چگونه عبارت الذین آمنوا در آیه ولایت تنها شامل امام علی میشود؟ (پرسش)
چگونه عبارت الذین آمنوا در آیه ولایت تنها شامل امام علی میشود؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ امامت |
مدخل بالاتر | آیه ولایت |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
چگونه عبارت الذین آمنوا در آیه ولایت تنها شامل امام علی (ع) میشود؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث امامت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید محمد مرتضوی در کتاب «آیات ولایت در قرآن ج۱» در اینباره گفته است:
«گفتهاند؛ عبارت ﴿الَّذِينَ آمَنُوا﴾ و اوصاف پس از آن جمع است و اگر مقصود از این جمع علی (ع) باشد، لازم میآید که لفظ جمع بر مفرد اطلاق شود و این خلاف قواعد ادبیات عرب است.
به این شبهه توجه کنید: و يرد على الشيعة انّ حمل الجمع على الواحد خلاف الظاهر. «بر شیعه اشکال میشود که حمل جمع بر مفرد خلاف ظاهر است». این شبهه در برخی از منابع ذکر شده است[۱].
پاسخ این شبهه را از چند جهت زیر میتوان بررسی کرد:
اطلاق جمع بر مفرد در قرآن: سؤالی که در این بحث به ذهن میرسد این است که آیا در قرآن تنها در همین مورد کلمه جمع به کار رفته است و مصداق خارجی آن یکی است، یا اینکه موارد دیگری هم وجود دارد؟ و اگر وجود دارد در بقیه موارد، علمای اهل سنت چه پاسخی میدهند؟ در پاسخ این سؤال باید گفت: به طور قطع این تنها موردی نیست که در قرآن با لفظ جمع آمده باشد، و مصداق خارجی آن یکی باشد.
برای اثبات این مسئله چند مورد را از منابع اهل سنت نقل میکنیم:
- ﴿الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَنَحْنُ أَغْنِيَاءُ﴾[۲]. این کلمه جمع است، با اینکه گوینده سخن حی بن اخطب است و او یک نفر است[۳].
- ﴿وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ﴾[۴]. این کلمه جمع است، با اینکه گوینده آن یکی از منافقان است و مفسران اختلاف نظر دارند که آن شخص «جلاس بن سویه» یا «نبتل بن الحارث» و یا «عتّاب بن قشیر» است[۵].
- ﴿وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا﴾[۶]. این کلمه جمع است، با اینکه گوینده آن «صبیح، مولی حویطب بن عبدالعزی»، است[۷].
- ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا﴾[۸]. این کلمه جمع است، با اینکه این آیه درباره مرثد بن زید الغطفانی نازل شده است[۹].
- ﴿لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ﴾[۱۰]. این کلمه جمع است، با اینکه درباره اسماء دختر ابوبکر نازل شده است[۱۱].
- ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ﴾[۱۲] این کلمه جمع است، با اینکه میگویند این آیه درباره عبدالله بن صوریا نازل شده است[۱۳].
- ﴿وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ لَوْلَا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِينَا آيَةٌ﴾[۱۴]. این کلمه جمع است، با اینکه گوینده این سخن رافع بن حریمله است[۱۵].
- ﴿وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً﴾[۱۶]. این کلمه جمع است، با اینکه درباره ابو جندل بن سهیل العامری نازل شده است[۱۷].
- ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ﴾[۱۸]. این کلمه جمع است، با اینکه درباره حصین بن الحارث بن المطلب بن عبدمناف نازل شده است[۱۹].
- ﴿ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاسًا يَغْشَى طَائِفَةً مِنْكُمْ وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ مَا لَا يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ مَا قُتِلْنَا هَاهُنَا﴾[۲۰]. این کلمه جمع است، ولی مفسران میگویند یا درباره عبدالله بن ابی بن سلول، رهبر منافقان، و یا معتب بن قشیر، یکی از منافقان، نازل شده است[۲۱].
- ﴿يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ﴾[۲۲]. این کلمه جمع است، با اینکه درباره عمرو بن الجموح نازل شده است وی پیرمردی پولدار بود و به رسول خدا (ص) عرض کرد: چه چیزی صدقه بدهیم و به چه کسی بدهیم؟ که این آیه نازل شد[۲۳].
- ﴿وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا﴾[۲۴]. این کلمه جمع است، با اینکه درباره ابولبابه انصاری نازل شده است[۲۵].
- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ﴾[۲۶]. این کلمه جمع است، ولی درباره حاطب بن ابی بلتعه نازل شده است[۲۷].
- ﴿يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ﴾[۲۸]. این کلمه جمع است، ولی درباره «عبدالله بن ابی بن سلول» نازل شده است[۲۹].
- ﴿الَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْكُمْ مِنْ نِسَائِهِمْ مَا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ﴾[۳۰].
با اینکه این کلمه جمع است، ولی درباره «اوس بن صامت» نازل شده است[۳۱]. آنچه نقل کردیم بخش اندکی از آیات قرآن بود که لفظ به کار رفته در آنها جمع، ولی مصداق خارجی آنها اعم از گوینده یا کسی که آیه درباره او نازل شده است، یک نفر بود.
بنابر این هر چه برادران اهل سنّت ما درباره این آیات میگویند، ما درباره آیه ﴿إِنَّمَا﴾ میگوییم؛ اگر میگویند این خلاف قواعد است، در همان حال در قرآن کاربرد آن رایج است، درباره این آیه نیز ما همین را میگوییم و اگر میگویند طبق قاعده است، این مورد همچنین است. آنچه بیان شد جواب نقضی از اشکال بود و اکنون به پاسخ حلّی آن میپردازیم.
تبیین کاربرد لفظ جمع و تطبیق آن بر فرد کاربرد جمع و تطبیق آن بر مفرد دو گونه است:
- گاهی لفظ جمع را به کار میبریم، ولی اراده واحد میکنیم و استعمال در واحد میشود. این کاربرد مورد خدشه است.
- گاهی لفظ جمع را درباره چیزی به کار میبریم که میتواند از طرف عده زیادی انجام گیرد ولی در خارج جز بر یک نفر تطبیق نشده است.
در چنین موردی نه تنها کاربرد جمع نادرست نیست، بلکه در همه لغتها و گفت وگوها معمول است؛ به عنوان مثال عمل«ظهار» در آیه ﴿الَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْكُمْ مِنْ نِسَائِهِمْ﴾[۳۲] میتواند از افراد فراوانی سر بزند، ولی هنگام نزول آیه تنها بر یک نفر تطبیق شده است و یا در آیه ﴿يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ﴾[۳۳] این گفتار میتواند از افراد زیادی سر بزند، ولی در حال نزول آیه یک نفر آن را گفته بود.
در آیه مورد بحث نیز چنین است. ﴿الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[۳۴] میتواند افراد بسیاری را دربرگیرد، ولی هنگام نزول آیه تنها از یک تن سرزده است.
در اوامر حکومتی نیز همین گونه است که مثلاً دولتمردان در اطلاعیهها میگویند: ما چنین کردیم و چنان میکنیم که میتواند این کار از افراد زیادی سر بزند ولی در خارج هنگام سخن گفتن تنها از این حاکم سرزده است. در گفتگوهای روزمره نیز چنین است که شما به طرف مقابل میگویید شما چنین کردید و شما چنین میکنید، شما چنین گفتید که این کار میتواند از افراد زیادی سر بزند ولی هنگام سخن گفتن تنها از یک نفر سرزده است.
بنابر این قسم دوم از کاربرد لفظ جمع و تطبیق آن بر فرد، کاربردی معمول و شایع است، نه اینکه خلاف قواعد باشد و آیه مورد بحث از این گونه است نه از گونه اول.
راز کاربرد قسم دوم: گرچه این نوع کاربرد در لغت عرب رایج است، ولی راز این کاربرد در نکات زیر نهفته است:
- تشویق به انجام آن کار: گاه گوینده میخواهد دیگران نیز همانند این کار را انجام دهند. در این مورد کار انجام شده توسط یک نفر را با صیغه جمع بیان میکند که میرساند دیگران نیز باید چنین باشند.
- تهدید به انجام ندادن کار: گاه گوینده نمیخواهد دیگران این کار را انجام دهند. در این مورد ضمن توبیخ و سرزنش فاعل کار انجام شده آن را با صیغه جمع بیان میکند تا دیگران چنین کاری را انجام ندهند.
- تعیین جایگاه فرد: گاه گوینده میخواهد نقش مهم و تعیین کننده شخص را بیان کند؛ به عنوان مثال خداوند وقتی میخواهد جایگاه حضرت ابراهیم (ع) و نقش تعیین کننده او را در نشر توحید بیان کند، میفرماید: ﴿إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾[۳۵].
خداوند در این آیه نقش تعیین کننده حضرت ابراهیم (ع) را در نشر توحید بیان کرده است. حضرت رسول (ص) نیز در سخنان خود نقش تعیین کننده امام علی (ع) را در نشر اسلام و پیروزی بر مشرک چنین بیان فرموده است: «لَمُبَارَزَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ لِعَمْرِو بْنِ عَبْدِ وُدٍّ يَوْمَ الْخَنْدَقِ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِ أُمَّتِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»[۳۶]. «مبارزه علی بن ابی طالب (ع) با عمرو بن عبدود در روز خندق برتر از عمل تمام امت من تا روز قیامت است».
حاکم نیشابوری پس از نقل روایات نبرد خندق مینویسد: آنچه از روایات در این باب به من رسیده بود بیان کردم تا نزد عالمان منصف مسلّم شود که عمرو بن عبدود را کسی جز امیرالمؤمنین (ع) نکشته است و انگیزه ام از این کار این بود که نظر عدهای از خوارج که محمد بن مسلمه را نیز شریک دانستهاند، نفی کنم. سپس میگوید: و الله ما بلغنا هذا من أحد من الصحابة و التابعين[۳۷].
«به خدا سوگند! از هیچ یک از صحابه و تابعین چیزی به ما نرسیده است که در کشتن عمروبن عبدود، شریک باشند». ابن ابی الحدید درباره مبارزه امام علی (ع) در روز خندق مینویسد: فإنّها اجلّ من ان يقال جليلة و اعظم من أن يقال عظيمة و ما هي إلا كما قال شيخنا ابوالهذيل و قد سأله سائل: ايّما اعظم منزلة عند الله عليّ ام ابوبكر؟ فقال: يا ابن اخي و اللّه لمبارزة عليّ عمرواً يوم الخندق تعدل اعمال المهاجرين و الأنصار و طاعاتهم و تربي عليها فضلاً عن ابي بكر وحدة[۳۸].
«مبارزه علی (ع) در روز خندق برتر از آن است که بگوییم کار برتری است و بزرگتر از آن است که بگوییم کار بزرگی است»، مبارزه علی (ع) را پیشوای ما «ابوهذیل» به درستی وصف کرده است هنگامی که از او پرسیدند که نزد خداوند ارزش علی (ع) بیشتر است یا ابوبکر؟ پاسخ داد: پسر برادرم به خدا سوگند! تنها مبارزه علی (ع) با عمرو در روز خندق با همه کارهای مهاجران و انصار و عبادات آنها برابری میکند، بلکه فزونتر نیز هست، تا چه رسد به ابوبکر تنها!»
ابن ابی الحدید مینویسد: از حذیفه بن یمان - صاحب سرّ رسول خدا (ص) - نیز روایتی رسیده است که مناسب این سخن است؛ ربیعه بن مالک میگوید: نزد حذیفه رفتم و به او گفتم: مردم فضائلی برای علی بن ابی طالب (ع) نقل میکنند، ولی مردم بصره میگویند درباره علی (ع) افراط میکنید! آیا تو حدیثی داری که برایم بگویی تا برای مردم نقل کنم؟
حذیفه گفت: ای ربیعه! درباره علی (ع) از من چه میپرسی؟ و درباره او به تو چه بگویم؟ سوگند به آنکه جان حذیفه در اختیار اوست: لو وضع جميع اعمال امّة محمد (ص) في كفّة الميزان منذ بعث اللّه تعالى محمّدا إلى يوم الناس هذا و وضع عمل واحد من اعمال عليّ في الكفّة الأخرى لرجح على اعمالهم كلّها.
