مقام واسطه فیض الهی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '''']].' به '''']]') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
از جمله [[مقامات]] [[امامان معصوم]]{{عم}} [[مقام]] [[واسطه فیض الهی]] که در [[زیارت جامعه کبیره]] با عبارت {{عربی|"مَسَاكِنِ بَرَكَةِ اللَّهِ"}} آمده است. | از جمله [[مقامات]] [[امامان معصوم]]{{عم}} [[مقام]] [[واسطه فیض الهی]] که در [[زیارت جامعه کبیره]] با عبارت {{عربی|"مَسَاكِنِ بَرَكَةِ اللَّهِ"}} آمده است. | ||
== | ==واژهشناسی لغوی== | ||
==مقام واسطه فیض الهی در [[زیارت جامعه کبیره]]== | ==[[مقام واسطه فیض الهی]] در [[زیارت جامعه کبیره]]== | ||
* از منظر عرفان و حکمت متعالیه میتوان فلسفه دیگری برای امامت ترسیم کرد که از تأمل در روایات به دست میآید که اشاره میشود: | * از منظر [[عرفان]] و [[حکمت]] متعالیه میتوان [[فلسفه]] دیگری برای [[امامت]] ترسیم کرد که از [[تأمل]] در [[روایات]] به دست میآید که اشاره میشود: | ||
* در فلسفه ثابت شده است که هر وجود مادی وجود مُثُلی و برزخی و نیز وجود عقلی داشته است و در واقع وجود مادی هر شیء قبلاً سابقهای در عالم مُثُل و پیش از آن در عالم تجرد- البتّه به قید بساطت- داشته که با آماده شدن شرایط مادی لازم از عالم بالا نازل شده است. فلسفه وجود نخستین را | * در [[فلسفه]] [[ثابت]] شده است که هر وجود مادی وجود مُثُلی و برزخی و نیز وجود [[عقلی]] داشته است و در واقع وجود مادی هر شیء قبلاً سابقهای در عالم مُثُل و پیش از آن در عالم تجرد- البتّه به قید بساطت- داشته که با آماده شدن شرایط مادی لازم از عالم بالا نازل شده است. [[فلسفه]] وجود نخستین را «[[عقل]] اول» مینامد که مستقیماً [[آفریده]] [[آفریدگار]] [[متعال]] است و آفریدههای بعد از این طریق پا به عرصه وجود میگذارند. این بحث در [[فلسفه]] در مبحث «قاعده الواحد» قابل مطالعه است. | ||
* تحلیل و اثبات دیدگاه فوق (امامان واسطه فیض الهی) از منظر روایات مجالی به انکار مخالف باقی نمیگذارد، قسمتی از روایات را | * تحلیل و [[اثبات]] دیدگاه فوق ([[امامان]] [[واسطه فیض الهی]]) از منظر [[روایات]] مجالی به [[انکار]] مخالف باقی نمیگذارد، قسمتی از [[روایات]] را اینجا تقدیم و برخی دیگر را در ذیل نقد [[شبهه]] ادعای [[برتری]] [[امامان شیعه]] بر [[پیامبران]] در فصل بعدی واگذار میکنیم. | ||
* در روایات تأکید شده است که مخلوق نخستین الهی وجود نورانی حضرت محمّد {{صل}} به همراه وجود نورانی اهلالبیت ([[معصومین|چهارده معصوم]]) میباشد که انوار نورانی امامان شیعه و [[حضرت زهرا]]{{س}} با وجود نورانی [[پیامبر اعظم]]{{صل}} متحقق و متحد بودند و فیض الهی در ادامه و استمرار خود از طریق وجود نورانی آن بزرگواران به دیگران منتقل میشد. از اینرو پیامبر اسلام {{صل}} خود را پیامبر نخستین توصیف نمود که در آن وقت هنوز بر کالبد مادی حضرت آدم روح قدسی دمیده نشده بود. | * در [[روایات]] تأکید شده است که مخلوق نخستین [[الهی]] وجود [[نورانی]] [[حضرت محمّد]]{{صل}} به همراه وجود [[نورانی]] [[اهلالبیت]] ([[معصومین|چهارده معصوم]]) میباشد که [[انوار]] [[نورانی]] [[امامان شیعه]] و [[حضرت زهرا]]{{س}} با وجود [[نورانی]] [[پیامبر اعظم]]{{صل}} متحقق و [[متحد]] بودند و [[فیض الهی]] در ادامه و استمرار خود از طریق وجود [[نورانی]] آن بزرگواران به دیگران منتقل میشد. از اینرو [[پیامبر اسلام]]{{صل}} خود را [[پیامبر]] نخستین توصیف نمود که در آن وقت هنوز بر کالبد مادی [[حضرت آدم]] [[روح]] قدسی دمیده نشده بود. | ||
* کنتُ نبیّاً و آدم بین الروح و الجسد. | * کنتُ نبیّاً و [[آدم]] بین الروح و الجسد. | ||
* کنتُ أنا و علیّ بین یدی الله عزوجل قبل أن یخلق آدم . . . | * کنتُ أنا و علیّ بین یدی [[الله]] عزوجل قبل أن یخلق [[آدم]]... | ||
* [[پیامبر اسلام]]{{صل}} خطاب به [[حضرت علی]]{{ع}} فرمود: {{عربی|"أنت منی و انا منک. انت کروحی من جسدی انت منی کالضوء من الضوء"}}. | * [[پیامبر اسلام]]{{صل}} خطاب به [[حضرت علی]]{{ع}} فرمود: {{عربی|"أنت منی و انا منک. انت کروحی من جسدی انت منی کالضوء من الضوء"}}. | ||
* پیامبر{{صل}} فرمود: {{عربی|"بُعث علیّ مع کل نبی سرّاً و معی جهراً"}}. | * [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: {{عربی|"بُعث علیّ مع کل نبی سرّاً و معی جهراً"}}. | ||
* در یک روایت صحیح [[اهل سنت]] پیامبر{{صل}} فرمود: {{عربی|"کنتُ أنا و علیّ بن ابیطالب نوراً بین یدی الله تعالی قبل ان یخلق آدم باربعة آلاف عام. فلمّا خلق آدم قسّم ذلک النور قسمین: فجزء انا و جزء علیّ"}}. | * در یک [[روایت]] صحیح [[اهل سنت]] [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: {{عربی|"کنتُ أنا و علیّ بن ابیطالب نوراً بین یدی الله تعالی قبل ان یخلق آدم باربعة آلاف عام. فلمّا خلق آدم قسّم ذلک النور قسمین: فجزء انا و جزء علیّ"}}. | ||
* پیامبر {{صل}} در روایتی در پاسخ جابربنعبدالله انصاری از تولد [[حضرت علی]]{{ع}} فرمود: {{عربی|"ان الله تبارک و تعالی خلق علیّاً من نوری و خلقنی من نوره و کلانا من نور واحد"}}. | * [[پیامبر]]{{صل}} در روایتی در پاسخ جابربنعبدالله [[انصاری]] از [[تولد]] [[حضرت علی]]{{ع}} فرمود: {{عربی|"ان الله تبارک و تعالی خلق علیّاً من نوری و خلقنی من نوره و کلانا من نور واحد"}}. | ||
* مشابه همین روایات از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در منابع فریقین متعدد نقل و گزارش شده است. | * مشابه همین [[روایات]] از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در منابع [[فریقین]] متعدد [[نقل]] و گزارش شده است. | ||
* آن حضرت در روایت دیگر، خود و اهلبیتش را افضل از ملائکه توصیف نموده و دلیل آن را سبقت در وجود و در پرتو آن سبقت در شناخت قمان ربوبی ذکر میفرماید: {{عربی|"ما خلقالله عزوجل خلقاً افضل منی و لا اکرم علیه منی. . . لولا نحن ما خلق آدم و لاحوا و لا الجنة و لا سماء و لا ارض فکیف لانکون أفضل من الملائکه و قد سبقنا هم الی معرفة ربنا و تسبیحه و تهلیله و تقدسیه؟! لان اوّل ما خلق الله عزوجل ارواحنا فانطقنا بتوحیده و تحمیده"}}. | * آن [[حضرت]] در [[روایت]] دیگر، خود و اهلبیتش را [[افضل]] از [[ملائکه]] توصیف نموده و [[دلیل]] آن را [[سبقت]] در وجود و در پرتو آن [[سبقت]] در [[شناخت]] قمان [[ربوبی]] ذکر میفرماید: {{عربی|"ما خلقالله عزوجل خلقاً افضل منی و لا اکرم علیه منی... لولا نحن ما خلق آدم و لاحوا و لا الجنة و لا سماء و لا ارض فکیف لانکون أفضل من الملائکه و قد سبقنا هم الی معرفة ربنا و تسبیحه و تهلیله و تقدسیه؟! لان اوّل ما خلق الله عزوجل ارواحنا فانطقنا بتوحیده و تحمیده"}}. | ||
* [[امام علی]]{{ع}} نیز به مقام جانشینی [[پیامبر خاتم]] و [[ولایت]] و [[امامت]] خود- که مافوق مقام [[نبوت]] است و تبیین آن در فصلهای بعد خواهد آمد- اشاره نمود و آن را پیش از [[حضرت آدم]] وصف می-کند، {{عربی|"کنتُ وصیاً و آدم بین الماء و الطین"}}. | * [[امام علی]]{{ع}} نیز به [[مقام]] [[جانشینی]] [[پیامبر خاتم]] و [[ولایت]] و [[امامت]] خود- که مافوق [[مقام]] [[نبوت]] است و [[تبیین]] آن در فصلهای بعد خواهد آمد- اشاره نمود و آن را پیش از [[حضرت آدم]] [[وصف]] می-کند، {{عربی|"کنتُ وصیاً و آدم بین الماء و الطین"}}. | ||
* [[امام صادق]]{{ع}} در روایتی وجود [[حضرت محمد]]{{صل}} و علی {{ع}} را دو نور متحد نخستین توصیف میکند که پیش از آن دو وجودی [البته جز وجود خدا] نبود، آن دو در اصلاب طاهره نیز متحد بودند تا در صلب عبدالله (پدر پیامبر {{صل}}) و [[ابوطالب]] (پدر [[حضرت علی]]{{ع}}) متفرق شدند: | * [[امام صادق]]{{ع}} در روایتی وجود [[حضرت محمد]]{{صل}} و [[علی]]{{ع}} را دو [[نور]] [[متحد]] نخستین توصیف میکند که پیش از آن دو وجودی [البته جز وجود [[خدا]]] نبود، آن دو در اصلاب [[طاهره]] نیز [[متحد]] بودند تا در صلب [[عبدالله]] ([[پدر]] [[پیامبر]]{{صل}}) و [[ابوطالب]] ([[پدر]] [[حضرت علی]]{{ع}}) متفرق شدند: | ||
* آن حضرت وجود خودشان را اولین و آخرین خلقت الهی توصیف میکند: {{عربی|"بنا فتحالله و بنا ختم الله و نحن الأولون و نحن الاخرون . . . نحن علة الوجود"}}. | * آن [[حضرت]] وجود خودشان را اولین و آخرین [[خلقت]] [[الهی]] توصیف میکند: {{عربی|"بنا فتحالله و بنا ختم الله و نحن الأولون و نحن الاخرون... نحن علة الوجود"}}. | ||
* در روایات نبوی در منابع فر یقین نیز آمده است که حضرت آدم بعد از آفرینش خود چشمش در عرش الهی به پنج نور مشابه خود میافتد و از خداوند درباره | * در [[روایات نبوی]] در منابع فر [[یقین]] نیز آمده است که حضرت [[آدم]] بعد از [[آفرینش]] خود چشمش در [[عرش الهی]] به پنج [[نور]] مشابه خود میافتد و از [[خداوند]] درباره آنها سؤال میکند، [[خداوند]] در جواب فرمود: {{عربی|"لولاهم ما خلقتک... یا آدم هؤلاء صفوتی من خلقی، هم أنجبیهم و هم أهلکهم فاذا کان لک الیّ حاجة فبهولاء توسّل"}}. | ||
* در روایات فریقین تأکید شده است که [[اهل بیت]]{{عم}} نهتنها واسطه فیض الهی بلکه واسطه بقا و حفظ اصل هستی عالم امکان میباشد، به دیگر سخن جهان هستی از وجود امام معصوم به دلیل مزبور (امام واسطه فیض حدوثاً و بقائاً) هیچوقت تهی نخواهد ماند. | * در [[روایات]] [[فریقین]] تأکید شده است که [[اهل بیت]]{{عم}} نهتنها [[واسطه فیض الهی]] بلکه واسطه بقا و [[حفظ]] اصل هستی عالم امکان میباشد، به دیگر سخن [[جهان هستی]] از [[وجود امام معصوم]] به [[دلیل]] مزبور ([[امام]] [[واسطه فیض]] حدوثاً و بقائاً) هیچوقت تهی نخواهد ماند. | ||
* مطلب مزبور مورد تأکید و تأیید عرفان و عرفاس که از آن به قطب عالم و [[مقام ولایت]] تعبیر میکنند. | * مطلب مزبور مورد تأکید و [[تأیید]] [[عرفان]] و عرفاس که از آن به [[قطب]] عالم و [[مقام ولایت]] تعبیر میکنند. | ||
* این نکته در روایت فریقین نیز تأکید شده است. | * این نکته در [[روایت]] [[فریقین]] نیز تأکید شده است. | ||
* حضرت علی {{ع}} فرمود: بار خدایا! آری زمین خالی و تهی نمیماند از کسی که با حجت و دلیل دین خدا را برپا دارد، یا آشکار و مشهور است یا ترسان و پنهان تا حجتها و دلیلهای روشن خدا از بین نرود.<ref>«اللهم بلی لاتخلو الأرض من قائم لله بحجة امّا ظاهراً مشهوراً و امّا خائفاً مغموراً لئلا تبطل حجج الله و بیناته».</ref> | * [[حضرت علی]]{{ع}} فرمود: بار خدایا! آری [[زمین]] خالی و تهی نمیماند از کسی که با [[حجت]] و [[دلیل]] [[دین خدا]] را برپا دارد، یا [[آشکار]] و مشهور است یا ترسان و [[پنهان]] تا [[حجتها]] و دلیلهای روشن [[خدا]] از بین نرود.<ref>«اللهم بلی لاتخلو الأرض من قائم لله بحجة امّا ظاهراً مشهوراً و امّا خائفاً مغموراً لئلا تبطل حجج الله و بیناته».</ref> | ||
* ابنفضیل از [[امام رضا]]{{ع}} پرسید آیا زمین بدون امام باقی خواهد ماند؟ حضرت فرمود: نه. وی دوباره از حضرت پرسید که از [[امام صادق]]{{ع}} چنین روایت شده است که اگر زمین بدون امام باشد خداوند بر اهل زمین و یا بندگان خشم میگیرد، حضرت فرمود: لا، لا تبقی اذاً لساخت. نه، [زمین از حجت] خالی باقی نمیماند، در این صورت زمین نابود میشود. | * ابنفضیل از [[امام رضا]]{{ع}} پرسید آیا [[زمین]] بدون [[امام]] باقی خواهد ماند؟ [[حضرت]] فرمود: نه. وی دوباره از [[حضرت]] پرسید که از [[امام صادق]]{{ع}} چنین [[روایت]] شده است که اگر [[زمین]] بدون [[امام]] باشد [[خداوند]] بر [[اهل]] [[زمین]] و یا [[بندگان]] [[خشم]] میگیرد، [[حضرت]] فرمود: لا، لا تبقی اذاً لساخت. نه، [[[زمین]] از [[حجت]]] خالی باقی نمیماند، در این صورت [[زمین]] نابود میشود. | ||
* [[امام سجاد]]{{ع}} در روایتی بلند تصریح میکند خداوند با ما آسمان را از فروریختن بر زمین نگه میدارد و با ما | * [[امام سجاد]]{{ع}} در روایتی بلند تصریح میکند [[خداوند]] با ما [[آسمان]] را از فروریختن بر [[زمین]] نگه میدارد و با ما [[باران]]، [[رحمت]] و [[خروج]] ثمرات [[زمین]] تحقق مییابد: ما [[امان]] و [[حافظ]] [[اهل]] زمینیم، چنانکه [[ستارگان]] [[حافظ]] آسماناند. [[خداوند]] با ما [[آسمان]] را از فرود آمدن بر [[زمین]] و [[زمین]] را از فشار و [[اضطراب]] آوردن بر اهلش نگه میدارد. به واسطه ما [[باران]] نازل و [[رحمت]] منتشر و [[برکات]] و ثمرات [[زمین]] خارج میشود. اگر آنچه در [[زمین]] بود از ما نبود [[زمین]] [[اهل]] خود را فرو میبرد.<ref>«نحن امان اهل الأرض کما ان النجوم امان اهل السماء و نحن الذین بنا یمسک الله السماء اَن تقع علی الأرض الا باذنه و بنا یسمک باهلها و بنا یُنزِّل الغیث و ینشر الرحمة و یخرج برکات الأرض و لولا ما فی الأرض منّا لساخت الأرض بأهلها... و لم تخل الأرض – منذ خلق الله آدم- من حجة لله فیهما ظاهر مشهور او غائب مستور».</ref> | ||
* فقرات مختلف زیارت جامعه نیز در این مضمون وارد شده است. | * فقرات مختلف [[زیارت جامعه]] نیز در این مضمون وارد شده است. | ||
* [[امام صادق]] {{ع}}: {{عربی|"ان الأرض لاتخلو الا و فیها امام"}}. | * [[امام صادق]]{{ع}}: {{عربی|"ان الأرض لاتخلو الا و فیها امام"}}. | ||
* این مسئله مورد تأیید فلاسفه | * این مسئله مورد [[تأیید]] [[فلاسفه]] [[اسلامی]] نیز قرار گرفته است. | ||
* حاصل آنکه: | * حاصل آنکه: | ||
# وجود امامان در عالم امر جدید و حادث نبوده، بلکه وجود شریف نورانی آنان پیش از خلقت عالم ماده و پیش از هر وجودی متحد با وجود نورانی [[پیامبر اعظم]]{{صل}} به صورت وجودهای شریف و بلندمرتبه حاصل در مقام قرب الهی تحقق داشته است و تنها ظهورات آنان در عالم مادی در کالبد انسانی ظهور پیدا کردهاند و به تعبیری وجود | # وجود [[امامان]] در [[عالم امر]] [[جدید]] و حادث نبوده، بلکه وجود [[شریف]] [[نورانی]] آنان پیش از [[خلقت]] عالم ماده و پیش از هر وجودی [[متحد]] با وجود [[نورانی]] [[پیامبر اعظم]]{{صل}} به صورت وجودهای [[شریف]] و بلندمرتبه حاصل در [[مقام قرب الهی]] تحقق داشته است و تنها ظهورات آنان در عالم مادی در کالبد [[انسانی]] [[ظهور]] پیدا کردهاند و به تعبیری وجود آنها لازمه و ذاتی اصل [[خلقت]] عالم ممکن بوده و گفتهاند که: {{عربی|"الذاتی لا یعلل"}} ذاتی یک شیء علت نیست. | ||
# به دلیل شرافت و منزلت وجودی | # به [[دلیل]] [[شرافت]] و [[منزلت]] وجودی [[امامان]]، اصل وجود عالم امکان به وجود آنان متقوم است و وجود آن عامل حدوث و بقای دیگر وجودها میباشد و با نبود آنان عالم به نیستی مبدل میگردد. پس وجود آنان برای [[حفظ]] وجود اصل هستی امر لازم و ضروری میباشد میگیرد<ref>ر.ک. [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص ۴۸-۵۳.</ref>. | ||
==وساطت فیض== | ==[[وساطت فیض]]== | ||
*از دیگر شئون مهم [[امامت]] در عالم | *از دیگر [[شئون]] مهم [[امامت]] در [[عالم هستی]]، [[شأن]] وساطت فيض است. دراینباره، روایاتی پرشمار وجود دارد که فراوانی آنها موجب [[اطمینان]] نسبت به صدور مضمون آنها از [[معصوم]]{{ع}} میشود. در توضیح این [[شأن]] باید گفت که [[خداوند متعال]] عادتاً امور و [[افعال]] خود را براساس [[نظام]] اسباب و مسببات انجام میدهد: {{عربی|"أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلاَّ بِالْأَسْبَابِ"}}؛ چنانکه دراینباره روایاتی نیز وجود دارد.<ref>محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۶؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۳؛ ج۲، ص۴۶۷.