فساد
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب در تاریخ 12 آذر ۱۴۰۲ توسط کاربر:Bahmani برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شده است. اگر بیش از پنج روز از آخرین ویرایش مقاله میگذرد میتوانید برچسب را بردارید. در غیر این صورت، شکیبایی کرده و تغییری در مقاله ایجاد نکنید. |
فَساد تباه شدن، خرابی، نابودی، زشتی. هر چیزی که از حالت اولیه و سالم خود خارج شود، فاسد شده است، مثل میوه یا غذایی که فاسد میشود، یا اخلاق و رفتار کسی خراب میگردد، یا اعتقادی که به انحراف کشیده میشود.
نگرش قرآنی
"فساد" مقابل صلاح است و مفسد در برابر مصلح. مفاسد اجتماعی هم به صفات و رفتارهای ناپسند و ناهنجاری؛ مانند: دزدی، تقلب، قمار، روابط نامشروع، قتل و غارت و ناامنی گفته میشود.
کسانی که در روی زمین فساد میکنند و انسانها و شهرها را از بین میبرند، یا موجب گمراهی افراد میشوند و انسانها را به گناه و بیبند و باری میکشانند، مُفسدند و کیفر مفسدین فی الأرض در قرآن، با شرایطی که باید داشته باشد، اعدام است.
در قرآن کریم، به ظالمین، گنهکاران، منافقان، جادوگران، گرانفروشان، همچنین به کسانی مانند شیطان، فرعون، یأجوج و مأجوج، مفسد گفته شده است[۱].
انواع و گونهها
تقسیم اول: بر اساس فرد و جامعه
نخست: فساد فردی
دوم: فساد اجتماعی
تقسیم دوم: بر اساس حوزه فساد
بر اساس گوناگونی موجود در اشکال فساد، آن را میتوان در سه طبقه تقسیم کرد[۲]:
- فساد اقتصادی: این نوع از فساد، عبارت است از کلیه رفتارها و سوء رفتارهایی که موجب اختلال در نظم اقتصادی یا عملکرد بهینه مراکز اقتصادی در مقیاسهای مختلف از واحدهای کوچک گرفته تا اخلال در اقتصاد کشور، میگردد. فساد اقتصادی در یک موقعیت بازارگونه اتفاق میافتد و به مبادله کالا یا نقد مادی مربوط میشود که عنصر اصلی فساد مالی است انتقال منابع تنها به صورت نقد یا کالا نیست بلکه در یک موقعیت اجتماعی، مبادله با چند مفهوم فرهنگی و اخلاقی سرو کار دارد.
- فساد سیاسی: این اصطلاح به استفاده از قدرت سیاسی برای هدفهای شخصی و غیرقانونی اطلاق میشود. فساد سیاسی به معنای کسب منافع نامشروع شخصی از طریق قدرت سیاسی یا موقعیت دولتی است. این تعریف با توجه به زمان، مکان و فرهنگهای مختلف متفاوت و به اندازه تاریخ دولت در فرهنگهای سیاسی و نظام دولتی و اندیشه سیاسی قدمت دارد و بیشتر تحت تأثیر نظام سیاسی هر کشور است[۳].
- فساد اداری: فساد ممکن است مادی یا غیرمادی باشد. برای غیرمادی میتوان کارمندی را مثال زد که برای پیشرفت در پایگاه و حمایتهایش هزینه خود را از راه امتیازات مردم در جامعه تأمین میکند. یک فاسد اداری اداره خود را به مثابه یک مؤسسه تجاری مینگرد که او میخواهد درآمدش را در آنجا به حداکثر برساند. واحد او به یک واحد حداکثر بر طبق قوانین بازار میشود. اندازه درآمد او به شرایط بازار و خدمتی که پیشنهاد میدهد و همچنین استعداد او برای پیدا کردن مشتریانی که درآمد او را به طور غیرقانونی به حداکثر برسانند. فساد اداری لزوماً به معنای قانون شکنی نیست. در جوامعی که قوانینی بر ضد فساد نیست در واقع قانونی نیست تا شکسته شود. در این حالتها فساد به عنوان یک عمل غیراخلاقی و نادرست محکوم میشود[۴].[۵]
انواع و گونهها
بر اساس گوناگونی موجود در اشکال فساد، آن را میتوان در سه طبقه فساد اقتصادی، فساد سیاسی و فساد اداری تقسیم کرد[۶]. فساد میتواند به صورت وجوه اقتصادی (مالی)، سیاسی، اداری بروز کند.
