احرام: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) |
||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
[[شهر]] جده به واسطه وجود یک فرودگاه بینالمللی که از اقصی نقاط [[جهان]] [[زایران]] [[بیت الله الحرام]] به آن منتقل میشوند و همچنین موقعیت ویژهای که به عنوان یک بندر بزرگ دارد، مورد توجه واقع و [[فعالیتهای اقتصادی]] و عمرانی در آن نسبت به گذشته به [[طور]] چشمگیری افزایش یافته است. مساحت این شهر بندری به بیش از ۱۲۵۰ کیلومتر مربع میرسد<ref>تاریخ و آثار اسلامی مکه مکرمه و مدینه منوره، اصغر قائدان، مشعر، ۱۳۷۷، ص۴۶.</ref>. فاصله تهران تا جده ۲۲۰۰ کیلومتر هوایی است که معمولاً حدود دو ساعت و نیم این مسافت طی میشود.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۳۰۰.</ref> | [[شهر]] جده به واسطه وجود یک فرودگاه بینالمللی که از اقصی نقاط [[جهان]] [[زایران]] [[بیت الله الحرام]] به آن منتقل میشوند و همچنین موقعیت ویژهای که به عنوان یک بندر بزرگ دارد، مورد توجه واقع و [[فعالیتهای اقتصادی]] و عمرانی در آن نسبت به گذشته به [[طور]] چشمگیری افزایش یافته است. مساحت این شهر بندری به بیش از ۱۲۵۰ کیلومتر مربع میرسد<ref>تاریخ و آثار اسلامی مکه مکرمه و مدینه منوره، اصغر قائدان، مشعر، ۱۳۷۷، ص۴۶.</ref>. فاصله تهران تا جده ۲۲۰۰ کیلومتر هوایی است که معمولاً حدود دو ساعت و نیم این مسافت طی میشود.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۳۰۰.</ref> | ||
==فُسوق== | |||
از [[محرمات]] [[احرام]] است که [[فقها]] با استناد به [[آیات]] و [[روایات]] بدان اشاره کردهاند. در [[آیه شریفه]] آمده است: {{متن قرآن|فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ}}<ref>«پس کسی که در آن ماهها حجّ میگزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست» سوره بقره، آیه ۱۹۷.</ref>. | |||
[[فسق]] در اصل یعنی برهنه شدن و از پوست در آمدن خرما<ref>(مفردات ماده فسق، ص۳۹۴) مرحوم علامه طباطبایی میفرماید: «والفسوق: هو الخروج عن الطاعه؛ فسوق به معنای خارج شدن از طاعت است». المیزان، ج۲، ص۷۹. در برخی از تعابیر؛ فسوق به معنای معاصی آمده است؛ (شفاء الغرام، ج۱، ص۳۴۸).</ref> و در اصطلاح [[شرع]]، خارج شدن از منع [[شرعی]] و اعم از [[کفر]] است و نیز به [[گناه]] کم و زیاد اطلاق میشود. اما متعارف آن است که گناه زیاد باشد؛ لذا اغلب به کسی [[فاسق]] میگویند که ابتدا به [[احکام شرع]] پایبند و [[اقرار]] داشته باشد و سپس به تمام یا برخی آنها اخلال کند و از حیطه آن بیرون آید<ref>فرهنگ نامه موضوعی قرآن، ج۲، ص۲۴۷۰.</ref>. در ارتباط با معنای فسق گفته شده است؛ فسق به معنای [[انحراف]] از [[مسیر حق]] است و هر نوع انحراف را شامل میشود. | |||
از [[امام صادق]]{{ع}} در مورد آیه شریفه {{متن قرآن|فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ}} سؤال کردهاند. آن حضرت در مورد [[فسوق]] فرمودهاند: {{متن حدیث|وَ الْفُسُوقُ الْكَذِبُ وَ السِّبَابُ}}<ref>{{متن حدیث|قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} إِذَا أَحْرَمْتَ فَعَلَيْكَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ ذِكْرِ اللَّهِ كَثِيراً وَ قِلَّةِ الْكَلَامِ إِلَّا بِخَيْرٍ فَإِنَّ مِنْ تَمَامِ الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ أَنْ يَحْفَظَ الْمَرْءُ لِسَانَهُ إِلَّا مِنْ خَيْرٍ كَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: {{متن قرآن|فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ}} وَ الرَّفَثُ الْجِمَاعُ وَ الْفُسُوقُ الْكَذِبُ وَ السِّبَابُ وَ الْجِدَالُ قَوْلُ الرَّجُلِ لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّهِ}}؛ (اصول کافی، ج۴، ص۳۳۸) مرحوم شیخ طوسی میفرماید: {{عربی|روى اصحابنا انه اراد الكذب والاولى ان تحمله عليه المعاصي التي نهى المحرم عنها}} (پیش درآمدی بر فرهنگ نامه اسرار و معارف حج، ص۱۳۶).</ref>؛ مراد از [[فسوق]] در [[آیه شریفه]]، [[دروغ]] گفتن و [[سبّ]] کردن است. | |||
