفتار میکنند) و دشمنی دشمنانت (کسانی که خلاف امر و نهی تو رفتار میکنند) رهبری فرمودی"[۳۷][۳۸].
- از این عبارت امام (ع) نیز ضرورت "تولی و تبری" استنباط میشود.
- امام (ع) در دعای چهل و چهارم و در عبارت دهم میفرمایند: "و ما را در آن ماه توفیق ده که با نیکی فراوان و بخشش، به خویشان خود نیکی کنیم؛ و با احسان و عطا از همسایگانمان جویا شویم؛ و داراییهایمان را از مظالم و آنچه از راه ظلم و ستم به دست آمده خالص و آراسته نماییم و آنها را با بیرون کردن زکواتها پاک کنیم؛ و به کسی که از ما دوری گزیده بازگردیم (به او بپیوندیم)؛ و به کسی که به ما ظلم و ستم نموده از روی (آنچه مقتضی) انصاف و عدل (است) رفتار کنیم؛ و با کسی که به ما دشمنی کرده آشتی نماییم (نه آنکه ما هم در صدد دشمنی با او برآییم) جز کسی که در راه تو و برای تو با او دشمنی شده باشد، زیرا او دشمنی است که او را دوست نمیگیریم؛ و حزب و گروهی است که با او از روی دل دوستی نمیکنیم"[۳۹]؛
- از این عبارت میتوان چنین استنباط کرد که امام (ع) از خداوند متعال درخواست مینمایند که دشمنی کسانی که برای مسایل شخصی با وی دشمنی نمودهاند به دوستی تبدیل شود، ولی دشمنی کسانی که برای خدا بوده هرگز تبدیل به دوستی نشود و این همان اصل مهم "تولی و تبری" است[۴۰].
- امام (ع) در دعای بیست و ششم و در عبارت سوم آن میفرمایند: "خدایا مرا بر آن دار که بدکردارشان را به نیکی پاداش دهم، و از ستمکارشان به عفو و بخشش درگذرم؛ درباره همه ایشان خوشگمان باشم و با نیکویی همه آنها را سرپرستی نمایم و با پاکدامنی چشمم را از (زشتیها و لغزشهای) آنان بپوشانم؛ و با فروتنی با آنها نرم باشم (سختگیر نباشم) و با مهربانی بر گرفتارانشان رقت داشته و دلجویی کنم؛ و در پنهانی و پشت سر، دوستی (خود) را برای آنان آشکار سازم و با پاکدامنی (نه با آلودگی به فساد و تباهکاری) نعمت همیشگی (روزی و خوشی) را نزد ایشان دوست بدارم؛ و آنچه برای خویشان خود واجب و لازم میدانم درباره ایشان لازم دانم؛ و آنچه برای خواص و نزدیکان رعایت داشته در نظر دارم؛ برای ایشان رعایت کنم"[۴۱]؛
- یکی از جلوههای اصلی دوست داشتن مردم، دوست داشتن همسایگان است که امام (ع) در این عبارت بدان اشاره میفرمایند[۴۲].
- امام (ع) در دعای چهل و هفتم و در عبارت شصت و پنجم آن درباره دوستداران ائمه میفرمایند: "و بر ایشان و بر جانهایشان درود فرست؛ و کارشان (گفتار و کردارشان) را بر تقوی و پرهیزکاری فراهم نما؛ و احوالشان را اصلاح فرما؛ و توبه آنان را بپذیر، زیرا تو بسیار توبهپذیر و مهربان و بهترین آمرزندگانی (چون بدی را به نیکی تبدیل مینمایی) و ما را به سبب رحمت و مهربانیات در سرای سلامت و بیگزند (بهشت) با ایشان قرار ده، ای مهربانترین مهربانان"[۴۳]؛
- امام (ع) در دعای چهل و هشتم و در عبارت دهم آن دوستان، دشمنان، جانشینان و برگزیدگان خدا (دشمنان معصومین (ع)) را لعن میفرمایند: "بارخدایا دشمنان ایشان را از پیشینیان و آیندگان (تا روز قیامت) و هر که را به اعمال و کردار آنان (دشمنان) راضی و خشنود میشود و دوستان و پیروانشان را لعنت کن"[۴۴]؛
- امام (ع) در این عبارت نیز به اصل مهم "تولی و تبری" اشاره نموده است.
