نظریه نصب الهی امام در قرن پانزدهم هجری

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

متکلمانی چون علامه طباطبایی، امام خمینی، مرتضی عسکری، مصباح یزدی، جوادی آملی و جعفر سبحانی، از مشهورترین بزرگان مکتب امامیه در دوران معاصر هستند که به موضوع نصب الهی امام نیز کم وبیش پرداخته‌اند.

تعریف امام و امامت و الهی بودن این منصب

به گفته علامه طباطبایی، امام عهده‌دار حاکمیت اسلامی، بیان‌گر معارف دینی و هدایت‌گر معنوی مردم است[۱]. از کلمات امام خمینی چنین بر می‌آید که امام، رئیس و حاکم جامعه اسلامی[۲]، همچنین محافظ قانون (شریعت) و مبین و معلم آن است[۳].

مرحوم مرتضی عسکری نیز امامت را نیابت از رسول اکرم(ص) در امور دنیا و دین خوانده است[۴]. به گفته وی، امامت، جانشینی آن حضرت است در تبلیغ و تبیین احکام الهی، قضاوت و داوری میان مردم و همچنین ریاست عامه و زعامت سیاسی و اجتماعی[۵].

آیت الله جوادی آملی می‌گوید: “امامت همان مقام منیع رهبری جوامع بشری با استمداد از وحی الهی است”[۶]. وی امام را در تأمین سعادت دنیا، تحصیل بهشت در آخرت و رسیدن پیروانش به لقای الهی اثرگذار دانسته است[۷].

آیت الله مصباح یزدی نیز در تعریف امامت چنین گفته است: “ریاست همگانی و فراگیر بر جامعه اسلامی، در همه امور دینی و دنیوی”[۸]. آیت الله سبحانی هم امامت را ریاست عامه در دین و دنیا[۹] خوانده، امام را انسان وارسته‌ای دانسته است که از طرف پیامبر مأمور پاسداری از دین و رهبری امت پس از اوست[۱۰]. به گفته وی، امام کسی است که حق امر و نهی و تکلیف مردم را دارد و اداره‌کننده جامعه اسلامی است[۱۱].

متکلمان یاد شده به صراحت از الهی بودن امر گزینش امام و نصب الهی ائمه معصوم(ع) برای امامت نیز سخن گفته‌اند[۱۲].

متکلمان امامیه چون امامت را امری مربوط به خداوند می‌دانند، درباره اینکه مردم چگونه می‌توانند امام خود را بشناسند، بحث کرده‌اند. به گفته علامه طباطبایی، ما برای شناخت امام خود، به معرفی ایشان توسط باری تعالی نیازمندیم. ممکن است حق تعالی در قرآن مجید، امام را معرفی کند یا اینکه این کار را با واسطه و به زبان پیامبر گرامی‌اش انجام دهد[۱۳].

استاد جوادی آملی راه احراز امامت امام را دو چیز می‌داند: ١. اعجاز؛ ۲. نص قطعی از معصوم قبلی. وی اعجاز را به “قولی” (مانند غیب‌گویی) و “فعلی”، و نص را به ”مطابقی” و “التزامی” تقسیم کرده است. نص مطابقی، مانند اینکه بگوید: “امام بعد از من، فلان فرزندم است” و نص التزامی مثل اینکه بگوید: “فلان فرزندم، افضل زمان خود می‌باشد”[۱۴]. استاد مصباح یزدی معجزه را به عنوان دلیل بر صدق ادعای امامت ذکر کرده است[۱۵].

طبق گفته آیت الله سبحانی، از سه طریق می‌توان امام منصوب از سوی خداوند را شناخت: اول نص صریح و متواتر؛ دوم: انجام کرامت همراه با ادعای امامت و خلافت؛ سوم: وجود قرائن و شواهدی که بر انتصاب الهی فرد، دلالت قطعی داشته باشد[۱۶]. وی طریقه سوم را که ظاهراً با راه‌های اول و دوم هم‌پوشانی دارد، توضیح نداده است. به هر حال، راه سومی که این متکلم معاصر مطرح کرده است، ابتکار خود اوست[۱۷].

استدلال بر نصب الهی مقام امامت و ائمه دوازده‌گانه(ع)

بزرگان یاد شده در مجموع، ادله‌ای عقلی و نقلی برای اثبات الهی بودن مقام امامت و ادله‌ای نقلی برای اثبات نصب الهی ائمه هدی بیان کرده‌اند.

نصب الهی مقام امامت

ادله عقلی

برهان لطف و ویژگی‌های درونی امام، به عنوان پرکاربردترین ادله عقلی امامیه در این موضوع، مورد توجه برخی متکلمان دوران معاصر نیز بوده است[۱۸]. متکلمان یادشده، ادله دیگری نیز به شرح ذیل داشته‌اند:

تداوم نیاز به محافظ و مبیّن دین: علامه طباطبایی، امام خمینی و استاد سبحانی، در این موضوع، استدلالی مشابه دارند[۱۹] که در کلام بزرگان پیشین، مانند مرحوم سید مرتضی (قرن پنجم) و مرحوم حمصی (قرن ششم) ذکر شده بود. البته تبیین امام خمینی نسبتاً متفاوت است. بیان ایشان چنین است: “از آنجا که بقای دین اسلام ضرورت دارد، اگر خداوند تکلیف جانشین پیامبر اکرم(ص) را مشخص نکرده باشد، نسبت به چنین موضوع مهمی کوتاهی نموده و خود را در معرض این اعتراض قرار داده که اگر بقای حکومت و دین اسلام اهمیت نداشت و بود و نبودش یکسان بود، چرا پیغمبر فرستاد و کتاب نازل نمود؟ ”[۲۰]. استاد مصباح یزدی و استاد سبحانی در اثبات این موضوع، به اختصاص حق ولایت به خداوند نیز تمسک کرده‌اند که ظاهراً از ابتکارات ایشان است:

انحصار حق ولایت برای خداوند: ولایت و سرپرستی مردم، تنها حقّ باری تعالی است و هیچ انسانی به خودی خود، حق ولایت بر دیگری را ندارد. فقط خداوند می‌تواند این حق را بنا بر مصالحی به انسان شایسته اعطا کند. پس این خداست که امام و سرپرست مردم را انتخاب و منصوب می‌سازد[۲۱].

استاد سبحانی ادله عقلی دیگری نیز دارد. ادله‌ای که به نظر می‌رسد برای نخستین‌بار توسط ایشان مطرح شده باشد:

اولویت تکامل روحی بر تکامل جسمی: تعیین امام از سوی خداوند (امامی که از گناه، خطا و اشتباه معصوم است و از اسرار، معارف و احکام شریعت آگاهی دارد)، گامی بزرگ در تکامل روحی جامعه و افراد انسانی بوده، مانع بروز اختلافات و کشمکش‌ها خواهد شد. خداوند نیز چنان‌که جهان آفرینش و ویژگی‌های جسمانی انسان گواهی می‌دهد، خواهان تکامل آدمی و وحدت در جامعه اسلامی است. در این‌صورت، چگونه می‌توان گفت که خداوند متعال، همه نوع وسایل تکامل جسمی انسان را در اختیار وی نهاده؛ ولی او را از وسایل معنوی که در تکامل روحی او نقش دارند، محروم ساخته است[۲۲]؟ این استدلال را می‌توان تبیین جدیدی از برهان لطف دانست.

واقعی بودن ملاک امامت: امامت مانند نبوغ، تقوا و شعر، ناشی از امری واقعی است؛ لذا وابسته به انتخاب مردم نمی‌باشد. این برخلاف امور اعتباری، مانند وکالت است که شخص برای وکیل‌شدن باید توسط مردم انتخاب شود. افراد نابغه، متّقی و شاعر، از راه‌هایی کشف می‌شوند، نه انتخاب. امام نیز کسی است که با گزینش و معرفی خداوند، نصب شده، برای مردم کشف می‌شود[۲۳]. این استدلال ظاهراً به همان استدلال به ویژگی‌های درونی امام برمی‌گردد. اموری مانند عصمت و افضلیت که در نظر امامیه برای امام ضروری است، اموری واقعی‌اند که صاحب آن باید برای مردم کشف شوند؛ لذا امامت در نگاه امامیه نمی‌تواند منصبی اعتباری باشد.

لزوم تربیت الهی امام: انسان عادی هرچند ممکن است از نظر علم و معرفت به درجات والای کمالدست یابد، اما شایستگی امامت را ندارد؛ زیرا انسان، تنها با تربیت الهی و دریافت علوم نبوی از طریق وحی می‌تواند از مشکلات و ابهاماتی که در مسیر هدایت و سرپرستی مردم پیش می‌آید، عبور کند؛ لذا امام کسی است که خداوند، او را برای این امر، گزینش و تربیت کرده باشد[۲۴].[۲۵]

ادله نقلی

در مقدمه گذشت که اگر در استدلالی، به آیه، روایت و یا تاریخ استناد شده باشد، آن را در زمره ادله نقلی قرار داده‌ایم و از تفکیک ادله عقلی ۔ نقلی با ادله نقلی، به جهت مشکل بودن و سلیقه‌ای شدن پرهیز کرده‌ایم.

به استناد روایتی که علامه از امام زمان(ع) نقل کرده است، از آنجا که مردم توان تشخیص امام حق را ندارند و حتی پیامبران الهی ممکن است در تعیین مصداق امام اشتباه کنند، باری تعالی کار گزینش امام را به مردم واگذار نکرده؛ بلکه خود به عهده گرفته است[۲۶].

مرحوم استاد مرتضی عسکری پس از ذکر آیه ابتلا می‌گوید: “پس امامت، عهدی است از سوی خدا که پیامبر کسی را که باری تعالی با وی عهد امامت بسته است، معرفی می‌کند؛ همان‌طور که سایر احکام الهی را بیان می‌کند”[۲۷].

استاد جوادی آملی بدون اینکه توضیحی دهد، هدایت‌گرِ مورد نظر در آیه انذار و هدایت[۲۸] را به معنای امام خوانده است. وی این آیه شریفه را گویای تداوم رهبری آسمانی دانسته و روایتی را در تأیید آن ذکر می‌کند. به گفته او، عبارت وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ[۲۹] در آیه شریفه یادشده، دلالت بر ضرورت امامت در هر عصر و نسلی دارد. همچنین با توجه به آیه ۲۴ سوره فاطر[۳۰]، می‌توان امامت را تداوم سنت مستمر الهی دانست که گذشته و آینده تاریخ، مشمول این روش الهی خواهد بود. وی در ادامه، روایتی را در تفسیر آیه پنجم سوره زخرف[۳۱] ذکر کرده است که بر اساس آن، گناهان مردم سبب نمی‌شود که خداوند، آنها را بدون پیامبر یا امام و یا حجتی از طرف ایشان رها نماید[۳۲]. بنابراین می‌توان گفت به نظر این مفسر گران‌قدر، آیات یاد شده در مجموع بیانگر این هستند که خداوند در زمان‌های مختلف، همیشه کسی را به عنوان امام منصوب می‌سازد و این کار خداست و در آینده نیز ادامه خواهد داشت.

ایشان همچنین بعد از اینکه امامت را موهبت خاص الهی می‌خواند که فقط با اعطای خداوند حاصل می‌شود، به عموم آیه شریفه ۶۸ سوره قصص[۳۳] که آفرینش و گزینش را به خداوند اختصاص داده، و آن را از مردم سلب کرده است، استشهاد می‌کند[۳۴].[۳۵]

نصب الهی ائمه دوازده گانه(ع)

آیه ۲۶ سوره آل‌عمران[۳۶] کریمه‌ای است که مرحوم علامه آن را بیانگر حقّ الهی اهل بیت(ع) برای حکومت دانسته است. آیه شریفه مذکور می‌فرماید که مُلک و حکومت به دست خداست و خداوند آن را به هر که اراده کند، خواهد داد. طبق نقل علامه، صادق آل محمد(ص)، آیه یادشده را چنین توضیح می‌دهد: “باری تعالی، حکومت را به اهل بیت(ع) داده است”. مرحوم علامه نیز با استناد به این آیه و روایت، حکومت را حقّ الهی اهل بیت(ع) خوانده است[۳۷].

مرحوم مرتضی عسکری با استناد به آیات سوم و چهارم سوره نجم[۳۸] می‌گوید: همان‌گونه که رسول خدا(ص) هرچه درباره نماز فرموده، از خداوند نقل کرده است، سخنان ایشان درباره امامت نیز از سوی حق تعالی است[۳۹]. وی سپس احادیث نبوی را در تعیین امام و جانشین خود بدین شکل، به دو دسته تقسیم کرده است: احادیثی که امامت عموم اهل بیت(ع) در آنها مطرح شده و احادیثی که نام برخی از ایشان به عنوان امام آمده است[۴۰].

علامه طباطبایی و استاد مصباح یزدی، برای نصب الهی ائمه معصوم(ع)، به آیه اولی‌الامر استناد کرده‌اند که تفصیل ادله نقلی پیشینیان گذشت[۴۱].

برخی ادله نقلی ارائه شده در این سده نیز، همچون سده‌های پیشین در پی اثبات امامت الهی امیر مؤمنان(ع) هستند. آیات ولایت[۴۲] و اکمال دین[۴۳]، آیات کریمه‌ای هستند که متکلمان معاصر در تبیین الهی بودن امر امامت و نصب الهی امیر مؤمنان(ع) مطرح ساخته‌اند.

نکته قابل توجه در کلمات استاد جوادی آملی در این موضوع این است که ایشان آیه ولایت را ناظر به ولایت و امامت دیگر ائمه هدی نیز دانسته است. وی روایاتی را مطرح کرده که مصداق آیه مورد نظر را همه امامان پاک خوانده‌اند[۴۴].

علامه طباطبایی، امام خمینی (ره)، مرتضی عسکری و مصباح یزدی، آیه شریفه تبلیغ را با توجه به روایات، بیانگر امامت الهی امیر مؤمنان(ع) خوانده‌اند[۴۵].

امام خمینی آیات دیگری را نیز بیانگر امامت امیر مؤمنان(ع) تلقی نموده، با اشاره به روایات نقل شده، برای تبیین امامت آن حضرت، به آنها استناد می‌کند. این آیات که در ادله نقلی متکلمان پیشین نیز کم و بیش مطرح شده بودند، عبارت‌اند از: آیات “ابتلا، صادقین، آیه اول سوره معارج، آیه ۲۴ سوره صافات، آیه ۹۷ سوره آل عمران، چهلم سوره بقره، أهل‌الذکر، انذار و هدایت”. شیوه ایشان در این ادله چنین است که صرفاً تعداد برخی روایات که آنها را به امیر مؤمنان(ع) تفسیر کرده‌اند، ذکر کرده است. البته گاهی برخی از این روایات را هم آورده است؛ لذا تبیین‌های ایشان مختصر و به نحو اجمال است. امام خمینی با توجه به این روایات، آیات یادشده را ناظر به امامت آن امام همام می‌داند[۴۶].[۴۷]

جمع‌بندی

متکلمان قرن پانزدهم هجری در تبیین و دفاع از آموزه نصب الهی امام، تلاشی درخور کرده‌اند که در این میان، آیت‌اللّه سبحانی سهم بیشتری داشته است. استدلال‌های عقلی که ذیل عناوین “اولویت تکامل روحی بر تکامل جسمی، واقعی بودن ملاک امامت و لزوم تربیت الهی امام” ذکر گردید، ظاهراً از ابتکارات ایشان است. ادله نقلی متکلمان در این دوران، نکته جدیدی ندارد و همان است که کم وبیش در سخنان پیشینیان مطرح شده بود. البته شاید بتوان استدلال استاد جوادی آملی را به ترکیبی از آیات کریمه “انذار و هدایت، ۲۴ سوره فاطر و ۵ سوره زخرف” در تبیین الهی بودن مقام امامت، جدید دانست. گفتنی است: استاد جوادی آملی و استاد سبحانی، وجود نص و معجزه را برای شناخت امام مفید دانسته‌اند؛ اما علامه طباطبایی، تنها از نص قرآنی یا سخن رسول خدا(ص) برای تشخیص امام سخن گفته‌اند و استاد مصباح یزدی نیز، تنها انجام معجزه را مطرح کرده است. نکته قابل توجه این است که در این میان، استاد سبحانی برای نخستین‌بار، هرگونه شواهد و قرائتی را که دلالتش بر نصب الهی مدعی امامت قطعی باشد نیز به عنوان راه سوم تشخیص امام پذیرفته است[۴۸].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ر.ک: سید محمد حسین طباطبایی، شیعه در اسلام، ص۱۷۵- ۱۷۶.
  2. ر.ک: روح الله موسوی خمینی، کشف الاسرار، ص۱۰۷- ۱۰۸.
  3. ر.ک: روح الله موسوی خمینی، کشف الاسرار، ص۱۲۷.
  4. ر.ک: مرتضی عسکری، عقاید اسلام در قرآن کریم، ترجمه محمدجواد کرمی، ج۲، ص۵۶۰.
  5. ر.ک: مرتضی عسکری، نقش ائمه در احیای دین، ج۱، ص۱۵.
  6. عبدالله جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ج۴، ص۲۴۰؛ ر.ک: عبدالله جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ج۴، ص۲۴۶.
  7. ر.ک: عبدالله جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ج۴، ص۲۴۲.
  8. محمد تقی مصباح یزدی، مشکات: آموزش عقاید (۱-۳)، ص۳۴۲.
  9. ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج۴، ص۸.
  10. ر.ک: جعفر سبحانی، راهنمای حقیقت، ص۲۹۹.
  11. ر.ک: جعفر سبحانی، الفکر الخالد فی بیان العقائد، ج۱، ص۳۸۴.
  12. ر.ک: سید محمد حسین طباطبایی، شیعه در اسلام، ص۱۷۵ و ۱۹۷؛ روح الله موسوی خمینی، کشف الاسرار، ص۱۱۲؛ مرتضی عسکری، عقاید اسلام در قرآن کریم، ترجمه محمدجواد کرمی، ج۲، ص۲۰۴ و ۲۴۲؛ محمد تقی مصباح یزدی، مشکات: آموزش عقاید (۳-۱)، ص۳۴۲؛ عبدالله جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ج۴، ص۲۱۳-۲۱۴؛ جعفر سبحانی و دیگران، الفکر الخالد فی بیان العقائد، ج۱، ۳۷۲؛ همو، راهنمای حقیقت، ص۲۸۵.
  13. ر.ک: سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۳۹۸؛ ر.ک: همو، الشیعه نص الحوار مع المستشرق کوربان، ص۳۳۵.
  14. ر.ک: عبدالله جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ج۴، ص۲۴۳-۲۴۴.
  15. ر.ک: محمد تقی مصباح یزدی، مشکات: آموزش عقاید (۱-۳)، ج۲، ص۹۰.
  16. ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، بحوث فی الملل و النحل، ج۷، ص۱۷۰.
  17. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص۵۵۳.
  18. برای دیدن استدلال به ویژگی‌های درونی امام، ر.ک: سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۴، ص۳۹۸؛ عبدالله جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ج۴، ص۲۴۲-۲۴۳؛ محمد تقی مصباح یزدی، مشکات: آموزش عقاید (۱-۳)، ج۲، ص۳۵۰؛ جعفر سبحانی و دیگران، الفکر الخالد فی بیان العقائد، ج۱، ص۳۹۲؛ ر.ک: همو، محاضرات فی الالهیات، ص۳۵۴. برای دیدن استدلال به برهان لطف، ر.ک: جعفر سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ص۳۴۷- ۳۴۸. تفصیل این براهین در کلام علی بن حسین الشریف المرتضی، در فصل مربوط به متکلمان قبل از قرن پنجم ذکر شد.
  19. ر.ک: سید محمد حسین طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۹۰؛ جعفر سبحانی و دیگران، عقاید اسلامی در پرتو قرآن حدیث و عقل، ص۴۱۷ ۔ ۴۱۸. همچنین ر.ک: همو، الفکر الخالد فی بیان العقائد، ج۱، ص۳۷۲-۳۷۳.
  20. ر.ک: روح الله موسوی خمینی، کشف الاسرار، ص۱۰۶-۱۰۷.
  21. ر.ک: محمد تقی مصباح یزدی، مشکات: آموزش عقاید (۳-۱)، ج۲، ص۳۵۰؛ جعفر سبحانی و دیگران، الفکر الخالد فی بیان العقائد، ج۱، ص۳۸۵.
  22. جعفر سبحانی و دیگران، عقاید اسلامی در پرتو قرآن حدیث و عقل، ص۴۵۷- ۴۵۹؛ ر.ک: همو، محاضرات فی الالهیات، ص۳۴۳.
  23. ر.ک: جعفر سبحانی، الفکر الخالد فی بیان العقائد، ج۱، ص۳۷۳- ۳۷۶.
  24. ر.ک: جعفر سبحانی، الفکر الخالد فی بیان العقائد، ج۱، ص۳۸۸.
  25. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص۵۵۷.
  26. ر.ک: سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۸ ص۲۸۷-۲۸۶. چنان که گذشت، این استدلال، در سخن متکلمان پیشین، نظیر مرحوم نراقی در قرن سیزدهم ذکر شد.
  27. مرتضی عسکری، معالم المدرستین، ج۱، ص۲۶۷. چنان که گذشت، شبیه این استدلال، در سخن متکلمان پیشین، نظیر شهید مطهری در قرن چهاردهم ذکر شد.
  28. ... إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ «تو، تنها بیم‌دهنده‌ای و هر گروهی رهنمونی دارد» سوره رعد، آیه ۷.
  29. «و هر گروهی رهنمونی دارد» سوره رعد، آیه ۷.
  30. ... وَإِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرٌ «... و هیچ امتی نیست مگر میان آنان بیم‌دهنده‌ای بوده است» سوره فاطر، آیه ۲۴.
  31. أَفَنَضْرِبُ عَنْكُمُ الذِّكْرَ صَفْحًا أَنْ كُنْتُمْ قَوْمًا مُسْرِفِينَ «پس آیا از آن رو که قومی گزافکارید این پند را از شما با رویگردانی بازداریم؟» سوره زخرف، آیه ۵.
  32. ر.ک: عبدالله جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ج۴، ص۲۴۱-۲۴۲.
  33. وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ «و پروردگارت هر چه خواهد می‌آفریند و می‌گزیند؛ آنان را گزینشی نیست، پاکا خداوند و فرابرترا (که اوست) از آنچه (برای او) شریک می‌آورند» سوره قصص، آیه ۶۸.
  34. عبدالله جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ج۴، ص۲۴۲-۲۴۳. چنان که گذشت، پیشینه استدلال به این آیه شریفه، در میان متکلمان دوران غیبت، به مرحوم طبری در قرن هفتم بر می‌گردد.
  35. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص۵۶۰.
  36. قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ «بگو خداوندا! ای دارنده فرمانروایی! به هر کس بخواهی فرمانروایی می‌بخشی و از هر کس بخواهی فرمانروایی را باز می‌ستانی و هر کس را بخواهی گرامی می‌داری و هر کس را بخواهی خوار می‌گردانی» سوره آل عمران، آیه ۲۶.
  37. ر.ک: سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۴۲. هر چند استناد به این آیه شریفه، در ادله نقلی مرحوم بیاضی در قرن نهم مطرح شده بود، وی این آیه را برای الهی بودن مقام امامت ذکر کرده بود؛ ولی علامه با کمک روایت تفسیری، آیه را بیانگر امامت و حاکمیت اهل بیت(ع) دانسته است.
  38. وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى «و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۳-۴.
  39. ر.ک: مرتضی عسکری، نقش ائمه در احیای دین، ج۲، ص۲۴۲. چنان که گذشت، شبیه این. استدلال در میان متکلمان در دوران غیبت، به مرحوم بیاضی و رازی در قرن نهم برمی‌گردد.
  40. ر.ک: مرتضی عسکری، نقش ائمه در احیای دین، ج۲، ص۲۴۳-۲۶۴.
  41. ر.ک: سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۴، ص۳۹۸، محمد تقی مصباح یزدی، مشکات: آموزش عقاید (۳-۱)، ج۲، ص۳۵۸-۳۵۷. چنان‌که گذشت، پیشینیه استدلال به این آیه شریفه در میان متکلمان دوران غیبت، به شیخ مفید و مرحوم حلبی در قرن پنجم بر می‌گردد.
  42. ر.ک: سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۶، ص۵-۸، روح الله موسوی خمینی، کشف الاسرار، ص۱۳۷-۱۳۸؛ عبدالله جوادی آملی، همتایی قرآن و اهل بیت(ع)، ص۲۰۰- ۲۱۲؛ مرتضی عسکری، نقش ائمه در احیاء دین، ج۲، ص۲۶۰؛ جعفر سبحانی و دیگران، راهنمای حقیقت، ص۲۸۸-۲۹۱. چنان‌که گذشت، استدلال به این آیه شریفه، در میان متکلمان دوران غیبت، برای اثبات امامت الهی امیر مؤمنان(ع)، به متکلمان قرن پنجم (مانند سید مرتضی) برمی‌گردد.
  43. ر.ک: سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۱۷۶- ۱۷۸؛ روح الله موسوی خمینی، کشف الاسرار، ص۱۳۰؛ مرتضی عسکری، معالم المدرستین، ج۱، ص۴۹۶- ۴۹۷؛ محمد تقی مصباح یزدی، مشکات: آموزش عقاید (۳-۱)، ج۲، ص۳۵۵- ۳۵۶؛ جعفر سبحانی و دیگران، راهنمای حقیقت، ص۲۹۲. چنان که گذشت، استدلال به این آیه شریفه، در میان متکلمان دوران غیبت، برای اثبات امامت الهی امیر مؤمنان(ع)، به ابن‌شهرآشوب در قرن ششم بر می‌گردد.
  44. عبدالله جوادی آملی، همتایی قرآن و اهل بیت(ع)، ص۲۱۴- ۲۱۶.
  45. ر.ک: سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۶۸؛ روح الله موسوی خمینی، کشف الاسرار، ص۱۳۹-۱۴۲و ص۱۳۰. مرتضی عسکری، معالم المدرستین، ج۱، ۴۹۷-۴۹۰؛ محمد تقی مصباح یزدی، مشکات: آموزش عقاید (۱-۳)، ج۲، ص۳۵۶-۳۵۷. چنان‌که گذشت، پیشینه استدلال به این آیه شریفه، در میان متکلمان دوران غیبت، برای اثبات امامت الهی امیر مؤمنان(ع)، به ابن‌شهرآشوب در قرن ششم بر می‌گردد.
  46. ر.ک: روح الله موسوی خمینی، کشف الاسرار، ص۱۳۰ و ۱۳۹-۱۴۲.
  47. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص۵۶۲.
  48. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص۵۶۵.