بنی‌ربیعه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۰۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

بنی‌ربیعه از قبایل بزرگ عدنانی است که در جزیره العرب ساکن بودند. آنان مانند دیگر قبایل عرب در عصر جاهلیت، بت پرست بودند و برخی نیز دین یهودیت یا مسیحیت را برگزیده بودند. با ظهور اسلام گروهی از آنان مسلمان شدند. این قبیله در دوره فتوحات اسلامی نقش پررنگی داشتند. در زمان حضرت علی(ع) در جنگ جمل و صفین نقش آفرینی کردند. در حادثه عاشورا نیز نقش موثری داشتند و شماری از آنان در شمار شهدای کربلا قرار دارند. از میان آنها شاعران، رجال و دانشمندانی بزرگ برخاسته‌اند.

نسب ربیعه

ربیعه از قبایل بزرگ عدنانی و از نسل نزار بن مَعَدِّ بن عدنان است و چون به وصیت پدر، وارث اسبان او شد، «ربیعة الفرس» خطابش کردند[۱]. معانی متعددی برای ربیعه برشمرده‌اند که متداول‌ترین آنها سنگ یا صخره سترگ و کلاه خود است[۲]. منسوبان به قبیله ربیعه را رَبَعی می‌‌گویند[۳]. این قبیله، همراه با قبایل مضر و قضاعه و یمنی‌ها چهار رکن اصلی عرب‌های جزیرة العرب را تشکیل می‌‌دادند[۴]. در حال حاضر، قبایل بسیاری در عراق و اهواز خود را منتسب به این قبیله می‌‌دانند[۵]. از خاندان‌های سلطنتی‌ای که نسب از ربیعه می‌‌برند، می توان به آل‌سعود در عربستان، آل‌صباح در کویت و حکام آل‌خلیفه در بحرین اشاره کرد[۶].[۷]

خاستگاه و مواطن بنی ربیعه

بر اساس نقلی از متون تاریخی، ربیعة بن نزار پس از مرگ پدر، از برادران جدا شد و نزدیک بطن عراق در وادی فرات فرود آمد و در یمن ساکن شدند[۸]. دیگر روایات تاریخی هم، سرزمین اصلی ربیعه را منطقه نجد و تهامه[۹] در غرب عربستان معرفی کرده، منازلشان را قرن، حضن، عکاظ، رکبه، حنین، غمزة أوطاس، ذات العرق و عقیق و نیز نجد دانسته‌اند[۱۰]. تا اینکه افزایش جمعیت ربیعه و سایر قبیله‌ها در تهامه، به همراه کمبود چراگاه و زمین‌های حاصل‌خیز و نیز خشکسالی به وجود آمده در مکه، قبایل همسایه را رو در روی هم قرار داد[۱۱]. سپس گروه‌هایی از بنی ربیعه با سوق داده شدن به سوی سواحل جنوبی خلیج فارس[۱۲]، در بحرین[۱۳] و هجر و عمان رحل اقامت افکندند[۱۴].

پس از ظهور اسلام، گسترش فتوحات در نواحی و شهرهای گوناگون سبب شد تا تیره‌های ربیعه بیش از پیش در نواحی مختلف پراکنده و با اجرای سیاست اسکان قبایل عرب در شهرهای مفتوحه، شهرهای توج و موصل سکونت‌گاه تیره‌های مختلف عبدالقیس به‌ویژه اللبُوه گشت[۱۵]. علاوه بر آن با تأسیس کوفه و سپس بصره، اعراب از سرتاسر شبه جزیره عربستان، به این دو شهر هجرت کردند[۱۶]. علاوه بر عراق، خراسان نیز از دیگر مناطق محل اجتماع و مهاجرت مردمانی از قبیله ربیعه و خاندان بنو عبدالقیس به شمار رفته است[۱۷]. همچنین برخی دیگر از گزارشات از اسکان گروهی دیگر از ربیعه در شهرهای مختلف مصر و نیز شهرهای شمال افریقا حکایت دارند. اعیان اندلس را هم در شمار بنی ربیعه ذکر کرده‌اند[۱۸].[۱۹]

