یومالدار: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) |
(←منابع) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
پیامبر{{صل}} بعد از خوردن غذا سخنرانی کرده و خویشان را به اسلام دعوت کردند اما با فریادهای ابولهب، مجلس به هم خورد و همه پراکنده شدند. پیامبر{{صل}} تصمیم گرفت فردای آن [[روز]]، مهمانی دیگری برگزار کند و دوباره آنان را به اسلام دعوت کند. [[امام علی]]{{ع}} دوباره به دستور پیامبر{{صل}} مقداری غذا و شیر آماده کرد. در این جلسه پس از خوردن غذا، رسول خدا{{صل}} بار دیگر خویشاوندان خود را به اسلام دعوت کرد و پس از [[حمد]] [[الهی]] فرمود: "ای [[بنی عبدالمطلب]]! به [[خدا]] قسم، من [[جوانی]] را در [[عرب]] نمیشناسم که چیزی بالاتر از آنچه من برای قومم آوردهام برای قومش آورده باشد؛ به [[درستی]] که من برای شما خیر [[دنیا]] و [[آخرت]] را آوردهام؛ پس [[خدای متعال]] به من امر کرده است شما را به سوی او [[دعوت]] کنم. حال کدام یک از شما مرا در این امر [[یاری]] میکنید به این شرط که او [[برادر]] من، [[وصی]] من و [[جانشین]] من در میان شما باشد"؟<ref>{{متن حدیث|يَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ إِنِّي وَ اللَّهِ مَا أَعْلَمُ شَابّاً فِي الْعَرَبِ جَاءَ قَوْمَهُ بِأَفْضَلَ مِمَّا جِئْتُكُمْ بِهِ إِنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِخَيْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ قَدْ أَمَرَنِيَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْ أَدْعُوَكُمْ فَأَيُّكُمْ يُؤَازِرُنِي عَلَى أَمْرِي عَلَى أَنْ يَكُونَ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي فِيكُمْ؟}} بحارالانوار، ج۳۸، ص۲۲۳.</ref>. | پیامبر{{صل}} بعد از خوردن غذا سخنرانی کرده و خویشان را به اسلام دعوت کردند اما با فریادهای ابولهب، مجلس به هم خورد و همه پراکنده شدند. پیامبر{{صل}} تصمیم گرفت فردای آن [[روز]]، مهمانی دیگری برگزار کند و دوباره آنان را به اسلام دعوت کند. [[امام علی]]{{ع}} دوباره به دستور پیامبر{{صل}} مقداری غذا و شیر آماده کرد. در این جلسه پس از خوردن غذا، رسول خدا{{صل}} بار دیگر خویشاوندان خود را به اسلام دعوت کرد و پس از [[حمد]] [[الهی]] فرمود: "ای [[بنی عبدالمطلب]]! به [[خدا]] قسم، من [[جوانی]] را در [[عرب]] نمیشناسم که چیزی بالاتر از آنچه من برای قومم آوردهام برای قومش آورده باشد؛ به [[درستی]] که من برای شما خیر [[دنیا]] و [[آخرت]] را آوردهام؛ پس [[خدای متعال]] به من امر کرده است شما را به سوی او [[دعوت]] کنم. حال کدام یک از شما مرا در این امر [[یاری]] میکنید به این شرط که او [[برادر]] من، [[وصی]] من و [[جانشین]] من در میان شما باشد"؟<ref>{{متن حدیث|يَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ إِنِّي وَ اللَّهِ مَا أَعْلَمُ شَابّاً فِي الْعَرَبِ جَاءَ قَوْمَهُ بِأَفْضَلَ مِمَّا جِئْتُكُمْ بِهِ إِنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِخَيْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ قَدْ أَمَرَنِيَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْ أَدْعُوَكُمْ فَأَيُّكُمْ يُؤَازِرُنِي عَلَى أَمْرِي عَلَى أَنْ يَكُونَ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي فِيكُمْ؟}} بحارالانوار، ج۳۸، ص۲۲۳.</ref>. | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} پس از این صحبت اندکی [[سکوت]] کردند تا بینند کدام یک از حاضران به ندای ایشان پاسخ میدهد. سکوت سنگینی مجلس را فرا گرفته بود و همه سرشان را پایین انداخته بودند و حتی به [[پیامبر]]{{صل}} هم نگاه نمیکردند تا اینکه [[امام علی]]{{ع}} با بیان شیوا و دلنشین خود سکوت ظلمانی مجلس را درهم [[شکست]] و گفت: "ای [[پیامبر خدا]]، من تو را در این راه یاری میکنم". سپس دست خود را به سوی رسول خدا{{صل}} دراز کرد تا با او [[پیمان وفاداری]] ببندد. رسول خدا{{صل}} دستور داد تا علی بنشیند و سؤال خود را دوباره تکرار کرد تا مشخص شود کسی جز علی همراه او خواهد بود یا نه. اما باز هم جز علی کسی از جا برنخاست. اما باز هم پیامبر{{صل}} از او خواست تا بنشیند تا بار دیگر هم بزرگان [[قریش]] سنجیده شوند اما این بار نیز امام علی{{ع}} از جا برخاست و ثابت کرد [[شجاعت]] و [[مردانگی]] و [[ایثار]] در [[راه خدا]] به سن و سال نیست. این بار پیامبر{{صل}} در پاسخ به اعلام آمادگی امام علی{{ع}}، دست خود را بر دست او زد و سخن به یاد ماندنی خود را درباره علی{{ع}}، در این مجلس و در جمع بزرگان قریش به زبان آورد و فرمود: "ای [[خویشاوندان]] و بستگانم! همانا این علی، برادر و وصی و جانشین من در میان شماست. سخن او را بشنوید و فرمانش را [[اطاعت]] کنید". [[مهمانان]] از جای برخاستند در حالی که برخی از آنها با حالت [[تمسخر]] به [[ابوطالب]] میگفتند: او به تو دستور میدهد که به دستورهای پسرت گوش کنی و از وی [[اطاعت]] کنی<ref>ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۱، ص ۳۰۶؛ اعیان الشیعة، ج ۱، ص ۲۳۲- ۲۳۰؛ الامالی، شیخ طوسی، ص۵۸۳؛ تفسیر فرات کوفی، فرات بن ابراهیم، ص۳۰۲؛ تاریخ الطبری، طبری، ج۲، ص۶۳؛ الکامل، ابن اثیر، ج۲، ص۶۳؛ و نیز ر. ک: موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۱، ص۴۰۷ (حدیث الانذار).</ref>.<ref>[[حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابیطالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابیطالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۱۳۱-۱۳۳؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)| امامشناسی ۵]]، ص۱۱۳-۱۱۴؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۶؛ [[محمد حسین رحیمیان|رحیمیان، محمد حسین]]، [[اهل بیت از نگاه پیامبر اعظم (کتاب)|اهل بیت از نگاه پیامبر اعظم]] ص | [[رسول خدا]]{{صل}} پس از این صحبت اندکی [[سکوت]] کردند تا بینند کدام یک از حاضران به ندای ایشان پاسخ میدهد. سکوت سنگینی مجلس را فرا گرفته بود و همه سرشان را پایین انداخته بودند و حتی به [[پیامبر]]{{صل}} هم نگاه نمیکردند تا اینکه [[امام علی]]{{ع}} با بیان شیوا و دلنشین خود سکوت ظلمانی مجلس را درهم [[شکست]] و گفت: "ای [[پیامبر خدا]]، من تو را در این راه یاری میکنم". سپس دست خود را به سوی رسول خدا{{صل}} دراز کرد تا با او [[پیمان وفاداری]] ببندد. رسول خدا{{صل}} دستور داد تا علی بنشیند و سؤال خود را دوباره تکرار کرد تا مشخص شود کسی جز علی همراه او خواهد بود یا نه. اما باز هم جز علی کسی از جا برنخاست. اما باز هم پیامبر{{صل}} از او خواست تا بنشیند تا بار دیگر هم بزرگان [[قریش]] سنجیده شوند اما این بار نیز امام علی{{ع}} از جا برخاست و ثابت کرد [[شجاعت]] و [[مردانگی]] و [[ایثار]] در [[راه خدا]] به سن و سال نیست. این بار پیامبر{{صل}} در پاسخ به اعلام آمادگی امام علی{{ع}}، دست خود را بر دست او زد و سخن به یاد ماندنی خود را درباره علی{{ع}}، در این مجلس و در جمع بزرگان قریش به زبان آورد و فرمود: "ای [[خویشاوندان]] و بستگانم! همانا این علی، برادر و وصی و جانشین من در میان شماست. سخن او را بشنوید و فرمانش را [[اطاعت]] کنید". [[مهمانان]] از جای برخاستند در حالی که برخی از آنها با حالت [[تمسخر]] به [[ابوطالب]] میگفتند: او به تو دستور میدهد که به دستورهای پسرت گوش کنی و از وی [[اطاعت]] کنی<ref>ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۱، ص ۳۰۶؛ اعیان الشیعة، ج ۱، ص ۲۳۲- ۲۳۰؛ الامالی، شیخ طوسی، ص۵۸۳؛ تفسیر فرات کوفی، فرات بن ابراهیم، ص۳۰۲؛ تاریخ الطبری، طبری، ج۲، ص۶۳؛ الکامل، ابن اثیر، ج۲، ص۶۳؛ و نیز ر. ک: موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۱، ص۴۰۷ (حدیث الانذار).</ref>.<ref>[[حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابیطالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابیطالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۱۳۱-۱۳۳؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)| امامشناسی ۵]]، ص۱۱۳-۱۱۴؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۶؛ [[محمد حسین رحیمیان|رحیمیان، محمد حسین]]، [[اهل بیت از نگاه پیامبر اعظم (کتاب)|اهل بیت از نگاه پیامبر اعظم]] ص ۲۵؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[پیشوائی از نظر اسلام (کتاب)|پیشوائی از نظر اسلام]]، ص ۱۵۸.</ref> | ||
== [[یوم الدار]] و [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} == | == [[یوم الدار]] و [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} == | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:IM010595.jpg|22px]] [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[پیشوائی از نظر اسلام (کتاب)|'''پیشوائی از نظر اسلام''']] | |||
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']] | # [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']] | ||
# [[پرونده:1368914.jpg|22px]] [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵''']] | # [[پرونده:1368914.jpg|22px]] [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵''']] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۵
یومالدار اشاره به داستانی دارد که پیامبر اکرم(ص) پس از سه سال تبیلغ مخفیانه با نزول آیه انذار مامور به دعوت و انذار خویشان خود شد. در این دعوت حضرت آنان را به اسلام دعوت کرد و تنها کسی که به آن حضرت جواب داد، امیرالمؤمنین(ع) بودند و به عنوان جانشین و خلیفه پس از پیامبر معرفی شدند. این روایت از جمله روایاتی است که متکلمان برای اثبات ولایت و جانشینی امیرالمؤمنین(ع) به آن تمسک جستهاند.
مقدمه
بعد از سالها دعوت مخفیانه مردم به دین اسلام، آیه ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ﴾[۱]، بر پیامبر(ص) نازل شد که طبق آن، پیامبر(ص) مأمور شد خویشاوندان و بستگان نزدیک خود را به دین اسلام دعوت و آنها را از عواقب نپذیرفتن حق بیم دهد.
از علی بن ابی طالب(ع) در این باره چنین نقل شده است: زمانی که این آیه بر رسول خدا(ص) نازل شد، آن حضرت مرا صدا زدند و فرمودند: "یا علی، خدا به من امر کرده است خویشان نزدیکم را به اسلام دعوت کنم"[۲]. آن حضرت با بررسی شرایط، به علی بن ابی طالب(ع) دستور داد مقداری غذا و شیر فراهم کند. علی(ع) نیز به امر رسول خدا(ص) با ران گوسفندی آبگوشتی آماده کرد و همه حاضران از آن خوردند و سیر شدند و نیز به هر یک ظرفی شیر داد. ابولهب با دیدن این حادثه گفت: "به خدا قسم، هر یک از ما جز با یک بچه شتر و مقدار زیادی شراب سیراب نمیشدیم و حال آنکه ابن ابی کبشه (شخصی در قریش که با عبادت بتها مخالف بود) ما را به خوردن ران گوسفند و مقداری شیر دعوت کرد و همگی سیر شدیم و این چیزی جز سحر نیست"[۳].
پیامبر(ص) بعد از خوردن غذا سخنرانی کرده و خویشان را به اسلام دعوت کردند اما با فریادهای ابولهب، مجلس به هم خورد و همه پراکنده شدند. پیامبر(ص) تصمیم گرفت فردای آن روز، مهمانی دیگری برگزار کند و دوباره آنان را به اسلام دعوت کند. امام علی(ع) دوباره به دستور پیامبر(ص) مقداری غذا و شیر آماده کرد. در این جلسه پس از خوردن غذا، رسول خدا(ص) بار دیگر خویشاوندان خود را به اسلام دعوت کرد و پس از حمد الهی فرمود: "ای بنی عبدالمطلب! به خدا قسم، من جوانی را در عرب نمیشناسم که چیزی بالاتر از آنچه من برای قومم آوردهام برای قومش آورده باشد؛ به درستی که من برای شما خیر دنیا و آخرت را آوردهام؛ پس خدای متعال به من امر کرده است شما را به سوی او دعوت کنم. حال کدام یک از شما مرا در این امر یاری میکنید به این شرط که او برادر من، وصی من و جانشین من در میان شما باشد"؟[۴].
رسول خدا(ص) پس از این صحبت اندکی سکوت کردند تا بینند کدام یک از حاضران به ندای ایشان پاسخ میدهد. سکوت سنگینی مجلس را فرا گرفته بود و همه سرشان را پایین انداخته بودند و حتی به پیامبر(ص) هم نگاه نمیکردند تا اینکه امام علی(ع) با بیان شیوا و دلنشین خود سکوت ظلمانی مجلس را درهم شکست و گفت: "ای پیامبر خدا، من تو را در این راه یاری میکنم". سپس دست خود را به سوی رسول خدا(ص) دراز کرد تا با او پیمان وفاداری ببندد. رسول خدا(ص) دستور داد تا علی بنشیند و سؤال خود را دوباره تکرار کرد تا مشخص شود کسی جز علی همراه او خواهد بود یا نه. اما باز هم جز علی کسی از جا برنخاست. اما باز هم پیامبر(ص) از او خواست تا بنشیند تا بار دیگر هم بزرگان قریش سنجیده شوند اما این بار نیز امام علی(ع) از جا برخاست و ثابت کرد شجاعت و مردانگی و ایثار در راه خدا به سن و سال نیست. این بار پیامبر(ص) در پاسخ به اعلام آمادگی امام علی(ع)، دست خود را بر دست او زد و سخن به یاد ماندنی خود را درباره علی(ع)، در این مجلس و در جمع بزرگان قریش به زبان آورد و فرمود: "ای خویشاوندان و بستگانم! همانا این علی، برادر و وصی و جانشین من در میان شماست. سخن او را بشنوید و فرمانش را اطاعت کنید". مهمانان از جای برخاستند در حالی که برخی از آنها با حالت تمسخر به ابوطالب میگفتند: او به تو دستور میدهد که به دستورهای پسرت گوش کنی و از وی اطاعت کنی[۵].[۶]
یوم الدار و ولایت امیرالمؤمنین (ع)
این خبر که در تاریخ به حدیث دار[۷]، حدیث یوم الدار[۸]، حدیث انذار[۹] و حدیث عشیره[۱۰] مشهور است، از مهمترین دلایل اثبات امامت امام علی (ع) و بیانگر همراهی امامت و رسالت است، اما در برخی منابع به طور کامل[۱۱] و در برخی منابع بخش مربوط به وصایت و خلافت امام علی (ع) حذف شده است[۱۲] حتی طبری که حدیث را به صورت کامل آورده، در جایی دیگر[۱۳] جمله «وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي مِنْ بَعْدِي» را حذف کرده و به جای آن "كذا وكذا"؛ آورده است. البته در برخی منابع، دو خبر دیگر درباره آیه انذار نقل شده است[۱۴] که به دلایلی، از جمله ناسازگاری با مفهوم آیه انذار و نیز ناهماهنگی بین روایات، نادرست مینمایند و برخی منابع، خبر بالا را با این دو خبر خلط کردهاند[۱۵].[۱۶]
متکلمان امامیه مانند سید مرتضی و علامه حلی این حدیث را به عنوان دلیل بر امامت و نمونهای از نص جلی بر خلافت امیرالمؤمنین آوردهاند. در حدیث یومالانذار کلماتی که رسول اکرم (ص) درباره علی (ع) فرمودهاند مانند: «إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی فِیکُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِیعُوهُ»، به صراحت بر مدعای امامیه در خلافت و جانشینی و لزوم اطاعت از امیر المؤمنین (ع) به عنوان خلافت و وصایت دلالت دارد. مخاطبان هم در آن جلسه چیز دیگری برداشت نکردند لذا به ابوطالب از روی طعنه و استهزا گفتند: «قَدْ أَمَرَکَ أَنْ تَسْمَعَ لِابْنِکَ وَ تُطِیعَ» تو را فرمان داد تا حرف پسرت را بشنوی و اطاعت کنی[۱۷].
جستارهای وابسته
- آخرین خطبه امام علی
- شهادت آرزوی امام علی
- پدر امام علی
- از ذو قار تا بصره
- ازدواج امام علی
- امارت امام علی در حدیث
- امامت امام علی در حدیث
- انواع دانشهای امام علی
- انگیزههای دشمنی با امام علی
- ایثار امام علی در شب هجرت
- بازگشت خورشید برای امام علی
- اقدامات امام علی در جنگ بدر
- بیعت با امام علی
- اقدامات امام علی در جنگ تبوک
- ترور امام علی
- توطئه برای ترور امام علی
- جایگاه علمی امام علی
- اقدامات امام علی در جنگ احد
- اقدامات امام علی در جنگ بنی قریظه
- اقدامات امام علی در جنگ بنی نضیر
- اقدامات امام علی در جنگ حنین
- خبر دادن پیامبر از شهادت علی
- خلافت امام علی در حدیث
- اقدامات امام علی در جنگ خندق
- اقدامات امام علی در جنگ خیبر
- داوریهای امام علی
- دشمنان امام علی
- دعاهای پیامبر خاتم برای امام علی
- دلایل تنهایی امام علی
- حب امام علی
- رویارویی امام علی با ناکثین
- زیانهای دشمنی با امام علی
- سیاستهای اجتماعی امام علی
- سیاستهای اداری امام علی
- سیاستهای اقتصادی امام علی
- سیاستهای امنیتی امام علی
- سیاستهای جنگی امام علی
- سیاستهای حکومتی امام علی
- سیاستهای فرهنگی امام علی
- سیاستهای قضایی امام علی
- سیمای امام علی
- شکست بتها توسط امام علی
- شکایت امام علی از نافرمانی یارانش
- عصمت امام علی در حدیث
- علم امام علی در حدیث
- امام علی از زبان اهل بیت
- امام علی از زبان دشمنانش
- امام علی از زبان قرآن
- امام علی از زبان همسران پیامبر
- امام علی از زبان پیامبر
- امام علی از زبان یارانش
- امام علی از زبان یاران پیامبر
- امام علی از زبان خودش
- غلو در دوست داشتن امام علی
- اقدامات امام علی در ماجرای فتح مکه
- فرزندان امام علی
- لقبهای امام علی
- مأموریت امام علی
- محبوبیت امام علی
- محدودیتهای امام علی در انتخاب کارگزاران
- هشدار امام علی به یارانش درباره نافرمانی
- نافرمانی سپاه امام علی
- نامهای امام علی
- نسب امام علی
- نیرنگهای دشمنان امام علی
- هدایت امام علی در حدیث
- وراثت امام علی در حدیث
- وصایت امام علی در حدیث
- ولادت امام علی
- ولایت امام علی در حدیث
- ویژگیهای اخلاقی امام علی
- ویژگیهای اعتقادی امام علی
- ویژگیهای امام علی
- ویژگیهای جنگی امام علی
- ویژگیهای دشمنان امام علی
- ویژگیهای دوستداران امام علی
- ویژگیهای سیاسی امام علی
- ویژگیهای عملی امام علی
- پذیرفته شدن دعاهای امام علی
- پرورش امام علی
- پس از شهادت امام علی
- پیشگویی امام علی
- کارگزاران امام علی
- کنیههای امام علی
- کینورزی به امام علی
- یاران امام علی
- یاری خواستن امام علی از کوفیان
- یومالدار
منابع
پانویس
- ↑ «و نزدیکترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.
- ↑ الأمالی، شیخ طوسی، ص۵۸۲؛ تاریخ الطبری، طبری، ج۲، ص۶۲.
- ↑ تفسیر فرات کوفی، فرات بن ابراهیم، ص۳۰۳.
- ↑ «يَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ إِنِّي وَ اللَّهِ مَا أَعْلَمُ شَابّاً فِي الْعَرَبِ جَاءَ قَوْمَهُ بِأَفْضَلَ مِمَّا جِئْتُكُمْ بِهِ إِنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِخَيْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ قَدْ أَمَرَنِيَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْ أَدْعُوَكُمْ فَأَيُّكُمْ يُؤَازِرُنِي عَلَى أَمْرِي عَلَى أَنْ يَكُونَ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي فِيكُمْ؟» بحارالانوار، ج۳۸، ص۲۲۳.
- ↑ ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۱، ص ۳۰۶؛ اعیان الشیعة، ج ۱، ص ۲۳۲- ۲۳۰؛ الامالی، شیخ طوسی، ص۵۸۳؛ تفسیر فرات کوفی، فرات بن ابراهیم، ص۳۰۲؛ تاریخ الطبری، طبری، ج۲، ص۶۳؛ الکامل، ابن اثیر، ج۲، ص۶۳؛ و نیز ر. ک: موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۱، ص۴۰۷ (حدیث الانذار).
- ↑ عباسی، حبیب، مقاله «علی بن ابیطالب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱، ص۱۳۱-۱۳۳؛ محمدی، رضا، امامشناسی ۵، ص۱۱۳-۱۱۴؛ فرهنگ شیعه، ص ۴۶؛ رحیمیان، محمد حسین، اهل بیت از نگاه پیامبر اعظم ص ۲۵؛ سبحانی، جعفر، پیشوائی از نظر اسلام، ص ۱۵۸.
- ↑ مفید، الارشاد، ج۱، ص۴۹.
- ↑ ابن جبر، ص۲۳۶.
- ↑ ر.ک: ابن حجر، تهذیب، ج۳، ص۳۰.
- ↑ ر.ک: امینی، ج۲، ص۲۷۶.
- ↑ ر.ک: ابن هشام، ج۱، ص۲۸۱.
- ↑ ر.ک: ابن اسحاق، ص۱۴۵-۱۴۶.
- ↑ ر.ک: طبری، جامع البیان، ج۱۹، ص۱۴۹.
- ↑ ر.ک: بخاری، ج۶، ص۱۶ و ۹۴؛ مسلم، ج۱، ص۱۳۳؛ نسائی انذار و، ج۶، ص۲۴۹-۲۴۸.
- ↑ ر.ک: ابن سعد، ج۱، ص۱۵۶؛ حلبی، ج۱، ص۲۸۳؛ و برای آگاهی بیشتر، ر.ک: یوسفی غروی، ج۱، ص۴۲۶-۴۰۷.
- ↑ خانجانی، قاسم، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی، ج۱، ص۴۶-۴۷.
- ↑ ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱.