توحید در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'بنده خدا' به 'بنده خدا')
خط ۸۴: خط ۸۴:


[[رده:توحید]]
[[رده:توحید]]
[[رده:مدخل‌های در انتظار تلخیص]]

نسخهٔ ‏۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۰۴

معناشناسی

مقام معظم رهبری، معنای «توحید» را نه صرفاً یک نظریه‌ای فلسفی و ذهنی بلکه یک نظریه زیربنایی در مورد انسان و جهان و نیز یک دکترین اجتماعی و اقتصادی و سیاسی می‌دانند. در میان واژه‌های مذهبی و غیر مذهبی کمتر واژه‌ای می‌توان یافت که تا این حد سرشار از مفاهیم انقلابی و سازنده و ناظر به ابعاد گوناگون زندگی اجتماعی و تاریخی انسان باشد و به همین دلیل همه دعوت‌ها و نهضت‌های الهی در طول تاریخ با اعلان یگانگی خدا و ربوبیت و الوهیت انحصاری او آغاز گردیده است[۱].

توحید از دیدگاه مقام معظم رهبری، دارای دو جزء است یکی الله است و دیگر ﴿لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ. «یکی اثبات الله و دیگری نفی هر معبودی جز الله، اثبات ولایت الله و نفی ولایت غیر الله»[۲]. «یکی اطاعت، و عبودیت پروردگار عالم و دیگری سرپیچی از اطاعت انداد الله»[۳]. از منظر ایشان، «روح توحید عبارت است از اینکه انسان غیر خدا را عبودیت نکند و در مقابل غیر خدا جبهه بندگی به زمین نساید»[۴]. ایشان توحید را به معنای حاکمیت ارزش‌های الهی بر جامعه و نفی حکومت‌های طاغوتی، استبدادی و فاسد و طغیان‌گر بر ارزش‌های انسانی و اصیل می‌دانند[۵]. ایشان از منظری توحید را به معنای وحدت و یکپارچگی همه جهان و خویشاوندی تمام اجزاء و عناصر آن می‌دانند و معتقدند که «از آنجا که آفرینش دارای یک مبدأ است و خدایان و آفرینندگان مختلف دست‌اندر کار آفرینش و گردش آن نبوده‌اند، همه اجزاء آفرینش، اجزاء یک مجموعه و همه جهان یک واحد و دارای جهت‌گیری واحد است»[۶].[۷]

نقش توحید در ایدئولوژی اسلام

اعتقاد توحیدی نگرشی بی‌تفاوت و غیر مسئول نیست؛ بلکه شناختی متعهدانه و بینشی فعال و سازنده است. طرز فکری است که در بنای جامعه و اداره آن و ترسیم خط سیر آن و تعیین هدف آن و تأمین عناصر حفظ و ادامه آن، دارای تأثیر اساسی و تعیین کننده است. ویژگی اساسی بینش توحیدی آن است که همه کثرت‌ها را به وحدت منتهی می‌کند و در موارد ذیل شالوده فکری انسان را شکل می‌دهد:

وابستگی جهان و انسان به قدرت برتر؛ که مستلزم آن است تا جهان برای هدفی آفریده شده باشد و انسان با وجود خرد و نیروی تصمیم و اراده، باید در راهی که به سمت هدف و دارای جهت درست است گام بردارد و ناگزیر این هدف و جهت را بشناسد.

آفریدگاری؛ سیطره تکوینی خدا، مستلزم آن است که زمام قانون‌گذاری و تشریع در قبضه اقتدار و اختیار او باشد و همگان ملزم به تبعیت از قانون خدا باشند.

دانش بی‌پایان خدا؛ مستلزم آن است که صلاحیت تنظیم مقررات بشری در انحصار او باشد.

چهارم: عبودیت یکسان همه موجودات در برابر خدا، مستلزم آن است که هیچ‌یک از بندگان خدا، خودسر و مستقل حق تحکم و فرمانروایی بر بندگان دیگر نداشته باشد و زمامدار و مدیر و مدبر امور زندگی انسان‌ها فقط کسی باشد که خدا خود به حکومت برگزیده است) یا به شخص، مانند امامان معصوم و یا به علائم و ملاک‌ها، مانند حاکم اسلامی در زمان غیبت امام معصوم (ع) [۸].

عبادت و اطاعت انحصاری خدا، توحید غیر از آنکه یک بینش فلسفی است یک شناخت علم‌زا و زندگی ساز نیز هست یعنی عقیده‌ای است که بنای زندگی اجتماعی و فردی انسان‌ها باید بر پایه آن نهاده شود. بنابر اصل توحید، انسان‌ها حق ندارند هیچ کس و هیچ چیز جز خدا را اطاعت کنند و همه تحکمات و تحمیلاتی که از طرف «قدرت‌گونه‌های تاریخ» بر بشریت رفته، غلط و بر خلاف حق بوده است. نفی عبودیت «خدانما» ‌ها چه در لباس قدرت‌های مذهبی (احبار و رهبان) و چه در نقش قدرت‌های سیاسی و اقتصادی (طاغوت - ملاء - مترف) در قرآن تأکید شده است و در مقابل اطاعت برگزیدگان و بندگان شایسته و زبده (رسول و اولواالأمر) را لازم دانسته است.

روح توحید نفی عبودیت غیر خدا؛ دایره توحید و روش موحدانه در زندگی و در سازمان بخشی اجتماعی، با تدبر در برخی دیگر از آیات توحید و شرک، مشخص و واضح‌تر می‌گردد که از آن به «عبودیت و اطاعت انحصاری خدا» یاد شده است.

توحید و نفی طبقات اجتماعی؛ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، ریشه تمایزات اجتماعی و برخورداری‌های طبقاتی را در فقدان اعتقادی توحیدی می‌دانند و بر این باورند که زیربنای این وضع ظالمانه: گاه به این صورت است که خدایان مختلف که آفرینش و تدبیر طبقات مختلف را در دست دارند هر طبقه‌ای را با مزایا و حقوقی خاص پدید آورده‌اند و گاه به این صورت است که خدای واحد، گروهی از بشر را با مزایایی در خلقت و طبیعت آفریده و آنان را از ویژگی‌های حقوقی برخوردار ساخته است و گاه به صورت‌های دیگر در عقیده اجتماعات بشری وجود داشته است. بنابراین، اساس برخورداری‌های اختصاصی طبقات بالا، موهبتی طبیعی و محرومیت‌های طبقات پائین نیز ضرورتی فطری قلمداد گردیده است. بعد از طرح این دیدگاه‌ها و رد آنها، آموزه‌های قرآنی را در پنج مورد بیان می‌فرمایند: الف. خالق و معبود و مدبر امور همگان خدا است؛ ب. همه از اصل و ریشه مادی واحدی آفریده شده‌اند؛ ج. هیچ کس در آفرینش از مزیتی که منشأ برخورداری‌های حقوقی باشد بهره‌مند نیست؛ د. همه مزیت‌ها در اختیار همگان و وابسته به تلاش‌های مداوم و کوشش‌ها و مجاهدت‌های خود آدمی است؛ و. همه جهان از آن او است و آدمیان همه فقیران درگاه اویند و....

تأثیر روانی توحید؛ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در نقش اعتقاد توحیدی بر انسان‌ها به دو نوع تأثیر سازنده توحید اشاره می‌کنند: سازندگی اجتماعی و سازندگی فردی؛ ایشان در مورد قسم دوم می‌فرمایند: تأثیرات این عقیده در روان و روحیه فرد گرویده نیز از شگفت‌آورترین ابعاد این اصل بنیانی دین است... انسان گرویده به توحید تحت تأثیر این عقیده از ویژگی‌های مهمی برخوردار است که امید بی‌پایان، شور و تلاش خستگی ناپذیر، آسیب ناپذیری از ترس و طمع، وسعت دید و نظرگاه، جهت‌گیری درست و مشخص و... بخشی از آن را تشکیل می‌دهد»[۹].[۱۰]

