سیاست خارجی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = سیاست | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} ==حاکم اسلامی، خلیفهً‌ الله و ولی‌الله== نظام اسلامی، نظام ولایی است. به این معنا که حاکم اسلامی همان خلیفهًْ‌الله به معنای خاص است که دارای ولایت کلی...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
 
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==[[حاکم اسلامی]]، خلیفهً‌ [[الله]] و [[ولی‌الله]]==
==[[حاکم اسلامی]]، خلیفة [[الله]] و [[ولی‌الله]]==
[[نظام اسلامی]]، [[نظام ولایی]] است. به این معنا که حاکم اسلامی همان خلیفهًْ‌الله به معنای خاص است که دارای [[ولایت کلی]] و ماذون به [[تصرف]] در [[تکوین]] است. [[خداوند]] در [[آیات]] ۳۰ تا ۳۴ [[سوره بقره]]، [[انسان]] را خلیفهًْ‌الهی بر [[زمین]] دانسته است که بر [[کائنات]] و ما سوی‌الله و حتی [[فرشتگان]] حامل [[عرش]] به عنوان متاله و دارندگان همه صفات و [[اسمای الهی]] [[حکومت]] می‌کند.
[[نظام اسلامی]]، [[نظام ولایی]] است. به این معنا که حاکم اسلامی همان خلیفهًْ‌الله به معنای خاص است که دارای [[ولایت کلی]] و ماذون به [[تصرف]] در [[تکوین]] است. [[خداوند]] در [[آیات]] ۳۰ تا ۳۴ [[سوره بقره]]، [[انسان]] را خلیفهًْ‌الهی بر [[زمین]] دانسته است که بر [[کائنات]] و ما سوی‌الله و حتی [[فرشتگان]] حامل [[عرش]] به عنوان متاله و دارندگان همه صفات و [[اسمای الهی]] [[حکومت]] می‌کند.
البته [[خلافت]] [[انسان‌ها]] خلافت عمومی است؛ زیرا همه انسان‌ها ظرفیت طبیعی خلافت را دارا هستند و هر کسی به هر [[میزان]] که صفات و اسمای الهی را در خود با [[عبودیت]] و حرکت در [[صراط مستقیم]] [[فطرت]] و شریعت‌<ref>{{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}} «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰؛ {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}} «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref> تحقق ببخشد، از آن بهره‌مند خواهد شد. به سخن دیگر، خلافت [[انسانی]] بر تکوین، از مصادیق تشکیک همانند [[نور]] است که دارای مراتب و درجات متعدد است؛ یعنی نور [[خورشید]]، نور چراغ و نور کرمک [[شتاب]]، همه بیانگر [[حقیقت]] مفهومی نور هستند، اما تفاوت درجات و مراتب آن کاملا محسوس است. بنابراین، هر کسی در درجات و مراتب عالی‌تر قرار گیرد، از وسعت و شدت بیشتری در تصرفات برخوردار خواهد شد. از همین رو [[خلیفه]] خاص [[الهی]]، کسی است که تمام صفات را در کمال خودش دارا بوده و ظهور بخشیده باشد. چنین فردی را در اصطلاح [[عرفانی]]، [[انسان کامل]] و در [[فرهنگ قرآنی]]، خلیفهً‌الله، [[ولی‌الله]] و مانند آن می‌گویند. این افراد نه تنها بر [[جهان]] و [[جان]] [[حاکمیت]] می‌یابند، بلکه [[جامعه انسانی]] نیز حاکمیت پیدا کرده و [[امور جامعه]] به دست ایشان سپرده می‌شود و ایشان از سوی [[خداوند]] ماذون به [[تشریع]] هستند. البته تشریع [[حقیقی]] در دست خداوند است و اگر به این افراد [[شارع]] گفته می‌شود، به همان اعتبار مظهریت در [[ربوبیت]] و بقا به فنای [[الهی]] است؛ یعنی همان طوری که [[افعال]] عادی آنان چون تیر انداختن و [[قتل]]، فعل خداوندی تلقی می‌شود<ref>{{متن قرآن|فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}} «پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند و (چنین کرد) تا مؤمنان را از سوی خود نعمتی نیکو دهد که خداوند شنوایی داناست» سوره انفال، آیه ۱۷.</ref>؛ زیرا آنان ید‌الله هستند، همچنین حکمی را که صادر می‌کنند، حکم‌الله است<ref>{{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}} «آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.</ref>؛ زیرا آنان لسان‌الله نیز هستند و [[نطق]] آنان همان [[وحی الهی]] است.<ref>{{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}} «و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۳-۴.</ref>
البته [[خلافت]] [[انسان‌ها]] خلافت عمومی است؛ زیرا همه انسان‌ها ظرفیت طبیعی خلافت را دارا هستند و هر کسی به هر [[میزان]] که صفات و اسمای الهی را در خود با [[عبودیت]] و حرکت در [[صراط مستقیم]] [[فطرت]] و شریعت‌<ref>{{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}} «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰؛ {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}} «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref> تحقق ببخشد، از آن بهره‌مند خواهد شد. به سخن دیگر، خلافت [[انسانی]] بر تکوین، از مصادیق تشکیک همانند [[نور]] است که دارای مراتب و درجات متعدد است؛ یعنی نور [[خورشید]]، نور چراغ و نور کرمک [[شتاب]]، همه بیانگر [[حقیقت]] مفهومی نور هستند، اما تفاوت درجات و مراتب آن کاملا محسوس است. بنابراین، هر کسی در درجات و مراتب عالی‌تر قرار گیرد، از وسعت و شدت بیشتری در تصرفات برخوردار خواهد شد. از همین رو [[خلیفه]] خاص [[الهی]]، کسی است که تمام صفات را در کمال خودش دارا بوده و ظهور بخشیده باشد. چنین فردی را در اصطلاح [[عرفانی]]، [[انسان کامل]] و در [[فرهنگ قرآنی]]، خلیفةالله، [[ولی‌الله]] و مانند آن می‌گویند. این افراد نه تنها بر [[جهان]] و [[جان]] [[حاکمیت]] می‌یابند، بلکه [[جامعه انسانی]] نیز حاکمیت پیدا کرده و [[امور جامعه]] به دست ایشان سپرده می‌شود و ایشان از سوی [[خداوند]] ماذون به [[تشریع]] هستند. البته تشریع [[حقیقی]] در دست خداوند است و اگر به این افراد [[شارع]] گفته می‌شود، به همان اعتبار مظهریت در [[ربوبیت]] و بقا به فنای [[الهی]] است؛ یعنی همان طوری که [[افعال]] عادی آنان چون تیر انداختن و [[قتل]]، فعل خداوندی تلقی می‌شود<ref>{{متن قرآن|فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}} «پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند و (چنین کرد) تا مؤمنان را از سوی خود نعمتی نیکو دهد که خداوند شنوایی داناست» سوره انفال، آیه ۱۷.</ref>؛ زیرا آنان ید‌الله هستند، همچنین حکمی را که صادر می‌کنند، حکم‌الله است<ref>{{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}} «آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.</ref>؛ زیرا آنان لسان‌الله نیز هستند و [[نطق]] آنان همان [[وحی الهی]] است.<ref>{{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}} «و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۳-۴.</ref>


[[خداوند]] از این افراد گاه به عنوان مؤمنانی یاد می‌کند که همه [[اعمال]] را به [[علم حضوری]] و [[شهودی]] می‌بینند و به ظاهر و [[باطن]] اعمال هر کسی [[آگاه]] هستند<ref>{{متن قرآن|وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}} «و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید و به سوی داننده پنهان و آشکار بازگردانده خواهید شد و او شما را از آنچه انجام می‌داده‌اید آگاه خواهد ساخت» سوره توبه، آیه ۱۰۵.</ref>؛ و گاه دیگر به عنوان [[ولی‌الله]] و [[اولوا الامر]] یعنی صاحبان امور از آنان یاد می‌شود.<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}} «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>
[[خداوند]] از این افراد گاه به عنوان مؤمنانی یاد می‌کند که همه [[اعمال]] را به [[علم حضوری]] و [[شهودی]] می‌بینند و به ظاهر و [[باطن]] اعمال هر کسی [[آگاه]] هستند<ref>{{متن قرآن|وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}} «و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید و به سوی داننده پنهان و آشکار بازگردانده خواهید شد و او شما را از آنچه انجام می‌داده‌اید آگاه خواهد ساخت» سوره توبه، آیه ۱۰۵.</ref>؛ و گاه دیگر به عنوان [[ولی‌الله]] و [[اولوا الامر]] یعنی صاحبان امور از آنان یاد می‌شود.<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}} «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۰

حاکم اسلامی، خلیفة الله و ولی‌الله

نظام اسلامی، نظام ولایی است. به این معنا که حاکم اسلامی همان خلیفهًْ‌الله به معنای خاص است که دارای ولایت کلی و ماذون به تصرف در تکوین است. خداوند در آیات ۳۰ تا ۳۴ سوره بقره، انسان را خلیفهًْ‌الهی بر زمین دانسته است که بر کائنات و ما سوی‌الله و حتی فرشتگان حامل عرش به عنوان متاله و دارندگان همه صفات و اسمای الهی حکومت می‌کند. البته خلافت انسان‌ها خلافت عمومی است؛ زیرا همه انسان‌ها ظرفیت طبیعی خلافت را دارا هستند و هر کسی به هر میزان که صفات و اسمای الهی را در خود با عبودیت و حرکت در صراط مستقیم فطرت و شریعت‌[۱] تحقق ببخشد، از آن بهره‌مند خواهد شد. به سخن دیگر، خلافت انسانی بر تکوین، از مصادیق تشکیک همانند نور است که دارای مراتب و درجات متعدد است؛ یعنی نور خورشید، نور چراغ و نور کرمک شتاب، همه بیانگر حقیقت مفهومی نور هستند، اما تفاوت درجات و مراتب آن کاملا محسوس است. بنابراین، هر کسی در درجات و مراتب عالی‌تر قرار گیرد، از وسعت و شدت بیشتری در تصرفات برخوردار خواهد شد. از همین رو خلیفه خاص الهی، کسی است که تمام صفات را در کمال خودش دارا بوده و ظهور بخشیده باشد. چنین فردی را در اصطلاح عرفانی، انسان کامل و در فرهنگ قرآنی، خلیفةالله، ولی‌الله و مانند آن می‌گویند. این افراد نه تنها بر جهان و جان حاکمیت می‌یابند، بلکه جامعه انسانی نیز حاکمیت پیدا کرده و امور جامعه به دست ایشان سپرده می‌شود و ایشان از سوی خداوند ماذون به تشریع هستند. البته تشریع حقیقی در دست خداوند است و اگر به این افراد شارع گفته می‌شود، به همان اعتبار مظهریت در ربوبیت و بقا به فنای الهی است؛ یعنی همان طوری که افعال عادی آنان چون تیر انداختن و قتل، فعل خداوندی تلقی می‌شود[۲]؛ زیرا آنان ید‌الله هستند، همچنین حکمی را که صادر می‌کنند، حکم‌الله است[۳]؛ زیرا آنان لسان‌الله نیز هستند و نطق آنان همان وحی الهی است.[۴]

خداوند از این افراد گاه به عنوان مؤمنانی یاد می‌کند که همه اعمال را به علم حضوری و شهودی می‌بینند و به ظاهر و باطن اعمال هر کسی آگاه هستند[۵]؛ و گاه دیگر به عنوان ولی‌الله و اولوا الامر یعنی صاحبان امور از آنان یاد می‌شود.[۶] این افراد از سوی خداوند انتخاب و نصب می‌شوند؛ چنانکه پیامبران دارای ولایت همانند رسول‌الله‌(ص) از سوی خداوند انتخاب شده‌اند. خداوند در آیاتی از جمله آیات ۵۹ سوره نساء، آیات ۳ و ۵۵ سوره مائده، از انتخاب مولی امام علی(ع) سخن به میان آورده و ایشان را به عنوان ولی‌الله معرفی می‌کند که از سوی خداوند به این مقام ولایت الهی انتخاب شده است. آن حضرت(ع) که جان پیامبر(ص) است[۷] همراه دیگر فرزندان معصوم خود دارای عصمت الهی هستند.[۸] ولایت فقیه نیز استمرار ولایت اولیای معصوم است. البته فقها از عصمت الهی خاص برخوردار نیستند، ولی چون باید دارای شرایط سخت و خاصی باشند، تالی تلو معصوم(ع) هستند و از همین سبب است که از ولایت برخوردار می‌شوند که بیان و اثبات آن باید در جای خود بحث شود.[۹].

اصول سیاست خارجی نظام ولایی

حاکم نظام ولایی خود را در جای خدا قرار نمی‌دهد؛ بلکه چون خلیفهً‌الله است، سخن مستخلف عنه یعنی خداوند را می‌زند. بنابراین در تصرف و تشریع هرگز پا را فراتر از محدوده خلافت الهی نمی‌گذارد و جز به رضای خداوند نمی‌اندیشد. بنابراین، خلیفهً‌الهی و ولی‌الله، سخن خود را به نام خدا بر زبان نمی‌راند چنانکه اومانیسم در تکوین و تشریع این گونه عمل می‌کند. بنابراین، خلیفهً‌الله و ولی‌الله هرگز نمی‌تواند بیرون از دایره حدود‌الله عمل کند و اگر چنین کند به شدت عذاب می‌شود.[۱۰] چنین نظام ولایی اصول سیاست‌های داخلی و خارجی خود را از وحی و تشریع الهی برگرفته و نمی‌تواند جز در این چارچوب، سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی داشته باشد. در حقیقت این اصول همان خطوط قرمزی است که عبور از آن مشروعیت دینی و حتی مشروعیت سیاسی نظام ولایی را با بحران بلکه خطر مواجه می‌کند و از مشروعیت ساقط می‌نماید.[۱۱]

در ادامه به برخی اصول سیاست خارجی در نظام اسلامی اشاره می‌کنیم.

مهم‌ترین اصول سیاست خارجی که در قرآن برای نظام اسلامی تعریف و تعیین شده است عبارتند از:

  1. دعوت به اجرای عدالت جهانی: یکی از اصول سیاست خارجی نظام ولایی، دعوت همه بشریت به اجرای عدالت ملموس و عینی است. خداوند در آیه ۲۵ سوره حدید می‌فرماید که پیامبران به این منظور مبعوث شده‌اند تا با تبیین درست هستی‌شناسی و بیان حقوق افراد و تکالیف متقابل، مردم را به حقوق خودشان آگاه سازند و آنان را ترغیب کنند تا برای اجرای عدالت قیام کنند. این دعوت جهانی است و در آن ملاحظه جغرافیا، نژاد، فرهنگ، جنسیت، رنگ و مانند آنها نمی‌شود، بلکه عنصر اساسی در این دعوت، بشریت و توده‌های مردم است تا همگی حقوق خود را بشناسند و برای کسب آن قیام کنند. با نگاهی به تاریخ بشریت می‌توان دریافت که همه بشریت این مقدار از دانشی که درباره حقوق به دست آورده، همه از آموزه‌های وحیانی اسلام از آدم(ع) تا خاتم(ص) بوده است و اگر دین اسلام به این مفهوم نبود، هرگز مردم به حقوق طبیعی و الهی خود آگاه و واقف نمی‌شدند و برای کسب آن قیام نمی‌کردند. امروز نیز وظیفه دولت و جامعه اسلامی است تا در فضای جهانی با همه ابزارها و وسایل، این هدف و فلسفه بعثت پیامبران و ارسال رسل و انزال کتب را مد نظر قرار داده و به تبلیغ آن بپردازد تا زمینه برای قیام توده‌های مردم جهت احقاق حقوق و اجرای عدالت فراهم آید.
  2. دعوت به اتحاد میان اهل توحید: سیاست خارجی نظام اسلامی می‌بایست همواره در اندیشه اتحاد میان اهل توحید از همه شرایع اسلامی از یهود و مسیحیت باشد و آنان را به مشترکات الهی دعوت کند. هماهنگی میان اهل توحید از وظایف دولت اسلامی است که خداوند به پیامبر(ص) به عنوان ولی‌الله دستور می‌دهد تا به عنوان یک حکم و تکلیف الهی به این امر اقدام کند و اهل توحید را به اتحاد دعوت کند.[۱۲] البته معلوم است که اتحاد غیر از وحدت است؛ زیرا دراین واژه این معنا تضمین شده که غیر مشترکاتی در میان دو سوی اتحاد وجود دارد که نمی‌توان آن را نادیده گرفت، اما برای مقابله با کافران غیر توحیدی و غیر اهل کتاب می‌بایست به مشترکات رو آورده و از متفرقات پرهیز کرد. به سخن دیگر، وظیفه و تکلیف دولت و جامعه اسلامی است تا اهل توحید را به مشترکات دعوت کرده و بر آن تاکید کند.
  3. دعوت به صلح‌: از دیگر اصول سیاست خارجی نظام اسلامی دعوت مردمان به صلح است. اسلام دین صلح و دوستی است و خداوند همه انسان‌ها را به این امر دعوت می‌کند و می‌خواهد تا از جنگ و ظلم به یکدیگر دست بردارند و تجاوزگری را کنار بگذارند.[۱۳]
  4. استقلال سیاسی: نظام ولایی باید به گونه‌ای عمل کند که استقلال سیاسی نظام در برابر دشمنان و بیگانگان حفظ و تثبیت شود. این استقلال در اشکال مختلف باید خودنمایی کند و هویت مستقل نظام سیاسی حفظ گردد. در آیات بسیاری از قرآن به مسئله استقلال کامل نظام اسلامی اشاره شده است.[۱۴]
  5. استقلال نظامی: خداوند بصراحت در آیه ۶۰ سوره انفال بر عنصر استقلال نظامی نظام ولایی تاکید کرده و خواهان خوداتکایی در تجهیزات و نفرات یعنی عُدّه و عِدّه شده است.
  6. استقلال اقتصادی و خوداتکایی: استقلال اقتصادی به عنوان قوام جامعه و نظام اسلامی در دستور کار قرار گرفته و از همگان خواسته شده تا به گونه‌ای عمل کنند که نیازی به بیرون از جامعه اسلامی وجود نداشته باشد. اصولا از نظر اسلام رشد و پیشرفت اقتصادی ملاک استقلال افراد است.[۱۵] پس وقتی نظام اسلامی می‌خواهد از نظر سیاسی و نظامی، مستقل و خوداتکا باشد باید اقتصادی خوداتکا داشته باشد تا تحت تاثیر تحریم‌های دشمنان قرار نگیرد.
  7. دفاع از مظلوم: از جمله مهم‌ترین اصول سیاست خارجی نظام اسلامی، سیاست دفاع از مظلوم است. در این سیاست توجهی به دین و مذهب و جغرافیا و جنسیت و مانند آن نمی‌شود، بلکه هر کسی مظلوم واقع شد می‌بایست مورد حمایت قرار گرفته و از او دفاع شود. از نظر اسلام هر گونه ظلم مردود است. خداوند ظلم به هر شکل و نوعی را از مصادیق گناهان کبیره می‌داند. امیرمؤمنان علی(ع) در آخرین وصیت خود به فرزندانش می‌فرماید: وَ کُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً؛ شما همواره دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید. خداوند در آیه ۷۹ سوره نساء می‌فرماید که دفاع و حمایت از مظلوم علیه ظالم واجب و تکلیف عمومی است.
  8. دفاع از مستضعف: از دیگر اصول سیاست خارجی نظام ولایی، دفاع از مستضعف است. این مطلب را به سادگی می‌توان از آیات گوناگون از جمله آیه ۷۹ سوره نساء به دست آورد.
  9. جنگ علیه ظالم: خداوند در آیه ۷۹ سوره نساء واجب کرده که بدون توجه به دین و مذهب و رنگ و جنسیت و مانند آنها علیه هر ظالم در هر جایی قیام کنید و اسلحه بر دارید و علیه آنان وارد کارزار و جنگ شوید. بنابراین جنگ علیه ظالم از اصول سیاست‌های خارجی نظام ولایی است.
  10. جنگ علیه مستکبر: همچنین از آیه ۷۹ سوره نساء به دست می‌آید که جنگ علیه مستکبران از واجبات و تکالیف اسلامی است و جامعه و نظام اسلامی بی‌توجه به اینکه مستضعف چه کسی است باید وارد کارزار علیه مستکبران شود.
  11. اجرای رزمایش‌های اقتداری: از اصول سیاست‌های خارجی نظام اسلامی اجرای رزمایش‌ها و برنامه‌هایی است که اقتدار نظام ولایی را به نمایش گذارد. گاه این کار چنان مهم تلقی شده که غفلت از برخی امور حتی نماز نیز عیب دانسته نشده است؛ زیرا گاه این رزمایش‌های اقتداری برای حفظ اصل نظام ولایی لازم و ضروری است. در قرآن آمده که حضرت سلیمان‌(ع) همواره به نمایش قوت و اقتدار می‌پرداخته است و از لشکر و نفرات و تجهیزات خویش سان می‌دید و آن را به نمایش می‌گذاشت.[۱۶] همچنین از آیه ۶۰ سوره انفال به دست می‌آید که تهیه نفرات و تجهیزات به گونه‌ای که موجب ترساندن دشمن شود، لازم و ضروری است: (ترهبون به عدوالله) به طوری که به عنوان یک عامل بازدارنده عمل کرده و اجازه ندهد تا دشمن به فکر حمله و تهاجم به مرزهای جغرافیایی نظام اسلامی بیفتد.
  12. مقابله با جاسوسی نظامی: مقابله با جاسوسی و جاسوسان که به عنوان «سماعون» از بیرون مرزها یا در درون مرزها عمل می‌کنند از اصول سیاست خارجی نظام ولایی است. [۱۷]
  13. ممنوعیت ارتباط با دشمنان: هر گونه ارتباط با دشمن که موجب افشای قدرت و قوت نظام اسلامی و خبرگیری آنان شود ممنوع است. بنابراین سیاست خارجی باید به گونه‌ای تنظیم شود که ارتباط تنها در محدوده تحکیم استقلال و قوت و شوکت نظام ولایی باشد نه آنکه اسرار و ضعف‌ها و نقاط آن به گوش دشمنان رسانیده شود. از همین رو در سیاست خارجی خطوط قرمز بسیاری برای ارتباط، تعریف و تعیین شده که در جای خود باید بررسی و تبیین شود.[۱۸]
  14. ممنوعیت تولّی و ولایت: خداوند به صراحت در آیه ۱ سوره ممتحنه به مؤمنان و جامعه اسلامی هشدار می‌دهد که هر گونه تولی و ولایت دشمنان بر جامعه اسلامی به هر شکلی و عنوانی ممنوع است. بنابراین سیاست خارجی نظام اسلامی می‌بایست به گونه‌ای باشد که استقلال مردم و دولت حفظ شود و سلطه‌ای برای بیگانگان در هیچ عرصه و حوزه‌ای ایجاد نشود. این مطلب در آیات دیگری چون ۲۳ سوره توبه و آیه ۵۱ سوره مائده و آیات ۸۹ و ۱۴۴ سوره نساء بیان شده است.
  15. مقابله با طرح‌های حاکمیتی دشمن: خداوند در آیه ۱۴۱ سوره نساء می‌فرماید: وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا[۱۹]. نویسندگان تفسیر نمونه در ذیل آیه نوشته‌اند: آیا هدف از این جمله تنها عدم پیروزی کفار از نظر منطق بر افراد با ایمان است و یا پیروزی‌های نظامی و مانند آن را شامل می‌شود؟ از آنجا که کلمه سبیل به اصطلاح از قبیل نکره در سیاق نفی است و معنی عموم را می‌رساند از آیه استفاده می‌شود که کافران نه تنها از نظر منطق بلکه از نظر نظامی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و خلاصه از هیچ نظر بر افراد با ایمان، چیره نخواهند شد و اگر پیروزی آنها را بر مسلمانان در میدان‌های مختلف با چشم خود می‌بینیم به خاطر آن است که بسیاری از مسلمانان، مؤمنان واقعی نیستند و راه و رسم ایمان و وظائف و مسئولیت‌ها و رسالت‌های خویش را به کلی فراموش کرده‌اند، نه خبری از اتحاد و اخوت اسلامی در میان آنان است و نه جهاد به معنی واقعی کلمه انجام می‌دهند و نه علم و آگاهی لازم را که اسلام آن را از لحظه تولد تا لحظه مرگ بر همه لازم شمرده است دارند، و چون چنانند طبعا چنینند! جمعی از فقهاء در مسائل مختلف به این آیه برای عدم تسلط کفار بر مؤمنان از نظر حقوقی و حکمی استدلال کرده‌اند و با توجه به عمومیتی که در آیه دیده می‌شود این توسعه زیاد بعید به نظر نمی‌رسد.[۲۰] بنابراین، حکم فقهی در سیاست خارجی نظام ولایی آن است که باید با طرح حاکمیتی و سلطه جویی دشمنان و کافران و مشرکان بر مؤمنان و جامعه اسلامی مقابله شود و هرگز اجازه سلطه به آنان داده نشود.
  16. اصل مقابله به مثل: از اصول دیگر سیاست خارجی نظام اسلامی، اصل مقابله به مثل است که در آیاتی از جمله آیه ۱۹۴ سوره بقره و ۱۲۶ سوره نحل و آیه ۶۰ سوره حج و مانند آن بیان شده است.[۲۱].

