ختم نبوت: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '}} }}' به '}}') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲۷۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱۱ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = نبوت | |||
| عنوان مدخل = | |||
| مداخل مرتبط = [[ختم نبوت در لغت]] - [[ختم نبوت در قرآن]] - [[ختم نبوت در حدیث]] - [[ختم نبوت در کلام اسلامی]] - [[ختم نبوت در فلسفه اسلامی]] - [[ختم نبوت در عرفان اسلامی]] - [[ختم نبوت در تاریخ اسلامی]] - [[ختم نبوت در معارف و سیره علوی]] | |||
| پرسش مرتبط = ختم نبوت (پرسش) | |||
}} | |||
'''ختم نبوت''' یا '''خاتمیت''' به معنای | '''ختم نبوت''' یا '''[[خاتمیت]]''' (عربی: الخاتمية) اصطلاحی [[کلامی]] و به معنای این است که [[حضرت محمد]]{{صل}} [[آخرین پیامبر]] [[الهی]] است و بعد از او هیچ [[پیامبری]] [[مبعوث]] نمیشود. خاتمیت از نگاه دانشمندان [[مسلمان]] از [[ضروریات دین]] [[اسلام]] شمرده شده است. در چهلمین [[آیه]] از [[سوره احزاب]]، بهطور صریحی حضرت محمد{{صل}} با عنوان "[[خاتم النبیین]]" (پایانبخش [[پیامبران]]) معرفی شده است، همچنین در [[روایات]] متعددی از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و دیگر [[امامان معصوم]]{{ع}} به مسئله ختم نبوت اشاره شده است. [[مصون بودن قرآن از تحریف]]، [[جاودانگی]] و [[جامعیت قرآن]]، کمال و [[جامعیت اسلام]] و تکامل عقل [[بشر]] از جمله فلسفههای خاتمیت شمرده شدهاند. | ||
== | == معناشناسی == | ||
واژه خاتمیت که از اسم خاتم و از ریشه خ، ت، م ساخته شده است، در لغت [[عرب]] به معنای کلی "رسیدن به آخر"، "غیر قابل نفوذ"، "غیر قابل افزایش"، "پایان" و "انجام"، آمده است<ref>معجم مقائیس اللغه ج۲ ص۲۴۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[رحیم لطیفی|لطیفی، رحیم]]، [[خاتمیت امامت و مهدویت (کتاب)|خاتمیت امامت و مهدویت]]، ص۳۵ و ۳۶.</ref> | |||
ابن فارس معنای اصلی "ختم" را به پایان رسیدن میداند و میگوید اگر به مهر کردن "ختم" میگویند به خاطر این است که آخرین مرحله نگهداری از اشیاء مهر و موم کردن است<ref>سابقا مصرف خاتَم عمدهاش اين بوده است كه، مثل لاك و مهر فعلی، وقتي نامه را ميبستند، نامه را كه لوله ميكردند، گل چسبندهای روی آن ميزدند و مهر ميكردند.</ref>.<ref>ابن فارس، معجم مقائیس اللغه ج۲ ص۲۴۵.</ref>. این منظور نیز با استناد به دو آیه {{متن قرآن|خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ}}<ref>«خداوند بر دلها و بر شنوایی آنان مهر نهاده و بر بیناییهای آنها پردهای است و عذابی سترگ خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۷.</ref> و {{متن قرآن|طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ}}<ref>«ایراد تنها بر کسانی است که با آنکه توانگرند، از تو اجازه (ی ترک جهاد) میخواهند؛ به این خشنودند که با واپسماندگان (جهاد، از زنان و کودکان) همراه باشند و خداوند بر دلهای آنان مهر نهاده است از این رو (چیزی) نمیدانند» سوره توبه، آیه ۹۳.</ref>، ختم و طبع را به یک معنی یعنی بستن و محکم کردن تا چیزی داخل نشود، میداند<ref>ر.ک: [[رحیم لطیفی|لطیفی، رحیم]]، [[خاتمیت امامت و مهدویت (کتاب)|خاتمیت امامت و مهدویت]]، ص۳۵ و ۳۶.</ref>. | |||
[[خاتمیت]] در اصطلاح [[کلامی]] و [[قرآنی]] بدین معناست که بعد از [[حضرت محمد]]{{صل}} هیچ [[پیامبری]] نخواهد آمد و ایشان پایان دهنده سلسله [[پیامبران الهی]] هستند<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۱۶، ص۳۲۵.</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، الالهیات، ج۲ ص۴۶۳.</ref> | |||
== | == تاریخچه بحث == | ||
مسئله [[خاتمیت در قرآن]] و [[روایات]] بیان شده و از ضروریات (بدیهیات روشن و واضح) [[دین اسلام]] شمرده میشود<ref>برای نمونه نگاه کنید به علامه حلی، واجبالاعتقاد، ۱۳۷۴ش، ص۵۲؛ سبحانی، «خاتمیت و مرجعیت علمی امامان معصوم»، ص۵۹؛ مصباح، راهنماشناسی، ۱۳۷۶ش، ص۱۷۷.</ref>. هر چند این مسأله، به جهت اینکه از [[ضروریات دین]] است<ref>مراد از ضروری دین آن دسته از احکام و عقایدی هستند که برای همه مسلمانان کاملا واضح و بدیهی است که جزء اسلام هستند و انکار آن موجب خروج از دین میشود. انکار خاتمیت، مستلزم تکذیب پیامبر{{صل}} و یکی از عوامل [[ارتداد]] است. [[وجوب]] [[نماز]]، [[روزه]]، [[حج]] و [[زکات]] و... از این جملهاند.</ref>، تا دوران معاصر، به صورت ''مستقل'' و ''گسترده'' در آثار پیشینیان بررسی نشده، اما در آثار مختلف این مسئله مطرح شده است<ref>به عنوان نمونه: شیخ مفید، النکت الاعتقادیه، ج۱۰، ص۳۸؛ شیخ مفید، الارشاد، ج۱ ص۸.</ref>. | |||
در دوران معاصر، پیدایش برخی [[فرقهها]] مانند [[بابیت]] و [[بهائیت]] که ادعای [[دین جدید]] داشتند (که نتیجه آن منکر شدن خاتمیت به عنوان [[ضروری دین]] بود) و همچنین بروز رویکرد متمایز از نگاه سنتی به [[دین]] و ایجاد سؤالهای ناشی از دوران نوین و متاثر از نظریه [[تجربه دینی]]<ref>برخی از دانشمندان غرب، مفهوم وحی را توسعه داده و آن را همان ارتباطات معنوی بشر یا "تجربه دینی" دانستهاند. به تعبیری تجربۀ دینی به معنای احساس وابستگی انسانها به موجودی متعالی و فرا بشری است و هرگونه توجه خاص به عالم بالا و معنویت، مشاهده و ارتباط با عالم غیب و ماورا و احساس حضور قلب و بریدن از دنیای مادی را برای انسانها شامل میشود. تجربۀ دینی، درک حقایق فراتر از جهان مادی و رسیدن به شهود حقایق عالم با چشم باطنی است.</ref> [[اقبال لاهوری]]، [[عالمان دینی]] درصدد پاسخ برآمدند؛ لذا آثار بسیاری در این موضوع به صورت خاص و مستقل به نگارش درآمد<ref>[[عزالدین رضانژاد|رضانژاد، عزالدين]]، «خاتمیت، نفی بابیت»، ص۳۹۷.</ref>. [[شهید مطهری]] از اولین اندیشمندانی بود که در کتابی با عنوان ''[[خاتمیت]]'' به بررسی و نقد آرای اقبال لاهوری پرداخت<ref>[[ولی الله عباسی|عباسی، ولی الله]]، «خاتمیت از دیدگاه استاد مطهری و اقبال لاهوری»، ص۹.</ref>. | |||
== | == [[دلایل خاتمیت]] == | ||
{{اصلی|اثبات ختم نبوت}} | |||
مسئله [[خاتمیت پیامبر]] و [[دین اسلام]]، در [[آیات قرآن]] و [[روایات اسلامی]] مطرح شده است. | |||
== | === دلایل قرآنی === | ||
{{اصلی|خاتمیت در قرآن}} | |||
برخی از [[آیات قرآن کریم]] به صورت صریح و یا ضمنی اشاره به بحث ختم نبوت دارد. | |||
==== [[آیات]] صریح ==== | |||
در [[آیه]] چهلم [[سوره احزاب]]، [[خداوند]] صراحتا [[حضرت محمد]]{{صل}} را [[پیامبر خاتم]] (پایان بخش [[پیامبران]]) معرفی کرده است. خداوند در این آیه: {{متن قرآن|مَاكَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِن رِّجَالِكُمْ وَلكِن رَّسُولَاللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ}}<ref>«محمد پدرِ هيچ يك از مردان شما نيست؛ و ليكن فرستاده خدا و پايان بخش پيامبران است».</ref> با آوردن واژه {{متن قرآن|خَاتَمَ النَّبِيِّينَ}}، حضرت محمد{{صل}} را به صورت واضح؛ [[خاتم پیامبران]] به معنای پایان بخش آنان معرفی کرده است. | |||
با توجه به این که خداوند [[پیامبر]] را [[خاتم النبیین]] معرفی کرده است و ختم نبوت هم مستلزم ختم [[شریعت]] است<ref>از آنجا که ختم نبوت به معنای این است که بعد از رسول اکرم{{صل}} پیامبر دیگری نخواهد آمد پس [[پیامبری]] نیست که بخواهد [[دین جدید]] وشریعت جدیدی بیاورد و لذا لازمه ختم نبوت، ختم شریعت هم هست.</ref>، پس باید دین اسلام نیز [[آخرین دین الهی]] باشد؛ چراکه پیامبری نخواهد آمد تا [[دین]] جدیدی بیاورد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ۱۰۶-۱۰۸.</ref> | |||
== | ==== [[آیات]] ضمنی ==== | ||
در آیات دیگری به صورت ضمنی به این مسئله اشاره شده است که [[رسالت پیامبر]] خاتم [[حضرت محمد]]{{صل}} از نظر مکانی و زمانی عام و گسترده است، یعنی محدود به [[زمان]] و مکان خاصی نیست و از عمومیت زمانی رسالت حضرت محمد{{صل}}، آموزه [[خاتمیت]] فهمیده میشود. برخی از این آیات عبارتاند از<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[خاتمیت (کتاب)|خاتمیت]]، ص۱۷، المیزان، ذیل آیه۴۰ سوره احزاب.</ref>: | |||
# {{متن قرآن|وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ}}<ref>«و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم» سوره انعام، آیه ۱۹.</ref>: ظاهر عبارت {{متن قرآن|مَن بَلَغَ}} (به معنای هرکس که [این [[قرآن]]] به او برسد) مطلق و بدون محدودیت زمانی است و این عمومیت زمانی؛ عدم ظهور و [[مبعوث شدن پیامبر]] و [[شریعت]] دیگری را برای [[انذار]] میرساند؛ چراکه این عمومیت زمانی تا پایان [[دنیا]] وجود دارد. | |||
# {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا}}<ref>«و تو را جز مژدهبخش و بیمدهنده برای همه مردم نفرستادهایم اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره سبأ، آیه ۲۸.</ref>: با توجه به عبارت {{متن قرآن|كَافَّةً}} این [[آیه]] بر عمومیت [[بشیر]] و نذیر بودن [[پیامبر]]{{صل}} برای تمام [[انسانها]] تا [[روز قیامت]] دلالت دارد. | |||
# {{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِى نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلىَ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا}}<ref>«بزرگوار است آن (خداوند) كه فرقان را بر بنده خويش فرو فرستاد تا جهانيان را بيم دهنده باشد»؛ سوره فرقان، آیه۱.</ref>: قرآن کتابی برای انذار عموم [[بشر]] در هر مکان و زمانی معرفی شده است. [[مفسرین]] با توجه به عدم وجود هیچگونه قیدی در این آیه، بر شمول [[هدایت]] نسبت به تمام افراد بشر تا پایان دنیا، [[استدلال]] کردهاند. | |||
== | === دلایل روایی === | ||
{{اصلی|خاتمیت در احادیث}} | |||
در کتب حدیثی شیعه و [[اهل سنت]] احادیثی درباره آموزه خاتمیت وجود دارد. | |||
در [[حدیث منزلت]] پیامبر{{صل}} تصریح به [[خاتمیت]] کرده و خطاب به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرمایند: "تو نسبت به من به منزله [[هارون]] نسبت به [[موسی]]{{ع}} هستی جز اینکه بعد از من [[پیامبری]] نیست"<ref>{{متن حدیث|انت منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی}}، وسايل الشيعه، ج۱، ص۱۵.</ref>.<ref>مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج۷، ص۱۲۰.</ref> در حدیث نبوی دیگری ایشان فرمودند: "پیامبری بعد از من و سنّتی پس از [[سنّت]] من و امتی بعد از [[امت]] شما نیست و اگر کسی پس از من [[ادعای نبوت]] کرد، دروغگوست"<ref>{{متن حدیث|أَيُّهَا النّاسُ إِنَّهُ لا نَبِيَّ بَعدى و لا سنّةَ بَعد سنّتى}} وسائل الشیعة، طبع اسلامیه، ج۱۸، ص۵۵۵/ من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۶۳.</ref>. همچنین، از [[امام علی]]{{ع}} نقل شده است که فرمودند: "[[خدای سبحان]]، [[محمد]]{{صل}} را برای به انجام رساندن وعدهاش و تمام کردن سلسله [[نبوت]] فرستاد<ref>{{متن حدیث|الی ان بعث الله محمدا رسول الله و آله لانجاز عدته و تمام نبوته}} نهج البلاغه خطبه ۱.</ref>. [[حدیث]] دیگری از [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده که فرمودهاند: "[[خداوند]] به وسیله کتاب شما «[[قرآن]]»، [[کتابهای آسمانی]] و به وسیله پیامبرتان، سلسله [[انبیا]] را خاتمه داد"<ref>{{متن حدیث|لقد ختم الله بکتابکم الکتب و ختم بنبیکم الانبیاء}} ثقةالاسلام کلینی، کافی، ج۱، ص۲۶۹.</ref>. | |||
< | |||
< | |||
در آثار [[اهل سنت]] نیز [[روایات]] فراوانی در موضوع خاتمیت [[رسول خدا]]{{صل}} وارد شده است، تا جاییکه [[ابن کثیر دمشقی]] در [[تفسیر]] خود ادعای تواتر<ref>تَواتُر اصطلاحی در علم حدیث و علم اصول فقه که ویژگی روایاتی است که از طُرُق و افراد مختلف و فراوان گزارش شود به گونهای که از صحت خبر اطمینان حاصل گردد.</ref> میکند<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۳۸۱.</ref>. | |||
== فلسفه خاتمیت == | |||
{{اصلی|فلسفه ختم نبوت}} | |||
اگر چه در [[آیات]] و روایات از [[فلسفه]] و علت خاتمیت یاد نشده است، اما [[عالمان]] [[مسلمان]] با استفاده از آنها، استدلالهایی همچون [[عدم تحریف قرآن]]، [[جاودانگی]] و [[جامعیت قرآن]]، جامعیت دین اسلام، برطرف شدن نیاز به [[پیامبران]] [[تبلیغی]] با [[جانشینی]] [[امامان دوازده گانه]]{{ع}} و تکامل عقل [[بشر]] و [[بینیازی]] به [[نبوت]] را به عنوان [[فلسفه]] و علت [[خاتمیت]] ذکر کردهاند. | |||
=== [[مصون بودن قرآن از تحریف]] === | |||
{{نوشتار اصلی|عدم تحریف قرآن}} | |||
یکی از [[دلایل]] آمدن [[دین جدید]]، [[تحریف]] کتب آسمانی پیشین بوده است؛ به عبارت دیگر، [[پیامبر]] [[مبعوث]] میشد تا [[دین]] و [[شریعت]] را دست نخورده و بدون [[تحریف]] بهدست [[انسانها]] برساند و دعوت مردم به سوی خدا را زنده کند. اما از آنجا که با استناد به [[آیات]] و [[روایات]]، [[کتاب آسمانی]] [[قرآن]] از هرگونه تحریفی مصون و دور است؛ لذا پس از [[دین اسلام]] دیگر نیازی به دین جدید نخواهد بود<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راهنماشناسی (کتاب)|راهنماشناسی]]، ص۱۸۴-۱۸۵.</ref>. | |||
=== [[جاودانگی]] و [[جامعیت قرآن]] === | |||
{{همچنین ببینید|جامعیت قرآن}} | |||
از آنجا که قرآن کتابی است جامع؛ بدین معنی که هم [[هدف]] کامل [[انسانیت]] را در خود جای داده و هم آن هدف را به کاملترین وجه بیان کرده است. هدف انسانیت، [[جهانبینی]] کامل و به کار بستن اصول اخلاقی و [[قوانین]] عملی مناسب و ملازم با آن جهانبینی است، [[قرآن مجید]] تشریح کامل این مقصود را بر عهده دارد. هر آنچه [[بشر]] در پیمودن راه [[سعادت]] و [[خوشبختی]] از [[اعتقاد]] و عمل به آن نیازمند است، در [[قرآن کریم]] به طور کامل بیان شده است<ref>ر.ک. [[علامه طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، قرآن در اسلام، ص۲۲ و ۲۳.</ref>؛ لذا با توجه به جاودانگی و جهانی بودن قرآن که در آیات و روایات به آن اشاره شده است<ref>به عنوان نمونه: {{متن قرآن|إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ}} [[سوره انعام]]، [[آیه]] ۹۰ و {{متن قرآن|تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ}} [[سوره نحل]] آیه ۸۹.</ref> دیگر نیاز به نبوت جدید و آمدن کتاب آسمانی جدید نیست. | |||
=== کمال و [[جامعیت اسلام]] === | |||
{{اصلی|جامعیت اسلام}} | |||
با استناد به آیه سوم [[سوره مائده]]، معروف به [[آیه اکمال]]<ref>{{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ}}، «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref>، [[دین اسلام]]، [[دینی]] جامع و کامل است و نیاز انسان به [[دین]] را تا پایان [[دنیا]] کفایت میکند. در نتیجه، با وجود دین اسلام و [[جامعیت]] آن دیگر نیازی به [[دین جدید]] نیست<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راهنماشناسی (کتاب)|راهنماشناسی]]، ص۱۸۵-۱۸۶.</ref>. | |||
[[علامه طباطبایی]] در کتاب [[المیزان]] مینویسد: [[دین]] زمانی به مرحله ختم [[ادیان]] میرسد که جمیع جهات احتیاج [[انسان]] را در برگیرد و در این صورت، دیگر هیچ دینی به دنبال آن نخواهد آمد<ref>طباطبایی، المیزان، ج۲، ص۱۳۰.</ref>. | |||
=== برطرف شدن نیاز به [[پیامبران]] [[تبلیغی]] با [[جانشینی]] [[امامان دوازده گانه]]{{ع}} === | |||
یکی از [[دلایل]] ارسال [[پیامبری]] جدید، [[تبیین دین]] و [[حفظ]] ارتباط بین [[خدا]] و [[مردم]] است. این [[وظیفه]] در دین اسلام بر دوش پیامبر{{صل}} و پس از ایشان برعهده [[امامان معصوم]]{{ع}} است. در واقع [[پیامبر]]{{صل}} [[سرنوشت]] [[جامعه بشری]] بعد از خود را به [[امامت]] واگذار کردند، نه پیامبر بعدی و در [[زمان غیبت]] [[امام]] [[معصوم]] نیز به [[عالمان]] و [[مجتهدان]] واجد شرایط سپرده شده است؛ از اینرو، نیاز به ارسال پیامبر و دین جدیدی نیست<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، ج۲، ص۱۸۴ـ ۱۸۶، ج۳، ص۱۵۶ـ۱۵۷، ۱۹۵ـ۱۹۶؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، الخاتمیة، ص۴۷ـ۴۹.</ref>. | |||
=== تکامل عقل [[بشر]] و [[بینیازی]] به [[نبوت]] === | |||
برخی از عالمان معاصر، تکامل عقل بشر که مستلزم بینیازی از نبوت است را یکی از علل ختم نبوت دانسته است. بدین معنا که [[خداوند]] طی هزاران سال با آمدن ادیان و [[کتب آسمانی]] مقدمات [[بلوغ]] [[فکری]] [[بشر]] را فراهم کرده است، تا [[زمان]] [[بعثت نبی مکرم اسلام]]{{صل}}، [[جامعه]] قابلیت کافی برای پذیرش و فهم برنامهای کامل را داشته باشد. اگر از ابتدا این برنامه جامع فرستاده میشد، به راحتی مورد بیتوجهی و [[تحریف]] قرار میگرفت. پس با وجود این [[تکامل]] که مقارن با ظهور اسلام است دیگر نیازی به ارسال پیامبر نیست<ref>مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی، اسلام و نیازهای زمان، ص۳۶۷.</ref>. | |||
== دیدگاههای [[اندیشمندان مسلمان]] درباره ختم نبوت == | |||
{| color:black class="wikitable" | |||
|- | |||
<td colspan="۲" style="text-align: center،background: #d۵dedc، color:black،"> مفسرین</td> | |||
| [[علامه طباطبائی]] || "[[خاتم النبیین]]" را به معنای خاتم "[[رسولان]]" نیز میداند؛ زیرا [[نبوت]]، شرط مقدم بر [[رسالت]] است و با ختم نبوت، [[رسالت]] نیز ختم میشود. | |||
|- | |||
| [[محمد جواد مغنیه]] ||با استناد به [[آیه]] {{متن قرآن|مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ}}<ref> ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشتهایم؛ سوره انعام، آیه:۳۸.</ref>، [[معتقد]] است که [[قرآن کریم]]، از هیچچیزی که لازمه [[هدایت مردم]] بهسوی مصالحشان باشد [[غفلت]] نورزیده و [[پیامبر اکرم]] همه صفات کمال و نهایت آن را دارد؛ پس او [[آخرین پیامبر]] و [[اسلام]] [[آخرین دین الهی]] میباشد؛ زیرا هر خبری بوده، توسط [[پیامبر اسلام]] [[ابلاغ]] شده است. مغنیه به عنوان [[شاهد]] این مدعا، به [[آیات]] ۲۸ [[سوره سبأ]]، ۱ [[سوره فرقان]] و ۱۰۷ [[سوره]] [[انبیا]]، اشاره میکند. او یکی از نشانههای مهم [[جاودانگی اسلام]] و [[قرآن]] را، [[تحدی]] عام قرآن میداند که موجودات اعم از [[جن]] و انس را در همه زمانها به مبارزهطلبیده است. | |||
|- | |||
| اکثر [[مفسرین]] [[اهل سنت]] || بیشتر [[مفسران اهل سنت]] در توضیح معنای ختم نبوت به این روایت نبوی که نبوت [[پیامبر]] را تشبیه به آخرین خشت یک ساختمان کرده است که با جایگذاری آنکار آن ساختمان به پایان و کمال میرسد، استناد کردهاند. | |||
|- | |||
<td colspan="۲" style="text-align: center،background: #d۵dedc، color:black،"> متکلمین</td> | |||
|- | |||
| [[شیخ مفید]] || با توجه به آیات و [[روایات]] میگوید: عمومیت نبوت پیامبر اکرم مستلزم [[خاتمیت]] ایشان است<ref>متکلمان معتقدند پیامبر اسلام با بهترین کتاب و تمامترین شریعت و ملت و کاملترین دین آمد که همه نیازهای آفریدگان را در هر زمان و هر مکان و شرایط تا قیامت تأمین میکند.</ref>. | |||
|- | |||
<td colspan="۲" style="text-align: center،background: #d۵dedc، color:black،"> [[فیلسوفان]] و عارفان</td> | |||
|- | |||
| [[صدرالمتألهین]] || خاتمیت را به معنای [[انقطاع وحی]] خاص با وساطت [[فرشته]] بر [[قلب]] و گوش [[رسول]] میداند<ref>ر. ک: [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص۲۸۳ - ۲۹۲.</ref>. | |||
|- | |||
| کمالالدین کاشانی ||ایشان میگوید: مراد از [[خاتمیت]] را همان صادر اول است و موجود اول که از [[واجب تعالی]] صادر میشود، [[اشرف]] موجودات ممکن است. چون اگر اشرف از او امکان داشت، باید اول او صادر میشد<ref>ر.ک: [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص۲۸۳ - ۲۹۲.</ref>. | |||
|- | |||
| [[ملا عبدالرزاق کاشانی]] || خاتم کسی است که تمامی [[مقامات]] را تا کاملترین مراتب طی نموده و به نهایت درجه کمال نایل شده است<ref>{{عربی|الخاتم هو الذی قطع المقامات بأسرها و بلغ نهایة الکمال و خاتم النبوة هو الذی ختم الله به النبوة و لا یکون إلا واحدا و هو نبینا}}.</ref>. این نهایت از کمال، تعددبردار نبوده و [[خاتم الانبیاء]]، [[رسول اکرم]] ({{صل}} و [[سلم]]) و خاتم الاولیاء، [[مهدی موعود]] میباشند که [[امور دنیا]] و [[آخرت]] به ایشان [[اصلاح]] شده و [[نظام]] عالم بر پاست. ایشان خاتم [[اولیاء]] را کسی جز [[حضرت حجت]] نمیداند<ref>کاشانی، ملاعبدالرزاق، المصطلاحات الصوفیة.</ref>. | |||
|- | |||
| [[امام خمینی]] ||انبیاى [[سلف]] هم [[کشف]] داشتند و هم بسط، اما نه به طور اطلاق بلکه فى الجمله، اگر چه در این معنى مختلف بودند چنانچه اولواالعزمها، کشف و بسط [[حقایق]] را بیشتر داشتند و وجود نازنین احمدى{{صل}} که کشف تام و بسط تمام و تام داشت، خاتم شد و [[خاتم پیامبران]] گردید، یعنى به آن نحوى که ممکن است [[حقیقت]] کشف شود، براى [[حضرت محمّد]]{{صل}} کشف بود و به آنقدرى که ممکن است حقایق بسط شود براى حضرت بسط نمود؛ لذا دیگر ممکن نیست کشف و بسط اتم از این باشد تا [[نبوت]] دیگرى حاصل آید<ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/c۷۸_۴۵۶۶۴/آیین_انقلاب_اسلامى_ج_۱_/%E۲%۸۰%۸F%E۲%۸۰%۸Fختم_نبوت آیین انقلاب اسلامی: گزیده ای از اندیشه و آرای امام خمینی]، ج۱،ص۸۰.</ref>. | |||
|} | |||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == | ||
{{ | {{پرسش وابسته}} | ||
* [[آیا مبنای عقلی ضرورت امامت با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)]] | * [[آیا مبنای عقلی ضرورت امامت با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)]] | ||
* [[آیا عصمت امام با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)]] | * [[آیا عصمت امام با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)]] | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۰۶: | ||
* [[آیا علم لدنی امام با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)]] | * [[آیا علم لدنی امام با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)]] | ||
* [[آیا تفویض شئون نبوت به امام ناقض خاتمیت است؟ (پرسش)]] | * [[آیا تفویض شئون نبوت به امام ناقض خاتمیت است؟ (پرسش)]] | ||
{{پایان | {{پایان پرسش وابسته}} | ||
==جستارهای وابسته== | == جستارهای وابسته == | ||
{{ | {{مدخل وابسته}} | ||
* [[اتصال نبوتها]] | |||
* [[ | |||
* [[اثبات نبوت]] | * [[اثبات نبوت]] | ||
* [[اجتبای نبوت]] | * [[اجتبای نبوت]] | ||
* [[احادیث نبوت]] | |||
* [[احکام نبوت]] | |||
* [[ادعای نبوت]] | * [[ادعای نبوت]] | ||
* [[امامت]] | |||
* [[انقطاع نبوت]] | * [[انقطاع نبوت]] | ||
* [[اهداف نبوت]] | |||
* [[آیات نبوت]] | * [[آیات نبوت]] | ||
* [[بقای نبوت]] | * [[بقای نبوت]] | ||
* [[پیامبر]] ([[نبی]]) | |||
* [[تجدید نبوت]] | * [[تجدید نبوت]] | ||
* [[تعلیم غیبی به غیر نبی]] | * [[تعلیم غیبی به غیر نبی]] | ||
* [[ | * [[تکثر نبوت]] | ||
* [[حقیقت نبوت]] | |||
* ختم نبوت | |||
* [[خصایص نبوت]] | * [[خصایص نبوت]] | ||
* [[درجه نبوت]] | |||
* [[رسالت]] | |||
* [[شأن پیامبر]] | |||
* [[شؤون نبوت]] | |||
* [[ضرورت نبوت]] | |||
* [[ضروریات نبوت]] | * [[ضروریات نبوت]] | ||
* [[ | * [[فعل پیامبر]] | ||
* [[بعثت]] | |||
* [[فلسفه بعثت]] | |||
* [[وجوب بعثت]] | |||
* [[قدم نبوت]] | * [[قدم نبوت]] | ||
* [[کارکردهای نبوت]] | |||
* [[کثرت پیامبر]] | |||
* [[کمال نبوت]] | * [[کمال نبوت]] | ||
* [[مدعی نبوت]] | * [[مدعی نبوت]] | ||
* [[ | * [[معجزه]] | ||
* [[ | * [[مقام نبوت]] | ||
* [[مقامهای پیامبر]] | * [[مقامهای پیامبر]] | ||
* [[نبوت از دیدگاه بروندینی]] | |||
* [[نبوت برادران یوسف پیامبر]] | * [[نبوت برادران یوسف پیامبر]] | ||
* | * [[نبوت تبلیغی]] | ||
* [[نبوت تشريعى]] | |||
* [[نبوت خاصه]] | |||
* [[نبوت زن]] | |||
* [[نبوت عامه]] | |||
* [[نبوت مشترکه]] | |||
* [[نبوت مطلق]] | |||
* [[نبوت مقید]] | |||
* [[نبوغ عقلی]] | |||
* [[وحی]] | * [[وحی]] | ||
* [[ولایت]] | * [[ولایت]] | ||
* [[ | * [[ويژگی پیامبر]] | ||
{{پایان}} | {{پایان مدخل وابسته}} | ||
{{پایان}} | |||
==پانویس== | == منابع == | ||
{{ | {{منابع}} | ||
{{ | # [[پرونده:Ka2-m17 91815.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|'''کلام تطبیقی''']] | ||
# [[پرونده:8989.jpg|22px]] [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۱''']] | |||
# [[پرونده:426310763.jpg|22px]] [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|'''کلام نوین اسلامی''']] | |||
# [[پرونده:151722.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|'''دین و نبوت''']] | |||
# [[پرونده:1368921.jpg|22px]] [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|'''انسانشناسی''']] | |||
# [[پرونده:000056.jpg|22px]] [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم''']] | |||
# [[پرونده:1368914.jpg|22px]] [[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|'''آموزش کلام اسلامی''']] | |||
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']] | |||
# [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']] | |||
# [[پرونده:11144.jpg|22px]] [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[نگاهی به رسالت و امامت (کتاب)|'''نگاهی به رسالت و امامت''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
{{نبوت شناسی}} | |||
{{کلام اسلامی}} | |||
[[رده: | [[رده:مقالههای اولویت یک]] | ||
[[رده: | [[رده:نبوت عامه]] | ||
[[رده:خاتمیت پیامبر خاتم]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۱۱
ختم نبوت یا خاتمیت (عربی: الخاتمية) اصطلاحی کلامی و به معنای این است که حضرت محمد(ص) آخرین پیامبر الهی است و بعد از او هیچ پیامبری مبعوث نمیشود. خاتمیت از نگاه دانشمندان مسلمان از ضروریات دین اسلام شمرده شده است. در چهلمین آیه از سوره احزاب، بهطور صریحی حضرت محمد(ص) با عنوان "خاتم النبیین" (پایانبخش پیامبران) معرفی شده است، همچنین در روایات متعددی از پیامبر اکرم(ص) و دیگر امامان معصوم(ع) به مسئله ختم نبوت اشاره شده است. مصون بودن قرآن از تحریف، جاودانگی و جامعیت قرآن، کمال و جامعیت اسلام و تکامل عقل بشر از جمله فلسفههای خاتمیت شمرده شدهاند.
معناشناسی
واژه خاتمیت که از اسم خاتم و از ریشه خ، ت، م ساخته شده است، در لغت عرب به معنای کلی "رسیدن به آخر"، "غیر قابل نفوذ"، "غیر قابل افزایش"، "پایان" و "انجام"، آمده است[۱].[۲]
ابن فارس معنای اصلی "ختم" را به پایان رسیدن میداند و میگوید اگر به مهر کردن "ختم" میگویند به خاطر این است که آخرین مرحله نگهداری از اشیاء مهر و موم کردن است[۳].[۴]. این منظور نیز با استناد به دو آیه ﴿خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ﴾[۵] و ﴿طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ﴾[۶]، ختم و طبع را به یک معنی یعنی بستن و محکم کردن تا چیزی داخل نشود، میداند[۷].
خاتمیت در اصطلاح کلامی و قرآنی بدین معناست که بعد از حضرت محمد(ص) هیچ پیامبری نخواهد آمد و ایشان پایان دهنده سلسله پیامبران الهی هستند[۸].[۹]
تاریخچه بحث
مسئله خاتمیت در قرآن و روایات بیان شده و از ضروریات (بدیهیات روشن و واضح) دین اسلام شمرده میشود[۱۰]. هر چند این مسأله، به جهت اینکه از ضروریات دین است[۱۱]، تا دوران معاصر، به صورت مستقل و گسترده در آثار پیشینیان بررسی نشده، اما در آثار مختلف این مسئله مطرح شده است[۱۲].
در دوران معاصر، پیدایش برخی فرقهها مانند بابیت و بهائیت که ادعای دین جدید داشتند (که نتیجه آن منکر شدن خاتمیت به عنوان ضروری دین بود) و همچنین بروز رویکرد متمایز از نگاه سنتی به دین و ایجاد سؤالهای ناشی از دوران نوین و متاثر از نظریه تجربه دینی[۱۳] اقبال لاهوری، عالمان دینی درصدد پاسخ برآمدند؛ لذا آثار بسیاری در این موضوع به صورت خاص و مستقل به نگارش درآمد[۱۴]. شهید مطهری از اولین اندیشمندانی بود که در کتابی با عنوان خاتمیت به بررسی و نقد آرای اقبال لاهوری پرداخت[۱۵].
دلایل خاتمیت
مسئله خاتمیت پیامبر و دین اسلام، در آیات قرآن و روایات اسلامی مطرح شده است.
دلایل قرآنی
برخی از آیات قرآن کریم به صورت صریح و یا ضمنی اشاره به بحث ختم نبوت دارد.
آیات صریح
در آیه چهلم سوره احزاب، خداوند صراحتا حضرت محمد(ص) را پیامبر خاتم (پایان بخش پیامبران) معرفی کرده است. خداوند در این آیه: ﴿مَاكَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِن رِّجَالِكُمْ وَلكِن رَّسُولَاللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ﴾[۱۶] با آوردن واژه ﴿خَاتَمَ النَّبِيِّينَ﴾، حضرت محمد(ص) را به صورت واضح؛ خاتم پیامبران به معنای پایان بخش آنان معرفی کرده است.
با توجه به این که خداوند پیامبر را خاتم النبیین معرفی کرده است و ختم نبوت هم مستلزم ختم شریعت است[۱۷]، پس باید دین اسلام نیز آخرین دین الهی باشد؛ چراکه پیامبری نخواهد آمد تا دین جدیدی بیاورد[۱۸]
آیات ضمنی
در آیات دیگری به صورت ضمنی به این مسئله اشاره شده است که رسالت پیامبر خاتم حضرت محمد(ص) از نظر مکانی و زمانی عام و گسترده است، یعنی محدود به زمان و مکان خاصی نیست و از عمومیت زمانی رسالت حضرت محمد(ص)، آموزه خاتمیت فهمیده میشود. برخی از این آیات عبارتاند از[۱۹]:
- ﴿وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ﴾[۲۰]: ظاهر عبارت ﴿مَن بَلَغَ﴾ (به معنای هرکس که [این قرآن] به او برسد) مطلق و بدون محدودیت زمانی است و این عمومیت زمانی؛ عدم ظهور و مبعوث شدن پیامبر و شریعت دیگری را برای انذار میرساند؛ چراکه این عمومیت زمانی تا پایان دنیا وجود دارد.
- ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا﴾[۲۱]: با توجه به عبارت ﴿كَافَّةً﴾ این آیه بر عمومیت بشیر و نذیر بودن پیامبر(ص) برای تمام انسانها تا روز قیامت دلالت دارد.
- ﴿تَبَارَكَ الَّذِى نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلىَ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا﴾[۲۲]: قرآن کتابی برای انذار عموم بشر در هر مکان و زمانی معرفی شده است. مفسرین با توجه به عدم وجود هیچگونه قیدی در این آیه، بر شمول هدایت نسبت به تمام افراد بشر تا پایان دنیا، استدلال کردهاند.
دلایل روایی
در کتب حدیثی شیعه و اهل سنت احادیثی درباره آموزه خاتمیت وجود دارد.
در حدیث منزلت پیامبر(ص) تصریح به خاتمیت کرده و خطاب به امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: "تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی(ع) هستی جز اینکه بعد از من پیامبری نیست"[۲۳].[۲۴] در حدیث نبوی دیگری ایشان فرمودند: "پیامبری بعد از من و سنّتی پس از سنّت من و امتی بعد از امت شما نیست و اگر کسی پس از من ادعای نبوت کرد، دروغگوست"[۲۵]. همچنین، از امام علی(ع) نقل شده است که فرمودند: "خدای سبحان، محمد(ص) را برای به انجام رساندن وعدهاش و تمام کردن سلسله نبوت فرستاد[۲۶]. حدیث دیگری از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) روایت شده که فرمودهاند: "خداوند به وسیله کتاب شما «قرآن»، کتابهای آسمانی و به وسیله پیامبرتان، سلسله انبیا را خاتمه داد"[۲۷].
در آثار اهل سنت نیز روایات فراوانی در موضوع خاتمیت رسول خدا(ص) وارد شده است، تا جاییکه ابن کثیر دمشقی در تفسیر خود ادعای تواتر[۲۸] میکند[۲۹].
فلسفه خاتمیت
اگر چه در آیات و روایات از فلسفه و علت خاتمیت یاد نشده است، اما عالمان مسلمان با استفاده از آنها، استدلالهایی همچون عدم تحریف قرآن، جاودانگی و جامعیت قرآن، جامعیت دین اسلام، برطرف شدن نیاز به پیامبران تبلیغی با جانشینی امامان دوازده گانه(ع) و تکامل عقل بشر و بینیازی به نبوت را به عنوان فلسفه و علت خاتمیت ذکر کردهاند.
مصون بودن قرآن از تحریف
یکی از دلایل آمدن دین جدید، تحریف کتب آسمانی پیشین بوده است؛ به عبارت دیگر، پیامبر مبعوث میشد تا دین و شریعت را دست نخورده و بدون تحریف بهدست انسانها برساند و دعوت مردم به سوی خدا را زنده کند. اما از آنجا که با استناد به آیات و روایات، کتاب آسمانی قرآن از هرگونه تحریفی مصون و دور است؛ لذا پس از دین اسلام دیگر نیازی به دین جدید نخواهد بود[۳۰].
جاودانگی و جامعیت قرآن
از آنجا که قرآن کتابی است جامع؛ بدین معنی که هم هدف کامل انسانیت را در خود جای داده و هم آن هدف را به کاملترین وجه بیان کرده است. هدف انسانیت، جهانبینی کامل و به کار بستن اصول اخلاقی و قوانین عملی مناسب و ملازم با آن جهانبینی است، قرآن مجید تشریح کامل این مقصود را بر عهده دارد. هر آنچه بشر در پیمودن راه سعادت و خوشبختی از اعتقاد و عمل به آن نیازمند است، در قرآن کریم به طور کامل بیان شده است[۳۱]؛ لذا با توجه به جاودانگی و جهانی بودن قرآن که در آیات و روایات به آن اشاره شده است[۳۲] دیگر نیاز به نبوت جدید و آمدن کتاب آسمانی جدید نیست.
کمال و جامعیت اسلام
با استناد به آیه سوم سوره مائده، معروف به آیه اکمال[۳۳]، دین اسلام، دینی جامع و کامل است و نیاز انسان به دین را تا پایان دنیا کفایت میکند. در نتیجه، با وجود دین اسلام و جامعیت آن دیگر نیازی به دین جدید نیست[۳۴].
علامه طباطبایی در کتاب المیزان مینویسد: دین زمانی به مرحله ختم ادیان میرسد که جمیع جهات احتیاج انسان را در برگیرد و در این صورت، دیگر هیچ دینی به دنبال آن نخواهد آمد[۳۵].
برطرف شدن نیاز به پیامبران تبلیغی با جانشینی امامان دوازده گانه(ع)
یکی از دلایل ارسال پیامبری جدید، تبیین دین و حفظ ارتباط بین خدا و مردم است. این وظیفه در دین اسلام بر دوش پیامبر(ص) و پس از ایشان برعهده امامان معصوم(ع) است. در واقع پیامبر(ص) سرنوشت جامعه بشری بعد از خود را به امامت واگذار کردند، نه پیامبر بعدی و در زمان غیبت امام معصوم نیز به عالمان و مجتهدان واجد شرایط سپرده شده است؛ از اینرو، نیاز به ارسال پیامبر و دین جدیدی نیست[۳۶].
تکامل عقل بشر و بینیازی به نبوت
برخی از عالمان معاصر، تکامل عقل بشر که مستلزم بینیازی از نبوت است را یکی از علل ختم نبوت دانسته است. بدین معنا که خداوند طی هزاران سال با آمدن ادیان و کتب آسمانی مقدمات بلوغ فکری بشر را فراهم کرده است، تا زمان بعثت نبی مکرم اسلام(ص)، جامعه قابلیت کافی برای پذیرش و فهم برنامهای کامل را داشته باشد. اگر از ابتدا این برنامه جامع فرستاده میشد، به راحتی مورد بیتوجهی و تحریف قرار میگرفت. پس با وجود این تکامل که مقارن با ظهور اسلام است دیگر نیازی به ارسال پیامبر نیست[۳۷].
دیدگاههای اندیشمندان مسلمان درباره ختم نبوت
مفسرین | |
علامه طباطبائی | "خاتم النبیین" را به معنای خاتم "رسولان" نیز میداند؛ زیرا نبوت، شرط مقدم بر رسالت است و با ختم نبوت، رسالت نیز ختم میشود. |
محمد جواد مغنیه | با استناد به آیه ﴿مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ﴾[۳۸]، معتقد است که قرآن کریم، از هیچچیزی که لازمه هدایت مردم بهسوی مصالحشان باشد غفلت نورزیده و پیامبر اکرم همه صفات کمال و نهایت آن را دارد؛ پس او آخرین پیامبر و اسلام آخرین دین الهی میباشد؛ زیرا هر خبری بوده، توسط پیامبر اسلام ابلاغ شده است. مغنیه به عنوان شاهد این مدعا، به آیات ۲۸ سوره سبأ، ۱ سوره فرقان و ۱۰۷ سوره انبیا، اشاره میکند. او یکی از نشانههای مهم جاودانگی اسلام و قرآن را، تحدی عام قرآن میداند که موجودات اعم از جن و انس را در همه زمانها به مبارزهطلبیده است. |
اکثر مفسرین اهل سنت | بیشتر مفسران اهل سنت در توضیح معنای ختم نبوت به این روایت نبوی که نبوت پیامبر را تشبیه به آخرین خشت یک ساختمان کرده است که با جایگذاری آنکار آن ساختمان به پایان و کمال میرسد، استناد کردهاند. |
متکلمین | |
شیخ مفید | با توجه به آیات و روایات میگوید: عمومیت نبوت پیامبر اکرم مستلزم خاتمیت ایشان است[۳۹]. |
فیلسوفان و عارفان | |
صدرالمتألهین | خاتمیت را به معنای انقطاع وحی خاص با وساطت فرشته بر قلب و گوش رسول میداند[۴۰]. |
کمالالدین کاشانی | ایشان میگوید: مراد از خاتمیت را همان صادر اول است و موجود اول که از واجب تعالی صادر میشود، اشرف موجودات ممکن است. چون اگر اشرف از او امکان داشت، باید اول او صادر میشد[۴۱]. |
ملا عبدالرزاق کاشانی | خاتم کسی است که تمامی مقامات را تا کاملترین مراتب طی نموده و به نهایت درجه کمال نایل شده است[۴۲]. این نهایت از کمال، تعددبردار نبوده و خاتم الانبیاء، رسول اکرم ((ص) و سلم) و خاتم الاولیاء، مهدی موعود میباشند که امور دنیا و آخرت به ایشان اصلاح شده و نظام عالم بر پاست. ایشان خاتم اولیاء را کسی جز حضرت حجت نمیداند[۴۳]. |
امام خمینی | انبیاى سلف هم کشف داشتند و هم بسط، اما نه به طور اطلاق بلکه فى الجمله، اگر چه در این معنى مختلف بودند چنانچه اولواالعزمها، کشف و بسط حقایق را بیشتر داشتند و وجود نازنین احمدى(ص) که کشف تام و بسط تمام و تام داشت، خاتم شد و خاتم پیامبران گردید، یعنى به آن نحوى که ممکن است حقیقت کشف شود، براى حضرت محمّد(ص) کشف بود و به آنقدرى که ممکن است حقایق بسط شود براى حضرت بسط نمود؛ لذا دیگر ممکن نیست کشف و بسط اتم از این باشد تا نبوت دیگرى حاصل آید[۴۴]. |
پرسشهای وابسته
- آیا مبنای عقلی ضرورت امامت با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا عصمت امام با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا واجبالاطاعة انگاری امام با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا حجت الهیانگاری امامان با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا الهام و ولایت باطنی امام با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا ولایت تشریعی امام با کمال و خاتمیت دین ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا علم لدنی امام با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا تفویض شئون نبوت به امام ناقض خاتمیت است؟ (پرسش)
جستارهای وابسته
- اتصال نبوتها
- اثبات نبوت
- اجتبای نبوت
- احادیث نبوت
- احکام نبوت
- ادعای نبوت
- امامت
- انقطاع نبوت
- اهداف نبوت
- آیات نبوت
- بقای نبوت
- پیامبر (نبی)
- تجدید نبوت
- تعلیم غیبی به غیر نبی
- تکثر نبوت
- حقیقت نبوت
- ختم نبوت
- خصایص نبوت
- درجه نبوت
- رسالت
- شأن پیامبر
- شؤون نبوت
- ضرورت نبوت
- ضروریات نبوت
- فعل پیامبر
- بعثت
- فلسفه بعثت
- وجوب بعثت
- قدم نبوت
- کارکردهای نبوت
- کثرت پیامبر
- کمال نبوت
- مدعی نبوت
- معجزه
- مقام نبوت
- مقامهای پیامبر
- نبوت از دیدگاه بروندینی
- نبوت برادران یوسف پیامبر
- نبوت تبلیغی
- نبوت تشريعى
- نبوت خاصه
- نبوت زن
- نبوت عامه
- نبوت مشترکه
- نبوت مطلق
- نبوت مقید
- نبوغ عقلی
- وحی
- ولایت
- ويژگی پیامبر
منابع
- ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی
- سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید ۱
- خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی
- قدردان قراملکی، محمد حسن، دین و نبوت
- الهی راد، صفدر، انسانشناسی
- خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم
- سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی
- پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، فرهنگ شیعه
- محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام
- اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت
پانویس
- ↑ معجم مقائیس اللغه ج۲ ص۲۴۵.
- ↑ ر.ک: لطیفی، رحیم، خاتمیت امامت و مهدویت، ص۳۵ و ۳۶.
- ↑ سابقا مصرف خاتَم عمدهاش اين بوده است كه، مثل لاك و مهر فعلی، وقتي نامه را ميبستند، نامه را كه لوله ميكردند، گل چسبندهای روی آن ميزدند و مهر ميكردند.
- ↑ ابن فارس، معجم مقائیس اللغه ج۲ ص۲۴۵.
- ↑ «خداوند بر دلها و بر شنوایی آنان مهر نهاده و بر بیناییهای آنها پردهای است و عذابی سترگ خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۷.
- ↑ «ایراد تنها بر کسانی است که با آنکه توانگرند، از تو اجازه (ی ترک جهاد) میخواهند؛ به این خشنودند که با واپسماندگان (جهاد، از زنان و کودکان) همراه باشند و خداوند بر دلهای آنان مهر نهاده است از این رو (چیزی) نمیدانند» سوره توبه، آیه ۹۳.
- ↑ ر.ک: لطیفی، رحیم، خاتمیت امامت و مهدویت، ص۳۵ و ۳۶.
- ↑ طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۱۶، ص۳۲۵.
- ↑ سبحانی، جعفر، الالهیات، ج۲ ص۴۶۳.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به علامه حلی، واجبالاعتقاد، ۱۳۷۴ش، ص۵۲؛ سبحانی، «خاتمیت و مرجعیت علمی امامان معصوم»، ص۵۹؛ مصباح، راهنماشناسی، ۱۳۷۶ش، ص۱۷۷.
- ↑ مراد از ضروری دین آن دسته از احکام و عقایدی هستند که برای همه مسلمانان کاملا واضح و بدیهی است که جزء اسلام هستند و انکار آن موجب خروج از دین میشود. انکار خاتمیت، مستلزم تکذیب پیامبر(ص) و یکی از عوامل ارتداد است. وجوب نماز، روزه، حج و زکات و... از این جملهاند.
- ↑ به عنوان نمونه: شیخ مفید، النکت الاعتقادیه، ج۱۰، ص۳۸؛ شیخ مفید، الارشاد، ج۱ ص۸.
- ↑ برخی از دانشمندان غرب، مفهوم وحی را توسعه داده و آن را همان ارتباطات معنوی بشر یا "تجربه دینی" دانستهاند. به تعبیری تجربۀ دینی به معنای احساس وابستگی انسانها به موجودی متعالی و فرا بشری است و هرگونه توجه خاص به عالم بالا و معنویت، مشاهده و ارتباط با عالم غیب و ماورا و احساس حضور قلب و بریدن از دنیای مادی را برای انسانها شامل میشود. تجربۀ دینی، درک حقایق فراتر از جهان مادی و رسیدن به شهود حقایق عالم با چشم باطنی است.
- ↑ رضانژاد، عزالدين، «خاتمیت، نفی بابیت»، ص۳۹۷.
- ↑ عباسی، ولی الله، «خاتمیت از دیدگاه استاد مطهری و اقبال لاهوری»، ص۹.
- ↑ «محمد پدرِ هيچ يك از مردان شما نيست؛ و ليكن فرستاده خدا و پايان بخش پيامبران است».
- ↑ از آنجا که ختم نبوت به معنای این است که بعد از رسول اکرم(ص) پیامبر دیگری نخواهد آمد پس پیامبری نیست که بخواهد دین جدید وشریعت جدیدی بیاورد و لذا لازمه ختم نبوت، ختم شریعت هم هست.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ۱۰۶-۱۰۸.
- ↑ مطهری، مرتضی، خاتمیت، ص۱۷، المیزان، ذیل آیه۴۰ سوره احزاب.
- ↑ «و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم» سوره انعام، آیه ۱۹.
- ↑ «و تو را جز مژدهبخش و بیمدهنده برای همه مردم نفرستادهایم اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره سبأ، آیه ۲۸.
- ↑ «بزرگوار است آن (خداوند) كه فرقان را بر بنده خويش فرو فرستاد تا جهانيان را بيم دهنده باشد»؛ سوره فرقان، آیه۱.
- ↑ «انت منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی»، وسايل الشيعه، ج۱، ص۱۵.
- ↑ مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج۷، ص۱۲۰.
- ↑ «أَيُّهَا النّاسُ إِنَّهُ لا نَبِيَّ بَعدى و لا سنّةَ بَعد سنّتى» وسائل الشیعة، طبع اسلامیه، ج۱۸، ص۵۵۵/ من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۶۳.
- ↑ «الی ان بعث الله محمدا رسول الله و آله لانجاز عدته و تمام نبوته» نهج البلاغه خطبه ۱.
- ↑ «لقد ختم الله بکتابکم الکتب و ختم بنبیکم الانبیاء» ثقةالاسلام کلینی، کافی، ج۱، ص۲۶۹.
- ↑ تَواتُر اصطلاحی در علم حدیث و علم اصول فقه که ویژگی روایاتی است که از طُرُق و افراد مختلف و فراوان گزارش شود به گونهای که از صحت خبر اطمینان حاصل گردد.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۳۸۱.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، راهنماشناسی، ص۱۸۴-۱۸۵.
- ↑ ر.ک. طباطبایی، سید محمد حسین، قرآن در اسلام، ص۲۲ و ۲۳.
- ↑ به عنوان نمونه: ﴿إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ﴾ سوره انعام، آیه ۹۰ و ﴿تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ﴾ سوره نحل آیه ۸۹.
- ↑ ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ﴾، «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، راهنماشناسی، ص۱۸۵-۱۸۶.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ج۲، ص۱۳۰.
- ↑ مطهری، مرتضی، ج۲، ص۱۸۴ـ ۱۸۶، ج۳، ص۱۵۶ـ۱۵۷، ۱۹۵ـ۱۹۶؛ سبحانی، جعفر، الخاتمیة، ص۴۷ـ۴۹.
- ↑ مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی، اسلام و نیازهای زمان، ص۳۶۷.
- ↑ ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشتهایم؛ سوره انعام، آیه:۳۸.
- ↑ متکلمان معتقدند پیامبر اسلام با بهترین کتاب و تمامترین شریعت و ملت و کاملترین دین آمد که همه نیازهای آفریدگان را در هر زمان و هر مکان و شرایط تا قیامت تأمین میکند.
- ↑ ر. ک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص۲۸۳ - ۲۹۲.
- ↑ ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص۲۸۳ - ۲۹۲.
- ↑ الخاتم هو الذی قطع المقامات بأسرها و بلغ نهایة الکمال و خاتم النبوة هو الذی ختم الله به النبوة و لا یکون إلا واحدا و هو نبینا.
- ↑ کاشانی، ملاعبدالرزاق، المصطلاحات الصوفیة.
- ↑ آیین انقلاب اسلامی: گزیده ای از اندیشه و آرای امام خمینی، ج۱،ص۸۰.