بر اساس برخی [[روایات]]، فسوق، محدود به «دروغ، [[فحش]] و [[فخر فروشی]]» است. [[امام کاظم]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|وَ الْفُسُوقُ الْكَذِبُ وَ الْمُفَاخَرَةُ}}<ref>وسائل الشیعه، ج۹، ابواب تروک الاحرام، ج۴.</ref>. | |||
در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} در مورد معنای {{متن قرآن|وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ}}<ref>«و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> سؤال شد، فرمود: {{متن حدیث|فَإِنَّ تَمَامَ الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ أَنْ لَا يَرْفُثَ وَ لَا يَفْسُقَ وَ لَا يُجَادِلَ}}<ref>رسائل الشیعه، ج۱۴، صفحه ۳۱۶، بحار الانوار، ج۹۳، ص۱۷۳.</ref> «تمام شدن [[حج]] و [[عمره]] به این است که جماع و [[فسق]] و [[جدال]] نباشد». | |||
از [[پیامبر]]{{صل}} [[روایت]] شده: {{متن حدیث|مَنْ حَجَّ هَذَا الْبَيْتَ فَلَمْ يَرْفُثْ وَ لَمْ يَفْسُقْ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَيَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ}}<ref>شفاء الغرام، ج۱ ص۳۴۸. کتاب عوالی اللالی، ج۱، ص۴۲۶. روایت را این گونه نقل میکند که: {{متن حدیث|مَنْ حَجَّ هَذَا الْبَيْتَ فَلَمْ يَرْفُثْ وَ لَمْ يَفْسُقْ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَيَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ}}.</ref>؛ «هر کس برای [[خدای عزوجل]] حج کند و جماع و فسق نداشته باشد، همچون روزی که مادرش او را زاییده، باز میگردد». | |||
فسوق، اختصاص به دروغ گفتن ندارد، بلکه [[فحش دادن]] و [[فخر]] کردن به دیگران نیز فسوق است<ref>مناسک محشی، ص۱۸۰، مسأله ۳۷۲.</ref>. برخی از [[فقها]] معتقدند مراد از فسوق در [[آیه مبارکه]] {{متن قرآن|فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ}} دروغ و [[دشنام]] است و فخر کردن [[حرام]] هم ملحق به فسوق است. فخر در صورتی که مستلزم [[اهانت]] به دیگران نباشد حرام نیست<ref>مناسک محشی، پاورقی صفحه ۱۸۱.</ref>. | |||
مرحوم [[صاحب جواهر]] میفرماید: دشنام دادن و فخر فروشی نیز از مصادیق فسوق است<ref>فرهنگ جغرافیایی تاریخی در حدیث و سیره نبوی، ص۳۰۴.</ref>.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۷۳۰.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۲۹ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۱۴
مقدمه
نخستین عمل واجب در حج و عمره، احرام است. احرام در حج، مانند تکبیرة الاحرام در نماز است. احرام به معنای تحریم نمودن و ملزم کردن خود به ترک امر و یا اموری است. در لغتنامه دهخدا آمده است: «احرام به کسر همزه، در لغت به معنی منع آمده و شرعاً حرام کردن پارهای از امور، و واجب ساختن امور دیگری، هنگام گذراندن حج است»[۱].
در اصطلاح «احرام» به عمل خاصی گفته میشود که دارای سه جزء است: پوشیدن جامه احرام، نیت حج یا عمره و تلبیه. با احرام برخی از چیزهایی که قبل از حج و عمره حلال بودهاند حرام میشوند، و چیزهایی که قبلاً هم حرام بودهاند، بعد از احرام حرمتشان مؤکد میگردد.
مکان احرام: پوشیدن لباس احرام باید در میقات صورت گیرد و میقات با توجه به نقطه ورود به حرم و با توجه به نوع عبادت (حج یا عمره) متعدد و متفاوت است. این مکانها در عمره تمتع عبارتند از: یلملم، وادی عقیق، قرن المنازل، ذوالحلیفه (مسجد شجره)، جحفه، محاذی ادنی الحل، فخ (برای کودکان). در حج تمتع عبارت است از مکه با افضلیت مسجدالحرام (در مقام ابراهیم، حجر اسماعیل زیر ناودان طلا).
در عمره مفرده، همان میقاتهای عمره تمتع است و در مورد انجام عمره مفرده از داخل مکه میقاتها عبارتند از: تنعیم، حدیبیه، جعرانه، اضاة لبن، وادی نحله، وادی عرفه، ادنی الحل.
زمان احرام: ۱ - عمره تمتع در طول ماههای شوال و ذی قعده و نه روز اول ذی حجه [تا پیش از ظهر] است. ۲- در طول ماههای شوال و ذی قعده و نه روز اول ذی حجه تا پیش از ظهر حج است (در حج تمتع بعد از اتمام عمره تمتع است) ۳- عمره مفرده در طول ایام سال است، به جز ایام اختصاصی حج.
پیامبر اکرم(ص) در مورد احرام فرمودهاند: «وَجَبَ الْإِحْرَامُ لِعِلَّةِ الْحَرَمِ»[۲]. خداوند متعال احرام را به خاطر حرم واجب کرده است. در حدیث دیگری، امام رضا(ع) فرمودهاند: مردم مأمور شدهاند که احرام ببندند، تا پیش از ورود به حرم امن الهی، خشوع پیدا کنند و به چیزی از کارهای دنیا و زینتها و لذتهای آن سرگرم و مشغول نباشند و در راه آن چه که به سوی آن آمدهاند، شکیبا باشند و با همه وجودشان رو به خانه خدا آورند، به علاوه در احرام، بزرگداشت خدای متعال و خانه او و فروتنی برای حاجیان است، وقتی که میخواهند به سوی خدا بروند و بر او وارد شوند، در حالی که به پاداش او امیدوارند، از کیفرش بیمناک و به سوی او روانند، و با فروتنی و تواضع و خضوع روی به سوی او میکنند»[۳].
استاد شهید مطهری به سه نکته دقیق درباره احرام اشاره میکند:
نکته اول: این که انسان در مدت معینی یک سلسله کارهای حلال را بر خود حرام میکند؛ از این جهت مثل روزه است، تمرین تقوا است. انسان چارهای ندارد از این که در همه عمر در حال احرام به سر برد و محرم باشد، تحمل بعضی محدودیتها برای رسیدن به سعادت لازم است. هر رژیم تربیتی را که شما در دنیا پیدا کنید، بر اساس لاقیدی مطلق و بیباکی و بیارادگی نیست، بالاخره یک سلسله چیزها را تحریم میکند.
نکته دوم: اموری است که تحریم شده و حس مقاومت در برابر آنها تقویت شده، از قبیل صید، مباشرت با زن، اذیت و آزار حیوان، بوی خوش، نگاه در آینه، دروغ گفتن و فحش دادن و جدال کردن، زینت کردن، پوشیدن سر و لباس دوخته برای مرد و پوشیدن صورت برای زن. در تحریم صید، حس شکارچیگری را از انسان میخواهد بگیرد، حس آزار را از انسان میگیرد، قدرت تحمل اذیت به انسان میدهد، مقاومت در برابر میل جنسی میدهد، ترک استظلال و ترک نازپروردگی میدهد.
نکته سوم: درباره لباس است؛ لباس در قسمتهای سادگی و بیرنگی و بینشانی، محو رنگها و شکلهای لباسها، برای یک مدت موقت هم که شده، همه مردم از درجهدار و غیر درجهدار، نشاندار و غیر نشاندار، نوپوش و کهنه پوش، همه را در یک لباس جمع کرده. گاهی اتفاق میافتد که افراد را در یک جمع واحد دعوت میکنند و میخواهند همه را در یک لباس حاضر کنند، آقایان با فلان لباس و خانمها با فلان لباس، خدا مردم را دعوت کرده با یک لباس رسمی به حضور بیایند. آن سادهترین و بیرنگ و شکلترین آنها را انتخاب کرده است... اسلام با این وسیله شکل یکرنگی و وحدت ایجاد میکند[۴]. و اما لباس احرام؛ واجبات در وقت احرام سه چیز است: ۱- نیت ۲- پوشیدن لباس احرام ۳- تلبیه[۵].
