نامهای امام مهدی: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}})) |
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار') |
||
(۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مهدویت}} | |||
{{مدخل مرتبط | |||
| موضوع مرتبط = امام مهدی | |||
| عنوان مدخل = [[نامهای امام مهدی]] | |||
| مداخل مرتبط = [[نامهای امام مهدی در کلام اسلامی]] - [[نامهای امام مهدی در معارف دعا و زیارات]] - [[نامهای امام مهدی از دیدگاه اهل سنت]] | |||
| پرسش مرتبط = امام مهدی (پرسش) | |||
}} | |||
در آموزههای [[اعتقادی]] [[شیعه]]، "[[مهدویت]]"، از پررمز و رازترین معارف [[اعتقادی]] است. از ولادت پنهان [[حضرت مهدی]] {{ع}} گرفته، تا پنهانزیستی او؛ از چگونگی [[زندگی]] آن حضرت گرفته تا [[عمر]] طولانیاش؛ از چگونگی غیبت ایشان گرفته تا [[ظهور]]، [[قیام]] و [[حکومت جهانی]] بر کره [[زمین]] و... اینها، اسراری است که بر عموم [[مردم]]، پوشیده مانده و برخی جزو اسرار الهی تلقی شده است. یکی از این موارد، نام بردن آن حضرت به نام مخصوص (م ح م د) است. این بحث همواره مورد توجه دانشمندان و بزرگان [[شیعه]] بوده و در [[روایات]] فراوانی از [[معصومین]] {{عم}} مورد اشاره قرار گرفته است. | |||
== مقدمه == | |||
وجود [[روایات]] متعارض در این موضوع، باعث شده نظرات مختلفی ارائه گردد. گروهی با استناد به روایاتی که ناظر به [[تحریم]] میباشند، بردن نام خاص آن حضرت را، [[ممنوع]] و [[حرام]] دانستهاند. عدهای جواز را [[مقید]] به زمان غیر از [[تقیه]] و [[ترس]] دانسته و برخی نیز با استناد به روایاتی که در آنها نام آن حضرت به صراحت ذکر شده، قائل به جواز شدهاند. بنابراین میتوان مستند روایی دیدگاههای فوق را چنین بیان کرد: | |||
{{ | # روایاتی که [[حرمت]] را مربوط به هر زمان و هر مکان دانسته است؛ | ||
در | # روایاتی که [[حرمت]] را تا [[زمان ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} دانسته است؛ | ||
# روایاتی که نام بردن را تنها در شرایط [[تقیه]] و [[ترس]] بر آن حضرت، جایز نمیداند؛ | |||
# روایاتی که بدون هیچ قیدی، نام بردن را جایز میداند و [[ائمه]] {{عم}} و یارانشان نیز در آنها تصریح به نام آن حضرت کردهاند. انواع [[روایات]] درباره نام بردن [[حضرت مهدی]] {{ع}} به نام خاص (م ح م د) | |||
'''یک. [[روایات]] عدم جواز به صورت مطلق''': [[روایات]] دسته اول را میتوان به گروههایی چند تقسیم کرد: | |||
# نام بردن حضرت با نام مخصوص برابر با [[کفر]] است: [[محمد بن یعقوب کلینی]] در کافی با ذکر [[سند]] از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] کرده است: {{متن حدیث|"صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ لاَ يُسَمِّيهِ بِاسْمِهِ إِلاَّ كَافِر"}}<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۳، ح ۴.</ref>؛ "[[صاحب]] این امر کسی است که جز [[کافر]]، نام او را به اسم خودش [[نبرد]]". این [[حدیث]] را [[شیخ صدوق]] در [[کمال الدین و تمام النعمة]]<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۴۸، ح ۱.</ref> و مسعودی در اثبات الوصیة<ref>اثبات الوصیة، ص ۲۸۰.</ref> [[نقل]] کردهاند و اگر در منابع بعدی نیز ذکر شده، عمدتا از این منابع است. این [[روایت]] صریح در [[حرمت]] است؛ اگرچه عدهای آن را حمل بر مبالغه کردهاند. برخی از شارحان کافی، درباره این [[حدیث]] گفتهاند: شاید مراد از [[کافر]] در این [[روایت]]، کسی باشد که [[اوامر الهی]] را ترک و [[نواهی]] او را انجام میدهد؛ نه کسی که منکر [[پروردگار]] و یا [[مشرک]] به او است. شاید این مختص به زمان [[تقیه]] باشد؛ چرا که [[روایات]] فراوانی، به نام آن حضرت تصریح کرده است<ref>ر. ک: مولی صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج ۶، ص ۲۲۴.</ref>. برخی دیگر از شارحان، همچنان بر استفاده [[حرمت]]، از اینگونه [[روایات]] پافشاری کردهاند<ref>ر. ک: محمد باقر مجلسی، مرآة العقول، ج ۴، صص ۱۸- ۱۶.</ref>. | |||
# نام بردن ایشان جایز نیست؛ همانگونه که ولادت ایشان، مخفی است: [[صدوق]] در [[کمال الدین و تمام النعمه (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمه]] از [[امام کاظم]] {{ع}} [[نقل]] کرده است: {{متن حدیث|"ذَلِكَ اِبْنُ سَيِّدَةِ اَلْإِمَاءِ اَلَّذِي تَخْفَى عَلَى اَلنَّاسِ وِلاَدَتُهُ وَ لاَ يَحِلُّ لَهُمْ تَسْمِيَتُهُ"}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۶۸، ح ۶.</ref>؛ "او [[فرزند]] سرور کنیزان است؛ کسی که ولادتش بر [[مردمان]] پوشیده و ذکر نامش بر آنها روا نیست...". در این دسته از [[روایات]] به دو چیز اشاره شده است: یکی [[مخفی بودن ولادت]] و دیگری [[حرمت]] نام بردن حضرت با نام خاص. اگرچه ولادت آن حضرت بر عموم [[مردم]] پوشیده بود؛ ولی عدهای از این امر [[آگاه]] بودند. بنابراین میتوان احتمال داد، این عدم جواز، برای همه [[مردم]] نیست. از طرفی [[مرجع]] ضمیر در {{متن حدیث|"وَ لاَ يَحِلُّ لَهُمْ"}} به {{متن حدیث|"اَلنَّاسِ"}} برمیگردد؛ یعنی، بر کسانی که ولادت آن حضرت بر آنها پوشیده است؛ ازاینرو نام بردن، برای ایشان نیز جایز نیست. با وجود این احتمالات، نمیتوان گفت که این [[روایت]] صریح در [[حرمت]] مطلق است. | |||
# نام بردن آن حضرت جایز نیست؛ همانگونه که جسم ایشان دیدنی نیست: [[داود بن قاسم جعفری]] گوید: از [[امام هادی]] {{ع}} شنیدم که فرمود: {{متن حدیث|" اَلْخَلَفُ مِنْ بَعْدِي اِبْنِيَ اَلْحَسَنُ فَكَيْفَ لَكُمْ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِ اَلْخَلَفِ فَقُلْتُ وَ لِمَ جَعَلَنِيَ اَللَّهُ فِدَاكَ فَقَالَ لِأَنَّكُمْ لاَ تَرَوْنَ شَخْصَهُ وَ لاَ يَحِلُّ لَكُمْ ذِكْرُهُ بِاسْمِهِ قُلْتُ فَكَيْفَ نَذْكُرُهُ قَالَ قُولُوا اَلْحُجَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ"}}<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۸۱، ح ۵؛ کتاب الغیبة، ص ۲۰۲، ح ۱۶۹؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۷۸؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص ۲۶۲؛ شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۲۸، ح ۱۳.</ref>؛ "[[جانشین]] پس از من فرزندم [[حسن]] است و شما با [[جانشین]] پس از [[جانشین]] من چگونه خواهید بود؟ گفتم: فدای شما شوم! برای چه؟ فرمود: زیرا شما شخص او را نمیبینید و بردن نام او به اسمش بر شما روا نباشد، گفتم: پس چگونه او را یاد کنم؟ فرمود: بگویید: [[حجت]] از [[آل محمد]] {{صل}}". [[امام صادق]] {{ع}} در جواب کسی که پرسید "[[مهدی]] از [[فرزندان]] کیست"؛ فرمود: {{متن حدیث|" اَلْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ اَلسَّابِعِ يَغِيبُ عَنْكُمْ شَخْصُهُ وَ لاَ يَحِلُّ لَكُمْ تَسْمِيَتُهُ"}}<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۱۱، ح ۱۲.</ref>؛ "[[پنجمین امام]] از [[فرزندان]] [[امام هفتم]] که شخص او از دیدگان شما [[نهان]] شود و نام بردنش روا نباشد". در این دسته از [[روایات]] نیز به جهت وجود ضمایر مخاطب در {{متن حدیث|"...يَغِيبُ عَنْكُمْ..."}} و {{متن حدیث|"...وَ لاَ يَحِلُّ لَكُمْ..."}}، ممکن است گفته شود، [[حرمت]] تنها متوجه مخاطبان آن حضرت بود و این به [[دلیل]] فشارهایی است که از طرف [[ظالمان]] بر [[شیعیان]] به جهت نام بردن حضرت وارد میکردند<ref>ر. ک: مولی صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج ۶، ص ۲۲۴.</ref>. همچنین {{متن حدیث|"...يَغِيبُ عَنْكُمْ..."}} به ملاقاتهای قطعی تخصیص خورده و این [[غیبت]] همگانی نیست؛ بر این اساس عدم جواز نام بردن نیز تخصیص خورده است. به علاوه روایاتی نیز وجود دارد که میگوید [[حضرت مهدی]] {{ع}} را در [[دوران غیبت]] میبینند. بنابراین از این دسته [[روایات]]، به خاطر وجود احتمالات، نمیتوان قطع به [[حرمت]] را برای همگان استفاده کرد. | |||
# نام برنده آن حضرت بین [[مردم]] [[ملعون]] است: با این مضمون توقیعی از [[امام عصر]] {{ع}} صادر شده است که میفرماید: {{متن حدیث|"مَنْ سَمَّانِي فِي مَجْمَعٍ مِنَ اَلنَّاسِ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اَللَّهِ"}}<ref>مولی صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج ۲، ص ۴۸۳، ح ۳.</ref>؛ "[[لعنت خدا]] بر کسی که مرا در میان جمعی از [[مردم]] نام برد". در این [[روایت]] نیز احتمالاتی وجود دارد: مقصود [[روایت]]، [[دوران غیبت صغرا]] است؛ یعنی، زمانی که آن حضرت در میان جمعی حضور مییافتند و اگر کسی نام او را افشا میکرد، موجب فاش شدن [[اسرار]] میشد و خطری متوجه آن حضرت میگردید؛ وگرنه صرف نام بردن- بدون اشاره به وجود ظاهری ایشان- مایه ضرر و زیانی نخواهد شد. احتمال دیگر اینکه مقصود از "فی مجمع من الناس" [[مخالفان]] و [[اهل سنت]] باشد. | |||
'''[[روایات]] عدم جواز تا هنگام ظهور''': محمد بن زیاد ازدی از [[امام]] [[موسی بن جعفر]] {{ع}} درباره [[امام غایب]] {{ع}} [[نقل]] کرده است: {{متن حدیث|"... تَخْفَى عَلَى اَلنَّاسِ وِلاَدَتُهُ وَ لاَ تَحِلُّ لَهُمْ تَسْمِيَتُهُ حَتَّى يُظْهِرَهُ اَللَّهُ فَيَمْلَأَ اَلْأَرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً"}}<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۶۸، ح ۶.</ref>؛ "... کسی که ولادتش بر [[مردمان]] پوشیده و ذکر نامش بر آنها روا نیست، تا آنگاه که [[خدای تعالی]] او را ظاهر ساخته و [[زمین]] را از [[عدل و داد]] آکنده سازد؛ همانگونه که پر از [[ظلم و جور]] شده باشد". [[عبد العظیم حسنی]] گوید:... [[امام هادی]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|"... وَ مِنْ بَعْدِيَ اِبْنِي اَلْحَسَنُ، فَكَيْفَ لِلنَّاسِ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ قُلْتُ وَ كَيْفَ ذَلِكَ قَالَ لِأَنَّهُ لاَ يُرَى شَخْصُهُ وَ لاَ يَحِلُّ ذِكْرُهُ بِاسْمِهِ حَتَّى يَخْرُجَ فَيَمْلَأَ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً..."}}<ref> شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۹، ح ۱.</ref>؛ "... و پس از من پسرم [[حسن]] است و [[مردم]] با [[جانشین]] او چگونه باشند؟ گفتم: فدای شما شوم برای چه؟ فرمود: زیرا شخص او را نمیبینند و بردن نام او روا نباشد؛ تا آنکه [[قیام]] کند و [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] نماید...". | |||
'''[[روایات]] جواز بدون [[بیم]] خطر''': در این دسته از [[روایات]]، به [[علت]] نام نبردن حضرت اشاره شده است. در این صورت اگر آن [[علت]] وجود نداشته باشد، [[نهی]] نیز ساقط است. [[امام باقر]] {{ع}} در جواب [[ابو خالد کابلی]]- که از [[نام حضرت مهدی]] {{ع}} پرسیده بود- فرمود: {{متن حدیث|"... سَأَلْتَنِي وَ اَللَّهِ يَا أَبَا خَالِدٍ عَنْ سُؤَالٍ مُجْهِدٍ وَ لَقَدْ سَأَلْتَنِي عَنْ أَمْرٍ مَا كُنْتُ مُحَدِّثاً بِهِ أَحَداً وَ لَوْ كُنْتُ مُحَدِّثاً بِهِ أَحَداً لَحَدَّثْتُكَ وَ لَقَدْ سَأَلْتَنِي عَنْ أَمْرٍ لَوْ أَنَّ بَنِي فَاطِمَةَ عَرَفُوهُ حَرَصُوا عَلَى أَنْ يَقْطَعُوهُ بَضْعَةً بَضْعَةً"}}<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۲۸۸، ح ۲ و نیز ر. ک: محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۳۳، ح ۲۸۸.</ref>؛ "به [[خدا]] [[سوگند]] ای ابا خالد! پرسش [[سختی]] پرسیدی که مرا به [[تکلیف]] و زحمت میاندازد؛ همانا از امری سؤال کردی که [هرگز آن را به هیچکس نگفتهام و] اگر آن را به کسی گفته بودم، مسلما، به تو میگفتم. همانا تو از من چیزی را سؤال کردی که اگر بنی [[فاطمه]] او را بشناسند، [[حرص]] ورزند که او را قطعه قطعه کنند". از [[روایت]] یاد شده استفاده میشود که اگر ضرر و خطری بر آن حضرت به وجود نیاید، دانستن و [[نقل]] نام آن حضرت، بدون اشکال است. از خود [[حضرت مهدی]] {{ع}} در توقیعی آمده است: {{متن حدیث|"... فَإِنَّهُمْ إِنْ وَقَفُوا عَلَى اَلاِسْمِ أَذَاعُوهُ وَ إِنْ وَقَفُوا عَلَى اَلْمَكَانِ دَلُّوا عَلَيْهِ"}}<ref>کتاب الغیبة، ص ۳۶۴، ح ۳۳۱.</ref>؛ "پس به درستی که آنان اگر اسم را بدانند، آن را رایج ساخته و اگر بر مکان [[آگاهی]] یابند، آن را نشان خواهند داد". [[شیخ حر عاملی]] ذیل این [[روایت]] نوشته است: این دلالت میکند بر اینکه [[نهی]] اختصاص به [[ترس]] و ترتب مفسده دارد<ref>وسائل الشیعة، ج ۱۶، ص ۲۴۰.</ref>. بنابراین، این دسته از [[روایات]]، دایر مدار [[ترس]] و [[تقیه]] است و با منتفی شدن آن، [[حرمت]] نام بردن نیز منتفی خواهد شد. | |||
'''[[روایات]] جواز نام بردن''': بیگمان در [[روایات]] فراوانی وقتی سخن از [[حضرت مهدی]] {{ع}}، به میان آمده، به نام آن حضرت تصریح شده است. در اینجا به بعضی از این [[روایات]]، اشاره میشود: | |||
روایاتی که قبل از ولادت ایشان، به نام [[مبارک]] آن حضرت اشاره کرده است: | |||
# [[شیخ صدوق]] در [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]] از [[حضرت علی]] {{ع}}، [[نقل]] کرده است: [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}}، [[نام امامان]] بعد از [[حضرت علی]] {{ع}} را یکی پس از دیگری برای آن حضرت برشمرد، تا اینکه فرمود: {{متن حدیث|"... مَعَ مَهْدِيِّ أُمَّتِي مُحَمَّدٌ اَلَّذِي يَمْلَأُ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً..."}}<ref>شیخ صدوق؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۴، ح ۳۷.</ref>؛ "[[مهدی]] امتم [در میان ایشان] [[محمد]] است که [[زمین]] را از [[عدل و داد]] آکنده سازد..." | |||
# [[حضرت علی]] {{ع}} از [[پیامبر]] {{صل}} [[نقل]] کرده که ضمن بردن نام [[ائمه دوازدهگانه]] {{عم}}، فرمود: {{متن حدیث|"...فَإِذَا حَضَرَتْهُ (الحسن) اَلْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى اِبْنِهِ مُحَمَّدٍ..."}}<ref>محمد بن حسن طوسی؛ کتاب الغیبة ص ۱۵۰، ح ۱۱۱.</ref>؛ "پس هنگام [[رحلت]] [[حسن]] آن را [[تسلیم]] به فرزندش [[محمد]] میکند...". | |||
# در [[الفضائل (کتاب)|الفضائل]] نیز شبیه این [[روایت]] آمده و تصریح به نام "[[محمد]]" شده است<ref>ابن شاذان، الفضایل، ص ۱۵۸.</ref>. همچنین در [[الاحتجاج]] [[طبرسی]]، از [[رسول اکرم]] {{صل}} [[نقل]] شده است که فرمود: از [[جبرئیل]] شنیدم: {{متن حدیث|"... ثُمَّ اِبْنُهُ اَلْقَائِمُ بِالْحَقِّ مَهْدِيُّ أُمَّتِي مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ صَاحِبُ اَلزَّمَانِ..."}}<ref>شیخ طبرسی، الاحتجاج، ج ۱، ص ۶۸، ح ۳۴.</ref>؛ "... سپس فرزندش [[قائم]] به [[حق]]، [[مهدی]] امتم، [[محمد بن حسن]] [[صاحب الزمان]]...". | |||
# در [[کلام]] [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} به این نام، اشاره شده است؛ چنانکه [[شیخ صدوق]] در [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]] آورده است: [[حضرت علی]] {{ع}} بر فراز [[منبر]] درباره [[حضرت مهدی]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|"... لَهُ اِسْمَانِ اِسْمٌ يَخْفَى وَ اِسْمٌ يَعْلُنُ فَأَمَّا اَلَّذِي يَخْفَى فَأَحْمَدُ، وَ أَمَّا اَلَّذِي يَعْلُنُ فَمُحَمَّدٌ..."}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۵۳، ح ۱۷؛ ر. ک: اعلام الوری، ص ۴۶۵؛ وسائل الشیعة، ج ۱۶، ص ۲۴۴.</ref>؛ "برای او دو نام است: یکی [[نهان]] و دیگری آشکار؛ اما [[نهان]] [[احمد]] و نام آشکار [[محمد]] است". | |||
# از موارد دیگری که قائلان به جواز نام بردن حضرت، بدان اشاره کردهاند، [[حدیث لوح حضرت زهرا]] {{س}} است. در قسمتی از این [[لوح]]- که هدیهای از طرف [[پیامبر]] {{صل}} به [[حضرت زهرا]] {{س}} بود- آمده است: {{متن حدیث|"... وَ أُكْمِلُ ذَلِكَ بِابْنِهِ مُ حَ مَّ دٍ رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ، عَلَيْهِ كَمَالُ مُوسَى، وَ بَهَاءُ عِيسَى عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ، وَ صَبْرُ أَيُّوبَ..."}}<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۵۲۷، ح ۳.</ref>. "... و [[اوصیا]] را به وجود فرزندش [[محمد]]- [[رحمت]] بر جهانیان- تکمیل خواهم کرد؛ کسی که کمال [[موسی]] {{ع}} و بهاء [[عیسی]] {{ع}} و [[صبر ایوب]] {{ع}} را دارا است...". | |||
# [[شیخ صدوق]]، قسمت مربوط به [[حضرت مهدی]] {{ع}} را اینگونه آورده است: {{متن حدیث|"... أَبُو اَلْقَاسِمِ مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ هُوَ حُجَّةُ اَللَّهِ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ..."}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۲۷.</ref>؛ "... [[ابو القاسم]] همو [[حجت]] [[خداوند متعال]] بر [[بندگان]] است...". خود [[جابر]] نیز در مواردی تصریح کرده که از [[حضرت مهدی]] {{ع}} در آن [[لوح]]، به عنوان [[محمد]] یاد شده است. | |||
# [[امام باقر]] {{ع}} نیز در ذیل [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ}}<ref>«بیگمان شمار ماهها نزد خداوند در کتاب وی روزی که آسمانها و زمین را آفرید دوازده ماه است» سوره توبه، آیه ۳۶.</ref> یک یک نام [[ائمه]] را برد تا اینکه فرمود: {{متن حدیث|"... وَ إِلَى اِبْنِهِ اَلْحَسَنِ وَ إِلَى اِبْنِهِ مُحَمَّدٍ اَلْهَادِي اَلْمَهْدِيِّ اِثْنَا عَشَرَ إِمَاماً..."}}<ref>محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۴۹، ح ۱۱۰.</ref>؛ "و به فرزندش [[حسن]] و به فرزندش [[محمد]] [[هدایت کننده]] [[هدایت]] شده، [[دوازده امام]] هستند". | |||
# از [[امام صادق]] {{ع}} نیز در مواردی هنگام معرفی [[حضرت مهدی]] {{ع}} به نام "[[محمد]]" تصریح شده است؛ چنانکه میفرماید: {{متن حدیث|"اَلْخَلَفُ اَلصَّالِحُ مِنْ وُلْدِي وَ هُوَ اَلْمَهْدِيُّ اِسْمُهُ مُحَمَّدٌ وَ كُنْيَتُهُ أَبُو اَلْقَاسِمِ يَخْرُجُ فِي آخِرِ اَلزَّمَانِ يُقَالُ لِأُمِّهِ: صَقِيلُ..."}}<ref>کشف الغمة، ج ۲، ص ۴۷۵.</ref>؛ "[[خلف صالح]] از فرزندانم [[مهدی]] است. نامش [[محمد]] و کنیهاش [[ابو القاسم]]، در [[آخر الزمان]] [[خروج]] میکند و مادرش [[صقیل]] نامیده میشود". [[شیخ صدوق]] شبیه این [[روایت]] را در [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]] آورده است<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۳۴، ح ۴.</ref>. | |||
# [[امام صادق]] {{ع}} وقتی خواست در جواب [[زید]] شحام نام [[امامان معصوم]] {{عم}} را برشمرد، فرمود: {{حدیث متن|"نَحْنُ اِثْنَا عَشَرَ هَكَذَا حَوْلَ عَرْشِ رَبِّنَا عَزَّ وَ جَلَّ فِي مُبْتَدَإِ خَلْقِنَا أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ"}}<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۸۵، ح ۱۶.</ref>؛ "ما [[دوازده تن]] بدینگونه (اشاره با دست به صورت دایره) از [[آغاز آفرینش]] گرداگرد [[عرش]] پروردگارمان قرار داشتهایم، نام اولین فرد ما [[محمد]] و نفر میانه [[محمد]] و آخرین فرد ما نیز [[محمد]] است". | |||
# از [[امام عسکری]] {{ع}} در موارد فراوانی [[نقل]] شده که به نام آن حضرت تصریح کرده است. زمانی که [[مادر حضرت مهدی]] {{ع}} به ایشان حامله شد، [[امام عسکری]] {{ع}} به او فرمود: {{متن حدیث|"سَتَحْمِلِينَ ذَكَراً وَ اِسْمُهُ محمد وَ هُوَ اَلْقَائِمُ مِنْ بَعْدِي"}}<ref>کشف الغمة، ج ۲، ص ۴۷۵.</ref>؛ "تو حامل پسری هستی که نامش [[محمد]] است و او [[قائم]] پس از من است". همچنین آن حضرت در ضمن [[حدیثی]] فرمود: {{متن حدیث|"... اِبْنِي محمد هُوَ اَلْإِمَامُ وَ اَلْحُجَّةُ بَعْدِي، مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً..."}}<ref>کشف الغمة، ج ۲، ص ۴۰۹، ح ۹.</ref>؛ "فرزندم [[محمد]]، او است [[امام]] و [[حجت]] پس از من، هر کس بمیرد و او را نشناسد، به [[مرگ جاهلی]] از [[دنیا]] رفته است". | |||
گروه دوم شامل سخنانی است که پس از ولادت ایشان، از آن حضرت با نام [[محمد]] یاد کردهاند: | |||
# [[ابراهیم کوفی]]، [[نقل]] کرده است که [[امام عسکری]] {{ع}} گوسفندی سر برید و برای من فرستاد و فرمود: {{متن حدیث|"هذا من عقیقة ابنی محمد"}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۳۲، ح ۱۰.</ref>؛ "این بخشی از عقیقه فرزندم [[محمد]] است". | |||
# [[محمد بن یعقوب کلینی]] از [[احمد بن محمد بن عبد الله]]، ضمن روایتی [[نقل]] کرده است: {{متن حدیث|"...وَ وُلِدَ لَهُ(ابی محمد) وَلَدٌ سَمَّاهُ محمد..."}}<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۲۹، ص ۵۱۴.</ref>؛ "برای او ([[امام عسکری]] {{ع}}) فرزندی به [[دنیا]] آمد که او را [[محمد]] نامید". | |||
# [[شیخ طوسی]]، در [[کتاب الغیبة]] در بخشی از یک حکایت [[نقل]] کرده که [[حضرت مهدی]] {{ع}} با عنوان "[[محمد بن الحسن]]" از خود نام برده است<ref>ر. ک: کتاب الغیبة، ص ۲۶۹، ح ۲۳۴.</ref>. | |||
# از [[ابی غانم خادم]] [[نقل]] شده است: {{متن حدیث|"وُلِدَ لِأَبِي مُحَمَّدٍ وَلَدٌ فَسَمَّاهُ مُحَمَّداً..."}}<ref>وسائل الشیعة، ج ۱۶، ص ۲۴۳، ح ۲۱۴۶۷.</ref>؛ "برای [[ابو محمد]] ([[امام عسکری]] {{ع}}) فرزندی به [[دنیا]] آمد که او را [[محمد]] نام نهاد و...". | |||
# [[شیخ صدوق]]، به [[نقل]] از [[عبد الله سوری]]، در ضمن داستانی از [[ملاقات با حضرت مهدی]] {{ع}} در [[دوران غیبت صغرا]]، نوشته است: "... پس دیدم جوانانی را که در برکه، [[آب]] بازی میکردند. [[جوانی]] بر سجادهای نشسته بود و آستین [[لباس]] خود را مقابل دهان قرار داده بود. پس گفتم: این [[جوان]] کیست؟ گفتند: [[محمد بن الحسن]] است و شبیه پدرش بود..."<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۴۱، باب ۴۳، ح ۱۳؛ الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۹۵۹.</ref>. | |||
# در [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]] ضمن بیان [[سرگذشت مادر حضرت مهدی]] {{ع}}، آمده است: {{متن حدیث|"... وَ عَلَى قَبْرِهَا لَوْحٌ مَكْتُوبٌ عَلَيْهِ هَذَا قَبْرُ أُمِّ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ"}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۳۱، ح ۷.</ref>؛ "و بر آرامگاه او نوشته شده بود، این [[قبر]] [[مادر]] [[محمد]] است". با توجه به اینکه از ایشان به عنوان "[[ام محمد]]" یاد نشده تا گفته شود [[لقب]] ایشان بوده است؛ بنابراین [[دلیل]] برای جواز نام بردن نام خاص آن حضرت است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج۱، ص۲۰۱-۲۱۰.</ref>. | |||
==پرسش مستقیم== | == پرسش مستقیم == | ||
{{پرسش وابسته}} | |||
* [[آیا بردن نام امام مهدی حرام است؟ (پرسش)]] | * [[آیا بردن نام امام مهدی حرام است؟ (پرسش)]] | ||
{{پایان پرسش وابسته}} | |||
== پرسشهای وابسته == | |||
{{پرسمان نام امام مهدی}} | {{پرسمان نام امام مهدی}} | ||
== | |||
{{ | == منابع == | ||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:136861.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|'''درسنامه مهدویت ج۱''']]. | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{اهل بیت}} | {{اهل بیت}} | ||
[[رده:امام مهدی]] | [[رده:امام مهدی]] | ||
[[رده:مدخل درسنامه مهدویت]] | [[رده:مدخل درسنامه مهدویت]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۳۰
در آموزههای اعتقادی شیعه، "مهدویت"، از پررمز و رازترین معارف اعتقادی است. از ولادت پنهان حضرت مهدی (ع) گرفته، تا پنهانزیستی او؛ از چگونگی زندگی آن حضرت گرفته تا عمر طولانیاش؛ از چگونگی غیبت ایشان گرفته تا ظهور، قیام و حکومت جهانی بر کره زمین و... اینها، اسراری است که بر عموم مردم، پوشیده مانده و برخی جزو اسرار الهی تلقی شده است. یکی از این موارد، نام بردن آن حضرت به نام مخصوص (م ح م د) است. این بحث همواره مورد توجه دانشمندان و بزرگان شیعه بوده و در روایات فراوانی از معصومین (ع) مورد اشاره قرار گرفته است.
مقدمه
وجود روایات متعارض در این موضوع، باعث شده نظرات مختلفی ارائه گردد. گروهی با استناد به روایاتی که ناظر به تحریم میباشند، بردن نام خاص آن حضرت را، ممنوع و حرام دانستهاند. عدهای جواز را مقید به زمان غیر از تقیه و ترس دانسته و برخی نیز با استناد به روایاتی که در آنها نام آن حضرت به صراحت ذکر شده، قائل به جواز شدهاند. بنابراین میتوان مستند روایی دیدگاههای فوق را چنین بیان کرد:
- روایاتی که حرمت را مربوط به هر زمان و هر مکان دانسته است؛
- روایاتی که حرمت را تا زمان ظهور حضرت مهدی (ع) دانسته است؛
- روایاتی که نام بردن را تنها در شرایط تقیه و ترس بر آن حضرت، جایز نمیداند؛
- روایاتی که بدون هیچ قیدی، نام بردن را جایز میداند و ائمه (ع) و یارانشان نیز در آنها تصریح به نام آن حضرت کردهاند. انواع روایات درباره نام بردن حضرت مهدی (ع) به نام خاص (م ح م د)
یک. روایات عدم جواز به صورت مطلق: روایات دسته اول را میتوان به گروههایی چند تقسیم کرد:
- نام بردن حضرت با نام مخصوص برابر با کفر است: محمد بن یعقوب کلینی در کافی با ذکر سند از امام صادق (ع) نقل کرده است: «"صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ لاَ يُسَمِّيهِ بِاسْمِهِ إِلاَّ كَافِر"»[۱]؛ "صاحب این امر کسی است که جز کافر، نام او را به اسم خودش نبرد". این حدیث را شیخ صدوق در کمال الدین و تمام النعمة[۲] و مسعودی در اثبات الوصیة[۳] نقل کردهاند و اگر در منابع بعدی نیز ذکر شده، عمدتا از این منابع است. این روایت صریح در حرمت است؛ اگرچه عدهای آن را حمل بر مبالغه کردهاند. برخی از شارحان کافی، درباره این حدیث گفتهاند: شاید مراد از کافر در این روایت، کسی باشد که اوامر الهی را ترک و نواهی او را انجام میدهد؛ نه کسی که منکر پروردگار و یا مشرک به او است. شاید این مختص به زمان تقیه باشد؛ چرا که روایات فراوانی، به نام آن حضرت تصریح کرده است[۴]. برخی دیگر از شارحان، همچنان بر استفاده حرمت، از اینگونه روایات پافشاری کردهاند[۵].
- نام بردن ایشان جایز نیست؛ همانگونه که ولادت ایشان، مخفی است: صدوق در کمال الدین و تمام النعمه از امام کاظم (ع) نقل کرده است: «"ذَلِكَ اِبْنُ سَيِّدَةِ اَلْإِمَاءِ اَلَّذِي تَخْفَى عَلَى اَلنَّاسِ وِلاَدَتُهُ وَ لاَ يَحِلُّ لَهُمْ تَسْمِيَتُهُ"»[۶]؛ "او فرزند سرور کنیزان است؛ کسی که ولادتش بر مردمان پوشیده و ذکر نامش بر آنها روا نیست...". در این دسته از روایات به دو چیز اشاره شده است: یکی مخفی بودن ولادت و دیگری حرمت نام بردن حضرت با نام خاص. اگرچه ولادت آن حضرت بر عموم مردم پوشیده بود؛ ولی عدهای از این امر آگاه بودند. بنابراین میتوان احتمال داد، این عدم جواز، برای همه مردم نیست. از طرفی مرجع ضمیر در «"وَ لاَ يَحِلُّ لَهُمْ"» به «"اَلنَّاسِ"» برمیگردد؛ یعنی، بر کسانی که ولادت آن حضرت بر آنها پوشیده است؛ ازاینرو نام بردن، برای ایشان نیز جایز نیست. با وجود این احتمالات، نمیتوان گفت که این روایت صریح در حرمت مطلق است.
- نام بردن آن حضرت جایز نیست؛ همانگونه که جسم ایشان دیدنی نیست: داود بن قاسم جعفری گوید: از امام هادی (ع) شنیدم که فرمود: «" اَلْخَلَفُ مِنْ بَعْدِي اِبْنِيَ اَلْحَسَنُ فَكَيْفَ لَكُمْ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِ اَلْخَلَفِ فَقُلْتُ وَ لِمَ جَعَلَنِيَ اَللَّهُ فِدَاكَ فَقَالَ لِأَنَّكُمْ لاَ تَرَوْنَ شَخْصَهُ وَ لاَ يَحِلُّ لَكُمْ ذِكْرُهُ بِاسْمِهِ قُلْتُ فَكَيْفَ نَذْكُرُهُ قَالَ قُولُوا اَلْحُجَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ"»[۷]؛ "جانشین پس از من فرزندم حسن است و شما با جانشین پس از جانشین من چگونه خواهید بود؟ گفتم: فدای شما شوم! برای چه؟ فرمود: زیرا شما شخص او را نمیبینید و بردن نام او به اسمش بر شما روا نباشد، گفتم: پس چگونه او را یاد کنم؟ فرمود: بگویید: حجت از آل محمد (ص)". امام صادق (ع) در جواب کسی که پرسید "مهدی از فرزندان کیست"؛ فرمود: «" اَلْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ اَلسَّابِعِ يَغِيبُ عَنْكُمْ شَخْصُهُ وَ لاَ يَحِلُّ لَكُمْ تَسْمِيَتُهُ"»[۸]؛ "پنجمین امام از فرزندان امام هفتم که شخص او از دیدگان شما نهان شود و نام بردنش روا نباشد". در این دسته از روایات نیز به جهت وجود ضمایر مخاطب در «"...يَغِيبُ عَنْكُمْ..."» و «"...وَ لاَ يَحِلُّ لَكُمْ..."»، ممکن است گفته شود، حرمت تنها متوجه مخاطبان آن حضرت بود و این به دلیل فشارهایی است که از طرف ظالمان بر شیعیان به جهت نام بردن حضرت وارد میکردند[۹]. همچنین «"...يَغِيبُ عَنْكُمْ..."» به ملاقاتهای قطعی تخصیص خورده و این غیبت همگانی نیست؛ بر این اساس عدم جواز نام بردن نیز تخصیص خورده است. به علاوه روایاتی نیز وجود دارد که میگوید حضرت مهدی (ع) را در دوران غیبت میبینند. بنابراین از این دسته روایات، به خاطر وجود احتمالات، نمیتوان قطع به حرمت را برای همگان استفاده کرد.
- نام برنده آن حضرت بین مردم ملعون است: با این مضمون توقیعی از امام عصر (ع) صادر شده است که میفرماید: «"مَنْ سَمَّانِي فِي مَجْمَعٍ مِنَ اَلنَّاسِ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اَللَّهِ"»[۱۰]؛ "لعنت خدا بر کسی که مرا در میان جمعی از مردم نام برد". در این روایت نیز احتمالاتی وجود دارد: مقصود روایت، دوران غیبت صغرا است؛ یعنی، زمانی که آن حضرت در میان جمعی حضور مییافتند و اگر کسی نام او را افشا میکرد، موجب فاش شدن اسرار میشد و خطری متوجه آن حضرت میگردید؛ وگرنه صرف نام بردن- بدون اشاره به وجود ظاهری ایشان- مایه ضرر و زیانی نخواهد شد. احتمال دیگر اینکه مقصود از "فی مجمع من الناس" مخالفان و اهل سنت باشد.
روایات عدم جواز تا هنگام ظهور: محمد بن زیاد ازدی از امام موسی بن جعفر (ع) درباره امام غایب (ع) نقل کرده است: «"... تَخْفَى عَلَى اَلنَّاسِ وِلاَدَتُهُ وَ لاَ تَحِلُّ لَهُمْ تَسْمِيَتُهُ حَتَّى يُظْهِرَهُ اَللَّهُ فَيَمْلَأَ اَلْأَرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً"»[۱۱]؛ "... کسی که ولادتش بر مردمان پوشیده و ذکر نامش بر آنها روا نیست، تا آنگاه که خدای تعالی او را ظاهر ساخته و زمین را از عدل و داد آکنده سازد؛ همانگونه که پر از ظلم و جور شده باشد". عبد العظیم حسنی گوید:... امام هادی (ع) فرمود: «"... وَ مِنْ بَعْدِيَ اِبْنِي اَلْحَسَنُ، فَكَيْفَ لِلنَّاسِ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ قُلْتُ وَ كَيْفَ ذَلِكَ قَالَ لِأَنَّهُ لاَ يُرَى شَخْصُهُ وَ لاَ يَحِلُّ ذِكْرُهُ بِاسْمِهِ حَتَّى يَخْرُجَ فَيَمْلَأَ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً..."»[۱۲]؛ "... و پس از من پسرم حسن است و مردم با جانشین او چگونه باشند؟ گفتم: فدای شما شوم برای چه؟ فرمود: زیرا شخص او را نمیبینند و بردن نام او روا نباشد؛ تا آنکه قیام کند و زمین را پر از عدل و داد نماید...".
روایات جواز بدون بیم خطر: در این دسته از روایات، به علت نام نبردن حضرت اشاره شده است. در این صورت اگر آن علت وجود نداشته باشد، نهی نیز ساقط است. امام باقر (ع) در جواب ابو خالد کابلی- که از نام حضرت مهدی (ع) پرسیده بود- فرمود: «"... سَأَلْتَنِي وَ اَللَّهِ يَا أَبَا خَالِدٍ عَنْ سُؤَالٍ مُجْهِدٍ وَ لَقَدْ سَأَلْتَنِي عَنْ أَمْرٍ مَا كُنْتُ مُحَدِّثاً بِهِ أَحَداً وَ لَوْ كُنْتُ مُحَدِّثاً بِهِ أَحَداً لَحَدَّثْتُكَ وَ لَقَدْ سَأَلْتَنِي عَنْ أَمْرٍ لَوْ أَنَّ بَنِي فَاطِمَةَ عَرَفُوهُ حَرَصُوا عَلَى أَنْ يَقْطَعُوهُ بَضْعَةً بَضْعَةً"»[۱۳]؛ "به خدا سوگند ای ابا خالد! پرسش سختی پرسیدی که مرا به تکلیف و زحمت میاندازد؛ همانا از امری سؤال کردی که [هرگز آن را به هیچکس نگفتهام و] اگر آن را به کسی گفته بودم، مسلما، به تو میگفتم. همانا تو از من چیزی را سؤال کردی که اگر بنی فاطمه او را بشناسند، حرص ورزند که او را قطعه قطعه کنند". از روایت یاد شده استفاده میشود که اگر ضرر و خطری بر آن حضرت به وجود نیاید، دانستن و نقل نام آن حضرت، بدون اشکال است. از خود حضرت مهدی (ع) در توقیعی آمده است: «"... فَإِنَّهُمْ إِنْ وَقَفُوا عَلَى اَلاِسْمِ أَذَاعُوهُ وَ إِنْ وَقَفُوا عَلَى اَلْمَكَانِ دَلُّوا عَلَيْهِ"»[۱۴]؛ "پس به درستی که آنان اگر اسم را بدانند، آن را رایج ساخته و اگر بر مکان آگاهی یابند، آن را نشان خواهند داد". شیخ حر عاملی ذیل این روایت نوشته است: این دلالت میکند بر اینکه نهی اختصاص به ترس و ترتب مفسده دارد[۱۵]. بنابراین، این دسته از روایات، دایر مدار ترس و تقیه است و با منتفی شدن آن، حرمت نام بردن نیز منتفی خواهد شد.
