بر فرض اینکه امام حسن عسکری فرزندی داشته آیا میتوان باور کرد کودکی پنج ساله به مقام ولایت و امامت منصوب گردد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'خلفای اموی' به 'خلفای اموی') |
||
(۴۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات پرسش | {{جعبه اطلاعات پرسش | ||
| موضوع اصلی | | موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]] | ||
| تصویر = 7626626268.jpg | |||
| تصویر | | مدخل بالاتر = [[مهدویت]] / [[امامت و ولایت امام مهدی]] / [[امامت امام مهدی]] / [[امامت امام مهدی در سنین کودکی]] | ||
| مدخل اصلی = | |||
| مدخل بالاتر | | مدخل وابسته = | ||
| مدخل اصلی | | تعداد پاسخ = ۱ | ||
| مدخل وابسته | |||
| | |||
}} | }} | ||
'''بر فرض اینکه [[امام عسکری|امام حسن عسکری]] فرزندی داشته آیا میتوان باور کرد کودکی پنج ساله به مقام [[ولایت]] و [[امامت]] منصوب گردد؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود. | '''بر فرض اینکه [[امام عسکری|امام حسن عسکری]] فرزندی داشته آیا میتوان باور کرد کودکی پنج ساله به مقام [[ولایت]] و [[امامت]] منصوب گردد؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود. | ||
== | == پاسخ نخست == | ||
[[پرونده:1368119.jpg|100px|راست|بندانگشتی|[[رحیم کارگر]]]] | |||
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[رحیم کارگر]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت پیش از ظهور (کتاب)|مهدویت پیش از ظهور]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«در پاسخ به این پرسش مهم و اساسی، توجّه چند نکته بایسته است: | |||
'''یک. پیشینه [[نبوت]] و [[امامت]] در کودکی:''' از نظر [[قرآن]]، [[نبوت]] و [[ولایت]] در کودکی، نه تنها، امری ناشدنی نیست؛ بلکه به صراحت از [[نبوت]] [[حضرت عیسی]] {{ع}} و اعطای [[حکمت]] به [[حضرت]] یحیی خبر داده است. حتّی این مسئله در [[جامعه]] [[شیعی]]، امری عجیب و ناگهانی نبود؛ بلکه قبل از [[امام مهدی]] {{ع}} نیز [[امام جواد]] و [[امام هادی]] {{عم}} به [[امامت]] رسیده بودند. در این رابطه چند [[آیه]] و [[روایت]] [[نقل]] میشود: | |||
# [[خداوند]] خطاب به پیامبرش یحیی میفرماید: {{متن قرآن|يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا}}<ref>ای یحیی! تو کتاب الهی را به قوت بگیر و ما در همان سن کودکی به او حکم نبوت دادیم؛ سوره مریم، آیه ۱۲.</ref>. [[فخر رازی]] میگوید: مراد از [[حکم]] در [[آیه شریفه]]، همان [[نبوت]] است؛ زیرا [[خداوند متعال]] [[عقل]] او را در کودکی محکم کرد و به او [[وحی]] فرستاد. چرا که [[خداوند متعال]] [[حضرت یحیی]] و [[حضرت عیسی]] {{عم}} را در کودکی به پیامبری برگزید! برخلاف [[حضرت موسی]] {{عم}} و [[پیامبر|حضرت محمد]] {{صل}} که آنان را در بزرگسالی به [[رسالت]] [[مبعوث]] کرد<ref>تفسیر فخر رازی، ج ۱۱، ص ۱۹۲</ref>. | |||
# [[قرآن]] در زبان [[حضرت عیسی]] -که در کودکی زبان به سخن گشود و جواب منکران را داد- چنین میفرماید: {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا}}<ref>کودک گفت: من بنده خدا هستم؛ او به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است؛ سوره مریم، آیه ۳۰.</ref> | |||
[[ | # [[امام هادی|امام علی النقی]]، شش سال و پنج ماه از سنّ شریفش گذشته بود که پدرش از [[دنیا]] [[رحلت]] فرمود و [[امامت]] به او منتقل شد<ref>مناقب ابنشهرآشوب، ج ۴، ص ۴۰۱</ref>. | ||
# [[عبد اللّه بن جعفر]]، میگوید: من و صفوان بن یحیی به خدمت [[امام رضا]] {{ع}} رسیدیم. [[ابو جعفر]] -که سه سال از عمرش میگذشت- [[ایستاده]] بود. عرض کردیم: [[خدا]] ما را فدای شما کند! اگر- [[پناه]] به خدا- اتفاقی بیفتد، چه کسی بعد از شما امام خواهد بود؟! آن [[حضرت]] به [[امام جواد]]، اشاره کرد و فرمود: این فرزندم. عرض کردیم: او با این سن و سال؟! فرمود: آری، او با همین سن و سال. [[خداوند]] تبارک و تعالی با وجود عیسای دو ساله [[احتجاج]] کرد و او را به [[نبوّت]] برگزید<ref>بحار الانوار، ج ۵۰، ص ۳۵، ح ۲۳</ref>. | |||
# [[شیخ مفید]] مینویسد: جمهور [[شیعه]] با [[مخالفان]] آنها، بر این امر اتفاق دارند که [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}}، [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} را [[دعوت]] به [[وزارت]]، [[خلافت]] و [[وصایت]] کرد؛ در حالی که سن او کم بود؛ ولی از دیگر کودکان [[دعوت]] نکرد<ref>فصول المختارة، ص ۳۱۶</ref>. وی همچنین مینویسد: [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] همراه با [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]] - در حالی که آندو طفلی بیش نبودند- با [[نصارا]] [[مباهله]] کرد و قبل از این واقعه، سابقه نداشت که [[پیامبر]] به [[همراهی]] اطفال [[مباهله]] کرده باشد .... | |||
==پرسشهای وابسته== | '''دو. [[لزوم]] [[شایستگی]] برای [[امامت]]:''' [[امامت]] و [[ولایت]]، [[مقام]] و منصبی است که به لیاقت و [[شایستگی]] افراد بستگی دارد؛ نه سن و سال آنان. [[ولایت]] و [[امامت]]، [[مقام]] بزرگی است که واجد آن [[مقام]]، طوری [[احکام]] خدایی و [[علوم]] [[نبوّت]] را تحمّل و ضبط میکند که [[خطا]]، نسیان و [[عصیان]] در ساحت وجود مقدّسش راه ندارد و همواره با [[عوالم غیبی]] مرتبط بوده، از افاضات و اشراقات الهی، بهرهمند میگردد. به واسطه [[علم]] و عمل، [[پیشوا]] [[امام]] [[انسانیت]] و نمونه و مظهر [[دین]] و [[حجت]] خداوندی است. معلوم است که هرکس قابلیت و استعداد احراز این [[مقام]] شامخ را ندارد؛ بلکه باید از حیث روحی، در مرتبه اعلای [[انسانیت]] قرار گرفته، لیاقت ارتباط با [[عوالم غیبی]] و دریافت [[علوم]] و ضبط آنها را داشته باشد. از حیث ترکیبات جسمانی و قوای دماغی نیز در کمال [[اعتدال]] باشد تا بتواند حقایق [[عالم هستی]] و افاضات غیبی را بدون [[خطا]] و اشتباه، به عالم الفاظ و معانی تنزّل دهد و به [[مردم]] [[ابلاغ]] کند. پس [[پیامبر خاتم|پیغمبر]] و [[امام]]، از حیث [[آفرینش]] ممتازند و به واسطه همین استعداد و امتیاز ذاتی است که [[خدای متعال]]، آنان را به [[مقام]] شامخ [[نبوت]] یا [[امامت]] [[انتخاب]] میکند. این امتیاز، از همان اوان کودکی، در آنان موجود است تا هرزمان که [[صلاح]] بود و شرایط موجود شد و مانعی در کار نبود، آن افراد برجسته، رسما به [[مقام]] و [[منصب]] [[نبوت]] و [[امامت]]، [[منصوب]] و [[مأمور]] حفظ و تحمّل [[احکام]] شوند. این [[انتخاب]] و [[نصب]] ظاهری؛ همانطور که میتواند بعد از [[بلوغ]] یا در بزرگسالی انجام گیرد، ممکن است در ایام کودکی نیز تحقّق پذیر<ref>دادگستر جهان، ص ۱۲۲ و ۱۲۳</ref>. | ||
