شخصیت امام صادق

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۴ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

حضرت امام صادق(ع) در یک نگاه‌

امام جعفر بن محمد صادق(ع) ششمین امام از ائمه اطهار است که پیامبر اکرم(ص) بر جانشینی آنها پس از خود تصریح فرموده است. آن حضرت در سال ۸۳ ه. ق دیده به جهان گشود و در سایه‌سار جدش امام زین العابدین و پدر بزرگوارش امام محمد باقر(ع) رشد کرد و از آن بزرگواران علوم شریعت و معارف اسلامی را دریافت نمود. آن حضرت به همراه پدران پاکش حلقه‌های نورانی به هم پیوسته‌ای را تشکیل می‌دهند که به رسول خدا(ص) منتهی شده و در میان آنها غریبه و ناشناسی فاصله نینداخته است ازاین‌رو می‌توان گفت که آن حضرت جرعه‌نوش سرچشمه زلال وحی و منبع حکمت الهی بوده است. خصوصیت بارز حوزه علمی اهل بیت(ع) که ائمه اطهار خصوصا امام باقر و امام صادق(ع) بنیانگذار آن بودند همین اتصال به منبع وحی، و این حوزه علمیه، در واقع دانشگاه رسالت پیامبر اکرم(ص) بوده که موفق به حفظ اصالت و خلوص این رسالت برای ما گردیده است. چنین بود که امام صادق پس از پدران بزرگوارش مرکزیت امامت شرعی را به دست گرفته و با نهایت صلابت بر قله‌های دانش صعود کرد، آن حضرت چشم‌ها را به خود خیره و دل‌ها را از هیبت خودش پر کرد به گونه‌ای که حتی در عصر حاضر هم دانشمندان به احترامش سرهای خود را فرود آورده‌اند. همه مسلمانان،- دانشمند و غیر دانشمند- آن حضرت را یادگار نبوت و بزرگ و پیشوای خاندانی می‌دانستند که خداوند پلیدی را از آنان دور گردانده و آنان را به خوبی پاک و پاکیزه داشته است.

او سمبل مشروعیت مبارزه‌ای بود که اهل بیت وحی(ع) ضد ستمگری و سرکشی دو سلسله بنی امیه و بنی عباس به راه انداخته بودند. همان‌گونه که دانشمندان آن عصر نیز آن حضرت را به عنوان دریای جوشان علم، امامی که در دانش و معرفت کسی را یارای هماوردی او نیست شناخته و به چشم یگانه استاد همه دانش‌هایی که بشر تا آن روز کشف کرده به ایشان نگاه می‌کردند. امام صادق(ع) حدود چهار دهه از عمر با برکت خویش را در حکومت بنی امیه گذراند و شاهد ستم و کشتار و قساوتی بود که بنی امیه عموما نسبت به امت اسلام و خصوصا نسبت به اهل بیت پیامبر(ص) و شیعیانشان روا می‌داشتند. طبیعی است که پس از قیام امام حسین(ع) اهل بیت(ع) به رهبران و پیش آهنگان محبوب توده‌های مسلمان تبدیل شوند و از همان زمان گروه‌های عباسی نیز به نام اهل بیت(ع) و با شعار خشنودی آل محمد(ع) و بازگرداندن خلافت به فرزندان فاطمه زهرا(س) دختر پیامبر(ص) شروع به فعالیت کردند.

بنی امیه پس از ظلم و بیداد و کشتار فراوان و برانگیختن خشم عمومی به ناچار از اریکه قدرت سقوط کردند، امام صادق(ع) نیز از مبارزه باز خودداری فرمود و تحت تأثیر شعارهایی که بنی عباس از آنها برای نشستن در جای بنی امیه و به دست گرفتن قدرت پس از سقوط آنان مطرح می‌کردند واقع نگردید. حکومت بنی امیه در سال ۱۳۲ ه. ق سقوط کرده و خلافت به بنی عباس منتقل گردید و امام صادق(ع) نزدیک به ده سال آخر عمر شریفش را با ابو العباس سفاح و مقداری از زمان حکومت منصور دوانیقی هم‌عصر بود. رویکرد امام(ع) از مناقشات باز سیاسی به سمت تربیت علمی، فکری، عقیدتی و اخلاقی امت اسلام تغییر جهت داد؛ تربیتی که به رغم استمرار یافتن انحرافات سیاسی و فکری در میان جامعه اسلامی، بقای خط اصیل اسلام را در درازمدت تضمین می‌کرد. در آن زمان فرقه‌های بسیاری چون «معتزله»، «اشاعره»، «خوارج»، «کیسانیه» و «زیدیه» در سرزمین اسلام گسترده شده و میان آنها کشمکش و درگیری به شدت رواج داشت. کفر و زندقه نیز جان تازه‌ای به خود گرفته و به فضای جامعه اسلامی نفوذ کرده بود، در چنین اوضاعی امام صادق(ع) عهده‌دار ردّ بر ملحدان از سویی و مقابله با فرقه‌های منحرف از سویی دیگر گردیدند.

امام صادق(ع) به بنای جامعه‌ای صالح، که مسئولیت ریشه‌دار کردن خط اهل بیت(ع) را در میان امت اسلام به دوش کشد همچنین به پایه‌گذاری دانشگاه اهل بیت(ع) و تربیت دانشمندانی در رشته‌های مختلف علوم به خصوص دانش دینی که بتوانند سلامت امت را در مسیری که در آینده نزدیک و حتی دور در پیش دارد، تضمین کرده و بذر قیام علیه سرکشی را در دل آنان بکارند، همت گماشت. در عین‌حال امام صادق(ع) از تقویت خط انقلابی و جهادی نیز غفلت نکرده و با تأیید قیام‌هایی چون قیام عمویش زید بن علی بن الحسین(ع) و دیگر انقلابیون خاندان بزرگوار علوی به تقویت این روحیه در میان جامعه می‌پرداخت. البته آن حضرت هیچگاه از عواقب مبارزه سیاسی با بنی عباس در امان نبوده و منصور همیشه از آن حضرت در هراس بوده و ایشان را دست پنهانی می‌پنداشت که در پشت همه حرکت‌های انقلابی علیه او موجود بود، همین بد بینی بود که باعث شد تا چهار بار امام صادق(ع) را به دربار خود در عراق احضار کرده و با در تنگنا قرار دادن امام(ع) و محاکمه آن حضرت به صورتی که اصلا در شأن کسی چون ایشان نبود، و سپس آزاد کردن بی‌مقدمه آن حضرت تلویحا به ایشان بفهماند که در برابر آن حضرت کوتاه نیامده و همواره پیگیر کارهای او است.

