آیه مودت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
(←مقدمه) |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
[[خواجه نصیر الدین طوسی]] در تجرید الاعتقاد، آنجا که از طریق [[افضلیت امیرالمؤمنین]]{{ع}} بر [[امامت]] آن [[حضرت]] [[استدلال]] کرده است، [[آیه مودت]] را یکی از [[دلایل]] [[افضلیت]] آن حضرت به شمار آورده و گفته است: {{عربی|و وجوب المحبة}}. [[علامه حلّی]] در شرح آن گفته است: «این نوزدهمین وجه افضلیت امیرالمؤمنین{{ع}} است. تقریر آن چنین است: [[محبت]] و [[مودت]] [[علی]]{{ع}} نه دیگر [[صحابه]]، [[واجب]] بوده است، پس او بر دیگر [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} [[برتر]] است. بیان مقدمه اول آن است که او از اولی القربی است، پس مودتش به [[دلیل]] [[کلام خداوند]]: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> واجب است»<ref>کشف المراد، ص۵۳۴.</ref>. | [[خواجه نصیر الدین طوسی]] در تجرید الاعتقاد، آنجا که از طریق [[افضلیت امیرالمؤمنین]]{{ع}} بر [[امامت]] آن [[حضرت]] [[استدلال]] کرده است، [[آیه مودت]] را یکی از [[دلایل]] [[افضلیت]] آن حضرت به شمار آورده و گفته است: {{عربی|و وجوب المحبة}}. [[علامه حلّی]] در شرح آن گفته است: «این نوزدهمین وجه افضلیت امیرالمؤمنین{{ع}} است. تقریر آن چنین است: [[محبت]] و [[مودت]] [[علی]]{{ع}} نه دیگر [[صحابه]]، [[واجب]] بوده است، پس او بر دیگر [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} [[برتر]] است. بیان مقدمه اول آن است که او از اولی القربی است، پس مودتش به [[دلیل]] [[کلام خداوند]]: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> واجب است»<ref>کشف المراد، ص۵۳۴.</ref>. | ||
[[علامه حلی]]، در دو کتاب دیگر خود، یعنی «[[منهاج الکرامه (کتاب)|منهاج الکرامه]]» <ref>منهاج الکرامة، ص۱۴۷.</ref> و «[[نهج الحق و کشف الصدق (کتاب)|نهج الحق و کشف الصدق]]»<ref>نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۷۵.</ref> به آیه «مودت» بر [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}} استدال کرده است. [[زینالدین بیاضی]] در [[الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم (کتاب)|الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم]]<ref>الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، ج۱، ص۱۸۸.</ref>، [[عبدالرزاق لاهیجی]] در «[[گوهر مراد (کتاب)|گوهر مراد]]»<ref>گوهر مراد، ص۵۴۶.</ref>، [[سید عبدالله شبر]] در | [[علامه حلی]]، در دو کتاب دیگر خود، یعنی «[[منهاج الکرامه (کتاب)|منهاج الکرامه]]» <ref>منهاج الکرامة، ص۱۴۷.</ref> و «[[نهج الحق و کشف الصدق (کتاب)|نهج الحق و کشف الصدق]]»<ref>نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۷۵.</ref> به آیه «مودت» بر [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}} استدال کرده است. [[زینالدین بیاضی]] در [[الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم (کتاب)|الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم]]<ref>الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، ج۱، ص۱۸۸.</ref>، [[عبدالرزاق لاهیجی]] در «[[گوهر مراد (کتاب)|گوهر مراد]]»<ref>گوهر مراد، ص۵۴۶.</ref>، [[سید عبدالله شبر]] در «[[حق الیقین فی معرفه اصول الدین (کتاب)|حق الیقین فی معرفه اصول الدین]]»<ref>حق الیقین فی معرفه اصول الدین، ج۱، ص۱۹۹.</ref>، و [[سید علی موسوی بهبهانی]] در «[[مصباح الهدایة فی اثبات الولایة (کتاب)|مصباح الهدایة فی اثبات الولایة]]»<ref>مصباح الهدایة إلی اثبات الولایة، ص۱۷۴-۱۷۹.</ref> نیز به [[آیه]] «مودت» بر [[افضلیت]] و [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}} استدال کردهاند. | ||
این [[استدلال]] از سوی افرادی چون [[ابن تیمیه]] در | این [[استدلال]] از سوی افرادی چون [[ابن تیمیه]] در «[[منهاج السنة النبویة (کتاب)|منهاج السنة النبویة]]»<ref>این کتاب در رد کتاب «منهاج الکرامة» علامه حلی نوشته شده است.</ref>، [[فضل بن روزبهان]] در «[[ابطال نهج الباطل و اهمال کشف العاطل (کتاب)|ابطال نهج الباطل و اهمال کشف العاطل]]»<ref>این کتاب در رد کتاب «نهج الحق و کشف الصدق» علامه حلی نوشته شده است.</ref>، و [[عبدالعزیز دهلوی]] در «[[التحفه الاثناعشریه (کتاب)|التحفه الاثناعشریه]]»<ref>این کتاب در رد ادله شیعه بر امامت امیرالمؤمنین{{ع}} نوشته شده است.</ref> مورد نقد واقع شده است و از سوی [[عالمان شیعه]]، مانند [[ میر حامد حسین هندی]] در «[[عقبات الانوار (کتاب)|عقبات الانوار]]»<ref>این کتاب در پاسخ به اشکالات عبدالعزیز دهلوی نگارش یافته است.</ref>، قاضی [[نورالله شوشتری]] در «[[احقاق الحق و ازهاق الباطل (کتاب)|احقاق الحق و ازهاق الباطل]]»<ref>این دو اثر در پاسخ به فضل بن روزبهان نگارش یافته است.</ref>، شیخ [[محمد حسن مظفر]] در «[[دلائل الصدق لنهج الحق (کتاب)|دلائل الصدق لنهج الحق]]»<ref>این دو اثر در پاسخ به فضل بن روزبهان نگارش یافته است.</ref>، [[سید شرفالدین عاملی]] در «الکلمة الغراء»<ref>الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء{{س}} درباره چند آیه قرآنی در فضایل حضرت زهرا{{س}} نگارش یافته است.</ref> و [[سید علی میلانی]] در «[[نفحات الازهار (کتاب)|نفحات الازهار]]»<ref>این کتاب، تلخیص و تعریب کتاب «عقبات الأنوار» است.</ref> به نقدها و اشکالات آنان پاسخ داده شده است.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۹۱.</ref> | ||
== مفاهیم و مفردات آیه== | == مفاهیم و مفردات آیه== |
نسخهٔ ۶ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۲۵
بزرگترین ابراز مودّت نسبت به این خاندان، پذیرش رهبری و امامت آنان و مقدم داشتن ایشان بر دیگران و حجّت شمردن قول و فعل آنان است و وقتی مودّت، واجب الهی باشد، اطاعت نیز تکلیف الهی است و شایستگی و برتری همه جانبۀ آنان معیار لزوم این اطاعت است. پس آیۀ مودت، از پشتوانهها و دلایل امامت ائمه(ع) محسوب میشود، چون مودّت، تنها محبت قلبی نیست، بلکه فرمانبرداری محبّانه و اطاعت مطلق از مقام ولایت آنان است و تنها امر تشریفاتی و اخلاقی نیست، بلکه فریضۀ الهی است[۱].
مقدمه
یکی از آیات قرآنی که به آن بر امامت اهل بیت پیامبر(ص) استدال شده، آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾[۲] است که به اختصار آیه «مودت» نامیده میشود. خداوند در آیه ۲۳ سوره شوری فرموده است: ﴿ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ﴾[۳].
خواجه نصیر الدین طوسی در تجرید الاعتقاد، آنجا که از طریق افضلیت امیرالمؤمنین(ع) بر امامت آن حضرت استدلال کرده است، آیه مودت را یکی از دلایل افضلیت آن حضرت به شمار آورده و گفته است: و وجوب المحبة. علامه حلّی در شرح آن گفته است: «این نوزدهمین وجه افضلیت امیرالمؤمنین(ع) است. تقریر آن چنین است: محبت و مودت علی(ع) نه دیگر صحابه، واجب بوده است، پس او بر دیگر اصحاب پیامبر(ص) برتر است. بیان مقدمه اول آن است که او از اولی القربی است، پس مودتش به دلیل کلام خداوند: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾[۴] واجب است»[۵].
علامه حلی، در دو کتاب دیگر خود، یعنی «منهاج الکرامه» [۶] و «نهج الحق و کشف الصدق»[۷] به آیه «مودت» بر امامت امیرالمؤمنین(ع) استدال کرده است. زینالدین بیاضی در الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم[۸]، عبدالرزاق لاهیجی در «گوهر مراد»[۹]، سید عبدالله شبر در «حق الیقین فی معرفه اصول الدین»[۱۰]، و سید علی موسوی بهبهانی در «مصباح الهدایة فی اثبات الولایة»[۱۱] نیز به آیه «مودت» بر افضلیت و امامت امیرالمؤمنین(ع) استدال کردهاند.