بر این اساس [[امامت]] و [[ولایت]] (و [[نبوت]])، به سن و سال نیست؛ بلکه به [[علم]]، [[دانایی]]، [[ورع]]، [[تقوا]] و سایر [[فضایل]] انسانی و [[اخلاقی]] است. حتّی دستگاه [[خلافت]] نیز به این [[حقیقت]] پی برده بود که: [[امامت]] زودهنگام، پدیدهای اصیل و الهی است؛ نه ساختگی و بیپشتوانه و عاری از واقعیت. | |||
'''سه. [[امامت]]، منصبی الهی:''' مسئله [[امامت]] و [[ولایت]]، امری شخصی، وراثتی و انتخابی نبوده و در حیطه اختیارات هیچکس قرار ندارد؛ بلکه این [[امر]] از جانب [[خدا]] و بر اساس خواست، [[اراده]] و [[نصب]] او است. در واقع [[امامت]] برای [[ائمه]] [[اهل بیت]] {{عم}}، مرکزیت [[قدرت]] و نفوذ حکومت- بسان [[خلفای اموی]] و [[عباسی]] و فاطمی- نیست تا از پدر به پسر منتقل شود؛ بلکه براساس [[انتخاب]] و [[فرمان]] الهی است؛ ازاینرو [[امام]] که فردی [[برگزیده]] از سوی [[خدای متعال]] است، در تمام زمینهها، سرآمد و دارای [[علم]] و [[قدرت الهی]] است. پس اعطای آن به بزرگسال یا کودک، در دست [[خدا]] و به خواست و [[اراده]] او است و او بهتر از همه میداند که [[امامت]] و [[ولایت]] را در کجا قرار دهد و چه کسی را به این [[مقام]] [[نصب]] کند {{متن قرآن|اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ}}<ref>انعام، آیه ۱۲۴</ref> پس [[امامت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} نیز خارج از این مدار نبوده و براساس تدابیر و سنتهای الهی صورت گرفته است. [[خداوند]] متعال- پس از آنکه [[حضرت ابراهیم]] را به [[امامت]] برگزید- به او فرمود: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«به یاد آر هنگامی که خداوند، ابراهیم را به اموری چند امتحان کرد و او همه را به جای آورد. خداوند، به او فرمود: من تو را به پیشوایی خلق برگزیدم. ابراهیم پرسید: آیا این پیشوایی را به فرزندانم نیز عطا خواهی کرد؟ خداوند فرمود: عهد من هرگز به ستمکاران نمیرسد» بقره، آیه ۱۲۴</ref> در منابع تاریخی آمده است: بنی عامر خدمت [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} رسیدند؛ [[حضرت]] آنان را به سوی [[خدا]] [[دعوت]] نمود و [[نبوّت]] خود را بر آنها عرضه کرد. در این هنگام شخصی از آنان به [[پیامبر]] گفت: اگر ما با تو بر [[اسلام]] [[بیعت]] کردیم و [[خداوند]] تو را بر [[مخالفان]] [[غلبه]] داد؛ آیا در [[خلافت]] بعد از تو سهمی داریم؟! آن [[حضرت]] فرمود: امر [[خلافت]] به دست [[خداوند]] است؛ هرکجا که بخواهد قرار میدهد<ref>سیره ابن هشام، ح ۲، ص ۳۲</ref>. | |||
'''چهار. [[شهادت]] [[امامان]] و [[ضرورت]] [[نصب]] [[امام]] بعدی:''' یکی از نکات قابل توجّه درباره زندگی [[اهل بیت]] {{عم}}، فشارها، ظلمها و سختگیریهای [[حاکمان جور]] علیه [[امامان]] است؛ به طوری که همه [[امامان]] [[شیعه]]، به دست [[ظالمان]] مقتول یا [[مسموم]] میشدند و خطر جانی همیشه ایشان را تهدید میکرد. چهبسا میشد که امامی به [[شهادت]] میرسید، در حالیکه [[فرزند]] او در سنین کودکی قرار داشت و به [[ضرورت]]، همان کودک به [[مقام]] [[امامت]] میرسید. در [[فرهنگ]] [[اسلام]]، [[زمین]] نباید خالی از [[حجت]] بماند و حتما شخصی به عنوان [[واسطه فیض الهی]] و [[امام]] [[امت]] تعیین گردد؛ پس شخص بعدی -هرچند در دوران کودکی قرار داشت- به [[مقام]] [[امامت]] میرسید و [[خلیفه]] و [[حجت الهی]] بر روی [[زمین]] میگردید. در [[روایات]] آمده است: {{عربی|"لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَت"}}<ref>«اگر زمین بدون امام باشد، به یقین در هم فرومیریزد» کافی، ج ۱، ص ۱۷۹، ح ۱۰</ref> بر این اساس وقتی [[امام مهدی]] {{ع}} پنج ساله بود، پدرش [[امام عسکری|امام حسن عسکری]] به [[شهادت]] رسید و از آنجایی که [[زمین]] نباید خالی از [[حجّت]] میماند و [[مردم]] نیز باید [[امام]] و [[پیشوایی]] برای خود میداشتند؛ آن [[حضرت]] به [[امامت]] رسید و به عنوان آخرین وصی و [[حجّت الهی]]، [[رهبری]] آنان را در دست گرفت. از طرف دیگر شاید این مسئله (رسیدن به [[امامت]] در سن کودکی) برای [[حفظ جان]] برخی از [[امامان]]، ضروری بوده و [[دشمنان]] به تصوّر کودک بودن آنان، دست از [[ظلم]] و جنایت علیه ایشان بردارند. این مسئله در مورد [[امامان]] بعد از [[امام رضا|حضرت رضا]] {{ع}} اتفاق افتاد و به رغم [[کینه]] و [[بغض]] شدید [[خلفا]] نسبت به [[امامان]]، نتوانستند بعد از [[شهادت]] [[امام]] قبلی، آسیبی به [[امام]] بعدی برسانند و البته شاید [[دشمنان]] [[قدرت]] [[امامت]] را باور نمیکردند و آنها را خطری برای [[حکومت]] و [[سلطه]] خود نمیدانستند. اگرچه جستوجوی شدید آنان از [[حضرت مهدی]] نیز، بیشتر ناشی از شنیدن [[روایات]] فراوان در مورد [[آخرین حجت الهی]] و [[قیام]] و [[انقلاب]] او علیه [[ظالمان]] و [[ستمگران]] بوده است و آنان با باور به این پیشگوییها، در صدد چارهجویی و نابودی [[مهدی موعود]] بودند!! بدین جهت آن [[حضرت]] در پنهانی میزیست و دور از چشم این [[حاکمان جور]]، [[هدایت]] و [[رهبری]] [[مردم]] را در دست داشت. | |||
'''پنج. [[امتحان]] و [[آزمون]] مؤمنان''': شاید یکی از [[دلایل]] [[امامت]] در کودکی، [[آزمون]] [[مسلمانان]] و سنجش [[میزان]] [[اطاعت]] و حقّپذیری آنان بوده است. اگر کسی با ماهیت و ژرفای [[امامت]] آشنا باشد و آن را مقامی از جانب [[خدا]] بداند؛ چونوچرایی در سن [[امامان]] نخواهد داشت. اتفاقا این مسئله در مورد [[امامان]] بعد از [[امام رضا|حضرت رضا]] {{ع}} -که همگی در سن کودکی یا [[جوانی]] به [[امامت]] رسیدند- مصداق داشت و [[شیعیان]] کمتر دچار [[اختلاف]]، تشتّت، چنددستگی و [[انکار]] شدند؛ در حالیکه قبل از [[امام رضا|حضرت رضا]] {{ع}}، فرقههای مختلفی در میان [[شیعه]] پدید آمدند که هریک به [[امامت]] شخصی خاص قائل بودند؛ البته کم نبودند انسانهای وارسته و مطیعی که در برابر فرمایش [[امام]]، سر [[تعظیم]] و قبول فرود میآوردند و در برابر [[مشیت]] الهی با کمال [[رضایت]] آن را میپذیرفتند.[[محمد بن حسن عمّار]] گوید: من دو سال نزد [[علی بن جعفر محمد]] (عموی [[امام رضا]]) بودم و خبری که او از برادرش [[امام کاظم|موسی بن جعفر]] {{ع}} شنیده بود، مینوشتم. روزی در [[مدینه]] خدمتش نشسته بودم؛ [[ابو جعفر محمد بن علی الرضا]] (جواد)، در [[مسجد]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] بر او وارد شد. [[علی بن جعفر]] برخاست و بدون کفش و عبا به نزد او رفت و دستش را بوسید و احترامش کرد. [[ابو جعفر]] به او فرمود: ای عمو! بنشین، خدایت [[رحمت]] کند. او گفت: آقای من! چگونه من بنشینم و شما [[ایستاده]] باشید؟! چون [[علی بن جعفر]] به مسند خود برگشت، اصحابش او را سرزنش کرده، گفتند: شما عموی پدر او هستید چرا با او اینگونه [[رفتار]] میکنید؟! او دست به ریش خود گرفت و گفت: خاموش باشید! اگر خدای عزّ و جل این ریش سفید را سزاوار [[امامت]] ندانست و این کودک را [[شایسته]] و سزاوار دانست و به او چنان مقامی داد؛ آیا من [[فضیلت]] او را [[انکار]] کنم؟! [[پناه]] به [[خدا]] از سخن شما! من [[بنده]] (و [[مطیع]]) او هستم<ref>کافی، ج ۲، ص ۳۲۲، ح ۱۲</ref>»<ref>[[مهدویت پیش از ظهور (کتاب)|مهدویت پیش از ظهور]]، ص ۷۵، ۸۲.</ref>. | |||
== پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | |||
{{پاسخ پرسش | |||
| عنوان پاسخدهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین طاهری؛ | |||
| تصویر = 11562.jpg | |||
| پاسخدهنده = حبیبالله طاهری | |||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[حبیبالله طاهری]] در کتاب ''«[[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]»'' در اینباره گفتهاست: | |||
*«البته معلوم است که هر کسی قابلیت احراز [[مقام]] [[امامت]] یا [[نبوت]] را ندارد، بلکه باید از حیث [[روح]] در مرتبه اعلای [[انسانیت]] قرار گرفته باشد تا لیاقت ارتباط با [[عوالم غیبی]] و دریافت [[علوم]] و ضبط آنها را داشته باشد. و همچنین از حیث ترکیبات جسمانی و قوای دماغی در کمال [[اعتدال]] باشد تا بتواند حقایق [[عالم هستی]] و افاضات غیبی را بدون [[خطا]] و اشتباه به عالم الفاظ و معانی تنزل داده و به [[مردم]] [[ابلاغ]] کند. لذا [[پیامبر|پیغمبر]] و [[امام]] از حیث [[آفرینش]] ممتازند و به واسطه همین استعداد و امتیاز ذاتی است که [[خداوند متعال]] آنان را به [[مقام]] شامخ [[نبوت]] و [[امامت]] [[انتخاب]] میکند. این امتیاز از همان دوران کودکی در وجود آن بزرگواران موجود است، لکن اگر [[صلاح]] باشد و شرایط موجود شود و مانعی هم در کار نباشد آن افراد برجسته رسماً به [[مقام]] و [[منصب]] [[نبوت]] و [[امامت]] معرفی میشوند و [[مأمور]] حفظ و [[تحمل]] [[احکام]] میگردند، این [[انتخاب]] و [[نصب]] ظاهری، چنانکه گاهی بعد از [[بلوغ]] یا در زمان [[بلوغ]] و بزرگی انجام میگیرد، ممکن است در ایام کودکی تحقق پذیرد. چنانکه [[حضرت عیسی|عیسی مسیح]] در گهواره، با [[مردم]] سخن گفت و رسماً اعلان کرد که من [[پیامبر خدا]] [[صاحب]] کتاب و [[مقام]] نبوتم: {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا}}<ref> مریم، آیه ۳۰-۳۱.</ref>. از این [[آیه]] به خوبی استفاده میشود که [[حضرت عیسی]] در همان ایام کودکی [[پیامبر|پیغمبر]] و [[صاحب]] کتاب بوده است. همچنین [[حضرت یحیی]] در دوران صباوت و صغر سن به [[مقام]] [[نبوت]] رسیده، چنانکه در [[آیه شریفه]] آمده که: {{متن قرآن|يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا}}<ref> مریم، آیه ۱۲.</ref>. بنابراین، وقتی [[حضرت عیسی|عیسی مسیح]] و [[حضرت یحیی]] میتوانند در کودکی به [[مقام]] [[نبوت]] برسند، چه مانعی دارد که [[حضرت مهدی]] {{ع}} نیز در سنین کودکی به [[مقام]] [[امامت]] برسد، جالب اینجاست که [[ائمه]] قبلی خبر داده بودند که سن [[امام زمان]] کمتر از سن سایر [[ائمه]] است، چنانکه [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: [[حضرت]] [[صاحب الأمر]] سن مبارکش از تمام ما کمتر و گمنامتر است<ref> بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۸.</ref>. اتفاقاً بعضی از [[ائمه]] نیز در سن قبل از [[بلوغ]] به [[مقام]] [[امامت]] رسیدند، مثلاً [[امام جواد]] {{ع}} در هنگام [[شهادت]] [[امام رضا|حضرت رضا]] هفت یا نه ساله بوده و به [[دلیل]] همین صغر سن بعضیها در امامتش [[تردید]] کردند. به منظور حل این مشکل و رفع [[تردید]] گروهی از بزرگان [[شیعه]] به محضر [[امام جواد]] رسیدند و صدها معضله و مسائل مشکل را از وی پرسیدند و جواب کافی دریافت کردند و کراماتی را نیز مشاهده کردند که [[شک]] و [[شبهه]] آنان برطرف شد<ref> اثبات الوصیه، ص ۱۶۶.</ref>. [[امام هادی|امام علی النقی]] {{ع}} نیز شش سال و پنج ماه از سن شریفش گذشته بود که پدرش به [[شهادت]] رسید و [[امامت]] به وی متنقل شد<ref> ابنشهرآشوب، مناقب، ج ۴، ص ۴۰۱.</ref>. | |||
بنابراین، مسأله صغر سن و رسیدن به [[مقام]] [[امامت]] در سن کودکی اختصاص به [[امام عصر]] {{ع}} ندارد»<ref>[[حبیبالله طاهری|طاهری، حبیبالله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص۹۵ -۹۷.</ref>. | |||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | |||
| عنوان پاسخدهنده = ۲. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛ | |||
| تصویر = 136863.JPG | |||
| پاسخدهنده = خدامراد سلیمیان | |||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«در این رخداد آنچه برای [[مردم]]، از همه شگفتآورتر بود، این بود که با کودکی پنج ساله روبهرو بودند که میگفت [[جانشین امام عسکری]] {{ع}} است. همانگونه که یاد شد، پیش از آن، با هدایتهای پیوسته [[پیامبر]] و [[امامان]] [[نور]] {{عم}} [[شیعه]] به این نکته باور پیدا کرده بود که [[خداوند متعال]]، از طریق [[آخرین پیامبر]] خود، [[مقام امامت]] و [[ولایت]] را به سبب قابلیتهای ذاتی به افرادی خاص عطا فرموده و فقط از طرف او است که برای [[جامعه امام]] [[نصب]] میشود. نیز این که این قابلیت، هیچ ارتباطی به کمی یا زیادی سن ندارد. | |||
جالب این که اینگونه [[پیشوایی]]، پیش از آن، هم بین [[امامان]] {{عم}} و هم در زنجیره [[پیامبران]] {{عم}} دارای سابقه بود. یکی از دانشوران معاصر، [[امامت]] در سنین کم را پدیدهای واقعی دانسته، چنین [[استدلال]] کرده است: ... امامی که در کودکی به [[پیشوایی]] روحی و [[فکری]] [[مردم]] رسیده، و [[مسلمانان]] حتی در کشاکش آنهمه موج ویرانگر، باز خویشتن خویش را به [[پیروی]] و [[دوستی]] او گماشتند، به طور مسلم باید از [[دانش]] و [[آگاهی]] و گستردگی دید و [[دانا]] بودن به [[فقه]] و [[تفسیر]] و [[عقاید]]، بهرهای آشکار و چشمگیر داشته باشد؛ چون در غیر این صورت نمیتوانسته [[مردم]] را به [[پیروی]] از خویش وادارد... | |||