</ref> برای توضیح این رویه میتوان چنین مثال زد: آنگاه که [[خداوند متعال]] [[اراده]] کند تا [[فرزندی]] بهنام «[[احمد]]» [[لباس]] وجود بر تن کرده، پا به عرصه هستی نهد، چنین امری زمانی محقق خواهد شد که [[پدر]] و [[مادر]] او [[ازدواج]] کرده، با [[حفظ]] دیگر شرایط و اسباب، "[[احمد]]" به [[دنیا]] خواهد آمد. چنین فرایندی در کارهای مستند به [[خداوند]] جاری است. بر پایه روایاتی که خواهد آمد، نشان داده خواهد شد که [[خداوند متعال]]، رحمتها و نعمتهای خود را نیز از مجرای وسایطی به [[بندگان]] خود میرساند که آن وسایط، همان [[بندگان]] [[برگزیده]]، یعنی [[حجتهای الهی]]، از جمله [[امامان]]{{عم}} هستند. به دیگر سخن، اصل رسیدن رحمتها و [[نعمتهای الهی]]، افزون بر داشتن شرایط طبیعیِ مربوط به خود، [[نیازمند]] واسطهای دیگر است که از آن، به [[واسطه فیض]] تعبير، و آنها را بر [[امام]]{{ع}} [[تطبیق]] میکنیم. برای نمونه، اگرچه [[نزول]] [[باران]]، از راه تراکم ابرها و دیگر شرایط جوّی محقق میشود، برای آنکه این شرایطْ عمل کرده، [[باران]] نازل شود، واسطهای دیگر (یعنی [[وجود امام]]{{ع}}) نیز لازم است. با نگاهی کلان به مجموعه [[نظام هستی]] میتوان گفت: این مجموعه که در [[حقیقت]] چیزی جز [[فیض]] [[خداوند]] نیست، قوام و دوام خود را نیز از راه وجود وسایطی به دست میآورد که در [[روایات]] بر [[حجتها]] تطبيق شده است. نکته دیگر در این بحث آن است که قلمرو [[حجت]] بودن [[حجت]] بر [[انسانها]] خلاصه نمیشود؛ بلکه [[حجت]] کسی است که بر تمام آفریدگان (اعم از [[انسان]] و غیرانسان) [[حجیت]] دارد؛ چنانکه [[پیامبر خدا]] در روایتی با عبارت {{عربی|"حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى بَرِيَّتِهِ"}}<ref>محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، الامالی، ص۳۰۶؛ علی بن محمد خزاز قمی، كفاية الاثر، ص۱۸۹-۱۸۷.</ref> به [[وصف]] [[امام علی]]{{ع}} پرداختند. [[پیامبر]]{{ع}} در روایتی دیگر آنگاه که در [[مقام]] بیان [[نام امامان]] پس از خود بودند، از [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} با عنوان {{عربی|"حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى بَرِيَّتِهِ"}} یاد کردند.<ref>علی بن محمد خزاز قمی، كفاية الاثر، ص۱۸۹.</ref> این [[حقیقت]] از سوی [[امامان]] پس از ایشان نیز تأکید شده است؛ چنانکه [[امام صادق]]{{ع}} در روایتی با همین تعبیر از [[امامان شیعه]] یاد کردند.<ref>محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۱۳.</ref> [[امام هادی]]{{ع}} نیز هنگام [[زیارت]] [[قبر]] [[پدر]] بزرگوارش، [[امام جواد]]{{ع}} فرمودند: {{عربی|"اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ... حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى"}}؛<ref>جعفر بن محمد بن قولویه، کامل الزیارات، ص۳۰۲؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لايحضره الفقیه، ج۲، ص۶۰۱.</ref> خدایا بر [[محمد بن علی]]... حجتت بر هرکسی که بر بالای زمینها و زیر [[خاک]] است، [[درود]] فرست». [[امام هادی]]{{ع}} در [[زیارت جامعه کبیره]] با فراز {{عربی|"حُجَجاً عَلَى بَرِيَّتِهِ"}}<ref>همو، من لايحضره الفقیه، ج۲، ص۶۰۹؛ محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۹۷.</ref> از شمول [[حجیت]] ### [[313]]###{{عم}}، حتی بر غیرانسانها یاد کردند.<ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]].</ref> | ||
*روایات موجود دراینباره را میتوان در دو دسته کلی ارائه کرد: | * [[روایات]] موجود دراینباره را میتوان در دو دسته کلی ارائه کرد: | ||
'''دسته اول:''' در برخی ازاینروایات، بهطور کلی بر این مسئله تأکید شده است که نبودِ امام در عالم، فروپاشی نظام هستی را در پی خواهد داشت؛ چنانکه ابوحمزه ثمالی در روایتی صحیح هنگامی که از [[امام صادق]]{{ع}} پرسید: آیا زمین بدون امام باقی میماند؟ امام فرمودند: {{عربی|"لَوْ بَقِيَتِ اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ"}}.<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۹؛ محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۴۸۸؛ علی بن حسین بن بابویه قمی، الامامة و التبصرة من الحيرة، ص۳۰؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، کمال الدين و تمام النعمة، ج۱، ص۲۰۱؛ همو، علل الشرایع، ج۱، ص۱۹۶؛ محمد بن ابراهيم نعمانی، الغيبة، ص۱۳۸.</ref> ایشان در روایتی دیگر نیز تصریح کردند که اگر لحظهای امام روی زمین نباشد، زمین آنچه در خود دارد، بیرون ریخته و آنچه که روی خود دارد، در خود فرو میبرد.<ref>محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، كمال الدين و تمام النعمة، ج۱، ص۲۰۲. این مضمون در روایتی که از چند طریق از امام رضا{{ع}} نقل شده نیز تکرار شده است (ر.ک: محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۴۸۹؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۷۲).</ref> از برخی روایات به دست میآید که روایت پیشین میان اصحاب [[ائمه]]{{عم}} شناختهشده بوده است؛ چنانکه محمد بن فضیل در روایتی صحیح، سخن ّ[[امام صادق]]{{ع}} را برای [[امام رضا]]{{ع}} نقل کرده، ایشان نیز سخن یادشده را تأیید کردند.<ref>محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۴۸۹؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۹؛ نیز ر.ک: علی بن حسین بن بابویه قمی، الامامة و التبصرة من الحيرة، ص۳۵؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۷۲؛ همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۰۲؛ محمد بن ابراهيم نعمانی، الغيبة، ص۱۳۹.</ref> گاهی نیز امامان با مفاهیمی همچون اركان الارض بر این حقیقت تأكید میکردند. چنانکه مفضلبنعمر در روایتی صحیح از [[امام صادق]]{{ع}} چنین نقل میکند که خداوند امامان را اركان زمین قرار داد تا | '''دسته اول:''' در برخی ازاینروایات، بهطور کلی بر این مسئله تأکید شده است که نبودِ [[امام]] در عالم، [[فروپاشی]] [[نظام هستی]] را در پی خواهد داشت؛ چنانکه [[ابوحمزه ثمالی]] در روایتی صحیح هنگامی که از [[امام صادق]]{{ع}} پرسید: آیا [[زمین]] بدون [[امام]] باقی میماند؟ [[امام]] فرمودند: {{عربی|"لَوْ بَقِيَتِ اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ"}}.<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۹؛ محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۴۸۸؛ علی بن حسین بن بابویه قمی، الامامة و التبصرة من الحيرة، ص۳۰؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، کمال الدين و تمام النعمة، ج۱، ص۲۰۱؛ همو، علل الشرایع، ج۱، ص۱۹۶؛ محمد بن ابراهيم نعمانی، الغيبة، ص۱۳۸.</ref> ایشان در روایتی دیگر نیز تصریح کردند که اگر لحظهای [[امام]] روی [[زمین]] نباشد، [[زمین]] آنچه در خود دارد، بیرون ریخته و آنچه که روی خود دارد، در خود فرو میبرد.<ref>محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، كمال الدين و تمام النعمة، ج۱، ص۲۰۲. این مضمون در روایتی که از چند طریق از امام رضا{{ع}} نقل شده نیز تکرار شده است (ر.ک: محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۴۸۹؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۷۲).</ref> از برخی [[روایات]] به دست میآید که [[روایت]] پیشین میان [[اصحاب]] [[ائمه]]{{عم}} شناختهشده بوده است؛ چنانکه [[محمد]] بن [[فضیل]] در روایتی صحیح، [[سخن]] ّ[[امام صادق]]{{ع}} را برای [[امام رضا]]{{ع}} [[نقل]] کرده، ایشان نیز سخن یادشده را [[تأیید]] کردند.<ref>محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۴۸۹؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۹؛ نیز ر.ک: علی بن حسین بن بابویه قمی، الامامة و التبصرة من الحيرة، ص۳۵؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۷۲؛ همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۰۲؛ محمد بن ابراهيم نعمانی، الغيبة، ص۱۳۹.</ref> گاهی نیز [[امامان]] با مفاهیمی همچون اركان الارض بر این [[حقیقت]] تأكید میکردند. چنانکه مفضلبنعمر در روایتی صحیح از [[امام صادق]]{{ع}} چنین [[نقل]] میکند که [[خداوند]] [[امامان]] را اركان [[زمین]] قرار داد تا [[زمین]]، اهلش را نلرزاند.<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۶. البته ممکن است گفته شود که مقصود از ارکان، ارکان اعتقادی و فرهنگی است، نه تکوینی. اما بهنظر میرسد چون در روایت آمده است: {{عربی|"جَعَلَهُمُ اللَّهُ أَرْكَانَ الْأَرْضِ أَنْ تَمِيدَ بِأَهْلِهَا"}}، ظهور در امر تکوینی دارد؛ چراکه بحث لرزاندن زمین مطرح شده است و دلیلی نیز برای دست برداشتن از این ظهور نداریم.</ref> از هم پاشیده شدن [[نظام هستی]]، یادآور فرارسیدن [[روز قیامت]] و آغاز ورود به مرحلهای دیگر از [[حیات]] است. ازاینرو براساس این [[روایت]]، قوام و دوام این [[نظام]]، به [[وجود امام]]{{ع}} در این [[دنیا]] وابسته است. ممکن است گفته شود که در این [[روایات]]، تنها از مفهوم [[ارض]] استفاده شده است و نمیتوان [[امام]] را [[واسطه فیض]] تمام هستی بهشمار آورد. در پاسخ باید گفت: چنانکه پیشتر اشاره شد، براساس [[روایات]]، [[امام]] بر تمام کائنات [[حجت]] است؛ بنابراین، مفهوم [[ارض]] در اینگونه [[روایات]]، کنایه از [[نظام هستی]] است. افزون بر آن، چنانکه در ادامه نیز خواهد آمد، وساطت فيض [[امام]]، در [[زمین]] و موجودات آن منحصر نیست. | ||