البته در بعضی از منابع تاریخی آمده که منصور چندین بار تصمیم به کشتن امام صادق(ع) گرفت و خداوند متعال مانع از عملی شدن خواسته او شد. و این‌چنین بود که امام صادق(ع) سال‌های پایانی عمرش را که مصادف با استقرار پایه‌های حکومت بنی عباس بود در ترس و اضطراب و جوّی آکنده از دشمنی و تعقیب به سر برد اما در عین‌حال توانست به مدد فراست و کار آزمودگی و نیروی اراده، رسالت خویش را به انجام رسانده و چشمه‌های دانش و معرفت را در میان امت سرازیر نموده، امت اسلام را از درون بازسازی نموده و دانشمندان و فقیهانی را پرورش دهد که امین خداوند بر حلال و حرام او هستند. آن حضرت توانست علی‌رغم سلطه نااهلان بر حکومت اسلامی و وزیده شدن طوفان سهمگین جاهلیت بر پیکره رسالت خاتم الانبیا، بنیان شیعه را به عنوان گروه صالحی که می‌توان پایه‌های خط رسالت نبوی را بر آن استوار کرد استحکام بخشید.[۱].

برداشت‌هایی از شخصیت حضرت امام صادق(ع)‌

امام باقر(ع) در برابر بزرگان شیعه فضیلت فرزندش امام جعفر صادق را این‌چنین ستوده است که: «هَذَا خَيْرُ الْبَرِيَّةِ»؛ این بهترین مخلوقات است‌[۲]. عموی شهید امام صادق(ع) زید، پسر امام زین العابدین(ع) از بلندی مقام آن حضرت چنین سخن گفته است: در هر زمانه‌ای باید حتما کسی از ما اهل بیت(ع) باشد تا خداوند به واسطه او بر مردم احتجاج کند و حجت زمان ما برادرزاده‌ام جعفر است، هرکس از او متابعت کند گمراه نشده و هرکس با او مخالفت کند روی هدایت را نخواهد دید[۳]. مالک بن انس گوید: برتر و بالاتر از جعفر بن محمد را در علم و عبادت و پرهیزگاری، نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه به ذهن بشری خطور کرده است[۴].

منصور دوانیقی در رثای امام صادق(ع) گفته است: جعفر بن محمد از جمله کسانی بود که خداوند متعال در قرآن آنان را این‌گونه توصیف کرده است: ﴿ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا...[۵]؛ سپس این کتاب را به آن بندگان خود که آنان را برگزیده بودیم، به میراث دادیم او از آنان بود که خداوند او را برگزیده و همواره در خیرات از دیگران پیش بود[۶]. عبدالرحمن بن ابو حاتم رازی متوفای ۳۲۷ ه. ق می‌گوید: از پدرم شنیدم که می‌گفت: جعفر بن محمد ثقه (راستگو) است و درباره امثال او سؤال نمی‌شود. همچنین گوید: هنگامی که از ابو زرعه در رابطه روایت کردن جعفر بن محمد از پدرش و مقایسه آن با روایت سهیل بن ابی صالح یا روایت علاء از پدرش که کدام یک صحیحتر است سؤال شد، شنیدم که در پاسخ گفت: هیچگاه جعفر بن محمد با چنین اشخاصی مقایسه نمی‌شود[۷]. ابو حاتم محمد بن حیان حبّان‌ متوفای ۳۵۴ ه. ق درباره آن حضرت گفته است: او از نظر دانش، فقاهت و فضیلت از بزرگان اهل بیت(ع) به‌شمار می‌آید. ابو عبد الرحمن سلّمی، زنده در ۳۲۵- ۴۱۲ ه. ق درباره امام صادق(ع) می‌گوید: او در میان اهل بیت(ع) سرآمد همه اقران خود بود، علمش سرشار، پارسایی‌اش از دنیا شدید، خودداری‌اش از تمام شهوات، تام و دانش و حکمتش کامل بود[۸].

نویسنده کتاب حلیة الاولیا می‌نویسد: از جمله آنان پیشوای سخنور، صاحب رتبه اول زمامداری امام ناطق، دارای سرپرستی، ابو عبدالله جعفر بن محمد صادق بود که به عبادت و خضوع روی آورده و عزلت و خشوع را برگزیده و از ریاست‌طلبی و انحصارطلبی نهی نمود[۹]. شهرستانی (۴۷۹- ۵۴۸ ه‍) اضافه بر کلام سلّمی می‌افزاید: آن‌ حضرت در مدینه اقامت داشته و شیعیان و منسوبینش از دانش او بهره‌مند شده و اسرار علوم را بر نزدیکانش می‌گشود، سپس مدتی در عراق رحل اقامت افکند و هرگز در رابطه با مسئله امامت و رهبری اقدامی انجام نداده و در امر خلافت با کسی به کشمکش نپرداخت‌[۱۰]، بدیهی است، کسی که در دریای معرفت غرق شده طمع شنا در رودخانه خلافت را نداشته و آن‌که بر ستیغ حقیقت صعود کرده باشد بیمی از فرود نخواهد داشت‌[۱۱]. خوارزمی متوفای ۵۶۸ ه. ق در کتاب مناقب ابو حنیفه از قول او نقل می‌کند که گفت: من فقیه‌تر از جعفر بن محمد ندیده‌ام. و گفت: اگر آن دو سال نبود نعمان هلاک می‌شد. مراد ابو حنیفه از آن دو سال، سال‌هایی است که از امام صادق(ع) کسب علم کرده است‌[۱۲].