یکی از واجبات احرام، پوشیدن دو جامه احرام برای مردان است، که یکی «لنگ» است که به کمر میبندد و دیگری «ردا» که باید بر دوش انداخت؛ البته تأکید شده است که قبل از نیت احرام و گفتن لبیک، لباس را بپوشد[۶].
در پوشیدن جامه احرام احتیاط واجب آن است که نیت کند و قصد اجابت امر الهی و اطاعت او کند. احتیاط مستحب آن است که در کندن جامه دوخته هم نیت و قصد اطاعت کند[۷].
از نظر عرفانی، کندن لباس دوخته به هنگام احرام به معنای بیرون آمدن از «جامه گناه» است چنان که پوشیدن لباس احرام به معنای پوشیدن «جامه و لباس طاعت» است. تنها «گناه نکردن» مهم نیست، بلکه مهم اطاعت کردن است؛ لذا حاجی که لباس احرام و اطاعت بر تن میکند، مفاد چنین پوششی سه چیز است:
- دور کردن لباس گناه از خود.
- لباس احرام نمودی است از روز مرگ و قیامت که در آن روز افراد، کفن بر تن میکنند و اسرار قیامت در مناسک حج متجلی میشود.
- با لباس احرام امتیازات ظاهری افراد زایل شده، هرگونه برتریطلبی و فخر فروشی از بین میرود[۸].
بنابراین هم چنان که هر یک از اعمال حج دارای اسراری است، پوشیدن این دو جامه هم اسراری دارد. آیت الله جوادی آملی میفرماید: این که لباس دوخته را از تن بیرون میآورید، یعنی لباس گناه و عصیان را که تا کنون تار و پود آن را بافتید و دوختید و در برکردید، بیرون آورید، وگرنه چه فرقی است بین لباس دوخته و نادوخته؟ پس اینها همه سر حج است. البته چنین نیست که عبادت در لباس دوخته قبول نباشد، چون انسان در طول سال در لباس دوخته نماز میخواند و عبادت میکند. اما در حج قبول نیست، و این برای آن است که میخواهند اسرار حج را به انسان تفهیم کنند که او روزی را هم در پیش دارد که با لباس ندوخته وارد آن روز شود و آن روز مرگ است که کفن در بر میکند و قیامت با همان کفن ظهور و حضور پیدا میکند، چون میخواهند اسرار قیامت را در مناسک و مراسم حج تجلی دهند، از این رو فرمودهاند لباس ساده در بر کنید که هر گونه فخر بر طرف شود. لباس نادوخته، یعنی لباس احرام بپوشید تا سفر مرگ در نظرتان مجسم شود و مسأله مردن و قیامت در حضورتان حاضر باشد. امام سجاد(ع) به شبلی فرمودند: معنای کندن لباس دوخته شده یعنی خدای من دیگر لباس گناه در بر نمیکنم و از هر گناهی توبه کردم[۹].[۱۰]
محرمات احرام
پس از انجام احرام برخی اعمال بر مُحرِم حرام میشود که اصطلاحاً این اعمال را «محرمات احرام» مینامند. «تروک احرام» یا «محرمات احرام» در برابر عنوان «مستحبات احرام» و «مکروهات احرام» قرار دارد. مجموع محرمات احرام با توجه به تقسیم ذیل ۲۴ مورد است: محرمات احرام سه قسماند:
- محرمات مخصوص آقایان:
- محرمات مخصوص بانوان:
- محرمات مشترک بین آقایان و بانوان:
- استفاده از بوی خوش
- نگاه کردن در آینه
- زدودن مو از بدن
- کِرِم زدن و روغن مالیدن ۵- سرمه کشیدن به چشم
- انگشتر به دست کردن برای زینت
- جدال
- فسوق
- بیرون آوردن خون از بدن
- کشتن حشرات و جانوران ساکن در بدن
- ناخن گرفتن
- کندن درخت و گیاهان حرم
- شکار کردن
- عقد کردن زن
- لذت جنسی (آمیزش)
- استمناء
- کشیدن دندان
- حمل سلاح[۱۱].
