نظریه نصب الهی امام در قرن چهاردهم هجری

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

بزرگانی چون میر حامد حسین هندی[۱]، برادران مظفر (مرحوم محمد حسن[۲] و محمد رضا[۳]علامه امینی[۴]، ابوالحسن شعرانی[۵] و شهید مطهری از متکلمان امامیه در قرن چهاردهم بوده‌اند که دیدگاهشان درباره آموزه امامت الهی مطرح می‌شود[۶].

تعریف امام و امامت و الهی بودن این منصب

به اعتقاد میر حامد حسین هندی، امامت، ریاست در همه امور دین و دنیاست[۷]. طبق گفته وی، امام، نایب رسول خدا(ص) بوده، حق تصرف در اموال و املاک دیگران را دارد و مردم نیز باید در تمام احکام از ایشان پیروی کنند[۸].

مرحوم محمد حسن مظفر، ریاست و اختیارات امام را همانند پیامبر، در همه امور دانسته است[۹]. از نگاه او، امام، جانشین پیامبر در انجام وظایف ایشان است و هدف از ریاست امام، تنها حفظ حوزه اسلام و تأمین امنیت مردم نیست؛ بلکه هدف از امامت (همانند رسالت) فراهم آوردن عوامل سعادت دنیوی و اخروی مردم می‌باشد[۱۰].

همچنین بنا به گفته مرحوم محمد رضا مظفر، امام، جانشین پیامبر، حاکم و سرپرست مردم، محافظ شرع و هدایت‌گر مردم برای سعادت دنیا و آخرت است[۱۱].

شهید مطهری در بیانی جدید، امامت را در نگاه شیعه، دارای سه شأن زعامت سیاسی، مرجعیت دینی و ولایت معنوی دانسته است[۱۲]. به گفته وی، شیعه و سنی، امام را به معنای زعیم و حاکم سیاسی قبول دارند، و اعتقاد شیعیان به مرجعیت دینی و ولایت معنوی امام است که آنها را از اهل‌سنت متمایز می‌سازد[۱۳]. گفتنی است که این نوشتار، بر شأن ولایت تکوینی و معنوی امام تمرکز ندارد و عقیده امامیه به شئون حاکمیت سیاسی و مرجعیت دینی برای امام نیز، سخن جدیدی نیست. این محتوا مطلبی است که متکلمان پیشین نیز کم و بیش از آن دفاع کرده بودند؛ ولی به هر حال، تصریح و تأکید به این معنا، سخنی است که شهید مطهری را می‌توان مبتکر آن دانست.

متکلمان امامیه در این دوران نیز همانند پیشینیان خویش، از لزوم گزینش الهی امام سخن گفته‌اند[۱۴]، و چنان‌که خواهد آمد، با ادله متعدد از این آموزه دفاع کرده‌اند.

متکلمان یاد شده در این سده همچنین کم و بیش نص و معجزه را برای تشخیص امام لازم دانسته‌اند. میر حامد حسین هندی از پذیرش امامت کسی که از سوی خدا و رسول بر امامتش تصریح شده باشد، سخن گفته است[۱۵]. به گفته برادران مظفر (مرحوم محمد حسن و محمد رضا) مردم قادر به شناخت امام نیستند، مگر اینکه نصی از سوی باری‌تعالی به زبان نبی اکرم(ص) یا امام معصوم دیگر وجود داشته باشد[۱۶]. البته مرحوم محمد حسن، انجام معجزه توسط مدعی امامت را نیز به عنوان طریقی دیگر برای شناخت امام ذکر کرده است[۱۷].

علامه امینی معتقد است: “خداوند باید به دست امام و نبی(ص) معجزاتی جاری سازد تا دل مردم نسبت به آنها آرام گیرد و از ادعای ایشان مطمئن شوند”[۱۸].

ابوالحسن شعرانی نیز می‌گوید: “امامت باید به نص از معصوم ثابت شود. پیغمبر، امامِ پس از خویش را معین فرماید و آن امام، امام دیگر را و هکذا”[۱۹]. وی در اثبات امامت امیر مؤمنان(ع)، به داشتن معجزات نیز استدلال کرده است[۲۰].

از نظر شهید مطهری، راه شناخت نبی و شناخت امام برای مردم متفاوت است. به گفته وی، تفاوت آنها در این است که پیغمبر از طریق معجزات شناخته می‌شود؛ ولی امام باید از راه پیغمبر به مردم شناسانده شود[۲۱]. ظاهرسخن یادشده این است که ایشان بر خلاف پیشینیان خود، طریق انجام معجزه را برای اثبات امامت نمی‌پذیرد. به هر حال، این بیان، سخن جدیدی است که در کلام متکلمان پیشین سابقه نداشته است[۲۲].[۲۳]

استدلال بر نصب الهی مقام امامت و ائمه دوازده گانه(ع)

بزرگان امامیه در این دوران نیز الهی بودن مقام امامت را تبیین عقلی و نقلی و نصب الهی ائمه هدی را تبیین نقلی نموده‌اند.

نصب الهی مقام امامت

ادله عقلی

استدلال به ویژگی‌های درونی امام و برهان لطف، در این موضوع که در میان متکلمان امامیه سابقه‌ای طولانی دارد، در آثار اغلب متکلمان این دوره نیز به چشم می‌خورد[۲۴].

مرحوم محمد حسن مظفر به حکمت الهی و دشواری انتخاب امام بر مردم نیز استناد کرده است[۲۵]. نیازمندی به مبیّن تفاصیل شریعت، عنوان استدلال دیگری است که مرحوم مظفر و علامه امینی همانند برخی پیشینیان خویش از آن به لزوم نصب الهی امام معصوم رسیده‌اند[۲۶].

مرحوم محمد حسن مظفر که گویا نسبت به متکلمان معاصر خویش در تبیین این موضوع تلاش بیشتری کرده است، دو نظریه گزینش الهی و انتخاب مردمی امام را مطرح می‌کند؛ سپس با تبیین‌های تازه برای پیامدهای فاسد انتخاب مردمی، نظریه گزینش الهی امام را صحیح می‌خواند. از نظر مرحوم مظفر، نتایج باطلی که انتخاب مردمی امام در پی دارد، عبارتند از[۲۷]:

  1. تباهی دین و امت: ممکن است فرد برگزیده مردم برای امامت، فاسق باشد و یا فاسق بشود و چون مردم به دین حاکمان خود و پیرو هوی و هوس آنها هستند، فساد امام، به فساد دین و امت منجر خواهد شد. به گفته وی دلیل اینکه مردم پیرو هوی و هوس امام خود هستند، مشاهده و واقعیت عینی است[۲۸].
  2. بروز اختلاف و جنگ: انتخاب یک فرد برای حاکمیت بر همه مردم، سبب ایجاد اختلاف و فتنه خواهد شد؛ زیرا هر گروهی از مردم، نماینده و بزرگ خود را شایسته امامت می‌داند و گستردگی ممالک اسلامی، پذیرش یک فرد شایسته امامت را برای تمام مردم، غیرممکن می‌سازد و انتخاب چند حاکم نیز سبب اختلاف خواهد شد[۲۹]. هرچند شبیه این سخن در کلام علامه حلی (قرن هشتم) آمده بود، می‌توان این بیان را جدید دانست.
  3. ظلم به گروهی از مسلمانان: تعیین امام از سوی یک فرد یا یک گروه، بدون اجازه باری تعالی، ظلم به دیگر مسلمانان است. چه مجوزی برای واگذاری امر تعیین امام به فرد یا افرادی خاص وجود دارد[۳۰]؟
  4. تکلیف بما لا یطاق یا پذیرش امام فاسق: اگر انتخاب مردمی امام، فرمان خداوند باشد؛ پس این دستور یا مربوط به همه مردم است و یا برخی از مردم. هر دو فرض باطل است؛ زیرا نمی‌توان کسی را یافت که همه مردم بر او اتفاق‌نظر داشته باشند و پذیرش امامت شخصی که از سوی برخی مردم تعیین شده نیز باطل خواهد بود؛ زیرا ممکن نیست تمام مردم از صلاحیت آن فرد و یا از عدالت افراد تعیین‌کنندة امام آگاه باشند؛ لذا این فرض، به پذیرش امامت فرد فاسق منجر می‌شود که برای فرد معتقد به خداوند حکیم قابل قبول نیست[۳۱][۳۲].

ادله نقلی

در آثار متکلمان این دوره، ادله نقلی چندانی درباره الهی بودن مقام امامت به چشم نمی‌خورد. مرحوم محمد حسن مظفر برای اثبات این مطلب که اساساً تعیین امام کارِ باری‌تعالی بوده، و از اختیار مردم بیرون است، به آیه شریفه ۶۸ سوره قصص[۳۳] استناد کرده است[۳۴].

