آیه انذار: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۷: خط ۷:
}}
}}


متن آیه: {{متن قرآن|وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبِينَ }}<ref> و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!؛ سوره شعراء، آیه: ۲۱۴.</ref>'''
== مقدمه ==
آیه {{متن قرآن|وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبِينَ}}<ref>و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!؛ سوره شعراء، آیه: ۲۱۴.</ref> به لحاظ آنکه [[پیامبر اکرم]] {{صل}} را [[مأمور]] نموده تا ابتدا [[خویشان]] نزدیکش را [[بیم]] دهد، به [[آیه انذار]] معروف شده است<ref>[[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه انذار (مقاله)|مقاله «آیه انذار»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۷۸-۸۰.</ref>.
 
== معناشناسی ==
[[انذار]] از ریشه [[نذر]] به معانی [[آگاه]] ساختن، [[بیم]] دادن و [[ترسانیدن]] است. البته برای این واژه معنی [[ابلاغ]] را نیز گفته‌اند که فقط برای [[ترساندن]] به کار می‌رود و در این معنی با واژه نُذُر به یک معناست، [[خداوند متعال]] فرموده: {{متن قرآن|فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ}}<ref>«و (بنگر) عذاب و بیم دادن من چگونه بود؟» سوره قمر، آیه ۱۶.</ref>. در این [[آیه]] "نُذُر" به معنای "انذاری" به کار رفته است.
 
[[طبرسی]] درباره عشیره می‌گوید: [[عشیره]] شخص، یعنی [[فامیل]] نزدیک او و به آن سبب آن را [[عشیره]] گفته‌اند که وی و ایشان با یکدیگر [[معاشرت]] می‌کنند<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۲۰۶.</ref>.<ref>[[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه انذار (مقاله)|مقاله «آیه انذار»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۷۸-۸۰.</ref>