ابن جوزی زنده در ۵۱۰- ۵۹۷ ه. ق گوید: جعفر بن محمد بن علی بن الحسین، همواره چنان به عبادت مشغول بود که هیچگاه به فکر ریاست‌طلبی نیفتاد[۱۳]. محمد بن طلحه شافعی متوفای ۶۵۲ ه. ق درباره امام صادق چنین نوشته است: او از بزرگان و سروران اهل بیت(ع) بود وی دارای دانشی سرشار، عبادتی بسیار، پارسایی آشکار و همیشه در حال ذکر بود، معانی قرآن را دنبال کرده و از ژرفای آیات آن گوهرهای معنا را استخراج نموده و به نتایج عجیب دست می‌یافت، وقت خود را براساس نوع عبادتی که انجام می‌داد تنظیم کرده بود تا بتواند بر همان اساس اعمال خود را محاسبه کند، دیدارش انسان را به‌ یاد آخرت انداخته، شنیدن سخنش انسان را نسبت به دنیا بی‌رغبت ساخته و پیروی از تعالیمش بهشت را به ارمغان می‌آورد، نور پیشانی‌اش نشان می‌داد که از خاندان نبوت بوده و پاکی کردارش گواهی می‌داد که نسل رسالت است، گروه بسیاری از ائمه و بزرگان از او نقل روایت کرده و از دانشش بهره وافر برده و بر این شاگردی خود افتخار و مباهات کرده و آن را مایه شرافت و فضیلت خویش دانسته‌اند. اما مناقب و صفات آن حضرت چنان زیاد است که کسی را یارای شماره کردن آن نبوده و هر بینای بیداری از تنوع آن حیرت‌زده می‌شود، از بسیاری دانشی که از سرچشمه پرخیر تقوی بر قلب او افاضه می‌گردید، حتی احکامی که علت آنها ناشناخته است یا دانش‌هایی که فهم بشری از احاطه بر حکمت آن قاصر است نیز به آن حضرت نسبت داده شده و از آن حضرت روایت گردیده است. گفته‌اند کتاب «جفر» ی که هم‌اکنون در مغرب نزد بنی عبد المؤمن نسل به نسل به میراث می‌رسد از بیانات امام صادق(ع) است و این خود فضیلتی پر ارزش و درجه بالایی از فضایل بوده و در عین‌حال اندکی از فضایل بی‌شمار نقل شده از آن حضرت است‌[۱۴].

در کتاب تهذیب الاسماء که نویسنده آن بین سال‌های ۶۳۱- ۶۷۶ ه. ق می‌زیسته است از عمرو بن ابی المقدام نقل می‌کند که گفت: هرگاه که به جعفر بن محمد نگاه می‌کردم درمی‌یافتم که او از سلاله پیامبران است‌[۱۵]. ابن خلکان زنده در ۹۸۱- ۹۰۸ ه. ق می‌نویسد: ابو عبدالله جعفر بن محمد صادق... یکی از امامان دوازده‌گانه مذهب شیعه است، او از بزرگان اهل بیت(ع) بوده و از جهت راستی در گفتارش ملقب به صادق گردیده است فضیلت او مشهورتر از آن است که من بخواهم آن را بیان کنم، وی در فن کیمیا، زجر، و فال سخنانی دارد... او در بقیع در مقبره‌ای که پدرش محمد باقر، جدش علی زین العابدین، و عموی جدش حسن بن علی (رضی الله عنهم اجمعین) در آن مدفون‌اند به خاک سپرده شد، آفرین به چنین قبر شریفی‌[۱۶].[۱۷].

جلوه‌هایی از شخصیت حضرت امام صادق(ع)‌

گستردگی علم امام صادق(ع)‌

امام صادق(ع) با فکر روشن و دید دقیق خود، سینه دانش‌ها را شکافت و دنیا را از دانش خود آکنده ساخت. هم اوست که می‌گوید: «سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَإِنَّهُ لَا يُحَدِّثُكُمْ أَحَدٌ بَعْدِي بِمِثْلِ حَدِيثِي»؛ از من سؤال کنید پیش از آنکه مرا از دست بدهید. بدرستی‌که پس از من، کسی مانند حدیث مرا به شما نخواهد گفت‌[۱۸]. و این سخنی بود که جز جدّ بزرگوارش امام امیر المؤمنین(ع)، کسی را یارای تکلّم به آن نبوده است. امام صادق(ع) در حدیث دیگری از گستردگی علوم و دانش‌های خود چنین سخن به میان آورده است: به خدا سوگند که من آنچنان به کتاب خدا از- اوّل تا آخرش- آگاهی دارم که گویا کتاب خدا در میان مشت من است که در آن اخبار آسمان، اخبار زمین، اخبار هر آنچه واقع شده، و اخبار آنچه تا قیامت واقع خواهد شد، آمده است که خداوند متعال خود فرموده است: «فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْءٍ» در آن روشنگری برای هر چیز است‌[۱۹].

بزرگترین جلوه گستردگی علمی امام صادق(ع) این بود که تعداد چهار هزار دانشجو از دریای دانش آن حضرت سیراب شده‌اند و دانش و فرهنگ را در جمیع تمدّن‌های اسلامی پخش کرده و پرچم معرفت دینی و احکام شرعی را برافراشته‌اند.[۲۰].

کرم و سخاوت امام صادق(ع)‌

امام صادق(ع) از گشاده‌دست‌ترین مردم بوده و به جهت رفاه حال فقرا و محرومان، از آنچه در نزد او بود، بذل و بخشش می‌فرمود. راویان اخبار از کرم و بخشش امام صادق(ع) داستان‌ها نقل کرده‌اند که بعضی از آنها را خواهید خواند:

۱. روزی اشجع سلّمی بر امام صادق(ع) وارد شد و آن حضرت را بیمار یافت. اشجع از سبب بیماری امام صادق سؤال کرد. امام صادق(ع) به او فرمود: از بیماری من سؤال نکن، بلکه بگو که برای چه حاجتی نزد من آمده‌ای؟ اشجع در پاسخ آن حضرت اشعاری به این مضمون خواند: «خداوند بر تو چه در حال خواب و چه در حال بیداری لباس عافیت بپوشاند و همان‌گونه که ذلّت درخواست کردن از دیگران را از زندگی تو بیرون کرد درد و بیماری را نیز از جسم و جانت بیرون کند»[۲۱]. امام(ع) حاجت او را دانست و به غلام گفت چه مقدار به همراه داری؟ غلام عرض کرد: چهارصد دینار. امام دستور داد تا چهارصد دینار را به‌ اشجع دادند[۲۲].

۲. مفضل بن رمانه که از راستگویان اصحاب و راویان امام صادق(ع) بود بر آن حضرت داخل شد و از تنگدستی خود شکایت کرد و از امام صادق خواست تا برایش دعا کند. امام(ع) به کنیز خود فرمودند که آن کیسه را که ابو جعفر منصور به ما هدیه کرده بیاور. کنیزک آن کیسه را آورد. امام صادق به او فرمودند: «در این کیسه چهارصد دینار است. آن را بگیر و برای زندگی خود خرج کن». مفضّل گفت: نه به خدا قسم. فدای تو گردم. منظور من این نبود. فقط می‌خواستم برایم دعا کنید. امام صادق(ع) فرمودند: «از دعا کردن برایت فروگذار نخواهم کرد».

۳. فقیری از امام صادق(ع) درخواست کمک کرد. امام صادق به او چهارصد دینار دادند. فقیر آن پول‌ها را گرفت و شکرگویان آنجا را ترک کرد. امام صادق(ع) به خادمش گفت: «او را بازگردان» خادم گفت: او از شما چیزی طلب کرد و شما به او دادید. حال آیا چه کاری پس از عطا باقی مانده است؟ امام صادق(ع) فرمودند: «پیامبر اکرم(ص) فرموده است: «بهترین صدقه آنست که گیرنده را بی‌نیاز کند». و ما این سائل را بی‌نیاز نکردیم. این انگشتر را به او بده. من این انگشتر را ده هزار درهم خریده‌ام و به او بگو که اگر خواست آن را بفروشد، به همین قیمت بفروشد»[۲۳].

۴. از دیگر نمونه‌های جود و سخاوت امام صادق(ع) و علاقه‌اش به نیکویی و خیرات، این است که آن حضرت باغی در نزدیکی مدینه داشتند که به «عین زیاد» معروف بود و درختان نخل بسیاری داشت. هنگامی که خرماها می‌رسید، به کارگران و وکلای خود دستور می‌دادند تا در دیوار آن باغ‌ سوراخ‌هایی ایجاد کنند تا مردم داخل باغ شده و از آن خرماها بخورند. آن حضرت برای رعایت حال همسایگان پیر، ضعیف و مریض باغ که توانایی آمدن به باغ و خوردن خرما را نداشتند، دستور می‌فرمودند که برای هرکدام از آنها مقداری پیشکش کنند و آنگاه دستور می‌داد تا کارگران آنچه باقی مانده به مدینه برده و بیشتر آن را در بین ضعفا و مستحقّان تقسیم کنند. محصول خرمای آن باغ، مساوی با چهار هزار درهم بود که آن حضرت به اندازه سه هزار درهم از آن را در راه خدا می‌دادند و فقط هزار درهم از آن برای آن حضرت باقی می‌ماند[۲۴].

۵. از دیگر جلوه‌های کرم آن حضرت این بود که آنقدر از طعام و لباس به بیچارگان و فقرا می‌داد که برای خانواده خودش از غذا و لباس چیزی باقی نمی‌ماند[۲۵]. روزی آن حضرت مشغول خوردن ناهار بودند. مردی از کنار آن حضرت گذشت و سلام نکرد. امام او را به خوردن غذا دعوت کردند. بعضی از حاضران گفتند سنّت این است که او اوّل سلام کند و سپس دعوت به غذا شود، در حالیکه این مرد عمدا سلام نکرد. امام(ع) با تبسّم ملیحی رو به آن مرد کردند و گفتند: «این فقه عراقی، آمیخته با بخل است.»..[۲۶].[۲۷].

صدقات پنهانی امام صادق(ع)‌

صدقه دادن پنهانی از برترین کارهاست که خداوند آن را بسیار دوست می‌دارد.؛ چراکه از اعمال خالصی است که مشوب به هیچ غرض و هدفی از اهداف دنیوی نبوده است و این راه و روش همه ائمه اطهار(ع) بوده است و هرکدام از آن بزرگواران، سرپرستی گروهی از فقرا و نیازمندان را به صورت ناشناس برعهده داشته‌اند. امام صادق(ع) در دل تاریک شب برمی‌خاست و از خانه خارج شده، انبانی پر از نان، گوشت و پول بر دوش مبارک خود حمل می‌کرد و آن را به سوی فقیران و نیازمندان مدینه می‌برد و بین آنها تقسیم می‌کرد، در حالی‌که آنها ایشان را نمی‌شناختند، و زمانی که آن حضرت به لقاء خداوند شتافتند، فقرای مدینه دیدند که آن صدقه‌های پنهانی قطع شده و تازه فهمیدند آورنده آن پول‌ها و نان‌ها، امام صادق(ع) بوده است‌[۲۸].