- امام (ع) در دعای دوازدهم و در عبارت سیزدهم آن گرامیترین بندگان خدا نزد او را معرفی مینمایند و میفرمایند:میداند که گذشت از گناه بزرگ بر تو بزرگ نمینماید؛ و گذشت از معصیت بسیار بر تو دشوار نیست؛ و چشمپوشی از جرمهای از حد گذشته بر تو گران نمیباشد؛ و محبوبترین بندگان تو نزدت کسی است که بر تو سرکشی ننماید؛ و از اصرار (بر گناه) دوری گزیند؛ و همواره آمرزش خواهد[۴۵][۴۶].
- از این عبارت چنین استنباط میشود که گرامیترین فرد نزد خدا کسی است که مؤمن، متقی و ذاکر خداوند باشد.
- امام (ع) در دعای یکم و در عبارت چهارم آن از خداوند متعال درخواست میکند که آفریدگان را در محبت و دوستی خدا برانگیزاند و میفرمایند: "سپس آنان را در راه اراده و خواست خویشتن روان گردانید؛ و در راه محبت و دوستی به خود برانگیخت، در حالی که توانایی ندارند تأخیر آنچه را که ایشان را به آن جلو انداخته؛ و نمیتوانند پیش اندازند آنچه را که ایشان را از آن عقب خواسته"[۴۷]؛
- از این عبارت امام (ع) میتوان چنین استنباط کرد که محبت و دوستی هر چیز به خداوند، امری فطری است.
- امام (ع) در دعای هفدهم و در عبارت چهاردهم آن میفرمایند: "بارخدایا ما را در زمره دشمنان او (شیطان) قرار ده و از شمار دوستانش برکنار فرما. چنان کن که هرگاه فریبمان دهد؛ از او پیروی نکنیم و هرگاه بخواند اجابتش ننماییم و هر که از فرمان ما پیروی کند به دشمنی شیطان امر کنیم؛ و کسی که نهی ما را بپذیرد از پیروی او دور داریم"[۴۸][۴۹].
- امام (ع) در دعای بیست و یکم و در عبارت یازدهم آن درباره اینکه چه کسی شایسته دوستی است و پرهیز از دوستی با افرادی که از خدا بریدهاند میفرمایند: "و تقوی و ترس از کیفر خود را از دنیا (برای سفر آخرت) توشهام؛ و سفر مرا به سوی رحمتت؛ و ورود مرا (روز رستاخیز) در خشنودیت، و جایم را در بهشتت گردان؛ و مرا توانایی بخش که با آن، همه خشنودی تو را بردارم؛ و گریزم را به سوی خود، و خواهشم را در آنچه نزد تو است قرار ده؛ و دلم را از بدیهای خلق خویش (گناهکاران) برهان، و خو گرفتن به خود و دوستانت (پیغمبران و اوصیا) و پیروانت (مؤمنین) را به من ببخش"[۵۰]؛
- امام (ع) در دعای بیست و یکم و در عبارت دهم آن میفرمایند: "بارخدایا بر محمد و آل او درود فرست؛ و دلم را برای محبت و دوستی خویش (از محبت هر چه جز تو است) خالی ساز؛ و به یاد خود مشغول گردان؛ و به ترس و بیم از خویشتن (که با آن گناهی نشود) بلندمرتبهاش فرما؛ و به رغبت به سوی خود (تو را خواستن) توانایش نما؛ و به فرمانبری خود متوجه کن؛ و در خوشایندترین راههای به سوی خود روانهاش فرما، و در تمام روزهای زندگانیام آن را به خواستن آنچه (عطاهایت) نزد توست رام نما"[۵۱]
- امام (ع) درباره پرهیز از دوستی با کسانی که در ناز و نعمت فرورفتهاند در دعای بیست و سوم و در عبارت ششم آن میفرمایند: "و من و فرزندانم را از شیطان رانده شده (از رحمت) و از شر و بدی جانور زهردار نکشنده (مانند زنبور و کژدم) و جانور زهردار کشنده (مانند مار) و همه جانوران و چشم زخم؛ و از شر هر شیطان سرکشی (تباهکاران و گمراه کنندگان) و از شر هر پادشاه ستمگری؛ و از شر هر فرورفته در ناز و نعمت که خدمتگزارانش او را تعظیم نموده فرمانهایش را زود انجام میدهند؛ و از شر (گفتار و کردار) هر ناتوان و توانایی؛ و از شر هر بزرگوار و پستی؛ و از شر هر خرد و بزرگی؛ و از شر هر نزدیک و دوری (خویشان و بیگانگان) و از شر هر که از جن و انس برای پیغمبرت و خاندانش (حضرت زهرا و ائمه اطهار (ع)) جنگی (دشمنی) برپا کرده و آشکار ساخته؛ و از شر هر حیوان که تو موی جلو سر آنها را گیرندهای (که بر آنها تسلط داری) پناه ده؛ زیرا تو بر راه عدل و راستی هستی (پس کسی که به تو پناه برد تباه نمیگردد؛ و کسی که ستم کند از چنگ تو نمیرهد)"[۵۲][۵۳].
