علم غیب امام: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۶۵۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۷ نوامبر ۲۰۲۳
خط ۲: خط ۲:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
از مباحث پیرامون [[علم]] بحث علم غیب امام است. آیا [[امام]] [[علم غیب]] می‌داند یا خیر؟ اگر می‌داند دامنه آن چه مقدار است؟ آیا فقط در حوزه [[دین]] و [[شریعت الهی]] است یا اینکه همه امور را در بر می‌گیرد؟ [[ابن قبه رازی]] در این باره مواضع صریح و روشنی دارد که فهم آن مطالعه مبانی کلامی وی را می‌طلبد. او [[معتقد]] است [[غیب]] را کسی جز [[خداوند متعال]] نمی‌داند و کسی که آن را برای [[بشر]] ادعا کند [[کافر]] است<ref>ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۰۷ و ۱۱۶.</ref>؛ از این‌رو امام علم غیب ندارد <ref>ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۱۳.</ref>. کسی که علم غیب برای امام قائل باشد، کافر و خارج از [[اسلام]] است<ref>ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۰۶.</ref>. ابن قبه رازی علم غیب امام را نظریه برخی از [[غلات]] می‌داند؛ چراکه [[امامیان]] معتقد به علم غیب برای [[امامان]] خود نیستند<ref>ر.ک: ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۰۶ و ۱۱۶.</ref> و این انتسابی است که [[مخالفان]] آن را به همه [[امامیه]] نسبت داده‌اند<ref>ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۱۷.</ref>. ابن قبه رازی معتقد است اگر منظور از [[اثبات]] علم غیب برای امام، [[اثبات امامت]] اوست، به آن نیاز نیست؛ چراکه امامیه با علم غیب [[امامت]] امام را اثبات نمی‌کند، بلکه دلیل آنها فهم و [[علم امام]] در دین است<ref>ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۱۶.</ref>. البته لازمه این [[نظریه]] ابن قبه رازی [[نفی]] مطلق [[علوم]] ویژه [[ائمه]] نیست؛ زیرا وی خود علم خاصی / فرابشری در حوزه دین و ناظر به [[شریعت]] را برای امام قائل است و بر آن صحه می‌گذارد، نکته‌ای که به روشنی از آثار ناقص بر جای مانده از او بر می‌آید.
با توجه به مستندات موجود در [[منابع اسلامی]]، تنها [[پیامبران الهی]] نیستند که از [[علوم غیبی]] برخوردارند؛ بلکه [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} نیز از این دانش‌های [[الهی]] بر خوردارند. [[امام علی]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَوَ اللَّهِ لَا تَسْأَلُونِّي عَنْ فِئَةٍ تُضِلُ مِائَةً وَ تَهْدِي مِائَةً إِلَّا نَبَّأْتُكُمْ...}}<ref>مفید، الارشاد، ج۱، ص۳۳۱.</ref>.
از من بپرسید پیش از آنکه مرا از دست دهید. [[سوگند]] به [[خداوند]]، نمی‌پرسید از گروهی که صد تن به [[راه راست]] می‌خواند و صد تن را [[گمراه]] می‌کند، جز آنکه شما را از آن [[آگاه]] می‌کنم.


