آشتی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد)
 
 
(۴۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[آشتی در قرآن]] - [[آشتی در فقه سیاسی]] - [[آشتی در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{امامت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[آشتی در قرآن]] | [[آشتی در حدیث]] | [[آشتی در معارف دعا و زیارات]] | [[آشتی در کلام اسلامی]] | [[آشتی در اخلاق اسلامی]] | [[آشتی در عرفان اسلامی]] </div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[آشتی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==آشتی در [[قرآن]]==
'''آشتی''' به معنای [[رفع اختلاف]] و ایجاد [[صلح]] و [[دوستی]] است که در [[آیات]] و [[روایات]] فراوانی با عناوین [[اصلاح]]، تالیف، [[سلم]] و صلح مورد تاکید قرار گرفته است. موضوع آشتی در [[دین اسلام]] و در تمام [[ادیان آسمانی]] به عنوان راه حلی برای [[اختلافات]] و رفع [[منازعات]] در سرلوحه [[وظایف]] [[پیامبران]] [[ثبت]] گردیده است: {{متن قرآن|وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ}}.
*به‌این موضوع در[[آیات]] فراوانی‌پرداخته شده و برگرفته از واژگان [[قرآنی]] ذیل است:
#[[اصلاح]] ، مصدر ثلاثی مزید از ریشه صَلُحَ است. لغویانی چون [[راغب اصفهانی]]<ref>مفردات، ص ۴۸۹، «صلح».</ref>، [[ابن فارس]]<ref>مقاییس، ج ۳، ص ۳۰۳، «صلح».</ref>، [[جوهری]]<ref>الصحاح، ج ۱، ص ۳۸۳، «صلح».</ref>، و [[فیومی]]<ref>المصباح، ص ۳۴۵، «[[صلح]]».</ref>، [[صلاح]] را در برابر [[فساد]] و [[اصلاح]] را در برابرِ اِفساد دانسته‌اند<ref>التحقیق، ج ۶، ص ۲۶۵، «صلح».</ref>.
*روشن‌ترین آیه‌ای که با استفاده از واژه [[اصلاح]] به این مبحث پرداخته، نخستین [[آیه انفال]] است: {{متن قرآن|فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ}}<ref>«از خداوند پروا کنید و میانه  خود را سازش دهید » سوره انفال، آیه۱..</ref> . "[[اصلاح]] ذات‌البین" با استفاده از همین [[آیه]]، اصطلاح شده است.
*[[آیات]] دیگری‌ که واژه‌ [[اصلاح]] ‌به معنای [[آشتی]] درآنها به کار رفته، عبارت است از:
:*{{متن قرآن|فَمَنْ خَافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفًا أَوْ إِثْمًا فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و اگر کسی از وصیّت‌کننده‌ای بیم گرایشی (نادرست)  یا گناهی داشت آنگاه (با دگرگون کردن وصیّت) میان آنان  سازش داد، بر او گناهی نیست، بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۱۸۲.</ref>
:*{{متن قرآن|وَلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمَانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَتَتَّقُوا وَتُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاسِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«(نام) خداوند را دستاویزی برای سوگندهای خویش قرار ندهید تا (با آن) از نکوکاری و پرهیزگاری و اصلاح میان مردم شانه خالی کنید و خداوند شنوایی داناست» سوره بقره، آیه ۲۲۴.</ref>
:*{{متن قرآن|وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا}}<ref>«و اگر از ناسازگاری آنان نگرانید، چنانچه در پی اصلاح باشند داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید تا خداوند میان آن دو آشتی برقرار کند که خداوند دانایی آگاه است» سوره نساء، آیه ۳۵.</ref>
:*{{متن قرآن|لَا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«در بسیاری از گفت‌وگوهای زیرگوشی آنان خیری نیست مگر کسی به صدقه یا نکوکاری یا اصلاحی میان مردم فرمان دهد و هر کس در جست و جوی خشنودی خداوند چنین کند به زودی بدو پاداشی سترگ خواهیم داد» سوره نساء، آیه ۱۱۴.</ref>
:*{{متن قرآن|وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَيْرٌ وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا}}<ref>«و اگر زنی از کناره‌گیری یا رویگردانی شویش بیم دارد بر آن دو گناهی نیست که میان خود به سازشی شایسته برسند و سازش نیکوتر است و جان‌ها آز را در آستین دارند  و اگر نکویی کنید و پرهیزگاری ورزید بی‌گمان خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۲۸.</ref>،
:*{{متن قرآن|وَلَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَلَوْ حَرَصْتُمْ فَلَا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَةِ وَإِنْ تُصْلِحُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«و هرگز نمی‌توانید میان زنان (خود) دادگری کنید هر چند (به آن) آزمند باشید پس، (از یکی) یکسره رو مگردانید که او را سرگردان واگذارید و اگر (میان خود و او را) سازش دهید و پرهیزگاری ورزید بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۱۲۹.</ref>
:*{{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«از تو از انفال می‌پرسند بگو: انفال از آن خداوند و پیامبر است پس، از خداوند پروا کنید و میانه  خود را سازش دهید و اگر مؤمنید از خداوند و پیامبرش فرمان برید» سوره انفال، آیه ۱.</ref>
:*{{متن قرآن|وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کیفر هر بدی بدی‌یی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بی‌گمان او ستمگران را دوست نمی‌دارد» سوره شوری، آیه ۴۰.</ref>
:*{{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم می‌کند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref>
:*{{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref>
#"تألیف" به معنای جمع کردن، نزدیک کردن دو چیز یا دو شخص به یک‌دیگر است. این واژه در [[آیات]] {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید  و نعمت‌های خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دل‌های شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدین‌گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می‌گوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref> ، {{متن قرآن|وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مَا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و دل‌های آنان را با هم پیوستگی داد ؛ اگر همه آنچه را در زمین است می‌بخشیدی میان دل‌های آنها پیوستگی نمی‌دادی اما خداوند ایشان را با هم پیوستگی داد؛ بی‌گمان او پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۶۳.</ref> به این معنا آمده است<ref>لسان‌العرب، ج ۱، ص ۱۸۰، «ألف».</ref>.
#"سِلْم" به معنای [[صلح]]، [[سازش]] و ترک [[مخاصمه]] است {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«ای مؤمنان! همگی به فرمانبرداری (خداوند) درآیید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۰۸.</ref>.
#"[[صلح]]" اسم مصدر به معنای [[سازش]] و از میان بردن [[دشمنی]] بین [[مردم]] است و دو بار در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَيْرٌ وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا}}<ref>«و اگر زنی از کناره‌گیری یا رویگردانی شویش بیم دارد بر آن دو گناهی نیست که میان خود به سازشی شایسته برسند و سازش نیکوتر است و جان‌ها آز را در آستین دارند  و اگر نکویی کنید و پرهیزگاری ورزید بی‌گمان خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۲۸.</ref> آمده است.
#"[[توفیق]]" به معنای هم‌فکر کردن، [[سازش]] و [[آشتی]] دادن بین دو نفر است<ref> التحقیق، ج۱۳، ص ۱۵۸، «وفق».</ref>. این واژه در [[آیات]] {{متن قرآن|وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا}}<ref>«و اگر از ناسازگاری آنان نگرانید، چنانچه در پی اصلاح باشند داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید تا خداوند میان آن دو آشتی برقرار کند که خداوند دانایی آگاه است» سوره نساء، آیه ۳۵.</ref>، {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا}}<ref>«پس چه حالی دارند هنگامی که برای کارهایی که کرده‌اند مصیبتی به آنان برسد سپس نزد تو آیند و به خداوند سوگند خورند که ما جز نیکی و هماهنگی نظری نداشتیم؟!» سوره نساء، آیه ۶۲.</ref> آمده است.
#"شَفع" به معنای انضمام چیزی به چیز دیگر است<ref>لسان‌العرب، ج۷، ص۱۵۰، «شفع»؛ التحقیق، ج ۶، ص ۸۲، «شفع».</ref> و در [[آیه]] {{متن قرآن|مَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْهَا وَمَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقِيتًا}}<ref>«هر کس میانجیگری نیکویی کند بهره‌ای از آن می‌برد و آنکه میانجیگری بدی نماید، سهمی از (بدی) آن از آن اوست؛ و خداوند بر هر چیز تواناست» سوره نساء، آیه ۸۵.</ref> به معنای [[شفاعت]] برای [[کار خیر]] آمده است<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[آشتی (مقاله)| مقاله «آشتی»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>.


==اهمیت [[آشتی]]==
== معناشناسی ==
*از مجموع [[آیات قرآن]]، اهمّیّت [[صلح]] و [[سازش]] استفاده می‌شود که می‌توان آن را در مجموعه ذیل عنوان کرد:
آشتی به معنای [[رفع اختلاف]] و ایجاد [[صلح]] و [[دوستی]] است<ref>فرهنگ معین، ج۲، ص۲۱۶۰.</ref>. معادل این واژه در [[قرآن]]، کلمات "[[صلح]]"، "[[سلم]]"، "[[اصلاح]]" و "[[توفیق]]" است و کاربرد آن معمولاً بعد از ایجاد رنجش، [[قهر]] و [[اختلاف]] و [[منازعات]] [[خانوادگی]] یا [[اجتماعی]] در میان افراد است. "تألیف [[قلب]] یا [[قلوب]]" از دیگر واژه‌های همسوی با آن است<ref>[[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[آشتی - کوشا (مقاله)|مقاله «آشتی»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۴۹-۵۰.</ref>.
===[[خداوند]]، زمینه ساز [[آشتی]]===
*[[قرآن]]، [[صلح]] و [[سازش]] را از [[نعمت‌های بزرگ الهی]] برشمرده: {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید  و نعمت‌های خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دل‌های شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدین‌گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می‌گوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref> [[شأن نزول]] [[آیه]] را دو [[قبیله اوس]]  و [[خزرج]] دانسته‌اند که سال‌های متمادی (۱۲۰سال) باهم [[جنگ]]  داشتند.<ref>جامع‌البیان، مج ۳، ج ۴، ص ۴۷.</ref> واختلاف آنان به حدّی بود که [[خداوند]] به [[پیامبر]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مَا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و دل‌های آنان را با هم پیوستگی داد ؛ اگر همه آنچه را در زمین است می‌بخشیدی میان دل‌های آنها پیوستگی نمی‌دادی اما خداوند ایشان را با هم پیوستگی داد؛ بی‌گمان او پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۶۳.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[آشتی (مقاله)| مقاله «آشتی»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
===[[وجوب]] [[آشتی]] بر همگان===
*[[خداوند]] متعالی در این باره، [[اوامر]] مؤکّدی را متوجّه [[مؤمنان]] کرده است. در آیه‌ای، همه آنان را به داخل شدن در [[صلح]] و [[آشتی]] [[امر]] کرده: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«ای مؤمنان! همگی به فرمانبرداری (خداوند) درآیید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۰۸.</ref><ref> الکاشف، ج ۱، ص ۳۱۱.</ref> در آیه‌ای دیگر [[مؤمنان]] را [[برادر]] یک‌دیگر دانسته و آنان را به [[اصلاح]] میان خود سفارش فرموده است: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref> و در آیه‌ای، برای [[رفع نزاع]] بین زوجین، به [[انتخاب]] و فرستادن داور [[فرمان]] داده است: {{متن قرآن|وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا}}<ref>«و اگر از ناسازگاری آنان نگرانید، چنانچه در پی اصلاح باشند داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید تا خداوند میان آن دو آشتی برقرار کند که خداوند دانایی آگاه است» سوره نساء، آیه ۳۵.</ref> و.... از این [[اوامر]] به [[دست]] می‌آید که [[اصلاح]] میان [[مؤمنان]]، اهمّیّت فراوانی دارد<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[آشتی (مقاله)| مقاله «آشتی»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>.


