←مقدمه
(←مقدمه) |
(←مقدمه) |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*وی [[فرزند]] [[سمیه]] (آن [[زن]] زناکار) و پدرش نامعلوم بود. در [[سال اول هجری]] به [[دنیا]] آمد، در دوران [[ابوبکر]] [[مسلمان]] شد، در زمان [[عمر]] [[مأمور]] جمعآوری [[صدقات]] و برخی [[کارها]] در [[بصره]] شد، در زمان [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} نیز به پیشنهاد بعضی از [[اصحاب]]، [[والی]] [[فارس]] و کرمان شد، امّا خلافهایی از او سر زد. پس از [[شهادت]] [[امام علی|علی]]{{ع}} به [[معاویه]] پیوست. [[معاویه]] او را [[برادر]] خود خواند و از آن پس او را زیاد بن [[ابی سفیان]] خواندند.<ref>این موضوع که به «استلحاق زیاد» معروف است، از بدعتهای معاویه است که خیلیها به او ایراد گرفتند</ref> در دربار [[معاویه]] [[مقرّب]] شد و به [[امارت کوفه]] گماشته گشت. در دوران زمامداریش، علاوهبر [[فساد]] [[مالی]] و سختگیری بر [[مردم]] و [[ظلم]] فراوان، شدیدترین [[رفتار]] سرکوبگرانه را با [[شیعیان]] [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} داشت و هزاران نفر را کشت و به زندان افکند و [[مردم]] را واداشت تا از [[امام علی]]{{ع}} [[برائت]] جویند و او را [[لعن]] و [[دشنام]] دهند. در [[نهج البلاغه]]، نامۀ تند [[حضرت امیر]] به او آمده<ref>نهج البلاغه، صبحی صالح، نامۀ ۲۱ و ۴۴ و شرح ابن ابی الحدید، ج۱۶ ص ۱۹۶</ref> و به برخی خیانتهای او اشاره شده است. وی در سال ۵۳ درگذشت<ref>دربارۀ او ر. ک: «شرح ابن ابی الحدید»، ج ۱۶ ص ۱۷۹، «موسوعة الامام علی بن ابی طالب»، ج ۱۲ ص ۱۱۲، «سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب» ج ۱ ص ۳۷۳</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۹۲.</ref> | *وی [[فرزند]] [[سمیه]] (آن [[زن]] زناکار) و پدرش نامعلوم بود. در [[سال اول هجری]] به [[دنیا]] آمد، در دوران [[ابوبکر]] [[مسلمان]] شد، در زمان [[عمر]] [[مأمور]] جمعآوری [[صدقات]] و برخی [[کارها]] در [[بصره]] شد، در زمان [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} نیز به پیشنهاد بعضی از [[اصحاب]]، [[والی]] [[فارس]] و کرمان شد، امّا خلافهایی از او سر زد. پس از [[شهادت]] [[امام علی|علی]]{{ع}} به [[معاویه]] پیوست. [[معاویه]] او را [[برادر]] خود خواند و از آن پس او را زیاد بن [[ابی سفیان]] خواندند.<ref>این موضوع که به «استلحاق زیاد» معروف است، از بدعتهای معاویه است که خیلیها به او ایراد گرفتند</ref> در دربار [[معاویه]] [[مقرّب]] شد و به [[امارت کوفه]] گماشته گشت. در دوران زمامداریش، علاوهبر [[فساد]] [[مالی]] و سختگیری بر [[مردم]] و [[ظلم]] فراوان، شدیدترین [[رفتار]] سرکوبگرانه را با [[شیعیان]] [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} داشت و هزاران نفر را کشت و به زندان افکند و [[مردم]] را واداشت تا از [[امام علی]]{{ع}} [[برائت]] جویند و او را [[لعن]] و [[دشنام]] دهند. در [[نهج البلاغه]]، نامۀ تند [[حضرت امیر]] به او آمده<ref>نهج البلاغه، صبحی صالح، نامۀ ۲۱ و ۴۴ و شرح ابن ابی الحدید، ج۱۶ ص ۱۹۶</ref> و به برخی خیانتهای او اشاره شده است. وی در سال ۵۳ درگذشت<ref>دربارۀ او ر. ک: «شرح ابن ابی الحدید»، ج ۱۶ ص ۱۷۹، «موسوعة الامام علی بن ابی طالب»، ج ۱۲ ص ۱۱۲، «سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب» ج ۱ ص ۳۷۳</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۹۲.</ref> | ||
*زیاد در سال اول [[هجرت]] در [[شهر]] [[طائف]] به [[دنیا]] آمد. به جهت [[ناشناخته بودن]] پدرش او را به مادرش سمیّه که زنی بدکاره بود نسبت میدهند و وی را "زیاد پسر مادرش" و "[[زیاد پسر سمیه]]" میگویند. گاهی نیز بدون آنکه نام پدرش برده شود، او را زیاد بن ابیه ([[زیاد]] [[فرزند]] پدرش) مینامند. گاهی نیز وی را به [[همسر]] مادرش که در [[قبیله ثقیف]] [[چوپانی]] میکرد، نسبت میدهند و به او "[[زیاد]] [[فرزند]] عُبَید" میگویند. | *زیاد در سال اول [[هجرت]] در [[شهر]] [[طائف]] به [[دنیا]] آمد. به جهت [[ناشناخته بودن]] پدرش او را به مادرش سمیّه که زنی بدکاره بود نسبت میدهند و وی را "[[زیاد پسر مادرش]]" و "[[زیاد پسر سمیه]]" میگویند. گاهی نیز بدون آنکه نام پدرش برده شود، او را زیاد بن ابیه ([[زیاد]] [[فرزند]] پدرش) مینامند. گاهی نیز وی را به [[همسر]] مادرش که در [[قبیله ثقیف]] [[چوپانی]] میکرد، نسبت میدهند و به او "[[زیاد]] [[فرزند]] عُبَید" میگویند. | ||
*او فردی [[زیرک]] بود و در [[خطابه]] و [[سخنرانی]] تبحّر داشت. همچنین کاتبی ماهر بود. اولین گزارش از [[زندگی اجتماعی]] وی به دوران [[حکومت]] [[عمر بن خطاب]] مربوط میشود. او از طرف [[خلیفه]] برای انجام مأموریتی به [[یمن]] فرستاده شد و از عهده آن [[مأموریت]] بهخوبی برآمد. پس از آن در جمع بزرگان [[صحابه]] با زبانی گویا و [[بلیغ]] گزارش [[مأموریت]] خویش را بیان کرد. [[عمروعاص]] که در آن جمع حضور داشت، گفت: "اگر این [[جوان]] از [[طایفه]] [[قریش]] بود، بر [[عرب]] [[سروری]] میکرد." [[ابوسفیان]] با کنایه خود را [[پدر]] وی خواند! بعدها [[معاویه]] [[سخن]] [[ابوسفیان]]، [[پدر]] خویش، را دستاویزی قرار داد و زیاد را [[برادر]] خویش نامید و به این [[وسیله]] او را جذب [[حکومت]] خود کرد. از آن زمان به بعد، زیاد [[فرزند]] [[ابوسفیان]] نامیده شد. | *او فردی [[زیرک]] بود و در [[خطابه]] و [[سخنرانی]] تبحّر داشت. همچنین کاتبی ماهر بود. اولین گزارش از [[زندگی اجتماعی]] وی به دوران [[حکومت]] [[عمر بن خطاب]] مربوط میشود. او از طرف [[خلیفه]] برای انجام مأموریتی به [[یمن]] فرستاده شد و از عهده آن [[مأموریت]] بهخوبی برآمد. پس از آن در جمع بزرگان [[صحابه]] با زبانی گویا و [[بلیغ]] گزارش [[مأموریت]] خویش را بیان کرد. [[عمروعاص]] که در آن جمع حضور داشت، گفت: "اگر این [[جوان]] از [[طایفه]] [[قریش]] بود، بر [[عرب]] [[سروری]] میکرد." [[ابوسفیان]] با کنایه خود را [[پدر]] وی خواند! بعدها [[معاویه]] [[سخن]] [[ابوسفیان]]، [[پدر]] خویش، را دستاویزی قرار داد و زیاد را [[برادر]] خویش نامید و به این [[وسیله]] او را جذب [[حکومت]] خود کرد. از آن زمان به بعد، زیاد [[فرزند]] [[ابوسفیان]] نامیده شد. | ||
*زیاد بهدلیل [[زیرکی]] و [[کاردانی]] امور دیوانی را برعهده گرفت. وی سالها در [[شهر بصره]] بهعنوان کاتب در [[خدمت]] [[مغیرة بن شعبه]] و [[ابوموسی اشعری]] و [[عبدالله بن عامر]] بود. پس از [[کشته شدن عثمان]] در زمره [[یاران امام علی]]{{ع}} درآمد و نزد [[حاکم بصره]]، [[عبدالله بن عباس]]، به امور دیوانی پرداخت. هنگامیکه [[ابن عباس]] برای شرکت در [[نبرد صفین]] عزیمت کرد، زیاد را [[جانشین]] خود در [[بصره]] قرار داد و امور [[بیت المال]] و [[خراج]] را به او سپرد. زیاد پس از [[جنگ صفین]] از سوی [[امام علی]]{{ع}} [[مأمور]] کنترل شورشهایی شد که در [[فارس]] و کرمان روی داده بودند. او بهخوبی از عهده این کار برآمد و بدون درگیری و [[خونریزی]] [[آرامش]] را به آن [[سرزمین]] برگرداند. پس از آن تا آخر [[حکومت علوی]] با [[اقتدار]] در [[فارس]] [[حکومت]] کرد. نامههای بیستم و بیستویکم [[نهج البلاغه]] خطاب به زیاد مربوط به همین دوران است. | *زیاد بهدلیل [[زیرکی]] و [[کاردانی]] امور دیوانی را برعهده گرفت. وی سالها در [[شهر بصره]] بهعنوان کاتب در [[خدمت]] [[مغیرة بن شعبه]] و [[ابوموسی اشعری]] و [[عبدالله بن عامر]] بود. پس از [[کشته شدن عثمان]] در زمره [[یاران امام علی]]{{ع}} درآمد و نزد [[حاکم بصره]]، [[عبدالله بن عباس]]، به امور دیوانی پرداخت. هنگامیکه [[ابن عباس]] برای شرکت در [[نبرد صفین]] عزیمت کرد، زیاد را [[جانشین]] خود در [[بصره]] قرار داد و امور [[بیت المال]] و [[خراج]] را به او سپرد. زیاد پس از [[جنگ صفین]] از سوی [[امام علی]]{{ع}} [[مأمور]] کنترل شورشهایی شد که در [[فارس]] و کرمان روی داده بودند. او بهخوبی از عهده این کار برآمد و بدون درگیری و [[خونریزی]] [[آرامش]] را به آن [[سرزمین]] برگرداند. پس از آن تا آخر [[حکومت علوی]] با [[اقتدار]] در [[فارس]] [[حکومت]] کرد. نامههای بیستم و بیستویکم [[نهج البلاغه]] خطاب به زیاد مربوط به همین دوران است. |