به فرض محال که [[مردم]] نتوانستند [[حقیقت]] و واقعیت امر را دریابند، دستگاه [[خلافت]] و نیروی [[حاکم]] که آن همه [[دشمنی]] علنی با [[امام]] داشته، چرا برنخاسته و پرده از رخسار [[حقیقت]] نینداخته است؟ اگر [[امام]] خردسال، از [[دانش]] و سطح [[تفکر]] عالی برخوردار نبود، خلفای معاصر، خیلی خوب میتوانستند جنجال به پا کنند؛ اما [[سکوت]] آنها و [[سکوت]] [[تاریخ]]، [[گواه]] است که [[امامت]] در سنین کم، پدیدهای حقیقی بوده است، نه ساختگی<ref>صدر، سید محمدباقر، جستوجو و گفتوگو پیرامون امام مهدی {{ع}}، ص ۴۷- ۴۸.</ref>. | |||
البته پیش از آن که در مسیر [[هدایت]] [[جامعه]]، نوبت به [[پیشوایی]] [[جانشینان]] آخرین فرستاده الهی برسد، [[خداوند متعال]]، پیامبرانی را در کودکی به [[مقام نبوت]] مفتخر ساخته بود؛ بدین قرار: | |||
* '''[[پیامبری]] [[حضرت عیسی]] {{ع}} از هنگام ولادت''': از میان [[پیامبران اولوالعزم]]، یگانه [[پیامبری]] که از هنگام ولادت، به [[نبوت]] خویش به طور آشکار تصریح کرده، [[حضرت]] [[عیسی بن مریم]] {{س}} است. | |||
[[خداوند]] در [[آیات قرآن]]، در بخشی از داستان [[حضرت مسیح]] {{ع}} از زبان [[پیامبر]] خود در پاسخ منکران چنین میفرماید: {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا}}<ref>«(نوزاد) گفت: بیگمان من بنده خداوندم، به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر کرده است» سوره مریم، آیه ۳۰.</ref>. | |||
[[یزید]] کناسی میگوید: از [[امام باقر]] {{ع}} پرسیدم: "آیا [[عیسی بن مریم]] {{عم}}، هنگامی که در گهواره سخن گفت، [[حجت خدا]] بر اهل زمان خود بود؟" [[حضرت]] فرمود: "او آن زمان [[پیغمبر]] و [[حجت]] غیر مرسل [[خدا]] بود [یعنی در آن زمان، [[مأمور]] به [[تبلیغ]] و [[دعوت]] نبود]. مگر نمیشنوی گفته خود او را که میگوید: "من [[بنده]] خدایم. [[خدا]] به من کتاب داده و [[پیغمبر]] ساخته و هر جا باشم پربرکتم قرار داده و تا زنده باشم، مرا به [[نماز]] و [[زکات]] سفارش کرده است". عرض کردم: "در آن زمان و در همان حالی که در گهواره بود، [[حجت خدا]] بود بر [[زکریا]]؟". فرمود: "... چون [[عیسی]] هفت ساله شد و [[خدای تعالی]] به او [[وحی]] فرستاد، از [[نبوت]] و [[رسالت]] خود سخن گفت و بر یحیی و همه [[مردم]] [[حجت]] شد..."<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۱، باب حالات الأئمة {{عم}} فی السن.</ref>. | |||
* '''[[پیامبری]] [[حضرت]] یحیی {{ع}} در کودکی''': [[حضرت]] یحیی {{ع}} یکی دیگر از پیامبرانی است که در کودکی به [[مقام نبوت]] رسید. [[خداوند]] در اینباره خطاب به وی میفرماید: {{متن قرآن|يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا}}<ref>«ای یحیی، کتاب (آسمانی) را با توانمندی بگیر! و ما به او در کودکی (نیروی) داوری دادیم» سوره مریم، آیه ۱۲.</ref>. یکی از [[مفسران اهل سنت]]، حکمی را که [[خداوند]] به [[حضرت]] یحیی {{ع}} داد، همان [[نبوت]] دانسته، بر این باور است که [[خداوند متعال]]، [[عقل]] او را در سنین کودکی محکم و کامل کرد و به او [[وحی]] فرستاد<ref>فخر رازی، تفسیر فخر رازی، ج ۱۱، ص ۱۹۲.</ref>. | |||
در یکی از تفسیرهای معاصر، پس از [[آیه]] پیشین میخوانیم: درست است که دوران [[شکوفایی]] [[عقل انسان]] به صورت معمول حدومرز خاصی دارد؛ ولی میدانیم همیشه در [[انسانها]] افرادی استثنایی وجود داشتهاند. | |||
چه مانعی دارد که [[خداوند]] این دوران را برای بعضی از بندگانش به خاطر مصالحی فشردهتر کند و در سالهای کمتری چکیده نماید؛ همانگونه که برای سخن گفتن، به صورت معمول گذشتن یکی دو سال از تولد لازم است؛ در حالی که میدانیم [[حضرت عیسی]] {{ع}} در همان روزهای نخست زبان به سخن گشود؛ آن هم سخنی پرمحتوا که طبق روال عادی در [[شأن]] انسانهای بزرگسال بود<ref>مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، ج ۱۳، ص ۲۷.</ref>. | |||
در ادامه، این [[آیه]] را [[دلیل]] روشنی بر درست بودن [[امامت]] برخی [[ائمه]] {{عم}} در خردسالی دانسته است. | |||
بنابراین، همانگونه که [[خداوند متعال]]، [[مقام نبوت]] را به کودک خردسالی داد، میتواند [[مقام امامت]] را نیز با تمام ویژگیهای لازم، به کودکی عطا فرماید. | |||
* '''پیشینه [[امامت]] در خردسالی''': همانگونه که پیش از این نیز یاد شد، روایتهای فراوان و شواهد تاریخی، گویای آن است که پیش از [[حضرت مهدی]] {{ع}} دو [[امام]] ([[امام جواد]] و [[امام هادی]] {{عم}}) نیز پیش از سن [[بلوغ]] جسمانی به [[امامت]] رسیدند. این، خود ایجاد [[آمادگی]] برای پذیرش [[امامت حضرت مهدی]] {{ع}}، در کودکی بود. | |||
* '''نخستین [[امام]] خردسال''': در میان [[امامان]] دوازدهگانه، نخستین [[پیشوایی]] که در سن کودکی به [[امامت]] رسید، [[حضرت جواد الائمه]] {{ع}} بود. حضرت امام [[محمد]] [[تقی]] {{ع}} نهمین پیشوای [[شیعیان]] و یگانه [[فرزند]] [[حضرت رضا]] {{ع}}، در روز دهم [[رجب]] سال ۱۹۵ ق در [[مدینه]] چشم به [[جهان]] گشود. آن [[حضرت]]، در هفت سالگی به [[مقام امامت]] رسید<ref>شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۲۷۳.</ref>. | |||
از آنجا که این مسأله در دوران [[امامت]] بیسابقه بود، در ابتدا برخی بدان اعتراض کردند؛ ولی رفتهرفته با هدایتهای قبلی [[امام رضا]] {{ع}} و کرامتهایی از خود آن [[حضرت]]، [[دل]] [[شیعیان]] آرام گرفت. | |||
* معمر بن خلاد گوید: از [[امام رضا]] {{ع}} شنیدم مطلبی درباره امر [[امامت]] بیان کرد و سپس فرمود: {{عربی|مَا حاجتکم إلی ذلک هَذَا أَبُو جَعْفَرٍ قَدْ أَجْلَسْتُهُ مجلسی وَ صیرته مکانی وَ قَالَ إِنَّا أَهْلُ بیت یتوارث أَصَاغِرُنَا عَنْ أکابرنا الْقُذَّةِ بِالْقُذَّةِ}}؛ چه احتیاجی به این موضوع دارید؟ این [[ابوجعفر]] است که او را به جای خود نشانیده و [[قائم]] [[مقام]] خود ساختهام و فرمود: ما خاندانی هستیم که خردسالانمان موبهمو از بزرگسالانمان [[ارث]] میبرند<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۲۰، ح ۲.</ref>. این [[روایت]] بیانگر آن است که [[مقام امامت]]، به کمی و یا زیادی سن ربطی ندارد. | |||
[[ابوبصیر]] گوید: خدمت [[امام صادق]] {{ع}} رسیدم، در حالی که کودک نابالغی عصاکش من بود. [[حضرت]] به من فرمود: {{عربی|كَيْفَ أَنْتُمْ إِذَا اِحْتَجَّ عَلَيْكُمْ بِمِثْلِ سِنِّهِ أَوْ قَالَ سَيَلِي عَلَيْكُمْ بِمِثْلِ سِنِّهِ}}؛ چگونه خواهید بود زمانی که [[حجت]] بر شما هم سال این کودک باشد؟<ref>به نظر میرسد مقصود آن حضرت، امام جواد {{ع}} بوده است. اگرچه میتواند اشاره به امامت حضرت مهدی {{ع}} نیز باشد.</ref> [یا فرمود: همسال این کودک بر شما [[ولایت]] داشته باشد]<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۱،(حالات الأئمة {{عم}} فی السن، ح ۴).</ref>. | |||
