آیه نصرت الهی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
== شرح و [[تفسیر]] == | == شرح و [[تفسیر]] == | ||
== | === آمادگی با تمام قوا === | ||
برای روشنتر شدن تفسیر آیه نصرت لازم است از آیه شریفه ۶۰ تا ۶۳ [[سوره انفال]] تفسیر شود: {{متن قرآن|وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ}}<ref>«و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید» سوره انفال، آیه ۶۰.</ref>. | برای روشنتر شدن تفسیر آیه نصرت لازم است از آیه شریفه ۶۰ تا ۶۳ [[سوره انفال]] تفسیر شود: {{متن قرآن|وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ}}<ref>«و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید» سوره انفال، آیه ۶۰.</ref>. | ||
نسخهٔ ۲۶ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۱۵
مقدمه
﴿وَإِن يُرِيدُواْ أَن يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِيَ أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ﴾[۱]. این آیه شریفه که از آن به آیه نصرت تعبیر میشود، یکی از آیات فضیلت حضرت علی(ع) است.
شرح و تفسیر
آمادگی با تمام قوا
برای روشنتر شدن تفسیر آیه نصرت لازم است از آیه شریفه ۶۰ تا ۶۳ سوره انفال تفسیر شود: ﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ﴾[۲].
این آیه شریفه برای تمام مکانها، زمانها، کشورها و ادوار تاریخ الهام بخش است؛ زیرا از اسلحه خاصّی سخن نمیگوید که با گذشت زمان از رده خارج شود، بلکه تعبیر به «قوّه» میکند، یعنی مسلمانان برای حفظ آمادگی خویش باید از هر سلاحی کمک بگیرند، در هر عصر و زمان باید مجهّز به پیشرفتهترین سلاحهای نظامی دنیا باشند، کلمه «قوّه» حتّی سلاحهای دیگر، غیر از سلاحهای جنگی را هم شامل میشود؛ مثلًا وسایل تبلیغاتی که نیرویی قوی برای نابودی دشمن بشمار میرود نیز مشمول «قوّه» میباشد، همانگونه که این کلمه شامل امور اقتصادی، اخلاقی، اجتماعی نیز میشود و خلاصه، هر چیزی که در نبرد با دشمن کارساز باشد و جلوی تجاوز دشمن را بگیرد و در دفاع در برابر دشمن ما را یاری کند، مشمول آیه میباشد.
﴿تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ﴾[۳]: در این قسمت از آیه هدف از تهیّه نیرو و سلاحهای جنگی چنین بیان شده است: هدف از این آمادگی، نابودی انسانها و ویرانی جهان و قتل و غارت بیچارگان و محرومان نیست! بلکه هدف دفاع مشروع است. باید تمام نیروها و سلاحها را در اختیار داشت تا دشمن جرأت حمله نکند، بلکه خیال حمله را نیز در سر نپروراند؛ چون ستمگران و ظالمان همیشه به کشورها و افراد ضعیف و ناتوان حمله میکنند و قوّت و قدرت، عاملِ بازدارنده آنها از تجاوز و جنگ است. بالا بردن توان نظامی برای إرهاب و ترساندن دشمن است، هم دشمنان خداوند و هم دشمنان خودتان، هم دشمنان ظاهر و آشکار و هم دشمنان پنهان و مخفی. بنابراین، هدف از افزایش قدرت نظامی باید دفاع منطقی و مشروع در برابر تجاوزهای احتمالی باشد.
﴿وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ﴾[۴]: بدون شک تقویت بنیه دفاعی اسلام و بالا بردن توان نظامی ارتش اسلام و بهکارگیری پیشرفتهترین سلاحهای نظامی، اقتصادی، تبلیغاتی، اخلاقی، اجتماعی و مانند آن، هزینه زیادی خواهد داشت، که مسلمانان باید آن را تأمین کنند؛ ولی از آنجا که این هزینهها در راه خدا مصرف میشود، خداوند متعال آن را بهطور کامل به شما بازخواهدگرداند و بدون شک در این معامله ضرر نخواهید کرد.
﴿وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾[۵]: هر چند مسلمانان موظّف هستند از تمام توان و نیروی خویش استفاده کنند و بنیه نظامی خویش را بالا ببرند، ولی اگر دشمن دست دوستی به سوی آنان دراز کند، مسلمانان دست آنها را به گرمی میفشارند، و اگر آنها دعوت به صلح کنند، مسلمانان اصراری بر جنگ نخواهند داشت. این آیه شریفه جواب مناسبی است برای افراد لجوج و عنودی که اصرار دارند از اسلام یک چهره خشن و جنگ طلب معرّفی کنند؛ زیرا اگر اسلامدین خشونت و شمشیر باشد هرگز دعوت به صلح نمیکند و دستی که به عنوان صلح دراز شده را با گرمی نمیفشارد؛ سپس به مسلمانان هشدار میدهد: ﴿وَإِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ﴾[۶]: اگر چه اسلام دعوت به صلح میکند و به دعوت صلح دشمن پاسخ مثبت میدهد، ولی به مسلمانان هشدار میدهد که مواظب مکر و فریب دشمن باشند و حتّی به هنگام صلح هم توان نظامی و قدرت دفاعی را در حدّ بالایی حفظ کنند، تا اگر دشمن مکر و حیله کرد، مسلمانان غافلگیر نشوند؛ مثل اینکه دشمن در موقعیّت ضعیفی قرار گرفته و برای تجدید قوای نظامی خویش و سازماندهی جدید آنها، پیشنهاد صلح دروغین میکند و مدّتی مسلمانان را سرگرم گفتوگوهای صلح مینماید تا پس از آمادگی مجدّد ضربهای بر مسلمانان وارد سازد؛ در اینجا اگر مسلمانان توان نظامی خویش را، حتّی به هنگام صلح حفظ کنند، غافلگیر نخواهند شد و توطئه دشمن را دفع میکنند. حضرت علی(ع) نیز در فرمان مالک اشتر، پس از این که به فرمانده شجاع خویش توصیه میکند از هر موقعیّتی که جهت صلح پیش میآید استفاده نماید، به او هشدار میدهد که در هنگام صلح نیز از توطئههای دشمن غفلت نکند.
خداوند سپس در پایان آیه میفرماید: (اگر بخواهند تو را فریب دهند) خداوند برای تو کافی است؛ او همان کسی است که تو را، با یاری خود و مؤمنان، تقویت کرد: ﴿وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مَا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾[۷]. ای پیامبر ما! خداوندی پشتیبان توست که بین قلبهای متفرّق و از هم جدای مؤمنان الفت ایجاد کرده است، دلهایی که آن قدر با هم عداوت و دشمنی داشتند که اگر تمام ثروت روی زمین را خرج میکردی، قادر بر تألیف قلوب آنها نبودی! ولی خداوند عزیز و حکیم این کار را انجام داده است و این نعمت بسیار بزرگی برای تو و همه مسلمانان است.
مؤمنین کیانند؟
سؤال: آیه شریفه نصرت در مورد چه کسی نازل شده است؟ و منظور از مؤمنین چه کسانی هستند؟
پاسخ: روایات فراوانی در این زمینه وجود دارد، که هم مرحوم علّامه امینی در الغدیر[۸] و هم نویسنده احقاق الحق[۹]، این روایات را ذکر کردهاند. این روایات بر دو قسم است:
- نخست، روایاتی که میگوید: «نخستین یار و یاور پیامبر(ص) حضرت علی(ع) است و آیه نصرت اشاره به آن حضرت دارد.
- دوم، روایاتی که درباره نصرت علی(ع) سخن میگوید، ولی در مورد تطبیق آیه نصرت بر علی(ع) مطلبی ندارد. از هر گروه از روایات مذکور به یک روایت قناعت میکنیم:
۱. ابن عساکر، نویسنده کتاب تاریخ دمشق، روایت زیر را از أبو هریره نقل میکند: «بر ساقه عرش این جملات نوشته شده است: هیچ خدایی جز من که یکتا هستم نیست، من شریکی ندارم، محمّد، بنده و فرستاده من است، و من او را به وسیله علی تأیید کردم و منظور از آیه نصرت همان چیزی است که در ساقه عرش پیرامون نصرت علی آمده است»[۱۰].
یادآوری چند نکته در اینجا لازم به نظر میرسد:
- اوّل: هر چند أبو هریره صریحاً این روایت را به پیامبر اسلام(ص) نسبت نمیدهد؛ ولی با توجّه به جمله «مَکْتُوبٌ عَلَی الْعَرْشِ» معلوم میشود که از پیامبر شنیده است؛ زیرا او نمیتواند چنین ادّعایی داشته باشد.
