غیب در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)
غیب در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب |
مدخل اصلی | غیب |
غیب در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ جامع اجمالی
مقدمه
انسان عادی و طبیعی - خواسته یا ناخواسته - در سه حجاب محصور است که عبارتاند از:
- حجاب حس: براساس حجاب حس، انسان تنها قادر به درک اموری است که با یکی از حواس پنجگانه قابل احساس باشد. از این رو تنها، اموری در حیطۀ حواس انسان قرار میگیرد که محسوس و مادی باشد، لذا انسان بهخاطر همین حجاب قادر نیست مرز ماده را در نوردیده و به عالم مجردات پای نهد.
- حجاب مکان: براساس حجاب مکان انسان در مکان خود محصور است، تا بدانجا که وقتی در یک اتاق یا خانه قرار میگیرد، اطلاع ندارد که در آن سوی دیوار چه اتفاق میافتد.
- حجاب زمان: حجاب زمان نیز سومین حجابی است که انسان، محصور در آن است و بهخاطر آن از رخدادهای پیش از تولّد خود و از رؤیت رخدادهای آن محروم و بی خبر است، مگر آنکه به او اخبار کنند که در این صورت دیگر برای او شهود میشود؛ همچنین نسبت به فردا و رخدادهای آتی خود، اطرافیان و عموم مردم کاملاً بیاطلاع است.
براین اساس، آنچه در حیطه حواس ظاهری انسان یا مکان و زمان او بگنجد مشهود و مشاهَد او خواهد بود و آنچه بیرون از این حوزه است، امور پنهانی و غیب تلقی خواهد شد[۱].
معناشناسی غیب و علم غیب
معنای لغوی
«غیب» در لغت به امری که از حس (باطنی و ظاهری) پوشیده باشد، اطلاق شده است، خواه آن چیز هم اکنون تحقق یافته باشد یا بعد از این تحقق پیدا کند؛ این واژه در مقابلِ شهود (شهادت) است به معنای چیزی که با حواس قابل درک باشد[۲]. بنابراین معنای لغوی، اگر در کاربری عرفی عام - و نه اصطلاحی - «علم غیب» گفته شود، یعنی: «علم به هر چیزی که غایب از حواس بشری باشد»؛ چه علومی که قرآن و حدیث و کتب مفسران و متکلمان آن را «علم غیب» نامیده است و چه علومی که قرآن و حدیث و این کتب آن را «علم به غیب» نمی نامند.
معنای اصطلاحی
غیب در دایرهای خارج از عرف عام اهل لغت، اصطلاحی است که هم در قرآن کریم و حدیث معصومان از آن یاد شده و هم در آثار تفسیری و اعتقادی:
- اصطلاح قرآن و حدیث: واژه «غیب» در کاربریهای آیات قرآن کریم و روایات، دو استعمال دارد؛ یکی: همان استعمال لغوی (امور پنهان از حواس) و دیگری: معنایی خاصتر از معنای لغوی است که تنها شامل اموری میشود که خدای متعال آگاهی از آنها را تنها به خود اختصاص داده و احدی از مخلوقاتش اعم از انبیاء، ملائکه و غیر ایشان را نیز از آن مطلع نکرده است که اصطلاحاً به آنها، «امور مستأثر» میگویند[۳]. اما واژه «علم غیب» در استعمالات قرآنی برای علم به هر غیبی اطلاق نشده است؛ بلکه به یکی از دو معنای ذیل آمده؛ کاربری اول: به علم ذاتی و استقلالی به امور غیبی؛ یعنی: علمی که از کسی گرفته نشده (علم غیر مستفاد)[۴]، و کاربری دوم: به خصوص علوم مختص به خدای تبارک و تعالی که در تعبیر روایات، علم مستأثر نامیده شدند[۵]. در این اصطلاح، علم به غیب فقط به علوم اختصاصی خداوند متعال (علم مکنون و مستأثر) که ذاتی بوده و اکتسابی نیستند اطلاق میشود و به علم دیگران اگرچه به تعلیم الهی یا اعطای او باشد غیب گفته نمیشود[۶].
- اصطلاح مفسران و متکلمان: واژه «غیب» در آثار تفسیری و اعتقادی نیز به دو گونه استعمال شده است؛ یکی: همان استعمال لغوی (امور پنهان از حواس)[۷]. این معنا هم شامل غیب مطلق و غیب نسبی میشود و هم شامل غیب به معنای «امور مستأثر» و امور غیر آن. و دیگری: معنای خاص که تنها به اموری اشاره دارد که دانستن آنها فقط در اختیار خدای تبارک و تعالی است (امور مستأثر). اما واژه «علم غیب» در استعمالات مفسران و متکلمان به همان دو معنایی که در اصطلاح قرآنی گذشت استفاده شده است. بنابر این، علم غیب در کاربری اول خود گاهی به کیفیت خاصی از دانش اطلاق میشود که ذاتی و غیرتبعی بوده و از دیگران فراگیری نشده باشد (یعنی مستفاد نباشد)[۸] و در کاربری دوم خود گاهی به خصوص علوم خاص الهی اطلاق شده است. لذا در این اصطلاح (چه در کاربری اول و چه در کاربری دوم) نیز، علم به غیب، مختص ذات خداوند است و به علم غیر خدا - هرچند ویژه باشد - به صورت مطلق «علم غیب» گفته نمیشود[۹]؛ بلکه به طور شایع، از لفظ «اطلاع بر مغیبات»[۱۰] یا «اِخبار از غیب»[۱۱] استفاده کردهاند. البته این بدان معنا نیست که مفسران یا متکلمان علم غیب را در معنای لغوی استفاده نکردهاند[۱۲] و بیشک، در این کاربری لغوی، دقت علمی رعایت نشده و باعث ایجاد شبهه نیز گشته است[۱۳].
اقسام امور غیبی
- غیب مطلق: به حقیقت و واقعیت ناشناختهای «غيب مطلق» گفته میشود که اطلاع از آن جز از راه دریافت علم از خدای متعال برای هیچ کس، در هیچ زمان و شرایطی امکان پذیر نیست[۱۴]. این غیب مطلق نیز بر دو گونه است: نخست: غیبی است که تنها برای برخی از برگزیدگان خود آشکار میکند: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ﴾ [۱۵]. از جمله موارد این غیب: اموری که عقلاً تعلّق ادراکات حسی یا ادراکات عقلی به آنها ممکن نیست[۱۶]؛ مانند: ذات خدا یا برخی از نشانههای او؛ همچون: وحی، فرشتگان، بهشت و جهنم و رستاخیز که همه آنها از حواس ما غایباند[۱۷]. دوم: غیبی است که نزد خود نگاه داشته و مختص ذات اوست. به این غیب مطلق دوم، «غیب مستأثر» یا «علم مستأثر» میگویند: ﴿إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ﴾[۱۸].
- غیب نسبی: به حقیقت و واقعیت ناشناختهای گفته میشود که برای بعضی از انسانها غیب و برای بعضی دیگر آشکار به شمار میروند؛ یعنی: در مقایسه با شخص یا مکان یا زمان خاص غیب است، اما در برابر شخص یا مکان و زمان دیگر آشکار باشد یا به آشکار مبدل شود[۱۹]؛ مثلاً: اگر پیامبری از وجود غذایی در خانه شخص خبر میدهد برای خود پیامبر(ص) امر غیبی است؛ زیرا در خانه آن شخص حضور ندارد و از راهی دیگر نیز از اشیاء موجود در آن خانه اطلاع نیافته است. اما برای خود آن شخصی که در آن مکان زندگی میکند و از محتویات آن آگاه است، امری آشکار خواهد بود[۲۰]. اين نوع از غیب میتواند مربوط به گذشته باشد که برای مردمان آن زمان آشکار بوده اما برای زمان ما غیب است[۲۱] و میتواند مربوط به آینده باشد که برای حاضران در زمان خاص غیب بوده اما در زمان آینده که رخ میدهد آشکار میشود[۲۲].
یادآوری این نکته بجاست که غیب، زمانی غیب است که به غیر خدای متعال نسبت داده شود؛ وگرنه هیچ موجودی برای خدا غیب نیست و همه امور مشهود او هستند: ﴿عَالِمِ الْغَيْبِ لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلا فِي الأَرْضِ﴾[۲۳].[۲۴]
جمعبندی
غیب - به معنای عام خود - آن چیزی است که حس ظاهری یا باطنی انسانی توانایی درک آن را نداشته باشد و «اطلاع یافتن از غیب» با بهرهگیری از شیوههای عادی و اسباب طبیعی (مثل: خبردادن از خسوف و کسوف و امثال ذلک) یا شیوههای غیرعادی و اسباب پنهان از نظر عموم (مثل: خبردادن از امری پنهان از راه جادوگری و ارتباط با جن و امثال ذلک) هرچند به معنای لغوی و عرفی «علم به غیب» شمرده میشود؛ زیرا شناخت به امری غائب از حس عموم انسانهاست، اما این آگاهی، در اصطلاح قرآن و حدیث «علم به غیب» نامیده نمیشود. این دسته از شناختها و آگاهیها - چه به صورت مجاز یا غیر مجاز در قوانین ادیان - برای همگان امکانپذیر است و در سایۀ آموزش یا ریاضتهای خاص محقق میگردند و قطعاً دلیلی بر اتصال به خدای متعال یا عوالم غیبی آگاهِ از این امور نیست، بلکه تنها میتواند دلیل نبوغ و تخصص در یک امر و یا اموری باشد[۲۵].
پاسخهای متفرقه
۱. علامه طباطبایی؛ |
---|
علامه طباطبایی در کتاب «المیزان» در این باره گفته است:
|
۲. علامه امینی؛ |
---|
علامه عبدالحسین امینی در کتاب «الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب» در اینباره گفته است:
|
۳. آیتالله طیب؛ |
---|
آیتالله سید عبدالحسین طیب در کتاب «اطیب البیان فی تفسیر القرآن» در اینباره گفتهاست:
|
۴. آیتالله مطهری؛ |
---|
آیتالله مرتضی مطهری در کتاب «امدادهای غیبی در زندگی بشر» در این باره گفته است:
|
۵. آیتالله فاضل لنکرانی؛ |
---|
آیتالله فاضل لنکرانی و آیتالله اشراقی در کتاب «پاسداران وحی» در اینباره گفتهاند:
|
۶. آیتالله جعفری؛ |
---|
آیتالله محمد تقی جعفری در کتاب «قرآن نماد حیات معقول» در این باره گفته است:
|
۷. آیتالله خامنهای؛ |
---|
آیتالله سید علی حسینی خامنهای در «جلسه هشتم تفسیر سوره بقره» در این باره گفته است:
|
۸. آیتالله مکارم شیرازی؛ |
---|
آیتالله ناصر مکارم شیرازی در کتاب «پیام قرآن» در اینباره گفته است:
|
۹. آیتالله جعفر سبحانی؛ |
---|
آیتالله جعفر سبحانی در کتاب «منشور جاوید» در این باره گفته است:
|
۱٠. آیتالله جوادی آملی؛ |
---|
آیتالله عبدالله جوادی آملی در کتاب «تسنیم» در اینباره گفته است:
|
١١. آیتالله مصباح یزدی؛ |
---|
آیتالله محمد تقی مصباح یزدی، در کتاب «انسانشناسی» و مقاله «تفسیر قرآن کریم» در اینباره گفته است:
|
١٢. آیتالله تحریری؛ |
---|
آیتالله محمد باقر تحریری در کتاب «جلوههای لاهوتی» در این باره گفته است:
|
١٣. آیتالله مصطفوی؛ |
---|
آیتالله حسن مصطفوی در کتاب «احادیث صعب امام هفتم و بررسی و تحقیق و توضیح لازم از آنها» در اینباره گفتهاند:
ب: حضور در مقابل حواس ظاهری، و یا غیبت از حواس که در مرأی و مسمع و ملمس و مشم قرار نگرفته باشد، چون بودن حیوانی در محلی که دور از احساس قوای باصره و سامعه و لامسه و شامه است، خواه کنار بودن از لحاظ مکان باشد، یا از جهت زمان، یا از جهات دیگر، و مکان مورد توجه نیست. ج: از لحاظ آگاهی و علم؛ یعنی چیزی معلوم و مستحضر در ذهن بوده، و یا مجهول و ناشناخته باشد، اگرچه در رابطه موضوعی حاضر و مشهود باشد، مانند: اصحاب کهف پنج تا هستند، و این حکم به غیب است.[۵۳]
ه: علوم غیبی مخصوص به پروردگار متعال: مانند آنچه مربوط باشد به جزئیات آجال، عواقب امور أفراد، تقدیرات مخصوص، جریان بداء، خصوصیات عوالم ماورای طبیعت، و حقایق مخصوص در عالم لاهوت، و به طور کلی آنچه صلاح در علم به آن نیست، یا استعداد فهم آنها در أشخاص نباشد. و این قسم از علوم غیبی قابل درخواست نبوده، و علم و تحمل آنها نیز برای دیگران مشکل و بلکه ممکن نباشد. و اما سه قسم اول: قابل معرفت و تحقیق و شناسایی باشد. و در قسم چهارم نیز با تحصیل مقدمات مربوط و با اصلاح زمینه و مقتضی، میتوان آنها را به دست آورد.
۳. "فَوَ اللَّهِ مَا بَقِيَتْ شَعْرَة": آری این نسبت مانند نسبت دادن الوهیت و نامحدود بودن و نامتناهی شدن و واجب مطلق و ازلی و ابدی گشتن است: به عبد مطلق محدودی که از خود چیزی نداشته "لَا يَمْلِكُ لِنَفْسِهِ نَفْعاً وَ لَا ضَرّاً" [۵۷] و در مقابل مولای خود فانی و تسلیم کامل است.
|
١٤. حجج الاسلام و المسلمین سبحانی و هاشمی؛ |
---|
حجج الاسلام و المسلمین دکتر محمد تقی سبحانی و دکتر هاشمی در مقاله «قلمرو علوم پیامبر امام علی و صحابه در مهمترین منابع حدیثی اهل سنت» در اینباره گفتهاند:
|
۱٥. حجج الاسلام و المسلمین مطهری و کاردان؛ |
---|
حجج الاسلام و المسلمین احمد مطهری و غلام رضا کاردان در کتاب «علم پیامبر و امام در قرآن» در اینباره گفتهاند:
|
۱٦. حجت الاسلام و المسلمین رفیعی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین رفیعی، در مقاله «علم غیب ائمه» در اینباره گفته است:
غیب نیز در لغت به معنای چیز ناپیدا و پنهانی اسـت[۶۷]. که در برابر شهادت به کار میرود. هرگونه پنهان بودن و دور از دسترس چشم بودن، غیب است. غایت الشمس یعنی خورشید پنهان شد. نهان بودن از چشم به معنای پنهان بودن از دل و جان نیست. غیب هر حقیقتی است که از دید شخصی غائب است گرچه برای فرد دیگری قابل حضور و رؤیت باشد[۶۸]. دایره علم غیب گسترده است. همه امور فراتر از زمان و مکان را فرا میگیرد. این دانش وافر به تصریح آیات و روایات به تعلم و آموزش الهی است و هرگز در عرض علم غیب خدا نیست[۶۹]»[۷۰]. |
۱٧. حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه در کتاب «کلام نوین اسلامی» در این باره گفته است:
|
١٨. حجت الاسلام و المسلمین نادم؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد حسن نادم، در کتاب «علم غیب از نگاه عقل و وحی» در اینباره گفته است:
|
١٩. حجج الاسلام و المسلمین غرویان، میرباقری و غلامی؛ |
---|
حجج الاسلام و المسلمین محسن غرویان، سید محمد حسین میرباقری و محمد رضا غلامی در کتاب «بحثی مبسوط در آموزش عقاید» در اینباره گفتهاند:
|
۲٠. حجت الاسلام و المسلمین صداقت؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید علی اکبر صداقت در کتاب «مقامات معنوی» در اینباره آورده است:
|
٢١. حجت الاسلام و المسلمین مهری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید مرتضی مهری در مقاله «آگاهیهای غیبی» در اینباره گفته است:
|
۲٢. حجت الاسلام و المسلمین رضایی اصفهانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد علی رضایی اصفهانی در کتابهای «پرسشها و پاسخهای قرآنی جوانان» و «تفسیر قرآن مهر» در اینباره گفته است:
|
۲٣. حجت الاسلام و المسلمین کرد فیروزجایی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر اسدالله کرد فیروزجایی در مقاله «علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی» در اینباره گفتهاند:
|
۲٤. حجج الاسلام و المسلمین برنجکار و شاکر؛ |
---|
حجج الاسلام و المسلمین رضا برنجکار و محمد تقی شاکر در مقاله «مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران» در اینباره گفتهاند:
|
٢٥. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی در پایاننامه دکتری خود «قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه» در اینباره گفته است:
|
۲٦. حجت الاسلام و المسلمین سبحانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید محمد جعفر سبحانی در کتاب «منابع علم امامان شیعه» در اینباره گفته است:
|
۲٧. حجت الاسلام و المسلمین شاکر؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد تقی شاکر در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «منابع علم امام در قرآن و روایات» در اینباره گفته است:
|
٢٨. حجت الاسلام و المسلمین سجادی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید احمد سجادی در کتاب «پرچمداران هدایت» در اینباره گفتهاست:
|
٢٩. حجت الاسلام و المسلمین مدقق؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید عبدالحکیم مدقق در مقاله «علم غیب از منظر قرآن و سنت» در اینباره گفته است:
|
۳٠. حجت الاسلام و المسلمین جزائری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید محمود جزائری در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان» در پاسخ به این پرسش گفته است:
"غیب" در لغت:
نقد: اولا ملاک در غیب فقط حواس و علم انسان نیست بلکه حواس و علم هر مخلوقی میتواند ملاک باشد همانطور که در جریان خلقت آدم، مخاطب خدا در عبارت ﴿إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ﴾[۱۱۴] ملائکه بودند. یعنی حقیقتی که بر ملائکه مخفی بود، "غیب" نامیده شده است. ثانیا واسطهی اطلاع از غیب منحصر به انبیا نیست، همانطور که حضرت مریم بدون واسطهی انبیاء مطالب غیبی را دریافت نمود. ب) علامه مصطفوی: " غیب چیزی است که شهادت نباشد و شهادت یعنی حضور (حضور مکانى یا حضور نزد حواس ظاهری یا حضور در فکر و علم فرد یا حضور در مقام معرفت و بصیرت و یا مطلق حضور)". نتیجه: از نظر لغوی اینکه غیب به معنای "شیء پنهان" باشد مورد اتفاق اهل لغت است، اما اختلاف در این است که از چه چیز، از چه کس و از چه جهت پنهان باشد، که به نظر میرسد با وجود اشکالاتی که به تعریف برخی لغویها وارد است و با لحاظ مصادیق غیب و نیز با توجه به تبادر عرفی، هر چیزی، از هر جهتی از حواس ظاهری یا از علم هر کسی پنهان باشد به همان لحاظ، عرب نسبت به همان شخص آن را "غیب" مینامد. "غیب" در اصطلاح اندیشمندان امامیه: از آنجا که درک دقیق و عمیق مقصود از غیب و مشتقاتش در قرآن و احادیث اهل بیت(ع) به دلیل کاربرد زیاد و برخورداری از حساسیت دیرینه در جامعهی اسلامی، از موضوعاتی است که جهت فهم معارف ظریف توحیدی، امامتی و دفع شبهات مخالفین حائز اهمیت میباشد، این واژه را فراتر از لغت باید واکاوی نمود. در این قسمت با توجه به اینکه تعاریف اکثر اندیشمندان امامیه از غیب، ناظر به آیات و روایات بوده، ابتدا دیدگاههای ایشان را در این زمینه ذکر نموده، و آنگاه خود با پیجوئی مصادیق غیب در کتاب و سنت، جامعیت و مانعیت این تعریفها را به نظاره مینشینیم. در میان عالمان امامیه، جمع کثیری معتقد به جعل اصطلاح خاصی در مورد واژهی "غیب" در اسلام نبوده و بر این باورند که در منابع دینی این تعبیر به همان معنای لغویاش به کار رفته است، اما از آنجا که در معنای لغوی آن، دیدگاه مشترکی ندارند شاهد گوناگونی اقوال ایشان از جهات متعدد میباشیم:
۴. خفای از علم مخلوقات (بدون اعلام الهی)را از شرایط صدق غیب میدانند ، یا عامل مستقل.