«اگر تمام کارهای امت محمد (ص) از روزی که مبعوث شده است تا امروز را در کفهای بگذارند و یک کار علی (ع) را در کفه دیگر بگذارند، یک کار علی (ع) بر همه آنها برتری دارد».
ربیعه گفت: این ستایش نه قابل اندازهگیری است و نه قابل تحمل. تصور میکنم زیاده روی است ای حذیفه؟! حذیفه گفت: ای بدبخت! چگونه قابل تحمل نیست؟ مسلمانان کجا بودند در روز خندق هنگامی که عمروبن عبدود با همراهانش از خندق عبور کردند و مبارز میطلبیدند و هیچ کس جرئت نمیکرد به او پاسخ بگوید تا اینکه علی (ع) به میدان رفت و او را کشت؛ والذي نفس حذيفة بيده لعمله ذلك اليوم اعظم اجرا من اعمال امّة محمّد (ص) إلى هذا اليوم و إلی أن تقوم القيامة.
«سوگند به آنکه جان حذیفه در اختیار اوست کار علی (ع) در آن روز برتر است از کارهای امت محمد (ص) تا امروز و تا روزی که قیامت بر پا شود».
سپس ابن ابی الحدید از ابوبکر بن عیاش نقل میکند که گفته است: لقد ضرب عليّ بن ابي طالب (ع) ضربة ما كان في الإسلام ايمن منها ضربته عمروا يوم الخندق. «علی بن ابی طالب در روز خندق ضربهای به عمرو بن عبدود زد که در اسلام هیچ ضربهای مبارک و میمونتر از آن نبوده است».
ابن ابی الحدید مینویسد: انّ رسول اللّه (ص) قال ذلك اليوم حين برز إليه، برز الإيمان كلّه إلى الشرك كلّه[۳۹]. «بدون تردید رسول خدا (ص) در روز خندق، هنگامی که علی (ع) در برابر عمرو قرار گرفت، فرمود: تمام ایمان در برابر تمام شرک قرار گرفته است».
دانشمندان اسلامی تعبیر به جمع در آیه مورد بحث را چنین بیان کردهاند:
۱- زمخشری مینویسد: فان قلت كيف صحّ أن يكون لعليّ رضي اللّه عنه و اللفظ لفظ جماعة؟ قلت! جيء به على لفظ الجمع - و إن كان السبب فيه رجلاً واحدا - ليرغب الناس في مثل فعله فينالوا مثل ثوابه و لينبّه على انّ سجّية المؤمنين تجب أن يكون على هذه الغاية من الحرص على البرّ و الإحسان و تفقّد الفقراء حتّى أن لزمهم امر لا يقبل التاخير و هم في الصلاة لم يؤخّروه إلى الفراغ منها[۴۰].
«اگر بپرسند با اینکه لفظ به کار رفته در این آیه جمع است پس چرا میگویند که این آیه در شأن امام علی (ع) نازل شده است؟ دلیل پاسخ با اینکه شأن نزول یک نفر است، اما به دو دلیل زیر لفظ جمع به کار رفته است:
- برای تشویق مردم، تا اینکه همانند این کار را انجام دهند و از ثوابی مثل آن برخوردار شوند.
- برای توجه بیشتر مؤمنان به اینکه بر انجام کار خیر و رسیدگی به فقرا آن قدر حریص باشند که اگر کاری پیش آمد که نمیشدآن را به تأخیر انداخت اگر در نماز هم بودند، آن را تا پایان نماز به تأخیر نیندازند.
زمخشری که در نکته سنجی ادبی آیات بسیار ماهر و دقیق است، برای اولین بار این توجیه ادبی را بیان کرده است و بعد از او بقیه نیز از او پیروی کرده و آن را نقل نمودهاند.