- دوم: شأن نزول آیات قرآن بر دو قسم است:
- نخست، شأن نزولهایی که منحصر به فرد و در مورد یک نفر است، مثل آیه «اکمال دین» و «آیه ولایت» و مانند آن، که منحصراً در مورد حضرت علی(ع) است و شامل هیچکس دیگر نمیشود.
- دیگر، شأن نزولهایی که منحصر به یک فرد نیست و شامل افراد متعدّدی میگردد، ولی یک فرد شاخص و مصداق أکمل دارد که معمولًا از او نام برده میشود، مانند آیه نصرت که در مورد خصوص علی(ع) نیست؛ ولی آن حضرت مصداق أکمل و فرد شاخص آنهاست.
- سوم: علاوه بر ابن عساکر، افراد دیگری نیز روایت فوق را نقل کردهاند، از جمله: محبّ الدّین طبری در الرّیاض[۱۱]؛ سیوطی در الدّرّ المنثور[۱۲]؛ قندوزی در ینابیع المودّة[۱۳]؛ علّامه گنجی در کفایة الطّالب[۱۴].
۲. مرحوم علّامه امینی روایات زیادی، از راویان دیگر نقل میکند که علی(ع) را نخستین یار و یاور پیامبر(ص) معرّفی میکند، ولی تصریح نمیکند که مراد از آیه شریفه، علیّ بن أبی طالب است. از جمله این روایات، حدیثی است که «انس بن مالک» از پیامبر اکرم(ص) چنین نقل میکند: «وقتی مرا به معراج بردند، مشاهده کردم که بر ساقه عرش این جملات نوشته شده است: «هیچ خدایی جز خدای یکتا نیست، محمّد پیامبر و فرستاده خداست، محمّد را به وسیله علی تأیید کردم و به واسطه علی او را کمک نمودم»[۱۵].
حدیث فوق در کتابهای مختلف اهل سنت آمده است، از جمله میتوان به کتابهای زیر اشاره کرد: ذخائر العقبی[۱۶]؛ مناقب خوارزمی[۱۷]؛ فرائد حمّویی[۱۸]؛ خصائص الکبری سیوطی[۱۹] و کتابهای دیگر[۲۰].
اینکه گفته میشود: «بر ساقه عرش خداوند فلان مسأله نوشته شده است» نشانه اهمّیّت چنین مسألهای است، اینکه در ساق عرش الهی و در کنار نام مبارک خداوند و پیامبرش، نام علی(ع) نوشته شده، دلیل بر این است که علی(ع) از جهت نصرت و یاری پیامبر برترین مسلمانان بوده است و طبیعی است که اگر خداوند بخواهد جانشینی برای پیامبرش انتخاب کند، برترین مسلمانان را برای این منظور در نظر میگیرد و اگر مسلمانان هم بخواهند شخصی را انتخاب کنند، عقل حکم میکند که به سراغ چنین شخصی بروند.
پیام آیه
دفاع از اسلام با تمام توان
در آیات ذکر شده اهمّیّت فوقالعاده علی(ع)، در سایه حمایت از پیامبر(ص) به دست میآید. امیر المؤمنین(ع) این موقعیّت ممتاز را در سایه تلاش برای دفاع از رهبری مسلمانان کسب کرد. در لحظاتی که اسلام در لبه پرتگاه و در آستانه سقوط بوده، علی(ع) را در میدان میبینیم که با تمام نیرو به دفاع از اسلام میپردازد. مثلًا در جنگ احُد که همه فرار کرده بودند علی(ع) به تنهایی مشغول مبارزه با دشمن میشود، علی از پیامبر(ص) خبری ندارد، ولی میداند که پیامبر کسی نیست که پشت به جبهه کند. بدین جهت همانطور که مشغول جنگ است به دنبال پیامبر(ص) نیز میگردد، حضرت را در گوشهای از میدان جنگ مییابد که دندان مبارکش شکسته و از پیشانیاش خون جاری است، پروانهوار به دور محبوبش میچرخد و یکّه و تنها از پیامبر اسلام(ص) و کیان اسلام دفاع میکند، و زخمهای فراوانی برمیدارد[۲۱]. شیعیان آن حضرت نیز باید با جان، مال، اخلاق، حُسن معاشرت، محبّت، علم و دانش و خلاصه، تمام استعدادها و توان خویش از اسلام دفاع کنند، تا ان شاء اللَّه فردای قیامت سرافراز باشند و شرمنده پیامبر(ص) و علی(ع) نگردند[۲۲].
منابع
پانویس
- ↑ و اگر بخواهند تو را فریب دهند بیگمان خداوند تو را بسنده است؛ هموست که تو را با یاوری خویش و با مؤمنان پشتیبانی کرد؛ سوره انفال، آیه ۶۲.
- ↑ «و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید» سوره انفال، آیه ۶۰.
- ↑ «... که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس میافکنید؛ و نیز جز آنها کسانی دیگر را که شما نمیشناسید (اما) خداوند آنان را میشناسد» سوره انفال، آیه ۶۰.
- ↑ «و آنچه در راه خداوند ببخشید، به شما تمام باز خواهند داد و بر شما ستم نخواهد رفت» سوره انفال، آیه ۶۰.
- ↑ «و اگر به سازش گرایند، تو نیز بدان گرای و بر خداوند توکّل کن که او شنوای داناست» سوره انفال، آیه ۶۱.
- ↑ «و اگر بخواهند تو را فریب دهند بیگمان خداوند تو را بسنده است؛ هموست که تو را با یاوری خویش و با مؤمنان پشتیبانی کرد» سوره انفال، آیه ۶۲.
- ↑ «و دلهای آنان را با هم پیوستگی داد ؛ اگر همه آنچه را در زمین است میبخشیدی میان دلهای آنها پیوستگی نمیدادی اما خداوند ایشان را با هم پیوستگی داد؛ بیگمان او پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۶۳.
- ↑ الغدیر، ج ۲، ص ۴۹ به بعد.
- ↑ احقاق الحق، ج ۳، ص ۱۹۴ به بعد.
- ↑ «مَکْتُوبٌ عَلَی الْعَرْشِ لا الهَ الّا أنَا وَحْدی، لا شَریکَ لی، وَ مُحَمَّدٌ عَبْدی وَ رَسُولی، ایَّدْتُهُ بِعَلِیٍّ وَ ذلِکَ قَوْلُهُ «هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِینَ»؛ به نقل از احقاق الحق، ج ۳، ص ۱۹۴.
- ↑ الرّیاض، جلد ۲، صفحه ۱۷۲ (به نقل از الغدیر، جلد ۲، صفحه ۵۰).
- ↑ الدّرّ المنثور، جلد ۳، صفحه ۱۹۹ (به نقل از احقاق الحق، جلد ۳، صفحه ۱۹۴).
- ↑ ینابیع المودّة، صفحه ۹۴ (به نقل از احقاق الحق، جلد ۳، صفحه ۱۹۴).
- ↑ کفایة الطّالب، صفحه ۱۱۰ (به نقل از احقاق الحق، جلد ۳، صفحه ۱۹۴).
- ↑ «لَمَّا عُرِجَ بی: رَأَیْتُ عَلی ساقِ العَرشِ مَکْتُوباً: لا الهَ الَّا اللَّهُ، محمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، ایَّدْتُهُ بِعَلِیٍّ، نَصَرْتُهُ بِعَلِیٍ»؛ تاریخ بغداد، جلد ۱۱، صفحه ۱۷۳ (به نقل از الغدیر، جلد ۲، صفحه ۵۰).
- ↑ ذخائر العقبی، صفحه ۶۹ (به نقل از الغدیر، جلد ۲، صفحه ۵۰).
- ↑ مناقب خوارزمی، صفحه ۲۵۴ (به نقل از الغدیر، جلد ۲، صفحه ۵۰).
- ↑ فرائد حمّویی، باب ۴۶ (به نقل از الغدیر، جلد ۲، صفحه ۵۰).
- ↑ خصایص الکبری، جلد ۱، صفحه ۷ (به نقل از الغدیر، جلد ۲، صفحه ۵۱).
- ↑ به الغدیر، جلد ۲، صفحه ۵۰ و ۵۱ مراجعه کنید.
- ↑ نور الابصار، صفحه ۹۷- ۹۶.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، آیات ولایت در قرآن، ص۳۰۷ ـ ۳۱۴.