توحید افعالی
خداشناسی | |
---|---|
توحید | توحید ذاتی • توحید صفاتی • توحید افعالی • توحید عبادی • صفات ذات و صفات فعل |
فروع | توسل • شفاعت • تبرک • استغاثه |
عدل الهی | |
حُسن و قُبح • بداء • امر بین الامرین | |
نبوت | |
عصمت پیامبران • خاتمیت • پیامبر اسلام • معجزه • عدم تحریف قرآن | |
امامت | |
باورها | عصمت امامان • ولایت تكوینی • علم غیب • خلیفةالله • غیبت • مهدویت • انتظار فرج • ظهور • رجعت |
امامان | امام علی • امام حسن • امام حسین • امام سجاد • امام باقر • امام صادق • امام کاظم • امام رضا • امام جواد • امام هادی • امام عسکری • امام مهدی |
معاد | |
برزخ • معاد جسمانی • حشر • صراط • تطایر کتب • میزان | |
مسائل برجسته | |
اهلبیت • چهارده معصوم • کرامت • تقیه • مرجعیت • ولایت فقیه | |
معناشناسی
توحید افعالی بدین معناست که آنچه در هستی انجام میگیرد، فعل خداست و آفریدگان همان طور که در ذات خویش مستقل نیستند، در تأثیر و فعل نیز استقلال ندارند[۱]. توحید افعالی، یعنی درک و شناختن اینکه جهان با همه نظامات و سنتها و علل و معلولات و اسباب و مسببات، فعل و کار خداوند و ناشی از اراده اوست. موجودات عالم، همچنان که در ذات خود استقلال ندارند، در مقام تأثیر و علیت نیز دارای استقلال نبوده، در نتیجه خداوند چنانکه در ذات شریک ندارد، در فاعلیت نیز از شریک مبراست. هر فاعل و سببی، حقیقت خود و وجود خود و تأثیر و فاعلیت خود را از خدا دارد و قائم به اوست. اینکه مؤثر و فاعل حقیقی در نظام موجودات، منحصراً ذات خداست، بدان معناست که هر فاعل و مؤثری به خواست و به مشیت او فاعل و مؤثر است. هیچ موجودی، اعم از مجرد یا مادی با اراده یا بیاراده، از خود استقلال ندارد. نه تنها همه ذاتها، بلکه همه کارها (حتی کارهای انسان) به مشیت و اراده خداوند است و به نحوی خواسته ذات مقدس اوست[۲].
مکاتب گوناگون و توحید افعالی
فلاسفه اسلامی توحید افعالی را ذیل عنوان «توحید در الاهیت»[۳] و «ربوبیت»[۴] مطرح کردهاند. مذاهب کلامی درباره توحید افعالی مواضع متفاوتی اتخاذ کردهاند. توحید مورد اهتمام معتزله توحید ذات و صفاتی است یعنی بیهمتایی خدا در صفت قدم و دیگر صفات ذاتیه[۵]. در برخی از آثار متأخرین از اقسام یا مراتب چهارگانه توحید که عبارتاند از توحید ذاتی، توحید صفاتی، توحید افعالی و توحید آثاری یاد شده است[۶]. در برخی از آثار کلامی معاصران، توحید افعالی در کنار توحید ذاتی و صفاتی مطرح شده است[۷].[۸]. اشاعره بر نفی تعدد خالق اصرار ورزیدهاند، چنان که معتزله بر نفی تعدد قدیم اصرار داشتهاند[۹]. توحید افعالی عرفانی، اولین مرتبه از مراتب سهگانه توحید شهودی است، یعنی حضرت حق به تجلی افعالی بر سالک متجلی میشود و سالک جمیع افعال و اشیا را در افعال حق فانی مییابد و در هیچ مرتبه، غیر از حق تعالی را فاعل ندیده و غیر او را مؤثر نشناسد و این مقام را «محو» مینامند[۱۰]. عالمان اخلاق از اقسام سه گانه توحید ذاتی، صفاتی و افعالی یاد کرده و بر توحید افعالی تأکید ورزیدهاند[۱۱].[۱۲]
تفسیر توحید افعالی
- توحید افعالی در اصطلاح فلاسفه و متکلمان اسلامی به این معنی است که خداوند در افعال خود به کسی و چیزی نیاز ندارد و در کارهایی که انجام میدهد مستقل و یگانه است[۱۳] و همه کارها، حتی کارهای انسان به مشیت و اراده خداوند است[۱۴]. اشاعره به تأثیرگذاری هیچ پدیدهای در پدیده دیگر قائل نیستند و معتقدند همه حوادث مستقیماً و ابتداءاً مستند به خداوند است[۱۵]، اما به اعتقاد فلاسفه و متکلمان شیعی توحید افعالی به این معناست که نظام اسباب و مسببات اصالت داشته و هر اثری در عین اینکه مستند به سبب نزدیک خودش است، مستند به ذات حق تعالی است و این دو قیام در طول یکدیگر است نه در عرض هم[۱۶].
