آیات ۵ تا ۱۰ سوره انسان: تفاوت میان نسخهها
(←مقدمه) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
{{متن قرآن|إِنَّ الأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِن كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاء وَلا شُكُورًا إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا }}<ref> نیکان از پیالهای مینوشند که آمیخته به بوی خوش است. از چشمهای که بندگان خداوند از آن میآشامند آن را به خواست خود روان میسازند. به پیمان خود وفا میکنند و از روزی میهراسند که شرّ آن همهگیر است. و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند. (با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی. بیگمان ما از پروردگارمان، روزی که تیره و بسیار سخت است میهراسیم؛ سوره انسان، آیه۵ - ۱۰.</ref>. | {{متن قرآن|إِنَّ الأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِن كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاء وَلا شُكُورًا إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا }}<ref> نیکان از پیالهای مینوشند که آمیخته به بوی خوش است. از چشمهای که بندگان خداوند از آن میآشامند آن را به خواست خود روان میسازند. به پیمان خود وفا میکنند و از روزی میهراسند که شرّ آن همهگیر است. و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند. (با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی. بیگمان ما از پروردگارمان، روزی که تیره و بسیار سخت است میهراسیم؛ سوره انسان، آیه۵ - ۱۰.</ref>. | ||
یکی از [[فضایل]] مهمّ و عبرتآموز [[حضرت علی]]{{ع}}، بلکه از [[فضایل اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]]{{عم}}، در آیات [[سوره انسان]] مطرح شده است. هیجده [[آیه]] از سی و یک آیه این [[سوره]]، پیرامون این [[فضیلت]] بینظیر سخن میگوید. بخشی از آیات هیجدهگانه فوق، پیرامون اصل ماجرا سخن میگوید و چهارده آیه دیگر در مورد [[جزاء]] و | یکی از [[فضایل]] مهمّ و عبرتآموز [[حضرت علی]]{{ع}}، بلکه از [[فضایل اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]]{{عم}}، در آیات [[سوره انسان]] مطرح شده است. هیجده [[آیه]] از سی و یک آیه این [[سوره]]، پیرامون این [[فضیلت]] بینظیر سخن میگوید. بخشی از آیات هیجدهگانه فوق، پیرامون اصل ماجرا سخن میگوید و چهارده آیه دیگر در مورد [[جزاء]] و پاداش عمل بزرگ آن [[خانواده]] گرانقدر بحث میکند<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[آیات ولایت در قرآن - مکارم شیرازی (کتاب)| آیات ولایت در قرآن]]، ص۲۱۳.</ref>. | ||
== شأن نزول == | == شأن نزول == | ||
{{اصلی|شأن نزول آیات ۵ تا ۱۰ سوره انسان}} | {{اصلی|شأن نزول آیات ۵ تا ۱۰ سوره انسان}} | ||
کتابهای فراوانی [[شأن نزول آیات]] مورد بحث را مطرح کردهاند. مرحوم علّامه امینی در [[الغدیر]] شأن نزولی را از ۳۴ کتاب از کتب [[اهل]] سنّت<ref>الغدیر، | کتابهای فراوانی [[شأن نزول آیات]] مورد بحث را مطرح کردهاند. مرحوم علّامه امینی در [[الغدیر]] شأن نزولی را از ۳۴ کتاب از کتب [[اهل]] سنّت<ref>الغدیر، ج۳، ص۱۰۷- به ده مورد از کتابهایی که الغدیر [[شأن نزول]] فوق را از آنها نقل کرده، توجّه کنید: ۱. نوادر الاصول، ص۶۴؛ ۲. العقد الفرید، ج۳، ص۴۲؛ ۳. الکشف و البیان، ص۴۲۷- ۳۰۷؛ ۴. مناقب خوارزمی، ص۱۸۰؛ ۵. مطالب السّئول، ص۳۱؛ ۶. نور الابصار، ص۱۴- ۱۲؛ ۷. فتح القدیر، ج۵، ص۳۳۸؛ ۸. روح البیان، ج۱۰، ص۲۶۸؛ ۹. الاصابة، ج۴، ص۳۸۷؛ ۱۰. الدّرّالمنثور، ج۶، ص۲۹۹.</ref> و مرحوم قاضی [[نورالله شوشتری]] از ۳۶ کتاب از کتابهای آنان این مطلب را نقل کرده است<ref>احقاق الحق، ج۳، ص۱۵۷، به بعد- ده مورد از کتابهایی که احقاق الحق شأن نزول فوق را از آنها نقل کرده، به شرح زیر است: ۱. کشّاف، ج۴، ص۱۶۹؛ ۲. اسباب النّزول، ص۳۳۱؛ ۳. معالم التّنزیل، ج۷، ص۱۵۹؛ ۴. التّفسیر الکبیر، ج۳، ص۲۴۳؛ ۵. تذکرة ابن الجوزی، ص۳۲۲؛ ۶. کفایة الطّالب، ص۲۰۱؛ ۷. تفسیر قرطبی، ج۱۹، ص۱۲۹؛ ۸. ذخایر العقبی، ص۱۰۲؛ ۹. شرح نهج البلاغه [[ابن أبی الحدید]]، ج۱، ص۷؛ ۱۰. تفسیر علّامه نیشابوری، ج۲۹، ص۵۱۱۲.</ref>. بنابراین شأن نزولی که میآید در سرحدّ تواتر است. خلاصه شأن نزولی که مورد اتّفاق تمام منابع فوق است به شرح زیر است: | ||
[[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{ع}} در سنّ طفولیّت [[بیمار]] شدند، [[پیامبر]]{{صل}} برای [[عیادت]] [[فرزندان]] بیمارش به | [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{ع}} در سنّ طفولیّت [[بیمار]] شدند، [[پیامبر]]{{صل}} برای [[عیادت]] [[فرزندان]] بیمارش به خانه علی و [[فاطمه]]{{ع}} آمد، آن حضرت هنگامی که بیماری نوههای عزیزش را مشاهده کرد، خطاب به علی{{ع}} فرمود: «نذری کنید، تا [[خداوند]] بیمارانتان را [[شفا]] دهد!» | ||