- امام (ع) در دعای دوم و در عبارت یازدهم آن درباره دوستی پیامبر (ص) با دورترین مردم میفرمایند: "و در راه تو با دورترین (مردم) دوستی کرد"[۵۴].
- از این عبارت میتوان چنین استنباط کرد که مؤمنین با تأسی از پیامبر (ص) میبایست با دورترین مردم (غیر از خانواده و خویشاوندان و همسایگان) دوستی و مودت داشته باشند.
- امام (ع) در دعای چهل و هفتم و در عبارت شصت و چهارم آن بر محبان ائمه درود میفرستند و ویژگی آنان را برمیشمارند و میفرمایند: "بارخدایا درود فرست بر دوستان ایشان که به مقام و مرتبه آنان (خلافت و ریاست عامه و فضیلت و برتریاشان بر همه مردم که تو قرار دادهای) اقرار دارند، درود فرست؛ آنان که از راه روشنشان پیروی مینمایند (طبق دستورشان رفتار میکنند) و دنبال آثار و نشانههایشان میروند؛ به دستاویزشان (به دین و راهنمایی) چنگ میزنند؛ به دوستیشان تمسک میجویند (به وجوب طاعتشان اعتقاد دارند)؛ به امامت و پیشواییشان اقتدا مینمایند؛ برای امر و فرمانشان تسلیم و فرمانبرانند؛ در طاعت و پیرویشان میکوشند؛ ایام روزگار (دولت و ظهور خلافت) ایشان (ایام حضرت صاحب الامر، المهدی المنتظر - صلواتاللهوسلامهعلیه - که دولت او دولت ایشان است) را انتظار دارند و چشمهایشان را به سوی آنان دوختهاند؛ آن هم درودهایی با برکت و نیکی و پاکیزه و فزاینده، هنگام بامدادان و شبانگاهان"[۵۵][۵۶].
- امام (ع) در دعای بیست و ششم و در عبارت یکم آن میفرمایند: "بارخدایا بر محمد و آل او درود فرست؛ و مرا به بهترین یاری نمودن درباره همسایگان و دوستانم که به حق ما آشنا هستند (امامت ما را باور داشته حقوق ما را رعایت مینمایند) و با دشمنان ما مخالفت میکنند همراهی فرما"[۵۷]
- از این عبارت میتوان اصل مهم "تبری" و "تولی" را استنباط نمود.
- امام (ع) در دعای بیستم و در عبارت دهم آن تبری و دوری از بدعت گذاران را از خداوند متعال درخواست میکند و میفرمایند: "بارخدایا بر محمد و آل او درود فرست؛ و مرا به زینت صالحین و شایستگان (انجام حقوق خدا و مردم) آراسته فرما؛ و زیور پرهیزکاران (عمل به واجبات و ترک محرمات) را به من بپوشان، با (توفیق برای) گستردن عدل و داد (تا از افراط و تفریط در حق دوری گزینم) و فرو نشاندن خشم و خاموش کردن آتش دشمنی (اختلاف بین مردم) و گردآوردن پراکندگان (دلهای از هم رنجیده) و اصلاح فساد بین مردم؛ و فاش کردن خیر و نیکی؛ و پنهان نمودن عیب و زشتی و نرمخویی و فروتنی و نیکوروشی؛ و سنگینی؛ و خوشخویی (با مردم) و پیشی گرفتن نیکی؛ و برگزیدن احسان بیآنکه جزای احسانی باشد؛ و سرزنش نکردن و همراهی نکردن به غیر مستحق و گفتن حق اگرچه سخت (یا اندک) باشد؛ و کم شمردن نیکی در گفتار و کردارم اگرچه بسیار باشد؛ و بسیار شمردن بدی در گفتار و کردارم اگرچه کم باشد و آنچه را بیان شد برای من به وسیله هموارگی طاعت و فرمانبری؛ و همیشه بودن با جماعت و واگذاشتن بدعتگزاران و آنکه رأی و اندیشه اختراع شده به کار برد، کامل گردان"[۵۸][۵۹].
- امام (ع) در دعای بیست و پنجم و در عبارت سوم آن در پیام تربیتی درباره فرزندان خویش میفرمایند: "و ایشان را نیکوکاران و پرهیزکاران (از گناه) و بینایان (راه حق) و برای شنوندگان (سخن راست) و فرمانبران خود و دوستداران پنددهندگان دوستانت و دشمنان و کینهداران برای همه دشمنانت (که به تو نگرویدهاند) قرار ده، آمین (خدایا دعایم را روا ساز)"[۶۰][۶۱].
- امام (ع) در دعای سیام و در عبارت چهارم آن دوستی و همنشینی با فقرا را از خداوند طلب میکند و میفرمایند: "بارخدایا همنشینی فقرا و درویشان را برایم محبوب گردان؛ و مرا به صبر و شکیبایی نیکو (صبری که نفس به آن اطمینان و آرامش داشته اضطراب و نگرانی در آن راه نیابد) بر همنشینی ایشان یاری فرما"[۶۲].
- از این عبارت میتوان چنین استنباط کرد که در دوستی بایستی فروتنی و تواضع باشد، همچنانکه ملاک دوستی نباید ثروت افراد باشد.
- امام (ع) در دعای چهل و دوم و در عبارت شانزدهم آن خواهان قرار دادن محبت بنده در دلهای اهل ایمان است و میفرمایند: "و در روز افسوس و پشیمانی؛ روزی که چهره ستمگران سیاه میشود چهرههای ما را سفید (شادمانمان) گردان، و برای ما در دلهای اهل ایمان محبت و دوستی قرار ده و زندگی را بر ما سخت و دشوار مگردان"[۶۳]؛
- در خاتمه، یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که گریستن بر سرور شهیدان و زنده نگه داشتن یاد کربلا یکی از راههای تقویت گرایشهای عالی و تحریک عواطف انسانی از سوی امام سجاد (ع) بوده که در ذات خود تولی و تبری را پرورش میدهد[۶۴][۶۵].
منابع
پانویس
- ↑ «محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با ویاند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ ...» سوره فتح، آیه ۲۹.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۲۸۳.
- ↑ «و با آنان که پروردگار خویش را سپیدهدمان و در پایان روز به شوق لقای وی میخوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود ...» سوره کهف، آیه ۲۸.
- ↑ شیخ طوسی، مشکاة الانوار، ترجمه عبدالله محمدی و مهدی هوشمند، ص۱۳۸.
- ↑ شیخ حر عاملی، آداب معاشرت، ترجمه محمدعلی فارابی، یعسوب عباسی علی کمر، ص۵۰.
- ↑ فیض کاشانی، اخلاق حسنه، ص۲۱۴.
- ↑ ر. ک: اخلاق و معاشرت در اسلام، ص۱۷۹.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۲۸۴-۲۸۵.
- ↑ احمد دیلمی و مسعود آذربایجانی، اخلاق اسلامی، ص۸۲ – ۸۳.
- ↑ احمد رضوانفر، فرهنگ اخلاقی معصومین (ع)، ص۱۱۴.
- ↑ احمد رضوانفر، فرهنگ اخلاقی معصومین (ع)، ص۱۱۸ و ۱۲۴.
- ↑ اخلاق در قرآن، ج۳، ص۲۱۲.
- ↑ اخلاق و معاشرت در اسلام، ص۱۷۳ – ۱۷۴.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۲۸۵-۲۸۶.
- ↑ محمد علی سادات، اخلاق اسلامی، ص۱۱۲.
