دیدگاه اهل سنت درباره مهدویت چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'حجت الاسلام و المسلمین' به 'حجت الاسلام و المسلمین')
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار')
خط ۴۶: خط ۴۶:
[[پرونده:Pic2496.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مصطفی صادقی]]]]
[[پرونده:Pic2496.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مصطفی صادقی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[مصطفی صادقی]]'''، در کتاب ''«[[تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور (کتاب)|تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[مصطفی صادقی]]'''، در کتاب ''«[[تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور (کتاب)|تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«سوء استفاده از عنوان [[مهدی]] و [[مهدویت]] در عصر [[عباسیان]] رواج گرفت؛ لکن برخی از خلفای [[اموی]] نیز با این نام مورد خطاب [[شاعران]] قرار گرفته یا حتی [[لقب]] داده شده‌اند. گروهی [[عمر بن عبدالعزیز]] را [[مهدی]] دانسته‌اند<ref>قاضی نعمانی مغربی، شرح الاخبار، ج ۳، ص ۳۵۸.</ref>. [[مسعودی]] می‌گوید: [[سلیمان بن عبدالملک]] [[مهدی]] [[لقب]] داشت‌<ref>التنبیه و الاشراف، ص ۲۹۰.</ref> و [[جریر]] و [[فرزدق]] هم در [[شعر]] خود او را [[مهدی]] خطاب کرده‌اند<ref>دیوان فرزدق، ص ۲۳۹ و شرح دیوان جریر، ص ۳۲۷.</ref>. [[حارث بن سریج]] را نیز که علیه [[امویان]] در [[خراسان]] [[قیام]] کرد مدعی [[مهدویت]] دانسته‌اند<ref>حسن ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام، ج ۲، ص ۵.</ref>. در آستانه سقوط [[پادشاهی]] [[بنی امیه]]، [[فرزندان]] [[علی بن عبدالله بن عباس]] و دعوتگران آنان برای همراه کردن [[مردم]] با خود کاملا از عنوان [[مهدی]] بهره‌برداری کرده و [[مبارزه]] او با [[ظلم]] و ایجاد [[عدالت]] را بر خود تطبیق کرده و احادیثی نیز به نفع خود ساختند. از [[ابن عباس]] [[نقل]] کردند که [[مهدی عباسی|مهدی]] و [[منصور عباسی|منصور]] و [[سفاح عباسی|سفاح]] از ما هستند و همو گفته است که [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]] {{عم}} [[گمان]] می‌کنند [[مهدی]] از [[نسل]] آنان است؛ اما بدانید که [[سفاح عباسی|سفاح]] و [[منصور عباسی|منصور]] و [[امام [[مهدی عباسی|مهدی]] از [[فرزندان]] من هستند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج ۴، ص ۶۳.</ref>. [[مسعودی]] می‌گوید: [[سفاح عباسی|سفاح]] ابتدا [[مهدی]] [[لقب]] داشت‌<ref>التنبیه و الاشراف، ص ۲۹۲.</ref> و [[یعقوبی]] شعری آورده که در آن [[سفاح عباسی|سفاح]]، [[مهدی]] [[بنی هاشم]] خطاب شده است<ref>"انت مهدی هاشم و هداها ... (تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۹۴) لقب منصور نیز ناشی از ملاحم و برداشت از القاب مهدی است. در این باره ر.ک: عمر فاروق، بحوث فی التاریخ العباسی، ص ۲۰۳.</ref>. هنگامی که [[مردم]] با [[سفاح عباسی|سفاح]] [[بیعت]] کردند عمویش [[داوود بن علی]] بر [[منبر]] گفت: [[خلافت]] در دست ماست تا آن را به [[حضرت عیسی|عیسی بن مریم]] [[تسلیم]] کنیم‌ <ref>تاریخ طبری، ج ۷، ص ۴۲۸.</ref> و آن‌گاه که [[عمر]] [[سفاح عباسی|سفاح]] رو به پایان بود و از [[فتح]] [[سند]] و آفریقا خبردار شد گفت: شنیده‌ام وقتی [[سند]] و آفریقا گشوده شود [[قائم آل محمد]] {{صل}} خواهد مرد<ref>بلاذری، همان، ص ۲۳۷.</ref>. این از موارد نادری است که کلمه [[قائم آل محمد]] {{صل}} بر غیر از [[امام مهدی|امام دوازدهم]] [[شیعیان]] اطلاق شده است. جالب‌تر آن‌که در [[روایات]] [[ملاحم]] و گاه آن‌چه به عنوان [[علائم ظهور]] رواج داده‌ می‌شود، می‌خوانیم که [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} فرمود: در [[آخر الزمان]] و هنگام [[آشکار]] شدن [[فتنه‌ها]]، مردی از [[اهل بیت]] من [[خروج]] می‌کند که به او [[سفاح]] گفته می‌شود<ref>ابن حماد، الفتن، ص ۲۵۵، ح ۹۹۹؛ ابن طاووس، التشریف بالمنن، ص ۳۲۵؛ معجم احادیث المهدی، ج ۱، ص ۹۷ و عبد العلیم بستوی، الموسوعة فی احادیث المهدی الضعیفة و الموضوعه، ص ۲۶۸. سفاح در این روایات به معنای بخشنده است؛ چنان‌‌که لقب دادن اولین خلیفه عباسی نیز به همین دلیل بود. اما آن‌‌که به دلیل خون‌‌ریزی و کشتار فراوان بنی امیه، سفاح نامیده شد، عبد اللّه بن علی عموی سفاح و منصور است (ر.ک: عمر فاروق، همان، ص ۲۰۳).</ref>. [[ابو دلامه]] شاعر در شعری خطاب به [[ابو مسلم]] گفته است: "آیا قصد [[خیانت]] در [[دولت]] [[امام مهدی|مهدی]] را داشتی؟!"<ref>"افی دولة المهدی حاولت غدرة" (اخبار الدولة العباسیة، ص ۲۵۶).</ref>. [[لقب]] [[مهدی]] برای سومین [[خلیفه]] [[عباسیان]] نیاز به توضیح ندارد و گویا برای همو بود که سخن [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]: "[[مهدی]] هم نام و هم [[کنیه]] من است" یا "نامش نام من و نام پدرش نام [[فرزند من]] است" را این‌گونه [[تحریف]] کردند که "نامش نام من و نام پدرش نام [[پدر]] من است"<ref>ممکن است شباهت دو روایت: ‌‌"اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابنی" و "اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابی" باعث تصحیف شده باشد.</ref>. چون نام و [[نسب]] این [[مهدی]] "[[محمد بن عبدالله]]" بود. شاید هم بنی [[حسن]] آن را برای [[محمد بن عبدالله بن حسن|محمد بن عبدالله]] [[نفس زکیه]] ساختند. درباره پنجمین [[خلیفه عباسی]] هم تعبیر [[مهدی]] آمده و ابو العتاهیه خطاب به [[هارون]] الرشید گفته است: "برای تو دو اسم وجود دارد که از رشد و [[هدایت]] گرفته شده‌اند: یکی رشید و دیگری [[مهدی]]"<ref>"لک اسمان شقّا من رشاد و من هدی/ فانت الذی تدعی رشیدا و مهدیا" (مسعودی، مروج الذهب، ج ۱، ص ۳۳۰).</ref>. از [[خلفا]] که بگذریم ادعاهایی درباره زنده بودن و [[مهدویت]] افراد دیگر وجود دارد، مانند ادعای [[راوندیه]] درباره [[ابو مسلم خراسانی]]‌<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ص ۴۷.</ref> یا ادعای مردی از بادیه در سال ۳۰۲ ق و [[حسین بن منصور حلاج]] در سال ۳۰۹ ق<ref>تاریخ طبری، ج ۱۱، ص ۴۹ و ۲۱۹.</ref>»<ref>[[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]؛ [[تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور (کتاب)|تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور]]، ص ۶۹- ۷۱.</ref>.
::::::«سوء استفاده از عنوان [[مهدی]] و [[مهدویت]] در عصر [[عباسیان]] رواج گرفت؛ لکن برخی از خلفای [[اموی]] نیز با این نام مورد خطاب [[شاعران]] قرار گرفته یا حتی [[لقب]] داده شده‌اند. گروهی [[عمر بن عبدالعزیز]] را [[مهدی]] دانسته‌اند<ref>قاضی نعمانی مغربی، شرح الاخبار، ج ۳، ص ۳۵۸.</ref>. [[مسعودی]] می‌گوید: [[سلیمان بن عبدالملک]] [[مهدی]] [[لقب]] داشت‌<ref>التنبیه و الاشراف، ص ۲۹۰.</ref> و [[جریر]] و [[فرزدق]] هم در [[شعر]] خود او را [[مهدی]] خطاب کرده‌اند<ref>دیوان فرزدق، ص ۲۳۹ و شرح دیوان جریر، ص ۳۲۷.</ref>. [[حارث بن سریج]] را نیز که علیه [[امویان]] در [[خراسان]] [[قیام]] کرد مدعی [[مهدویت]] دانسته‌اند<ref>حسن ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام، ج ۲، ص ۵.</ref>. در آستانه سقوط [[پادشاهی]] [[بنی امیه]]، [[فرزندان]] [[علی بن عبدالله بن عباس]] و دعوتگران آنان برای همراه کردن [[مردم]] با خود کاملا از عنوان [[مهدی]] بهره‌برداری کرده و [[مبارزه]] او با [[ظلم]] و ایجاد [[عدالت]] را بر خود تطبیق کرده و احادیثی نیز به نفع خود ساختند. از [[ابن عباس]] [[نقل]] کردند که [[مهدی عباسی|مهدی]] و [[منصور عباسی|منصور]] و [[سفاح عباسی|سفاح]] از ما هستند و همو گفته است که [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]] {{عم}} [[گمان]] می‌کنند [[مهدی]] از [[نسل]] آنان است؛ اما بدانید که [[سفاح عباسی|سفاح]] و [[منصور عباسی|منصور]] و [[امام [[مهدی عباسی|مهدی]] از [[فرزندان]] من هستند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج ۴، ص ۶۳.</ref>. [[مسعودی]] می‌گوید: [[سفاح عباسی|سفاح]] ابتدا [[مهدی]] [[لقب]] داشت‌<ref>التنبیه و الاشراف، ص ۲۹۲.</ref> و [[یعقوبی]] شعری آورده که در آن [[سفاح عباسی|سفاح]]، [[مهدی]] [[بنی هاشم]] خطاب شده است<ref>"انت مهدی هاشم و هداها ... (تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۹۴) لقب منصور نیز ناشی از ملاحم و برداشت از القاب مهدی است. در این باره ر.ک: عمر فاروق، بحوث فی التاریخ العباسی، ص ۲۰۳.</ref>. هنگامی که [[مردم]] با [[سفاح عباسی|سفاح]] [[بیعت]] کردند عمویش [[داوود بن علی]] بر [[منبر]] گفت: [[خلافت]] در دست ماست تا آن را به [[حضرت عیسی|عیسی بن مریم]] [[تسلیم]] کنیم‌ <ref>تاریخ طبری، ج ۷، ص ۴۲۸.</ref> و آن‌گاه که [[عمر]] [[سفاح عباسی|سفاح]] رو به پایان بود و از [[فتح]] [[سند]] و آفریقا خبردار شد گفت: شنیده‌ام وقتی [[سند]] و آفریقا گشوده شود [[قائم آل محمد]] {{صل}} خواهد مرد<ref>بلاذری، همان، ص ۲۳۷.</ref>. این از موارد نادری است که کلمه [[قائم آل محمد]] {{صل}} بر غیر از [[امام مهدی|امام دوازدهم]] [[شیعیان]] اطلاق شده است. جالب‌تر آن‌که در [[روایات]] [[ملاحم]] و گاه آن‌چه به عنوان [[علائم ظهور]] رواج داده‌ می‌شود، می‌خوانیم که [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} فرمود: در [[آخر الزمان]] و هنگام آشکار شدن [[فتنه‌ها]]، مردی از [[اهل بیت]] من [[خروج]] می‌کند که به او [[سفاح]] گفته می‌شود<ref>ابن حماد، الفتن، ص ۲۵۵، ح ۹۹۹؛ ابن طاووس، التشریف بالمنن، ص ۳۲۵؛ معجم احادیث المهدی، ج ۱، ص ۹۷ و عبد العلیم بستوی، الموسوعة فی احادیث المهدی الضعیفة و الموضوعه، ص ۲۶۸. سفاح در این روایات به معنای بخشنده است؛ چنان‌‌که لقب دادن اولین خلیفه عباسی نیز به همین دلیل بود. اما آن‌‌که به دلیل خون‌‌ریزی و کشتار فراوان بنی امیه، سفاح نامیده شد، عبد اللّه بن علی عموی سفاح و منصور است (ر.ک: عمر فاروق، همان، ص ۲۰۳).</ref>. [[ابو دلامه]] شاعر در شعری خطاب به [[ابو مسلم]] گفته است: "آیا قصد [[خیانت]] در [[دولت]] [[امام مهدی|مهدی]] را داشتی؟!"<ref>"افی دولة المهدی حاولت غدرة" (اخبار الدولة العباسیة، ص ۲۵۶).</ref>. [[لقب]] [[مهدی]] برای سومین [[خلیفه]] [[عباسیان]] نیاز به توضیح ندارد و گویا برای همو بود که سخن [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]: "[[مهدی]] هم نام و هم [[کنیه]] من است" یا "نامش نام من و نام پدرش نام [[فرزند من]] است" را این‌گونه [[تحریف]] کردند که "نامش نام من و نام پدرش نام [[پدر]] من است"<ref>ممکن است شباهت دو روایت: ‌‌"اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابنی" و "اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابی" باعث تصحیف شده باشد.</ref>. چون نام و [[نسب]] این [[مهدی]] "[[محمد بن عبدالله]]" بود. شاید هم بنی [[حسن]] آن را برای [[محمد بن عبدالله بن حسن|محمد بن عبدالله]] [[نفس زکیه]] ساختند. درباره پنجمین [[خلیفه عباسی]] هم تعبیر [[مهدی]] آمده و ابو العتاهیه خطاب به [[هارون]] الرشید گفته است: "برای تو دو اسم وجود دارد که از رشد و [[هدایت]] گرفته شده‌اند: یکی رشید و دیگری [[مهدی]]"<ref>"لک اسمان شقّا من رشاد و من هدی/ فانت الذی تدعی رشیدا و مهدیا" (مسعودی، مروج الذهب، ج ۱، ص ۳۳۰).</ref>. از [[خلفا]] که بگذریم ادعاهایی درباره زنده بودن و [[مهدویت]] افراد دیگر وجود دارد، مانند ادعای [[راوندیه]] درباره [[ابو مسلم خراسانی]]‌<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ص ۴۷.</ref> یا ادعای مردی از بادیه در سال ۳۰۲ ق و [[حسین بن منصور حلاج]] در سال ۳۰۹ ق<ref>تاریخ طبری، ج ۱۱، ص ۴۹ و ۲۱۹.</ref>»<ref>[[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]؛ [[تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور (کتاب)|تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور]]، ص ۶۹- ۷۱.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۵۲: خط ۵۲:
[[پرونده:136863.JPG|بندانگشتی|right|100px|[[خدامراد سلیمیان]]]]
[[پرونده:136863.JPG|بندانگشتی|right|100px|[[خدامراد سلیمیان]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«باورداشت "[[مهدویت]]" و [[اندیشه]] [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}}- برخلاف تصور عده‌ای- نه‌تنها اختصاص به [[شیعه]] ندارد؛ بلکه بخش مهمی از [[عقاید اسلامی]] به حساب می‌آید که براساس بشارت‌های [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}}، میان تمامی فرقه‌ها و [[مذاهب اسلامی]] شکل گرفته است. در حوزه [[اعتقادات]] [[اسلامی]]، کمتر موضوعی را می‌توان یافت که تا این حد به آن اهمیت داده شده و در اصل [[اعتقاد]] به [[ظهور منجی]]، نوعی اتفاق‌نظر و [[وحدت]] [[فکر]]، شکل گرفته باشد. [[احادیث]] مربوط به [[حضرت مهدی]] {{ع}}، در بسیاری از کتاب‌های معروف [[اهل سنت]] نیز آمده است. در بیشتر این کتاب‌ها، از اوصاف و [[زندگی حضرت مهدی]] {{ع}}، [[نشانه‌های ظهور]]، محل [[ظهور]] و [[بیعت]]، تعداد [[یاران]] و دیگر موضوعات سخن به میان آمده است. مشهور میان [[مسلمانان]] در طول [[تاریخ]]، این است که در [[آخر الزمان]]، مردی از [[اهل بیت]] {{عم}} [[ظهور]] کرده، [[عدالت]] را [[آشکار]] می‌کند. [[مسلمانان]] از او [[پیروی]] می‌کنند و او بر [[کشورهای اسلامی]] چیره می‌شود. نام او "[[مهدی]]" است<ref>عبد الرحمن ابن خلدون، مقدمة العبر، ص ۲۴۵.</ref>. البته عده کم‌شماری، از پذیرفتن اصل "[[مهدویت]]" سرباز زده، با دلایلی [[سست]] و واهی، به [[انکار]] آن پرداخته و آن را [[فکری]] [[شیعی]] معرفی کرده‌اند!! با مروری بر کتاب‌های روایی [[اهل سنت]] روشن می‌شود که موضوع [[مهدویت]] در این منابع‌ نیز به فراوانی مورد اشاره قرار گرفته است<ref>لازم به یادآوری است که در تدوین بخش‌هایی از اینجا و درس آینده از تحقیقات و مطالب ارزشمند استاد مهدی اکبر نژاد بهره فراوانی برده‌ام. با تشکر از ایشان.</ref>. علاوه بر [[روایات]] فراوانی که در منابع [[اهل سنت]] به صورت پراکنده به چشم می‌خورد، تدوین و تألیف [[کتاب‌های حدیثی]] مختص به [[حضرت مهدی]] {{ع}}، به وسیله [[دانشمندان]] [[اهل سنت]]، گویای [[جایگاه]] والای "[[مهدویت]]" نزد آنان است متون روایی [[اهل سنت]] را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:
::::::«باورداشت "[[مهدویت]]" و [[اندیشه]] [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}}- برخلاف تصور عده‌ای- نه‌تنها اختصاص به [[شیعه]] ندارد؛ بلکه بخش مهمی از [[عقاید اسلامی]] به حساب می‌آید که براساس بشارت‌های [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}}، میان تمامی فرقه‌ها و [[مذاهب اسلامی]] شکل گرفته است. در حوزه [[اعتقادات]] [[اسلامی]]، کمتر موضوعی را می‌توان یافت که تا این حد به آن اهمیت داده شده و در اصل [[اعتقاد]] به [[ظهور منجی]]، نوعی اتفاق‌نظر و [[وحدت]] [[فکر]]، شکل گرفته باشد. [[احادیث]] مربوط به [[حضرت مهدی]] {{ع}}، در بسیاری از کتاب‌های معروف [[اهل سنت]] نیز آمده است. در بیشتر این کتاب‌ها، از اوصاف و [[زندگی حضرت مهدی]] {{ع}}، [[نشانه‌های ظهور]]، محل [[ظهور]] و [[بیعت]]، تعداد [[یاران]] و دیگر موضوعات سخن به میان آمده است. مشهور میان [[مسلمانان]] در طول [[تاریخ]]، این است که در [[آخر الزمان]]، مردی از [[اهل بیت]] {{عم}} [[ظهور]] کرده، [[عدالت]] را آشکار می‌کند. [[مسلمانان]] از او [[پیروی]] می‌کنند و او بر [[کشورهای اسلامی]] چیره می‌شود. نام او "[[مهدی]]" است<ref>عبد الرحمن ابن خلدون، مقدمة العبر، ص ۲۴۵.</ref>. البته عده کم‌شماری، از پذیرفتن اصل "[[مهدویت]]" سرباز زده، با دلایلی [[سست]] و واهی، به [[انکار]] آن پرداخته و آن را [[فکری]] [[شیعی]] معرفی کرده‌اند!! با مروری بر کتاب‌های روایی [[اهل سنت]] روشن می‌شود که موضوع [[مهدویت]] در این منابع‌ نیز به فراوانی مورد اشاره قرار گرفته است<ref>لازم به یادآوری است که در تدوین بخش‌هایی از اینجا و درس آینده از تحقیقات و مطالب ارزشمند استاد مهدی اکبر نژاد بهره فراوانی برده‌ام. با تشکر از ایشان.</ref>. علاوه بر [[روایات]] فراوانی که در منابع [[اهل سنت]] به صورت پراکنده به چشم می‌خورد، تدوین و تألیف [[کتاب‌های حدیثی]] مختص به [[حضرت مهدی]] {{ع}}، به وسیله [[دانشمندان]] [[اهل سنت]]، گویای [[جایگاه]] والای "[[مهدویت]]" نزد آنان است متون روایی [[اهل سنت]] را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:
:::::#کتاب‌های عمومی: بی‌گمان [[روایات]] مربوط به [[حضرت مهدی]] {{ع}} در اغلب [[منابع روایی اهل سنت]] ذکر شده است. البته در پاره‌ای از این منابع، به روشنی به [[حضرت مهدی]] {{ع}} اشاره نشده؛ ولی در همان منابع نیز روایاتی وجود دارد که بر او قابل انطباق است.
:::::#کتاب‌های عمومی: بی‌گمان [[روایات]] مربوط به [[حضرت مهدی]] {{ع}} در اغلب [[منابع روایی اهل سنت]] ذکر شده است. البته در پاره‌ای از این منابع، به روشنی به [[حضرت مهدی]] {{ع}} اشاره نشده؛ ولی در همان منابع نیز روایاتی وجود دارد که بر او قابل انطباق است.
:::::#کتاب‌های ویژه [[امام مهدی]] {{ع}}: در بین [[منابع روایی اهل سنت]] کتاب‌هایی چند ویژه موضوعات مربوط به آن [[حضرت]] [[نگارش]] یافته است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج‌۱، ص۶۹، ۷۰.</ref>.
:::::#کتاب‌های ویژه [[امام مهدی]] {{ع}}: در بین [[منابع روایی اهل سنت]] کتاب‌هایی چند ویژه موضوعات مربوط به آن [[حضرت]] [[نگارش]] یافته است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج‌۱، ص۶۹، ۷۰.</ref>.

نسخهٔ ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۱۶

الگو:پرسش غیرنهایی

دیدگاه اهل سنت درباره مهدویت چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / آشنایی با معارف مهدویت / مهدویت در اسلام / مهدویت از دیدگاه مذاهب اسلامی
مدخل اصلیمهدویت از دیدگاه اهل سنت

دیدگاه اهل سنت درباره مهدویت چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

حبیب‌الله طاهری

حجت الاسلام و المسلمین دکتر حبیب‌الله طاهری در کتاب «سیمای آفتاب» در این‌باره گفته‌است:

احادیث در مورد حضرت مهدی (ع) را بسیاری از بزرگان اهل سنت در کتاب‌هایشان آورده‌اند، مانند احمد حنبل، ابی داود، ابن ماجه، ترمذی، مسلم، نسائی، بیهقی، ماوردی، طبرانی، سمعانی، رؤیانی، ابن قتیبه در کتاب غریب الحدیث و ابن عساکر و دار قطنی در مسند فاطمه زهرا(س) و کسائی در مبتداء و ابن عبد البرّ در استیعاب و...[۸]. عده‌ای از بزرگان اهل سنت کتابی مستقل درباره حضرت مهدی (ع) نوشته‌اند، از قبیل:
  1. "ابراز الوهم المکنون، من کلام ابن خلدون" از احمد محمد صدیق مغربی؛
  2. "اخبار المهدی" از حماد بن یعقوب؛
  3. "الاذاغه، لما کان و ما یکون بین یدی الساعه" از محمد صدیق خان بخاری هندی؛
  4. "اربعین"، از حافظ ابو نعیم اصفهانی؛
  5. "البرهان، فی علامات مهدی آخرالزمان" از علی بن حسام الدین متقی هندی مؤلف کنز العمال؛
  6. "البیان فی اخبار صاحب الزمان" از ابو عبدالله محمد بن یوسف گنجی شافعی؛
  7. "الرد علی من حکم و قضی، ان المهدی الموعود جاء و مضی" از ملا علی قاری حنفی مکی؛
  8. "العرف الوردی فی اخبار المهدی" از جلال الدین سیوطی؛
  9. "العطر الوردی فی شرح القطر الشهدی فی اوصاف المهدی]]" از محمد بن محمد بلبیسی؛
  10. "القطر الشهدی فی اوصاف المهدی" از شهاب الدین حلوانی؛
  11. "المشرب الوردی فی اخبار المهدی" از ملا علی قاری حنفی مکی؛
  12. "المهدی" از شمس الدین ابن قیم الجوزیه؛
  13. "الهدیة الندیة للامة المحمدیة فی فضل الذات المهدیة" از شیخ مصطفی بکری؛
  14. "تحدیق النظر، فی اخبار الامام المنتظر" از محمد بن عبدالعزیز بن مانع (از علمای نجد، قرن چهاردهم)؛
  15. "تلخیص البیان، فی علامات مهدی آخرالزمان" از ابن کمال پاشای حنفی؛
  16. "عقد الدرر، فی اخبار المهدی المنتظر" از یوسف بن یحیی مقدسی سلمی؛
  17. "فوائد الفکر، فی المهدی المنتظر" از یوسف کرمی مقدسی؛
  18. "مناقب المهدی" از حافظ ابونعیم اصفهانی[۹]؛
  19. "نعت المهدی" از حافظ ابونعیم اصفهانی.
اینها و ده‌ها کتاب دیگر اختصاصاً در مورد وجود حضرت مهدی منتظر نوشته شد. برای آگاهی بیشتر به اخباری که اهل سنت در مورد وجود مهدی موعود نقل کرده‌اند، علاوه بر اینها می‌توانید به کتاب‌های: بحارلانوار، ج ۵۱ و منتخب الاثر و... مراجعه کنید که از کتب آنها نقل کرده‌اند. بنابراین، اهل سنت نیز همانند شیعه به وجود مهدی موعود معتقدند»[۱۰].

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

  1. دیدگاه اهل سنت درباره مهدویت چیست؟ (پرسش)
  2. دیدگاه شیعه درباره مهدویت چیست؟ (پرسش)
  3. آیا شیعه مهدویت را نظریه‌ای مرکب از وجود امام دوازدهم و مهدی موعود بودن او می‌داند؟ (پرسش)
  4. آیا اعتقاد به مهدویت اختصاص به شیعه دارد؟ (پرسش)
  5. آیا عقیده مهدویت مورد اجماع مسلمین است؟ (پرسش)
  6. آیا مذاهب اسلامی بر اصل ظهور امام مهدی اتفاق نظر دارند؟ (پرسش)
  7. آیا مذاهب اسلامی بر وجوب اعتقاد به ظهور مهدی‏ اتفاق نظر دارند؟ (پرسش)
  8. شیعه و اهل سنت در چه موضوعاتی از مهدویت دیدگاه‌های مشترکی دارند؟ (پرسش)
  9. دیدگاه مذاهب اسلامی راجع به توسعه حکومت امام مهدی‏ چیست؟ (پرسش)
  10. دیدگاه مذاهب اسلامی درباره لقب منجی چیست؟ (پرسش)
  11. دیدگاه فریقین درباره مسأله مهدویت چیست؟ (پرسش)
  12. آیا اعتقاد به آمدن منجی در آینده مخصوص مسلمانان و به ویژه شیعیان است؟ (پرسش)
  13. آیا سنی‌‏ها نیز به آمدن امام مهدی اعتقاد دارند؟ (پرسش)
  14. آیا نامی از امام مهدی در صحاح سته آمده است؟ (پرسش)
  15. دیدگاه مذاهب اسلامی درباره حکومت عدل‌گستر امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  16. مهدویت از دیدگاه اهل سنت با مهدویت از دیدگاه شیعه چه فرقی دارد؟ (پرسش)
  17. اسماعیلیان چه کسانی هستند و در مورد مهدویت چه نظری دارند؟ (پرسش)
  18. اهل تسنن درباره مهدی چه دیدگاهی دارند و مهدویت در بین آنان از چه جایگاهی برخوردار است؟ (پرسش)
  19. مهدی در نظر اهل تسنن چه ویژگی‌هایی دارد و مهدی از نسل کیست؟ (پرسش)
  20. اهل تسنن درباره نزول حضرت عیسی چه نظری دارند؟ آیا این که برخی از آنان مهدی را همان عیسی می‌دانند صحیح است؟ (پرسش)
  21. آیا در مذاهب دیگر نامی از امام مهدی برده شده است؟ (پرسش)
  22. فرقه‌ها و مذاهب بزرگ اسلامی در موضوع مهدویت چه نقاط مشترکی دارند؟ (پرسش)
  23. فرقه‌ها و مذاهب بزرگ اسلامی در موضوع مهدویت در چه مواردی اختلاف دارند؟ (پرسش)
  24. در اسلام منجی موعود چه کسی معرفی شده است؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. مقصود از خبر متواتر خبری است که راویان آن در هر عصر در حدی هستند که تواطیء، و اجتماعشان بر کذب به‌طور عادی محال باشد، لذا حدیث متواتر قطعی الثبوت است، مخصوصاً رواة احادیث حضرت مهدی به گونه‌ای هستند که اجتماعشان ابداً امکان نداشت. زیرا بعضی مکی و بعضی مدنی، کوفی، بصری، بغدادی، رازی قمی، شیعی، سنی، اشعری و معتزلی بودند و بعضی در اوائل عصر اول و بعضی در اعصار بعدی بودند.
  2. منتخب الاثر، ص ۴-۵.
  3. منتخب الاثر، ص ۴-۵.
  4. همه احادیثی که آورده‌ایم به حد تواتر می‌رسد، چنانکه بر مطلعان پوشیده نیست. بنابراین، با توجه به همه احادیث مذکور، مسلّم گشت که احادیث رسیده درباره مهدی منتظر متواتر است؛ منتخب الاثر، ص ۴-۵.
  5. صاحب منتخب الاثر در پاورقی ص ۳ تا ۶ از بسیاری از دانشمندان اهل سنت ادعای تواتر اخبار در مورد وجود مهدی را نقل کرده است.
  6. ر.ک: بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۷۸.
  7. مهدی کسی است که خداوند راه حق را به او نشان داده است، این کلمه (که از نظر دستوری وصف است)، به صورت اسم به کار رفته است (و اشخاص را به آن نامگذاری کرده‌اند) تا جایی که عَلَم بِالغَلَبه شده است و همین کلمه مهدی، نام آن کسی است که پیامبر (ص) مژده داده است که در آخرالزمان می‌آید؛ لسان‌ العرب، ج ۳، ص ۷۸۷.
  8. منتخب الاثر، ص ۴.
  9. محمدرضا حکیمی، خورشید مغرب، ص ۶۵.
  10. طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص۲۶ -۲۹.
  11. قاضی نعمانی مغربی، شرح الاخبار، ج ۳، ص ۳۵۸.
  12. التنبیه و الاشراف، ص ۲۹۰.
  13. دیوان فرزدق، ص ۲۳۹ و شرح دیوان جریر، ص ۳۲۷.
  14. حسن ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام، ج ۲، ص ۵.
  15. بلاذری، انساب الاشراف، ج ۴، ص ۶۳.
  16. التنبیه و الاشراف، ص ۲۹۲.
  17. "انت مهدی هاشم و هداها ... (تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۹۴) لقب منصور نیز ناشی از ملاحم و برداشت از القاب مهدی است. در این باره ر.ک: عمر فاروق، بحوث فی التاریخ العباسی، ص ۲۰۳.
  18. تاریخ طبری، ج ۷، ص ۴۲۸.
  19. بلاذری، همان، ص ۲۳۷.
  20. ابن حماد، الفتن، ص ۲۵۵، ح ۹۹۹؛ ابن طاووس، التشریف بالمنن، ص ۳۲۵؛ معجم احادیث المهدی، ج ۱، ص ۹۷ و عبد العلیم بستوی، الموسوعة فی احادیث المهدی الضعیفة و الموضوعه، ص ۲۶۸. سفاح در این روایات به معنای بخشنده است؛ چنان‌‌که لقب دادن اولین خلیفه عباسی نیز به همین دلیل بود. اما آن‌‌که به دلیل خون‌‌ریزی و کشتار فراوان بنی امیه، سفاح نامیده شد، عبد اللّه بن علی عموی سفاح و منصور است (ر.ک: عمر فاروق، همان، ص ۲۰۳).
  21. "افی دولة المهدی حاولت غدرة" (اخبار الدولة العباسیة، ص ۲۵۶).
  22. ممکن است شباهت دو روایت: ‌‌"اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابنی" و "اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابی" باعث تصحیف شده باشد.
  23. "لک اسمان شقّا من رشاد و من هدی/ فانت الذی تدعی رشیدا و مهدیا" (مسعودی، مروج الذهب، ج ۱، ص ۳۳۰).
  24. نوبختی، فرق الشیعه، ص ۴۷.
  25. تاریخ طبری، ج ۱۱، ص ۴۹ و ۲۱۹.
  26. صادقی، مصطفی؛ تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور، ص ۶۹- ۷۱.
  27. عبد الرحمن ابن خلدون، مقدمة العبر، ص ۲۴۵.
  28. لازم به یادآوری است که در تدوین بخش‌هایی از اینجا و درس آینده از تحقیقات و مطالب ارزشمند استاد مهدی اکبر نژاد بهره فراوانی برده‌ام. با تشکر از ایشان.
  29. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج‌۱، ص۶۹، ۷۰.
  30. جعفری، جواد، معناشناسی تطبیقی انتظار و زمینه‌سازی قیام امام مهدی در اندیشه فریقین.
  31. مسند احمد، ج۱، ص۳۷۶؛ مسند بزار، ج۱، ص۲۸۱؛ سنن ترمذی، ج۴، ص۵۰۵، باب ۵۲؛ معجم کبیر، ج۱۰، ص۱۶۵؛ تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۸۸؛ الحاوی للفتاوی، ج۲، ص۵۹.
  32. مسند احمد، ج۱، ص۹۹؛ مسند بزار، ج۱، ص۱۰۴؛ جامع الاصول، ج۱۱، ص۴۹؛ سنن ابی‌داود، ج۴، ص۱۰۷؛ الدر المنثور، ج۶، ص۵۸؛ مستدرک، ج۴، ص۵۵۷.
  33. سنن ابی‌داود، ج۴، ص۱۰۷؛ سنن ابن‌ماجه، ج۲، ص۱۳۶۷؛ معجم کبیر، ج۲۳، ص۲۶۷؛ مستدرک حاکم، ج۴، ص۵۵۷؛ الصواعق المحرقه، ص۱۶۳.
  34. بررسی تطبیقی مهدویت، ص۱۰۷-۱۹۸.
  35. منهاج‌السنه، ابن تیمیه، ج۴، ص۲۱۱.
  36. المهدی المنتظر فی ضوء الاحادیث و الآثار الصحیحه، ج۱، ص۱۳.
  37. البیان فی اخبار صاحب الزمان، ص۶۷. تواترت الأخبار و استفاضت، بکثرة رواتها عن المصطفی فی امر المهدی.
  38. تواتر الاخبار بان المهدی من هذه الأمة ان عیسی ینزل و یصلی خلفه؛ فتح‌ الباری، ج۷، ص۱۲۳.
  39. شرح نهج‌البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۰، ص۹۶.
  40. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدَّهْرِ إِلَّا يَوْمٌ لَبَعَثَ اللَّهُ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً»؛ صحیح ترمذی، ج۲، ص۲۰۸.
  41. «لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَبْعَثَ رَجُلًا مِنِّي أَوْ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يُوَاطِي اسْمُهُ اسْمِي... يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»صحیح ترمذی، ج۵، ص۳۴۳.
  42. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: يَمْلَأُ الْأَرْضَ ظُلْماً وَ جَوْراً، ثُمَ يَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ عِتْرَتِي يَمْلِكُ سَبْعاً أَوْ تِسْعاً فَيَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا»؛ مسند احمد، ج۳، ص۲۸.
  43. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص:۱۷۳-۱۷۷.
  44. سیمای آفتاب، حبیب الله طاهری، ص ۲۷.
  45. منتخب الاثر، ص ۴.
  46. سیمای آفتاب، حبیب الله طاهری، ص ۲۸.
  47. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۷۱۱.