۲- قاضی شهاب الدین در این باره مینویسد: و ذكروا في التعبير عن الواحد بالجمع انّه يكون لفائدتين: تعظيم الفاعل و انّ من أتى بذلك الفعل عظيم الشأن بمنزلة جماعة، كقوله تعالى: ﴿إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً﴾[۴۱] ليرغب الناس بمثل فعله، و تعظيم الفعل ايضاً حتّى انّ فعله سجيّة لكلّ مؤمن[۴۲]
«برای تعبیر از واحد به جمع دو ویژگی گفتهاند: یکی تجلیل از فاعل و اینکه آن کس که این کار را انجام داده است، جایگاه رفیعی دارد و گویا به منزله جماعتی است، همان طور که خداوند درباره ابراهیم (ع) فرموده است: بدون تردید ابراهیم امتی بود. تجلیل از فاعل برای این است که دیگران نیز تشویق شوند و مثل آن کار انجام دهند و دیگر تجلیل از کار است. گویا این کار به اندازهای ارزشمند است که شایسته است هر مؤمنی به آن عادت نماید». دانشمندان شیعه نیز ضمن نقل این نکات ادبی توجیههای زیر را بیان کردهاند: ۱- مرحوم مظفر در این باره چنین مینویسد: و الاشارة إلى انّه بمنزلة جميع المؤمنين المصلّين المزكّين، لانّه عميدهم و من اقوى الاسباب في ايمانهم و مبراتهم، كما أشار إلى ذلك رسول اللّه (ص) بقوله يوم الخندق برز الإيمان كله إلى الشرك كلّه[۴۳].
«این تعبیر اشاره به این است که امام علی (ع) به منزله همه مؤمنان نمازگزار و زکات دهنده است، چون او رهبر آنان و از قویترین اسباب ایمان و کارهای خیر آنان است، همان طور که رسول خدا (ص) در جریان خندق به این مسئله اشاره کرده است آنجا که فرمود: تمام ایمان در برابر تمام کفر قرار گرفته است».
۲- مرحوم شرف الدین در این باره مینویسد: «نکته دقیقتر و ظریفتر از سخن زمخشری این است که اگر بنا بود با لفظ مفرد این مسئله را بیان کند، مخالفان علی (ع) و بنی هاشم تحمل شنیدن مفرد را نداشتند،چون در آن صورت زمینه گمراه کردن مردم از دستشان گرفته میشد و علیه اسلام شورش میکردند و اسلام را در معرض خطر قرار میدادند. خداوند برای رفع خطر آنان در این آیات مسئله ولایت را به صورت جمع بیان کرد و در عبارتهای بعدی رفته رفته و آرام آرام این مسئله را ترویج کرد تا دین کامل گردید و نعمت تمام شد، همان طور که حکمت در هر مسئله تبلیغی اقتضا میکند که تدریجی باشد»[۴۴]»[۴۵]
پرسشهای وابسته
- واژه ولی و ولایت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)
- مراد از واژه إنما در آیه ولایت چیست؟ (پرسش)
- آیه ولایت چگونه نصب الهی امام را اثبات میکند؟ (پرسش)
- چگونه عبارت «الذین آمنوا» در آیه ولایت تنها شامل امام علی میشود؟ (پرسش)
- با توجه به آیه ولایت آیا حمل ولی بر امام علی خلاف روش قرآن است؟ (پرسش)
- شأن نزول آیه ولایت چیست؟ (پرسش)
- آیا ولی در آیه ولایت به معنای محبت و نصرت است؟ (پرسش)
- آیا ولی در آیه ولایت به معنای حاکم و متصرف است؟ (پرسش)
- آیا بخشیدن انگشتر توسط امام علی در نماز به فقیر تأخیر در پرداخت زکات و معصیت بود؟ (پرسش)
- آیا اجرای حدود الهی از ارکان معنای ولایت است؟ (پرسش)
- آیا انحصار ولایت امام علی با عقاید شیعه منافات دارد؟ (پرسش)
- چرا امام علی از آیه ولایت برای اثبات ولایت خود استفاده نکرده است؟ (پرسش)