کارکردهای فردی و اجتماعی توحید

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، توحید را دارای یک معنای عام و شامل می‌دانند که می‌تواند همه عرصه‌های فردی و اجتماعی انسان را فرا بگیرد. نفی عبودیت غیر خدا در زمان‌ها و مکان‌های مختلف، شکل‌های گوناگونی پیدا می‌کند. ایشان، دایره عبودیت را دایره وسیعی می‌داند و معتقدند همه قید و بندهایی که به بشر بسته می‌شود، یک عبودیت و بندگی برای بشر به وجود می‌آورد. ایشان عبودیت نظام‌های اجتماعی غلط، عبودیت آداب و عادات غلط، عبودیت خرافات، عبودیت اشخاص و قدرت‌های استبدادی، عبودیت هواهای نفسانی، عبودیت پول و زر را از انواع عبودیت می‌دانند که در جمله «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ‌» همه این عبودیت‌ها نفی می‌شود و فلاح و رستگاری حقیقی، هم در دنیا و هم در آخرت برای انسان حاصل می‌شود. ایشان اسلام کامل را تسلیم خدا بودن، در همه این عرصه دانسته و ملاک جدایی اسلام از جاهلیت را در همین معنا می‌دانند[۱۱].

ایشان، توحید را نه فقط یک امر ذهنی بلکه یک امر واقعی و یک نظام و یک دستورالعمل زندگی می‌دانند که به انسان راه چگونه زیستن را می‌آموزد. ایشان معتقدند که «همه سختی‌ها و بلاها که بر سر ملت‌های مسلمان می‌آید، بر اثر گم کردن سررشته زندگی در زیر لوای توحید می‌باشد»[۱۲]. اینک به برخی از آثار بینش توحید در زندگی فردی و اجتماعی از منظر مقام معظم رهبری اشاره می‌شود:

نقش توحید در خط مشی اجتماعی

مقام معظم رهبری از دیدگاه خط مشی اجتماعی (اقتصادی سیاسی) معتقدند که توحید، نتایج ذیل را به دنبال دارد:

  1. صلاحیت هر گونه طراحی و کارگردانی مستقل در امور جهان و انسان را از هر کسی جز خدا سلب می‌کند: ایشان معتقدند که از آنجا که خداوند متعال آفریننده انسان و جهان هستی است، از هر کسی نسبت به استعدادها و نیازهای او آگاه‌تر است و نیز به ذخائر و قابلیت‌های جهان آفرینش آگاه بوده، میزان کاربرد و مورد مصرف و چگونگی التقاء همه اینها را به خوبی می‌داند. بنابراین تنها اوست که می‌تواند شیوه زندگی و مسیر حرکت انسان را طرح‌ریزی کرده، سیستم قانون زندگی و نظام اجتماعی او را ترسیم نماید[۱۳].
  2. حق ولایت و سرپرستی جامعه و زمامداری زندگی انسان را از هر کسی به جز خدا نفی می‌کند: حکومت و ولایت انسان بر انسان، اگر به صورت یک حق مستقل و بدون مسئولیت در نظر گرفته شود، سبب طغیان و تعدی شخص حاکم می‌گردد. حکومت تنها در صورتی از سرکشی‌ها و کژی‌ها پیراسته می‌گردد، که از سوی یک قدرت والاتر به فرد و یا هیئت حاکمه سپرده شده و نیز همراه با مسئولیت‌های متناسب باشد. این قدرت برتر در ایدئولوژی مذهب «الله» است، که هیچ چیز از حیطه علم او خارج نیست و صفات جلال و قهرش به گونه‌ای است که مجالی برای انحراف برگزیدگانش باقی نمی‌گذارد. حکومت و زمامداری انسان حق مخصوص خداوند است که از طریق منصوبان خدا و با معیارهای مشخص محقق می‌شود و به وسیله آنها نظام الهی پاسداری و قوانین الهی اجرا می‌گردد[۱۴].

