بنی تمیم

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۹ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۱۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل بنی ‌تمیم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

بنی‌تمیم قبیله‌ای بزرگ و پرجمعیت و از بزرگ‌ترین بنیان‌های قوم عرب محسوب می‌شوند که قبل از اسلام، تولیت مکه را به عهده داشته‌اند. و به خاطر اهمیت این قوم، نگاشته‌های جداگانه‌ای درباره این قوم به نگارش در آمده است.

تمیمی‌ها در جد شانزدهم پیامبر(ص) با قریش هم‌نسب هستند و محل سکونت‌شان جزیرة العرب، صحرای نجد، عراق، ایران و بحرین و مناطق دیگر است و با توجه به متفاوت بودند سکونت، دارای مذاهب مختلفی، از جمله بت‌پرستی، مسیحیت، زرتشت بودند که با ظهور اسلام عده‌ای به اسلام گرویدند ولی اکثر آنها در سال نهم مسلمان شدند.

این قبیله نقش‌های مهمی در اسلام ایفا کردند از جمله اینکه برخی از آنان از کارگزاران پیامبر(ص) بوده و برخی نیز از راویان احادیث ائمه(ع) بودند؛ همچنین در فتوحات اسلامی نقش موثری داشته و در جنگ‌های مختلف حضور پر رنگی داشتند؛ ولی بیشترین نقش آنها در تولیت و سرپرستی مکه و مناصب حج است که پیش از اسلام تا ظهور اسلام را به عهده داشتند که به صورت موروثی در اختیارشان قرار گرفته بود و بعدها از مفاخر بنی‌تمیم به شمار می‌آمد.

در عصر حاضر بنی‌تمیم در مناطق گوناگون جهان از ایران تا شمال افریقا پراکنده‌اند اما به صورت طوایف شناخته شده بیشتر در استان نجد و جبل شَمَّر عربستان سعودی سکونت دارند و از میان بنی‌تمیم ساکن در نجد خاندان‌هایی برخاستند که بر تحولات جزیرة العرب اثر نهادند. خاندان محمد بن عبدالوهاب، بنیان‌گذار فرقه وهابیت و آل ثانی به عنوان حاکمان قطر، از آن جمله هستند.[۱]

اهمیت قبیله تمیم

قبیله تمیم از گذشته‌های دور در مقایسه با دیگر قبایل عرب، دارای اهمیت بسیار در ابعاد گوناگون، از جمله فراوانی جمعیت و تیره‌های مختلف، جنگ‌ها و رخدادهای تاریخی فراوان و پهنه پهناور سرزمین‌های محل سکونت بوده است. اکنون نیز در پهنه جهان اسلام پراکنده‌اند.

اهمیت ویژه آنها بر عهده داشتن تولیت کعبه از سوی خود تمیم و خاندانی از نسل اوست. بنی‌تمیم را از بزرگ‌ترین بنیان‌های قوم عرب محسوب کرده‌اند.[۲].[۳]

نسل بنی‌تمیم

تمیمیان در الیاس، جد شانزدهم رسول خدا، با قریش هم‌نسب هستند.[۴]

وی چهار پسر به نام زید مناة، عمرو، حارث و یربوع داشت.[۵] یربوع در کودکی درگذشت و حارث کم‌نسل بود. بیشتر بطون و شاخه‌های قبیله تمیم، از نسل زید مناة و عمرو هستند.

نسل حارث از طریق فرزندش معاویه که به تیره او شَقِرات می‌گفتند، ادامه یافت.[۶]

از فرزندان عمرو بن تمیم، خاندان‌های بسیار[۷] از جمله حَبِطات (لقب حارث بن عمرو و فرزندانش)[۸] و از زید مناة[۹] شاخه‌های فراوان مانند بنوکعب بن سعد و میان آنها تیره مشهور بنو مُقاعِس[۱۰] پدید آمدند. بنی‌حنظله و از میان آنها نیز بنی‌دارم[۱۱] و بنی‌یربوع از دیگر تیره‌های آن هستند.[۱۲]

از تیره‌های بنی‌حنظله می‌توان به براجم،[۱۳] بنوعنبر بن یربوع[۱۴] و بنودارم بن مالک بن حنظله اشاره کرد.[۱۵].[۱۶]

خاستگاه و پراکندگی جغرافیایی تمیم

سرزمین اصلی و خاستگاه قبیله تمیم، جزیرة العرب بود.

۱. پیش از اسلام: چند مکان از مناطق جزیرة العرب به ویژه صحرای نجد در دوره پیش از اسلام، به عنوان زیستگاه بنی‌تمیم یاد شده است.[۱۷]

حیره در عراق و بحرین کهن نیز از دیگر سکونت‌گاه‌های تیره‌هایی از تمیم بودند.[۱۸]

سرسلسله این خاندان و برخی از نسلش که تولیت کعبه را بر عهده داشتند، در مکه ساکن بودند. اما زمان دقیق مهاجرتشان به نجد دانسته نیست.

به گزارش ابن‌زبیر، ۱۵۰ سال پیش از ظهور اسلام، عرب‌های ساکن مکه، تمیم را به سبب غارت و بی‌حرمتی به کعبه، از زمین تهامه راندند. فرزدق در ابیاتی به این موضوع اشاره کرده است.[۱۹]

در سده‌های دوم و سوم قمری بسیاری از بنی‌تمیم به مصر مهاجرت کردند.[۲۰] در همین دوران، یکی از تمیمیان به نام ابراهیم بن اغلب، با فتح صِقِلیه (سیسیل) و تأسیس سلسله مستقل اغلبیان، بر دامنه و گستره قدرت تمیمیان افزود. بعدها پس از سقوط سلسله اغلبیان، گروه‌هایی از بنی‌تمیم همچنان در سیسیل باقی ماندند و بسیاری از آنها نیز به‌ اندلس کوچیدند.[۲۱]

۲. در دوران معاصر:در دوران معاصر، از میان بنی‌تمیم ساکن در نجد خاندان‌هایی برخاستند که بر تحولات جزیرة العرب اثر نهادند. خاندان محمد بن عبدالوهاب، بنیان‌گذار فرقه وهابیت و آل ثانی به عنوان حاکمان قطر، از آن جمله هستند.[۲۲]

خاندان آل ثانی از اواخر سده یازدهم قمری/هفدهم میلادی. از نجد به ‌این منطقه آمدند.[۲۳]