روایات جواز نام بردن: بیگمان در روایات فراوانی وقتی سخن از حضرت مهدی (ع)، به میان آمده، به نام آن حضرت تصریح شده است. در اینجا به بعضی از این روایات، اشاره میشود:
روایاتی که قبل از ولادت ایشان، به نام مبارک آن حضرت اشاره کرده است:
- شیخ صدوق در کمال الدین و تمام النعمة از حضرت علی (ع)، نقل کرده است: رسول گرامی اسلام (ص)، نام امامان بعد از حضرت علی (ع) را یکی پس از دیگری برای آن حضرت برشمرد، تا اینکه فرمود: «"... مَعَ مَهْدِيِّ أُمَّتِي مُحَمَّدٌ اَلَّذِي يَمْلَأُ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً..."»[۱۶]؛ "مهدی امتم [در میان ایشان] محمد است که زمین را از عدل و داد آکنده سازد..."
- حضرت علی (ع) از پیامبر (ص) نقل کرده که ضمن بردن نام ائمه دوازدهگانه (ع)، فرمود: «"...فَإِذَا حَضَرَتْهُ (الحسن) اَلْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى اِبْنِهِ مُحَمَّدٍ..."»[۱۷]؛ "پس هنگام رحلت حسن آن را تسلیم به فرزندش محمد میکند...".
- در الفضائل نیز شبیه این روایت آمده و تصریح به نام "محمد" شده است[۱۸]. همچنین در الاحتجاج طبرسی، از رسول اکرم (ص) نقل شده است که فرمود: از جبرئیل شنیدم: «"... ثُمَّ اِبْنُهُ اَلْقَائِمُ بِالْحَقِّ مَهْدِيُّ أُمَّتِي مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ صَاحِبُ اَلزَّمَانِ..."»[۱۹]؛ "... سپس فرزندش قائم به حق، مهدی امتم، محمد بن حسن صاحب الزمان...".
- در کلام امیر مؤمنان علی (ع) به این نام، اشاره شده است؛ چنانکه شیخ صدوق در کمال الدین و تمام النعمة آورده است: حضرت علی (ع) بر فراز منبر درباره حضرت مهدی (ع) فرمود: «"... لَهُ اِسْمَانِ اِسْمٌ يَخْفَى وَ اِسْمٌ يَعْلُنُ فَأَمَّا اَلَّذِي يَخْفَى فَأَحْمَدُ، وَ أَمَّا اَلَّذِي يَعْلُنُ فَمُحَمَّدٌ..."»[۲۰]؛ "برای او دو نام است: یکی نهان و دیگری آشکار؛ اما نهان احمد و نام آشکار محمد است".
- از موارد دیگری که قائلان به جواز نام بردن حضرت، بدان اشاره کردهاند، حدیث لوح حضرت زهرا (س) است. در قسمتی از این لوح- که هدیهای از طرف پیامبر (ص) به حضرت زهرا (س) بود- آمده است: «"... وَ أُكْمِلُ ذَلِكَ بِابْنِهِ مُ حَ مَّ دٍ رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ، عَلَيْهِ كَمَالُ مُوسَى، وَ بَهَاءُ عِيسَى عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ، وَ صَبْرُ أَيُّوبَ..."»[۲۱]. "... و اوصیا را به وجود فرزندش محمد- رحمت بر جهانیان- تکمیل خواهم کرد؛ کسی که کمال موسی (ع) و بهاء عیسی (ع) و صبر ایوب (ع) را دارا است...".
- شیخ صدوق، قسمت مربوط به حضرت مهدی (ع) را اینگونه آورده است: «"... أَبُو اَلْقَاسِمِ مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ هُوَ حُجَّةُ اَللَّهِ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ..."»[۲۲]؛ "... ابو القاسم همو حجت خداوند متعال بر بندگان است...". خود جابر نیز در مواردی تصریح کرده که از حضرت مهدی (ع) در آن لوح، به عنوان محمد یاد شده است.
- امام باقر (ع) نیز در ذیل آیه شریفه: ﴿إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ﴾[۲۳] یک یک نام ائمه را برد تا اینکه فرمود: «"... وَ إِلَى اِبْنِهِ اَلْحَسَنِ وَ إِلَى اِبْنِهِ مُحَمَّدٍ اَلْهَادِي اَلْمَهْدِيِّ اِثْنَا عَشَرَ إِمَاماً..."»[۲۴]؛ "و به فرزندش حسن و به فرزندش محمد هدایت کننده هدایت شده، دوازده امام هستند".
- از امام صادق (ع) نیز در مواردی هنگام معرفی حضرت مهدی (ع) به نام "محمد" تصریح شده است؛ چنانکه میفرماید: «"اَلْخَلَفُ اَلصَّالِحُ مِنْ وُلْدِي وَ هُوَ اَلْمَهْدِيُّ اِسْمُهُ مُحَمَّدٌ وَ كُنْيَتُهُ أَبُو اَلْقَاسِمِ يَخْرُجُ فِي آخِرِ اَلزَّمَانِ يُقَالُ لِأُمِّهِ: صَقِيلُ..."»[۲۵]؛ "خلف صالح از فرزندانم مهدی است. نامش محمد و کنیهاش ابو القاسم، در آخر الزمان خروج میکند و مادرش صقیل نامیده میشود". شیخ صدوق شبیه این روایت را در کمال الدین و تمام النعمة آورده است[۲۶].
- امام صادق (ع) وقتی خواست در جواب زید شحام نام امامان معصوم (ع) را برشمرد، فرمود: الگو:حدیث متن[۲۷]؛ "ما دوازده تن بدینگونه (اشاره با دست به صورت دایره) از آغاز آفرینش گرداگرد عرش پروردگارمان قرار داشتهایم، نام اولین فرد ما محمد و نفر میانه محمد و آخرین فرد ما نیز محمد است".
- از امام عسکری (ع) در موارد فراوانی نقل شده که به نام آن حضرت تصریح کرده است. زمانی که مادر حضرت مهدی (ع) به ایشان حامله شد، امام عسکری (ع) به او فرمود: «"سَتَحْمِلِينَ ذَكَراً وَ اِسْمُهُ محمد وَ هُوَ اَلْقَائِمُ مِنْ بَعْدِي"»[۲۸]؛ "تو حامل پسری هستی که نامش محمد است و او قائم پس از من است". همچنین آن حضرت در ضمن حدیثی فرمود: «"... اِبْنِي محمد هُوَ اَلْإِمَامُ وَ اَلْحُجَّةُ بَعْدِي، مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً..."»[۲۹]؛ "فرزندم محمد، او است امام و حجت پس از من، هر کس بمیرد و او را نشناسد، به مرگ جاهلی از دنیا رفته است".
گروه دوم شامل سخنانی است که پس از ولادت ایشان، از آن حضرت با نام محمد یاد کردهاند:
- ابراهیم کوفی، نقل کرده است که امام عسکری (ع) گوسفندی سر برید و برای من فرستاد و فرمود: «"هذا من عقیقة ابنی محمد"»[۳۰]؛ "این بخشی از عقیقه فرزندم محمد است".
- محمد بن یعقوب کلینی از احمد بن محمد بن عبد الله، ضمن روایتی نقل کرده است: «"...وَ وُلِدَ لَهُ(ابی محمد) وَلَدٌ سَمَّاهُ محمد..."»[۳۱]؛ "برای او (امام عسکری (ع)) فرزندی به دنیا آمد که او را محمد نامید".
- شیخ طوسی، در کتاب الغیبة در بخشی از یک حکایت نقل کرده که حضرت مهدی (ع) با عنوان "محمد بن الحسن" از خود نام برده است[۳۲].
- از ابی غانم خادم نقل شده است: «"وُلِدَ لِأَبِي مُحَمَّدٍ وَلَدٌ فَسَمَّاهُ مُحَمَّداً..."»[۳۳]؛ "برای ابو محمد (امام عسکری (ع)) فرزندی به دنیا آمد که او را محمد نام نهاد و...".
- شیخ صدوق، به نقل از عبد الله سوری، در ضمن داستانی از ملاقات با حضرت مهدی (ع) در دوران غیبت صغرا، نوشته است: "... پس دیدم جوانانی را که در برکه، آب بازی میکردند. جوانی بر سجادهای نشسته بود و آستین لباس خود را مقابل دهان قرار داده بود. پس گفتم: این جوان کیست؟ گفتند: محمد بن الحسن است و شبیه پدرش بود..."[۳۴].
- در کمال الدین و تمام النعمة ضمن بیان سرگذشت مادر حضرت مهدی (ع)، آمده است: «"... وَ عَلَى قَبْرِهَا لَوْحٌ مَكْتُوبٌ عَلَيْهِ هَذَا قَبْرُ أُمِّ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ"»[۳۵]؛ "و بر آرامگاه او نوشته شده بود، این قبر مادر محمد است". با توجه به اینکه از ایشان به عنوان "ام محمد" یاد نشده تا گفته شود لقب ایشان بوده است؛ بنابراین دلیل برای جواز نام بردن نام خاص آن حضرت است[۳۶].
پرسش مستقیم
پرسشهای وابسته
- نام اصلی امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- آیا بردن نام امام مهدی حرام است؟ (پرسش)
- نام امام مهدی به چه معناست؟ (پرسش)
- نامهای امام مهدی چیستند؟ (پرسش)
- آیا در قرآن کریم به امام مهدی اشاره شده است؟ (پرسش)
- چرا نام امام مهدی در قرآن نیامده است؟ (پرسش)
- چرا به امام مهدی شریک القرآن میگوییم؟ آیا این لقب را به ائمه دیگر هم میتوان نسبت داد؟ (پرسش)
- نام امام مهدی در کتابها و ملل گوناگون چیست؟ (پرسش)
- آیا نام بردن اسم امام مهدی یعنی محمد جایز است؟ (پرسش)
- چرا میگویند به زبان آوردن و گفتن اسم واقعی امام مهدی حرام است؟ (پرسش)
- چرا نام امام مهدی برده نمیشود و به صورت م ح م د نوشته میشود؟ (پرسش)
- علت نهی از ذکر اسم خاص امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- نام امام مهدی در کتب اهل سنت چیست؟ (پرسش)
- نام امام مهدی در دعاها چیست؟ (پرسش)
- نام امام مهدی در کلام دانشمندان شیعه چیست؟ (پرسش)
منابع
پانویس
- ↑ شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۳، ح ۴.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۴۸، ح ۱.
- ↑ اثبات الوصیة، ص ۲۸۰.
- ↑ ر. ک: مولی صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج ۶، ص ۲۲۴.
- ↑ ر. ک: محمد باقر مجلسی، مرآة العقول، ج ۴، صص ۱۸- ۱۶.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۶۸، ح ۶.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۸۱، ح ۵؛ کتاب الغیبة، ص ۲۰۲، ح ۱۶۹؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۷۸؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص ۲۶۲؛ شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۲۸، ح ۱۳.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۱۱، ح ۱۲.
- ↑ ر. ک: مولی صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج ۶، ص ۲۲۴.
- ↑ مولی صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج ۲، ص ۴۸۳، ح ۳.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۶۸، ح ۶.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۹، ح ۱.
- ↑ نعمانی، الغیبة، ص ۲۸۸، ح ۲ و نیز ر. ک: محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۳۳، ح ۲۸۸.
- ↑ کتاب الغیبة، ص ۳۶۴، ح ۳۳۱.
- ↑ وسائل الشیعة، ج ۱۶، ص ۲۴۰.
- ↑ شیخ صدوق؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۴، ح ۳۷.
- ↑ محمد بن حسن طوسی؛ کتاب الغیبة ص ۱۵۰، ح ۱۱۱.
- ↑ ابن شاذان، الفضایل، ص ۱۵۸.
- ↑ شیخ طبرسی، الاحتجاج، ج ۱، ص ۶۸، ح ۳۴.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۵۳، ح ۱۷؛ ر. ک: اعلام الوری، ص ۴۶۵؛ وسائل الشیعة، ج ۱۶، ص ۲۴۴.
- ↑ شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۵۲۷، ح ۳.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۲۷.
- ↑ «بیگمان شمار ماهها نزد خداوند در کتاب وی روزی که آسمانها و زمین را آفرید دوازده ماه است» سوره توبه، آیه ۳۶.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۴۹، ح ۱۱۰.
- ↑ کشف الغمة، ج ۲، ص ۴۷۵.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۳۴، ح ۴.
- ↑ نعمانی، الغیبة، ص ۸۵، ح ۱۶.
- ↑ کشف الغمة، ج ۲، ص ۴۷۵.
- ↑ کشف الغمة، ج ۲، ص ۴۰۹، ح ۹.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۳۲، ح ۱۰.
- ↑ کافی، ج ۱، ص ۳۲۹، ص ۵۱۴.
- ↑ ر. ک: کتاب الغیبة، ص ۲۶۹، ح ۲۳۴.
- ↑ وسائل الشیعة، ج ۱۶، ص ۲۴۳، ح ۲۱۴۶۷.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۴۱، باب ۴۳، ح ۱۳؛ الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۹۵۹.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۳۱، ح ۷.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۱، ص۲۰۱-۲۱۰.