نشانه‌های نزدیک شدن قیامت

اشراط الساعة به معنای نشانه‌های برپایی قیامت.

مقدمه

دگرگونی‌های انسانی

۱. خروج سفیانی:[۳]: پیش از قیام حضرت مهدی (ع)، مردی از نسل ابوسفیان در منطقه شام خروج می‌کند و با تظاهر به دین داری، گروه فراوانی از مسلمانان را فریب می‌دهد و بخش گسترده‌ای از سرزمین‌های اسلامی (شام، حمص، فلسطین، اردن، قنسرین و منطقه عراق) را به تصرف خود در می‌آورد[۴]. در کوفه و نجف، به کشتار شیعیان می‌پردازد و برای کشتن و یافتن آنان جایزه تعیین می‌کند[۵]، مدت حکومت او، نه ماه است[۶]. وی، آن گاه که از ظهور آن حضرت آگاه می‌شود، سپاهی بزرگ برای جنگ با ایشان می‌فرستد[۷]. به امر خدا، همه لشکریان وی جز چند نفر در منطقه "بیداء" (بین مکه و مدینه) در زمین فرو می‌روند و هلاک می‌شوند[۸].
۲.خروج دجال: "خروج دجال" از نشانه‌های قیامت است که به خاطر توجه بیش از حد به این پدیده در اینجا به تفصیل به آن می‌پردازیم[۹]. "دجال" در زبان عربی به معنای "آب طلا" و "طلا اندود کردن" است و به همین علت، افراد بسیار دروغ گو که باطل را حق جلوه می‌دهند، "دجال" نامیده می‌شوند[۱۰]. از روایات استفاده می‌شود "دجال" ستم کاری است که در آخِرالزمان، مردم را گمراه می‌کند. البته در آموزه‌های هر سه دین یهودیت، مسیحیت و اسلام از آن سخن به میان آمده است. برخی می‌گویند: دجال تولد یافته و زنده است[۱۱]. در روایاتی چند از خروج "دجال" جزو "اَشْراطُ الساعَه" یاد شده است[۱۲]. برخلاف پافشاری برخی بر نشانه ظهور بودن آن، در منابع روایی شیعه، از آن به عنوان حادثه‌ای مهم یاد شده که مقارن ظهور حضرت مهدی (ع) رخ خواهد داد[۱۳].
۳. خروج دابَه الاَرض: "خُروج دابه الارض"، به معنای بیرون آمدن جنبنده زمین است. این پدیده، هم در روایات شیعه و اهل سنت، مورد اشاره قرار گرفته و از آن به عنوان "اَشراط الساعه" و یکی از "نشانه‌های نزدیک شدن قیامت" یاد شده است[۲۵]. درباره ماهیت "دابه" و چگونگی خروج او، سخن‌هایی گفته و گمانه‌هایی زده شده است. برخی نوشته‌اند: "دابه"، به معنای جنبنده و "ارض" به معنای زمین است. بر خلاف آنچه برخی می‌پندارند، دابه فقط به جنبندگان غیرانسان اطلاق نمی‌شود؛ بلکه مفهوم وسیعی دارد که انسان‌ها را نیز در بر می‌گیرد؛ چنان که در آیه ۶ سوره "هود" می‌خوانیم: ﴿وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا...؛ هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست مگر [اینکه] روزی‌اش بر عهده خداست. در باره تطبیق این کلمه، بنای قرآن بر اجمال و ابهام بوده و یگانه وصفی که برای آن ذکر کرده، این است که با مردم سخن می‌گوید و افراد بی‌ایمان را مشخص می‌کند؛ ولی در روایات اسلامی و سخنان مفسران، بحث‌های فراوانی در این زمینه دیده می‌شود.
۴. خروج قائم: در روایاتی چند، قیام جهانی حضرت مهدی (ع) از بزرگ‌ترین پدیده‌هایی دانسته شده که در آستانه رستاخیز شکل می‌گیرد. رسول گرامی اسلام (ص) فرمود: «"لَا تَقُومُ الساعَهُ حَتی یَقُومَ الْقَائِمُ الْحَق مِنا وَ ذَلِکَ حِینَ یَأْذَنَ اللهُ عَز وَ جَل لَهُ وَ مَنْ تَبِعَهُ نَجَا وَ مَنْ تَخَلفَ عَنْهُ هَلَکَ اللهَ اللهَ عِبَادَ اللهِ فَأْتُوهُ وَ لَوْ عَلَی الثلْجِ فَإِنهُ خَلِیفَهُ اللهِ عَز وَ جَل وَ خَلِیفَتِی"»[۲۹]؛ قیامت بر پا نمی‌شود، تا اینکه قیام کننده‌ای به حق از خاندان ما قیام کند و این، هنگامی است که خداوند، به او اجازه فرماید. هر کس از او پیروی کند، نجات می‌یابد و هر کس از او سرپیچد، هلاک خواهد شد.
۵. نزول عیسی (ع): فرود آمدن پیامبر بزرگ خدا، عیسی بن مریم هنگام قیام امام مهدی (ع)، از دیدگاه همه مسلمانان، یک واقعیت ثابت و از اموری است که تردید در آن راه ندارد[۳۰]. این حادثه بزرگ از شگفت انگیزترین حوادث تاریخ، مهم‌ترین رخدادها، بزرگ‌ترین نشانه‌ها و پرشکوه‌ترین دلیل‌ها بر حقانیت امام مهدی (ع) است. ابوبصیر گوید: [به امام صادق (ع)] عرض کردم: "ای پسر رسول خدا! قائم شما اهل بیت کیست؟" فرمود: «"یا اَبا بَصیرٍ هُوَ الخامِسُ مِنْ وُلْدِ ابنی مُوسی، ذلِکَ ابنُ سَیدَهِ الاِماءِ، یَغیبُ غَیْبَهً یَرْتابُ فیها المُبْطِلُونَ، ثُم یُظْهِرُهُ اللهُ عَزوَجَل فَیَفْتَحُ اللهُ عَلی یَدِهِ مَشارِقَ الاَرضِ وَمَغارِبَها، وَیَنزِلُ رُوحُ اللهِ عیسَی بنُ مَرْیَمَ فیُصَلی خَلْفَهُ وَتُشْرِقُ الاَرضُ بنورِ رَبها…"»[۳۱]؛ ای ابوبصیر! او پنجمین از فرزندان پسرم موسی است. او فرزند سرور کنیزان است و غیبتی می‌کند که باطل جویان در آن شک می‌کنند! خدای تعالی او را آشکار می‌کند و به دست او شرق و غرب عالم را می‌گشاید. روح الله عیسی بن مریم فرود می‌آید و پشت سر او نماز می‌گزارد. زمین به نور پروردگارش روشن می‌شود…" مسلمانان به پیروی از قرآن کریم، عیسی بن مریم را بنده وارسته و شایسته خدا و پیامبر بزرگ او می‌شمارند و همان گونه که قرآن بارها او را به پاکی، طهارت و قداست و احترام یاد می‌کند، از وی تجلیل می‌کنند. به سبب اهمیت این موضوع و شکوه و شخصیت والای آن حضرت است که او، به اراده خدا و برای تقویت حرکت جهانی و نجات بخش امام مهدی (ع) در عصر ظهور، از آسمان فرود می‌آید. روایات بسیاری در این‌باره از پیامبر (ص) و خاندان وحی و رسالت (ع) رسیده و در آن، به فرود آمدن عیسی (ع) و اقتدای او به امام مهدی (ع) و تصدیق و تأیید آن، اصلاح گر بزرگ عصرها و نسل‌ها، تصریح شده است[۳۲]. بنابراین یکی از حکمت‌های فرود آمدن آن حضرت در قیام امام مهدی (ع)، تقویت این حرکت جهانی و اعتراف و تصدیق به حقانیت آن وجود گرانمایه و امامت او است؛ به‌ویژه آنکه حضرت عیسی (ع) به امام مهدی (ع) اقتدا می‌کند و به امامت او نماز می‌گزارد و امامت او را تصدیق و تأیید می‌کند[۳۳].

دگرگونی‌های کیهانی

۱. دود در آسمان: یکی از نشانه‌های قیامت، پر شدن آسمان از دود است. برخی از مفسران منظور از "دخان مبین" را در آیه ﴿فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاء بِدُخَانٍ مُّبِينٍ[۳۴]؛ همان دود غلیظی دانسته‌اند که در پایان جهان و آستانه قیامت، صفحه آسمان را می‌پوشاند و سرآغاز عذاب دردناک الهی، برای ستمگران است[۳۵].
۲. طلوع خورشید از مغرب: اگر چه درباره چگونگی این پدیده سخن روشنی در روایات به چشم نمی‌خورد؛ اما برخی از بزرگان درباره چگونگی این اتفاق نوشته‌اند: "خورشید، هنگام ظهر در آسمان، راکد می‌شود و ساعتی چند تا هنگام عصر پیدا نباشد؛ آن گاه از مغرب آشکار شود"[۳۶].عده‌ای نیز این امر را بعید پنداشته آن را مستلزم در هم ریختن و از هم پاشیدن نظم جهان و تغییر در حرکت منظومه خورشیدی دانسته‌اند که با اصول حاکم بر نظام طبیعت، ناسازگار است!! ولی به نظر می‌رسد این امر، همانند بسیاری دیگر از امور، از آیات الهی خواهد بود. افزون بر آن، نظیر این اتفاقات پیش‌تر نیز در آسمان رخ داده است که از جمله آنها "ردالشمس" (بازگشتن خورشید) برای یوشع بن نون بوده است. در برخی دیگر از نوشته‌ها نیز آمده است: "مقصود از طلوع خورشید از مغرب، ظهور حضرت مهدی (ع) است. بدین معنا که او، همان خورشید است که در پایان عمر طولانی خویش، طلوع خواهد کرد"[۳۷]. از آنجایی که چنین مطلبی در کلام معصوم (ع) نیامده و علاوه بر آن، در روایات، سخن از طلوع خورشید از مغرب در ردیف قیام حضرت مهدی (ع) ذکر شده است؛ بنابراین، طلوع خورشید از مغرب، حادثه‌ای است که پس از ظهور حضرت مهدی (ع) و در آستانه قیامت روی خواهد داد.
۳. فرو رفتن زمین در ناحیه مشرق: در روایات اشاره روشنی به چگونگی این نشانه نشده و فقط به فرو رفتن زمین در مشرق، بسنده شده است.
۴. فرو رفتن زمین در جزیره العرب: هرچند از این پدیده نیز به روشنی صحبت نشده است؛ اما به نظر می‌رسد همان "خسف به بیداء" باشد. واژه "خَسْف" به معنای فرو رفتن و پنهان شدن است و "بَیداء" نام سرزمینی بین مکه و مدینه است[۳۸]. منظور از "خسف به بیداء" آن است که سفیانی با لشکری عظیم به قصد جنگ با حضرت مهدی (ع) عازم مکه می‌شود؛ اما آنان بین مکه و مدینه در محلی که به سرزمین "بیداء" معروف است به امر خداوند، در زمین فرو می‌روند[۳۹].
۵. آتشی از عدن: آخرین نشانه و نزدیک‌ترین نشانه به برپایی قیامت، به احتمال آتشی است که از عدن بیرون آمده، مردم را به محشر سوق می‌دهد ("تَسُوقُ الناسَ إِلَی الْمَحْشَرِ"). در برخی روایات، افزون بر موارد یادشده، ناهنجاری‌های اجتماعی و گناهان آشکار و عمومی نیز به عنوان "اشراط الساعه" نام برده شده که مشروح‌ترین و جامع‌ترین حدیث در این زمینه آن است که ابن عباس از پیغمبر گرامی اسلام (ص) در داستان حجة البلاغ نقل کرده است[۴۰]. در بخشی از آن آمده است: رسول خدا (ص) در کعبه را گرفت و سپس روی خود را به طرف ما کرد و فرمود: می‌خواهید شما را خبر دهم از نشانه‌های قیامت؟ و در آن روز سلمان رضی الله عنه از هر کس دیگر به آن حضرت نزدیک‌تر بود؛ لذا در پاسخ رسول خدا (ص) عرضه داشت: بله، یا رسول الله! حضرت فرمود: یکی از علامت‌های قیامت این است که نماز ضایع می‌شود (یعنی از میان مسلمین می‌رود) و از شهوات پیروی می‌شود و مردم به سوی هواها میل می‌کنند. مال مقامی عظیم پیدا می‌کند و مردم آن را تعظیم می‌کنند. دین به دنیا فروخته می‌شود. در آن زمان است که دل افراد با ایمان در درونشان، برای منکرات بسیاری که می‌بینند و نمی‌توانند آن را تغییر دهند، آب می‌شود آن چنان که نمک در آب حل می‌گردد… سلمان با شگفتی گفت: یا رسول الله: به راستی چنین روزی خواهد رسید؟ فرمود: آری، به آن خدایی که جانم به دست او است، ‌ای سلمان!… در این هنگام منکر، معروف، و معروف منکر می‌شود. خائن امین قلمداد می‌گردد و امین خیانت می‌کند. دروغگو تصدیق می‌شود و راستگو تکذیب می‌گردد. سلمان شگفت زده پرسید: یا رسول الله! به راستی چنین چیزی خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است‌ای سلمان!… در آن روز ربا همه جا را می‌گیرد و یک عمل آشکار می‌شود. معاملات با غیبت و رشوه انجام می‌شود و دین خوار و دنیا بلند مرتبه می‌شود. سلمان گفت: یا رسول الله آیا این نیز واقع خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است‌ای سلمان! در این هنگام طلاق زیاد می‌شود و هیچ حدی جاری نمی‌گردد، البته خدای تعالی از این بابت هرگز متضرر نمی‌شود…. سلمان عرضه داشت: یا رسول الله آیا چنین وضعی خواهد شد؟ فرمود: آری به خدایی سوگند که جانم به دست او است‌ای سلمان! این وقتی است که حرمت‌ها و قرق‌ها شکسته می‌شود و مردم از روی آگاهی و عمدی در پی ارتکاب گناه هستند. اشرار بر اخیار مسلط می‌شوند؛ دروغ آشکار و بی‌پرده و لجاجت‌ها ظاهر می‌گردد و فقرا فقر خود را علنی می‌کنند. مردم در لباس به یکدیگر فخرفروشی می‌کنند و باران در غیر فصل آن می‌باشد. مردم شطرنج و نرد و موسیقی را کاری پسندیده می‌شمارند و در مقابل امر به معروف و نهی از منکر را عملی نکوهیده می‌دانند تا آنجا که یک فرد با ایمان ذلیل‌ترین و منفورترین فرد امت می‌شود…[۴۱][۴۲].


منابع

پانویس

  1. از نگاه‌های دیگر، تقسیم بندی‌های دیگری نیز قابل ارائه است؛ مانند تقسیم از نظر زمان وقوع.
  2. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۳، ص۱۳۸-۱۵۰.
  3. به طور مفصل این نشانه در بحث نشانه‌های ظهور مطرح شد و در اینجا به طور مختصر به آن اشاره می‌شود.
  4. مقدسی شافعی، عقد الدرر، ص۸۶.
  5. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۶۵۱.
  6. طوسی، کتاب الغیبه، ص۴۴۹.
  7. ر. ک: متقی هندی، کنز العمال، ح۳۱۵۳۵.
  8. محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۲۷۹، ح۶۷.
  9. مبالغه آمیز نیست اگر گفته شود حجم روایات دجال در منابع اهل سنت چندین برابر روایات مهدویت است. نگارنده بر این اعتقاد است دست‌های پیدا و پنهان برخی مخالفان و دشمنان برای به حاشیه کشاندن بحث مهم و تأثیر گذار مهدویت سبب شده تا روایات فراوانی درباره دجال ساخته و در منابع روایی وارد شود.
  10. ر. ک: ابن منظور، لسان العرب، ج۴، ص۲۹۴.
  11. ر. ک: متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۴، ص۳۲۳ ۲۸۲.
  12. مسلم، صحیح، باب فی الآیات التی تکون قبل الساعه، ح۱؛ ترمذی، سنن، ج۴، ص۵۰۷؛ ابو داوود، سنن، ج۴، ص۱۱۵.
  13. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص۲۵۰.
  14. مفید، الارشاد، ج۲، ص۳۷۱.
  15. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۰۹؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۴، ص۱۹۸ ۲۰۰.
  16. متقی هندی، کنز العمال، ج۱۴، ص۲۰۰.
  17. ر. ک: طوسی، کتاب الغیبه، ص۱۱۳، ح۸۶.
  18. در پاره‌ای روایات محل خروج او سجستان ذکر شده است. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص۲۵۰.
  19. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۵۲۷، ح۱. (با فرض پذیرش روایت، بعید نیست بسیاری از آنچه ذکر شده است، معنایی کنایی داشته باشد.)
  20. طوسی، کتاب الغیبه، ص۴۶۳.
  21. سید محمد صدر، تاریخ غیبت کبرا، صص ۵۳۲-۵۳۶.
  22. رساله یوحنا، باب۲،: ۱۸ و ۲۲.
  23. ر. ک: صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۵۲۸،ح۲؛ ابن ابی شیبه، المصنف، ج۸، ص۶۶۱.
  24. تفسیر طبری، ج۳، ص۲۹۰، تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۵۷۹.
  25. ر. ک: صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۷۳؛ طوسی، کتاب الغیبه، ۲۶۶؛ ابن شهرآشوب، المناقب، ج۳، ص۱۰۲، و در کتب اهل سنت ر. ک: بیضاوی، انوارالتنزیل و اسرار التأویل، ذیل: ۸۲ سوره نمل؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۲۱۰.
  26. نمل، آیه ۸۲.
  27. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۵۵۱ ۵۵۳.
  28. «"…اِنی… وَالدابهُ التی تُکَلمُ الناسَ"»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۸، ح۳.
  29. صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۵۹. ر. ک: اربلی، کشف الغمه فی معرفه الائمه (ع)، ج۲، ص۴۵۹.
  30. مقدسی شافعی، عقد الدرر، ص۲۷۴.
  31. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، باب۳۳، ح۳۱.
  32. ر. ک: سید محمد کاظم قزوینی، امام مهدی (ع)از ولادت تا ظهور، صص ۶۷۸-۶۸۰؛ همچنین ر. ک: صدوق، الامالی، ص۲۷۱، ح۸؛ طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۴۷۰؛ صدوق، الخصال، ج۱، ص۳۲۰، ح۱؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۴۹، ح۱۰؛ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص۲۸۰، ح۲۷، ج۲، ص۳۴۵، ح۳۱.
  33. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۳، ص۱۳۸-۱۵۰.
  34. "پس در انتظار روزی باش که آسمان دودی نمایان برمی‌آورد."؛ دخان، آیه۱۰.
  35. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲۱، ص ۱۶۳.
  36. مفید، الارشاد، ج۲، ص۳۶۸.
  37. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، باب ۴۷، ح۱.
  38. ابن منظور، لسان العرب، ماده خسف و بیداء.
  39. در بحث نشانه‌های ظهور به طور مفصل درباره آن بحث شد.
  40. علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۰۳ ۳۰۷؛ و نیز نک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۲۶۱.
  41. محمد حسین طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۵، ص۶۴۹ ۵۵۲.
  42. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۳، ص۱۳۸-۱۵۰.