از نظر شهید مطهری، آیه شریفه ابتلا، بیانگر عقیده شیعه بر الهی بودن اصل امامت است. وی پس از ذکر آیه یادشده، چنین گفته است: “در اینجا مسئله امامت، “عهد خدا” نامیده شده است. این است که شیعه می‌گوید: امامتی که ما می‌گوییم، با خداست؛ لهذا قرآن هم می‌گوید: عهدی؛ یعنی عهد من است؛ نه عهد مردم”[۳۵]. وی همچنین در اثبات امامت الهی به روایتی نبوی استناد کرده است. چنان‌که قبلاً نیز گفته شد، بنابر نقل، خاتم الانبیاء(ص) در پاسخ به کسانی که اسلام خود را مشروط به خلافت آن حضرت نمودند، می‌فرماید که امر امامت و جانشینی با خداست[۳۶]. ایشان همچنین به روایت نقل‌شده از امام رضا استناد نموده‌اند که به صراحت، انتخابی بودن امر امامت را نفی کرده، و از لزوم نصب الهی امام سخن گفته است[۳۷].[۳۸]

نصب الهی ائمه دوازده‌گانه(ع)

تقریباً همه ادله نقلی ارائه شده در این دوران، به اثبات امامت حضرت علی(ع) اختصاص دارد. تنها می‌توان آیه صادقین و آیات شریفه ۳۵ و ۳۶ سوره نور[۳۹] را که توسط مرحوم مظفر ارائه شده است، ناظر به امامت همه ائمه دوازده‌گانه(ع) دانست[۴۰].

اما استدلال او به آیات یادشده سوره نور جدید است و می‌توان خلاصه آن را چنین ذکر نمود:

  1. با در نظر گرفتن روایات نقل‌شده در تفسیر این آیات، خلاصه آیات چنین می‌شود که مَثَل نور خداوند مانند حضرت فاطمه زهرا(س) است که با چراغ امام حسن و امام حسین(ع) نورافشانی کرده، این نور با نور امامان دیگر از نسل ایشان افزایش خواهد یافت. بدون تردید، اعتقاد به امامت فرزندان فاطمه(س) که طبق روایت، منظورِ آیات شریفه است، مبتنی بر پذیرفتن امامت امام علی(ع) می‌باشد. از این رو آیات یادشده، بر امامت امیر مؤمنان(ع) و دیگر ائمه هدی(ع) دلالت دارد. به گفته این متکلم شیعی، این مطلب روشن‌ترین دلیل بر امامت حضرت علی(ع) و دیگر امامان از نسل ایشان است؛ زیرا در روایت مورد نظر، در توضیح این آیه شریفه آمده است که ائمه اطهار، یکی پس از دیگری، از نسل حضرت زهرا(س) هستند[۴۱].
  2. آیات تبلیغ[۴۲]، اکمال دین[۴۳] و ولایت[۴۴]، آیات کریمه‌ای هستند که اغلب متکلمان یادشده برای اثبات امامت الهی امیر مؤمنان(ع) به آنها استناد کرده‌اند[۴۵]. محمد حسن مظفر برای اثبات امامت حضرت علی(ع) آیات فراوانی (۸۴ آیه) را مطرح و بررسی کرده است. به اعتقاد وی، باری تعالی در این آیات، از امامت آن حضرت سخن گفته است. البته بسیاری از این آیات شریفه، بیانگر افضلیت یا عصمت آن حضرت هستند که به گفته وی، چون با وجود افضل و معصوم، امامت به دیگری نمی‌رسد، می‌توان آنها را حاکی از امامت امیر مؤمنان(ع) دانست. این متکلم پرتلاش، افزون بر آنها، به کمک روایات تفسیری، به آیاتی چون آیه شریفه انذار و هدایت[۴۶]، آیه شریفه ۲۴ سوره صافات[۴۷] و آیه شریفه ۴۵ سوره زخرف[۴۸] هم به‌گونه‌ای که در آثار متکلمان گذشته مطرح شده بود، استدلال کرده است. البته مرحوم مظفر، ادله ابتکاری نیز داشته است که برخی از آنها این‌گونه می‌باشند[۴۹].
  3. آیه شریفه ۱۷۲ سوره اعراف[۵۰]: مطابق روایت نقل‌شده ذیل این آیه شریفه، رسول خدا(ص) فرمود: “علی هنگامی امیرالمؤمنین نامیده شد که آدم، بین روح و جسد بود (پس از نزول آیه شریفه و پیمان‌گرفتن از بنی‌آدم). خداوند فرمود: من پروردگارتان هستم، محمد پیامبرتان و علی امیرتان”. این سخن حاکی از امیر بودن امام علی(ع) حتی بر سه خلیفه دیگر است؛ زیرا آنان نیز جزء کسانی‌اند که از ایشان پیمان گرفته شده است و از آنجا که پیمان‌گرفتن بر حکومت امیر مؤمنان(ع) همراه با نبوت پیامبر است، روشن می‌شود که او خلیفه بلافصل پیامبر است در غیر این صورت دلیلی نداشت که دیگران را ذکر نکند[۵۱].
  4. آیه شریفه یکم سوره نجم[۵۲]: در شأن نزول آیه یاد شده آمده است: گروهی از اصحاب نشسته بودند که ستاره‌ای از آسمان فرود آمد. پیامبر اعظم(ص) فرمود: ستاره در خانه هرکس فرود آید، او وصی من است. ستاره در منزل علی بن ابی طالب(ع) فرود آمد. با وقوع این معجزه، گروهی گفتند: “ای رسول خدا! در دوستی علی گمراه شدی”. در اینجا بود که این آیات نازل گردید. منظور از وصایت در این حدیث، خلافت است؛ زیرا در غیر این صورت، نیاز به چنین معجزه‌ای نبود و سخن نبی‌اکرم(ص) نیز موجب نمی‌شد که منافقان، ایشان را گمراه بخوانند[۵۳].
  5. آیه شریفه ۳۲ سوره محمد(ص)[۵۴]: در روایتی آمده است که منظور از این آیه شریفه، امر حضرت علی(ع) است. از تعبیر “امر علی” که در متن روایت آمده است، چیزی جز خلافت آن حضرت فهمیده نمی‌شود؛ زیرا خلافت روشن‌ترین امری است که مربوط به ایشان می‌شود و در طول حیات رسول خدا(ص) و پس از وی نیز مخالفت‌های زیادی با آن صورت گرفت؛ چنان که آیه شریفه نیز از وقوع مخالفت‌ها با پیامبر اعظم(ص) خبر می‌دهد[۵۵].
  6. آیه شریفه ۸۴ سوره شعراء[۵۶]: بر اساس نقلی که ذیل این آیه کریمه وارد شده است، هنگامی که ولایت امام علی(ع) را به حضرت ابراهیم(ع) عرضه نمودند، ابراهیم(ع) عرض کرد: “خدایا! او را در نسل من قرار بده”. و خدا نیز چنین فرمود. این امر بدین معناست که ولایت و امامت آن امام همام، در گذشته و حال، مطلوب ذات مقدس الهی است[۵۷].
  7. آیات اول و دوم سوره نبأ[۵۸]: طبق روایتی نبوی که ذیل این آیه شریفه بیان شده است، در قبر نسبت به قبول داشتن امامت حضرت علی(ع) از مردگان پرسیده می‌شود[۵۹]. مرحوم مظفر براساس حدیث نقل شده، در توضیح این استدلال چنین می‌گوید: “از اینکه از امامت امیر مؤمنان(ع) پرسش می‌شود و به مرده می‌گویند: امامت کیست؟، معلوم می‌شود که حضرت علی(ع) امام است، نه خلفای پیش از وی؛ زیرا در غیر این صورت، لازم بود که از امامت آنها سؤال می‌شد”[۶۰].

استناد شهید مرتضی مطهری به حدیث منزلت را نیز می‌توان بیانگر امامت الهی امیر مؤمنان(ع) دانست. وی معتقد است: از آنجا که به تصریح قرآن کریم، هارون(ع) همه شئون اجتماعی حضرت موسی(ع) را داشت، رسول خدا در حدیث منزلت خطاب به امیر مؤمنان(ع)، گویا چنین می‌فرماید: “نسبتی که هارون(ع) از ناحیه خدا در همه شئون الهی به موسی(ع) داشت، تو نیز نسبت به من داری”[۶۱]. سخن شهید مطهری در این استدلال، ظاهر در این است که امام علی(ع) نیز مانند جناب هارون(ع) این مقام را از ناحیه خداوند دارد[۶۲].

جمع‌بندی

در میان متکلمان این دوران می‌توان شهید مطهری را از دو جهت دارای بیانی ابتکاری دانست: سخن وی در تعریف امامت که به شئون زعامت سیاسی، مرجعیت دینی و ولایت تکوینی برای امام تصریح می‌کند، در سخن متکلمان پیشین سابقه‌ای نداشته است. البته این به معنای نو بودن این عقیده در تفکر شیعه نیست و چنان‌که شهید مطهری نیز از این باور امامیه خبر می‌دهد، اغلب قریب به اتفاق متکلمان امامیه، این شئون (به خصوص زعامت سیاسی و مرجعیت دینی) را برای امام باور داشته‌اند؛ ولی این شیوه بیان و دسته‌بندی، از نوآوری‌های شهید مطهری است؛ نکته دیگر در کلام وی سخنی است که در تفاوت میان طریقه شناخت نبی و امام می‌گوید. ظاهراً ایشان انجام معجزه را به عنوان یکی از راه‌های شناسایی امام نمی‌پذیرد. انکار این طریق نیز مطلبی است که گویا نتوان آن را به متکلمان پیشین نسبت داد.

در میان متکلمان این قرن، تنها مرحوم محمد حسن مظفر است که در اثبات الهی بودن امامت، به‌خصوص انتصاب الهی امیر مؤمنان(ع) تلاش قابل توجهی کرده است. پیامدهای فاسدی را که وی برای گزینش مردمی امام برشمرده است، می‌توان تبیین‌هایی نو دانست. همچنین برخی ادله قرآنی وی بر امامت الهی حضرت علی(ع) و دیگر ائمه هدی را می‌توان از ابتکارات او دانست؛ آیات شریفه یکم سوره نجم، ۳۲ سوره محمد، ۸۴ سوره شعراء، ۳۵ و ۳۹ سوره نور و ۱۷۲ سوره اعراف از آن جمله‌اند. تبیین شهید مطهری از آیه ابتلا، برای الهی بودن مقام امامت هم تبیینی جدید است[۶۳].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. حامد حسین بن محمد موسوی کنتوری لکهنوی، مشهور به میرحامدحسین هندی، عالم پر تلاش امامیه در علم کلام است که در سال ۱۲۴۶ قمری به دنیا آمد. محور همت او دفاع از اعتقادات امامیه و رد و نقد آثار اهل سنت بود. تبحرش در مناظرات و مباحث کلامی به حدی بود که شهرتش از شهرهای هندوستان گذر نمود و نه تنها از بزرگان متکلمین امامیه عصر خود، بلکه از متکلمان بزرگ تاریخ امامیه گشت. اثر ذی قیمت او کتاب سی جلدی عبقات الانوار به فارسی است که در اثبات امامت امیر مؤمنان(ع) نگاشته شده و در حقیقت، ردیه‌ای است بر مباحث امامت کتاب التحفة الاثنا عشریه، نوشته عبدالعزیز دهلوی. او در سال ۱۳۰۶ قمری وفات یافت (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۵، ص۲۵۵-۲۵۷).
  2. محمد حسن بن محمد مظفر نجفی از مراجع تقلید و متکلمان و ادبای مهم امامیه است که در نجف اشرف و در سال ۱۳۰۱ قمری به دنیا آمد. برادرانش (محمدحسین و محمد رضا(، همچنین سید بحرالعلوم از شاگردان او هستند. کتاب کلامی ارزشمند دلائل الصدقّ لِنَهج الحق در سی جلد از آثار اوست که آن را در رد سخنان فضل بن روزبهان نگاشته است. وی در سال ۱۳۷۵ قمری درگذشت (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۵، ص۴۰۳- ۴۰۶).
  3. محمد رضابن محمد مظفر نجفی از نویسندگان و ادبای مشهور امامیه است که در نجف اشرف و در سال ۱۳۲۲ قمری متولد شد. او در راه اصلاح نظام درسی و توسعه رشته‌های مختلف دینی تلاش نمود. از جمله آثار وی در کلام، عقائد الامامیه است که در عین اختصار، دقیق می‌باشد. او در سال ۱۳۸۳قمری در نجف‌اشرف درگذشت (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۵، ص۴۲۸-۴۳۱).
  4. عبدالحسین بن احمد بن نجف علی تبریزی نجفی، علامه، مجتهد و مشهور به امینی، در سال ۱۳۲۰ قمری در تبریز به دنیا آمد. وی به نجف اشرف هجرت و در دروس اساتیدی چون فیروزآبادی و ایروانی شرکت نمود. ایشان به دلیل تحقیق، مسافرت‌هایی به ایران، هند، سوریه و ترکیه داشت. موسوعه مهم و ماندگار الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب در یازده جلد از آثار اوست. سرانجام، وی در سال ۱۳۹۰ قمری در تهران درگذشت و بدنش به نجف اشرف منتقل و در کنار کتابخانه‌اش در این شهر مقدس به خاک سپرده شد (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۵، ص۲۹۰-۲۹۳).
  5. ابوالحسن بن محمد بن غلام حسین شعرانی تهرانی از بزرگان امامیه در کلام و حکمت است. او در سال ۱۳۲۰ قمری در تهران به دنیا آمد و در تهران و قم تحصیل و تدریس کرد. بزرگانی چون میرزا هاشم آملی، عبدالله جوادی آملی و حسن حسن زاده آملی از شاگردان او هستند. وی آثار متعددی، به خصوص در علم کلام دارد مانند ترجمه و شرح کشف المراد، رسالة فی الاعتقادات و راه سعادت. وی در سال ۱۳۹۳ قمری درگذشت (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۵، ص۲۲۷-۲۲۹(.
  6. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص۵۳۶.
  7. ر.ک: میر حامدحسین هندی، عبقات الانوار فی اثبات أمامة ائمة الاطهار، ج۱۰، ص۶۰۱.
  8. ر.ک: میر حامدحسین هندی، عبقات الانوار فی اثبات أمامة ائمة الاطهار، ج۱۶، بخش دوم، ص۲۴۵.
  9. ر.ک: محمد حسن مظفر، دلائل الصدق، ج۴، ص۲۱۷.
  10. ر.ک: محمد حسن مظفر، دلائل الصدق، ج۴، ص۲۳۷.
  11. ر.ک: محمد رضا مظفر، عقاید الامامیه، ص۶۵، ۶۷ و ۷۰.
  12. ایشان شئون یادشده را این‌چنین توضیح می‌دهد: «از نظر شیعه که مسئله ولایت مطرح است، از سه جنبه مطرح است و در هر سه جنبه چنان که گفته شد، کلمه امامت به کار رفته است: اول از جنبه سیاسی که احق و الیق برای جانشینی پیغمبر برای زعامت و رهبری سیاسی و اجتماعی مسلمین چه کسی بوده است و چه کسی می‌بایست بعد از پیغمبر زعیم مسلمین باشد. دوم آنکه در بیان احکام دین، بعد از پیغمبر به چه کسانی باید رجوع کرده سوم از جنبه معنوی و باطنی. از نظر شیعه در هر زمان یک «انسان کامل» که نفوذ غیبی دارد بر جهان و انسان، و ناظر بر ارواح و نفوس و قلوب است و دارای نوعی تسلط تکوینی بر جهان و انسان است، همواره وجود دارد و به این اعتبار، نام او «حجت» است». (مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ولاءها و ولایت‌ها، ج۳، ص۲۸۵- ۲۸۶).
  13. ر.ک: مرتضی مطهری، مجموعه آثار، امامت و رهبری، ج۴، ص۷۱۶ - ۷۲۱.
  14. ر.ک: میرحامدحسین هندی، عبقات الانوار فی اثبات امامة ائمة‌الاطهار، ج۲۳، ص۱۰۹۱؛ محمد حسن مظفر، دلائل الصدق، ج۴، ص۲۳۷ و ۲۴۸؛ محمد رضا مظفر، عقاید الامامیه ص۶۵- ۶۶؛ عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج۷، ص۱۸۰؛ ابوالحسن شعرانی، شرح فارسی تجرید الاعتقاد، ص۵۰۷؛ مرتضی مطهری.، مجموعه آثار، ج۴، ص۸۷۱؛همو، مجموعه آثار، مدیریت و رهبری، ج۳، ص۳۲۰-۳۲۱.
  15. ر.ک: میر حامد حسین هندی، عبقات الانوار فی اثبات امامة أئمة الاطهار، ج۱۱، ص۱۱۹.
  16. ر.ک: محمد حسن مظفر، دلائل الصدق، ج۴،ص۲۵۰؛ محمد رضا مظفر، عقاید الامامیه، ص۶۶ و ۷۴.
  17. ک: محمد حسن مظفر، دلائل الصدق، ج۴،ص۲۵۰.
  18. ر.ک: عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج۳، ص۴۰۲- ۴۰۳.
  19. ر.ک: أبو الحسن شعرانی، شرح فارسی تجرید الاعتقاد، ص۵۱۳.
  20. ر.ک: أبو الحسن شعرانی، شرح فارسی تجرید الاعتقاد، ص۵۲۰.
  21. ر.ک: مرتضی مطهری، مجموعه آثار، امامت و رهبری، ج۴، ص۸۷۵
  22. البته هرچند بیشتر متکلمان، معجزه را نشان‌دهنده نبوت و امامت مدعی دانسته‌اند، ممکن است شهید مطهری منکر طریقه معجزه، تنها به آن معنایی که بیانگر نبوت است، برای اثبات امامت باشد؛ ولی منکر راه کرامت برای اثبات امامت نباشد. البته وی از طریقه کرامت، سخنی نگفته است.
  23. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص۵۳۷.
  24. برای دیدن استدلال به ویژگی‌های درونی امام، ر.ک: محمد حسن مظفر، دلائل الصدق، ج، ص۲۵۰؛ محمد رضا مظفر، عقاید الامامیه، ص۷۴؛ عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج۷، ص۱۸۲؛ ابوالحسن شعرانی، شرح فارسی تجرید الاعتقاد، ص۵۱۳؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، امامت و رهبری، ج۴، ص۸۷۵. برای دیدن استدلال به برهان لطف، ر.ک: محمد حسن مظفر، دلائل الصدق، ج۴، ص۲۵۳؛ محمد رضا مظفر، عقائد الامامیه، ص۶۵؛ عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج۷، ص۱۸۰؛ أبو الحسن شعرانی، شرح فارسی تجرید الاعتقاد، ص۵۰۷؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۴، ص۷۴۱ و ص۸۷۳- ۸۷۴. تفصیل این براهین در کلام سید مرتضی در فصل مربوط به متکلمان قبل از قرن پنجم ذکر شد.
  25. ر.ک: محمد حسن مظفر، دلائل الصاق، ج۴، ص۲۵۰.
  26. ر.ک: محمد حسن مظفر، دلائل الصاق، ج۴، ص۲۵۱-۲۵۲؛ ر.ک: عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج۷، ص۱۸۰.
  27. ر.ک: محمد حسن مظفر، دلائل الصدق، ج۴، ص۲۵۰-۲۶۸.
  28. ممکن است در پاسخ گفته شود: می‌توان کار تعیین امام را به عهده عدول گذاشت و شرایطی برای امام، همچنین استمرار امامت وی قرار داد تا این اشکال دفع شود. این استدلال باید دقیق‌تر تحلیل شود.
  29. چنان که گذشت، ممکن است کسی در پاسخ بگوید که می‌توان راهکارهایی مثل ملاک قرار دادن رأی اکثریت را برای دوری از جنگ و اختلاف قرار داد. مثل آن‌چه هم‌اکنون در کشورهای مختلف جاری است. به هر حال، این استدلال جای بررسی دارد که از این نوشتار خارج است.
  30. گفتنی است، این استدلال را زمانی می‌توان پذیرفت که معتقد شویم باری تعالی، اجازه تعیین امام را به مردم نداده است؛ لذا باید در ابتدا ادله مخالفین رد شود.
  31. آن‌چه در نقد سخن ایشان در تباهی دین و امت، گفته شد، در اینجا مطرح است.
  32. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص۵۴۱.
  33. ﴿رَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ «و پروردگارت هر چه خواهد می‌آفریند و می‌گزیند؛ آنان را گزینشی نیست، پاکا خداوند و فرابرترا (که اوست) از آنچه (برای او) شریک می‌آورند» سوره قصص، آیه ۶۸.
  34. ر.ک: محمد حسن مظفر، دلائل الصدق، ج۴، ص۲۴۸. گفتنی است، استدلال به این آیه شریفه برای الهی بودن مقام امامت، در میان متکلمان دوران غیبت، به مرحوم طبری در قرن هفتم بر می‌گردد.
  35. ر.ک: مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۴، ص۹۲۱؛ ر.ک: همو، مجموعه آثار، عدل الهی، ج۱، ص۶۰-۶۱. هرچند استدلال به آیه ابتلا برای اثبات الهی بودن مقام امامت، در میان متکلمان پیشین، مانند مرحوم نراقی سابقه دارد، این تبیین شهید مطهری را می‌توان جدید دانست
  36. ر.ک: مرتضی مطهری، مجموعه آثار، امامت و رهبری، ج۴، ص۸۸۰ چنان که گذشت، این استدلال در آثار متکلمان پیشین، مانند مرحوم بیاضی در قرن نهم مطرح شده بود.
  37. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، امامت و رهبری، ج۴، ص۹۴۳-۹۴۰. چنان‌که گذشت، این استدلال در آثار متکلمان پیشین، بیاضی در قرن نهم مطرح شده بود.
  38. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص۵۴۴.
  39. ﴿اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ... فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ... «خداوند، نور آسمان‌ها و زمین است، مثل نور او چون چراغدانی است در آن چراغی، آن چراغ در شیشه‌ای، آن شیشه گویی ستاره‌ای درخشان است کز درخت خجسته زیتونی می‌فروزد که نه خاوری است و نه باختری، نزدیک است روغن آن هر چند آتشی بدان نرسیده برفروزد، نوری است فرا نوری، خداوند هر که را بخواهد به نور خویش رهنمون می‌گردد و خداوند این مثل‌ها را برای مردم می‌زند و خداوند به هر چیزی داناست * (این چراغ) در خانه‌هایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند»... سوره نور، آیه ۳۵-۳۶.
  40. ر.ک: محمد حسن مظفر، دلائل الصدق، ج۵، ص۱۳۳- ۱۳۶. پیشینه این استدلال در میان متکلمان دوران غیبت، به شیخ مفید در قرن پنجم بر می‌گردد.
  41. ر.ک: محمد حسن مظفر، دلائل الصادق، ج۵، ص۳۴۷-۳۴۴.
  42. چنان که گذشت، پیشینه این استدلال، به محمد بن شهر آشوب در قرن ششم برمی‌گردد.
  43. چنان که گذشت، پیشینه این استدلال نیز به محمد بن شهر آشوب در قرن ششم بر می‌گردد.
  44. چنان که گذشت، پیشینه این استدلال به شیخ مفید در قرن پنجم بر می‌گردد.
  45. ر.ک: میرحامد حسین هندی، عبقات الانوار فی أمامة ائمة الاطهار، ج۹، ص۲۲۵ و ۲۳۲-۲۳۳؛ محمد حسن مظفر، دلائل الصدق، ج۴، ص۲۹۷-۳۱۳ و ص۳۱۷-۳۱۹ و ج۵، ص۱۶۷-۱۶۹؛ محمد رضا مظفر، عقاید ۔ الامامیه، ص۷۵، ابو الحسن شعرانی، شرح تجرید الاعتقاد، ص۵۱۶ - ۵۱۸؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، امامت و رهبری، ج۴، ص۷۲۲-۷۲۴ و۷۶۵- ۷۵۴و ۷۷۸-۷۸۰.
  46. ﴿إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ «تو، تنها بیم‌دهنده‌ای و هر گروهی رهنمونی دارد» سوره رعد، آیه ۷؛ برای دیدن استدلال، ر.ک: محمد حسن مظفر، دلائل الصدق، ج۴، ص۴۳۰-۴۳۳. گفتنی است چنین استدلالی در ادله بزرگانی چون محقق اردبیلی، در قرن دهم مطرح شده بود.
  47. ﴿وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ «و آنان را باز دارید، که آنان بازخواست خواهند شد» سوره صافات، آیه ۲۴؛ برای دیدن استدلال، ر.ک: محمد حسن مظفر، دلائل الصدق، ج۵، ص۷-۹. گفتنی است چنین استدلالی در ادله بزرگانی چون سیدهاشم بحرانی، در قرن دوازدهم مطرح شده بود.
  48. ﴿وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنَا «و از پیامبران ما که پیش از تو فرستاده‌ایم بپرس» سوره زخرف، آیه ۴۵؛ برای دیدن استدلال، ر.ک: محمد حسن مظفر، دلائل الصدق، ج۲، ص۴۲-۴۳. گفتنی است چنین استدلالی در ادله بزرگانی چون محقق اردبیلی، در قرن دهم و سیدهاشم بحرانی در قرن دوازدهم مطرح شده بود.
  49. گفتنی است وی در استدلال‌های خویش به این آیات کریمه، از روایاتی بهره برده که در برخی منابع عامه موجود است. البته او سند روایات مستند خود را بررسی نکرده است.
  50. ﴿وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ... «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، زاده‌های آنها را برآورد و از آنان بر خودشان گواهی گرفت که آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی می‌دهیم؛ مبادا که در رستخیز بگویید ما از این ناآگاه بودیم» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.
  51. ر.ک: محمد حسن مظفر، دلائل الصدق، ج۵، ص۱۴۸-۱۵۶. گفتنی است هر چند چنین استدلالی به این آیه شریفه، در ادله بزرگانی چون علامه حلی در قرن هشتم مطرح شده بود، تصریح به برتری امیر مؤمنان(ع) بر خلفای دیگر با این استدلال، نکته جدید مظفر است. گفتنی است ایشان به مناسبت آیه شریفه یادشده، درباره دیدگاه فرقه‌های مسلمان راجع به عالم ذر نیز بحث می‌کند.
  52. ﴿وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى «سوگند به ستاره چون فرو افتد؛» سوره نجم، آیه ۱.
  53. ر.ک: محمد حسن مظفر، دلائل الصدق، ج۵، ص۱۷۰ و ۱۷۵.
  54. ﴿وَشَاقُّوا الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى «به راستی آنان که کفر ورزیدند و (مردم را) از راه خداوند بازداشتند و با پیامبر پس از آنکه رهنمود برای آنان روشن شد ناسازگاری کردند به خداوند هیچ زیانی نمی‌رسانند و به زودی (خداوند) کردارهایشان را از میان می‌برد» سوره محمد، آیه ۳۲.
  55. ر.ک: محمد حسن مظفر، دلائل الصدق، ج۵، ص۲۲۵-۲۲۷.
  56. ﴿وَاجْعَلْ لِي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ «و برای من در میان آیندگان، نامی نیکو بر جای بگذار» سوره شعراء، آیه ۸۴.
  57. ر.ک: محمد حسن مظفر، دلائل الصدق، ج۵، ص۲۴۳-۲۴۵. بنابر وجه دیگری نیز که ایشان در این آیه شریفه بیان کرده، آیه مذکور از طریق اثبات افضلیت حضرت نیز بیانگر امامت ایشان می‌باشد (ر.ک: محمد حسن مظفر، دلائل الصدق، ج۵، ص۲۴۶).
  58. ﴿عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ * عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ «از همدیگر از چه می‌پرسند؟ * از آن خبر سترگ» سوره نبأ، آیه ۱.
  59. ر.ک: حسن بن یوسف حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ص۲۱۱.
  60. ر.ک: محمد حسن مظفر، دلائل الصدق، ج۵، ص۳۸۰.
  61. ر.ک: مرتضی مطهری، مجموعه آثار، امامت و رهبری، ج۴، ص۸۸۳. گفتنی است، می‌توان این استدلال را شبیه استدلال شیخ مفید (قرن پنجم) به حدیث منزلت دانست.
  62. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص۵۴۶.
  63. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص۵۵۲.