از منظر مقام معظم رهبری تنها خداوند است که مالک اصیل و مطلق هستی است و اشیائی که در دست انسان است، به عنوان امانت و به منظور بهره‌مندی برای رشد و رسیدن به کمال انسانی است؛ لذا انسان اجازه ندارد آنها را ضایع سازد و یا مهمل باقی بگذارد[۱۵].[۱۶]

نقش توحید در شناخت انسان

توحید در شناخت انسان کاربرد و نقش اساسی دارد که به برخی از آنها اشاره می‌شود: وحدت و یکسانی انسان‌ها در رابطه با خدا: ایشان معتقدند که هیچ کس از نقطه نظر طبیعت انسانی‌اش، با خداوند خویشاوندی و یا ارتباط خاصی ندارد، همگان نزد خدا یکسان هستند و اگر تمایزی در پیشگاه خدا هست به دلیل کوششی است که هر انسانی می‌تواند در راه خیر و صلاح انسان‌ها داشته باشد و به برنامه‌ای که خداوند متعال برای تعالی انسان‌ها قرار داده است عمل کند[۱۷]. وحدت و برابری انسان‌ها در آفرینش و مایه‌های انسانی: ایشان معتقدند که انسانیت عنصر واحدی است که در همه افراد انسانی، به صورت برابر جریان دارد و انسان‌های وابسته به طبقات مختلف اجتماعی، آفریده خدایان گوناگون نیستند، تا موجب تفاوت در مایه‌های آفرینش آنها بشود و در نتیجه میان آنان مرزی غیرقابل عبور وجود داشته باشد و یا اینکه خدای طبقات بالا از خدای طبقات پایین‌تر نیرومندتر و والاتر باشد، بلکه همه آفریده یک خدا و در گوهر اصلی خود مساوی هستند[۱۸]. یکسانی و برابری انسان‌ها در امکان تعالی و تکامل: از آنجا که گوهر و سرشت انسانی در همه انسان‌ها یکسان است، هیچ کس نیست که از پیمودن صراط مستقیم تعالی و تکامل ناتوان باشد. از این رو دعوت خداوند، دعوتی عام و فراگیر است و مخصوص افراد یا ملت و طبقه خاصی نیست. و هر چند که شرایط گوناگون، تأثیرات گوناگونی بر روی انسان‌ها می‌گذارد، اما این تأثیرات به گونه‌ای نیستند که اختیار را از انسان سلب کرده و راه دگرگونی و انتخاب را بر او ببندد[۱۹].

آزادگی همه انسان‌ها از قید اسارت و عبودیت غیر خدا: از منظر ایشان کسانی که تحت اسارت فکری و فرهنگی و یا اسارت اقتصادی و یا اسارت سیاسی انسان‌های دیگر قرار دارند، با توجه به مفهوم گسترده عبادت، تحت بردگی و عبودیت بندگانی همانند خود گرفتار آمده‌اند و در حقیت برای خداوند کفو و رقیب قرار داده‌اند. توحید این شیوه از زندگی را نفی می‌کند؛ چراکه انسان را فقط بنده خدا دانسته و او را از بندگی و اسارت هر شخص یا نظام و به طور کلی هر عامل مسلط دیگر در برابر خدا، آزاد می‌سازد[۲۰]. تکریم و ارزش دادن به انسان: از منظر ایشان عنصر فاخر و ارجمند انسان بسی ارزنده‌تر از آن است که اسیر و مقهور و ذلیل در برابر هر کسی غیر از خدا باشد. تنها خداوند متعال است که هستی مطلق و کمال زیبایی و شایسته آن است که انسان شیفته و ستایشگر و نیایشگر او شود. همه بت‌های جامد و یا جانداری که خود را بر مغز و دل و تن انسان تحمیل کرده و قلمرو خدا را در پهنه زندگی انسان غاصبانه به تصرف درآورده‌اند، پلیدی‌هایی هستند که آدمی را از طهارت و صفای فطری‌اش ساقط کرده و بدو خفت و ذلت داده‌اند. انسان برای آنکه رتبه والای خود را بازیابد؛ باید از این بت‌ها روی برگردانده و ننگ آلودگی آنان را از خود بزداید. هیچ مکتب انسان‌گرای مادی، برتری و گزیدگی اصالت انسان را با این ظرافت و عمق مطرح نکرده است[۲۱]. یکپارچگی و وحدت قلمرو زندگی و هستی انسان: زندگی انسان ترکیبی از ذهن و واقعیت و از اندیشه و عمل است. اگر یکی از این دو و یا بخشی از هر دو دچار قدرت‌ها و قطب‌های ضد خدایی شود و ذهن خداگرای او با واقعیت غیرخدایی و یا واقعیت خداپسند با ذهن خداناشناس او همراه گردد، در قلمرو زندگی انسان دوگانگی رخ داده و در عبودیت خداوند شرک پدید آمده است و اگر به طور کامل از صراط مستقیم منحرف نشود، لااقل دچار نوسان و سرگشتگی می‌گردد[۲۲].

هماهنگی و همگامی انسان با جهان پیرامون: جهان هستی میدان فعل و انفعال قوانین بی‌شمار آفرینش است و هیچ یک از اجزاء آن از شعاع عمل این قوانین خارج نیست. با هم‌نوازی و هماهنگی این قوانین است که آهنگ موزون هستی شکل می‌گیرد و نظم جهان آفرینش پدید می‌آید. انسان نیز جزیی از این مجموعه و محکوم قوانین عام و نیز قوانین ویژه خود است که متناسب و هم‌ساز با قوانین پدیده‌های دیگر می‌باشد. توحید، انسان را به پیمودن راه فطرت و طبیعی خود که هماهنگ با جهان هستی است، فرا می‌خواند و سبب پیوند خوردن انسان با جهان هستی می‌شود و در پهنه وجود وحدت و یگانگی پدید می‌آورد. این هماهنگی راز تعالی و تکامل و ترقی اوست. اما انسان بر خلاف سایر پدیده‌ها، از نیروی اختیار برخوردار است و این بدان معنی است که می‌تواند از این قوانین سرپیچی کند. در این صورت یک ناهمانگی بین او و جهان هستی پدید آمده و این سبب می‌شود از تعالی و ترقی باز می‌ماند[۲۳]. ایشان یکی از ثمرات توحید را هماهنگی انسان با حرکت کلی جهان خلقت دانسته و معتقدند که «انسانی که طبق قوانین و وظایف شرعی و دینی عمل کند، هماهنگ با حرکت آفرینش حرکت کرده، در نتیجه پیشرفتش آسان‌تر و تعارض و تصادم و اصطکاکش با عالم کمتر و به سعادت و صلاح و فلاحش هم نزدیک‌تر است»[۲۴]. ایشان معتقدند که توحید، سبب ایجاد وحدت در جامعه می‌شود. بر خلاف شرک که سبب تقسیم انسان‌ها و جدایی آنها از یکدیگر می‌شود؛ زیرا هر فرد یا گروهی از افراد به خدایی خاص توجه می‌کنند، اما در جامعه توحیدی که مبدأ و صاحب و سلطان هستی یکی است، انسان‌ها چه سیاه و چه سفید و چه دارای خون‌های متفاوت و نژادهای گوناگون و وضعیت اجتماعی مختلف، چون به آن خدای واحد متصل‌اند، از یک جا مدد می‌گیرند و به یک جا توجه دارند. یک جامعه توحیدی، جامعه‌ای هماهنگ و از وحدت برخوردار است؛ وحدت در جهت، وحدت در حرکت و وحدت در هدف. و در جایی که بین مؤمنین اختلاف وجود دارد، آنجا قطعاً شیطان و دشمن خدا حاضر است. بنابراین دیدگاه، نه تنها انسان‌ها با یکدیگر مرتبط‌اند و با هم خویشاوندند، بلکه همه اشیاء و اجزای عالم، حیوانات و جمادات و نباتات، آسمان‌ها و زمین و همه چیز به یکدیگر مرتبط‌اند و با یکدیگر خویشاوندند[۲۵].[۲۶]

=نقش توحید در نفوذ و اعتلای اسلام

ایشان راز نفوذ و گسترش و اعتلای اسلام در دوره نخستین و انحطاط و عقب‌گرد در دوره‌های بعد را در این مسأله می‌دانند که پیامبر خدا(ص) توحید را به عنوان راه و بینشی تازه درباره جهان و تئوری تازه‌ای برای حرکت و تلاش در زندگی و محور همه روابط اجتماعی اقتصادی و سیاسی معرفی کرد؛ اما در دوره‌های بعد توحید به عنوان نظریه‌ای در محافل بحث و مجادله مطرح می‌شد[۲۷].[۲۸]

مظاهر توحید در موقعیت‌های فردی و اجتماعی

ایشان به نمونه‌هایی از مظاهر توحید در موقعیت‌های فردی و اجتماعی اشاره می‌کنند. از جمله: تکیه کردن بر قدرت‌هایی که خداوند در درون انسان قرار داده است، اعتماد به وعده خداوند در پیروزی مستضعفان بر ستمگران و مستکبران، دل بستن به رحمت خداوند و نهراسیدن از احتمال شکست، استقبال از زحمات و خطراتی که در راه تحقق وعده‌های خداوند انسان را تهدید می‌کند، مشکلات راه را به حساب خداوند گذاشتن و به پیروزی حتمی امیدوار بودن؛ در مبارزه، چشم دوختن به هدف عالی که نجات جامعه از هر گونه ستم و تبعیض و جهل و شرک است، خود را مرتبط به اقیانوس لایزال قدرت و حکمت خداوند دیدن و به سمت اهداف عالیه با امید و بدون تشویش شتافتن[۲۹].[۳۰]

روح توحید در حج

ایشان، حج را مظهر توحید و کعبه را خانه توحید می‌دانند و اینکه در آیات مربوط به حج، بارها از ذکر الله سخن به میان آمده است را نشانه این می‌داند که در این خانه و به برکت آن باید هر عامل غیر خدا از صحنه ذهن و عمل مسلمانان زدوده و بساط انواع شرک از زندگی مسلمانان برچیده شود. ایشان همگی اعمال حج را به نحوی «انجذاب» به خدا و نفی و برائت از «انداد الله» می‌دانند. از دیدگاه ایشان خانه خدا و حج باید در همه زمان‌ها شرک را در لباس خاص آن زمان و بت شریک خدا را با جلوه مخصوص آن بشناساند و نفی و طرد کند. ایشان بت‌های زر و زور استکبار و نظام‌های جاهلی و استکباری را که فضای زندگی مسلمین را فرا گرفته است و بالخصوص بت قدرت آمریکا را از جمله این بت‌ها معرفی می‌کنند. ایشان اطاعت بی‌چون و چرا در برابر خواست استکبار و در رأس آنها آمریکا را عبادت این بت می‌دانند که بر ملت‌ها تحمیل شده است[۳۱]. ایشان حج را صحنه اتحاد عظیم امت اسلامی بر گرد محور توحید و برائت از مشرکین و نفی و طرد همه بت‌ها می‌دانند و هر چیزی را که به جای خدا قرار گیرد و ولایت الهی را به ولایت خود تبدیل کند و نیرو و اراده افراد بشر را در اختیار بگیرد، چه سنگ و چوب باشد و چه قدرت‌های سلطه‌گر و جبار و چه عصبیت‌های جاهلی را مصادیق بت می‌دانند[۳۲]. از دیدگاه ایشان در وراء اعمال حج، توحید و حاکمیت مطلق الهی بر همه موجودات و حاکمیت نظام و مقررات اسلامی بر زندگی فردی و اجتماعی مسلمین وجود دارد[۳۳].[۳۴]

نقش خداشناسی در پیروزی

مقام معظم رهبری رمز پیروزی حضرت امام خمینی و مردم ایران در پیروزی انقلاب اسلامی را توجه به خداوند و اخلاص در عمل و تلاش برای انجام تکلیف الهی می‌دانند[۳۵].[۳۶]

نقش توحید در استقرار عدل

ایشان معتقدند که استقرار عدل و انصاف یکی از نشانه‌ها و یا ارکان توحید است، که بدون آن جامعه توحیدی معنا پیدا نمی‌کند؛ لذا استقرار عدالت، پیام همه پیامبران الهی بوده است و همه انسان‌های والا در طول تاریخ در این راه سعی و تلاش کرده‌اند[۳۷].[۳۸]