- ↑ محمد علی سادات، اخلاق اسلامی، ص۱۰۷ - ۱۰۸.
- ↑ محجة البیضاء، ترجمه محمد صادق عارف، ج۳، ص۳۵۸.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۲۸۶.
- ↑ محجة البیضاء، ترجمه محمد صادق عارف، ج۳، ص۳۴۳.
- ↑ حسین مظاهری، برنامه زندگی، ص۱۸۷.
- ↑ منصور پهلوان، مبانی اخلاقی در صحیفه سجادیه، سفینه، ۸ (پاییز ۸۴)، ص۸۵.
- ↑ اخلاق و معاشرت در اسلام، ص۱۶۹ - ۱۷۲.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۲۸۸.
- ↑ جامع السعادات، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، ج۱، ص۱۳۵.
- ↑ اخلاق و معاشرت در اسلام، ص۷۴.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ص۳۱۲.
- ↑ اخلاق اسلامی، ص۱۱۸.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۲۸۸-۲۸۹.
- ↑ ر. ک: مرتضی مطهری، فلسفه اخلاق، ص۴۹.
- ↑ ر. ک: ویلیام کی. فرانکنا، فلسفه اخلاق، ترجمه هادی صادقی، ص۱۲۷.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۲۸۹.
- ↑ «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَبْدِلْنِي مِنْ بِغْضَةِ أَهْلِ الشَّنَآنِ الْمَحَبَّةَ، وَ مِنْ حَسَدِ أَهْلِ الْبَغْيِ الْمَوَدَّةَ، وَ مِنْ ظِنَّةِ أَهْلِ الصَّلَاحِ الثِّقَةَ، وَ مِنْ عَدَاوَةِ الْأَدْنَيْنَ الْوَلَايَةَ، وَ مِنْ عُقُوقِ ذَوِي الْأَرْحَامِ الْمَبَرَّةَ، وَ مِنْ خِذْلَانِ الْأَقْرَبِينَ النُّصْرَةَ، وَ مِنْ حُبِّ الْمُدَارِينَ تَصْحِيحَ الْمِقَةِ، وَ مِنْ رَدِّ الْمُلَابِسِينَ كَرَمَ الْعِشْرَةِ، وَ مِنْ مَرَارَةِ خَوْفِ الظَّالِمِينَ حَلَاوَةَ الْأَمَنَةِ»
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۲۸۹-۲۹۰.
- ↑ «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ آبَاءَنَا وَ أُمَّهَاتِنَا وَ أَوْلَادَنَا وَ أَهَالِيَنَا وَ ذَوِي أَرْحَامِنَا وَ قَرَابَاتِنَا وَ جِيرَانَنَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ مِنْهُ فِي حِرْزٍ حَارِزٍ، وَ حِصْنٍ حَافِظٍ، وَ كَهْفٍ مَانِعٍ، وَ أَلْبِسْهُمْ مِنْهُ جُنَناً وَاقِيَةً، وَ أَعْطِهِمْ عَلَيْهِ أَسْلِحَةً مَاضِيَةً»
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۲۹۰.
- ↑ « وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَةِ سُنَّتِكَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِكَ فِي إِرْفَاقِ ضَعِيفِهِمْ، وَ سَدِّ خَلَّتِهِمْ، وَ عِيَادَةِ مَرِيضِهِمْ، وَ هِدَايَةِ مُسْتَرْشِدِهِمْ، وَ مُنَاصَحَةِ مُسْتَشِيرِهِمْ، وَ تَعَهُّدِ قَادِمِهِمْ، وَ كِتْمَانِ أَسْرَارِهِمْ، وَ سَتْرِ عَوْرَاتِهِمْ، وَ نُصْرَةِ مَظْلُومِهِمْ، وَ حُسْنِ مُوَاسَاتِهِمْ بِالْمَاعُونِ، وَ الْعَوْدِ عَلَيْهِمْ بِالْجِدَةِ وَ الْإِفْضَالِ، وَ إِعْطَاءِ مَا يَجِبُ لَهُمْ قَبْلَ السُّؤَالِ»
- ↑ « اللَّهُمَّ وَ أَنَا عَبْدُكَ الَّذِي أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ قَبْلَ خَلْقِكَ لَهُ وَ بَعْدَ خَلْقِكَ إِيَّاهُ، فَجَعَلْتَهُ مِمَّنْ هَدَيْتَهُ لِدِينِكَ، وَ وَفَّقْتَهُ لِحَقِّكَ، وَ عَصَمْتَهُ بِحَبْلِكَ، وَ أَدْخَلْتَهُ فِي حِزْبِكَ، وَ أَرْشَدْتَهُ لِمُوَالاةِ أَوْلِيَائِكَ، وَ مُعَادَاةِ أَعْدَائِكَ»
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۲۹۱-۲۹۲.