علی{{ع}} بلافاصله عرض کرد: «خداوندا! اگر فرزندانم شفا یابند، سه [[روز]] [[روزه]] میگیرم». [[فاطمه علیها السلام]] نیز به همین شکل [[نذر]] کرد؛ حتّی [[امام حسن]] و امام حسین{{ع}} نیز ـ علیرغم این که سنّ آنها کم بود ـ به [[تبعیّت]] از پدر و مادر به همان شکل نذر نمودند. فضّه (خادمه) که در آنجا حاضر بود نیز به همان شکل نذر کرد. طولی نکشید که کسالت آن دو ریحانه پیامبر برطرف شد و بنا شد که [[اهل البیت]]{{عم}} نذرشان را ادا کنند. [[روز]] اوّل [[روزه]] گرفتند؛ علی{{ع}} برای [[افطار]] این سه روز مقداری جو تهیّه کرد، آن را آرد کردند و به سه قسمت تقسیم کردند، قسمتی از آن را جهت تهیّه نان برای افطار روز اوّل خمیر کردند و به تعداد افراد [[روزهدار]]، نان جو تهیّه نمودند. به هنگام افطار صدایی از پشت درب حیاط [[منزل]] شنیده شد، [[اهل]] [[خانه]] به بیرون از خانه آمدند، شخصی را ملاحظه کردند که اینگونه آنها را خطاب کرد: {{عربی|السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اهْلَ الْبَیْتِ}} سپس عرض کرد: «من شخص محتاج، نیازمند و مسکینی هستم، به من کمک کنید». [[حضرت علی]]{{ع}} نانی که سهم خودش بود را به آن [[فقیر]] داد، [[فاطمه]] {{س}} نیز چنین کرد؛ بقیّه اعضای [[خانواده]] هم سهمیّه خویش را به آن [[مسکین]] دادند و آن شب با آب افطار کردند. | علی{{ع}} بلافاصله عرض کرد: «خداوندا! اگر فرزندانم شفا یابند، سه [[روز]] [[روزه]] میگیرم». [[فاطمه علیها السلام]] نیز به همین شکل [[نذر]] کرد؛ حتّی [[امام حسن]] و امام حسین{{ع}} نیز ـ علیرغم این که سنّ آنها کم بود ـ به [[تبعیّت]] از پدر و مادر به همان شکل نذر نمودند. فضّه (خادمه) که در آنجا حاضر بود نیز به همان شکل نذر کرد. طولی نکشید که کسالت آن دو ریحانه پیامبر برطرف شد و بنا شد که [[اهل البیت]]{{عم}} نذرشان را ادا کنند. [[روز]] اوّل [[روزه]] گرفتند؛ علی{{ع}} برای [[افطار]] این سه روز مقداری جو تهیّه کرد، آن را آرد کردند و به سه قسمت تقسیم کردند، قسمتی از آن را جهت تهیّه نان برای افطار روز اوّل خمیر کردند و به تعداد افراد [[روزهدار]]، نان جو تهیّه نمودند. به هنگام افطار صدایی از پشت درب حیاط [[منزل]] شنیده شد، [[اهل]] [[خانه]] به بیرون از خانه آمدند، شخصی را ملاحظه کردند که اینگونه آنها را خطاب کرد: {{عربی|السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اهْلَ الْبَیْتِ}} سپس عرض کرد: «من شخص محتاج، نیازمند و مسکینی هستم، به من کمک کنید». [[حضرت علی]]{{ع}} نانی که سهم خودش بود را به آن [[فقیر]] داد، [[فاطمه]] {{س}} نیز چنین کرد؛ بقیّه اعضای [[خانواده]] هم سهمیّه خویش را به آن [[مسکین]] دادند و آن شب با آب افطار کردند. | ||
روز بعد هم روزه گرفتند و با یک سوم دیگر از آرد جو نان تهیّه کردند؛ آماده خوردن افطاری بودند، باز صدای شخصی را از خارج منزل شنیدند، که میگوید: {{عربی|السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اهْلَ الْبَیْتِ}}، به خارج منزل رفتند. از او پرسیدند: تو کیستی و چه حاجتی داری؟ گفت: | روز بعد هم روزه گرفتند و با یک سوم دیگر از آرد جو نان تهیّه کردند؛ آماده خوردن افطاری بودند، باز صدای شخصی را از خارج منزل شنیدند، که میگوید: {{عربی|السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اهْلَ الْبَیْتِ}}، به خارج منزل رفتند. از او پرسیدند: تو کیستی و چه حاجتی داری؟ گفت: «یتیمی از [[یتیمان]] این [[شهر]] هستم، گرسنهام سیرم کنید»، باز علی{{ع}} سهم خویش را به آن یتیم داد و بقیّه نیز همین کار را در کمال [[اخلاص]] و جهت رضای [[خدا]] انجام دادند؛ و همچون شب اوّل با آب افطار کردند! | ||
روز سوم را نیز طبق نذری که داشتند روزه گرفتند و همان داستان روز اوّل و دوم تکرار شد و این بار شخص اسیری<ref>در صدر اسلام کفّاری که در جنگهای اسلامی اسیر میشدند، به عنوان برده در [[اختیار]] [[مسلمانان]] قرار میگرفتند، تا در کارهای شخصی به آنها کمک کنند. بعضی از مسلمانها که حتّی قادر به تهیّه مایحتاج خویش نبودند، آنها را آزاد و رها میکردند و چون این اسیران در مکّه و مدینه کسی و چیزی نداشتند، محتاج کمک دیگران بودند.</ref> تقاضای کمک کرد، [[حضرت علی]]{{ع}} و تمام اعضای [[خانواده]]، افطاری خویش را به آن شخص [[اسیر]] دادند و سومین شب را هم با آب [[افطار]] کردند و بدین ترتیب به [[نذر]] خویش [[وفا]] نمودند. | روز سوم را نیز طبق نذری که داشتند روزه گرفتند و همان داستان روز اوّل و دوم تکرار شد و این بار شخص اسیری<ref>در صدر اسلام کفّاری که در جنگهای اسلامی اسیر میشدند، به عنوان برده در [[اختیار]] [[مسلمانان]] قرار میگرفتند، تا در کارهای شخصی به آنها کمک کنند. بعضی از مسلمانها که حتّی قادر به تهیّه مایحتاج خویش نبودند، آنها را آزاد و رها میکردند و چون این اسیران در مکّه و مدینه کسی و چیزی نداشتند، محتاج کمک دیگران بودند.</ref> تقاضای کمک کرد، [[حضرت علی]]{{ع}} و تمام اعضای [[خانواده]]، افطاری خویش را به آن شخص [[اسیر]] دادند و سومین شب را هم با آب [[افطار]] کردند و بدین ترتیب به [[نذر]] خویش [[وفا]] نمودند. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
== شرح و [[تفسیر]] == | == شرح و [[تفسیر]] == | ||
=== ویژگیهای پنجگانه [[اهل البیت]]{{عم}} === | === ویژگیهای پنجگانه [[اهل البیت]]{{عم}} === | ||
چهار [[آیه]] از آیات هیجدهگانه در مورد اصل کار این خاندان | چهار [[آیه]] از آیات هیجدهگانه در مورد اصل کار این خاندان بزرگوار بحث میکند و چهارده آیه دیگر به بیان [[اجر]] و [[پاداش]] این [[ایثار]] به یادماندنی و بینظیر میپردازد. ابتدا به شرح و تفسیر چهار آیه اوّل توجّه کنید؛ در این آیات، پنج ویژگی بارز اهل البیت{{عم}} مطرح شده است: | ||
==== [[وفای به عهد]] و پیمان ==== | ==== [[وفای به عهد]] و پیمان ==== | ||
