نظریه نصب الهی امام در قرن دوازدهم هجری

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

شیخ حر عاملی[۱]، سیدهاشم بحرانی[۲]، علامه مجلسی[۳]، میرزا حسن لاهیجی[۴] و محمد تنکابنی[۵] از بزرگان قرن دوازدهم هستند که در ادامه، دیدگاهشان درباره امامت الهی می‌آید[۶].

تعریف امام و امامت و الهی بودن این منصب

علامه محمدباقر مجلسی در تعریف امام چنین می‌گوید: “مراد، شخصی است که از جانب خدا به خلافت و نیابت حضرت رسالت پناه معین شده باشد”[۷]. وی در عبارتی دیگر، امامت را همانند نبوت، ریاست عام بر همه مکلفین در تمام امور دین و دنیا دانسته است[۸].

میرزا حسن لاهیجی، امام را رئیس و حاکم علی الاطلاق و صاحب اختیار دین و دنیای مردم دانسته است[۹]. وی همچنین می‌نویسد: “مراد از امامت، به اعتراف مخالفین، ریاستی است مطلقه در جمیع امور دنیا و دین، بر جمیع مکلفین”[۱۰].

محمد تنکابنی نیز امامت را چنین تعریف کرده است: “امامت در اصطلاح، ریاست عامه است در امر دین و دنیا، به نیابت پیغمبر”[۱۱].

علامه مجلسی این عقیده را که تعیین امام کار خداست، دارای پشتوانه‌ای محکم با ادله متعدد دانسته است[۱۲]. مرحوم لاهیجی نیز تعیین و گزینش امام را تنها به دست خداوند ممکن می‌داند و گزینش مردمی این منصب را غیر مجاز[۱۳] و ناممکن[۱۴] خوانده است. مرحوم تنکابنی نیز از وجوب تعیین امام بر باری‌تعالی سخن گفته‌اند[۱۵].

از مطالبی که انتساب الهی بودن امامت را به متکلمان مذکور، تأیید می‌کند، سخنان ایشان درباره راه‌های شناخت امام است. پیش‌فرض این بزرگواران در این موضوع، الهی بودن منصب امامت است. مرحوم شیخ حر عاملی معتقد است که امام نیز مانند نبی باید برای امامتش نص یا معجزه داشته باشد[۱۶]. به گفته میرزا حسن لاهیجی، امام را می‌توان از طریق معجزه شناخت. وی معتقد است اگر یک شخص، افضل و معصوم بود، همو امام خواهد بود. البته مرحوم لاهیجی در ادامه چنین توضیح می‌دهد: برخی گفته‌اند: تنها راه شناخت امام، نص از سوی خداوند و پیامبرش می‌باشد زیرا این طریق برای شناخت امام، ساده‌تر است. به علاوه انحصار افضلیت و عصمت در یک فرد، امری است پوشیده که اطلاع از آن بسیار مشکل است و اظهار معجزه هم در میان امت‌های مختلف، امری معمول و شایع نبوده؛ لذا بیشتر مردم از این طریق برای شناخت امام، غافل بوده‌اند[۱۷]. به عبارت دیگر، دیدگاه میرزا حسن لاهیجی در این موضوع این است که هرچند امام را می‌توان از راه‌های افضلیت، عصمت، معجزه و نص شناخت، تشخیص امام از راه افضلیت و عصمت بسیار مشکل است و راه معجزه نیز عملاً از سوی مردم چندان به کار گرفته نشده است. بنابراین بهترین و ساده‌ترین راه شناخت امام، همان نص از سوی خدا و رسول خدا(ص) می‌باشد. مرحوم تنکابنی در این مسئله، هم‌سو با بیشتر متکلمان پیش از خود، معتقد است: شناخت امام، تنها از طریق نص یا معجزه ممکن خواهد بود[۱۸].[۱۹]

استدلال بر نصب الهی مقام امامت و ائمه دوازده گانه(ع)

بزرگان مکتب امامیه در این دوران نیز آموزه الهی بودن مقام امامت را تبیین عقلی و نقلی کرده‌اند. ایشان بر نصب الهی ائمه هدی ادله نقلی آورده‌اند.

نصب الهی مقام امامت

ادله عقلی

علامه مجلسی و میرزا حسن لاهیجی آموزه نصب الهی امام را با ادله متعددی تبیین عقلی نموده‌اند که برخی از آنها را ذکر می‌کنیم:

  1. مردم در انتخاب امام دچار خطا می‌شوند.
  2. مردم فرد لایق این منصب را برمی‌گزینند.

اگر مردم در انتخاب امام دچار خطا شوند، واگذاری چنین امری به مردم در نهایت قباحت است زیرا حکمت و مهربانی حق‌تعالی چنین اجازه‌ای نخواهد داد که مردم تابع امام ناصالح شوند. اگر مردم فرد شایسته امامت را برگزیدند، باز هم واگذاری چنین امری به مردم قبیح است زیرا گزینش چنین امامی و معرفیش به مردم برای خداوند آسان است ولی شناخت چنین فردی و پذیرش امامت او برای مردم بسیار مشکل خواهد بود[۲۰]. ظاهراً این تبیین برای نخستین‌بار توسط ایشان بکار رفته است.

برهان لطف: تقریر علامه مجلسی از این برهان، شبیه همان است که بارها در سخن بزرگان پیشین ذکر شده بود[۲۱]؛ ولی بیان مرحوم لاهیجی کمی متفاوت است. وی می‌گوید: چنان‌که بعثت نبی لطف بود، نصب امام نیز لطف است؛ با این تفاوت که بعثت نبی، تنها در تکالیف عقلی لطف بود؛ زیرا تا آن‌زمان تکالیف شرعی نبود، ولی نصب، هم لطف در تکالیف عقلی است و هم لطف در آن تکالیف شرعی که از بعثت نبی اضافه شد. پس نصب امام، اوجب است[۲۲]. به گفته وی، اوجب بودن نصب امام بدین دلیل است که بعد از خاتم الانبیاء(ص) تکالیف شرعی نیز به تکالیف عقلی اضافه شد. شاید بتوان توضیح این مطلب را از سخن پدرش (عبدالرزاق لاهیجی) دریافت. وی در استدلالی مشابه گفته است: امام یک‌سری تکالیف شرعی، مانند مراقبت از مرزهای کشور، جهاد و دفاع در برابر دشمنان و سایر موارد را بر عهده دارد. اگر خداوند امام را تعیین نکند، برای عهده‌داری تکالیف یادشده، میان مردم نزاع و اختلاف واقع خواهد شد؛ در حالی که نبی چنین تکالیفی ندارد که تعیین وی به چنین فتنه‌ای بینجامد. بنابراین حال که خداوند، نبی را برمی‌گزیند، به طریق اولی نصب امام هم بر عهده اوست[۲۳]. میرزا حسن لاهیجی، وجه دیگری نیز برای اوجب بودن نصب امام ذکر کرده است و آن اینکه پس از پیامبر خاتم، مردم کمی رشد یافته بودند؛ به همین دلیل، خود را برای امور مختلف شایسته می‌دانستند، و به راحتی زیر بار سخن دیگری نمی‌رفتند. از این رو، به نصب امیری که برطرف‌کنندۀ حسدها و فصل دهندۀ امور و اختلافات باشد محتاج‌تر بودند[۲۴].

قرب نبوت و امامت: مرحوم مجلسی می‌گوید: “منصب امامت نظیر نبوت است؛ زیرا هر دو ریاستی عام‌اند بر همه مکلفین در جمیع امور دین و دنیا. از آنجا که مردم نظرات مختلف و باطلی دارند، توان شناخت و گزینش چنین کسی را نخواهند داشت”[۲۵]. این برهان در کلام مرحوم لاهیجی تقریر دیگری دارد: “با توجه به اینکه امامت نظیر نبوت است و همه منافع وجود نبی برای امام نیز هست، بنابراین اگر تعیین امام با انتخاب مردم ممکن باشد، باید بعثت نبی نیز به رأی مردم باشد؛ در حالی‌که چنین امری قطعاً باطل است. پس نصب امام نیز همانند نبی به انتخاب باری‌تعالی خواهد بود”[۲۶].

حفظ شریعت: مرحوم مجلسی برای نصب الهی امام، به لزوم حفظ شریعت استناد کرده است[۲۷] که تفصیل آن در کلام متکلم شهیر امامیه، مرحوم سید مرتضی گذشت؛ اما سخن میرزا حسن لاهیجی نسبتاً متفاوت است. به گفته وی: “از آنجا که مردم دارای هواهای نفسانی و اغراض فاسد هستند، به اندک زمانی محتوای دین را زایل خواهند ساخت. پس بر صانع حکیم و قادر علیم، بالضروره قبیح است عقلاً و محال که پیغمبر خود را از دنیا بَرَد و دین و تکلیف را باقی دارد و برای پیغمبر خود جانشینی که حافظ احکام و پیشوای بندگانش باشد، تعیین نکند”[۲۸]. علامه مجلسی، افزون بر ادله عقلی یادشده، تبیین‌های عقلی دیگری نیز دارد که در آثار پیشینیان نیز آمده بود:

برهان ویژگی‌های درونی امام: وی همچون پیشینیان خود به این دلیل استناد کرده و از طریق لزوم عصمت برای امام، نصب الهی وی را نتیجه گرفته است[۲۹].

تبیین تفاصیل شریعت: این استدلال شبیه همان است که در کلام بزرگان پیشین، مانند مرحوم کراجکی (قرن پنجم) و مرحوم حمصی (قرن ششم) آمده بود؛ لذا نیازی به ذکر دوباره آن نیست[۳۰]؛

مهربانی خداوند و اهمیت امامت: خداوندی که آن‌قدر مهربان است که حتی کوچک‌ترین احکام شرعی را بیان کرده است، قطعاً امام و جانشین رسولش را نیز تعیین نموده است؛ چراکه این موضوع از بزرگ‌ترین ارکان دین می‌باشد[۳۱].

مرحوم تنکابنی در تبیین عقلی امامت الهی، به برهان لطف استناد کرده است که بارها در سخن متکلمان پیشین مطرح شده بود[۳۲]. استدلال دیگر او برهان ویژگی‌های درونی امام است. البته وی صفات لازم برای امام را کامل بودن در علم و عمل دانسته، که طبق گفته وی، چون تنها خداوند از وجود آن آگاه است، کار تعیین امام نیز با او خواهد بود[۳۳].

ایشان استدلال دیگری نیز از طریق توجه به خلقت انسان دارد که می‌توان آن را تبیین دیگری از برهان لطف دانست. وی بعد از بیان تناسب اعضای بدن با نیازهای انسان، می‌گوید: “خداوند لطیفی که در خلقت بدن، چنین مصالحی را برای تحقق نیازهای انسان لحاظ کرده است، قطعاً نیاز بزرگ‌تر آدمی به هدایت‌گر دنیوی و اخروی را نیز در نظر داشته است”[۳۴].[۳۵]

ادله نقلی

قبلاً گفتیم که اگر در استدلالی به آیه، روایت یا تاریخ استناد شده باشد، آن را در زمره ادله نقلی قرار داده‌ایم و از تفکیک ادله عقلی ـ نقلی با ادله نقلی به جهت مشکل بودن و سلیقه‌ای شدن پرهیز کرده‌ایم.

علامه مجلسی و میرزا حسن لاهیجی در اثبات آموزه نصب الهی امام، تبیین‌های نقلی متعددی داشته‌اند که به نظر می‌رسد دلالت برخی از آنها بر ادعا ناقص باشد که تحقیقی جدا می‌طلبد. به هر حال، تعدادی از ادله نقلی ایشان در این موضوع، مانند: “آیه اکمال دین[۳۶]، آیه ۶۸ سوره قصص[۳۷]، و آیه ۱۲۸ سوره آل عمران[۳۸]“ در ادله متکلمان پیشین مطرح شده بود.

برخی استدلال‌های جدید ایشان مبنی بر الهی بودن مقام امامت عبارت‌اند از:

  1. آیه ۳۲ سوره مبارکه زخرف[۳۹]: این آیه شریفه در پاسخ به کفاری است که می‌گفتند: نبی باید مرد بزرگی از مکه یا طائف باشد. محتوای پاسخ باری تعالی این است که آنها چگونه رحمت خدا، یعنی نبوت را تقسیم می‌کنند، در حالی که حتی مال و معیشت دنیا را که مرتبه‌اش پایین‌تر از نبوت است، به اختیار آنها نگذاشتیم. چنان‌که گفته شد، امامت نظیر نبوت است. پس اگر تقسیم مال و معیشت دنیا که نعمت اندکی است، همچنین عطای نبوت که نظیر امامت است، تنها به اراده خدا باشد، قطعاً نصب و تعیین امام نیز تنها به اختیار خداوند خواهد بود[۴۰].
  2. آیات ۳۸ سوره مبارکه انعام[۴۱]، ۸۹ سوره مبارکه نحل[۴۲]، ۱۲ سوره مبارکه اسراء[۴۳]، ۵۹ سوره مبارکه انعام[۴۴] و مانند آن: محتوای آیات یاد شده این است که هیچ چیز نیست که حکمش در کتاب، بیان نشده باشد؛ بلکه همه چیز به تفصیل بیان شده است. پس حکم امامت و تعیین امام که اهمّ اشیاء و اعظم احکام است، به طریق أولی بیان شده، و به اختیار دیگران واگذار نشده است؛ لذا هر فرد که اعتقادی غیر از این داشته باشد، تکذیب قرآن کرده و کافر خواهد بود[۴۵].
  3. سنت الهی بودن نصب خلیفه: به اعتراف اهل سنت، عادت خداوند نسبت به همه انبیا چنین بوده که قبل از رحلت‌شان برای آنها خلیفه معین می‌فرمود. سنت خاتم الانبیاء(ص) همچنین بوده که حتی در همه غزوات، به امر خدای تعالی امیر و حاکم تعیین می‌نمود. حال که چنین بوده، ممکن نیست خداوند نسبت به تمام مسلمانان و همه شرایع و احکام تا روز قیامت بی‌توجه باشد و کسی را برای سرپرستی آنها منصوب نسازد[۴۶].

مرحوم میرزا حسن لاهیجی، افزون بر ادله یاد شده در اثبات الهی بودن منصب امامت، به ابتکار خویش به آیات دیگری از قرآن کریم نیز استدلال کرده است که عبارت‌اند از:

  1. آیات ۳۶-۴۰ سوره مبارکه قیامت[۴۷]: مرحوم لاهیجی این آیات شریفه را این‌چنین تفسیر کرده است: “آیا انسان گمان می‌کند که او را مهمل می‌گذاریم و امام و معلمی برای او مقرّر نمی‌داریم؟ آیا نمی‌داند که از مرتبه نطفه تا منزلت انسانی، همیشه او را تربیت نمودیم و... ”. حال که انسان به این مرحله از رشد رسید، چگونه ممکن است بی‌مربّی و امام بماند؟ با توجه به آخرین آیه این سوره، آیا خداوند نمی‌تواند مردگانِ جهل و نقصان را به حیات جاودان علم و کمال برساند و به زندگی حقیقی زنده گرداند[۴۸]؟ گفتنی است که در آیات یادشده، تصریح شده است که انسان، حتی از همان ابتدای خلقت رها نمی‌شود و بی‌هدف نیست. مرحوم لاهیجی این مطلب را به این معنا گرفته که باری‌تعالی برای تربیت انسان، امام و معلمی قرار می‌دهد. همچنین قدرت باری‌تعالی به احیای اموات را که در آیه تصریح شده، در معنایی خلاف ظاهر، به معنای “قدرت خداوند بر تعلیم و تربیت جاهلان” دانسته است.
  2. بخش اول از آیه ۵۹ سوره مبارکه نساء؛ اطاعت از اولوالامر[۴۹]: در این آیه شریفه، خداوند به مؤمنان دستور داده است تا از خدا، رسول اکرم(ص) و اولو الامر اطاعت کنند و ترک لفظ “أطیعوا”، میان رسول و اولوالامر، اشاره به این [نکته] است که مرتبه امامت، نظیر مرتبه نبوت و همانند آن، امری الهی است. همچنین از اینکه در آیه شریفه، اطاعت اولوالامر همراه با اطاعت خدا و رسول قرار داده شده، لازم می‌آید که اولوالامر، افرادی منصوب از سوی خدا و رسول باشند؛ چراکه در این صورت است که فرمانشان دستور خدا و رسول قلمداد می‌شود و اطاعت از اولوالامر، اطاعت از ایشان به حساب خواهد آمد[۵۰].
  3. بخش دوم از آیه ۵۹ سوره مبارکه نساء؛ رد تنازع به خدا و رسول[۵۱]: سخن باری تعالی در این قسمت از آیه شریفه این است که اگر در مسئله‌ای اختلاف کردید به خدا و رسولش رجوع کنید تا آنها نزاعتان را رفع کنند. معنای این مطلب این است، که راه رفع همه مسایل مورد اختلاف در کلام ایشان آمده است. حال، یکی از مسائل مورد اختلاف این است که آیا تعیین امام در اختیار مردم است یا خدا و رسول؟ پاسخ اول اینکه خدا و رسول فرموده‌اند تعیین امام به عهده خدا و پیامبرش است. این پاسخ، قول امامیه است. پاسخ دوم اینکه خدا و رسول فرموده‌اند تعیین امام در اختیار مردم است. این پاسخ قائلی ندارد؛ یعنی هیچ‌کس برای اثبات انتخاب مردمی امام به سخن خدا و رسول استناد نکرده است، پس قطعاً ایشان از تخییر مردم در تعیین امام سخنی نگفته‌اند. پس قول اول که نظر امامیه است اثبات می‌شود[۵۲]. محقق لاهیجی در ادامه، شاهدی می‌آورد برای اینکه حکم امامت از آن مسائلی است که در کلام خدا و رسولش ذکر شده است، او می‌گوید: حق تعالی در ابتدای همین آیه فرمود: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[۵۳]، یعنی «اولی الامر» را ذکر کرد ولی ادامه که بحث از رجوع در اختلافات به خدا و رسول را مطرح می‌فرماید دیگر این واژه را ذکر نمی‌کند. این مطلب نشان می‌دهد اختلاف درباره «اولی الامر» هم از همان اموری است که باید برای رفع آن به سخن خدا و رسول رجوع نمود.
  4. آیه ۱۵۶ سوره مبارکه آل عمران[۵۴]: این متکلم شیعی، تبیین جدیدی برای این آیه شریفه داشته، آن را از صریح‌ترین آیات در اثبات امامت الهی دانسته است. میرزا حسن لاهیجی در توضیح آن چنین می‌گوید: گروهی به امید اینکه شاید از سلطنت و حکومت، نصیبی به ایشان رسد، به خدا گمان ناحق کردند و گفتند: آیا در امر نبوت و امامت بهره‌ای به ما می‌رسد؟ خداوند در این آیه کریمه امید آنها را قطع نموده، و همه امور را در اختیار خویش خوانده است. خداوند با این سخن خود، چنین می‌فهماند که تنها اوست که هر که را خواست، امیر یا وزیر می‌سازد[۵۵].
  5. آیه دوازدهم سوره مبارکه یس[۵۶]: به گفته محقق لاهیجی، این آیه کریمه بدین معناست که خداوند، حکم و بیان همه چیز را در نزد امامی مبین که بیان‌کننده همه اشیاء می‌باشد، جمع کرده است. به گفته وی، این سخن به‌روشنی بر نصب امامی جامع همه علوم و مبیّن همه احکام دلالت دارد و تفسیرش به لوح محفوظ یاقرآن، خلاف ظاهر است[۵۷].
  6. آیه ۱۸۵ سوره مبارکه بقره و آیه ۷۸ سوره مبارکه حج[۵۸]: " حال که خداوند بر اساس این آیات، نسبت به بندگان خود آسان‌گیر است، برای آنها سختی و مشکلی در دین نخواهد گذاشت. پس نصب امام را که مشکل‌ترین کارهاست، خود انجام داده، به ایشان واگذار نکرده است[۵۹]. گفتنی است ایشان و علامه مجلسی، در یکی از ادله‌های عقلی خود که با عنوان “مهربانی خداوند و احتمال خطای مردم” گذشت، این آیات شریفه را نیز در تأیید سخن خود ذکر کرده‌اند[۶۰].

علامه مجلسی برای اثبات نصب الهی امام، به روایاتی نیز استدلال کرده است که بر نصب الهی مقام امامت دلالت دارند. چنان‌که در فصول گذشته در بحث دیدگاه اهل بیت(ع) به تفصیل بیان شد، روایات فراوانی در منابع شیعی وجود دارد که به صراحت از الهی‌بودن مقام امامت سخن گفته‌اند. علامه مجلسی نیز همانند شیخ حرّ عاملی و سید هاشم بحرانی، بسیاری از این روایات را بدون بررسی سندشان، در اثبات نصب الهی مقام امامت ذکر کرده است[۶۱]؛ روایاتی که امامت را عهدی الهی خوانده‌اند و از معرفی الهی امام بعد به امام فعلی خبر داده‌اند و ناتوانی مردم را در شناخت امام یادآور شده‌اند. همچنین اخباری که منکران امام منصوب از سوی خدا را گمراه خوانده و یا از بطلان عبادتشان و مانند آن سخن گفته‌اند؛ همین‌گونه‌اند[۶۲][۶۳].

نصب الهی ائمه دوازده گانه(ع)

مرحوم شیخ حر عاملی و سیدهاشم بحرانی در آثار خود، اخبار نقل شده در منابع شیعی و سنی را درباره امامت ائمه هدی(ع) جمع‌آوری نموده‌اند. ایشان معتقدند که این مجموعه اخبار، برای اعتقاد به امامت ایشان و نفی امامت دیگران کافی است. هر چند مرحوم حرّ عاملی نیز بسیاری از آیات و روایاتی را که بیانگر امامت امیر مؤمنان(ع) و دیگر ائمه پاک دانسته، ذکر کرده است؛ عنوان‌بندی دقیق‌تر مرحوم بحرانی، ما را به طرح مطالب وی متقاعد می‌سازد.

مرحوم سید بحرانی و علامه مجلسی روایات فراوانی را ذکر کرده‌اند که از مدیون بودن خلقت عالَم به خلقت آل‌عبا و دیگر ائمه معصوم(ع)، و همچنین خلقت نوری آن بزرگواران سخن گفته‌اند[۶۴]. این عنوان که اهل بیت(ع) را به لحاظ خلقت، برتر از دیگران قرار می‌دهد و اساساً آنها را سبب خلقت عالم و عالمیان معرفی می‌کند، بیانگر مقامی بس والاتر از حاکمیت و مرجعیت دینی اهل بیت(ع) می‌باشد. اگر با ادله دیگر، نصب الهی امام اثبات شود، با توجه به جایگاهی که این روایات برای اهل بیت(ع) ترسیم کرده‌اند، گزینه‌های انتصاب الهی این منصب، به ایشان اختصاص می‌یابد[۶۵].

گفتنی است: سیدهاشم بحرانی و علامه مجلسی، با توجه به روایات، آیات متعددی را بیانگر امامت ائمه هدی(ع)، به‌خصوص امیر مؤمنان(ع) دانسته‌اند که در این نوشتار، تنها به برخی از آنها پرداخته شده است. این شیوه که ذیل هر آیه‌ای که برای امامت استدلال شده، تنها، روایات تعیین مصداق و شأن نزول مطرح شوند، شیوه‌ای است که ظاهراً در میان متکلمان امامیه در دوران غیبت، سابقه نداشته است.

مرحوم بحرانی در اثبات امامت ائمه پاک، روایات متعددی را ذکر کرده که مصداق مورد نظر از آیات شریفه: “أهل‌الذکر[۶۶]، صادقین[۶۷]، اولوالامر[۶۸] و ابتلا[۶۹]“ را به این انوار پاک اختصاص می‌دهد. محتوای این روایات چنین است که خداوند متعال در قرآن کریم به ولایت و امامت ائمه هدی(ع) تصریح کرده است. در تفسیر آیه ۴۵ سوره مبارکه زخرف آمده است که خداوند، همه انبیای خود را با ولایت اهل بیت(ع) مبعوث نمود[۷۰]. در تفسیر آیه هشتم از سوره مبارکه تکاثر و آیه ۲۴ سوره مبارکه صافات آمده است که در قیامت، مردم از ولایت رسول الله و ائمه معصوم(ع) سؤال خواهند شد[۷۱]. به استناد اخبار، در آیه ۷۴ سوره مبارکه مؤمنون، منظور از منحرفان، منکران ولایت اهل بیت(ع) هستند[۷۲]. همچنین طبق آیه ۵۴ سوره مبارکه نساء، حسد مردم نسبت به ایشان، به‌خاطر امامتی است که باری‌تعالی به آنها داده است[۷۳].

لازم به یادآوری است که مرحوم بحرانی در توضیح آیات یادشده استدلالی نیاوده‌اند؛ بلکه روایاتی را در توضیح و تفسیر آیات شریفه مطرح نموده که آنها را به اهل بیت(ع) اختصاص می‌دهد. البته ایشان اصل این آیات و روایات را در اثبات امامت ائمه معصوم(ع) ذکر کرده است. وی همچنین احادیث دیگری ذیل عناوینی که از نصب الهی ائمه هدی(ع) خبر می‌دهند، گرد آورده است. اخباری که می‌گویند: خداوند، انبیای خود را با ولایت اهل بیت(ع) مبعوث کرده، و یا اینکه اعمال مردم، بدون پذیرش ولایت ایشان مورد قبول باری تعالی نخواهد بود[۷۴]. گفتنی است که مرحوم بحرانی و علامه مجلسی، احادیث نقل شده در موضوع امامت الهی را بدون توجه به اعتبار یا ضعفشان، جمع و به آنها استناد کرده‌اند.

برخی ادله نقلی متکلمان این دوران، همچون میرزا حسن لاهیجی، علامه مجلسی و مرحوم تنکابنی به امیر مؤمنان(ع) اختصاص دارد. ادله‌ای که نکته جدیدی ندارد و بارها در سخنان پیشین مطرح شده بود[۷۵].

جمع‌بندی

قرن دوازدهم را می‌توان دوران پر بار کلام شیعی درباره امامت الهی دانست. ظهور بزرگانی چون علامه مجلسی و میرزا حسن لاهیجی، حیاتی مجدد به مباحث عقلی و نقلی درباره امامت بخشید. این دو بزرگوار، برای آموزه نصب الهی امام، تبیین‌های عقلی جدیدی داشته‌اند. البته از نکات برجسته این دوران، تمسک به روایات صریح در این باب است که با توجه به وجود محدثان بزرگی چون علامه مجلسی، شیخ حر عاملی و سید هاشم بحرانی، امری قابل انتظار می‌باشد.

گفتنی است که در این قرن می‌توان مرحوم میرزا حسن لاهیجی را شخصیتی دانست که بیشترین نوآوری را در تبیین‌های عقلی و نقلی نصب الهی مقام امامت داشته است[۷۶].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. محمد بن حسن بن محمد، معروف به شیخ حر عاملی در سال ۱۰۳۳ قمری در منطقة جبل عامل لبنان دیده به جهان گشود. وی تألیفات فراوانی از خود به یادگار نهاده که کتاب‌های ارزشمند وسائل الشیعه و اثباة الهداه بالنصوص و المعجزات از آنهاست. او در سال ۱۱۰۴ قمری در مشهد مقدس دیده از جهان فرو بست (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جمعی از مؤلفان، فرهنگ اعلام علوم عقلی اسلامی، ج۲، ص۴۹۱-۴۹۲).
  2. سیدهاشم بن سلیمان بن اسماعیل موسوی بحرانی از محدثان و مفسران امامیه و از اهالی بحرین است. او مدتی برای تحصیل و تدریس به نجف اشرف مهاجرت کرد. وی آثار متعددی از خود به یادگار گذاشت که البرهان فی تفسیر القرآن و غایة المرام و حجة الخصام فی تعیین الامام من طریق الخاص و العام از جمله آنهاست. وی در سال ۱۱۰۷ قمری در موطن خود از دنیا رفت و در همان‌جا نیز به خاک سپرده شد (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جمعی از مؤلفان، فرهنگ اعلام علوم عقلی اسلامی، ج۲، ص۱۰۳-۱۰۴).
  3. محمد باقر بن محمدتقی اصفهانی، معروف به علامه مجلسی و مجلسی ثانی از علمای مشهور امامیه و از بزرگان محدثان برجسته ایشان است که در سال ۱۰۳۷ قمری در اصفهان متولد شد. وی بیشتر همت و تلاش خود را به جمع‌آوری و بررسی احادیث و اخبار ائمه هدی(ع) متوجه نمود. وی جایگاه بلندی در حکومت صفوی داشت و شیخ‌الاسلام و امام جمعه اصفهان بود. ایشان کتاب‌های فراوانی نوشت، از جمله مجموعه عظیم بحار الانوار در ۱۱۰ جلد که به عنوان دایرة‌المعارف بزرگ شیعه مطرح است. همچنین برخی آثار وی به فارسی است. ایشان در سال ۱۱۱۰ قمری در اصفهان درگذشت (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۴، ص۳۵۴-۳۵۷).
  4. حسن بن عبدالرزاق بن علی لاهیجی اصل قمی از علما و متکلمان امامیه در قرن دوازدهم است. او در شهر مقدس قم در حدود سال ۱۰۴۵ قمری به دنیا آمد و از شاگردان مهم پدرش (فیاض لاهیجی) بود. برخی آثارش در کلام، عبارت‌اند از: شمع‌الیقین فی معرفة‌الحق و الیقین که به زبان فارسی است، و اُلفَةُ الفرقه، الدُرُّ المکنون به زبان فارسی، در اثبات امامت امیر مؤمنان(ع). او در سال ۱۱۲۱ قمری در شهر مقدس قم درگذشت. و نزدیک حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه مدفون شد (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۴، ص۲۵۶-۲۵۷).
  5. محمد بن عبدالفتاح تنکابنی از متکلمان امامیه در این سده است. وی در سال ۱۰۴۰ قمری به دنیا آمد. وی به اصفهان رفته، از استادان مهم آن دیار، مانند علامه مجلسی بهره برد. ضیاء القلوب به فارسی و سفینة النجاة در موضوع اصول دین، به خصوص در بحث امامت از آثار وی است. ایشان سال ۱۱۲۴ قمری در اصفهان وفات یافت (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۴، ص۳۱۸-۳۲۰).
  6. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص۵۰۳.
  7. ر.ک: محمدباقر مجلسی، امام‌شناسی، ص۱۷.
  8. ر.ک: محمدباقر مجلسی، امام‌شناسی، ص۶۶.
  9. ر.ک: حسن بن عبدالرزاق لاهیجی، شمع الیقین و آیینه دین، ص۱۲۸-۱۲۹.
  10. ر.ک: حسن بن عبدالرزاق لاهیجی، شمع الیقین و آیینه دین، ص۱۴۹.
  11. ر.ک: محمد بن عبدالفتاح تنکابنی، ضیاء القلوب، ج۱، ص۱۲۲.
  12. ر.ک: محمدباقر مجلسی، امام‌شناسی، ص۱۸- ۱۹.
  13. ر.ک: حسن بن عبدالرزاق لاهیجی، شمع الیقین و آیینه دین، ص۱۴۶.
  14. ر.ک: حسن بن عبدالرزاق لاهیجی، شمع الیقین و آیینه دین، ص۱۴۴.
  15. ر.ک: محمد بن عبدالفتاح تنکابنی، ضیاء القلوب، ج۱، ص۸۸.
  16. ر.ک: محمد بن حسن حرّ عاملی، اثبات الهداه، ج۱، ص۳۱-۳۲. هدف وی از نگارش این کتاب، بیان نصوص و معجزات هر یک از امامان معصوم(ع) است (ر.ک: محمد بن حسن حرّ عاملی، اثبات الهداه، ج۱، ص۳۳).
  17. ر.ک: محمد بن حسن حرّ عاملی، اثبات الهداه، ج۱، ص۱۶۰.
  18. ر.ک: محمد بن عبدالفتاح تنکابنی، ضیاء القلوب، ج۲، ص۳۷۴.
  19. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص۵۰۴.
  20. ر.ک: محمدباقر مجلسی، امام‌شناسی، ص۶۷؛ حسن بن عبدالرزاق لاهیجی، شمع الیقین و آینه دین، ص۱۳۲.
  21. ر.ک: محمدباقر مجلسی، امام‌شناسی، ص۱۹ و ص۶۴-۶۵.
  22. ر.ک: حسن بن عبد الرزاق لاهیجی، شمع الیقین و آیینه دین، ص۱۲۸. گفتنی است تقریر‌های دیگری نیز از همین برهان با عناوین «همان دلیل وجوب بعثت» و «وجوب اصلح» ذکر کرده است که به جهت یکسان بودن محتوای هر سه تقریر، در این استدلال محتوای هر سه تقریر ذکر شده است (ر.ک: محمدباقر مجلسی، امام‌شناسی، ص۱۲۸- ۱۲۹).
  23. ر.ک: عبدالرزاق لاهیجی، سرمایه ایمان، ص۱۰۷.
  24. ر.ک: حسن بن عبدالرزاق لاهیجی، شمع الیقین و آیینه دین، ص۱۲۸.
  25. ر.ک: محمدباقر مجلسی، امام‌شناسی، ص۶۶.
  26. ر.ک: حسن بن عبدالرزاق لاهیجی، شمع الیقین و آیینه دین، ص۱۳۰-۱۳۱. البته بررسی اینکه شئون و وظایف نبی و امام کدام است و چه شأن و وظیفه‌ای انتصاب الهی را ضرورت می‌بخشد، نیازمند مباحث کلامی بوده و از محدوده این نوشتار خارج است.
  27. ر.ک: محمدباقر مجلسی، امام‌شناسی، ص۱۹-۲۰.
  28. ر.ک: حسن بن عبدالرزاق لاهیجی، شمع الیقین و آیینه دین، ص۱۲۹.
  29. ر.ک: محمدباقر مجلسی، امام‌شناسی، ص۶۴.
  30. ر.ک: محمدباقر مجلسی، امام‌شناسی، ص۶۴.
  31. ر.ک: محمدباقر مجلسی، امام‌شناسی، ص۶۵. این استدلال را می‌توان تا حدودی شبیه سخن علامه حلی در قرن هشتم دانست، یا اینکه می‌توان آن را تبیین دیگری از برهان لطف خواند.
  32. ر.ک: محمد بن عبدالفتاح تنکابنی، ضیاء القلوب، ج۱، ص۸۸.
  33. ر.ک: محمد بن عبدالفتاح تنکابنی، ضیاء القلوب، ج۱، ص۸۸.
  34. ر.ک: محمد بن عبدالفتاح تنکابنی، ضیاء القلوب، ج۱، ص۸۹.
  35. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص۵۰۷.
  36. الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳؛ برای دیدن استدلال، ر.ک: محمدباقر مجلسی، امام‌شناسی، ص۶۸؛ حسن بن عبدالرزاق لاهیجی، شمع الیقین و آیینه دین، ص۱۳۴. گفتنی است استدلال به این آیه شریفه برای الهی بودن مقام امامت، در میان متکلمان دوران غیبت به ابن میثم بحرانی در قرن هفتم بر می‌گردد.
  37. وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ «و پروردگارت هر چه خواهد می‌آفریند و می‌گزیند؛ آنان را گزینشی نیست، پاکا خداوند و فرابرترا (که اوست) از آنچه (برای او) شریک می‌آورند» سوره قصص، آیه ۶۸؛ برای دیدن استدلال، ر.ک: محمدباقر مجلسی، امام‌شناسی، ص۷۲؛ حسن بن عبدالرزاق لاهیجی، شمع الیقین و آیینه دین، ص۱۳۵- ۱۳۶. گفتنی است استدلال به این آیه شریفه برای الهی بودن مقام امامت، در میان متکلمان دوران غیبت، به مرحوم طبری در قرن هفتم بر می‌گردد.
  38. لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ «- تو را در این کار هیچ دستی نیست-» سوره آل عمران، آیه ۱۲۸؛ برای دیدن استدلال، ر.ک: محمدباقر مجلسی، امام‌شناسی، ص۶۹-۷۰؛ حسن بن عبدالرزاق لاهیجی، شمع الیقین و آینه دین، ص۱۳۸. همچنین مرحوم مجلسی به روایاتی نیز در سبب نزول این آیه شریفه استناد کرده که از گزینش الهی امیر مؤمنان(ع) خبر داده‌اند. گفتنی است استدلال به این آیه شریفه برای الهی بودن مقام امامت، در میان متکلمان دوران غیبت، به علامه حلی در قرن هشتم بر می‌گردد.
  39. أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ «آیا آنان بخشایش پروردگارت را تقسیم می‌کنند؟ ماییم که توشه زندگی آنان را در زندگانی این جهان میانشان تقسیم کرده‌ایم و برخی از آنان را بر دیگری به پایه‌هایی برتری داده‌ایم تا برخی، برخی دیگر را به کار گیرند و بخشایش پروردگارت از آنچه آنان فراهم می‌آورند» سوره زخرف، آیه ۳۲.
  40. ر.ک: محمدباقر مجلسی، امام‌شناسی، ص۷۱-۷۲؛ حسن بن عبدالرزاق لاهیجی، شمع الیقین و آیینه دین، ص۱۳۵. هرچند استدلال به آیه یادشده در کلام علامه بیاضی آمده بود، این تبیین از آیه، جدید و ابتکاری است.
  41. مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ «ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشته‌ایم» سوره انعام، آیه ۳۸.
  42. وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ «و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.
  43. وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلًا «و هر چیز را نیک روشن داشته‌ایم» سوره اسراء، آیه ۱۲.
  44. وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ «و هیچ‌تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است» سوره انعام، آیه ۵۹.
  45. ر.ک: محمدباقر مجلسی، امام‌شناسی، ۶۹-۶۸؛ حسن بن عبدالرزاق لاهیجی، شمع الیقین و آیینه دین، ص۱۳۷-۱۳۶.
  46. ر.ک: محمدباقر مجلسی، امام‌شناسی، ۶۶؛ حسن بن عبدالرزاق لاهیجی، شمع الیقین و آیینه دین، ص۱۲۹- ۱۳۰.
  47. أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدًى * أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنَى... * أَلَيْسَ ذَلِكَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتَى «آیا آدمی می‌پندارد که بیهوده وانهاده می‌شود؟ * آیا نطفه‌ای نبود از آبی که فرو ریخته می‌شود؟ * آیا چنین کس توانایی ندارد که مردگان را زنده گرداند؟» سوره قیامه، آیه ۳۶-۴۰.
  48. ر.ک: حسن بن عبدالرزاق لاهیجی، شمع الیقین و آیینه دین، ص۱۳۶.
  49. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ... «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید»... سوره نساء، آیه ۵۹.
  50. ر.ک: حسن بن عبدالرزاق لاهیجی، شمع الیقین و آینه دین، ص۱۳۷. هرچند استدلال به این آیه شریفه سابقه‌ای طولانی دارد، ولی این تبیین و استناد به آن، برای الهی بودن مقام امامت، ظاهراً از ابتکارات اوست.
  51. فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ «چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
  52. ر.ک: حسن بن عبدالرزاق لاهیجی، شمع الیقین و آیینه دین، ص۱۳۷-۱۳۸. هر چند استدلال این آیه شریفه نیز سابقه‌ای طولانی دارد، ولی این تبیین و استناد به آن، برای الهی بودن مقام امامت، ظاهراً از ابتکارات اوست.
  53. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  54. وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ «و گروهی (دیگر) که در اندیشه جان خود بودند با پنداری جاهلی به خداوند گمان نادرست بردند؛ می‌گفتند: آیا ما در این کار (از خود) اختیاری داریم؟ بگو: بی‌گمان یکسره کار با خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.
  55. ر.ک: حسن بن عبدالرزاق لاهیجی، شمع الیقین و آیینه دین، ص۱۳۸. مرحوم لاهیجی توضیح نداده که چگونه «الامر» را در این آیه شریفه، به معنای نبوت و امامت گرفته است. آیه شریفه، ظاهراً از کسانی سخن می‌گوید که نسبت به تحقق وعده الهی و پیروزی‌شان بر دشمن مردد شده بودند و می‌گفتند: آیا پیروزی نصیب ما می‌شود؟
  56. وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ «ما خود، مردگان را زنده می‌گردانیم و هر چه را پیش فرستاده‌اند و آنچه را از آنان بر جای مانده است می‌نگاریم و هر چیزی را در نوشته‌ای روشن بر شمرده‌ایم» سوره یس، آیه ۱۲.
  57. ر.ک: حسن بن عبدالرزاق لاهیجی، شمع الیقین و آیینه دین، ص۱۳۹.
  58. ... يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ... «خداوند برای شما آسانی می‌خواهد و برایتان دشواری نمی‌خواهد» سوره بقره، آیه ۱۸۵؛ مَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ «هیچ تنگنایی برای شما ننهاد» سوره حج، آیه ۷۸.
  59. ر.ک: حسن بن عبدالرزاق لاهیجی، شمع الیقین و آیینه دین، ص۱۳۹. البته این کلمات، بخشی از آیاتی است که درباره تخفیفاتی سخن می‌گوید که باری تعالی درباره وجوب روزه مقرر ساخته و یا بخشی از آیات مربوط به جهاد است. محتوای این بخش از آیات شریفه، کلی و مجمل است و باید درباره شمول آن بر مباحثی مانند امامت بحث کرد؛ اینکه آیا این آیات کریمه در مقام بیان چنین موضوعاتی نیز هستند یا خیر.
  60. ر.ک: محمدباقر مجلسی، امام‌شناسی، ص۶۷-۶۸؛ حسن بن عبدالرزاق لاهیجی، شمع الیقین و آینه دین، ص۱۳۲.
  61. برای دیدن بخشی از این روایات، ر.ک: محمدباقر مجلسی، امام‌شناسی، ص۲۷-۳۷، ۷۳-۸۷ و ۱۲۷.
  62. ر.ک: محمدباقر مجلسی، امام‌شناسی، ص۳۶-۳۷.
  63. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص۵۱۲.
  64. ر.ک: سیدهاشم بحرانی، غایة المرام و حجة الخصام فی یقین الامام من طریق الخاص و العام، ج۱، ص۲۵-۴۹؛ محمدباقر مجلسی، امام‌شناسی، ص۲۴، ۳۹، ۴۴ و ۴۵.
  65. این مطلب ذکر شد که در میان متکلمان امامیه، استدلال به چنین روایاتی، برای نخستین‌بار به محقق اردبیلی (قرن دهم) باز می‌گردد.
  66. ر.ک: سیدهاشم بحرانی، غایة المرام و حجة الخصام من یقین الامام فی طریق الخاص و العام، ج۳، ص۲۵-۳۰.
  67. ر.ک: سیدهاشم بحرانی، غایة المرام و حجة الخصام من یقین الامام فی طریق الخاص و العام، ج۳، ص۴۵-۵۰.
  68. ر.ک: سیدهاشم بحرانی، غایة المرام و حجة الخصام من یقین الامام فی طریق الخاص و العام، ج۳، ص۱۰۴- ۱۱۵.
  69. ر.ک: سیدهاشم بحرانی، غایة المرام و حجة الخصام من یقین الامام فی طریق الخاص و العام، ج۳، ص۱۲۴- ۱۲۹.
  70. وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنَا «و از پیامبران ما که پیش از تو فرستاده‌ایم بپرس، آیا به جای (خداوند) بخشنده خدایانی را قرار داده‌ایم که پرستیده شوند؟» سوره زخرف، آیه ۴۵؛ برای دیدن روایات، ر.ک: سیدهاشم بحرانی، غایة المرام و حجة الخصام فی یقین الامام من طریق الخاص و العام، ج۳، ص۵۵- ۵۸.
  71. ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ «آنگاه در آن روز از نعمت (ناسپاسی شده) بازخواست خواهید شد» سوره تکاثر، آیه ۸؛ وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ «و آنان را باز دارید، که آنان بازخواست خواهند شد» سوره صافات، آیه ۲۴؛ برای دیدن روایات مربوط به آیه هشتم سوره مبارکه تکاثر، ر.ک: سیدهاشم بحرانی، غایة المرام و حجة الخصام فی یقین الامام من طریق الخاص و العام، ج۳، ص۸۱- ۸۵؛ برای دیدن روایات مربوط به آیه ۲۴ سوره مبارکه صافات، ر.ک: سیدهاشم بحرانی، غایة المرام و حجة الخصام فی یقین الامام من طریق الخاص و العام، ج۳، ص۸۶-۹۱.
  72. وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ «و بی‌گمان آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند، از راه گشته‌اند» سوره مؤمنون، آیه ۷۴؛ برای دیدن روایات، ر.ک: سیدهاشم بحرانی، غایة المرام و حجة الخصام فی یقین الامام فی طریق الخامس و العام، ج۳، ص۱۰۲- ۱۰۳.
  73. أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ «یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک می‌برند؟ بی‌گمان ما به خاندان ابراهیم کتاب (آسمانی) و فرزانگی دادیم و به آنان فرمانروایی سترگی بخشیدیم» سوره نساء، آیه ۵۴؛ برای دیدن روایات، ر.ک.: سیدهاشم بحرانی، غایة المرام و حجة الخصام فی یقین الامام فی طریق الخاص و العام، ج۳، ص۱۱۶-۱۲۳.
  74. ر.ک: سیدهاشم بحرانی، غایة المرام و حجة الخصام فی یقین الامام فی طریق الخاص و العام، ج۳، ص۵۹- ۸۰ و ۹۲- ۱۰۱.
  75. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص۵۲۰.
  76. سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص۵۲۴.