این استدلال از سوی افرادی چون ابن تیمیه در «منهاج السنة النبویة»[۱۲]، فضل بن روزبهان در «ابطال نهج الباطل و اهمال کشف العاطل»[۱۳]، و عبدالعزیز دهلوی در «التحفه الاثناعشریه»[۱۴] مورد نقد واقع شده است و از سوی عالمان شیعه، مانند میر حامد حسین هندی در «عقبات الانوار»[۱۵]، قاضی نورالله شوشتری در «احقاق الحق و ازهاق الباطل»[۱۶]، شیخ محمد حسن مظفر در «دلائل الصدق لنهج الحق»[۱۷]، سید شرفالدین عاملی در «الکلمة الغراء»[۱۸] و سید علی میلانی در «نفحات الازهار»[۱۹] به نقدها و اشکالات آنان پاسخ داده شده است.[۲۰]
مفاهیم و مفردات آیه
اجر
«اجر» در لغت به معنای چیزی است که در مقابل عمل فردی به او پرداخت میشود. اجری که خداوند در برابر کارهای نیک، به انسان میدهد، ثواب (پاداش) نام دارد[۲۱]. مصداق اجر ممکن است یاد و ذکر نیک باشد، چنان که مهریه زن نیز اجر نامیده شده است[۲۲]. پاداش عمل که اجر نام دارد، گاهی دنیوی است و گاهی اخروی، چنان که فرموده است: ﴿وَآتَيْنَاهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ﴾[۲۳]. اجر دنیوی ابراهیم(ع) را به او دادیم و او در آخرت از صالحان خواهد بود. اجر دنیوی خداوند به ابراهیم، به نام و یاد نیک، فرزند صالح و رضایت پیروان ادیان [ابراهیمی] از او تفسیر شده است[۲۴]؛ تفاوت اجر با اجرت این است که اجر هم در مورد ثواب دنیوی به کار میرود و هم در مورد ثواب اخروی، ولی «اجرت» فقط در ثواب دنیوی به کار میرود. و تفاوت اجر با جزا این است که اجر تنها در مورد نفع به کار میرود، ولی جزا هم بر نفع اطلاق میشود و هم بر ضرر، چنان که فرموده است: ﴿وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا﴾[۲۵]، و نیز فرموده است: ﴿فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ﴾[۲۶][۲۷]. در قرآن کریم، لفظ اجر، غالباً بر آن چه خداوند به عنوان جزای کارهای عبادی، و برای مؤمنان و صالحان در آخرت، آماده کرده است، یعنی مقامات قرب و درجات ولایت که بهشت نیز از جمله آنهاست، اطلاق شده است، آری در آیه ﴿إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ﴾[۲۸] که حکایت سخن یوسف(ع) است، و نیز در آیه ﴿وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَيْثُ يَشَاءُ نُصِيبُ بِرَحْمَتِنَا مَنْ نَشَاءُ وَلَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ﴾[۲۹]، (در این دو آیه)، بر جزای دنیوی نیک، اجر اطلاق شده است[۳۰].
مودت
«مودت» از ریشه وُدّ، به معنای دوستی است، و در معنای آرزو نیز به کار میرود، که آن هم متضمن معنای دوستی است؛ زیرا انسان چیزی را آرزو میکند که دوست دارد. در آیات قرآن هر دو معنای آن به کار رفته است. مودت به معنای دوستی، مانند: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾[۳۱]، ﴿وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً﴾[۳۲]، ﴿وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ﴾[۳۳]. و مودت به معنای آرزو، مانند: ﴿وَدَّتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ﴾[۳۴]، ﴿رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ﴾[۳۵] و ﴿وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ﴾[۳۶]. برخی گفتهاند: معنای مودت خداوند نسبت به بندگانش، مراعات کردن حال آنان است[۳۷]. دیگر لغتشناسان نیز مودت را به محبت معنا کرده و یاد آور شدهاند که در معنای تمنّی (آرزو) نیز به کار میرود[۳۸]. ابوهلال عسکری میان وُدّ و حُبّ فرق گذاشته و گفته است حُبّ در جایی به کار میرود که دوستی ناشی از میل طبیعی و حکمت است، ولی وُدّ در دوستیای که فقط ناشی از میل طبیعی است به کار میرود، لذا در جایی که انسان فرد دیگری را دوست دارد گفته میشود أحب فلانا و أوده، ولی در مورد نماز گفته میشود: الگو:عربی أحب الصلوة، و گفته نمیشود: الگو:عربی أود الصلوة[۳۹]. این سخن، درست نیست؛ زیرا اگر کاربرد مودت به دوستی ناشی از میل طبیعی اختصاص میداشت، در مورد دوستی خداوند نسبت به بشر به کار نمیرفت، در حالی که «ودود» یکی از اسمای حسنای خداوند است، که یا از باب «فعول» به معنای مفعول است، یعنی خداوند محبوب اولیاء میباشد، و یا به معنای فاعل است، یعنی خداوند بندگان صالح خود را دوست دارد و از آنان راضی است[۴۰].
قربی
واژه «قربی»، مصدر و از ریشه «قرب» (در مقابل بُعد) به معنای نزدیک بودن است. واژه «قرب» در مورد نزدیکی مکانی به کار میرود، و واژه «قُربت» در قرب از حیث منزلت، استعمال میشود، و واژه قُربی و قرابت، در نسبت خویشاوندی به کار میرود[۴۱].
کلمه «قرب» و مترادفات و مشتقات آن در قرآن کریم، در موارد زیر به کار رفته است:
- قرب مکانی، مانند: ﴿فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا﴾[۴۲].
- قرب زمانی، مانند: ﴿اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ﴾[۴۳].
- قرب نَسبی (خویشاوندی) مانند: ﴿وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُو الْقُرْبَى﴾[۴۴]، ﴿وَلِذِي الْقُرْبَى﴾[۴۵]. قرب مکانتی و منزلتی، مانند: ﴿الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ﴾[۴۶] و ﴿السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ﴾[۴۷] ۱۱.</ref>. پیشگامان در خیرات، پیشگامان در برخورداری از رحمت الهیاند، آنان مقربان در پیشگاه الهیاند. و درباره عیسی(ع) فرموده است: ﴿وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ﴾[۴۸]: در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان خواهد بود.
- به معنای رعایت، مانند: ﴿إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ﴾[۴۹]، و ﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ﴾[۵۰].
- به معنای قدرت، مانند: ﴿وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ﴾[۵۱] و ﴿وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَلَكِنْ لَا تُبْصِرُونَ﴾[۵۲][۵۳].
- استثناء (الا): درباره این که استثناء در آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾[۵۴] متصل است یا منقطع، سه دیدگاه مطرح شده است:
- استثناء در آیه منقطع است. قرطبی از زجاج و نحاس نقل کرده که استثناء در آیه﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾ را منقطع دانستهاند[۵۵]. در تفسیر جلالین نیز استثناء منقطع دانسته شده است[۵۶]. محیالدین عربی[۵۷]، مراغی[۵۸]، شیخ مفید[۵۹] و ابوالفتوح رازی[۶۰] نیز استثناء در آیه را منقطع دانستهاند. ملافتح الله کاشانی این قول را به اکثر مفسران نسبت داده است[۶۱].
- استثناء در آیه متصل است. بیضاوی، در تفسیر آیه گفته است: بر تبلیغ رسالت از شما اجر و نفعی نمیخواهم، مگر این که مرا به خاطر قرابتی که به شما دارم دوست بدارید، یا اقربا و خویشاوندانم را دوست بدارید. سپس گفته است: قیل: الاستثناء منقطع و المعنی: لا أسألکم أجرا قط ولکن أسألکم المودة: گفته شده است، استثناء منقطع است و معنا این است که هرگز از شما اجری نمیخواهم، لکن مودت خود با خویشانم را از شما میخواهم[۶۲]. از آنجا که عبارت «قیل» معمولاً ناظر به ضعف و نادرستی دیدگاه است، میتوان گفت رأی بیضاوی این است که استثناء در آیه متصل است، البته اجر شمردن مودت، مجازی و ادعایی است نه حقیقی. علامه طباطبایی نیز گفته است: ظاهر استثناء این است که متصل است، با این ادعا که مودت اجر میباشد، و به تکلّفی که برای منقطع بودن استثناء شده است، نیازی نیست[۶۳].
- عدهای از مفسران هر دو وجه را جایز شمردهاند. زمخشری در این باره گفته است: جایز است که استثناء متصل باشد، یعنی از شما اجری جز این که خویشاوندانم را دوست بدارید، نمیخواهم و این در حقیقت اجر نیست؛ زیرا خویشاوندان پیامبر(ص)، خویشاوندان آنان (قریش) نیز میباشند، و صله (پیوند دوستی) با آنان مقتضای مروت است. و جایز است که منقطع باشد، یعنی هرگز از شما اجری نمیخواهم لکن میخواهم که خویشاوندان مرا- که خویشاوندان شما نیز هستند- دوست بدارید[۶۴].