- دلایل منکرین شأن نزول آیه ولایت درباره امام علی چیست؟ (پرسش)
- آیا آیه ولایت را میتوان بدون قرینه بر امام علی تطبیق داد؟ (پرسش)
- آیا بخشیدن انگشتر توسط امام علی در نماز با آداب نماز منافات دارد؟ (پرسش)
- آیا بخشیدن انگشتر توسط امام علی با حضور قلب در نماز منافات دارد؟ (پرسش)
- مراد از ولایت در آیه ولایت چیست؟ (پرسش)
- چرا شیعه ولی در آیه ولایت را به معنای ولایت در سیره و رهبری میداند؟ (پرسش)
- چه اشکالاتی بر شأن نزول آیه ولایت گرفته شده است؟ (پرسش)
- آیا آیه ولایت درباره ابوبکر نازل شده است؟ (پرسش)
- آیا رکوع در آیه ولایت به معنای خضوع و خشوع است؟ (پرسش)
- با توجه به آیه ولایت آیا معنای زکات تنها زکات واجب است؟ (پرسش)
- آیا سیاق آیات قبل از ولایت بر عدم نزول در شأن امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)
- آیا روایاتی که ثابت میکند آیه ولایت در شأن امام علی نازل شده است جعلی است؟ (پرسش)
- آیا آیه ولایت بر بلافصل نبودن جانشینی امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)
- آیا بخشیدن انگشتر توسط امام علی در نماز لازمهاش فعل کثیر و عدم جواز است؟ (پرسش)
- آیا بخشیدن انگشتر در نماز لازمهاش سخن گفتن در نماز است؟ (پرسش)
- آیا مقصود از ولایت در آیه ولایت حاکمیت و مالکیت است؟ (پرسش)
- چرا امام علی از آیه ولایت برای اثبات امامت خود استفاده نکرده است؟ (پرسش)
- آیا رکوع در آیه ولایت به معنای خضوع و خشوع است؟ (پرسش)
پانویس
- ↑ تفسیر البیضاوی، ج۲، ص۳۳۸؛ تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج۴، ص۲۸۴۰؛ تفسیر القرآن، ج۳، ص۳۱۱؛ البحر المحیط، ج۳، ص۵۲۵؛ مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۶۷؛ الکشاف، ج۳، ص۲۵۸؛ حاشیه الشهاب علی تفسیر البیضاوی، ج۳، ص۴۹۸؛ تفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۲۸؛ الجامع لاحکام القرآن، ج۶، ص۲۲۱.
- ↑ «خداوند سخن آن کسان را که گفتند: خداوند تهیدست است و ما توانگریم» سوره آل عمران، آیه ۱۸۱.
- ↑ الجامع لاحکام القرآن، ج۴، ص۲۹۴؛ تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۴۳۴؛ تفسیر الخازن، ج۱، ص۳۲۲.
- ↑ «و برخی از ایشان کسانی هستند که پیغمبر را آزار میکنند و میگویند او خوشباور است؛ بگو سخن نیوش خوبی برای شماست که به خداوند ایمان و مؤمنان را باور دارد و برای آن دسته از شما که ایمان آوردهاند رحمت است و برای آن کسان که به فرستاده خداوند آزار میرسانند» سوره توبه، آیه ۶۱.
- ↑ الجامع لاحکام القرآن، ج۸، ص۱۹۲؛ تفسیر الخازن، ج۲، ص۲۵۳؛ الاصابه، ج۶، ص۲۳۰.
- ↑ «و کسانی که (توان) زناشویی نمییابند باید خویشتنداری کنند تا خداوند به آنان از بخشش خویش بینیازی دهد و کسانی از بردگانتان که بازخرید خویش را میخواهند اگر در آنها خیری سراغ دارید بازخریدشان را بپذیرید و از مال خداوند که به شما بخشیده است به آنان (برای کمک به بازخرید) بدهید و کنیزان خود را که خواستار پاکدامنی هستند برای به دست آوردن کالای ناپایدار زندگانی این جهان به زنا واندارید و اگر کسی آنان را وادار کند (بداند که) پس از واداشتنشان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نور، آیه ۳۳.