در این باره می‌توان به دو نکته اشاره کرد. نخست اینکه ابن قبه رازی [[نصّ]] از امام پیشین و [[ظهور]] علم را از نشانه‌های امامت بر می‌شمرد<ref>ر.ک: ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۰۳، ۱۰۴، ۱۰۹، ۱۱۳، ۱۱۵ و ۱۱۶.</ref>. حال باید پرسید منظور از [[ظهور]] [[علم]] چیست؟ [[ابن قبه رازی]] بیان [[علم غیبی]] [[امام]] را از مصادیق ظهور علم می‌شناسد. او [[پیش‌گویی]] [[امام علی]] {{ع}} در [[جنگ نهروان]] را که از یاران امام ده نفر به [[شهادت]] می‌رسند و از نهروانیان ده نفر زنده می‌مانند، نوعی ظهور [[علم امام]] بیان می‌کند<ref>ابن قبه رازی نقل می‌کند امام علی {{ع}} در جنگ نهروان فرمودند: {{متن حدیث|وَ اللَّهِ مَا عَبَرُوا النَّهَرَ وَ لَا يَعْبُرُوا وَ اللَّهِ مَا يُقْتَلُ مِنْكُمْ عَشَرَةٌ وَ لَا يَنْجُوا مِنْهُمْ عَشَرَةٌ}}؛ به خدا سوگند خوارج از نهر نگذشته و نخواهد گذشت؛ به خدا سوگند از شما تا ده تن کشته نمی‌شوند و از ایشان تا ده تن زنده نمی‌مانند (ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۲۰).</ref>، [[علمی]] که شایسته است فصل فارق مدعیان امامت قرار گیرد<ref>ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۰۳.</ref>.
[[ابن اثیر]] گوید: علی{{ع}} تمام [[مردم]] را برای [[بیعت]] جمع نمود، [[عبدالرحمان بن ملجم مرادی]] آمد که بیعت کند، دو مرتبه حضرت او را رد کرد و سپس فرمود: «چه چیز جلوگیر و مانع شقی‌ترین [[امت]] می‌شود. سوگند به [[خدا]] که [[ابن ملجم]] [[محاسن]] مرا از [[خون]] سرم [[خضاب]] می‌کند»<ref>{{عربی|ان علينا جمع الناس للبيعة فجاء عبدالرحمن بن ملجم المرادي فرده مرتين، ثم قال: ما يحبس اشقاها؟! فوالله ليخضبن هذه من هذه}}؛ (ابن اثیر، أسد الغابة، ج۴، ص۱۰۲).</ref>.


دومین نکته که از توجه ابن قبه رازی به علم غیب امام حکایت دارد، ردیه وی بر ابوزید علوی است که برای [[اثبات امامت]] دوازدهم {{ع}} به خبر [[کمیل]] استناد می‌کند<ref>ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۰۴.</ref>. این [[روایت]] پیرامون علم حقیقی [[دین]] است که امام علی {{ع}} برای [[کمیل ‌بن زیاد]] ایراد فرموده است. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در این خبر از علم پر وسعت خود خبر می‌دهد و [[امامان]] را که حجتهای الهی‌اند، کسانی می‌داند که علم به حقایق امور یکباره در آنان راه می‌یابد؛ آنان می‌توانند ظاهر و مشهور یا خائف و مغمور باشند<ref>درباره کمیل و خبر کمیل و منابعی که آن را به صورت کلی یا جزئی نقل کرده‌اند، ر.ک: سید حسین مدرسی طباطبایی، میراث مکتوب شیعه در قرن نخستین، دفتر اول، ص۱۱۴-۱۲۲.</ref>. این روایت به روشنی نوعی از [[علم غیب]] را برای امام [[اثبات]] می‌کند، روایتی که مقبول ابن قبه رازی بوده است.
[[ابن حجر هیتمی]] گوید: در آن شبی که در صبحش حضرت ضربت خوردند، بسیار از [[اتاق]] بیرون آمده و به [[آسمان]] نظر می‌کردند و می‌گفتند: «سوگند به خدا که نه [[دروغ]] می‌گویم و نه دروغ به من گفته شده است؛ امشب همان شب [[میعاد]] من است»<ref>{{عربی|فلما كانت الليلة التي قتل في صبيحتها اكثر الخروج و النظر الى السماء، و جعل يقول: و الله ما كذبت و لا كذبت و انها الليلة التي وعدت}}؛ (ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقة، ج۲، ص۳۹۰).</ref>.


بر پایه این انگارها می‌توان گفت ابن قبه رازی به مفهوم علم غیب برای [[امام]] [[باور]] داشته و حتی به مواردی اشاره کرده است، البته [[علم غیب]] مدنظر وی که تعریف و چارچوب خاصی داشته است. [[ابن قبه رازی]] [[علم]] خاص و ویژه‌ای برای امام قائل است؛ ولی از عنوان علم غیب خودداری [[پیامبر]] می‌کند. او همه این [[علوم]] خاص [[ائمه]] را جزء علوم مستفاد می‌داند که از طریق پیامبر {{صل}} به امام رسیده است <ref>ر.ک: ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۱۳.</ref>. او علم غیب را تنها مخصوص [[خداوند متعال]] می‌داند؛ یعنی [[علمی]] که هیچ محدوده‌ای ندارد و ذاتی است؛ اما اگر علم خاصی باشد؛ که [[خداوند]] به کسی داده و تحت [[اراده]] او باشد، می‌توان آن را به امام نسبت داد<ref>گفتنی است شیخ مفید به همین معنا از علم غیب در اوائل المقالات توجه کرده و آن را نظریه گروهی از امامیه بیان کرده است(از ص۶۷). </ref>؛ از این روست که ابن قبه رازی [[معتقد]] است امام بنده‌ای [[صالح]] و شایسته‌ای است که تنها عالم به [[کتاب خدا]] و [[سنت]] [[رسول]] اوست و از مغیباتی باخبر می‌شود که به او برسد<ref>ابن قبه رازی رازی، نقض الأشهاد، ص۱۱۰.</ref>. بر این اساس باید گفت حکم تکفیر و خروج از [[اسلام]] کسی که علم غیب را به امام نسبت می‌دهد، در نظریه ابن قبه رازی مخصوص کسی است که [[علم امام]] را هم‌سنخ با علم [[خدا]] بداند؛ یعنی علمی ذاتی و نامحدود<ref>[[عباس میرزایی|میرزایی، عباس]]، [[ابن قبه رازی (کتاب)| ابن قبه رازی]]، ص۱۵۲-۱۵۴.</ref>.
میر [[سید شریف جرجانی]] [[اذعان]] می‌دارد: [[جفر]] و [[جامعه]] دو کتاب [[[امام]]] علی بوده‌اند و در آنها بر طریقه [[علم حروف]]، حوادث [[جهان]] تا [[انقراض]] عالم ذکر شده بود و [[امامان]] معروف و مشهور از [[اولاد]] [امام] علی آن دو را می‌شناخته‌اند و بدان [[حکم]] می‌نمودند<ref>جرجانی، شرح المواقف، ج۶، ص۲۲.</ref>.
 
[[امام صادق]]{{ع}}، به یکی از [[راویان]] [[اخبار]]، به نام [[عبدالعزیز]] الصائغ، برای [[اثبات علم غیب]] [[ائمه]]{{عم}}، چنین [[استدلال]] می‌کند: {{متن حدیث|أَ تَرَى أَنَّ اللَّهَ اسْتَرْعَى رَاعِياً (عَلی عِبَادِهِ) وَ اسْتَخْلَفَ خَلِيفَةً عَلَيْهِمْ يَحْجُبُ عَنْهُ شَيْئاً مِنْ أُمُورِهِمْ}}<ref>صفار، بصائر الدرجات، ص۱۲۲.</ref>. آیا تو [[فکر]] می‌کنی ممکن است [[خداوند]] [[سرپرستی]] بر [[بندگان]] خود بگمارد و خلیفه‌ای برای آنها قرار دهد و چیزی از امور و [[اسرار]] آنان بر وی [[مکتوم]] باشد؟
 
همین معنا به تعبیر روشن‌تری در [[حدیث]] [[ابراهیم بن عمر]] آمده است که می‌گوید [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ يَحْتَجُّ بِعَبْدٍ فِي بِلَادِهِ ثُمَّ يَسْتُرُ عَنْهُ جَمِيعَ مَا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ فَقَدِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ}}<ref>صفار، بصائر الدرجات، ص۱۳۹.</ref>.
 
کسی که [[گمان]] کند خداوند بنده‌ای را [[حجت]] خویش در [[زمین]] قرار داده، سپس تمام نیازهای او را از او پنهان دارد، بر [[خدا]] [[افترا]] زده است. مسلم است که ائمه{{عم}} از طریق [[علوم]] معمولی نمی‌توانستند تمام اعصار و قرون را ببینند یا از تمام [[اقوام]] و طوائف [[آگاه]] باشند؛ پس راهی جز از طریق [[علم غیب]] «به [[تعلیم الهی]]» وجود نخواهد داشت<ref>[[علم غیب ائمه - ضیایی (مقاله)|مقاله «علم غیب ائمه»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]]، ص ۵۱.</ref>.


== [[علم ائمه به غیب]] ==
== [[علم ائمه به غیب]] ==
۱۱۸٬۳۵۶

ویرایش