۳. در عراق:در عراق نیز بنی‌تمیم که بیشتر از بنی‌سعد، جز بنی‌نهشل و بنی‌یربوع و بنی‌مازن، هستند، به خاندان‌ها و شاخه‌های فراوان تقسیم شده‌اند.[۲۴]

از آغاز تأسیس کوفه و بصره، تمیمی‌ها از نخستین ساکنان این دو شهر بودند؛ اما در ساختار قبیله‌ای کوفه، در مقایسه با بصره، چندان قدرت و نفوذ نداشتند. بصره شامل پنج گروه از قبایل گوناگون بود که به آنها "اخماس" گفته می‌شد و تمیم یکی از آنها بود.[۲۵]

با اقامت قبیله‌های رقیب در شهرهایی چون کوفه و بصره،‌ اندک ‌اندک تعصبات شهری جای تعصبات قبیله‌ای را گرفت و از همین‌رو، گاه به جای تمیم، از تمیم بصره و تمیم کوفه سخن به میان می‌آمد؛ چنان‌که احنف بن قیس، بزرگ تمیمیان بصره، در رویداد نبرد میان اَزْد و تمیم در بصره به صراحت گفت که در نظر او اَزْد بصره از تمیم کوفه و اَزْد کوفه از تمیم شام والاتر است.[۲۶]

در مجموع، ۳۴ شاخه از تمیمی‌های عراق را که برخی به دسته‌های کوچک‌تر تقسیم می‌شوند، برشمرده‌اند.[۲۷]

طایفه المصالحه و الظوالم که هر کدام به عشیره‌ها و دسته‌هایی تقسیم می‌شوند، از بزرگ‌ترین طوایف تمیم عراق هستند.[۲۸]

تمیمی‌های عراق بیشتر ساکن استان‌های بصره، سماوه و دیالی هستند.[۲۹]

۴. در عراق معاصر: در عراق معاصر، پراکندگی تمیمی‌ها بسیار گسترده گشته و با کم‌رنگ شدن پیوندهای قبیله‌ای، شناسایی آنها دشوار است. شاخه‌هایی از آنان هنوز به صورت عشایری به ویژه در استان بصره زندگی می‌کنند.[۳۰]

عشایر تمیم به تدریج در عراق به تشیع گرویده‌اند.[۳۱]

۵. در ایران: در ایران بر پایه نشانه‌هایی از سده‌های نخست قمری. برخی تیره‌های تمیم در خوزستان و خراسان اقامت داشته‌اند‌.[۳۲] اکنون نیز بنی‌تمیم یکی از قبایل بزرگ ساکن خوزستان است و از آن شاخه و عشیره‌های بسیار منشعب شده‌اند.[۳۳]

۶. پراکندگی در عصر حاضر:امروز افراد وابسته به بنی‌تمیم در مناطق گوناگون جهان از ایران تا شمال افریقا پراکنده‌اند؛ اما به صورت طوایف شناخته شده بیشتر در استان نجد و جبل شَمَّر عربستان سعودی سکونت دارند.[۳۴] بیشتر خاندان‌ها و طوایف بنی‌تمیم در عربستان، خود را متعلق به سه بطنِ حنظلة بن مالک بن زید مناة بن تمیم، سعد بن زید مناة، و عمرو بن تمیم می‌دانند.[۳۵].[۳۶]

جایگاه سیاسی اجتماعی تمیم

بنی‌تمیم دارای جایگاه سیاسی اجتماعی مهمی بودند.

۱. منصب‌ها: ابن‌حبیب، بنی‌تمیم را از پیشوایان عرب در موسم حج و داوران عرب در همایش سالانه عرب در عکاظ دانسته است.[۳۷]

قضاوت میان برخی خاندان‌ها چون بنی‌حنظله، بنی‌عمرو بن تمیم، بنومازن و ثعلبة بن یربوع موروثی بود.[۳۸]

۲. برخورداری از حمایت قریش: با توجه به مشترک بودن جد بنی‌تمیم و قریش که عنوان بنی‌خندف، همسر الیاس بن نزار، بر همه آنها صدق می‌کرد،[۳۹] به این نسب افتخار می‌ورزیدند[۴۰] و از حمایت قریش نیز برخوردار بودند؛ چنان‌که در یوم القُصَیبه برخی قریش به حمایت از تیره بنی‌سعد بن تمیم در برابر غارت بدویان برخاستند.[۴۱]

از رهگذر همین نسب، آنها که از پست‌ترین طبقات خندف بودند، از خوانی که میان قبایل بنی‌خندف برای فقیرانشان گسترده می‌شد، بهره می‌بردند. به روایتی در رخداد یوم جبله[۴۲] آن‌گاه که با تخلف قیس از پذیرایی تمیمیان روبه‌رو شدند، به پیکار برخاستند.[۴۳]

۳. هم‌معاهده با قریش: تمیمیان ساکن در مسیر راه‌های تجاری جزیرة العرب، در برابر دریافت مال، پاسداری از کاروان‌های تجاری قریش را در قلمرو سکونت خود به دست گرفتند و در معاهده "ایلاف" قریش درون شدند. قریش نیز بر حفظ رابطه نیکو با بنی‌تمیم می‌کوشید.[۴۴]

۴. غارت کاروان‌ها: غارت‌هایی نیز از آنها گزارش شده است. در یوم الصَفَقه حاکم دست نشانده کسرای ایران، سران تمیم را به سزای غارت کاروان تجاری ایران به قتل رساند.[۴۵]

این ویژگی تمیم را می‌توان در رویداد عام الغدر نیز یافت. ۱۵۰ سال پیش از بعثت پیامبر اسلام، دو تن از بنی‌یربوع که به حج می‌رفتند، به غارت و قتل فرستاده یکی از پادشاهان حمیری که پرده‌ای را برای هدیه به کعبه فرستاده بود، کنار انصاب حرم دست زدند. پس از بازگو کردن این رویداد برای دیگران در ایام منا که بر پایه رسم جاهلی، قبایل عرب مفاخرشان را بازگو می‌کردند، مردم عرب بر یربوع، قبیله آنها، شوریدند و اموالشان را غارت کردند. به این مناسبت، این سال "غدر" نام گرفت و پس از تاریخ وفات کعب بن لوی، به عنوان مبدا تاریخ عرب تا پیش از عام الفیل خوانده شد.[۴۶]

۵. کارگزاران پیامبر: پیامبر(ص) از میان بنی‌تمیم کارگزارانی را برگزید. او ولایت منذر بن ساوی بن عبدالله دارمی بر بحرین را پس از اسلام آوردنش تثبیت نمود.[۴۷]

یعلی بن امیه تمیمی را بر یمن گماشت و مالک بن نویره را کارگزار صدقات بنی‌حنظله و زبرقان بن بدر را همراه قیس بن عاصم، عامل ناحیه‌ای از بنی‌سعد کرد و عیینة بن حصن فزاری را به عنوان کارگزار صدقات تمیم گماشت.[۴۸]

بر پایه گزارشی، پیامبر(ص) سه یا هفت تن را برای گردآوری صدقات تمیم تعیین فرمود.[۴۹]

حنظلة بن ربیع تمیمی نیز[۵۰] از نویسندگان رسول خدا بود. وی مکاتبات رسول خدا(ص) با سران سرزمین‌ها را می‌نوشت.[۵۱] او در روزگار ابوبکر نیز مقام نویسندگی داشت.[۵۲]

۶. نقش بنی‌تمیم در فتوحات: بنی‌تمیم در فتوحات هم نقش داشتند. سهم آنها در نبرد قادسیه، به ویژه در لیلة القادسیه که دو لشکر تا صبح با یکدیگر می‌جنگیدند، چشمگیر بود.[۵۳]

از شرکت آنها در فتح اصطخر، از شهرهای فارس[۵۴] و خراسان[۵۵] یاد شده است.

بیشتر گزارش‌ها درباره نقش تمیم در رویداد رده و فتوحات، از سیف بن عمر تمیمی نقل گشته که جنبه حماسه‌سرایی دارد و آمیخته با افسانه‌سرایی و فضیلت‌ تراشی برای قبیله خویش است. این احتمال درباره برخی دیگر از افتخارات و فضیلت‌های این قبیله نیز وجود دارد.[۵۶]

۷. نقش تمیمیان در نبرد جمل، صفین و نهروان: یعلی بن امیه تمیمی‌ کارگزار خلیفه دوم در صنعا بود[۵۷] و تا پایان عصر عثمان نیز به کار خود ادامه داد [۵۸] و پس از قتل این خلیفه به سپاه جمل پیوست و بخشی از هزینه رورویایی با امام علی(ع) را تأمین کرد و در نبرد جمل کشته شد.[۵۹] وی نخستین کسی بود که تاریخ هجری را در یمن بنا نهاد.[۶۰]

در نبرد جمل بسیاری از تیره بنی‌حنظله به تحریک طلحه و زبیر به سپاه عایشه پیوستند؛ اما بنی‌یربوع همگی بر طاعت علی(ع) وفادار ماندند.[۶۱] در این نبرد، بخش بزرگ‌تر تمیم کوفه با رای احنف بن قیس که بزرگ تمیم بصره بود، پس از رایزنی با امام علی(ع) از نبرد کناره‌گیری کردند.[۶۲]

برخی تمیمی‌ها نیز با سروری جاریة بن قدامه که در شمار یاران امام علی(ع) بود، در نبرد جمل و صفین و سرکوبی بسر بن ارطاه در حجاز و یمن حضور داشتند.[۶۳]

برخی تمیمیان به رغم همراهی با امام علی در صفین، پس از پایان این نبرد در شمار خوارج درآمدند و برخی از آنها بعدها از سرکردگان فرقه‌های خوارج چون اباضیه و ازارقه شدند.[۶۴]

پس از نبرد نهروان، برخی از بنی‌حنظله از فرمان امام علی(ع) بیرون رفتند و رهبری گروهی از خوارج را به دست گرفتند. از این گروه، می‌توان از حْرقوص بن زُهیر، مسعر بن فدکی،[۶۵] عُروة بن اُدَیه و شَبَث بن رِبْعی نام برد.[۶۶]

۸. کارگزاران امام علی: از میان بنی‌تمیم کسانی چون معقل بن قیس ریاحی[۶۷] و خلید بن قرّه یربوعی[۶۸] از کارگزاران علی(ع) به ترتیب صاحب شرطه و حکمران امام در خراسان[۶۹] بودند.

پس از شهادت امام، معقل بن قیس ریاحی و جاریة بن قدامه سعدی در گرفتن بیعت از مردم برای امام حسن(ع) نقش داشتند.[۷۰] اصبغ بن نباته حنظلی[۷۱] هم از یاران ویژه امام علی(ع) و راوی حدیث او بود.[۷۲]

۹. در قیام عاشورا: احنف بن قیس سعدی[۷۳] و مسعود بن عمرو دو تن از سران تمیمی بصره، نامه‌های امام حسین(ع)[۷۴] را در قیام عاشورا به سال ۶۰ ق. با مضمون بیان حقانیت اهل بیت: و دعوت از سران بصره برای حمایت و پشتیبانی از حرکت ایشان [۷۵] دریافت کردند.

احنف که سیاست‌های اهل بیت از جمله دوری از نیرنگ و حیله و بی‌تمایلی به ثروت را نمی‌پسندید، از حمایت امام و پاسخ به نامه‌ وی خودداری کرد.[۷۶] اما مسعود بن عمرو در واکنش به نامه امام، نه تنها به حمایت از اهل بیت و سرزنش احنف بن قیس و دیگر سران بصره پرداخت[۷۷] بلکه طوایف بنی‌حنظله و بنی‌سعد تمیم[۷۸] و بنی‌عامر را برای مشورت و پاسخ‌گویی و حمایت از امام گرد آورد و حمایت آنها را به امام اعلام کرد.[۷۹]

در روز عاشورا برخی تمیمیان میان سپاهیان عمر سعد حضور یافتند و کسانی چون زرعة بن شریک، [۸۰] عمر طهوی،[۸۱] جویریة بن بدر[۸۲] و حصین تمیمی[۸۳] در شهادت امام حسین(ع) مشارکت داشتند.