===[[پاداش]] [[آشتی]] دهندگان===
صلح و آشتی در اصطلاح [[سیاسی]]، روشی در جهت [[حل اختلافات]] بین المللی و عبارت از ترک [[مخاصمه]] میان دو [[کشور]] درگیر [[جنگ]] است که اغلب، با تنظیم [[معاهده]] انجام می‌گیرد<ref> تذکرة الفقهاء، ج۹، ص۸۶؛ جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۹۹ و ۲۳۳.</ref>.<ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص ۱۳۱.</ref> [[صلح]] به معنای [[مصالحه]] در [[روابط]] میان [[مردم]] و در عرض عقودی مانند بیع، اجاره و مضاربه مطرح بوده و خود [[عقد]] مستقلی به‌شمار می‌رود و در آثار [[فقهی]] کتاب مستقلی با عنوان "کتاب الصلح" دارد. اصطلاح دیگر صلح، در برابر [[جنگ]] و [[جهاد]] است که در قلمرو [[سیاست خارجی]] به‌کار می‌رود<ref>[[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۸۹.</ref>.
*هرکس شفاعتی [[پسندیده]] کند، برای او از آن [[نصیبی]] خواهد بود: {{متن قرآن|مَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْهَا وَمَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقِيتًا}}<ref>«هر کس میانجیگری نیکویی کند بهره‌ای از آن می‌برد و آنکه میانجیگری بدی نماید، سهمی از (بدی) آن از آن اوست؛ و خداوند بر هر چیز تواناست» سوره نساء، آیه ۸۵.</ref>. [[قرطبی]] در ذیل [[آیه]] می‌گوید: هرکس بین دو نفر [[اصلاح]] کند، سزاوار [[پاداش]] است.<ref>قرطبی، ج ۵، ص ۱۹۰.</ref>.
* [[خداوند]] در دیگر [[آیات]]، به [[مصلحان]] [[تقوا]] پیشه، [[وعده]] بهره‌مندی از [[آمرزش]] و [[رحمت]] خویش را داده است: {{متن قرآن|وَلَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَلَوْ حَرَصْتُمْ فَلَا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَةِ وَإِنْ تُصْلِحُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«و هرگز نمی‌توانید میان زنان (خود) دادگری کنید هر چند (به آن) آزمند باشید پس، (از یکی) یکسره رو مگردانید که او را سرگردان واگذارید و اگر (میان خود و او را) سازش دهید و پرهیزگاری ورزید بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۱۲۹.</ref> در [[آیه]] {{متن قرآن| وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>« و هر کس در جست و جوی خشنودی خداوند چنین کند به زودی بدو پاداشی سترگ خواهیم داد» سوره نساء، آیه ۱۱۴.</ref> نیز به [[اصلاح]] دهندگان با [[نیّت]] کسب [[رضایت خداوند]]، [[وعده]] پاداشی [[عظیم]] داده شده است<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[آشتی (مقاله)| مقاله «آشتی»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>.
===استفاده از [[احکام ثانوی]] برای [[آشتی]] دادن===
*[[آشتی]] میان [[مؤمنان]] چنان اهمیّتّی دارد که برای تحقّق آن، بعضی از امور [[حرام]]، [[مباح]] دانسته شده است؛ از جمله:
#'''[[دروغ]]:''' برخی [[مفسّران]] در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|لَا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«در بسیاری از گفت‌وگوهای زیرگوشی آنان خیری نیست مگر کسی به صدقه یا نکوکاری یا اصلاحی میان مردم فرمان دهد و هر کس در جست و جوی خشنودی خداوند چنین کند به زودی بدو پاداشی سترگ خواهیم داد» سوره نساء، آیه ۱۱۴.</ref> با استفاده از [[روایات]] گفته‌اند: ایجاد [[خوش‌بینی]] و [[الفت]] میان [[مردم]]، حتّی با سخن [[دروغ]] نیز کاری [[پسندیده]] است <ref> راهنما، ج ۴، ص ۴۶؛ الفرقان، ج ۵ و ۶، ص ۳۳۴.</ref> و این در صورتی است که [[منفعت]] [[اصلاح]]، بیش از [[منفعت]] [[راست‌گویی]]، و [[مفسده]] [[دروغ]]، کم‌تر از [[مفسده]] [[قهر]] و دوری دو [[مؤمن]] باشد.<ref> الفرقان، ج ۵ و ۶، ص ۳۳۴.</ref> [[امام صادق]]{{ع}} در روایتی سخن‌ها را سه قسم می‌داند: راست، [[دروغ]] و [[اصلاح]] بین‌الناس، و آن این است که از کسی سخنی را درباره شخصی می‌شنوی که اگر او آن را بشنود، ناراحت می‌شود و رابطه آنها به [[فساد]] می‌گراید؛ ولی اشکالی ندارد که تو به جای گفتن [[حقیقت]] به وی بگویی که فلانی درباره‌ات سخنان [[نیک]] می‌گفت و از تو [[ستایش]] می‌کرد.<ref>نورالثقلین، ج۱، ص ۵۵۰؛ الکافی، ج۲، ص ۳۴۱.</ref>
#'''[[نجوا]]:''' سخنان درِ گوشی، عملی [[شیطانی]] است: {{متن قرآن|إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشَّيْطَانِ }}<ref>«رازگویی، تنها کار شیطان است » سوره مجادله، آیه ۱۰.</ref> <ref>الفرقان، ج ۵ و ۶، ص ۳۳۲.</ref> امّا در بعضی موارد، از جمله [[اصلاح]] میان [[مردم]]، [[خداوند]] آن را [[نیکو]] شمرده: {{متن قرآن|لَا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«در بسیاری از گفت‌وگوهای زیرگوشی آنان خیری نیست مگر کسی به صدقه یا نکوکاری یا اصلاحی میان مردم فرمان دهد و هر کس در جست و جوی خشنودی خداوند چنین کند به زودی بدو پاداشی سترگ خواهیم داد» سوره نساء، آیه ۱۱۴.</ref> [[راز]] جواز [[نجوا]] برای [[اصلاح]] این است که گاهی لازم است با هر کدام از دو طرفِ دعوا که در یک مجلس حاضرند، جداگانه [[نجوا]] شود تا نقشه اصلاحی بهتر به [[اجرا]] در آید.<ref>نمونه، ج ۴، ص ۱۲۷.</ref>
#'''عدم تحقّق [[سوگند]]:''' سوگندهایی که برخاسته از [[اراده]] و قصد [[قلبی]] باشد، تعهّدآور است {{متن قرآن|لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ}}<ref>«خداوند شما را در سوگندهای بیهوده بازخواست نمی‌کند امّا از آنچه با دل آگاهی است ، بازخواست می‌کند و خداوند آمرزنده‌ای بردبار است» سوره بقره، آیه ۲۲۵.</ref> امّا اگر کسی بر ترک [[اصلاح]] میان [[مردم]] [[سوگند]]  خورده باشد، [[وفا]] به آن لازم نیست: {{متن قرآن|وَلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمَانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَتَتَّقُوا وَتُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاسِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«(نام) خداوند را دستاویزی برای سوگندهای خویش قرار ندهید تا (با آن) از نکوکاری و پرهیزگاری و اصلاح میان مردم شانه خالی کنید و خداوند شنوایی داناست» سوره بقره، آیه ۲۲۴.</ref> در [[شأن نزول]] این [[آیه]] چنین آمده است: [[عبدالله‌ بن رواحه]] [[سوگند]] یاد کرده بود که به [[خانه]] دامادش نرود و با او سخن نگوید و میان او و دخترش [[اصلاح]] نکند که این [[آیه]] نازل شد و [[سوگند]] او را بی‌اعتبار دانست.<ref>اسباب النزول، ص ۷۰.</ref>
#'''[[تغییر]] [[وصیّت]]:''' [[قرآن]] تبدیل و [[تغییر]] [[وصیّت]] را [[گناه]] شمرده است {{متن قرآن|فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَمَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و آنان که پس از شنیدن وصیّت آن را دگرگون سازند گناهش به گردن همان کسانی است که آن را دگرگون می‌سازند، بی‌گمان خداوند شنوایی داناست» سوره بقره، آیه ۱۸۱.</ref> امّا در صورت [[بیم]] از جفای [[وصیّت]] کننده به [[وارث]] می‌توان به [[اصلاح]] [[وصیّت]] [[اقدام]] کرد: {{متن قرآن|فَمَنْ خَافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفًا أَوْ إِثْمًا فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و اگر کسی از وصیّت‌کننده‌ای بیم گرایشی (نادرست)  یا گناهی داشت آنگاه (با دگرگون کردن وصیّت) میان آنان  سازش داد، بر او گناهی نیست، بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۱۸۲.</ref> به نظر بیش‌تر [[مفسّران]]، مقصود از {{متن قرآن| فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ}} [[گناه‌کار]] نبودن [[مصلح]] در [[تغییر]] [[وصیت]] است؛<ref>الکشّاف، ج ۱، ص ۲۲۴؛ مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۴۸۶.</ref> البتّه این احتمال هم وجود دارد که [[آیه]] به [[اصلاح]] [[وصیّت]] از سوی خود موصی و در زمان [[حیات]] او مربوط باشد.  
#'''[[قهر]] و [[تنبیه بدنی]]:''' زنانی را که از [[نافرمانی]] آنان [[بیم]] دارید، نخست پندشان دهید؛ بعد در خواب‌گاه از ایشان دوری گزینید واگر آن‌هم تأثیر نکرد، آنان را [[تنبیه بدنی]] کنید: {{متن قرآن|وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ }}<ref>«و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاه‌ها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان » سوره نساء، آیه ۳۴.</ref> این اقدام‌ها در صورتی جایز است‌که [[نشوز]] [[زن]] به مرحله شدیدی رسیده باشد و به قصد [[اصلاح]] و استمرار [[زندگی]] [[زناشویی]] صورت گیرد، نه به قصد [[انتقام]] و تشفّی [[دل]].<ref>الفرقان، ج ۵ و ۶، ص ۵۱.</ref> [[تنبیه بدنی]] باید ملایم و [[ضعیف]] باشد؛ به طوری که موجب شکستگی، مجروح شدن یا کبودی [[بدن]] نشود.<ref>نمونه، ج ۳، ص ۳۷۳.</ref>
#'''جواز [[جنگ]] با [[مؤمنان]]:''' [[قرآن]]، جلوگیری از [[ظلم]] و برقراری [[سازش]] میان دو گروه از [[مؤمنان]] را هرچند به [[جنگ]] با [[ظالم]] بینجامد، لازم شمرده است: {{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم می‌کند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref> برخی [[بغی]] را به تعدّی و [[تجاوز]] [[تفسیر]] کرده و گفته‌اند: مقصود [[آیه]]، [[نزاع]] و کشمکش‌هایی است که میان دو گروه از [[مؤمنان]] رخ می‌دهد.<ref>کنزالعرفان، ج ۱، ص ۳۸۶ و ۳۸۷.</ref> بعضی از [[شأن]] نزول‌هایی که برای این [[آیه]] [[نقل]] شده نیز این معنا را [[تأیید]] می‌کند<ref>مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۱۹۹.</ref>؛ البتّه استفاده از [[قدرت]] در راه‌اصلاح میان [[مؤمنان]] در صورتی جایز است که [[اختلاف]] از طریق مسالمت‌آمیز حل نشود <ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[آشتی (مقاله)| مقاله «آشتی»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>.


==موانع [[آشتی]]==
== آشتی در [[قرآن]] ==
*عوامل [[اختلاف]] عبارت است از:  
در [[آیات]] زیادی به موضوع آشتی پرداخته شده است که برخی از آنها عبارت‌اند از:  
#'''[[پیروی]] از [[شیطان]]:''' [[تبعیّت]] از [[شیطان]] ، [[مانع]] [[صلح]] میان [[مؤمنان]] است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«ای مؤمنان! همگی به فرمانبرداری (خداوند) درآیید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۰۸.</ref><ref>راهنما، ج ۲، ص ۴۶.</ref> این [[آیه]]، [[پیروی]] از [[شیطان]] را در برابر [[سازش]] بیان کرده، [[انسان]] را بر سر دو راهی قرارمی‌دهد: یا داخل شدن در [[صلح]] و [[آشتی]] و یا [[پیروی]] از گام‌های [[شیطان]] که عین [[اختلاف]] و [[فساد]] است<ref>الکاشف، ج ۱، ص ۳۱۱.</ref>.
# [[اصلاح]]: روشن‌ترین آیه‌ای که با استفاده از واژه [[اصلاح]] به این مبحث پرداخته، نخستین آیه سوره انفال است: {{متن قرآن|فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ}}<ref>«از خداوند پروا کنید و میانه خود را سازش دهید» سوره انفال، آیه۱.</ref>. "[[اصلاح]] ذات‌البین" با استفاده از همین [[آیه]]، اصطلاح شده است.  
#'''[[دنیاطلبی]]:''' از تو درباره [[انفال]] می‌پرسند، بگو: [[انفال]] به [[خدا]] و فرستاده او اختصاص دارد؛ پس از [[خدا]] [[پروا]] دارید و با یک‌دیگر [[سازش]] کنید: {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«از تو از انفال می‌پرسند بگو: انفال از آن خداوند و پیامبر است پس، از خداوند پروا کنید و میانه  خود را سازش دهید و اگر مؤمنید از خداوند و پیامبرش فرمان برید» سوره انفال، آیه ۱.</ref> در [[شأن نزول]] [[آیه]] آمده: [[مسلمانان]] بر سر تقسیم [[غنایم]] [[جنگ بدر]] [[اختلاف]] کردند و هریک از آنان سهم بیش‌تری را می‌طلبید<ref>مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۷۹۷.</ref>. (قرائتِ {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ}} = از تو [[انفال]] می‌طلبند»،<ref>مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۷۹۵.</ref> مطلب را روشن‌تر می‌سازد.) [[خداوند]] با قرار دادن اموالِ به جای مانده در [[اختیار]] [[پیغمبر]]، [[اختلاف]] [[مسلمانان]] را از بین برد <ref>راهنما، ج ۶، ص ۴۰۹.</ref>.
#"تألیف": به معنای جمع کردن، نزدیک کردن دو چیز یا دو شخص به یک‌دیگر است. این واژه در [[آیه]] {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید و نعمت‌های خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دل‌های شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدین‌گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می‌گوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref>، به این معنا آمده است<ref>لسان‌العرب، ج ۱، ص ۱۸۰، «ألف».</ref>.
#'''[[بخل]]:''' {{متن قرآن|وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَيْرٌ وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا}}<ref>«و اگر زنی از کناره‌گیری یا رویگردانی شویش بیم دارد بر آن دو گناهی نیست که میان خود به سازشی شایسته برسند و سازش نیکوتر است و جان‌ها آز را در آستین دارند و اگر نکویی کنید و پرهیزگاری ورزید بی‌گمان خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۲۸.</ref> <ref>مفردات، ص ۴۴۶، «شح».</ref>. در این [[آیه]]، به سرچشمه بسیاری از [[نزاع‌ها]] بدین بیان اشاره شده است: [[طبیعت]] [[آدمی]] بر اثر [[غریزه]] [[حبّ]] ذات درمعرض [[بخل]] قرار دارد و هرکس می‌کوشد تمام [[حقوق]] را دریافت کند؛ بنابراین اگر زوجین به این [[حقیقت]] توجه داشته باشند و [[گذشت]] پیشه کنند، نه تنها ریشه اختلاف‌های [[خانوادگی]] می‌خشکد که بسیاری از کشمکش‌های [[اجتماعی]] نیز از بین می‌رود.<ref>نمونه، ج ۴، ص ۱۵۱.</ref> [[آزمندی]]، [[مانع]] عمده [[آشتی]] است و در ظاهر، عنوان کردن [[بخل]] پس از صلحی که مستلزم [[گذشت]] از [[حقوق]] است، چنین معنا می‌دهد که نپذیرفتن [[صلح]] بر اثر [[بخل]] است.<ref>راهنما، ج ۴، ص ۸۰.</ref>
#"سِلْم": به معنای [[صلح]]، [[سازش]] و ترک [[مخاصمه]] است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«ای مؤمنان! همگی به فرمانبرداری (خداوند) درآیید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۰۸.</ref>.
#'''[[نشوز]] و برتری‌جویی:''' اصل اوّلی در محیط [[خانواده]]؛ [[دوستی]]، [[صلح]] و [[آشتی]] است؛ ولی گاهی برتری‌جویی [[زن]] یا شوهر و عدم رعایت [[حقوق]] یک‌دیگر، موجب از بین رفتن [[دوستی]]، بروز [[اختلاف]] و [[کینه‌توزی]] می‌شود؛ در این صورت، [[قرآن]] به زوجین و دیگران سفارش می‌کند که [[آرامش]] را با [[ملاطفت]] و [[حسن]] [[تدبیر]]، به [[خانواده]] بازگردانند. {{متن قرآن|الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَالَّلاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا  وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُواْ حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِّنْ أَهْلِهَا إِن يُرِيدَا إِصْلاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا }}<ref>«مردان سرپرست زنانند  بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند  و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاه‌ها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان آنگاه اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید که خداوند فرازمندی بزرگ است. و اگر از ناسازگاری آنان نگرانید، چنانچه در پی اصلاح باشند داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید تا خداوند میان آن دو آشتی برقرار کند که خداوند دانایی آگاه است» سوره نساء، آیه ۳۴-۳۵.</ref><ref>المنار، ج ۵، ص ۷۲ ـ ۷۷.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[آشتی (مقاله)| مقاله «آشتی»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
#"[[صلح]]": به معنای [[سازش]] و از میان بردن [[دشمنی]] بین [[مردم]] است و دو بار در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَيْرٌ وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا}}<ref>«و اگر زنی از کناره‌گیری یا رویگردانی شویش بیم دارد بر آن دو گناهی نیست که میان خود به سازشی شایسته برسند و سازش نیکوتر است و جان‌ها آز را در آستین دارند و اگر نکویی کنید و پرهیزگاری ورزید بی‌گمان خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۲۸.</ref> آمده است.  
#"[[توفیق]]": به معنای همفکر کردن، [[سازش]] و آشتی دادن بین دو نفر است<ref> التحقیق، ج۱۳، ص ۱۵۸، «وفق».</ref>. این واژه در [[آیات]] {{متن قرآن|وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا}}<ref>«و اگر از ناسازگاری آنان نگرانید، چنانچه در پی اصلاح باشند داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید تا خداوند میان آن دو آشتی برقرار کند که خداوند دانایی آگاه است» سوره نساء، آیه ۳۵.</ref>، {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا}}<ref>«پس چه حالی دارند هنگامی که برای کارهایی که کرده‌اند مصیبتی به آنان برسد سپس نزد تو آیند و به خداوند سوگند خورند که ما جز نیکی و هماهنگی نظری نداشتیم؟!» سوره نساء، آیه ۶۲.</ref> آمده است.
#"شَفع": به معنای انضمام چیزی به چیز دیگر است<ref>لسان‌العرب، ج۷، ص۱۵۰، «شفع»؛ التحقیق، ج ۶، ص ۸۲، «شفع».</ref> و در [[آیه]] {{متن قرآن|مَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْهَا وَمَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقِيتًا}}<ref>«هر کس میانجیگری نیکویی کند بهره‌ای از آن می‌برد و آنکه میانجیگری بدی نماید، سهمی از (بدی) آن از آن اوست؛ و خداوند بر هر چیز تواناست» سوره نساء، آیه ۸۵.</ref> به معنای [[شفاعت]] برای [[کار خیر]] آمده است<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[آشتی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «آشتی»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 265.</ref>.


==[[وظایف]] متخاصمان در [[آشتی]]==
== اهمیت آشتی ==
#'''قصد [[اصلاح]]:''' در مرحله نخست، متخاصمان خود باید قصد [[اصلاح]] داشته باشند تاخداوند [[نفرت]] را به [[دوستی]] تبدیل سازد: {{متن قرآن| إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا }}<ref>« تا خداوند میان آن دو آشتی برقرار کند» سوره نساء، آیه ۳۵.</ref> اگر متخاصمان چنین نیّتی نداشته باشند، کوشش دیگران نیز فایده‌ای نخواهد داشت؛ گرچه تمام [[همّت]] و [[سعی]] خویش را به کار بندند.<ref> الکاشف، ج ۲، ص ۳۱۹.</ref>
از مجموع [[آیات قرآن]]، اهمّیّت [[صلح]] و [[سازش]] استفاده می‌شود که می‌توان آن را در مجموعه ذیل عنوان کرد:
#'''[[عفو]]  و [[گذشت]]:''' متخاصمان برای سرعت بخشیدن به [[آشتی]]، مناسب است از برخی [[حقوق]] خویش بگذرند. به نظر بیش‌تر [[مفسّران]] در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَيْرٌ وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا}}<ref>«و اگر زنی از کناره‌گیری یا رویگردانی شویش بیم دارد بر آن دو گناهی نیست که میان خود به سازشی شایسته برسند و سازش نیکوتر است و جان‌ها آز را در آستین دارند  و اگر نکویی کنید و پرهیزگاری ورزید بی‌گمان خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۲۸.</ref> برای بازگشت [[آرامش]] به [[خانواده]]  و استمرار [[زناشویی]]، راه‌هایی مانند بخشیدن قسمتی از [[مال]] به [[زن]] یا [[چشم‌پوشی]] از مهریّه یا [[حقّ]] هم‌خوابگی <ref>جامع‌البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۴۱۸.</ref> و [[نفقه]] و [[پوشش]] <ref>مجمع‌البیان، ج ۳، ص ۱۸۴.</ref> برای [[زنان]] وجود دارد. در آیه‌ای دیگر آمده است: [[کیفر]] [[بدی]]، مانند آن [[بدی]] است؛ پس هرکه درگذرد و [[اصلاح]] کند، [[پاداش]] او بر عهده [[خدا]] است: {{متن قرآن|وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کیفر هر بدی بدی‌یی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بی‌گمان او ستمگران را دوست نمی‌دارد» سوره شوری، آیه ۴۰.</ref> [[قرطبی]] در ذیل این [[آیه]] از [[ابن‌عباس]] [[روایت]] می‌کند: کسی‌که از[[حق]] [[قصاص]] بگذرد و بین‌خود و دشمنش [[اصلاح]] کند، [[پاداش]] او بر [[خدا]] است.<ref>قرطبی، ج ۱۶، ص ۲۷.</ref>
=== [[خداوند]]، زمینه ساز آشتی ===
#'''[[نیکی]] در برابر [[بدی]]:''' بالاتر از [[عفو]]، پاسخ [[بدی]] با [[نیکی]] است. [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ}}<ref>«نیکی با بدی برابر نیست؛ به بهترین شیوه (دیگران را از چالش با خود) باز دار ، ناگاه آن کس که میان تو و او دشمنی است چون دوستی مهربان می‌گردد» سوره فصلت، آیه ۳۴.</ref> از آنجا که رسیدن به این [[مقام]]، به [[خودسازی]] نیاز دارد، در [[آیه]] بعد می‌گوید: به این [[خصلت]] نمی‌رسند، مگر کسانی که [[صبر]] و بهره بزرگی از [[ایمان]] دارند: {{متن قرآن|وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ}}<ref>«و این را جز به آنان که می‌شکیبند، و جز به آنان که بهره‌ای سترگ دارند  فرانیاموزند» سوره فصلت، آیه ۳۵.</ref><ref>نمونه، ج ۲۰، ص ۲۸۳.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[آشتی (مقاله)| مقاله «آشتی»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
[[قرآن]]، [[صلح]] و [[سازش]] را از نعمت‌های بزرگ الهی برشمرده است: {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید و نعمت‌های خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دل‌های شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدین‌گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می‌گوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref>.


==[[وظایف]] [[مؤمنان]] و [[حکومت]]، در [[آشتی]]==
=== [[وجوب]] آشتی بر همگان ===
===[[پیش‌گیری]] ازبروز [[اختلاف]]===
[[خداوند متعال]] در این باره، [[اوامر]] مؤکّدی را متوجّه [[مؤمنان]] کرده است. در آیه‌ای، همه آنان را به داخل شدن در [[صلح]] و آشتی [[امر]] کرده: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«ای مؤمنان! همگی به فرمانبرداری (خداوند) درآیید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۰۸.</ref><ref> الکاشف، ج ۱، ص ۳۱۱.</ref> در آیه‌ای دیگر [[مؤمنان]] را [[برادر]] یکدیگر دانسته و آنان را به [[اصلاح]] میان خود سفارش فرموده است: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref> و.... از این [[اوامر]] به دست می‌آید که [[اصلاح]] میان [[مؤمنان]]، اهمّیّت فراوانی دارد.
*{{متن قرآن|فَمَنْ خَافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفًا أَوْ إِثْمًا فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و اگر کسی از وصیّت‌کننده‌ای بیم گرایشی (نادرست)  یا گناهی داشت آنگاه (با دگرگون کردن وصیّت) میان آنان  سازش داد، بر او گناهی نیست، بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۱۸۲.</ref> به نظر بیش‌تر [[مفسّران]]، [[سیاق آیه]] بر [[پیش‌گیری]] از [[اختلاف]] [[وارثان]] دلالت می‌کند <ref>مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۴۸۵.</ref> که بر [[وصی]] یا حاضران در مجلس [[وصیّت]] یا هر که [[وظیفه]] [[امر به معروف و نهی از منکر]] دارد<ref>التفسیر الکبیر، ج ۵، ص ۷۳.</ref>، لازم است موصی را به رعایت [[عدالت]] و [[عمل به وظیفه]] سفارش کنند و [[مانع]] تحقّق چنین وصیّتی شوند <ref>جامع‌البیان، مج ۲، ج ۲، ص ۱۶۸ ـ ۱۷۰.</ref>.
* برخی نیز معتقدند: این [[وظیفه]] [[حکومت اسلامی]] است که با [[اصلاح]] [[وصیّت]] براساس [[حقّ]] و [[عدالت]]، زمینه بروز [[اختلاف]] را از بین ببرد <ref>جامع‌البیان، مج ۲، ج ۲، ص ۱۶۸ ـ ۱۷۰.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[آشتی (مقاله)| مقاله «آشتی»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
===میانجی گری در [[رفع اختلاف]]===
*[[مؤمنان]] و [[حکومت]] [[وظیفه]] دارند در [[رفع اختلاف]] بکوشند: {{متن قرآن|َ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ}}<ref>«میانه  خود را سازش دهید» سوره انفال، آیه ۱.</ref> و در این [[راه]] جایز است از برخی امور حرامی که [[مباح]] شمرده شده نیز استفاده کنند. (اهمّیّت [[آشتی]]، همین مقاله) لکن در قلمرو اختیارات [[مؤمنان]] و [[حکومت]] گفته‌اند: در اصلاحِ از طریق [[گفت‌وگو]] اجازه [[حاکم شرع]] لازم نیست؛ امّا در مرحله شدّت عمل، اجازه [[حکومت اسلامی]] یا [[حاکم شرع]] [[ضرورت]] دارد، مگر در مواردی که دسترس نباشد که در اینجا نوبت به [[مؤمنان]] [[عادل]] و [[آگاه]] می‌رسد.<ref>نمونه، ج ۲۲، ص ۱۷۰.</ref> به نظر [[طبری]] در مواردی که یکی از گروه‌های درگیر، حاضر به [[صلح]] نباشد، بر [[امام]] [[مسلمانان]] [[واجب]] است با آنها بجنگد تا به [[پذیرش]] [[صلح]] و [[آشتی]] [[رضایت]] دهند<ref>جامع‌البیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص ۱۶۵.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[آشتی (مقاله)| مقاله «آشتی»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
===[[انتخاب]] داور===
*هرگاه شدّت [[اختلاف]]، اقدام‌های پیش‌گیرانه را بی‌اثر کند، [[تعیین]] داور ضرور است: {{متن قرآن|وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا}}<ref>«و اگر از ناسازگاری آنان نگرانید، چنانچه در پی اصلاح باشند داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید تا خداوند میان آن دو آشتی برقرار کند که خداوند دانایی آگاه است» سوره نساء، آیه ۳۵.</ref><ref>الفرقان، ج ۵ و ۶، ص ۵۹.</ref> البتّه این [[آیه]] به اختلاف‌های [[خانوادگی]] مرتبط است؛ ولی [[انتخاب]] داور به این مورد اختصاص ندارد و برای حلّ همه اختلاف‌های [[جامعه]] می‌توان داور [[تعیین]] کرد. از امام‌باقر در پاسخ به [[اعتراض]] گروهی از [[خوارج]] به [[پذیرش]] [[حکمیّت]] از سوی [[علی]]{{ع}} [[روایت]] شده که [[خداوند]]، خود [[تعیین]] داور را [[تشریع]] کرده است؛ آنجا که می‌فرماید: {{متن قرآن| فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا }}<ref>«داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید » سوره نساء، آیه ۳۵.</ref> <ref>الاحتجاج، ج ۲، ص ۱۷۴.</ref> [[شقاق]] به معنای نصف شدن شی‌ء و دراینجا کنایه از شدّت کدورت است. گویا استمرار [[اختلاف]] بین زوجین موجب دونیمه شدن [[الفت]] و تبدیل آن به [[کینه]] شده است<ref>مواهب الرحمن، ج ۸، ص ۱۶۳.</ref>. در اینکه [[انتخاب]] داور در اختلاف‌های [[خانوادگی]] برعهده کیست، [[رأی]] [[مفسّران]] مختلف است. به نظر برخی، خود زوجین یا [[اهل]] آنها داور را برمی‌گزینند <ref>المنیر، ج ۵، ص ۵۸.</ref>. عدّه‌ای نیز [[وظیفه]] [[مؤمنان]] می‌دانند<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص ۹۲.</ref>؛ امّا بیش‌تر [[مفسّران]] بر این عقیده‌اند که [[تعیین]] داور، [[وظیفه]] [[حکومت اسلامی]] است<ref>قرطبی، ج ۵، ص ۱۱۵.</ref> و همین نظر از [[امامان]] نیز [[روایت]] شده است<ref>مجمع‌البیان، ج ۳، ص ۷۰.</ref>. برخی مسأله [[انتخاب]] داور را به موارد توافق و [[سازش]] دادن [[زن]] و شوهر اختصاص داده و گفته‌اند: داوران باید درباره [[طلاق]]، با زوجین [[مشورت]] کنند صورت [[رضایت]] زوجین، چنین حقّی خواهند داشت<ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۷۰.</ref>. این نظر از [[امامان]]{{عم}} نیز [[روایت]] شده است <ref>مجمع‌البیان، ج ۳، ص ۷۰.</ref>. [[رأی]] دیگر این است که داوران [[برگزیده]] از جانب [[مردم]] یا [[حکومت]] اختیارات تام دارند. [[روایات]] متعدّدی از [[امام علی]]{{ع}} نیز همین نظر را [[تأیید]] می‌کند<ref>جامع‌البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۱۰۱.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[آشتی (مقاله)| مقاله «آشتی»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>


==ویژگی‌های داور==
=== [[پاداش]] آشتی دهندگان ===
*با توجّه به اینکه داور نقش اصلاح‌گری را انجام می‌دهد؛ [[شایسته]] است افزون بر شرایط عامّه [[تکلیف]] یعنی [[بلوغ]]، [[عقل]]، حرّیت و [[اسلام]]، ویژگی‌های ذیل را نیز داشته باشد:
[[قرآن کریم]]، [[صلح]] و آشتی را از نعمت‌های بزرگ الهی برشمرده و آشتی‌دهندگان را [[وعده]] [[پاداش]] عظیم داده است: {{متن قرآن|وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا}}<ref>«و نعمت‌های خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دل‌های شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref> و {{متن قرآن|لَا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«در بسیاری از گفت‌وگوهای زیرگوشی آنان خیری نیست مگر کسی به صدقه یا نکوکاری یا اصلاحی میان مردم فرمان دهد و هر کس در جستجوی خشنودی خداوند چنین کند به زودی بدو پاداشی سترگ خواهیم داد» سوره نساء، آیه ۱۱۴.</ref>.
# '''[[خویشاوند]] بودن:''' [[قرآن]] در اختلاف‌های [[خانوادگی]] سفارش می‌کند که داوران از میان [[خانواده]] [[زن]] و [[مرد]] [[برگزیده]] شوند. {{متن قرآن|وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا}}<ref>«و اگر از ناسازگاری آنان نگرانید، چنانچه در پی اصلاح باشند داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید تا خداوند میان آن دو آشتی برقرار کند که خداوند دانایی آگاه است» سوره نساء، آیه ۳۵.</ref> آنان امتیازهایی دارند که دیگران فاقد آن هستند. [[خانواده]] کانون [[احساسات]] است و [[خویشاوند]] بهتر می‌تواند بر [[احساسات]] تأثیر بگذارد. از طرفی، [[اسرار]] [[خانواده]] پوشیده می‌ماند. دل‌سوزی [[خویشاوند]]، بیش‌تر از [[بیگانه]] است<ref>نمونه، ج ۳، ص ۳۷۵.</ref>؛ افزون بر این، زوجین‌اسرار خودرادر حضور [[خویشاوند]] بهتر از [[بیگانه]] [[آشکار]] می‌کنند <ref>الکشّاف، ج ۱، ص ۵۰۸.</ref>. به نظر برخی، [[خویشاوند]] بودن در داور شرط نیست و ذکر «[[اهل]]» درآیه برای [[افضلیّت]] است<ref>الکاشف، ج۲، ص ۳۱۸.</ref>.
#'''رعایت [[تقوای الهی]]:''' {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref> از [[پیامبر]]{{صل}} نیز [[روایت]] شده که فرمود: [[آشتی]] بین [[مسلمانان]] روا است؛ مادامی که حلالی‌را [[حرام]] و حرامی را حلال‌نکند<ref>من لایحضره‌الفقیه، ج ۳، ص ۳۲.</ref>.
#'''عدالت‌جویی:''' معنای [[حکمیّت]]، نگاه عادلانه است<ref>جامع‌البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۱۰۴.</ref> و داور نیز مانند [[قاضی]] باید به دو طرف درگیری به طور مساوی بنگرد تا بتواند بین آنها [[آشتی]] برقرار کند<ref>الفرقان، ج ۵ ـ ۶، ص ۵۴.</ref>. [[قرآن]] می‌گوید: {{متن قرآن| فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ }}<ref>«میان آن دو با دادگری آشتی دهید » سوره حجرات، آیه ۹.</ref> و [[اصلاح]] بالعدل، فقط به [[زمین]] گذاشتن [[سلاح]] و فرونشاندن [[اختلاف]] نیست؛ بلکه با [[اجرای عدالت]] و تأمین [[حقوق]] متخاصمان حاصل می‌شود؛ بدین معنا که اگر از متخاصمان، حقّی پایمال شده یا خونی ریخته شده است که منشأ درگیری بوده، باید جبران شود وگرنه [[اصلاح]] «بالعدل» نخواهد بود<ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۳۱۵.</ref>.
# '''[[خیرخواهی]] و [[رازداری]]:''' داوران تَحکیم باید [[اراده]] [[اصلاح]] داشته باشند<ref>راهنما، ج ۳، ص ۳۷۳.</ref>؛ زیرا اگر [[نیّت]] آنها خیر باشد و دل‌سوزانه وارد میدان شوند، [[خداوند]] نیز میانجی‌گری آنها را [[مبارک]] و بین متخاصمان، [[الفت]] برقرار می‌کند<ref>الکشّاف، ج ۱، ص ۵۰۸.</ref>. رمز تأکید [[قرآن]] بر [[گزینش]] داور از میان [[خویشاوندان]]، این است که آنها دل‌سوزتر و بر [[حفظ]] [[اسرار]] [[خانواده]] جدّی‌ترند<ref>الکاشف، ج ۴، ص ۳۱۸.</ref>. برخی گفته‌اند: حکمین باید بر [[حفظ]] آبروی [[خانواده]] حریص و درباره [[کودکان]] خردسال [[دل‌سوز]] باشند<ref>الفرقان، ج ۵ ـ ۶، ص ۵۴.</ref>.
# '''[[انگیزه]] [[الهی]]:''' [[مصلح]] اگر برای [[طلب]] [[خشنودی]] خدااین کارراانجام دهد، از [[پاداش]] [[عظیم]] [[الهی]] بهره‌مند خواهد شد. {{متن قرآن|لَا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«در بسیاری از گفت‌وگوهای زیرگوشی آنان خیری نیست مگر کسی به صدقه یا نکوکاری یا اصلاحی میان مردم فرمان دهد و هر کس در جست و جوی خشنودی خداوند چنین کند به زودی بدو پاداشی سترگ خواهیم داد» سوره نساء، آیه ۱۱۴.</ref> از این [[آیه]] به [[دست]] می‌آید که [[نیّت]] مصلح ‌دراصلاح میان [[مردم]] باید کسب [[رضای الهی]] باشد، نه اغراض [[مادّی]] و [[دنیایی]]<ref>التفسیر الکبیر، ج ۶، ص ۶۵.</ref>؛ در نتیجه، متخاصمان نیز هنگامی که [[صدق]] [[نیّت]] او را ببینند، سخن‌اورامی‌پذیرند واصلاح برقرار خواهد شد<ref>التفسیر الکبیر، ج ۶، ص ۶۵.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[آشتی (مقاله)| مقاله «آشتی»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>


==منابع==
=== استفاده از احکام ثانوی برای آشتی دادن ===
آشتی میان [[مؤمنان]] چنان اهمیّتّی دارد که برای تحقّق آن، بعضی از امور [[حرام]]، [[مباح]] دانسته شده است؛ از جمله:
# '''[[دروغ]]:''' [[امام صادق]] {{ع}} در روایتی سخن‌ها را سه قسم می‌داند: راست، [[دروغ]] و [[اصلاح]] بین‌الناس، و آن این است که از کسی سخنی را درباره شخصی می‌شنوی که اگر او آن را بشنود، ناراحت می‌شود و رابطه آنها به [[فساد]] می‌گراید؛ ولی اشکالی ندارد که تو به جای گفتن [[حقیقت]] به وی بگویی که فلانی درباره‌ات سخنان [[نیک]] می‌گفت و از تو [[ستایش]] می‌کرد.<ref>نورالثقلین، ج۱، ص ۵۵۰؛ الکافی، ج۲، ص ۳۴۱.</ref>
# '''[[نجوا]]:''' سخنان درِ گوشی، عملی [[شیطانی]] است: {{متن قرآن|إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشَّيْطَانِ }}<ref>«رازگویی، تنها کار شیطان است» سوره مجادله، آیه ۱۰.</ref> <ref>الفرقان، ج ۵ و ۶، ص ۳۳۲.</ref> امّا در بعضی موارد، از جمله [[اصلاح]] میان [[مردم]]، [[خداوند]] آن را [[نیکو]] شمرده: {{متن قرآن|لَا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«در بسیاری از گفت‌وگوهای زیرگوشی آنان خیری نیست مگر کسی به صدقه یا نکوکاری یا اصلاحی میان مردم فرمان دهد و هر کس در جستجوی خشنودی خداوند چنین کند به زودی بدو پاداشی سترگ خواهیم داد» سوره نساء، آیه ۱۱۴.</ref>.
# '''عدم تحقّق [[سوگند]]:''' سوگندهایی که برخاسته از [[اراده]] و قصد [[قلبی]] باشد، تعهّدآور است {{متن قرآن|لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ}}<ref>«خداوند شما را در سوگندهای بیهوده بازخواست نمی‌کند امّا از آنچه با دل آگاهی است، بازخواست می‌کند و خداوند آمرزنده‌ای بردبار است» سوره بقره، آیه ۲۲۵.</ref> امّا اگر کسی بر ترک [[اصلاح]] میان [[مردم]] [[سوگند]] خورده باشد، [[وفا]] به آن لازم نیست: {{متن قرآن|وَلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمَانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَتَتَّقُوا وَتُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاسِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«(نام) خداوند را دستاویزی برای سوگندهای خویش قرار ندهید تا (با آن) از نکوکاری و پرهیزگاری و اصلاح میان مردم شانه خالی کنید و خداوند شنوایی داناست» سوره بقره، آیه ۲۲۴.</ref>.
# '''[[تغییر]] [[وصیّت]]:''' [[قرآن]] تبدیل و [[تغییر]] [[وصیّت]] را [[گناه]] شمرده است {{متن قرآن|فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَمَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و آنان که پس از شنیدن وصیّت آن را دگرگون سازند گناهش به گردن همان کسانی است که آن را دگرگون می‌سازند، بی‌گمان خداوند شنوایی داناست» سوره بقره، آیه ۱۸۱.</ref> امّا در صورت [[بیم]] از جفای [[وصیّت]] کننده به [[وارث]] می‌توان به [[اصلاح]] [[وصیّت]] [[اقدام]] کرد: {{متن قرآن|فَمَنْ خَافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفًا أَوْ إِثْمًا فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و اگر کسی از وصیّت‌کننده‌ای بیم گرایشی (نادرست) یا گناهی داشت آنگاه (با دگرگون کردن وصیّت) میان آنان سازش داد، بر او گناهی نیست، بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۱۸۲.</ref>.
# '''قهر و تنبیه بدنی:''' زنانی را که از [[نافرمانی]] آنان بیم دارید، نخست پندشان دهید؛ بعد در خواب‌گاه از ایشان دوری گزینید واگر آن‌هم تأثیر نکرد، آنان را [[تنبیه بدنی]] کنید: {{متن قرآن|وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ }}<ref>«و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاه‌ها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان» سوره نساء، آیه ۳۴.</ref> این اقدام‌ها در صورتی جایز است‌که [[نشوز]] [[زن]] به مرحله شدیدی رسیده باشد و به قصد [[اصلاح]] و استمرار [[زندگی]] [[زناشویی]] صورت گیرد، نه به قصد [[انتقام]] و تشفّی [[دل]]<ref>الفرقان، ج ۵ و ۶، ص ۵۱.</ref>.
# '''جواز [[جنگ]] با [[مؤمنان]]:''' [[قرآن]]، جلوگیری از [[ظلم]] و برقراری [[سازش]] میان دو گروه از [[مؤمنان]] را هرچند به [[جنگ]] با [[ظالم]] بینجامد، لازم شمرده است: {{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم می‌کند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[آشتی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «آشتی»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 266- 268.</ref>.
 
== صلح از اهداف والای اسلامی ==
[[زندگی]] در سایه [[صلح]]، از اهداف عالیه [[اسلام]] بوده و در موارد متعددی از [[منابع اسلامی]] به آن اشاره شده است؛ نظیر [[برگزیدن]] نام [[اسلام]] برای این [[آیین]]<ref>سوره مائده، آیه ۳.</ref>، قراردادن امن‌ترین مکان ([[کعبه]]) به عنوان قبله‌گاه [[مسلمانان]]<ref>سوره بقره، آیه ۱۲۵.</ref>، [[تحریم]] [[جنگ]] در برخی از ماه‌های سال<ref>سوره توبه، آیه ۵.</ref> و... . [[قرآن کریم]] به [[مسلمانان]] [[دستور]] می‌دهد تا [[صلح]] پیشنهادی دیگر [[ملت‌ها]] را با آغوش باز پذیرفته و از تعرض به آنان بر [[حذر]] باشند<ref>سوره انفال، آیه ۶۱؛ سیری در سیرۀ ائمه اطهار، ص۸۳.</ref>. این [[کتاب آسمانی]]، [[صلح]] را نه تنها رفع [[خصومت]] که راهی در جهت [[هدایت]] دیگر [[ملل]] تلقی نموده است، از این‌رو، می‌فرماید: "در [[رفتار]] با دیگران چنان باشید که [[دشمنان]] دیروز، [[دوستان]] صمیمی امروز شما قرار گیرند"<ref>سوره فصلت، آیه ۳۳؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۱۴؛ بحار الانوار، ج۴۴، ص۲.</ref>. در [[فقه سیاسی اسلام]]، صلحی که از سَر سُستی و [[زبونی]] باشد، مورد [[پذیرش اسلام]] نخواهد بود<ref>سوره محمد، آیه ۳۵؛ تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۴۸۸.</ref>. انعقاد [[قرارداد صلح]] بر عهده [[امام]] و یا [[حاکم اسلامی]] بوده و [[آحاد]] [[مسلمین]]، تنها می‌توانند به [[کافران]] [[امان]] دهند<ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص ۱۳۱.</ref>.
 
== موانع آشتی ==
عوامل [[اختلاف]] عبارت است از:
# '''[[پیروی]] از [[شیطان]]:''' [[تبعیّت]] از [[شیطان]]، مانع [[صلح]] میان [[مؤمنان]] است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«ای مؤمنان! همگی به فرمانبرداری (خداوند) درآیید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۰۸.</ref><ref>راهنما، ج ۲، ص ۴۶.</ref>.
# '''[[دنیاطلبی]]:''' از تو درباره [[انفال]] می‌پرسند، بگو: [[انفال]] به [[خدا]] و فرستاده او اختصاص دارد؛ پس از [[خدا]] [[پروا]] دارید و با یک‌دیگر [[سازش]] کنید: {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«از تو از انفال می‌پرسند بگو: انفال از آن خداوند و پیامبر است پس، از خداوند پروا کنید و میانه خود را سازش دهید و اگر مؤمنید از خداوند و پیامبرش فرمان برید» سوره انفال، آیه ۱.</ref> در [[شأن نزول]] [[آیه]] آمده: [[مسلمانان]] بر سر تقسیم [[غنایم]] [[جنگ بدر]] [[اختلاف]] کردند و هریک از آنان سهم بیش‌تری را می‌طلبید<ref>مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۷۹۷.</ref>. (قرائتِ {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ}} = از تو [[انفال]] می‌طلبند»،<ref>مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۷۹۵.</ref> مطلب را روشن‌تر می‌سازد.) [[خداوند]] با قرار دادن اموالِ به جای مانده در [[اختیار]] [[پیغمبر]]، [[اختلاف]] [[مسلمانان]] را از بین برد<ref>راهنما، ج ۶، ص ۴۰۹.</ref>.
# '''[[بخل]]:''' {{متن قرآن|وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَيْرٌ وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا}}<ref>«و اگر زنی از کناره‌گیری یا رویگردانی شویش بیم دارد بر آن دو گناهی نیست که میان خود به سازشی شایسته برسند و سازش نیکوتر است و جان‌ها آز را در آستین دارند و اگر نکویی کنید و پرهیزگاری ورزید بی‌گمان خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۲۸.</ref> <ref>مفردات، ص ۴۴۶، «شح».</ref>. در این [[آیه]]، به سرچشمه بسیاری از [[نزاع‌ها]] بدین بیان اشاره شده است: [[طبیعت]] [[آدمی]] بر اثر [[غریزه]] [[حبّ]] ذات درمعرض [[بخل]] قرار دارد و هرکس می‌کوشد تمام [[حقوق]] را دریافت کند؛ بنابراین اگر زوجین به این [[حقیقت]] توجه داشته باشند و [[گذشت]] پیشه کنند، نه تنها ریشه اختلاف‌های [[خانوادگی]] می‌خشکد که بسیاری از کشمکش‌های [[اجتماعی]] نیز از بین می‌رود<ref>نمونه، ج ۴، ص ۱۵۱.</ref>.
# '''[[نشوز]] و برتری‌جویی:''' اصل اوّلی در محیط [[خانواده]]؛ [[دوستی]]، [[صلح]] و آشتی است؛ ولی گاهی برتری‌جویی [[زن]] یا شوهر و عدم رعایت [[حقوق]] یک‌دیگر، موجب از بین رفتن [[دوستی]]، بروز [[اختلاف]] و [[کینه‌توزی]] می‌شود<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[آشتی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «آشتی»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 268-269.</ref>.
 
== [[وظایف]] متخاصمان در آشتی ==
# '''قصد [[اصلاح]]:''' در مرحله نخست، متخاصمان خود باید قصد [[اصلاح]] داشته باشند تاخداوند [[نفرت]] را به [[دوستی]] تبدیل سازد: {{متن قرآن| إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا }}<ref>«تا خداوند میان آن دو آشتی برقرار کند» سوره نساء، آیه ۳۵.</ref>.
# '''[[عفو]] و [[گذشت]]:''' متخاصمان برای سرعت بخشیدن به آشتی، مناسب است از برخی [[حقوق]] خویش بگذرند.
# '''[[نیکی]] در برابر [[بدی]]:''' بالاتر از [[عفو]]، پاسخ [[بدی]] با [[نیکی]] است. [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ}}<ref>«نیکی با بدی برابر نیست؛ به بهترین شیوه (دیگران را از چالش با خود) باز دار، ناگاه آن کس که میان تو و او دشمنی است چون دوستی مهربان می‌گردد» سوره فصلت، آیه ۳۴.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[آشتی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «آشتی»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 269-270.</ref>
 
== [[وظایف]] [[مؤمنان]] و [[حکومت]] در آشتی ==
=== پیش‌گیری از بروز [[اختلاف]] ===
{{متن قرآن|فَمَنْ خَافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفًا أَوْ إِثْمًا فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و اگر کسی از وصیّت‌کننده‌ای بیم گرایشی (نادرست) یا گناهی داشت آنگاه (با دگرگون کردن وصیّت) میان آنان سازش داد، بر او گناهی نیست، بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۱۸۲.</ref> به نظر بیش‌تر [[مفسّران]]، [[سیاق آیه]] بر [[پیش‌گیری]] از [[اختلاف]] [[وارثان]] دلالت می‌کند <ref>مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۴۸۵.</ref> که بر [[وصی]] یا حاضران در مجلس [[وصیّت]] یا هر که [[وظیفه]] [[امر به معروف و نهی از منکر]] دارد<ref>التفسیر الکبیر، ج ۵، ص ۷۳.</ref>، لازم است موصی را به رعایت [[عدالت]] و [[عمل به وظیفه]] سفارش کنند و مانع تحقّق چنین وصیّتی شوند <ref>جامع‌البیان، مج ۲، ج ۲، ص ۱۶۸ ـ ۱۷۰.</ref>.
 
برخی نیز معتقدند: این [[وظیفه]] [[حکومت اسلامی]] است که با [[اصلاح]] [[وصیّت]] براساس [[حقّ]] و [[عدالت]]، زمینه بروز [[اختلاف]] را از بین ببرد <ref>جامع‌البیان، مج ۲، ج ۲، ص ۱۶۸ ـ ۱۷۰.</ref>
 
=== میانجی گری در [[رفع اختلاف]] ===
[[مؤمنان]] و [[حکومت]] [[وظیفه]] دارند در [[رفع اختلاف]] بکوشند: {{متن قرآن|َ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ}}<ref>«میانه خود را سازش دهید» سوره انفال، آیه ۱.</ref> و در این راه جایز است از برخی امور حرامی که [[مباح]] شمرده شده نیز استفاده کنند. (اهمّیّت آشتی، همین مقاله) لکن در قلمرو اختیارات [[مؤمنان]] و [[حکومت]] گفته‌اند: در اصلاحِ از طریق [[گفت‌وگو]] اجازه [[حاکم شرع]] لازم نیست؛ امّا در مرحله شدّت عمل، اجازه [[حکومت اسلامی]] یا [[حاکم شرع]] [[ضرورت]] دارد، مگر در مواردی که دسترس نباشد که در اینجا نوبت به [[مؤمنان]] [[عادل]] و [[آگاه]] می‌رسد.<ref>نمونه، ج ۲۲، ص ۱۷۰.</ref> به نظر [[طبری]] در مواردی که یکی از گروه‌های درگیر، حاضر به [[صلح]] نباشد، بر [[امام]] [[مسلمانان]] [[واجب]] است با آنها بجنگد تا به [[پذیرش]] [[صلح]] و آشتی [[رضایت]] دهند<ref>جامع‌البیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص ۱۶۵.</ref>
 
=== [[انتخاب]] داور ===
هرگاه شدّت [[اختلاف]]، اقدام‌های پیش‌گیرانه را بی‌اثر کند، تعیین داور ضرور است: {{متن قرآن|وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا}}<ref>«و اگر از ناسازگاری آنان نگرانید، چنانچه در پی اصلاح باشند داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید تا خداوند میان آن دو آشتی برقرار کند که خداوند دانایی آگاه است» سوره نساء، آیه ۳۵.</ref><ref>الفرقان، ج ۵ و ۶، ص ۵۹.</ref> البتّه این [[آیه]] به اختلاف‌های [[خانوادگی]] مرتبط است؛ ولی [[انتخاب]] داور به این مورد اختصاص ندارد و برای حلّ همه اختلاف‌های [[جامعه]] می‌توان داور تعیین کرد. از امام‌ باقر {{ع}} در پاسخ به [[اعتراض]] گروهی از [[خوارج]] به [[پذیرش]] [[حکمیّت]] از سوی [[علی]] {{ع}} [[روایت]] شده که [[خداوند]]، خود تعیین داور را [[تشریع]] کرده است؛ آنجا که می‌فرماید: {{متن قرآن| فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا }}<ref>«داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید» سوره نساء، آیه ۳۵.</ref> <ref>الاحتجاج، ج ۲، ص ۱۷۴.</ref> [[شقاق]] به معنای نصف شدن شی‌ء و دراینجا کنایه از شدّت کدورت است. گویا استمرار [[اختلاف]] بین زوجین موجب دونیمه شدن [[الفت]] و تبدیل آن به [[کینه]] شده است<ref>مواهب الرحمن، ج ۸، ص ۱۶۳.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[آشتی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «آشتی»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 270-271.</ref> [[قرآن]] سفارش می‌کند داوران از میان [[خانواده]] [[زن]] و [[مرد]] برگزیده شوند، زیرا [[خویشاوندان]] به خصوصیات [[اخلاقی]] و [[نقص]] و کمال آنها آشناترند و در نتیجه [[داوری]] آنان مؤثرتر و مفیدتر خواهد بود<ref>[[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[آشتی - کوشا (مقاله)|مقاله «آشتی»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۴۹-۵۰.</ref>.
 
== [[اسلام]] و [[صلح]] میان تمام انسان‌ها ==
موضوع "آشتی" در [[دین اسلام]] و در تمام [[ادیان آسمانی]] به عنوان راه حلی برای [[اختلافات]] و رفع [[منازعات]] در سرلوحه [[وظایف]] [[پیامبران]] [[ثبت]] گردیده است: {{متن قرآن|وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ}}<ref>«و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف» سوره بقره، آیه ۲۱۳.</ref> بر این اساس [[پیامبران]]، موظف به [[داوری]] در میان [[مردم]] در باب [[منازعات]] [[اجتماعی]] آنها و ایجاد آشتی در میان آنان بوده‌اند و درباره روش آشتی هم از راه تحریک عاطفه [[برادری]]، [[عفو]] و اغماض و گذشت از [[حقوق]] شخصی، [[موعظه]] و [[نصیحت]] و وعده‌های [[پاداش اخروی]] سفارش‌های لازم در [[قرآن]] و [[روایات]] دیده می‌شود. با این همه آشتی با [[دشمنان]] [[محارب]] در صورتی که منجر به وهن و [[سستی]] و [[ذلّت]] [[مؤمنان]] بشود و [[دشمنان]] را [[سلطه]]، و [[قدرت]] بخشد روا دانسته نشده است: {{متن قرآن|فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ}}<ref>«پس، سستی نکنید و (دشمنان را) به سازش فرا مخوانید در حالی که شما برترید» سوره محمد، آیه ۳۵.</ref><ref>[[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[آشتی - کوشا (مقاله)|مقاله «آشتی»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۴۹-۵۰.</ref>
 
==آشتی دادن [[زن]] و شوهر==
از روابط بسیار عمیق و [[پایدار]] که [[اسلام]] به آن اهمیت زیادی داده است، رابطه [[زن]] و شوهر است. اسلام در گام نخست سفارش زیادی نموده است که این پیوند [[مقدس]] صورت گیرد و تا حد امکان باید [[اخلاق]] آنها مبتنی بر [[عفو و گذشت]] و [[بردباری]] باشد تا زمینه درگیری و [[ناراحتی]] بین آنها به وجود نیاید و اگر یکی از دو طرف اخلاق درست نداشته باشد توصیه شده تحمل و [[سازش]] کند که این خود [[ثواب]] زیادی دارد. اگر به هر دلیل در روابط[[ زن]] و شوهر مشکلی پیش بیاید، در [[اسلام]] سیاستی اتخاذ شده تا این ارتباط تا حد امکان برقرار گردد که در ذیل به این مراحل اشاره می‌‌شود:
#در گام نخست باید با آنان به خوبی [[رفتار]] شود، اما اگر یکی از آنها بگوید که [[دوست]] نمی‌دارم با وی [[زندگی]] کنم صرفا این حرف موجب نمی‌شود ارتباط آنها به هم خورد زیرا ممکن است خیر آنان در این باشد. [[خداوند]] می‌‌فرماید وَ{{متن قرآن|عَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ}}<ref> سوره نساء، آیه 19.</ref>!.
#اگر [[زن]] [[تمکین]] نکند و [[نشوز]] نماید، باید او را [[نصیحت]] و با سخن منطقی <ref>{{متن قرآن|فَعِظُوهُنَّ}} سوره نساء، آیه ۳۴.</ref> به [[آشتی]] [[دعوت]] کرد؛ اگر این [[سیاست]] هم سودی نداشت، آنگاه شوهر باید بستر خود را از او جدا سازد <ref>{{متن قرآن|وَاهْجُرُوهُنَّ}} سوره نساء، آیه ۳۴.</ref> تا شاید با این کار این پیوند برقرار شود و چنانچه این کار هم فایده نداشت گام بعدی [[تنبیه]] است.{{متن قرآن|وَاضْرِبُوهُنَّ}}<ref> سوره نساء، آیه ۳۴.</ref>
#اگر سیاستهای به کار رفته در مرحله دوم مفید واقع نشد و احتمال جدایی داده شود آن گاه برای ترمیم این رابطه باید یک نفر از [[فامیل]] مرد و یک نفر از فامیل زن در جریان امر قرار گیرند و آنها به عنوان [[حکم]] بکوشند{{متن قرآن|فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا}}<ref> «داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید» سوره نساء، آیه ۳۵.</ref>. برای ترمیم این رابطه گام‌های مؤثری بردارند{{متن قرآن|وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا}} <ref>«و اگر از ناسازگاری آنان نگرانید، چنانچه در پی اصلاح باشند داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید تا خداوند میان آن دو آشتی برقرار کند که خداوند دانایی آگاه است» سوره نساء، آیه ۳۵.</ref>.
#اگر هیچ راه دیگری برای پیوند این ارتباط وجود نداشت، به عنوان آخرین درمان جدا شوید که آن از مبغوض‌ترین حلال‌های [[خداوند]] است{{متن قرآن|وَإِنْ يَتَفَرَّقَا يُغْنِ اللَّهُ كُلًّا مِنْ سَعَتِهِ وَكَانَ اللَّهُ وَاسِعًا حَكِيمًا}}<ref> «و اگر از هم جدا گردند خداوند هر یک را با توانگری خویش بی‌نیاز می‌گرداند و خداوند نعمت‌گستری فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۳۰.</ref>.
#اگر [[طلاق]] هم صورت گیرد باز مرد [[حق]] مراجعه دارد و تا زمانی که زن در عده است، که یک [[فرصت]] کافی است (سه [[پاکی]]){{متن قرآن|وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ}}<ref> «و زنان طلاق داده باید تا سه پاکی (از حیض) خویشتن، انتظار کشند» سوره بقره، آیه ۲۲۸.</ref> دوباره می‌‌توانند با هم [[آشتی]] نمایند و بدون [[عقد]] به [[زندگی]] خود ادامه دهند و زن هم حق ندارد تا پایان عده با کسی دیگر از داوج نماید{{متن قرآن|وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا}} <ref>«و اگر شوهرانشان سر آشتی دارند به باز آوردن آنان در این حال سزاوارترند» سوره بقره، آیه ۲۲۸.</ref>. گفتنی است وقتی که طلاق صورت گرفت مرد حق ندارد [[زن]] مطلقه خود را از [[خانه]] بیرون کند اگر زن حاضر نشود خانه را ترک کند تا پایان عده باید او را به خوبی در خانه نگه دارد و چنان چه رهایش کند باید به [[نیکی]] و بدون [[آزار]] باشد{{متن قرآن|وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا}}<ref> «و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خود نزدیک شدند، یا با شایستگی آنها را نگه دارید و یا به نیکی رها کنید و آنان را برای زیان رساندن نگه ندارید که (به آنها) ستم کنید» سوره بقره، آیه ۲۳۱.</ref>.
 
از سوی دیگر، مرد وقتی زن خود را [[طلاق]] دهد تا دو بار [[حق]] مراجعه دارد{{متن قرآن|الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ}} <ref>«طلاق (رجعی) دوبار است» سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref> یعنی طلاق با سه بار باین می‌شود و قبل از آن رجعی است که باز زمینه برای تجدید نظر و مراجعه زن و مرد وجود دارد.
 
از این جا به خوبی فهمیده می‌شود که [[اسلام]] تا چه حد به پیوند روابط و ترمیم آن اهمیت داده است که باید تلاش زیادی شود تا این روابط به سردی نگراید و اگر چنین شد دوباره باید در صدد ترمیم آن بر آمد.
 
در سطح کلان نیز اسلام سفارش کرده که اگر بین دو [[طایفه]] از [[مؤمنان]] درگیری بشود باید بین آنها [[صلح]] نمود؛ زیرا مؤمنان [[برادر]] هم‌اند، پس بین [[برادران]] خود صلح نمایید{{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}} <ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref>.<ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم - برهانی (کتاب)| سیره اجتماعی پیامبر اعظم]]، ص 99-102.</ref>
 
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[سازش]]
* [[صلح]]
* [[آتش‌بس]]
{{پایان مدخل وابسته}}
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:1100808.jpg|22px]] [[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم - برهانی (کتاب)|'''سیره اجتماعی پیامبر اعظم''']]
# [[پرونده:000052.jpg|22px]] [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱''']]
# [[پرونده:000052.jpg|22px]] [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱''']]
# [[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[آشتی - کوشا (مقاله)|مقاله «آشتی»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']]
# [[پرونده:11677.jpg|22px]] [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|'''واژه‌نامه فقه سیاسی''']]
# [[پرونده:1100625.jpg|22px]] [[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|'''درسنامه فقه سیاسی''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس2}}
{{پانویس}}


{{فضایل اخلاقی}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:آشتی]]
[[رده:فضایل اخلاقی]]
[[رده:فضایل اخلاقی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۴

آشتی به معنای رفع اختلاف و ایجاد صلح و دوستی است که در آیات و روایات فراوانی با عناوین اصلاح، تالیف، سلم و صلح مورد تاکید قرار گرفته است. موضوع آشتی در دین اسلام و در تمام ادیان آسمانی به عنوان راه حلی برای اختلافات و رفع منازعات در سرلوحه وظایف پیامبران ثبت گردیده است: وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ.

معناشناسی

آشتی به معنای رفع اختلاف و ایجاد صلح و دوستی است[۱]. معادل این واژه در قرآن، کلمات "صلح"، "سلم"، "اصلاح" و "توفیق" است و کاربرد آن معمولاً بعد از ایجاد رنجش، قهر و اختلاف و منازعات خانوادگی یا اجتماعی در میان افراد است. "تألیف قلب یا قلوب" از دیگر واژه‌های همسوی با آن است[۲].

صلح و آشتی در اصطلاح سیاسی، روشی در جهت حل اختلافات بین المللی و عبارت از ترک مخاصمه میان دو کشور درگیر جنگ است که اغلب، با تنظیم معاهده انجام می‌گیرد[۳].[۴] صلح به معنای مصالحه در روابط میان مردم و در عرض عقودی مانند بیع، اجاره و مضاربه مطرح بوده و خود عقد مستقلی به‌شمار می‌رود و در آثار فقهی کتاب مستقلی با عنوان "کتاب الصلح" دارد. اصطلاح دیگر صلح، در برابر جنگ و جهاد است که در قلمرو سیاست خارجی به‌کار می‌رود[۵].

آشتی در قرآن

در آیات زیادی به موضوع آشتی پرداخته شده است که برخی از آنها عبارت‌اند از:

  1. اصلاح: روشن‌ترین آیه‌ای که با استفاده از واژه اصلاح به این مبحث پرداخته، نخستین آیه سوره انفال است: فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ[۶]. "اصلاح ذات‌البین" با استفاده از همین آیه، اصطلاح شده است.
  2. "تألیف": به معنای جمع کردن، نزدیک کردن دو چیز یا دو شخص به یک‌دیگر است. این واژه در آیه وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ[۷]، به این معنا آمده است[۸].
  3. "سِلْم": به معنای صلح، سازش و ترک مخاصمه است: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ[۹].
  4. "صلح": به معنای سازش و از میان بردن دشمنی بین مردم است و دو بار در آیه وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَيْرٌ وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا[۱۰] آمده است.
  5. "توفیق": به معنای همفکر کردن، سازش و آشتی دادن بین دو نفر است[۱۱]. این واژه در آیات وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا[۱۲]، فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا[۱۳] آمده است.
  6. "شَفع": به معنای انضمام چیزی به چیز دیگر است[۱۴] و در آیه مَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْهَا وَمَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقِيتًا[۱۵] به معنای شفاعت برای کار خیر آمده است[۱۶].

اهمیت آشتی

از مجموع آیات قرآن، اهمّیّت صلح و سازش استفاده می‌شود که می‌توان آن را در مجموعه ذیل عنوان کرد:

خداوند، زمینه ساز آشتی

قرآن، صلح و سازش را از نعمت‌های بزرگ الهی برشمرده است: وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ[۱۷].

وجوب آشتی بر همگان

خداوند متعال در این باره، اوامر مؤکّدی را متوجّه مؤمنان کرده است. در آیه‌ای، همه آنان را به داخل شدن در صلح و آشتی امر کرده: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ[۱۸][۱۹] در آیه‌ای دیگر مؤمنان را برادر یکدیگر دانسته و آنان را به اصلاح میان خود سفارش فرموده است: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ[۲۰] و.... از این اوامر به دست می‌آید که اصلاح میان مؤمنان، اهمّیّت فراوانی دارد.

پاداش آشتی دهندگان

قرآن کریم، صلح و آشتی را از نعمت‌های بزرگ الهی برشمرده و آشتی‌دهندگان را وعده پاداش عظیم داده است: وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا[۲۱] و لَا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا[۲۲].

استفاده از احکام ثانوی برای آشتی دادن

آشتی میان مؤمنان چنان اهمیّتّی دارد که برای تحقّق آن، بعضی از امور حرام، مباح دانسته شده است؛ از جمله:

  1. دروغ: امام صادق S در روایتی سخن‌ها را سه قسم می‌داند: راست، دروغ و اصلاح بین‌الناس، و آن این است که از کسی سخنی را درباره شخصی می‌شنوی که اگر او آن را بشنود، ناراحت می‌شود و رابطه آنها به فساد می‌گراید؛ ولی اشکالی ندارد که تو به جای گفتن حقیقت به وی بگویی که فلانی درباره‌ات سخنان نیک می‌گفت و از تو ستایش می‌کرد.[۲۳]
  2. نجوا: سخنان درِ گوشی، عملی شیطانی است: إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشَّيْطَانِ [۲۴] [۲۵] امّا در بعضی موارد، از جمله اصلاح میان مردم، خداوند آن را نیکو شمرده: لَا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا[۲۶].
  3. عدم تحقّق سوگند: سوگندهایی که برخاسته از اراده و قصد قلبی باشد، تعهّدآور است لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ[۲۷] امّا اگر کسی بر ترک اصلاح میان مردم سوگند خورده باشد، وفا به آن لازم نیست: وَلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمَانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَتَتَّقُوا وَتُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاسِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[۲۸].
  4. تغییر وصیّت: قرآن تبدیل و تغییر وصیّت را گناه شمرده است فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَمَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[۲۹] امّا در صورت بیم از جفای وصیّت کننده به وارث می‌توان به اصلاح وصیّت اقدام کرد: فَمَنْ خَافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفًا أَوْ إِثْمًا فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۳۰].
  5. قهر و تنبیه بدنی: زنانی را که از نافرمانی آنان بیم دارید، نخست پندشان دهید؛ بعد در خواب‌گاه از ایشان دوری گزینید واگر آن‌هم تأثیر نکرد، آنان را تنبیه بدنی کنید: وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ [۳۱] این اقدام‌ها در صورتی جایز است‌که نشوز زن به مرحله شدیدی رسیده باشد و به قصد اصلاح و استمرار زندگی زناشویی صورت گیرد، نه به قصد انتقام و تشفّی دل[۳۲].
  6. جواز جنگ با مؤمنان: قرآن، جلوگیری از ظلم و برقراری سازش میان دو گروه از مؤمنان را هرچند به جنگ با ظالم بینجامد، لازم شمرده است: وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ[۳۳][۳۴].

صلح از اهداف والای اسلامی

زندگی در سایه صلح، از اهداف عالیه اسلام بوده و در موارد متعددی از منابع اسلامی به آن اشاره شده است؛ نظیر برگزیدن نام اسلام برای این آیین[۳۵]، قراردادن امن‌ترین مکان (کعبه) به عنوان قبله‌گاه مسلمانان[۳۶]، تحریم جنگ در برخی از ماه‌های سال[۳۷] و... . قرآن کریم به مسلمانان دستور می‌دهد تا صلح پیشنهادی دیگر ملت‌ها را با آغوش باز پذیرفته و از تعرض به آنان بر حذر باشند[۳۸]. این کتاب آسمانی، صلح را نه تنها رفع خصومت که راهی در جهت هدایت دیگر ملل تلقی نموده است، از این‌رو، می‌فرماید: "در رفتار با دیگران چنان باشید که دشمنان دیروز، دوستان صمیمی امروز شما قرار گیرند"[۳۹]. در فقه سیاسی اسلام، صلحی که از سَر سُستی و زبونی باشد، مورد پذیرش اسلام نخواهد بود[۴۰]. انعقاد قرارداد صلح بر عهده امام و یا حاکم اسلامی بوده و آحاد مسلمین، تنها می‌توانند به کافران امان دهند[۴۱].

موانع آشتی

عوامل اختلاف عبارت است از:

  1. پیروی از شیطان: تبعیّت از شیطان، مانع صلح میان مؤمنان است: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ[۴۲][۴۳].
  2. دنیاطلبی: از تو درباره انفال می‌پرسند، بگو: انفال به خدا و فرستاده او اختصاص دارد؛ پس از خدا پروا دارید و با یک‌دیگر سازش کنید: يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ[۴۴] در شأن نزول آیه آمده: مسلمانان بر سر تقسیم غنایم جنگ بدر اختلاف کردند و هریک از آنان سهم بیش‌تری را می‌طلبید[۴۵]. (قرائتِ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ = از تو انفال می‌طلبند»،[۴۶] مطلب را روشن‌تر می‌سازد.) خداوند با قرار دادن اموالِ به جای مانده در اختیار پیغمبر، اختلاف مسلمانان را از بین برد[۴۷].
  3. بخل: وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَيْرٌ وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا[۴۸] [۴۹]. در این آیه، به سرچشمه بسیاری از نزاع‌ها بدین بیان اشاره شده است: طبیعت آدمی بر اثر غریزه حبّ ذات درمعرض بخل قرار دارد و هرکس می‌کوشد تمام حقوق را دریافت کند؛ بنابراین اگر زوجین به این حقیقت توجه داشته باشند و گذشت پیشه کنند، نه تنها ریشه اختلاف‌های خانوادگی می‌خشکد که بسیاری از کشمکش‌های اجتماعی نیز از بین می‌رود[۵۰].
  4. نشوز و برتری‌جویی: اصل اوّلی در محیط خانواده؛ دوستی، صلح و آشتی است؛ ولی گاهی برتری‌جویی زن یا شوهر و عدم رعایت حقوق یک‌دیگر، موجب از بین رفتن دوستی، بروز اختلاف و کینه‌توزی می‌شود[۵۱].

وظایف متخاصمان در آشتی

  1. قصد اصلاح: در مرحله نخست، متخاصمان خود باید قصد اصلاح داشته باشند تاخداوند نفرت را به دوستی تبدیل سازد: إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا [۵۲].
  2. عفو و گذشت: متخاصمان برای سرعت بخشیدن به آشتی، مناسب است از برخی حقوق خویش بگذرند.
  3. نیکی در برابر بدی: بالاتر از عفو، پاسخ بدی با نیکی است. قرآن می‌فرماید: وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ[۵۳][۵۴]

وظایف مؤمنان و حکومت در آشتی

پیش‌گیری از بروز اختلاف

فَمَنْ خَافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفًا أَوْ إِثْمًا فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۵۵] به نظر بیش‌تر مفسّران، سیاق آیه بر پیش‌گیری از اختلاف وارثان دلالت می‌کند [۵۶] که بر وصی یا حاضران در مجلس وصیّت یا هر که وظیفه امر به معروف و نهی از منکر دارد[۵۷]، لازم است موصی را به رعایت عدالت و عمل به وظیفه سفارش کنند و مانع تحقّق چنین وصیّتی شوند [۵۸].

برخی نیز معتقدند: این وظیفه حکومت اسلامی است که با اصلاح وصیّت براساس حقّ و عدالت، زمینه بروز اختلاف را از بین ببرد [۵۹]

میانجی گری در رفع اختلاف

مؤمنان و حکومت وظیفه دارند در رفع اختلاف بکوشند: َ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ[۶۰] و در این راه جایز است از برخی امور حرامی که مباح شمرده شده نیز استفاده کنند. (اهمّیّت آشتی، همین مقاله) لکن در قلمرو اختیارات مؤمنان و حکومت گفته‌اند: در اصلاحِ از طریق گفت‌وگو اجازه حاکم شرع لازم نیست؛ امّا در مرحله شدّت عمل، اجازه حکومت اسلامی یا حاکم شرع ضرورت دارد، مگر در مواردی که دسترس نباشد که در اینجا نوبت به مؤمنان عادل و آگاه می‌رسد.[۶۱] به نظر طبری در مواردی که یکی از گروه‌های درگیر، حاضر به صلح نباشد، بر امام مسلمانان واجب است با آنها بجنگد تا به پذیرش صلح و آشتی رضایت دهند[۶۲]

انتخاب داور

هرگاه شدّت اختلاف، اقدام‌های پیش‌گیرانه را بی‌اثر کند، تعیین داور ضرور است: وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا[۶۳][۶۴] البتّه این آیه به اختلاف‌های خانوادگی مرتبط است؛ ولی انتخاب داور به این مورد اختصاص ندارد و برای حلّ همه اختلاف‌های جامعه می‌توان داور تعیین کرد. از امام‌ باقر S در پاسخ به اعتراض گروهی از خوارج به پذیرش حکمیّت از سوی علی S روایت شده که خداوند، خود تعیین داور را تشریع کرده است؛ آنجا که می‌فرماید: فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا [۶۵] [۶۶] شقاق به معنای نصف شدن شی‌ء و دراینجا کنایه از شدّت کدورت است. گویا استمرار اختلاف بین زوجین موجب دونیمه شدن الفت و تبدیل آن به کینه شده است[۶۷][۶۸] قرآن سفارش می‌کند داوران از میان خانواده زن و مرد برگزیده شوند، زیرا خویشاوندان به خصوصیات اخلاقی و نقص و کمال آنها آشناترند و در نتیجه داوری آنان مؤثرتر و مفیدتر خواهد بود[۶۹].

اسلام و صلح میان تمام انسان‌ها

موضوع "آشتی" در دین اسلام و در تمام ادیان آسمانی به عنوان راه حلی برای اختلافات و رفع منازعات در سرلوحه وظایف پیامبران ثبت گردیده است: وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ[۷۰] بر این اساس پیامبران، موظف به داوری در میان مردم در باب منازعات اجتماعی آنها و ایجاد آشتی در میان آنان بوده‌اند و درباره روش آشتی هم از راه تحریک عاطفه برادری، عفو و اغماض و گذشت از حقوق شخصی، موعظه و نصیحت و وعده‌های پاداش اخروی سفارش‌های لازم در قرآن و روایات دیده می‌شود. با این همه آشتی با دشمنان محارب در صورتی که منجر به وهن و سستی و ذلّت مؤمنان بشود و دشمنان را سلطه، و قدرت بخشد روا دانسته نشده است: فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ[۷۱][۷۲]

آشتی دادن زن و شوهر

از روابط بسیار عمیق و پایدار که اسلام به آن اهمیت زیادی داده است، رابطه زن و شوهر است. اسلام در گام نخست سفارش زیادی نموده است که این پیوند مقدس صورت گیرد و تا حد امکان باید اخلاق آنها مبتنی بر عفو و گذشت و بردباری باشد تا زمینه درگیری و ناراحتی بین آنها به وجود نیاید و اگر یکی از دو طرف اخلاق درست نداشته باشد توصیه شده تحمل و سازش کند که این خود ثواب زیادی دارد. اگر به هر دلیل در روابطزن و شوهر مشکلی پیش بیاید، در اسلام سیاستی اتخاذ شده تا این ارتباط تا حد امکان برقرار گردد که در ذیل به این مراحل اشاره می‌‌شود:

  1. در گام نخست باید با آنان به خوبی رفتار شود، اما اگر یکی از آنها بگوید که دوست نمی‌دارم با وی زندگی کنم صرفا این حرف موجب نمی‌شود ارتباط آنها به هم خورد زیرا ممکن است خیر آنان در این باشد. خداوند می‌‌فرماید وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ[۷۳]!.
  2. اگر زن تمکین نکند و نشوز نماید، باید او را نصیحت و با سخن منطقی [۷۴] به آشتی دعوت کرد؛ اگر این سیاست هم سودی نداشت، آنگاه شوهر باید بستر خود را از او جدا سازد [۷۵] تا شاید با این کار این پیوند برقرار شود و چنانچه این کار هم فایده نداشت گام بعدی تنبیه است.وَاضْرِبُوهُنَّ[۷۶]
  3. اگر سیاستهای به کار رفته در مرحله دوم مفید واقع نشد و احتمال جدایی داده شود آن گاه برای ترمیم این رابطه باید یک نفر از فامیل مرد و یک نفر از فامیل زن در جریان امر قرار گیرند و آنها به عنوان حکم بکوشندفَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا[۷۷]. برای ترمیم این رابطه گام‌های مؤثری بردارندوَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا [۷۸].
  4. اگر هیچ راه دیگری برای پیوند این ارتباط وجود نداشت، به عنوان آخرین درمان جدا شوید که آن از مبغوض‌ترین حلال‌های خداوند استوَإِنْ يَتَفَرَّقَا يُغْنِ اللَّهُ كُلًّا مِنْ سَعَتِهِ وَكَانَ اللَّهُ وَاسِعًا حَكِيمًا[۷۹].
  5. اگر طلاق هم صورت گیرد باز مرد حق مراجعه دارد و تا زمانی که زن در عده است، که یک فرصت کافی است (سه پاکی)وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ[۸۰] دوباره می‌‌توانند با هم آشتی نمایند و بدون عقد به زندگی خود ادامه دهند و زن هم حق ندارد تا پایان عده با کسی دیگر از داوج نمایدوَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا [۸۱]. گفتنی است وقتی که طلاق صورت گرفت مرد حق ندارد زن مطلقه خود را از خانه بیرون کند اگر زن حاضر نشود خانه را ترک کند تا پایان عده باید او را به خوبی در خانه نگه دارد و چنان چه رهایش کند باید به نیکی و بدون آزار باشدوَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا[۸۲].

از سوی دیگر، مرد وقتی زن خود را طلاق دهد تا دو بار حق مراجعه داردالطَّلَاقُ مَرَّتَانِ [۸۳] یعنی طلاق با سه بار باین می‌شود و قبل از آن رجعی است که باز زمینه برای تجدید نظر و مراجعه زن و مرد وجود دارد.

از این جا به خوبی فهمیده می‌شود که اسلام تا چه حد به پیوند روابط و ترمیم آن اهمیت داده است که باید تلاش زیادی شود تا این روابط به سردی نگراید و اگر چنین شد دوباره باید در صدد ترمیم آن بر آمد.

در سطح کلان نیز اسلام سفارش کرده که اگر بین دو طایفه از مؤمنان درگیری بشود باید بین آنها صلح نمود؛ زیرا مؤمنان برادر هم‌اند، پس بین برادران خود صلح نماییدإِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ [۸۴].[۸۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. فرهنگ معین، ج۲، ص۲۱۶۰.
  2. کوشا، محمد علی، مقاله «آشتی»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۴۹-۵۰.
  3. تذکرة الفقهاء، ج۹، ص۸۶؛ جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۹۹ و ۲۳۳.
  4. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۱۳۱.
  5. ورعی، سید جواد، درسنامه فقه سیاسی، ص ۱۸۹.
  6. «از خداوند پروا کنید و میانه خود را سازش دهید» سوره انفال، آیه۱.
  7. «و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید و نعمت‌های خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دل‌های شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدین‌گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می‌گوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.
  8. لسان‌العرب، ج ۱، ص ۱۸۰، «ألف».
  9. «ای مؤمنان! همگی به فرمانبرداری (خداوند) درآیید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۰۸.
  10. «و اگر زنی از کناره‌گیری یا رویگردانی شویش بیم دارد بر آن دو گناهی نیست که میان خود به سازشی شایسته برسند و سازش نیکوتر است و جان‌ها آز را در آستین دارند و اگر نکویی کنید و پرهیزگاری ورزید بی‌گمان خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۲۸.
  11. التحقیق، ج۱۳، ص ۱۵۸، «وفق».
  12. «و اگر از ناسازگاری آنان نگرانید، چنانچه در پی اصلاح باشند داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید تا خداوند میان آن دو آشتی برقرار کند که خداوند دانایی آگاه است» سوره نساء، آیه ۳۵.
  13. «پس چه حالی دارند هنگامی که برای کارهایی که کرده‌اند مصیبتی به آنان برسد سپس نزد تو آیند و به خداوند سوگند خورند که ما جز نیکی و هماهنگی نظری نداشتیم؟!» سوره نساء، آیه ۶۲.
  14. لسان‌العرب، ج۷، ص۱۵۰، «شفع»؛ التحقیق، ج ۶، ص ۸۲، «شفع».
  15. «هر کس میانجیگری نیکویی کند بهره‌ای از آن می‌برد و آنکه میانجیگری بدی نماید، سهمی از (بدی) آن از آن اوست؛ و خداوند بر هر چیز تواناست» سوره نساء، آیه ۸۵.
  16. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «آشتی»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 265.
  17. «و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید و نعمت‌های خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دل‌های شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدین‌گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می‌گوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.
  18. «ای مؤمنان! همگی به فرمانبرداری (خداوند) درآیید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۰۸.
  19. الکاشف، ج ۱، ص ۳۱۱.
  20. «جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره حجرات، آیه ۱۰.
  21. «و نعمت‌های خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دل‌های شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.
  22. «در بسیاری از گفت‌وگوهای زیرگوشی آنان خیری نیست مگر کسی به صدقه یا نکوکاری یا اصلاحی میان مردم فرمان دهد و هر کس در جستجوی خشنودی خداوند چنین کند به زودی بدو پاداشی سترگ خواهیم داد» سوره نساء، آیه ۱۱۴.
  23. نورالثقلین، ج۱، ص ۵۵۰؛ الکافی، ج۲، ص ۳۴۱.
  24. «رازگویی، تنها کار شیطان است» سوره مجادله، آیه ۱۰.
  25. الفرقان، ج ۵ و ۶، ص ۳۳۲.
  26. «در بسیاری از گفت‌وگوهای زیرگوشی آنان خیری نیست مگر کسی به صدقه یا نکوکاری یا اصلاحی میان مردم فرمان دهد و هر کس در جستجوی خشنودی خداوند چنین کند به زودی بدو پاداشی سترگ خواهیم داد» سوره نساء، آیه ۱۱۴.
  27. «خداوند شما را در سوگندهای بیهوده بازخواست نمی‌کند امّا از آنچه با دل آگاهی است، بازخواست می‌کند و خداوند آمرزنده‌ای بردبار است» سوره بقره، آیه ۲۲۵.
  28. «(نام) خداوند را دستاویزی برای سوگندهای خویش قرار ندهید تا (با آن) از نکوکاری و پرهیزگاری و اصلاح میان مردم شانه خالی کنید و خداوند شنوایی داناست» سوره بقره، آیه ۲۲۴.
  29. «و آنان که پس از شنیدن وصیّت آن را دگرگون سازند گناهش به گردن همان کسانی است که آن را دگرگون می‌سازند، بی‌گمان خداوند شنوایی داناست» سوره بقره، آیه ۱۸۱.
  30. «و اگر کسی از وصیّت‌کننده‌ای بیم گرایشی (نادرست) یا گناهی داشت آنگاه (با دگرگون کردن وصیّت) میان آنان سازش داد، بر او گناهی نیست، بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۱۸۲.
  31. «و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاه‌ها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان» سوره نساء، آیه ۳۴.
  32. الفرقان، ج ۵ و ۶، ص ۵۱.
  33. «و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم می‌کند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره حجرات، آیه ۹.
  34. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «آشتی»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 266- 268.
  35. سوره مائده، آیه ۳.
  36. سوره بقره، آیه ۱۲۵.
  37. سوره توبه، آیه ۵.
  38. سوره انفال، آیه ۶۱؛ سیری در سیرۀ ائمه اطهار، ص۸۳.
  39. سوره فصلت، آیه ۳۳؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۱۴؛ بحار الانوار، ج۴۴، ص۲.
  40. سوره محمد، آیه ۳۵؛ تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۴۸۸.
  41. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۱۳۱.
  42. «ای مؤمنان! همگی به فرمانبرداری (خداوند) درآیید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۰۸.
  43. راهنما، ج ۲، ص ۴۶.
  44. «از تو از انفال می‌پرسند بگو: انفال از آن خداوند و پیامبر است پس، از خداوند پروا کنید و میانه خود را سازش دهید و اگر مؤمنید از خداوند و پیامبرش فرمان برید» سوره انفال، آیه ۱.
  45. مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۷۹۷.
  46. مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۷۹۵.
  47. راهنما، ج ۶، ص ۴۰۹.
  48. «و اگر زنی از کناره‌گیری یا رویگردانی شویش بیم دارد بر آن دو گناهی نیست که میان خود به سازشی شایسته برسند و سازش نیکوتر است و جان‌ها آز را در آستین دارند و اگر نکویی کنید و پرهیزگاری ورزید بی‌گمان خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۲۸.
  49. مفردات، ص ۴۴۶، «شح».
  50. نمونه، ج ۴، ص ۱۵۱.
  51. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «آشتی»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 268-269.
  52. «تا خداوند میان آن دو آشتی برقرار کند» سوره نساء، آیه ۳۵.
  53. «نیکی با بدی برابر نیست؛ به بهترین شیوه (دیگران را از چالش با خود) باز دار، ناگاه آن کس که میان تو و او دشمنی است چون دوستی مهربان می‌گردد» سوره فصلت، آیه ۳۴.
  54. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «آشتی»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 269-270.
  55. «و اگر کسی از وصیّت‌کننده‌ای بیم گرایشی (نادرست) یا گناهی داشت آنگاه (با دگرگون کردن وصیّت) میان آنان سازش داد، بر او گناهی نیست، بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۱۸۲.
  56. مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۴۸۵.
  57. التفسیر الکبیر، ج ۵، ص ۷۳.
  58. جامع‌البیان، مج ۲، ج ۲، ص ۱۶۸ ـ ۱۷۰.
  59. جامع‌البیان، مج ۲، ج ۲، ص ۱۶۸ ـ ۱۷۰.
  60. «میانه خود را سازش دهید» سوره انفال، آیه ۱.
  61. نمونه، ج ۲۲، ص ۱۷۰.
  62. جامع‌البیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص ۱۶۵.
  63. «و اگر از ناسازگاری آنان نگرانید، چنانچه در پی اصلاح باشند داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید تا خداوند میان آن دو آشتی برقرار کند که خداوند دانایی آگاه است» سوره نساء، آیه ۳۵.
  64. الفرقان، ج ۵ و ۶، ص ۵۹.
  65. «داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید» سوره نساء، آیه ۳۵.
  66. الاحتجاج، ج ۲، ص ۱۷۴.
  67. مواهب الرحمن، ج ۸، ص ۱۶۳.
  68. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «آشتی»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 270-271.
  69. کوشا، محمد علی، مقاله «آشتی»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۴۹-۵۰.
  70. «و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف» سوره بقره، آیه ۲۱۳.
  71. «پس، سستی نکنید و (دشمنان را) به سازش فرا مخوانید در حالی که شما برترید» سوره محمد، آیه ۳۵.
  72. کوشا، محمد علی، مقاله «آشتی»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۴۹-۵۰.
  73. سوره نساء، آیه 19.
  74. فَعِظُوهُنَّ سوره نساء، آیه ۳۴.
  75. وَاهْجُرُوهُنَّ سوره نساء، آیه ۳۴.
  76. سوره نساء، آیه ۳۴.
  77. «داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید» سوره نساء، آیه ۳۵.
  78. «و اگر از ناسازگاری آنان نگرانید، چنانچه در پی اصلاح باشند داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید تا خداوند میان آن دو آشتی برقرار کند که خداوند دانایی آگاه است» سوره نساء، آیه ۳۵.
  79. «و اگر از هم جدا گردند خداوند هر یک را با توانگری خویش بی‌نیاز می‌گرداند و خداوند نعمت‌گستری فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۳۰.
  80. «و زنان طلاق داده باید تا سه پاکی (از حیض) خویشتن، انتظار کشند» سوره بقره، آیه ۲۲۸.
  81. «و اگر شوهرانشان سر آشتی دارند به باز آوردن آنان در این حال سزاوارترند» سوره بقره، آیه ۲۲۸.
  82. «و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خود نزدیک شدند، یا با شایستگی آنها را نگه دارید و یا به نیکی رها کنید و آنان را برای زیان رساندن نگه ندارید که (به آنها) ستم کنید» سوره بقره، آیه ۲۳۱.
  83. «طلاق (رجعی) دوبار است» سوره بقره، آیه ۲۲۹.
  84. «جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره حجرات، آیه ۱۰.
  85. برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص 99-102.