ادیان و اعتقادات جاهلی ربیعه

مردم ربیعه هم بسان بسیاری از اعراب جاهلی دیگر، بت می‌‌پرستیدند[۲۰]. تمامی قبایل ربیعه بر کیش حِله بوده ‌اند. بر این اساس، آنان در موسم حج، شکار، استعمال روغن و عطر و خوردن گوشت و غذاهای روغنی را حرام نمی‏دانستند و برای احرام اگر جامۀ‏ حمس نمی‌یافتند، برهنه طواف می‏‌کردند. لبیک‌گویی آنان در مناسک حج هم با دیگران اندکی تفاوت داشت[۲۱]. آنان دختران خود را در جاهلیت زنده به گور می‌کردند. ربیعه و دیگر فرزندان معد به بقایای دین اسماعیل ایمان داشتند[۲۲]. مسیحیت در میان عبدالقیس، تا پیش از ظهور دین مبین اسلام، کم و بیش برای خود پیروانی داشت[۲۳].[۲۴]

تاریخ جاهلی ربیعه

بنابر مشهور، ربیعه مانند مضر، در تهامه و نجد تحت سلطه تبابعه به سر می‌‌بردند[۲۵] و آنان افرادی را برای اداره امور قبایل مختلف مضر و ربیعه می‌‌فرستادند[۲۶]. حجر بن عمرو معروف به آکل المرار کندی ـ بزرگ قبیله حمیری کنده ـ یکی از این افراد بود[۲۷]. حجر در ایام حکومت خود، میان کنده و ربیعه اتحادی را بر پا کرد[۲۸]، از این رو، آنان همراه با کندی‌ها، حجر بن عمرو را در لشکرکشی به بحرین و شام همراهی کردند[۲۹]. برخی این جنگ را از کهن‌ترین جنگ‌های معدیان با یمنی‌ها و به روایتی، قبایل حمیر با کلب دانسته‌اند [۳۰]. ربعی‌ها دست کم در دو نبرد بزرگ با مضری‌ها علیه یمنی‌ها با یکدیگر متحد شدند که "یوم السُلان" یکی از آن جنگ‌ها بود. در این جنگ، آنان صهبان ـ پادشاه یمن ـ را شکست دادند[۳۱].

در دیگر جنگ، موسوم به "یوم خزّاز" نیز در کنار کوه خزاز در گرفت، عدنانیان به پیروزی دست یافتند[۳۲]، این نبرد مهمترین جنگ دوره جاهلی محسوب می‌‌شد؛ چرا که پس از آن ربیعه و مضر از زیر سلطه حکام یمن خارج شدند و تا ظهور اسلام، با اقتدار بر یمن چیره بودند[۳۳].

مردم این قبیله پیش از اسلام در شمار قبایل بیابان‌گرد و صحرانشین قرار داشتند که به برکت اسلام به شهرنشینی روی آوردند و برخی از آنان در سرزمین‌های دوردست ممالک اسلامی جای گرفتند و از مدافعان ثغور اسلامی شدند[۳۴]. قبایل ربیعه همواره با قبایل مضر و قبایل یمن مفاخره می‌‌کردند[۳۵]. از امام رضا(ع) هم به نقل از اجداد طاهرینش نقل شده که رسول خدا(ص) چهار قبیله: انصار، عبدالقیس، أسلم و بنی تمیم را دوست داشت[۳۶]. برخی منابع هم برای ایشان خصائص و ویژگی‌هایی برشمردند که دیگر قبایل عرب فاقد آن بودند و آن اینکه: مهمان نوازترین، شجاع‌ترین، عابدترین، بخشنده‌ترین، خطیب‌ترین و بهترین راهنمای عرب از این قوم بودند[۳۷].[۳۸]

بنی‌ربیعه و ظهور اسلام

عمرو بن قیس عبدی نخستین ربعی بود که اسلام آورد و به دنبال او، اشج و مردم هجر و بحرین مسلمان شدند[۳۹]، بدین ترتیب، گروهی از جانب آنان نزد پیامبر(ص) آمدند و با آن حضرت دیدار کردند[۴۰] و اسلام آوردند و به تبع ایشان، بسیاری از اعراب و ایرانیان بحرین نیز مسلمان شدند[۴۱]، اما هنوز جمعیت چشمگیری دل در گرو یهودیت، مسیحیت و زرتشتی گری داشتند[۴۲]. بزرگان و اهالی بحرین، هیئت نمایندگی خود را خدمت نبی مکرم اسلام(ص) فرستادند[۴۳]. این گروه، سرانجام، همراه با بدرقه و هدایای پیامبر(ص) به سوی قوم بازگشتند[۴۴]. علاوه بر عبدالقیسی‌ها دیگر طوایف و قبایل ربیعه نیز نمایندگان خود را عازم مدینه کردند و با حضور در این شهر، رسول خدا(ص) را از سرسپردگی خود به اسلام با خبر ساختند[۴۵].[۴۶]

ربیعه و دوران خلافت خلفای راشدین

واقعه ارتداد قبایل

پس از رحلت پیامبر(ص) قبایل بکر بن وائل و بسیاری از قبایل دیگر، در جریان ارتداد وارد شدند و با افراشتن علم طغیان بر ضد حکومت مدینه صف آرایی کردند. از‌ جمله قبایل ربیعه که به ارتداد‌ گرایید، قبیلۀ حنیفة بن لُجَیم به رهبری یکی از متنبئین به نام مسیلمه کذاب بود. خالد بن ولید به امر ابوبکر به یمامه لشکر کشید و با او مصاف داد و او را به قتل رساند[۴۷]. اما قبیله دیگر بنی ربیعه یعنی بنی عبدالقیس با ارشاد و راهنمایی بزرگ خود جارود بن معلی، در اسلام ثابت قدم ماندند[۴۸].[۴۹]

فتوحات اسلامی

با برقراری آرامش در سرزمین‌های کرانه جنوبی خلیج فارس، علاء حضرمی در رقابت با سعد بن ابی وقاص به سوی سواحل شمالی خلیج فارس، به‌ویژه ایالت فارس لشکر کشید[۵۰]. این لشکرکشی تلفات زیادی برای مسلمانان داشت[۵۱]. شواهدی در دست است که عبدالقیس در فتح اهواز و نبرد با هرمزان حضوری فعال داشت[۵۲]. همچنین، در فتوحات منطقه سیستان، در دوران خلیفه سوم، نیز خوش درخشیدند[۵۳]. عبدالقیسی‌ها جدا از شرکت در نبردهای فاتحانه ایالت‌های جنوبی شاهنشاهی ساسانی، با حضور فعال در نبردهای جبهه غربی قلمرو ساسانی، نظیر: مهران و قادسیه نیز نقش عمده‌ای در فرو ریختن دیوارهای تدافعی ایرانیان بر عهده داشتند[۵۴]. آنان در جنگ‌های بُوَیب (سال ۱۳ هجری) و قادسیه (سال ۱۴ یا ۱۶ هجری) حضوری چشمگیر از خود به نمایش گذاشتند[۵۵].[۵۶]

بنی‌ربیعه و خلافت عثمان

بنی ربیعه و نام آوران عبدالقیس تا زمان خلافت عثمان بن عفان بیشتر سرگرم کشورگشائی و تسخیر شهرهای گوناگون بودند و چندان توجه جدی به امور داخلی خلافت اسلامی مدینه نداشتند. وقوع تحولات سیاسی و اجتماعی نظیر فسادهای گسترده سیاسی و مالی، ایجاد شکاف‌های عظیم طبقاتی و تسلط روز افزون بنی امیه بر ارکان اجرائی و تصمیم‌گیری خلافت مدینه، توجه این قبیله را به سوی این دگرگونی‌ها جلب کرد. مردان عبدالقیس همزمان با اعتراض عناصر هم قبیله کوفی خود، تلاش زیادی برای دفع مفاسد و برگرداندن اوضاع جامعه به عصر نبوی(ص) از خود نشان داده و تبلیغات زیادی به راه انداختند و به همراه مشاهیر و سرداران به سوی مدینه رهسپار شدند[۵۷]. خلیفه سوم، به جای رسیدگی به شکایت‌ها، دستور داد تا رهبران معترض عبدالقیس را به شام نزد معاویه تبعید کنند[۵۸]. این سرشناسان دنیای اسلام، شجاعانه، بر سیاست‌ها و عملکردهای عثمان و کارگزاران او زبان به اعتراض گشودند[۵۹].[۶۰]

بنی ربیعه و حکومت علی (ع)

پس از قتل خلیفه سوم، برخی از بزرگان قبیله در مدینه با امام علی(ع) بیعت کردند[۶۱]. دیری نگذشت که طلحه و زبیر همراه با عایشه و جمعی دیگر بیعت شکستند و رو سوی بصره آوردند. و در یک غافل‌گیری، به سوی بیت المال یورش بردند و با غارت آن، چهل نفر از سبابجه محافظ بیت المال را از دم تیغ گذراندند[۶۲]. امام علی(ع) با شنیدن خبر، مردم را از عمل طلحه و زبیر آگاه کردند. امام برای دفع فتنه آنان، سپاهیان خود را به سوی بصره به حرکت درآورد[۶۳]. امام(ع) به سوی جملیان حرکت کردند. واقعه عظیم جنگ جمل را در سال ۳۶ هجری به وقوع پیوست[۶۴]. پیش از شروع جنگ، امام علی(ع) برای اتمام حجت؛ داوطلبی از میان ارتش خود خواست تا قرآن را بر گیرد و بیعت شکنان را به اجرای فرامین آن فرا بخواند. جوانی از عبدالقیس به نام مسلم، ندای امام(ع) را پاسخ گفت. اما جوان عبدالقیسی به امر سران جمل، به ضرب نیزه به شهادت رسید[۶۵] و بدین ترتیب، جنگ آغاز شد. در جنگ جمل، ربعی‌ها بیشترین شهدا را در قیاس با قبایل دیگر به خود اختصاص دادند[۶۶].

در صفین در سال ۳۷ هجری نیز مردان قبایل ربیعه حضوری پُررنگ و فعال داشتند[۶۷]. مردم قبیله ربیعه ـ علی رغم برخی خیانت‌های صورت گرفته از سوی برخی از رؤسایشان، ـ در مجموع، در صفین، بسیار پُر فروغ و تأثیرگذار ظاهر شدند و نقش آفرین بسیاری از حوادث و وقایع این جنگ شدند[۶۸].

بنی‌ربیعه در ایام حکومت امیرالمؤمنین(ع) همواره نسبت به ایشان وفادار بودند و در نظر و مرآی حضرت نیز، هیچ قبیله‌ای بسان و همتای ربیعه ‌شمرده نمی‌شد[۶۹]. پس از شهادت امام علی(ع) و در ایام خلافت امام حسن(ع) نیز، ربعی‌ها به همراه قبیله «همدان‌» یارانی ویژه و پیروانی وفادار برای امام(ع) بودند. پس از شکل‌گیری خلافت امام حسن(ع)، آنان به حضرت اظهار وفاداری نمودند و جهت جنگ با معاویه، سپاه ایشان را تا ساباط همراهی کردند[۷۰]. وفاداری ربعی‌ها به امام(ع) موجب شد تا پس از صلح امام حسن(ع)، معاویه والی خود در بصره را از ربیعه برحذر بدارد[۷۱].[۷۲]

بنی ربیعه و قیام‌های ضد اموی

قیام حجر بن عدی

قیام حجر بن عدی در سال ۵۱ هجری در کوفه رخ داد اما مورد استقبال و حمایت قبایل و طوایف بنام کوفه از جمله بنی ربیعه و طوایف آن قرار نگرفت. از این رو قیام به سرعت به شکست انجامید[۷۳]. در این میان، افرادی از قبیله ربیعه و طوایف زیر مجموعه آن پای شهادتنامه حجر را امضا کردند[۷۴]. گفته شده که مردم ربیعه بر کسانی از این قبیله که علیه حجر شهادت دادند، غضب کردند و آنان را بواسطه شهادت دادن علیه دوستان و هم پیمانان خود سرزنش کردند[۷۵].[۷۶]

قیام امام حسین(ع)

در جریان واقعه قیام ابا عبدالله الحسین(ع) نیز مردم ربیعه حضور در خور توجهی در هر دو جبهه حق و باطل داشتند. زمانی هم که مسلم بن عقیل به عنوان سفیر امام حسین(ع) وارد کوفه شد، بسیاری از مردم این شهر که تعداد آنان را تا هجده هزار تن هم بر شمرده‌اند از جمله بنی ربیعه با ایشان بیعت کردند[۷۷]. پس از شهادت مسلم و برپایی قیام عاشورا، مردان این قوم بیشترین حضور را در قیاس با دیگر قبایل در جمع یاران سید و سالار شهیدان(ع) به ثبت رساندند[۷۸]. در برابر سپاه اباعبدالله الحسین(ع) هم، جمعی از بنی ربیعه حضور داشتند که فرماندهی آنان از سوی عمر بن سعد به قیس بن اشعث کندی سپرده شده بود[۷۹]. اسامی برخی از مردان قوم ربیعه در شمار قتله کربلا در منابع به ثبت رسیده است[۸۰].[۸۱]

قیام توابین و قیام مختار

ربعی‌ها در قیام توابین نیز مشارکت کردند به طوری که از چهره‌های ممتاز و شناخته شده آنان در این قیام می‌‌توان از أبو جویریه عبدی[۸۲] و مثنی بن مخرمه عبدی یاد کرد[۸۳]. اعتراض گسترده زنان و مردان این قبیله به انتخاب عمر بن سعد به سمت امارت کوفه پس از مرگ یزید از دیگر وقایع مهمی است که نام مردم ربیعه در آن به ثبت رسیده است[۸۴]. آنان بر این امر پای فشردند تا اینکه مردم کوفه از این امر منصرف شده، امارت را به عامر بن مسعود سپردند[۸۵].

مردم ربیعه در قیام مختار نیز حضوری گسترده داشتند[۸۶]، اما در تقابل با این گروه از عبقسی‌ها، جماعتی دیگر از ایشان نیز به هنگام شورش اشراف کوفه در ذی الحجه سال ۶۶ هجری در جبانة السبیع و نبرد کناسه کوفه علیه مختار شوریدند اما در نبرد شکست خوردند[۸۷]. ربعی‌های بصره نیز به حمایت از زبیریان برخاستند و مصعب بن زبیر به پشتوانه آنان سپاهی متشکل از قبایل از جمله تمیم، علیه مختار فراهم آورد و سوی کوفه حرکت کرد[۸۸]. آنان همچنین در جنبش‌های سیاسی ـ نظامی(اعم از شیعی و غیر شیعی) حضوری چشمگیر و نمایان داشتند[۸۹].[۹۰]

ربیعه و خوارج

با شکل‌گیری خوارج، مردان ربیعه از جمله یارانی بودند که جهت جنگ با آنان در جنگ نهروان نیز در کنار امیرالمؤمنین(ع) قرار گرفتند[۹۱]. ربعی‌ها و به طور مشخص، عبدالقیسی‌ها، بعدها نیز جنگ‌های خونینی با خوارج داشتند[۹۲]. در آن سو نیز، بسیاری از سران خوارج از ربیعه بودند[۹۳].[۹۴]

بنی ربیعه و تعامل با حکومت امویان

در منازعات و رویدادهای دوره امویان همواره از قبایل ربیعه نام برده شده است[۹۵]. در نبرد راهط در سال ۶۵ هجری، قبایل ربیعه در کنار مروان بن حکم قرار گرفتند و با ضحاک بن قیس فهری به مقابله برخاستند و آنها را مغلوب خود ساختند[۹۶]. ربعی‌ها در دوره حاکمیت عبدالله بن زبیر و برادرش مصعب بر بصره، با آنان همپیمان شدند اما اندکی بعد برخی از قبایل آن، بیعت خود با عبدالله بن زبیر را نقض کردند و با زبیریان وارد جنگ شدند[۹۷]. در حوادث مهم سال‌های ۱۲۷ و ۱۲۸ هجری در عراق و خراسان نیز، قبیله ربیعه سهمی عمده داشتند[۹۸].[۹۹]