در برابر، حر بن یزید ریاحی[۸۴] و شماری دیگر از بنی‌تمیم در زمره یاران امام حسین(ع) و از شهدای کربلا بودند. شعبة بن حنظله،[۸۵] ابوعمرو نهشلی،[۸۶] شبیب بن عبدالله نهشلی،[۸۷] و حجاج بن زید، سفیر امام حسین(ع) به بصره، از آن جمله هستند.[۸۸]

۱۰. در قیام مختار: در قیام مختار بن ابی‌عُبَید ثقفی گروه‌هایی از بنی‌تمیم کنار مختار و گروه‌هایی دیگر در برابر او در سپاه مصعب بن زبیر صف کشیدند.[۸۹]

۱۱. در دوره امویان: نقش سیاسی ـ اجتماعی بنی‌تمیم را در دوره اموی می‌توان در سه محور دنبال کرد:

  1. نزاع‌های قبیله‌ای شایع در این دوره،
  2. مشارکت در فتوحات اسلامی،
  3. کوشش در شکل‌گیری خلافت عباسی.

از آنجا که تمیمی‌ها با فرماندهی احنف بن قیس در فتوحات خراسان نقش گسترده داشتند[۹۰] و این منطقه از لحاظ اداری تابع بصره بود، نزاع‌های سخت قبیله‌ای همچون بصره، نخست میان تمیم و ربیعه و‌ اندکی بعد، میان تمیم و ازد، از اواخر دوره معاویه تا پایان دوره اموی در مناطق خراسان ادامه داشت.

پس از مرگ یزید، آتش ستیز میان تمیم و ازد در بصره چنان زبانه کشید که حکمران شهر، عبیدالله بن زیاد به ناچار از شهر گریخت و مسعود بن عمرو عتکی، بزرگ ازدیان، به دست تمیمی‌ها کشته شد. با هوشمندی احنف بن قیس و پرداخت مالی سنگین، این فتنه تا‌اندازه‌ای فرونشست.[۹۱]

زیاد بن ابیه، حکمران عراق در دوره معاویه، برای دفع خطر خوارج و با توجه به این که بسیاری از رهبران خوارج تمیمی بودند، بسیاری از جنگجویان این شهر را به خراسان منتقل کرد.[۹۲]

در ۶۴قمری عبدالله بن خازم با یاری تمیمی‌ها در نبرد با بکر بن وائل بر خراسان سلطه یافت.[۹۳]

چند تن از سران خوارج مانند عبدالله بن اباض، رهبر فرقه اباضیه، و عبدالله بن صفار، رئیس صفریه، از بنومُقاعِس[۹۴] و بَرْک بن عبدالله، ضارب معاویه در شب نوزدهم رمضان سال ۴۰ق. از بنی‌تمیم بودند.[۹۵]

۱۲. نقش بنی‌تمیم در حکومت عباسیان: حضور بسیار گسترده بنی‌تمیم در خراسان، سبب شرکت مؤثر آنها در دعوت عباسیان شد؛ چنان‌که پنج تن از نقیبان دوازده‌گانه عباسیان در خراسان از بنی‌تمیم بودند.[۹۶]

در دوره نخست خلافت عباسی، بسیاری از بنی‌تمیم به مناصب مهم حکومتی دست یافتند؛ از جمله: خازم بن خزیمه حکمران ارمینیه و بصره، خزیمة بن خازم حکمران جزیره، حسان بن ابراهیم عَنْزی قاضی کرمان، سوار بن عبدالله قاضی رصافه، و ابوبکر محمد بن عمر سالم قاضی موصل.[۹۷].[۹۸]

وضعیت فرهنگی مذهبی تمیم

با توجه به وسعت و پراکندگی مناطق سکونت قبیله تمیم و مجاورت با پیروان ادیان گوناگون در این مناطق، میان آنها تنوع دینی وجود داشت.[۹۹]

۱. مذهب: بت‌پرستی دین رایج میان آنها بود و گواه آن، اسامی برخی تمیمی‌ها مانند عبدمناه و عبدالعزی است که از پرستش بت‌های مشهور شبه جزیره میان آنها حکایت دارد.[۱۰۰]

پرستش رب النوع‌هایی مانند خورشید و ستاره‌ها[۱۰۱] نزد آنان دیده می‌شد و نیز دین زرتشت و مسیحیت با توجه به همجواری و مناسبات ایشان با ایران و قبایلی مانند تغلب، میان تمیم پیروانی داشت.[۱۰۲]

برخی تیره‌های تمیمی متولی بتی به نام شمس بودند که آن را هند بن ابی‌هاله از همین تیره، در دوران پیامبر(ص) نابود کرد.[۱۰۳]

۲. اسلام تمیمی‌ها: با توجه به پراکندگی و دوری تمیمی‌ها از مکه، در سال‌های نخست بعثت رسول خدا، افرادی‌ اندک از این قبیله مسلمان شدند؛ اما پس از حاکمیت اسلام بر مدینه و مکه، بزرگان تمیم به فکر هم‌پیمانی با پیامبر(ص) افتادند.

وجود شمار‌ اندکی از تمیمی‌ها یا حُلَفای آنان مانند واقد بن عبدالله و خَبّاب بن اَرَت که در هجرت به یثرب [۱۰۴] و نبردهای بدر و احد[۱۰۵] شرکت داشتند.

اسماء دختر سلامه دارمی، زینب دختر حارث بن خالد و دو خواهرش عایشه و فاطمه، و ام‌حبیب دختر سعید بن یربوع[۱۰۶] را در ردیف مسلمانانِ نخست، باید حاصل کوشش‌های فردی و بی‌ارتباط با گرایش گروهی بنی‌تمیم دانست؛ چنان‌که میان مشرکان هم افرادی وابسته به بنی‌تمیم یافت می‌شدند.

واقد بن عبدالله پیش از فتح مکه مسلمان شد و در سریه "نخله" فردی را در ماه حرام به قتل رساند و آیه ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَمَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ[۱۰۷] در شأنش نازل شد.[۱۰۸] آیه ﴿وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ[۱۰۹] نیز در شأن فردی از بنی‌تمیم نازل گشت.[۱۱۰]

در فتح مکه نیز برخی تمیمیان حضور داشتند.[۱۱۱]

۳. اسلام آوردن اکثر بنی‌تمیم در سال نهم: مسلمان شدن بیشتر بنی‌تمیم در سال نهم (سنة الوفود) صورت پذیرفت.

وفد تمیم از نخستین وفدهایی بود که در این سال با حضور در مدینه با پیامبر بیعت کردند. در این هیأت بسیاری از بزرگان و مشاهیر بنی‌تمیم مانند قیس بن عاصمِ منقری، اقرع بن حابس،[۱۱۲] عطارد بن حاجب بن زراره، و زبرقان بن بدر حضور داشتند.[۱۱۳]

نزول آیه ﴿إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ[۱۱۴] را در هنگامی دانسته‌اند که هیئت اعزامی‌ آنان به سبب خوی خشن بیابانی و ناآشنایی با آداب زندگی اجتماعی، از پشت خانه پیامبر(ص) او را با آواز بلند صدا کردند. این آیه چنین رفتاری را کار نابخردان می‌داند.[۱۱۵]

از اسلام آوردن بسیاری از بنی‌تمیم پس از رحلت رسول خدا دیری نمی‌گذشت. بدین‌روی، برخی از آنها از دادن صدقات به کارگزاران خلیفه خودداری کردند.[۱۱۶]

مالک بن نویره از بنی‌یربوع بن حنظله، از دادن صدقه تیره خود به ابوبکر خودداری نمود[۱۱۷] که پیامد آن، کشته شدنش به دست خالد بن ولید بود. خالد همان روز با همسر مالک هم‌بستر شد.[۱۱۸] این کار مورد اعتراض عمر قرار گرفت و وی خواستار اجرای حد زنا بر خالد گشت.[۱۱۹]

۴. ادعای پیامبری سجاح: سجاح از بنی‌یربوع تمیم در دوران خلافت ابوبکر ادعای پیامبری کرد و پس از ازدواج با مُسَیلمه، دیگر پیامبر دروغین از بنی‌حنیفه، دسته‌هایی فراوان از بنی‌تمیم و برخی بزرگان آن مانند احنف بن قیس و حارثة بن بدر و شبث بن ربعی را نیز با خود همراه کرد و پس از کشته شدن مسیلمه به دست سپاه اسلام در نبرد یمامه، خانه‌نشین شد.[۱۲۰]

۵. راویان احادیث امامان: افراد بسیاری از تمیم میان راویان احادیث امامان و اهل‌بیت و مصنفان آثار آنها هستند که زیربنای فرهنگ شیعه را به نسل‌های بعد سپردند؛ از جمله: محمد بن تمیم نهشلی از اصحاب امام کاظم(ع)،[۱۲۱] هیثم بن عروه کوفی از اصحاب امام صادق(ع)،[۱۲۲] غیاث بن ابراهیم از اصحاب امام صادق و امام کاظم(ع)،[۱۲۳] دارم بن قبیصه دارمی[۱۲۴] و عمرو بن مسلم و ابونجران از یاران امام کاظم(ع) و پسرش عبدالرحمن بن ابی‌نجران از اصحاب امام رضا(ع).[۱۲۵]

۶. شاعران و سخنوران: بنی‌تمیم شاعران و سخنورانی سرآمد داشت[۱۲۶] از جمله شاعران عصر جاهلی[۱۲۷] مانند اوس بن حجر، اسود بن یعْفُر دارمی ندیم نعمان بن منذر، عَدِی بن زید عبادی،[۱۲۸] عَمرو بن اَهْتَم تمیمی.[۱۲۹]

و از شاعران دوره اسلامی، جریر بن عطیة بن حذیفه (خطفی)[۱۳۰] که گرایش ضد شیعی او از مدح خلفای اموی پیدا است،[۱۳۱] هَمّام بن غالب بن صعصعه مشهور به فرزدق، روبَة بن عَجّاج، ابوالفوارس سعد بن محمد بن سعد مشهور به حَیصَ بَیص، و خداش بن بشر مشهور به بَعِیث[۱۳۲]

۷. دانشوران علوم مختلف: از بنی‌تمیم در فقه، تاریخ، قضا، حدیث، صرف و نحو، عرفان، خطابه، کلام و تفسیر نیز دانشورانی ظهور کرده‌اند. از آن جمله می‌توان به این کسان اشاره کرد: اکثم بن صیفی بن ریاح اسیدی که پیش از اسلام هم به زیارت خانه خدا می‌رفت و به فضیلت خاندان عبدالمطلب اعتراف داشت.[۱۳۳]

ابواسحق ابراهیم بن ادهم بن منصور بن زید بلخی، از عرفا و زهاد نیمه اول سده دوم قمری که در حدود سال ۱۰۰ق. یا ۸۰قمری در خانواده‏ای توانگر از قبیله بنی‌تمیم زاده شد. پدر او را از ملوک خراسان دانسته‌‏اند. درباره گسستن وی از زندگی پرتجمل و روی‌آوردن به سیر و سلوک عرفانی، گزارش‌های گوناگون آورده‌‏اند.[۱۳۴]

هذلول بن کعب عنبری نیز در جود و سخا با حاتم طایی مقایسه می‌شد.[۱۳۵]

بنی‌تمیم میان قبایل عرب در تلفظ برخی واژه‌ها گویشی یگانه داشت و به جای ضمیر "ک" مخاطب از "ش" استفاده می‌کرد.[۱۳۶]

برخی خاندان‌های نام‌بردار بنی‌تمیم همچون خاندان بنی‌عصرون و خاندان قلانسی، منشا خدمات علمی و دیوانی بسیار شدند.[۱۳۷]

از فرزندان اُسَید بن عمرو[۱۳۸] کسانی شهرت یافتند، همچون اوس بن حجر شاعر مشهور و اکثم بن صیفی که از حکیمان عرب در دوره پیش از اسلام شمرده شده است.[۱۳۹]

اقرع بن حابس دارای مقام داوری[۱۴۰] و فرزدق، شاعر مشهور، از شاخه بنومجاشع بن دارم، از جمله آنها به شمار می‌روند.[۱۴۱]

یونس بن حبیب ضبّی، پیشوای نحویان بصره و از مراجع ادیبان و نحویان و استادِ سیبویه و کسائی و فرّاء، فضیل بن عیاض یربوعی عارف مشهور،

زَبّان بن علاء بن عمار مازنی از قرّای هفت‌گانه و نحوی برجسته.

نصر بن مزاحم مِنقری تمیمی کوفی ادیب و اخباری و تاریخ‌نگار شیعی.

خلیفة بن خیاط محدّث و اخباری و نسب‌شناس.

یحیی بن اکثم بن محمد تمیمی مروزی.

قاضی القضاة دستگاه خلافت مأمون، احمد بن فرات بن خالد ضبّی رازی.