"غیب" در قرآن و روایات: در آیات قرآن شاهد گوناگونی گستره و مصادیق غیب در استعمالهای مختلف آن میباشیم، مثلا هرگاه متعلَّق غیب ترس از خدا باشد مقصود از آن "حال خلوت و تفرد" است یعنی مکانی که در مرأی و مسمع دیگران یا عموم نباشد، و آنگاه که متعلَّقش ایمان باشد مراد از آن، "امور غیر محسوس به حواس ظاهری فعلی مردم است که ایمان به آن لازم بوده، و تنها بواسطه حجج الهی برای مردم معلوم می گردند" مانند بعث، حساب، جنت، نار، توحید اللَّه و حجّت غائب.[۱۱۵]
باشد مقصود از آن "حال خلوت و تفرد" است یعنی مکانی که در مرأی و مسمع دیگران یا عموم نباشد، و آنگاه که متعلَّقش ایمان باشد، مراد از آن، "امور غیر محسوس به حواس ظاهری فعلی مردم است که ایمان به آن لازم بوده، و تنها بواسطه حجج الهی برای مردم معلوم میگردند" مانند بعث، حساب، جنت، نار، توحيد اللَّه و حجّت غائب. و آنجا که متعلقش آگاهی و علم باشد، از جهت معنایی «غیب» را در مقابل یکی از این موارد ذیل استعمال نموده است: (۱) مطلق شهادت. (۲) حضور مکانی یا زمانی. (۳) علم. (۴) امور علنی. و از جهت گستره آگاهان از غیب، گاه بر اموری اطلاق گردیده که تنها خدا بدان عالم است. و دیگر بار بر مواردی که هرچند علم به آنها ذاتا مخصوص خداست اما برخی از برگزیدگان الهی نیز به تعلیم او از آنها آگاه اند. و بالاتر از این؛ گاه در مصادیقی به کار رفته که راسخون در علم و یا حتی عموم مردم به تعلیم برگزیدگان خدا بدانها آگاه میباشند؛ و از آن رو که نزد آن امور حضور نداشته یا قبلاً به آن جاهل بوده و با تعلیم آسمانی از آن مطلع گردیدهاند هنوز نام غیب را بر آن مینهد. غیب در اصطلاح قرآن و روایات دارای مراتب متعددی است اما وجه مشترک آنها چیزی است که بدون اعلان خداوند، از حواس یا علم مخلوقات پنهان میباشد. و یا مخلوقی از طریق اعلان الهی "با واسطه مَلَک و سایر وسایط غیبی یا بیواسطه" بدان علم پیدا کرده باشد نه بواسطه حواس ظاهری یا از طریق آموزش، تمرین یا تجربه؛ چنانچه مرتاضان یا عارفانی از این راهها برای آگاهی از اموری که بر دیگران مخفی است، استفاده میکنند»[۱۱۶]. |
٣١. حجت الاسلام و المسلمین جزیری احسائی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین علی جزیری احسائی در کتاب «دفع الریب عن علم الغیب» در اینباره گفته است:
|
}}
٣٢. حجت الاسلام و المسلمین منصوری رامسری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین خلیل منصوری رامسری، در یادداشتی با عنوان علم غیب علم شهودی نیکان در اینباره گفته است:
|
٣٣. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمد حسین نصیری در پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان«گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات» در اینباره گفته است:
|
٣٤. حجت الاسلام و المسلمین وکیلی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمد حسن وکیلی در مقاله «علم غیب امام» در این باره گفته است:
|
٣٥. حجت الاسلام و المسلمین نقوی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید نسیم عباس نقوی در پایاننامه دکتری خود با عنوان «علم پیامبر و ائمه به غیب» در اینباره گفته است:
ب) غیب چیزی است که از تو غیب باشد «کل ما غاب عنک» از دین استفاده میشود که از حواس ظاهری پوشیده باشد. غیب در اصطلاح به:
|
٣٦. حجت الاسلام و المسلمین ایزدپور؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمد رضا ایزدپور در مقاله «چشمهسار علوم اهل بیت» در اینباره گفته است:
|
٣٧. حجت الاسلام و المسلمین خوشباور؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین داوود خوشباور، در پایاننامه در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «علم غیب از دیدگاه فریقین» در اینباره گفته است:
|
٣٨. حجت الاسلام و المسلمین دیاری بیدگلی، آقای قاسمی و خانم نیری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمد تقی دیاری بیدگلی، آقای حسین قاسمی و خانم عصمت نیری در مقاله «بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی» در اینباره گفتهاند:
|
٣٩. حجت الاسلام و المسلمین بخاراییزاده؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید حبیب بخاراییزاده در پایاننامه«علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت» در اینباره گفته است:
|
٤٠. حجت الاسلام و المسلمین سلطانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر مصطفی سلطانی در کتاب «امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه» در این باره گفته است:
واژه غیب در لغت به معنای پنهان و ناپیدا است. از آن جهت که چیزی بر انسان معلوم و پیدا نیست، به آن غیب میگویند. به گفته شهید مطهری: مراد از غیب آن چیزی است که دستگاههای حسی و ادراکی ما توانایی درک ان را نداشته باشند؛ چرا که راز غیب بودن اشیاء عدم توان حواس و ادراک آدمی است. بر این اساس معنای غیب را باید با توجه به حدود و ادراکات و حواس بشری مقایسه کرد. راغب میگوید: "هرچیزی که نهان از دیدگان باشد، غیب و غایب است". از این رو در معنای سخن خدا که فرمود: ﴿وَ تَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ﴾ [۱۴۰] میگوید: "مراد غایبین از حواس و علم انسان است". [۱۴۱]. علامه طباطبایی نیز قید "غیبت از حس" را در تعریف ارائه میدهد، به بیان وی: "اشیای ناپیدا -یعنی اشیایی که با حواس درک نمیشوند- غیب به حساب میآیند."[۱۴۲].[۱۴۳]»[۱۴۴]. |
۴١. حجت الاسلام و المسلمین مهدیفر؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن مهدیفر در پایاننامه دکتری خود با عنوان «علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن» در اینباره گفته است:
|
۴٢. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین موسوی، در مقاله «گستره و چگونگی علم امام از منظر كتاب سنت و عقل» و کتاب: «گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی» در اینباره گفته است:
تعریف غیب: اندیشمندان اسلامی برای غیب تعریفهای گوناگونی ذکر نمودهاند. عمده آنها به قرار زیر است:
|
۴٣. حجت الاسلام و المسلمین مسعودی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید محمد علی مسعودی در مقاله «تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب» در اینباره گفته است:
|
۴۴. حجت الاسلام و المسلمین مشکی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمد مشکی در مقاله «بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید» در اینباره گفته است:
|
۴۵. حجت الاسلام و المسلمین امامخان؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین عسکری امامخان در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «منشأ و قلمرو علم امام» در اینباره گفته است:
راغب اصفهانی در "مفردات" خود میگوید: "الْغَيْبُ: مصدر غَابَتِ الشّمسُ و غيرها: إذا استترت عن العين، يقال: غَابَ عنّي كذا. قال تعالى: ﴿أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ﴾ [۱۷۲]، و استعمل في كلّ غَائِبٍ عن الحاسّة، و عمّا يَغِيبُ عن علم الإنسان بمعنى الْغَائِبِ، قال: ﴿وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاء وَالأَرْضِ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ﴾ [۱۷۳]، و يقال للشيء: غَيْبٌ و غَائِبٌ باعتباره بالناس لا باللّه تعالى، فإنه لا يغيب عنه شيء، كما لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ. و قوله: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ﴾ [۱۷۴]، أي: ما يغيب عنكم". "غیب مصدر است "وقتی گفته شود" خورشید غایب شد یعنی از چشم پنهان گشت، گفته میشود فلان چیز از من پنهان شد، خداوند "از قول سلیمان فرمود" "آیا از غائبین شده" و این کلمه در هرچیزی که از حواس انسان پنهان باشد استعمال میگردد..." وقتی گفته میشود فلان چیز غیبی دارد آن جنبه غیبش غایب از مردم است نه خدا، چون که از خداوند چیزی غایب نیست "او عالم الغیب و الشهاده است".[۱۷۵]
پس غیب به معنای پنهان و ناپیداست و درباره هر چیز نهفته که از حس و علم انسان پوشیده باشد به کار رفته است. به این معنی به اعتبار غایب بودن آن از مردم است، وگرنه خداوند متعال بر همه چیز و همه کس احاطه علمی دارد، چنانچه امیرالمؤمنین علی (ع) میفرمایند: "كُلُّ سِرٍّ عِنْدَكَ عَلَانِيَةٌ وَ كُلُّ غَيْبٍ عِنْدَكَ شَهَادَة"[۱۸۱] "هر سری نزد تو آشکار و هر پنهانی نزد تو ظاهر است."
|
۴۶. حجت الاسلام و المسلمین مسعودی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید محمد علی مسعودی در مقاله «تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب» در اینباره گفته است:
واژه غیب در زبان عربی از جمله واژگانی به شمار میآید که دارای معنایی روشن هستند. فراهیدی برای تبیین معنای آن از مشتقات همان واژه استفاده کرده است[۱۸۴]. ابن منظور در لسان العرب مینویسد: غیب هر چیزی است که از تو مخفی و پوشیده باشد[۱۸۵]. وی همچنین اضافه میکند که غیب به هر چیزِ پوشیده از چشم گفته میشود، هرچند در قلب آدمی حاضر باشد[۱۸۶]. راغب اصفهانی نیز در کتاب مفردات الفاظ قرآن نگاشته است: خورشید غایب شد وقتی که از معرض دید مخفی و مستتر گردید و در هر آنچه از حواس پوشیده باشد و آنچه از آگاهی انسان مخفی باشد، به کار بسته شده است[۱۸۷]. بنابراین غیب به معنای مخفی از حواس و دور از دیدگان بودن است. با توجه به معنای ارائه شده در واژه غیب میتوان از جهت لغوی، ترکیب دو واژه علم و غیب را به معنای دانستن اموری دانست که به طور عادی و طبیعی از محدودۀ علوم اکتسابی توسط حواس انسان خارج است. از اینرو میتوان علومی مانند علوم الهی برگزیدگان خداوند یا حتی علومی را که از طرق غیر عادی مانند ارتباط با اجنه یا ریاضتهای غیر شرعی به دست میآید، از مصادیق لغویِ علم غیب برشمرد»[۱۸۸]. |
۴۷. آقای دکتر معارف (هیئت علمی دانشکده الهیات دانشگاه تهران)؛ |
---|
آقای دکتر معارف و دیگر نویسندگان مقاله «نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن» در اینباره گفتهاند:
|
۴۸. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم)؛ |
---|
آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «علم و سلطه غیب اولیا» در اینباره گفته است:
|
۴۹. آقای عرفانی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
آقای محمد نظیر عرفانی در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین» در اینباره گفته است:
|
۵۰. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
آقای محمد صادق عظیمی در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی» در اینباره گفته است:
|
۵۱. آقای مطهری (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
آقای منصف علی مطهری در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «علم ائمه از نظر عقل و نقل» در اینباره گفته است:
|
۵۲. آقای دکتر علیپور (پژوهشگر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی) و خانم کلانتری؛ |
---|
آقای دکتر ابراهیم علیپور و خانم سکینه کلانتری در مقاله «علم امام از دیدگاه شیخ مفید و علامه طباطبایی» در اینباره گفتهاند:
|
۵۳. آقاى دكتر يوسفيان (هیئت علمی مؤسسه امام خمينى)؛ |
---|
آقای دکتر حسن یوسفیان، در مقاله «علم غیب امام» در اینباره گفته است:
|
۵۴. آقای رهبری (پژوهشگر دانشگاه علمی کاربردی تبریز)؛ |
---|
آقای حسن رهبری در مقاله «علم پیامبر و امام در تفسیر "من وحی القرآن"» در اینباره گفته است:
|
۵۵. آقای شیخزاده (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
آقای قاسم علی شیخزاده در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا» در پاسخ به این پرسش گفته است:
امّا شاید بتوان غیب را در اصطلاح چنین تعریف کرد:«هر چیزی که از حدود حواس ما پنهان و خارج باشد چه امر مادی باشد که قابل ادراک با حواس است مانند حوادث گذشته حال و آینده و چه از چیزهای باشد که ادراکش با حس ممکن نیست مانند ذات خدا و حقیقت بعث و نشور و...»
|
۵۶. آقای کرمزاده؛ |
---|
آقای علی کرمزاده، در پایاننامه «بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق کلینی و مفید» در اینباره گفته است:
علامه طباطبائی در مورد غیب میفرماید: غیب گاهی مطلق است و گاهی نسبی. غیب نسبی درباره اموری است که وجود عینی یافتهاند و عالم قدر را پدید آوردهاند و بدون در نظر گرفتن حدود و اندازه آنها که در سیر نزولی واجد آن شدهاند، غیب مطلقاند.[۲۲۷] چنان که از بیان علامه طباطبائی پیداست امور آن گاه که وجود علمی آنها در سیر نزولی وجود عینی و دارای اندازه میشوند، موجودات قابل شهودند و در دایره غیب نسبی قرار میگیرند و این، همان غیبی است که امکان آگاهی بر آن برای انسان هست، لکن انسان توانایی بر غیب مطلق ندارد. به شهادت قرآن، انسان در بدو تولد، بر چیزی آگاهی ندارد، لکن استعداد و توان آگاه شدن در وجود او به ودیعت نهاده شده است. انسان از راههای گوناگون حس و تجربه، عقل و استدلال، الهام و اشراق میتواند بر سه ضلع اساسی هستی خدا، خود و جهان پیرامونی آگاهی یابد. پرداختن تفصیلی به همه راههای اساسی شناخت، بیرون از وظیفه این پژوهش است، لکن بیان چگونگی آگاهی از راه الهام و اشراق برای تبیین آگاهی از غیب ضروری است»[۲۲۸]. |
۵۷. آقای نقوی (پژوهشگر جامعه المصطفی العالمیه)؛ |
---|
آقای نقوی در پایاننامه کارشناسی خود با عنوان «علم غیب ائمه معصومین(ع)» در پاسخ به این پرسش گفته است:
غیب در اصطلاح فلاسفه: مراد از غیب جهان معقول و مجردات نوریه است که غائب از عالم شهود میباشد و بالأخره عالم غیب هم اطلاق بر عالم ذهن و معقولات ذهنی و صور مدرکه عقلی میشود و هم اطلاق بر عالم عقول و نفوس مجرده میشود و هم اطلاق بر عالم برزخ میشود و هم بر عالم آخرت. [۲۳۲]
|
۵۸. آقایان فیاضبخش و محسنی؛ |
---|
آقایان محمد تقی فیاضبخش و دکتر فرید محسنی در کتاب «ولایت و امامت از منظر عقل و نقل» در اینباره گفتهاند:
و یا به معنی عدم حضور علمی امری مادی در قوه خیال برای دیگری است؛ مانند: ﴿وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ﴾[۲۳۹]. همچنین در مراتب عوالم مجرده، که هر مرتبه عالی احاطه بر مادون دارد، مراتب پایین نمیتوانند همه مافوق را درک کنند و در نتیجه، آن مراتب برای ایشان غیب محسوب میشود؛ مانند: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ...﴾[۲۴۰] |
۵۹. خانم دکتر رمضانی (پژوهشگر دانشگاه علوم و تحقیقات تهران)؛ |
---|
خانم دکتر معصومه رمضانی استارمی در مقاله «نقش ایمان به غیب در امیدبخشی به زندگی» در اینباره گفته است:
|
۶۰. خانم رابیل (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
خانم سیده رابیل در مقاله «جستاری در مسئله علم غیب» اینباره گفته است:
|
۶۱. خانم میرترابی حسینی (پژوهشگر دانشكده اصول دين)؛ |
---|
خانم زهرةالسادات میرترابی حسینی در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با موضوع «علم لدنی در قرآن و حدیث» در اینباره گفته است:
|
۶۲. خانم مرادی (پژوهشگر دانشگاه قم)؛ |
---|
خانم ژاله مرادی در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «تبیین فلسفی عرفانی از مسئله ایمان به غیب» در اینباره گفته است:
|
۶۳. پژوهشگران وبگاه پرسمان؛ |
---|
پژوهشگران «وبگاه پرسمان» وابسته به «نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها» در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
|
۶۴. پژوهشگران پایگاه جامع عاشورا؛ |
---|
پژوهشگران «پایگاه جامع عاشورا» در کتابهای «دانشنامه امام کاظم» و «دانشنامه امام هادی» در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
|
۶۵. پژوهشگران مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی؛ |
---|
پژوهشگران «مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی» در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
|
۶۶. پژوهشگران وبگاه اسلام کوئست. |
---|
پژوهشگران «وبگاه اسلام کوئست» در اینباره گفتهاند:
|
پرسشهای وابسته
- غیب در قرآن و حدیث به چه معنا به کار رفته است؟ (پرسش)
- حقیقت غیب چیست؟ (پرسش)
- جهان غیب چیست؟ (پرسش)
- قرآن در مورد جهان غیب چه آیاتی دارد؟ (پرسش)
- چه احادیثی در مورد جهان غیب وجود دارد؟ (پرسش)
- جهان شهادت چیست؟ (پرسش)
- قرآن در مورد جهان شهادت چه آیاتی دارد؟ (پرسش)
- چه احادیثی در مورد جهان شهادت وجود دارد؟ (پرسش)
- ایمان به غیب به چه معناست؟ (پرسش)
- علم غیب چیست؟ (پرسش)
- فرق بین کارهای خارقالعاده و علم غیب چیست؟ (پرسش)
- فرق بین پیشگویی و علم غیب چیست؟ (پرسش)
- آگاه از غیب کیست؟ (پرسش)
- بحث از علم غیب چه اهمیت یا ضرورتی دارد؟ (پرسش)
- آیا انسان نیازی به ارتباط با جهان غیب دارد؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان فلسفه و حکمت اسلامی در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان عرفان اسلامی در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان اصول دین اسلام در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان تفسیر در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع علم غیب معصوم
پانویس
- ↑ ر.ک: نصیری، محمد حسین، گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات، ص۲۵-۲۶.
- ↑ فراهیدی، خلیل بن احمد، «کتاب العین»، ج۴، ص ۴۵۴؛ ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغه، ج۳، ص۱۰۶؛ جوهری، ابونصر، الصحاح، ج۱، ص۲۹؛ ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۴۰۳؛ ثعالبی، ابومنصور، فقه اللغه، ص۲۴؛ ابن سیده، علی بن اسماعیل، المخصص، ج۳، ص۵۶؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، «المفردات»، ص ۶۱۶؛ ابنمنظور، محمد بن مکرم، «لسان العرب»، ج۱، ص ۶۵۴؛ طریحی، «مجمع البحرین»، ج۲، ۱۳۵ ـ ۱۳۴؛ زبیدی، سید مرتضی، تاج العروس، ج۲، ص۲۹۵.
- ↑ در روایتی امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «همانا برای خداوند متعال دو علم وجود دارد؛ علمی که آن را ویژه خود قرار داده و کسی را نسبت به آن مطلع نساخته است، نه پیامبری از پیامبران و نه فرشتهای از فرشتگان و این همان فرمایش خداوند متعال در قرآن کریم است که فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ﴾ و علمی که فرشتگان او از آن آگاهی دارند قطعا مورد آگاهی محمد(ص) و آل محمد(ع) است و آنچه ایشان از آن آگاهی دارند قطعا مرا نسبت به آن آگاه فرموده است، بزرگ از ما و کوچک از ما تا روز قیامت از آن مطلع هستند: «إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي غَيْبِهِ فَلَمْ يُطْلِعْ عَلَيْهِ نَبِيّاً مِنْ أَنْبِيَائِهِ وَ لَا مَلَكاً مِنْ مَلَائِكَتِهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى: إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ (سوره لقمان، آیه۳۴). وَ لَهُ عِلْمٌ قَدِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتُهُ فَمَا اطَّلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتُهُ فَقَدِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ وَ مَا اطَّلَعَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ فَقَدْ أَطْلَعَنِي عَلَيْهِ يَعْلَمُهُ الْكَبِيرُ مِنَّا وَ الصَّغِيرُ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ»»؛ صفار، محمد بن حسن، «بصائر الدرجات»، ص ١٣١.
- ↑ به عنوان مثال، امام علی(ع) در جواب کسی که پرسید: «آیا به تو علم غیب داده شده است؟» فرمود: «ای برادر کلبی! این علم غیب نیست، بلکه علمی است که از صاحب علم آموخته شده است»: «لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸.
- ↑ روایت «إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي غَيْبِهِ..»» در بالا اشاره شده.
- ↑ به عنوان مثال: سدیر - از یاران نزدیک امام صادق(ع) - نقل میکند من، ابوبصیر، یحیی بزّار و داود بن کثیر در مجلسی بودیم که حضرت با حالت غضبناک وارد شد و فرمود: «تعجب از اقوامی که گمان میکنند ما علم غیب میدانیم، در حالی که من قصد تنبیه کنیزم را داشتم و او فرار کرد و من نمیدانم در کدامیک از اتاقهاست...»: «یَا عَجَباً لِأَقْوَامٍ یَزْعُمُونَ أَنَّا نَعْلَمُ اَلْغَیْبَ مَا یَعْلَمُ اَلْغَیْبَ إِلاَّ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَقَدْ هَمَمْتُ بِضَرْبِ جَارِیَتِی فُلاَنَةَ فَهَرَبَتْ مِنِّی فَمَا عَلِمْتُ فِی أَیِّ بُیُوتِ اَلدَّارِ هِیَ ...»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۵۷. همچنین: ابن مغیره میگوید: من به اتفاق یحیی بن عبدالله بن حسین خدمت حضرت ابو الحسن(ع) بودیم، یحیی عرض کرد: فدایت شوم! مردم گمان میکنند شما علم به غیب دارید، امام فرمود: سبحان اللَّه! ای یحیی! دست خودت را بر من بگذار، به خدا سوگند! از این نسبت تمام موهای بدنم راست شد، نه به خدا سوگند، ما غیب نمیدانیم و هرآنچه نقل میکنیم از رسول خداست»: «عَنِ ابْنِ الْمُغِیرَةِ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی الْحَسَنِ(ع)أَنَا وَ یَحْیَی بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحُسَیْنِ فَقَالَ یَحْیَی جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّهُمْ یَزْعُمُونَ أَنَّکَ تَعْلَمُ الْغَیْبَ فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ ضَعْ یَدَکَ عَلَی رَأْسِی فَوَ اللَّهِ مَا بَقِیَتْ فِی جَسَدِی شَعْرَةٌ وَ لَا فِی رَأْسِی إِلَّا قَامَتْ قَالَ ثُمَّ قَالَ لَا وَ اللَّهِ مَا هِیَ إِلَّا رِوَایَةٌ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص»؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۹۳.
- ↑ به عنوان مثال: شیخ طوسی (م۴۶۰ق) گفته است: «ما غاب عن الحواس. طوسی، محمد بن حسن، التبيان، ص۶، ص۲۲۵. و راغب اصفهانی (م۵۰۲ق) گفته است: «استُعمل في كلّ غائب عن الحاسّة... ما لا يقع تحت الحواس و لا تقتضيه بداهة العقول وإنّما يعلم بخبر الأنبياء عليهم السلام». راغب اصفهانی، حسين بن محمد، المفردات فى غريب القرآن، ص۶۱۶. ابن عربی (م۵۴۲ق) نیز گفته است: «وحقيقته ما غاب عن الحواس». ابن عربی، محمد بن عبدالله، احكام القرآن، ج۱، ص۱۵.
- ↑ قاضى شوشترى (م۱۰۱۹ق) گفته است: «وفرق بين علم الغيب الذي لا يعلمه إلا الله تعالى وبين ما ادعيناه؛ فإن المراد بعلم الغيب هو العلم الذي لا يكون مستفاداً من سبب يفيده، وذلك إنما يصدق على الله تعالى؛ إذ كل ما علم من عداه تعالى فهو مستفاد من جوده؛ إما بواسطة، أو بغير واسطة؛ فلا يكون علم غيب» شوشترى، سید نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ص٢٠۴.
- ↑ شیخ مفید (م۴۱۳ق) در همین راستا گفته است: «فأما إطلاق القول عليهم بأنهم يعلمون الغيب فهو منكر بين الفساد؛ لأن الوصف بذلك إنما يستحقه من علم الأشياء بنفسه لا بعلم مستفاد، وهذا لا يكون إلا الله عز وجل» مفید، محمد بن محمد، أوائل المقالات، ص۶۷. همچنین قاضى شوشترى (م۱۰۱۹ق) گفته است: «فلا يصح لغير الله تعالى أن يقال أنه يعلم الغيب ... وبالجملة: لا يجوز أن يقال لأحد فلان يعلم الغيب؛ نعم الإخبار بالغيب بتعليم الله تعالى جايز» شوشترى، سید نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ص٢٠۴.
- ↑ به عنوان مثال: ابن میثم بحرانی (م۶۹۹ق) گفته است: «الفصل الثاني: في بيان اطلاعه عليه السلام على المغيبات، وتمكنه من خوارق العادات، وفيه بحثان: البحث الأول: في اطلاعه على الأمور الغيبية». بحرانی، ابن میثم، شرح مئة كلمة لأمير المؤمنين، ص٢٣٧. همچنین: سید هاشم بحرانی (م۱۱۰۷ق) گفته است: «والأئمة صلوات الله عليهم أجمعين؛ لأنّ الله سبحانه وتعالى لمّا أطلعهم على غيبه بما ينزل في ليلة القدر ..». بحرانی، سید هاشم، ینابیع المعاجز، ص۱۷۵.
- ↑ به عنوان مثال: شیخ مفید، سید مرتضی، طبرسی، محقق حلی و تعداد عدیدی از مفسران و متکلمان شیعه از همین تعبیر استفاده کردهاند. ر.ک: مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج٢، ص۱۹۴؛ علم الهدی، سید مرتضی، رسائل المرتضى، ج۱، ص۴۱۷؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۳۳۵-۳۴۶؛ حلی، جعفر بن حسن، المسلک فی اصول الدین، ص۱۸۷-۲۴۴.
- ↑ به عنوان مثال: سید هاشم بحرانی (م۱۱۰۷ق) گفته است: «والأئمة صلوات الله عليهم؛ لأنّ الله سبحانه وتعالى لمّا أفادهم علوماً زائدةً على علم الحلال والحرام، والعلوم والزائدة سائر العلوم، فلا ريب أن من سائر العلوم الزائدة، العلوم بالغيب». بحرانی، سید هاشم، ینابیع المعاجز، ص۱۶۷. همچنین شیخ محمد حسن مظفر (م۱۳۷۶ق) گفته است: «ويشهد لعلمه (أي: الإمام علي) بالغيب: إيصاؤه بدفنه خفية». مظفر، محمد حسن، دلائل الصدق، ج۶، ص۳۶۹-۳۷۰.
- ↑ ر.ک: جزیری احسائی، علی، دفع الریب عن علم الغیب، ص۴۵-۵۷؛ مسعودی، سید محمد علی، تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب، ص ۸؛ افتخاری، سید ابراهیم، بررسی مقایسهای شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص ۱۲۶الی ۱۲۹.
- ↑ ر.ک. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۲۶، ص ۱۷۳؛ جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج ۳، ص ۴۱۴، مطهری، احمد، کاردان، غلامرضا، علم پیامبر و امام در قرآن، ص ۱۰؛ فاضل لنکرانی، محمد و اشراقی، شهاب الدین، پاسداران وحی، ص ۱۶۷؛ مصطفوی، سیدحسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امام معصوم، فصلنامه قبسات، ص ۱۳ و ۱۵؛ الهی، عباس، تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود، ماهنامه معرفت، شماره ۲۱۶، ص ٢۶
- ↑ «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد» سورۀ جن، آیات ۲۷-۲۸.
- ↑ ر.ک: امینی، عبدالحسین، «الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب»، ج ۵، ص ۸۰؛ شاکر، محمد تقی، «منابع علم امام در قرآن و روایات»، ص ۱۱۹؛ سبحانی، جعفر، «مفاهیم القرآن»، ج ۳، ص ۴۰۲ ـ ۴۰۴؛ مهری، سید مرتضی، «آگاهیهای غیبی»، ماهنامه پاسدار اسلام، ش ۱۵۵.
- ↑ ر.ک: تحریری، محمد باقر، «جلوههای لاهوتی»، ج ۱، ص ۱۵۷.
- ↑ «بیگمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو میفرستد و از آنچه در زهدانهاست آگاه است و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمیداند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بیگمان خداوند دانایی آگاه است» سوره لقمان، آیه 34.
- ↑ ر.ک. غرویان، محسن، میرباقری، سیدمحمدحسین، غلامی، محمدرضا، بحثی مبسوط در آموزش عقاید، ج ۲، ص ۲۴؛ رضوانی، علی اصغر، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۲
- ↑ ر.ک: نصیری، محمد حسین، گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات، ص۲۶.
- ↑ «این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم» سوره آل عمران، آیه ۴۴.
- ↑ «و چون مرگ او را مقرّر داشتیم جز موریانه آنان را به مرگ وی رهنمون نشد که عصایش را میخورد و چون به رو درافتاد پریان دریافتند که اگر غیب میدانستند در آن رنج خوارکننده نمیماندند» سوره سبأ، آیه ۱۴.
- ↑ «او دانای نهان است. هم وزن ذرهاى، نه در آسمانها و نه در زمین از او پنهان نیست»؛ سوره سبأ، آیه ۳.
- ↑ راغب اصفهانی گفته است: يقال للشيء: غيب وغائب باعتباره بالناس لا باللّه تعالى؛ فإنّه لا يغيب عنه شيء كما لا يعزب عنه مثقال ذرّة في السماوات و الأرض. ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، «ترجمه تفسیر المیزان»، ج ۱، ص ۷۳؛ جعفری، محمد تقی، «قرآن نماد حیات معقول»، ص ۱۶۶ ـ ۱۷۱؛ مکارم شیرازی، ناصر، «پیام قرآن»، ج ۷، ص ۲۱۲؛ جوادی آملی، عبدالله، «تفسیر تسنیم»، ج ۲، ص ۱۵۷؛ جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر، «منشور جاوید»، ج ۱۰، ص ۱۴۴؛ مصباح یزدی، محمد تقی، «انسانشناسی»، ص ۳۹۹. ۴۰۰؛ خسروپناه، عبدالحسین، «کلام نوین اسلامی»، ج ۲، ص ۳۷۸؛ نادم، محمد حسن، «علم غیب از نگاه عقل و وحی»، ص ۷۵؛ موسوی، سید امین، «گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب سنت و عقل»، ص ۴۸.
- ↑ جعفری، محمد تقی، قرآن نماد حیات معقول، ص۱۶۶-۱۷۱؛ محمد حسن نادم؛ علم غیب از نگاه عقل و وحی، صفحه ۷۵؛ محمد تقی شاکر، شاکر، منابع علم امام در قرآن و روایات، ص۱۱۹
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج۱ ص ۷۳.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج ۱۱ ص ۴۱۸.
- ↑ الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ج۵ ص۸۰.
- ↑ اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۴۸.
- ↑ آنانکه به غیب ایمان دارند؛ سوره بقره، آیه ۳.
- ↑ کلیدهای غیب نزد خداست و جز او کسی از آنها آگاه نیست؛ سوره انعام، آیه ۵۹.
- ↑ خداوند هم به غیب آگاه است و هم به شهادت؛ سوره توبه، آیه ۴۹.
- ↑ امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص۵۵.
- ↑ «خورشید و غیر از خورشید پنهان شدند: اگر از نگاه و نظر پوشیده شود».
- ↑ «و از حال مرغان باز پرسید و گفت: من هدهد را نمیبینم (چیست مرا که هدهد را نمیبینم)؛ یا او از غایبان است»، سوره نمل، آیه۲۰.
- ↑ «و هیچ (چیز) پنهانی در آسمان و زمین نیست مگر که در کتابی روشنگر (آمده) است»؛ همان، آیه۷۵.
- ↑ پاسداران وحی، ص ۱۶۷.
- ↑ قرآن نماد حیات معقول، ص۱۶۶-۱۷۱.
- ↑ بیانات جلسه هشتم تفسیر سوره بقره.
- ↑ همان کسانی که غیب را باور میدارند؛ سوره بقره: ۳.
- ↑ همان کسانی که از پروردگارشان در نهان میترسند؛ سوره انبیاء: ۴۹.
- ↑ این سخن را بخاطر آن گفتم تا بداند من در غیاب به او (یوسف) خیانت نکردم؛ سوره یوسف: ۵۲.
- ↑ پیام قرآن ج۷، ص ۲۱۲.
- ↑ و به سوی داننده پنهان و آشکار بازگردانده خواهید شد؛ سوره توبه، آیه ۱۰۵ .
- ↑ منشور جاوید، ج۱۰، ص ۱۴۴.
- ↑ تسنیم، ج۲، ص۱۵۷.
- ↑ اینها از اخبار پنهان و غیبیاست که ما بتو وحی میکنیم و تو نزد آنان نبودی.
- ↑ انسانشناسی، ص۳۹۹ و ۴۰۰.
- ↑ تفسیر قرآن کریم (۱)، سوره بقره، آیات ۷ـ۱، ص۲۰
- ↑ الميزان، ج ۷، ص ۱۲۶.
- ↑ الميزان، ج ۷، ص ۱۲۶.
- ↑ جلوههای لاهوتی، ج ۱، ص ۱۵۷.
- ↑ ﴿سَيَقُولُونَ ثَلاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ﴾ سوره کهف، آیه: ۲۲.
- ↑ سوره جن، آیه: ۲۶ و ۲۷.
- ↑ سوره انعام، آیه: ۷۳.
- ↑ سوره انعام، آیه: ۵۹.
- ↑ ازلی و ابدی گشتن است.
- ↑ او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند * جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ و ۲۷.
- ↑ سرور شما تنها خداوند است و پیامبر (ص) او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند؛ سوره مائده، آیه: ۵۵.
- ↑ احادیث صعب امام هفتم و بررسی و تحقیق و توضیح لازم از آنها
- ↑ ابن منظـور، لسان العرب، ج۱، ص۶۵۴؛ فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، ج۲، ص۴۵۸.
- ↑ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۷ ،ص۲۹۰.
- ↑ جعفر سبحانی، الإلهیات على هدى الکتاب و السنة و العقل، ج۱ ،ص۱۸۸.
- ↑ قلمرو علوم پیامبر امام علی و صحابه در مهمترین منابع حدیثی اهل سنت؛ پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی؛ شماره۳. ص۳۹ - ۴۰.
- ↑ علم پیامبر و امام در قرآن، ص ۹.
- ↑ محمد بن مکرم ابن منظور، لسان العرب، ج ۹ ،ص ۳۷۱.
- ↑ حسن بن عبداالله عسکری، الفروق فی اللغۀ، ص ۶۲.
- ↑ مبارک بن محمد ابن اثیر جزری، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، ج ۳ ،ص ۳۹۹.
- ↑ شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸.
- ↑ علم غیب ائمه (ع)، دوفصلنامه مطالعات اهل بیتشناسی، ص ۱۱.
- ↑ ر.ک: لسان العرب، ج۱، ص ۶۵۴؛ تاج العروس، ج۲، ص۲۹۵.
- ↑ محمد تقی جعفری، ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه، ج۸، ص۵۳.
- ↑ محمد تقی جعفری، ترجمه و شرح نهجالبلاغه، ج۱۰، ص۲۴۳.
- ↑ کلام نوین اسلامی ج۲ ص۳۷۸.
- ↑ معجم مفردات الفاظ القرآن ص ٣٨٠-٣٨١
- ↑ لسان العرب، ج ١٠، ص ١٥١
- ↑ نمل، آیه ٢٠
- ↑ بقره، آیه٣
- ↑ معجم مفردات الفاظ القرآن، ص ٣٨١
- ↑ علم غیب از نگاه عقل و وحی، صفحه ۷۵
- ↑ بحثی مبسوط در آموزش عقاید، ج٢، ص٢٤
- ↑ وبگاه گلستان کشمیری
- ↑ مقاله آگاهیهای غیبی، ماهنامه پاسدار اسلام، شماره ۱۵۵.
- ↑ «پنهان شد، پنهان میشود، پنهان شدن، پنهان شدن».
- ↑ «جمع غیب غیوب است و غیاب مصدر غاب میباشد».
- ↑ جبران مسعود، ترجم عبدالستار کمری، فرهنگ رائد الطلاب.
- ↑ دکتر خلیل جر، مترجم سید حمید طبیبیان، ترجمه المعجم العربی الحدیث، ج٢.
- ↑ «به سوی پدرتان باز گردید و بگویید: ای پدر ما! در واقع پسرت دزدی کرد؛ و جز به آنچه میدانستیم گواهی ندادیم؛ و مراقب (امور) پنهان نبودیم»؛ سوره یوسف، آیه۸۱.
- ↑ «و هیچ پنهانی در آسمان و زمین نیست، مگر این که در کتاب روشن "علم الهی ثبت" است»؛ سوره نمل، آیه۷۵.
- ↑ جعفر سبحانی، آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۱۷- ۱۸.
- ↑ پرسشها و پاسخهای قرآنی جوانان.
- ↑ تفسیر قرآن مهر، ج۱، ص۱۶۳ و ۱۶۴.
- ↑ ر. ک: راغب اصفهانی، ۱۴۱۶: ۴۱۶
- ↑ بقره ،۳؛همان کسانی که "غیب" را باور و نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند.
- ↑ ابن منظور، بیتا: ۱۰/ ۱۵۱؛ ۱۴۰۸: ۲/ ۳۴۲
- ↑ ر. ک: علامه جعفری، ۱۳۶۴: ۸ / ۵۳
- ↑ علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی، فصلنامه آیین حکمت، شماره ۱۰.ص ۱۲۷
- ↑ طریحی، مجمع البحرین، ج۲ / ۱۳۵ ـ ۱۳۴؛ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص ۶۱۶؛ فراهیدی، کتاب العین، ج۴، ص ۴۵۴؛ ابنمنظور، لسان العرب، ج۱، ص ۶۵۴ و طبرسی، مجمعالبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص ۱۲۱.
- ↑ سبحانی، مفاهیم القرآن، ج۳، ص ۴۰۴ ـ ۴۰۲.
- ↑ محمد حسین مظفر، علم امام، ص ۲۸ ـ ۲۷؛ عبدالحسین امینی، الغدیر، ج۵، ص ۸۲ ـ ۸۱؛ فخرالدین محمد بن عمر رازی، مفاتیح الغیب ج۲، ص ۲۷۰؛ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص ۳۵۷.
- ↑ سبحانی، مفاهیم القرآن، ج۳، ص ۴۰۷.
- ↑ مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران، فصلنامه مطالعات تفسیری، شماره ۱۰، تابستان ۱۳۹۱، ص ۶۷-۶۶.
- ↑ سوره نمل، آیه ۲۰.
- ↑ «خواهند گفت: پنج تن بودند و ششمین آنها سگشان بود. تیر در تاریکی میاندازند... بگو: پروردگارم به شماره آنها آگاهتر است. جز اندکی کسی شماره آنها را نمیداند»سوره نمل، آیه ۲۲.
- ↑ قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه.
- ↑ العین، ج٢، ص١٣۶٣؛ لسان العرب، ج١، ص۶۵۴؛ مصباح المنیر، ص۴۵؛ آگاهی سوم، جعفر سبحانی، ص٢٠١ - ٢٠۶.
- ↑ «آگاه باشید پس برساند حاضر از شما به غایب از شما...»؛ کافی، ج١، ص٢٩٠.
- ↑ «مردم کوفه! چرا شما را پیکرهای بیروح و روحهای بدون جسد مینگرم؟! چرا شما را عبادتکنندگانی بدون صلاحیت و بازرگانانی بدون سود و تجارت و بیدارانی خفته و حاضرانی غایب از صحنه میبینم...»؛ نهج البلاغه، خطبه ٢٠٨؛ همچنین ر.ک: خطبه ١٢٠ و خطبه ١٧٣ و نامه٧۴.
- ↑ منابع علم امامان شیعه، ص ۷۷.
- ↑ شاکر، منابع علم امام در قرآن و روایات، ص۱۱۹.
- ↑ پرچمداران هدایت، ص۱۴۱.
- ↑ رک – راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ماده غیب و شهادت
- ↑ علم غیب از منظر قرآن و سنت
- ↑ بقره ۳۳؛آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمانها و زمین را میدانم
- ↑ کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان ص۲۷ الی ۲۹
- ↑ مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ آیه ٩ سوره رعد
- ↑ آیه ٢٢ سوره حشر
- ↑ دفع الریب عن علم الغیب، ص٤٦
- ↑ خلیل فراهیدی، العین، ج۴، ص ۴۵۴؛ و نیز ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص ۶۵۴؛ و همچنین جوهری، صحاح، ج۱، ص ۱۹۶؛ و نیز فیروزآبادی، القاموس المحیط، ج۲، ص۱۱۲
- ↑ سیدمحمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱، ص۷۳
- ↑ جعفر سبحانی، آگاهی سوم، ص۱۸
- ↑ علم غیب علم شهودی نیکان
- ↑ «غیب آن است که از تو پنهان شود، میگویی از او پنهان شد... و منظور از غیابة الجب یعنی انتها و قعر چاه، و منظور از غابت الشمس غیابة یعنی خورشید پایین آمد، و مقصود از مغایبة مخالف مخاطبه و رو در رویی است. مفهوم اغتابه اغتیابا یعنی در آن قرار گرفت. اسم آن غیبة است که منظور از آن سخن گفتن پشت سر انسانی که (عیب آن) پوشیده است، به صورتی که اگر آن سخن را بشنود ناراحت میگردد».
- ↑ «به خداوند متعال ایمان دارند زیرا او نمی بیند. و گفته شده است؛ به این علت که از امر آخرت و روز قیامت پنهان شده است، هر چند که در دلها حضور دارد».
- ↑ «و غیب: هر آن چیزی است که از تو پنهان شده است... ابو اسحاق زجاج درباره آیه (یؤمنون بالغیب: به غیب ایمان دارند) می گوید: یعنی به آنچه از آنها مخفی می باشد، پس پیامبر اکرم(ص) آنها را از بعث و بهشت و جهنم خبر داده است. و هر چه که پیامبر اکرم(ص) به آنها خبر داده است و آن مطلب از آنها پنهان باشد، غیب می باشد. ابن الأعرابی می گوید: به خداوند متعال ایمان دارند. گفت: و هم چنین غیب: آن چیزی است که از دیدگان پنهان باشد هر چند که در دلها حضور داشته باشد. و گفته شده است: صدایی از پس غیب شنیدم، یعنی از جایی که آن را نمی دیدم. و در روایات غیب تکرار شده است؛ و غیب هر چیزی است که از دیدگان مخفی باشد، خواه در دلها حضور داشته باشد یا خیر. و غیب از زمین: آن چیزی است که از تو پنهان است».
- ↑ «غیب؛ غین و یاء و باء. ریشه صحیحی است که بر مخفی شدن شیء از دیدگان دلالت می کند، سپس از این مفهوم فهمیده میشود که غیب آن چیزی است که تنها خداوند متعال بدان آگاهی دارد و بر ما پنهان می باشد. و گفته شده است غابت الشمس تغیب غیبة وغیوبا وغیبا وغاب الرجل عن بلده. و گفته میشود أغابت المرأة فهي مغیبة اگر مرد او پنهان گردد و حاضر نباشد. و منظور از وقعنا في غیبة وغیابة این است که در زمین هبوط و نزول رخ دهد که بخشی از آن پنهان گردد. خداوند متعال در داستان یوسف(ع) میفرماید: وألقوه في غیابة الجب، والغابة همان الأجمة میباشد که جمع آن غابات می باشد. غابة (جنگل) به این نام قرار گرفت چرا که در آن پنهان میشوند. و منظور از غیبة اتفاقی در میان مردم است که از این صنف است زیرا سخن از این اتفاق تنها در پنهان و به صورت غیبت به میان می آید».
- ↑ «و هم چنین غیب آن چیزی است که از دیدگان پنهان مانده است، هر چند که در دلها وجود داشته باشد. و گفته میشود: صدایی از پشت غیب شنیدم، یعنی از جایی که آن را نمیدیدم. در روایت غیب بسیار تکرار شده است، و غیب آن چیزی است که دیدگان پنهان شده است، خواه در دلها وجود داشته باشد یا خیر».
- ↑ گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات.
- ↑ علم غیب امام (تاریخچه و اقوال)، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام
- ↑ علم پیامبر و ائمه به غیب، ص۸.
- ↑ چشمهسار علوم اهل بیت.
- ↑ کسانی که ایمان به غیب دارند؛ سوره بقره، آیه: ۳.
- ↑ هر چیزی که از تو غایب و پنهان باشد آن غیابه است.
- ↑ دانای پنهان و آشکار بازگردانده میشوید؛ سوره جمعه، آیه: ۸.
- ↑ علم غیب از دیدگاه فریقین؛ ص 1 - 2
- ↑ بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی
- ↑ جن ،۲۶ و ۲۷؛ او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد
- ↑ علم غیب امامان از نگاه عقل کتاب و سنت، ص ۲۲ و ۲۴.
- ↑ سوره نمل، آیه: ۲۰.
- ↑ مفردات راغب، ص۳۶۶-۳۶۷
- ↑ المیزان، ج۷، ص۱۲۸
- ↑ مجموعه آثار شهید مطهری، ج۳، ص۱۳۹-۲۴۱.
- ↑ امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، ص۶۶-۶۷
- ↑ این تقسیم هم میتواند به لحاظ متعلق علم باشد به این معنا که اگر متعلق علم امور محسوس باشد آن علم شهودی است واگر متعلق علم امور غیبی باشد علم غیبی خواهد بود وهم به لحاظ منابع علم باشد یعنی علمی که از طریق غیبی مانند وحی و امثال آن بهدست آید علم غیبی ودر غیر این صورت علم شهودی خواهد بود واین علم شهودی غیراز شهودی است که در عرفان مطرح است
- ↑ لسان العربج، ماده غیب، ص۶۵۴.
- ↑ الصحاح، ج۱، ص۱۹۶.
- ↑ تاج العروس، ج۲، ص۲۹۵.
- ↑ «الغیب ما غاب عن الشخص اما باعتبار زمان وقوعه کالاشیاء الماضیة والاتیة او باعتبار مکان وقوعه کالاشیاء الغائبة عن حواسنا فی وقتنا واما به اعتبار خفائه فی نفسه کالقواعد التی لیست ضروریة».
- ↑ حاضران حتما به غایبان برسانند.
- ↑ نهج البلاغه، خ۱۰۵.
- ↑ الفتوحات المکیه، ج۱، ص۶۲۵.
- ↑ علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۲۱.
- ↑ احمد فیومی، مصباح المنیر، ج۲، ص۴۲۶.
- ↑ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن کریم، ص ۵۸۰.
- ↑ محمد ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۶۵.
- ↑ یحیی مراد، عالم الغیب بین الوحی و العقل، ص ۱۶.
- ↑ عبدالحسین امینی، الغدیر، ج۵، ص۸۰.
- ↑ گستره و چگونگی علم امام از منظر كتاب سنت و عقل؛ ص۴۸.
- ↑ فرهنگ معارف اسلامی، سید جعفر سجادی، ج۳، ص۴۱۲.
- ↑ احکام القرآن، ابن عربی، ج۱، ص۱۵.
- ↑ موسوعة کشّاف اصطلاحات الفنون، محمد علی تهانوی، ج۲، ص۱۲۵۶.
- ↑ روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، حسن ابوالفتوح رازی، ج۱، ص۱۰۳.
- ↑ المنتقی شرح الموطاء، سلیمان بن خلف باجی، ج۱، ص۳۳۴.
- ↑ مفردات الفاظ القرآن، ص۶۱۶.
- ↑ عالم الغیب بین الوحی و العقل، یحیی مراد، ص۱۶.
- ↑ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۶.
- ↑ مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص۶۱۶
- ↑ تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب ص ۳و۴
- ↑ غیب عبارت است از هر چیزی کـه از تو پنهان است و نیز هر آنچه از چشمها مخفی است، گرچه در قلبها وجود داشته باشد.
- ↑ بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید، فصلنامه فلسفی کلامی، پاییز ۱۳۸۹ (شماره ۴۵) ص ۳۰۶.
- ↑ سوره نمل، آیه: ۲۰.
- ↑ سوره نمل، آیه: ۷۵.
- ↑ سوره انعام، آیه: ۷۳.
- ↑ مفردات راغب: ص ۳۸۱.
- ↑ مقائیس اللغة، ج ۴، ص ۴۰۳.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۰، ص ۱۵۱.
- ↑ سوره یوسف، آیه: ۱۰.
- ↑ سوره بقره، آیه: ۳.
- ↑ مجمع البحرین، ج ۲، ص ۱۳۴.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه، ۱۰۹، ص ۲۴۰ (ترجمه جواد شریعت).
- ↑ خویی، حبیب الله، منهاج البراعة، ج ۸، ص ۲۱۳.
- ↑ عسکری امامخان، منشأ و قلمرو علم امام، فصل اول.
- ↑ کتاب العین، ج۴، ص۴۵۵.
- ↑ " الغَيْبُ: كُلُ مَا غَابَ عَنْك ".
- ↑ لسان العرب، ج۱، ص۶۵۴.
- ↑ "غابتِ الشّمسُ اذا استَتَرت عن العینِ و استُعمِلَ فی کلِّ غائبٍ عن الحاسَّةِ و عمّا یَغیبُ عن علمِ الانسانِ"؛ مفردات الفاظ قرآن، ج۱، ص۶۱۶
- ↑ تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب، ص۲ .
- ↑ فراهیدی، کتال العین، ج۴، ص ۴۵۴؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن: ۶۱۶؛ ابن منظور، لسان العرب: ج۱، ص ۶۵۴.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب: ج۱، ص ۶۵۴.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب: ج۱، ص ۶۵۴ - ۶۵۷.
- ↑ بسیار داننده نهانهایی؛ سوره مائده، آیه: ۱۰۹.
- ↑ نهان آسمانها و زمین را میدانم؛ سوره بقره، آیه: ۳۳.
- ↑ نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)؛ ص ۳۴
- ↑ علم و سلطه غیب اولیا: ص۱۷.
- ↑ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۴۷.
- ↑ محمد بن عمر فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج۲، ص۶۴۹.
- ↑ «آنچه دانش آن از مردم مخفی است، غیب گفته میشود»؛ محمد بن ابراهیم صدرالمتألهین شیرازی، تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۱۱۲.
- ↑ «غیب چیزی است که از قلمرو ادراک انسان پنهان باشد و خداوند چیزی از ادارکش پنهان نیست» حسین بن مسعود بغوی، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۸۸.
- ↑ «غیب آنچه است که از حواس و عقل ما ادراکش پوشیده است»؛ عبدالکریم خطیب، التفسیر القرآنی للقرآن، ج۴، ص۲۰۲.
- ↑ بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص ۱۲-۱۴.
- ↑ «هرچیزی پوشیده از تو را غیب گویند».
- ↑ «غیب در اصل به معنای چیزی است که از چشمها پنهان و از قلمرو دیدگان انسان بیرون است».
- ↑ «غیب مصدر است و جمله غابت الشمس وقتی به کار میرود که آفتاب از افق دید انسان پنهان شود، و لذا به هر چیزی که از حس انسان یا علم او پوشیده باشد، واژه غیب به کار میرود و این از قبیل استعمال مصدر (غیب) به معنای فاعل (غایب) است».
- ↑ محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۱۲.
- ↑ ترجمه و شرح نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه ۱۲۸.
- ↑ «آیا ندانستهاند که خدا راز و نجوای آنان را میداند و خدا دانای رازهای نهانی است»؛ سوره توبه، آیه۸۷.
- ↑ جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج۸، ص۲۸۸.
- ↑ پایاننامه علم ائمه از نظر عقل و نقل، ص۹۶.
- ↑ علم امام از دیدگاه شیخ مفید و علامه طباطبایی، فصلنامه نامه جامعه، شماره ۱۱۶ ص ۷۴.
- ↑ در واقع، کاربرد "غیب" در معنای مورد اشاره، از قبیل استعمال مصدر به معنای اسم فاعل است. ر.ک: راغب اصفهانی، حسین، مفرداتالقرآن، ص ۳۷۳؛ تفسیر ابوالفتوح رازی، ج ۱، ص ۶۰.
- ↑ " أَلَا فَلْيُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِب "؛ ابن صباغ مالکی، على، الفصولالمهمه، ص ۴۰؛ بحارالانوار، ج ۴2، ص ۱۵۶.
- ↑ "مَا لِي أَرَاكُمْ أَشْبَاحاً بِلَا أَرْوَاحٍ وَ أَرْوَاحاً بِلَا أَشْبَاح... وَ أَيْقَاظاً نُوَّماً وَ شُهُوداً غُيَّبا"؛ نهجالبلاغه، خطبه ۱۰۸، ص ۱۰۱. همچنین، ر.ک: خطبه ۱۷۳، ص ۱۷۹ ونامه ۷۴، ص ۳۵۷؛ ابن حنبل، احمد، المسند، ج ۱، ص ۱۸۰.
- ↑ " مَنْ لَا يَنْفَعُهُ حَاضِرُ لُبِّهِ فَعَازِبُهُ عَنْهُ أَعْجَزُ وَ غَائِبُهُ أَعْوَز "؛ نهجالبلاغه، خطبه ۱۲۰، ص ۱۱۸.
- ↑ شرح نهجالبلاغه، ج ۷، ص ۲۹۰.
- ↑ ابن منظور، محمد، لسان العرب، ج ۱۰، ص ۱۵۱، و ر.ک: طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج ۲، ص ۱۳۵.
- ↑ تفسير البيضاوى، ج ۱، ص ۲۸؛ جعفری، محمد تقی، ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه، ج ۸، ص ۵۳.
- ↑ " لَمْ أَكُنْ بِالَّذِي أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَه"؛ بحارالانوار، ج ۴، ص ۲۷ و ج ۱۰، ص ۱۱۸؛ نهجالبلاغه، خطبه ۱۱۴، ص ۱۱۲.
- ↑ ر.ک: سبحانی، جعفر، منشور جارید، ج ۸، ص ۲۸۶- ۲۸۵؛ حسینی تهرانی، محمد حسین، امامشناسی، ج ۱۲، ص ۲۱؛ غرویان، محسن و دیگران، بحثی مبسوط در آموزش عقاید، ج ۲، ص ۲۵- ۲۴.
- ↑ "كُلُّ سِرٍّ عِنْدَكَ عَلَانِيَةٌ وَ كُلُّ غَيْبٍ عِنْدَكَ شَهَادَة"؛نهجالبلاغه، خطبه ۱۰۹، ص ۱۰۳. نیز ر.ک: بحارالانوار، ج ۴، ص ۸۲.
- ↑ علم غیب امام، ص۳۳۸.
- ↑ علم پیامبر و امام در تفسیر "من وحی القرآن"
- ↑ رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا؛ ص ۹ - ۱۰.
- ↑ سوره نمل، آیه: ۲۰.
- ↑ سوره نمل، آیه: ۷۵.
- ↑ راغب اصفهانی، مفردات، ص ۳۶۶.
- ↑ علامه طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۷، ص ۱۲۶.
- ↑ بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق کلینی و مفید، ص ۲۲.
- ↑ اصفهانی ،راغب، مفردات الفاظ قرآن، ص ۶۱۶.
- ↑ جوهری فارابی، صحاح، بیروت، دار احیاء تراث غربی، چاپ اول، ج ۱، ص ۱۷۵.
- ↑ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات الفاظ القرآن، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سال چاپ و نشر، ۱۶۱۷ ه.ق، ج ۷، ص ۲۸۹.
- ↑ سجادی، دکتر سید جعفر ، فرهنگ اصطلاحات ملاصدرا، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تاریخ چاپ، ۱۳۷۹، ج ۳۲۳.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، بیروت، دارالاحیاء تراث العربی، ج ۱ ص۵۳.
- ↑ سوره توبه، آیه: ۷۸.
- ↑ سوره هود، آیه: ۴۹.
- ↑ علم غیب ائمه معصومین(ع)؛ ص۵.
- ↑ مقاییس اللغة (ط. مکتب الاعلام الإسلامی، ۱۴۰۴ ه.ق)، ج۴، ص۴۰۳.
- ↑ «و از حال مرغان باز پرسید و گفت: مرا چه میشود که هدهد را نمیبینم یا او از غایبان است؟» سوره نمل، آیه ۲۰.
- ↑ «و میگویند پنج تن بودند ششمین آنان سگشان بود- در حالی که تیری در تاریکی میافکنند-» سوره کهف، آیه ۲۲.
- ↑ «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند * جز فرستادهای را که بپسندد.».. سوره جن، آیه ۲۶-۲۷.
- ↑ «و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمیداند» سوره انعام، آیه ۵۹.
- ↑ «خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست... و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند» سوره بقره، آیه ۲۵۵.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۳ ص ۱۹.
- ↑ نقش ایمان به غیب در امیدبخشی به زندگی
- ↑ جستاری در مسئله علم غیب، منتشر شده در نشریه الکترونیکی قرآنپژوهی
- ↑ راغب اصفهانی، پیشین، ص ۳۸۰، و نیز، ر.ک؛ مصطفوی، پیشین، ج ۷، ص ۲۹۰ و ۲۹۱. جرجانی، پیشین، ص ۹۳. علامه حائری، پیشین، ج ۱۴، ص ۴۸. سید علی اکبر قرشی، پیشین، ج ۵، ص ۱۳۷ – ۱۳۳. جمعی از نویسندگان، المعجم الوسیط، پیشین، ج ۲ / ص ۶۶۷.
- ↑ نهج البلاغه (با ترجمۀ کاظم محمدی و محمّد دشتی)، خ ۱۰۹: "هر سرّی نزد تو آشکار، و هر پنهانی نزد تو حاضر است."
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۰، چاپ دوم، بیروت – لبنان، مؤسسۀ التاریخ العربی و دار الاحیاء التراث العربی، ۱۴۱۲ هـ - 1992 م، ص ۱۵۱: "الغَیبُ الشکَّ و جمعُهُ غیابٌ و غیوب...."
- ↑ علم لدنی در قرآن و حدیث؛ ص ۶۶.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۶۵۴.
- ↑ محمد على تهانوى، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، چاپ اول، بیروت: مکتبة لبنان ناشرون، ج۲، ص۱۲۵۶.
- ↑ راغب اصفهانی مفردات ألفاظ القرآن، ص۴۶۵.
- ↑ تبیین فلسفی عرفانی از مسئله ایمان به غیب؛ ص ۲۶.
- ↑ .ک: راغب اصفهانی، حسین، مفردات القرآن، ص ۳۷۳؛ تفسیر ابوالفتوح رازی، ج ۱، ص ۶۰.
- ↑ «کسانی که در این جا حاضرند، سخن مرا به دیگران برسانند که غایبند». علی ابن صباغ مالکی، الفصول المهمة، ص ۴۰؛ بحارالانوار، ج ۴۲، ص ۱۵۶.
- ↑ «چیست که شما را چون کالبدهایی می بینم بی جان، و جانهایی بیکالبد و [در کار ناتوان] ... بیدارانی خوابیده، حاضرانی نهان از دیده». نهج البلاغه، خطبه ۱۰۸، ص ۱۰۱، همچنین، ر.ک: خطبه ۱۷۳، ص ۱۷۹ و نامه ۷۴، ص ۳۵۷؛ ابن حنبل، احمد، المسند، ج ۱، ص ۱۸۰.
- ↑ «آن را که سودش ندهد خردی که دارد، چگونه از خردی که با او نیست (به عقیده ابن ابی الحدید، مقصود از عقل غایب، عقل و خرد دیگران است (ر.ک: شرح نهج البلاغه، ج ۷، ص ۲۹۰)) سود بردارد، که آن غایب، ناتوانتر است از آن چه پیدا است و آن پنهان، محتاجتر است از آن چه هویدا است».(نهج البلاغه، خطبه ۱۲۰، ص ۱۱۸).
- ↑ «الغیب ما غاب عن العیون و ان کان محصلاً فی القلوب». (ابن منظور، محمد، لسان العرب، ج ۱۰، ص ۱۵۱، و ر.ک: طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج ۲، ص ۱۳۵).
- ↑ وبگاه پرسمان
- ↑ سوره جن آیه ۲۶و۲۷.
- ↑ پایگاه جامع عاشورا.
- ↑ «(سلیمان) گفت: مرا چه شده چرا هدهد را نمیبینم، یا اینکه او از غایبان است»سوره نمل آیه ۲۰.
- ↑ «او (یوسف) را در نهانگاهِ چاه بیفکنید»سوره یوسف آیه ۱۰.
- ↑ پایگاه جامع عاشورا.
- ↑ نزد پدرتان بازگردید و بگویید: ای پدر! به راستی پسرت دزدی کرده است و ما جز به آنچه دیدیم و دانستیم گواهی ندادیم و علم غیب هم نداشتیم؛ سوره یوسف، آیه: ۸۱.
- ↑ و هیچ چیز پنهانی در آسمان و زمین نیست مگر که در کتابی روشنگر آمده است؛ سوره نمل، آیه: ۷۵.
- ↑ مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی.
- ↑ «یعنی هر آنچه از تو غایب و مخفی است، غیب نامیده میشود».
- ↑ وبگاه اسلام کوئست
- ↑ وبگاه اسلام کوئست.
- ↑ وبگاه اسلام کوئست