بحث:وهابیت در کلام اسلامی
مقدمه
- نام فرقهای است که محمد بن عبدالوهاب بنیان نهاد. وهابیان در فقه، پیرو مذهب حنبلیاند و در عقاید و برخی فروع بر روش ابن تیمیه اینان خود را "سلفیه" میخوانند و مدعیاند که بر سیره سَلَف صالح- یعنی اصحاب پیامبر (ص)- مشی میکنند. وهابیان به ظاهر قرآن و سنت تمسک دارند و هر آنچه را در کتاب و سنت نیابند، بدعت میشمارند و از این رو، تنها خود را موحد میدانند و دیگر مسلمانان را در عبادت، مشرک میپندارند و اهل بدعت میانگارند[۱][۲].
تاریخچه
- بنیان آرا و عقاید وهابیت بر نظریههای ابو عباس احمد بن عبدالحلیم بن تیمیه حرانی دمشقی استوار است. او در قرن ۸ هجری میزیست و حنبلی مذهب بود و عقاید و آرایی را بر این مذهب افزود که پیش از آن در هیچ یک از مذاهب اسلامی وجود نداشتند[۳][۴].
- فقهای بزرگ زمان ابن تیمیه، اقوال وی را مردود و محکوم دانستند و بسیاری از علمای دینی در بلاد اسلامی با او مخالفت کردند؛ چونان که برخی او را کافر دانستند و برخی دیگر خواستار حبس او شدند[۵]. بدین روی، عقاید ابن تیمیه تا ق ۱۲ هجری رونق نیافت. در این قرن بود که محمد بن عبدالوهاب نجدی به احیای نظریههای او پرداخت. عبدالوهاب نیز در آغاز هواخواهی نیافت و به سال ۱۱۶۰ ق. به شهر دِرعیه از شهرهای مشهور نجد رفت. امیر آن دیار، محمد بن مسعود- جد آل سعود- بود و عقاید عبدالوهاب را برای تقویت حکومت خویش مناسب دید. محمد بن مسعود با محمد بن عبدالوهاب قرار گذاشت تا نیروی حکومتی خویش را برای تبلیغ و ترویج مذهب او به کار اندازد؛ به شرط آن که محمد بن عبدالوهاب نیز از گذر جایگاه دینی خویش، حکومت را تأیید و تقویت کند[۶]. از آن پس، این دو تن به شهرهای بسیاری لشکر کشیدند و هر کس را با عقاید خویش ناسازگار یافتند، کافر خواندند و کشتند. بدین سان، روز به روز قدرت آل سعود روی به فزونی گذاشت و در سایه آن، آیین وهابی نیز گسترش یافت. چون امپراتوری عثمانی به دست کشورهای استعمارگر تجزیه شد، عربستان به آل سعود واگذار گشت؛ زیرا آنان بسیار قدرت یافته بودند و باورهایشان با اهداف استعمارگران ناسازگار نبود. از آن پس تاکنون وهابیت مذهب رسمی کشور عربستان است و وهابیان میکوشند تا مذهب خویش را در دیگر کشورهای اسلامی ترویج دهند[۷][۸].
عقاید
- ویژگی بنیادی مذهب وهابی، نفی و انکار است. عقاید وهابی بر نفی عقاید و اعمال دیگر مسلمانان استوار است. آنان برخی اعتقادات و اعمال مسلمانان را با توحید عبادی ناسازگار میپندارند. وهابیان توسل به اولیای الهی و استمداد از آنان را بر نمیتابند و معتقدند که باید خدا را بیواسطه خواند و تنها باید از او استمداد کرد و اگر کسی جز این کند، کافر است[۹]. شیعیان در برابر وهابیان، بر آناند که اگر استمداد از غیر خدا شرک است، باید همه انسانها و از جمله وهابیان را مشرک دانست؛ زیرا همه انسانها محتاج یکدیگرند و خداوند، آنان را به یکدیگر نیازمند ساخته است. شرک آن گاه تحقق مییابد که استمداد از مخلوق، همراهِ خدا پنداشتن و مستقل پنداشتن او صورت گیرد. از قرآن و سنت برمیآید که واسطه کردن بندگان صالح خدا برای حوایج و آمرزش، نه تنها شرک نیست که امری پسندیده است؛ زیرا آدمی در این حال از خداوند مدد میطلبد و در حقیقت، از او یاری میخواهد[۱۰][۱۱].