سلطه‌ستیزی نظام اسلامی علیه سلطه‌گر

سلطه به معنای قدرت و قوت، رابطه آمیخته به قدرت بین دو فرد، دو گروه، یا دو دولت را گویند که به موجب آن یک طرف بر طرف دیگر مسلّط گردد.[۲۲] در آیات قرآن سلطه به مفهوم حقوقی و سیاسی آن، از الفاظی چون «غلب»، «جبّار»، «سلّط»، «قهر»، «مصیطر»، «ولیّ» و مانند آنها استفاده شده است. از نظر قرآن نظام اسلامی می‌بایست به گونه‌ای عمل کند که سلطه بیگانگان و تسلط آنان فراهم نشود. تقابل با سلطه‌گری دشمنان از اصول اساسی سیاست خارجی نظام اسلامی است؛ زیرا سلطه بیگانگان که شامل پادشاهان[۲۳]، عصیانگران و مستکبران و جباران و مانند آنهاست، موجب تباهی جوامع و مانع اجرای حق و عدالت می‌شود و جوامع را گرفتار ذلت و خواری و مانند آن می‌کند.[۲۴] براساس دیدگاه قرآن زمینه‌ساز سلطه بیگانگان و دشمنان اموری چون افسادگرایی افراد و دولتمردان جامعه[۲۵]، تمرد و عصیان آنان[۲۶] و مانند آنهاست. بنابراین، جامعه و رهبران آن باید از چنین رویکرد و سیاستی اجتناب کنند تا سلطه بدان و ناصالحان فراهم نیاید. اختلاف و شقاق داخلی از جمله عوامل سلطه بیگانگان است؛ چنان که فرعون به سبب اختلاف میان یهودیان و تفرقه و فرقه فرقه شدن آنها بر آنان مسلط شد. خداوند در آیاتی از قرآن بر لزوم اجتناب از سلطه‌گری افراد زورگو و جبار و عصیان تاکید کرده است: وَبَرًّا بِوَالِدَيْهِ وَلَمْ يَكُنْ جَبَّارًا عَصِيًّا * وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا[۲۷] و سلطه‌طلبی را عاملی برای تیره‌بختی‌، گردن‌فرازی و مانع پذیرش حق[۲۸] دانسته است.

همچنین در آیات ۲۴۶ و ۲۵۱ سوره بقره و آیه ۷۵ سوره نساء و ۲۰ تا ۲۲ سوره مائده و آیه ۸ سوره توبه و ۳۹ و ۴۰ سوره حج بر ضرورت جهاد و مبارزه با جبّاران سلطه‌گر، برای ممانعت از سلطه آنان تاکید می‌کند. بنابراین از اصول سیاست خارجی نظام و دولت اسلامی این است که در برابر سلطه‌گران قیام کند و اجازه سلطه‌گری به آنان ندهد.[۲۹].

آثار سلطه بیگانگان

در آیات قرآن به آثار زیانبار سلطه بیگانگان و دشمنان بر مسلمانان و جامعه اسلامی اشاره شده است. از جمله این آثار می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. پیمان‌شکنی: سلطه کافران بر مسلمانان، عامل نقض پیمان و پیوندهای دوستی از سوی آنان است. به سخن دیگر، وقتی دشمنان مسلمانان احساس کردند بر مسلمان سلطه دارند، پیمان‌ها را نادیده گرفته و زیر قراردادها زده و آن را نقض می‌کنند.[۳۰]
  2. تهاجم فرهنگی: سعی و تلاش کافران بر کفرورزی مسلمانان، در صورت تسلّط بر آنان از جمله آثار چنین سلطه‌ای بر جامعه اسلامی و نظام آن است.[۳۱]
  3. کینه‌توزی: اقدام دشمنان جامعه اسلامی از جمله کافران و مشرکان به آزار و کینه‌توزی مسلمانان، در صورت سلطه یافتن بر جامعه اسلامی از دیگر آثاری است که در آیه ۲ سوره ممتحنه به عنوان پیامد سلطه دشمنان بیان شده است.

به سبب این آثار زیانباراست که خداوند در آیات قرآن بصراحت مشروع نبودن هیچ گونه سلطه کافران بر مسلمانان را بیان می‌کند[۳۲] همچنین در آیات ۱۴۱ و ۱۴۴ سوره نساء[۳۳] بر حرمت انعقاد هرگونه پیمان سلطه آمیز برای کافران از ناحیه مسلمانان به عنوان یک حکم فقهی و خط قرمز تاکید دارد. بنابراین نظام ولایی و اسلامی حق ندارد چنین قراردادها و پیمان‌هایی را با دشمنان سلطه‌گرا و سلطه‌طلب انعقاد کند؛ بلکه خداوند از مؤمنان و جامعه و نظام اسلامی و ولایی خواسته است تا علیه سلطه‌گران قیام کرده و در صورت تحقق سلطه آنان برای رهایی آن تلاش کنند.

راه‌هایی که برای رهایی از سلطه موجود سلطه‌گران کافر و دشمن بیان شده عبارتند از:

  1. جهاد: جهاد و مبارزه، راهی برای رهایی از سلطه بیگانگان و کافران است که در آیات قرآنی از جمله ۲۰ تا ۲۲ سوره مائده و ۷ و ۸ سوره توبه و ۳۹ و ۴۰ سوره حج بیان شده است.
  2. هجرت: هجرت از منطقه جبّاران سلطه گر، راهی برای نجات و رهایی از سلطه ظالمانه آنان است.[۳۴]
  3. دعا و نیایش به درگاه خدا: دعا و التجا به درگاه الهی، راهی برای مصونیّت و رهایی از سلطه بیگانگان است.[۳۵]

البته خداوند در آیه ۹۱ سوره نساء برخورداری مسلمانان از سلطه الهی، برای تعقیب دشمنان جنگ طلب را بیان کرده است؛ به این معنا که حکم فقهی در زمان تهدید آن است که دشمن را پیش از عمل تعقیب کرده و اجازه ندهند تا به مواضع مسلمانان حمله کنند. پس حمله پیشگیرانه نسبت به دشمن جنگ‌طلب مجاز است. چنان که براساس آیه ۶۰ سوره انفال مسلمانان، موظّف به فراهم کردن هرگونه امکانات لازم، برای حفظ سلطه و غلبه خود بر بیگانگان و دشمنان هستند، مجاز هستند که فراتر از ارهاب و ترساندن به عملیات پیشگیرانه نیز اقدام کنند. البته سخن در این مسئله بسیار است و تنها به همین مقدار در این مقال بسنده می‌شود.[۳۶].

منابع

پانویس

  1. فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰؛ وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.
  2. فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ «پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند و (چنین کرد) تا مؤمنان را از سوی خود نعمتی نیکو دهد که خداوند شنوایی داناست» سوره انفال، آیه ۱۷.
  3. مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ «آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.
  4. وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى «و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۳-۴.
  5. وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید و به سوی داننده پنهان و آشکار بازگردانده خواهید شد و او شما را از آنچه انجام می‌داده‌اید آگاه خواهد ساخت» سوره توبه، آیه ۱۰۵.
  6. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
  7. فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
  8. وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا «و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  9. منصوری، خلیل، اصول سیاست خارجی نظام اسلامی از نگاه قرآن.
  10. وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَى عَلَى شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ «و یهودیان گفتند: مسیحیان هیچ بر حق نیستند و مسیحیان گفتند: یهودیان هیچ بر حق نیستند با آنکه (همه) آنان کتاب (آسمانی) را می‌خوانند، کسانی که چیزی نمی‌دانند (نیز) همانند گفتار آنان را گفتند؛ باری، خداوند میان آنها در آنچه اختلاف می‌داشتند، روز رستخیز داوری خواهد کرد» سوره بقره، آیه ۱۱۳؛ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ * وَأَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُصِيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ «و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده‌ایم که کتاب پیش از خود را راست می‌شمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواسته‌های آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی داده‌ایم و اگر خداوند می‌خواست شما را امّتی یگانه می‌گردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچه‌تان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف می‌ورزیدید آگاه می‌گرداند * و در میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و از خواسته‌های آنان پیروی مکن و از آنان بپرهیز مبادا تو را در برخی از آنچه خداوند به سوی تو فرو فرستاده است به فتنه اندازند و اگر رو برتابند بدان که خداوند جز این نمی‌خواهد که آنان را به برخی از گناهانشان گرفتار سازد و بی‌گمان بسیاری از مردم نافرمانند» سوره مائده، آیه ۴۸-۴۹؛ يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ «ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کرده‌ایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند؛ به راستی آن کسان که از راه خداوند گمراه گردند، چون روز حساب را فراموش کرده‌اند، عذابی سخت خواهند داشت» سوره ص، آیه ۲۶؛ فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ «پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و از هوس‌های آنان پیروی مکن و بگو: به هر کتابی که خداوند فرو فرستاده است ایمان دارم و فرمان یافته‌ام که میان شما دادگری کنم، خداوند پروردگار ما و شماست، کردارهای ما از آن ما و کردارهای شما از آن شما، هیچ چالشی میان ما و شما نیست، خداوند میان ما را جمع می‌گرداند و بازگشت (هر چیز) به سوی اوست» سوره شوری، آیه ۱۵.
  11. تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ * وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ «اینها حدود خداوند است و آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در آنها جاودانند و این است رستگاری سترگ * و هر کس با خداوند و فرستاده او نافرمانی ورزد و از حدود او فراتر رود (خداوند) او را در آتشی در می‌آورد (که) جاودانه در آن است و او را عذابی خوارساز (در پیش) خواهد بود» سوره نساء، آیه ۱۳-۱۴؛ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرًا «ای پیامبر! چون زنان را طلاق می‌دهید، هنگام (آغاز) عده‌شان طلاق دهید و حساب عده را نگاه دارید و از خداوند- پروردگارتان- پروا کنید؛ آنان را از خانه‌هاشان بیرون نرانید- و خود نیز بیرون نروند- مگر کار ناشایسته آشکاری کرده باشند و اینها احکام خداوند است و هر که از احکام خداوند پا فراتر نهد بی‌گمان به خویش ستم کرده است؛ تو نمی‌دانی، شاید خداوند پس از آن فرمانی (تازه) پیش آورد» سوره طلاق، آیه ۱.
  12. قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ «بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمه‌ای که میان ما و شما برابر است هم‌داستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم» سوره آل عمران، آیه ۶۴.
  13. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ «ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و قربانی‌های دارای گردن‌بند و (حرمت) زیارت‌کنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را می‌جویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.
  14. بقره، آیه ۱۰۲؛ هود، آیه ۱۱۳؛ آل عمران، آیه ۲۸ و ۱۱۸؛ نساء، آیات ۱۴۱ و ۱۴۴‌
  15. وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا * وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا «و دارایی‌هایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کم‌خردان نسپارید و از در آمد آن، آنان را روزی و پوشاک رسانید و با آنان با زبانی شایسته سخن گویید * و یتیمان را تا زمانی که توانایی زناشویی یافته باشند بیازمایید، پس اگر در آنان کاردانی یافتید، دارایی‌هایشان را به آنان بازگردانید و آن را به گزافکاری و شتاب، از (بیم) اینکه بالغ گردند (و از شما باز گیرند) نخورید و هر کس از شما که توانگر باشد (در برداشت مزد سرپرستی) خویشتنداری کند و هرکس تنگدست باشد برابر عرف (از آن) بخورد؛ و هنگامی که دارایی‌های ایشان را به آنان باز می‌گردانید بر آنها گواه بگیرید و حسابرسی را خداوند، بسنده است» سوره نساء، آیه ۵-۶.
  16. وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ «و سپاه سلیمان را برای وی از جنّ و آدمی و مرغان گرد آوردند و (آنگاه) همه (ی آنان) را به هم پیوستند» سوره نمل، آیه ۱۷؛ وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ وَأَسَلْنَا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ وَمِنَ الْجِنِّ مَنْ يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَمَنْ يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِيرِ «و برای سلیمان، باد را (رام کردیم) که (وزش) پگاهانش یک ماه و وزش شامگاهانش یک ماه (راه) بود و چشمه مس گداخته را برای وی روان کردیم و برخی از پریان به اذن پروردگارش پیش او کار می‌کردند و هر یک از آنان از فرمان ما سر می‌پیچید بدو از عذاب آتش می‌چشاندیم» سوره سبأ، آیه ۱۲ و آیات دیگر
  17. يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هَادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا أُولَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ «ای پیامبر! آنان که در کفر شتاب می‌ورزند تو را اندوهگین نکنند، همان کسانی که به زبان می‌گفتند ایمان آورده‌ایم در حالی که دل‌هاشان ایمان نیاورده است و یهودیانی که به دروغ گوش می‌سپارند جاسوسان گروهی دیگرند که نزد تو نیامده‌اند؛ عبارات (کتاب آسمانی) را از جایگاه آنها پس و پیش می‌کنند؛ (به همدیگر) می‌گویند اگر به شما این (حکمی که ما می‌خواهیم از سوی پیامبر) داده شد بپذیرید و اگر داده نشد، (از او) دوری گزینید- و از تو در برابر خداوند، برای کسی که عذاب وی را بخواهد، هیچ‌گاه کاری ساخته نیست- آنان کسانی هستند که خداوند نخواسته است دل‌هایشان را پاکیزه گرداند؛ در این جهان، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند» سوره مائده، آیه ۴۱؛ لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ مَا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ «اگر در میان شما روانه می‌شدند جز شرّ به شما نمی‌افزودند و در میان شما برای ایجاد آشوب رخنه می‌کردند و آنان میان شما جاسوسانی دارند و خداوند به (حال) ستمگران داناست» سوره توبه، آیه ۴۷.
  18. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ «ای مؤمنان! کسانی از غیر خودتان را محرم راز مگیرید که از هیچ تباهی در حقّ شما کوتاهی نمی‌کنند و دوست می‌دارند شما در سختی به سر برید؛ کینه از گفتارشان هویداست و آنچه دل‌هایشان پنهان می‌دارند، بزرگ‌تر است، بی‌گمان ما آیات (خود) را برای شما روشن گفته‌ایم» سوره آل عمران، آیه ۱۱۸، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِيَّاكُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِي سَبِيلِي وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِي تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَيْتُمْ وَمَا أَعْلَنْتُمْ وَمَنْ يَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ «ای مؤمنان! اگر برای جهاد در راه من و به دست آوردن خرسندی من (از شهر خود) بیرون می‌آیید، دشمن من و دشمن خود را دوست مگیرید که به آنان مهربانی ورزید در حالی که آنان به آنچه از سوی حق برای شما آمده است کفر ورزیده‌اند؛ پیامبر و شما را (از شهر خود) بیرون می‌کنند که چرا به خداوند -پروردگارتان- ایمان دارید، پنهانی به آنان مهربانی می‌ورزید و من به آنچه پنهان و آنچه آشکار می‌دارید داناترم و از شما هر کس چنین کند به یقین، راه میانه را گم کرده است» سوره ممتحنه، آیه ۱.
  19. «آنان که چشم بر شما دارند، اگر از سوی خداوند پیروزی‌یی بهره شما گردد، می‌گویند: آیا با شما نبودیم؟ و اگر کافران را بهره‌ای باشد، می‌گویند آیا ما بر شما دست نیافته‌ایم و شما را از (گزند) مؤمنان باز نداشته‌ایم؟ آری، خداوند در روز رستخیز میان شما داوری خواهد کرد و هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمی‌گشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱.
  20. تفسیر نمونه، ذیل آیه
  21. منصوری، خلیل، اصول سیاست خارجی نظام اسلامی از نگاه قرآن.
  22. فرهنگ علوم سیاسی، ص۱۲۶
  23. قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ «گفت: پادشاهان چون به شهری درآیند آن را ویران و مردم گرانمایه آن را خوار و بدین‌گونه رفتار می‌کنند» سوره نمل، آیه ۳۴.
  24. أَمَّنْ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ «یا آن کسی که آفرینش را می‌آغازد سپس آن را باز می‌گرداند و کسی که از آسمان و زمین به شما روزی می‌رساند؛ آیا با خداوند، خدایی (دیگر) هست؟ بگو: اگر راست می‌گویید برهانتان را بیاورید» سوره نمل، آیه ۶۴.
  25. وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا * فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُواْ خِلالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَّفْعُولاً * ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا «و به بنی اسرائیل در کتاب (تورات) خبر دادیم که دو بار در این سرزمین تباهی می‌ورزید و گردنکشی بزرگی می‌کنید * و چون وعده نخست (از) آن دو (تباهی) فرا رسد بندگانی سخت جنگاور را که داریم بر شما برمی‌انگیزیم که درون خانه‌ها را جست و جو می‌کنند و (این) وعده‌ای انجام یافتنی است * سپس پیروزی بر آنان را دوباره بهره شما می‌کنیم و با دارایی‌ها و پسران به شما یاری می‌رسانیم و شمار شما را افزون‌تر می‌گردانیم» سوره اسراء، آیه ۴-۶.
  26. اعراف، آیات ۱۶۲ تا ۱۶۷
  27. «و با پدر و مادرش نکوکار بود و گردنکشی سرکش نبود * و (مرا) با مادرم نیکوکار کرده و مرا گردنکشی سنگدل نگردانیده است» سوره مریم، آیه ۱۴ و ۳۲.
  28. مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ * ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَى كُلَّ مَا جَاءَ أُمَّةً رَسُولُهَا كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنَا بَعْضَهُمْ بَعْضًا وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ فَبُعْدًا لِقَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ «هیچ امّتی از زمانه خود نه پیش و نه واپس می‌افتد * سپس پیامبران خویش را پی‌درپی فرستادیم، هر گاه که پیامبری برای امتی آمد او را دروغگو شمردند آنگاه آنان را در پی یکدیگر (به هلاکت) آوردیم و (با نابود کردنشان) آنها را (موضوع) افسانه‌ها گرداندیم پس بر گروهی که ایمان نمی‌آورند نفرین باد!» سوره مؤمنون، آیه ۴۳-۴۴.
  29. منصوری، خلیل، اصول سیاست خارجی نظام اسلامی از نگاه قرآن.
  30. كَيْفَ وَإِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لَا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً يُرْضُونَكُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ وَتَأْبَى قُلُوبُهُمْ وَأَكْثَرُهُمْ فَاسِقُونَ «چگونه (به پیمان خود وفادار باشند)؟ حال آنکه اگر بر شما پیروز گردند نه پیوندی را درباره شما پاس می‌دارند و نه پیمانی را؛ با زبان خود خشنودتان می‌کنند و دل‌های آنان (شما را) پس می‌زند و بیشتر آنان نافرمانند» سوره توبه، آیه ۸.
  31. إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْدَاءً وَيَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَأَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَوَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ «اگر بر شما دست یابند دشمنانتان خواهند بود و بر شما به بدی دست دراز می‌کنند و زبان می‌گشایند و دوست می‌دارند که کاش شما نیز کافر می‌شدید» سوره ممتحنه، آیه ۲.
  32. آل عمران، آیات ۲۸ و ۱۱۸؛ ۱۴۹ و ۱۵۰؛ نساء، آیات ۹۰ و ۱۴۱ و ۱۴۴
  33. الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِن كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِّنَ اللَّهِ قَالُواْ أَلَمْ نَكُن مَّعَكُمْ وَإِن كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُواْ أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُم مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَن يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً * إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُواْ إِلَى الصَّلاةِ قَامُواْ كُسَالَى يُرَاؤُونَ النَّاسَ وَلاَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلاَّ قَلِيلاً * مُّذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَلِكَ لاَ إِلَى هَؤُلاء وَلاَ إِلَى هَؤُلاء وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِيلاً * يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَتُرِيدُونَ أَن تَجْعَلُواْ لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا مُّبِينًا «آنان که چشم بر شما دارند، اگر از سوی خداوند پیروزی‌یی بهره شما گردد، می‌گویند: آیا با شما نبودیم؟ و اگر کافران را بهره‌ای باشد، می‌گویند آیا ما بر شما دست نیافته‌ایم و شما را از (گزند) مؤمنان باز نداشته‌ایم؟ آری، خداوند در روز رستخیز میان شما داوری خواهد کرد و هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمی‌گشاید * بی‌گمان منافقان، با خداوند نیرنگ می‌بازند و او نیز با آنان تدبیر می‌کند و (اینان) چون به نماز ایستند با گران‌جانی می‌ایستند، برابر مردم ریا می‌ورزند و خداوند را جز اندکی یاد نمی‌کنند * میان آن (دو گروه) سرگردان مانده‌اند، نه با اینانند نه با آنان و هر که را خداوند در گمراهی وانهد هرگز برای او راهی نخواهی یافت * ای مؤمنان! کافران را به جای مؤمنان دوست نگیرید، آیا برآنید تا برای خداوند بر خویش حجّتی روشن قرار دهید؟» سوره نساء، آیه ۱۴۱-۱۴۴.
  34. إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظَالِمِي أَنفُسِهِمْ قَالُواْ فِيمَ كُنتُمْ قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الأَرْضِ قَالُواْ أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا * إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلاَ يَهْتَدُونَ سَبِيلاً * فَأُولَئِكَ عَسَى اللَّهُ أَن يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُورًا «از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش می‌گیرند، می‌پرسند: در چه حال بوده‌اید؟ می‌گویند: ما ناتوان شمرده‌شدگان روی زمین بوده‌ایم. می‌گویند: آیا زمین خداوند (آن‌قدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانه‌ای است * بجز آن مردان و زنان و کودکان ناتوان شمرده شده‌ای که نه چاره‌ای می‌توانند اندیشید و نه راه به جایی دارند * که آنان را امید است خداوند ببخشاید و خداوند درگذرنده آمرزنده است» سوره نساء، آیه ۹۷-۹۹؛ أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا * إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا * إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَنْ تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا «آیا پنداشته‌ای که اصحاب کهف و رقیم از نشانه‌های ما (چیزی) شگرف بوده‌اند؟ * (یاد کن) آنگاه را که آن جوانان به غار پناه بردند، و گفتند: پروردگارا! به ما از سوی خویش بخشایشی رسان و از کار ما برای ما رهیافتی فراهم ساز * که آنان اگر بر شما دست یابند، سنگسارتان می‌کنند، یا به آیین خویش برمی‌گردانند و در آن صورت، هرگز، هیچ‌گاه رستگار نخواهید شد» سوره کهف، آیه ۹ و ۱۰ و ۲۰.
  35. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِيَّاكُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِي سَبِيلِي وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِي تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَيْتُمْ وَمَا أَعْلَنْتُمْ وَمَنْ يَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ «ای مؤمنان! اگر برای جهاد در راه من و به دست آوردن خرسندی من (از شهر خود) بیرون می‌آیید، دشمن من و دشمن خود را دوست مگیرید که به آنان مهربانی ورزید در حالی که آنان به آنچه از سوی حق برای شما آمده است کفر ورزیده‌اند؛ پیامبر و شما را (از شهر خود) بیرون می‌کنند که چرا به خداوند -پروردگارتان- ایمان دارید، پنهانی به آنان مهربانی می‌ورزید و من به آنچه پنهان و آنچه آشکار می‌دارید داناترم و از شما هر کس چنین کند به یقین، راه میانه را گم کرده است» سوره ممتحنه، آیه ۱.
  36. منصوری، خلیل، اصول سیاست خارجی نظام اسلامی از نگاه قرآن.