از محدّثان و حافظان، احمد بن موسی تمیمی دانشور قرائت که "القراءات السبع" او کتابی پر اهمیت است.

ابن‌حِبّان بُستی.

محدّث، نعمان بن محمد معروف به قاضی نعمان فقیه مذهب اسماعیلی.

و عبدالکریم سمعانی مشهور به محدّث مشرق صاحب الانساب از دیگر نام‌آوران تمیمی به شمار می‌روند.

۸. حج‌گزاری بنی‌تمیم: بنی‌تمیم را از پیشوایان عرب در موسم حج دانسته‌اند.[۱۴۲]

۹. در اختیار داشتن مناصب حج: در دوران جاهلی، گروهی از فرزندان کعب بن سعد برخی مناصب حج را تا هنگام ظهور اسلام در اختیار گرفتند. بعدها این از مفاخر بنی‌تمیم به شمار آمد.[۱۴۳]

امر اجازه (جلوداری حاجیان در کوچ به سوی عرفات و منا و رمی جمرات)[۱۴۴] نخست در دست خاندان صوفه از بنی‌تمیم بود و سپس در دست خاندان‌هایی دیگر از بنی‌تمیم مانند بنی‌عطارد بن عوف و آل کرب قرار گرفت.[۱۴۵]

پس از او خاندان سعد بن زید مناة بن تمیم این مقام را به ارث بردند. آن گاه این مقام به خاندان صفوان بن حارث بن شحنة بن عطارد تمیمی رسید.[۱۴۶]

۱۰. متولیان کعبه: برخی منابع اضبط بن قریع تمیمی را از متولیان کعبه برشمرده‌اند.[۱۴۷] آورده‌اند که او پس از بنی‌جمان بن سعد تمیمی،[۱۴۸] تولیت خانه خدا را بر عهده گرفت و پس از او این مقام به تیره‌ای دیگر از بنی‌تمیم یعنی بنی‌حنظلة بن دارم رسید.[۱۴۹]

بلاذری نیز گفته است که او موسم و افاضه (دستور کوچ حاجیان از عرفات برای وقوف در مشعرالحرام)[۱۵۰] را سرپرستی می‌کرده است.[۱۵۱]

اسید بن عمرو بن تمیم نیز پس از پدرش تولیت را بر عهده داشت که زمان آن دانسته نیست.[۱۵۲]

تیره بنی‌سعد بن زید مناة را نیز از متولیان خانه خدا دانسته‌اند.[۱۵۳]

۱۱.تلبیه‌ ویژه: بنی‌تمیم در مناسک حج، تلبیه‌ای ویژه به این صورت داشتند: "بارخدایا! ندای تو را از سوی بنی‌تمیم پاسخ می‌دهیم که لباس‌هایش را فرسوده کرده و دعایش را برای پروردگارش خالص نموده است"[۱۵۴]

دو‌گونه دیگر نیز از تلبیه ویژه بنی‌تمیم گزارش شده است.[۱۵۵]

۱۲. آیین حمس: برخی تیره‌های بنی‌تمیم در مناسک حج به آیین حُمس پایبند بودند[۱۵۶] و در حج خود، تنها در لباس‏‌های نو یا لباس مردم مکه به طواف می‌‏پرداختند و خوش نداشتند که طواف را با لباس‌‏هایی که معصیت در آنها انجام گرفته، به جا آورند.

اینان اگر لباس نو نداشتند، به صورت عریان طواف می‌‏کردند و اگر کسی با لباس‏‌های خود طواف می‏‌کرد، پس از طواف لباس‏‌ها را دور می‌انداخت و دیگر کسی از آنها بهره نمی‌برد.[۱۵۷].[۱۵۸]