از نمونه این کارها جریانی است که آن را اسماعیل بن جابر نقل می‌کند. گوید: امام صادق(ع) به من کیسه‌ای محتوی پنجاه دینار داد و گفت: «این کیسه را به فلان شخص از بنی هاشم بده و به او نگو که من آن را فرستاده‌ام». من به نزد آن شخص رفته و کیسه را به او دادم. او به من گفت: این پول از کجا آمده است؟ به او گفتم: این از طرف کسی است که نمی‌خواهد او را بشناسی. آن علوی گفت: این مرد همیشه و در همه حال برای من چنین پولی را می‌فرستد و ما هربار، با آن پول امرار معاش می‌کنیم تا پول بعدی برسد. امّا نمی‌دانم چگونه است که جعفر بن محمد علی‌رغم اینکه مال زیاد دارد، هیچگاه با درهمی از مال خود به من کمک و یاری نمی‌کند[۲۹].[۳۰].

میهمان‌نوازی امام صادق(ع)‌

از دیگر جلوه‌های جود و کرم امام صادق(ع) میهمان‌نوازی آن حضرت بود. او میهمانان را دوست داشته و آنها را گرامی می‌داشت. آن حضرت خود شخصا به پذیرایی از میهمانان خود پرداخته و لذیذترین غذاها را به مقدار زیاد برای میهمانان می‌آورد و همیشه در وقت خوردن مکرّر به آنها می‌فرمود: «هر کدام از شماها که ما را بیشتر دوست دارد، بیشتر در نزد ما غذا بخورد». آن حضرت هر روز در وقت نهار دستور می‌دادند که ده طبق پر از غذا بر سر سفره بگذارند که بر سر هر طبقی ده نفر غذا می‌خوردند[۳۱].[۳۲].

تواضع امام صادق(ع)‌

و از دیگر جلوه‌های شخصیت بزرگ امام صادق(ع) این بود که آن حضرت، در عین حالی‌که سرور مسلمانان و پیشوای میلیون‌ها نفر بودند، خود را کسی ندانسته و شدیدا به تواضع و فروتنی عشق می‌ورزیدند. از نشانه‌های تواضع آن حضرت این بود که از نشستن روی فرش‌های گرانقیمت خودداری کرده و همیشه بر فرش حصیر می‌نشستند[۳۳]. آن حضرت همیشه از متکبّران و خودبزرگ‌بینان بیزار بوده و بر آنان خرده می‌گرفت. روزی از یکی از قبایل عبور می‌کردند. رو به مردی کرده و فرمودند: «بزرگ این قبیله کیست؟» مرد به سرعت در جواب آن حضرت گفت: من. امام(ع) از این حالت او خوششان نیامد و به او گفتند: «اگر تو آقا و بزرگوار بودی، به این سرعت نمی‌گفتی من»[۳۴].

از دیگر مصادیق تواضع و فروتنی امام صادق(ع) این است که: مردی روستایی چند روزی به خدمت امام صادق(ع) می‌آمد. امام صادق مدّتی از او بی‌خبر بودند. از اصحاب خود درباره او سؤال کردند. مردی از اصحاب که آن شخص روستایی را فرد مهمّی نمی‌دانست، خطاب به حضرت کرد و گفت او نبطی است. امام(ع) حرف او را این‌گونه ردّ کردند که: اصل هر مردی، عقل و حسب و دین اوست، و کرامت هر مردی تقوای اوست، و تمام مردم در اینکه از آدم زاده شده‌اند مساوی‌اند. آن مرد که این حرف را زده بود، خجالت کشید[۳۵].[۳۶].

اخلاق والای امام صادق(ع)‌

امام صادق(ع) به مرتبه بزرگی از اخلاق والای اسلامی و انسانی دست یافته بود. امام(ع) به واسطه همین اخلاق خوب، که امتداد اخلاق بزرگ‌منشانه جدّش رسول خدا- که همین اخلاق موجب برتری او بر سایر پیامبران گردیده بود- توانسته بود دل‌های مردم را به دست آورده، و عواطف و محبّت آنان را به خود جلب نماید. نشانه این مکارم اخلاق و بلندطبعی آن حضرت، این بود که به کسانی که به ایشان بدی روا می‌داشتند، خوبی و احسان می‌نمود. روایت شده است در ایام حج، یکی از حاجیان به گمان اینکه همیان یا کیسه پول خود را گم کرده است، به جست‌وجوی آن پرداخت و چون در مسجد پیامبر جز امام صادق که مشغول نماز بود کسی را ندید و آن حضرت را نمی‌شناخت، در آن حضرت درآویخت که تو همیان مرا برداشته‌ای. امام با کمال مدارا و نرمی به او گفتند: در همیان تو چه بوده است؟ مرد گفت هزار دینار. امام هزار دینار به او دادند و مرد به راه خود رفت. وقتی به منزل خود رسید همیان خود را یافت. به مسجد بازگشت و به جهت معذرت، به نزد امام رفت و هزار دینار را به آن حضرت تقدیم کرد. امام(ع) از قبول آن پول خودداری کرده و فرمودند: «چیزی که از دست من خارج شده است، دیگر به دست من بازنمی‌گردد» مرد مات و مبهوت شد و پرسید: این شخص کیست؟ به او گفتند: این جعفر صادق است. مرد همین‌طورکه می‌رفت با نهایت تحسین می‌گفت: بلی، چنین افعالی از چنین کسانی سر می‌زند[۳۷]. این شرافت و اصالت امام صادق(ع) و اخلاق والای آن حضرت بود که ایشان را واداشت تا مرد را تصدیق نموده و پول را به او بدهند. امام صادق(ع) فرموده‌اند: مروّت ما اهل بیت، بخشش درباره کسانی است که به ما ظلم کرده‌اند[۳۸]. امام صادق(ع) همواره باران اخلاق کریمانه‌اش را بر حاضران مجلس خود می‌بارید تا جایی که مردی از اهل سنت در وصف مجلس آن حضرت گفته است: «به خدا مجلسی را چون مجلس همنشینی با او پربار ندیدم»[۳۹].[۴۰].

صبر امام صادق(ع)‌

از صفات بارز امام صادق(ع) صبر آن حضرت و جزع نکردن بر مصائب و محنت‌های بزرگی است که به آن حضرت می‌رسیده است. یکی از مظاهر صبر آن حضرت، هنگام از دنیا رفتن فرزندش اسماعیل بود. فرزندی که از نظر ادب علم و فضیلت، چشم‌ها را خیره کرده بود. امام پس از مرگ اسماعیل، عدّه‌ای از اصحاب خود را جمع کرده و برای آنها سفره‌ای گسترد و در آن از بهترین غذاها آماده ساخت. هنگامی که آنان از خوردن غذا فارغ شدند، یکی از اصحاب از ایشان پرسید: مولای من، در شما اثری از حزن و اندوه بر فرزند از دست رفته‌ات، نمی‌بینم. امام(ع) در پاسخ او فرمودند: چگونه من این‌چنین که می‌بینید نباشم، درحالی‌که در خبر راستگوترین راستگویان -یعنی جدّش رسول خدا- آمده است که به اصحابش فرمود، من می‌میرم و شما می‌میرید[۴۱].[۴۲].

عبادت امام صادق(ع)‌

روآوردن امام صادق(ع) به عبادت و اطاعت خداوند تعالی از بارزترین صفات ایشان است. آن حضرت در زمانه خود از همه مردم بیشتر خدا را عبادت می‌کرده و در عبادت خود اخلاص را به بزرگترین وجهی رعایت می‌نموده است. اکنون خلاصه‌ای از شرح عبادات آن حضرت را می‌آوریم:

۱. نماز: نماز از والاترین و بااهمیت‌ترین عبادات در اسلام است و امام صادق(ع) در بسیاری از روایات خود، این مطلب را مورد تأکید قرار داده است. ایشان فرموده‌اند: «مَا تَقَرَّبَ الْعَبْدُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ بِشَيْ‌ءٍ أَفْضَلَ مِنَ الصَّلَاةِ»؛ بعد از معرفت خدا، هیچ عملی مانند نماز بنده را به خدا نزدیک نمی‌کند[۴۳].

و فرموده‌اند: برترین اعمال در نزد خدا روز قیامت، نماز است و هیچ‌کس بهتر از بنده‌ای نیست که در هنگام وضو گرفتن، نیکو وضو بگیرد[۴۴]. آن حضرت همچنین فرموده‌اند: «الصَّلَاةُ قُرْبَانُ كُلِّ تَقِيٍّ»؛ نماز مایه نزدیکی هر پرهیزکاری به خداوند است‌[۴۵]. همچنین آن حضرت فرموده‌اند: محبوب‌ترین کارها در نزد خداوند عزّ و جل نماز است و نماز از آخرین وصیت‌های پیامبران است و چه زیباست کار مردی که غسل کند و وضو بگیرد و به نیکویی وضو بگیرد. سپس گوشه‌ای خلوت برود که کسی جز خداوند او را نبیند و خداوند بر او اشراف داشته باشد درحالی‌که او رکوع و سجود می‌کند. هنگامی که عبد به سجده برود، و سجده‌اش را طولانی کند، ابلیس ناله می‌کند که وای بر من. اطاعتش کردند و من نافرمانی. به او سجده کردند و من از سجده به او خودداری کردم‌[۴۶].

ابو بصیر گوید: پس از شهادت امام صادق(ع) جهت عرض تسلیت بر امّ حمیده همسر امام صادق(ع) وارد شدم. گریه کرد و من از گریه او گریستم. سپس گفت: ای ابا محمّد، اگر هنگام مرگ امام صادق را دیده بودی، حتما چیز عجیبی می‌دیدی. ایشان هنگام مرگ چشمانش را باز کرد، سپس گفت: «تمام خویشاوندان مرا به نزد من فراخوانید» امّ حمیده گوید: ما حتّی یک نفر از فامیل را باقی نگذاشتیم مگر اینکه آنان را به نزد او آورده، همه را جمع کردیم. آن حضرت به تمام آنها نگاهی انداخته، سپس فرمودند: «إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَا تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاةِ»؛ شفاعت ما به کسانی که نماز را سبک بشمارند، نمی‌رسد[۴۷].

لازم به ذکر است که امام صادق(ع) هیچ‌یک از نمازهای نافله را ترک نمی‌کرده و تمام نمازهای نافله را باخضوع و خشوع و حضور قلب به‌جا می‌آوردند. هنگامی که امام صادق قصد نماز می‌کردند، رنگ چهره آن حضرت زرد می‌شد و تمام اعضای بدن آن حضرت از ترس خدای تعالی به لرزه می‌افتاد. مجموعه‌ای از دعاها از آن حضرت به یادگار مانده است که در حال وضو و توجّه به نماز، در حال قنوت و بعد از نماز، آن حضرت به‌وسیله این کلمات با خداوند نجوا می‌کرده است‌[۴۸].

۲. روزه: روزه یکی از عبادات مهم اسلام است و این بدان جهت است که براین عبادت، آثار مهم اجتماعی، طبّی و اخلاقی مترتّب شده و روزه سپری در برابر آتش جهنّم است. هم‌چنان که امام صادق(ع) در روایت چنین فرموده‌اند: «وَ هُوَ جُنَّةٌ مِنَ النَّارِ»[۴۹]. امام صادق(ع) این‌چنین روزه‌داران را به آراستن خود به اخلاق و آداب روزه‌داری ترغیب و تشویق فرموده است: «إِذَا صُمْتَ فَلْيَصُمْ سَمْعُكَ وَ بَصَرُكَ وَ لِسَانُكَ مِنَ الْقَبِيحِ وَ الْحَرَامِ وَ دَعِ الْمِرَاءَ وَ أَذَى الْخَادِمِ وَ لْيَكُنْ عَلَيْكَ وَقَارُ الصِّيَامِ وَ لَا تَجْعَلْ يَوْمَ صَوْمِكَ مِثْلَ يَوْمِ فِطْرِكَ سَوَاءً...»؛ و چون روزه گرفتی، باید که گوش، چشم و زبانت نیز روزه بدارد و به قبیح و حرام باز نشود. جدال را ترک کن، به خدمتکار خود آزار مرسان، وقار روزه را حفظ کن و مبادا که روز روزه‌داری‌ات با روزی که روزه نداری، یکسان باشد[۵۰].

امام صادق(ع) بیشتر روزهای عمر شریفش را به جهت نزدیکی به خداوند متعال، روزه‌دار بود و این مسأله در ماه مبارک رمضان، شکل دیگری به خود می‌گرفت. آن حضرت باشوق و اشتیاق زایدالوصفی به استقبال ماه مبارک رمضان می‌رفتند و چند دعای مهم برای وقت دیدن هلال ماه مبارک رمضان از ایشان به‌جا مانده است. همچنان که دعاهای دیگری در خصوص روزهای دیگر ماه مبارک رمضان، همچنین شب‌های مبارک قدر و روز عید فطر و روز عید قربان از آن حضرت به جای مانده است.

۳. حج: حج گذشته از قداست و معنویتی که دارد، از مهمترین گردهم‌آیی‌های سیاسی و عبادی است که همه ساله در عالم اسلام برپا می‌شود. مهمترین مشکلاتی که مسلمانان با آن مواجه هستند، چه از نظر اقتصادی یا اجتماعی و یا مشکلات سیاسی داخلی و خارجی، همه و همه در حج به معرض دید همه مسلمانان درمی‌آید. حج یکی از مهمترین وسائل ارتباطی است که مسلمانان جهان در آن با یکدیگر آشنا می‌شوند. امام صادق(ع) به دفعات متعدّد عمل حج را به انجام رساندند و با بسیاری از حاجیان مسلمان در این سفرها دیدار کردند. امام صادق(ع) در تمام این دیدارها، همیشه معلّم و ارشادکننده آنها به مسائل حج بوده‌اند. ایشان و پدر بزرگوارشان امام محمّد باقر(ع) همیشه کوشش داشته‌اند تا احکام حج را به صورتی مفصّل بیان نمایند و محدثان و فقها، احکام این فریضه مهم را از این دو امام بزرگ ثبت و ضبط نموده‌اند و اگر این دو شخصیت بزرگ نبودند، مسائل و احکام حج هرگز دانسته نمی‌شد.

امام صادق(ع) همواره همه مراسم مختلف حج از طواف و وقوف در عرفات و منی گرفته تا سایر اعمال را با خضوع و خشوع کامل به انجام می‌رساندند. بکر بن محمد ازدی گوید: طواف می‌کردم و در کنار من امام ابو عبد الله الصادق(ع) بود. هنگامی که آن حضرت از طواف فارغ شد، به سمت دیگری رفتند و دو رکعت نماز بین رکن بیت و حجر الاسود به‌جای آوردند. شنیدم که در هنگام سجود این نماز می‌فرمودند: «سَجَدَ وَجْهِي لَكَ تَعَبُّداً وَ رِقّاً، وَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ حَقّاً حَقّاً، الْأَوَّلُ قَبْلَ كُلِّ شَيْ‌ءٍ، وَ الْآخِرُ بَعْدَ كُلِّ شَيْ‌ءٍ. وَ هَا أَنَا ذَا بَيْنَ يَدَيْكَ، نَاصِيَتِي بِيَدِكَ، فَاغْفِرْ لِي إِنَّهُ لَا يَغْفِرُ الذَّنْبَ الْعَظِيمَ غَيْرُكَ، فَاغْفِرْ لِي فَإِنِّي مُقِرٌّ بِذُنُوبِي عَلَى نَفْسِي، وَ لَا يَدْفَعُ الذَّنْبَ الْعَظِيمَ غَيْرُكَ...»؛ خداوندا، صورت من از روی بندگی و عبودیت در درگاه تو بر خاک افتاده و به درستی که هیچ خداوندی جز تو نیست. تویی که قبل از هرچیز بوده‌ای و بعد از هر چیز خواهی بود، و هان این منم که در پیشگاه تو ایستاده‌ام و موی پیشانی‌ام به دست توست. خدایا بر من ببخش که همانا گناه بزرگ را جز تو کسی نمی‌آمرزد. پس مرا ببخش که من به گناهانم اقرار کرده‌ام. خدایا مرا ببخش که گناه بزرگ را جز تو کسی نمی‌بخشد. سپس سر مبارکش را از سجده برداشت، گویا که صورتش را در آب فرو برده باشد، از شدّت اشک خیس شده بود[۵۱]. حماد بن عثمان گوید: ابا عبدالله جعفر بن محمد را دیدم که در موقف عرفات، دست بر آسمان برداشته بود، در همانجایی که پیامبر اکرم در آن وقوف می‌کرد، و کف دستانش به سمت آسمان بود[۵۲].

هنگامی که آن حضرت از خانه کعبه خارج می‌شد، این‌گونه می‌فرمود: «اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ، اللَّهُ أَكْبَرُ، اللَّهُمَّ لَا تُجْهِدْ بَلَاءَنَا، وَ لَا تُشْمِتْ بِنَا أَعْدَاءَنَا، فَإِنَّكَ أَنْتَ الضَّارُّ النَّافِعُ»؛ الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر. خداوندا امتحان ما را سخت نکن. دشمنان ما را به شماتت ما وامدار. همانا که تو هم آسیب‌رسان و هم مددکننده‌ای‌[۵۳]. حفص بن عمر -مؤذّن علی ابن یقطین- گوید: ما همیشه این روایت را نقل می‌کردیم که در حج سال ۱۴۰ هجری، بهترین مردم در میان مردم به‌پا خواهد خواست. من در آن سال به حج رفتم. ناگاه دیدم اسماعیل بن عبدالله بن عباس در میان مردم به‌عنوان امیر الحاج‌ به‌پا خواسته است. من از دیدن این منظره، به شدّت ناراحت شدم. امّا طولی نکشید که دیدیم جعفر صادق(ع) بر روی استری سوار و ایستاده است. بازگشتم و به اصحاب خود بشارت داده و گفتم این است آن بهترین مردم که ما آن را روایت می‌کردیم‌[۵۴].

امام صادق(ع) از بزرگترین خشوع‌کنندگان و دعاکنندگان در مواقف حج بودند. روایت شده که سفیان ثوری گفته است: به خدا قسم که دیدم جعفر بن محمد را، و ندیدم حاجی‌ای را که در مشاعر وقوف کرده باشد و در تضرّع و ابتهال و ناله و زاری به درگاه خداوند بیش از او یا به مانند او عملی انجام داده باشد. هنگامی که او به عرفات رسید، از مردم کناره گرفت و در دعا و نیایش به درگاه خدا در آن موقف شریف، غرق شد.[۵۵].

منابع

پانویس

  1. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۸، ص ۱۹.
  2. کافى، ج۱، ص۳۰۷.
  3. کافى، ج۱، ص۳۰۷.
  4. تهذیب التهذیب، ج۲، ص۱۰۴.
  5. «سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیده‌ایم به میراث دادیم» سوره فاطر، آیه ۳۲.
  6. تاریخ یعقوبى، ج۳، ص۱۷.
  7. الجرح و التعدیل، ج۲، ص۴۸۷.
  8. الامام الصادق و المذاهب الاربعة، ج۱، ص۵۸.
  9. حلیة الاولیا، ج۱، ص۷۲.
  10. البته اگر منظور شهرستانى، درگیرى آشکار از قبیل جنگ و سازماندهى تشکیلات فعال سیاسى باشد صحیح است وگرنه ما این حرف را قبول نداریم.
  11. الملل و النحل، ج۱، ص۱۴۷.
  12. مناقب ابو حنیفه، ج۱، ص۱۷۲؛ تحفه اثنى عشریه، ص۸.
  13. صفوة الصفوة، ج۲، ص۹۴.
  14. مطالب السئول، ج۲، ص۵۶.
  15. تهذیب الاسماء، ج۱، ص۱۴۹.
  16. وفیات الاعیان، ج۱، ص۳۲۷.
  17. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۸، ص ۲۳.
  18. ذهبى، تاریخ الاسلام، ج۶، ص۴۵؛ تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۱۵۷؛ تهذیب الکمال فى اسماء الرجال، ج۵، ص۷۹.
  19. اصول کافى، ج۱، ص۲۲۹؛ آیه شریفه در متن روایت به همین ترتیب آمده است، البته این آیه در قرآن به این صورت آمده است: ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ... «و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.
  20. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۸، ص ۲۹.
  21. أَلْبَسَكَ اللَّهُ مِنْهُ عَافِيَةً *** فِي نَوْمِكَ الْمُعْتَرِي وَ فِي أَرَقِكَ /// يُخْرِجُ مِنْ جِسْمِكَ السِّقَامَ كَمَا *** أَخْرَجَ ذُلَّ السُّؤَالِ مِنْ عُنُقِكَ
  22. مناقب آل ابى طالب، ج۴، ص۳۴۵؛ امالى طوسى، ج۱، ص۲۸۷.
  23. أحمد مغنیة، الإمام جعفر الصادق، ص۴۷.
  24. أحمد مغنیة، الإمام جعفر الصادق، ص۴۷.
  25. تاریخ الاسلام، ج۶، ص۴۵؛ مرآت الزمان، ج۶، ص۱۶۰؛ تهذیب الکمال، ج۵، ص۸۷.
  26. حیاة الإمام الصادق(ع)، ج۱، ص۶۴، به نقل از نثر الدرر.
  27. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۸، ص ۳۰.
  28. الامام جعفر الصادق، ص۴۷.
  29. مجموعه ورام، ج۲، ص۸۲.
  30. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۸، ص ۳۳.
  31. الامام جعفر الصادق، ص۴۶.
  32. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۸، ص ۳۴.
  33. النجوم الزاهرة، ج۵، ص۱۷۶.
  34. محمد بن سعد، طبقات کبرى، ج۱، ص۳۲.
  35. حیاة الامام الصادق(ع)، ج۱، ص۶۶، به نقل از مطالب السؤول.
  36. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۸، ص ۳۴.
  37. الامام جعفر الصادق، ص۴۸.
  38. خصال، ص۱۱.
  39. اصول کافى، ج۲، ص۶۵۷.
  40. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۸، ص ۳۵.
  41. الامام جعفر الصادق، ص۴۹.
  42. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۸، ص ۳۶.
  43. مجموعه ورام، ج۲، ص۸۶.
  44. وسائل الشیعه، ج۶، ص۴۳۲؛ ج۸، ص۱۲۹.
  45. وسائل الشیعه، ج۴، ص۴۳؛ ج۴۴، ص۲۶۲.
  46. وسائل الشیعه، ج۳، ص۲۶.
  47. وسائل الشیعه، ج۳، ص۱۷.
  48. ر.ک: صحیفه صادقیه، که مجموعه دعاهایى است که از امام صادق(ع) مأثور است.
  49. وسائل الشیعه، ج۳، ص۲۹۰.
  50. وسائل الشیعه، ج۱، ص۱۶۵.
  51. قرب الاسناد، ص۲۸.
  52. قرب الاسناد، ص۳۱.
  53. قرب الاسناد، ص۳.
  54. قرب الاسناد، ص۹۸.
  55. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۸، ص ۳۷.