آیا آیه ۳۳ سوره توبه درباره مهدویت است؟ تفسیر آن چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخها و دیدگاههای متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسشهای وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند.
«در سوره توبه، آیه ۳۳، آمده است: ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾[۱] برای معنی فهم این آیه باید نخست به آیه پیش از آن باز گردیم آنجا که میگوید: ﴿يُرِيدُونَ أَن يُطْفِؤُواْ نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ﴾[۲] از این آیه بخوبی روشن میشود که ارادهپروردگار بر تکاملنوراسلام تعلّق گرفته، و تکامل واقعی آن هنگامی خواهد بود که بر سراسر پهنه جهان سایه افکند. سپس با وضوح بیشتر این حقیقت را در آیه مورد بحث بازگو کرده میفرماید: "خداوند کسی است که پیامبرش را با هدایت و آئین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان پیروز گرداند اگرچه مشرکان ناخشنود باشند". همین وعده با تفاوت مختصری در آیه ۲۸، سوره فتح، تکرار شده است: ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا﴾[۳] و بالاخره برای سومین بار این وعده بزرگ را در سوره صف، آیه ۹، با همان تعبیر سوره توبه ملاحظه میکنیم: ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾[۴]
از مجموع این آیات که در سه سوره از قرآن ذکر شده اهمّیّت این وعده الهی اجمالا به دست میآید. ولی مهم این است که مفهوم جمله ﴿لِيُظْهِرَهُ ﴾ در اینجا روشن گردد:
اولاً، ضمیر "ه" آیا به پیامبر (ص) باز میگردد یا به ﴿دِينِ الْحَقِّ﴾؟ در صورت اوّل مفهومش پیروزیپیامبر بر همه ادیان است، در صورت دوم پیروزی آئین اسلام. امّا با توجّه به این که ﴿دِينِ الْحَقِّ﴾ نزدیکتر است، طبق قواعد ادبی رجوع ضمیر به آن صحیحتر به نظر میرسد (اگرچه در نتیجه تفاوت چندانی نخواهد داشت). بعلاوه، پیروزی یک آئین بر آئینهای دیگر، تعبیر مناسبتری است تا پیروزی شخص بر آئینها.
ثانیاً، (و مهم همین قسمت است) منظور از ظهور در اینجا چیست؟ شک نیست که "ظهور" در اینجا به معنی بروز و آشکار شدن نمیباشد بلکه به معنی غلبه و پیروزی است؛ زیرا یکی از معانی مشهور این کلمه همین معنی است؛ در کتاب قاموس که از منابع معروف لغت عربی است چنین آمده: ظهر به و علیه غلبه. در کتاب مفردات راغب نیز آمده است ظهر علیه غلبه. در آیات متعدّدی از قرآن مجید که در سوره مؤمن و کهف و توبه آمده این کلمه به معنی "غلبه و پیروزی" استعمال شده است مانند: ﴿كَيْفَ وَإِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لاَ يَرْقُبُواْ فِيكُمْ إِلاًّ وَلاَ ذِمَّةً يُرْضُونَكُم بِأَفْوَاهِهِمْ وَتَأْبَى قُلُوبُهُمْ وَأَكْثَرُهُمْ فَاسِقُونَ﴾[۵]؛ ﴿يَا قَوْمِ لَكُمُ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ظَاهِرِينَ فِي الأَرْضِ فَمَن يَنصُرُنَا مِن بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جَاءَنَا قَالَ فِرْعَوْنُ مَا أُرِيكُمْ إِلاَّ مَا أَرَى وَمَا أَهْدِيكُمْ إِلاَّ سَبِيلَ الرَّشَادِ ﴾[۶]﴿إِنَّهُمْ إِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَن تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا ﴾[۷]
ولی سخن در این است که منظور از پیروزی این آئین بر سایر آئینها چه نوع پیروزی است؟ مفسّران سه تفسیر برای آن ذکر کردهاند.
پیروزی منطقی؛ یعنی با مقایسه اسلام با آئینهای دیگر که غالباً آمیخته با خرافات شده، پیروزی منطق مستدلّ آن بر سایر منطقها آشکار است. طرفداران این تفسیر معتقدند هرگاه توحید خالص اسلامی را با انواع توحیدهای آمیخته با شرک، و یا شرک خالص، مقایسه کنیم برتری مکتب اسلام بر سایر مکاتب روشن میشود، همچنین مباحث دیگر. این وعده الهی جامه عمل به خود پوشیده است؛ حتّی مقایسه شعار اذان که شعاری گویا و تکاندهنده است با شعار ناقوس و بی شعاری بسیاری از ادیان، روشنگر این پیروزی منطقی است.
منظور پیروزی عملی و غلبه خارجی بر سایر ادیان است، لکن در یک مقیاس منطقهای نه جهانی و عمومی. این نیز تحقّق یافته؛ چرا که اسلام در عصر پیامبر (ص) بر شبه جزیره عرب، و پس از آن بر بخش عظیم آبادی از جهانغلبه یافت و پیروان ادیان و مذاهب دیگر در این مناطق که از دیوار چین بلکه ماورای دیوار چین تا ساحل اقیانوس اطلس امتداد مییافت، غالباً در برابر اسلام سر تعظیم فرود آوردند. حتّی زمانی که سلطه حکومت اسلامیاز این نقاط بر چیده شد باز اسلام به عنوان یک مکتب و آئین پا برجا در این مناطق متوطّن گردید.
منظور پیروزی و غلبه خارجی و عملی در سطح جهان و تمامیروی زمین است، که شامل پیروزی فرهنگی، اقتصادی، و سیاسی میشود، و این تفسیر را جمعی از مفسّران اهل تسنّن علاوه بر مفسّران شیعه پذیرفتهاند.
مسلّماً این وعده تا کنون عملی نشده و تنها بر حکومت جهانیمهدی موعود منطبق میگردد که حکومتحق و عدالت همه جا را فرا گیرد و این آئین بر تمام آئینها در مقیاس جهانی غلبه یابد.
و قرائنی در دست داریم که اولویّت تفسیر سوم را بر تفاسیر دیگر به ثبوت میرساند؛ زیرا:
غلبه و پیروزی که از کلمه "ظهور" استفاده میشود ظاهر در غلبه حسّی و عینی و خارجی است، نه غلبه ذهنی و فکری، و لذا در هیچیک از مواردی که از قرآن بر شمردیم "ظهور" به معنی غلبه ذهنی نیامده بلکه اگر به آیات گذشته بازگردیم و دقّت کنیم میبینیم در تمام این موارد به معنی غلبه عینی و خارجی است.
ذکر کلمه ﴿كُلِّهِ ﴾ به عنوان تأکید روشن میکند که غلبه جنبه منطقهای و محدود ندارد بلکه شامل عموم ادیان و مذاهبجهان میشود و این جز از طریق فراگیری و شمول اسلام نسبت به جهان ممکن نیست.
روایاتی که در تفسیرآیه فوق به ما رسیده، تفسیر سوم را تقویت میکند مانند روایات زیر:
"عیّاشی" به اسناد خود از "عمران بن میثم" از "عبایه" چنین نقل میکند: " امیر مؤمنان علی (ع) هنگامی که آیه﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾ را تلاوت فرمود از یاران خود پرسید: آیا این پیروزی حاصل شده است؟ عرض کردند: آری! فرمود: نه، سوگند به کسی که جانم به دست او است این پیروزی آشکار نمیشود مگر زمانی که هیچ آبادی روی زمین باقی نماند مگر این که صبح و شام بانگ "لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه" از آن به گوش میرسد!"[۸]
در حدیث دیگری از امام باقر (ع) میخوانیم: "إن ذلك يكون عند خروج المهدي من آل محمّد فلا يبقى أحد إلا أقرّ للنبي(ص)"[۹]
مقداد بن اسود چنین میگوید: "سمعت رسول اللّه (ص) لا يبقى على الأرض بيت مدر و لا و بر، إلّا أدخله اللّه كلمة الإسلام"[۱۰]روایات دیگری نیز در تفسیرآیه فوق به همین مضمون وارد شده است»[۱۱].
حجت الاسلام و المسلمین محسن قرائتی، در کتاب «شرایط ظهور از دیدگاه قرآن کریم» در اینباره گفته است:
«این آیه به همین صورت، علاوه بر این سوره در دو سورۀ دیگر نیز آمده است: سورۀ فتح، آیۀ ۲۸ و سورۀ صف، آیۀ ۹. گرچه اسلام از نظر منطق و استدلال همیشه پیروز بوده است، اما این آیه، غلبۀ ظاهری و وعدۀ حاکمیتاسلام بر جهان را بیان میکند؛ چنان که در آیات دیگری نیز "ظَهَرَ" به معنای استیلا یافتن آمده است؛ مثل: ﴿إِنَّهُمْ إِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَن تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا ﴾[۱۲]. و دربارۀ کفار آمده است: ﴿كَيْفَ وَإِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لاَ يَرْقُبُواْ فِيكُمْ إِلاًّ وَلاَ ذِمَّةً يُرْضُونَكُم بِأَفْوَاهِهِمْ وَتَأْبَى قُلُوبُهُمْ وَأَكْثَرُهُمْ فَاسِقُونَ ﴾[۱۳]. از سویی، این آیه تاکنون تحقق نیافته است و از سوی دیگر، خداوند وعدۀ حاکمیت کلّی اسلام را داده و وعدهاش دروغ نیست؛ در نتیجه، همانگونه که در روایات بسیاری آمده است، این آیه به ظهور حضرت مهدی (ع) اشاره دارد. امام صادق (ع) در سخنی فرمود: "هنگامی که قائم ما قیام کرد، جایی در روی زمین باقی نمیماند، مگر این که در آن جا صدای "أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ " بلند میشود"[۱۴] و فرمود: "هرگاه قائم ظهور کند، عدل را در میان مردم برقرار میسازد و جور و ستم در زمان او بر طرف میشود و راهها امن میگردد. در زمان او، زمین برکات خود را بیرون میکند و قائم، هر حق را به اصحابش بر میگرداند. در ظهور او تمام مردم روی زمین، دین اسلام را خواهند پذیرفت و آیه شریفه: ﴿وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ ﴾[۱۵] مصداق پیدا خواهد کرد. قائم در میان مردم، مانند حضرت داوود (ع) و حضرت محمد (ص) حکم می کند. در آن زمان، گنجهای زمین ظاهر و زینتهایش آشکار میشود، همه مردمثروت مند خواهند شد و دیگر جایی برای مصرف صدقات پیدا نخواهد شد"[۱۶]»[۱۷].
هرچند که دانشبشرپیشرفت کند و ارتباطات آسانتر شود، واقعیتها چهره خود را از پشت تبلیغات مسموم نشان مىدهد و موانع مخالفانحق برطرف مىشود و حق همه جا را فرا مىگیرد و پیروز مىشود، هر چند که دشمنان مایل نباشند. آرى، حرکت دشمنانحق بر خلاف مسیر تاریخ و سنتهاى آفرینش بوده و در نهایت محکوم به شکست است.
برخى مفسران برآنند که مقصود از پیروزى اسلام در آیه فوق پیروزى منطقى و استدلالى است که اکنون در جهان هویدا شده است. و برخى دیگر از مفسران با استفاده از موارد استعمال ماده "اِظهار" در قرآن، برآنند که مقصود پیروزى عملى و عینى و ظاهرى است. اما بنظر مىرسد که آیه فوق شامل پیروزى همه جانبه اسلام بر ادیان دیگر مىشود. که در تمام جهان تحقق خواهد یافت و این واقعیتى است که با پیشرفتاسلام در جهان به تدریج در حال تحقق است.