- ↑ الجامع لاحکام القرآن، ج۱۲، ص۲۴۴؛ اسدالغابه، ج۳، ص۱۱؛ الاصابه، ج۳، ص۲۳۵.
- ↑ «آنان که داراییهای یتیمان را به ستم میخورند جز این نیست که در شکم خود آتش میانبارند و زودا که در آتشی برافروخته درآیند» سوره نساء، آیه ۱۰.
- ↑ الجامع لاحکام القرآن، ج۵، ص۵۳؛ الاصابه، ج۶، ص۷۷.
- ↑ «خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکردهاند و شما را از خانههایتان بیرون نراندهاند باز نمیدارد؛ بیگمان خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره ممتحنه، آیه ۸.
- ↑ الجامع لاحکام القرآن، ج۱۸، ص۵۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۳۴۹؛ تفسیر الخازن، ج۴، ص۲۷۲؛ صحیح البخاری، ج۲، ص۹۲۴، حدیث ۲۴۷۷؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۳۹۱، حدیث ۵۰، کتاب الزکاه؛ مسند احمد بن حنبل، ج۷، ص۴۸۳، حدیث ۲۶۳۷۵؛ جامع البیان، ج۲۸، ص۶۶.
- ↑ «ای پیامبر! آنان که در کفر شتاب میورزند تو را اندوهگین نکنند، همان کسانی که به زبان میگفتند ایمان آوردهایم در حالی که دلهاشان ایمان نیاورده است» سوره مائده، آیه ۴۱.
- ↑ الجامع لاحکام القرآن، ج۶، ص۱۷۷؛ الاصابه، ج۴، ص۸۶.
- ↑ «و نادانان گفتند: چرا خداوند با ما سخن نمیگوید یا برای ما نشانه ای نمیآید؟ کسانی که پیش از اینان بودند نیز همانند گفتار آنان را گفتند، دلهاشان همگون است؛ ما نشانههای (خود) را برای گروهی که یقین دارند روشن گرداندهایم» سوره بقره، آیه ۱۱۸.
- ↑ تفسیر، ابن کثیر، ج۱، ص۱۶۱.
- ↑ «و کسانی را که پس از ستم دیدن در راه خداوند هجرت کردند در این جهان در جایی نیکو جا میدهیم و پاداش دنیای واپسین بزرگتر است اگر میدانستند» سوره نحل، آیه ۴۱.
- ↑ تاریخ مدینة دمشق، ج۸، ص۶۶۸؛ الجامع لاحکام القرآن، ج۱۰، ص۱۰۷.
- ↑ «کسانی که کتاب خداوند را میخوانند و نماز را برپا میدارند و از آنچه روزیشان کردهایم پنهان و آشکار میبخشند، به داد و ستدی امید بستهاند که هرگز زیان ندارد» سوره فاطر، آیه ۲۹.
- ↑ الاصابه، ج۲، ص۳۲.
- ↑ «آنگاه، (خداوند) پس از آن اندوه با خوابی سبک آرامشی بر شما فرو فرستاد که گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی (دیگر) که در اندیشه جان خود بودند با پنداری جاهلی به خداوند گمان نادرست بردند؛ میگفتند: آیا ما در این کار (از خود) اختیاری داریم؟ بگو: بیگمان یکسره کار با خداوند است، (آنان) در خویش چیزی نهان میدارند که بر تو آشکار نمیکنند، میگویند: اگر ما در این کار اختیاری داشتیم اینجا کشته نمیشدیم، بگو: اگر در خانههایتان (نیز) میبودید، آنان که کشته شدن بر آنها مقرر شده بود به سوی کشتارگاههای خویش بیرون میآمدند، و (چنین شد) تا خداوند آنچه در اندرون خود دارید بیازماید و آنچه در دلهایتان دارید بپالاید و خداوند به اندیشهها داناست» سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.
- ↑ الجامع لاحکام القرآن، ج۴، ص۲۴۲؛ تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۴۱۸؛ تفسیر الخازن، ج۱، ص۳۰۶.
- ↑ «از تو میپرسند: چه چیزی را ببخشند؟ بگو هر دارایی که میبخشید (بهتر است) به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان و در راه مانده باشد و هر نیکی بجای آورید خداوند به آن داناست» سوره بقره، آیه ۲۱۵.
- ↑ الجامع لاحکام القرآن، ج۳، ص۳۶؛ تفسیر خازن، ج۱، ص۱۴۸.
- ↑ «و دیگرانی هستند که به گناه خویش اعتراف دارند؛ کردار پسندیدهای را با کار ناپسندی دیگر آمیختهاند باشد که خداوند از آنان در گذرد که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۰۲.
- ↑ الجامع لاحکام القرآن، ج۸، ص۲۴۲؛ الروض الانف، ج۲، ص۱۹۶.
- ↑ «ای مؤمنان! اگر برای جهاد در راه من و به دست آوردن خرسندی من (از شهر خود) بیرون میآیید، دشمن من و دشمن خود را دوست مگیرید که به آنان مهربانی ورزید در حالی که آنان به آنچه از سوی حق برای شما آمده است کفر ورزیدهاند؛ پیامبر و شما را (از شهر خود) بیرون میکنند که چرا به خداوند -پروردگارتان- ایمان دارید، پنهانی به آنان مهربانی میورزید و من به آنچه پنهان و آنچه آشکار میدارید داناترم و از شما هر کس چنین کند به یقین، راه میانه را گم کرده است» سوره ممتحنه، آیه ۱.
- ↑ الجامع لاحکام القرآن، ج۱۸، ص۵۰.
- ↑ «میگویند: چون به مدینه باز گردیم، فراپایهتر، فرومایهتر را از آنجا بیرون خواهد راند؛ با آنکه فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمیدانند» سوره منافقون، آیه ۸.
- ↑ الجامع لاحکام القرآن، ج۱۸، ص۱۲۱.
- ↑ «کسانی از شما که زنان خود را ظهار میکنند، آن زنان، مادران آنان نیستند، مادرانشان جز کسانی که آنان را زادهاند نمیباشند و اینان بیگمان سخنی ناپسند و نادرست میگویند و باری، خداوند به یقین در گذرندهای آمرزنده است» سوره مجادله، آیه ۲.
- ↑ الجامع لاحکام القرآن، ج۱۷، ص۲۶۹.
- ↑ «کسانی از شما که زنان خود را ظهار میکنند، آن زنان، مادران آنان نیستند، مادرانشان جز کسانی که آنان را زادهاند نمیباشند و اینان بیگمان سخنی ناپسند و نادرست میگویند و باری، خداوند به یقین در گذرندهای آمرزنده است» سوره مجادله، آیه ۲.
- ↑ «میگویند: چون به مدینه باز گردیم، فراپایهتر، فرومایهتر را از آنجا بیرون خواهد راند؛ با آنکه فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمیدانند» سوره منافقون، آیه ۸.
- ↑ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ «به راستی ابراهیم (به تنهایی) امتی فروتن برای خداوند و درستآیین بود و از مشرکان نبود» سوره نحل، آیه ۱۲۰.
- ↑ تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۱۹؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۹، ص۶۱؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۳۴؛ شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۴؛ مناقب، خوارزمی، ص۱۰۷؛ میزان الاعتدال، ج۲، ص۱۷.
- ↑ مستدرک، ج۳، ص۳۶.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۹، ص۶۰.
- ↑ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۹، ص۶۱.
- ↑ الکشاف، ج۲، ص۲۵۸؛ تفسیر البیضاوی، ج۲، ص۳۳۸؛ تفسیر غرائب القرآن، ج۴، ص۲۸۴.
- ↑ «به راستی ابراهیم (به تنهایی) امتی فروتن برای خداوند و درستآیین بود» سوره نحل، آیه ۱۲۰.
- ↑ حاشیه الشهاب علی تفسیر البیضاوی، ج۳، ص۵۰۰.
- ↑ دلائل الصدق، ج۲، ص۸۲.
- ↑ المراجعات، ص۱۶۴.
- ↑ مرتضوی، سید محمد، آیات ولایت در قرآن ج۱، ص ۳۰۹-۳۲۶.