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. رجاء، علی اصغر، مقاله «بنی تمیم»، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۴، ص:۳۰۹.
  2. جمهرة انساب العرب، ص۲۰۷؛ نشوة الطرب، ص۴۱۵.
  3. رجاء، علی اصغر، مقاله «بنی تمیم»، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۴، ص:۳۰۹.
  4. الانساب، ج۱، ص۱۳-۱۴.
  5. جمهرة النسب، ص۱۹۱؛ النسب، ص۲۳۲، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۱؛ جمهرة انساب العرب، ص۲۰۷.
  6. جمهرة النسب، ص۱۹۱-۱۹۲.
  7. جمهرة النسب، ص۲۵۱-۲۵۲.
  8. جمهرة انساب العرب، ص۲۱۱-۲۱۳؛ الاشتقاق، ص۲۰۲؛ الانساب، ج۴، ص۵۰.
  9. انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۳؛ النسب، ص۲۳۱؛ جمهرة انساب العرب، ص۲۱۳.
  10. جمهرة النسب، ص۲۳۰ به بعد. ‍
  11. النسب، ص۱۹۳-۲۲۶.
  12. جمهرة النسب، ص۲۱۳؛ انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۱.
  13. انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۵؛ الاشتقاق، ص۲۱۸؛ نشوة الطرب، ص۴۴۷.
  14. نشوة الطرب، ص۴۴۸-۴۴۹.
  15. انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۶، ۱۹؛ الاشتقاق، ص۲۳۴.
  16. رجاء، علی اصغر، مقاله «بنی تمیم»، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۴، ص:۳۱۰.
  17. بلادالعرب، ص۸۷، ۱۳۲، ۲۷۸، ۲۸۶، ۳۱۵-۳۱۶؛ قبیلة تمیم فی الجاهلیة و الاسلام، ج۱، ص۱۲۴-۱۲۵؛ قبیلة تمیم عبر العصور، ص۵۳.
  18. البحرین فی صدر الاسلام، ص۱۵۶-۱۵۷.
  19. الاغانی، ج۹، ص۲۲۴-۲۲۵.
  20. قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۱۴.
  21. قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۱۷-۱۱۸.
  22. قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۲۲به بعد‍، ۱۳۲-۱۳۴.
  23. قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۳۲؛ موسوعة عشائر العراق، ج۳، ص۲۵۲.
  24. موسوعة عشائر العراق، ج۳، ص۲۵۲.
  25. التنظیمات الاجتماعیة و الاقتصادیة فی البصره، ص۵۴-۵۵.
  26. البیان و التبیین، ج۲، ص۹۲؛ زهر الآداب، ج۳، ص۶۹۹.
  27. قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۲۶-۱۲۸.
  28. قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۲۹.
  29. الاعلام، ج۱، ص۳۳۱؛ معجم قبائل العرب، ج۵، ص۲۷.
  30. قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۲۶؛ عشائر العراق، ج۳، ص۲۵۲.
  31. لله و للحقیقه، ص۶۴۶.
  32. الکامل، ج۹، ص۱۰۳-۱۰۴.
  33. قبایل و عشایر عرب خوزستان، ص۳۸-۳۹.
  34. قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۲۲، ۱۳۲، ۱۳۶.
  35. قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۲۲؛ انساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۶۳.
  36. رجاء، علی اصغر، مقاله «بنی تمیم»، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۴، ص:۳۱۰-۳۱۲.
  37. المحبر، ص۱۸۲.
  38. النقایص، جریر و فرزدق، ج۱، ص۴۳۷-۴۳۸.
  39. التنبیه و الاشراف، ص۱۷۵؛ السیرة النبویه، ج‏۱، ص۷۵؛ تاریخ طبری، ج‏۴، ص۴۹۷.
  40. الانساب، ج‏۱، ص۵۲.
  41. المنمق، ص۳۵۴.
  42. المنتظم، ج‏۲، ص۲۵۹؛ المفصل، ج۱۰، ص۵۲.
  43. الکامل، ج‏۱، ص۵۸۶.
  44. قبایل بنی‌تمیم و دورهم فی التاریخ العربی، ص۹۴-۹۸.
  45. انساب الاشراف، ج‏۱۲، ص۲۴۲؛ الکامل، ج‏۱، ص۶۲۱.
  46. المحبر، ص۷؛ الآثار الباقیه، ص۴۰.
  47. الطبقات، ج۱، ص۲۶۳.
  48. الادارة فی عصر الرسول، ص۱۰۰، ۲۵۲-۲۵۴.
  49. تاریخ طبری، ج۳، ص۲۶۷-۲۶۸.
  50. الطبقات، ج۶، ص۱۲۳.
  51. التنبیه و الاشراف، ص۲۴۶؛ الانساب، ج۱، ص۲۵۴؛ البدایة و النهایه، ج۵، ص۳۴۲.
  52. تاریخ طبری، ج۶، ص۱۷۹.
  53. تاریخ طبری، ج۳، ص۵۶۳، ۵۷۶-۵۷۸؛ صد و پنجاه صحابی ساختگی، ج۲، ص۹۹-۱۱۴.
  54. تاریخ الاسلام، ج۳، ص۳۲۶؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۱۷۰.
  55. فتوح البلدان، ص۳۹۰-۳۹۴.
  56. صد و پنجاه صحابی ساختگی، ج۲، ص۹۹-۱۱۴.
  57. تاریخ یعقوبی، ج‏۲، ص۱۵۷.
  58. تاریخ طبری، ج۴، ص۲۵۱-۲۵۲.
  59. الاستیعاب، ج۴، ص۱۵۸۶-۱۵۸۷.
  60. تاریخ طبری، ج۲، ص۳۹۰؛ سبل الهدی، ج۱۲، ص۳۷.
  61. الفتوح، ج۲، ص۴۸۸؛ شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۳۲۰.
  62. الجمل، ص۱۵۸، ۲۰۷-۲۰۸، ۲۲۴.
  63. وقعة صفین، ص۲۰۵؛ انساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۷۷.
  64. قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۰۹-۱۱۲.
  65. خوارج تندیس فتنه، ص۱۳۸-۱۱۱.
  66. جمهرة النسب، ص۲۱۷، ۲۲۵-۲۲۶؛ جمهرة انساب العرب، ص۲۲۳، ۲۲۵.
  67. تاریخ خلیفه، ص۱۲۱.
  68. تاریخ طبری، ج۵، ص۹۳؛ الکامل، ج۳، ص۳۵۱.
  69. تاریخ طبری، ج۴، ص۵۵۸.
  70. انساب الاشراف، ج۳، ص۳۵-۳۳.
  71. رجال الطوسی، ج۱، ص۶۹.
  72. رجال الطوسی، ص۵۷.
  73. الاخبار الطوال، ص۲۳۱.
  74. الفتوح، ج۵، ص۳۷.
  75. مقتل الحسین، ص۴۸-۴۹.
  76. عیون الاخبار، ج۱، ص۳۱۱.
  77. نفس المهموم، ص۸۱-۸۲.
  78. جلاء العیون، ص۶۰۹-۶۱۰.
  79. اللهوف، ص۲۶؛ بحار الانوار، ج‏۴۴، ص۳۳۷.
  80. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۳؛ البدء و التاریخ، ج۶، ص۱۱.
  81. البدایة و النهایه، ج۸، ص۱۷۰-۱۷۱.
  82. تاریخ طبری، ج۵، ص۳۹۳.
  83. تاریخ طبری، ج۴، ص۴۹۹.
  84. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۲۲، ۴۳۰، ۴۵۳، ۴۶۸.
  85. الفتوح، ج۵، ص۱۰۵-۱۰۶؛ جلاء العیون، ص۶۶۰.
  86. تاریخ طبری، ج۵، ص۱۰۵-۱۰۶.
  87. رجال الطوسی، ص۱۰۱.
  88. انصار الحسین، ص۸۲.
  89. تاریخ طبری، ج۶، ص۳۹، ۸۱، ۹۵، ۱۰۰.
  90. الفتوح، ج۲، ص۳۳۷، ۳۴۰.
  91. تاریخ طبری، ج۵، ص۵۲۰، ۵۲۵-۵۲۶.
  92. التنظیمات الاجتماعیة و الاقتصادیة فی البصره، ص۴۴، ص۱۴۲.
  93. تاریخ طبری، ج۵، ص۵۵۰-۵۵۱.
  94. تاریخ طبری، ج۵، ص۵۶۷-۵۶۹؛ جمهرة النسب، ص۲۳۶.
  95. جمهرة النسب، ص۲۳۶؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۲۵۱.
  96. تاریخ طبری، ج۷، ص۳۷۹-۳۸۰.
  97. قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۱۹.
  98. رجاء، علی اصغر، مقاله «بنی تمیم»، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۴، ص:۳۱۲-۳۱۶.
  99. تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵۵.
  100. قبیلة تمیم عبر العصور، ص۹۰-۹۱.
  101. المحبر، ص۳۱۶؛ المفصل، ج۸، ص۱۱۹.
  102. قبیلة تمیم عبر العصور، ص۹۲-۹۳؛ المفصل، ج۸، ص۱۱۹.
  103. المحبر، ص۳۱۶؛ معجم البلدان، ج۳، ص۳۶۲.
  104. المحبر، ص۷۳؛ البدء و التاریخ، ج۴، ص۱۴۶.
  105. الطبقات، ج۳، ص۱۲۲؛ البدایة و النهایه، ج۳، ص۲۴۹.
  106. قبیلة تمیم عبر العصور، ص۹۷.
  107. «از تو درباره جنگ در ماه حرام می‌پرسند، بگو: جنگ در آن (گناهی) بزرگ است و (گناه) باز داشتن (مردم) از راه خداوند و ناسپاسی به او و (باز داشتن مردم از) مسجد الحرام و بیرون راندن اهل آن از آن، در نظر خداوند بزرگ‌تر است و آشوب (شرک) از کشتار (هم) بزرگ‌تر است» سوره بقره، آیه ۲۱۷.
  108. اسباب النزول، ص۷۱.
  109. «و کسانی را که پروردگارشان را در سپیده‌دمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی می‌خوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی» سوره انعام، آیه ۵۲.
  110. اسباب النزول، ص۲۲۰.
  111. اسد الغابه، ج۱، ص۱۲۸؛ الاعلام، ج۲، ص۵؛ البدایة و النهایه، ج۴، ص۳۰۹.
  112. الطبقات، ج۲، ص۱۵۳-۱۵۶؛ الاصابه، ج۲، ص۴۵۴؛ تاریخ خلیفه، ص۴۵.
  113. تاریخ طبری، ج۳، ص۱۱۵.
  114. «به راستی آنان که تو را از پشت (در) اتاق‌ها صدا می‌زنند، بیشترشان خرد نمی‌ورزند» سوره حجرات، آیه ۴.
  115. الطبقات، ج۱، ص۲۹۳-۲۹۴؛ انساب الاشراف، ج۱۲، ص۲۱-۲۲.
  116. الرده، ص۶۸؛ ایام العرب، ج۲، ص۱۴۳.
  117. الرده، ص۱۰۳-۱۰۴.
  118. تاریخ طبری، ج۳، ص۲۷۶-۲۸۰.
  119. تاریخ طبری، ج‏۳، ص۲۷۸؛ البدایة و النهایه، ج‏۶، ص۳۲۲.
  120. الرده، ص۴۸-۴۹؛ تاریخ طبری، ج۳، ص۲۶۷-۲۷۵.
  121. رجال النجاشی، ص۳۶۵؛ رجال ابن‌داود، ص۱۶۶.
  122. رجال النجاشی، ص۴۳۷.
  123. رجال النجاشی، ص۳۰۵.
  124. رجال النجاشی، ص۱۶۲.
  125. رجال النجاشی، ص۲۳۵.
  126. راه‌های نفوذ فارسی، ص۱۱۳-۱۱۷.
  127. الاغانی، ج۸، ص۴۴۳.
  128. الشعر و الشعراء، ج۱، ص۹، ۱۶۵.
  129. تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۶۶.
  130. وفیات الاعیان، ج۱، ص۳۲۱.
  131. شرح دیوان جریر، ص۷-۸.
  132. انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۱۵؛ قبیلة تمیم عبر العصور، ص۶۷-۶۷۶، ۶۷۸-۶۸۷، ۶۹۰-۶۹۲، ۷۲۶-۷۲۸.
  133. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۲.
  134. فتوحات شاهی، ج‏۱، ص، ۴۱۶.
  135. نشوة الطرب، ص۴۱۹؛ جمهرة انساب العرب، ص۲۰۸-۲۰۹.
  136. جمهرة اللغه، ج۱، ص۴۲، ۳۶۹؛ راه‌های نفوذ فارسی، ص۱۱۷.
  137. قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۱۹، ۱۳۵، ۳۰۵-۳۰۶، ۳۰۹، ۳۴۲، ۴۰۳-۴۴۸، ۴۲۰-۴۲۲.
  138. جمهرة انساب العرب، ص۲۰۷.
  139. نشوة الطرب، ص۴۲۴.
  140. النقایص، جریر و فرزدق، ج۱، ص۴۳۷-۴۳۸.
  141. انساب الاشراف، ج۱۲، ص۵۷ به بعد؛ النسب، ص۲۳۴؛ جمهرة انساب العرب، ص۲۳۰.
  142. المحبر، ص۱۸۲.
  143. جمهرة النسب، ص۲۳۹.
  144. تاریخ طبری، ج‏۲، ص۲۵۷.
  145. تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵۶-۲۵۷؛ انساب الاشراف، ج۱۲، ص۸، ۳۶۲؛ جمهرة انساب العرب، ص۲۱۹.
  146. انساب الاشراف، ج۱۲، ص۸؛ البدایة و النهایه، ج۲، ص۲۰۶.
  147. المحبر، ص۱۸۲؛ شفاء الغرام، ج، ۲، ص۳۶.
  148. اخبار مکه، ج۵، ص۱۵۲؛ شفاء الغرام، ج۲، ص۳۶.
  149. اخبار مکه، ج۵، ص۱۵۲؛ شفاء الغرام، ج۲، ص۳۶.
  150. جامع البیان، ج۲، ص۳۹۸-۴۰۰.
  151. انساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۶۳.
  152. شفاء الغرام، ج۲، ص۳۶.
  153. اخبار مکه، ج۵، ص۱۵۲؛ شفاء الغرام، ج۲، ص۳۹.
  154. "لبَّيك اللهم لبَّيك، لبَّيك لبَّيك عن تميم، قد تراها قد اخلقت ثيابها واثواب من وراءها واخلصت لربها دعاءها"؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵۵.
  155. قبائل بنی‌تمیم و دورهم فی التاریخ العربی، ص۱۰۳.
  156. قبائل بنی‌تمیم و دورهم فی التاریخ العربی، ص۱۰۵-۱۰۷.
  157. شفاء الغرام، ج‏۲، ص۸۷-۸۸.
  158. رجاء، علی اصغر، مقاله «بنی تمیم»، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۴، ص:۳۱۶-۳۲۱.