* صفوان بن یحیی گوید: "به [[امام رضا]] {{ع}} عرض کردم: پیش از آن که [[خدا]] [[ابو جعفر]] را به شما ببخشد، درباره جانشینتان از شما میپرسیدیم و شما میفرمودید؛ [[خدا]] به من پسری [[عنایت]] میکند. اکنون او را به شما [[عنایت]] کرد و چشم ما را روشن نمود. اگر خدای ناخواسته برای شما پیش [[آمدی]] کند، به که بگرویم؟ [[حضرت]] با دست اشاره به [[ابی جعفر]] فرمود که در برابرش [[ایستاده]] بود، عرض کردم: قربانت گردم، این پسر سهساله است: فرمود: {{عربی|مَا يَضُرُّهُ مِنْ ذَلِكَ فَقَدْ قَامَ عِيسَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ بِالْحُجَّةِ وَ هُوَ اِبْنُ ثَلاَثِ سِنِينَ}}؛ | |||
چه مانعی دارد [[عیسی]] سهساله [کمتر] بود که به [[حجت]] [[قیام]] کرد<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۱،(باب الاشارة و النص علی ابی جعفر الثانی).</ref>. اگرچه برخی در برابر این [[اراده]] از خود واکنشهای نامناسبی نشان دادند، اما کم نبودند انسانهای وارستهای که در برابر این [[خواست الهی]]، در کمال [[تواضع]] سر [[فروتنی]] و پذیرش فرود آورده، با خشنودی کامل آن را پذیرفتند. | |||
از جمله ایشان [[علی بن جعفر بن محمد]]" [[عموی امام رضا]] {{ع}}" بود که در برابر [[امام جواد]] {{ع}} در نهایت [[فروتنی]] بر [[پیروی]] از ایشان تأکید مینمود<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۲، ص ۳۲۲، ح ۱۲.</ref>. | |||
از اینجا بود که [[پیروان]] [[خالص]] [[اهل بیت]] {{عم}} با این باورمندی- که [[مقام امامت]] امری فراتر از محاسبات ظاهری است- در [[امامت]] [[امام هادی]] {{ع}}، با [[اطمینان]] بیشتری آن را پذیرفتند. چرا که ایشان نیز در سن هشتسالگی به [[امامت]] رسید<ref>ر.ک: شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۲۹۷.</ref>. | |||
از آنجایی که شرایط [[حاکم]] بر [[امامت حضرت مهدی]] {{ع}} این روند را به گونهای دیگر رقم زد، تردیدهای شکنندهای را در ذهن [[شیعه]] پدید آورده، کار [[امام حسن عسکری]] {{ع}} را مشکل ساخت. آن [[حضرت]] نه فقط در سن و سالی کمتر از دیگر [[امامان]] به [[امامت]] رسید، بلکه به خاطر مصالحی ولادتش نیز پنهانی بود. و تا زمان [[امامت]]، جز اندکی، [[جمال]] دلآرای او را ندیده بودند. | |||
البته حافظه شیعههای [[راستین]]، آموزههای [[پیشوایان معصوم]] {{عم}} پیشین را که با اقداماتی مناسب، برای این امر [[زمینهسازی]] کرده بودند<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۳۲۲، ح ۱.</ref>، هرگز فراموش نکرده بود. این [[زمینهسازی]] هرچه به زمان [[ولادت حضرت مهدی]] {{ع}} نزدیکتر میشود، شتاب بیشتری به خود میگرفت، به گونهای که [[امام عسکری]] {{ع}} هرگاه موقعیت را مناسب مییافت [[فرزند]] خود را معرفی و به [[جانشینی]] وی تصریح مینمود. | |||
* '''کودکان نابغه، انسانهایی استثنایی''': افزون بر [[پیامبران]] و [[پیشوایان معصوم]] {{عم}} که به [[تأیید الهی]] دارای ویژگیهای خاصی هستند، بین انسانهای معمولی نیز کسانی یافت میشوند که دارای نبوغ خاصی هستند که آنها را از دیگران متمایز میکند. | |||
یکی از پژوهشگران معاصر پس از بیان [[آیات]] و [[روایات]]، از کودکان نابغه به عنوان مؤید رخداد فوق یاد کرده، افرادی چون ابو [[علی]] سینا، [[فاضل]] هندی، توماس یونگ، را فقط نمونهای از این گونه [[انسانها]] دانسته است<ref>امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۱۲۳ و ۱۲۴.</ref>. | |||
برآیند سخن آن که: [[امامت]] مانند [[نبوت]] موهبتی الهی است که [[خدای متعال]] به [[بندگان]] [[برگزیده]] و [[شایسته]] خود بخشیده است و در این [[بخشش]] سن و سال، دخالتی ندارد؛ از این رو امر [[پیشوایی]] در کودکی، نه فقط امری بعید نیست که در طول [[تاریخ]] میان [[پیامبران الهی]] {{عم}}، سابقهای دیرینه دارد. و کسانی که جهت خردهگیری بر [[پیروان]] [[مکتب اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] {{عم}} این مطلب را دستاویز خود قرار دادهاند، در بیان [[پیامبری]] برخی [[پیامبران]] و نبوغ برخی بزرگان [[دین]] و [[دانش]] هیچ تردیدی به خود راه ندادهاند»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص ۲۳-۲۹.</ref>. | |||
}} | |||
== پرسشهای وابسته == | |||
{{پرسمان امامت امام مهدی در سنین کودکی}} | {{پرسمان امامت امام مهدی در سنین کودکی}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{ | {{پانویس}} | ||
[[رده:پرسش]] | |||
[[رده:پرسمان مهدویت]] | |||
[[رده:(اا): پرسشهای مهدویت با ۱ پاسخ]] | [[رده:(اا): پرسشهای مهدویت با ۱ پاسخ]] | ||
[[رده: | [[رده:پرسشهای مربوط به امامت امام مهدی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۴۵
بر فرض اینکه امام حسن عسکری فرزندی داشته آیا میتوان باور کرد کودکی پنج ساله به مقام ولایت و امامت منصوب گردد؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / امامت و ولایت امام مهدی / امامت امام مهدی / امامت امام مهدی در سنین کودکی |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
بر فرض اینکه امام حسن عسکری فرزندی داشته آیا میتوان باور کرد کودکی پنج ساله به مقام ولایت و امامت منصوب گردد؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین دکتر رحیم کارگر، در کتاب «مهدویت پیش از ظهور» در اینباره گفته است:
«در پاسخ به این پرسش مهم و اساسی، توجّه چند نکته بایسته است:
یک. پیشینه نبوت و امامت در کودکی: از نظر قرآن، نبوت و ولایت در کودکی، نه تنها، امری ناشدنی نیست؛ بلکه به صراحت از نبوت حضرت عیسی (ع) و اعطای حکمت به حضرت یحیی خبر داده است. حتّی این مسئله در جامعه شیعی، امری عجیب و ناگهانی نبود؛ بلکه قبل از امام مهدی (ع) نیز امام جواد و امام هادی (ع) به امامت رسیده بودند. در این رابطه چند آیه و روایت نقل میشود:
- خداوند خطاب به پیامبرش یحیی میفرماید: ﴿يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا﴾[۱]. فخر رازی میگوید: مراد از حکم در آیه شریفه، همان نبوت است؛ زیرا خداوند متعال عقل او را در کودکی محکم کرد و به او وحی فرستاد. چرا که خداوند متعال حضرت یحیی و حضرت عیسی (ع) را در کودکی به پیامبری برگزید! برخلاف حضرت موسی (ع) و حضرت محمد (ص) که آنان را در بزرگسالی به رسالت مبعوث کرد[۲].
- قرآن در زبان حضرت عیسی -که در کودکی زبان به سخن گشود و جواب منکران را داد- چنین میفرماید: ﴿قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا﴾[۳]
- امام علی النقی، شش سال و پنج ماه از سنّ شریفش گذشته بود که پدرش از دنیا رحلت فرمود و امامت به او منتقل شد[۴].
- عبد اللّه بن جعفر، میگوید: من و صفوان بن یحیی به خدمت امام رضا (ع) رسیدیم. ابو جعفر -که سه سال از عمرش میگذشت- ایستاده بود. عرض کردیم: خدا ما را فدای شما کند! اگر- پناه به خدا- اتفاقی بیفتد، چه کسی بعد از شما امام خواهد بود؟! آن حضرت به امام جواد، اشاره کرد و فرمود: این فرزندم. عرض کردیم: او با این سن و سال؟! فرمود: آری، او با همین سن و سال. خداوند تبارک و تعالی با وجود عیسای دو ساله احتجاج کرد و او را به نبوّت برگزید[۵].
- شیخ مفید مینویسد: جمهور شیعه با مخالفان آنها، بر این امر اتفاق دارند که رسول خدا (ص)، حضرت علی (ع) را دعوت به وزارت، خلافت و وصایت کرد؛ در حالی که سن او کم بود؛ ولی از دیگر کودکان دعوت نکرد[۶]. وی همچنین مینویسد: پیامبر اکرم همراه با حسن و حسین - در حالی که آندو طفلی بیش نبودند- با نصارا مباهله کرد و قبل از این واقعه، سابقه نداشت که پیامبر به همراهی اطفال مباهله کرده باشد ....
دو. لزوم شایستگی برای امامت: امامت و ولایت، مقام و منصبی است که به لیاقت و شایستگی افراد بستگی دارد؛ نه سن و سال آنان. ولایت و امامت، مقام بزرگی است که واجد آن مقام، طوری احکام خدایی و علوم نبوّت را تحمّل و ضبط میکند که خطا، نسیان و عصیان در ساحت وجود مقدّسش راه ندارد و همواره با عوالم غیبی مرتبط بوده، از افاضات و اشراقات الهی، بهرهمند میگردد. به واسطه علم و عمل، پیشوا امام انسانیت و نمونه و مظهر دین و حجت خداوندی است. معلوم است که هرکس قابلیت و استعداد احراز این مقام شامخ را ندارد؛ بلکه باید از حیث روحی، در مرتبه اعلای انسانیت قرار گرفته، لیاقت ارتباط با عوالم غیبی و دریافت علوم و ضبط آنها را داشته باشد. از حیث ترکیبات جسمانی و قوای دماغی نیز در کمال اعتدال باشد تا بتواند حقایق عالم هستی و افاضات غیبی را بدون خطا و اشتباه، به عالم الفاظ و معانی تنزّل دهد و به مردم ابلاغ کند. پس پیغمبر و امام، از حیث آفرینش ممتازند و به واسطه همین استعداد و امتیاز ذاتی است که خدای متعال، آنان را به مقام شامخ نبوت یا امامت انتخاب میکند. این امتیاز، از همان اوان کودکی، در آنان موجود است تا هرزمان که صلاح بود و شرایط موجود شد و مانعی در کار نبود، آن افراد برجسته، رسما به مقام و منصب نبوت و امامت، منصوب و مأمور حفظ و تحمّل احکام شوند. این انتخاب و نصب ظاهری؛ همانطور که میتواند بعد از بلوغ یا در بزرگسالی انجام گیرد، ممکن است در ایام کودکی نیز تحقّق پذیر[۷].
بر این اساس امامت و ولایت (و نبوت)، به سن و سال نیست؛ بلکه به علم، دانایی، ورع، تقوا و سایر فضایل انسانی و اخلاقی است. حتّی دستگاه خلافت نیز به این حقیقت پی برده بود که: امامت زودهنگام، پدیدهای اصیل و الهی است؛ نه ساختگی و بیپشتوانه و عاری از واقعیت.
سه. امامت، منصبی الهی: مسئله امامت و ولایت، امری شخصی، وراثتی و انتخابی نبوده و در حیطه اختیارات هیچکس قرار ندارد؛ بلکه این امر از جانب خدا و بر اساس خواست، اراده و نصب او است. در واقع امامت برای ائمه اهل بیت (ع)، مرکزیت قدرت و نفوذ حکومت- بسان خلفای اموی و عباسی و فاطمی- نیست تا از پدر به پسر منتقل شود؛ بلکه براساس انتخاب و فرمان الهی است؛ ازاینرو امام که فردی برگزیده از سوی خدای متعال است، در تمام زمینهها، سرآمد و دارای علم و قدرت الهی است. پس اعطای آن به بزرگسال یا کودک، در دست خدا و به خواست و اراده او است و او بهتر از همه میداند که امامت و ولایت را در کجا قرار دهد و چه کسی را به این مقام نصب کند ﴿اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ﴾[۸] پس امامت حضرت مهدی (ع) نیز خارج از این مدار نبوده و براساس تدابیر و سنتهای الهی صورت گرفته است. خداوند متعال- پس از آنکه حضرت ابراهیم را به امامت برگزید- به او فرمود: ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾[۹] در منابع تاریخی آمده است: بنی عامر خدمت رسول خدا (ص) رسیدند؛ حضرت آنان را به سوی خدا دعوت نمود و نبوّت خود را بر آنها عرضه کرد. در این هنگام شخصی از آنان به پیامبر گفت: اگر ما با تو بر اسلام بیعت کردیم و خداوند تو را بر مخالفان غلبه داد؛ آیا در خلافت بعد از تو سهمی داریم؟! آن حضرت فرمود: امر خلافت به دست خداوند است؛ هرکجا که بخواهد قرار میدهد[۱۰].
چهار. شهادت امامان و ضرورت نصب امام بعدی: یکی از نکات قابل توجّه درباره زندگی اهل بیت (ع)، فشارها، ظلمها و سختگیریهای حاکمان جور علیه امامان است؛ به طوری که همه امامان شیعه، به دست ظالمان مقتول یا مسموم میشدند و خطر جانی همیشه ایشان را تهدید میکرد. چهبسا میشد که امامی به شهادت میرسید، در حالیکه فرزند او در سنین کودکی قرار داشت و به ضرورت، همان کودک به مقام امامت میرسید. در فرهنگ اسلام، زمین نباید خالی از حجت بماند و حتما شخصی به عنوان واسطه فیض الهی و امام امت تعیین گردد؛ پس شخص بعدی -هرچند در دوران کودکی قرار داشت- به مقام امامت میرسید و خلیفه و حجت الهی بر روی زمین میگردید. در روایات آمده است: "لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَت"[۱۱] بر این اساس وقتی امام مهدی (ع) پنج ساله بود، پدرش امام حسن عسکری به شهادت رسید و از آنجایی که زمین نباید خالی از حجّت میماند و مردم نیز باید امام و پیشوایی برای خود میداشتند؛ آن حضرت به امامت رسید و به عنوان آخرین وصی و حجّت الهی، رهبری آنان را در دست گرفت. از طرف دیگر شاید این مسئله (رسیدن به امامت در سن کودکی) برای حفظ جان برخی از امامان، ضروری بوده و دشمنان به تصوّر کودک بودن آنان، دست از ظلم و جنایت علیه ایشان بردارند. این مسئله در مورد امامان بعد از حضرت رضا (ع) اتفاق افتاد و به رغم کینه و بغض شدید خلفا نسبت به امامان، نتوانستند بعد از شهادت امام قبلی، آسیبی به امام بعدی برسانند و البته شاید دشمنان قدرت امامت را باور نمیکردند و آنها را خطری برای حکومت و سلطه خود نمیدانستند. اگرچه جستوجوی شدید آنان از حضرت مهدی نیز، بیشتر ناشی از شنیدن روایات فراوان در مورد آخرین حجت الهی و قیام و انقلاب او علیه ظالمان و ستمگران بوده است و آنان با باور به این پیشگوییها، در صدد چارهجویی و نابودی مهدی موعود بودند!! بدین جهت آن حضرت در پنهانی میزیست و دور از چشم این حاکمان جور، هدایت و رهبری مردم را در دست داشت.
پنج. امتحان و آزمون مؤمنان: شاید یکی از دلایل امامت در کودکی، آزمون مسلمانان و سنجش میزان اطاعت و حقّپذیری آنان بوده است. اگر کسی با ماهیت و ژرفای امامت آشنا باشد و آن را مقامی از جانب خدا بداند؛ چونوچرایی در سن امامان نخواهد داشت. اتفاقا این مسئله در مورد امامان بعد از حضرت رضا (ع) -که همگی در سن کودکی یا جوانی به امامت رسیدند- مصداق داشت و شیعیان کمتر دچار اختلاف، تشتّت، چنددستگی و انکار شدند؛ در حالیکه قبل از حضرت رضا (ع)، فرقههای مختلفی در میان شیعه پدید آمدند که هریک به امامت شخصی خاص قائل بودند؛ البته کم نبودند انسانهای وارسته و مطیعی که در برابر فرمایش امام، سر تعظیم و قبول فرود میآوردند و در برابر مشیت الهی با کمال رضایت آن را میپذیرفتند.محمد بن حسن عمّار گوید: من دو سال نزد علی بن جعفر محمد (عموی امام رضا) بودم و خبری که او از برادرش موسی بن جعفر (ع) شنیده بود، مینوشتم. روزی در مدینه خدمتش نشسته بودم؛ ابو جعفر محمد بن علی الرضا (جواد)، در مسجد رسول خدا بر او وارد شد. علی بن جعفر برخاست و بدون کفش و عبا به نزد او رفت و دستش را بوسید و احترامش کرد. ابو جعفر به او فرمود: ای عمو! بنشین، خدایت رحمت کند. او گفت: آقای من! چگونه من بنشینم و شما ایستاده باشید؟! چون علی بن جعفر به مسند خود برگشت، اصحابش او را سرزنش کرده، گفتند: شما عموی پدر او هستید چرا با او اینگونه رفتار میکنید؟! او دست به ریش خود گرفت و گفت: خاموش باشید! اگر خدای عزّ و جل این ریش سفید را سزاوار امامت ندانست و این کودک را شایسته و سزاوار دانست و به او چنان مقامی داد؛ آیا من فضیلت او را انکار کنم؟! پناه به خدا از سخن شما! من بنده (و مطیع) او هستم[۱۲]»[۱۳].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. حجت الاسلام و المسلمین طاهری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حبیبالله طاهری در کتاب «سیمای آفتاب» در اینباره گفتهاست:
|
۲. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «درسنامه مهدویت» در اینباره گفته است:
«در این رخداد آنچه برای مردم، از همه شگفتآورتر بود، این بود که با کودکی پنج ساله روبهرو بودند که میگفت جانشین امام عسکری (ع) است. همانگونه که یاد شد، پیش از آن، با هدایتهای پیوسته پیامبر و امامان نور (ع) شیعه به این نکته باور پیدا کرده بود که خداوند متعال، از طریق آخرین پیامبر خود، مقام امامت و ولایت را به سبب قابلیتهای ذاتی به افرادی خاص عطا فرموده و فقط از طرف او است که برای جامعه امام نصب میشود. نیز این که این قابلیت، هیچ ارتباطی به کمی یا زیادی سن ندارد. جالب این که اینگونه پیشوایی، پیش از آن، هم بین امامان (ع) و هم در زنجیره پیامبران (ع) دارای سابقه بود. یکی از دانشوران معاصر، امامت در سنین کم را پدیدهای واقعی دانسته، چنین استدلال کرده است: ... امامی که در کودکی به پیشوایی روحی و فکری مردم رسیده، و مسلمانان حتی در کشاکش آنهمه موج ویرانگر، باز خویشتن خویش را به پیروی و دوستی او گماشتند، به طور مسلم باید از دانش و آگاهی و گستردگی دید و دانا بودن به فقه و تفسیر و عقاید، بهرهای آشکار و چشمگیر داشته باشد؛ چون در غیر این صورت نمیتوانسته مردم را به پیروی از خویش وادارد... به فرض محال که مردم نتوانستند حقیقت و واقعیت امر را دریابند، دستگاه خلافت و نیروی حاکم که آن همه دشمنی علنی با امام داشته، چرا برنخاسته و پرده از رخسار حقیقت نینداخته است؟ اگر امام خردسال، از دانش و سطح تفکر عالی برخوردار نبود، خلفای معاصر، خیلی خوب میتوانستند جنجال به پا کنند؛ اما سکوت آنها و سکوت تاریخ، گواه است که امامت در سنین کم، پدیدهای حقیقی بوده است، نه ساختگی[۲۰]. البته پیش از آن که در مسیر هدایت جامعه، نوبت به پیشوایی جانشینان آخرین فرستاده الهی برسد، خداوند متعال، پیامبرانی را در کودکی به مقام نبوت مفتخر ساخته بود؛ بدین قرار:
خداوند در آیات قرآن، در بخشی از داستان حضرت مسیح (ع) از زبان پیامبر خود در پاسخ منکران چنین میفرماید: ﴿قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا﴾[۲۱]. یزید کناسی میگوید: از امام باقر (ع) پرسیدم: "آیا عیسی بن مریم (ع)، هنگامی که در گهواره سخن گفت، حجت خدا بر اهل زمان خود بود؟" حضرت فرمود: "او آن زمان پیغمبر و حجت غیر مرسل خدا بود [یعنی در آن زمان، مأمور به تبلیغ و دعوت نبود]. مگر نمیشنوی گفته خود او را که میگوید: "من بنده خدایم. خدا به من کتاب داده و پیغمبر ساخته و هر جا باشم پربرکتم قرار داده و تا زنده باشم، مرا به نماز و زکات سفارش کرده است". عرض کردم: "در آن زمان و در همان حالی که در گهواره بود، حجت خدا بود بر زکریا؟". فرمود: "... چون عیسی هفت ساله شد و خدای تعالی به او وحی فرستاد، از نبوت و رسالت خود سخن گفت و بر یحیی و همه مردم حجت شد..."[۲۲].
در یکی از تفسیرهای معاصر، پس از آیه پیشین میخوانیم: درست است که دوران شکوفایی عقل انسان به صورت معمول حدومرز خاصی دارد؛ ولی میدانیم همیشه در انسانها افرادی استثنایی وجود داشتهاند. چه مانعی دارد که خداوند این دوران را برای بعضی از بندگانش به خاطر مصالحی فشردهتر کند و در سالهای کمتری چکیده نماید؛ همانگونه که برای سخن گفتن، به صورت معمول گذشتن یکی دو سال از تولد لازم است؛ در حالی که میدانیم حضرت عیسی (ع) در همان روزهای نخست زبان به سخن گشود؛ آن هم سخنی پرمحتوا که طبق روال عادی در شأن انسانهای بزرگسال بود[۲۵]. در ادامه، این آیه را دلیل روشنی بر درست بودن امامت برخی ائمه (ع) در خردسالی دانسته است. بنابراین، همانگونه که خداوند متعال، مقام نبوت را به کودک خردسالی داد، میتواند مقام امامت را نیز با تمام ویژگیهای لازم، به کودکی عطا فرماید.
از آنجا که این مسأله در دوران امامت بیسابقه بود، در ابتدا برخی بدان اعتراض کردند؛ ولی رفتهرفته با هدایتهای قبلی امام رضا (ع) و کرامتهایی از خود آن حضرت، دل شیعیان آرام گرفت.
ابوبصیر گوید: خدمت امام صادق (ع) رسیدم، در حالی که کودک نابالغی عصاکش من بود. حضرت به من فرمود: كَيْفَ أَنْتُمْ إِذَا اِحْتَجَّ عَلَيْكُمْ بِمِثْلِ سِنِّهِ أَوْ قَالَ سَيَلِي عَلَيْكُمْ بِمِثْلِ سِنِّهِ؛ چگونه خواهید بود زمانی که حجت بر شما هم سال این کودک باشد؟[۲۸] [یا فرمود: همسال این کودک بر شما ولایت داشته باشد][۲۹].
چه مانعی دارد عیسی سهساله [کمتر] بود که به حجت قیام کرد[۳۰]. اگرچه برخی در برابر این اراده از خود واکنشهای نامناسبی نشان دادند، اما کم نبودند انسانهای وارستهای که در برابر این خواست الهی، در کمال تواضع سر فروتنی و پذیرش فرود آورده، با خشنودی کامل آن را پذیرفتند. از جمله ایشان علی بن جعفر بن محمد" عموی امام رضا (ع)" بود که در برابر امام جواد (ع) در نهایت فروتنی بر پیروی از ایشان تأکید مینمود[۳۱]. از اینجا بود که پیروان خالص اهل بیت (ع) با این باورمندی- که مقام امامت امری فراتر از محاسبات ظاهری است- در امامت امام هادی (ع)، با اطمینان بیشتری آن را پذیرفتند. چرا که ایشان نیز در سن هشتسالگی به امامت رسید[۳۲]. از آنجایی که شرایط حاکم بر امامت حضرت مهدی (ع) این روند را به گونهای دیگر رقم زد، تردیدهای شکنندهای را در ذهن شیعه پدید آورده، کار امام حسن عسکری (ع) را مشکل ساخت. آن حضرت نه فقط در سن و سالی کمتر از دیگر امامان به امامت رسید، بلکه به خاطر مصالحی ولادتش نیز پنهانی بود. و تا زمان امامت، جز اندکی، جمال دلآرای او را ندیده بودند. البته حافظه شیعههای راستین، آموزههای پیشوایان معصوم (ع) پیشین را که با اقداماتی مناسب، برای این امر زمینهسازی کرده بودند[۳۳]، هرگز فراموش نکرده بود. این زمینهسازی هرچه به زمان ولادت حضرت مهدی (ع) نزدیکتر میشود، شتاب بیشتری به خود میگرفت، به گونهای که امام عسکری (ع) هرگاه موقعیت را مناسب مییافت فرزند خود را معرفی و به جانشینی وی تصریح مینمود.
یکی از پژوهشگران معاصر پس از بیان آیات و روایات، از کودکان نابغه به عنوان مؤید رخداد فوق یاد کرده، افرادی چون ابو علی سینا، فاضل هندی، توماس یونگ، را فقط نمونهای از این گونه انسانها دانسته است[۳۴]. برآیند سخن آن که: امامت مانند نبوت موهبتی الهی است که خدای متعال به بندگان برگزیده و شایسته خود بخشیده است و در این بخشش سن و سال، دخالتی ندارد؛ از این رو امر پیشوایی در کودکی، نه فقط امری بعید نیست که در طول تاریخ میان پیامبران الهی (ع)، سابقهای دیرینه دارد. و کسانی که جهت خردهگیری بر پیروان مکتب اهل بیت عصمت و طهارت (ع) این مطلب را دستاویز خود قرار دادهاند، در بیان پیامبری برخی پیامبران و نبوغ برخی بزرگان دین و دانش هیچ تردیدی به خود راه ندادهاند»[۳۵]. |
پرسشهای وابسته
- امام مهدی در چند سالگی به امامت رسیدند؟ (پرسش)
- چه کسانی در امامت در سنین کودکی شک کردهاند؟ (پرسش)
- آیا قرآن مؤید امامت و نبوت کودک است؟ (پرسش)
- آیا از منظر تاریخ امامت در کودک تجسم یافته است؟ (پرسش)
- آیا عقل امامت کودک را تأیید میکند؟ (پرسش)
- آیا طفل در سنین کودکی میتواند رشد عقلی داشته باشد؟ (پرسش)
- آیا شیعیان به امامت امامان در سنین کودکی اطمینان داشتند؟ (پرسش)
- آیا اعتقاد به امامت و ولایت امامان در کودکی با تهدید و تحمیل بزرگان شیعه بوده است؟ (پرسش)
- آیا خلفا بر امامت امامان در سنین کودکی اذعان داشتند؟ (پرسش)
- آیا از امامان قبل نصی بر امامت امامان کودک بوده است؟ (پرسش)
- چگونه ممکن است امام مهدی در کودکی رهبر مسلمانان جهان شود؟ (پرسش)
- کودکی که ممنوع از تصرف در اموال است چگونه میتواند امام باشد؟ (پرسش)
- طفل پنج ساله چگونه نمازش بر جنازه امام صحیح است؟ (پرسش)
- کودک چگونه میتواند امام باشد در حالی که تکلیف ندارد؟ (پرسش)
- چرا خداوند امامت را در کودک قرار داد؟ (پرسش)
- آیا امامت کودک با قاعده لطف سازگاری دارد؟ (پرسش)
- چرا امام مهدی از همان کودکی در اختفا به سر بردند؟ (پرسش)
- آیا اهل بیت در زمینهسازی برای امامت کودک اقدامی انجام دادهاند؟ (پرسش)
- امامت و غیبت امام مهدی چگونه آغاز شد؟ (پرسش)
- چگونه امام مهدی در پنج سالگی آمادگی کامل رهبری را یافته است؟ (پرسش)
- بر فرض اینکه امام حسن عسکری فرزندی داشته آیا میتوان باور کرد کودکی پنج ساله به مقام ولایت و امامت منصوب گردد؟ (پرسش)
پانویس
- ↑ ای یحیی! تو کتاب الهی را به قوت بگیر و ما در همان سن کودکی به او حکم نبوت دادیم؛ سوره مریم، آیه ۱۲.
- ↑ تفسیر فخر رازی، ج ۱۱، ص ۱۹۲
- ↑ کودک گفت: من بنده خدا هستم؛ او به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است؛ سوره مریم، آیه ۳۰.
- ↑ مناقب ابنشهرآشوب، ج ۴، ص ۴۰۱
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۰، ص ۳۵، ح ۲۳
- ↑ فصول المختارة، ص ۳۱۶
- ↑ دادگستر جهان، ص ۱۲۲ و ۱۲۳
- ↑ انعام، آیه ۱۲۴
- ↑ «به یاد آر هنگامی که خداوند، ابراهیم را به اموری چند امتحان کرد و او همه را به جای آورد. خداوند، به او فرمود: من تو را به پیشوایی خلق برگزیدم. ابراهیم پرسید: آیا این پیشوایی را به فرزندانم نیز عطا خواهی کرد؟ خداوند فرمود: عهد من هرگز به ستمکاران نمیرسد» بقره، آیه ۱۲۴
- ↑ سیره ابن هشام، ح ۲، ص ۳۲
- ↑ «اگر زمین بدون امام باشد، به یقین در هم فرومیریزد» کافی، ج ۱، ص ۱۷۹، ح ۱۰
- ↑ کافی، ج ۲، ص ۳۲۲، ح ۱۲
- ↑ مهدویت پیش از ظهور، ص ۷۵، ۸۲.
- ↑ مریم، آیه ۳۰-۳۱.
- ↑ مریم، آیه ۱۲.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۸.
- ↑ اثبات الوصیه، ص ۱۶۶.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب، ج ۴، ص ۴۰۱.
- ↑ طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، ص۹۵ -۹۷.
- ↑ صدر، سید محمدباقر، جستوجو و گفتوگو پیرامون امام مهدی (ع)، ص ۴۷- ۴۸.
- ↑ «(نوزاد) گفت: بیگمان من بنده خداوندم، به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر کرده است» سوره مریم، آیه ۳۰.
- ↑ شیخ کلینی، کافی، ج ۱، باب حالات الأئمة (ع) فی السن.
- ↑ «ای یحیی، کتاب (آسمانی) را با توانمندی بگیر! و ما به او در کودکی (نیروی) داوری دادیم» سوره مریم، آیه ۱۲.
- ↑ فخر رازی، تفسیر فخر رازی، ج ۱۱، ص ۱۹۲.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، ج ۱۳، ص ۲۷.
- ↑ شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۲۷۳.
- ↑ شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۲۰، ح ۲.
- ↑ به نظر میرسد مقصود آن حضرت، امام جواد (ع) بوده است. اگرچه میتواند اشاره به امامت حضرت مهدی (ع) نیز باشد.
- ↑ شیخ کلینی، کافی، ج ۱،(حالات الأئمة (ع) فی السن، ح ۴).
- ↑ شیخ کلینی، کافی، ج ۱،(باب الاشارة و النص علی ابی جعفر الثانی).
- ↑ شیخ کلینی، کافی، ج ۲، ص ۳۲۲، ح ۱۲.
- ↑ ر.ک: شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۲۹۷.
- ↑ نعمانی، الغیبة، ص ۳۲۲، ح ۱.
- ↑ امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۱۲۳ و ۱۲۴.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۲۳-۲۹.