- برخی از عقاید و اعمال که در نظر وهابیان شرک به شمار میآیند، عبارتاند از: توسل به اولیای الهی، طلب شفاعت از آنان، تعمیر و بنا و زیارت قبور مقدس و نیز تبرک و استشفاء از اولیای الهی. وهابیان سوگند به غیر خدا و عقیده به نیروی غیبی بندگان خاص خدا را نیز برنمیتابند[۱۲]. علمای اسلام، به اشکالهای وهابیان پاسخهای مفصلی دادهاند[۱۳]. سوگند به غیر خدا و شرک و استشفاء از اولیای الهی نیز با شرایطی ویژه در قرآن و سنت روا شمرده شدهاند[۱۴]. درباره نیروی غیبی انبیا و اولیا نیز آیاتی روشن در قرآن به چشم میآید[۱۵]. وهابیان، باورهای ویژه دیگری نیز دارند؛ از جمله، نخستین پیامبر را نوح (ع) میشمارند[۱۶]. آنان معتقدند که خدا را در آخرت میتوان دید[۱۷]. نیز بر آناند که پیامبران تنها در مقام تبلیغ معصوماند و در غیر این مقام ممکن است گناه کنند و خلاف آیین خویش گام بردارند[۱۸]. علمای شیعه و سنی در رد وهابیت، کتابهای فراوانی نوشتهاند[۱۹]. نخستین کتاب در این باره را برادرِ سنی مذهبِ محمد بن عبدالوهاب نوشته و نام آن را الصواعق الالهیة فی الرد علی الوهابیة نهاده است. از نخستین آثار شیعه در این باره کتاب منهج الارشاد لِمَن اراد السداد، نوشته شیخ جعفر کاشف الغطاء است[۲۰].
وهابیت در فرهنگ اصطلاحات علم کلام
- پایهگذار فرقه وهابیت، محمد بن عبدالوهاب بن سلیمان تمیمی متولد ۱۱۱۵ و متوفای ۱۲۰۶ ق است که تا به امروز ناملایمات مختلفی را در عالم اسلام بهجا گذاشته است.
- مجموعه تاریخچه این انشعاب فکری در عالم اسلام از گسترش تا پیدایش آن در چند مرحله تاریخی پیش رو بررسی خواهد شد[۲۱].
پیش از محمد بن عبدالوهاب
- وهابیت به معنای مخالفت با عقاید عامه مسلمانان که گاه به فعالیتهای تکفیری هم منجر میشد، در تاریخ اسلام ریشهای طولانی دارد؛ چنانکه خوارج را باید اولین گروه در این دسته برشمرد که به بهانه ارتکاب گناه کبیره، اتهام کفر و به همین دلیل حکم قتل مسلمانان را صادر میکردند. شهادت امیرمؤمنان علی(ع) یکی از آثار سیاه این تفکر انحرافی و تکفیری است.
- در مرحله بعد در دوران خلفای عباسی این تفکر خود را نشان میدهد. در این دوره شخصی به نام ابومحمد بربهاری در قرن چهارم هجری مسلمانان را از زیارت قبور منع کرده بود؛ ولی عقیده او از طرف خلیفه عباسی به شدت سرکوب گردید. همچنین عبدالله بن محمد عکبری حنبلی در همین قرن فتوا به حرمت سفر برای زیارت پیغمبر(ص) و حرمت درخواست شفاعت از او را صادر کرد.
- اما در دوران معاصر و به صورت رسمی، اولین پدیدآورنده این اصول انحرافی در قرن هشتم، احمد بن عبدالحلیم معروف به ابنتیمیه است که در سال ۶۶۱ ق در شهر حران، یکی از شهرهای شام یا عراق متولد شد. او از علمای حنبلی و از مؤسسان اولیه این فرقه به حساب میآید که به صورت آشکار عقاید سلفی و ظاهرگرایی را مطرح نمود؛ حتی او گفته بود در ۶۰ مسئله دینی برخلاف اجماع و فتوای علمای اسلام رأی داده است[۲۲]. علمای اهل سنت او را محاکمه و به زندان انداختند. وی به خاطر عدم ابراز ندامت از نظریاتش در حبس بود تا اینکه در سال ۷۲۸ ق در زندان در گذشت.
- پس از او شاگردش محمد بن ابابکر معروف به ابنقیم جوزی متوفای ۷۵۰ ق مسیر استادش را ادامه داد و آثار او را جمعآوری و منتشر کرد و خود نیز آثاری دراینباره نوشت[۲۳].
دوران محمد بن عبدالوهاب
- محمد بن عبدالوهاب در سال ۱۱۱۵ ق در شهر عُیینه از توابع نجد عربستان به دنیا آمد. او فقه حنبلی را در زادگاه خود آموخت و آنگاه برای ادامه تحصیل رهسپار مدینه منوره شد. وی در دوران تحصیل مطالبی به زبان میآورد که نشاندهنده انحراف فکری او بود؛ به گونهای که برخی از استادان او نسبت به آیندهاش اظهار نگرانی میکردند. پس از آن به بصره و سپس دمشق رفت که در این دو شهر به علت تندرویها و بیحرمتی به اعتقادات مردم او را از شهر بیرون کردند. در نتیجه وی مجبور شد دوباره نزد پدرش باز گردد[۲۴].
- او در راستای تبلیغ و ترویج مأموریت خویش به برخی شهرهای ایران مانند اصفهان همدان، کردستان و حتی گفته میشود چند روزی هم به قم مسافرت نمود و سپس دوباره به موطن خویش بازگشت. در سال ۱۱۲۹ ق به خاطر تکرار سخنان پیشین خود، میان او و مردم نجد و همچنین پدرش نزاع درگرفت و عملاً به خاطر مخالفت پدر که قاضی منطقه نجد بود، خود را ناچار میدید با احتیاط حرکت کند.
- مسعود بن سعید، امیر مکه به دلیل عقاید انحرافی وی، ورود او و پیروانش را به مکه ممنوع اعلام کرد؛ تا جایی که وقتی در سال ۱۱۴۶ ق درخواست مجدد برای انجام مناسک حج داد، با توجه به شکست پیروان او در مناظره با علمای مکه و مدینه حکم به کفر او دادند و از ورودشان به مکه جلوگیری شد[۲۵].
- در سال ۱۱۵۳ ق پدرش از دنیا رفت و زمینه برای فعالیت بیشتر او در ابراز عقاید افراطی و چالش با عقاید مردم فراهم شد؛ تا جایی که گفته شده مردم شهر "حریمله" پس از وفات پدرش، قصد کشتن او را کردند. به همین دلیل و به ناچار از آنجا فرار کرد و به زادگاهش عیینه رفت.
- در آنجا نزد عثمان بن معمّر حاکم آن شهر رفت و عثمان از او استقبال کرد. محمد بن عبدالوهاب نیز نسبت به او اظهار وفاداری کرد و او را به تصرف تمام نجد امیدوار نمود. دو طرف برای تحقق این امر با هم پیمان بستند؛ تا آنجا که به عنوان اولین اقدام عملی تفکر خویش، قبر زید بن خطاب برادر بزرگتر عمر را تخریب کرد که باعث اعتراض جدی مردم و علما گردید. ازاینرو سلیمان بن محمد، امیر احساء که نسبت به رفتار و عقاید انحرافی محمد بن عبدالوهاب به شدت حساس و نگران بود، عثمان را تهدید به حمله کرد و او هم ترسید و محمد بن عبدالوهاب را از عینیه اخراج و در حقیقت فراری داد.
- ابنعبدالوهاب پس از اخراج از این شهر، در نهایت در سال ۱۱۶۰ ق رهسپار شهر درعیه یکی دیگر از شهرهای نجد گردید و به دیدار محمد بن سعود (جد آلسعود) رفت. در آن زمان با توجه به درگیریهای داخلی در عربستان، ابنسعود نسبت به حکومت مرکزی ریاض دست به شورش زد[۲۶].
- از اینجا بود که همکاری جدیدی در راستای ترویج نظریات نوظهور محمد بن عبدالوهاب از یک سو و قداستبخشی به قدرت آلسعود از سوی دیگر آغاز گردید. وی همچنین جهت استحکام روابط، یکی از دخترانش را نیز به عقد محمد بن سعود درآورد. همچنین میان آنها پیمانی که به پیمان قرآن و شمشیر معروف شد، منعقد گردید که در این توافقنامه مقرر شد امور مذهبی و تبلیغی در اختیار محمد بن عبدالوهاب و امور سیاسی و نظامی به محمد بن سعود واگذار شود. از اینرو میتوان سال ۱۱۶۰ ق را آغاز پیدایش رسمی فرقه وهابیت دانست.
- محمد بن عبدالوهاب در دوران حیات خویش، مسلمانان را به جرم برخی از عقاید، مشرک قلمداد کرد و فتوا به تکفیر آنان داد که در نتیجه کشتن آنان را جایز و اموال آنان را جزو غنائم جنگی به حساب آورد.
- شایان ذکر است ابنعبدالوهاب مبتکر و بنیانگذار فرقه وهابیت نبود؛ مهمترین کاری که او انجام داد این بود که عقاید ابنتیمیه را با پشتوانههای حکومتی، به صورت یک فرقه جدید و رسمی درآورد که با تمام مذاهب چهارگانه اسلامی اعم از شیعه و سنی تفاوت و چالشهای فکری و اجتماعی جدی دارد. محمد بن عبدالوهاب سرانجام در سال ۱۲۰۶ ق پس از نزدیک به یک قرن عمر و حدود هفتاد و پنج سال تلاش افراطی و همراه با قتل و غارت در گسترش فرقه دستساز خویش از دنیا رفت[۲۷].
آثار محمد بن عبدالوهاب
- برخی از آثار مکتوب او که در راستای بیان عقاید خویش تدوین کرد، عبارت است از:
- التوحید که مربوط به عقاید است.
- کشف الشبهات که به دفاع از عقاید خویش در مقابل علمای اهل سنت مربوط میشود.
- مسائل الجاهلیه که به تطبیق عقاید زمان خود با عقاید عرب جاهلیت میپردازد[۲۸].
مخالفت با وهابیت
- اولین کسی که از علمای اهل سنت بر رد وهابیت کتاب نوشت، برادر محمد بن عبدالوهاب یعنی شیخ سلیمان بود که کتاب الصواعق المحرقه را نگاشت. از میان علمای شیعه نیز مرحوم کاشف الغطاء کتاب منهج الرشاد را اولینبار دراینباره تألیف نمود. همچنین کتابهای متعدد دیگری در رد دیدگاههای این فرقه نوشته شد[۲۹][۳۰].
تکفیر و قتل مخالفان
- از آنجا که طبق فتوای این تفکر، هر کس از عقاید آنها پیروی نکند، کافر حربی است و جان و مال او برای آنها مباح میباشد، پس از مرگ ابنعبدالوهاب نیز پیروان او به قتل و غارت شهرهای مختلفی پرداختند، که برخی از این اقدامات عبارتند از:
- در سال ۱۲۱۶ ق امیر سعودی با سپاهی مرکب از ۲۰ هزار نفر به شهر کربلا حمله کردند و نزدیک به پنج هزار نفر را از بین بردند. این یورش در روز عید غدیر رخ داد که مردم زیادی به خاطر مراسم جشن عید غدیر به نجف اشرف رفته بودند. آنها سپس به طرف حرم امام حسین(ع) رفته و به غارت خزائن آن پرداختند.
- البته آنها علاوه بر کربلا، چند مرتبه به شهر نجف نیز حملهور شدند که با مقاومت مردم به رهبری علما بهویژه مرحوم کاشفالغطا در مقابل آنها، نتوانستند کاری از پیش ببرند.
- در سال ۱۲۱۸ ق پس از تسلط بر شهر مکه، کتابخانههای بزرگ از جمله کتابخانه "المکتبة العربیه" که بیش از صدهزار کتاب خطی و کمنظیر مانند آثار خطی امیرمؤمنان(ع) و برخی دیگر از صحابه و قرآن مجید به خط عبدالله بن مسعود داشت را آتش زدند. علاوه بر این در این کتابخانه سلاحهای رسول اکرم(ص) و بتهای معروف عرب جاهلیت نیز نگهداری میشد که از بین رفتند.
- در سال ۱۲۲۰ ق به مدینه حمله کرده و پس از اشغال شهر، به حریم روضه نبوی تعرض کردند و تمام اشیای آن را غارت نمودند.
- در سال ۱۳۴۳ ق بار دیگر شهر مکه را مورد تاخت و تاز خود قرار دادند. در این حمله قبور حضرت ابوطالب، عبدالمطلب، حضرت خدیجه و زادگاه حضرت زهرا(ع) را تخریب کردند.
- روز هشتم شوال سال بعد، یعنی سال ۱۳۴۴ ق در حملهای بیامان تمام آثار خاندان رسالت را از بین بردند؛ قبور ائمه بقیع(ع)، صحابه رسول خدا(ص) و قبر عباس عموی پیامبر و فاطمه بنت اسد را تخریب کردند.
- وهابیون در آغاز پیدایش نهتنها به شهرهای شیعهنشین، بلکه از آنجا که جز خود هیچ کس را به مسلمانی قبول ندارند، به برخی مناطق سنینشین نیز حمله کرده و ساکنین آنجا را قتل و غارت نمودند؛ از جمله در سال ۱۳۷۱ ق به طائف حمله کردند و هرچه توانستند، کشتند و دو مرتبه هم در سالهای ۱۳۴۳ و ۱۳۴۶ ق به اردن حملهور شدند.
- همچنین در سال ۱۳۴۱ ق حجاج یمنی را در راه برگشت به کشورشان قتل عام نمودند که تنها دو نفر از مهلکه وهابیون جان سالم به در بردند.
- آنها تا به امروز نیز روش قتل عام دشمنان خود بهویژه شیعیان را از دستور کار خارج نکردهاند، که نمونهاش را در کشورهای عراق، پاکستان و حتی ایران شاهد هستیم[۳۱].
اصول اعتقادی وهابیت
- اصول اعتقادی وهابیت که در حقیقت بیانگر تفاوتهای اعتقادی آنها با اهل سنت هست را میتوان موارد زیر دانست:
اعتقاد به تجسیم و تشبیه
- یکی از مسائلی که ابنتیمیه به نشر آن همت گماشت و پس از او محمد بن عبدالوهاب آن را پی گرفت، اعتقاد به جسمانیت خداوند متعال و اثبات لوازم جسمانیت مانند قرار گرفتن بر روی کرسی، خندیدن، راه رفتن و مانند اینها بدون تأویل برای حقتعالی بود[۳۲]. ابنتیمیه در رساله عقیدة الحمویه مینویسد: خداوند میخندد و روز قیامت در حال خنده بر بندگان خود تجلی میکند. وی پس از نقل مطلب فوق مینویسد: هر کس فرود آمدن خدا را به آسمان دنیا انکار یا توجیه کند، بدعتگذار و گمراه است[۳۳].
- ابنبطوطه در سفرنامه خود مینویسد: ابنتیمیه در مسجد جامع دمشق که من حضور داشتم، بر بالای منبر گفت: خداوند به آسمان دنیا فرود میآید؛ همچنانکه من از پلههای این منبر فرود میآیم؛ سپس یک پله پایین آمد[۳۴].
- در یکی از فتاوای هیئت عالی افتای سعودی آمده است: عقیده اهل سنت این است که خداوند بالای عرش قرار گرفته و در درون جهان نیست؛ بلکه خارج از این عالم میباشد. دلیل بر علو خداوند و بالا بودن او از مخلوقات، همان نزول قرآن از طرف اوست و مسلم است که نزول همواره از بالا به پایین صورت میگیرد؛ همانگونه که در قرآن نیز آمده است: ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ﴾[۳۵][۳۶][۳۷].
حرمت تکریم اولیا
- در کتابهای فتوایی وهابیت، هرگونه تجلیل و احترام بدعت شمرده شده و حرام است؛ مواردی مانند مراسم میلاد رسول اکرم(ص)، مراسم سوگواری پیامبران و صالحان، درود بر رسول اکرم(ص) قبل و بعد از اذان، اهدای ثواب نماز و قرآن به ایشان، گرفتن مجالس بزرگداشت برای مردگان، اهدای ثواب نماز به اموات، آغاز نمودن جلسات با آیات قرآن، ذکر با تسبیح، جشن تولد نوزادان و سالگرد ازدواج[۳۸].
حرمت توسل به اولیای الهی
- از نظر وهابیت هرکس به رسولان و اولیا توسل جوید، مشرک میباشد؛ چراکه در خواست حاجت از غیر خداوند با آیات قرآن مانند آیه ﴿فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا﴾[۳۹] منافات دارد.
- ابنتیمیه میگوید: هرکس کنار قبر پیامبر(ص) یا یکی از افراد صالح بیاید و از آنان حاجت بخواهد، مشرک است. پس واجب است چنین شخصی را وادار به توبه کرد و اگر توبه نکرد، باید کشته شود. نیز گفته است: کسانی که میگویند چون فلان شخص از من به خدا نزدیکتر است، پس باید او را واسطه در دعاها قرار دهم، این سخنان شرک و گوینده آن مشرک است[۴۰].
- محمد بن عبدالوهاب میگوید: آنانکه به ملائکه، پیامبران و اولیای خدا توسل میکنند و آنان را شفیع خود قرار میدهند و به وسیله آنان به خداوند تقرب میجویند، خونشان حلال و اموال آنان مباح است[۴۱]؛ تا جایی که با جسارت تمام میگفت: این عصای من از محمد بهتر است؛ زیرا من با این عصایم میتوانم ماری را بکشم، ولی از یک مرده کاری ساخته نیست[۴۲][۴۳].
گروههای سلفی و وهابی
- دوران سلف دورانی بود که صحابه یا تابعین در قید حیات بودند که این دوران حدود ۳۰۰ سال برآورد شده است. پس از آن دوران خلف شروع شد که دیگر کسی از صحابه و تابعین در قید حیات نبودند. وهابیون معتقدند در دوران خلف انحرافاتی میان مسلمانان به وجود آمد. البته ریشه قدیمیتر این تفکر تند و افراطی را میتوان به خوارج برگرداند که علی(ع) نیز شهید مبارزه با همین تفکر است.
- سلفیها با همان رویکرد مشترک پیشگفته، که به مسلمانان سه قرن اول اسلام اقتدا مینمایند، امروزه به دستههایی انشعاب یافتهاند که از جمله مهمترین آنها سلفیهای تبلیغی، اخوانی، جهادی و تکفیری میباشد [۴۴]:
- سلفیهای تبلیغی معتقدند ابتدا موظف به تبلیغ و ارشاد مسلمانان هستند. از اینرو قبل از تبلیغ، حکم کفر دیگر مسلمین جایز نیست.
- سلفیهای اخوانی که در کشورهای مختلف اسلامی مانند ترکیه، سوریه و مصر فعال هستند، اعتقاد به توسعه دامنه اسلام به صورت نسبتاً مسالمتآمیز دارند. آنها در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی مردممدارانه نقشی فعال و پررنگ نسبت به دیگر گروهها دارند.
- سلفیهای جهادی ابتدا از افغانستان شروع شد؛ سپس به سودان رفت و بنیان گرفت و بعد از آن به دیگر نقاط جهان روانه شد. این گروه میگویند براساس ادبیات اولیه اسلام، بر ما واجب است هر زمانی گوشهای از یک کشور اسلامی اشغال شد، باید به مدد ملت آن شتافت و آن را آزاد نمود.
- سلفیهای تکفیری چالشسازترین گرایش موجود سلفیها میباشند که امروزه دیگر مسلمانان، و بهخصوص شیعیان را متهم به کفر میکنند و سپس به قتل میرسانند. این گرایش بیشتر ریشه در وهابیت موجود عربستان و تفکرات محمد بن عبدالوهاب دارد که تا به امروز خون مسلمانان زیادی را بر زمین ریخته است[۴۵].
پانویس
- ↑ کشف الارتیاب، ۷- ۱۲؛ فرق و مذاهب کلامی، ۱۸۱.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 466.
- ↑ بحوث فی الملل و النحل، ۴/ ۳۳۱.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 466.
- ↑ همان، ۶۳- ۳۵؛ وهابیت از دیدگاه مذاهب اهل سنت، ۵۷- ۴۳.
- ↑ وهابیان، ۷۸ و ۷۹.
- ↑ آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، ۱۴۴.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 466.
- ↑ ر.ک: مجموعة الوسائل و المسائل، ۳- ۱/ ۲۰، ۲۱ و ۴۲- ۴۶؛ کشف الارتیاب، ۱۴۳- ۱۱۹.
- ↑ ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا ﴾؛ سوره نساء، آیه ۶۴؛ اصل الشیعة و اصولها، ۱۰۰.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 467.
- ↑ ر.ک: وهابیها، فصل پنجم.
- ↑ برای نمونه: آئین وهابیت.
- ↑ ﴿اذْهَبُواْ بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ﴾؛ سوره یوسف، آیه ۹۳؛ ﴿لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ﴾؛ سوره حجر، آیه ۷۲؛ ﴿إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾؛ سوره آل عمران، آیه ۳۵؛ وسائل الشیعة، ۱۶/ ۱۹۰؛ ر.ک: بحوث فی الملل و النحل، ج ۴.
- ↑ به عنوان نمونه: ﴿وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ كُلُواْ وَاشْرَبُواْ مِن رِّزْقِ اللَّهِ وَلاَ تَعْثَوْا فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ﴾؛ سوره بقره، آیه ۶۰؛ ﴿وَرَسُولاً إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ﴾؛ سوره آل عمران، آیه ۴۹.
- ↑ فرهنگ فرق اسلامی، ۴۵۹.
- ↑ منهاج السنة النبویة، ۲- ۱/ ۲۱۵ و ۲۱۶.
- ↑ منهاج السنة النبویة، ۲- ۱/ ۲۲۸- ۲۲۶؛ ادیان الهی و فرق اسلامی، ۱۹۴.
- ↑ فرقه وهابی و پاسخ شبهات آنها، ۲۱- ۱۵.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 467.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۳۴.
- ↑ جماعة من العلماء التوفیق الربانی فی الرد علی ابنتیمیة الحرانی، ص۳۲.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۳۵.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۳۵.
- ↑ الگار، وهابیگری، ص۲۸.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۳۶.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۳۷.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۳۷.
- ↑ بنگرید به: سبحانی، بحوث فی الملل والنحل، ج۴، ص۲۶۱ - ۳۵۵.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۳۷.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۳۴.
- ↑ ابنتیمیه، مجموعة الرسائل الکبری، رساله یازدهم، ص۴۵۱.
- ↑ ابنتیمیه، مجموعة الرسائل الکبری، رساله یازدهم، ص۴۵۱.
- ↑ ابنبطوطه، رحلة ابنبطوطه، ص۱۱۳.
- ↑ «ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستادهایم» سوره زمر، آیه ۲.
- ↑ الدویش، فتاوی اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة و الافتاء، ج۳، ص۲۱۶-۲۱۸.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۳۹.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۰.
- ↑ «پس با خداوند هیچ کس را (به پرستش) مخوانید» سوره جن، آیه ۱۸.
- ↑ ابنتیمیه، زیارة القبور و الاستنجاد بالمقبور، ص۱۵۶.
- ↑ محمد بن عبدالوهاب، کشف الشبهات، ص۵۸.
- ↑ محمد بن عبدالوهاب، کشف الشبهات، ص۵۱۱.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۰.
- ↑ دراینباره بنگرید به کتابها و مقالاتی که درباره وضعیت تاریخی و سیاسی - اجتماعی سلفیت نگاشته شده است.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۱.