اعلام و رجال ربیعه

از رجال و مشاهیر بسیار بنو ربیعه در جاهلیت و اسلام، علاوه بر چهره‌های ممتاز و بزرگی همچون زید بن صوحان[۱۰۰] و برادرانش سیحان بن صوحان[۱۰۱] و صعصعه بن صوحان[۱۰۲] و ... که همگی در زمره اصحاب پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) قرار داشتند، می‌توان به نام شعرای بنامی چون مُرَقَش الاکبر، مرقش الاصغر، طَرَفَة بن العبد[۱۰۳] و ... که همگی از مشاهیر ربیعه در دوره جاهلیت بودند اشاره کرد. ضمن اینکه مثنی بن حارثه شیبانی، معن بن زائده شیبانی ـ از بخشندگان معروف ـ، صهیب بن سنان ـ از سابقین در اسلام و از امرای مدینه ـ، احمد بن حنبل ـ از ائمه اهل سنت ـ[۱۰۴] و طریف‌ بن ابان ـ از شهدای کربلا ـ[۱۰۵] ... هم از چهره‌های سرشناس ربیعه در دوره اسلامی‌اند[۱۰۶].

منابع

پانویس

  1. یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۲۳؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۹
  2. ابن درید، الاشتقاق، ج۱، ص۶۷ و ج۲، ص۳۱۲.
  3. سمعانی، الانساب، ج۳، ص۴۳.
  4. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۱، ص۷۹؛ سمعانی، الانساب، ج۱، ص۴۳؛ عودی، ستار، ربیعه و مضر.
  5. عشایر قبیله ربیعه، جعفر البغلانی.
  6. زرکلی، الاعلام، ج۲، ص۳۱۲-۳۱۳، ج۳، ص۹۱، ۱۹۹؛ خسروی، لیلا، بنی‌ربیعه.
  7. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  8. دینوری، اخبار الطوال، ص۱۶-۱۷؛ یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۲۴؛ البکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۹۳، ۲۷۳، ‏ج۲، ص۴۷۳، ۵۶۸.
  9. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ترجمه، ج۱، ص۳۴۷.
  10. کحاله، معجم قبائل العرب، ج۲، ص۴۲۴
  11. دینوری، اخبار الطوال، ص۱۶؛ البکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۷۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ترجمه، ج۲، ص۵۲۸-۵۲۹.
  12. البکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۷۳؛ دینوری، اخبار الطوال، ترجمه، ص۴۱.
  13. حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۵۰۶-۵۰۷؛ فراهیدی، کتاب العین، ج ۳، ص۲۲۰
  14. البکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۷۴.
  15. ابن درید، الاشتقاق، ج۲، ص۳۲۴، ابن قتیبه، المعارف، ص۹۳
  16. ثقفی کوفی، الغارات، مقدمه، ج۱، ص۵۱.
  17. عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب،ج۲، ص۷۲۷؛ دائرة المعارف تشیع، مقاله بنی عبدالقیس، عبدالحسین شهیدی، ج۳، ص۴۷۹
  18. مقری، نفح‌ الطیب، ج۱، ص۲۳۲-۲۳۳؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۹۳، ۳۰۲؛ عودی، ستار، ربیعه و مضر.
  19. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  20. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۸۸؛ یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۵۵. نیز ر.ک. ابن کلبی، الاصنام، ص۷۱.
  21. ازرقی، اخبار مکه، ج۱، ص۱۷۹-۱۸۲؛ ابن هشام، التیجان فی ملوک حمیر، ص۲۲۹؛ یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۵۶-۲۵۷.
  22. ابن کلبی، الاصنام، ص۱۳.
  23. بهادر قیم، مسعود و لی زاده، نقش و عملکرد قبیله عبدالقیس در روند تحولات سیاسی جهان اسلام، ص۱۳۳.
  24. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  25. نهایة الإرب فی فنون الادب، ج۱۵، ص۲۹۷.
  26. ابن خلدون، تاریخ، ج۲، ص۲۸۷ و ۴۰۵
  27. ابن حبیب، کتاب المحبّر، ص۳۶۸-۳۶۹؛ حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهم الصلاة و السلام، ص۱۱۱.
  28. یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۱۶.
  29. مفضل ضبی، امثال العرب، ص۸۱؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۶، ص۳۵۴-۳۵۷
  30. ابن حبیب، کتاب المحبّر، ص۲۴۶؛ میدانی، مجمع الامثال، ج۴، ص۱۹.
  31. ابن حبیب، کتاب المحبّر، ص۲۴۹؛ ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۶، ص۶۹-۷۰.
  32. قلقشندی، نهایة الارب فی معرفة انساب العرب،، ص۲۵۰-۲۵۱؛ ابوعبیده، دیوان النقائص: نقائص جریر و الفرزدق، ج۲، ص۲۶۱.
  33. عودی، ستار، ربیعه و مضر.
  34. ابن خلدون، تاریخ، ج۶، ص۳.
  35. مبرد، الکامل، ج۲، ص۲۰۵؛ این عبد ربه، العقد الفرید، ج۳، ص۲۸۴ و ۲۸۶؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۲۰، ص۱۴؛ عودی، ستار، ربیعه و مضر؛ خسروی، لیلا، بنی‌ربیعه.
  36. شیخ صدوق، الخصال، ص۲۸۸؛ علی کورانی عاملی، سلسلة القبائل العربیة فی العراق، ج۳، ص۲۲-۲۶.
  37. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۸، ص۵۶-۵۷.
  38. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  39. ابن اثیر، اسد الغابة فی معرفة الصحابه، ج۳، ص۷۶۰.
  40. صالحی شامی، سبل الهدی والرشاد، ج۶، ص۳۷۲؛ العینی، عمدة القاری، ج۱، ص۳۰۸.
  41. بلاذری، فتوح البلدان، ترجمه، ص۱۱۴؛ ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۱۷۰.
  42. ر.ک. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۰۲؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ج۲، ص۳۳۴.
  43. ابن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه، ج۵، ص۵۵۷.
  44. بهادر قیم، مسعود و لی زاده، نقش و عملکرد قبیله عبدالقیس در روند تحولات سیاسی جهان اسلام، ص۱۳۵.
  45. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۹-۲۴۳.
  46. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  47. مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۴۷- ۲۴۸.
  48. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ترجمه، ج۲، ص۷۷.
  49. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  50. مقدسی، آفرینش و تاریخ، ج۲، ص۸۵۸.
  51. ابن بلخی، فارسنامه، ص۱۱۳.
  52. حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۵۸۳.
  53. بلاذری، فتوح البلدان، ترجمه، ص۶۰۳-۶۰۴. نیز ر.ک. حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۱۷۹.
  54. بهادر قیم، مسعود و لی زاده، نقش و عملکرد قبیله عبدالقیس در روند تحولات سیاسی جهان اسلام، ص۱۳۸-۱۳۹.
  55. یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۱۴۴-۱۴۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۳، ص۳۴۷،۴۷۶، ۴۷۸، ۵۴۲، ۵۴۳؛ خسروی، لیلا، بنی‌ربیعه.
  56. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  57. بلعمی، ترجمه تاریخ طبری، ص۱۲۶.
  58. بلعمی، ترجمه تاریخ طبری، ص۱۰۵-۱۰۶.
  59. ابن اعثم، الفتوح، ترجمه، ص۳۳۸.
  60. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  61. شیخ مفید، نبرد جمل، ترجمه، ص۵۷-۵۹.
  62. شیخ مفید، نبرد جمل، ترجمه، ص۱۷۱؛ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ترجمه، ج۱، ص۵۹۸؛ ۳۲
  63. شیخ مفید، نبرد جمل، ترجمه، ص۱۷۸.
  64. شیخ مفید، الجمل، ص۱۶۷.
  65. شیخ مفید، نبرد جمل، ترجمه، ص۱۹۳-۱۹۴.
  66. منتظر قائم، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت(ع)، ص۲۵۵.
  67. یوسفی غروی، موسوعة الیوسفی، ج۵، ص۱۲۸.
  68. نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۴۰۲.
  69. دینوری، اخبار الطوال، ص۱۵۲، ۱۷۸.
  70. بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۳۵؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۷۲.
  71. ثقفی کوفی، الغارات، ج۲، ص۳۷۷-۳۷۸.
  72. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  73. خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۱۳۱؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۴۸۳؛ تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۷۱.
  74. بلاذری، أنساب الأشراف، ج۵، ص۲۵۶.
  75. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۷۰.
  76. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  77. محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۵، ص۲۵۳- ۲۵۴.
  78. دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقر العلوم(ع)، دانشنامه امام حسین(ع)، مدخل یاران امام حسین(ع).
  79. محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۲۲؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۶۰.
  80. ر. ک. دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقر العلوم(ع)، دانشنامه امام حسین(ع)، مدخل قاتلان امام حسین(ع).
  81. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  82. امین، أعیان الشیعه، ج۲، ص۳۱۸.
  83. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ترجمه، ج۶، ص۶۶؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ترجمه، ج۴، ص۲۴۴.
  84. مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۲، ص۸۹.
  85. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۵۲۴.
  86. بلاذری، کتاب جمل من انساب الاشراف، ج۶، ص۶۲۴-۶۲۶ و ج۷، ص۷۰؛ مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۲۹۸.
  87. بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، صص۳۹۸-۴۰۰؛ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۶،صص۴۵-۵۶؛ عودی، ستار، ربیعه و مضر؛ خسروی، لیلا، بنی‌ربیعه.
  88. ابن اعثم، الفتوح، ج۳، ص۳۱۸.
  89. بهادر قیم، مسعود و لی زاده، نقش و عملکرد قبیله عبدالقیس در روند تحولات سیاسی جهان اسلام، ص۱۴۵-۱۴۶.
  90. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  91. شیخ مفید، الإختصاص، ص۱۲۱.
  92. دائرة المعارف تشیع، مقاله بنی عبدالقیس، عبدالحسین شهیدی، ج۳، ص۴۷۹
  93. یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۷۲؛ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۶۱۴؛ سمعانی، الانساب، ج۸، ص۲۰۴؛ ابن‌خلدون، تاریخ، ج۲، ص۳۶۱-۳۶۲؛ خسروی، لیلا، بنی‌ربیعه.
  94. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  95. ابو عبیده، دیوان النقائص: نقائص جریر و الفرزدق، ج۱، ص۱۰۶-۱۰۷، ج۲، ص۱۳۹-۱۴۰؛ بلاذری، کتاب جمل من انساب الاشراف، ج۶، ص۱۷.
  96. مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۳۰۸-۳۰۹؛ حمیری، الروض المطار فی خبر الاقطار، ص۵۳۷.
  97. مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۳۰۶.
  98. محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۷، ص۳۰۶-۳۰۷ و ۳۳۷-۳۳۹؛ عودی، ستار، ربیعه و مضر؛ خسروی، لیلا، بنی‌ربیعه.
  99. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  100. خلیفة بن خیاط، طبقات، ص۲۴۳؛ رازی، الجرح و التعدیل، ج۳، ص۵۶۵.
  101. شیخ طوسی، رجال، ص۶۶؛ ابن ماکولا، اکمال الکمال، ج۴، ص۳۸۳.
  102. ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الصحابه، ج۲، ص۷۱۷؛ خویی، معجم رجال الحدیث، ج۹، ص۳۷۸.
  103. قلقشندی، صبح الاعشی فی صناعة الانشاء، ج۱، ص۲۹۳؛ ابن‌حبیب، اسماء المغتالین من الاشراف، ص۱۷۹-۱۸۰، ۱۸۵؛ نیز نک‍: شنتمری، اشعار الشعراء الستة الجاهلیین، ج۲، ص۳-۱۵.
  104. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰، ۳۹، ۹۶-۹۷، ۱۰۷؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۵، ص۲۵۴-۲۵۵؛ عودی، ستار، ربیعه و مضر.
  105. ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۹۳.
  106. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.