== [[شأن نزول]] [[آیه یوم الدار]] ==
== [[شأن نزول]] [[آیه یوم الدار]] ==
* [[خداوند]]، در [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref> به [[پیامبر]] {{صل}} [[فرمان]] می‌دهد [[خویشان]] و نزدیکانش را هشدار دهد و به [[اسلام]] بخواند. [[آیه]] در [[سال سوم بعثت]] نازل شده است. ماجرای [[آیه]] و [[دعوت پیامبر]] {{صل}} از خویشاوندانش چون در خانۀ [[ابوطالب]] یا [[پیامبر]] بوده، به [[حدیث]] الدّار یا یوم الدّار [[شهرت]] یافته و چون پس از [[نزول]] [[آیۀ انذار]] [[خویشاوندان]] بوده، به آن [[حدیث الإنذار]] هم می‌گویند که در بسیاری از کتب [[شیعه]] و [[سنی]] آمده است<ref>مسند احمد بن حنبل‌،ج۱، ص ۱۵۹؛ امالی‌، شیخ طوسی‌، ج ۲، ص۱۹۶- ۱۹۴؛ الغدیر، ج ۲ ص ۲۷۸ و ج ۹ ص ۹۳،۱۳۰،۲۱۸،۳۳۸، اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۲۷۳، موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۱، ص ۱۴۵، کتاب یوم الدار، سیّد طالب الحسینی الرفاعی، دانشنامۀ امام علی، ج ۱۰، ص ۲۷۰ و ج ۳، ص ۱۴۶، دانشنامۀ امیر المؤمنین، ج ۲، ص ۲۶.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} پیش از این، به گونۀ پنهانی و فقط کسان محدودی را به [[دین]] خود خوانده بود. پس از [[نزول آیه]]، [[مأموریت]] یافت آشکارا خویشانِ خود را به [[اسلام]] فرا بخواند<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۶؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۲۳.</ref>.
{{اصلی|یوم‌الدار}}
* برای انجام این [[مأموریت الهی]]، حدود چهل نفر از [[اولاد]] [[عبدالمطلب]] را به خانۀ خود یا خانۀ [[ابوطالب]] [[دعوت]] کرد و غذایی برایشان فراهم ساخت؛ اما به دلایلی [[توفیق]] نیافت از [[رسالت]] خویش سخن بگوید. به ناچار شب بعد نیز آنان را [[دعوت]] کرد. این بار موفق شد و میهمانان را پس از [[غذا]]، [[انذار]] کرد و فرمود: "ای [[فرزندان عبدالمطلب]]! من مأمورم شما را [[انذار]] کنم و [[بشارت]] دهم: [[اسلام]] آورید و فرمانم بَرید تا [[راهنمایی]] شوید!" آنگاه از آنان یاری‌طلبید و سه بار فرمود: "هر کس یاری‌ام کند، [[برادر]] و [[وصی]] و [[خلیفه]] من خواهد بود". ولی هر بار فقط [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} برمی‌خاست و اعلام [[آمادگی]] می‌کرد. سرانجام [[پیامبر]] {{صل}} به [[علی]] {{ع}} اشاره کرد و فرمود: «این، [[برادر]] و [[وارث]] و [[وصی]] و [[وزیر]] و [[خلیفه]] من در میان شما است. به سخنش گوش دهید و فرمانش بَرید!»<ref>{{متن حدیث|فَأَیُّکُمْ یُوَازِرُنِی عَلَی هَذَا اَلْأَمْرِ عَلَی أَنْ یَکُونَ أَخِی وَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی فِیکُمْ}}؛ {{متن حدیث|إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیی وَ خَلِیفَتِی فِیکُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَأَطِیعُوا}}؛ ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۱، ص ۳۰۶؛ اعیان الشیعة، ج ۱، ص ۲۳۲- ۲۳۰.</ref><ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۶.</ref>
[[آیه]] در سال سوم [[بعثت]] نازل شده است. جزئیات جریان [[یوم الانذار]] را منابع [[روائی]] و [[تاریخی]] و [[تفسیری]] در ضمن نقل‌های گوناگون از قریب به ده صجابی [[رسول خدا]] {{صل}} ذکر کرده‌اند. [[طبری]] از [[ابن عباس]] چنین [[نقل]] می‌‌کند: هنگامی که [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}} نازل شد [[رسول خدا]] {{صل}}، امیرالمؤمنین علی {{ع}} را امر فرمود تا از [[فرزندان عبدالمطلب]] [[دعوت]] نموده و [[اطعام]] کند. بعد از صرف [[غذا]] همین که [[رسول خدا]] {{صل}} خواست شروع به سخن کرده و آنان را به [[اسلام]] [[دعوت]] نماید [[ابولهب]] با متهم کردن آن حضرت به ساحری، [[مانع]] از صحبت شد. [[دعوت]] مجددا تکرار شد و مجلس مهیای سخنان [[رسول مکرم اسلام]] {{صل}} گشت و با [[ابلاغ]] [[دعوت الهی]] به [[دین اسلام]] فرمود: {{متن حدیث|فَأَیُّکُمْ‏ یُوَازِرُنِی‏ عَلَی‏ هَذَا الْأَمْرِ عَلَی‏ أَنْ‏ یَکُونَ‏ أَخِی‏ وَ وَصِیِّی‏ وَ خَلِیفَتِی‏ فِیکُمْ‏}}، همگی [[سکوت]] کردند. اما [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در حالی که در سن از آنان کوچک‌تر بود ندای [[رسول خدا]] {{صل}} را پاسخ داد و عرضه داشت: {{متن حدیث|أَنَا یَا نَبِیَّ اللَّهِ‏ أَکُونُ‏ وَزِیرَکَ‏ عَلَیْهِ‏‏}}. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[دست]] [[مبارک]] خود را بر گردن [[علی]] {{ع}} گذاشته و فرمودند: {{متن حدیث|إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیِّی‏ وَ خَلِیفَتِی‏ فِیکُمْ‏ فَاسْمَعُوا لَهُ‏ وَ أَطِیعُوهُ}}. حضار در حالی که می‌خندیدند از جای خود برخاسته و به [[ابوطالب]] گفتند: {{عربی|قَدْ أَمَرَکَ‏ أَنْ‏ تَسْمَعَ‏ لِابْنِکَ‏ وَ تُطِیعَ‏}}<ref>ر.ک: تفسیر طبری جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۹، ص۷۲؛ تاریخ الأمم والملوک، ج ۲، ص ۳۲۰.</ref>. نقل‌های دیگر این ماجرا هرچند در برخی از جزئیات متفاوتند، اما در اصل داستان و [[حمایت]] [[امیرالمؤمنین]] و اعلام [[وصایت]] و [[خلافت]] وی از سوی [[نبی]] مکرم {{صل}} چندان تفاوتی دیده نمی‌شود<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]؛ [[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه انذار (مقاله)|مقاله «آیه انذار»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۷۸-۸۰؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۲۳؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۶.</ref>.