- فساد اقتصادی: عبارتست از کلیه رفتارها و سوء رفتارهایی که موجب اختلال در نظم اقتصادی یا عملکرد بهینه مراکز اقتصادی در مقیاسهای مختلف از واحدهای کوچک گرفته تا اخلال در اقتصاد کشور، میگردد. فساد اقتصادی در یک موقعیت بازارگونه اتفاق میافتد و به مبادله کالا یا نقد مادی مربوط میشود که عنصر اصلی فساد مالی است انتقال منابع تنها به صورت نقد یا کالا نیست بلکه در یک موقعیت اجتماعی، مبادله با چند مفهوم فرهنگی و اخلاقی سر و کار دارد. فساد مالی در یک مفهوم گستردهتر. بده بستان اجتماعی یا فساد اجتماعی نامیده شده است که به طور معرفی به عنوان یک عنصر اساسی از مشتریگرایی تلقی میشود مشتریگرایی اغلب به معنای مبادله منافع مادی است ولی نمیتوان آن را تا این حد محدود کرد زیرا مشتریگرایی اغلب به معنای مبادله منافع مادی است ولی نمیتوان آن را تا این حد محدود کرد زیرا مشتریگرایی دارای مفهوم فرهنگی و اجتماع گستردهتری است.
- فساد سیاسی: این اصطلاح به استفاده از قدرت سیاسی برای هدفهای شخصی و غیرقانونی اطلاق میشود. فساد سیاسی به معنای کسب منافع نامشروع شخصی از طریق قدرت سیاسی یا موقعیت دولتی است. این تعریف با توجه به زمان، مکان و فرهنگهای مختلف متفاوت و به اندازه تاریخ دولت در فرهنگهای سیاسی و نظام دولتی و اندیشه سیاسی قدمت دارد و بیشتر تحت تأثیر نظام سیاسی هر کشور است.
- فساد اداری: ممکن است مادی یا غیرمادی باشد. برای غیرمادی میتوان کارمندی را مثال زد که برای پیشرفت بیشتر در پایگاه و حمایتهایش هزینه خود را از راه امتیازات مردم در جامعه تأمین میکند. یک فاسد اداری اداره خود را به مثابه یک مؤسسه تجاری مینگرد که او میخواهد در آمدش را در آنجا به حداکثر برساند. واحد او به یک واحد حداکثر بر طبق قوانین بازار میشود. اندازه درآمد او به شرایط بازار و خدمتی که پیشنهاد میدهد و همچنین استعداد او برای پیدا کردن مشتریانی که درآمد او را به طور غیرقانونی به حداکثر برسانند. فساد اداری لزوماً به معنای قانون شکنی نیست. در جوامعی که قوانینی بر ضد فساد نیست در واقع قانونی نیست تا شکسته شود. در این حالتها فساد به عنوان یک عمل غیر اخلاقی و نادرست محکوم میشود.[۷]
مبانی اسلام در خصوص فساد
دین مبین اسلام، به عنوان کاملترین دین الهی، در ذات خود با هر گونه انحراف و فساد مخالف بوده و بر پاکی و درستکاری تأکید دارد. این تأکید، مخصوصاً آنجا که به حقوق عمومی (بیت المال) مربوط میشود دارای ابعادی متفاوت و روشن است و به ضرورت رعایت حدود الهی و حق الناس متبلور میشود و آنچه از بررسی احادیث و روایات مشخص است، تأکید اسلام بر رعایت حدود الهی و حقوق مردم و نیز درستکاری و امانتداری کارگزاران حکومت است. در جای جای نهج البلاغه مبارزه حضرت(ع) با فساد اداری نمایان است. این مبارزه گاهی با توبیخ کارگزاری است که دعوت ثروتمندان را پذیرفته، و گاهی با توبیخ کارگزاری است که از بیت المال سوء استفاده کرده و گاهی با اعتراض به فردی است که از بیت المال بیشتر طلب کرده و گاهی... و گاهی... و گاهی... سخنان حکیمانه آن بزرگوار، در زمینه عدل و قسط، کتابی گویا و مکتبی نورانی برای همه عدالتخواهان و آزادیخواهان عالم تا قیامت است، از جمله این بیانات: «الْعَدْلُ أَفْضَلُ سَجِيَّةٍ»؛ «عدالت برترین خصلت است»[۸].
«يَوْمُ الْعَدْلِ عَلَى الظَّالِمِ أَشَدُّ مِنْ يَوْمِ الْجَوْرِ عَلَى الْمَظْلُومِ»[۹]؛ «روز عدالت بر ستمگر سختتر است از روز ستم بر مظلوم».
همان طور که اشاره شد سخن در این زمینه فراوان است و نمیتوان علی(ع) را بدون عدالت و عدالت را بدون علی(ع) شناخت و یا معرفی کرد. گرچه علی(ع) جامع همه کمالات است لیکن برجستگی عدل در مکتب آن حضرت و نیاز به عدالت در جامعه بشریت و در عصر آن بزرگوار و همه عصرها به این موضوع جلوه خاصی داده است. از نظر اسلام، میان فساد حکومت و حاکمان و فساد مردم، رابطه تنگاتنگی وجود دارد. اگر حاکمان، خود فاسد باشند، بنابر اصل اَلنَّاسُ عَلَى دِينِ مُلُوكِهِمْ، مردم نیز به فساد گرایش پیدا میکنند و اگر مردم فاسد باشند، حاکمان را نیز به سمت و سوی فساد خواهند کشاند و اگر آنان نیز مقاومت کنند، با شورش و... حاکمان صالح را از میان برخواهند و رئیسانی فاسد را بر سر کار خواهند نشاند، این، اصلی است غیر قابل انکار که با اندک تأملی، درستی آن، روشن میشود. در تاریخ، شواهد فراوانی را برای این اصل میتوان یافت. یکی از بزرگترین اهداف پذیرش حکومت توسط امام علی(ع) مبارزه با ظلم و فساد و طغیان، تبعیض، بیعدالتی و احقاق حقوق مردم و حاکمیت اسلام اصیل و ایجاد اصلاحات همه جانبه، عمیق و گسترده و کارساز و فراگیر در جامعه اسلامی بود. نوع نگرش آن حضرت به حکومت و حاکمان و کارگزاران و بیت المال و بودجه و اموال عمومی و قدرت و اقتدار حکومت و قوای حاکم بر امت و رسالت و مسئولیت امام و رهبر و شیوه برخورد و رابطه و ارتباط و تعامل با مردم با مسئولیتپذیری هر چه بیشتر، امانتداری، وظیفهشناسی، تکلیف الهی، خدمتگزار مردم بودن، امر به معروف و نهی از منکر، احقاق حقوق مردم، اجرای عدل و قسط و مبارزه با ظلم و فساد و فتنه و توطئه، ریشهکن کردن فساد در جامعه، مبارزه با جریان فساد، اصلاح ساختارها و روشها، اصلاح مدیران و کارگزاران، نظارت و پیگیری همه جانبه امور، اطلاعرسانی و کسب اطلاعات از عملکرد مسئولان ذی ربط، شفافیت، مسئولیت متقابل والی و مردم، اصلاح ساختار قدرت در جامعه اسلامی، بهکارگیری عناصر شایسته و با کفایت برای هر کاری و ایجاد نظامی کارآمد، مؤثر، مفید، کم هزینه و پر فایده، با کفایت و با لیاقت، منضبط و قانونگرا، ولایت پذیر و با ایمان و به دور از هر گونه سهلانگاری و ضعف نفس و با بهکارگیری افراد متکبر، خود بزرگ بین و یا خشن و غیرکارآمد و متملق و چاپلوس و یا طالب مال و یا خواهان قدرت را در بیانات نورانی آن حضرت فراوان میتوان یافت.
خطر مهمی که مسئولان و مدیران نظام اسلامی را تهدید میکند، تنها سوء استفاده مالی از موقعیت نیست بلکه توجیه شرعی این سوء استفاده برای پیدا کردن نوعی آرامش است که زمینهساز ارتکاب گناهان بزرگتر و تخلفات بیشتر است. یکی از این بدعتها، مصلحتاندیشی در برابر احکام خدا و دستورات خاتم الانبیاء(ص) بود. به فرموده مرحوم شرف الدین در کتاب «اجتهاد در مقابل نص»، در این رابطه مصادیق فراوانی را میتوان ارائه کرد. برخی از اصحاب و خلفا، با وجود قرآن و سنت، صرفاً بر اساس تشخیص خود و مصلحتگرایی، احکامی را مطرح و طبق نظر خود عمل میکردند.[۱۰]
مبارزه با فساد
جستارهای وابسته
منابع
- هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت
- شرفالدین، سید حسین، ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم
- منصوری، خلیل، فساد مفسدان عوامل و آثار آن
- منصوری، خلیل، زمینهها و آثار عملکرد مفسدان
- محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی
- صالحی، مصطفی، عوامل بروز فساد اداری از دیدگاه اسلام، فصلنامه قانون یار
- مریم هاشمی، اسماعیل اسدی، حسامالدین موسوی، تبیین مفهوم فساد اداری از دیدگاه اسلام و ارائه الگوی مناسب، فصلنامه مدیریت اقتصاد و علوم اسلامی
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی.
- ↑ دانائی فرد، حسن، چالشهای مدیریت دولتی در ایران، انتشارات سمت، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- ↑ صالحی، مصطفی، «عوامل بروز فساد اداری از دیدگاه اسلام»، فصلنامه قانون یار، دوره ۴، شماره ۱۴، ص۱۱۱-۱۳۱.
- ↑ صالحی، مصطفی، «عوامل بروز فساد اداری از دیدگاه اسلام»، فصلنامه قانون یار، دوره ۴، شماره ۱۴، ص۱۱۱-۱۳۱.
- ↑ هاشمی، اسدی، موسوی، مقاله «تبیین مفهوم فساد اداری از دیدگاه اسلام و ارائه الگوی مناسب»
- ↑ فرهادی نژاد، ۱۳۷۹، ص۸.
- ↑ صالحی، مصطفی، عوامل بروز فساد اداری از دیدگاه اسلام.
- ↑ غررالحکم و دررالکلم.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۲۴۱.
- ↑ صالحی، مصطفی، عوامل بروز فساد اداری از دیدگاه اسلام.