نقش توحید در مبارزه با طاغوت

ایشان یکی از ثمرات توحید را جلوگیری از نفوذ غارتگران و طاغوت‌ها و قدرت‌های ظالم و ستمگر جهانی و مبارزه با طاغوت‌ها و قدرت‌های ظالم بین‌المللی دانسته و معتقدند کرنش در مقابل قدرت‌های ظالم، سبب قدرتمند شدن آنها می‌شود و توحید اجازه این کرنش را به انسان نمی‌دهد[۳۹].[۴۰]

منابع

پانویس

  1. روح توحید نفی عبودیت غیر خدا، ص۵.
  2. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با کارگزاران و دست‌اندرکاران حج، سال ۱۳۸۸.
  3. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، در سال ۱۳۷۹.
  4. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام به مناسبت عید مبعث، در سال ۱۳۷۳.
  5. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اساتید و دانشجویان دانشگاه‌های استان زنجان، در سال ۱۳۸۲.
  6. روح توحید نفی عبودیت غیر خدا، ص۵.
  7. رودبندی زاده، مهدی، مقاله «خداشناسی توحیدی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۱۱۲.
  8. طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص۳۸.
  9. طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص۳۸.
  10. مهاجرنیا، محسن، مقاله «نظام سیاست اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۷۶۷.
  11. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام به مناسبت عید سال ۱۳۷۳.
  12. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی در سال ۱۳۷۷.
  13. روح توحید نفی عبودیت غیر خدا، ص۱۳.
  14. روح توحید نفی عبودیت غیر خدا، ص۱۴-۱۵.
  15. روح توحید نفی عبودیت غیر خدا، ص۱۶.
  16. رودبندی زاده، مهدی، مقاله «خداشناسی توحیدی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۱۳۴.
  17. روح توحید نفی عبودیت غیر خدا، ص۸.
  18. روح توحید نفی عبودیت غیر خدا، ص۸-۹.
  19. روح توحید نفی عبودیت غیر خدا، ص۹ - ۱۰.
  20. روح توحید نفی عبودیت غیر خدا، ص۱۰.
  21. روح توحید نفی عبودیت غیر خدا، ص۱۰-۱۱.
  22. روح توحید نفی عبودیت غیر خدا، ص۱۱-۱۲.
  23. روح توحید نفی عبودیت غیر خدا، ص۱۲.
  24. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۷۹؛ بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام در سالروز عید سعید مبعث سال ۱۳۸۲.
  25. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با جمع کثیری از دانشگاهیان و طلاب حوزه‌های علمیه در سال ۱۳۶۸.
  26. رودبندی زاده، مهدی، مقاله «خداشناسی توحیدی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۱۳۵.
  27. روح توحید نفی عبودیت غیر خدا، ص۲۰.
  28. رودبندی زاده، مهدی، مقاله «خداشناسی توحیدی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۱۳۸.
  29. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی، سال ۱۳۶۹.
  30. رودبندی زاده، مهدی، مقاله «خداشناسی توحیدی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۱۳۸.
  31. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، پیام به حجاج بیت الله الحرام، سال ۱۳۷۰.
  32. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، پیام به حجاج بیت الله الحرام، سال ۱۳۶۸.
  33. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، پیام به حجاج بیت الله الحرام، سال ۱۳۷۷.
  34. رودبندی زاده، مهدی، مقاله «خداشناسی توحیدی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۱۳۹.
  35. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در مراسم بیعت جمع کثیری از مردم استان همدان و شهرهای ساری و ساوه سال ۱۳۶۸.
  36. رودبندی زاده، مهدی، مقاله «خداشناسی توحیدی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۱۴۰.
  37. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در جشن بزرگ منتظران ظهور همزمان با هفته بسیج و روز ولادت حضرت مهدی(ع)، در سال ۱۳۷۸.
  38. رودبندی زاده، مهدی، مقاله «خداشناسی توحیدی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۱۴۰.
  39. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اعضای اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان، در سال ۱۳۸۲.
  40. رودبندی زاده، مهدی، مقاله «خداشناسی توحیدی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۱۴۰.