واجبات احرام: طاهر بودن، غصبی نبودن، دوخته نبودن، بافته بودن، بدن نما نبودن، گره خورده نبودن، از حلال تهیه شدن، از طلا و ابریشم خالص و اجزای حیوان حرام گوشت نبودن.
مستحبات احرام: نیت به زبان راندن، بلند تلبیه گفتن برای مردان، تلبیه را تکرار کردن، نماز نافله احرام به جا آوردن، پیش از احرام در میقات غسل کردن، بعد از نماز ظهر (یا نماز واجب دیگر) احرام بستن، موی سر و صورت را از اول ذی قعده نتراشیدن، موی زیر بغل و صورت و شارب و ناخن را قبل از احرام گرفتن، دعاهای وارده را هنگام غسل و نیت احرام و پوشیدن احرامی خواندن، با خداوند جهت مُحِل شدن (در صورت پیش آمدن مانعی جهت اتمام اعمال) شرط کردن.
مکروهات احرام: کشتی گرفتن، شعر خواندن، صورت ساییدن، زانو به بغل نشستن، در جواب کسی لبیک گفتن، در مسواک زیادهروی کردن، بر رخت و بالش زرد و سیاه خوابیدن، پیش از محرم شدن حنا بستن، حمام رفتن، بدن را با آب سرد شستن،هر کاری که در انجام آن بیم باشد از مجروح شدن یا موی از بدن افتادن.
کفارات احرام: کفاراتی است برای ارتکاب پارهای از اعمال که در حال احرام ممنوع و حرام است. ارتکاب بعضی اعمال در حرم مکه هم مطلقاً ممنوع است و کفاره دارد. این کفارات با توجه به نوع عمل متفاوت است:
- روزه گرفتن
- اطعام مساکین
- درهم و دینار پرداختن
- شتر و گاو و گوسفند قربانی کردن.
از امام صادق(ع) نقل است که فرمودند: کسی که در حال احرام بمیرد، لبیکگویان از قبر برانگیخته میشود[۱۲].[۱۳]
اِحرامی
جامه نادوخته که حاجیان در شروع احرام بر تن میکنند را گویند. مستحبات احرامی؛ فراخ بودن، سفید بودن، بلند تا ساق بودن، پنبهای (خالص) بودن است. مکروهات احرامی؛ چرک بودن، سیاه و رنگی (غیر از سبز) بودن، راه راه بودن (رنگی بودن برای مردان)، از پارچه با تار و پود ابریشم بودن است[۱۴].[۱۵]
اِضطِباع
رداء احرام را از زیر بغل راست بر کتف چپ انداختن گویند؛ در این صورت دوش راست برهنه میماند و دوش چپ پوشیده میشود. به آن تابّط و توشّح هم میگویند. رسول خدا(ص) در عمره قضا دستور داد که ردای احرام را از زیر بغل راست بر روی شانه چپ بیفکنند و این تکلیف، مخصوص عمره قضیه (قضا) و اوضاع و احوال ویژه آن روز بوده است. اینک تکلیف احرام همان کیفیتی است که بازوی چپ و راست هر دو پوشیده باشد[۱۶].[۱۷]
جدال
از محرمات احرام است و قسم خوردن به نام خداوند است در مقام رد و انکار و نزاع مانند: والله، بالله، تالله، لا والله. در آیه ۱۹۷ سوره مبارکه بقره آمده است: ﴿فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ﴾[۱۸] یعنی در حج رفت و فسوق و جدالی نیست. در مفردات راغب آمده است: جدال، گفت و گو بر سبیل منازعه و برتری جویی بر یکدیگر است و ریشه جدل از «جدلت الحبل» است که به معنای محکم کردن ریسمان و تابیدن آن است، گویی هر کدام از دو مجادله کننده میخواهد دیگری را از رأی و اعتقادش بپیچاند[۱۹]. علامه طباطبائی میگوید: «رفت» همه نوع سخنی است که برای تفهیم مسأله زناشویی بر زبان آورده میشود و «فسوق» خروج از قلمرو اطاعت خدا است و «جدال» همان مراء در کلام است. لکن احادیث (رفث) را به معنای همبستر شدن و «فسوق» را به معنای کذب و «جدال» را به گفتن «لا و الله، بلی والله» تفسیر کرده است[۲۰]. فقهای اهل سنت هر نوع مخاصمه با همراهان و خدمتگزاران و امثال آنان را در حج حرام میدانند و به اطلاق آیه ﴿لَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ﴾ تمسک میجویند[۲۱].
اما فقهای شیعه اکثراً جدال را به معنای گفتن لا و الله، بلى و الله تفسیر کردهاند که با انسجام آن کفارهای بر محرم واجب میشود[۲۲]. البته عدهای به منظور بیمحتوا کردن حج و به بهانه ممنوع بودن جدال در حج، هر نوع اعلان همبستگی میان مسلمین و رودررویی با دشمنان اسلام و ابراز برائت از مشرکین را منافی حج میشمارند. آنها با تفسیرهای ناهنجار خود بر اساس تز «نفی مذهب با مذهب»، سعی میکنند جزئی از تعالیم اسلام را سد راه بخش دیگر آن قرار دهند و از سلاح اسلام علیه اسلام استفاده کنند و حال آنکه دعوت امت اسلامی به اتحاد و همبستگی و فریاد زائران بر محکومیت کفر و شرک و نفاق، حرکتی در جهت احیای اصل فراموش شده ﴿لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا﴾[۲۳] است و مصداق ﴿لَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ﴾ نیست. جدّه شهری است بندری، بزرگ و زیبا در کنار دریای سرخ. در استان مکه واقع شده و بندری تجاری مسافرتی است. اکنون به صورت شهری اروپایی در آمده و دارای بناهای چند طبقه و مدرن و بازارهای رنگارنگ است. پس از ریاض مهمترین شهر سیاسی و اقتصادی عربستان و پایتخت سابق این کشور است. در جده اماکن مقدسی به جز مسجدهای عظیم وجود ندارد و تنها مکان مقدس آن، مدفن حضرت حوا است که فعلاً به صورت خرابهای در آمده است. شهر جده دو قسمت دارد، یکی بخش جدید آنکه خانههای نوساز و محل سفارتخانهها و دوائر دولتی است و دیگری قسمت قدیمی شهر است[۲۴].
جده جمعیتی حدود ۰۰۰/۷۰۰/۳ نفر دارد. فرودگاه جده به نام ملک عبدالعزیز در فاصله ۲۰ کیلومتری شمال شهر جده واقع شده است و با وسعت ۱۰۵ کیلومتر مربع، یکی از پیشرفتهترین فرودگاههای دنیا است که بر روی بیش از ۴۰ شرکت هواپیمایی خارجی باز است. این فرودگاه در سال (۱۹۸۱م) برابر با (۱۳۶۰هش) افتتاح شد و دارای سه ترمینال است ۱ - ترمینال شماره ۱ (جنوبی) که مورد استفاده مسافران هوایی سعودی است ۲- ترمینال شماره ۲ (شمالی) که به مسافران شرکتهای هواپیمایی خارجی اختصاص دارد ۳- ترمینال شماره ۳ (ترمینال حجاج - مبنی الحجاج) این ترمینال مخصوص حجاج است که به شیوه منحصر به فرد با ۲۱۰ عدد چادر نسوز در دو فاز جداگانه مسقف گردیده که برای نقل و انتقال ۸۰۰۰۰ زائر در یک روز پیشبینی شده است. این ترمینال صرفاً جهت انجام عملیات حج احداث شده و در سال حدود ۳ ماه فعال است: فاصله این فرودگاه تا مدینه ۳۷۶ کیلومتر و تا مکه ۹۵ کیلومتر و تا مسجد جُحفه ۱۲۴ کیلومتر است. در سال (۲۰۰۷ م) ملک عبداله دستور بازسازی این فرودگاه را صادر کرده است. جده با تهران از نظر افق، نیم ساعت اختلاف دارد[۲۵]. بعضی آن را به سبب وجود قبر حضرت حوا جده انسانها آن را «جده» نامیدهاند، ولی نام صحیح آن «جُدّه» به معنای مکان متصل به دریا است. عدهای آن را به «جُدّة بن حزم بن ریان بن صحیح حلوان... بن قضاعه» منتسب ساختهاند[۲۶]. برخی گفتهاند: «جده» مادر امام حسن عسکری(ع) است که در دوران غیبت صغری، نقش ویژهای داشت[۲۷].
شهر جده به واسطه وجود یک فرودگاه بینالمللی که از اقصی نقاط جهان زایران بیت الله الحرام به آن منتقل میشوند و همچنین موقعیت ویژهای که به عنوان یک بندر بزرگ دارد، مورد توجه واقع و فعالیتهای اقتصادی و عمرانی در آن نسبت به گذشته به طور چشمگیری افزایش یافته است. مساحت این شهر بندری به بیش از ۱۲۵۰ کیلومتر مربع میرسد[۲۸]. فاصله تهران تا جده ۲۲۰۰ کیلومتر هوایی است که معمولاً حدود دو ساعت و نیم این مسافت طی میشود.[۲۹]
فُسوق
از محرمات احرام است که فقها با استناد به آیات و روایات بدان اشاره کردهاند. در آیه شریفه آمده است: ﴿فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ﴾[۳۰]. فسق در اصل یعنی برهنه شدن و از پوست در آمدن خرما[۳۱] و در اصطلاح شرع، خارج شدن از منع شرعی و اعم از کفر است و نیز به گناه کم و زیاد اطلاق میشود. اما متعارف آن است که گناه زیاد باشد؛ لذا اغلب به کسی فاسق میگویند که ابتدا به احکام شرع پایبند و اقرار داشته باشد و سپس به تمام یا برخی آنها اخلال کند و از حیطه آن بیرون آید[۳۲]. در ارتباط با معنای فسق گفته شده است؛ فسق به معنای انحراف از مسیر حق است و هر نوع انحراف را شامل میشود.
از امام صادق(ع) در مورد آیه شریفه ﴿فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ﴾ سؤال کردهاند. آن حضرت در مورد فسوق فرمودهاند: «وَ الْفُسُوقُ الْكَذِبُ وَ السِّبَابُ»[۳۳]؛ مراد از فسوق در آیه شریفه، دروغ گفتن و سبّ کردن است. بر اساس برخی روایات، فسوق، محدود به «دروغ، فحش و فخر فروشی» است. امام کاظم(ع) میفرماید: «وَ الْفُسُوقُ الْكَذِبُ وَ الْمُفَاخَرَةُ»[۳۴]. در روایتی از امام صادق(ع) در مورد معنای ﴿وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ﴾[۳۵] سؤال شد، فرمود: «فَإِنَّ تَمَامَ الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ أَنْ لَا يَرْفُثَ وَ لَا يَفْسُقَ وَ لَا يُجَادِلَ»[۳۶] «تمام شدن حج و عمره به این است که جماع و فسق و جدال نباشد».
از پیامبر(ص) روایت شده: «مَنْ حَجَّ هَذَا الْبَيْتَ فَلَمْ يَرْفُثْ وَ لَمْ يَفْسُقْ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَيَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ»[۳۷]؛ «هر کس برای خدای عزوجل حج کند و جماع و فسق نداشته باشد، همچون روزی که مادرش او را زاییده، باز میگردد». فسوق، اختصاص به دروغ گفتن ندارد، بلکه فحش دادن و فخر کردن به دیگران نیز فسوق است[۳۸]. برخی از فقها معتقدند مراد از فسوق در آیه مبارکه ﴿فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ﴾ دروغ و دشنام است و فخر کردن حرام هم ملحق به فسوق است. فخر در صورتی که مستلزم اهانت به دیگران نباشد حرام نیست[۳۹]. مرحوم صاحب جواهر میفرماید: دشنام دادن و فخر فروشی نیز از مصادیق فسوق است[۴۰].[۴۱].
منابع
پانویس
- ↑ لغتنامه دهخدا، کلمه احرام.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۹، ص۳ در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: «حَرَّمَ اللَّهُ الْمَسْجِدَ لِعِلَّةِ الْكَعْبَةِ وَ حَرَّمَ الْحَرَمَ لِعِلَّةِ الْمَسْجِدِ وَ وَجَبَ الْإِحْرَامُ لِعِلَّةِ الْحَرَمِ»؛ «خداوند مسجدالحرام را به خاطر کعبه، حرم قرار داد و حرم را به خاطر مسجدالحرام و احرام را به خاطر حرم واجب کرده است (دعائم الاسلام، ج۱، ص۳۳۴).
- ↑ حج و عمره در قرآن و حدیث، محمدی ری شهری، ص۲۶۰.
- ↑ گزیدهای از یادداشتهای شهید مطهری، در مورد حج، ص۸۸.
- ↑ مناسک محشی، مسأله ۲۵۱، ص۱۳۸.
- ↑ مناسک محشی، مسأله ۲۵۱، ص۱۳۸.
- ↑ مناسک محشی، مسأله ۲۷۳، ص۱۴۶.
- ↑ صهبای حج، آیتالله جوادی آملی، ص۳۴۹.
- ↑ عرفان حج، آیتالله جوادی آملی، ص۴۷ و ۴۸.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۸۶.
- ↑ مناسک، محشی، چاپ ۱۳۸۵ ص۱۸۳ (به نقل از گلواژههای حج و عمره، علیرضا بصیری، مشعر، ۱۳۸۷، ص۵۸).
- ↑ فرهنگ اصطلاحات حج، حریری، ص۱۲.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۸۹.
- ↑ فرهنگ اصطلاحات حج، حریری، ص۱۰.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۹۰.
- ↑ فرهنگ اصطلاحات حج، حریری، ص۱۶.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۱۱۶.
- ↑ «در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست» سوره بقره، آیه ۱۹۷.
- ↑ مفردات، ص۸۹.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبائی، ج۲، ص۸۰.
- ↑ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۶۴۴.
- ↑ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۵۹.
- ↑ «هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمیگشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱.
- ↑ راهنمای حرمین شریفین، ابراهیم غفاری، ص۱۲۵.
- ↑ جغرافیای عربستان سعودی و اماکن حرمین شریفین، سید محمد احمدی، ص۲۰.
- ↑ یاقوت حموی، ج۲، ص۱۱۴.
- ↑ موعود نامه، مجتبی تونهای، مشهور، ص۲۴۳.
- ↑ تاریخ و آثار اسلامی مکه مکرمه و مدینه منوره، اصغر قائدان، مشعر، ۱۳۷۷، ص۴۶.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۳۰۰.
- ↑ «پس کسی که در آن ماهها حجّ میگزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست» سوره بقره، آیه ۱۹۷.
- ↑ (مفردات ماده فسق، ص۳۹۴) مرحوم علامه طباطبایی میفرماید: «والفسوق: هو الخروج عن الطاعه؛ فسوق به معنای خارج شدن از طاعت است». المیزان، ج۲، ص۷۹. در برخی از تعابیر؛ فسوق به معنای معاصی آمده است؛ (شفاء الغرام، ج۱، ص۳۴۸).
- ↑ فرهنگ نامه موضوعی قرآن، ج۲، ص۲۴۷۰.
- ↑ «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) إِذَا أَحْرَمْتَ فَعَلَيْكَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ ذِكْرِ اللَّهِ كَثِيراً وَ قِلَّةِ الْكَلَامِ إِلَّا بِخَيْرٍ فَإِنَّ مِنْ تَمَامِ الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ أَنْ يَحْفَظَ الْمَرْءُ لِسَانَهُ إِلَّا مِنْ خَيْرٍ كَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: ﴿فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ﴾ وَ الرَّفَثُ الْجِمَاعُ وَ الْفُسُوقُ الْكَذِبُ وَ السِّبَابُ وَ الْجِدَالُ قَوْلُ الرَّجُلِ لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّهِ»؛ (اصول کافی، ج۴، ص۳۳۸) مرحوم شیخ طوسی میفرماید: روى اصحابنا انه اراد الكذب والاولى ان تحمله عليه المعاصي التي نهى المحرم عنها (پیش درآمدی بر فرهنگ نامه اسرار و معارف حج، ص۱۳۶).
- ↑ وسائل الشیعه، ج۹، ابواب تروک الاحرام، ج۴.
- ↑ «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
- ↑ رسائل الشیعه، ج۱۴، صفحه ۳۱۶، بحار الانوار، ج۹۳، ص۱۷۳.
- ↑ شفاء الغرام، ج۱ ص۳۴۸. کتاب عوالی اللالی، ج۱، ص۴۲۶. روایت را این گونه نقل میکند که: «مَنْ حَجَّ هَذَا الْبَيْتَ فَلَمْ يَرْفُثْ وَ لَمْ يَفْسُقْ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَيَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ».
- ↑ مناسک محشی، ص۱۸۰، مسأله ۳۷۲.
- ↑ مناسک محشی، پاورقی صفحه ۱۸۱.
- ↑ فرهنگ جغرافیایی تاریخی در حدیث و سیره نبوی، ص۳۰۴.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۷۳۰.