فخر رازی، نخست ادله چهارگانهای را بر این که درخواست اجر در ازای ابلاغ رسالت الهی جایز نیست، اقامه کرده است، آن گاه درخواست اجر در آیه شریفه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾ را بر اساس این که استثناء متصل یا منقطع باشد، توجیه کرده است. بر اساس متصل بودن استثناء گفته است معنای آیه این است که من غیر از مودت خویشاوندانم از شما اجری نمیخواهم، و آن هم در حقیقت اجر نیست؛ زیرا مودت هر مسلمانی بر مسلمان دیگر واجب است، لذا مودت بزر گان و شریفترین آنان به طریق اولی واجب خواهد بود. بنابراین تقدیر آیه این است: ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾ اجر نیست، پس در واقع اجری درخواست نشده است. توجیه آیه بر اساس منقطع بودن استثناء این است که با جمله ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا﴾ کلام تمام است و عبارت ﴿إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾ کلامی است مستقل، و ﴿إِلَّا﴾ به معنای «لکن» است، و معنای آن این است: لکن قرابتم را به شما یادآوری میکنم[۶۵]. آلوسی نیز هر دو وجه را ذکر نموده است، ولی منقطع بودن آن را، به دلیل این که موهم ناسازگاری با آیات نافی اجر در باب رسالت نخواهد بود، ترجیح داده است[۶۶]. شیخ طوسی[۶۷]، امین الاسلام طبرسی[۶۸] و ملافتح الله کاشانی[۶۹] از مفسران شیعه نیز هر دو وجه را جایز شمردهاند.[۷۰]
ارزیابی
وجوه و ادله عقلی یا نقلی که قائلان به منقطع بودن استثناء بر نادرستی متصل بودن استثناء بیان کردهاند، ناظر به این است که مودت - خواه مودت پیامبر مقصود باشد یا مودت خویشاوندان پیامبر- اجر حقیقی باشد، ولی قائلان به متصل بودن استثناء نیز اجر حقیقی بودن مودت برای رسالت پیامبر اکرم(ص) را قبول ندارند، بلکه آن را مجازی و ادعایی دانستهاند. بنابراین، نتیجه هر دو دیدگاه یک چیز خواهد بود. با این حال با توجه به این قاعده ادبی که اصل در استثناء آن است که متصل باشد، مگر آنکه متصل بودن استثناء ممکن نباشد و وجه معقولی برای آن وجود نداشته باشد، دیدگاه کسانی که استثناء در آیه ﴿إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾ را متصل دانستهاند، راجح است. شمسالدین اصفهانی، در این باره گفته است: آن چه از لفظ استثناء به ذهن تبادر میکند، استثناء متصل است، بدین جهت است که فقها، تا جایی که امکان داشته باشد، استثناء را بر متصل حمل کردهاند، و حتی در مواردی که ظاهر کلام با استثناء متصل سازگاری ندارد، برای حمل بر متصل، لفظی را در تقدیر گرفتهاند، مانند: عندی مأة درهم الا ثوبا که لفظ قیمة ثوب را در تقدیر گرفتهاند، تا استثناء متصل باشد[۷۱]. بر این اساس، از آنجا که میتوان با ادعایی و مجازی بودن اجر شمردن مودت، استثناء را بر متصل حمل کرد، بر منقطع دانستن آن رجحان دارد.[۷۲]
اقوال و آراء
درباره این که مقصود از ﴿إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾ در آیه شریفه چیست، آراء و اقوال مختلفی مطرح شده است که عبارتاند از:
- درخواست یاری و ترک دشمنی از قریش: آیه در مکه نازل شده و مخاطب آن کافران و مشرکان قریش بوده است، یعنی پیامبر اکرم(ص) به آنان فرموده است: اگر به من به عنوان پیامبر الهی ایمان نمیآورید و یاریام نمیکنید، بر اساس رابطه خویشاوندی که با شما دارم، مرا کمک کنید و از دشمنی با من دست بردارید. طبری[۷۳]، ابن کثیر[۷۴] و شوکانی[۷۵] این دیدگاه را برگزیدهاند. آلوسی این دیدگاه را به جمهور (اهل سنت) نسبت داده است[۷۶]. از عکرمه، مجاهد، قتاده، سدی، ابومالک، عبدالرحمن بن زید[۷۷]، عطاء بن دینار و ضحاک[۷۸]، به عنوان طرفداران این قول نام برده شده است.
استدلال: بر این دیدگاه به روایتی از ابن عباس که در صحیح بخاری و مسلم و دیگر منابع روایی و تفسیری اهل سنت نقل شده، استدلال شده است. بر اساس این روایت، از ابن عباس درباره معنای آیه ﴿إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾ سؤال شد، قبل از آنکه او پاسخ دهد، سعید بن جبیر گفت مقصود، مودت خویشاوندان پیامبر(ص) است، ابنعباس به او گفت شتاب کردی، همه قبایل قریش با پیامبر(ص) خویشاوند بودند، رسول خدا(ص) به آنان گفت من در ازای رسالتم از شما اجری نمیخواهم، درخواست من این است که حرمت خویشاوندی میان من و شما را پاس دارید، یعنی اگر به من ایمان نمیآورید، به مقتضای خویشاوندیای که با شما دارم مرا کمک کنید، و از دشمنی با من دست بردارید[۷۹].
ارزیابی این قول از نظر سند، بر اساس مبانی اهل سنت در علم رجال و حدیث، جای تأمل و تردید ندارد، ولی از نظر دلالت با مشکلات جدی روبهرو است:
- درخواست اجر در ازای ایفای رسالت الهی، از کسانی که به پیامبر اکرم(ص) ایمان نیاورده بودند، بلکه با او به شدت مخالفت میکردند، معقول نیست. درخواست اجر، در جایی معقول است که کسی کاری را انجام داده که برای دیگران سودمند است، و آنان به سودمندی آن کار معتقدند، و از آن رضایت دارند، اما در مورد کاری که کسی انجام میدهد که از نظر دیگران نه تنها مفید نیست، بلکه زیانبار میباشد، و آنان آن کار را نادرست دانسته و با فاعلش به مخالفت برمیخیزند، نامعقول است، و پیامبر اکرم(ص) هرگز چنین درخواست غیر معقولی را مطرح نکرده است[۸۰].
- از آیات مربوط به این که پیامبران خطاب به اقوامشان میگفتند: ﴿لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا﴾ از شما اجر و مزد نمیخواهم، به دست میآید که هدفشان این بود که حجت را بر آنان تمام کنند، و هرگونه راه عذر و بهانهای، از جمله درخواست اجر و مزد در برابر پیامبری و هدایت آنان را بر آنان ببندند، ولی مطابق این دیدگاه، پیامبر(ص) این سخن را وقتی به آنان گفته است که عدم ایمان آنان محرز بوده و بلکه با پیامبر به شدت مخالفت میکردند، پس نه ایمان آورده بودند، و نه امید به ایمانشان بود، تا طرح عدم سؤال اجر از آنان وجه معقولی داشته باشد.
- این که گفته شده مراد این است که شما اگر بر اساس ایمان به نبوتم مرا یاری نمیکنید لااقل بر اساس تعصب قومی و فامیلی پشتیبان من باشید، درست نیست؛ زیرا این مطلب در صورتی صحیح میبود که پیامبر با دشمن دیگری مواجه بود، و از آنان میخواست که در برابر دشمنش او را یاری دهند، ولی در این جا آنان خود، دشمنان پیامبر بودند.
- این که گفته شده مراد از مودت، ترک اذیت و کارشکنی و خصومت است، درست نیست؛ زیرا مشرکان قریش کار پیامبر را ناصواب و خروج از دین و آیین نیاکانشان میدانستند و آن را یک هنجارشکنی غیر قابل اغماض میشمردند، روشن است که در چنین موردی، رابطه خویشاوندی کارساز نیست، چنان که قرآن کریم نیز از مؤمنان میخواهد که پیوند ایمان را بر پیوند خویشاوندی ترجیح دهند: ﴿لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ﴾[۸۱].
در تاریخ نیز مواردی ذکر شده که کفار قریش، حرمت اعتقاد خود را بر حرمت خویشاوندی مقدم میداشتند، حتی پدر در مقابل فرزند، یا برادر در مقابل برادر میایستاد، لذا چنین درخواستی از سوی پیامبر از مشرکان لغو و سفیهانه و باطل است. روایتی که از ابنعباس درباره تفسیر مزبور نقل شده موقوفه است نه مرفوعه، لذا محتمل است آنچه ابن عباس گفته اجتهاد او است نه نقل کلام پیامبر(ص)، با این حال، با توجه به نکات یاد شده، نسبت چنین قولی به ابن عباس، با توجه به شأن و جایگاه علمی او، سازگاری ندارد، لذا احتمال مجعول بودن چنین روایتی قوت میگیرد، و با توجه به باطل بودن محتوا، صحت سند نیز کارساز نخواهد بود. در نتیجه این روایت نمیتواند با روایت دیگر[۸۲] از او که مرفوعه است و آیه مودت را به درخواست مودت خویشاوندان (علی، فاطمه، حسن و حسین) تفسیر کرده معارض باشد. چنان که این تفسیر، با تفسیر دیگر او که آن هم روایت مرفوعه است[۸۳]، یعنی مودت خداوند و رسول خدا در اطاعت از اوامر و نواهی الهی، منافات ندارد؛ زیرا اگر مودت خویشاوندان پیامبر را عام بگیریم، یکی از مصادیق اطاعت خدا و رسول است، و اگر خاص بگیریم، علاوه بر این که یکی از مصادیق آن است، کلید و وسیله شناخت اوامر و نواهی الهی هم میباشد.
- درخواست یاری از انصار: مقصود از ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾ همان است که در قول قبل بیان شد، ولی مخاطب، انصارند نه قریش؛ زیرا روایت شده است که آنان اموالی را نزد پیامبر(ص) آوردند و از او خواستند که آنها را در رفع نیازهای مالی خود مصرف کند، در این هنگام آیه شریفه نازل شد، و مفاد آن این است که من در برابر ابلاغ رسالت الهی به شما، اجر و مزدی نمیخواهم، ولی از شما میخواهم که به خاطر نسبت خویشاوندی که با شما دارم، مرا یاری کنید. خویشاوندی آنان با پیامبر(ص) از طریق سامی دختر زید نجاریه (مادر عبدالمطلب) و نیز داییهای مادرش آمنه بنت وهب بوده است[۸۴]. ارزیابی: در محبت و نصرت انصار نسبت به پیامبر اکرم(ص) جای کمترین تردیدی وجود ندارد، چنان که در قرآن کریم بر این ویژگی مورد مدح و ستایش قرار گرفتهاند: ﴿وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ﴾[۸۵]. بنابراین، با وجود چنین باور و احساس عمیق ایمانی در انصار که منشأ محبت و نصرت انصار نسبت به پیامبر اکرم(ص) بود، درخواست محبت و نصرت ناشی از رابطه خویشاوندی - آن هم خویشاوندی از طریق زنان که مورد اهتمام عرب نبود- وجه معقولی نخواهد داشت[۸۶].
- تبلیغ و هدایت به مقتضای رابطه خویشاوندی: گفته شده مخاطب در آیه، کافران و مشرکان قریش میباشند، و مقصود آن است که پیامبر اکرم(ص) خطاب به آنان فرموده است من در برابر ابلاغ رسالت الهی به شما اجر و مزدی نمیخواهم، ولی رابطه خویشاوندیام با شما مرا بر آن داشته است که به ارشاد و هدایت شما اقدام کنم و به آیین اسلام و یکتاپرستی دعوت نمایم. این قول را فضل بن روزبهان اشعری نقل کرده است[۸۷]. ارزیابی: از آیات قرآن به روشنی به دست میآید که خط مشی و روشی که خداوند برای دعوت نبوی معین کرده بود، این بود که او فقط برای انجام رسالت الهی تلاش کند و حب و بغض شخصی یا فامیلی در این باره هیچ گونه تأثیری نداشته باشد، و پیامبر اکرم(ص) نیز جز بر اساس همین روش عمل نمیکرد. بنابراین تصور این که رسول خدا(ص) به خاطر رابطه خویشاوندی، کسانی را به آیین اسلام دعوت کرده و به خاطر بغض و عداوت شخصی نسبت به افرادی، از ارشاد و هدایت آنان روی برگردانده است، بیپایه است[۸۸].
- حسن معاشرت با خویشاوندان (صله ارحام): پیامبر اکرم(ص) خطاب به مسلمانان فرموده است: من در ازای ابلاغ رسالت الهی به شما، اجر و مزدی نمیخواهم، جز این که از شما میخواهم که خویشاوندان خود را دوست بدارید و صله ارحام به جای آورید. این قول از عبدالله بن قاسم نقل شده است[۸۹]. ارزیابی: از دیدگاه اسلام، مودت خویشاوندان به صورت مطلق، مطلوب نیست، بلکه آنچه مورد دعوت و توصیه اسلام است، «حُبٌّ فِي اللَّهِ» است، بدون این که خویشاوندی در این باره خصوصیتی داشته باشد. آری، صله رحم و کمک به خویشاوندان برای رضایت خدا مورد اهتمام و تشویق اسلام است. و این احتمال که ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾ کنایه از صله رحم و احسان به آنان است، درست نیست؛ زیرا تا جایی که حمل کلام بر معنای حقیقی ممکن است، نوبت به معنای کنایی و مجازی نمیرسد[۹۰].
- مودت طاعات و تقرب به خداوند: مقصود از ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾ مودت و دوست داشتن طاعتها و عبادتهای دینی برای تقرب به خداوند است. این مطلب در روایتی که از ابن عباس نقل شده آمده است. بر اساس این روایت، پیامبر اکرم(ص) فرموده است من در برابر رسالت الهی از شما اجر نمیخواهم، جز این که مودت خدا را برگزینید و با اطاعت از احکام الهی به سوی خداوند تقرب جویید[۹۱]؛ حسن بصری[۹۲]، ابوعلی جبایی و ابومسلم[۹۳] این قول را برگزیدهاند. مراغی، پس از نقل سخن حسن بصری، گفته است: مودت پیامبر(ص) و اقربای آن حضرت و خویشاوندان مسلمانان نیز داخل در این قول میباشد؛ زیرا کسی که تقرب به خدا میجوید، رسول خدا(ص) را دوست میدارد و خویشاوندان پیامبر(ص) و خویشاوند مسلمانان را گرامی خواهد داشت[۹۴].
ارزیابی
- اگر خطاب در این آیه شامل مشرکان نیز باشد، دارای ابهام خواهد بود؛ زیرا آنان پرستش بتها را تقرب به خداوند میدانستند و میگفتند: ﴿مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى﴾[۹۵]، و میگفتند: ﴿هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ﴾[۹۶]، که با مقام و رسالت نبوی در دعوت به توحید خالص، سازگاری ندارد.
- آنچه در آیه به کار رفته، مودت است نه تودّد، و مراد از مودت، حب آنان نسبت به خداوند در تقرب به او از طریق طاعات است، ولی در کلام الهی مودت به معنای حب بند گان نسبت به خدای سبحان به کار نرفته است، اما عکس آن، یعنی مودت خداوند نسبت به بندگان به کار رفته است، مانند: ﴿إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ﴾[۹۷]، ﴿وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ﴾[۹۸]، وجه آن این است که لفظ مودت، به رعایت حال متعلق مودت (کسی که مورد مودت واقع میشود) و تفقد نسبت به او اشعار دارد، لذا راغب اصفهانی از برخی حکایت کرده است که مودت خداوند نسبت به عباد، مراعات کردن حال آنان است[۹۹].
- مودت خاندان پیامبر(ص): آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾ خطاب به مؤمنان است؛ زیرا در ابتدای آیه فرموده است: ﴿ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ﴾[۱۰۰]: آن (وعده بهشت رضوان و نعمتهای بیشمار آنکه در آیه قبل مطرح شده است) چیزی است که خداوند به بندگان مؤمن و صالح خود بشارت میدهد، سپس فرموده است: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ﴾[۱۰۱].
طرفداران این قول، طرفداران بسیاری دارد؛ زیرا علاوه بر این که مورد اجماع عالمان شیعه است[۱۰۲]، شماری از عالمان و مفسران اهل سنت نیز آن را برگزیدهاند. در این جا سخن تعدادی از آنان را بازگو میکنیم.
- محمد بن ادریس شافعی (م ۲۰۴ ه): وی در مدح اهل بیت پیامبر(ص) چنین سروده است: یا آل بیت رسول الله حبکم فرض من الله فی القرآن أنزله کفاکم من عظیم الفخر أنکم من لم یصل علیکم لا صلاة له[۱۰۳] ای خاندان رسول خدا، خداوند محبت شما را در قرآن واجب کرده است. درباره فخر عظیم شما همین کافی است که کسی که [در تشهد نماز] بر شما صلوات نفرستد، نمازش پذیرفته (یا کامل) نیست. بیت اول، به آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾ اشاره دارد، و بیت دوم، ناظر به آیه صلوات (احزاب/۵۶) میباشد.
- ابوعمرو جاحظ (م / ۲۵۵): وی، با این که نسبت به امیرالمؤمنین(ع) دیدگاه سلبی داشت و فضایل آن حضرت را انکار میکرد[۱۰۴]، در یکی از رسالههای خود به آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾ اشاره کرده و آن را دلیل بر وجوب مودت و محبت اهل بیت پیامبر اکرم(ص) دانسته و با استناد به آیه ﴿وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ﴾[۱۰۵] گفته است روز قیامت از مودت اهل بیت پیامبر(ص) مورد سؤال واقع خواهیم شد[۱۰۶].
- جارالله زمخشری (م/ ۵۲۸): وی، در تفسیر آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾ مقصود از «قربی» را خویشاوندان پیامبر(ص) دانسته و در این باره دو وجه را بیان کرده است. وجه اول عموم خویشاوندان پیامبر(ص) را شامل میشود، و وجه دوم به امیرالمؤمنین، فاطمه، حسن و حسین(ع) اختصاص دارد. وی در این باره به روایت ابن عباس استناد کرده که وقتی آیه نازل شد، از پیامبر(ص) سؤال شد خویشاوندان شما که مودت آنان بر ما واجب است چه کسانیاند، پیامبر(ص) فرمود: علی، فاطمه، حسن و حسین(ع)، آن گاه شماری از روایات را که بر وجوب محبت اهل بیت پیامبر(ص) دلالت میکنند به عنوان مؤید ذکر کرده است.
زمخشری، اگر چه دو قول دیگر در تفسیر آیه را نیز نقل کرده است، ولی آن دو را با لفظ «قیل» (گفته شده است)، که نشانه ضعف و نادرستی آن است، تعبیر کرده است[۱۰۷].
- فخرالدین رازی (م / ۶۰۶ ه): وی، درباره این که مقصود از ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾ چیست، سه قول را نقل کرده است که یکی از آنها این است که مقصود مودت خویشاوندان پیامبر است[۱۰۸]. اگر چه رازی، دیدگاه خود را به صورت آشکار بیان نکرده است، ولی در ادامه، روایات مربوط به وجوب محبت اهل بیت پیامبر(ص) را نقل کرده و درباره تعیین آل پیامبر(ص) گفته است: «از نظر من، آل محمد(ص) کسانیاند که امرشان به او باز میگردد، پس هر کس انتساب و ارتباطش با پیامبر(ص) بیشتر بوده باشد، او آل پیامبر(ص) خواهد بود، و شکی نیست که ارتباط فاطمه، علی، حسن و حسین(ع) به پیامبر(ص) از همه شدیدتر بود، و این مطلبی است که نقل متواتر بیانگر آن است، لذا آنان آل پیامبر(ص) میباشند... بنابراین، ثابت شد که این چهار تن، اقارب (خویشاوندان) پیامبر(ص) میباشند[۱۰۹]. از این مطلب رازی، به روشنی به دست میآید که وی، مقصود از «قربی» در آیه مورد بحث را، خویشاوندان خاص پیامبر(ص) میداند[۱۱۰].
- ناصرالدین بیضاوی (م / ۶۸۵ ه): وی، در تفسیر «الموده فی القربی» سه وجه را ذکر نموده است:
- مرا دوست بدارید، به خاطر خویشاوندی با شما؛
- خویشاوندانم را دوست بدارید؛
- در تقرب به خداوند از طریق طاعت و عمل صالح، خدا و رسولش را دوست بدارید. اگر چه بیضاوی، آشکارا وجه خاصی را برنگزیده است، ولی با توجه به این که برای وجه اول و سوم هیچ دلیل و شاهدی نیاورده است، اما برای وجه دوم، روایت ابن عباس را شاهد آورده است، و نیز ﴿حَسَنَةً﴾ در ﴿وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً﴾[۱۱۱] را به طاعت الهی به ویژه محبت خاندان پیامبر(ص) تفسیر کرده است، میتوان گفت: مختار او همان وجه دوم بوده است[۱۱۲].
- محمد بن طلحه شافعی (م /۶۵۲ ه): وی درباره «ذوی القربی» بودن اهل بیت پیامبر(ص) گفته است: «ناقلان اخبار مقبوله، تصریح کرده و حاملان آثار منقول با سندهای صحیح از سعید بن جبیر از ابن عباس نقل کردهاند که وقتی آیه ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾[۱۱۳] نازل شد، گفتند: ای رسول خدا این کسانی که مودتشان بر ما واجب شده، کیستند؟ پیامبر(ص) فرمود: علی، فاطمه و دو پسر آنان»[۱۱۴].
- محی الدین عربی (م / ۶۳۸ ه): وی در تفسیر آیه گفته است: استثناء در آیه منقطع است، و ﴿فِي الْقُرْبَى﴾ متعلق به مقدر است، یعنی مودت محقق در قربی، و معنای آن نفی اجر است؛ زیرا ثمره مودت اهل قرابت پیامبر به خود مسلمانان باز میگردد، چون سبب نجات آنان است، به دلیل این که مودت، مقتضی مناسبت روحانی و مستلزم اجتماع آنان در قیامت است، چنان که پیامبر(ص) فرموده است: «المرء یحشر مع من أحب»: انسان با کسی که دوستش دارد، محشور خواهد شد، بنابراین، مودت، اجر برای پیامبر نخواهد بود... و آنان همان کسانی هستند که در حدیثی که روایت شده، آمدهاند که عبارتند از علی، فاطمه و دو پسر آن دو. با این که رسول خدا(ص) فرزندان و خویشاوندان دیگری نیز داشت، ولی آنان را ذکر نکرده، و امت را بر محبت آنان- آن گونه که بر محبت این چهار نفر تشویق کرده - تشویق نکرده است. از آنجا که قرابت نَسَبی مقتضی مناسبت مزاجی است که آن، مجانست روحانی را اقتضا میکند، فرزندان آنان که پیروان آنان میباشند، در حکم آناناند، بدین جهت بر احسان و محبت به آنان ترغیب نموده و از ظلم و ایذاء به آنان نهی کرده است، پیامبر(ص) فرموده است: «بهشت بر کسی که به اهل بیت من ظلم کند و عترتم را اذیت کند حرام شده است و هر کس به یکی از فرزندان عبدالمطلب خدمتی بکند و پاداش او را ندهد، من در قیامت به او پاداش خواهم داد»، نیز فرموده است: «کسی که بر حب آل محمد(ص) از دنیا برود، آمرزیده از دنیا رفته است». وی، در تفسیر ﴿وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا﴾[۱۱۵] گفته است: «هر کس با محبت ورزیدن به آل محمد حسنهای را انجام دهد، به خاطر پیروی از راه و روش آنان، بر حسنهاش میافزاییم؛ زیرا محبت مزبور جز با صفای استعداد و بقای فطرت حاصل نمیشود، و این محبت سبب توفیق در پیروی و پذیرش هدایت و دستیابی به مقام مشاهده میگردد، و صاحب آن از اهل ولایت میشود و در قیامت با آنان محشور میگردد»[۱۱۶].
- ابن صباغ مالکی (م / ۸۵۵ ه): وی، نخست روایت ابن عباس را درباره این که مقصود از قربی در آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾ علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) است، نقل کرده و پس از آن، روایت دیگر ابن عباس را در تفسیر ﴿وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا﴾[۱۱۷] نقل کرده که ﴿حَسَنَةً﴾ را به مودت اهل بیت(ع) تفسیر نموده است. آن گاه گفته است: «اینان همان اهل بیت رسول خدا(ص) هستند که به خاطر تطهیر الهی به قله کمال دست یافته و سزاوار مراتب توقیر، تعظیم و اجلال میباشند»[۱۱۸].
- حافظ ابراهیم جوینی خراسانی (قرن هفتم و هشتم هجری): وی، در مقدمه کتاب «فرائد السمطین» گفته است: «سمط[۱۱۹] دیگر، مشتمل بر اخباری است که از رسول اکرم(ص) درباره فضائل آل و عترت او وارد شده است، کسانی که خداوند آنان را برگزیده و محبت به آنان را مایه سعادت دنیا و آخرت قرار داده و آیه ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾ را در شأن آنان نازل کرده است»[۱۲۰].
- ابن حجر مکی (م / ۹۷۴ ه): وی، باب یازدهم کتاب «الصواعق المحرقه» را به بیان فضائل اهل بیت پیامبر(ص) اختصاص داده است. در مقدمه این باب، منشأ و سرچشمه اهلبیت پیامبر(ص) را ازدواج امیرالمؤمنین(ع) و فاطمه زهرا(س) دانسته است. ابن حجر چهارده آیه قرآنی را درباره فضایل اهل بیت(ع) نقل و تفسیر کرده که چهاردهمین آن، آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾ است. در تفسیر این آیه، نخست پنج روایت را نقل کرده که بیانگر آن است که مقصود ان از «قربی» اقربای پیامبر(ص) است. در چهار روایت تصریح شده که اهل بیت خاص (امیرالمؤمنین، فاطمه زهرا، امام حسن، امام حسین و امام زینالعابدین و دیگر امامان اهلبیت(ع)) مقصود است، تنها در یک روایت «الْمَوَدَّةُ لِآلِ مُحَمَّدٍ» به صورت مطلق ذکر شده است. ابن حجر، در ادامه، دو روایت دیگر از ابن عباس را نقل کرده که در یکی ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾ به مودت پیامبر از سوی قریش، و در دیگری به مودت خداوند و تقرب به سوی او از طریق طاعات الهی تفسیر شده است. به اعتقاد وی، این دو روایت با روایت اول ناسازگار نیستند؛ زیرا از سویی، روایات دال بر مودت اهل بیت پیامبر(ص) به طریق اولی، بر وجوب مودت پیامبر نیز دلالت میکنند، و از سوی دیگر، محبت اهل بیت پیامبر(ص) از مصادیق مودت خداوند و تقرب به او میباشد[۱۲۱].
- سید علی بن شهاب همدانی (م / ۷۸۶ ه): وی، درباره انگیزهاش برای تألیف کتابمودة القربی و أهل العباء گفته است: «از آنجا که مودت آل پیامبر(ص) مورد سؤال واقع خواهد شد، چرا که خداوند، به پیامبر(ص) دستور داده است که از امت خود چیزی جز مودت ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾ را سؤال نکند، و آن، سبب نجات محبان و موجب وصول آنان به پیامبر(ص) و آل او است، چنان که فرموده است: «الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ»: انسان با کسی خواهد بود که او را دوست میدارد، بدین جهت کسی که طالب طریق وصول و منهج قبول است، باید محبت رسول و مودت اهل بیت بتول را طلب کند، و آن جز با شناخت فضایل آل پیامبر(ص) به دست نمیآید، و معرفت آنان در گرو شناخت اخبار پیامبر(ص) درباره آنان است، بدین جهت من به نگارش این کتاب اقدام نمودم»[۱۲۲].
- حافظ بخاری معروف به خواجه پارسا (م / ۸۲۲ ه) مؤلف کتاب «فصل الخطاب»: وی، دو روایت را درباره این که مقصود از «قربی» در آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾، اهل بیت پیامبر(ص) - خصوصاً علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) است، نقل کرده است، آن گاه گفته است: «ثمره مودت آنان به خودشان باز میگردد، چنان که فرمود: ﴿قُلْ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ﴾[۱۲۳] زیرا مودت، مناسبتی روحانی را اقتضا میکند که آن نیز مستلزم اجتماع با آنان در قیامت خواهد بود، چنان که در حدیث «الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ» بیان شده است»[۱۲۴].
- شیخ مؤمن شبلنجی شافعی (م / ۱۳۰۸ ه): وی، در این باره گفته است: «آنچه ما بیان کردیم که اهلبیت عبارتند از علی، فاطمه، حسن و حسین(ع)، مطلبی است که فخر رازی در تفسیرش، و زمخشری در کشاف به آن گرایش یافتهاند. عبارت زمخشری در تفسیر آیه ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾ چنین است: هنگامی که آیه نازل شد، به پیامبر(ص) گفته شد: ای رسول خدا اقربای شما که مودتشان بر ما واجب شده است، چه کسانیاند؟ پیامبر(ص) فرمود: علی، فاطمه و دو پسر آنان میباشند[۱۲۵].
- شیخ سلیمان قندوزی حنفی (م / ۱۲۹۴ ه): وی، گفته است: «خدای تبارک و تعالی در آیه ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾ مودت اقربا و اهل بیت پیامبرش را واجب کرده است»[۱۲۶]. وی، در جایی دیگر گفته است: حافظ جمالالدین زرندی از ابی الطفیل و جعفربن حبان روایت کرده که گفتهاند: حسن بن علی(ع) پس از وفات پدرش، خطبهای ایراد کرد و در آن خطبه خودش را معرفی نمود، از آن جمله فرمود: من از اهل بیتی هستم که خداوند مودت آنان را واجب کرده و فرموده است: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾[۱۲۷].
قندوزی، باب ۳۲ کتاب خود را به تفسیر آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾ اختصاص داده، و روایت مربوط به این که مقصود از «قربی» در آیه، اهل بیت پیامبر(ص) خصوصاً، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) است را نقل کرده است[۱۲۸][۱۲۹]
آیه مودت در ولایت و امامت از منظر عقل و نقل
﴿ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ﴾[۱۳۰].
سیره همه انبیا و اولیای الهی(ع) بر آن بوده که هرگز از امّت خود در مقابل ابلاغ رسالت الهی و هدایت آنان چیزی مطالبه نمیکردند؛ در حالی که خداوند در آیه ۲۳ سوره شوری، مطالبه حقّی از امّت اسلام مینماید که با دقّت در بیان آیه روشن میشود که حامل پیام خاصی در راستای رسالت حضرتش میباشد؛ به این ترتیب که: اولاً، شکر امّت در قبال زحمات رسالت نبوی(ص)، اجابت دعوت آن حضرت است؛ ثانیاً، راه بهرهمندی از هدایت رسول خدا(ص)، ابراز مودّت به ذریه طیبه آن حضرت میباشد؛ ثالثاً، با توجه به آنکه مودّت در لغت به معنای ابراز محبتی است که در عمل ظاهر شود، مودت به اولیای الهی(ع) هنگامی محقق میشود که محب در راستای هدایت و امتثال فرامین آنان گام بردارد. بنابراین، امر به مودّت به ذویالقربای رسول اکرم(ع) در آیه، اشاره به اصل تولّی و تبرّی دارد؛ به این ترتیب که خداوند امر به تولّی به ولایت آن دسته از ذویالقربای پیامبراکرم(ص) مینماید که عصمت آنان مانند حضرتش به ضمانت الهی و علم آنان به تعلیم پروردگار باشد. خداوند همچنین امر به تبرّی از دشمنان آنان مینماید.[۱۳۱]
از آیه مودت، میتوان با سه بیان مختلف در موضوع امامت عامه اقامه برهان کرد.
مبحث اول: بیان اول
با توجه به واژههای کلیدی آیه، از جمله مودت و ذویالقربی و نیز اجر رسالت که در بحث لغوی اشاره شد و ارتباط آنها در سیاق آیه مورد استدلال، میتوان برهان اول را با حد وسط قرار دادن اجر رسالت بیان کرد.[۱۳۲]
مبحث دوم: صورت منطقی بیان اول
صورت منطقی برهان اول را با بهرهمندی از آیات نازله درباره اجر رسالت انبیا الهی(ع) و مقایسه آنها با آیه مودت، میتوان به صورت زیر تشکیل داد:
اولاً، خداوند اجر رسالت را استقرار در صراط مستقیم هدایت بیان میدارد و میفرماید: ﴿قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا﴾[۱۳۳]. عکس مستوی این آیه میتواند برای قیاسی اقترانی قرار گیرد و بگوییم: پذیرش هدایت انبیا(ص) و اتخاذ صراط مستقیم الهی و درنتیجه، تولّی به ولایت انبیا الهی(ع)، اجر رسالت آنان و از جمله رسول خدا(ص) محسوب میگردد.
ثانیاً، آیه مودت را صغرای قیاس قرار داده و میگوییم: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾؛ بنابراین: اجر رسالت رسول خدا(ص) تنها با ابراز مودت و اطاعت و تولی به ولایت ذویالقربای حضرتش(ع) ادا میگردد. نتیجة قیاس آنکه: پذیرش هدایت الهی و استقرار در صراط مستقیم پروردگار و تولی به ولایت رسول خدا(ص)، با ابراز مودت اطاعت به ذویالقربای آن حضرت(ع) و تولی به ولایت آنان حاصل میگردد.
اکنون با توجه به مباحثی که در طی برهان گذشت، میتوانیم با کمک نتیجه قیاس اول، شکل منطقی قیاس دومی را ترتیب دهیم که در آن کبرای قیاس، نتیجه قیاس قبلی است و صغرای آن برگرفته از بحث لغوی مطرح شده در آغاز استدلال و نیز روایات وارده از مقام عصمت است:
اولاً، استقرار در صراط مستقیم الهی با مودت و اطاعت و تولی به ولایت ذویالقربای رسول خدا(ص) حاصل میگردد.
ثانیاً، ذویالقربای حضرتش(ع) در آیه مودت، منحصر در افراد حاضر در حدیث کسا و ائمه معصومین از ذریه حضرتش(ع) میباشند.
نتیجه آنکه: صراط مستقیم الهی با ابراز مودت و اطاعت و تولی به ولایت ائمه هدی(ع) حاصل میگردد. بدیهی است که لازمه تولی به ولایت امام معصوم، وجود و حضور دائمی او در میان امت است. به این ترتیب، آیه مودت، امامت عامه را اثبات مینماید.[۱۳۴]
مبحث سوم: بیان دوم
این بیان با محوریت ضرورت عقلی شکر منعم تبیین شده است. به این ترتیب که: تحقق شکر صحیح از بنده در درگاه پروردگار، متوقف بر سه امر است: اولاً، معرفت به اصل نعمت؛ ثانیاً، معرفت به صاحب نعمت و ثالثاً، فراگیری راه صحیح استفاده و ابراز نعمت در جهت رضای مُنعِم. آیه شریفه با بیانی زیبا، هر سه امر را متوقف بر مودت به اهل بیت(ع) بیان میدارد؛ به گونهای که اگر امت مودت مرضی رضای رسول خدا(ص) را نسبت به ذویالقربای حضرتش(ع) به جا آوردند، شکر نعمت آن حضرت را ادا کردهاند و در غیر این صورت، به هر نحو که تشکر از آن حضرت بنمایند، اجر و شکر رسالت را ادا ننمودهاند.[۱۳۵]
مبحث چهارم: بیان استدلال دوم
خداوند در آیه مودت ابتدا با امری ارشادی وجوب شکر زحمات رسول خدا(ص) و اعطای فضل کبیر به امت اسلام به برکت وجود حضرتش را بیان میدارد و به طور عام به امت اسلام گوشزد مینماید که عقلاً و شرعاً واجب است که اجر رسالت حضرتش را به طور کامل ادا نمایند. در این جهت، آنچه تأکید شده، ادای اجر رسالت پیامبر گرامی اسلام(ص) است؛ خواه حضرتش این اجر را برای خود بخواهد و یا امری الهی و برای صلاح امت اسلام باشد. در هر صورت، آنچه را که عقل ثابت مینماید، وجوب ادای اجر رسالت و شکر نعمت از صاحب نعمت ولایت است. البته با تحلیل عقلی و استدلال قرآنی (چنانکه در بیان اول گذشت) روشن است که این اجر در جهت سعادت امت و با تولی کامل به ولایت حضرتش(ص) حاصل میگردد.
ثانیاً، آیه در سیاق استثنای از عموم نفی، شکر نعمت قرآن و رسالت حضرتش را منحصر در مودت به اهل بیت(ع) بیان میدارد. به این ترتیب، آیه شریفه هر سه محور برای تحقق شکر کامل را خلاصه در مودت به اهل بیت(ع) بیان میدارد. به این ترتیب، خداوند وجوب مولوی ابراز مودت قربی را به دنبال بیان ضرورت عقلی شکر منعم برای امت اسلام تکلیف مینماید.
توضیح آنکه: عقل درشکر وجود رسول خدا(ص) در میان امت، امر وجوبی به مودت به آن حضرت مینماید. با توجه به آنکه در آیه قبل خداوند وعده سعادت ابدی به مؤمنین و فضل کبیر را بشارت میدهد و میفرماید: ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي رَوْضَاتِ الْجَنَّاتِ لَهُمْ مَا يَشَاءُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ﴾[۱۳۶].
پس روشن میگردد که «فضل کبیر» در آیه قبل از آیه مورد استدلال، اشاره به مقامات برجسته مؤمنین در دنیا و آخرت دارد که به واسطه ایمان به رسول خدا(ص) به ایشان تفضّل شده است. عقلاً چنین فضل کبیری شکر عظیمی را به درگاه رسول خدا(ص) میطلبد. به این ترتیب، فحوای آیه مودت چنین است: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا﴾ علی رسالتی یعنی الفضل الکبیر ﴿أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ﴾. آیه شریفه درادامه، مودت را به اقتراف حسنه معنا میکند و میفرماید: ﴿وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا﴾ با توجه به معنای اقتراف -یعنی ذوب شدن در امری- مودت کامل به رسول خدا(ص) یعنی ذوب شدن در ولایت آن حضرت؛ تا به آنجا که نه تنها کمترین مخالفتی در عمل با آن حضرت ابراز ننماید، بلکه در اعتقاد قلبی نیز کمترین نارضایتی نسبت به فرامین آن حضرت نداشته باشد. تنها در این صورت است که شکر کامل از خداوند و رسول خدا(ص) محقق گردیده است.
در آیه مودت، خداوند اصل عقلی شکر نعمت رسول خدا(ص) را که عبارت از ابراز ارادت و مودت به آن حضرت است، با مودت به اهل بیت(ع) بیان میدارد. درنتیجه، همه آثاری که عقل بر مودت به رسول گرامی اسلام(ص) قرار میدهد، خداوند وجوباً بر مودت بر اهل بیت(ع) بیان میدارد و میفرماید: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾.
نتیجه آنکه: هر سه محوری که عقلاً وجوب شکر نعمت وجود رسول خدا(ص) را ثابت میکرد، در مودت به اهل بیت(ع) خلاصه میگردد. به این ترتیب، شناخت قرآن و هدایت نبوی -به عنوان اصلیترین نعمت الهی- و نیز شناخت مقام ولایت الهی و رسولش(ص) -به عنوان صاحبان اصلی نعمت- و نیز تنها راه منحصر بفرد ابراز و استفاده و برخورداری از نعمت هدایت الهی در آیه مورد استدلال، در مودت به اهل بیت(ع) خلاصه شده است..[۱۳۷]
مبحث پنجم:صورت منطقی بیان دوم
حد وسط در این بیان، اصل عقلی وجوب شکر منعم است. به این ترتیب که خداوند در آیه مودت، با توجه به این اصل، ضرورت تشکر از رسول خدا(ص) و ادای اجر رسالت آن حضرت را عقلاً و شرعاً یادآور میشود و آیه در صدد بیان راه صحیح شکر نعمت وجود رسول خدا(ص) و هدایت ارشادی حضرتش و ارائه قرآن از طرف خداوند به برکت وجود مقدس آن حضرت است.
در این بیان، اولاً، ضرورت عقلی شکر رسول خدا(ص) را ثابت کردیم و ثانیاً، شکر رسول خدا(ص) را بنا بر صریح آیه، عیناً به شکر از ذویالقربای حضرتش(ع) برگرداندیم. به این ترتیب ثابت شد که اگر شکر نعمت و نیز صاحب نعمت واجب است، شکر نعمت وجود مقدس رسول خدا(ص) و هدایت ایشان، تنها با مودت به ذویالقربای حضرتش(ع) امکان پذیر است. صورت منطقی این برهان طی قیاسات زیر تبیین میگردد:
صورت اول: عقلاً ابراز مودت و قدردانی از رسول خدا(ص)، شکر از حضرتش میباشد؛ شکر از رسول خدا(ص) (صاحب نعمت) عقلاً و شرعاً واجب است؛ نتیجه آنکه: ابراز مودت به رسول خدا(ص)، که در عمل تولی به ولایت حضرتش میباشد، عقلاً و شرعاً واجب است.
صورت دوم: صورت دوم قیاس را میتوان به اشکال گوناگون اقترانی و یا استثنایی بیان کرد. به این ترتیب که با استفاده از نتیجه قیاس اول، قیاس استثنایی زیر را تشکیل دهیم و بگوییم: اگر شکر رسالت رسول خدا(ص) (اجر رسالت) واجب است، آن امر(بنابر آیه مودت) منحصر در مودت به اقربای حضرت(ع) میباشد. و لکن شکر رسالت حضرتش(ص) واجب است؛ پس مودت به اقربای حضرتش نیز واجب میباشد.
اثبات تلازم در قیاس استثنایی به این ترتیب است که: اولاً، شکر رسالت رسول خدا(ص) در عمل، تولی به ولایت آن حضرت است و بنا بر آیه مودت، به تولی از اقربای حضرتش(ع) باز میگردد. بنابراین، شکر رسالت حضرتش منحصراً در تولی به ولایت اقربای آن حضرت محقق میشود و آن، بنا بر آیه مودت، منحصراً در مودت به اقربای آن حضرت است. پس تولی به ولایت نبوی از طریق مودت به اقربای خاص آن حضرت، یعنی تولی به ولایت آنان محقق میشود.
ثانیاً، بنا بر آیه مودت، شکر نعمت نبوی واجب است؛ پس تولی به ولایت ذویالقربای مذکور در آیه مودت نیز واجب است.[۱۳۸]
مبحث ششم: بیان سوم
در این بیان به شکر نعمت هدایت نبوی و رابطه کاملترین شکر آن حضرت با بهرهمندی از کاملترین هدایت الهی و استقرار بر صراط مستقیم، به واسطه مودت به اهل بیت(ع) اشاره شده است. درنتیجه، اثبات میشود که آیه مودت اشاره به نزدیکترین و بهترین راه تقرب به خداوند دارد. در ابتدا سیر برهان را به صورت منطقی بیان میداریم و سپس به تبیین تلازمات آن میپردازیم. اولاً، عقلاً شکر نعمت از اوجب واجبات است. از آنجا که نعمت به معنای خوشگواری و سازگاری امری با طبیعت مادی و یا معنوی انسان است، امری نسبی است و درنتیجه، رابطه مستقیمی میان شدت و ضعف بزرگی و ارزشمندی نعمت با مرتبه شکر آن وجود دارد؛ هر مقدار که نعمت باارزشتر باشد، شکر بیشتری را میطلبد.[۱۳۹]
مبحث هفتم: بیان منطقی برهان سوم
حد وسط در برهان سوم، ضرورت ادای اجر رسالت بود؛ به این ترتیب که اجر همه انبیای الهی(ع) و انتظار پروردگار در قبال منت بزرگی که با انزال کتب آسمانی و ارسال رسل(ع) بر آنان دارد، تولی به ولایت آنان و استقرار در صراط مستقیم هدایت ایشان است؛ که در آیات قرآن با اتخاذ سبیل الی الرب بیان شده است. به این ترتیب، قیاس اقترانی را با کمک از اصل عقلی و آیه مودت و نیز آیه ۵۷ فرقان به صورت زیر ترتیب میدهیم
اولاً، اجر هر نبی، اتخاذ سبیل الی الرب است: ﴿قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا﴾[۱۴۰]. عکس مستقیم این آیه کبرای قیاس قرار میگیرد؛ به این ترتیب که: اتخاذ راه توحید و استقرار بر صراط مستقیم، اجر هر نبی است.
ثانیاً، اجر رسول خدا(ص) منحصراً با مودت به اهل بیت(ع) تحصیل میشود.
نتیجه آنکه: استقرار بر صراط مستقیم هدایت، تنها با ابراز مودت به اهل بیت(ع) حاصل میگردد. با عنایت به تحلیل لغوی و سیاق آیه مودت (که به معنای ابراز محبت تنها نیست؛ بلکه مراد تولی به ولایت و اطاعت از مقام امامت اهل بیت عصمت و طهارت رسول خدا(ع) و نیز تبری از دشمنان آنان میباشد) نتیجه استدلال به این ترتیب است: استقرار بر صراط مستقیم الهی، تنها با تولی عملی و نظری به ولایت ائمه هدی(ع) که ذویالقربای حضرتش میباشند محقق میگردد.[۱۴۱]
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۸.
- ↑ «دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ «این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند مژده میدهد بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزندهای سپاسپذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ کشف المراد، ص۵۳۴.
- ↑ منهاج الکرامة، ص۱۴۷.
- ↑ نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۷۵.
- ↑ الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، ج۱، ص۱۸۸.
- ↑ گوهر مراد، ص۵۴۶.
- ↑ حق الیقین فی معرفه اصول الدین، ج۱، ص۱۹۹.
- ↑ مصباح الهدایة إلی اثبات الولایة، ص۱۷۴-۱۷۹.
- ↑ این کتاب در رد کتاب «منهاج الکرامة» علامه حلی نوشته شده است.
- ↑ این کتاب در رد کتاب «نهج الحق و کشف الصدق» علامه حلی نوشته شده است.
- ↑ این کتاب در رد ادله شیعه بر امامت امیرالمؤمنین(ع) نوشته شده است.
- ↑ این کتاب در پاسخ به اشکالات عبدالعزیز دهلوی نگارش یافته است.
- ↑ این دو اثر در پاسخ به فضل بن روزبهان نگارش یافته است.
- ↑ این دو اثر در پاسخ به فضل بن روزبهان نگارش یافته است.
- ↑ الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء(س) درباره چند آیه قرآنی در فضایل حضرت زهرا(س) نگارش یافته است.
- ↑ این کتاب، تلخیص و تعریب کتاب «عقبات الأنوار» است.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۹۱.
- ↑ الأجر: الجزاء علی العمل، و الأجر الثواب (لسان العرب، ج۱، ص۵۸)؛ الأجر والأجرة الكراء علی العمل (معجم مقاییس اللغة، ص۶۰).
- ↑ الأجر: الجزاء علی العمل كالإجارة، و الذكر الحسن، و المهر (معجم القاموس المحیط، ص۳۴-۳۵).
- ↑ «و ما به او اسحاق و (نوهاش) یعقوب را بخشیدیم و در فرزندان او پیامبری و کتاب (آسمانی) را نهادیم و پاداش وی را در این جهان دادیم و او در جهان واپسین از شایستگان است» سوره عنکبوت، آیه ۲۷.
- ↑ مجمع البیان، ح۷-۸، ص۲۸۰.
- ↑ «و به آنان برای شکیبی که ورزیدهاند بهشت و (پوشاک) پرنیان پاداش میدهد» سوره انسان، آیه ۱۲.
- ↑ «کیفر او دوزخ است» سوره نساء، آیه ۹۳.
- ↑ ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۱۰- ۱۱.
- ↑ «چنین است که هر کس پرهیزگاری ورزد و شکیبایی کند بیگمان خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمیگرداند» سوره یوسف، آیه ۹۰.
- ↑ «و بدین گونه ما یوسف را در آن سرزمین توانایی بخشیدیم تا هرجا خواهد در آن جای گیرد؛ هر کس را بخواهیم به بخشایش خویش میرسانیم و پاداش نیکوکاران را تباه نمیگردانیم» سوره یوسف، آیه ۵۶.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۱۲۲.
- ↑ «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ «و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد» سوره روم، آیه ۲۱.
- ↑ «و او آمرزگار دوستدار است» سوره بروج، آیه ۱۴.
- ↑ «دستهای از اهل کتاب گمراه کردن شما را دوست دارند» سوره آل عمران، آیه ۶۹.
- ↑ «بسا کافران آرزو کنند که مسلمان میبودند» سوره حجر، آیه ۲.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که خداوند به شما وعده میفرمود که (پیروزی بر) یکی از دو دسته از آن شما باشد و شما دوست میداشتید که آن دسته بیجنگافزار از آن شما گردد اما خداوند میخواست که حقّ را با کلمات خویش تحقّق بخشد و ریشه کافران را بر کند» سوره انفال، آیه ۷.
- ↑ المفردات فی غریب القرآن، ص۵۱۶-۵۱۷.
- ↑ ر.ک: الصحاح، ج۱، ص۴۶۰؛ معجم القاموس المحیط، ص۱۳۸۷؛ معجم مقاییس اللغة، ص۱۰۷۹؛ المصباح المنیر، ج۲، ص۳۷۱؛ لسان العرب، ج۱۵، ص۱۷۷؛ تاج العروس، ج۹، ص۲۷۸؛ اقرب الموارد، ج۲، ص۱۴۳۷.
- ↑ معجم الفروق اللغویة، ص۱۷۴.
- ↑ النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج۵، ص۱۶۵.
- ↑ المصباح المنیر، ج۲، ص۱۷۵؛ نیز ر.ک: الصحاح، ج۱، ص۲۰۵؛ معجم مقاییس اللغة، ص۸۸۵؛ معجم القاموس المحیط، ص۱۰۳۸؛ لسان العرب، ج۱۲، ص۵۴.
- ↑ «بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند» سوره توبه، آیه ۲۸.
- ↑ «(هنگام) حساب مردم نزدیک شده است و آنان در ناآگاهی رو گردانند» سوره انبیاء، آیه ۱.
- ↑ «و چون وابستگان و یتیمان و مستمندان در تقسیم (میراث) حاضر باشند» سوره نساء، آیه ۸.
- ↑ «و خویشاوند (وی)» سوره انفال، آیه ۴۱.
- ↑ «مسیح از اینکه بنده خداوند باشد هرگز سر باز نمیزند و فرشتگان مقرّب نیز؛ و هر که از بندگی او سر باز زند و سرکشی کند زودا که آنان همه را (روز رستخیز) نزد خویش گرد آورد» سوره نساء، آیه ۱۷۲.
- ↑ «و (سوم) پیشتازان پیشتاز * آنانند که نزدیکان (به خداوند) اند» سوره واقعه، آیه ۱۰.
- ↑ «در این جهان و در جهان واپسین آبرومند و از نزدیکشدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵.
- ↑ «که بخشایش خداوند به نیکوکاران نزدیک است» سوره اعراف، آیه ۵۶.
- ↑ «و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ میدهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند» سوره بقره، آیه ۱۸۶.
- ↑ «میدانیم و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم» سوره ق، آیه ۱۶.
- ↑ «و ما به او از شما نزدیکتریم اما شما نمیبینید» سوره واقعه، آیه ۸۵.
- ↑ المفردات فی غریب القرآن، ص۳۹۸-۳۹۹.
- ↑ «دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ تفسیر القرطبی، ج۱۶، ص۲۰ - ۲۱.
- ↑ تفسیر الجلالین، ص۴۸۶.
- ↑ تفسیر ابن عربی، ج۲، ص۲۳۱.
- ↑ تفسیر مراغی، ج۲۵، ص۳۹.
- ↑ تصحیح الاعتقاد، ص۱۱۹.
- ↑ تفسیر ابوالفتوح رازی، ج۱۷، ص۱۲۵.
- ↑ منهج الصادقین، ج۴، ص۹۰۹.
- ↑ تفسیر البیضاوی، ج۴، ص۹۰.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۴۳.
- ↑ الکشاف، ج۴، ص۲۱۹.
- ↑ مفاتیح الغیب، ج۲۷، ص۱۶۵.
- ↑ روح المعانی، ج۲۵، ص۴۸.
- ↑ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۱۵۸.
- ↑ مجمع البیان، ج۹- ۱۰، ص۲۹.
- ↑ منهج الصادقین، ج۴، ص۹۰۹.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۹۳-۹۹.
- ↑ بیان المختصر، شرح مختصر ابن الحاجب فی اصول الفقه، ج۲، ص۵۴۲-۵۴۳. نیز ر.ک: احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۳، ص۲۰-۲۲.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۹۸.
- ↑ تفسیر طبری، ج۲۵، ۲۹- ۳۳.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۱۹۷- ۱۹۹.
- ↑ فتح القدیر، ج۴، ص۵۳۱-۵۳۲.
- ↑ روح المعانی، ج۲۵، ص۵۱.
- ↑ تفسیر طبری، ج۲۵، ص۳۰- ۳۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۱۹۷.
- ↑ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۱۵۹.
- ↑ تفسیر طبری، ج۲۵، ص۳۰؛ تفسیر کشاف، ج۴، ص۲۲۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۱۹۷؛ الدر المنثور، ج۷، ص۲۹۸.
- ↑ الصراط المستقیم، ج۱، ص۱۸۹؛ دلائل الصدق، ج۲، ص۱۲۳؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۴۳.
- ↑ «گروهی را نمییابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیدهاند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند» سوره مجادله، آیه ۲۲.
- ↑ این دو روایت، در ادامه نقل خواهد شد.
- ↑ این دو روایت، در ادامه نقل خواهد شد.
- ↑ روح المعانی، ج۲۰، ص۴۷؛ المیزان، ج۱۸، ص۴۳.
- ↑ «و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشتهاند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کردهاند، دوست میدارند و در دل به آنچه به مهاجران دادهاند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمیگزینند هر چند خود نیازمند باشند». سوره حشر، آیه ۹.
- ↑ المیزان، ج۱۸، ص۴۳- ۴۴.
- ↑ دلائل الصدق، ج۲، ص۱۲۰.
- ↑ المیزان، ج۱۸، ص۴۴- ۴۵.
- ↑ جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج۲۰، ص۳۳؛ روح المعانی، ج۲۵، ص۵۰.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۴۵.
- ↑ جامع البیان، ج۲۵، ص۳؛ تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۱۹۷؛ الدرالمنثور، ج۷، ص۲۹۹؛ الجامع لاحکام القرآن، ج۱۶، ص۲۱.
- ↑ ر.ک: جامع البیان، ج۲۵، ص۳؛ تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۱۹۷؛ الدرالمنثور، ج۷، ص۲۹۹؛ الجامع لاحکام القرآن، ج۱۶، ص۲۱؛ نیز ر.ک: الکشاف، ج، ص۲۲۱؛ مفاتیح الغیب، ج۲۸، ص۱۶۴؛ تفسیر بیضاوی، ج۴، ص۹۰-۹۱؛ روح المعانی، ج۲۵، ص۵۱.
- ↑ مجمع البیان، ج۹-۱۰، ص۲۸.
- ↑ تفسیر المراغی، ج۲۵، ص۳۹.
- ↑ «ما اینان را جز برای آنکه ما را به خداوند، نیک نزدیک گردانند نمیپرستیم» سوره زمر، آیه ۳.
- ↑ «و میگویند اینان میانجیهای ما نزد خداوندند» سوره یونس، آیه ۱۸.
- ↑ «بیگمان پروردگار من بخشایندهای دوستدار است» سوره هود، آیه ۹۰.
- ↑ «و او آمرزگار دوستدار است» سوره بروج، آیه ۱۴.
- ↑ المیزان، ج۱۸، ص۴۵- ۴۶.
- ↑ «این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند مژده میدهد» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزندهای سپاسپذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ چنان که شیخ طوسی، پس از نقل آن گفته است: «این قول، مختار ما و اصحاب ماست»، التبیان، ج۹، ص۱۵۹.
- ↑ دیوان الامام الشافعی، ص۵۶.
- ↑ ر.ک: بحوث فی الملل و النحل، ج۳، ص۲۴۳.
- ↑ «و آنان را باز دارید، که آنان بازخواست خواهند شد» سوره صافات، آیه ۲۴.
- ↑ ینابیع المودة، ص۱۸۱، نقل از رساله جاحظ.
- ↑ الکشاف، ج۴، ص۲۱۹ - ۲۲۱.
- ↑ دو قول دیگر، یکی این است که آیه خطاب به مشرکان قریش است و مقصود رعایت حرمت خویشاوندی با پیامبر(ص) است و دیگر، قول حسن بصری که مقصود مودت خدا و تقرب به او از طریق طاعات است.
- ↑ مفاتیح الغیب، ج۲۸، ص۱۶۴- ۱۶۶.
- ↑ شیخ مؤمن شبلنجی شافعی نیز بر آن است که زمخشری و رازی همین دیدگاه را برگزیدهاند. نورالابصار، ص۲۲۴ - ۲۲۵.
- ↑ «و هر کس کاری نیک انجام دهد» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ تفسیر بیضاوی، ج۴، ص۹۰-۹۱.
- ↑ «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، ص۵۲.
- ↑ «و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ تفسیر ابن عربی، ج۲، ص۲۳۱-۲۳۲.
- ↑ «و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ الفصول المهمة، ص۲۹.
- ↑ نخی است که دانههای تسبیح یا مروارید و مانند آن را به آن میکشند، وقتی که آن دانهها در آن باشد.
- ↑ فرائد السمطین، ج۱، ص۲۰.
- ↑ الصواعق المحرقة، ص۲۱۱- ۲۱۲.
- ↑ ینابیع المودة، ص۲۸۴- ۲۸۵.
- ↑ «بگو هر پاداشی از شما خواسته باشم از آن خودتان باد! پاداش من جز با خداوند نیست و او به هر چیزی گواه است» سوره سبأ، آیه ۴۷.
- ↑ ینابیع المودة، ص۴۲۸ - ۴۲۹.
- ↑ نور الابصار، ص۲۲۴- ۲۲۵.
- ↑ ینابیع المودة، ص۶.
- ↑ ینابیع المودة، ص۱۲.
- ↑ ینابیع المودة، ص۱۲۴.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۹۹-۱۱۳.
- ↑ «این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند مژده میدهد بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزندهای سپاسپذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۵ ص ۵۵۱.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۵ ص ۵۶۳.
- ↑ «بگو: برای این (پیامبری) از شما مزدی نمیخواهم جز این که هر کس بخواهد به سوی پروردگار خویش راهی پیش گیرد» سوره فرقان، آیه ۵۷.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۵ ص ۵۷۴.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۵ ص ۵۷۵.
- ↑ «ستمگران را میبینی که از آنچه انجام دادهاند هراسانند در حالی که (کیفر) آن بر آنان واقع خواهد شد و آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند در باغهای بهشتند، نزد پروردگارشان هر چه بخواهند دارند؛ این همان بخشش بزرگ است» سوره شوری، آیه ۲۲.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۵ ص ۵۷۷.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۵ ص ۵۷۹.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۵ ص ۵۸۰.
- ↑ «بگو: برای این (پیامبری) از شما مزدی نمیخواهم جز این که هر کس بخواهد به سوی پروردگار خویش راهی پیش گیرد» سوره فرقان، آیه ۵۷.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۵ ص ۵۹۰.