'''دسته دوم:''' در برخی دیگر از | '''دسته دوم:''' در برخی دیگر از [[روایات]]، مسئله [[واسطه فیض]] بودن [[امامان]]{{عم}} از حالت [[اجمال]] خارج شده، جزئیات این مسئله نیز بیان میشود. این [[روایات]] نیز پرشمارند. براساس [[نقل]] [[کتاب]] [[تفسیر]] [[فرات]] [[کوفی]] (که از قدیمیترین منابع تفسیری [[شیعه]] بهشمار میآید) [[ابوذر غفاری]] از [[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]]{{صل}} [[نقل]] کرد که فرمودند: "بهواسطه ماست که [[دعا]] [[مستجاب]]، و [[بلا]] دفع، و [[باران]] از [[آسمان]] نازل میشود.<ref>فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص۲۵۸.</ref> [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} در سخنی دیگر به [[امام علی]]{{ع}} همین مطلب را بیان کردند.<ref>{{عربی|"اَلْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِكَ بِهِمْ تُسْقَى أُمَّتِي الْغَيْثَ وَ بِهِمْ يُسْتَجَابُ دُعَاؤُهُمْ وَ بِهِمْ يَصْرِفُ اللَّهُ عَنْهُمُ الْبَلاَءَ وَ بِهِمْ تَنْزِلُ الرَّحْمَةُ مِنَ السَّمَاءِ"}} محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۰۶ و ۲۰۷؛ همو، الامالی، ص۴۰۱).</ref> [[امام باقر]]{{ع}} سخنی از [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} [[نقل]] کردند که ایشان افزون بر موارد یادشده، [[امامان]] را واسطه در [[رزق]] و نیز [[آبادانی]] [[شهرها]] و نیز کسانی دانستند که [[خداوند]] بهواسطه آنها به [[گنهکاران]] مهلت میدهد.<ref>همو، علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۴. این مضمون در روایتی دیگر نیز تکرار شده است. (همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۵۹ و ۲۶۰).</ref> پس از [[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]]{{صل}}، این آموزه در سخنان [[امام علی]]{{ع}}،<ref>{{عربی|"بِنَا فَتَحَ اللَّهُ وَ بِنَا يَخْتِمُ وَ بِنَا يَمْحُوا اللّٰهُ مٰا يَشٰاءُ وَ [بِنَا] يُثْبِتُ وَ بِنَا يُنَزِّلُ الْغَيْثَ"}} (فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص۳۶۷ و نیز ر.ک: حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول{{صل}}، ص۱۱۵؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، الخصال، ج۲، ص۶۲۶).</ref> [[امام باقر]]،<ref>محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۶۲ و ۶۳؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، کمال الدين و تمام النعمة، ج۱، ص۲۰۵ و ۲۰۶.</ref> [[امام صادق]]،<ref>{{عربی|"وَ تَسْتَهِلُّ بِنُورِهِمُ الْبِلاَدُ وَ يَنْمُو بِبَرَكَتِهِمُ التِّلاَدُ جَعَلَهُمُ اللَّهُ حَيَاةً لِلْأَنَامِ..."}}. این روایت، صحیح است (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۴).</ref> [[امام رضا]]<ref>این روایت صحیح است. محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۵۶.</ref> و [[امام هادی]]{{عم}}<ref>همو، من لايحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۰-۶۱۳؛ همو، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۷۲-۲۷۴.</ref> نیز تکرار شده که البته گاهی با جزئیات بیشتری نیز بیان شده است. برای نمونه، [[امام سجاد]]{{ع}} در بیانی جامع فرمودند: "ما کسانی هستیم که [[خداوند]] بهواسطه ما نمیگذارد که [[آسمان]] بر [[زمین]] بیفتد؛ مگر به [[اذن]] خودش، و بهواسطه ماست که ابرها باریده و [[رحمت]] نشر داده شده و [[برکات]] [[زمین]] خارج میشود و اگر ما روی [[زمین]] نبودیم، [[زمین]] [[اهل]] خود را در خود فرو میبرد".<ref>همو، الامالی، ص۱۸۶؛ همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۰۲؛ احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۱۷.</ref> از آنچه [[گذشت]] میتوان بدین نتیجه رسید که [[امام]]{{ع}} [[واسطه فیض]] [[خداوند]] است؛ بدین معنا که اولاً، بهدلیل [[شرافت]] و بزرگی [[امام]]{{ع}} است که [[خداوند]] از مجرای وجود او [[نعمتها]] و رحمتهای خود را بر [[بندگان]] نازل میکند؛ ثانياً، قوام و دوام این عالم به [[وجود امام]]{{ع}} وابسته است.<ref>با توجه به همین نکته است که میتوان گفت یکی از ضرورتهای وجود امام در جامعه آن است که نبودِ او موجب فروپاشی نظام آفرینش خواهد شد. ازهمینروست که امام اگرچه از دیدگان غایب باشد، وجودش ضروری است. این نکته پاسخگوی برخی شبهاتی است که در مسئله غیبت [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} از دیرباز از جانب برخی اهل سنت مبنی بر بیفایده بودن وجود امام غایب مطرح شده است. برای نمونه، ر.ک: احمد بن عبدالحليم بن تيمية حرانی، منهاج السنة النبوية، ج۳، ص۳۷۸؛ مسعود بن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۰.</ref>.<ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]].</ref> | ||
*تاکنون اثبات کردیم که امام{{ع}} واسطه فیض است؛ اما چیستی این وساطت نیز باید تبیین شود. به نظر میرسد چند تصویر از آموزه فيض ارائهشدنی است: | *تاکنون [[اثبات]] کردیم که [[امام]]{{ع}} [[واسطه فیض]] است؛ اما چیستی این وساطت نیز باید [[تبیین]] شود. به نظر میرسد چند تصویر از آموزه فيض ارائهشدنی است: | ||
#وجود فیزیکی و عنصری امام{{ع}} در این عالم موجب نزول بركات و بهطور کلی قوام آسمانها و زمین است؛ اما بدین صورت که خود وی نقشی دراینباره ندارد. برای نمونه میتوان این فرض را به این مسئله تشبیه کرد که لولههای منازل که آب از آنها جاری میشود، بهگونهای هستند که فقط نقش وساطت صِرف را دارند؛ بدین معنا که کسی باید شیر آب را باز کند تا آب به دست ما برسد. به دیگر سخن، لولهها آبدهنده نیستند؛ بلکه تنها یک مجرا هستند. مثال دیگر آنکه، فرض بگیریم در خانهای ده نفر وجود دارند که یکی از آنها برای ما بسیار بزرگ و محترم است و ما به دلیل وجود او به دیگران نیز غذا میدهیم؛ بیآنکه خود او چیزی از ما خواسته باشد؛ | #وجود فیزیکی و عنصری [[امام]]{{ع}} در این عالم موجب [[نزول]] بركات و بهطور کلی قوام [[آسمانها]] و [[زمین]] است؛ اما بدین صورت که خود وی نقشی دراینباره ندارد. برای نمونه میتوان این فرض را به این مسئله [[تشبیه]] کرد که لولههای منازل که [[آب]] از آنها جاری میشود، بهگونهای هستند که فقط نقش وساطت صِرف را دارند؛ بدین معنا که کسی باید شیر [[آب]] را باز کند تا [[آب]] به دست ما برسد. به دیگر سخن، لولهها آبدهنده نیستند؛ بلکه تنها یک مجرا هستند. مثال دیگر آنکه، فرض بگیریم در خانهای ده نفر وجود دارند که یکی از آنها برای ما بسیار بزرگ و محترم است و ما به [[دلیل]] وجود او به دیگران نیز [[غذا]] میدهیم؛ بیآنکه خود او چیزی از ما خواسته باشد؛ | ||
#وجود نوری [[ائمه]]{{عم}} که نخستین آفریدههای هستی هستند بهگونهای است که پایداری عالم و نزول فيض به عالم به وجود آنها وابسته است؛ | #وجود نوری [[ائمه]]{{عم}} که نخستین آفریدههای هستی هستند بهگونهای است که [[پایداری]] عالم و [[نزول]] فيض به عالم به وجود آنها وابسته است؛ | ||
#امام{{ع}} از خداوند متعال درخواستی کرده و در پی آن، نزول فيض جریان مییابد. براساس این تصویر، افزون بر وجود | # [[امام]]{{ع}} از [[خداوند متعال]] درخواستی کرده و در پی آن، [[نزول]] فيض جریان مییابد. براساس این تصویر، افزون بر [[وجود امام]]، درخواست او نیز برای رسیدن فيض به [[بندگان]] اثرگذار است؛ | ||
#امام{{ع}} به اذن خداوند و بهگونه طولی در حال رتق و فتق امور است. در حقیقت وقتی گفته میشود بنا يرزق | # [[امام]]{{ع}} به [[اذن خداوند]] و بهگونه طولی در حال رتق و فتق امور است. در [[حقیقت]] وقتی گفته میشود بنا يرزق [[الله]]، بیان توحیدگونه آن است که نحن نرزق بإذن [[الله]]. روشن است که اسنادهایی از این دست با [[ادبیات]] [[قرآنی]] و [[روایی]] مخالف نیست؛ اما این همان فرضی است که پیشتر، از آن بهنام تفويض مطلق نام بردیم و [[اثبات]] کردیم که دلیلی بر آن وجود ندارد. بهنظر میرسد فرض دوم و چهارم از محل بحث خارج است؛ زیرا فرض دوم با تعابیری همچون بنا ينزل الغيث و... ناسازگار است؛ چراکه تعبير بنا که خطاب به [[مردم]] بیان شده است، چیزی جز وجود کنونی [[امام]] در عرصه دنیای مادی نیست و نمیتوان مقصود از آن را وجود نوری [[امامان]]{{عم}} دانست. به دیگر بیان، اینکه [[امام]] به [[مردم]] بفرماید: "به واسطه ماست که [[باران]] نازل میشود" و مقصود او غیر از وجود کنونیاش در [[دنیا]] باشد، خلاف ظاهر است. فرض چهارم نیز که همان آموزه تفويض مطلق است پیشتر، از آن سخن به میان آمد. ظاهر روایاتی که با عباراتی همچون {{عربی|لولا الحجة...}} يا {{عربی|بنا ينزل الغيث، بنا يرزق الله...}} آغاز میشود، از [[پذیرش]] این معنا که [[خداوند متعال]] کار عالم را به ایشان واگذار کرده تا آنها بهطور طولی به اداره عالم بپردازند، به دور است و آنچه در نگاه نخست به [[ذهن]] متبادر میشود، همان فرض اول یا سوم است. ازاینرو تنها فرض اول و سوم باقی میماند. مشکلی که فرض سوم دارد، آن است که باید [[امام]] را همواره در حال درخواست برای [[نزول]] [[رزق]]، [[خلق]] و... دانست که امری بعید مینماید. اگر هم بُعدی نداشته باشد، تنها روایتی که نگارنده برای [[تأیید]] آن یافته، توقیعی است که از سوی [[امام عصر]]{{ع}} درباره مسئله [[تفویض]] صادر شده است. آن [[حضرت]] فرمودند: «اما [[امامان]]{{عم}}؛ پس آنها از [[خداوند]] درخواست میکنند. پس [[خداوند]] میآفریند و روزی میدهد؛ برای پاسخ به درخواست آنها و [[بزرگداشت]] [[حق]] آنها».<ref>{{عربی|"وَ أَمَّا الْأَئِمَّةُ{{عم}} فَإِنَّهُمْ يَسْأَلُونَ اللَّهَ تَعَالَى فَيَخْلُقُ وَ يَسْأَلُونَهُ فَيَرْزُقُ إِيجَاباً لِمَسْأَلَتِهِمْ وَ إِعْظَاماً لِحَقِّهِمْ"}} (محمد بن حسن طوسی، الغيبة، ص۲۹۴؛ احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۴۷۱).</ref> این [[روایت]] به وسيله على بن [[احمد]] دلّال [[قمی]] برای نخستین بار در کتاب الغيبة [[شیخ طوسی]] آمده و خود [[راوی]] یادشده به لحاظ رجالی مهمل است. افزون بر آن، به لحاظ دلالت نیز میتوان گفت که معنای [[روایت]]، با مسئله وساطت فيض بهگونه اول منافاتی ندارد؛ بدین بیان که ایشان در موارد جزئی برای افرادی خاص نیز [[دعا]] کرده و [[خداوند]] به [[برکت]] دعای ایشان، به کسی روزی ویژهای [[عنایت]] کند. چنانکه در [[روایات]] پرشماری نیز [[آموزش]] داده میشود که [[انسانها]] در دعاهای خود، [[امامان]] را واسطه قرار دهند تا [[خداوند متعال]] دعای آنها را [[مستجاب]] کند؛ چنانکه [[امام صادق]]{{ع}} در روایتی صحیح فرمودند: {{عربی|"لاَ يَزَالُ الدُّعَاءُ مَحْجُوباً حَتَّى يُصَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ"}}.<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۴۹۱. این روایت در برخی منابع از رسول خدا{{صل}} نقل شده است (ر.ک: علی بن محمد خزاز قمی، كفاية الاثر، ص۳۹).</ref> یا آنکه گفته میشود هنگام رفتن به [[زیارت]] [[معصومان]]{{عم}} به ایشان [[متوسل]] شده، [[دعا]] کنید تا [[خداوند]] به [[برکت]] ایشان حاجتتان را برآورده سازد. بنابر آنچه [[گذشت]]، به نظر میرسد تصویر صحیح از [[وساطت فیض]]، همان است که وجود عنصری [[امام]]{{ع}} موجب [[پایداری]] عالم شده است و به واسطه وجود ایشان، [[خداوند]] به [[بندگان]] روزی داده، [[فیض]] خود را به موجودات هستی ارزانی میدارد. اینک پرسشی که پیش روی ماست آن است که آیا [[شأن]] وساطت فيض در انحصار [[امامان شیعه]] است؟ اگر چنین است، پیش از ایشان، این عالم از مجرای چه کسانی باقی مانده است؟ به دیگر سخن، [[امامان شیعه]] (یعنی وجود [[دنیوی]] آنها) در دوره زمانی خاصی در این [[دنیا]] حضور داشتهاند؛ درحالیکه [[دنیا]] و [[نظام هستی]] پیش از آنها نیز وجود داشته است. بنابراین چگونه میتوان پذیرفت که وجود [[امامان]]{{عم}} موجب [[حفظ]] و [[پایداری]] عالم است؟ با مراجعه به [[روایات]]، این [[پرسش]] نیز چنین پاسخ داده میشود که اولاً، در هر دوران در [[نظام هستی]]، [[امام]] و حجتی وجود دارد و عالم هیچگاه از [[امام]] و [[حجت]] خالی نیست؛ و ثانياً، در هر دوره، آن حجتْ [[واسطه فیض]] [[خداوند]] برای [[حفظ]] دنیاست. دراینباره از [[امام حسن عسکری]]{{ع}} چنین [[نقل]] شده است: "همانا [[خداوند]] تبارک و تعالی از زمانی که [[حضرت آدم]]{{ع}} را آفرید، تا [[روز قیامت]]، [[زمین]] را از [[حجت]] خود بر [[مردم]] خالی نگذاشته است و به [[وسیله]] او [[بلا]] را از [[اهل]] [[زمین]] دفع، و [[باران]] را نازل، و [[برکات]] [[زمین]] را خارج میکند".<ref>{{عربی|"إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يُخَلِّ الْأَرْضَ مُنْذُ خَلَقَ آدَمَ{{ع}} وَ لاَ يُخَلِّيهَا إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ بِهِ يَدْفَعُ الْبَلاَءَ عَنْ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ بِهِ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِهِ يُخْرِجُ بَرَكَاتِ الْأَرْضِ"}} (محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، کمال الدین، ج۲، ص۳۸۴). گفتنی است تمام افراد در سلسله سند این حدیث، موثقاند؛ جز علی بن عبدالله وراق که از مشایخ صدوق است؛ اما درباره او توثیقی وارد نشده است.</ref> [[ابوحمزه]] نیز در روایتی صحیح از [[امام صادق]]{{ع}} پرسید که آیا [[زمین]] بدون [[امام]] باقی میماند؟ [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: {{عربی|"لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ"}}.<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۹.</ref> بنابراین [[نظام هستی]] هیچگاه از [[امام]] خالی نیست و اگر لحظهای بدون [[امام]] باشد، در هم فرو میریزد؛ چنانکه [[امام باقر]]{{ع}} نیز فرمودند: "اگر [[امام]] لحظهای از [[زمین]] برداشته شود، [[زمین]] [[اهل]] خود را مضطرب ساخته، مواج میکند؛ همانگونه که دریا [[اهل]] خود را چنین میکند".<ref>همان.</ref> تعبیر موجود در [[حدیث]] (يعنی لماجت بأهلها) کنایه از بینظمی در [[نظام آفرینش]] است. در [[حقیقت]] [[وجود امام]] موجب [[امنیت]] و [[نظم]] در [[نظام هستی]] است. با توجه به آنچه گفته شد، روشن میشود که همواره در عالم، امامانی وجود دارد که [[واسطه فیض]] خداوندند. پس از [[وفات]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} نیز این [[شأن]] در هر دوره در [[اختیار]] یک [[امام]] بوده است.<ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]].</ref> | ||
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ ۱۸ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۹:۴۷
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث مقام معصوم و مرتبط با مدخل وساطت در فیض الهی است. مدخلهای وابسته به این بحث:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل وساطت در فیض الهی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
از جمله مقامات امامان معصوم(ع) مقام واسطه فیض الهی که در زیارت جامعه کبیره با عبارت "مَسَاكِنِ بَرَكَةِ اللَّهِ" آمده است.
واژهشناسی لغوی
مقام واسطه فیض الهی در زیارت جامعه کبیره
- از منظر عرفان و حکمت متعالیه میتوان فلسفه دیگری برای امامت ترسیم کرد که از تأمل در روایات به دست میآید که اشاره میشود:
- در فلسفه ثابت شده است که هر وجود مادی وجود مُثُلی و برزخی و نیز وجود عقلی داشته است و در واقع وجود مادی هر شیء قبلاً سابقهای در عالم مُثُل و پیش از آن در عالم تجرد- البتّه به قید بساطت- داشته که با آماده شدن شرایط مادی لازم از عالم بالا نازل شده است. فلسفه وجود نخستین را «عقل اول» مینامد که مستقیماً آفریده آفریدگار متعال است و آفریدههای بعد از این طریق پا به عرصه وجود میگذارند. این بحث در فلسفه در مبحث «قاعده الواحد» قابل مطالعه است.
- تحلیل و اثبات دیدگاه فوق (امامان واسطه فیض الهی) از منظر روایات مجالی به انکار مخالف باقی نمیگذارد، قسمتی از روایات را اینجا تقدیم و برخی دیگر را در ذیل نقد شبهه ادعای برتری امامان شیعه بر پیامبران در فصل بعدی واگذار میکنیم.
- در روایات تأکید شده است که مخلوق نخستین الهی وجود نورانی حضرت محمّد(ص) به همراه وجود نورانی اهلالبیت (چهارده معصوم) میباشد که انوار نورانی امامان شیعه و حضرت زهرا(س) با وجود نورانی پیامبر اعظم(ص) متحقق و متحد بودند و فیض الهی در ادامه و استمرار خود از طریق وجود نورانی آن بزرگواران به دیگران منتقل میشد. از اینرو پیامبر اسلام(ص) خود را پیامبر نخستین توصیف نمود که در آن وقت هنوز بر کالبد مادی حضرت آدم روح قدسی دمیده نشده بود.
- کنتُ نبیّاً و آدم بین الروح و الجسد.
- کنتُ أنا و علیّ بین یدی الله عزوجل قبل أن یخلق آدم...
- پیامبر اسلام(ص) خطاب به حضرت علی(ع) فرمود: "أنت منی و انا منک. انت کروحی من جسدی انت منی کالضوء من الضوء".
- پیامبر(ص) فرمود: "بُعث علیّ مع کل نبی سرّاً و معی جهراً".
- در یک روایت صحیح اهل سنت پیامبر(ص) فرمود: "کنتُ أنا و علیّ بن ابیطالب نوراً بین یدی الله تعالی قبل ان یخلق آدم باربعة آلاف عام. فلمّا خلق آدم قسّم ذلک النور قسمین: فجزء انا و جزء علیّ".
- پیامبر(ص) در روایتی در پاسخ جابربنعبدالله انصاری از تولد حضرت علی(ع) فرمود: "ان الله تبارک و تعالی خلق علیّاً من نوری و خلقنی من نوره و کلانا من نور واحد".
- مشابه همین روایات از پیامبر اسلام(ص) در منابع فریقین متعدد نقل و گزارش شده است.
- آن حضرت در روایت دیگر، خود و اهلبیتش را افضل از ملائکه توصیف نموده و دلیل آن را سبقت در وجود و در پرتو آن سبقت در شناخت قمان ربوبی ذکر میفرماید: "ما خلقالله عزوجل خلقاً افضل منی و لا اکرم علیه منی... لولا نحن ما خلق آدم و لاحوا و لا الجنة و لا سماء و لا ارض فکیف لانکون أفضل من الملائکه و قد سبقنا هم الی معرفة ربنا و تسبیحه و تهلیله و تقدسیه؟! لان اوّل ما خلق الله عزوجل ارواحنا فانطقنا بتوحیده و تحمیده".
- امام علی(ع) نیز به مقام جانشینی پیامبر خاتم و ولایت و امامت خود- که مافوق مقام نبوت است و تبیین آن در فصلهای بعد خواهد آمد- اشاره نمود و آن را پیش از حضرت آدم وصف می-کند، "کنتُ وصیاً و آدم بین الماء و الطین".
- امام صادق(ع) در روایتی وجود حضرت محمد(ص) و علی(ع) را دو نور متحد نخستین توصیف میکند که پیش از آن دو وجودی [البته جز وجود خدا] نبود، آن دو در اصلاب طاهره نیز متحد بودند تا در صلب عبدالله (پدر پیامبر(ص)) و ابوطالب (پدر حضرت علی(ع)) متفرق شدند:
- آن حضرت وجود خودشان را اولین و آخرین خلقت الهی توصیف میکند: "بنا فتحالله و بنا ختم الله و نحن الأولون و نحن الاخرون... نحن علة الوجود".
- در روایات نبوی در منابع فر یقین نیز آمده است که حضرت آدم بعد از آفرینش خود چشمش در عرش الهی به پنج نور مشابه خود میافتد و از خداوند درباره آنها سؤال میکند، خداوند در جواب فرمود: "لولاهم ما خلقتک... یا آدم هؤلاء صفوتی من خلقی، هم أنجبیهم و هم أهلکهم فاذا کان لک الیّ حاجة فبهولاء توسّل".
- در روایات فریقین تأکید شده است که اهل بیت(ع) نهتنها واسطه فیض الهی بلکه واسطه بقا و حفظ اصل هستی عالم امکان میباشد، به دیگر سخن جهان هستی از وجود امام معصوم به دلیل مزبور (امام واسطه فیض حدوثاً و بقائاً) هیچوقت تهی نخواهد ماند.
- مطلب مزبور مورد تأکید و تأیید عرفان و عرفاس که از آن به قطب عالم و مقام ولایت تعبیر میکنند.
- این نکته در روایت فریقین نیز تأکید شده است.
- حضرت علی(ع) فرمود: بار خدایا! آری زمین خالی و تهی نمیماند از کسی که با حجت و دلیل دین خدا را برپا دارد، یا آشکار و مشهور است یا ترسان و پنهان تا حجتها و دلیلهای روشن خدا از بین نرود.[۱]
- ابنفضیل از امام رضا(ع) پرسید آیا زمین بدون امام باقی خواهد ماند؟ حضرت فرمود: نه. وی دوباره از حضرت پرسید که از امام صادق(ع) چنین روایت شده است که اگر زمین بدون امام باشد خداوند بر اهل زمین و یا بندگان خشم میگیرد، حضرت فرمود: لا، لا تبقی اذاً لساخت. نه، [[[زمین]] از حجت] خالی باقی نمیماند، در این صورت زمین نابود میشود.
- امام سجاد(ع) در روایتی بلند تصریح میکند خداوند با ما آسمان را از فروریختن بر زمین نگه میدارد و با ما باران، رحمت و خروج ثمرات زمین تحقق مییابد: ما امان و حافظ اهل زمینیم، چنانکه ستارگان حافظ آسماناند. خداوند با ما آسمان را از فرود آمدن بر زمین و زمین را از فشار و اضطراب آوردن بر اهلش نگه میدارد. به واسطه ما باران نازل و رحمت منتشر و برکات و ثمرات زمین خارج میشود. اگر آنچه در زمین بود از ما نبود زمین اهل خود را فرو میبرد.[۲]
- فقرات مختلف زیارت جامعه نیز در این مضمون وارد شده است.
- امام صادق(ع): "ان الأرض لاتخلو الا و فیها امام".
- این مسئله مورد تأیید فلاسفه اسلامی نیز قرار گرفته است.
- حاصل آنکه:
- وجود امامان در عالم امر جدید و حادث نبوده، بلکه وجود شریف نورانی آنان پیش از خلقت عالم ماده و پیش از هر وجودی متحد با وجود نورانی پیامبر اعظم(ص) به صورت وجودهای شریف و بلندمرتبه حاصل در مقام قرب الهی تحقق داشته است و تنها ظهورات آنان در عالم مادی در کالبد انسانی ظهور پیدا کردهاند و به تعبیری وجود آنها لازمه و ذاتی اصل خلقت عالم ممکن بوده و گفتهاند که: "الذاتی لا یعلل" ذاتی یک شیء علت نیست.
- به دلیل شرافت و منزلت وجودی امامان، اصل وجود عالم امکان به وجود آنان متقوم است و وجود آن عامل حدوث و بقای دیگر وجودها میباشد و با نبود آنان عالم به نیستی مبدل میگردد. پس وجود آنان برای حفظ وجود اصل هستی امر لازم و ضروری میباشد میگیرد[۳].
وساطت فیض
- از دیگر شئون مهم امامت در عالم هستی، شأن وساطت فيض است. دراینباره، روایاتی پرشمار وجود دارد که فراوانی آنها موجب اطمینان نسبت به صدور مضمون آنها از معصوم(ع) میشود. در توضیح این شأن باید گفت که خداوند متعال عادتاً امور و افعال خود را براساس نظام اسباب و مسببات انجام میدهد: "أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلاَّ بِالْأَسْبَابِ"؛ چنانکه دراینباره روایاتی نیز وجود دارد.[۴] برای توضیح این رویه میتوان چنین مثال زد: آنگاه که خداوند متعال اراده کند تا فرزندی بهنام «احمد» لباس وجود بر تن کرده، پا به عرصه هستی نهد، چنین امری زمانی محقق خواهد شد که پدر و مادر او ازدواج کرده، با حفظ دیگر شرایط و اسباب، "احمد" به دنیا خواهد آمد. چنین فرایندی در کارهای مستند به خداوند جاری است. بر پایه روایاتی که خواهد آمد، نشان داده خواهد شد که خداوند متعال، رحمتها و نعمتهای خود را نیز از مجرای وسایطی به بندگان خود میرساند که آن وسایط، همان بندگان برگزیده، یعنی حجتهای الهی، از جمله امامان(ع) هستند. به دیگر سخن، اصل رسیدن رحمتها و نعمتهای الهی، افزون بر داشتن شرایط طبیعیِ مربوط به خود، نیازمند واسطهای دیگر است که از آن، به واسطه فیض تعبير، و آنها را بر امام(ع) تطبیق میکنیم. برای نمونه، اگرچه نزول باران، از راه تراکم ابرها و دیگر شرایط جوّی محقق میشود، برای آنکه این شرایطْ عمل کرده، باران نازل شود، واسطهای دیگر (یعنی وجود امام(ع)) نیز لازم است. با نگاهی کلان به مجموعه نظام هستی میتوان گفت: این مجموعه که در حقیقت چیزی جز فیض خداوند نیست، قوام و دوام خود را نیز از راه وجود وسایطی به دست میآورد که در روایات بر حجتها تطبيق شده است. نکته دیگر در این بحث آن است که قلمرو حجت بودن حجت بر انسانها خلاصه نمیشود؛ بلکه حجت کسی است که بر تمام آفریدگان (اعم از انسان و غیرانسان) حجیت دارد؛ چنانکه پیامبر خدا در روایتی با عبارت "حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى بَرِيَّتِهِ"[۵] به وصف امام علی(ع) پرداختند. پیامبر(ع) در روایتی دیگر آنگاه که در مقام بیان نام امامان پس از خود بودند، از حضرت مهدی(ع) با عنوان "حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى بَرِيَّتِهِ" یاد کردند.[۶] این حقیقت از سوی امامان پس از ایشان نیز تأکید شده است؛ چنانکه امام صادق(ع) در روایتی با همین تعبیر از امامان شیعه یاد کردند.[۷] امام هادی(ع) نیز هنگام زیارت قبر پدر بزرگوارش، امام جواد(ع) فرمودند: "اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ... حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى"؛[۸] خدایا بر محمد بن علی... حجتت بر هرکسی که بر بالای زمینها و زیر خاک است، درود فرست». امام هادی(ع) در زیارت جامعه کبیره با فراز "حُجَجاً عَلَى بَرِيَّتِهِ"[۹] از شمول حجیت ### 313###(ع)، حتی بر غیرانسانها یاد کردند.[۱۰]
- روایات موجود دراینباره را میتوان در دو دسته کلی ارائه کرد:
دسته اول: در برخی ازاینروایات، بهطور کلی بر این مسئله تأکید شده است که نبودِ امام در عالم، فروپاشی نظام هستی را در پی خواهد داشت؛ چنانکه ابوحمزه ثمالی در روایتی صحیح هنگامی که از امام صادق(ع) پرسید: آیا زمین بدون امام باقی میماند؟ امام فرمودند: "لَوْ بَقِيَتِ اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ".[۱۱] ایشان در روایتی دیگر نیز تصریح کردند که اگر لحظهای امام روی زمین نباشد، زمین آنچه در خود دارد، بیرون ریخته و آنچه که روی خود دارد، در خود فرو میبرد.[۱۲] از برخی روایات به دست میآید که روایت پیشین میان اصحاب ائمه(ع) شناختهشده بوده است؛ چنانکه محمد بن فضیل در روایتی صحیح، سخن ّامام صادق(ع) را برای امام رضا(ع) نقل کرده، ایشان نیز سخن یادشده را تأیید کردند.[۱۳] گاهی نیز امامان با مفاهیمی همچون اركان الارض بر این حقیقت تأكید میکردند. چنانکه مفضلبنعمر در روایتی صحیح از امام صادق(ع) چنین نقل میکند که خداوند امامان را اركان زمین قرار داد تا زمین، اهلش را نلرزاند.[۱۴] از هم پاشیده شدن نظام هستی، یادآور فرارسیدن روز قیامت و آغاز ورود به مرحلهای دیگر از حیات است. ازاینرو براساس این روایت، قوام و دوام این نظام، به وجود امام(ع) در این دنیا وابسته است. ممکن است گفته شود که در این روایات، تنها از مفهوم ارض استفاده شده است و نمیتوان امام را واسطه فیض تمام هستی بهشمار آورد. در پاسخ باید گفت: چنانکه پیشتر اشاره شد، براساس روایات، امام بر تمام کائنات حجت است؛ بنابراین، مفهوم ارض در اینگونه روایات، کنایه از نظام هستی است. افزون بر آن، چنانکه در ادامه نیز خواهد آمد، وساطت فيض امام، در زمین و موجودات آن منحصر نیست.
دسته دوم: در برخی دیگر از روایات، مسئله واسطه فیض بودن امامان(ع) از حالت اجمال خارج شده، جزئیات این مسئله نیز بیان میشود. این روایات نیز پرشمارند. براساس نقل کتاب تفسیر فرات کوفی (که از قدیمیترین منابع تفسیری شیعه بهشمار میآید) ابوذر غفاری از رسول گرامی اسلام(ص) نقل کرد که فرمودند: "بهواسطه ماست که دعا مستجاب، و بلا دفع، و باران از آسمان نازل میشود.[۱۵] پیامبر خدا(ص) در سخنی دیگر به امام علی(ع) همین مطلب را بیان کردند.[۱۶] امام باقر(ع) سخنی از رسول گرامی اسلام(ص) نقل کردند که ایشان افزون بر موارد یادشده، امامان را واسطه در رزق و نیز آبادانی شهرها و نیز کسانی دانستند که خداوند بهواسطه آنها به گنهکاران مهلت میدهد.[۱۷] پس از رسول گرامی اسلام(ص)، این آموزه در سخنان امام علی(ع)،[۱۸] امام باقر،[۱۹] امام صادق،[۲۰] امام رضا[۲۱] و امام هادی(ع)[۲۲] نیز تکرار شده که البته گاهی با جزئیات بیشتری نیز بیان شده است. برای نمونه، امام سجاد(ع) در بیانی جامع فرمودند: "ما کسانی هستیم که خداوند بهواسطه ما نمیگذارد که آسمان بر زمین بیفتد؛ مگر به اذن خودش، و بهواسطه ماست که ابرها باریده و رحمت نشر داده شده و برکات زمین خارج میشود و اگر ما روی زمین نبودیم، زمین اهل خود را در خود فرو میبرد".[۲۳] از آنچه گذشت میتوان بدین نتیجه رسید که امام(ع) واسطه فیض خداوند است؛ بدین معنا که اولاً، بهدلیل شرافت و بزرگی امام(ع) است که خداوند از مجرای وجود او نعمتها و رحمتهای خود را بر بندگان نازل میکند؛ ثانياً، قوام و دوام این عالم به وجود امام(ع) وابسته است.[۲۴].[۲۵]
- تاکنون اثبات کردیم که امام(ع) واسطه فیض است؛ اما چیستی این وساطت نیز باید تبیین شود. به نظر میرسد چند تصویر از آموزه فيض ارائهشدنی است:
- وجود فیزیکی و عنصری امام(ع) در این عالم موجب نزول بركات و بهطور کلی قوام آسمانها و زمین است؛ اما بدین صورت که خود وی نقشی دراینباره ندارد. برای نمونه میتوان این فرض را به این مسئله تشبیه کرد که لولههای منازل که آب از آنها جاری میشود، بهگونهای هستند که فقط نقش وساطت صِرف را دارند؛ بدین معنا که کسی باید شیر آب را باز کند تا آب به دست ما برسد. به دیگر سخن، لولهها آبدهنده نیستند؛ بلکه تنها یک مجرا هستند. مثال دیگر آنکه، فرض بگیریم در خانهای ده نفر وجود دارند که یکی از آنها برای ما بسیار بزرگ و محترم است و ما به دلیل وجود او به دیگران نیز غذا میدهیم؛ بیآنکه خود او چیزی از ما خواسته باشد؛
- وجود نوری ائمه(ع) که نخستین آفریدههای هستی هستند بهگونهای است که پایداری عالم و نزول فيض به عالم به وجود آنها وابسته است؛
- امام(ع) از خداوند متعال درخواستی کرده و در پی آن، نزول فيض جریان مییابد. براساس این تصویر، افزون بر وجود امام، درخواست او نیز برای رسیدن فيض به بندگان اثرگذار است؛
- امام(ع) به اذن خداوند و بهگونه طولی در حال رتق و فتق امور است. در حقیقت وقتی گفته میشود بنا يرزق الله، بیان توحیدگونه آن است که نحن نرزق بإذن الله. روشن است که اسنادهایی از این دست با ادبیات قرآنی و روایی مخالف نیست؛ اما این همان فرضی است که پیشتر، از آن بهنام تفويض مطلق نام بردیم و اثبات کردیم که دلیلی بر آن وجود ندارد. بهنظر میرسد فرض دوم و چهارم از محل بحث خارج است؛ زیرا فرض دوم با تعابیری همچون بنا ينزل الغيث و... ناسازگار است؛ چراکه تعبير بنا که خطاب به مردم بیان شده است، چیزی جز وجود کنونی امام در عرصه دنیای مادی نیست و نمیتوان مقصود از آن را وجود نوری امامان(ع) دانست. به دیگر بیان، اینکه امام به مردم بفرماید: "به واسطه ماست که باران نازل میشود" و مقصود او غیر از وجود کنونیاش در دنیا باشد، خلاف ظاهر است. فرض چهارم نیز که همان آموزه تفويض مطلق است پیشتر، از آن سخن به میان آمد. ظاهر روایاتی که با عباراتی همچون لولا الحجة... يا بنا ينزل الغيث، بنا يرزق الله... آغاز میشود، از پذیرش این معنا که خداوند متعال کار عالم را به ایشان واگذار کرده تا آنها بهطور طولی به اداره عالم بپردازند، به دور است و آنچه در نگاه نخست به ذهن متبادر میشود، همان فرض اول یا سوم است. ازاینرو تنها فرض اول و سوم باقی میماند. مشکلی که فرض سوم دارد، آن است که باید امام را همواره در حال درخواست برای نزول رزق، خلق و... دانست که امری بعید مینماید. اگر هم بُعدی نداشته باشد، تنها روایتی که نگارنده برای تأیید آن یافته، توقیعی است که از سوی امام عصر(ع) درباره مسئله تفویض صادر شده است. آن حضرت فرمودند: «اما امامان(ع)؛ پس آنها از خداوند درخواست میکنند. پس خداوند میآفریند و روزی میدهد؛ برای پاسخ به درخواست آنها و بزرگداشت حق آنها».[۲۶] این روایت به وسيله على بن احمد دلّال قمی برای نخستین بار در کتاب الغيبة شیخ طوسی آمده و خود راوی یادشده به لحاظ رجالی مهمل است. افزون بر آن، به لحاظ دلالت نیز میتوان گفت که معنای روایت، با مسئله وساطت فيض بهگونه اول منافاتی ندارد؛ بدین بیان که ایشان در موارد جزئی برای افرادی خاص نیز دعا کرده و خداوند به برکت دعای ایشان، به کسی روزی ویژهای عنایت کند. چنانکه در روایات پرشماری نیز آموزش داده میشود که انسانها در دعاهای خود، امامان را واسطه قرار دهند تا خداوند متعال دعای آنها را مستجاب کند؛ چنانکه امام صادق(ع) در روایتی صحیح فرمودند: "لاَ يَزَالُ الدُّعَاءُ مَحْجُوباً حَتَّى يُصَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ".[۲۷] یا آنکه گفته میشود هنگام رفتن به زیارت معصومان(ع) به ایشان متوسل شده، دعا کنید تا خداوند به برکت ایشان حاجتتان را برآورده سازد. بنابر آنچه گذشت، به نظر میرسد تصویر صحیح از وساطت فیض، همان است که وجود عنصری امام(ع) موجب پایداری عالم شده است و به واسطه وجود ایشان، خداوند به بندگان روزی داده، فیض خود را به موجودات هستی ارزانی میدارد. اینک پرسشی که پیش روی ماست آن است که آیا شأن وساطت فيض در انحصار امامان شیعه است؟ اگر چنین است، پیش از ایشان، این عالم از مجرای چه کسانی باقی مانده است؟ به دیگر سخن، امامان شیعه (یعنی وجود دنیوی آنها) در دوره زمانی خاصی در این دنیا حضور داشتهاند؛ درحالیکه دنیا و نظام هستی پیش از آنها نیز وجود داشته است. بنابراین چگونه میتوان پذیرفت که وجود امامان(ع) موجب حفظ و پایداری عالم است؟ با مراجعه به روایات، این پرسش نیز چنین پاسخ داده میشود که اولاً، در هر دوران در نظام هستی، امام و حجتی وجود دارد و عالم هیچگاه از امام و حجت خالی نیست؛ و ثانياً، در هر دوره، آن حجتْ واسطه فیض خداوند برای حفظ دنیاست. دراینباره از امام حسن عسکری(ع) چنین نقل شده است: "همانا خداوند تبارک و تعالی از زمانی که حضرت آدم(ع) را آفرید، تا روز قیامت، زمین را از حجت خود بر مردم خالی نگذاشته است و به وسیله او بلا را از اهل زمین دفع، و باران را نازل، و برکات زمین را خارج میکند".[۲۸] ابوحمزه نیز در روایتی صحیح از امام صادق(ع) پرسید که آیا زمین بدون امام باقی میماند؟ امام صادق(ع) فرمودند: "لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ".[۲۹] بنابراین نظام هستی هیچگاه از امام خالی نیست و اگر لحظهای بدون امام باشد، در هم فرو میریزد؛ چنانکه امام باقر(ع) نیز فرمودند: "اگر امام لحظهای از زمین برداشته شود، زمین اهل خود را مضطرب ساخته، مواج میکند؛ همانگونه که دریا اهل خود را چنین میکند".[۳۰] تعبیر موجود در حدیث (يعنی لماجت بأهلها) کنایه از بینظمی در نظام آفرینش است. در حقیقت وجود امام موجب امنیت و نظم در نظام هستی است. با توجه به آنچه گفته شد، روشن میشود که همواره در عالم، امامانی وجود دارد که واسطه فیض خداوندند. پس از وفات پیامبر اسلام(ص) نیز این شأن در هر دوره در اختیار یک امام بوده است.[۳۱]
منابع
- قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت
- فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت
منبعشناسی جامع مقام معصوم
پانویس
- ↑ «اللهم بلی لاتخلو الأرض من قائم لله بحجة امّا ظاهراً مشهوراً و امّا خائفاً مغموراً لئلا تبطل حجج الله و بیناته».
- ↑ «نحن امان اهل الأرض کما ان النجوم امان اهل السماء و نحن الذین بنا یمسک الله السماء اَن تقع علی الأرض الا باذنه و بنا یسمک باهلها و بنا یُنزِّل الغیث و ینشر الرحمة و یخرج برکات الأرض و لولا ما فی الأرض منّا لساخت الأرض بأهلها... و لم تخل الأرض – منذ خلق الله آدم- من حجة لله فیهما ظاهر مشهور او غائب مستور».
- ↑ ر.ک. قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص ۴۸-۵۳.
- ↑ محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۶؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۳؛ ج۲، ص۴۶۷.
- ↑ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، الامالی، ص۳۰۶؛ علی بن محمد خزاز قمی، كفاية الاثر، ص۱۸۹-۱۸۷.
- ↑ علی بن محمد خزاز قمی، كفاية الاثر، ص۱۸۹.
- ↑ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۱۳.
- ↑ جعفر بن محمد بن قولویه، کامل الزیارات، ص۳۰۲؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لايحضره الفقیه، ج۲، ص۶۰۱.
- ↑ همو، من لايحضره الفقیه، ج۲، ص۶۰۹؛ محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۹۷.
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۹؛ محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۴۸۸؛ علی بن حسین بن بابویه قمی، الامامة و التبصرة من الحيرة، ص۳۰؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، کمال الدين و تمام النعمة، ج۱، ص۲۰۱؛ همو، علل الشرایع، ج۱، ص۱۹۶؛ محمد بن ابراهيم نعمانی، الغيبة، ص۱۳۸.
- ↑ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، كمال الدين و تمام النعمة، ج۱، ص۲۰۲. این مضمون در روایتی که از چند طریق از امام رضا(ع) نقل شده نیز تکرار شده است (ر.ک: محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۴۸۹؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۷۲).
- ↑ محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۴۸۹؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۹؛ نیز ر.ک: علی بن حسین بن بابویه قمی، الامامة و التبصرة من الحيرة، ص۳۵؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۷۲؛ همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۰۲؛ محمد بن ابراهيم نعمانی، الغيبة، ص۱۳۹.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۶. البته ممکن است گفته شود که مقصود از ارکان، ارکان اعتقادی و فرهنگی است، نه تکوینی. اما بهنظر میرسد چون در روایت آمده است: "جَعَلَهُمُ اللَّهُ أَرْكَانَ الْأَرْضِ أَنْ تَمِيدَ بِأَهْلِهَا"، ظهور در امر تکوینی دارد؛ چراکه بحث لرزاندن زمین مطرح شده است و دلیلی نیز برای دست برداشتن از این ظهور نداریم.
- ↑ فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص۲۵۸.
- ↑ "اَلْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِكَ بِهِمْ تُسْقَى أُمَّتِي الْغَيْثَ وَ بِهِمْ يُسْتَجَابُ دُعَاؤُهُمْ وَ بِهِمْ يَصْرِفُ اللَّهُ عَنْهُمُ الْبَلاَءَ وَ بِهِمْ تَنْزِلُ الرَّحْمَةُ مِنَ السَّمَاءِ" محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۰۶ و ۲۰۷؛ همو، الامالی، ص۴۰۱).
- ↑ همو، علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۴. این مضمون در روایتی دیگر نیز تکرار شده است. (همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۵۹ و ۲۶۰).
- ↑ "بِنَا فَتَحَ اللَّهُ وَ بِنَا يَخْتِمُ وَ بِنَا يَمْحُوا اللّٰهُ مٰا يَشٰاءُ وَ [بِنَا] يُثْبِتُ وَ بِنَا يُنَزِّلُ الْغَيْثَ" (فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص۳۶۷ و نیز ر.ک: حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، ص۱۱۵؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، الخصال، ج۲، ص۶۲۶).
- ↑ محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۶۲ و ۶۳؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، کمال الدين و تمام النعمة، ج۱، ص۲۰۵ و ۲۰۶.
- ↑ "وَ تَسْتَهِلُّ بِنُورِهِمُ الْبِلاَدُ وَ يَنْمُو بِبَرَكَتِهِمُ التِّلاَدُ جَعَلَهُمُ اللَّهُ حَيَاةً لِلْأَنَامِ...". این روایت، صحیح است (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۴).
- ↑ این روایت صحیح است. محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۵۶.
- ↑ همو، من لايحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۰-۶۱۳؛ همو، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۷۲-۲۷۴.
- ↑ همو، الامالی، ص۱۸۶؛ همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۰۲؛ احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۱۷.
- ↑ با توجه به همین نکته است که میتوان گفت یکی از ضرورتهای وجود امام در جامعه آن است که نبودِ او موجب فروپاشی نظام آفرینش خواهد شد. ازهمینروست که امام اگرچه از دیدگان غایب باشد، وجودش ضروری است. این نکته پاسخگوی برخی شبهاتی است که در مسئله غیبت امام عصر(ع) از دیرباز از جانب برخی اهل سنت مبنی بر بیفایده بودن وجود امام غایب مطرح شده است. برای نمونه، ر.ک: احمد بن عبدالحليم بن تيمية حرانی، منهاج السنة النبوية، ج۳، ص۳۷۸؛ مسعود بن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۰.
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت.
- ↑ "وَ أَمَّا الْأَئِمَّةُ(ع) فَإِنَّهُمْ يَسْأَلُونَ اللَّهَ تَعَالَى فَيَخْلُقُ وَ يَسْأَلُونَهُ فَيَرْزُقُ إِيجَاباً لِمَسْأَلَتِهِمْ وَ إِعْظَاماً لِحَقِّهِمْ" (محمد بن حسن طوسی، الغيبة، ص۲۹۴؛ احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۴۷۱).
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۴۹۱. این روایت در برخی منابع از رسول خدا(ص) نقل شده است (ر.ک: علی بن محمد خزاز قمی، كفاية الاثر، ص۳۹).
- ↑ "إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يُخَلِّ الْأَرْضَ مُنْذُ خَلَقَ آدَمَ(ع) وَ لاَ يُخَلِّيهَا إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ بِهِ يَدْفَعُ الْبَلاَءَ عَنْ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ بِهِ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِهِ يُخْرِجُ بَرَكَاتِ الْأَرْضِ" (محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، کمال الدین، ج۲، ص۳۸۴). گفتنی است تمام افراد در سلسله سند این حدیث، موثقاند؛ جز علی بن عبدالله وراق که از مشایخ صدوق است؛ اما درباره او توثیقی وارد نشده است.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۹.
- ↑ همان.
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت.