جابر بن عبدالله انصاری: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:
[[رده:مدخل گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]
[[رده:مدخل گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]
[[رده:اتمام لینک داخلی]]
[[رده:اتمام لینک داخلی]]
[[رده:اعلام]]

نسخهٔ ‏۱۵ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۱۲


مقدمه

انصاری در گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین

ابو عبد الله جابر بن عبد الله بن عمرو انصاری، از صحابیان بلندآوازه‌ای بود که روزگاری دراز بزیست. او در شب تاریخی و سرنوشت‌ساز پیمان بستنِ یثربیان با پیامبر خدا برای دفاع و پشتیبانی از او (که در تاریخ اسلام به "بیعت عقبه دوم" مشهور است)، به همراه پدرش شرکت جُست. چون پیامبر(ص) وارد مدینه شد، او با آن بزرگوار، همراهی کرد و در جنگ‌های پیامبر خدا در کنار ایشان حاضر بود. جابر بن عبد الله، پس از پیامبر(ص) از پاسداری حق، تن نزد و از این که جایگاه والای علی(ع) را فریاد کند، دریغ نکرد. امامان(ع) جایگاه والای جابر را در شناخت مکانت ائمه(ع) و درک عمیق او از جریان‌های پس از پیامبر خدا و معارف ویژه تشیع، و فهم نافذ او را از ژرفای قرآن ستوده‌اند و او را از معدود کسانی دانسته‌اند که پس از پیامبر خدا، راه دگری نجست و بر صراط مستقیم، پای فشرد. گفتیم که او روزگاری دراز بپایید و بدین‌سان، نام ارجمند او در میان صحابیان امام علی، امام حسن، امام حسین، امام سجاد و امام باقر(ع) آمده است. او حامل سلام پیامر خدا برای امام باقر(ع) بود. جابر در جنگ صِفین، همراه مولا(ع) بود. او اولین کسی است که پس از حادثه کربلا بر مزار شهیدان، حضور یافته و بر ابا عبد الله الحسین(ع) سرشک فشانده است. روایات منقول از او درباره مولا(ع)، نقل‌های تفسیری بر جای مانده از او، و گفتگوها و مناظرات او، همه وهمه نشان دهنده استوارگامی، نیک‌اندیشی و ایمان ژرف و باور پایدار اوست. "صحیفه جابر" نیز مشهور است. او عثمان را یاری نکرده بود. از این رو، حجاج بن یوسف، به قصد خوار کردن وی، بر دست او مُهر زد. جابر به سال ۷۸ هجری زندگی را بدرود گفت[۴].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. عَلِيُّ خَيْرُ الْبَشَرِ وَ مَنْ أَبَى فَقَدْ كَفَرَ
  2. نهج البلاغه، حکمت ۳۶۴
  3. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 231- 232.
  4. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۳۲.