{{متن قرآن|يُوفُونَ بِالنَّذْرِ}}<ref>«به پیمان خود وفا میکنند» سوره انسان، آیه ۷.</ref>: اوّلین کار با [[ارزش]] این خاندان که باید [[سرمشق]] همه [[شیعیان]] باشد، این است که به نذر خویش عمل کردند. امّا بعضی از شیعیان به هنگام | {{متن قرآن|يُوفُونَ بِالنَّذْرِ}}<ref>«به پیمان خود وفا میکنند» سوره انسان، آیه ۷.</ref>: اوّلین کار با [[ارزش]] این خاندان که باید [[سرمشق]] همه [[شیعیان]] باشد، این است که به نذر خویش عمل کردند. امّا بعضی از شیعیان به هنگام زحمت و [[رنج]] و [[بلا]] و [[مصیبت]] و [[بیماری]] و کسالت نذر میکنند، ولی هنگامی که مشکلاتشان برطرف میشود و [[زمان]] عمل به نذر فرامیرسد، به بهانههای مختلف از عمل کردن به [[نذر]] شانه خالی میکنند؛ گاه در اجرای صحیح صیغه نذر [[شک]] میکنند! گاه در اصل خواندن صیغه نذر تردید مینمایند! و خلاصه، به هر بهانهای از عمل به نذر خودداری میکنند. مانند آن شخصی که در یک موقعیّت خطرناکی گرفتار شده بود، به گونهای که احتمال زنده ماندنش بسیار کم بود. در آن حال خطر، نذر سنگینی کرد و اتّفاقاً [[نجات]] یافت، وقتی که از خطر جست خطاب به امامزادهای که برای او نذر کرده بود گفت: ای [[امامزاده]]! من در آن لحظات خطرناک از [[ترس]] جانم چنین نذر سنگینی کردم، شما چرا [[باور]] کردید و مرا نجات دادید؟! آری، بعضی از ما [[مسلمانان]] مصداق این [[آیه شریفه]] هستیم: {{متن قرآن|فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ}}<ref>«و چون در کشتی سوار میشوند خداوند را میخوانند در حالی که دین (خویش) را برای او ناب میگردانند و چون آنان را رهاند (و) به خشکی (رساند) ناگاه شرک میورزند» سوره عنکبوت، آیه ۶۵.</ref>. امّا [[اهل البیت]]{{عم}} اینگونه نبودند و نه تنها به نذرهای خویش، بلکه به تمام تعهّداتشان عمل میکردند؛ چراکه یکی از نشانههای ایمان و علامتهای [[مسلمان]] [[حقیقی]]، [[وفای به عهد]] و نذر و [[تعهّدات]] است؛ هر چند به [[زیان]] [[انسان]] باشد. | ||
==== ترس از قیامت ==== | ==== ترس از قیامت ==== | ||
{{متن قرآن|وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا}}<ref>«به پیمان خود وفا میکنند و از روزی میهراسند که شرّ آن همهگیر است» سوره انسان، آیه ۷.</ref>: دومین ویژگی بارز اهل البیت{{عم}} که [[خداوند متعال]] در این حادثه به آن اشاره کرده، این است که: «آنها از [[معاد]] و [[روز قیامت]] میترسند». البتّه نه به خاطر اینکه در آن [[روز]] ظلمی به کسی میشود، بلکه از | {{متن قرآن|وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا}}<ref>«به پیمان خود وفا میکنند و از روزی میهراسند که شرّ آن همهگیر است» سوره انسان، آیه ۷.</ref>: دومین ویژگی بارز اهل البیت{{عم}} که [[خداوند متعال]] در این حادثه به آن اشاره کرده، این است که: «آنها از [[معاد]] و [[روز قیامت]] میترسند». البتّه نه به خاطر اینکه در آن [[روز]] ظلمی به کسی میشود، بلکه از دادگاه [[عدل الهی]] میترسند؛ زیرا تمام [[اعمال انسان]]، از ریز و درشت، در این دادگاه مورد بازخواست قرار میگیرد. دادگاهی که دو [[آیه]] شریفه {{متن قرآن|فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ}} ملاک آن است، واقعاً [[ترس]] دارد؛ زیرا در این دادگاه مو را از ماست میکشند، هر چند به اندازه سر سوزنی به کسی [[ظلم]] نمیشود. آری، دادگاه [[عدل الهی]] در [[روز قیامت]] گسترده و فراگیر است و شامل مرد و [[زن]]، کوچک و بزرگ، پیر و [[جوان]]، [[فقیر]] و [[غنی]]، عالم و [[جاهل]] و خلاصه، همه [[انسانها]] میشود. [[ایمان]] و [[اعتقاد]] به چنین دادگاهی [[انسان]] را در [[خوف]] و ترس قرار میدهد. | ||
==== رسیدگی به نیازمندان ==== | ==== رسیدگی به نیازمندان ==== | ||
{{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا}}<ref>«و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند» سوره انسان، آیه ۸.</ref>: ویژگی سوم [[اهل البیت]]{{عم}} در این [[آیات شریفه]] که محور اصلی این بحث است، رسیدگی به [[نیازمندان]] [[جامعه]] میباشد. این [[خاندان]] | {{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا}}<ref>«و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند» سوره انسان، آیه ۸.</ref>: ویژگی سوم [[اهل البیت]]{{عم}} در این [[آیات شریفه]] که محور اصلی این بحث است، رسیدگی به [[نیازمندان]] [[جامعه]] میباشد. این [[خاندان]] بزرگوار حتّی آنچه را خود به آن نیاز دارند در [[اختیار]] [[فقرا]] و نیازمندان قرار میدهند. به «[[مسکین]]» و «[[یتیم]]» و «[[اسیر]]» کمک میکنند. در این آیه شریفه بر روی سه گروه نیازمند [[اجتماعی]] انگشت گذاشته شده است. | ||
# «مسکین»؛ این کلمه از مادّه «سکون» است، یعنی [[فقر]] و [[تنگدستی]] به گونهای مسکین را تحت فشار قرار داده که زمینگیر شده و به [[زمین]] چسبیده است! [[مسلمانان]] و [[مؤمنان]] باید دست [[محرومان]]، فقراء و نیازمندان که قادر بر تهیّه نیازهای اوّلیّه خویش نیستند را بگیرند و از امکانات و نعمتهایی که [[خداوند]] در اختیار آنها نهاده، نیازمندان را بهرهمند سازند. | # «مسکین»؛ این کلمه از مادّه «سکون» است، یعنی [[فقر]] و [[تنگدستی]] به گونهای مسکین را تحت فشار قرار داده که زمینگیر شده و به [[زمین]] چسبیده است! [[مسلمانان]] و [[مؤمنان]] باید دست [[محرومان]]، فقراء و نیازمندان که قادر بر تهیّه نیازهای اوّلیّه خویش نیستند را بگیرند و از امکانات و نعمتهایی که [[خداوند]] در اختیار آنها نهاده، نیازمندان را بهرهمند سازند. | ||
# «یتیم»؛ یتیم کسی است که [[سرپرست]] خویش را از دست داده است. یتیم هر چند ممکن است از نظر | # «یتیم»؛ یتیم کسی است که [[سرپرست]] خویش را از دست داده است. یتیم هر چند ممکن است از نظر مادّی نیازمند نباشد، ولی از نظر [[روحی]] نیازمند [[عاطفه]] و [[محبّت]] میباشد. در یکی از زلزلههای ویرانگر اخیر، که تلفات سنگینی داشت، از یک [[خانواده]] پرجمعیّت ۵۰ نفری، یک نفر زنده مانده بود! این شخص پدر، مادر، خواهران، [[برادران]]، عموها، عمّهها، خالهها، داییها و خلاصه تمام کسانش را از دست داده بود، چنین شخصی سخت نیازمند [[عاطفه]] و [[محبّت]] است وگرنه همین درد او را از پای درمیآورد. | ||
# «[[اسیر]]»؛ اسیر معنای روشن و واضحی دارد و به کسی گفته میشود که از [[خانه]]، کاشانه، [[خانواده]]، [[شهر]] و دیار خود دور افتاده و در شهری دیگر | # «[[اسیر]]»؛ اسیر معنای روشن و واضحی دارد و به کسی گفته میشود که از [[خانه]]، کاشانه، [[خانواده]]، [[شهر]] و دیار خود دور افتاده و در شهری دیگر غریب و تنها و بیچیز مانده است. اسیر امکان دارد در [[وطن]] خود فرد [[ثروتمند]] و متمکّن و پولداری باشد، ولی پس از [[اسارت]] همانند سایر [[نیازمندان]]، مستحقّ کمک و محبّت است. | ||
خلاصه اینکه، [[انسان]] [[مؤمن]] و [[مسلمان]] باید در حدّ امکانات و تواناییاش به تمام اقشار آسیبپذیر [[جامعه]] کمک کند. امروزه بعضی از گروههای [[اجتماعی]] سهگانه فوق که مورد [[لطف]] [[خاندان]] [[اهل البیت]]{{عم}} قرار گرفته بودند، وجود ندارد؛ ولی گروههای نیازمند دیگری هستند که شدیداً محتاج کمک هستند؛ سرطانیها؛ جذامیها و دیگر [[بیماران]] صعب العلاج؛ زندانیها؛ [[دختران]] بیجهیزیّهای که به خاطر نداشتن | خلاصه اینکه، [[انسان]] [[مؤمن]] و [[مسلمان]] باید در حدّ امکانات و تواناییاش به تمام اقشار آسیبپذیر [[جامعه]] کمک کند. امروزه بعضی از گروههای [[اجتماعی]] سهگانه فوق که مورد [[لطف]] [[خاندان]] [[اهل البیت]]{{عم}} قرار گرفته بودند، وجود ندارد؛ ولی گروههای نیازمند دیگری هستند که شدیداً محتاج کمک هستند؛ سرطانیها؛ جذامیها و دیگر [[بیماران]] صعب العلاج؛ زندانیها؛ [[دختران]] بیجهیزیّهای که به خاطر نداشتن جهیزیّه امکان ازدواجشان فراهم نیست و دیگر گروههای نیازمند، باید مورد لطف و عنایت قرار گیرند. | ||
==== اخلاص ==== | ==== اخلاص ==== | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
{{متن قرآن|إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا}}<ref>«بیگمان ما از پروردگارمان، روزی که تیره و بسیار سخت است میهراسیم» سوره انسان، آیه ۱۰.</ref>: پنجمین ویژگی آنان [[خوف]] از خداست، شاید بپرسید: در ویژگی دوم خوف از [[معاد]] و [[قیامت]] مطرح بود و اینجا از خوف خداوند [[سخن]] به میان آمده است، آیا این دو با هم متفاوت است؟ | {{متن قرآن|إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا}}<ref>«بیگمان ما از پروردگارمان، روزی که تیره و بسیار سخت است میهراسیم» سوره انسان، آیه ۱۰.</ref>: پنجمین ویژگی آنان [[خوف]] از خداست، شاید بپرسید: در ویژگی دوم خوف از [[معاد]] و [[قیامت]] مطرح بود و اینجا از خوف خداوند [[سخن]] به میان آمده است، آیا این دو با هم متفاوت است؟ | ||
پاسخ: لازم نیست [[خوف از خدا]] به خاطر [[ترس]] از [[جهنّم]] و قیامت و عذابهای هولناک و دردآور آن باشد، بلکه ممکن است خوف از | پاسخ: لازم نیست [[خوف از خدا]] به خاطر [[ترس]] از [[جهنّم]] و قیامت و عذابهای هولناک و دردآور آن باشد، بلکه ممکن است خوف از عظمت خدا باشد. وقتی [[انسان]] [[مؤمن]] به عظمت خداوند [[فکر]] میکند، ترس سراسر وجودش را فرامیگیرد و بدنش به لرزه درمیآید، همانگونه که وقتی به [[ملاقات]] شخصیّت مهمّی میرود و میخواهد مطلبی را به او بگوید، ممکن است عظمت آن شخصیّت، او را بگیرد و قادر به سخن گفتن نباشد؛ هر چند آن شخصیّت، [[انسانی]] بسیار [[مهربان]] و خوش [[اخلاق]] و خوش برخورد باشد. بنابراین، ویژگی پنجم چیزی غیر از ویژگی دوم است و خوف از خدا به معنای خوف از عظمت و بزرگی خداوند مهربان است<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[آیات ولایت در قرآن - مکارم شیرازی (کتاب)| آیات ولایت در قرآن]]، ص۲۱۶ ـ ۲۲۱.</ref>. | ||
== اهمّیّت کمک به نیازمندان == | == اهمّیّت کمک به نیازمندان == | ||
خمیر مایه اصلی [[آیات]] هیجدهگانه، و آنچه موجب این پاداشهای مهمّ دوازدهگانه شد، مسأله کمکهای [[انسانی]] به [[نیازمندان]] بود و این نشانگر عنایت ویژه و اهمّیّت فوق العادهای است که [[خداوند]] [[مهربان]] به این موضوع داده است. هر کس خواستار شمول | خمیر مایه اصلی [[آیات]] هیجدهگانه، و آنچه موجب این پاداشهای مهمّ دوازدهگانه شد، مسأله کمکهای [[انسانی]] به [[نیازمندان]] بود و این نشانگر عنایت ویژه و اهمّیّت فوق العادهای است که [[خداوند]] [[مهربان]] به این موضوع داده است. هر کس خواستار شمول عنایت پروردگار مهربان نسبت به خویش است، باید به کمک [[مستمندان]] و بیچارگان بپردازد و اگر از این مرحله بالاتر رود و از آنچه خود بدان نیازمند است [[ایثار]] کند، بدون [[شک]] عنایت ویژه خداوند شاملش میگردد. | ||
برای روشنتر شدن اهمّیّت ویژه [[کمک به نیازمندان]]، به دو [[روایت]] زیر توجّه کنید: | برای روشنتر شدن اهمّیّت ویژه [[کمک به نیازمندان]]، به دو [[روایت]] زیر توجّه کنید: | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
۱. [[حضرت علی]]{{ع}} در نامهای خطاب به فرزندش [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} چنین میفرماید: «فرزندم! گردنههای صعب العبور و خطرناکی در پیشرو داری، (که برای عبور از آن گردنهها) سبکباران حالشان به مراتب بهتر از سنگینباران است، و کُندروها حالشان بسیار بدتر از سرعتکنندگان میباشد. بدون شک سرانجام [[انسان]] به [[بهشت]] یا [[جهنّم]] وارد میشود؛ بنابراین، پیش از آنکه به آن [[جهان]] کوچ کنی، برای خود وسایلی آماده کن، و منزلی را پیش از ورود مهیّا نما؛ زیرا پس از [[مرگ]] عذری پذیرفته نیست و راه بازگشتی به [[دنیا]] وجود ندارد»<ref>{{متن حدیث|وَ اعْلَمْ أَنَّ امَامَکَ عَقَبَةً کَئُوداً، الْمُخِفُّ فِیهَا احْسَنُ حَالًا مِنَ الْمُثْقِلِ، وَ الْمُبْطِیءُ عَلَیْهَا اقْبَحُ حَالًا مِنَ الْمُسْرِعِ، وَ انَّ مَهْبِطَکَ بِهَا لَا مَحَالَةَ امَّا عَلَی جَنَّةٍ اوْ عَلَی نَارٍ، فَارْتَدْ لِنَفْسِکَ قَبْلَ نُزُولِکَ، وَ وَطِّئ الْمَنْزِلَ قَبْلَ حُلُولِکَ، فَلَیْسَ بَعْدَ الْمَوْتِ مُسْتَعْتَبٌ، وَ لَا الَی الدُّنْیَا مُنْصَرَفٌ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱.</ref>. | ۱. [[حضرت علی]]{{ع}} در نامهای خطاب به فرزندش [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} چنین میفرماید: «فرزندم! گردنههای صعب العبور و خطرناکی در پیشرو داری، (که برای عبور از آن گردنهها) سبکباران حالشان به مراتب بهتر از سنگینباران است، و کُندروها حالشان بسیار بدتر از سرعتکنندگان میباشد. بدون شک سرانجام [[انسان]] به [[بهشت]] یا [[جهنّم]] وارد میشود؛ بنابراین، پیش از آنکه به آن [[جهان]] کوچ کنی، برای خود وسایلی آماده کن، و منزلی را پیش از ورود مهیّا نما؛ زیرا پس از [[مرگ]] عذری پذیرفته نیست و راه بازگشتی به [[دنیا]] وجود ندارد»<ref>{{متن حدیث|وَ اعْلَمْ أَنَّ امَامَکَ عَقَبَةً کَئُوداً، الْمُخِفُّ فِیهَا احْسَنُ حَالًا مِنَ الْمُثْقِلِ، وَ الْمُبْطِیءُ عَلَیْهَا اقْبَحُ حَالًا مِنَ الْمُسْرِعِ، وَ انَّ مَهْبِطَکَ بِهَا لَا مَحَالَةَ امَّا عَلَی جَنَّةٍ اوْ عَلَی نَارٍ، فَارْتَدْ لِنَفْسِکَ قَبْلَ نُزُولِکَ، وَ وَطِّئ الْمَنْزِلَ قَبْلَ حُلُولِکَ، فَلَیْسَ بَعْدَ الْمَوْتِ مُسْتَعْتَبٌ، وَ لَا الَی الدُّنْیَا مُنْصَرَفٌ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱.</ref>. | ||
بهترین راه برای عبور از این گردنههای سخت و مناسبترین زاد و | بهترین راه برای عبور از این گردنههای سخت و مناسبترین زاد و توشه برای لحظههای هولناک صحرای [[محشر]]، کمک به فقرا و [[احسان]] به نیازمندان است. این کار در [[حقیقت]] شبیه آن است که این زاد و توشه را در دنیا تحویل آنها دهیم و آنها با خود حمل کنند و در [[قیامت]] تحویل ما دهند. آیا از این معامله پرسودتر و بهتر وجود دارد؟ | ||
۲. مرحوم [[محدّث]] [[کلینی]]، از بزرگان علمای شیعه، [[حدیث]] زیر را به نقل از [[امام صادق]]{{ع}} در کافی آورده است: «سه کار است که هر کس یکی از آنها را برای [[رضای خدا]] انجام دهد [[خداوند]] [[بهشت]] را بر او [[واجب]] میکند: الف) [[انفاق]] به هنگام [[تنگدستی]] و نیاز. ب) [[خوشرویی]] (نه فقط با [[مسلمانان]]، بلکه) با تمام [[مردم]] [[جهان]] (اعمّ از [[مسلمان]] و | ۲. مرحوم [[محدّث]] [[کلینی]]، از بزرگان علمای شیعه، [[حدیث]] زیر را به نقل از [[امام صادق]]{{ع}} در کافی آورده است: «سه کار است که هر کس یکی از آنها را برای [[رضای خدا]] انجام دهد [[خداوند]] [[بهشت]] را بر او [[واجب]] میکند: الف) [[انفاق]] به هنگام [[تنگدستی]] و نیاز. ب) [[خوشرویی]] (نه فقط با [[مسلمانان]]، بلکه) با تمام [[مردم]] [[جهان]] (اعمّ از [[مسلمان]] و غیر مسلمان). ج) با یک چشم به [[حقّ]] خود و دیگران نگاه کردن»<ref>{{متن حدیث|ثَلَاثٌ مَنْ اتَی اللَّهَ بِوَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ اوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّهِ؛ الْانْفاقُ مِنْ اقْتَارٍ، وَ الْبِشْرُ لِجَمِیعِ الْعَالَمِ، وَ الْانْصَافُ مِنْ نَفْسِه}}؛ کافی، ج۲، ص۱۰۳. (کتاب الایمان و الکفر، باب حسن البشر، ح۲).</ref>. | ||
اینکه انسان حقّ خود و دیگران را با یک چشم ببیند بسیار مهمّ است و لهذا در [[روایت]] دیگری میخوانیم: {{متن حدیث|انَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمَرْءَ الْمُسْلِمَ الَّذِی یُحِبُّ لِاخیهِ ما یُحِبُّ لِنَفْسِه وَ یُکِرْهُ لَهُ مَا یُکْرِهُ لِنَفْسِه}}<ref>بحارالانوار، ج۲۷، ص۸۹.</ref>.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[آیات ولایت در قرآن - مکارم شیرازی (کتاب)| آیات ولایت در قرآن]]، ص۲۳۴ ـ ۲۳۶.</ref> | اینکه انسان حقّ خود و دیگران را با یک چشم ببیند بسیار مهمّ است و لهذا در [[روایت]] دیگری میخوانیم: {{متن حدیث|انَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمَرْءَ الْمُسْلِمَ الَّذِی یُحِبُّ لِاخیهِ ما یُحِبُّ لِنَفْسِه وَ یُکِرْهُ لَهُ مَا یُکْرِهُ لِنَفْسِه}}<ref>بحارالانوار، ج۲۷، ص۸۹.</ref>.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[آیات ولایت در قرآن - مکارم شیرازی (کتاب)| آیات ولایت در قرآن]]، ص۲۳۴ ـ ۲۳۶.</ref> | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
[[رده:آیات نامدار]] | [[رده:آیات نامدار]] | ||
[[رده:آیات دارای شأن نزول]] | [[رده:آیات دارای شأن نزول]] | ||
[[رده:فضائل اهل بیت]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۳۹
آیات ۵ تا ۱۰ سوره انسان | |
---|---|
ترجمه آیه | |
مشخصات آیه | |
بخشی از | آیهٔ ۵ تا ۱۰ سورهٔ انسان از جزء ۲۹ قرآن کریم |
مقدمه
﴿إِنَّ الأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِن كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاء وَلا شُكُورًا إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا ﴾[۱].
یکی از فضایل مهمّ و عبرتآموز حضرت علی(ع)، بلکه از فضایل اهل بیت عصمت و طهارت(ع)، در آیات سوره انسان مطرح شده است. هیجده آیه از سی و یک آیه این سوره، پیرامون این فضیلت بینظیر سخن میگوید. بخشی از آیات هیجدهگانه فوق، پیرامون اصل ماجرا سخن میگوید و چهارده آیه دیگر در مورد جزاء و پاداش عمل بزرگ آن خانواده گرانقدر بحث میکند[۲].
شأن نزول
کتابهای فراوانی شأن نزول آیات مورد بحث را مطرح کردهاند. مرحوم علّامه امینی در الغدیر شأن نزولی را از ۳۴ کتاب از کتب اهل سنّت[۳] و مرحوم قاضی نورالله شوشتری از ۳۶ کتاب از کتابهای آنان این مطلب را نقل کرده است[۴]. بنابراین شأن نزولی که میآید در سرحدّ تواتر است. خلاصه شأن نزولی که مورد اتّفاق تمام منابع فوق است به شرح زیر است:
امام حسن و امام حسین(ع) در سنّ طفولیّت بیمار شدند، پیامبر(ص) برای عیادت فرزندان بیمارش به خانه علی و فاطمه(ع) آمد، آن حضرت هنگامی که بیماری نوههای عزیزش را مشاهده کرد، خطاب به علی(ع) فرمود: «نذری کنید، تا خداوند بیمارانتان را شفا دهد!»
علی(ع) بلافاصله عرض کرد: «خداوندا! اگر فرزندانم شفا یابند، سه روز روزه میگیرم». فاطمه علیها السلام نیز به همین شکل نذر کرد؛ حتّی امام حسن و امام حسین(ع) نیز ـ علیرغم این که سنّ آنها کم بود ـ به تبعیّت از پدر و مادر به همان شکل نذر نمودند. فضّه (خادمه) که در آنجا حاضر بود نیز به همان شکل نذر کرد. طولی نکشید که کسالت آن دو ریحانه پیامبر برطرف شد و بنا شد که اهل البیت(ع) نذرشان را ادا کنند. روز اوّل روزه گرفتند؛ علی(ع) برای افطار این سه روز مقداری جو تهیّه کرد، آن را آرد کردند و به سه قسمت تقسیم کردند، قسمتی از آن را جهت تهیّه نان برای افطار روز اوّل خمیر کردند و به تعداد افراد روزهدار، نان جو تهیّه نمودند. به هنگام افطار صدایی از پشت درب حیاط منزل شنیده شد، اهل خانه به بیرون از خانه آمدند، شخصی را ملاحظه کردند که اینگونه آنها را خطاب کرد: السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اهْلَ الْبَیْتِ سپس عرض کرد: «من شخص محتاج، نیازمند و مسکینی هستم، به من کمک کنید». حضرت علی(ع) نانی که سهم خودش بود را به آن فقیر داد، فاطمه (س) نیز چنین کرد؛ بقیّه اعضای خانواده هم سهمیّه خویش را به آن مسکین دادند و آن شب با آب افطار کردند.
روز بعد هم روزه گرفتند و با یک سوم دیگر از آرد جو نان تهیّه کردند؛ آماده خوردن افطاری بودند، باز صدای شخصی را از خارج منزل شنیدند، که میگوید: السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اهْلَ الْبَیْتِ، به خارج منزل رفتند. از او پرسیدند: تو کیستی و چه حاجتی داری؟ گفت: «یتیمی از یتیمان این شهر هستم، گرسنهام سیرم کنید»، باز علی(ع) سهم خویش را به آن یتیم داد و بقیّه نیز همین کار را در کمال اخلاص و جهت رضای خدا انجام دادند؛ و همچون شب اوّل با آب افطار کردند!
روز سوم را نیز طبق نذری که داشتند روزه گرفتند و همان داستان روز اوّل و دوم تکرار شد و این بار شخص اسیری[۵] تقاضای کمک کرد، حضرت علی(ع) و تمام اعضای خانواده، افطاری خویش را به آن شخص اسیر دادند و سومین شب را هم با آب افطار کردند و بدین ترتیب به نذر خویش وفا نمودند.
پیامبر اکرم(ص) روز بعد امام حسن و امام حسین(ع) را، در حالی که رنجور و ضعیف شده بودند و از شدّت ضعف به خود میلرزیدند مشاهده کرد و از این وضع ناراحت شد و از سوی دیگر چشمهای گود رفته فاطمه (س) بر ناراحتی و حزن پیامبر(ص) افزود، از علی(ع) پرسید: یا علی! چرا بچّهها این قدر ضعیف و رنجور شدهاند؟ چرا رنگ دخترم فاطمه پریده است؟ حضرت علی(ع) جریان را برای آن حضرت بازگو کرد، در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیات سوره انسان را آورد[۶].
شرح و تفسیر
ویژگیهای پنجگانه اهل البیت(ع)
چهار آیه از آیات هیجدهگانه در مورد اصل کار این خاندان بزرگوار بحث میکند و چهارده آیه دیگر به بیان اجر و پاداش این ایثار به یادماندنی و بینظیر میپردازد. ابتدا به شرح و تفسیر چهار آیه اوّل توجّه کنید؛ در این آیات، پنج ویژگی بارز اهل البیت(ع) مطرح شده است:
وفای به عهد و پیمان
﴿يُوفُونَ بِالنَّذْرِ﴾[۷]: اوّلین کار با ارزش این خاندان که باید سرمشق همه شیعیان باشد، این است که به نذر خویش عمل کردند. امّا بعضی از شیعیان به هنگام زحمت و رنج و بلا و مصیبت و بیماری و کسالت نذر میکنند، ولی هنگامی که مشکلاتشان برطرف میشود و زمان عمل به نذر فرامیرسد، به بهانههای مختلف از عمل کردن به نذر شانه خالی میکنند؛ گاه در اجرای صحیح صیغه نذر شک میکنند! گاه در اصل خواندن صیغه نذر تردید مینمایند! و خلاصه، به هر بهانهای از عمل به نذر خودداری میکنند. مانند آن شخصی که در یک موقعیّت خطرناکی گرفتار شده بود، به گونهای که احتمال زنده ماندنش بسیار کم بود. در آن حال خطر، نذر سنگینی کرد و اتّفاقاً نجات یافت، وقتی که از خطر جست خطاب به امامزادهای که برای او نذر کرده بود گفت: ای امامزاده! من در آن لحظات خطرناک از ترس جانم چنین نذر سنگینی کردم، شما چرا باور کردید و مرا نجات دادید؟! آری، بعضی از ما مسلمانان مصداق این آیه شریفه هستیم: ﴿فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ﴾[۸]. امّا اهل البیت(ع) اینگونه نبودند و نه تنها به نذرهای خویش، بلکه به تمام تعهّداتشان عمل میکردند؛ چراکه یکی از نشانههای ایمان و علامتهای مسلمان حقیقی، وفای به عهد و نذر و تعهّدات است؛ هر چند به زیان انسان باشد.
ترس از قیامت
﴿وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا﴾[۹]: دومین ویژگی بارز اهل البیت(ع) که خداوند متعال در این حادثه به آن اشاره کرده، این است که: «آنها از معاد و روز قیامت میترسند». البتّه نه به خاطر اینکه در آن روز ظلمی به کسی میشود، بلکه از دادگاه عدل الهی میترسند؛ زیرا تمام اعمال انسان، از ریز و درشت، در این دادگاه مورد بازخواست قرار میگیرد. دادگاهی که دو آیه شریفه ﴿فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ﴾ ملاک آن است، واقعاً ترس دارد؛ زیرا در این دادگاه مو را از ماست میکشند، هر چند به اندازه سر سوزنی به کسی ظلم نمیشود. آری، دادگاه عدل الهی در روز قیامت گسترده و فراگیر است و شامل مرد و زن، کوچک و بزرگ، پیر و جوان، فقیر و غنی، عالم و جاهل و خلاصه، همه انسانها میشود. ایمان و اعتقاد به چنین دادگاهی انسان را در خوف و ترس قرار میدهد.
رسیدگی به نیازمندان
﴿وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا﴾[۱۰]: ویژگی سوم اهل البیت(ع) در این آیات شریفه که محور اصلی این بحث است، رسیدگی به نیازمندان جامعه میباشد. این خاندان بزرگوار حتّی آنچه را خود به آن نیاز دارند در اختیار فقرا و نیازمندان قرار میدهند. به «مسکین» و «یتیم» و «اسیر» کمک میکنند. در این آیه شریفه بر روی سه گروه نیازمند اجتماعی انگشت گذاشته شده است.
- «مسکین»؛ این کلمه از مادّه «سکون» است، یعنی فقر و تنگدستی به گونهای مسکین را تحت فشار قرار داده که زمینگیر شده و به زمین چسبیده است! مسلمانان و مؤمنان باید دست محرومان، فقراء و نیازمندان که قادر بر تهیّه نیازهای اوّلیّه خویش نیستند را بگیرند و از امکانات و نعمتهایی که خداوند در اختیار آنها نهاده، نیازمندان را بهرهمند سازند.
- «یتیم»؛ یتیم کسی است که سرپرست خویش را از دست داده است. یتیم هر چند ممکن است از نظر مادّی نیازمند نباشد، ولی از نظر روحی نیازمند عاطفه و محبّت میباشد. در یکی از زلزلههای ویرانگر اخیر، که تلفات سنگینی داشت، از یک خانواده پرجمعیّت ۵۰ نفری، یک نفر زنده مانده بود! این شخص پدر، مادر، خواهران، برادران، عموها، عمّهها، خالهها، داییها و خلاصه تمام کسانش را از دست داده بود، چنین شخصی سخت نیازمند عاطفه و محبّت است وگرنه همین درد او را از پای درمیآورد.
- «اسیر»؛ اسیر معنای روشن و واضحی دارد و به کسی گفته میشود که از خانه، کاشانه، خانواده، شهر و دیار خود دور افتاده و در شهری دیگر غریب و تنها و بیچیز مانده است. اسیر امکان دارد در وطن خود فرد ثروتمند و متمکّن و پولداری باشد، ولی پس از اسارت همانند سایر نیازمندان، مستحقّ کمک و محبّت است.
خلاصه اینکه، انسان مؤمن و مسلمان باید در حدّ امکانات و تواناییاش به تمام اقشار آسیبپذیر جامعه کمک کند. امروزه بعضی از گروههای اجتماعی سهگانه فوق که مورد لطف خاندان اهل البیت(ع) قرار گرفته بودند، وجود ندارد؛ ولی گروههای نیازمند دیگری هستند که شدیداً محتاج کمک هستند؛ سرطانیها؛ جذامیها و دیگر بیماران صعب العلاج؛ زندانیها؛ دختران بیجهیزیّهای که به خاطر نداشتن جهیزیّه امکان ازدواجشان فراهم نیست و دیگر گروههای نیازمند، باید مورد لطف و عنایت قرار گیرند.
اخلاص
﴿إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا﴾[۱۱]: چهارمین فضیلت علی و همسر و دو پسرش که فضیلت فوق العاده با ارزشی است، مسأله اخلاص آن بزرگواران است؛ آنها میگویند: «کمکی که به شما مساکین، ایتام، اسراء و دیگر نیازمندان جامعه میکنیم، فقط و فقط برای جلب رضای خداست و هیچ انگیزه دیگری در آن نیست، بدین جهت پاداشی از شما نمیخواهیم و حتّی انتظار قدردانی و تشکّر نداریم!»
خوف از خداوند!
﴿إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا﴾[۱۲]: پنجمین ویژگی آنان خوف از خداست، شاید بپرسید: در ویژگی دوم خوف از معاد و قیامت مطرح بود و اینجا از خوف خداوند سخن به میان آمده است، آیا این دو با هم متفاوت است؟
پاسخ: لازم نیست خوف از خدا به خاطر ترس از جهنّم و قیامت و عذابهای هولناک و دردآور آن باشد، بلکه ممکن است خوف از عظمت خدا باشد. وقتی انسان مؤمن به عظمت خداوند فکر میکند، ترس سراسر وجودش را فرامیگیرد و بدنش به لرزه درمیآید، همانگونه که وقتی به ملاقات شخصیّت مهمّی میرود و میخواهد مطلبی را به او بگوید، ممکن است عظمت آن شخصیّت، او را بگیرد و قادر به سخن گفتن نباشد؛ هر چند آن شخصیّت، انسانی بسیار مهربان و خوش اخلاق و خوش برخورد باشد. بنابراین، ویژگی پنجم چیزی غیر از ویژگی دوم است و خوف از خدا به معنای خوف از عظمت و بزرگی خداوند مهربان است[۱۳].
اهمّیّت کمک به نیازمندان
خمیر مایه اصلی آیات هیجدهگانه، و آنچه موجب این پاداشهای مهمّ دوازدهگانه شد، مسأله کمکهای انسانی به نیازمندان بود و این نشانگر عنایت ویژه و اهمّیّت فوق العادهای است که خداوند مهربان به این موضوع داده است. هر کس خواستار شمول عنایت پروردگار مهربان نسبت به خویش است، باید به کمک مستمندان و بیچارگان بپردازد و اگر از این مرحله بالاتر رود و از آنچه خود بدان نیازمند است ایثار کند، بدون شک عنایت ویژه خداوند شاملش میگردد.
برای روشنتر شدن اهمّیّت ویژه کمک به نیازمندان، به دو روایت زیر توجّه کنید:
۱. حضرت علی(ع) در نامهای خطاب به فرزندش امام حسن مجتبی(ع) چنین میفرماید: «فرزندم! گردنههای صعب العبور و خطرناکی در پیشرو داری، (که برای عبور از آن گردنهها) سبکباران حالشان به مراتب بهتر از سنگینباران است، و کُندروها حالشان بسیار بدتر از سرعتکنندگان میباشد. بدون شک سرانجام انسان به بهشت یا جهنّم وارد میشود؛ بنابراین، پیش از آنکه به آن جهان کوچ کنی، برای خود وسایلی آماده کن، و منزلی را پیش از ورود مهیّا نما؛ زیرا پس از مرگ عذری پذیرفته نیست و راه بازگشتی به دنیا وجود ندارد»[۱۴].
بهترین راه برای عبور از این گردنههای سخت و مناسبترین زاد و توشه برای لحظههای هولناک صحرای محشر، کمک به فقرا و احسان به نیازمندان است. این کار در حقیقت شبیه آن است که این زاد و توشه را در دنیا تحویل آنها دهیم و آنها با خود حمل کنند و در قیامت تحویل ما دهند. آیا از این معامله پرسودتر و بهتر وجود دارد؟
۲. مرحوم محدّث کلینی، از بزرگان علمای شیعه، حدیث زیر را به نقل از امام صادق(ع) در کافی آورده است: «سه کار است که هر کس یکی از آنها را برای رضای خدا انجام دهد خداوند بهشت را بر او واجب میکند: الف) انفاق به هنگام تنگدستی و نیاز. ب) خوشرویی (نه فقط با مسلمانان، بلکه) با تمام مردم جهان (اعمّ از مسلمان و غیر مسلمان). ج) با یک چشم به حقّ خود و دیگران نگاه کردن»[۱۵].
اینکه انسان حقّ خود و دیگران را با یک چشم ببیند بسیار مهمّ است و لهذا در روایت دیگری میخوانیم: «انَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمَرْءَ الْمُسْلِمَ الَّذِی یُحِبُّ لِاخیهِ ما یُحِبُّ لِنَفْسِه وَ یُکِرْهُ لَهُ مَا یُکْرِهُ لِنَفْسِه»[۱۶].[۱۷]
منابع
پانویس
- ↑ نیکان از پیالهای مینوشند که آمیخته به بوی خوش است. از چشمهای که بندگان خداوند از آن میآشامند آن را به خواست خود روان میسازند. به پیمان خود وفا میکنند و از روزی میهراسند که شرّ آن همهگیر است. و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند. (با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی. بیگمان ما از پروردگارمان، روزی که تیره و بسیار سخت است میهراسیم؛ سوره انسان، آیه۵ - ۱۰.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، آیات ولایت در قرآن، ص۲۱۳.
- ↑ الغدیر، ج۳، ص۱۰۷- به ده مورد از کتابهایی که الغدیر شأن نزول فوق را از آنها نقل کرده، توجّه کنید: ۱. نوادر الاصول، ص۶۴؛ ۲. العقد الفرید، ج۳، ص۴۲؛ ۳. الکشف و البیان، ص۴۲۷- ۳۰۷؛ ۴. مناقب خوارزمی، ص۱۸۰؛ ۵. مطالب السّئول، ص۳۱؛ ۶. نور الابصار، ص۱۴- ۱۲؛ ۷. فتح القدیر، ج۵، ص۳۳۸؛ ۸. روح البیان، ج۱۰، ص۲۶۸؛ ۹. الاصابة، ج۴، ص۳۸۷؛ ۱۰. الدّرّالمنثور، ج۶، ص۲۹۹.
- ↑ احقاق الحق، ج۳، ص۱۵۷، به بعد- ده مورد از کتابهایی که احقاق الحق شأن نزول فوق را از آنها نقل کرده، به شرح زیر است: ۱. کشّاف، ج۴، ص۱۶۹؛ ۲. اسباب النّزول، ص۳۳۱؛ ۳. معالم التّنزیل، ج۷، ص۱۵۹؛ ۴. التّفسیر الکبیر، ج۳، ص۲۴۳؛ ۵. تذکرة ابن الجوزی، ص۳۲۲؛ ۶. کفایة الطّالب، ص۲۰۱؛ ۷. تفسیر قرطبی، ج۱۹، ص۱۲۹؛ ۸. ذخایر العقبی، ص۱۰۲؛ ۹. شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید، ج۱، ص۷؛ ۱۰. تفسیر علّامه نیشابوری، ج۲۹، ص۵۱۱۲.
- ↑ در صدر اسلام کفّاری که در جنگهای اسلامی اسیر میشدند، به عنوان برده در اختیار مسلمانان قرار میگرفتند، تا در کارهای شخصی به آنها کمک کنند. بعضی از مسلمانها که حتّی قادر به تهیّه مایحتاج خویش نبودند، آنها را آزاد و رها میکردند و چون این اسیران در مکّه و مدینه کسی و چیزی نداشتند، محتاج کمک دیگران بودند.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، آیات ولایت در قرآن، ص۲۱۴ ـ ۲۱۶.
- ↑ «به پیمان خود وفا میکنند» سوره انسان، آیه ۷.
- ↑ «و چون در کشتی سوار میشوند خداوند را میخوانند در حالی که دین (خویش) را برای او ناب میگردانند و چون آنان را رهاند (و) به خشکی (رساند) ناگاه شرک میورزند» سوره عنکبوت، آیه ۶۵.
- ↑ «به پیمان خود وفا میکنند و از روزی میهراسند که شرّ آن همهگیر است» سوره انسان، آیه ۷.
- ↑ «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند» سوره انسان، آیه ۸.
- ↑ «(با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی» سوره انسان، آیه ۹.
- ↑ «بیگمان ما از پروردگارمان، روزی که تیره و بسیار سخت است میهراسیم» سوره انسان، آیه ۱۰.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، آیات ولایت در قرآن، ص۲۱۶ ـ ۲۲۱.
- ↑ «وَ اعْلَمْ أَنَّ امَامَکَ عَقَبَةً کَئُوداً، الْمُخِفُّ فِیهَا احْسَنُ حَالًا مِنَ الْمُثْقِلِ، وَ الْمُبْطِیءُ عَلَیْهَا اقْبَحُ حَالًا مِنَ الْمُسْرِعِ، وَ انَّ مَهْبِطَکَ بِهَا لَا مَحَالَةَ امَّا عَلَی جَنَّةٍ اوْ عَلَی نَارٍ، فَارْتَدْ لِنَفْسِکَ قَبْلَ نُزُولِکَ، وَ وَطِّئ الْمَنْزِلَ قَبْلَ حُلُولِکَ، فَلَیْسَ بَعْدَ الْمَوْتِ مُسْتَعْتَبٌ، وَ لَا الَی الدُّنْیَا مُنْصَرَفٌ»؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱.
- ↑ «ثَلَاثٌ مَنْ اتَی اللَّهَ بِوَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ اوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّهِ؛ الْانْفاقُ مِنْ اقْتَارٍ، وَ الْبِشْرُ لِجَمِیعِ الْعَالَمِ، وَ الْانْصَافُ مِنْ نَفْسِه»؛ کافی، ج۲، ص۱۰۳. (کتاب الایمان و الکفر، باب حسن البشر، ح۲).
- ↑ بحارالانوار، ج۲۷، ص۸۹.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، آیات ولایت در قرآن، ص۲۳۴ ـ ۲۳۶.