- اشاعره بر اساس تفسیری که از توحید افعالی ارائه کردهاند تأثیر قدرت انسان در افعال وی را انکار کرده و معتقدند وقتی انسان قصد انجام کاری را میکند، خداوند آن فعل را پدید میآورد و همزمان با پدید آوردن آن فعل، قدرت را نیز در انسان ایجاد میکنند، اما قدرت در فعل او هیچگونه تأثیری ندارد و مقارنت قدرت با فعل کافی است که فعل جبری نباشد و نام آن را «کسب» نهادهاند، یعنی فعل انسان مخلوق خدا و کسب انسان است[۱۷].
- متکلمان ماتریدی نیز در تفسیر توحید افعالی با اشاعره هماهنگ بوده و در باب افعال انسان به «خلق اعمال» معتقدند و قدرت انسان را در پیدایش فعل او مؤثر نمیدانند[۱۸].
- سخن مشهور درباره موضع معتزله در توحید افعالی این است که آن را در خصوص افعال اختیاری انسان انکار کرده و معتقدند که انسان فاعل مستقل افعال خویش است[۱۹].
متکلمان امامیه برای قضا و قدر الهی سه معنا ذکر کردهاند که یک معنا، خلق و ایجاد است، آنان این معنا را در مورد افعال اختیاری انسان انکار کردهاند؛ زیرا افعال انسان صادر از او بوده و مخلوق از جانب خدا نیست[۲۰]. بدون شک مقصود آنان این نیست که افعال انسان حتی به واسطه قدرت انسان نیز مخلوق خدا نیست، بلکه مقصودشان خلق مستقیم افعال از سوی خداوند و بدون واسطه قدرت انسان است[۲۱].
نفی مخلوق بودن افعال اختیاری انسان از سوی خدا ناظر به جهات ذیل است:
- نفی سخن مُجبّره که به وجود قدرت برای انسان معتقد نبودند و نفی سخن اشاعره که قدرت انسان را مؤثر در پیدایش فعل او نمیدانستند.
- خالق و محدث به کسی گفته میشود که فعل بدون واسطه، یا واسطهای غیرقادر و مرید از او صادر شود.
- در افعال انسان کارهای ناروا وجود دارد و چون فاعل و خالق افعال ناروا، مذموم است و خدای سبحان از فعل مذموم مبراست، خدا خالق و فاعل افعال انسان نخواهد بود.
وجه اول ناظر به رکن اساسی دیدگاه عدلیه و در صدد تحکیم اختیاری بودن افعال انسان و ابطال نظریه جبر است و دو وجه اخیر ناظر به شکل ظاهری دیدگاه آنان است و قبول یا رد آن به رکن اساسی دیدگاه آنان خدشهای وارد نمیکند. برخی، استقلال قدرت انسان در سخنان معتزله را به اینکه معلول تنها در حدوث به علت نیاز دارد و در بقا بینیاز از علت است تفسیر کردهاند[۲۲]، اما لازمه نظریه، غیر از التزام به آن است و ملاک در نسبت دادن یک عقیده به دیگران التزام آنان است نه مطلق لزوم، به ویژه اگر از آن تبری شده باشد.
در روایات عقیده تفویض (استقلال انسان در افعال اختیاری خود) به قدریه و مفوضه نسبت داده شده است و با توجه به گزارشهای تاریخی که در عصر ائمه(ع) در جهان اهل سنت دو گروه اهل حدیث (ظاهرگرایان) و معتزله (عقلگرایان) حضور داشتند و جامعه اهل سنت را در زمینه اعتقادات دینی رهبری میکردند و از طرفی، اهل حدیث طرفدار جبرگرایی بودند، تفکر قدریگری و تفویض در میان معتزله مطرح بوده است و نام مفوضه در مسأله جبر و تفویض بر آنان اطلاق میشده است[۲۳].
عدم تنافی توحید در افعال با قانون علیت و اختیار انسان
توحید افعالی استناد افعال به خداوند، به معنای نفی قانون علیت نیست؛ زیرا خداوند اراده کرده است که هر کاری از گذر علل و اسباب خود انجام پذیرد هر چند علل و اسباب نیز در تأثیر خویش، مستقل نیستند[۲۴]. توحید افعالی به معنای سلب اراده و اختیار از انسان نیز نیست. خداوند، انسان را مختار آفریده است و انسان با اراده خویش و یاری آنچه خداوند بدو داده است، منشأ افعال میشود. از روایات امامان معصوم (ع) بر میآید که انسان نه مجبور است و نه مختار مطلق؛ بلکه در جایگاهی به نام "امر بین الامرین" قرار دارد[۲۵]. توحید افعالی شیعه، به معنای این است که نظام اسباب و مسببات اصالت ندارد. هر اثری در عین اینکه به سبب نزدیک خودش قائم است، به ذات حق نیز قائم است و قائم بودن اثر به این دو در طول یکدیگر است، نه در عرض یکدیگر[۲۶]. در این راه، اشاعره به تفریط رفتهاند و مفوضه نیز به افراط کشیده شدهاند. در حقیقت مفوضه عملاً به توحید افعالی خدا ملتزم نیستند و انسان را در عمل، مؤثری مستقل میدانند[۲۷].
دلایل توحید افعالی
بر توحید افعالی برهانهای عقلی متعددی اقامه شده است:
- همه پدیدههای عالم ممکن الوجود هستند و وجود ممکن الوجود مستند به وجود واجب الوجود بالذات و فعل او است، بنابراین، هرچه در عالم واقع شده و میشود فعل خدای متعال است[۲۸].
- عالم ممکنات یکی بیش نیست و علت واحد حقیقی، واحد است، پس علت پدیدآورنده و تدبیرکننده عالم یگانه است. اثبات وحدت عالم به دو روش تبیین شده است: یکی اینکه شکل عالم کروی است، بنابراین، غیر از این عالم، عالم دیگری وجود ندارد[۲۹]. تقریر دیگر اثبات وحدت عالم، این است که تحقیق علمی در عالم طبیعت بیانگر آن است که اجزاء و ابعاض آن، به هم پیوسته بوده و نسبت به یکدیگر تأثیر و تأثر متقابل دارند. نظریه حرکت جوهری نیز مؤید این مطلب است[۳۰].
- اگر تدبیر عالم مستند به دو یا چند مدبر مستقل باشد، لازمه تفاوت آنها در ذات و صفات که مقتضای استقلال وجودی آنها نسبت به یکدیگر است و نیز لازمه اصل سنخیت میان علت و معلول این است که تکثر بر عالم وجود حاکم باشد و لازمه آن این است که یا اصلاً موجودی پدید نیاید[۳۱] و یا چند نظام ناسازگار بر عالم حاکم باشد[۳۲] و از آنجا که علم واجب الوجود بالذات علم حضوری است که عین ذات واجب است، نمیتوان دو یا چند واجب الوجود بالذات را فرض کرد که در ایجاد و تدبیر عالم توافق کردهاند[۳۳]. این برهان در حقیقت، «برهان تمانع» است که برخی بر اثبات توحید ذاتی و برخی بر اثبات توحید ربوبی اقامه کردهاند[۳۴].
- همانگونه که آثار صنع و حکمت در جهان و ارسال رسولان دلیل بر وجود خداوند است، انتفای این آثار از خدای دیگر، دلیل بر عدم وجود آن است؛ زیرا ربوبیت از صفات الوهیت است[۳۵].[۳۶].
- تفرد در صنع و تدبیر، کمال، و اشتراک در آن، نقص است و واجب الوجود بالذات واجد همه کمالات و پیراسته از همه نواقص است[۳۷].[۳۸]
مظاهر توحید افعالی
توحید افعالی مظاهر و مصادیق بسیاری دارد که در آثار فلسفی و کلامی مورد اهتمام ویژه قرار گرفته است:
توحید خالقی
یکی از مظاهر توحید افعالی، توحید در خالقیت است. توحید خالقی در آیات بسیاری از قرآن کریم مورد تأکید واقع شده است:
- آیاتی که خالقیت خدای سبحان را قطعی دانسته و آن را پایه و اساس اسمای حسنای فعلی دیگر قلمداد میکند[۳۹]؛
- آیاتی که با صراحت؛ آفرینش چیزی را به غیر خدا نسبت میدهد و لکن آن را به اذن خداوند میداند[۴۰]؛
- آیاتی که وصف کمالی خالق را منحصر در خدای سبحان میداند[۴۱]؛
- آیاتی که ضمن اثبات خالقیت موجودهای دیگر، خدا را نیکوترین خالق میشمرد[۴۲].
مفاد مجموع آیات در این باره همان توحید در خالقیت، یعنی انحصار آفرینش بالذات در خدای سبحان است. از مطالعه دقیق آیات قرآن به روشنی به دست میآید که قرآن کریم قانون سببیت را در عالم به رسمیت شناخته و برای پدیدههای مادی و غیرمادی، بشری و غیربشری آثار و افعال ویژهای را اثبات میکند و آنچه را که مخصوص خدا میداند، تأثیرگذاری بالذات و استقلالی است، نه مطلق تأثیرگذاری و فاعلیت[۴۳].
توحید در مالکیت
یکی از مظاهر توحید افعالی، توحید در مالکیت است، در مالکیت حقیقی، وجود مملوک، وابسته به وجود مالک است . از آنجا که وجود عالم ممکنات به وجود خدای متعال وابسته است، مملوک او بوده و خدا مالک حقیقی و بالذات آن است و مالکیت انسان بر اعضای وجودیش تابع مالکیت خدا نسبت به آنهاست[۴۴]. هیچ موجودی مالک بالذات و مستقل سود و زیان خود نبوده و نخواهد بود. از آنجا که یکی از انگیزههای پرستش معبودان غیر خدا، جلب منفعت یا دفع ضرر و زیان بوده است در آیات قرآن بر اینکه غیر خدا مالک هیچگونه ضرر و زیانی نیست، تأکید شده است[۴۵].[۴۶]
توحید ربوبی
از دیگر مظاهر توحید افعالی، توحید ربوبی است. حقیقت ربوبیت و تدبیر عالم، تنظیم اسباب و مسببات به گونهای است که موجودات در یکدیگر تأثیر میکنند و در نتیجه هر موجودی به کمال مناسب و هدف مطلوب خود میرسد و این در حقیقت آفریدن هدفمند و نظاممند است، یعنی در عالم تکوین، تدبیر، مستلزم خالقیت است[۴۷]. در باب ربوبیت از نظم و هماهنگی حاکم بر جهان نیز میتوان بر یگانگی مدیر جهان استدلال کرد و این یکی از تقریرهای برهان تمانع است[۴۸]. در آیات قرآن کریم ربوبیت الهی به خالقیت خداوند تعلیل شده است[۴۹].
در روایات ئمه(ع) از طریق هماهنگی حاکم بر جهان، بر یگانگی مدبر عالم استدلال شده است[۵۰].[۵۱]
توحید در ولایت
یکی از مظاهر توحید افعالی، توحید در ولایت است. «ولی» یکی از اسمای حسنای الهی است. ولایت دارای معانی یا کاربردهای متعدد است، آنچه در اینجا مقصود است، داشتن حق سرپرستی و تدبیر امور است. ولایت یا تکوینی است یا تشریعی. ولایت تکوینی مربوط به نظام تکوینی عالم است و ولایت تشریعی مربوط به نظام تشریعی است که به انسان و موجودات همانند او اختصاص دارد و به حوزه بایدها و نبایدهای اخلاقی، حقوقی و عبادی باز میگردد. ولایت تکوینی و تشریعی به صورت بالذات به خدای سبحان اختصاص دارد؛ زیرا او خالق و مالک انسان و جهان است.
توحید در حاکمیت و فرمانروایی به توحید در ولایت تشریعی باز میگردد؛ زیرا حاکمیت مشروع در گرو آن است که حاکم از حق ولایت بر دیگران برخوردار باشد و ولایت بالذات از آن آفریدگار و پروردگار است که مالک حقیقی موجودات میباشد[۵۲].
از آنجا که جامعه بشری به حاکمانی از جنس بشر نیاز دارد، خداوند برای پیامبران و اوصیای آنان و منصوبین از سوی آنان حق حاکمیت تشریع کرده است[۵۳].[۵۴]
توحید در اطاعت
یکی دیگر از مظاهر و شؤون توحید در ربوبیت، توحید در حق اطاعت است؛ زیرا خداوند به دلیل این که آفریدگار و پروردگار جهان است، مالک حقیقی میباشد و همه موجودات مملوک و مسخّر او هستند، در نتیجه او از حق اطاعت بالذات برخوردار است و حق اطاعت دیگران، تابع مشیت و اذن الهی است[۵۵].[۵۶]
توحید در تشریع
حق تشریع از دیگر مظاهر توحید در ربوبیت است؛ زیرا تشریع در حقیقت، تدبیر حیات فرد و جامعه بشری و مانند آن است که به صورت بالذات، مخصوص خداوند متعال است و تدبیر تشریعی غیر خداوند منوط به اذن و مشیت الهی و مشروط به هماهنگی آن با احکام تشریعی خداوند است و اگر بر خلاف حکم و تشریع الهی باشد، کفر، ظلم و فسق خواهد بود[۵۷].[۵۸]
توحید در شفاعت و مغفرت
توحید در شفاعت و مغفرت از دیگر اقسام توحید افعالی است. از آنجا که مشرکان در این باره به شرک گراییده بودند، قرآن کریم بر اختصاص شفاعت و مغفرت به خدا تأکید کرده است[۵۹] و به پیامبران و اولیای الهی از جانب خداوند متعال حق شفاعت و حق استغفار برای دیگران اعطا شده است[۶۰]. یکی از مسایل دیرینه در باب توحید افعالی، مسأله شرور است که عدهای را به دوگانهگرایی در آفریدگار و مدیر جهان سوق داده است. متکلمان و فلاسفه اسلامی به گونههای مختلف به آن پاسخ دادهاند[۶۱].[۶۲]
توحید افعالی و افعال ناروای بشر
انتساب افعال ناروای بشر به خدای متعال از دیگر مشکلات در باب توحید افعالی است؛ زیرا مقتضای توحید افعالی آن است که این گونه افعال نیز به خدا منتسب شود که با تنزه خدا از قبایح منافات دارد. عناوین تکوینی افعال بیانگر واقعیت تکوینی آنهاست. از این نظر هیچ فعلی ناروا نخواهد بود،؛ چراکه خلقت و حُسن متلازماند[۶۳]. اما عناوین ظلم، کذب و معصیت ناظر به واقعیت تکوینی افعال نیستند، بلکه از مقایسه افعال با اوامر و نواهی شرعی و احکام عقلی یا عقلایی انتزاع شده و از دایره خلقت بیرون هستند و قبح آنها نیز به فاعل مباشری افعال باز میگردد[۶۴].[۶۵]
جستارهای وابسته
منابع
- محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام
- جمعی از نویسندگان، فرهنگ شیعه
- ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «توحید افعالی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳
پانویس
- ↑ فرهنگ شیعه، ص۲۰۲.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۸۲.
- ↑ الحکمة المتعالیة، ج۶ ص۹۲؛ شرح المنظومة، ص۱۴۵.
- ↑ نهایة الحکمة، ص۲۴۶.
- ↑ المغنی، ج۴، ص۲۴۱.
- ↑ اسرار الحکم، ص۱۱۳.
- ↑ توحید در قرآن، فصل سوم آموزش عقاید، ص۱۳۷.
- ↑ حق الیقین، ج۱، ص۳۶-۳۹؛ الالهیات، ج۱، ص۳۸۷ و ۴۲۸-۴۴۹.
- ↑ شرح المقاصد، ج۴، ص۴۰.
- ↑ فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص۲۶۹.
- ↑ نراقی، احمد، معراج السعادة، ص۱۰۳؛ نراقی، محمد مهدی، جامع السعادات، ج۱، ص۱۲۸.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «توحید افعالی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، ص۵۱.
- ↑ الالهیات، ج۱، ص۴۴۹؛ آموزش عقاید، ص۱۲۷؛ معارف قرآن، ج۳-۱؛ ص۸۰.
- ↑ کلیات علوم اسلامی، ص۱۷۱.
- ↑ شرح المقاصد، ج۲، ص۱۳۶.
- ↑ مطهری، مرتضی، کلیات علوم اسلامی، ص۱۹۸.
- ↑ الملل و النحل، ج۱، ص۹۷؛ شرح المواقف، ج۸، ص۱۴۶؛ شرح المقاصد، ج۴، ص۲۲۵-۲۲۶.
- ↑ تبصرة الادلة، ج۱، ص۸۹ و ۹۳؛ اصول الدین، ص۱۶۶؛ شرح الفقه الاکبر، ص۸۹؛ شرح العقائد النسفیة، ص۶۰.
- ↑ الحکمة المتعالیة، ج۶ ص۳۶۹؛ اسرار الحکم، ص۱۰۷.
- ↑ المنقذ من التقلید، ج۱، ص۱۹۳؛ کشف المراد، ص۴۳۲-۴۳۳؛ اللوامع الإلهیة، ص۲۱۵.
- ↑ الحکمة المتعالیة، ج۶، ص۳۷۱-۳۷۲.
- ↑ اسرار الحکم، ص۱۰۷؛ الحکمة المتعالیة، ج۶، ص۵۷۱، پاورقی.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «توحید افعالی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، ص۵۱-۵۶.
- ↑ الاصول من الکافی، ج۱، ص۱۸۳.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص۲۰۲ ـ ۲۰۳.
- ↑ مقدمهای بر جهانبینی اسلامی، ج۲، ص۴۳ – ۴۰.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۸۲-۸۳.
- ↑ نهایة الاقدام، ص۵۶؛ الحکمة المتعالیة، ج۶، ص۹۳-۹۴؛ الالهیات، ج۱، ص۳۸۴.
- ↑ اسرار الحکم، ص۲۶.
- ↑ نهایة الحکمة، ص۲۴۶-۲۴۷.
- ↑ الحکمة المتعالیة، ج۶، ص۹۹.
- ↑ نهایة الحکمة، ص۲۴۷.
- ↑ نهایة الحکمة، ص۲۴۸.
- ↑ ر.ک: دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، مدخل برهان تمانع.
- ↑ شبر، عبدالله، حق الیقین، ج۱، ص۳۴.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، الإلهیات فی مدرسة اهل البیت(ع)، ص۱۱۵.
- ↑ شبر، عبدالله، حق الیقین، ج۱، ص۳۴.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «توحید افعالی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، ص۵۶.
- ↑ سوره فاطر، آیه ۳.
- ↑ سوره مائده، آیه ۱۱۰.
- ↑ سوره انعام، آیه ۱۰۲.
- ↑ سوره مؤمنون، آیه ۱۴.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «توحید افعالی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، ص۵۸.
- ↑ سوره یونس، آیه ۳۱.
- ↑ سوره مائده، آیه ۱۷؛ سوره مائده، آیه ۷۶؛ سوره طه، آیه ۸۹؛ سوره رعد، آیه ۱۶؛ سوره اسراء، آیه ۵۶؛ سوره فرقان، آیه ۳؛ سوره عنکبوت، آیه ۱۷؛ سوره سبأ، آیه ۲۲؛ سوره فاطر، آیه ۱۳.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «توحید افعالی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، ص۵۹.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، محاضرات، ص۶۸.
- ↑ ر.ک: دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، مدخل برهان تمانع.
- ↑ سوره یونس، آیه ۳؛ سوره بقره، آیه ۲۱.
- ↑ التوحید، ص۲۴۴ و ۲۵۰.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «توحید افعالی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، ص۵۹.
- ↑ سوره انعام، آیه ۵۷، سوره انعام، آیه ۶۲، سوره فاطر، آیه ۱۳، سوره مائده، آیه ۱۷.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۴۰.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «توحید افعالی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، ص۶۰.
- ↑ سوره نساء، آیه ۶۴.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «توحید افعالی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، ص۶۰.
- ↑ سوره مائده، آیه ۴۴-۴۵ و ۴۷.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «توحید افعالی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، ص۶۱.
- ↑ سوره انعام، آیه ۵۱، سوره آل عمران، آیه ۱۳۵.
- ↑ سوره طه، آیه ۱۰۹؛ سوره نساء، آیه ۶۴.
- ↑ ر.ک: مدخل ثنویت و شرور.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «توحید افعالی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، ص۶۱.
- ↑ سوره سجده، آیه ۷.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۷، ص۲۹۶-۲۹۷؛ ربانی گلپایگانی، علی، ایضاح المراد، ص۲۲۳-۲۲۵.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «توحید افعالی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳ ص ۶۱.