نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Heydari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۷ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۱۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۷ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۱۲ توسط Heydari(بحث | مشارکتها)
دیدگاه اهل سنت درباره مهدویت چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
«اهل سنت در این که مهدیموعود از نسلپیامبر و از فرزندان زهرای اطهر است و اینکه زمین را پر عدل و داد میکند، پس از آنکه پر از جور و ستم شده باشد و اینکه عیسی مسیح(ع) از آسمان نازل شده و پشت سر آن حضرتنماز میخواند، و اینکه مردم در عصر آن حضرت در رفاهزندگی میکنند و اینکه مهدیحسینی بوده از نسلامام حسین است تردیدی نداشته و با تمام خصایص و خصلتهای امام حسین، او را میشناسند و به دلیلروایات متواتری که در این باب از پیامبر(ص) وارد شده، ابداً نسبت به وجود آن حضرت به خود تردید راه نمیدهند، گرچه اکثر آنها انکار میکنند که آن حضرت پسر بلاواسطه امام عسکری و خلیفه دوازدهم رسول خدا(ص) باشد به دلیلشبهات واهی که دارند (از قبیل اینکه پنجساله چگونه به مقامامامت میرسد و یک انسان چگونه این همه عمر میکند و...) با شیعه در شخص امام عصر همعقیده نیستند، ولی در اصل مهدویت و اینکه آن موعودملل، حضرت مهدی است، بحثی ندارند. در این مورد، روایات بسیاری را نقل کرده و بسیاری از آنها ادعای تواتر[۱] آن روایات را دارند، به عنوان مثال، حافظ ابوعبدالله گنجی شافعی متوفای سال ۶۵۸ (ه.ق) در کتاب البیان خود میگوید: "تَوَاتَرَتِ الأَخْبَارُ واسْتَفَاضَتْ بِكَثْرَةِ رُوَاتِهَا عَنِ الْمُصْطَفَى (ص) فِي أَمْرِ الْمَهْدِيِّ"[۲]؛ احادیثپیامبر اکرم(ص) درباره مهدی (ع) به دلیلراویان بسیاری که دارد به حد تواتر رسیده است. ابن حجر عسقلانی شافعی متوفای سال ۸۵۲ ه.ق، در کتاب "فتح الباری" که در شرح "صحیح بخاری" نوشته است، در این مورد میگوید: "تَوَاتَرَتِ الْأَخْبَارُ بِأَنَّ الْمَهْدِيَّ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ أَنَّ عِيسَى (ع) سَيَنْزِلُ وَ يُصَلِّي خَلْفَهُ"[۳]؛اخبار متواتر رسیده است که مهدی از این امت است و عیسی (ع) از آسمان فرود خواهد آمد و پشت سر مهدینماز خواهد خواند. به دلیل همین عقیده است که قاضیمحمد شوکانی یمنی، رساله خود را "التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر و الدجال و المسیح" نامیده است و در این باره میگوید: "...وَ جَمِيعُ مَا سُقْنَاهُ بَالِغٌ حَدَّ التَّوَاتُرِ، كَما لا يَخْفَى عَلى مَنْ لَهُ فَضْلُ اطِّلاعٍ فَتَقَرَّرَ بِجَمِيعِ مَا سُقْناهُ اَنَّ الْأَحَادِيثَ الْوَارِدَة فِي الْمَهْدِيِّ اَلْمُنْتَظَرِ مُتَوَاتِرَةٌ"[۴]؛ به جز اینها عالمان دیگر اهل سنت نیز اخبار وارده در مورد حضرت مهدی را متواتر معرفی کردهاند[۵]. مرحوم علامه مجلسی در بحار از مرحوم اربلی در کشف الغمه نقل میکند که او از حافظ ابونعیم اصفهانی، صاحب کتاب "حلیة الاولیاء" و "اربعین" نقل میکند که این عالم بزرگ سنی، چهلحدیث را با سند از پیامبر(ص) در مورد حضرت مهدی (ع) جمع و نقل کرده، کتاب "اربعین" را نوشته است که مرحوم اربلی از آنجا و مرحوم علامه مجلسی در بحار از کشف الغمه اربلی تمام چهلحدیث را نقل کرده که همگی از پیامبر(ص) و در مورد وجود و زندگی و حکومت و مشخصات فردی آن حضرت است[۶]. این موضوع، که مسأله مهدی (ع) مسألهای اسلامی و قطعی است به قدری مسلّم و مشهور بود که حتی لغتنویسان و واژهشناسان اهل سنت نیز در ذیل کلمه "مهدی" آن را مطرح کردهاند؛ به عنوان مثال جمال الدین، ابن منظور افریقی مصری، متوفای سال ۷۱۱ ه.ق، در لغتنامه بزرگ و معتبر خویش "لسان العرب" چنین میگوید: "المَهْدِيُّ: الَّذي قَد هَداهُ اللهُ إِلَى الحَقِّ، وَ قَدِ اسْتُعْمِلَ فِي الأَسماءِ، حَتّى صارَ كَالأَسماءِ الغالِبَةّ وَ بِهِ سُمِّيَ المَهْدِيُّ، الَّذي بَشَّرَ بِهِ النَّبِيُّ (ص)، أَنَّهُ يَجِيءُ في آخِرِ الزَّمانِ"[۷]. همچین محدث و ادیب واژهشناس معروف عرب، مجد الدین ابن اثیر شافعی متوفای ۶۰۶ ه.ق، در کتاب "النهایه" و مرتضی زبیدی حنفی متوفای سال ۱۲۰۵ ه.ق، در فرهنگ "تاج العروس" به این موضوع اشاره کردهاند، لکن زیبدی در آخر، این جمله دعا را نیز افزوده است که: "جَعَلَنَا اللّٰهُ مِنْ أَنْصَارِهِ"؛ یعنی خداوند ما را از جمله یارانمهدی قرار دهد.
اینها و دهها کتاب دیگر اختصاصاً در مورد وجود حضرت مهدیمنتظر نوشته شد. برای آگاهی بیشتر به اخباری که اهل سنت در مورد وجود مهدیموعودنقل کردهاند، علاوه بر اینها میتوانید به کتابهای: بحارلانوار، ج ۵۱ و منتخب الاثر و... مراجعه کنید که از کتب آنها نقل کردهاند. بنابراین، اهل سنت نیز همانند شیعه به وجود مهدیموعود معتقدند»[۱۰].
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
کتابهای عمومی: بیگمان روایات مربوط به حضرت مهدی (ع) در اغلب منابع روایی اهل سنت ذکر شده است. البته در پارهای از این منابع، به روشنی به حضرت مهدی (ع) اشاره نشده؛ ولی در همان منابع نیز روایاتی وجود دارد که بر او قابل انطباق است.
↑ مقصود از خبر متواتر خبری است که راویان آن در هر عصر در حدی هستند که تواطیء، و اجتماعشان بر کذب بهطور عادی محال باشد، لذا حدیث متواتر قطعی الثبوت است، مخصوصاً رواة احادیث حضرت مهدی به گونهای هستند که اجتماعشان ابداً امکان نداشت. زیرا بعضی مکی و بعضی مدنی، کوفی، بصری، بغدادی، رازی قمی، شیعی، سنی، اشعری و معتزلی بودند و بعضی در اوائل عصر اول و بعضی در اعصار بعدی بودند.
↑همه احادیثی که آوردهایم به حد تواتر میرسد، چنانکه بر مطلعان پوشیده نیست. بنابراین، با توجه به همه احادیث مذکور، مسلّم گشت که احادیث رسیده درباره مهدی منتظر متواتر است؛ منتخب الاثر، ص ۴-۵.
↑ صاحب منتخب الاثر در پاورقی ص ۳ تا ۶ از بسیاری از دانشمندان اهل سنت ادعای تواتر اخبار در مورد وجود مهدی را نقل کرده است.
↑مهدی کسی است که خداوند راه حق را به او نشان داده است، این کلمه (که از نظر دستوری وصف است)، به صورت اسم به کار رفته است (و اشخاص را به آن نامگذاری کردهاند) تا جایی که عَلَم بِالغَلَبه شده است و همین کلمه مهدی، نام آن کسی است که پیامبر (ص) مژده داده است که در آخرالزمان میآید؛ لسان العرب، ج ۳، ص ۷۸۷.
↑"انت مهدی هاشم و هداها ... (تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۹۴) لقب منصور نیز ناشی از ملاحم و برداشت از القاب مهدی است. در این باره ر.ک: عمر فاروق، بحوث فی التاریخ العباسی، ص ۲۰۳.
↑ابن حماد، الفتن، ص ۲۵۵، ح ۹۹۹؛ ابن طاووس، التشریف بالمنن، ص ۳۲۵؛ معجم احادیث المهدی، ج ۱، ص ۹۷ و عبد العلیم بستوی، الموسوعة فی احادیث المهدی الضعیفة و الموضوعه، ص ۲۶۸. سفاح در این روایات به معنای بخشنده است؛ چنانکه لقب دادن اولین خلیفه عباسی نیز به همین دلیل بود. اما آنکه به دلیل خونریزی و کشتار فراوان بنی امیه، سفاح نامیده شد، عبد اللّه بن علی عموی سفاح و منصور است (ر.ک: عمر فاروق، همان، ص ۲۰۳).
↑"افی دولة المهدی حاولت غدرة" (اخبار الدولة العباسیة، ص ۲۵۶).
↑ممکن است شباهت دو روایت: "اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابنی" و "اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابی" باعث تصحیف شده باشد.
↑"لک اسمان شقّا من رشاد و من هدی/ فانت الذی تدعی رشیدا و مهدیا" (مسعودی، مروج الذهب، ج ۱، ص ۳۳۰).