در احادیث متعددى حکایت شده که وقتى محتواى آیه فوق تحقق مىیابد که امام عصر و مهدىآل محمد (ص) ظهور کند. در حدیثى از امام صادق (ع) حکایت شده که: "به خدا سوگند هنوز تأویل محتواى این آیه تحقق نیافته است و تنها زمانى تحقق مىپذیرد که قائم خروج کند، و هنگامى که او قیام کند، کسى کافر و منکر خدا در جهان باقى نخواهد ماند"[۱۹].[۲۰]
البته روشن است که پیروزى منطقى و عملى اسلام از صدر اسلام آغاز شده و بتدریج در حال پیشرفت و تحقق است. اما مقصود این احادیث آن است که تحقق کامل آیه فوق و پیروزى نهایى اسلام در زمان امام مهدی (ع) خواهد بود.
«﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾؛ او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیینها غالب گرداند، هرچند مشرکان کراهت داشته باشند[۲۲].
تطبیق آیه بر عصر ظهور: علامه مانند بسیاری از مفسرین این آیه را مربوط به زمان ظهور و در حقیقتپیشگویی از آن دوران میداند؛ زیرا تنها در آن زمان است که اسلام سیطره کامل بر زمین و غلبه بر ادیان مختلف، پیدا میکند[۲۴]. دلیل دیگر این مطلب روایات فراوانی است که به این موضوع پرداخته و زمان تحقق آیه را عصر ظهور امام زمان معرفی کرده است. بخشی از این احادیث در آثار علامه نیز نقل شده،[۲۵] که عبارت است از: ابی بصیر از امام صادق (ع) روایت کرده که آن حضرت در تفسیرآیه﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ...﴾ فرمود: به خدا سوگند هنوز تأویل این آیه نازل نشده، و نخواهد شد تا آنکه قائم (ع) خروج کند، وقتی او خروج کرد دیگر هیچ کافر به خدا و منکر امامی باقی نمیماند، مگر اینکه از خروج آن جناب ناراحت میشود؛ حتی اگر کافری در دل سنگی پنهان شود، آن سنگ میگوید:ای مومن! در دل من کافری پنهان است، مرا بشکن و او را به قتل برسان[۲۶].
سماعه از امام صادق (ع) نقل میکند که حضرت درباره این آیه فرمود: زمانی که قائم (ع) خروج میکند، هیچ مشرک و کافری نیست مگر اینکه از خروج او ناراحت میشود[۲۷].
امام باقر (ع) نیز در این باره فرموده است: تحقق این آیه در زمان خروج مهدی (ع) است؛ پس در آن زمان هیچ کس باقی نمیماند مگر اینکه به نبوتمحمد (ص) اقرار کند[۲۸]. همچنین در تفسیر قمی آمده است که این آیه درباره قائم آل محمد (ع) نازل شده است[۲۹].
علامه پس از این نقل میگوید: معنای این که درباره آن جناب نازل شده، این است که خروج آن جناب تأویل این آیه است، همچنانکه از روایتصدوق[۳۰] هم استفاده میشد[۳۱].
سیوطی نیز در الدر المنثور از جابرروایت کردهاند که در تفسیرآیه﴿لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ﴾ گفته است: معنای این آیه صورت به خود نمیگیرد مگر وقتی که هیچ یهودی و مسیحی و صاحب ملتی جز اسلام نماند و نیز صورت نمیگیرد مگر وقتی که گرگ و گوسفند، شیر و گاو و انسان و مار با هم زندگی کنند و از یکدیگر ایمن شوند و نیز واقع نمیشود مگر وقتی که هیچ موشی انبانی را سوراخ نکند و واقع نمیشود مگر وقتی که جزیه به کلی لغو شود و صلیبها شکسته و خوکها کشته شوند و این وقتی است که عیسی بن مریم (ع) از آسمان فرود آید[۳۲].
علامه در ذیل این روایت میگویند: منظور از لغو جزیه به قرینه صدر روایت این است که موضوعی برای جزیه باقی نمیماند. و اینکه این روایت دلالت داشت بر اینکه در آن روز کفر و شرکی در روی زمین باقی نمیماند معنایی است که روایات دیگر نیز بر آن دلالت دارند. و همچنین روایت دیگری هست که آنها نیز دلالت دارند بر این که مهدی (ع) بعد از ظهورش جزیه را از اهل کتاب بر میدارد[۳۳].
«آیه شریفه، با همین الفاظ در سوره "صف"، آمده و با تفاوت مختصری در "سوره فتح"، تکرار شده است و خبر از رویدادی مهم میدهد. این اهمیت موجب تکرار آن شده است و از جهانی شدن اسلام و فراگیری این آیین بر روی زمین خبر میدهد.
برخی از مفسرانپیروزی مورد بحث آیه را به معنای پیروزی منطقهای و محدود گرفتهاند- که در عصر پیامبر (ص) و یا زمانهای بعد از آن برای اسلام و مسلمین صورت پذیرفت- ولی با توجه به اینکه در آیه هیچگونه قید و شرطی نیست و از هر نظر مطلق است، دلیلی ندارد که معنای آن را محدود کنیم. مفهوم آن پیروزی همهجانبه اسلام بر همه ادیانجهان است؛ یعنی، سرانجام اسلام همه کره زمین را فراگرفته، بر همه جهان چیره خواهد گشت.
شکی نیست در حال حاضر، این موضوع تحقق نیافته؛ ولی این وعده حتمی خدا به تدریج در حال تحقق است. طبق روایاتتکامل این برنامه، هنگامی خواهد بود که حضرت مهدی (ع) ظهور کند و برنامه جهانیشدن اسلام را تحقق بخشد.
شیخ صدوق، از امام صادق (ع)، در تفسیر این آیهنقل میکند: "و الله ما نزل تأویلها بعد و لا ینزل تأویلها حتی یخرج القائم (ع) فإذا خرج القائم لم یبق کافر بالله العظیم و لا مشرک بالإمام إلا کره خروجه حتی لو کان کافر أو مشرک فی بطن صخرة لقالت یا مؤمن فی بطنی کافر فاکسرنی و اقتله"[۳۵]؛ "به خداسوگند! هنوز تأویل این آیه نازل نشده و نخواهد شد، تا آنکه قائم (ع) خروج کند. وقتی او ظهور کرد، دیگر هیچ کافر به خدا و منکر امامی نمیماند؛ مگر اینکه از خروج آن حضرت ناراحت میشود! حتی اگر کافری در دل سنگی پنهان شود، آن سنگ میگوید: ای مؤمن! در دل من کافری پنهان شده، مرا بشکن و او را بیرون بیاور و به قتل برسان".
در تفسیر قمی آمده است: این آیه درباره قائم آل محمد (ص) نازل شده و اینکه درباره آن حضرت نازل شده، بدین معنا است که خروج او تأویل این آیه است. از روایتصدوق هم این برداشت استفاده میشد.
در الدر المنثورنقل شده است: سعید بن منصور، ابن منذر و بیهقی در سنن خود از جابرروایت کردهاند که او در تفسیر آیه ﴿لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ﴾ گفته است: معنای این آیه، صورت وقوع به خود نمیگیرد؛ مگر وقتی که هیچ یهودی و مسیحی و صاحب ملتی نماند جز اسلام. و نیز صورت نمیگیرد، مگر وقتی که گرگ و گوسفند، شیر و گاو و انسان و مار باهم زندگی کنند و از یکدیگر ایمن شوند. همچنین واقع نمیشود، مگر وقتی که هیچ موشی انبانی را سوراخ نکند و واقع نمیشود، مگر وقتی که جزیه به کلی لغو شود و صلیبها شکسته و خوکها کشته شوند و این وقتی است که عیسی بن مریم از آسمان فرود آید.
علامه طباطبایی پس از نقل این مطلب، در توضیح آن مینویسد: "منظور از لغو جزیه- به قرینه صدر روایت- این است که موضوعی برای جزیه باقی نمیماند. و دلالت این روایت بر اینکه در آن روز کفر و شرکی در روی زمین باقی نمیماند؛ معنایی است که روایتهای دیگر نیز بر آن دلالت دارند"[۳۶].
پیش از این نیز اشاره شد که برخی از دانشمندان شیعه، شمار آیات مربوط به "مهدویت" را افزون بر ۱۲۰ ذکر کردهاند که میتوان به کتابهای مفصل در این زمینه مراجعه کرد[۳۷]»[۳۸].
↑ اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند؛ سوره توبه، آیه: ۳۳.
↑ برآنند که نور خداوند را با دهانهاشان خاموش گردانند و خداوند جز این نمیخواهد که نورش را کمال بخشد هر چند کافران نپسندند؛ سوره توبه، آیه: ۳۲.
↑ اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد و خداوند، گواه بس؛ سوره فتح، آیه: ۲۸.
↑ اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند؛ سوره صف: آیه: ۹.
↑ چگونه (به پیمان خود وفادار باشند)؟ حال آنکه اگر بر شما پیروز گردند نه پیوندی را درباره شما پاس میدارند و نه پیمانی را؛ با زبان خود خشنودتان میکنند و دلهای آنان (شما را) پس میزند و بیشتر آنان نافرمانند؛ سوره توبه: آیه: ۸.
↑ ای قوم من! امروز فرمانروایی از آن شماست در حالی که در این سرزمین چیرگی دارید پس اگر عذاب خداوند بر سرمان بیاید چه کسی ما را یاری خواهد داد؟ فرعون گفت: جز چیزی را که خود (صلاح) میبینم به شما نشان نمیدهم و شما را جز به راه رستگاری رهنمون نمیشوم!؛ سوره غافر: آیه: ۲۹.
↑ که آنان اگر بر شما دست یابند، سنگسارتان میکنند، یا به آیین خویش برمیگردانند و در آن صورت، هرگز، هیچگاه رستگار نخواهید شد؛ سوره کهف، آیه: ۲۰.
↑این پیروزی به هنگام قیام مهدی ازآل محمّد (ص) خواهد بود، آنچنان که هیچ کس در جهان باقی نمیماند مگر اینکه اقرار به محمد (ص) خواهد کرد؛ تفسیر برهان، ج ۲، ص ۱۲۱.
↑بر سراسر روی زمین خانهای از خشت و گل و خیمهای (در بیابان باقی نمیماند) مگر این که آئین اسلام در آن ورود خواهد کرد؛ تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه ۳۳، سوره توبه.
↑ که آنان اگر بر شما دست یابند، سنگسارتان میکنند، یا به آیین خویش برمیگردانند و در آن صورت، هرگز، هیچگاه رستگار نخواهید شد؛ سوره کهف، آیه: ۲۰.
↑ چگونه (به پیمان خود وفادار باشند)؟ حال آنکه اگر بر شما پیروز گردند نه پیوندی را درباره شما پاس میدارند و نه پیمانی را؛ با زبان خود خشنودتان میکنند و دلهای آنان (شما را) پس میزند و بیشتر آنان نافرمانند؛ سوره توبه: آیه: ۸.
↑ آیا جز دین خداوند را باز میجویند با آنکه آنان که در آسمانها و زمینند خواهناخواه گردن نهاده فرمان اویند و به سوی او بازگردانده میشوند؛ سوره آل عمران، آیه: ۸۳.
↑(توبه: ۳۳) مشابه این آیه در سوره صف نیز وجود دارد: ﴿يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ * هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾، آنان میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند ولی خدا نور خود را کامل میکند؛ هرچند کافران خوش نداشته باشند! او کسی است که رسول خدا را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر همه ادیان غالب سازد، هرچند مشترکان کراهت داشته باشند. (صف: ۸ و ۹).