علم غیب امام: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۹: خط ۹:
[[ابن حجر هیتمی]] گوید: در آن شبی که در صبحش حضرت ضربت خوردند، بسیار از [[اتاق]] بیرون آمده و به [[آسمان]] نظر می‌کردند و می‌گفتند: «سوگند به خدا که نه [[دروغ]] می‌گویم و نه دروغ به من گفته شده است؛ امشب همان شب [[میعاد]] من است»<ref>{{عربی|فلما كانت الليلة التي قتل في صبيحتها اكثر الخروج و النظر الى السماء، و جعل يقول: و الله ما كذبت و لا كذبت و انها الليلة التي وعدت}}؛ (ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقة، ج۲، ص۳۹۰).</ref>.
[[ابن حجر هیتمی]] گوید: در آن شبی که در صبحش حضرت ضربت خوردند، بسیار از [[اتاق]] بیرون آمده و به [[آسمان]] نظر می‌کردند و می‌گفتند: «سوگند به خدا که نه [[دروغ]] می‌گویم و نه دروغ به من گفته شده است؛ امشب همان شب [[میعاد]] من است»<ref>{{عربی|فلما كانت الليلة التي قتل في صبيحتها اكثر الخروج و النظر الى السماء، و جعل يقول: و الله ما كذبت و لا كذبت و انها الليلة التي وعدت}}؛ (ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقة، ج۲، ص۳۹۰).</ref>.


میر [[سید شریف جرجانی]] [[اذعان]] می‌دارد: [[جفر]] و [[جامعه]] دو کتاب [[[امام]]] علی بوده‌اند و در آنها بر طریقه [[علم حروف]]، حوادث [[جهان]] تا [[انقراض]] عالم ذکر شده بود و [[امامان]] معروف و مشهور از [[اولاد]] [امام] علی آن دو را می‌شناخته‌اند و بدان [[حکم]] می‌نمودند<ref>جرجانی، شرح المواقف، ج۶، ص۲۲.</ref>.
میر [[سید شریف جرجانی]] [[اذعان]] می‌دارد: [[جفر]] و [[جامعه]] دو کتاب [[امام]] علی بوده‌اند و در آنها بر طریقه [[علم حروف]]، حوادث [[جهان]] تا [[انقراض]] عالم ذکر شده بود و [[امامان]] معروف و مشهور از [[اولاد]] [امام] علی آن دو را می‌شناخته‌اند و بدان [[حکم]] می‌نمودند<ref>جرجانی، شرح المواقف، ج۶، ص۲۲.</ref>.


[[امام صادق]]{{ع}}، به یکی از [[راویان]] [[اخبار]]، به نام [[عبدالعزیز]] الصائغ، برای [[اثبات علم غیب]] [[ائمه]]{{عم}}، چنین [[استدلال]] می‌کند: {{متن حدیث|أَ تَرَى أَنَّ اللَّهَ اسْتَرْعَى رَاعِياً (عَلی عِبَادِهِ) وَ اسْتَخْلَفَ خَلِيفَةً عَلَيْهِمْ يَحْجُبُ عَنْهُ شَيْئاً مِنْ أُمُورِهِمْ}}<ref>صفار، بصائر الدرجات، ص۱۲۲.</ref>. آیا تو [[فکر]] می‌کنی ممکن است [[خداوند]] [[سرپرستی]] بر [[بندگان]] خود بگمارد و خلیفه‌ای برای آنها قرار دهد و چیزی از امور و [[اسرار]] آنان بر وی [[مکتوم]] باشد؟
[[امام صادق]]{{ع}}، به یکی از [[راویان]] [[اخبار]]، به نام [[عبدالعزیز]] الصائغ، برای [[اثبات علم غیب]] [[ائمه]]{{عم}}، چنین [[استدلال]] می‌کند: {{متن حدیث|أَ تَرَى أَنَّ اللَّهَ اسْتَرْعَى رَاعِياً (عَلی عِبَادِهِ) وَ اسْتَخْلَفَ خَلِيفَةً عَلَيْهِمْ يَحْجُبُ عَنْهُ شَيْئاً مِنْ أُمُورِهِمْ}}<ref>صفار، بصائر الدرجات، ص۱۲۲.</ref>. آیا تو [[فکر]] می‌کنی ممکن است [[خداوند]] [[سرپرستی]] بر [[بندگان]] خود بگمارد و خلیفه‌ای برای آنها قرار دهد و چیزی از امور و [[اسرار]] آنان بر وی [[مکتوم]] باشد؟
۱۱۸٬۳۵۶

ویرایش