- ↑ « وَ وَفِّقْنَا فِيهِ لِأَنْ نَصِلَ أَرْحَامَنَا بِالْبِرِّ وَ الصِّلَةِ، وَ أَنْ نَتَعَاهَدَ جِيرَانَنَا بِالْإِفْضَالِ وَ الْعَطِيَّةِ، وَ أَنْ نُخَلِّصَ أَمْوَالَنَا مِنَ التَّبِعَاتِ، وَ أَنْ نُطَهِّرَهَا بِإِخْرَاجِ الزَّكَوَاتِ، وَ أَنْ نُرَاجِعَ مَنْ هَاجَرَنَا، وَ أَنْ نُنْصِفَ مَنْ ظَلَمَنَا، وَ أَنْ نُسَالِمَ مَنْ عَادَانَا حَاشَى مَنْ عُودِيَ فِيكَ وَ لَكَ، فَإِنَّهُ الْعَدُوُّ الَّذِي لَا نُوَالِيهِ، وَ الْحِزْبُ الَّذِي لَا نُصَافِيهِ»
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۲۹۲-۲۹۳.
- ↑ « وَ اجْعَلْنِي اللَّهُمَ أَجْزِي بِالْإِحْسَانِ مُسِيئَهُمْ، وَ أُعْرِضُ بِالتَّجَاوُزِ عَنْ ظَالِمِهِمْ، وَ أَسْتَعْمِلُ حُسْنَ الظَّنِّ فِي كَافَّتِهِمْ، وَ أَتَوَلَّى بِالْبِرِّ عَامَّتَهُمْ، وَ أَغُضُّ بَصَرِي عَنْهُمْ عِفَّةً، وَ أُلِينُ جَانِبِي لَهُمْ تَوَاضُعاً، وَ أَرِقُّ عَلَى أَهْلِ الْبَلَاءِ مِنْهُمْ رَحْمَةً، وَ أُسِرُّ لَهُمْ بِالْغَيْبِ مَوَدَّةً، وَ أُحِبُّ بَقَاءَ النِّعْمَةِ عِنْدَهُمْ نُصْحاً، وَ أُوجِبُ لَهُمْ مَا أُوجِبُ لِحَامَّتِي، وَ أَرْعَى لَهُمْ مَا أَرْعَى لِخَاصَّتِي»
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۲۹۳.
- ↑ «وَ سَلِّمْ عَلَيْهِمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِهِمْ، وَ اجْمَعْ عَلَى التَّقْوَى أَمْرَهُمْ، وَ أَصْلِحْ لَهُمْ شُئُونَهُمْ، وَ تُبْ عَلَيْهِمْ، إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ، وَ خَيْرُ الْغافِرِينَ، وَ اجْعَلْنَا مَعَهُمْ فِي دَارِ السَّلَامِ بِرَحْمَتِكَ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ»
- ↑ « اللَّهُمَّ الْعَنْ أَعْدَاءَهُمْ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ، وَ مَنْ رَضِيَ بِفِعَالِهِمْ وَ أَشْيَاعَهُمْ وَ أَتْبَاعَهُمْ»
- ↑ « عَالِمٍ بِأَنَ الْعَفْوَ عَنِ الذَّنْبِ الْعَظِيمِ لَا يَتَعَاظَمُكَ، وَ أَنَّ التَّجَاوُزَ عَنِ الْإِثْمِ الْجَلِيلِ لَا يَسْتَصْعِبُكَ، وَ أَنَّ احْتِمَالَ الْجِنَايَاتِ الْفَاحِشَةِ لَا يَتَكَأَّدُكَ، وَ أَنَّ أَحَبَّ عِبَادِكَ إِلَيْكَ مَنْ تَرَكَ الِاسْتِكْبَارَ عَلَيْكَ، وَ جَانَبَ الْإِصْرَارَ، وَ لَزِمَ الِاسْتِغْفَارَ»
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۲۹۴-۲۹۵.
- ↑ « ثُمَّ سَلَكَ بِهِمْ طَرِيقَ إِرَادَتِهِ، وَ بَعَثَهُمْ فِي سَبِيلِ مَحَبَّتِهِ، لَا يَمْلِكُونَ تَأْخِيراً عَمَّا قَدَّمَهُمْ إِلَيْهِ، وَ لَا يَسْتَطِيعُونَ تَقَدُّماً إِلَى مَا أَخَّرَهُمْ عَنْه»
- ↑ « اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا فِي نَظْمِ أَعْدَائِهِ، وَ اعْزِلْنَا عَنْ عِدَادِ أَوْلِيَائِهِ، لَا نُطِيعُ لَهُ إِذَا اسْتَهْوَانَا، وَ لَا نَسْتَجِيبُ لَهُ إِذَا دَعَانَا، نَأْمُرُ بِمُنَاوَأَتِهِ، مَنْ أَطَاعَ أَمْرَنَا، وَ نَعِظُ عَنْ مُتَابَعَتِهِ مَنِ اتَّبَعَ زَجْرَنَا»
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۲۹۵-۲۹۶.
- ↑ « وَ اجْعَلْ تَقْوَاكَ مِنَ الدُّنْيَا زَادِي، وَ إِلَى رَحْمَتِكَ رِحْلَتِي، وَ فِي مَرْضَاتِكَ مَدْخَلِي، وَ اجْعَلْ فِي جَنَّتِكَ مَثْوَايَ، وَ هَبْ لِي قُوَّةً أَحْتَمِلُ بِهَا جَمِيعَ مَرْضَاتِكَ، وَ اجْعَلْ فِرَارِي إِلَيْكَ، وَ رَغْبَتِي فِيمَا عِنْدَكَ، وَ أَلْبِسْ قَلْبِيَ الْوَحْشَةَ مِنْ شِرَارِ خَلْقِكَ، وَ هَبْ لِيَ الْأُنْسَ بِكَ وَ بِأَوْلِيَائِكَ وَ أَهْلِ طَاعَتِكَ»
- ↑ « اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ فَرِّغْ قَلْبِي لِمَحَبَّتِكَ، وَ اشْغَلْهُ بِذِكْرِكَ، وَ انْعَشْهُ بِخَوْفِكَ وَ بِالْوَجَلِ مِنْكَ، وَ قَوِّهِ بِالرَّغْبَةِ إِلَيْكَ، وَ أَمِلْهُ إِلَى طَاعَتِكَ، وَ أَجْرِ بِهِ فِي أَحَبِّ السُّبُلِ إِلَيْكَ، وَ ذَلِّلْهُ بِالرَّغْبَةِ فِيمَا عِنْدَكَ أَيَّامَ حَيَاتِي كُلِّهَا»
- ↑ « وَ أَعِذْنِي وَ ذُرِّيَّتِي مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ، وَ مِنْ شَرِّ السَّامَّةِ وَ الْهَامَّةِ و الْعَامَّةِ وَ اللَّامَّةِ، وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ شَيْطَانٍ مَرِيدٍ، وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ سُلْطَانٍ عَنِيدٍ، وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ مُتْرَفٍ حَفِيدٍ، وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ ضَعِيفٍ وَ شَدِيدٍ، وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ شَرِيفٍ وَ وَضِيعٍ، وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ، وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ قَرِيبٍ وَ بَعِيدٍ، وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ مَنْ نَصَبَ لِرَسُولِكَ وَ لِأَهْلِ بَيْتِهِ حَرْباً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ، وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ دَابَّةٍ أَنْتَ آخِذٌ بِناصِيَتِها، إِنَّكَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ»
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۲۹۷-۲۹۸.
- ↑ « وَ وَالَى فِيكَ الْأَبْعَدِينَ»
- ↑ « اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى أَوْلِيَائِهِمُ الْمُعْتَرِفِينَ بِمَقَامِهِمُ، الْمُتَّبِعِينَ مَنْهَجَهُمُ، الْمُقْتَفِينَ آثَارَهُمُ، الْمُسْتَمْسِكِينَ بِعُرْوَتِهِمُ، الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلَايَتِهِمُ، الْمُؤْتَمِّينَ بِإِمَامَتِهِمُ، الْمُسَلِّمِينَ لِأَمْرِهِمُ، الْمُجْتَهِدِينَ فِي طَاعَتِهِمُ، الْمُنْتَظِرِينَ أَيَّامَهُمُ، الْمَادِّينَ إِلَيْهِمْ أَعْيُنَهُمُ، الصَّلَوَاتِ الْمُبَارَكَاتِ الزَّاكِيَاتِ النَّامِيَاتِ الْغَادِيَاتِ الرَّائِحَاتِ»
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۲۹۸-۲۹۹.
- ↑ « اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ تَوَلَّنِي فِي جِيرَانِي وَ مَوَالِيَ الْعَارِفِينَ بِحَقِّنَا، وَ الْمُنَابِذِينَ لِأَعْدَائِنَا بِأَفْضَلِ وَلَايَتِكَ»
- ↑ « اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَلِّنِي بِحِلْيَةِ الصَّالِحِينَ، وَ أَلْبِسْنِي زِينَةَ الْمُتَّقِينَ، فِي بَسْطِ الْعَدْلِ، وَ كَظْمِ الغَيْظِ، وَ إِطْفَاءِ النَّائِرَةِ، وَ ضَمِّ أَهْلِ الْفُرْقَةِ، وَ إِصْلَاحِ ذَاتِ الْبَيْنِ، وَ إِفْشَاءِ الْعَارِفَةِ، وَ سَتْرِ الْعَائِبَةِ، وَ لِينِ الْعَرِيكَةِ، وَ خَفْضِ الْجَنَاحِ، وَ حُسْنِ السِّيرَةِ، وَ سُكُونِ الرِّيحِ، وَ طِيبِ الْمُخَالَقَةِ، وَ السَّبْقِ إِلَى الْفَضِيلَةِ، وَ إِيثَارِ التَّفَضُّلِ، وَ تَرْكِ التَّعْيِيرِ، وَ الْإِفْضَالِ عَلَى غَيْرِ الْمُسْتَحِقِّ، وَ الْقَوْلِ بِالْحَقِّ وَ إِنْ عَزَّ، وَ اسْتِقْلَالِ الْخَيْرِ وَ إِنْ كَثُرَ مِنْ قَوْلِي وَ فِعْلِي، وَ اسْتِكْثَارِ الشَّرِّ وَ إِنْ قَلَّ مِنْ قَوْلِي وَ فِعْلِي، وَ أَكْمِلْ ذَلِكَ لِي بِدَوَامِ الطَّاعَةِ، وَ لُزُومِ الْجَمَاعَةِ، وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ، وَ مُسْتَعْمِلِ الرَّأْيِ الْمُخْتَرَعِ»
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۲۹۹-۳۰۰.
- ↑ « وَ اجْعَلْهُمْ أَبْرَاراً أَتْقِيَاءَ بُصَرَاءَ سَامِعِينَ مُطِيعِينَ لَكَ، وَ لِأَوْلِيَائِكَ مُحِبِّينَ مُنَاصِحِينَ، وَ لِجَمِيعِ أَعْدَائِكَ مُعَانِدِينَ وَ مُبْغِضِينَ، آمِين»
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۰۰.
- ↑ « اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَيَ صُحْبَةَ الْفُقَرَاءِ، وَ أَعِنِّي عَلَى صُحْبَتِهِمْ بِحُسْنِ الصَّبْرِ»
- ↑ « وَ بَيِّضْ وُجُوهَنَا يَوْمَ تَسْوَدُّ وُجُوهُ الظَّلَمَةِ فِي يَوْمِ الْحَسْرَةِ وَ النَّدَامَةِ، وَ اجْعَلْ لَنَا فِي صُدُورِ الْمُؤْمِنِينَ وُدّاً، وَ لَا تَجْعَلِ الْحَيَاةَ عَلَيْنَا نَكَداً»
- ↑ ابراهیم برزگر، رابطه عرفان و سیاست در صحیفه سجادیه، فصلنامه اندیشه دینی، ۱۲ (پاییز ۸۳)؛ ۳۳.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۰۱.