نظریه نصب الهی امام در قرن ششم هجری

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

بزرگانی چون شیخ طبرسی[۱]، عبدالجلیل قزوینی[۲]، سدیدالدین حمصی[۳]، ابن‌شهرآشوب مازندرانی[۴] و ابوالحسن حلبی[۵] در این قرن بیانگر معارف امامیه بوده‌اند. ایشان در کلمات خود، به موضوع امامت الهی نیز پرداخته و با ادله عقلی و نقلی در پی اثبات آن بوده‌اند[۶].

تعریف امام و امامت و الهی بودن این منصب

هرچند بیشتر متکلمان یاد شده در این قرن، اصطلاح امام و امامت را تعریف نکرده‌اند، از دیگر مطالبشان در بحث از امامت می‌توان دریافت که همانند پیشینیان خود، امامت را مرجعیت در دین و حاکمیت در دنیا می‌دانند. از نگاه مرحوم طبرسی، امام، رئیسِ مقتدر جامعه[۷] است. او جانشین رسول اکرم(ص) و امامت نیز بالاترین مقام دینی، پس از نبوت می‌باشد[۸].

مرحوم عبدالجلیل قزوینی، ائمه معصوم(ع) را پاسخ‌گوی شبهات دینی[۹]، همچنین [آنان را] خلفای نبی اعظم(ص) و صاحبان دین و دولت[۱۰] دانسته است.

سدید الدین حمصی در تعریف اصطلاح امامت، از ریاست و مرجعیت امام در امور دینی سخن گفته است[۱۱]. البته طبق نظر وی، امور دینی، مسائل مربوط به حاکمیت را نیز در بر می‌گیرد[۱۲]، و بدین ترتیب، او نیز امامت را به معنای ریاست در دین و حکومت تلقی کرده است.

بیان ابن شهر آشوب در اثبات امامت اهل بیت(ع)، بیانگر وجود همین باور در اوست. وی امامت را جانشینی پیامبر اسلام(ص) و فرع رسالت می‌خواند[۱۳]. استدلال‌های او به خوبی نشان می‌دهد که از نظر وی، امامت همان ولایت و عهده‌داری امور مردم است[۱۴]. ایشان معتقد است: واجب است در همه امور، از امامان معصوم(ع) اطاعت شود[۱۵]. به عبارت دیگر، در نگاه او، ریاست امام معصوم، شامل امور دینی و دنیایی می‌گردد. ابوالحسن حلبی، امام را عهده‌دار مدیریت و امور سیاسی مردم، و مرجع دینی آنها دانسته است[۱۶].

گفتنی است بزرگان یادشده به الهی بودن منصب امامت نیز تصریح کرده‌اند و از آنجاکه قلمرو امامت را امور دینی و حکومتی دانسته‌اند، می‌توان گفت به الهی بودن امامت سیاسی و دینی ائمه معصوم(ع) باور داشته‌اند.

مرحوم طبرسی معتقد است: مقام امامت به‌گونه‌ای می‌باشد که فقط پروردگار می‌تواند امام را شناخته، او را به مردم معرفی کند[۱۷]. وی در ادامه از امامت الهی امیر مؤمنان(ع) سخن گفته، آن حضرت را شخصیتی می‌داند که باری‌تعالی به امامت ایشان تصریح کرده است[۱۸]. طبرسی، آیات و روایاتی را نیز در این موضوع ذکر کرده است[۱۹]. عبدالجلیل قزوینی معتقد است: یکی از شرایط امام این است که از سوی خداوند به امامتش تصریح شده باشد. وی بارها این مطلب را بیان می‌کند[۲۰].

سدید الدین حمصی نیز تعیین و معرفی امام را امری مربوط به باری‌تعالی دانسته[۲۱]، اختیاری بودن آن را رد کرده است[۲۲]. ابن‌شهرآشوب مازندرانی – چنان‌که خواهد آمد- در اثبات امامت امیر مؤمنان(ع) و فرزندان معصومش به آیات متعددی استناد کرده، و از الهی بودن امامتشان سخن گفته است.

ابوالحسن حلبی نیز همچون دیگر متکلمان امامیه، تشخیص و تعیین امام را تنها در توان خداوند دانسته است و دیدگاه اهل سنت را در این موضوع نمی‌پذیرد[۲۳].

گفتنی است بزرگان یادشده نیز همانند متکلمان پیشین امامیه، برای شناخت امام منصوب از سوی باری‌تعالی، تصریح خداوند و انجام معجزه را معرفی نموده‌اند. به عبارت دیگر، اگر به امامت کسی از سوی خداوند متعال تصریح شده باشد و یا [وی] در اثبات امامت خویش معجزه کند، می‌توان او را همان امام منتخب الهی دانست. انحصار طریقه شناخت امام به نص و معجزه نیز قرینه دیگری است بر اینکه متکلمان امامیه، به الهی بودن نصب امام معتقد هستند[۲۴].[۲۵]

استدلال بر نصب الهی مقام امامت و ائمه دوازده گانه(ع)

بزرگان امامیه در این دوران، برای اثبات الهی بودن مقام امامت، چند دلیل عقلی و برای نصب الهی ائمه هدی، چند دلیل نقلی اقامه کرده‌اند.

نصب الهی مقام امامت

ادله عقلی

برهان ویژگی‌های درونی امام: بیشتر متکلمان امامیه، در طول تاریخ کلام خود و برای اثبات امامت الهی، به ویژگی‌های درونی امام استناد کرده‌اند. مرحوم طبرسی[۲۶]، سدید الدین حمصی[۲۷]، همچنین ابوالحسن حلبی[۲۸] نیز در مباحث‌شان، از طریق صفات لازم برای امام، به‌خصوص ویژگی عصمت، به نصب الهی امام رسیده‌اند. این استدلال در کلام پیشینیان نیز ذکر شده بود.

برهان لطف: عبدالجلیل قزوینی و مرحوم طبرسی، در این بحث به برهان لطف نیز تمسک کرده‌اند[۲۹]. تفصیل این برهان در کلام بزرگانی چون سید مرتضی ذکر شد. گفتنی است متکلمان پیشین شیعی نیز در بحث امامت به برهان لطف استناد می‌کردند[۳۰]، ولی عصمت امام را مفروض می‌گرفتند؛ چراکه این برهان، تنها در صورتی قوام می‌یابد که امام معصوم در جامعه باشد؛ در حالی‌که عبدالجلیل قزوینی و مرحوم طبرسی در تبیینی روشن‌تر، لزوم عصمت امام را نیز در مقدمات استدلال آورده‌اند؛ لذا وجود امام معصوم را لطف دانسته‌اند که البته تشخیص آن با باری‌تعالی است. نتیجه این استدلال نصب الهی امام خواهد بود. سخن سدید الدین حمصی را نیز می‌توان در همین راستا دانست. وی معتقد است: “امام و رئیسی که وجودش لطف بوده و ضروری است، باید معصوم باشد تا تسلسل در امام پیش نیاید؛ چراکه هر امامی که معصوم نباشد، برای منع از خطا به امام دیگری محتاج است”[۳۱].

نیاز به مبیّن تفاصیل أحکام: مرحوم سدید الدین حمصی در بیان وجوب نصب امام، استدلال دیگری با عنوان “تعبد شرعی” ذکر کرده است. وی می‌گوید: “امت اسلام، مکلف به احکام مختلفی هستند؛ در حالی‌که تفاصیل بسیاری از احکام را نمی‌توان از قرآن کریم یا سنت قطعی نبوی و یا عقل و اجماع دریافت و حجیت خبر واحد، اجتهاد و قیاس هم ثابت نیست. پس برای شناخت تفاصیل احکام، واجب است انسان معصومی وجود داشته باشد”[۳۲]. می‌توان گفت: اصل این استدلال، در کلام مرحوم کراجکی آمده بود؛ هرچند نوع تبیین ایشان جدید است.

نیاز به محافظ دین: بزرگانی چون سدید الدین حمصی و ابوالحسن حلبی در استدلالی شبیه آنچه در کلام سید مرتضی گذشت، برای تبیین ضرورت نصب امام معصوم، به لزوم حفظ شریعت تمسک کرده‌اند[۳۳].[۳۴]

ادله نقلی

متکلمان این دوران، بر الهی بودن امر امامت، به آیات و روایات تمسک نکرده‌اند.

نصب الهی ائمه دوازده‌گانه(ع)

همان‌طور که قبلاً نیز گفته شد، برخی ادله نقلیِ ذکر شده، تنها عصمت این ذوات مقدس را اثبات می‌کنند. متکلمان امامیه معتقدند که چون انکار امامت این بزرگواران پس از پذیرش عصمتشان قائلی ندارد، این ادله نقلی بیانگر امامت ائمه هدی نیز هستند. چنان‌که در کلام برخی متکلمان نیز اشاره شده است[۳۵]، اعتقادی که در میان مسلمانان قائلی ندارد، باطل است؛ زیرا در غیر این‌صورت، عقیده حق، خارج از امت اسلامی خواهد بود که خلاف حکمت الهی است؛ چراکه در چنین حالتی، راه شناخت حق برای مردم غیر ممکن و یا بسیار دشوار خواهد شد.

گفتنی است ذیل برخی از این ادله و یا در پاورقی، نقدی کوتاه و اجمالی ذکر شده است. روشن است این نقدها ضرری به اصل آموزه الهی بودن امر امامت و نصب الهی دوازده امام(ع) را نخواهد داشت؛ چراکه این ادعا، با ادله عقلی و نقلی دیگر اثبات شده است. چنان‌که در مقدمه گفته شد، اگر در استدلالی به آیه، روایت یا تاریخ استناد شده باشد، آن را در زمره ادله نقلی قرار داده‌ایم.

ابن‌شهرآشوب برای اثبات امامت امیر مؤمنان(ع) و دیگر امامان پاک، به آیات “صادقین[۳۶]، تطهیر[۳۷]، اولی‌الامر[۳۸]، مراجعه به اولی‌الامر[۳۹] و اهل‌الذکر[۴۰]“ استناد کرده است[۴۱]. گفتنی است تبیین وی، از آن‌چه در سخن شیخ مفید، سید مرتضی و مرحوم ابوالصلاح حلبی [در قرن پیشین] گفته شد، مطلبی اضافه‌تر ندارد؛ لذا از تکرار آن صرف‌نظر می‌شود[۴۲].

همچنین ابن شهر آشوب به آیات دیگری از قرآن کریم نیز استدلال کرده است:

  1. آیه ۳۳ سوره آل‌عمران[۴۳]: این مفسر و متکلم شیعی معتقد است که خداوند متعال طبق این آیه شریفه، برخی از آل ابراهیم(ع) را برگزیده است. وی بدون توضیح بیشتر می‌گوید: باری تعالی تنها افراد معصوم را برمی‌گزیند و چون پس از پیامبر، فقط درباره امامان ما ادعای عصمت شده است، این آیه، بر الهی بودن امامت امامان معصوم(ع) دلالت دارد[۴۴].
  2. آیه ۳۲ سوره فاطر[۴۵]: وی شبیه استدلال گذشته را درباره این آیه کریمه نیز داشته، می‌گوید: با توجه به این آیه شریفه، خداوند، کتاب، احکام و اموری مانند حاکمیت را پس از پیامبرش به برگزیدگان خود از عترت رسول اعطا کرده است. از آنجا که خداوند، واژه “اصطفاء” و “گزینش” را فقط درباره معصومین به کار می‌برد، منصب عهده‌داری امور مسلمانان و امامت را به افراد معصوم از عترت، یعنی اهل بیت(ع) واگذار کرده است[۴۶].
  3. آیات ۸۹ و ۹۰ از سوره انعام[۴۷]: این محقق شیعی، با تمسک به این آیات کریمه، دین اسلام را تأیید شده و وجود حافظی معصوم را برای شریعت و در هر زمانی ضروری خوانده است و چون پس از رسول خدا(ص) درباره کسی غیر از ائمه هدی، ادعای عصمت نشده است؛ لذا آیات یادشده را اثبات‌کننده امامت ایشان می‌داند[۴۸].
  4. آیه ۱۱۵ سوره نساء[۴۹]: ابن‌شهرآشوب مازندرانی، به این آیه هم استدلال نموده که پیروی از غیر مؤمنان را سبب عذاب الهی خوانده است. وی این آیه را بیانگر امامت ائمه پاک می‌داند؛ چراکه بر وجوب اطاعت از مؤمنان دلالت دارد و مؤمنان واقعی نیز اهل بیت(ع) هستند. طبق باور او، پیروی از مسلمانی که معصوم نباشد، واجب نیست. از طرفی، تنها درباره این خاندان ادعای عصمت شده است. پس منظور این آیه، اثبات امامت ائمه هدی است که معصوم و مؤمن واقعی هستند[۵۰]. برخی ادله نقلی مذکور از بزرگان، گزینش الهی امیر مؤمنان(ع) را تبیین می‌کند. از جمله این ادله، استدلال به آیات شریفه “ولایت” و “ابتلا” است که در ادله متکلمان پیشین نیز مطرح شده بود[۵۱]. ابن شهر آشوب، افزون بر این آیات، به آیات “اکمال دین” و “تبلیغ” نیز برای نصب الهی امام علی(ع) استدلال کرده است.
  5. آیه ۶۷ سوره مائده، مشهور به آیه تبلیغ[۵۲]: ابن‌شهرآشوب مازندرانی می‌گوید: در این آیه شریفه، خداوند متعال فرمان داده تا امامت و جانشینی أمیر مؤمنان(ع) اعلام گردد. این مطلب، سخن مفسران متعددی است که البته اهل بیت(ع) هم آن را تأیید کرده‌اند. پیامبر خاتم(ص) نیز در غدیر‌خم و در پی نزول این آیه شریفه، به مسلمانان اعلام کرد که اطاعت از امیر مؤمنان(ع) واجب است و او ولی و سرپرست مسلمانان خواهد بود[۵۳].
  6. آیه سوم سوره مائده، مشهور به آیه اکمال دین[۵۴]: طبق گفته ابن شهر آشوب، آیه “اکمال دین” نیز بیانگر امامت حضرت علی(ع) است و از فرمان الهی بر جانشینی ایشان خبر می‌دهد، بنا بر سخن مفسران، این آیه که از تکمیل شدن دین در روز عرفه (در آخرین حج رسول خدا(ص)) و یأس کفار خبر می‌دهد، در اواخر عمر نبی اعظم و در زمانی که دین اسلام تا قبل از آن روز به مردم رسانده شده بود، نازل گردید. به گفتۀ ابن شهر آشوب، تنها چیزی که می‌توانست در آن روزِ به‌خصوص، سبب اکمال دین و یأس کفار باشد، اعلام فرمان خداوند مبنی بر جانشینی امیر مؤمنان(ع) بود؛ زیرا کفار معتقد بودند که چون پیامبر اکرم(ص) فرزندی ندارد، جانشینی نخواهد داشت[۵۵].[۵۶]

جمع‌بندی

در قرن ششم، هرچند متکلمان امامیه در اثبات امامت الهی تلاش کرده‌اند؛ غیر از اینکه با افزودن نکاتی به برهان لطف، به آن استناد کرده‌اند؛ همچنین استدلالی که مرحوم حمصی با عنوان لزوم تعبد شرعی بیان کرده است، تبیین عقلی جدیدی نداشته‌اند. ادله ایشان، بیشتر تبیین‌های نقلی و با استناد به آیات قرآن کریم بوده است. محمد بن شهرآشوب که در اثبات عقلانی این آموزه دلیلی نیاورده است، بیشترین تلاش را در تبیین این موضوع با ادله نقلی انجام داده است. وی آیات متعددی را بیانگر الهی بودن امامت دانسته است که استناد به آیات شریفه ۳۳ آل عمران، ۳۲ سوره فاطر، ۸۹ و ۹۰ انعام و ۱۱۵ سوره نساء، از ادله ابتکاری وی در این موضوع است. آیات شریفه: تبلیغ و اکمال دین برای نخستین بار توسط وی، برای اثبات امامت امیر مؤمنان ابراز گردیده است[۵۷].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابوعلی، فضل بن حسن طبرسی، معروف به «امین الاسلام طبرسی»، «امین الدین» و «امام مفسران»، از مفسران بزرگ اسلام و شیعه، در سال ۴۶۷ قمری در مشهد مقدس به دنیا آمد. از جمله شاگردانش، ابن‌شهرآشوب است. مهم‌ترین اثرش، مجمع البیان فی تفسیر القرآن می‌باشد. وی در سال ۵۴۸ هجری در سبزوار از دنیا رفت. پیکر پاکش از سبزوار به مشهد مقدس انتقال یافت و در نزدیکی حرم مطهر امام رضا در محلی به نام قبرستان قتلگاه (ابتدای خیابان طبرسی فعلی) به خاک سپرده شد (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۲، ص۳۱۹-۳۲۱).
  2. عبدالجلیل بن ابی الحسین بن ابی الفضل قزوینی رازی، متکلم قرن ششم، در ری [متولد شد]. مهم‌ترین اثر وی، نقض است که هم از نظر محتوا (به‌عنوان اعتقادات شیعه) و هم از جهت متن (نثر فارسی) پراهمیت قلمداد شده است. وی اصالتاً اهل قزوین بوده، اما به سبب سکونت در شهر ری و قرار گرفتن در شمار علمای شیعه آن بلاد، او را عبدالجلیل رازی نیز می‌خوانده‌اند. تاریخ دقیق وفاتش روشن نیست، اما کتاب نقض را در سال ۵۵۶ قمری نوشته است (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۲، ص۳۰۶-۳۰۷).
  3. سدید الدین محمود بن علی بن حسن حمصی از بزرگان متکلم شیعی در قرن ششم است. در ایرانی یا عرب بودن وی تردید است؛ هر چند مدتی در شهر حله عراق اقامت داشته است. از جمله شاگردانش فخر رازی است. اثر مهم وی، المنقذ من التقلید و المرشد الی التوحید در دو جلد است. وی در حدود سال ۵۸۵ قمری وفات یافت (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۲، ص۳۳۰-۳۳۳).
  4. ابوعبداللّه محمد بن علی بن شهر آشوب سروی مازندرانی، معروف به ابن‌شهرآشوب، فقیه، محدث و عالم بزرگ شیعه در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری قمری است. گفته‌اند ولادتش در مازندران بوده، پس از مدتی به بغداد و در اواخر عمر به حلب در سوریه رفته است. از مهم‌ترین آثارش، کتاب متشابه القرآن و مختلفه می‌باشد که در آن، مباحث کلامی را در پرتو آیات شریفه تبیین نموده است. وی در سال ۵۸۸ قمری در حلب وفات یافت (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۲، ص۳۲۷-۳۲۹).
  5. علاء الدین ابو الحسن حلبی از علمای قرن ششم است. اطلاعات چندانی درباره وی در اختیار ما نیست و سخنی از تاریخ دقیق ولادت، وفات یا اساتید و شاگردان در میان نیست. کتاب وی اشارة السبق الی معرفة الحق می‌باشد (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۲، ص۳۱۱-۳۱۲).
  6. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص۴۲۳.
  7. ر.ک: فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص۱۵۷.
  8. ر.ک: فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص۱۶۱.
  9. ر.ک: عبدالجلیل قزوینی، نقض، ص۲۸.
  10. ر.ک: عبدالجلیل قزوینی، نقض، ص۴۸- ۵۰.
  11. ر.ک: سدید الدین حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۲، ص۲۳۵.
  12. ر.ک: سدید الدین حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۲، ص۲۳۷.
  13. ر.ک: محمد بن علی ابن‌شهرآشوب، متشابه القرآن و مختلفه، ج۲، ص۳۲؛ محمد بن علی ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۲۶۱.
  14. ر.ک: محمد بن علی ابن‌شهرآشوب، متشابه القرآن و مختلفه، ج۲، ص۲۹.
  15. ر.ک: محمد بن علی ابن‌شهرآشوب، متشابه القرآن و مختلفه، ج۲، ص۴۸.
  16. ر.ک: ابوالحسن حلبی، اشارة السبق الی معرفة الحق، ص۶۸-۶۹.
  17. ر.ک: فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص۱۵۷.
  18. ر.ک: فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص۳۱۴.
  19. ر.ک: فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص۳۱۷ و ۱۶۳-۱۶۴.
  20. ر.ک: عبدالجلیل قزوینی، نقض، ص۱۴، ۱۷، ۲۸، ۴۹، ۵۳ و ۹۲.
  21. ر.ک: سدید الدین حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۲، ص۲۴۸، ۲۸۸ و ۲۹۶.
  22. ر.ک: سدید الدین حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۲، ص۲۹۹.
  23. ر.ک: ابوالحسن حلبی، اشارة السبق الی معرفة الحق، ص۴۹- ۵۰.
  24. ر.ک: فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ص۱۵۷؛ عبدالجلیل قزوینی، نقض، ص۵۳۲؛ سدیدالدین حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ص۲۹۶؛ محمد بن علی بن شهر آشوب، متشابه القرآن و مختلفه، ص۵۸؛ أبو الحسن حلبی، اشارة السبق الی معرفة الحق، ص۴۹.
  25. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص۴۲۴.
  26. ر.ک: فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص۱۵۷.
  27. ر.ک: سدید الدین حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ص۲۹۶.
  28. ر.ک: ابوالحسن حلبی، اشارة السبق الی معرفة الحق، ص۴۹.
  29. ر.ک: عبدالجلیل قزوینی، نقض، ص۵۶۶؛ فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص۱۵۶-۱۵۷.
  30. چنان که گذشت، بزرگانی چون سید مرتضی و ابوالصلاح حلبی در این موضوع به برهان لطف استناد کرده بودند.
  31. ر.ک: سدید الدین حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ص۲۴۲-۲۴۵ و ۲۷۸-۲۷۹.
  32. ر.ک: سدید الدین حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ص۲۵۶-۲۵۷ (پاسخ به اشکالات، ص۲۵۷ به بعد).
  33. ر.ک: سدید الدین حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ص۲۶۱-۲۶۲؛ ابوالحسن حلبی، اشارة السبق الی معرفة الحق، ص۴۶-۴۷.
  34. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص۴۲۸.
  35. ر.ک: محمد بن علی ابن‌شهرآشوب، متشابه القرآن و مختلفه، ج۲، ص۵۲.
  36. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
  37. ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  38. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  39. ﴿وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ «و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید» سوره نساء، آیه ۸۳.
  40. ﴿فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ «و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم؛ اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.
  41. برای دیدن استدلال ابن‌شهرآشوب به آیه صادقین، ر.ک: محمد بن علی ابن‌شهرآشوب، متشابه القرآن و مختلفه، ج۲، ص۳۷-۳۶. همچنین برای دیدن استدلال وی به آیه تطهیر، ر.ک: متشابه القرآن و مختلفه، ج۲، ص۵۲. برای دیدن استدلال وی به آیه اولی الامر، ر.ک: متشابه القرآن و مختلفه، ج۲، ص۴۸ و برای دیدن استدلال وی به آیه «مراجعه به اولی الامر و أهل الذکر» ر.ک: متشابه القرآن و مختلفه، ج۲، ص۴۸-۴۹.
  42. گفتنی است: استدلال شیخ مفید و ابوالصلاح حلبی به آیه صادقین، استدلال سید مرتضی به آیه تطهیر و استدلال ابوالصلاح حلبی به آیات اولی الامر، و همچنین مراجعه به اولی الامر و اهل الذکر در فصل گذشته مطرح شد.
  43. ﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ «خداوند، آدم، نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۳۳.
  44. ر.ک: محمد بن علی بن شهر آشوب، متشابه القرآن و مختلفه، ج۲، ص۵۰. نکته قابل بحث این است که چه بسا آیه شریفه مربوط به مقام نبوت باشد و تعمیم آن به منصب امامت، وجه روشنی ندارد.
  45. ﴿ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا «سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیده‌ایم به میراث دادیم»... سوره فاطر، آیه ۳۲.
  46. ر.ک: محمد بن علی بن شهر آشوب، متشابه القرآن و مختلفه، ج۲، ص۵۰. گفتنی است: آیه یادشده، از اعطای کتاب به برگزیدگان الهی خبر داده و تعمیم آن به مواردی مثل حاکمیت و اختصاص برگزیدگان الهی به اهل بیت(ع) نیازمند تبیین است. افزون این که به تصریح ادامه آیه، بعضی از این بندگان برگزیده، به خودشان ظلم کردند که این سخن با عصمت ایشان منافات دارد.
  47. ﴿فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَيْسُوا بِهَا بِكَافِرِينَ * أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ «...اگر اینان به آن کفر ورزند، گروهی را بر آن گمارده‌ایم که بدان کفر نمی‌ورزند* آنان کسانی هستند که خداوند رهنمایی‌شان کرده است» سوره انعام، آیه ۸۹.
  48. محمد بن علی بن شهر آشوب، متشابه القرآن و مختلفه، ج۲، ص۵۱.
  49. ﴿وَمَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا «و هر کس پس از آنکه به روشنی رهنمود یافت با پیامبر مخالفت ورزد و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند وی را با آنچه بدان روی آورده است وامی‌نهیم و وی را به دوزخ می‌افکنیم و این بد پایانه‌ای است!» سوره نساء، آیه ۱۱۵.
  50. ر.ک: محمد بن علی بن شهر آشوب، متشابه القرآن و مختلفه، ج۲، ص۵۱-۵۲.
  51. برای دیدن استدلال به آیه شریفه ولایت، ر.ک: فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص۱۶۴-۱۶۳؛ محمد بن علی بن شهر آشوب، متشابه القرآن و مختلفه، ج۲، ص۲۹؛ سدید الدین حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۲، ص۳۰۳-۳۰۱؛ أبو الحسن حلبی، اشارة السبق الی معرفة الحق، ص۵۱. برای دیدن استدلال به آیه شریفه ابتلا، ر.ک: محمد بن علی بن شهر آشوب، متشابه القرآن و مختلفه، ج۲، ص۲۷-۲۶؛ ابوالحسن حلبی، اشارة السبق الی معرفة الحق، ص۶۰. گفتنی است، استدلال به آیه شریفه ولایت، در ادله متکلمان قرن پیشین، مانند شیخ مفید و سید مرتضی به تفصیل ذکر شد، استدلال به آیه ابتلا نیز در ادله سید مرتضی مطرح گردید.
  52. ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.
  53. ر.ک: محمد بن علی بن شهر آشوب، متشابه القرآن و مختلفه، ج۲۷، ص۳۰.
  54. ﴿... الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا... «... امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم»... سوره مائده، آیه ۳.
  55. ر.ک: محمد بن علی بن شهر آشوب، متشابه القرآن و مختلفه، ص۲۹-۳۰.
  56. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص۴۳۰-۴۳۵.
  57. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص۴۳۵.