== [[شأن نزول]] [[آیه یوم الدار]] ==
== مفسران و آیه انذار ==
[[خداوند]]، در [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref> به [[پیامبر]] {{صل}} [[فرمان]] می‌دهد [[خویشان]] و نزدیکانش را هشدار دهد و به [[اسلام]] بخواند. [[آیه انذار]] در [[سال سوم بعثت]] نازل شده است. ماجرای [[آیه]] و [[دعوت پیامبر]] {{صل}} از خویشاوندانش چون در خانۀ [[ابوطالب]] یا [[پیامبر]] بوده، به [[حدیث الدّار]] یا [[یوم الدار]] [[شهرت]] یافته و چون پس از [[نزول]] آیه، [[انذار]] [[خویشاوندان]] بوده، به آن [[حدیث]] الإنذار هم می‌گویند که در بسیاری از کتب [[شیعه]] و [[سنی]] آمده است<ref>مسند احمد بن حنبل‌،ج۱، ص ۱۵۹؛ امالی‌، شیخ طوسی‌، ج ۲، ص۱۹۶- ۱۹۴؛ الغدیر، ج ۲ ص ۲۷۸ و ج ۹ ص ۹۳،۱۳۰،۲۱۸،۳۳۸، اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۲۷۳، موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۱، ص ۱۴۵، کتاب یوم الدار، سیّد طالب الحسینی الرفاعی، دانشنامۀ امام علی، ج ۱۰، ص ۲۷۰ و ج ۳، ص ۱۴۶، دانشنامۀ امیر المؤمنین، ج ۲، ص ۲۶.</ref>.  
[[مفسران]] می‌گویند اَنذر یعنی با کمال روشنی و بدون [[نرمی]] در گفتار و با [[راستی]] و محکمی به ایشان هشدار ده و دعوتشان کن و به آن سبب از [[خویشان]] نزدیک [[پیامبر خدا]] {{صل}} آغاز کرد تا به دیگران بفهماند وی در امر [[دعوت به دین]]، حتی با [[نزدیکان]] هم [[سستی]] و [[سازش]] نمی‌کند، چه رسد با [[بیگانگان]]. نیز به این خاطر ابتدا [[دستور]] به [[انذار]] [[خویشان]] نزدیک داده شد، زیرا گردآوری و انذارشان آسان‌تر بود<ref>مجمع البیان.</ref>.
 
[[علامه طباطبایی]] [[معتقد]] است پیش از [[فرمان]] [[انذار]]، [[خداوند]] در [[آیه]] قبل، خود [[رسول]] را از [[شرک]] [[نهی]] نمود و سپس [[دستور]] [[انذار]] [[خویشان]] را صادر کرد تا به این وسیله همگان را [[آگاه]] کند که برخلاف روش [[پادشاهان]] در [[انذار]] و [[دعوت دینی]]، تفاوتی میان [[پیامبر]] {{صل}} و امتش و نیز خویش و غیر نیست و همگی [[بنده]] هستند و سرورشان [[خداوند]] است<ref>المیزان، ج۱۵، ص۳۵۹.</ref>.
 
[[میبدی]] می‌گوید: اینکه هشدار به [[خویشاوندان]] نزدیک را به طور ویژه ذکر نموده، به این لحاظ است که سریع‌تر از دیگران جمع می‌شوند و دیگر اینکه متوجه خواهند شد که نمی‌توانند به بهانه [[خویشاوندی]] با آن حضرت با [[شفاعت]] و وساطت وی، ترک [[طاعت]] گویند<ref>کشف الاسرار.</ref>.


[[پیامبر]] {{صل}} پیش از این، به گونۀ پنهانی و فقط کسان محدودی را به [[دین]] خود خوانده بود. پس از [[نزول]] [[آیه]]، [[مأموریت]] یافت آشکارا خویشانِ خود را به [[اسلام]] فرا بخواند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۶؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۲۳.</ref>.
[[علی بن ابراهیم]] {{متن قرآن|عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}} را، تنها عبارت از همراهانی [[مخلص]] از [[قبیله]] [[پیامبر]] {{صل}} دانسته است<ref>تفسیر القمی، ص۴۷۴.</ref>.


جزئیات جریان [[یوم الانذار]] را منابع [[روائی]] و [[تاریخی]] و [[تفسیری]] در ضمن نقل‌های گوناگون از قریب به ده صجابی [[رسول خدا]] {{صل}} ذکر کرده‌اند. [[طبری]] از [[ابن عباس]] چنین [[نقل]] می‌‌کند: هنگامی که [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}} نازل شد [[رسول خدا]] {{صل}}، امیرالمؤمنین علی {{ع}} را امر فرمود تا از [[فرزندان عبدالمطلب]] [[دعوت]] نموده و [[اطعام]] کند. بعد از صرف [[غذا]] همین که [[رسول خدا]] {{صل}} خواست شروع به سخن کرده و آنان را به [[اسلام]] [[دعوت]] نماید [[ابولهب]] با متهم کردن آن حضرت به ساحری، [[مانع]] از صحبت شد. [[دعوت]] مجددا تکرار شد و مجلس مهیای سخنان [[رسول مکرم اسلام]] {{صل}} گشت و با [[ابلاغ]] [[دعوت الهی]] به [[دین اسلام]] فرمود: {{متن حدیث|فَأَیُّکُمْ‏ یُوَازِرُنِی‏ عَلَی‏ هَذَا الْأَمْرِ عَلَی‏ أَنْ‏ یَکُونَ‏ أَخِی‏ وَ وَصِیِّی‏ وَ خَلِیفَتِی‏ فِیکُمْ‏}}، همگی [[سکوت]] کردند. اما [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در حالی که در سن از آنان کوچک‌تر بود ندای [[رسول خدا]] {{صل}} را پاسخ داد و عرضه داشت: {{متن حدیث|أَنَا یَا نَبِیَّ اللَّهِ‏ أَکُونُ‏ وَزِیرَکَ‏ عَلَیْهِ‏‏}}. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[دست]] [[مبارک]] خود را بر گردن [[علی]] {{ع}} گذاشته و فرمودند: {{متن حدیث|إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیِّی‏ وَ خَلِیفَتِی‏ فِیکُمْ‏ فَاسْمَعُوا لَهُ‏ وَ أَطِیعُوهُ}}. حضار در حالی که می‌خندیدند از جای خود برخاسته و به [[ابوطالب]] گفتند: {{عربی|قَدْ أَمَرَکَ‏ أَنْ‏ تَسْمَعَ‏ لِابْنِکَ‏ وَ تُطِیعَ‏}}<ref>ر.ک: تفسیر طبری جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۹، ص۷۲؛ تاریخ الأمم والملوک، ج ۲، ص ۳۲۰.</ref>. نقل‌های دیگر این ماجرا هرچند در برخی از جزئیات متفاوتند، اما در اصل داستان و [[حمایت]] [[امیرالمؤمنین]] و اعلام [[وصایت]] و [[خلافت]] وی از سوی [[نبی]] مکرم {{صل}} چندان تفاوتی دیده نمی‌شود<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]].</ref>.
[[زمخشری]] دو وجه برای [[تفسیر]] این [[آیه]] در نظر گرفته است: اول اینکه وی [[مأمور]] بوده از میان [[خویشان]]، {{عربی|"الاقرب فالاقرب"}} (نزدیک‌ترین و سپس [[نزدیکان]]) را رعایت نماید و از بین ایشان نیز از کسانی آغاز کند که [[اولویت]] دارند و سپس [[پیروان]] [[بلافصل]] خود و در مجموع [[انذار]] آنان را بر دیگران مقدم بدارد. لذا از آن حضرت {{صل}} گزارش شده که وقتی [هنگام [[فتح مکه]]] وارد آن [[شهر]] شد، فرمود: هر ربایی که از دوره [[جاهلیت]] به جا مانده، زیر دو پایم می‌گذارم و اولین آن، ربای عمویم [[عباس]] است. دوم آنکه در این [[انذار]]، دستخوش [[عطوفت]] و [[مهربانی]] [[خویشاوندی]] و [[قرابت]] نشود و بدون محابا و [[ترس]] به آنان هشدار دهد<ref>الکشاف، ج۲، ص۱۳۴.</ref>.<ref>[[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه انذار (مقاله)|مقاله «آیه انذار»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۷۸-۸۰.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۱۹ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۴۷

مقدمه

آیه وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبِينَ[۱] به لحاظ آنکه پیامبر اکرم (ص) را مأمور نموده تا ابتدا خویشان نزدیکش را بیم دهد، به آیه انذار معروف شده است[۲].

معناشناسی

انذار از ریشه نذر به معانی آگاه ساختن، بیم دادن و ترسانیدن است. البته برای این واژه معنی ابلاغ را نیز گفته‌اند که فقط برای ترساندن به کار می‌رود و در این معنی با واژه نُذُر به یک معناست، خداوند متعال فرموده: فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ[۳]. در این آیه "نُذُر" به معنای "انذاری" به کار رفته است.

طبرسی درباره عشیره می‌گوید: عشیره شخص، یعنی فامیل نزدیک او و به آن سبب آن را عشیره گفته‌اند که وی و ایشان با یکدیگر معاشرت می‌کنند[۴].[۵]

شأن نزول آیه یوم الدار

آیه در سال سوم بعثت نازل شده است. جزئیات جریان یوم الانذار را منابع روائی و تاریخی و تفسیری در ضمن نقل‌های گوناگون از قریب به ده صجابی رسول خدا (ص) ذکر کرده‌اند. طبری از ابن عباس چنین نقل می‌‌کند: هنگامی که آیه وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ نازل شد رسول خدا (ص)، امیرالمؤمنین علی (ع) را امر فرمود تا از فرزندان عبدالمطلب دعوت نموده و اطعام کند. بعد از صرف غذا همین که رسول خدا (ص) خواست شروع به سخن کرده و آنان را به اسلام دعوت نماید ابولهب با متهم کردن آن حضرت به ساحری، مانع از صحبت شد. دعوت مجددا تکرار شد و مجلس مهیای سخنان رسول مکرم اسلام (ص) گشت و با ابلاغ دعوت الهی به دین اسلام فرمود: «فَأَیُّکُمْ‏ یُوَازِرُنِی‏ عَلَی‏ هَذَا الْأَمْرِ عَلَی‏ أَنْ‏ یَکُونَ‏ أَخِی‏ وَ وَصِیِّی‏ وَ خَلِیفَتِی‏ فِیکُمْ‏»، همگی سکوت کردند. اما امیرالمؤمنین (ع) در حالی که در سن از آنان کوچک‌تر بود ندای رسول خدا (ص) را پاسخ داد و عرضه داشت: «أَنَا یَا نَبِیَّ اللَّهِ‏ أَکُونُ‏ وَزِیرَکَ‏ عَلَیْهِ‏‏». پیامبر اکرم (ص) دست مبارک خود را بر گردن علی (ع) گذاشته و فرمودند: «إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیِّی‏ وَ خَلِیفَتِی‏ فِیکُمْ‏ فَاسْمَعُوا لَهُ‏ وَ أَطِیعُوهُ». حضار در حالی که می‌خندیدند از جای خود برخاسته و به ابوطالب گفتند: قَدْ أَمَرَکَ‏ أَنْ‏ تَسْمَعَ‏ لِابْنِکَ‏ وَ تُطِیعَ‏[۶]. نقل‌های دیگر این ماجرا هرچند در برخی از جزئیات متفاوتند، اما در اصل داستان و حمایت امیرالمؤمنین و اعلام وصایت و خلافت وی از سوی نبی مکرم (ص) چندان تفاوتی دیده نمی‌شود[۷].

مفسران و آیه انذار

مفسران می‌گویند اَنذر یعنی با کمال روشنی و بدون نرمی در گفتار و با راستی و محکمی به ایشان هشدار ده و دعوتشان کن و به آن سبب از خویشان نزدیک پیامبر خدا (ص) آغاز کرد تا به دیگران بفهماند وی در امر دعوت به دین، حتی با نزدیکان هم سستی و سازش نمی‌کند، چه رسد با بیگانگان. نیز به این خاطر ابتدا دستور به انذار خویشان نزدیک داده شد، زیرا گردآوری و انذارشان آسان‌تر بود[۸].

علامه طباطبایی معتقد است پیش از فرمان انذار، خداوند در آیه قبل، خود رسول را از شرک نهی نمود و سپس دستور انذار خویشان را صادر کرد تا به این وسیله همگان را آگاه کند که برخلاف روش پادشاهان در انذار و دعوت دینی، تفاوتی میان پیامبر (ص) و امتش و نیز خویش و غیر نیست و همگی بنده هستند و سرورشان خداوند است[۹].

میبدی می‌گوید: اینکه هشدار به خویشاوندان نزدیک را به طور ویژه ذکر نموده، به این لحاظ است که سریع‌تر از دیگران جمع می‌شوند و دیگر اینکه متوجه خواهند شد که نمی‌توانند به بهانه خویشاوندی با آن حضرت با شفاعت و وساطت وی، ترک طاعت گویند[۱۰].

علی بن ابراهیم عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ را، تنها عبارت از همراهانی مخلص از قبیله پیامبر (ص) دانسته است[۱۱].

زمخشری دو وجه برای تفسیر این آیه در نظر گرفته است: اول اینکه وی مأمور بوده از میان خویشان، "الاقرب فالاقرب" (نزدیک‌ترین و سپس نزدیکان) را رعایت نماید و از بین ایشان نیز از کسانی آغاز کند که اولویت دارند و سپس پیروان بلافصل خود و در مجموع انذار آنان را بر دیگران مقدم بدارد. لذا از آن حضرت (ص) گزارش شده که وقتی [هنگام فتح مکه] وارد آن شهر شد، فرمود: هر ربایی که از دوره جاهلیت به جا مانده، زیر دو پایم می‌گذارم و اولین آن، ربای عمویم عباس است. دوم آنکه در این انذار، دستخوش عطوفت و مهربانی خویشاوندی و قرابت نشود و بدون محابا و ترس به آنان هشدار دهد[۱۲].[۱۳]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!؛ سوره شعراء، آیه: ۲۱۴.
  2. سرمدی، محمود، مقاله «آیه انذار»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۷۸-۸۰.
  3. «و (بنگر) عذاب و بیم دادن من چگونه بود؟» سوره قمر، آیه ۱۶.
  4. مجمع البیان، ج۷، ص۲۰۶.
  5. سرمدی، محمود، مقاله «آیه انذار»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۷۸-۸۰.
  6. ر.ک: تفسیر طبری جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۹، ص۷۲؛ تاریخ الأمم والملوک، ج ۲، ص ۳۲۰.
  7. ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵؛ سرمدی، محمود، مقاله «آیه انذار»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۷۸-۸۰؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۲۳؛ فرهنگ شیعه، ص ۴۶.
  8. مجمع البیان.
  9. المیزان، ج۱۵، ص۳۵۹.
  10. کشف الاسرار.
  11. تفسیر القمی، ص۴۷۴.
  12. الکشاف، ج۲، ص۱۳۴.
  13. سرمدی، محمود، مقاله «آیه انذار»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۷۸-۸۰.