درباره علت غیبت امام مهدی مسئله حفظ جان ایشان مطرح است چرا امامان گذشته برای حفظ جان خود غایب نشدند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
(۴۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات پرسش | {{جعبه اطلاعات پرسش | ||
| موضوع اصلی | | موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]] | ||
| تصویر = 7626626268.jpg | |||
| تصویر | | مدخل بالاتر = [[مهدویت]] / [[غیبت امام مهدی]] / [[عصر غیبت کبری]] | ||
| مدخل اصلی = | |||
| مدخل بالاتر | | مدخل وابسته = | ||
| مدخل اصلی | | تعداد پاسخ = ۲ | ||
| مدخل وابسته | |||
| | |||
}} | }} | ||
'''درباره علت [[غیبت امام مهدی]]{{ع}} مسئله [[حفظ جان]] ایشان مطرح است چرا [[امامان]] گذشته برای [[حفظ جان]] خود [[غایب]] نشدند؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود. | '''درباره علت [[غیبت امام مهدی]] {{ع}} مسئله [[حفظ جان]] ایشان مطرح است چرا [[امامان]] گذشته برای [[حفظ جان]] خود [[غایب]] نشدند؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود. | ||
== | == پاسخ نخست == | ||
[[پرونده:151974.jpg|بندانگشتی|100px|راست|[[سید نذیر حسنی]]]] | |||
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید نذیر حسنی]]'''، در کتاب ''«[[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«باید دانست که درگیری و [[جنگ]] [[حق]] و [[باطل]] منحصر به عربها نبوده است، یعنی [[جنگ]] و درگیری [[خاندان]] [[علوی]] با [[عباسیان]] و [[امویان]]، بلکه این [[جنگ]] و [[درگیریها]] سابقهای طولانی داشته و از زمان گام نهادن [[حضرت آدم]] {{ع}} بر [[زمین]] بوده است. شاید اولین کسانی که راه آنرا هموار ساختند [[فرزندان آدم]] باشند، آن هنگام که یکی دیگری را به قتل رساند و از [[دفن]] جنازهاش درمانده گردید. | |||
==پرسشهای وابسته== | در اینجا ما قصد آن نداریم که به ذکر جزئیات این کشمکش قدیمی بپردازیم، بلکه ما به اندازهای به آن خواهیم پرداخت که از چارچوب بحث خود خارج نشویم. [[اختلاف]] علویها با امویها از اولین روز [[ظهور]] [[اسلام]] آغاز شد و آن به خاطر رسیدن به [[خلافت]] نبود، بلکه به [[دلیل]] استعدادها و قابلیتهای ذاتی [[علویان]] مانند [[شکیبایی]]، [[جهاد]]، بر دوش کشیدن بارهای سنگین این [[رسالت]] و نبود این عناصر در [[خاندان]] [[اموی]] بود. استراتژی و خطمشی [[خاندان]] [[اموی]] بر قدرتطلبی و دنبال [[جاه و مقام]] و [[عیش و نوش]] بودن، استوار بود و آنها ارزشی برای [[فداکاری]] و [[ایثار]] قائل نبودند، در نتیجه، طبیعی بود که چنین [[اختلاف]] و درگیریای میان دو [[خاندان]] [[علوی]] و [[اموی]] پیش بیاید، اما به هر حال نمیبایست در این [[درگیریها]]، امویها تمام اصول و اخلاقیات [[جنگ]] و اصول کلی [[اخلاقی]] را زیر پا بگذارند و [[جامعه]] زمان آنها تبدیل به جنگل شود و در آنجا فقط قانون جنگل [[حاکم]] باشد. | ||
هنگامی که [[امیر المؤمنین]] {{ع}} در درگاه [[خداوند]] برای [[ظالمان]] به او طلب [[مغفرت]] میکرد، طرف مقابل، جلسات شبانه میگذاشت و برای کشتن ایشان با استفاده از وسایل و روشهای گوناگون [[برنامهریزی]] میکرد. این موضوع محدود به چند شخصیت محدود مانند ([[امام علی|علی]] و دشمنانش) نمیشد بلکه تمام [[خاندان]] [[علوی]] را دربر میگرفت، مصیبتهایی که به [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]] {{ع}} به خاطر [[جنگها]] و حملات مختلف رسید، باعث شد که صفحه [[تاریخ]] سیاه و تاریک شود. | |||
و ما در اینجا به خاطر تحقیقهای گسترده و بسیار [[دانشمندان]] [[اهل تسنن]] و [[شیعه]] در این مورد، بیش از این، وارد این مسئله نمیشویم. آنچه در اینجا بر [[ایمان]] حایز اهمیت است، چگونگی [[اختلاف]] [[علویان]] و [[عباسیان]] است و میخواهیم بدانیم چرا [[عباسیان]] ریشه درخت [[نبوت]] را برکندند و نهال [[امامت]] را برچیدند و البته کتابهای مورخان در ارائه تصویر واقعی این جنایات، خود کافی است. ما بحث خود را از آغاز حرکت [[پرچمدار]] [[حکومت]] [[عباسیان]] یعنی ابو مسلم [[خراسانی]] شروع میکنیم. | |||
خوارزمی درباره او چنین میگوید: ابو [[مجرم]] نه ابو مسلم بر آنان- یعنی علویان- چیره گشت و زیر هر سنگ و کوه و در و دشتی را میگشت تا آنها را به قتل رساند<ref>جعفر مرتضی العاملی، حیاة الامام الرضا {{ع}}، ص ۱۰۱.</ref>. | |||
با رسیدن [[منصور]] به [[حکومت]]، ابو مسلم به بهانه توطئهچینی ضد [[منصور]] دستگیر شد و خود چنین اعتراف نمود: [[دستور]] دادند که [[شمشیر]] بکشم و هر مظنونی را بگیرم و با تهمت بستن بکشم، عذری را نپذیرم، حریمهایی که [[خداوند]] [[دستور]] حفظش را داده بود شکستم و خونهایی را که [[خداوند]] حفظ آنرا [[واجب]] نموده بود ریختم کار ([[زمامداری]] و [[حکومت]] [[مسلمانان]]) را از اهلش گرفته و در غیر جایگاهش قرار دادم<ref>تاریخ بغداد، ج ۷، ص ۲۰.</ref>. | |||
منظور او از اهل امر، [[خاندان]] [[علوی]] است زیرا او شعار [[دعوت]] به رضای [[آل محمد]] {{صل}} را سر میداد و کارهایش سامان یافت و [[خلافت]] را از آنان بستاند. | |||
نویسنده معاصر [[احمد]] [[امین]] جنایات و زندگی [[منصور]] را چنین توصیف کرده است: زندگی او سرشار از خونریزی و خونخواری و نابودی [[مخالفان]] بود<ref>ضحی الاسلام، ج ۴، ص ۱۰۵.</ref>. | |||
[[مسعودی]] در مورد علت نامگذاری [[منصور]] بدین نام میگوید: [[راز]] [[برگزیدن]] نام [[منصور]] (پیروزشده) بر خود، پیروزیاش بر [[علویان]] است<ref>التنبیه و الاشراف، ص ۲۹۵.</ref>. | |||
[[منصور]] به این جرایم چنین اعتراف میکند: دو هزار نفر یا بیشتر از [[فرزندان]] [[فاطمه]] را کشتم و سرور و آقا و امامشان [[جعفر بن محمد]] را رها کردم<ref>الأدب فی ظل التشیع، ص ۶۳.</ref>. | |||
[[طبری]] میگوید: او انباری پر از سرهای [[علویان]] از [[خرد]] و کلان گرفته تا پیر و [[جوان]] داشت و بر هریک از سرها برگه مشخصات او را درج و آویزان کرده بود و نام او و نام پدرش را بر آن نوشته بودند<ref>تاریخ الخلفاء، ص ۳۲۳.</ref>. | |||
این اعمال و [[رفتار]] جای شگفتی ندارد، زیرا قبلا هم گفته شد راه و خطمشی دو [[خاندان]] متفاوت بود. خط مشی [[علویان]]، [[فداکاری]] و [[ایثار]] و خطمشی [[عباسیان]] قدرتطلبی و زورگویی و احساس کمبود بود. این حرف نتیجه تحلیل تاریخی صرف نیست بلکه اعتراف خود [[منصور]] است. وقتی عمویش [[عبد]] الصمد بن [[علی]] او را به خاطر جرایم قتل و کشتارش سرزنش کرد پاسخ داد: شمشیرهای [[فرزندان]] [[ابو طالب]] از زمانی که ما میان [[مردم]]، جزو اشخاص عامی و عادی بودیم تا اکنون که به [[خلافت]] رسیدهایم، در نیام نبوده است. | |||
تنها راه برای حفظ هیبت و شکوه و عظمتمان، فراموش کردن [[بخشش]] و استفاده از [[زور]] و [[قدرت]] است. تا اینکه کار به تهدید [[امام صادق]] {{ع}} رسید و به او گفت: تو و خانوادهات را میکشم تا هیچ اثری از شما باقی نماند<ref>مناقب ابنشهرآشوب، ج ۳، ص ۲۵۱.</ref>. | |||
و در پایان [[منصور]] رو به مسیب بن زهره کرده و میگوید: من بر این باورم، [[حجاج]] برای [[بنیمروان]] دلسوزتر از همه بود، مسیب گفت: مولایم هرچه [[حجاج]] در گذشته (در [[حق]] آل [[پیامبر]]) کرد، ما هم از آن فروگذار نکردیم. به [[خدا]] قسم [[خدا]] هیچ کسی عزیزتر از [[پیامبر]] برایمان نیافریده و تو [[فرمان]] قتل فرزندانش را دادی و ما [[اطاعت]] کردیم<ref>مروج الذهب، ج ۳، ص ۳۲۸.</ref>. | |||
پس از او نوبت [[مهدی]] رسید. او از یک ابزار دیگر هم برای [[مبارزه]] با [[علویان]] استفاده کرد؛ او با به وجود آوردن فرقهها و گروههای انحرافی و سعی در منسوب کردن این نامها به [[پیروان]] [[ائمه]] و خدشه وارد کردن به اعتبارشان، بیشتر از پیش به [[اختلافات]] دامن زد و فرقههای زراریه منسوب به [[زراره]] و جو الیقیه را به وجود آورد<ref>تنقیح المقال، ج ۳، ص ۲۹۶، قاموس الرجال، ج ۹، ص ۳۲۴.</ref>. | |||
او [[شیعیان]] و [[پیروان]] [[ائمه]] {{ع}} را متهم به [[کفر]] و [[زندیق]] بودن کرد تا بهانه قتل و آواره کردنشان را داشته باشد. | |||
[[عبد]] الرحمن بدوی میگوید: آن زمان پیوسته رافضیها ([[شیعیان]]) را متهم به زندقه و [[کفر]] میکردند<ref>من تاریخ الاحاد فی الاسلام، ص ۳۷.</ref>. پس از [[مهدی]] فرزندش [[هادی]] روی کار آمد. یعقوبی در مورد او میگوید: او بر دستگیری [[شیعیان]] بسیار پافشاری میکرد و بسیار از آنها هراس داشت و جیره و مواجبی که [[مهدی]] برایشان در نظر گرفته بود قطع کرد و برای دستگیری و احضار آنان به اطراف و اکناف [[نامه]] فرستاد<ref>تاریخ الیعقوبی، ج ۳، ص ۱۴۸.</ref>. | |||
ذکر واقعه فخ برای تشریح این نکته به تنهایی کافی است. واقعه فخ تمام [[مسلمانان]] را به [[وحشت]] افکند. آنها به [[کشتار]] و آوارگی [[علویان]] اکتفا نکرده بلکه آنها برای به [[وحشت]] انداختن [[مردم]]، سرها را از تن جدا میکردند. پس از او [[هارون الرشید]] به [[حکومت]] رسید و به [[خاندان]] [[ابو طالب]] اعلان [[جنگ]] داد و بنابر سخن خوارزمی درخت [[نبوت]] را درو کرد و نهال [[امامت]] را از جا کند. کار او به جایی رسید که بدون [[دلیل]] و هیچ جرمی، به کشتن [[فرزندان]] [[پیامبر خدا]] {{صل}} پرداخت. الفخری در کتاب الاداب السلطانیة به شرح این وقایع پرداخته است. | |||
همین بس که او خود اعتراف میکند و میگوید: تا کی در مورد آل [[ابو طالب]] [[صبر]] کنم، قسم میخورم که آنها را میکشم و پیروانشان را میکشم و حتما این کار را انجام خواهم داد. او این نقشه ناجوانمردانه را هنگام فرستادن جلودی به [[جنگ]] با [[محمد]] بن [[جعفر بن محمد]]، [[اجرا]] کرد و به او [[فرمان]] داد تا به خانههای [[علویان]] در [[مدینه]] یورش برده و [[لباس]] و زیورآلات زنان را به [[غارت]] ببرند<ref>اعیان الشیعة، ج ۱، ص ۲۹، عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۴۷۹.</ref>. | |||
بنابر گفتههای [[طبری]] و ابن اثیر<ref>تاریخ الطبری، ج ۸، ص ۲۳۵، الکامل، ج ۵، ص ۸۵.</ref> او به [[دلیل]] نفرت از [[شیعیان]]، همه آنها را از [[بغداد]] بیرون راند و به [[مدینه]] برد. این جنایتکار به قتل و آوارگی و تعقیب زندگان بسنده نکرده، بلکه کینهاش شامل اموات نیز شد و [[قبر]] [[امام حسین]] {{ع}} را نابود و [[زمین]] [[کربلا]] را شخم زد و با کشتن رئیس و سرور [[خاندان]] [[علوی]] یعنی [[امام موسی کاظم]] {{ع}} در کنج زندان تاریک [[عباسی]]، پرونده جنایتهایش را بست.(...) | |||
خلفایی که معاصر [[امام حسن عسکری]] {{ع}} بودند ۳ تن هستند: [[معتز]]، [[مهتدی]] و [[معتمد]] و ما به مناسبات [[امام]] با آنها و [[تلاش]] آنها برای به قتل رساندن ایشان در فصلهای گذشته اشاره کردیم. در آن فصل به نقش [[امام عسکری]] {{ع}} در مورد نظریه [[مصلح]] [[موعود]] اشاره شده بود. شبراوی به صراحت از [[ترس]] [[امام عسکری]] {{ع}} بر [[جان]] فرزندش به خاطر مشکلات زمانه و [[ستم]] [[حاکمان]] میگوید. | |||
[[امام عسکری]] {{ع}}، فرزندش را [[جانشین]] خود نمود؛ او [[دوازدهمین امام]] از نسل [[پیامبر خاتم|ابو القاسم محمد]] {{صل}} است و پدرش وی را به هنگام تولد مخفی نمود و به خاطر شرایط زمانه و [[ترس]] از [[خلفا]] که در آن موقع به دنبال هاشمیان و دستگیری و کشتن و نابود کردن آنها بودند مسئله او را پنهان داشت<ref>الاتحاف بحب الاشراف، ص ۱۷۹.</ref>. | |||
چگونگی برخورد و [[رفتار]] [[حاکمان]] با [[خانواده]] [[امام عسکری]] {{ع}} خود بیانگر [[ترس]] و احتیاط [[حاکمان]] در مورد این نوزاد بود. در همین راستا، [[معتز]] زمانی که [[امام حسن عسکری]] {{ع}} را به زندان [[علی]] بن اوتامش افکنده بود، [[تلاش]] کرد ایشان را به قتل برساند. | |||
[[شیخ مفید]] در توصیف اوتامش میگوید: او [[دشمنی]] زیادی با [[خاندان پیامبر]] {{صل}} داشت<ref>الأرشاد، ج ۲، ص ۳۲۹.</ref>. | |||
[[اربلی]] میگوید: وقتی [[معتز]] به سعید [[حاجب]] [[دستور]] انتقال [[امام]] را به [[کوفه]] داد، ابو الهیثم نامهای به [[امام]] {{ع}} نوشت و گفت: فدایت شوم. خبری رسید. که نگرانمان ساخته است. [[امام]] {{ع}} پاسخ داد: تا سه روز دیگر گشایشی میرسد و [[معتز]] روز سوم به قتل رسید<ref>کشف النعمة، ج ۳، ص ۲۱۲.</ref>. | |||
ابنشهرآشوب درباره خبری که [[یاران]] [[ائمه]] را نگران ساخت گفته است: [[معتز]] نزد سعید [[حاجب]] رفت و به او [[دستور]] داد که [[ابو محمد]] را به سمت [[کوفه]] ببرد و در راه گردنش را بزند<ref>مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۴۶۴.</ref>. | |||
[[مهتدی]] هم [[امام عسکری]] {{ع}} را همراه با ابو هاشم زندانی کرد، وی میگوید: در زندان [[مهتدی]] بن واثق با [[ابو محمد]] زندانی بودیم<ref>الطوسی، الغیبة، ص ۱۴۳.</ref>. [[معتمد]] نیز جاسوسانش را بر خانه [[امام]] گمارده بود که هر از گاهی از نوزاد جدید خبری آورند و هر از چندگاهی به بازرسی خانه ایشان میپرداختند تا آن نوزاد را بیابند. | |||
اما این [[سیاست]] نیز سودی نبخشید و او مجبور شد [[امام]] {{ع}} را زندانی کند و او را به یحیی بن قتیبه که بسیار بر [[امام]] سختگیری میکرد، سپرد<ref>مناقب ابنشهرآشوب.</ref>. | |||
با [[مطالعه]] حوادث تاریخی دوره اخیر زندگی [[امام عسکری]] {{ع}} ما به [[ترس]] دستگاه حکومتی از این نوزاد پی میبریم. [[تاریخ]] اشاره به تفتیش خانه [[امام]] و خادمان وی و نیز گماشتن چند [[قاضی]] در خانه [[امام]]، قبل از [[وفات]] ایشان و زیر نظر گرفتن اوضاع و احوال آنجا و اقدامات شبیه دارد و تمامی این حوادث در فصل مربوط به نقش [[امام عسکری]] {{ع}} در حفظ و اثبات نظریه [[مهدویت]] توضیح داده شد، به همین [[دلیل]] [[امام عسکری]] {{ع}} در زمان حیات خود، به ناچار فرزندش را پنهان داشت و بالطبع آن امر هنگام [[رحلت]] ایشان، به [[دلیل]] تمایل [[حکومت]] برای پیدا کردن نوزاد و [[ستم]] خویشاوندانی مانند عمویش [[جعفر]]، بیش از پیش احساس میشد. [[ترس]] یکی از عواملی بود که باعث شد [[امام]] در [[جامعه]] حضور ظاهری نداشته باشند و این [[غیبت]] همانند [[خورشید]] است، هنگامی که ابرها آنرا میپوشانند. | |||
علاوه بر موارد قبل، احادیثی از [[پیامبر اسلام]] {{صل}} و [[اهل بیت]] ایشان به دست ما رسیده که به این [[حکمت]] اشاره میکند. از ابا [[عبد الله]] {{ع}} [[نقل]] شده است که ایشان فرمود: [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: این پسر باید [[غایب]] شود. گفتند: چرا یا [[رسول الله]]؟ فرمود: [[بیم]] قتل او میرود<ref>معجم أحادیث الامام المهدی، ج ۱، ص ۲۶۳.</ref>. از [[ابو جعفر]] {{ع}} [[روایت]] شده است که: اگر [[خداوند]] از [[ظلم]] عدهای نسبت به ما ناخرسند باشد ما را از برابر دیدگانشان پنهان میدارد. | |||
[[زراره]] به [[نقل]] از [[امام]] [[ابو جعفر]] {{ع}} میگوید: وی قبل از ظهورش [[غایب]] میشود<ref>الشیخ الصدوق، علل الشرائع، ج ۱، ص ۲۴۴.</ref>. پرسیدم: چرا؟ فرمود: [[ترس]] و با دستش به شکمش اشاره کرد. [[زراره]] میگوید: یعنی [[ترس]] از کشته شدن. [[روایات]] دیگری در کتابهای روایی وجود دارد که از [[بیم]] قتل بهعنوان [[حکمت غیبت]] یاد کرده است»<ref>[[سید نذیر حسنی|حسنی، سید نذیر]]، [[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]، ص۱۱۸-۱۲۵.</ref>. | |||
== پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | |||
{{پاسخ پرسش | |||
| عنوان پاسخدهنده = ۱. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛ | |||
| تصویر = 151828.jpg | |||
| پاسخدهنده = پژوهشگران مؤسسه آینده روشن | |||
| پاسخ = '''پژوهشگران مؤسسه آینده روشن'''، در کتاب ''«[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]»'' در اینباره گفتهاند: | |||
«آن چه مطابق قاعده است [[ظهور امام]] و حضور آشکار او در میان [[امت]] است؛ چون او [[حجت]] [[خدا]] و [[رهبر]] و پیشوای [[مردم]] است، پس اصل بر این است که او آشکار باشد و [[مردم]] او را ببینند و به او دسترس داشته باشند. به همین [[دلیل]] همه [[امامان]] یازده گانه قبل - و نیز [[پیامبر اکرم]] {{صل}} - ظاهر و آشکار بودند و حتی خطر جانی هم مانع از حضور و آشکاری آنها نشد، ولی [[امام دوازدهم]] آخرین [[حجت]] [[خدا]] و [[امام]] [[معصوم]] است که باید اهدافِ بر [[زمین]] مانده همه [[انبیا]] و [[ائمه]] را تأمین کند و [[دین اسلام]] را به همه [[جهان]] و جهانیان برساند و [[ظلم و ستم]] را از همه [[زمین]] بر دارد؛ حال اگر پیش از فراهم شدن زمینه [[قیام]] و انقلابش ظاهر گردد و کشته شود، دیگر امامی نیست که [[رسالت]] او را انجام دهد، به همین [[دلیل]] [[غایب]] شده است تا [[جان]] او محفوظ بماند؛ ولی [[امامان]] پیشین هرکدام [[وظیفه]] [[امامت]] خود را در حدّی که امکان داشت انجام میدادند و هرگاه کشته میشدند، [[امام]] پس از ایشان [[هدف]] آنها را دنبال میکرد و به همین شکل [[اسلام]] پیش رفت و [[احکام]] و [[معارف قرآن]] و [[سنت پیامبر]] {{صل}} [[تبیین]] و تدوین گردید»<ref>[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]، ص ۲۰۷.</ref>. | |||
}} | |||
== پرسشهای وابسته == | |||
{{پرسمان عصر غیبت کبری}} | {{پرسمان عصر غیبت کبری}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{ | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:پرسش]] | ||
[[رده: | [[رده:پرسمان مهدویت]] | ||
[[رده:(اب): پرسشهایی با ۲ پاسخ]] | [[رده:(اب): پرسشهایی با ۲ پاسخ]] | ||
[[رده:(اب): پرسشهای مهدویت با ۲ پاسخ]] | [[رده:(اب): پرسشهای مهدویت با ۲ پاسخ]] | ||
[[رده: | [[رده:پرسشهای مربوط به غیبت کبری]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۰۹
درباره علت غیبت امام مهدی (ع) مسئله حفظ جان ایشان مطرح است چرا امامان گذشته برای حفظ جان خود غایب نشدند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
درباره علت غیبت امام مهدی مسئله حفظ جان ایشان مطرح است چرا امامان گذشته برای حفظ جان خود غایب نشدند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت کبری |
تعداد پاسخ | ۲ پاسخ |
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید نذیر حسنی، در کتاب «مصلح کل» در اینباره گفته است:
«باید دانست که درگیری و جنگ حق و باطل منحصر به عربها نبوده است، یعنی جنگ و درگیری خاندان علوی با عباسیان و امویان، بلکه این جنگ و درگیریها سابقهای طولانی داشته و از زمان گام نهادن حضرت آدم (ع) بر زمین بوده است. شاید اولین کسانی که راه آنرا هموار ساختند فرزندان آدم باشند، آن هنگام که یکی دیگری را به قتل رساند و از دفن جنازهاش درمانده گردید.
در اینجا ما قصد آن نداریم که به ذکر جزئیات این کشمکش قدیمی بپردازیم، بلکه ما به اندازهای به آن خواهیم پرداخت که از چارچوب بحث خود خارج نشویم. اختلاف علویها با امویها از اولین روز ظهور اسلام آغاز شد و آن به خاطر رسیدن به خلافت نبود، بلکه به دلیل استعدادها و قابلیتهای ذاتی علویان مانند شکیبایی، جهاد، بر دوش کشیدن بارهای سنگین این رسالت و نبود این عناصر در خاندان اموی بود. استراتژی و خطمشی خاندان اموی بر قدرتطلبی و دنبال جاه و مقام و عیش و نوش بودن، استوار بود و آنها ارزشی برای فداکاری و ایثار قائل نبودند، در نتیجه، طبیعی بود که چنین اختلاف و درگیریای میان دو خاندان علوی و اموی پیش بیاید، اما به هر حال نمیبایست در این درگیریها، امویها تمام اصول و اخلاقیات جنگ و اصول کلی اخلاقی را زیر پا بگذارند و جامعه زمان آنها تبدیل به جنگل شود و در آنجا فقط قانون جنگل حاکم باشد.
هنگامی که امیر المؤمنین (ع) در درگاه خداوند برای ظالمان به او طلب مغفرت میکرد، طرف مقابل، جلسات شبانه میگذاشت و برای کشتن ایشان با استفاده از وسایل و روشهای گوناگون برنامهریزی میکرد. این موضوع محدود به چند شخصیت محدود مانند (علی و دشمنانش) نمیشد بلکه تمام خاندان علوی را دربر میگرفت، مصیبتهایی که به حسن و حسین (ع) به خاطر جنگها و حملات مختلف رسید، باعث شد که صفحه تاریخ سیاه و تاریک شود.
و ما در اینجا به خاطر تحقیقهای گسترده و بسیار دانشمندان اهل تسنن و شیعه در این مورد، بیش از این، وارد این مسئله نمیشویم. آنچه در اینجا بر ایمان حایز اهمیت است، چگونگی اختلاف علویان و عباسیان است و میخواهیم بدانیم چرا عباسیان ریشه درخت نبوت را برکندند و نهال امامت را برچیدند و البته کتابهای مورخان در ارائه تصویر واقعی این جنایات، خود کافی است. ما بحث خود را از آغاز حرکت پرچمدار حکومت عباسیان یعنی ابو مسلم خراسانی شروع میکنیم.
خوارزمی درباره او چنین میگوید: ابو مجرم نه ابو مسلم بر آنان- یعنی علویان- چیره گشت و زیر هر سنگ و کوه و در و دشتی را میگشت تا آنها را به قتل رساند[۱].
با رسیدن منصور به حکومت، ابو مسلم به بهانه توطئهچینی ضد منصور دستگیر شد و خود چنین اعتراف نمود: دستور دادند که شمشیر بکشم و هر مظنونی را بگیرم و با تهمت بستن بکشم، عذری را نپذیرم، حریمهایی که خداوند دستور حفظش را داده بود شکستم و خونهایی را که خداوند حفظ آنرا واجب نموده بود ریختم کار (زمامداری و حکومت مسلمانان) را از اهلش گرفته و در غیر جایگاهش قرار دادم[۲].
منظور او از اهل امر، خاندان علوی است زیرا او شعار دعوت به رضای آل محمد (ص) را سر میداد و کارهایش سامان یافت و خلافت را از آنان بستاند.
نویسنده معاصر احمد امین جنایات و زندگی منصور را چنین توصیف کرده است: زندگی او سرشار از خونریزی و خونخواری و نابودی مخالفان بود[۳].
مسعودی در مورد علت نامگذاری منصور بدین نام میگوید: راز برگزیدن نام منصور (پیروزشده) بر خود، پیروزیاش بر علویان است[۴].
منصور به این جرایم چنین اعتراف میکند: دو هزار نفر یا بیشتر از فرزندان فاطمه را کشتم و سرور و آقا و امامشان جعفر بن محمد را رها کردم[۵].
طبری میگوید: او انباری پر از سرهای علویان از خرد و کلان گرفته تا پیر و جوان داشت و بر هریک از سرها برگه مشخصات او را درج و آویزان کرده بود و نام او و نام پدرش را بر آن نوشته بودند[۶].
این اعمال و رفتار جای شگفتی ندارد، زیرا قبلا هم گفته شد راه و خطمشی دو خاندان متفاوت بود. خط مشی علویان، فداکاری و ایثار و خطمشی عباسیان قدرتطلبی و زورگویی و احساس کمبود بود. این حرف نتیجه تحلیل تاریخی صرف نیست بلکه اعتراف خود منصور است. وقتی عمویش عبد الصمد بن علی او را به خاطر جرایم قتل و کشتارش سرزنش کرد پاسخ داد: شمشیرهای فرزندان ابو طالب از زمانی که ما میان مردم، جزو اشخاص عامی و عادی بودیم تا اکنون که به خلافت رسیدهایم، در نیام نبوده است.
تنها راه برای حفظ هیبت و شکوه و عظمتمان، فراموش کردن بخشش و استفاده از زور و قدرت است. تا اینکه کار به تهدید امام صادق (ع) رسید و به او گفت: تو و خانوادهات را میکشم تا هیچ اثری از شما باقی نماند[۷].
و در پایان منصور رو به مسیب بن زهره کرده و میگوید: من بر این باورم، حجاج برای بنیمروان دلسوزتر از همه بود، مسیب گفت: مولایم هرچه حجاج در گذشته (در حق آل پیامبر) کرد، ما هم از آن فروگذار نکردیم. به خدا قسم خدا هیچ کسی عزیزتر از پیامبر برایمان نیافریده و تو فرمان قتل فرزندانش را دادی و ما اطاعت کردیم[۸].
پس از او نوبت مهدی رسید. او از یک ابزار دیگر هم برای مبارزه با علویان استفاده کرد؛ او با به وجود آوردن فرقهها و گروههای انحرافی و سعی در منسوب کردن این نامها به پیروان ائمه و خدشه وارد کردن به اعتبارشان، بیشتر از پیش به اختلافات دامن زد و فرقههای زراریه منسوب به زراره و جو الیقیه را به وجود آورد[۹].
او شیعیان و پیروان ائمه (ع) را متهم به کفر و زندیق بودن کرد تا بهانه قتل و آواره کردنشان را داشته باشد.
عبد الرحمن بدوی میگوید: آن زمان پیوسته رافضیها (شیعیان) را متهم به زندقه و کفر میکردند[۱۰]. پس از مهدی فرزندش هادی روی کار آمد. یعقوبی در مورد او میگوید: او بر دستگیری شیعیان بسیار پافشاری میکرد و بسیار از آنها هراس داشت و جیره و مواجبی که مهدی برایشان در نظر گرفته بود قطع کرد و برای دستگیری و احضار آنان به اطراف و اکناف نامه فرستاد[۱۱].
ذکر واقعه فخ برای تشریح این نکته به تنهایی کافی است. واقعه فخ تمام مسلمانان را به وحشت افکند. آنها به کشتار و آوارگی علویان اکتفا نکرده بلکه آنها برای به وحشت انداختن مردم، سرها را از تن جدا میکردند. پس از او هارون الرشید به حکومت رسید و به خاندان ابو طالب اعلان جنگ داد و بنابر سخن خوارزمی درخت نبوت را درو کرد و نهال امامت را از جا کند. کار او به جایی رسید که بدون دلیل و هیچ جرمی، به کشتن فرزندان پیامبر خدا (ص) پرداخت. الفخری در کتاب الاداب السلطانیة به شرح این وقایع پرداخته است.
همین بس که او خود اعتراف میکند و میگوید: تا کی در مورد آل ابو طالب صبر کنم، قسم میخورم که آنها را میکشم و پیروانشان را میکشم و حتما این کار را انجام خواهم داد. او این نقشه ناجوانمردانه را هنگام فرستادن جلودی به جنگ با محمد بن جعفر بن محمد، اجرا کرد و به او فرمان داد تا به خانههای علویان در مدینه یورش برده و لباس و زیورآلات زنان را به غارت ببرند[۱۲].
بنابر گفتههای طبری و ابن اثیر[۱۳] او به دلیل نفرت از شیعیان، همه آنها را از بغداد بیرون راند و به مدینه برد. این جنایتکار به قتل و آوارگی و تعقیب زندگان بسنده نکرده، بلکه کینهاش شامل اموات نیز شد و قبر امام حسین (ع) را نابود و زمین کربلا را شخم زد و با کشتن رئیس و سرور خاندان علوی یعنی امام موسی کاظم (ع) در کنج زندان تاریک عباسی، پرونده جنایتهایش را بست.(...)
خلفایی که معاصر امام حسن عسکری (ع) بودند ۳ تن هستند: معتز، مهتدی و معتمد و ما به مناسبات امام با آنها و تلاش آنها برای به قتل رساندن ایشان در فصلهای گذشته اشاره کردیم. در آن فصل به نقش امام عسکری (ع) در مورد نظریه مصلح موعود اشاره شده بود. شبراوی به صراحت از ترس امام عسکری (ع) بر جان فرزندش به خاطر مشکلات زمانه و ستم حاکمان میگوید.
امام عسکری (ع)، فرزندش را جانشین خود نمود؛ او دوازدهمین امام از نسل ابو القاسم محمد (ص) است و پدرش وی را به هنگام تولد مخفی نمود و به خاطر شرایط زمانه و ترس از خلفا که در آن موقع به دنبال هاشمیان و دستگیری و کشتن و نابود کردن آنها بودند مسئله او را پنهان داشت[۱۴].
چگونگی برخورد و رفتار حاکمان با خانواده امام عسکری (ع) خود بیانگر ترس و احتیاط حاکمان در مورد این نوزاد بود. در همین راستا، معتز زمانی که امام حسن عسکری (ع) را به زندان علی بن اوتامش افکنده بود، تلاش کرد ایشان را به قتل برساند.
شیخ مفید در توصیف اوتامش میگوید: او دشمنی زیادی با خاندان پیامبر (ص) داشت[۱۵].
اربلی میگوید: وقتی معتز به سعید حاجب دستور انتقال امام را به کوفه داد، ابو الهیثم نامهای به امام (ع) نوشت و گفت: فدایت شوم. خبری رسید. که نگرانمان ساخته است. امام (ع) پاسخ داد: تا سه روز دیگر گشایشی میرسد و معتز روز سوم به قتل رسید[۱۶].
ابنشهرآشوب درباره خبری که یاران ائمه را نگران ساخت گفته است: معتز نزد سعید حاجب رفت و به او دستور داد که ابو محمد را به سمت کوفه ببرد و در راه گردنش را بزند[۱۷].
مهتدی هم امام عسکری (ع) را همراه با ابو هاشم زندانی کرد، وی میگوید: در زندان مهتدی بن واثق با ابو محمد زندانی بودیم[۱۸]. معتمد نیز جاسوسانش را بر خانه امام گمارده بود که هر از گاهی از نوزاد جدید خبری آورند و هر از چندگاهی به بازرسی خانه ایشان میپرداختند تا آن نوزاد را بیابند.
اما این سیاست نیز سودی نبخشید و او مجبور شد امام (ع) را زندانی کند و او را به یحیی بن قتیبه که بسیار بر امام سختگیری میکرد، سپرد[۱۹].
با مطالعه حوادث تاریخی دوره اخیر زندگی امام عسکری (ع) ما به ترس دستگاه حکومتی از این نوزاد پی میبریم. تاریخ اشاره به تفتیش خانه امام و خادمان وی و نیز گماشتن چند قاضی در خانه امام، قبل از وفات ایشان و زیر نظر گرفتن اوضاع و احوال آنجا و اقدامات شبیه دارد و تمامی این حوادث در فصل مربوط به نقش امام عسکری (ع) در حفظ و اثبات نظریه مهدویت توضیح داده شد، به همین دلیل امام عسکری (ع) در زمان حیات خود، به ناچار فرزندش را پنهان داشت و بالطبع آن امر هنگام رحلت ایشان، به دلیل تمایل حکومت برای پیدا کردن نوزاد و ستم خویشاوندانی مانند عمویش جعفر، بیش از پیش احساس میشد. ترس یکی از عواملی بود که باعث شد امام در جامعه حضور ظاهری نداشته باشند و این غیبت همانند خورشید است، هنگامی که ابرها آنرا میپوشانند.
علاوه بر موارد قبل، احادیثی از پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت ایشان به دست ما رسیده که به این حکمت اشاره میکند. از ابا عبد الله (ع) نقل شده است که ایشان فرمود: پیامبر (ص) فرمود: این پسر باید غایب شود. گفتند: چرا یا رسول الله؟ فرمود: بیم قتل او میرود[۲۰]. از ابو جعفر (ع) روایت شده است که: اگر خداوند از ظلم عدهای نسبت به ما ناخرسند باشد ما را از برابر دیدگانشان پنهان میدارد.
زراره به نقل از امام ابو جعفر (ع) میگوید: وی قبل از ظهورش غایب میشود[۲۱]. پرسیدم: چرا؟ فرمود: ترس و با دستش به شکمش اشاره کرد. زراره میگوید: یعنی ترس از کشته شدن. روایات دیگری در کتابهای روایی وجود دارد که از بیم قتل بهعنوان حکمت غیبت یاد کرده است»[۲۲].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛ |
---|
پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، در کتاب «مهدویت پرسشها و پاسخها» در اینباره گفتهاند:
«آن چه مطابق قاعده است ظهور امام و حضور آشکار او در میان امت است؛ چون او حجت خدا و رهبر و پیشوای مردم است، پس اصل بر این است که او آشکار باشد و مردم او را ببینند و به او دسترس داشته باشند. به همین دلیل همه امامان یازده گانه قبل - و نیز پیامبر اکرم (ص) - ظاهر و آشکار بودند و حتی خطر جانی هم مانع از حضور و آشکاری آنها نشد، ولی امام دوازدهم آخرین حجت خدا و امام معصوم است که باید اهدافِ بر زمین مانده همه انبیا و ائمه را تأمین کند و دین اسلام را به همه جهان و جهانیان برساند و ظلم و ستم را از همه زمین بر دارد؛ حال اگر پیش از فراهم شدن زمینه قیام و انقلابش ظاهر گردد و کشته شود، دیگر امامی نیست که رسالت او را انجام دهد، به همین دلیل غایب شده است تا جان او محفوظ بماند؛ ولی امامان پیشین هرکدام وظیفه امامت خود را در حدّی که امکان داشت انجام میدادند و هرگاه کشته میشدند، امام پس از ایشان هدف آنها را دنبال میکرد و به همین شکل اسلام پیش رفت و احکام و معارف قرآن و سنت پیامبر (ص) تبیین و تدوین گردید»[۲۳].
|
پرسشهای وابسته
- چرا غیبت کبری با اهمیتتر از غیبت صغری است؟ (پرسش)
- عصر غیبت کبری چه خصوصیات ویژهای دارد؟ (پرسش)
- آیا دلیل نقلی برای اثبات غیبت امام مهدی وجود دارد؟ (پرسش)
- غیبت امام مهدی به چه کیفیتی است؟ (پرسش)
- علت و هدف اصلی از غیبت کبری امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- آیا در عصر غیبت کبری نیز نامهای از ناحیه مقدسه صادر شده است؟ (پرسش)
- آیا این گونه غیبت در بین انبیا هم سابقه داشته است؟ (پرسش)
- اعمال شب میلاد امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- آیا ممکن است امام مهدی در عصر غیبت دیده شود؟ (پرسش)
- با توجه به اینکه بخشی از شرایط ظهور در حال حاضر محقق نشده است چگونه میتوان همچنان منتظر بود؟ (پرسش)
- چه محذوری داشت اگر امام مهدی در بین مردم ظاهر میبود؟ (پرسش)
- رهبری امام مهدی در دوران غیبت کبرا به چه شکلی است؟ (پرسش)
- آیا صدقه دادن برای امام مهدی صحیح است؟ (پرسش)
- نماز هدیه به امام مهدی چگونه است؟ (پرسش)
- چه کسانی اقامه نماز جمعه را در زمان غیبت امام مهدی حرام دانستهاند؟ (پرسش)
- گونههای صبر در عصر غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- آثار صدقه دادن برای سلامتی امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- آیا غیبت امام مهدی با اعتقاد شیعه که وجود امام را برای بیان احکام دین و راهنمایی مردم لازم میدانند تناقض ندارد؟ (پرسش)
- با وجود فقها و محدثین برای بیان مسائل چه نیازی به امام غایب است؟ (پرسش)
- آیا خداوند نمیتوانست امام مهدی را بدون غیبت حفظ نماید؟ (پرسش)
- چرا در کتب روایی شیعی کمتر از امام مهدی روایت شده درحالیکه امام مهدی عمر طولانیتری از دیگر امامان دارد؟ (پرسش)
- برخی روایات روز ظهور را ماه رمضان و برخی روز جمعه معرفی کردهاند؛ این تعیین وقت نیست؟ براین اساس معنای انتظار چیست؟ (پرسش)
- آیا غیبت کبری حدی دارد؟ (پرسش)
- حقوق امام مهدی بر شیعیان چیست؟ (پرسش)
- آیا درباره غیبت امام مهدی پیشگویی شده است؟ (پرسش)
- آیا امام مهدی از تابوت سکینه استفاده میکند؟ (پرسش)
- امام مهدی از تخت حضرت سلیمان چه استفادهای میکند؟ (پرسش)
- آیا با حضور امام مهدی در بین مردم ممکن نبود که ستمگران تسلیم او گردند؟ (پرسش)
- اگر امام ظاهر بود و با ظالمان زمان خود مصالحه کرده و پیمان عدم تعرض میبست چه میشد؟ (پرسش)
- این روایت را که امام مهدی در بین ماست و روزی ظهور میکند و وجود مبارک آن عزیز را همه میشناسند توضیح دهید و سندش چیست؟
- با توجه به این که دعای معصومین مستجاب است و آنها برای امام مهدی دعا کردهاند چرا ظهور تاکنون اتفاق نیافته است؟ (پرسش)
- بسیاری از مردم در حالت انتظار امام مهدی از دنیا رفتند و انتظارشان به ثمر نرسید؟ چه تضمینی هست که به ظهور امام برسیم؟ (پرسش)
- آیا ممکن است حضرت مهدی هیچگاه ظهور نکند و برای همیشه در پشت پرده غیبت بماند؟ (پرسش)
- درباره علت غیبت امام مهدی مسئله حفظ جان ایشان مطرح است چرا امامان گذشته برای حفظ جان خود غایب نشدند؟ (پرسش)
- چه کنیم تا فرزندانمان یاوران امام مهدی باشند؟ (پرسش)
- علل انحراف در جامعه پیش از ظهور چیست؟ (پرسش)
- مؤمنان نسبت به امام مهدی چه وظایفی دارند؟ (پرسش)
- آیا این روایت از امام مهدی است هرکه در جمعی از مردم نام مرا ببرد لعنت خدا بر او باد؟ (پرسش)
- چرا در روایات امام غایب به خورشید پنهان در پس ابر تشبیه است؟ (پرسش)
- دشمنان اسلام برای مخدوش کردن شخصیت امام مهدی و باورناپذیر نمودن وجود آن حضرت در نزد مردم جهان چه کارهایی انجام دادهاند؟ (پرسش)
- وظیفه ما در برابر پیشرفت حرکت صهیونیستها جهت بدبین کردن قیام امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- چگونه میتوانیم جلو اغتشاش فکری و شایعات نادرست در مورد امام مهدی را بگیریم؟ (پرسش)
- آیا وجود دستخط امام مهدی صحت دارد؟ (پرسش)
- جابلقا و جابرسا چه شهرهایی است؟ (پرسش)
- مقصود از بدن هور قلیائی چیست؟ (پرسش)
- اینکه حضرت زهرا الگوی امام مهدی است یعنی چه؟ (پرسش)
- آیا درست است که اعمال بندگان هفتهای یک یا دو بار بر آن حضرت عرضه میشود؟ (پرسش)
- چرا ما نمیتوانیم سرورمان امام مهدی را ببینیم؟ (پرسش)
- اگر خوابی درباره امام مهدی دیده باشیم تعریف کردنش برای دیگران اشکالی دارد؟ (پرسش)
- بیان خوابهایی که درباره امام مهدی است برای آگاهی مردم مناسب است؟ (پرسش)
- آیا خود امام مهدی مایل و منتظر ظهور است؟ (پرسش)
- چه بیمارهایی پیش از ظهور امام مهدی رواج مییابد؟ (پرسش)
- توجه و عنایت حضرت به مردم و شیعیان در دوران غیبت چگونه است؟ (پرسش)
- آیا امام مهدی منتظر است و مانند منتظران برای ظهورش تلاش میکند؟ (پرسش)
- معنای حدیث اگر حجت خدا نباشد هر آینه زمین اهلش را فرو میبرد چیست؟ (پرسش)
- چه تناسبی بین خورشید پشت ابر و غیبت امام مهدی وجود دارد؟ (پرسش)
- آیا ما در عصر فترت قرار داریم؟ (پرسش)
- محل خلوت کردن امام مهدی کجاست؟ (پرسش)
- چرا از امام مهدی بهعنوان چراغ مخفی تعبیر شده است؟ (پرسش)
- چه کسانی پیش از امام مهدی قیام میکنند؟ (پرسش)
- چگونه میتوان برای انقلاب امام مهدی زمینهسازی کرد؟ (پرسش)
- در چه روزی اعمال مردم به پیشگاه امام مهدی عرضه میشود؟ (پرسش)
- امام مهدی در عصر غیبت چه کارهایی را انجام میدهند؟ (پرسش)
- با غیبت امام مهدی چگونه میتوان امام مهدی خود را شناخت؟ (پرسش)
- چگونه ممکن است که امام در میان ما باشد ولی او را نشناسیم؟ (پرسش)
- اگر امام ظاهر بود و با ظالمان زمان خود مصالحه کرده و پیمان عدم تعرض میبست چه میشد؟ (پرسش)
- چه کنیم که ایمانمان به وجود امام مهدی بیشتر شود؟ (پرسش)
- آیا میتوان به همه کتابهای علائم الظهور و ملاحم استناد کرد؟ (پرسش)
- چگونه میتوان عشق به امام مهدی را در دل مردم زنده کرد؟ (پرسش)
- معنای ترسیدن امام مهدی پیش از قیام چیست؟ (پرسش)
- منظور از حرکت حرب و قیس پیش از قیام امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- چه کسانی پیش از قیام امام مهدی خروج میکنند؟ (پرسش)
- کتاب محیی الدین عربی در مورد امام مهدی چقدر قابل استناد است؟ (پرسش)
- آیا در روایات آمده که موقع سلام به امام مهدی سر را تا اندازه رکوع یا کمتر خم کنند؟ (پرسش)
- آیا امام مهدی به تمام نقاط جهان سر میزنند؟ (پرسش)
- چرا وقتی عدهای امام مهدی را میبینند از ابتدا او را نمیشناسند؟ (پرسش)
- چرا برای امامان دیگر غیبت مقرر نگردیده است؟ (پرسش)
- آیا حدیث لو أدرکته لخدمته أیام حیاتی دلیل برتری امام مهدی بر سایر ائمه است؟ (پرسش)
- چرا اگر امام مهدی خود را نشناسیم به مرگ جاهلی از دنیا رفتهایم؟ (پرسش)
- آیا قیام قبل از ظهور حجت صحیح است؟ (پرسش)
- شیوه زندگانی امام مهدی چگونه است؟ (پرسش)
- چگونه میتوان به امام مهدی سلام داد؟ (پرسش)
- شاخصهای دینداری در دوران غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- ظهور صغرا و ظهور کبرای امام مهدی چگونه است و چه چیزی پیش درآمد ظهور کبرا شمرده میشود؟ (پرسش)
- از کجا معلوم میشود که مهدی در عصر غیبت کبری واقعا وجود خارجی دارد و صرفا یک فرضیه نیست؟ (پرسش)
- چرا امتحان به غیبت امام مهدی از شدیدترین امتحانات است؟ (پرسش)
- منظور از تمحیص که در روایات آمده است چیست؟ (پرسش)
- با توجه به احتمال خطای مراجع تقلید و مجتهدان چرا ما از داشتن امام در زمان غیبت محروم هستیم؟ (پرسش)
- چرا خداوند فقط دوازده امام انتخاب کرد تا مجبور شود یکی از آنها را غایب کند و ما بدون سرپرست و بلا تکلیف باشیم؟ (پرسش)
- امام مهدی در زمان غیبت کبری در کجا اقامت دارد؟ ضروریات زندگی خویش را چگونه تهیه مینماید؟ (پرسش)
- آیا برای غیبت کبری حدی تعیین شده است؟ (پرسش)
- مراد از «ناحیه» چیست؟ (پرسش)
- پیش از ظهور چه حوادثی در جهان اتفاق میافتد؟ (پرسش)
- حضرت خضر کیست و در دوران غیبت حضرت مهدی چه نقشی دارد؟ (پرسش)
- مقصود از زمینهسازان خاص چیست؟ (پرسش)
- ویژگیهای اعتقادی زمینهسازان ظهور امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- ویژگیهای رفتاری زمینهسازان ظهور امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- امنیت جهانی در دوران پیش از ظهور چگونه است؟ (پرسش)
- در روایات چشمانداز حکومتهای پیش از قیام امام مهدی چگونه ترسیم شده است؟ (پرسش)
- چه روزنههای برای امیدواری شیعیان و مؤمنین برای آینده جهان وجود دارد؟ (پرسش)
- برای غیبت کبری حدی تعیین شده است؟ (پرسش)
- آگاهی دادن امامان به مردم درباره غایب شدن امام مهدی چگونه بوده است؟ (پرسش)
- چگونه امام مهدی در دوره غیبت از چشم مردم پنهان مانده است؟ (پرسش)
- چرا پیامبران و بقیه امامان مانند امام مهدی غیبت نکردند تا به شهادت نرسند؟ (پرسش)
- گونههای مختلف محبت امام مهدی به مردم در چه چیزهای تجلی میکند؟ (پرسش)
- امام مهدی درباره جلوههای مهربانی خود چه فرمودهاند؟ (پرسش)
- چه کسانی در زمان غیبت امام مهدی نجات مییابند؟ (پرسش)
- دینداری در روزگار غیبت امام مهدی چه فضیلتهایی دارد؟ (پرسش)
- مسئولیت امام مهدی در غیبت کبرا چیست؟ (پرسش)
- آیا ظهور امام مهدی ناگهانی اتفاق میافتد؟ (پرسش)
- آیا فقط خداوند از زمان ظهور آگاه است؟ (پرسش)
- روایاتی که قیام در عصر غیبت را ممنوع کرده به چند دسته تقسیم میشوند؟ (پرسش)
- اینکه گفته میشود امام مهدی برای انتقام خون امام حسین ظهور میکند به چه معناست؟ (پرسش)
- منظور از آزمایش مردم در دوران غیبت چیست؟ (پرسش)
- آس به چه معناست و چه ارتباطی به ظهور امام مهدی دارد؟ (پرسش)
- چه عواملی سبب شده راه ضرر رسیدن به امام مهدی مسدود باشد؟ (پرسش)
- پیش از ظهور چه حوادثی در ماه شوال اتفاق میافتد؟ (پرسش)
- چه حوادثی پیش از ظهور اتفاق میافتد؟ (پرسش)
- آیا خدا قدرت حفظ امام مهدی را ندارد و نمیتواند او را از شر دشمنان حفظ کند؟ (پرسش)
- اگر امام مهدی ظاهر بود آیا ممکن نبود که ستمگران تسلیم او شده و با او بعیت کنند؟ (پرسش)
- اگر امام مهدی ظاهر بود و با ستمگران پیمان عدم تعرض میبست چه میشد؟ (پرسش)
- اگر امام مهدی خود را به علماء و مؤمنان مورد وثوق ظاهر میساخت چه مشکلی پیش میآمد؟ (پرسش)
- آیا امام مهدی در مناسک حج شرکت میکنند؟ (پرسش)
- چه گرفتاریهایی در زمان غیبت دامنگیر شیعیان شده است؟ (پرسش)
- شکایت از غیبت امام مهدی به چه معناست؟ (پرسش)
- چه شرایطی سبب تحیر امام مهدی شده است؟ (پرسش)
پانویس
- ↑ جعفر مرتضی العاملی، حیاة الامام الرضا (ع)، ص ۱۰۱.
- ↑ تاریخ بغداد، ج ۷، ص ۲۰.
- ↑ ضحی الاسلام، ج ۴، ص ۱۰۵.
- ↑ التنبیه و الاشراف، ص ۲۹۵.
- ↑ الأدب فی ظل التشیع، ص ۶۳.
- ↑ تاریخ الخلفاء، ص ۳۲۳.
- ↑ مناقب ابنشهرآشوب، ج ۳، ص ۲۵۱.
- ↑ مروج الذهب، ج ۳، ص ۳۲۸.
- ↑ تنقیح المقال، ج ۳، ص ۲۹۶، قاموس الرجال، ج ۹، ص ۳۲۴.
- ↑ من تاریخ الاحاد فی الاسلام، ص ۳۷.
- ↑ تاریخ الیعقوبی، ج ۳، ص ۱۴۸.
- ↑ اعیان الشیعة، ج ۱، ص ۲۹، عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۴۷۹.
- ↑ تاریخ الطبری، ج ۸، ص ۲۳۵، الکامل، ج ۵، ص ۸۵.
- ↑ الاتحاف بحب الاشراف، ص ۱۷۹.
- ↑ الأرشاد، ج ۲، ص ۳۲۹.
- ↑ کشف النعمة، ج ۳، ص ۲۱۲.
- ↑ مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۴۶۴.
- ↑ الطوسی، الغیبة، ص ۱۴۳.
- ↑ مناقب ابنشهرآشوب.
- ↑ معجم أحادیث الامام المهدی، ج ۱، ص ۲۶۳.
- ↑ الشیخ الصدوق، علل الشرائع، ج ۱، ص ۲۴۴.
- ↑ حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۱۱۸-۱۲۵.
- ↑ مهدویت پرسشها و پاسخها، ص ۲۰۷.