سیره اخلاقی امام حسین

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۵ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۴۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

سیره اخلاقی و رفتاری سید الشهدا(ع) نشان دهندۀ روح بلند او و تربیت در دامان پیامبر و علی(ع) و تجسّم قرآن کریم در عمل و اخلاق اوست. او مهمان نواز و بخشنده بود، به خویشاوندان رسیدگی می‌کرد، سائلان را محروم نمی‌گذاشت، به فقیران می‌رسید، برهنگان را پوشانده و گرسنگان را سیر می‌کرد، بدهی بدهکاران را می‌داد، بر یتیمان شفقت و مهربانی داشت، ضعیفان را کمک و یاری می‌کرد، صدقاتش فراوان بود و مالی که به دستش می‌رسید میان تهیدستان تقسیم می‌کرد. بسیار عبادت خدا می‌کرد و روزه می‌گرفت، بیست و پنج بار پیاده به سفر حج رفت، شجاعتش زبانزد همگان بود، در میدان نبرد استوار و بی باک بود، اراده ای نیرومند و روحیّه‎ای والا داشت، هرگز ذلّت و حقارت را نمی‌پذیرفت، مرگ را بر زندگی ذلیلانه ترجیح می‌داد، غیرتمند بود، صراحت لهجه و صلابت در بیان حق داشت، حلم و بردباری و تحمّلش بسیار بود، کریم و بزرگوار بود و با کم‌ترین بهانه ای غلامان و کنیزان خویش را آزاد می‌کرد، شبها انبان غذا به در خانۀ محرومان می‌برد، متواضعانه با فقیران و مساکین همنشین و هم غذا می‌شد. امر به معروف و نهی از منکر را دوست داشت و از خلاف‌ها و جنایت‌های ظالمان بشدّت انتقاد می‌کرد، جوانمرد و با فتوّت و اهل گذشت بود، کینۀ بدی کننده را به دل نمی‌گرفت، اهل عفو بود، بزرگی روح و کرم او همه را شیفتۀ رفتارش می‌ساخت، خانه‌اش پناهگاه و مرکز امید درماندگان بود، اهل شب زنده داری بود، در شب و روز هزار رکعت نماز می‌خواند، در ماه رمضان ختم قرآن می‌کرد، پول‌ها و بخشش‌هایی را که معاویه می‌فرستاد می‌گرفت و میان فقرا تقسیم می‌کرد، سالی یک بار نصف همۀ دارایی خود را در راه خدا به نیازمندان صدقه می‌داد، ثروت را ذخیره نمی‌کرد، محاسن خویش را خضاب می‌کرد[۱].

خصوصیات اخلاقی و سیره رفتاری امام حسین(ع)

تشویق معلمان

مردی به نام عبدالرحمان به یکی از فرزندانش سوره حمد را آموخت که آن حضرت به پاداش کار فرهنگی‌اش هزار دینار و هزار جامه و انبوهی زر و زیور و وسایل زندگی به او بخشید و در برابر شگفت‏زدگی معلم از این همه بزرگواری و حق‌شناسی و رعایت حقوق معنوی معلم فرمود: «این‏ها در برابر عظمت و ارزش کار تو ناچیز است».

رسیدگی به بینوایان

در رسیدگی به بینوایان و حفظ حیثیت و کرامت آنان، به هنگام دستگیری و حل مشکلاتشان ویژگی‌هایی تحسین برانگیز داشت. او به هنگام بخشایش و تأمین نیاز نیازمندان خود احساس شرمندگی می‌کرد و می‌کوشید تا به آن‎ها روحیه دهد و شخصیت صدمه دیده آنان را ترمیم کند و به صورتی خواسته‌هایشان را برآورد که دچار خسارت روانی و شکست معنوی و اخلاقی و اجتماعی نشوند.

زدودن غم و اندوه از دل‌ها

از ویژگی‌های دیگر آن حضرت عواطف سرشار انسانی و دگر دوستی و نوع پروری است، به‎ویژه در مورد کسانی که در فراز و نشیب زندگی به غم و اندوه یا مشکلی دچار می‌شدند، یا در بن‏بستی قرار می‌گرفتند. آن حضرت برای ملاقات و عیادت اسامة بن زید به منزلش آمد، اما او را آشفته و پریشان‏خاطر دید، دل‏پریشانی وی را جویا شد. اسامه آهی کشید و گفت: «حقوق دیگران را به گردن دارم و بدهکارم و دوست دارم تا زنده‏ام اموال کسانی را که به عهده دارم بدهم و با داشتن دین از دنیا نروم». آن حضرت بلافاصله دستور داد بدهکاری او را پرداختند. آنگاه او آسوده‏خاطر، دیده از جهان فرو بست.

انفاق در آشکار و نهان

از ویژگی‌های اخلاقی‌اش انفاق خالصانه در آشکار و پنهان به آشنا و بیگانه بود. شبانگاهان مواد خوراکی و لوازم ضروری زندگی محرومان و بینوایان و یتیمان را خود به دوش می‎کشید و به در خانه آنان می‌برد. به همین جهت روز عاشورا در برخی از نقاط بدنش، آثار حمل بارهای سنگین مشاهده کردند. وقتی از حضرت سجاد(ع) دلیل آن را جویا شدند، فرمود: این‎ها آثار به دوش کشیدن صدقات و هدایای پنهانی است که پدر بزرگوارم شب‎ها به دوش می‌کشید و برای یتیمان و محرومان جامعه می‌برد.

پروا از خدا

یکی دیگر از صفات برجسته‎اش، شدت خوف از خدا و درک عظمت او بود؛ به گونه‌ای که هنگام وضو ساختن برای عبادت و نماز و تقرب به سوی پروردگار، رنگ چهره‌اش دگرگون میگشت و اعضا و اندام‎هایش به لرزه می‌افتاد. برخی از سر شگفتی، از شدت خوف و پروای او می‌پرسیدند که می‌فرمود: در روز قیامت تنها کسانی امنیت خواهند داشت که در دنیا از پروردگار خویش پروا داشته باشند.

جوانمردی

او سمبل جوانمردی و آزادگی است و جلوه‌های بارزی از این صفت ارزشمند در عاشورا از او پدیدار شد که شگفت‎انگیز است، از آن جمله: سیراب ساختن دشمن در آن شرایط سخت بیابان، رضایت ندادن به یاری رسانی گروه جن و اجازه ندادن به کشتن ناگهانی عنصر پلیدی چون شمر، که پیش از برخورد دو سپاه در تیررس یکی از یارانش قرار گرفته بود. امام(ع) فرمودند: «تیراندازی نکن که من آغاز به قتال نمی‎کنم».[۲]

غیرتمندی و عزت نفس امام

جلوه‌هایی از شخصیت امام حسین(ع)‌

امام حسین بن علی(ع) در خانواده‌ای که محل فرود فرشتگان و جایگاه نزول قرآن و در سرزمین پاکی که همواره روز و شب با خدا ارتباطی ناگسستنی داشت، دیده به جهان گشود. با انفاس پاکش آیات قرآنی را که در تمام ساعات شب و روز تلاوت می‌شد، زمزمه می‌کرد. در جمع شخصیت‌های والا و ارجمندی که با آیات و نشانه‌های الهی شکوه و عظمت یافته بودند، بالنده شد و از سرچشمه زلال رسالت، طعم گوارای ارتباط با آفریدگار خویش را چشید. ساختار شخصیتش را پیامبر رحمت با فضایل اخلاقی وافر و روح بلند خود، بنا نهاد.

بنابراین، حسین(ع) نمایی از رسول خدا میان امّت او به شمار آمده و در جمع آنان بر مبنای دستورات قرآن حرکت می‌کرد و با اندیشه‌ای برخاسته از رسالت، سخن می‌گفت و در جهت تبیین فضایل اخلاقی از جد بزرگوارش رسول اکرم(ص) الگو می‌گرفت و امور مردم را رهبری و هدایت و از ارشاد و پند و موعظه و یاری آنان، غفلت نمی‌ورزید و از خویشتن نمونه‌ای زنده و گویا آن‌گونه که رسالت و پیامبر انتظار داشتند ارائه داد. او نور روشنی‌بخشی بود که گمراهان در پرتو آن هدایت می‌یافتند و سرچشمه‌ای زلال برای شیفتگانش و پشتوانه استوار مؤمنان و حجّت و برهان مورد اعتماد شایستگان‌ تلقی می‌شد و در کشاکش اختلافات مسلمانان، سخنش فصل الخطاب بود و به نزاع پایان می‌داد. شمشیر عدالتی بود که برای خدا به خشم می‌آمد و برای رضای خدا می‌خروشید و آن‌گاه که حضرتش دست به قیام زد، مشعل فروزان رسالت الهی را که جدّ بزرگوارش نبیّ اکرم(ص) با خود داشت، در دست و از دین و رسالت بزرگ پیامبر خدا، دفاع می‌نمود.

با نگرشی ژرف در شخصیت بی‌مانند امام حسین(ع) ویژگی‌هایی را بدین شرح درمی‌یابیم:

فروتنی

بردباری و گذشت‌

بخشش و سخاوت‌

شجاعت‌

ذلّت‌ناپذیری‌

تابناک‌ترین و کامل‌ترین چهره مسلمانی پرخروش و انقلابی، در ذلّت‌ناپذیری حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) و ناشکیبایی و عدم سکوت او در برابر ظلم و ستم و بیداد، متجلّی گشت. امام حسین(ع) بدین وسیله، سنّت ذلّت‌ناپذیری و از خودگذشتگی در راه آرمان و عقیده را برای نسل‌های بعد به یادگار نهاد. آن‌چنان موضعی الهی و با عظمت اتخاذ کرد که وجدان امّت را به لرزه در آورد و به ترغیب آنان پرداخت تا با خواری و ذلّت جان ندهند و با گفتن این سخن، از بیعت نمودن با آزادشده فرزند آزادشده، یزید بن معاویه سر برتافت: «إِنَّ مِثْلِي لَا يُبَايِعُ مِثْلَهُ»؛ شخصی مانند من با فردی نظیر یزید، دست بیعت نخواهد داد. امام(ع) این‌گونه ذلت‌ناپذیری را آن‌گاه که با برادرش محمد حنفیّه به صراحت سخن می‌گوید، با این عبارت تجسم می‌بخشد:‌ «يَا أَخِي! وَ اللَّهِ لَوْ لَمْ يَكُنْ فِي الدُّنْيَا مَلْجَأٌ وَ لَا مَأْوًى لَمَا بَايَعْتُ يَزِيدَ بْنَ مُعَاوِيَةَ»[۳].

با اینکه شیطان بر وجدان انسان‌ها سیطره یافته و آنها را به گونه‌ای میرانده بود که حاضر بودند به ذلّت‌پذیری تن در دهند ولی امام حسین(ع) در برابر سپاهیان تبهکار و ستم‌پیشه اموی هم‌چنان پر خروش ایستاد و فرمود: «لَا وَ اللَّهِ لَا أُعْطِيكُمْ بِيَدِي إِعْطَاءَ الذَّلِيلِ وَ لَا أَفِرُّ فِرَارَ الْعَبِيدِ... إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ»[۴].

سخنان امام ابا عبدالله الحسین(ع) حاکی از برجسته‌ترین موقعیت انسان پایبند به اصول و ارزش‌های دینی و حاملان رسالت، به شمار می‌آمد، چنان‌که از مجد و عظمت و اعتماد به نفس آن بزرگوار پرده برمی‌داشت، آنجا که فرمود: «أَلَا وَ إِنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ بَيْنَ السَّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ يَأْبَى اللَّهُ ذَلِكَ لَنَا وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ حُجُورٌ طَابَتْ وَ طَهُرَتْ وَ أُنُوفٌ حَمِيَّةٌ وَ نُفُوسٌ أَبِيَّةٌ مِنْ أَنْ نُؤْثِرَ طَاعَةَ اللِّئَامِ عَلَى مَصَارِعِ الْكِرَامِ»[۵].

امام حسین(ع) راه و رسم ذلت‌ناپذیری در چنین موقعیت‌ها و از خود گذشتگی در راه مکتب و رسالت را، این‌گونه به انسان‌ها آموخت.[۶]

صراحت لهجه و بی‌پروایی‌

قیام و نهضت امام حسین(ع) آتش‌فشانی بود که در تاریخ رسالت اسلامی منفجر گشت و به زلزله سهمگینی می‌ماند که وجدان واماندگان از یاری حق را بیدار ساخت و سخن زینبده‌ای بود که همه وفاداران به آرمان و رسالت اسلامی را به تلاش جهت تشکیل جامعه‌ای شایسته و منطبق با اراده خدای متعال و رسول گرامی‌اش فرا خواند. امام حسین(ع) در جهت آشکار ساختن راه‌های انحرافی و طریق صحیح به مسلمانان، از شیوه‌ای استفاده کرد که با صراحت و بی‌پرده با آنان سخن گوید و اینک هم اوست که در کمال بی‌پروایی در برابر حاکم ستم پیشه زمان خویش می‌ایستد و به او هشدار می‌دهد تا وی را از ادامه طغیان و سرکشی و فساد و تباهی‌اش بازدارد... و نامه‌هایش به معاویه به وضوح و عاری از هر گونه آمیختگی، گویای این حقیقت است. حضرت در آن نامه‌ها معاویه را بیم می‌دهد و از ادامه جور و ستمش به وی هشدار می‌دهد و میزان گمراهی و فسادش را برای مردم فاش می‌سازد[۷].

امام در کمال صراحت و قدرت، بیعت با یزید بن معاویه را مردود و این موضوع را به روشنی برای ولید بن عتبه فرماندار یزید بر مدینه بیان کرد و فرمود: ما اهل بیت و خاندان نبوّت و جایگاه رسالت و محل آمدوشد فرشتگان و خاستگاه رحمتیم، خداوند اسلام را از خاندان ما آغاز و تا پایان نیز همگام با ما خاندان به پیش خواهد برد و یزید فردی فاسق و فاجر، باده‌نوش و قاتل بیگناهان است و آشکارا مرتکب فسق و فجور می‌شود و شخصی مانند من هیچ‌گاه با او دست بیعت نخواهد داد[۸].

امام(ع) با یاران و کسانی که با او اعلان یاری نموده بودند نیز کاملا به صراحت سخن گفت: وی در مسیر حرکت به سمت کوفه که خبر شهادت مسلم بن عقیل و دست برداشتن مردم از یاری خود را دریافت نمود به گروهی از آنان که به امید عافیت‌طلبی، حضرت را همراهی می‌کردند، فرمود: [خبر رسیده‌] که پیروان ما دست از یاری‌مان برداشته‌اند اکنون هریک از شما دوست داشته باشد می‌تواند بی‌آن‌که مانعی بر سر راهش باشد، به دیار خود باز گردد و من بیعتم را از آنان برداشتم[۹]. [با پایان یافتن سخنان حضرت‌] افراد حریص و آزمند و سست ایمان، پراکنده شده و تنها مجموعه‌ای از نیک‌خصالان اهل بیت و یاران باوفایش باقی ماندند، امام حسین(ع) با وجود یاران اندکش هیچ‌گاه برای گردآوری‌ نیرو، به حیله بازی و تملّق متوسل نشد.

پیش از در گرفتن جنگ، به تمام یاران وفادار همراهش، رخصت بازگشت داد و فرمود: من یارانی بهتر از شما و خاندانی عادل‌تر و برتر از اهل بیت خویش سراغ ندارم. خداوند از ناحیه من به شما پاداش خیر عنایت کند. اینک شب فرارسیده به پا خیزید و از این موقعیّت استفاده کنید (اگر شرم دارید) هریک می‌توانید دست یکی از دوستان خود و یا یکی از برادران مرا بگیرید و در تاریکی این شب پراکنده شوید و مرا با این مردم ستم‌پیشه تنها بگذارید؛ زیرا آنان در پی کسی غیر از من نیستند و اگر به من دست یابند و قادر بر ریختن خونم باشند در پی شما نخواهند آمد[۱۰]. واقعیت این است که اگر کسی جزئیات قیام و نهضت سید الشهداء(ع) را مورد مطالعه قرار دهد در تمام سخنان و رفتار امام، در تمامی ابعاد نهضت مبارکش به صدق و راستی و صراحت و بی‌پروایی آن بزرگوار پی خواهد برد.[۱۱]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۲۵۴.
  2. نگارش، هادی، مقاله «زندگی و شخصیت امام حسین» فرهنگ عاشورایی ج۱ ص۸۹.
  3. «برادر! به خدا سوگند! حتی اگر در دنیا جا و پناهی نیابم، هرگز با یزید بن معاویه بیعت نخواهم کرد» فتوح ابن اعثم، ج۵، ص۲۳؛ مقتل خوارزمی، ج۱، ص۱۸۸؛ بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۲۹.
  4. «به خدا سوگند! چون افراد خوار و ذلیل به شما دست بیعت نخواهم داد و مانند بردگان، اهل فرار نیستم، از اینکه مرا متهم سازید به پروردگار خود و پروردگار شما پناه می‌برم» مقتل مقرم، ص۲۸۰؛ تاریخ طبری، ج۴، ص۲۳۰؛ إعلام الوری، ج۱، ص۴۵۹؛ اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۰۲.
  5. «به هوش باشید! این شخص فرومایه فرزند فرومایه (ابن زیاد) مرا بین دو راه، یکی پذیرش شمشیر و دیگری ذلت‌پذیری، قرار داده است، ولی هیهات که ما زیر بار ذلّت رویم؛ زیرا خدا و رسولش و مؤمنان، چنین ذلّت پذیری را ناروا می‌دانند، دامان پاک مادران و مجد و عظمت خانوادگی و همت‌های والا و غیرت و جوانمردی، هرگز اجازه نمی‌دهد اطاعت از فرومایگان را بر مرگ شرافتمندانه ترجیح دهیم» اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۰۳؛ احتجاج، ج۲، ص۲۴؛ مقتل خوارزمی، ج۲، ص۶.
  6. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۵ ص۵۴.
  7. الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۸۹ و ۱۹۵.
  8. فتوح ابن اعثم، ج۵، ص۱۴؛ مقتل خوارزمی، ج۱، ص۱۸۴؛ بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۲۵.
  9. ارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۷۵؛ تاریخ طبری، ج۳، ص۳۰۳؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۱۸۲؛ بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۷۴.
  10. فتوح، ج۵، ص۱۰۵؛ تاریخ طبری، ج۳، ص۳۱۵؛ اعیان الشّیعه، ج۱، ص۶۰۰.
  11. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۵ ص۵۶.