شفاعت
خداشناسی | |
---|---|
توحید | توحید ذاتی • توحید صفاتی • توحید افعالی • توحید عبادی • صفات ذات و صفات فعل |
فروع | توسل • شفاعت • تبرک • استغاثه |
عدل الهی | |
حُسن و قُبح • بداء • امر بین الامرین | |
نبوت | |
عصمت پیامبران • خاتمیت • پیامبر اسلام • معجزه • عدم تحریف قرآن | |
امامت | |
باورها | عصمت امامان • ولایت تكوینی • علم غیب • خلیفةالله • غیبت • مهدویت • انتظار فرج • ظهور • رجعت |
امامان | امام علی • امام حسن • امام حسین • امام سجاد • امام باقر • امام صادق • امام کاظم • امام رضا • امام جواد • امام هادی • امام عسکری • امام مهدی |
معاد | |
برزخ • معاد جسمانی • حشر • صراط • تطایر کتب • میزان | |
مسائل برجسته | |
اهلبیت • چهارده معصوم • کرامت • تقیه • مرجعیت • ولایت فقیه | |
شفاعت به معنای درخواست رسیدن خیر، یا دفع ضرر برای کسی از خداوند است و مقامی است که خدا برای بندگان مقرّب قرار داده که واسطه شوند تا خدا از گناهان اهل معصیت بگذرد. اصل شفاعت مورد اتفاق بیشتر مذاهب اسلامی است. شفاعت از موضوعاتی است که در آیات و روایات زیادی مطرح و مورد بحثهای فراوانی قرار گرفته است. اعتقاد به شفاعت موجب امیدبخشی و حرکت آفرینی است. شبهات گوناگونی از سوی مخالفین نسبت به شفاعت مطرح شده است که به تمام آنها پاسخ داده شده است.
به کسی که شفاعت میکند "شفیع" گفته میشود و از جمله موارد و افرادی که به عنوان شفاعتکنندگان معرفی شدهاند عبارتاند از: توبه؛ ایمان؛ عمل صالح؛ قرآن، پیامبران، امامان (ع)، شهدا؛ مؤمنان و... .
مقدمه
شفاعت، از باورهای اعتقادی مکتب امامیه است که بنا بر اصل تفضل و عنایت خاص خدا به بندگان تحقق میپذیرد. شفاعت را میتوان هم امری عمومی و شامل همه دانست و هم امری مخصوص برخی افراد. عام به این معنا که هر کسی میتواند با احراز شرایط مشمول شفاعت گردد و خاص اینکه در عمل شایستگان را در برمیگیرد.
شفاعت واقعی، یعنی برانگیختن شفیع برای شفاعت البته با اذن الهی؛ برخلاف شفاعت باطل که توجه به شفیع است، برای اینکه اثر بر روی مشفوع عنه بگذارد[۱].
معناشناسی
"شفاعت" در لغت به معنای خواهش، خواهشگری، پایمردی[۲] و درخواست برای دیگری[۳] است و به کسی که برای شخص دیگری درخواست میکند «شافع» و «شفیع»[۴] گفته میشود[۵] و غالباً در جایی به کار میرود که شخصِ دارای حرمت بیشتر، به کسی که رتبهای پایینتر دارد، ضمیمه شود[۶].[۷]
شفاعت گاهی تکوینی است که بر هر سببی در عالم اسباب اطلاق میشود و گاهی تشریعی است که به عالم ثواب و عقاب مربوط است و محلّ آن در آخرین موقف قیامت است، در این جاست که شفاعت کننده تقاضای مغفرت شفاعت شونده را میکند تا بدین وسیله وارد دوزخ نشود یا با شفاعت او بعضی از کسانی که وارد دوزخ شدهاند خارج شوند[۸].[۹]
شفاعت در اصطلاح، درخواست چشمپوشی از خطا[۱۰]، رسیدن خیر، یا دفع ضرر برای کسی از خداست[۱۱] و در مسائل اعتقادی مقام و حقّی است که خدا برای بندگان مقرّب قرار داده که واسطه شوند، تا خدا از گناهان اهل معصیت بگذرد و آنان را ببخشاید درخواست یاد شده باید از سوی کسی باشد که در بارگاه الهی آبرومند و مجاز به شفاعت کردن است و باید با حالت تضرع همراه با خواهش، صورت پذیرد[۱۲]. شفاعت، هم در دنیاست هم در آخرت و شفاعت در آخرت، مخصوص قیامت است[۱۳]. به کسی که شفاعت میکند "شفیع" گفته میشود.
اصل شفاعت مورد اتفاق بیشتر مذاهب اسلامی است[۱۴] و بیشتر دانشمندان مسلمان برپایه ادله عقلی و نقلی[۱۵] معتقدند شفاعت هم عامل بخشایش گناهان است، هم موجب ازدیاد منافع و ثواب[۱۶].[۱۷]
شفاعت در قرآن
واژه شفاعت و مشتقات آن در آیات بسیاری به کار رفتهاند که از آنها و نیز برخی آیات مرتبط دیگر، مباحث گوناگونی درباره شفاعت استفاده میشود؛ مانند اختصاص شفاعت به خدا و اثبات مشروط آن برای غیر او: ﴿وَأَنْذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلَى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ﴾[۱۸]، ﴿وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ وَإِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لَا يُؤْخَذْ مِنْهَا أُولَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِمَا كَسَبُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ﴾[۱۹]، اقسام شفاعت و شفاعت کنندگان و ویژگی آنان: ﴿وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى﴾[۲۰]، ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ﴾[۲۱]، شرایط و موانع شفاعت ﴿فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ﴾[۲۲] و پاسخ برخی شبهات شفاعت.
در آیهای نیز دوبار شفاعت با اوصاف «حسنه» و «سیئه» به کار رفته است: ﴿مَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْهَا وَمَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقِيتًا﴾[۲۳].[۲۴].[۲۵]
امیدبخشی و حرکت آفرینی اعتقاد به شفاعت
رحمت خدا شامل همه انسانها میشود: ﴿الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ﴾[۲۶]، مگر کسانی که قابلیت پاکی را از دست داده باشند. بنابراین هیچ مانعی برای جریان رحمت و بخشایش الهی از طریق انبیا و اولیایش و قبول شفاعت ایشان در حق بندگان خطاکار وجود ندارد[۲۷]. از سوی دیگر، دنیا و جاذبههای مادی موجب ابتلای گسترده بندگان به گناه و قصور در عبادت میگردد و اگر رحمت الهی به واسطه شفاعت بندگان خاص خود شامل آنها نشود، دچار شقاوت و اهل دوزخ میشوند؛ همچنین اگر قرار باشد خداوند در محاسبه اعمال بندگان سختگیری کند، هیچ جنبندهای روی زمین نمیماند[۲۸]. بنابراین و با توجه به عارضی بودن آثار گناه و خطا، میتوان آن را به واسطه اموری مانند شفاعت زایل کرد و به فطرت نخستین بازگشت[۲۹]، زیرا همانگونه که بدن انسان، در ابتدای تولد سالم و مرض، عارض بر مزاج است، نفس او نیز در ابتدا، پاک و از گناه و خطا مبراست و گناه و انحراف بر او عارض میشوند: ﴿ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا﴾[۳۰]، چنان که برپایه روایت نبوی (ص) کودکان بر اساس فطرت (شناخت صحیح) متولد میشوند و والدینشان آنها را از این فطرت بازگردانده و یهودی، نصرانی و مجوسی میکنند[۳۱]. اکنون با توجه به اینکه انسانهای غیرمعصوم در معرض ارتکاب گناهاند، اگر به اموری که موجب پاک کردن گناهانشان است اعتقاد نداشته باشند، ناامیدی آنان را در برمیگیرد، در حالی که یأس از رحمت الهی از گناهان کبیره است و مأیوسان از رحمت الهی گمراهان هستند: ﴿ وَمَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ﴾[۳۲].[۳۳]
شفاعت کنندگان
از جمله شفاعتکنندگان در دنیا این امور و اشخاصاند:
- توبه از گناهان، حتی شرک: ﴿وَأَنِيبُوا إِلَى رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ﴾[۳۴]، چنانکه پیامبر (ص) فرمودند: شفیعی نتیجهبخشتر از توبه نیست [۳۵]،
- ایمان: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيَجْعَلْ لَكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۳۶]،
- عمل صالح: ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ﴾[۳۷]،
- قرآن: ﴿يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۳۸]،
- هر چیزی که با عمل صالح مرتبط است؛ مانند مساجد، مکانهای متبرک و روزهای باشرافت، پیامبران با استغفار برای امتهایشان: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا﴾[۳۹]، ملائکه با استغفارشان برای مؤمنان: ﴿الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ﴾[۴۰]، ﴿تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْ فَوْقِهِنَّ وَالْمَلَائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَلَا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ﴾[۴۱] و مؤمنان که برای خود و برادران ایمانی خویش استغفار میکنند: ﴿وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا﴾[۴۲] [۴۳].
- امامان، شهدا و علما از جمله کسانیاند که حقّ شفاعت دارند و در قیامت خداوند به سبب شفاعت و واسطه شدن آنان، گنهکارانی را میآمرزد.
بنابر حدیثی از پیامبر (ص)، در قیامت و پیش از آنکه اجازه شفاعت به احدی داده شود، آن حضرت چند بار درخواست شفاعت کرده و نزد خدا پذیرفته میشود[۴۴]. پیامبر اکرم (ص) فرمود کسی که به شفاعت من ایمان نیاورد، خدا او را به شفاعت من نخواهد رساند[۴۵]. اهلبیت پیامبر (ص) و دیگر پیامبران الهی نیز در قیامت از گنهکاران شفاعت کرده و برای آنان بخشایش میطبند[۴۶]. شفاعت فرشتگان نیز به گونه مشروط برای کسانی است که مورد رضایت خداوندند: ﴿يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَهُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ﴾[۴۷]؛ زیرا شفاعت آنها نیز تنها پس از اجازه خدا اثربخش است: ﴿وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَرْضَى﴾[۴۸]، مؤمنان نیز براساس وعدهای که به آنها داده شده که به شهدا (شاهدان بر اعمال)[۴۹] ملحق میشوند[۵۰]، از دیگر شافعان قیامتاند: ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَالشُّهَدَاءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ﴾[۵۱]؛ هر یک از مؤمنان توان شفاعت ۷۰[۵۲] یا ۷۰۰۰۰ نفر را دارد[۵۳]. کمترین مؤمن میتواند ۳۰ نفر را شفاعت کند[۵۴]. برخی، آیه ﴿لَا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا﴾[۵۵] را بر مؤمنان تطبیق کردهاند[۵۶].[۵۷]
شفاعت از شئون امامت
در روایاتی آمده که یکی از شئون امامان (ع) در قیامت، شفاعتگری آنهاست[۵۸]، چنانکه امام هادی (ع) در زیارت جامعه کبیره بر وجود این شأن برای امامان (ع) تأکید کردهاند[۵۹]. فراوانیِ روایات مربوط به شفاعت بهگونهای است که انسان را از بررسی سندی تکتک روایات بینیاز میسازد. برای نمونه به سه روایت اشاره میکنیم:
- امام صادق (ع) در روایتی صحیح فرمودند: "شفاعت ما موجب نابودی گناهان شما میشود"؛[۶۰]
- ایشان در روایتی دیگر فرمودند: "همانا خداوند متعال ما را برای خودش برگزید... سپس به ما حقِ شفاعت را ارزانی فرمود"؛[۶۱]
- در روایاتی نیز به زیارت امامان (ع) توصیه شده و پاداش این زیارت را شفاعت آن امام از زایر بیان کردهاند. برای نمونه، امام رضا (ع) فرمودند: "هر کس که امامان را زیارت کند؛ درحالیکه شوق به زیارت ایشان دارد... امامان (ع) شفیعان او در روز قیامت خواهند بود"[۶۲]
بنابراین میتوان شفاعت را نیز یکی از شئون امامان (ع) در روز قیامت دانست[۶۳][۶۴]
شرایط شفاعت کنندگان
شرایط شفاعت کنندگان عبارتاند از:
اعتراف به توحید
اختیار شفاعت تنها برای کسانی است که یکتایی خدا را باور داشته و به آن اعتراف کرده باشند: ﴿وَلَا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ﴾[۶۵].[۶۶]
آگاهی از اعمال دیگران
شفیع افزون بر اعتراف به توحید، باید به حقیقت حال و اعمال شفاعت شونده آگاهی کامل داشته باشد. این شرط از اطلاق علم در آیه ﴿وَلَا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ﴾[۶۷] به دست میآید[۶۸].
عهد با خدا
شفیع باید با خداوند عهد و پیمان داشته باشد: ﴿لَا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا﴾[۶۹]، عهد در این آیه به عمل صالح[۷۰]، ایمان و اقرار به وحدانیت خدا و تصدیق انبیا[۷۱]، ولایت امیرمؤمنان و امامان پس از ایشان[۷۲]، ایمان به خدا، تصدیق رسول، اقرار به صحت دین و عمل به آن[۷۳]، امید به خدا و برائت از هر حول و قوهای جز خدا تفسیر شده است[۷۴].[۷۵]
موانع برخورداری از شفاعت
شفاعت، موانعی دارد:
شرک به خدا هنگام وفات[۷۶]
شرک به خداوند متعال از مهمترین موانع برخورداری از شفاعت است[۷۷]. شرک تنها گناهی است که آمرزیده نمیشود: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا﴾[۷۸] و با توجه به اینکه خداوند وعده بخشایش هر گناهی را داده است: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا﴾[۷۹]، معلوم میشود شرک تنها گناهی است که برای بخشایش، به توبه پیش از مرگ مشرک نیاز دارد و بیتوبه به هیچ روی بخشوده نمیشود و شفاعت هیچ کس شامل حال مشرک نمیشود[۸۰].[۸۱]
اصرار بر ظلم، کفر و حق ستیزی
از دیگر موانع برخورداری از شفاعت، ظلم و اصرار بر آن و حقستیزی است. قرآن کریم به صراحت بیان میدارد که مانع برخورداری برخی افراد از شفاعت پیامبران، پافشاری آنان بر کفر و ستم آنان بوده است. به حضرت نوح (ع) اعلام میکند که زیر نظر و با وحی ما کشتی بساز و درباره بازگرداندن عذاب از کسانی که ستم کردهاند با من سخن مگو؛ زیرا غرق شدن آنان حتمی و برگشتناپذیر است: ﴿وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ﴾[۸۲].[۸۳].[۸۴]
نفاق
منافقانی که در حالت کفر و نفاق بمیرند به نجاتشان امیدی نیست[۸۵]، چنانکه خداوند متعال استغفار پیامبر را هر اندازه باشد برای منافقان بیاثر میداند؛ منافقانی که با رفتار و گفتار خود، روح یأس و بدبینی را در جامعه اسلامی تزریق میکنند و جامعه را از تلاش بازمیدارند[۸۶]، زیرا آنان به خدا و رسولش کفر ورزیده، بر اثر اعمال بد، فاسق شده و قابلیت هدایت را از دست دادهاند: ﴿اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ﴾[۸۷].[۸۸]
اصرار بر گناه
از دیگر موانع برخورداری از شفاعت، اصرار بر گناه است؛ به گونهای که گناه برای گناهکار عادت و ملکه شده باشد[۸۹]. قرآن کریم از دوزخیانِ محروم از شفاعت نقل میکند که آنان بر گناهانی اصرار داشتهاند: نماز نمیگزاردند، زکات واجب اموال خویش را نمیدادند و روز قیامت را تکذیب میکردند: ﴿قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ﴾[۹۰]، ﴿وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ﴾[۹۱]، ﴿وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ﴾[۹۲]، ﴿فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ﴾[۹۳] برپایه روایات، فرار از جهاد[۹۴] و دشمنی با اهل بیت گرامی پیامبر (ص) نیز مانع برخورداری از شفاعت است[۹۵]. برپایه روایتی از امام صادق (ع)، شفاعت اهل آسمان و زمین در حق ناصبی و دشمن اهل بیت بیفایده است[۹۶]. آنان، حتی اگر خصومتشان در حدی باشد که به جای «الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»، بگویند «ٱللَّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَعَلَىٰ آلِ مُحَمَّدٍ»، از شفاعت رسول خدا (ص) محروم میشوند[۹۷].
از موانع دیگری نیز برای برخورداری از شفاعت در احادیث یاد شده است؛ مانند سهلانگاری در نماز[۹۸]، تکذیب شفاعت رسولخدا (ص) و امامان اطهار (ع)[۹۹] و فریب دادن مؤمن در معامله[۱۰۰].[۱۰۱]
هنگام اثربخشی شفاعت
از مسائل پیرامونی موضوع شفاعت این است که چه هنگام تحقق میپذیرد و اثر میبخشد و انسان را از کیفر الهی میرهاند. برخی مفسران بر آناند که شفاعت، یا در واپسین منزل قیامت صورت میگیرد و گناهکاران را از کیفر میرهاند و یا پس از آنکه پای در کیفر مینهند، آنان را نجات میبخشد؛ اما در عالم برزخ و منازل پیش از حساب، اثربخشی ندارد؛ چنان که در برخی روایات آمده است که شیعیان به شفاعت پیامبر (ص) در قیامت، به بهشت میروند و آنان میباید برای برزخ هراسناک باشند که شفاعت بدانجا راه ندارد[۱۰۲]. اما برخی روایات نیز نشان میدهند که پیامبر (ص) و امامان (ع) پس از مرگ در عالم برزخ و قیامت حضور مییابند و پیروان خویش را یاری میدهند. مراد از این گونه یاری، شفاعت نیست؛ بلکه تصرفاتی است که خداوند بدانان بخشیده است[۱۰۳]. در این میان نیز برخی دانشمندان معتقدند که شفاعت به همه مراحل پس از مرگ راه دارد؛ ولی جایگاه مهم و اصلیاش، قیامت است؛ آن گاه که آدمی در آستانه کیفر الهی است[۱۰۴].[۱۰۵]
پیامدهای تربیتی
اعتقاد به شفاعت پیامدهای تربیتی سازندهای دارد که عبارتاند از:
- پدیداری روح امید در گناهکاران و دوری از ناامیدی از رحمت خدای متعال و این موجب میشود که آنان روی به توبه آورند و بیشتر در گناه فرو نروند.
- ایجاد رابطه معنوی با اولیای الهی. در شفاعت، گونهای رابطه میان شفیع و شفاعتشونده برقرار میشود. کسی که به شفاعت اولیای الهی امید میبندد، میکوشد خویش را بدانان نزدیک کند و از گناه و زشتی دست بردارد.
- از آن رو که یکی از شرطهای شفاعت، رضایت خداوند است، شخص گناهکار میکوشد با تغییر رفتار، رضایت الهی را کسب کند[۱۰۶].
- شفاعت موجب توجه انسان به پیامبر (ص)، اهل بیت (ع)، قرآن، رحم، توبه، علما میشود[۱۰۷].[۱۰۸]
شبهات شفاعت
مهمترین شبهات شفاعت عبارتاند از:
عدم صراحت قرآن
بر فرض دلالت عقل بر شفاعت، عقل، دلیل بر «امکان وقوع» شفاعت است نه «فعلیت وقوع» آن. قرآن نیز بر وقوع شفاعت دلالتی ندارد؛ زیرا برخی آیات بر نفی شفاعت به طور کلی: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾[۱۰۹] و برخی دیگر بر سودمند نبودن آن: ﴿فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ﴾[۱۱۰] دلالت دارند.
پاسخ: آیاتی که شفاعت را نفی میکنند، نافی شفاعت، بیاذن الهی هستند: ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ﴾[۱۱۱] و آیاتی که آن را ناسودمند میدانند به گروهی از مجرمان ناظرند[۱۱۲].
انفعال الهی
شفاعت، مستلزم بخشایش گنهکارِ مستحق کیفر و تبدیل خشم خداوند به رحمت و لازمه آن، انفعال خداوند است[۱۱۳]، در حالی که اراده خدا تابع علم اوست و علم ازلی الهی تغییرناپذیر است[۱۱۴]. تغییر حالت نیز در او راه ندارد و هیچ عاملی نمیتواند بر او اثر بگذارد: ﴿إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغْفِرَ لَنَا خَطَايَانَا وَمَا أَكْرَهْتَنَا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَى﴾[۱۱۵].[۱۱۶]
پاسخ: این اشکال موجه نیست؛ زیرا شفاعت صحیح، از خدا شروع و به بنده ختم میشود[۱۱۷] و مجرم بدون خواست و اراده خدا، قدرت برانگیختن شفیع را ندارد، بلکه خداست که به سبب شرایط موجود در شفیع و شفاعت شونده، به شافعان اجازه شفاعت میدهد[۱۱۸].
ترجیح بیمرجح
با توجه به اینکه همه معاصی در زیر پاگذاردن حق مولا و جرئت بر او مشترکاند، شمول شفاعت نسبت به برخی از معاصی و عدم شمول آن نسبت به شرک ترجیح بیمرجح است.
پاسخ: در این اشکال، به مراتب جرم و مجرم و تفاوت آنها توجه نشده است، در حالی که قرآن کریم میان گناه شرک و دیگر گناهان تفاوت قائل شده است و گناه شرک را بدون توبه، نابخشودنی میداند. بنابراین شفاعت در حق کسی که مشرک از دنیا رفته بیفایده و ممنوع است؛ اما دیگر گناهان چنین نیستند و بخشایش آنها به توبه وابسته نشده است: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا﴾[۱۱۹] بنابراین، قبول شفاعت در برخی گناهان، ترجیح بیمرجح نیست[۱۲۰].[۱۲۱]
تاثیر دیگران در سعادت انسان
بر اساس آیات قرآن کریم، سعادت هر انسان تنها از راه کوشش خود او محقق میشود و دیگری در آن نقش ندارد: ﴿وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى﴾[۱۲۲]، در حالی که در شفاعت، عمل شفیع، دیگری را به سعادت میرساند.
پاسخ: سعی و کوشش انسان برای رسیدن به سعادت، گاه مستقیم و گاه غیر مستقیم و از راه فراهم کردن مقدمات آن است. شخص گناهکار با فراهم کردن قابلیت شفاعت در خود، برای رسیدن به سعادت کوشیده است و میتوان گفت دستیابی وی به سعادت به کوشش خود وی مستند بوده است[۱۲۳].[۱۲۴]
گستردهتر بودن رحمت شفیع
در صورت همراه نشدن شفاعت شفیعان به خطای مؤمن خطاکار، او به عذاب الهی مبتلا میگردد و در صورت انضمام، خداوند او را به سبب شفاعت دیگران میبخشاید. پس رحمت و شفقت شافعان از خداوند بیشتر است، در حالی که خداوند ارحم الراحمین است و رحمت هیچ کس از او بیشتر نیست: ﴿قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِأَخِي وَأَدْخِلْنَا فِي رَحْمَتِكَ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ﴾ [۱۲۵].[۱۲۶]
پاسخ: رحمت شفیع، پرتوی از رحمت خداست[۱۲۷] و رحمت الهی از غضب او برتر[۱۲۸] و دربرگیرنده همه امور و اشیاست: ﴿وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ﴾[۱۲۹] و شفیع تنها در سایه خواست و رضایت الهی مأذون به شفاعت است[۱۳۰].[۱۳۱]
جرأت بر معصیت
شفاعت موجب جرأت گناهکاران بر گناه میشود و گستاخی و سرکشی را در گناهکاران و مجرمان زنده میکند[۱۳۲]، بنابراین، اعتقاد به شفاعت با روح اسلام و دیگر شرایع سازگاری ندارد.
پاسخ: این اشکال در توبه نیز جریان دارد، حال آنکه خدا به توبه و استغفار فرمان داده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا ﴾[۱۳۳].[۱۳۴] از سوی دیگر، شرط شمول مغفرت و شفاعت الهی، مشیت خدا و رضای اوست. بنابراین اعتقاد به شفاعت صرفاً باعث برطرف شدن یأس و ناامیدی از دلها و پدید آمدن حالتی میان خوف و رجاست[۱۳۵] و روشن است که چنین شرایطی نه تنها موجب تشویق به گناه نمیشود، بلکه انسان را برای دستیابی به عبادات برمیانگیزد و نیز باعث میگردد شخص گناهکار برای دستیابی به شفاعت بزرگان دین، روش زندگی خود را تغییر دهد و از گناه و سرکشی دست بردارد[۱۳۶].[۱۳۷]
انحصار درخواست شفاعت از خداوند
شفاعت، حق ویژه خداوند است: ﴿قُلْ لِلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا﴾[۱۳۸] بنابراین باید شفاعت را تنها از خدا خواست[۱۳۹].
پاسخ: شفاعت در حقیقت از آنِ خداست و هیچ مسلمانی با درخواست شفاعت از اولیای الهی شفاعت را حق مستقل آنان نمیداند و فرق اساسی شفاعت صحیح با شفاعت باطل نیز همین است که در شفاعت صحیح، خداوند برانگیزاننده و علت مؤثر در شفیع است و شفیع تحت تأثیر او و به خواست او در گناهکار مؤثر واقع میشود و از او شفاعت میکند؛ ولی در شفاعت باطل، گناهکار، برانگیزاننده شفیع است و شفیع تحت تأثیر گنهکار قرار میگیرد. مؤید این مطلب آیاتی است که شفاعت را بیاذن خدا محقق نمیداند[۱۴۰].[۱۴۱]
منابع
پانویس
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۲۹.
- ↑ لغتنامه، ج۹، ص۱۴۳۲۰؛ مصطلحات علم الکلام، ج ۱، ص۶۶۷، «شفاعت».
- ↑ العین، ج۱، ص۲۶۰ - ۲۶۱، «شفع».
- ↑ مجمع البحرین، ج۲، ص۵۲۴، «شفع».
- ↑ عمدة القاری، ج۴، ص۱۰؛ التحقیق، ج۶، ص۸۲، «شفع».
- ↑ مفردات، ص۲۶۳، «شفع».
- ↑ اسحاقنیا تربتی و رضایی، مقاله «شفاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
- ↑ المیزان، ج ۱، ص ۱۷۳ – ۱۷۴.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۱۷، ص۳۰۵ ـ ۳۲۱.
- ↑ التعریفات، ص۱۶۸؛ قاموس کتاب مقدس، ص۵۲۵.
- ↑ مصطلحات علم الکلام، ج۱، ص۶۶۷.
- ↑ کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۱۰۳۴.
- ↑ معادشناسی، ج۹، ص۳۷۸.
- ↑ الارشاد، ص۳۰۴ - ۳۰۵.
- ↑ شرح المواقف، ج۸، ص۳۰۴ - ۳۰۶؛ الاربعین، ج۲، ص۲۴۵ - ۲۴۸.
- ↑ الاقتصاد، ص۲۰۷؛ الاربعین، ج۲، ص۲۴۵.
- ↑ اسحاقنیا تربتی و رضایی، مقاله «شفاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶؛ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۲۵.
- ↑ «و با آن (قرآن) کسانی را که از گرد آورده شدن نزد پروردگارشان میهراسند در حالی که جز او، هیچ سرور و میانجی ندارند، بیم بده باشد که پرهیزگاری ورزند» سوره انعام، آیه ۵۱.
- ↑ «و آنان را که دین خویش به بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگانی دنیا آنان را فریفت رها کن و به آن (قرآن) پند ده، مبادا کسی برای آنچه کرده است نومید و نابود گردد، در حالی که او را در برابر خداوند میانجی و یاوری نباشد و هر جایگزینی (به سربها) دهد از او پذیرفته نشود؛ اینان کسانی هستند که برای کارهایی که کردهاند نومید و نابود گردیدهاند؛ آنان را برای کفری که ورزیدهاند، نوشابهای از آب جوشان و عذابی دردناک خواهد بود» سوره انعام، آیه ۷۰.
- ↑ «و زودا که پروردگارت به تو (اختیار میانجیگری) ببخشد و تو خرسند گردی» سوره ضحی، آیه ۵.
- ↑ «خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست که او را چرت و خواب فرا نمیگیرد، همه آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست، کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد؛ به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ اریکه او گستره آسمانها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است» سوره بقره، آیه ۲۵۵.
- ↑ «پس دیگر میانجیگری میانجیها برای آنها سودی ندارد» سوره مدثر، آیه ۴۸.
- ↑ «هر کس میانجیگری نیکویی کند بهرهای از آن میبرد و آنکه میانجیگری بدی نماید، سهمی از (بدی) آن از آن اوست؛ و خداوند بر هر چیز تواناست» سوره نساء، آیه ۸۵.
- ↑ المیزان، ج ۵، ص۲۹.
- ↑ اسحاقنیا تربتی و رضایی، مقاله «شفاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
- ↑ «کسانی که عرش خداوند را برمیدارند و پیرامونیان آن، با سپاس پروردگارشان را به پاکی میستایند و بدو ایمان میآورند و برای مؤمنان آمرزش میخواهند که: پروردگارا! بخشایش و دانش تو همه چیز را فراگیر است پس، آنان را که توبه آورده و از راه تو پیروی کردهاند بیامرز و از عذاب دوزخ باز دار» سوره غافر، آیه ۷.
- ↑ الشفاعه، ص۳۹ - ۴۰.
- ↑ الشفاعه، ص۳۶ - ۳۷.
- ↑ نک: مجموعه آثار، ج۱، ص۲۵۵ - ۲۵۶، ۲۵۸، «عدل الهی».
- ↑ «همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است» سوره روم، آیه ۳۰.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۱۲ - ۱۳؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۴۹.
- ↑ «و جز گمراهان چه کسی از بخشایش پروردگار خویش ناامید میگردد؟» سوره حجر، آیه ۵۶.
- ↑ اسحاقنیا تربتی و رضایی، مقاله «شفاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
- ↑ «و پیش از آنکه عذاب به شما دررسد و دیگر یاری نیابید به سوی پروردگارتان باز گردید و در برابر (فرمان) او گردن نهید» سوره زمر، آیه ۵۴.
- ↑ الاعتقادات، ص۶۶.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به پیامبرش ایمان آورید تا از بخشایش خویش دو بهره به شما ارزانی دارد و در شما فروغی نهد که با آن راه بسپارید و شما را بیامرزد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره حدید، آیه ۲۸.
- ↑ «خداوند به کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که آنان آمرزش و پاداشی سترگ دارند» سوره مائده، آیه ۹.
- ↑ «خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راههای بیگزند، راهنمایی میکند و آنان را به اراده خویش از تیرگی ها به سوی روشنایی بیرون میآورد و آنها را به راهی راست رهنمون میگردد» سوره مائده، آیه ۱۶.
- ↑ «و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو میآمدند و از خداوند آمرزش میخواستند و پیامبر برای آنان آمرزش میخواست خداوند را توبهپذیر بخشاینده مییافتند» سوره نساء، آیه ۶۴.
- ↑ «کسانی که عرش خداوند را برمیدارند و پیرامونیان آن، با سپاس پروردگارشان را به پاکی میستایند و بدو ایمان میآورند و برای مؤمنان آمرزش میخواهند که: پروردگارا! بخشایش و دانش تو همه چیز را فراگیر است پس، آنان را که توبه آورده و از راه تو پیروی کردهاند بیامرز و از عذاب دوزخ باز دار» سوره غافر، آیه ۷.
- ↑ «نزدیک است که آسمانها بر فراز سرشان بشکافند و فرشتگان با سپاس پروردگارشان را به پاکی میستایند و برای هر کس که در زمین است آمرزش میخواهند؛ آگاه باشید که بیگمان خداوند است که آمرزنده بخشاینده است» سوره شوری، آیه ۵.
- ↑ «از ما درگذر و ما را بیامرز و بر ما ببخشای؛ تو سرور مایی» سوره بقره، آیه ۲۸۶.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۱۷۱ - ۱۷۲.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۳۱۰ - ۳۱۲؛ المیزان، ج۱، ص۱۷۵.
- ↑ الاعتقادات، ص۶۶.
- ↑ تفسیر قمی، ج۲، ص۲۰۱؛ بحارالانوار، ج۸، ص۳۸.
- ↑ «آینده و گذشته آنان را میداند و (آنان) جز برای کسی که (خداوند) از او خرسند باشد میانجیگری نمیکنند و خود از بیم او هراسانند» سوره انبیاء، آیه ۲۸.
- ↑ «و بسا فرشتههایی در آسمانهاست که میانجیگریشان هیچ به کار نمیآید مگر پس از آنکه خداوند برای کسی که بخواهد و بپسندد، اجازه دهد» سوره نجم، آیه ۲۶.
- ↑ تفسیر سورآبادی، ج۴، ص۲۷۵۸؛ المیزان، ج۱، ص۱۷۳.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۱۷۳.
- ↑ «و کسانی که به خداوند و پیامبرانش ایمان آوردهاند، نزد پروردگار خویش همان راستگویان و شهیدانند؛ آنان راست پاداش و فروغشان؛ و آن کسان که کافر شدند و آیات ما را دروغ شمردند دوزخیاند» سوره حدید، آیه ۱۹.
- ↑ جامع البیان، ج۱۶، ص۹۷؛ تفسیر سمرقندی، ج۱، ص۲۶۴.
- ↑ تفسیر سمرقندی، ج۱، ص۲۰۷؛ المیزان، ج۱، ص۱۸۰.
- ↑ الاعتقادات، ص۶۶.
- ↑ «اختیار میانجیگری ندارند جز آن کس که از (خداوند) بخشنده پیمانی گرفته باشد» سوره مریم، آیه ۸۷.
- ↑ مجمع البیان، ج۶، ص۸۲۰؛ کشف الاسرار، ج۶، ص۸۲.
- ↑ اسحاقنیا تربتی و رضایی، مقاله «شفاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶؛ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۲۵.
- ↑ روایات یادشده در متون روایی پرشماری نقل شدهاند. در برخی روایات، از اصل شفاعت سخن به میان آمده است (ر. ک: احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۸۴. وی چهار روایت ذکر کرده است). در برخی روایات نیز برخی موانع شفاعت، مانند استخفاف نماز و... بیان شده است (ر. ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۲۷۰). در برخی روایات، تأکید شده که شفاعت برای گناهکاران امت است (ر. ک: محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لايحضره الفقیه، ج۳، ص۵۷۴). برخی روایات نیز بیانگر آن است که شفاعت امامان (ع) ویژه شیعیان است (رک: احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۸۴).
- ↑ «وَ لَكُمُ الْمَوَدَّةُ الْوَاجِبَةُ... وَ الشَّفَاعَةُ الْمَقْبُولَةُ» (محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لایحضره الفقيه، ج۲، ص۲۱۶).
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۴۶۹ و ۴۷۰.
- ↑ محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۶۲.
- ↑ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۲۶۰ و ۲۶۱. برای دیدن دیگر روایات، ر. ک: احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۸۳؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۲۵۸. گفتنی است در برخی روایات نیز شافعان به سه گروهِ پیامبران، عالمان و شهدا تقسیم شدهاند (رک: عبدالله بن جعفر حمیری قمی، قرب الاسناد، ص۶۴؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، الخصال، ج۱، ص۱۵۶). براساس این گروه از روایات امامان (ع) نیز از شفیعان روز قیامت هستند؛ چه، به اذعان موافقان و مخالفان، ایشان سرآمد عالمان روزگار خود بودهاند.
- ↑ برای تفصیل بیشتر، ر. ک: جعفر سبحانی، الشفاعة فی الكتاب و السنة؛ محمد باقر علم الهدی، شفاعت.
- ↑ ر. ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص ۳۴۹.
- ↑ «و کسانی که (مشرکان آنان را) به جای او (به پرستش) میخوانند اختیار میانجیگری ندارند مگر آنان که با دانایی به حق گواهی دهند» سوره زخرف، آیه ۸۶.
- ↑ المیزان، ج۱۸، ص۱۲۷.
- ↑ «و کسانی که (مشرکان آنان را) به جای او (به پرستش) میخوانند اختیار میانجیگری ندارند مگر آنان که با دانایی به حق گواهی دهند» سوره زخرف، آیه ۸۶.
- ↑ المیزان، ج۱۸، ص۱۲۷.
- ↑ «اختیار میانجیگری ندارند جز آن کس که از (خداوند) بخشنده پیمانی گرفته باشد» سوره مریم، آیه ۸۷.
- ↑ التبیان، ج۷، ص۱۵۰.
- ↑ التبیان، ج۷، ص۱۵۱.
- ↑ نورالثقلین، ج۳، ص۳۶۱.
- ↑ جامع البیان، ج۱۶، ص۹۷.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص۲۳۴.
- ↑ اسحاقنیا تربتی و رضایی، مقاله «شفاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
- ↑ مسند احمد، ج۲، ص۴۲۶.
- ↑ تفسیر صدر المتالهین، ج۳، ص۳۳۳؛ انوار درخشان، ج۴، ص۷۶.
- ↑ «بیگمان خداوند این را که بدو شرک ورزند نمیآمرزد؛ و (گناه) پایینتر از آن را برای هر کس که بخواهد میبخشاید و هر کس برای خداوند شریک بتراشد گناهی سترگ را بربافته است» سوره نساء، آیه ۴۸.
- ↑ «خداوند همه گناهان را میآمرزد» سوره زمر، آیه ۵۳.
- ↑ المیزان، ج۴، ص۳۷۰؛ اطیب البیان، ج۴، ص۹۶.
- ↑ اسحاقنیا تربتی و رضایی، مقاله «شفاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
- ↑ «و کشتی را زیر نظر ما و وحی ما بساز و با من درباره ستمگران سخن (از رهایی) مگو که آنان غرق خواهند شد» سوره هود، آیه ۳۷.
- ↑ المیزان، ج۱۰، ص۲۲۴.
- ↑ اسحاقنیا تربتی و رضایی، مقاله «شفاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
- ↑ المیزان، ج۹، ص۳۵۴ - ۳۵۵.
- ↑ نمونه، ج۸، ص۵۹.
- ↑ «چه برای آنان آمرزش بخواهی چه نخواهی (سودی ندارد زیرا) اگر هفتاد بار برای آنها آمرزش بخواهی هیچگاه خداوند آنان را نخواهد آمرزید؛ این از آن روست که آنان به خداوند و پیامبرش کافر شدهاند و خداوند این گروه نافرمان را راهنمایی نمیکند» سوره توبه، آیه ۸۰.
- ↑ اسحاقنیا تربتی و رضایی، مقاله «شفاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
- ↑ نک: مقتنیات الدرر، ج۱۱، ص۳۰۰ - ۳۰۱.
- ↑ «گویند: ما از نمازگزاران نبودیم،» سوره مدثر، آیه ۴۳.
- ↑ «و به بینوایان خوراک نمیدادیم،» سوره مدثر، آیه ۴۴.
- ↑ «و روز جزا را دروغ میشمردیم» سوره مدثر، آیه ۴۶.
- ↑ «پس دیگر میانجیگری میانجیها برای آنها سودی ندارد» سوره مدثر، آیه ۴۸.
- ↑ نک: روض الجنان، ج۵، ص۵۹.
- ↑ الامالی، طوسی، ص۴۵۵.
- ↑ تفسیر قمی، ج۲، ص۳۹۶؛ ثواب الاعمال، ص۲۰۷.
- ↑ احقاق الحق، ج۹، ص۶۴۳.
- ↑ الکافی، ج۳، ص۲۷۰؛ تهذیب، ج۹، ص۱۰۷.
- ↑ الامالی، صدوق، ص۵۶؛ عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۷۱.
- ↑ المصنف، ج۷، ص۵۵۷.
- ↑ اسحاقنیا تربتی و رضایی، مقاله «شفاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
- ↑ بحارالانوار، ۶/ ۲۱۴ و ۲۶۷.
- ↑ المیزان، ۱/ ۱۷۴.
- ↑ پیام قرآن، ۶/ ۵۲۹؛ شفاعت، ۱۸۱.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۳۰۵.
- ↑ بحار الانوار، ۸/ ۵۳.
- ↑ پیام قرآن، ۶/ ۵۲۷- ۵۲۳.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص۳۰۶؛ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۲۵.
- ↑ «ای مؤمنان! از آنچه روزی شما کردهایم، هزینه کنید پیش از آنکه روزی در رسد که در آن نه سودا است و نه دوستی و نه میانجیگری و کافرانند که ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۵۴.
- ↑ «پس دیگر میانجیگری میانجیها برای آنها سودی ندارد» سوره مدثر، آیه ۴۸.
- ↑ «خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست که او را چرت و خواب فرا نمیگیرد، همه آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست، کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد؛ به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ اریکه او گستره آسمانها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است» سوره بقره، آیه ۲۵۵.
- ↑ اسحاقنیا تربتی و رضایی، مقاله «شفاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
- ↑ آموزش عقائد، ج۳، ص۱۷۷.
- ↑ المنار، ج۱، ص۳۰۷؛ الالهیات، ج۴، ص۳۵۳.
- ↑ «ما به پروردگار خویش ایمان آوردهایم تا از گناهان ما و از جادویی که تو ما را بدان وادار کردی درگذرد و خداوند بهتر و پایندهتر است» سوره طه، آیه ۷۳.
- ↑ مجموعه آثار، ج۱، ص۲۶۳، «عدل الهی».
- ↑ مجموعه آثار، ج۱، ص۲۶۵.
- ↑ اسحاقنیا تربتی و رضایی، مقاله «شفاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
- ↑ «بیگمان خداوند این را که بدو شرک ورزند نمیآمرزد؛ و (گناه) پایینتر از آن را برای هر کس که بخواهد میبخشاید و هر کس برای خداوند شریک بتراشد گناهی سترگ را بربافته است» سوره نساء، آیه ۴۸.
- ↑ الالهیات، ج۴، ص۳۵۰ - ۳۵۱.
- ↑ اسحاقنیا تربتی و رضایی، مقاله «شفاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
- ↑ «و اینکه آدمی را چیزی جز آنچه (برای آن) کوشیده است نخواهد بود» سوره نجم، آیه ۳۹.
- ↑ آموزش عقائد، ج۳، ص۱۸۰.
- ↑ اسحاقنیا تربتی و رضایی، مقاله «شفاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
- ↑ «(موسی) گفت: پروردگارا! من و برادرم را ببخشای و ما را در (کنف) بخشایش خود درآور و تو بخشایندهترین بخشایندگانی» سوره اعراف، آیه ۱۵۱.
- ↑ فی رحاب اهل البیت، ج۹، ص۲۴.
- ↑ فرهنگ زیارت، ش۴، ص۱۷، «مبانی عقلانی شفاعت از دیدگاه شهید مطهری».
- ↑ نک: المیزان، ج۱۱، ص۳۰۱.
- ↑ «بخشایشم همه چیز را فرا میگیرد» سوره اعراف، آیه ۱۵۶.
- ↑ مجموعه آثار، ج۱، ص۲۶۴، «عدل الهی».
- ↑ اسحاقنیا تربتی و رضایی، مقاله «شفاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
- ↑ الالهیات، ج ۴، ص۳۵۱؛ دائرة معارف القرن العشرین، ج ۵، ص۴۰۲.
- ↑ «ای مؤمنان! به سوی خداوند توبهای راستین کنید» سوره تحریم، آیه ۸.
- ↑ شیعهشناسی، ج۲، ص۳۵۴ - ۳۵۵.
- ↑ مجموعه آثار، ج۱، ص۲۶۵.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۱۶۵ - ۱۶۶.
- ↑ اسحاقنیا تربتی و رضایی، مقاله «شفاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
- ↑ «بگو: میانجیگری، همه از آن خداوند است» سوره زمر، آیه ۴۴.
- ↑ کشف الشبهات، ص۴۱.
- ↑ مجموعه آثار، ج۱، ص۲۶۳ - ۲۶۴، «عدل الهی».
- ↑ اسحاقنیا تربتی و رضایی، مقاله «شفاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.