سفر در قرآن: تفاوت میان نسخهها
(←نکات) |
جز (جایگزینی متن - '-،' به '-') |
||
(۷۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = سفر | |||
| عنوان مدخل = [[سفر]] | |||
| مداخل مرتبط = [[سفر در قرآن]] - [[سفر در علوم قرآنی]] | |||
< | | پرسش مرتبط = | ||
}} | |||
== مقدمه == | |||
«سَفَر»، در برابر «حَضَر»،<ref>لسان العرب، ج۴، ص۳۶۷؛ القاموس المحیط، ج۲، ص۴۹؛ لغت نامه، ج۸، ص۱۲۰۵۰، «سفر».</ref> به معنای پیمودن مسافت <ref>الصحاح، ج۲، ص۶۸۵؛ القاموس المحیط، ج۲، ص۴۹؛ المصباح، فیومی، ج۲، ص۲۷۸، «سفر».</ref> و رفتن از جایی به جای دور <ref>تاج العروس، ج۶، ص۵۲۸؛ فرهنگ سخن، ج۵، ص۴۱۹۳، «سفر».</ref> است. ریشه «س - ف - ر» به معنای کنار زدن [[پوشش]] <ref>مفردات، ص۴۱۲، «سفر».</ref> است. از آنجا که در پیمودن راه - که معمولاً با [[سختیها]] قرین است - پرده از صورت و [[سیرت]] افراد برداشته و [[نهان]] آنها آشکار میشود، به آن [[سفر]] گفتهاند.<ref>تهذیب اللغه، ج۱۲، ص۲۷۹، «سفر».</ref> از همین ریشه است «سِفْر» به معنای کتاب که از [[حقایق]] پرده برداشته و چیزی را بیان و آشکار میکند،<ref>تهذیب اللغه، ج۱۲، ص۲۷۸؛ تاج العروس، ج۶، ص۵۲۸.</ref> «سَفَرَة» به معنای [[فرشتگان]] که مانند [[رسولان]] و [[کتابهای آسمانی]]، [[شبههها]] را از [[مردم]] میزدایند،<ref>تاج العروس، ج۶، ص۵۲۸.</ref> «سافِر» به معنای زنی که نقاب از چهره برمیگیرد <ref> اساس البلاغه، ص۲۹۸، «سفر»</ref> و «[[سفیر]]» به معنای نمایندهای که آنچه را بر عهده گرفته است، واضح و مکشوف میسازد.<ref> المصباح، فیومی، ج۲، ص۲۷۸-۲۷۹.</ref> پیمودن مسافت قابل اعتنا در [[صدق]] سفر لازم است و چنانکه برخی لغویان گفتهاند، باید مقدار آن، فراتر از رفت و برگشت یک [[روزه]] دوندهای چالاک باشد که به دادخواهینزد [[حاکم]] رفته <ref>المصباح، فیومی، ج۲، ص۳۹۸، «عدو».</ref> و پیش از غروب به [[خانه]] بازمی گردد.<ref> تهذیب الاسماء واللغات، ج۲، ص۱۲.</ref> [[فقیهان]] در صدق سفر [[شرعی]] که [[حکم]] قصر [[نماز]] و [[افطار]] روزه را در پی دارد، پیمودن مسافتی خاص را شرط میدانند. از این مسافت در [[فقه]] با عنوان «مسافة القصر» یاد میشود. | |||
فقیهان [[شیعه]] این مسافت را ۸ فرسخ میدانند. در [[منابع فقهی]] شیعه از این مسافت با این تعابیر یاد شده است: «۸ فرسخ»،<ref>تذکرة الفقهاء، ج۶، ص۱۵۵.</ref> «۲۴ میل»،<ref>شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۰۱.</ref> «۹۶۰۰۰ ذراع»،<ref> الروضة البهیّه، ج۱، ص۷۷۸.</ref> «مسیری که عموم مردم، قافلهها و باربرانی که - بارهای سنگین دارند - آن را یکروزه بپیمایند»<ref>من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۴۵۵؛ صلاة المسافر، ص۵.</ref> و «مسافت دو بَرید»<ref> السرائر، ج۱، ص۳۲۸.</ref> ؛«مسافتی که ارسال [[پیام]] در آن با یک پیک میسّر نباشد و شخص تازهنفس دیگری آن را از او گرفته، به مقصد برساند. مسافت هر [[برید]] در برخی مناطق دو فرسخ تعیین شده بود»<ref>احسن التقاسیم، ص۶۶؛ السرائر، ج۱، ص۳۲۸.</ref> این تعبیرها گرچه به ظاهر متفاوت به نظر میرسند، بیانگر یک اندازهاند. | |||
[[فقیهان]] [[اهل سنت]] در مقدار مسافة القصر، [[اتفاق نظر]] ندارند و تعبیرهایی مانند «۱۶ فرسخ»،<ref> الانصاف، ج۲، ص۳۱۸.</ref> «۴۶ میل»،<ref>مختصر المزنی، ج۱، ص۲۹.</ref> «۴ برید»،<ref>معرفة السنن والآثار، ج۲، ص۴۱۹.</ref> «مسیر یک [[روز]] و یک شب»،<ref>المدونة الکبری، ج۱، ص۱۲۰.</ref> «مسیر دو شب»<ref>الأمّ، ج۱، ص۲۱۱.</ref> و «مسیر سه روز»،<ref> المبسوط، ج۲، ص۱۰۷.</ref> بیانگر گستردگی [[اختلاف]] نظر [[مذاهب فقهی]] اهل سنت در اندازه [[سفر]] شرعیاند. برخی، عدد اقوال اهل سنت را بیش از ۲۰ دانستهاند.<ref>فتح الباری، ج۲، ص۴۲۶.</ref> | |||
تفاوت واحدهای اندازهگیری مسافت، مانند «بَرید»، «فرسخ»، «میل» و «ذراع» در دورهها و مناطق مختلف بر پیچیدگی مراد [[فقها]] افزوده است.<ref>عمدة القاری، ج۷، ص۱۲۵.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
== [[سفر]] در [[قرآن کریم]] == | |||
واژه «سفر» و مشتقات آن ۱۲ بار در [[قرآن]] آمده که در ۸ مورد به معنای پیمودن مسافت به کار رفتهاند؛ مانند {{متن قرآن|أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَأَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«روزهایی برشمرده را (روزه بدارید) و از شما هر که بیمار یا در سفر باشد شماری از روزهای دیگر (روزه بر او واجب است) و بر آنان که به دشواری آن را بر میتابند (به جای هر روز) جایگزینی است (به اندازه) خوراک مستمندی و هر که خود خواسته، خیری (بیش) دهد، برای او بهتر است. و اگر بدانید روزه داشتن برای شما بهتر است» سوره بقره، آیه ۱۸۴.</ref> | |||
چهار مورد دیگر از مشتقات ماده (س - ف - ر) در قرآن، که ربطی به موضوع این مقاله ندارند، عبارتاند از: «سَفَرة» به معنای [[فرشتگان]] {{متن قرآن|بِأَيْدِي سَفَرَةٍ}}<ref>«به دست نویسندگانی» سوره عبس، آیه ۱۵.</ref>، «اَسفار» به معنای کتابها {{متن قرآن|مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«داستان آنان که (عمل به) تورات بر دوش آنها نهاده شد اما زیر بار آن نرفتند همچون داستان درازگوشی است بر او کتابی چند؛ داستان آن گروه که آیات خداوند را دروغ شمردند بد (داستانی) است و خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمیکند» سوره جمعه، آیه ۵.</ref>، «اَسفَر» {{متن قرآن|وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ}}<ref>«و به بامداد چون بردمد» سوره مدثر، آیه ۳۴.</ref> و «مُسفِره» {{متن قرآن|وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ}}<ref>«چهرههایی در آن روز تابان است» سوره عبس، آیه ۳۸.</ref> که به معنای روشن شدن و آشکار شدن به کار رفته. | |||
شانزده بار نیز ماده «[[سیر]]» و مشتقات آن در این معنا به کار رفتهاند که معمولاً در قالب امری: {{متن قرآن|قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ}}<ref>«بگو: در زمین سیر کنید سپس بنگرید که سرانجام دروغانگاران چگونه بوده است» سوره انعام، آیه ۱۱.</ref> و با صورت استفهام انکاری: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَفَلَا تَعْقِلُونَ}}<ref>«و پیش از تو جز مردانی از مردم شهرها را که به آنان وحی میکردیم نفرستادیم؛ آیا روی زمین گردش نکردهاند تا بنگرند سرانجام پیشینیانشان چگونه بوده است؟ و به راستی سرای واپسین برای پرهیزگاران بهتر است؛ آیا خرد نمیورزید؟» سوره یوسف، آیه ۱۰۹.</ref> آمدهاند. | |||
تعبیر {{متن قرآن|ضَرْبً فِي الْأَرْضِ}} که ۵ بار در [[قرآن]] آمده نیز به معنای [[سفر]] است. برای نمونه: {{متن قرآن|لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ}}<ref>«(این بخششها) برای نیازمندانی است که در راه خداوند به تنگنا در افتادهاند (و برای کسب و کار) سفر نمیتوانند کرد، نادان آنان را- از بس که خویشتندارند- توانگر میپندارد، ایشان را به چهره باز میشناسی، آنها از مردم با پافشاری چیزی نمیخواهند؛ و آنچه از دارایی (خود) ببخشید بیگمان خداوند به آن داناست» سوره بقره، آیه ۲۷۳.</ref> آیاتی که به [[هجرت]] {{متن قرآن|وَمَنْ يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«و هر کس در راه خداوند هجرت گزیند، در زمین سرپناههای فراوان و گستردگی (در روزی) خواهد یافت و هر که از خانه خویش برای هجرت به سوی خداوند و پیامبرش برون آید سپس مرگ او را دریابد؛ بیگمان پاداش او بر عهده خداوند است و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۱۰۰.</ref>، نَفْر {{متن قرآن|وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ}}<ref>«و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref>، رحله {{متن قرآن|إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ}}<ref>«پیوستگی آنان در سفر زمستانی و تابستانی» سوره قریش، آیه ۲.</ref> و [[سیاحت]] {{متن قرآن|فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَأَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكَافِرِينَ}}<ref>«چهار ماه در این سرزمین (آزاد) بگردید و بدانید که شما خداوند را به ستوه نمیتوانید آورد و خداوند رسواگر کافران است» سوره توبه، آیه ۲.</ref> پرداختهاند نیز، بیانگر جابهجایی و سفرند. مفاهیم [[عروج]]، [[هبوط]]، [[سبیل]] و [[سلوک]] نیز با مبحث سفر پیوند مفهومی دارند. با [[عنایت]] به تلازم سفر و راه به نظر میرسد میتوان از واژگان پرشمار «سبیل» و «[[صراط]]» در قرآن استفاده کرد که [[انسان]] در [[دنیا]] در حال سفر است و باید راه الهیو [[سعادت]] را بپیماید و از پیمودن راه [[شیطان]] و [[شقاوت]] بپرهیزد که البته این مفهوم از محل بحث (سفر اصطلاحی) خارج است.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
== مفاهیم مرتبط و کارکردهای سفر == | |||
در [[قرآن کریم]] افزون بر سفر، مفاهیمی وجود دارند که ناظر به سفر و اغراض و کارکردهای آناند. این مفاهیم عبارتاند از<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>: | |||
=== [[سیر در زمین]] === | |||
از واژگانی که بیشترین کاربرد را در موضوع سفر دارند واژه [[سیر]] است: قرآن کریم در ۵ [[آیه]] به سیر در زمین برای [[عبرتگیری]] از [[سرنوشت]] شوم [[اقوام]] [[تبهکار]] پیشین [[فرمان]] داده است؛ همچنین در ۷ آیه [[کافران]] را به سبب سیر نکردن و [[عبرت]] نگرفتن از فرجام تکذیبگران [[نکوهش]] کرده است. | |||
[[مسافرت]] به دیار اقوام پیشین، مانند [[قوم عاد]] و [[ثمود]] و [[قوم لوط]] میتواند یادآور فرجامی باشد که بر اثر سنتهای [[خداوند]] برای آنان پدید آمده بود: {{متن قرآن|قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلُ كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُشْرِكِينَ}}<ref>«بگو: در زمین گردش کنید، آنگاه بنگرید سرانجام پیشینیان چگونه بوده است؛ بیشتر آنان مشرک بودند» سوره روم، آیه ۴۲.</ref>.<ref>التحریر و التنویر، ج۲۱، ص۶۷.</ref> تکذیبگران [[پیامبران]] و [[دین خدا]] از کسانی هستند که فرجامشان (هلاک و سود نبردن از امکانات [[دنیوی]])<ref>المیزان، ج۴، ص۲۱.</ref> را با سفر به [[سرزمین]] آنان میتوان [[شناسایی]] کرد: {{متن قرآن|قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ}}<ref>«پیش از شما سنّتهایی (بوده و) از میان رفتهاند پس روی زمین گردش کنید تا بنگرید سرانجام دروغانگاران چگونه بوده است» سوره آل عمران، آیه ۱۳۷.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ}}<ref>«بگو: در زمین سیر کنید سپس بنگرید که سرانجام دروغانگاران چگونه بوده است» سوره انعام، آیه ۱۱.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ}}<ref>«بگو: در زمین گردش کنید و بنگرید که سرانجام گناهکاران چگونه بوده است؟» سوره نمل، آیه ۶۹.</ref> | |||
[[قرآن]]، به [[کافران]] هشدار میدهد که نظیر آنچه در سفرهای خود [[مشاهده]] کرده و دیدند که [[سرنوشت]] پیشینیان چگونه به هلاک آنان انجامید، برای آنان نیز ممکن است اتفاق بیفتد: {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلِلْكَافِرِينَ أَمْثَالُهَا}}<ref>«پس آیا در زمین نگشتهاند تا بنگرند که سرانجام پیشینیان آنان چگونه بوده است؟ خداوند آنان را از میان برداشت و کافران را (نیز سرانجامی) همانند آنان است» سوره محمد، آیه ۱۰.</ref> با [[سیر]] و [[سفر]] به [[سرزمین]] [[پیروان ادیان]] پیشین، هر گذرکنندهای با این [[حقیقت]] آشنا میشود که [[وحی الهی]]، همواره با وساطت مردی از همان دیار و همان [[قوم]] به [[مردم]] میرسیده و برای [[هدایت مردم]] فرشتهای فرستاده نشده است، از اینرو جای [[شگفتی]] است که [[مشرکان]] [[عصر بعثت]] به رغم سفرهای فراوان به سرنوشت پیشینیان نمینگریستند تا خردمندانه به [[رسالت پیامبر]] {{صل}} بیندیشند: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَفَلَا تَعْقِلُونَ}}<ref>«و پیش از تو جز مردانی از مردم شهرها را که به آنان وحی میکردیم نفرستادیم؛ آیا روی زمین گردش نکردهاند تا بنگرند سرانجام پیشینیانشان چگونه بوده است؟ و به راستی سرای واپسین برای پرهیزگاران بهتر است؛ آیا خرد نمیورزید؟» سوره یوسف، آیه ۱۰۹.</ref>.<ref>نک: المیزان، ج۱۱، ص۲۷۸.</ref>؛ همچنین [[مسافرت]] به مناطق گوناگون [[زمین]]، گونههای فراوانی از آفریدههای [[الهی]] را پیش رو قرار میدهد و با [[شناخت]] آنها آفرینشِ مرحلهای دیگر از هستی دشوار به نظر نخواهد آمد؛ زیرا [[ظهور]] [[قدرت خداوند]] در هستیکنونی، [[گواه]] آسانی آن [[آفرینش]] و ایجاد ثانوی آن است: {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ}}<ref>«آیا در نیافتهاند که چگونه خداوند آفریدن (آفریدگان) را میآغازد و سپس آن را باز میگرداند؛ بیگمان این، بر خداوند آسان است» سوره عنکبوت، آیه ۱۹.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«بگو روی زمین گردش کنید و بنگرید چگونه آفریدن (آفریدگان) را آغاز میکند سپس خداوند آفرینش جهان واپسین را پدید میآورد، بیگمان خداوند بر هر کاری تواناست» سوره عنکبوت، آیه ۲۰.</ref>.<ref> المیزان، ج۱۶، ص۱۱۷.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
=== [[جهاد]] === | |||
جهاد که از بسامد بالایی در [[قرآن]] برخوردار است پیوند وثیقی با سفر دارد؛ زیرا گرچه لزوماً جهاد در سفر نیست، اغلب موارد جهاد در سفر محقق میشوند. | |||
شماری از [[آیات قرآن]] به سفرهای جهادی اشاره دارند: | |||
# تعبیر {{متن قرآن|إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِي سَبِيلِي}}<ref>«اگر برای جهاد در راه من و به دست آوردن خرسندی من (از شهر خود) بیرون میآیید» سوره ممتحنه، آیه ۱.</ref>، [[جهاد]] را هدفی میداند که [[مؤمنان]] را از اقامتگاهشان بیرون آورده و به [[جنگ]] با کسانی گسیل داشته است که [[رسول خدا]] {{صل}} و مؤمنان را تنها به سبب ایمانشان از [[وطن اصلی]] آنان بیرون کرده بودند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِيَّاكُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِي سَبِيلِي وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِي تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَيْتُمْ وَمَا أَعْلَنْتُمْ وَمَنْ يَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ}}<ref>«ای مؤمنان! اگر برای جهاد در راه من و به دست آوردن خرسندی من (از شهر خود) بیرون میآیید، دشمن من و دشمن خود را دوست مگیرید که به آنان مهربانی ورزید در حالی که آنان به آنچه از سوی حق برای شما آمده است کفر ورزیدهاند؛ پیامبر و شما را (از شهر خود) بیرون میکنند که چرا به خداوند -پروردگارتان- ایمان دارید، پنهانی به آنان مهربانی میورزید و من به آنچه پنهان و آنچه آشکار میدارید داناترم و از شما هر کس چنین کند به یقین، راه میانه را گم کرده است» سوره ممتحنه، آیه ۱.</ref> | |||
# در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چگونهاید که چون به شما گفته شود در راه خداوند رهسپار (جنگ) گردید، گرانخیزی میورزید؟ آیا به جای جهان واپسین به زندگانی این جهان خرسند شدهاید؟ در حالی که کالای زندگی این جهان در برابر جهان واپسین جز اندکی نیست» سوره توبه، آیه ۳۸.</ref>، کسانی را که با کندی و سنگینی از [[سفر]] برای [[جهاد]] خودداری میکنند، [[سرزنش]] کرده است. البته [[انتظار]] نیست که همه مؤمنان، راهی میدان جهاد شده و دیگر سنگرهای [[اجتماع]]، مانند [[علمآموزی]] و تحصیل [[معارف دینی]] را تهی گذارند:{{متن قرآن|وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ}}<ref>«و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref><ref>التحریر و التنویر، ج۱۰، ص۲۲۷.</ref> | |||
# براساس آیه {{متن قرآن|وَلَا يُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً وَلَا يَقْطَعُونَ وَادِيًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و هیچ هزینهای چه خرد چه کلان نمیکنند و هیچ درّهای را نمیپیمایند مگر آنکه برای آنان نوشته میشود تا خداوند نیکوتر از آنچه میکردهاند به آنان پاداش دهد» سوره توبه، آیه ۱۲۱.</ref> هر منطقهای که [[سپاه اسلام]] در سفر جهاد از آن بگذرد، برای آنان در [[نامه]] عملشان ثبت خواهد شد: {{متن قرآن|وَلَا يَقْطَعُونَ وَادِيًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ}}.<ref>روح المعانی، ج۶، ص۴۵.</ref> | |||
# [[آیات]] {{متن قرآن| كَمَا أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِن بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ فَرِيقًا مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكَارِهُونَ يُجَادِلُونَكَ فِي الْحَقِّ بَعْدَمَا تَبَيَّنَ كَأَنَّمَا يُسَاقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَهُمْ يَنظُرُونَ وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللَّهُ أَن يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ }}<ref>«چنان که پروردگارت تو را از خانهات به درستی بیرون آورد با آنکه بیگمان دستهای از مؤمنان ناخرسند بودند. با تو درباره حقّ پس از آشکار شدن آن چالش میورزیدند گویی آنان را به سوی مرگ میرانند و آنان مینگرند. و (یاد کن) آنگاه را که خداوند به شما وعده میفرمود که (پیروزی بر) یکی از دو دسته از آن شما باشد و شما دوست میداشتید که آن دسته بیجنگافزار از آن شما گردد اما خداوند میخواست که حقّ را با کلمات خویش تحقّق بخشد و ریشه کافران را بر کند» سوره انفال، آیه ۵-۷.</ref> به سفر مؤمنان در [[جنگ بدر]] اشاره میکنند که با [[اراده خدا]] به [[احقاق حق]] و ریشهکن شدن [[کافران]]، خاتمه یافت، گرچه این سفر برای برخی مؤمنان ناخوشایند بود. | |||
# [[قرآن کریم]] مسلمانانی را که حاضر به سفرهای دشوار و طولانی برای جهاد نیستند [[نکوهیده]] و آنان را [[دروغگو]] خوانده است: {{متن قرآن|لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَاتَّبَعُوكَ وَلَكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ وَسَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«اگر غنیمتی در دسترس و سفری آسان میبود از تو پیروی میکردند اما راه سخت بر آنان گران است و به زودی به خداوند سوگند میخورند که اگر یارایی میداشتیم با شما روانه میشدیم؛ خود را (با دروغ) نابود میکنند و خداوند میداند که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۴۲.</ref>، چنان که [[آمادگی]] برای سفر جهادی اقتضا میکند که ساز و برگ لازم برای آن [[سفر]] فراهم شود و از همینرو [[قرآن کریم]] متخلفان از [[جنگ تبوک]] را به سبب آماده نبودن، [[دروغگو]] میداند: {{متن قرآن|وَلَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَلَكِنْ كَرِهَ اللَّهُ انْبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِينَ}}<ref>«اگر (به راستی) میخواستند رهسپار گردند ساز و برگی برای آن فراهم میآوردند ولی خداوند روانه شدن آنان را خوش نداشت پس آنان را به درنگ کردن واداشت و (به آنها) گفته شد: با (خانه) نشستگان همنشین باشید!» سوره توبه، آیه ۴۶.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
=== [[هجرت]] === | |||
هجرت در [[راه خدا]]، از مفاهیم ارزشی و پربسامدی است که همواره با خروج از [[وطن]] و [[مسافرت]] ملازم است؛ زیرا از منظر قرآن کریم[[زمین]]، گسترده است و سرزمینهای بسیاری هستند که [[انسان]] میتواند با سفر به آنها [[ایمان]] خود را نگهدارد. {{متن قرآن|وَمَنْ يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«و هر کس در راه خداوند هجرت گزیند، در زمین سرپناههای فراوان و گستردگی (در روزی) خواهد یافت و هر که از خانه خویش برای هجرت به سوی خداوند و پیامبرش برون آید سپس مرگ او را دریابد؛ بیگمان پاداش او بر عهده خداوند است و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۱۰۰.</ref> و هجرت نکردن تنها زمانی جایز شمرده شده که فرد به سبب نداشتن [[قدرت]] [[مالی]] و بدنی و نبود [[آزادی]] در [[انتخاب]] از همه راههای ممکن [[قطع امید]] کرده و جز [[تحمل]] چارهای نداشته باشد: {{متن قرآن|إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا}}<ref>«بجز آن مردان و زنان و کودکان ناتوان شمرده شدهای که نه چارهای میتوانند اندیشید و نه راه به جایی دارند» سوره نساء، آیه ۹۸.</ref>.<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۱، ص۱۹۶-۱۹۷؛ نک: احکام القرآن، ج۳، ص۲۲۸-۲۲۹.</ref>، بلکه - چنان که از ظاهر [[آیه]] پیداست - تنها در این صورت است که ادعای [[استضعاف]] پذیرفتنی است،<ref>المیزان، ج۵، ص۵۱.</ref> زیرا در [[قیامت]] به مدعیان استضعاف گفته میشود مگر [[زمین]] [[خدا]] گسترده نبود تا در آن هجرت کنید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}}<ref>«از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش میگیرند، میپرسند: در چه حال بودهاید؟ میگویند: ما ناتوان شمردهشدگان روی زمین بودهایم. میگویند: آیا زمین خداوند (آنقدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانهای است» سوره نساء، آیه ۹۷.</ref> تعبیر «[[ظلم به نفس]]» برای چنین کسانی به سبب ترک هجرت است.<ref>تفسیر قرطبی، ج۵، ص۳۴۶.</ref> (هجرت) تعبیر {{متن قرآن|ٌ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ}}<ref>«زمین خداوند پهناور است» سوره زمر، آیه ۱۰.</ref> که پس از بیان [[پاداش]] [[نیکوکاران]] آمده: {{متن قرآن|لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ}}<ref>«برای کسانی که در این جهان، نیکی ورزند نیکی خواهد بود و زمین خداوند پهناور است» سوره زمر، آیه ۱۰.</ref> بیانگر [[شایسته]] بودن [[مهاجرت]] و سفر برای هر کار نیکویی است.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
=== [[حج]] === | |||
از دیگر مفاهیم مرتبط با سفر، «[[حجّ]]» است که عمدتاً با سفر ملازم و با وجود [[استطاعت]] بر همه [[واجب]] است: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا }}<ref>«حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست» سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref> [[دعوت]] ابراهیم {{ع}} یا [[رسول خدا]] {{صل}} از [[مردم]] برای انجام دادن [[مناسک]] [[حج]] و آمدن [[مؤمنان]] به صورت پیاده و سواره از راههای دور، مستلزم [[سفر]] است؛ سفری که با غرض کسب [[منافع اخروی]] و [[دنیوی]] انجام میشود: {{متن قرآن|وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ}}<ref>«و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیدهای که از هر راه دوری میرسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ}}<ref>«تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند و نام خداوند را در روزهایی معین بر آنچه از دامها که روزیشان کرده است (هنگام قربانی) یاد کنند آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید» سوره حج، آیه ۲۸.</ref>.<ref>کنزالعرفان، ج۱، ص۲۶۹.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
=== سفر [[علمی]] (نفر) === | |||
واژه «نَفْر» به معنای کوچیدن است که در [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ}}<ref>«و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref> به معنای سفر علمی به کار رفته است. براساس این آیه، حضور همگانیمؤمنان در مراکز [[دینی]]، همانند [[بسیج]] تمام آنان به میدانهای [[جنگ]]، ناممکن است و ازاینرو باید از باب [[وجوب]] کفایی، گروهی برای کسب [[معارف دینی]] کوچ کرده و پس از بازگشت، به [[هدایت]] و [[انذار]] دیگران بپردازند <ref>تفسیر قرطبی، ج۸، ص۲۹۳-۲۹۴.</ref> | |||
از دیگر آیاتی که به سفر [[آموزشی]] و [[تربیتی]] اشاره دارد، میتوان به همراه شدن موسی {{ع}} با [[معلم]] خود که به [[اتفاق]] [[مفسران]]، [[حضرت خضر]] {{ع}} بوده، اشاره کرد. براساس این داستان، موسی {{ع}} که راهی طولانی و سخت را برای رسیدن به [[آموزگار]] الهیاش پیموده بود، از [[خضر]] {{ع}} خواست با پذیرش [[همراهی]] وی در سفر، زمینه [[رشد]] را برای او فراهم سازد تا به بخشی از آموختههای خضر دست یابد. | |||
[[آیات]] {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَاهُ آتِنَا غَدَاءَنَا لَقَدْ لَقِينَا مِن سَفَرِنَا هَذَا نَصَبًا قَالَ أَرَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَمَا أَنسَانِيهُ إِلاَّ الشَّيْطَانُ أَنْ أَذْكُرَهُ وَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَبًا قَالَ ذَلِكَ مَا كُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلَى آثَارِهِمَا قَصَصًا فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا }}<ref>«و چون (از آنجا) گذشتند، (موسی) به شاگرد خود گفت: چاشتمان را بیاور که به راستی از این سفر خویش خستگی دیدهایم. گفت: آیا دیدی (چه بر سرمان آمد) آنگاه که بر آن تخته سنگ جای گرفتیم؟ من آن ماهی را از یاد بردم و جز شیطان کسی یادکرد آن را از یاد من نبرد و شگفتا راه خود را در دریا در پیش گرفت و رفت. (موسی) گفت: این همان است که ما باز میجستیم از این روی با پیگیری جای پای خود بازگشتند. و بندهای از بندگان ما (خضر) را یافتند که به او از نزد خود بخشایشی داده و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم. موسی به او گفت: آیا از تو پیروی کنم به شرط آنکه از آن راهدانی که تو را آموختهاند به من بیاموزی؟» سوره کهف، آیه ۶۲-۶۶.</ref> [[مسافرت]] و همراهی موسی با معلم خویش را گزارش میکنند.<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۱، ص۴۸۰-۴۸۲.</ref> [[فرصت]] سفر ۴ ماهه برای [[مشرکان]] [[صدر اسلام]] نیز در همین راستا تحلیلپذیر است: {{متن قرآن|فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ }}<ref>«چهار ماه در این سرزمین (آزاد) بگردید» سوره توبه، آیه ۲.</ref> این فرصت ۴ ماهه و [[سیر]] و [[سیاحت]] در مناطق مختلف و از جمله [[سفر]] به مناطق مسلماننشین، زمینه لازم را برای آشنا شدن [[مشرکان]] با [[تعالیم اسلام]] و پذیرش آن فراهم کرد<ref>نک: مکاتیب الرسول، ج۳، ص۹۴.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
=== [[تجارت]] === | |||
تجارت به مفهوم [[داد و ستد]] و نقل کالا از منطقهای به منطقه دیگر نیز از امور ملازم با سفر است، از همین رو [[قرآن کریم]] از سفرهای [[تجاری]] [[قریش]] و رفت و آمد آنها در جزیرهالعرب و [[شامات]] به «رحله» تعبیر میکند و از آنان میخواهد که به پاس [[نعمت]] تجارت و [[امنیت]] آن به [[پرستش]] خدای [[کعبه]] رو آورند: {{متن قرآن|لِإِيلافِ قُرَيْشٍ إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ الَّذِي أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَآمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ }}<ref>«برای پیوستگی قریش، پیوستگی آنان در سفر زمستانی و تابستانی. پس باید پروردگار این خانه را بپرستند همان که آنان را در گرسنگی خوراک داد و از بیم امان بخشید» سوره قریش، آیه ۱-۴.</ref>.<ref>کنزالدقائق، ج۱۴، ص۴۴۹-۴۵۰.</ref> در [[آیه]] دیگر از سفر برای تجارت، با تعبیر «ضرب فی الارض» یاد میکند و [[سفر تجاری]] را جستوجوی [[فضل خداوند]] میداند <ref>الاصفی، ج۲، ص۱۳۶۹؛ المیزان، ج۲۰، ص۷۶.</ref> که همچون [[نبرد]] در [[راه خدا]] و [[بیماری]]، کاهش [[عبادت]] شبانه را در پی میآورد: {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَاللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضَى وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«بیگمان پروردگارت میداند که تو و دستهای از کسانی که با تواند نزدیک به دو سوم شب و نیمه آن و یک سوم آن برمیخیزید؛ و خداوند شب و روز را اندازه میدارد، او معلوم داشت که شما هرگز آن را نمیتوانید شمار کرد پس از شما در گذشت؛ اکنون آنچه میسّر است از قرآن بخوانید! او معلوم داشت که برخی از شما بیمار خواهند بود و برخی دیگر در زمین، گام میزنند و (روزی خود را) از بخشش خداوند میجویند و گروهی دیگر در راه خداوند جنگ میکنند بنابراین آنچه میسّر است از آن (قرآن) بخوانید و نماز را بر پا دارید و زکات بپردازید و به خداوند وامی نیکو بدهید و هر نیکی که برای خویش از پیش فرستید پاداش آن را نزد خداوند بهتر و با پاداشی سترگتر خواهید یافت و از خداوند آمرزش بخواهید که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره مزمل، آیه ۲۰.</ref><ref>مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۷۵-۵۷۶.</ref> سفرهای پیاپی [[فرزندان]] [[یعقوب]] به [[مصر]]، برای تأمین آذوقه فراوانتر: {{متن قرآن|فَأَرْسِلْ مَعَنَا أَخَانَا نَكْتَلْ }}<ref>«برادرمان را با ما بفرست تا پیمانهگیری کنیم» سوره یوسف، آیه ۶۳.</ref> و [[رهایی]] از [[زندگی]] در صحرا: {{متن قرآن| وَجَاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ }}<ref>«از بیابان (نزد من) آورد» سوره یوسف، آیه ۱۰۰.</ref> و نیز سفر نهایی [[یعقوب]] {{ع}} با همه افراد خاندانش، پس از [[دعوت]] [[یوسف]] {{ع}} از آنان که در احتمالی برای رهایی از پیامدهای [[خشکسالی]] بود: {{متن قرآن|قَالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ}}<ref>«گفت: اگر خداوند بخواهد بیبیم به مصر در آیید» سوره یوسف، آیه ۹۹.</ref>.<ref>تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۱۷۷؛ کنزالدقائق، ج۶، ص۳۷۹.</ref> در همین راستا تفسیرپذیرند.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
=== [[نجات]] (خروج از منطقه خطر) === | |||
مفهوم نجات [[مؤمنان]] از عذابی که مقرر شده در منطقهای خاص دامن [[تبهکاران]] را بگیرد نیز با خروج از منطقه و [[مسافرت]] ملازم است. این مفهوم در ضمن بارزترین مصداق [[سفر]] نجاتبخش از [[عذاب]] در داستان [[حضرت نوح]] آمده است. حضرت نوح و همراهانش با خروج از منطقه عذاب، [[نجات]] یافتند: {{متن قرآن|وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ}}<ref>«و او و خانوادهاش را از بلایی سترگ رهاندیم» سوره صافات، آیه ۷۶.</ref> آن [[حضرت]] با کوچ دادن همراهانش با کشتی، آنان را از عذاب [[طوفان]] آب رهانید: {{متن قرآن|وَمَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ}}<ref>«آنگاه ما او و کسانی را که در آن کشتی آکنده، همراه او بودند رهانیدیم» سوره شعراء، آیه ۱۱۹.</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ أَغْرَقْنَا بَعْدُ الْبَاقِينَ}}<ref>«سپس بازماندگان را غرق کردیم» سوره شعراء، آیه ۱۲۰.</ref> زمانی که فرستادگان [[الهی]] برای عذاب [[قوم لوط]]، نزد آن حضرت آمدند، از او خواستند [[خانواده]] خویش را شبانه از آن [[شهر]] بیرون بَرَد: {{متن قرآن|فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ }}<ref>«پس، در پاسی از شب، خانوادهات را همراه ببر» سوره حجر، آیه ۶۵.</ref><ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
== سفرهای [[ممنوع]] == | |||
=== سفر با [[هدف]] فسادگری و فتنهانگیزی === | |||
[[قرآن کریم]] با تعبیر {{متن قرآن| وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا }}<ref>«در زمین به تباهی میکوشند» سوره مائده، آیه ۶۴.</ref> و نیز {{متن قرآن|سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا }}<ref>«میکوشد که در زمین تبهکاری ورزد» سوره بقره، آیه ۲۰۵.</ref> در شماری از [[آیات]]، به سفرهایی اشاره میکند که با غرض فسادگری انجام میشوند؛ از جمله [[یهودیان]] را که با حرکتی شتابان و سفر به گوشه و کنار [[زمین]] و با [[جنگافروزی]] [[فساد]] را رواج میدهند، [[نکوهش]] کرده و از [[محبت]] [[خداوند]] [[محروم]] میداند: {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفتهاند لعنت بر ایشان باد بلکه دستهای او باز است و هرگونه بخواهد میبخشد و بیگمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان میافزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینهجویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی میکوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمیدارد» سوره مائده، آیه ۶۴.</ref> | |||
قرآن کریم [[منافقان]] را از کسانی میداند که اگر به [[قدرت]] و [[حکومت]] [[دست]] یابند با سفر به این سو و آن سوی زمین به فسادگری میپردازند: {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ}}<ref>«و از مردم کسی است که گفتارش درباره زندگی این جهان تو را به شگفتی وا میدارد و خداوند را بر آنچه در دل دارد گواه میگیرد و همو کینهتوزترین دشمنان است» سوره بقره، آیه ۲۰۴.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ}}<ref>«و چون به سرپرستی در کاری دسترسی یابد میکوشد که در زمین تبهکاری ورزد و کشت و پشت را نابود کند و خداوند تباهی را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۲۰۵.</ref> به گفته [[ابنعاشور]]، سعی به معنای [[راه رفتن]] است و مجازاً در هر عملی به کار میرود؛ ولی قید {{متن قرآن|فِي الْأَرْضِ }} تأکید میکند که سعی در معنای [[حقیقی]] خودش که همان مشی و [[سیر]] است به کار رفته است، چنانکه از لام تعلیل {{متن قرآن|لِيُفْسِدَ فِيهَا}} روشن میشود که مقصود و غرض از این [[سیر]]، [[غارت]] و دزدی است.<ref>التحریر و التنویر، ج۲، ص۲۵۳.</ref> متخلفان از [[جنگ تبوک]]، به سبب فتنهگری در صورت [[سفر]] و [[همراهی]] با [[سپاه]] [[پیامبر]] {{صل}} [[نکوهش]] شدهاند. | |||
براساس [[آیه]] {{متن قرآن|لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ مَا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ}}<ref>«اگر در میان شما روانه میشدند جز شرّ به شما نمیافزودند و در میان شما برای ایجاد آشوب رخنه میکردند و آنان میان شما جاسوسانی دارند و خداوند به (حال) ستمگران داناست» سوره توبه، آیه ۴۷.</ref> این برجایماندگان کسانی بودند که اگر با [[سپاه اسلام]] همراه میشدند، چیزی جز پریشانفکری بر [[سپاهیان]] نمیافزودند و با سرعت میان آنان [[شایعه]] میپراکندند و خبرچینی میکردند، تا فتنهگری کنند. «خَبال»، حالتی نامطلوب است که به عدم [[تعادل]] میانجامد؛ مانند دیوانگی و [[بیماری]] اثرگذار بر [[عقل]] و [[فکر]].<ref>مفردات، ص۲۷۴، «خبل».</ref> {{متن قرآن|وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ}} یعنی میان شما شتابان خبرچینی میکردند <ref>البحر المدید، ج۲، ص۳۸۷.</ref> و [[شایعات]] [[دروغ]] و گفتههای [[ناپاک]] را میان شما به سرعت نشر میدادند<ref>التفسیر الوسیط، ج۶، ص۳۰۹.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
=== [[تحمیل]] [[سفر]] ([[اخراج]] از [[وطن]]) === | |||
تحمیل سفر بر [[پیامبران]] و [[مؤمنان]] و اخراج آنان از [[سرزمین]] خود، یا [[تهدید]] به اخراج، همواره از راهکارهای کفرپیشگان و [[معاندان]] در [[مبارزه]] با [[دعوت]] پیامبران {{ع}} بوده است، چنانکه [[کافران]] [[قوم نوح]] و کافران[[عاد]] و [[ثمود]] و [[اقوام]] پس از ایشان، [[رسولان الهی]] خویش را به اخراج از سرزمینشان تهدید میکردند: {{متن قرآن|أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُوا إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ}}<ref>«آیا خبر کسان پیش از شما چون قوم نوح و عاد و ثمود و کسان پس از ایشان که جز خداوند کسی آنان را نمیشناسد به شما نرسیده است؟ پیامبران آنان برهانها برای آنها آوردند اما آنان (از خشم) دست بر دهان بردند و گفتند: هر چه را که شما برای آن فرستاده شدهاید انکار» سوره ابراهیم، آیه ۹.</ref> و {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کافران به پیامبرانشان گفتند: شما را از سرزمینمان بیرون خواهیم راند مگر به آیین ما باز گردید آنگاه پروردگارشان به آنان وحی کرد که بیگمان ستمگران را نابود خواهیم کرد» سوره ابراهیم، آیه ۱۳.</ref> [[قوم لوط]] نیز بر اخراج [[خاندان]] آن [[حضرت]] به سبب پاکزیستن آن [[خانواده]] همدست شده بودند: {{متن قرآن|فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ}}<ref>«اما پاسخ قوم او جز این نبود که گفتند: خاندان لوط را از شهر خود بیرون کنید زیرا آنان مردمی هستند که خود را پاک مینمایانند» سوره نمل، آیه ۵۶.</ref> [[مستکبران]] [[قوم شعیب]] هم آن حضرت و مؤمنان را به اخراج از دیارشان تهدید کردند: {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ}}<ref>«سرکردگان سرکش از قوم او گفتند: ای شعیب! بیگمان تو و کسانی را که همراه تو ایمان آوردهاند، از شهر خود بیرون خواهیم راند یا آنکه به آیین ما باز گردید؛ (شعیب) گفت:» سوره اعراف، آیه ۸۸.</ref> [[مشرکان]] [[مکه]] نیز در جهت مبارزه با [[دعوت]] [[رسول خدا]] {{صل}} زمینهای فراهم آوردند که [[پیامبر]] {{صل}} و [[مسلمانان]] [[مکه]]، آن دیار را ترک کنند: {{متن قرآن|وَإِنْ كَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْهَا وَإِذًا لَا يَلْبَثُونَ خِلَافَكَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«و به راستی نزدیک بود که تو را از این سرزمین بلغزانند تا از آن بیرون رانند و در آن صورت (آنها نیز) پس از تو جز اندکی درنگ نداشتند» سوره اسراء، آیه ۷۶.</ref> [[منافقان]] [[مدینه]] نیز به سبب [[کفر]] [[باطنی]] و برنتابیدن جایگاه رسول خدا {{صل}}، در راه بازگشت از [[غزوه]] بنیالمُصطَلِق، [[توطئه]] کردند که آن [[حضرت]] و [[مؤمنان]] را از مدینه بیرون کنند: {{متن قرآن|يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«میگویند: چون به مدینه باز گردیم، فراپایهتر، فرومایهتر را از آنجا بیرون خواهد راند؛ با آنکه فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمیدانند» سوره منافقون، آیه ۸.</ref>.<ref>نک: التفسیر الکبیر، ج۳۰، ص۵۴۹.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
=== [[نفی بلد]] ([[تبعید]]) === | |||
تعبیر «نفی بلد» که برگرفته از جمله {{متن قرآن|أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ}}<ref>«یا از سرزمین خود تبعید گردند» سوره مائده، آیه ۳۳.</ref> و به معنای تبعید از [[سرزمین]] و یکی از کیفرهای [[محاربان با خدا]] و پیامبر و فسادگران در [[زمین]] است نیز از مفاهیم ملازم با [[سفر]] است:{{متن قرآن|إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمیخیزند و در زمین به تبهکاری میکوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دستها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت» سوره مائده، آیه ۳۳.</ref>. به نظر میرسد بیرون راندن [[بنینضیر]] از خانههایشان در نخستین مرحله کوچاندن [[یهود]] از مدینه نیز در راستای [[مبارزه]] با [[محاربان]] [[خدا]] و پیامبر و [[توطئهگران]] و فسادانگیزان باشد: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ}}<ref>«اوست که کافران اهل کتاب را از خانههایشان در نخستین گردآوری بیرون راند (هر چند) شما گمان نمیکردید که بیرون روند و (خودشان) گمان میکردند که دژهایشان بازدارنده آنان در برابر خداوند است اما (اراده) خداوند از جایی که گمان نمیبردند بدیشان رسید و در دلهایشان هراس افکند؛ به دست خویش و به دست مؤمنان خانههای خویش را ویران میکردند؛ پس ای دیدهوران پند بگیرید!» سوره حشر، آیه ۲.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
== [[امنیت]] [[سفر]] == | |||
[[قرآن کریم]] [[امنیت]] در سفر را نعمتی قابل [[شکرگزاری]] میداند، از همین رو [[قوم سبأ]] که شبانهروز به [[راحتی]] و در امنیت کامل (از جهت [[غارت]] و [[راهزنی]] و نیز [[گرسنگی]] و [[تشنگی]]) سفر میکردند و با این حال [[شاکر]] نبودند، [[نکوهش]] شدهاند: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّامًا آمِنِينَ}}<ref>«و میان آنان و شهرهایی که در آنها خجستگی نهاده بودیم شهرهایی به هم پیوسته پدید آوردیم و در آنها راه رفت و آمد را به اندازه (برقرار) کردیم (و گفتیم) شبها و روزها در آنها با ایمنی سفر کنید» سوره سبأ، آیه ۱۸.</ref>، {{متن قرآن|فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ}}<ref>«اما گفتند: پروردگارا! میان سفرهای ما فاصله انداز و به خویشتن ستم کردند؛ ما نیز آنان را (چون) افسانهها گرداندیم و همه را سخت پراکندیم؛ بیگمان در این، نشانههایی برای هر شکیبای سپاسگزاری است» سوره سبأ، آیه ۱۹.</ref>.<ref>التبیان، ج۸، ص۳۸۹.</ref> | |||
همچنین [[قریش]] به شکرانه سفرهای تابستانه و زمستانه و همراه با امنیت، موظف به [[پرستش خدا]] بودند: {{متن قرآن|لِإِيلافِ قُرَيْشٍ إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ الَّذِي أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَآمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ }}<ref>«برای پیوستگی قریش، پیوستگی آنان در سفر زمستانی و تابستانی. پس باید پروردگار این خانه را بپرستند همان که آنان را در گرسنگی خوراک داد و از بیم امان بخشید» سوره قریش، آیه ۱-۴.</ref> [[امنیت]] [[قریش]] در مسافرتها به سبب نسبت آنها با [[مکه]] و [[بیت الله]] بود و از همین رو [[مردم]] به آنها [[احترام]] کرده و کاروانهای آنان از [[غارت]] [[راهزنان]] در [[امان]] بودند.<ref>المیزان، ج۲۰، ص۳۶۶.</ref> اهمیت [[امنیت راهها]] اقتضا کرده است که [[خداوند]] برای محاربانی که به [[ناامنی]] راهها و فسادگری میپردازند، [[کیفر]] [[سختی]] در نظر بگیرد: {{متن قرآن|إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمیخیزند و در زمین به تبهکاری میکوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دستها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت» سوره مائده، آیه ۳۳.</ref> برخی [[مفسران]]، [[راهزنی]] را از مصادیق بارز محاربه دانستهاند<ref> روح المعانی، ج۳، ص۲۸۹؛ کنزالدقائق، ج۴، ص۹۸؛ المیزان، ج۵، ص۳۲۶-۳۲۷.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
== [[آداب]] [[سفر]] == | |||
از [[آیات]] مرتبط با سفر آدابی را میتوان استفاده کرد که [[شایسته]] است مسافران، پیش از حرکت و هنگام آن، در طول سفر، و در پایان آن، آداب یادشده را رعایت کنند. این آداب گرچه در خصوص برخی از مصادیق سفر آمدهاند، به نظر میرسد به همه موارد سفر تعمیمپذیرند. | |||
=== تأمین نیازمندیهای سفر === | |||
براساس [[آیه]] {{متن قرآن|الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ}}<ref>«حجّ (در) ماههای شناختهای (انجامپذیر) است پس کسی که در آن ماهها حجّ میگزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۷.</ref> حجگزاران به برگرفتن زاد و توشه مادی و [[معنوی]] <ref>نک: التحریر و التنویر، ج۲، ص۲۳۲.</ref> در [[سفر حج]]، [[ترغیب]] شدهاند (تا سربار دیگران نباشند). در [[شأن نزول]] این آیه گفتهاند که گروهی موسوم به متوکله بدون برداشتن رهتوشه و امکانات لازم، به سفر حج میرفتند و با کاروان [[حاجیان]] همراه میشدند <ref>مجمع البیان، ج۲، ص۵۲۵.</ref> و گروهی پس از [[احرام]] زاد و توشه خود را رها میکردند <ref>جامع البیان، ج۲، ص۱۶۲.</ref> و در طول سفر از رهتوشه همراهان خود استفاده میکردند که آیه فوق این [[اقدام]] را نادرست اعلام کرد و به برداشتن توشه [[فرمان]] داد<ref>البحر المحیط، ج۲، ص۲۹۰.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
=== اعلام برنامه سفر به همراهان === | |||
[[شایسته]] است که همراهان تا آنجا که میسور است از برنامه [[سفر]] [[آگاه]] باشند؛ زیرا در این صورت میتوانند نسبت به [[همراهی]] کردن [[تصمیم]] بگیرند و در صورت همراه شدن [[عزم]] آنان بر تداوم سفر و [[تحمل]] آنان نسبت به سختیهای سفر بیشتر میشود، چنانکه موسی {{ع}} پیش از حرکت به سوی معلّم ناشناختهاش، به [[غلام]] خود گوشزد کرد که برای یافتن [[معلم]] مورد نظر خود به محل برخورد دو دریا میرود و ممکن است مجبور شود راه دراز دیگری را در پیش گیرد: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِفَتَاهُ لَا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُبًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که موسی به شاگرد خود گفت: پا از رفتن باز نکشم تا به جای به هم پیوستن دو دریا برسم یا آنکه روزگاری دراز راه بپیمایم» سوره کهف، آیه ۶۰.</ref>، «حقب» به معنای مدت طولانی است که بعضی آن را ۷۰ یا ۸۰ سال دانستهاند.<ref>مجمع البیان، ج۶، ص۷۴۱.</ref> به اعتراف [[موسی]] {{ع}}، هر دو در آن راه [[رنج]] فراوانی دیدند: {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَاهُ آتِنَا غَدَاءَنَا لَقَدْ لَقِينَا مِنْ سَفَرِنَا هَذَا نَصَبًا}}<ref>«و چون (از آنجا) گذشتند، (موسی) به شاگرد خود گفت: چاشتمان را بیاور که به راستی از این سفر خویش خستگی دیدهایم» سوره کهف، آیه ۶۲.</ref> با این حال، همسفر موسی {{ع}} تا رسیدن وی به معلّم [[الهی]] خویش او را تنها نگذاشت: {{متن قرآن|فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا}}<ref>«و بندهای از بندگان ما (خضر) را یافتند که به او از نزد خود بخشایشی داده و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم» سوره کهف، آیه ۶۵.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
=== پنهان داشتن سفر از [[دشمنان]] === | |||
براساس [[آیات قرآن کریم]]، موسی {{ع}} [[مأموریت]] یافت سفر [[تاریخی]] [[بنیاسرائیل]] را برای کوچ از [[مصر]]، شبانگاه آغاز کند تا با استفاده از [[تاریکی]] [[شب]] از خطر تعقیب [[فرعونیان]] تا هنگام عبور از دریا در [[امان]] باشند. [[خداوند]] به آن [[حضرت]] خبر داد که فرعونیان در پی شما خواهند آمد؛ ولی نباید بیمی به [[دل]] راه دهد؛ زیرا به آنان نخواهند رسید: {{متن قرآن|وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ}}<ref>«و به موسی وحی کردیم که بندگانم را شبانه گسیل دار که در پی شما هستند» سوره شعراء، آیه ۵۲.</ref>، {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لَا تَخَافُ دَرَكًا وَلَا تَخْشَى}}<ref>«و به موسی وحی کردیم که بندگان مرا شب راهی کن و راهی خشک در دریا برای آنان بگشا (چنان که) نه از سر رسیدن (دشمن) بترسی و نه (از غرق شدن) بهراسی» سوره طه، آیه ۷۷.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
=== [[شکر نعمت]] مرکب === | |||
[[قرآن کریم]] در بیان شمارش [[نعمتهای خداوند]] به [[بندگان]]، از کشتیها و [[چارپایان]] که مرکب سواری [[انسان]] قرار داده شدهاند یاد میکند و [[هدف از آفرینش]] این مرکبها را [[سوار شدن]] و استقرار یافتن انسان میداند و پس از بیان این استقرار از مسافران میخواهد که به [[نعمتهای خدا]] توجه داشته و [[شاکر]] باشند. براساس [[آیات قرآن کریم]]، [[تسبیح]] و [[تنزیه]] [[خدا]] با توجه به [[ناتوانی]] [[انسان]] از بهکارگیری ابزار حمل و نقل و رام کردن مرکبها و نیز وابسته خواندن آن به [[خداوند]] و یادآوری حرکت قافله [[انسانی]] تا مرحله حضور در پیشگاه خداوند، وظایفیاند که در آغاز [[سفر]] و به هنگام [[سوار شدن]] بر مرکب، باید به آنها پرداخت: {{متن قرآن| وَالَّذِي خَلَقَ الأَزْوَاجَ كُلَّهَا وَجَعَلَ لَكُم مِّنَ الْفُلْكِ وَالأَنْعَامِ مَا تَرْكَبُونَ لِتَسْتَوُوا عَلَى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَتَقُولُوا سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ وَإِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ }}<ref>«و آنکه همه گونهها را آفرید و برای شما از کشتی و از چارپایان چیزی پدید آورد که سوار میشوید. تا بر پشت آن قرار گیرید سپس نعمت پروردگارتان را هنگامی که بر آن قرار گرفتید یاد کنید و بگویید: پاکا آن (خداوند) که این را برای ما رام کرد و ما را توان آن نبود. و ما به سوی پروردگارمان برمیگردیم» سوره زخرف، آیه ۱۲-۱۴.</ref> به گفته [[علامه طباطبایی]] مراد از یادآوری [[نعمت]]، [[شکر]] آفریننده این نعمت است که با [[تسبیح]] و تنزیه [[الهی]]: {{متن قرآن|سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا}} تفاوت دارد و مؤید این مطلب، [[روایات]] رسیده از [[رسول خدا]] {{صل}} و [[اهلبیت]] {{ع}} است که پس از تسبیح و تنزیه خدا متضمن [[حمد]] الهی است.<ref>المیزان، ج۱۸، ص۸۸.</ref> | |||
براساس [[آیات]] [[سوره مؤمنون]] نیز [[نوح]] {{ع}} [[فرمان]] یافت که پس از استقرار خود و همسفرانش در کشتی و در [[اختیار]] گرفتن زمام آن، به حمد خداوند بپردازد و از او بخواهد که آنان را در منطقهای با [[برکت]] فرود آورد: {{متن قرآن|فَإِذَا اسْتَوَيْتَ أَنْتَ وَمَنْ مَعَكَ عَلَى الْفُلْكِ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي نَجَّانَا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و چون خود و هر که با توست، بر کشتی برنشستید، بگو: سپاس ویژه خداوند است که ما را از ستمگران رهانید» سوره مؤمنون، آیه ۲۸.</ref>، {{متن قرآن|وَقُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلًا مُبَارَكًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ}}<ref>«و بگو: پروردگارا مرا به جایگاهی خجسته فرود آور و تو بهترین میزبانانی» سوره مؤمنون، آیه ۲۹.</ref> بر پایه [[آیه]] {{متن قرآن|وَقَالَ ارْكَبُوا فِيهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و گفت: بر آن سوار شوید! (که) راه افتادن و لنگر گرفتن آن با نام خداوند است؛ بیگمان پروردگارم آمرزندهای بخشاینده است» سوره هود، آیه ۴۱.</ref> [[حضرت نوح]] {{ع}} به همسفران خویش گوشزد کرد که روان شدن کشتی و لنگر انداختن آن تنها با [[نام خداوند]] انجام میپذیرد.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
=== [[دعا]] و [[یاد خدا]] === | |||
در آغاز سفر به [[تلاوت]] برخی آیات سفارش شده است: هنگام سوار شدن بر کشتی، [[تلاوت]]{{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«راه افتادن و لنگر گرفتن آن با نام خداوند است؛ بیگمان پروردگارم آمرزندهای بخشاینده است» سوره هود، آیه ۴۱.</ref>.<ref>نک: نور الثقلین، ج۲، ص۳۶۱.</ref> و هنگام [[سوار شدن]] بر حیوان <ref>بحار الانوار، ج۷۳، ص۲۹۵، ۲۹۷.</ref> و در آغاز سفرهای زمینی،<ref>بحار الانوار، ج۷۳، ص۲۴۳-۲۴۴.</ref> | |||
[[تلاوت]] {{متن قرآن|لِتَسْتَوُوا عَلَى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَتَقُولُوا سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ}}<ref>«تا بر پشت آن قرار گیرید سپس نعمت پروردگارتان را هنگامی که بر آن قرار گرفتید یاد کنید و بگویید: پاکا آن (خداوند) که این را برای ما رام کرد و ما را توان آن نبود» سوره زخرف، آیه ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|وَإِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنْقَلِبُونَ}}<ref>«و ما به سوی پروردگارمان برمیگردیم» سوره زخرف، آیه ۱۴.</ref> تلاوت [[سوره حمد]]، <ref>الکافی، ج۴، ص۲۸۳-۲۸۴.</ref> [[آیةالكرسی]] <ref>الخصال، ص۶۲۳.</ref> و [[سوره قدر]]،<ref>بحارالانوار، ج۷۳، ص۱۷۰.</ref> [[سوره اخلاص]]،<ref>بحار الانوار، ج۷۳، ص۲۵۱.</ref> [[سوره فلق]]،<ref>بحار الانوار، ج۷۳، ص۲۵۱.</ref> [[سوره ناس]]<ref>بحار الانوار، ج۷۳، ص۲۵۱.</ref> و [[آیات]] {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِّأُولِي الأَلْبَابِ الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ رَبَّنَا إِنَّكَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلإِيمَانِ أَنْ آمِنُواْ بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأَبْرَارِ رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلاَ تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لاَ تُخْلِفُ الْمِيعَادَ }}<ref>«بیگمان در آفرینش آسمانها و زمین و پیاپی آمدن شب و روز نشانههایی برای خردمندان است. (همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریدهای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار. پروردگارا! هر که را به آتش (دوزخ) درآوری، خوار کردهای و ستمگران را یاوری نخواهد بود. پروردگارا! ما شنیدیم فرا خوانندهای به ایمان فرا میخواند که به پروردگار خود ایمان آورید! و ایمان آوردیم؛ پروردگارا، گناهان ما را بیامرز و از بدیهای ما چشم بپوش و ما را با نیکان بمیران. پروردگارا! و آنچه با پیامبرانت به ما وعده کردی عطا کن و روز رستخیز ما را خوار مگردان؛ بیگمان تو در وعده (خود) خلاف نمیورزی» سوره آل عمران، آیه ۱۹۰-۱۹۴.</ref>.<ref>تحف العقول، ص۱۱۴.</ref>، و نیز [[آیه]] {{متن قرآن|أَفَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ}}<ref>«آیا جز دین خداوند را باز میجویند با آنکه آنان که در آسمانها و زمینند خواهناخواه گردن نهاده فرمان اویند و به سوی او بازگردانده میشوند» سوره آل عمران، آیه ۸۳.</ref>.<ref>مکارم الاخلاق، ص۲۶۱.</ref> و آیات {{متن قرآن|وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي أَن يَهْدِيَنِي سَوَاء السَّبِيلِ وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَاء وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاء قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الأَمِينُ قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَن تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِندِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ قَالَ ذَلِكَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ أَيَّمَا الأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلا عُدْوَانَ عَلَيَّ وَاللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيلٌ }}<ref>«و چون روی به سوی مدین نهاد گفت: امید است پروردگارم مرا به راه میانه رهنمون گردد. و چون به آب مدین رسید بر آن، گروهی را دید که (گوسفندان خود را) آب میدادند و کنار آنان دو زن را دید که (گوسفندان خود را از رفتن به سوی آب) دور میداشتند. گفت: شما چه میکنید؟ گفتند: ما (به گوسفندان خود) آب نمیدهیم تا شبانان (گوسفندان خود را از آبشخور) باز گردانند و پدر ما پیری کهنسال است. پس برای آن دو (گوسفندان را) آب داد سپس به سایه بازگشت و گفت پروردگارا به هر خیری که به من برسانی نیازمندم. آنگاه یکی از آن دو که با شرم گام برمیداشت نزد او آمد، گفت: پدرم تو را فرا میخواند تا مزد آبی را که برای ما (به گوسفندان) دادی به تو بپردازد و چون (موسی) نزد او آمد و داستان (خود) را برای او بازگفت، (شعیب) گفت: مهراس که از گروه ستمکاران رهایی یافتی. یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بیگمان بهترین کسی که (میتوانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است. (شعیب) گفت: میخواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی پس اگر ده سال را به پایان بردی خود دانی و من نمیخواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت. (موسی) گفت: این (قرار) میان من و شما بماند که هر یک از دو زمان را به پایان بردم بر من تجاوزی (روا) نباشد و خداوند بر آنچه میگوییم نگهبان است» سوره قصص، آیه ۲۲-۲۸.</ref>.<ref>بحار الانوار، ج۷۳، ص۲۲۹.</ref> از [[آداب]] [[مسافرت]] به شمار میآید. | |||
از مسافران خواسته شده است که [[فاتحة الکتاب]] و آیةالكرسی را در حالی بخوانند که رو به مقصد ایستادهاند؛ آنگاه رو به طرف راست و چپ خویش نیز آن آیات را [[تلاوت]] کنند.<ref> الکافی، ج۴، ص۲۸۳-۲۸۴.</ref> برخی توصیههای [[دینی]]، گرچه کلّیاند و به [[سفر]] اختصاص ندارند، شامل سفر هم میشوند و از آنجا که هنگام سفر توجه بیشتری به آداب و [[مستحبات]] میشود، عمل به آن میان مسافران، رواج یافته است؛ مانند تلاوت آیه {{متن قرآن|وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا}}<ref>«و بگو: پروردگارا مرا با درآوردنی درست (به هر کار) در آور و با بیرون بردنی درست (از هر کار) بیرون بر و از نزد خویش برای من برهانی یاریگر بگمار!» سوره اسراء، آیه ۸۰.</ref> که بر اساس روایتی، [[امام صادق]] {{ع}} قرائت آن را به کسانی توصیه کرد که به مکانی هراسانگیز وارد میشوند <ref>المحاسن، ج۲، ص۳۶۷.</ref> و مسافران که از خطرهای سفر در هراساند، به خواندن آن میپردازند. ممکن است تلاوت {{متن قرآن|قَالَ هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلَّا كَمَا أَمِنْتُكُمْ عَلَى أَخِيهِ مِنْ قَبْلُ فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ}}<ref>«گفت: آیا شما را بر او جز همانگونه امین میتوانم داشت که پیش از این بر برادرش امین داشته بودم؟ پس خداوند بهترین نگهبان و او بخشایندهترین بخشایندگان است» سوره یوسف، آیه ۶۴.</ref> نیز این گونه باشد. برخی این آیه را در مجموعه آیاتی برشمردهاند که هر کس آنها را بخواند یا با خود همراه داشته باشد، در [[حفاظت]] [[خداوند]] قرار میگیرد.<ref>المصباح، کفعمی، ص۱۹۶.</ref> از اینکه [[قرآن]]، خواندن این آیه را در بدرقه [[بنیامین]]، از [[یعقوب]] {{ع}} با تعبیری تمجیدگونه [[روایت]] کرده، میتوان [[استحباب]] [[تلاوت]] آن را در بدرقه مسافران استفاده کرد. | |||
برخی از [[فقیهان]]، خواندن [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ مَنْ جَاءَ بِالْهُدَى وَمَنْ هُوَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«بیگمان آن کس که قرآن را بر تو واجب کرده است تو را به بازگشتگاهی باز میگرداند؛ بگو: پروردگار من بهتر میداند چه کسی رهنمود آورده است و چه کسی در گمراهی آشکاری است» سوره قصص، آیه ۸۵.</ref> را در گوش مسافر، امری سزاوار و دارای [[شهرت]] عملی میدانند،<ref>العروة الوثقی، ج۴، ص۳۳۶.</ref> اگرچه [[کوشش]] [[پژوهشگران]] در یافتن مستندی [[روایی]] برای آن، نافرجام مانده است.<ref>مدارک العروه، ج۲۴، ص۲۳.</ref> | |||
براساس [[آداب]] مستفاد از [[قرآن کریم]]، مسافران باید یاد خالصانه [[خداوند]] را فقط به [[زمان]] [[سوار شدن]] بر مرکب منحصر نساخته و پس از آن نیز تنها خداوند را بخوانند؛ ولی برخی از [[مردم]]، در اقدامی [[نکوهیده]] تنها در آغاز [[سفر]]، دارای آن حالت بوده و پس از رسیدن به منطقه [[امن]]، [[اخلاص]] خود را با [[شرک]] و [[ناسپاسی]]، ناتمام میگذارند: {{متن قرآن|فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ}}<ref>«و چون در کشتی سوار میشوند خداوند را میخوانند در حالی که دین (خویش) را برای او ناب میگردانند و چون آنان را رهاند (و) به خشکی (رساند) ناگاه شرک میورزند» سوره عنکبوت، آیه ۶۵.</ref>، {{متن قرآن|لِيَكْفُرُوا بِمَا آتَيْنَاهُمْ وَلِيَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ}}<ref>«تا در آنچه به آنان دادهایم ناسپاسی کنند و به برخورداری گرایند پس زودا که بدانند (چه میکنند.)» سوره عنکبوت، آیه ۶۶.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
=== [[پرهیز]] از سرمستی، خودنمایی و منع از [[راه خدا]] === | |||
[[مؤمنان]]، به ویژه رزمندگانِ با [[ایمان]] از سفری که با حالت {{متن قرآن|بَطَرًا}} باشد [[نهی]] شدهاند: {{متن قرآن|وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بَطَرًا وَرِئَاءَ النَّاسِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَاللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ}}<ref>«و چون کسانی نباشید که از دیار خویش با سرمستی و برای نمایش به مردم بیرون میآیند و (مردم را) از راه خداوند باز میدارند و خداوند به آنچه انجام میدهند نیک داناست» سوره انفال، آیه ۴۷.</ref> [[زبیدی]] از لغتشناسان اقوالی نقل میکند که گویا هر یک، به گونهای از معنای {{متن قرآن|بَطَرًا}} پرده برداشتهاند: «[[نشاط]]»، «خودبزرگنمایی»، «[[شادی]] [[مذموم]]»، «تاب [[نعمت]] نداشتن»، «حیرتزدگی از نعمت فراوان»، «[[طغیانگری]]»، «[[برتری]] فروشی بر دیگران» و «ناخوشایند داشتن بیمورد»، هر یک معنایی است که در تبیین «بَطَر» گفته شده و [[زمخشری]] سبکشماری [[نعمتها]] و ناسپاسی درباره آنها را معنای مجازی «بطر» میداند.<ref>تاج العروس، ج۶، ص۹۷-۹۸، «بطر».</ref> در ادامه همین آیه، «[[خودنمایی]]» و «منع از راه خدا» نیز اوصاف ناشایستی معرفی شدهاند که [[سپاه اسلام]] نباید مانند دیگران خود را به آن [[آلوده]] سازد: {{متن قرآن|وَرِئَاءَ النَّاسِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ }} | |||
براساس [[روایات]] [[شأن نزول]]، [[ابوسفیان]] و [[قریش]]، [[مکه]] را از روی [[غرور]] و [[هواپرستی]] و [[خودنمایی]] برای [[جنگ بدر]] ترک کردند و [[قرآن]] در این [[آیه]] از [[مسلمانان]] میخواهد که از [[کارها]] و حالتهای جاهلانه [[کافران]] [[قریش]] [[پیروی]] نکنند،<ref>جامع البیان، ج۱۰، ص۱۳.</ref> بلکه [[قرآن کریم]] در توصیهای کلّی از [[مؤمنان]] میخواهد که در [[زمین]] همچون سبکمغزان سرمست، گام نزنند: {{متن قرآن|وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ}}<ref>«و روی خود را از مردم مگردان و بر زمین خرامان گام برمدار که خداوند هیچ خود پسند خویشتنستایی را دوست نمیدارد» سوره لقمان، آیه ۱۸.</ref> ویکی از مصادیق روشن «مشی در زمین» [[سفر]] است. [[لقمان حکیم]] با گوشزد کردن این نکته به فرزند خویش، از او میخواهد که [[راه رفتن]] میانه را برگزیند: {{متن قرآن|وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ}}<ref>«و در راه رفتنت میانهرو باش و از آوایت فرو کاه که ناپسندترین بانگها بانگ درازگوشان است» سوره لقمان، آیه ۱۹.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
=== [[دعا]] برای اقامتی بابرکت در مقصد === | |||
[[خداوند]] به [[نوح]] {{ع}} [[فرمان]] میدهد که در [[زمان]] استقرار در کشتی برای فرودی پرخیر و [[برکت]] دعا کند: {{متن قرآن|وَقُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلًا مُبَارَكًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ}}<ref>«و بگو: پروردگارا مرا به جایگاهی خجسته فرود آور و تو بهترین میزبانانی» سوره مؤمنون، آیه ۲۹.</ref> بر اساس روایتی، [[رسول اعظم]] {{صل}} به [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} فرموده است: ای علی! هرگاه در منزلیفرود آمدی بگو: {{متن حدیث| اَللَّهُمَّ}} {{متن قرآن|أَنْزِلْنِي مُنْزَلًا مُبَارَكًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ}}.<ref>بحار الانوار، ج۷۳، ص۲۵۳.</ref> آن [[حضرت]] نیز دیگران را به این دعا که بخشی از آن، [[آیه قرآن]] است، فرا خوانده بود.<ref>بحار الانوار، ج۷۳، ص۲۳۴-۲۳۵.</ref> | |||
توصیه [[امام صادق]] {{ع}} این است که هرگاه به محیط هولناکی وارد شدی، آیه {{متن قرآن|وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا}}<ref>«و بگو: پروردگارا مرا با درآوردنی درست (به هر کار) در آور و با بیرون بردنی درست (از هر کار) بیرون بر و از نزد خویش برای من برهانی یاریگر بگمار!» سوره اسراء، آیه ۸۰.</ref> را [[تلاوت]] کن و با [[مشاهده]] آنچه از آن هراسانی [[آیة الکرسی]] بخوان.<ref>بحار الانوار، ج۷۳، ص۲۴۷.</ref> این توصیه افزون بر مسافران، شامل اقامتکنندگان نیز میشود، گرچه بیشترین زمینه این [[گرفتاریها]]، در [[سفر]] است. از آیه {{متن قرآن|وَقَالَ ارْكَبُوا فِيهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و گفت: بر آن سوار شوید! (که) راه افتادن و لنگر گرفتن آن با نام خداوند است؛ بیگمان پروردگارم آمرزندهای بخشاینده است» سوره هود، آیه ۴۱.</ref> استفاده میشود که [[یاد خدا]] در شروع و پایان سفر توصیه قرآن کریم است: {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا}}.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
== [[احکام]] مسافر == | |||
قرآن در [[بیان احکام]] و [[معارف]] [[غسل]]، [[تیمم]]، [[نماز]]، [[روزه]]، [[زکات]]، فیء، [[حج]]، [[جهاد]]، [[وصیت]]، دَین، رهن، [[گواهی]]، [[هجرت]]، فرار از [[استضعاف]]، جویا شدن [[دانش]] و [[راهزنی]]، شماری از [[احکام]] مسافر را بیان کرده است. | |||
=== [[غسل]] === | |||
بر اساس [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا غَفُورًا}}<ref>«ای مؤمنان! در حال مستی به نماز رو نیاورید تا هنگامی که دریابید چه میگویید و نیز در حال جنابت (به نماز و محل نماز رو نیاورید) مگر رهگذر باشید تا آنکه غسل کنید و اگر بیمار یا در سفر بودید و یا یکی از شما از جای قضای حاجت باز آمد یا با زنان آمیزش کردید و آب نیافتید به خاکی پاک تیمّم کنید و بخشی از رخسارهها و دستهایتان را با آن مسح کنید که خداوند، در گذرندهای آمرزنده است» سوره نساء، آیه ۴۳.</ref>، مسافران (عابری [[سبیل]]) از [[وجوب]] غسل برای [[نماز]] گزاردن استثنا شدهاند. تطبیق {{متن قرآن|عَابِرِي سَبِيلٍ}} بر مسافران را برخی، از علی {{ع}} [[روایت]] کردهاند.<ref>الدرالمنثور، ج۲، ص۱۶۵.</ref> گرچه مجامع [[روایی]] [[شیعه]] از چنین روایتی تهی است،<ref>آلاء الرحمن، ج۲، ص۱۲۱.</ref> در برخی [[تفاسیر شیعه]] به صورت مرسل گزارش شده است<ref>التبیان، ج۳، ص۴۵۸؛ مجمع البیان، ج۳، ص۸۱.</ref>. | |||
همچنین بر اساس آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ مِنْهُ مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! چون برای نماز برخاستید چهره و دستهایتان را تا آرنج بشویید و بخشی از سرتان را مسح کنید و نیز پاهای خود را تا برآمدگی روی پا و اگر جنب بودید غسل کنید و اگر بیمار یا در سفر بودید و یا از جای قضای حاجت آمدید یا با زنان آمیزش کردید و آبی نیافتید به خاکی پاک تیمّم کنید، با آن بخشی از چهره و دستهای خود را مسح نمایید، خداوند نمیخواهد شما را در تنگنا افکند ولی میخواهد شما را پاکیزه گرداند و نعمت خود را بر شما تمام کند باشد که سپاس گزارید» سوره مائده، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا غَفُورًا}}<ref>«ای مؤمنان! در حال مستی به نماز رو نیاورید تا هنگامی که دریابید چه میگویید و نیز در حال جنابت (به نماز و محل نماز رو نیاورید) مگر رهگذر باشید تا آنکه غسل کنید و اگر بیمار یا در سفر بودید و یا یکی از شما از جای قضای حاجت باز آمد یا با زنان آمیزش کردید و آب نیافتید به خاکی پاک تیمّم کنید و بخشی از رخسارهها و دستهایتان را با آن مسح کنید که خداوند، در گذرندهای آمرزنده است» سوره نساء، آیه ۴۳.</ref> مسافرانی که غسل جنابت مقدورشان نیست باید با [[تیمم]] نماز بگزارند: {{متن قرآن|وَإِن كُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِّنكُم مِّنَ الْغَائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّسَاء فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَيَمَّمُواْ صَعِيدًا طَيِّبًا}}.<ref>التبیان، ج۳، ص۲۰۶؛ مجمع البیان، ج۳، ص۸۱.</ref> مسافری که به آب دسترسی دارد باید غسل کند، چنانکه [[مسلمانان]] در [[جنگ بدر]] پس از [[نزول]] [[باران]] و دسترسی به آب با غسل کردن، خود را از جنابت [[پاک]] کردند: {{متن قرآن|إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که (خداوند) خوابی سبک را بر شما فرا میپوشاند تا از سوی او آرامشی (برای شما) باشد و از آسمان آبی فرو میباراند تا شما را بدان پاکیزه گرداند و پلیدی شیطان را از شما بزداید و دلهایتان را نیرومند سازد و گامها (یتان) را بدان استوار دارد» سوره انفال، آیه ۱۱.</ref> | |||
بر اساس [[روایات]] [[شأن نزول]]، جمع فراوانی از [[سربازان]] [[اسلام]] در [[خواب]] سبکی که در آن میدان بر چشم آنان مسلط شد، محتلم شدند <ref>الکشاف، ج۲، ص۲۰۳؛ الصافی، ج۲، ص۲۷۰-۲۷۱.</ref> و نزول [[اعجازآمیز]] باران، زمینه دستیابی آنان به آب برای غسل جنابت شد و [[پلیدی]] [[شیطانی]] را از آنان زدود. «[[رجز]]»، مانند [[رجس]] به معنای کثافت <ref>تاج العروس، ج۸، ص۶۷، «رجز».</ref> و مصداق آن در آیه، [[منی]] <ref>زبدة البیان، ص۳۱.</ref> یا محتلم شدن <ref>البحر المحیط، ج۵، ص۲۸۳.</ref> یا وسوسههایی بود که پس از احتلام از سوی [[شیطان]] [[القا]] میشد که «شما [[گمان]] دارید از [[دوستان]] [[خداوند]] هستید، در حالی که ناچارید با جنابت نماز بگزارید»<ref>الصافی، ج۲، ص۲۷۱.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
=== [[تیمم]] === | |||
[[بیماران]]، مسافران و کسانی که قضای [[حاجت]] کرده یا با [[زنان]] همبستر شدهاند، اگر برای [[طهارت]] به آب دسترسی نداشته باشند، باید برای [[نماز]] خویش تیمم کنند. در این [[حکم]] اگر چه میان مسافر و غیر مسافر تفاوتی نیست، از آنجا که معمولاً مسافران با بیآبی روبهرو میشوند، در این [[آیه]] مخاطب قرار گرفتهاند: {{متن قرآن|وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا}}<ref>«اگر بیمار یا در سفر بودید و یا یکی از شما از جای قضای حاجت باز آمد یا با زنان آمیزش کردید و آب نیافتید به خاکی پاک تیمّم کنید و بخشی از رخسارهها و دستهایتان را با آن مسح کنید که خداوند، در گذرندهای آمرزنده است» سوره نساء، آیه ۴۳.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ مِنْهُ مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! چون برای نماز برخاستید چهره و دستهایتان را تا آرنج بشویید و بخشی از سرتان را مسح کنید و نیز پاهای خود را تا برآمدگی روی پا و اگر جنب بودید غسل کنید و اگر بیمار یا در سفر بودید و یا از جای قضای حاجت آمدید یا با زنان آمیزش کردید و آبی نیافتید به خاکی پاک تیمّم کنید، با آن بخشی از چهره و دستهای خود را مسح نمایید، خداوند نمیخواهد شما را در تنگنا افکند ولی میخواهد شما را پاکیزه گرداند و نعمت خود را بر شما تمام کند باشد که سپاس گزارید» سوره مائده، آیه ۶.</ref> تبدیل حکم [[وضو]] و [[غسل]] به تیمم، از قاعده [[نفی حرج]] برخاسته که در ادامه آیه آمده است: [[خداوند]] میخواهد [[نمازگزاران]] را به [[پاکی]] برساند؛ نه آنکه تکلیفی دشوار بر عهده [[مکلفان]] گذارد: {{متن قرآن|مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ}}.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
=== نماز مسافر === | |||
مسافری که از [[دشمن]] میترسد، نباید گزاردن نماز قصر را [[گناه]] بداند: {{متن قرآن|وَمَنْ يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«و هر کس در راه خداوند هجرت گزیند، در زمین سرپناههای فراوان و گستردگی (در روزی) خواهد یافت و هر که از خانه خویش برای هجرت به سوی خداوند و پیامبرش برون آید سپس مرگ او را دریابد؛ بیگمان پاداش او بر عهده خداوند است و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۱۰۰.</ref> در [[آیات]] بعدی آمده است که پس از [[اطمینان]]، نماز را برپا دارید؛ یعنی آن را کامل بخوانید: {{متن قرآن|فَإِذَا قَضَيْتُمُ الصَّلَاةَ فَاذْكُرُوا اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَوْقُوتًا}}<ref>«و چون نماز را به پایان بردید خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد کنید و چون آرام یافتید نماز را برپا دارید که نماز بر مؤمنان فریضهای است که زمان معیّن دارد» سوره نساء، آیه ۱۰۳.</ref> اطمینان به معنای سکون است <ref>مفردات، ص۵۲۴؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۲۶۸، «طمن».</ref> و از وقوع آن بعد از {{متن قرآن|إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ}} و {{متن قرآن|إِنْ خِفْتُمْ}} میتوان فهمید که [[آرامش]] مورد نظر، زمانی حاصل میشود که [[نمازگزار]]، نه در [[سفر]] و نه در [[ترس]] باشد و گرنه تعبیر {{متن قرآن|فَإِذَا أَمِنْتُمْ}} یا {{متن قرآن|فَإِذَا قَضَيْتُمُ}} متناسب بود.<ref>المنار، ج۵، ص۳۸۲.</ref> [[فقیهان]] [[شیعه]]، برای مسافری که خطر دشمن او را [[تهدید]] نمیکند، نیز نماز قصر را [[واجب]] میدانند.<ref>زبدة البیان، ص۱۱۹؛ المیزان، ج۵، ص۶۱.</ref> برخی از [[فقهای اهل سنت]] برای مسافری که خطر دشمن او را تهدید نمیکند، نماز قصر را [[ممنوع]] <ref>المحرر الوجیز، ج۲، ص۱۰۴.</ref> و برخی لازم شمردهاند<ref>زادالمسیر، ج۱، ص۴۵۹.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
=== [[نماز خوف]] === | |||
[[قرآن]] در آیات {{متن قرآن|وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِينًا}}<ref>«و چون به سفر میروید اگر میهراسید کافران شما را بیازارند گناهی بر شما نیست که از نماز بکاهید؛ بیگمان کافران برای شما دشمنی آشکارند» سوره نساء، آیه ۱۰۱.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً وَاحِدَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كَانَ بِكُمْ أَذًى مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَخُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا}}<ref>«و (به هنگام خطر) چون در میان ایشان بودی و برای آنان نماز برپا داشتی باید گروهی از ایشان با تو (به نماز) ایستند و جنگافزارهایشان را (نیز) با خود بردارند و چون به سجده روند (و رکعت دیگر را فرادی تمام کنند) باید پس شما بایستند و پس از آن دسته دیگری که نماز نخواندهاند با تو نماز بگزارند و (اینان نیز) باید آمادگی (خود را حفظ کنند) و جنگافزارهای خودشان را با خود بردارند؛ کافران دوست میدارند که شما از جنگافزارها و بار و بنه خویش غفلت ورزید و آنان با یک تاخت بر شما بتازند؛ و اگر از باران در سختی باشید با بیمار شوید، گناهی بر شما نیست که جنگافزارها را با خود برندارید و (به هر روی) آمادگیتان را حفظ کنید؛ خداوند برای کافران عذابی خواریآفرین آماده کرده است» سوره نساء، آیه ۱۰۲.</ref>، {{متن قرآن|فَإِذَا قَضَيْتُمُ الصَّلَاةَ فَاذْكُرُوا اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَوْقُوتًا}}<ref>«و چون نماز را به پایان بردید خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد کنید و چون آرام یافتید نماز را برپا دارید که نماز بر مؤمنان فریضهای است که زمان معیّن دارد» سوره نساء، آیه ۱۰۳.</ref> [[نماز خوف]] را در صورت [[مسافرت]] و [[ترس]] از تهاجم [[کافران]] ترسیم کرده است. | |||
[[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِينًا}}<ref>«و چون به سفر میروید اگر میهراسید کافران شما را بیازارند گناهی بر شما نیست که از نماز بکاهید؛ بیگمان کافران برای شما دشمنی آشکارند» سوره نساء، آیه ۱۰۱.</ref> به مسلمانانی که در [[سفر]] از [[آزار]] [[دشمنان]] [[کافر]] در هراساند، اجازه قصر [[نماز]] را میدهد. و آیه بعد شیوه نماز خوف را در [[زمان]] حضور [[پیامبر]] {{صل}} میان [[رزمندگان]]، بیان کرده است. {{متن قرآن|وَإِذَا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً وَاحِدَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كَانَ بِكُمْ أَذًى مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَخُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا}}<ref>«و (به هنگام خطر) چون در میان ایشان بودی و برای آنان نماز برپا داشتی باید گروهی از ایشان با تو (به نماز) ایستند و جنگافزارهایشان را (نیز) با خود بردارند و چون به سجده روند (و رکعت دیگر را فرادی تمام کنند) باید پس شما بایستند و پس از آن دسته دیگری که نماز نخواندهاند با تو نماز بگزارند و (اینان نیز) باید آمادگی (خود را حفظ کنند) و جنگافزارهای خودشان را با خود بردارند؛ کافران دوست میدارند که شما از جنگافزارها و بار و بنه خویش غفلت ورزید و آنان با یک تاخت بر شما بتازند؛ و اگر از باران در سختی باشید با بیمار شوید، گناهی بر شما نیست که جنگافزارها را با خود برندارید و (به هر روی) آمادگیتان را حفظ کنید؛ خداوند برای کافران عذابی خواریآفرین آماده کرده است» سوره نساء، آیه ۱۰۲.</ref> | |||
برخی از [[دانشمندان شیعه]] و [[سنی]] بر این باورند که این [[آیات]] ربطی به نماز مسافر نداشته و تنها ناظر به نماز خوفاند.<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۱، ص۱۹۹-۲۰۰؛ موسوعة الامام الخویی، ج۲۰، ص۶.</ref> براساس این دیدگاه، جمله {{متن قرآن|وَإِذَا كُنتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ}} مطلق بوده و تقیید آن به سفر، بیدلیل است.<ref>الخلاف، ج۱، ص۶۴۲-۶۴۳؛ منتهی المطلب، ج۱، ص۴۰۴.</ref> براین اساس، ترس در [[وطن]]، در صورت برگزاری نماز به [[جماعت]]، از اسباب «قصر» شمرده میشود.<ref>الحدائق، ج۱۱، ص۲۶۵.</ref> [[مخالفان]] این نظر، به [[ارتباط]] تنگاتنگ آن با آیه قبل استناد کرده و آن را ناظر به مسافرانی دانستهاند که از [[دشمن]] در هراساند.<ref>ذخیرة المعاد، ج۱، ص۴۰۳؛ الحدائق، ج۱۱، ص۲۶۶.</ref> کسانی که [[حکم]] نماز خوف را در وطن نیز جاری میدانند،<ref>الخلاف، ج۱، ص۶۴۳؛ منتهی المطلب، ج۱، ص۴۰۴؛ فتح الباری، ج۲، ص۳۵۷.</ref> باید جمله {{متن قرآن|وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الأَرْضِ}} را قید غالب به شمار آورده و بیانگر تحقق موضوع بدانند <ref>مصباح الفقیه، ج۲، ق ۲، ص۷۱۲.</ref> و کسانی که در سفرهای خالی از ترس، با استناد به این آیه، نماز قصر را لازم میدانند،<ref>زبدة البیان، ص۱۱۹؛ ذخیرة المعاد، ج۱، ص۴۰۳؛ المیزان، ج۵، ص۶۱.</ref> باید قید {{متن قرآن|إِنْ خِفْتُمْ}} را برخاسته از وضع مسافران در [[عصر نزول]] بدانند که ترس از دشمن در سفرهایشان، عادی بود.<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۱۵۴؛ زادالمسیر، ج۱، ص۴۵۹.</ref> هر دو دسته، بر این [[اتفاق نظر]] دارند که [[اجتماع]] [[سفر]] و ترس، لزومی ندارد <ref>مصباح الفقیه، ج۲، ق ۲، ص۷۱۲.</ref> و هر یک ظاهر آیه را با [[استنباط]] خویش موافق خواندهاند<ref>ذخیرهالمعاد، ج۱، ص۴۰۳؛ موسوعة الامام الخویی، ج ۲۰، ص۶.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
=== [[نمازهای مستحب]] و [[تلاوت قرآن]] در شب === | |||
کسانی که برای دستیابی به [[نعمتهای الهی]] [[رنج]] [[مسافرت]] را میپذیرند همانند [[بیماران]] و جهادگران، در [[قیام]] شبانه برای تلاوت قرآن، سزاوار تخفیفاند. [[خداوند]] به این [[ضرورت]] [[آگاه]] بوده و تنها در حدّ توان آنان [[فرمان]] میدهد: {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَاللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضَى وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«بیگمان پروردگارت میداند که تو و دستهای از کسانی که با تواند نزدیک به دو سوم شب و نیمه آن و یک سوم آن برمیخیزید؛ و خداوند شب و روز را اندازه میدارد، او معلوم داشت که شما هرگز آن را نمیتوانید شمار کرد پس از شما در گذشت؛ اکنون آنچه میسّر است از قرآن بخوانید! او معلوم داشت که برخی از شما بیمار خواهند بود و برخی دیگر در زمین، گام میزنند و (روزی خود را) از بخشش خداوند میجویند و گروهی دیگر در راه خداوند جنگ میکنند بنابراین آنچه میسّر است از آن (قرآن) بخوانید و نماز را بر پا دارید و زکات بپردازید و به خداوند وامی نیکو بدهید و هر نیکی که برای خویش از پیش فرستید پاداش آن را نزد خداوند بهتر و با پاداشی سترگتر خواهید یافت و از خداوند آمرزش بخواهید که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره مزمل، آیه ۲۰.</ref> آغاز [[آیه]] [[گواه]] آن است که این [[تخفیف]]، ناظر به عبادتهایی است که [[پیامبر]] {{صل}} و همراهان آن [[حضرت]] در برههای از شب - که گاه دو سوم و گاه نصف و گاه یک سوم شب را فرا میگرفت - انجام میدادند. | |||
تلاوت قرآن چه به صورت مستقل و چه در ضمن [[نماز]]، رکن اصلی این [[عبادتها]] را تشکیل میداد: {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِن ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِّنَ الَّذِينَ مَعَكَ }} [[بسنده کردن]] به مقدار میسور از تلاوت قرآن که [[فرمان خداوند]] به مسافران، بیماران و جهادگران است، در نظر برخی به معنای کاستن از تعداد نمازهاست که در رکعات آن، [[قرآن]] [[تلاوت]] میشود و نزد برخی دیگر کاستن از [[خواندن قرآن]]، خارج از نماز است.<ref>مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۷۵-۵۷۶.</ref> فعل {{متن قرآن|تَقُومُ}} در آغاز آیه، [[رأی]] نخست را تقویت میکند. حاصل اینکه [[التزام]] به [[تأسی]] به پیامبر {{صل}} که در آغاز آیه، مایه [[تمجید]] از برخی [[مسلمانان]] شده، برای مسافران غیر الزامی خوانده شده <ref>نک: التحریر والتنویر، ج۲۹، ص۲۶۰.</ref> و [[زمان]] [[عبادت]] شبانه در [[سفر]]، کاهش یافته است.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
=== [[قبله]] در [[سفر]] === | |||
برخی در [[شأن نزول آیه]] {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و خاور و باختر از آن خداوند است پس هر سو رو کنید رو به خداوند است، بیگمان خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۱۱۵.</ref> آوردهاند که این آیه مربوط به سفر و در باره نماز [[مستحب]] است که بر مرکب خوانده میشود.<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۳۶۳؛ نورالثقلین، ج۱، ص۱۱۸؛ روح المعانی، ج۱، ص۳۶۴.</ref> | |||
بر اساس روایتی، [[رسول خدا]] {{صل}} در راه [[غزوه خیبر]] و نیز در بازگشت از [[فتح مکه]]، روی مرکب، [[نماز]] را پشت به [[کعبه]] و با اشاره خواند.<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۳۶۳.</ref> در مقابل این نظر، گروهی [[آیه]] را مخصوص [[سفر]] نمیدانند؛ زیرا یا آیه را مربوط به [[زمان]] [[رویارویی]] با [[دشمن]] یا هنگام [[ترس]] شدید دانسته <ref>جامع البیان، ج۱، ص۴۰۰.</ref> یا [[نزول آیه]] را پیش از زمانی میدانند که کعبه، [[قبله]] شد،<ref>جامع البیان، ج۱، ص۴۰۰.</ref> یا مفاد آیه را این دانستهاند که رعایت قبله در همه جا ممکن است و به حاضران در [[مسجدالحرام]] اختصاص ندارد،<ref>زبدة البیان، ص۶۹.</ref> یا آیه را ناظر به کسانی دانستهاند که در [[شناخت]] قبله متحیر ماندهاند.<ref>نورالثقلین، ج۱، ص۱۱۸.</ref> درباره نمازگزاری که از خطری [[هراس]] دارد، رعایت شرط قبله لازم نیست و او باید پیاده یا سواره نماز بگزارد و آنگاه که [[امنیت]] یافت، نماز را همانگونه که از [[شریعت]] الهیآموخته است، انجام دهد: {{متن قرآن|فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجَالًا أَوْ رُكْبَانًا فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَمَا عَلَّمَكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و اگر در بیم بودید، (نماز خوف را) پیاده یا سواره بجای آورید و چون ایمنی یافتید خداوند را یاد کنید همانگونه که آنچه را نمیدانستید به شما آموخت» سوره بقره، آیه ۲۳۹.</ref> نمازگزاردن در حالت پیاده، به این معناست که در حالی که بر قدمها راه میروند، نماز گزارند.<ref>البحر المحیط، ج۲، ص۵۵۰.</ref> این آیه را برخی به مسافران اختصاص داده و گفتهاند: معنای {{متن قرآن|فَإِذَا أَمِنْتُمْ}} این است که شخص از سفر بازگشته و به [[اقامتگاه]] خویش رسد.<ref>المحرر الوجیز، ج۱، ص۳۲۵.</ref> در پاسخ آن گفته شده است: اگر چنین بود، تعبیر {{عربی|"فاِذا اقمتُم"}} مناسب بود، نه {{متن قرآن|فَإِذَا أَمِنْتُمْ}}.<ref>جامع البیان، ج۲، ص۳۵۹.</ref> برخی دیگر آیه را به حالت [[جنگ]] مرتبط دانسته <ref>التفسیر الکبیر، ج۶، ص۴۸۹.</ref> و برخی بر تعمیم آن به مسافر و حاضر تصریح کردهاند<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۶۰۱.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
=== [[روزه]] مسافر و قضای آن === | |||
[[مؤمنان]] باید روزهای مشخصی از سال ([[ماه رمضان]]) را، روزه بگیرند؛ اما اگر [[بیمار]] یا در سفر بودند، از روزهای دیگر سال - به [[انتخاب]] خویش - باید روزه گرفته و عدد را کامل سازند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ أَيَّامًا مَّعْدُودَاتٍ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ وَأَن تَصُومُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! روزه بر شما مقرّر شده است چنان که بر پیشینیان شما مقرّر شده بود، باشد که پرهیزگاری ورزید. روزهایی برشمرده را (روزه بدارید) و از شما هر که بیمار یا در سفر باشد شماری از روزهای دیگر (روزه بر او واجب است) و بر آنان که به دشواری آن را بر میتابند (به جای هر روز) جایگزینی است (به اندازه) خوراک مستمندی و هر که خود خواسته، خیری (بیش) دهد، برای او بهتر است. و اگر بدانید روزه داشتن برای شما بهتر است. (روزهای روزه گرفتن در) ماه رمضان است که قرآن را در آن فرو فرستادهاند؛ به رهنمودی برای مردم و برهانهایی (روشن) از راهنمایی و جدا کردن حقّ از باطل. پس هر کس از شما این ماه را دریافت (و در سفر نبود)، باید (تمام) آن را روزه بگیرد و اگر بیمار یا در سفر بود، شماری از روزهایی دیگر (روزه بر او واجب است)؛ خداوند برای شما آسانی میخواهد و برایتان دشواری نمیخواهد و (میخواهد) تا شمار (روزهها) را کامل کنید و تا خداوند را برای آنکه راهنماییتان کرده است به بزرگی یاد کنید و باشد که سپاس گزارید» سوره بقره، آیه ۱۸۳-۱۸۵.</ref> [[بیماری]] و [[مسافرت]]، [[وظیفه]] [[مکلفان]] را از [[روزه]] [[ماه رمضان]] به روزه در دیگر ایام سال، [[تغییر]] دادهاند، بنابراین مسافر [[حق]] ندارد در ماه رمضان روزه بگیرد.<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۴۹۳.</ref> بسیاری از [[اهل سنت]]، مفاد [[آیه]] را تنها «جواز [[افطار]]» در [[سفر]] دانسته و مسافران را میان روزه گرفتن و ترک آن مخیر خواندهاند؛<ref>المغنی، ج۳، ص۳۳؛ المجموع، ج۶، ص۲۶۰؛ نک: المیزان، ج۲، ص۱۱.</ref> ولی جمعی از [[صحابه]]، همعقیده با [[دانشمندان شیعه]]، روزه مسافر را [[باطل]] میدانند.<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۴۹۳.</ref> کسی که با انجام دادن [[عمره]] [[تمتع]] به [[حج]] پرداخته است، باید در حدّ امکان، [[قربانی]] کند و اگر نتوانست، سه [[روز]] در [[زمان]] [[حج]] و ۷ روز پس از بازگشت از [[سرزمین]] حج روزه بگیرد، تا ۱۰ روز کامل روزه گرفته باشد. این [[حکم]] را کسانی باید رعایت کنند که [[اهل مکه]] و ناحیههای مربوط به آن نباشند: {{متن قرآن|وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع میپردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانوادهاش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> تمام [[مسلمانان]] [[اتفاق نظر]] دارند که هرکس کمتر از ۱۲ میل (۲۱ کیلومتر) با [[مسجدالحرام]] فاصله دارد، از حاضران مسجدالحرام شمرده میشود.<ref> آلاء الرحمن، ج۱، ص۱۷۴.</ref> غیر آنان، مسافرانی هستند که در صورت حج گزاردن و دسترسی نداشتن به قربانی، باید در [[سفر حج]]، سه روز روزه بگیرند و آن را پس از سفر، با ۷ روز دیگر تلفیق کنند تا جایگزین قربانی گردد.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
=== [[حقوق مالی]] مسافران === | |||
مسافری که در دیار [[غربت]]، نیازمند شود، گرچه در [[وطن]] خویش توانگر باشد، «[[ابن سبیل]]» ([[در راه مانده]]) نام گرفته <ref>قواعد الاحکام، ج۱، ص۳۵۰؛ المیزان، ج۹، ص۳۱۱.</ref> و [[مسلمانان]] به تأمین نیازمندیهای او با عناوین: | |||
#«[[زکات]]» {{متن قرآن|إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجوییشدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راهماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.</ref>، | |||
#«[[خمس]]» {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفتهاید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره انفال، آیه ۴۱.</ref>، | |||
#«[[فیء]]» {{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.</ref>، | |||
#«[[انفاق]]» {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ}}<ref>«از تو میپرسند: چه چیزی را ببخشند؟ بگو هر دارایی که میبخشید (بهتر است) به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان و در راه مانده باشد و هر نیکی بجای آورید خداوند به آن داناست» سوره بقره، آیه ۲۱۵.</ref>، | |||
#«[[احسان]]» {{متن قرآن|وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا}}<ref>«خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویی ورزید؛ بیگمان خداوند کسی را که خودپسندی خویشتنستای باشد دوست نمیدارد» سوره نساء، آیه ۳۶.</ref> | |||
#«[[نیکی]]» {{متن قرآن|لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}}<ref>«نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راهماندگان و کمکخواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.</ref> موظف شدهاند.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
=== [[استطاعت]] در [[سفر حج]] === | |||
برخورداری از توان بدنی و [[مالی]] برای [[سفر]] به [[مکه]]، از شرایط استطاعت است: {{متن قرآن|فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«در آن نشانههایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بیگمان خداوند از جهانیان بینیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref> براساس برخی [[روایات]]، استطاعت به داشتن زاد و راحله (توشه و مرکب) معنا شده است.<ref>کنزالعرفان، ج۱، ص۲۶۳.</ref> در پاسخ به [[دعوت]] [[ابراهیم]] {{ع}} یا [[رسول خدا]] {{صل}} [[مردم]] پیاده و سواره از بزرگراههایی که در احاطه کوهستانهایند و مسافتی طولانی دارند، به [[حج]] رو میآورند: {{متن قرآن|وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ}}<ref>«و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیدهای که از هر راه دوری میرسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.</ref> [[خانه خدا]] برای مردم مکان بازگشت است: {{متن قرآن|وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که خانه (کعبه) را برای مردم جای بازگشت و امن کردیم و (گفتیم) از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طوافکنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوعکنندگان سجدهگزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.</ref> مسافران در [[مسجد الحرام]] با [[اهل مکه]] برابرند و هر دو باید بتوانند در آن [[عبادت]] کنند: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَمَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«بیگمان به کسانی که کفر ورزیدهاند و (مردم را) از راه خداوند و از مسجد الحرام- که آن را برای بومی و غیر بومی یکسان قرار دادهایم- باز میدارند و (نیز) به هر کس که در آن از سر ستم آهنگ کژروی کند، از عذابی دردناک میچشانیم» سوره حج، آیه ۲۵.</ref> و کسی نباید به مسافرانی که برای دستیابی به [[نعمتهای الهی]] و [[خشنودی]] او آن دیار را قصد کردهاند، [[بیاحترامی]] کند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانیهای بینشان و قربانیهای دارای گردنبند و (حرمت) زیارتکنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را میجویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید میتوانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بیگمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.</ref> مسافران نیز نباید حیوانات خشکی را در حال [[احرام]]، شکار کنند. آری، شکار حیوانات دریایی برای کاروانیان و دیگران رواست: {{متن قرآن|أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَطَعَامُهُ مَتَاعًا لَكُمْ وَلِلسَّيَّارَةِ وَحُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدُ الْبَرِّ مَا دُمْتُمْ حُرُمًا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ}}<ref>«شکار دریا و خوراک آن بر شما حلال است تا شما و کاروانیان را بهرهای باشد و شکار خشکی تا در احرامید بر شما حرام است و از خداوند که به سوی وی گرد آورده میشوید پروا کنید» سوره مائده، آیه ۹۶.</ref> مسافری که حج [[تمتع]] به جا آورده و به [[قربانی]] دسترسی ندارد، باید سه [[روز]] در [[حج]] و ۷ [[روز]] در [[وطن]] [[روزه]] بگیرد: {{متن قرآن|فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ }}<ref> سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> برخی [[مفسران]] در فرق {{متن قرآن|لِلطَّائِفِينَ}} و {{متن قرآن|الْعَاكِفِينَ}} در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که خانه (کعبه) را برای مردم جای بازگشت و امن کردیم و (گفتیم) از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طوافکنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوعکنندگان سجدهگزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.</ref> گفتهاند: «عاکفین» اقامتکنندگان در مکهاند و «طائفین» کسانیاند که از افقهای دیگر به [[مکه]] میآیند.<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۳۸۵؛ فقه القرآن، ج۱، ص۲۹۰.</ref> بر اساس این معنا، [[ابراهیم]] {{ع}} و [[اسماعیل]] {{ع}} [[مأموریت]] یافتند، [[بیت اللّه]] را برای مسافران و [[اهل مکه]] [[پاکیزه]] نگه دارند: {{متن قرآن|وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ}}.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
=== [[لزوم]] [[حفظ]] [[آمادگی]] برای [[سفر]] جهادی === | |||
[[مسلمانان]] باید همواره ابزار [[دفاع]] خویش را در دسترس داشته و به اقتضای خطر [[دشمن]]، دسته دسته یا با [[بسیج]] همه نیروها راه [[نبرد]] را در پیش گیرند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ فَانْفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِيعًا}}<ref>«ای مؤمنان! آمادگیتان را حفظ کنید و دسته دسته یا همگان با هم (برای جهاد) به راه افتید» سوره نساء، آیه ۷۱.</ref> [[بدیهی]] است مراد از حرکت دستهجمعی به سوی دشمن، روانه شدن همه [[سربازان]] [[جنگی]]، با هم است وگرنه [[مؤمنان]] از سفر همگانی به میدان نبرد [[نهی]] شدهاند:{{متن قرآن|وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً }}<ref>«و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۱۲۶؛ [[تفسیر]] [[بغوی]]، ج۲، ص۴۰۳؛ [[المیزان]]، ج۹، ص۴۰۴.</ref>؛ زیرا باید جمعی از آنان برای کسب [[دانش]] [[دین]]، رهسپار مراکز [[علمی]] گردند: {{متن قرآن|فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي الدِّينِ}}.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
=== [[وصیت]] مسافر و [[گواهی]] بر آن === | |||
[[مسلمانی]] که در سفر مرگش فرا رسیده و میخواهد وصیت کند، اگر به دو [[شاهد]] [[مسلمان]] دسترسی ندارد که آنان را [[گواه]] وصیت خویش سازد، از غیر مسلمانان نیز میتواند شاهد بگیرد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا شَهَادَةُ بَيْنِكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْكُمْ أَوْ آخَرَانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَأَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُمَا مِنْ بَعْدِ الصَّلَاةِ فَيُقْسِمَانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لَا نَشْتَرِي بِهِ ثَمَنًا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَلَا نَكْتُمُ شَهَادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذًا لَمِنَ الْآثِمِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! چون مرگ یکی از شما در رسد گواه گرفتن میان شما هنگام وصیت، (گواهی) دو (مرد) دادگر از شما (مسلمانان) است و اگر سفر کردید و مصیبت مرگ گریبان شما را گرفت (و گواه مسلمان نیافتید) دو گواه دیگر از غیر شما (مسلمانان) است و اگر (به آنها) شک دارید آنان را تا پس از نماز باز دارید آنگاه سوگند به خداوند خورند که: ما آن (گواهی خود) را به هیچ بهایی نمیفروشیم هرچند (درباره) خویشاوندان (ما) باشد و گواهی (در پیشگاه) خداوند را پنهان نمیداریم که اگر بداریم از گناهکاران خواهیم بود» سوره مائده، آیه ۱۰۶.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
=== مدارک وام مسافر (ثبت [[سند]]، رهن) === | |||
ثبت مبلغ و مدت وام، توصیه اکیدی است که طولانیترین [[آیه قرآن]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى وَلَا يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَلَا تَسْأَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُوا إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَارَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسندهای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسندهای نباید از نوشتن به گونهای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند پس باید بنویسد و آنکه وامدار است باید املا کند و از خداوند، پروردگار خویش، پروا بدارد و چیزی از آن کم ننهد و امّا اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند و دو تن از مردانتان را نیز گواه بگیرید و اگر دو مرد نباشند یک مرد و دو زن از گواهان مورد پسند خود (گواه بگیرید) تا اگر یکی از آن دو زن از یاد برد دیگری به یاد او آورد و چون گواهان (برای گواهی) فرا خوانده شوند نباید سر، باز زنند و تن نزنید از اینکه آن (وام) را چه خرد و چه کلان به سر رسید آن بنویسید، این نزد خداوند دادگرانهتر و برای گواهگیری، استوارتر و به اینکه دچار تردید نگردید، نزدیکتر است؛ مگر داد و ستدی نقد باشد که (دست به دست) میان خود میگردانید پس گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید و چون داد و ستد میکنید گواه بگیرید؛ و نویسنده و گواه نباید زیان بینند و اگر چنین کنید (نشان) نافرمانی شماست و از خداوند پروا کنید؛ و خداوند به شما آموزش میدهد؛ و خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۸۲.</ref> به آن پرداخته است. آیه پس از آن، مسافران را در صورتی که نویسندهای برای ثبت وام خویش نیابند، به رهن گرفتن از بدهکار توصیه میکند. این توصیه تا زمانی است که یکدیگر را [[امین]] ندانند و گرنه نیازی به ثبت کردن یا رهن گرفتن نیست و باید بدانند [[خیانت]] در [[امانت]] و [[کتمان]] [[حقیقت]]، تنها از کسانی سر میزند که دلی [[گنهکار]] دارند و بیتقوایی آنان، کیفرهای [[الهی]] را در پی خواهد داشت: {{متن قرآن|وَإِنْ كُنْتُمْ عَلَى سَفَرٍ وَلَمْ تَجِدُوا كَاتِبًا فَرِهَانٌ مَقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَمَنْ يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ}}<ref>«و اگر در سفر بودید و نویسندهای نیافتید، (سند شما) گروهایی است دریافت شده و اگر (بدون گرو) یکی از شما دیگری را (بر دارایی خود) امین دانست، آنکه امین دانسته شده است، باید امانت وی را بازگرداند و از خداوند- پروردگار خویش- پروا کند و گواهی را پنهان مدارید» سوره بقره، آیه ۲۸۳.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
=== [[وجوب]] کفایی [[سفر]] [[دین]] پژوهی === | |||
[[دینشناسی]]، [[واجب کفایی]] است <ref>ذکری، ج۱، ص۴۱.</ref> و این [[حکم]] به [[شناخت]] [[فقه]] اختصاص ندارد،<ref>المیزان، ج۹، ص۴۰۴.</ref> بلکه هر هشداری را که برای [[مردم]] مایه [[مراقبت]] باشد نیز در بر میگیرد. باید از هر گروه، فرد یا افرادی، برای کسب [[دانش]] [[دینی]] راهی سفر گردند: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ}}<ref>«و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref> «[[طائفه]]» به معنای [[جماعت]] و کمترین عدد آنان، سه نفر است؛ ولی گاه به یک یا دو نفر نیز اطلاق شده است.<ref>المصباح، فیومی، ج۲، ص۳۸۱، «طوف».</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
== | === حکم [[هجرت]] === | ||
کسانی که با رویگردانی از [[دین خدا]] و ترک [[شعائر]] دینی به خود [[ستم]] کردهاند،<ref> المیزان، ج۵، ص۴۹.</ref> در صورتی میتوانند [[جبر]] محیط را عذر قرار دهند که [[تغییر]] یا خروج از محل سکونت خود مقدورشان نباشد و گرنه [[واجب]] است آنجا را ترک کرده و [[سرزمین]] دیگری را برگزینند. ادعای [[استضعاف]] از هرکسی پذیرفته نیست. کسی که بتواند [[هجرت]] کند، اگر با ترک [[سفر]]، بر [[گناه]] خود بماند، به [[دوزخ]] [[تهدید]] شده است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}}<ref>«از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش میگیرند، میپرسند: در چه حال بودهاید؟ میگویند: ما ناتوان شمردهشدگان روی زمین بودهایم. میگویند: آیا زمین خداوند (آنقدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانهای است» سوره نساء، آیه ۹۷.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
<ref>[[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | |||
== | == سفر در فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم == | ||
[[سفر]] از ابعاد مختلفی مطرح است. سفرهای [[پیامبر]]، برخوردهای [[مخالفان]] در [[سفر]]، برخورد [[پیامبر]] با موضوع [[مسافرت]] و سیر در روی [[زمین]]، چنانکه در [[قرآن کریم]] در خطاب به [[پیامبر]] برای گشت و گزار اهمیت بسیار داده شده، اما این کار تنها برای پرکردن اوقات فراغت نیست و منافات با آن هم ندارد. آنچه اهمیت دارد این است که از [[سفر]] در کنار [[لذت]] بردن از [[طبیعت]]، نگاه کردن به [[عالم ملکوت]] و [[عبرت]] از گذشتگان باشد. | |||
#{{متن قرآن|لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَاتَّبَعُوكَ وَلَكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ وَسَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«اگر غنیمتی در دسترس و سفری آسان میبود از تو پیروی میکردند اما راه سخت بر آنان گران است و به زودی به خداوند سوگند میخورند که اگر یارایی میداشتیم با شما روانه میشدیم؛ خود را (با دروغ) نابود میکنند و خداوند میداند که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۴۲.</ref> | |||
#{{متن قرآن|سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ نَفْعًا بَلْ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَالْمُؤْمِنُونَ إِلَى أَهْلِيهِمْ أَبَدًا وَزُيِّنَ ذَلِكَ فِي قُلُوبِكُمْ وَظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَكُنْتُمْ قَوْمًا بُورًا}}<ref>«جهادگریزان از تازیهای بادیهنشین به زودی به تو خواهند گفت که داراییها و خانوادههای ما، ما را مشغول داشت (و همراه شما نیامدیم) پس برای ما (از خداوند) آمرزش بخواه! به زبان، چیزی را میگویند که در دل ندارند؛ بگو: اگر خداوند بر آن باشد که زیانی یا سودی (گریزتان از جهاد بدان بهانه نبود) بلکه گمان بردید که پیامبر و مؤمنان هرگز به نزد خانوادههایشان باز نخواهند گشت و همین (اندیشه) در دلتان آراسته شد و بدگمانی ورزیدید و قومی شایسته نابودی شدید» سوره فتح، آیه ۱۱-۱۲.</ref>؛ | |||
#{{متن قرآن|سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلَامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونَا كَذَلِكُمْ قَالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا بَلْ كَانُوا لَا يَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«چون برای گرفتن غنیمتهایی رهسپار شوید جهادگریزان خواهند گفت: بگذارید دنبال شما بیاییم، آنان برآنند که گفتار خداوند را دگرگون سازند؛ بگو: هرگز دنبال ما نخواهید آمد، خداوند از پیش چنین فرموده است؛ آنگاه خواهند گفت بلکه به ما رشک میبرید! (چنین نیست) بلکه» سوره فتح، آیه ۱۵.</ref> | |||
'''نکات:''' | |||
در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است: | |||
# [[ | # [[امتناع]] [[منافقان]] از [[همراهی]] با [[پیامبر]] در سفر به [[تبوک]] برای [[جهاد]] با [[دشمنان]] به علت مشقتآمیز بودن آن: {{متن قرآن|لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَاتَّبَعُوكَ وَلَكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ}}<ref>«اگر غنیمتی در دسترس و سفری آسان میبود از تو پیروی میکردند اما راه سخت بر آنان گران است و به زودی به خداوند سوگند میخورند که اگر یارایی میداشتیم با شما روانه میشدیم؛ خود را (با دروغ) نابود میکنند و خداوند میداند که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۴۲.</ref> | ||
# [[آمادگی]] [[منافقان]] برای [[همراهی]] با [[پیامبر]] در سفر جهادی، در صورت برخوردارشدن از [[غنائم جنگی]] {{متن قرآن|لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَاتَّبَعُوكَ}}<ref>«اگر غنیمتی در دسترس و سفری آسان میبود از تو پیروی میکردند اما راه سخت بر آنان گران است و به زودی به خداوند سوگند میخورند که اگر یارایی میداشتیم با شما روانه میشدیم؛ خود را (با دروغ) نابود میکنند و خداوند میداند که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۴۲.</ref> | |||
# [[تخلف]] [[اعراب]] اطراف [[مدینه]]، از [[دستور]] [[پیامبراکرم]] برای سفر به [[حدیبیه]] و [[وابستگی]] [[مالی]] و [[عاطفی]] آنان باعث [[تخلف]] از [[پیامبر]] در سفرمکه {{متن قرآن|سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا}}<ref>«جهادگریزان از تازیهای بادیهنشین به زودی به تو خواهند گفت که داراییها و خانوادههای ما، ما را مشغول داشت (و همراه شما نیامدیم) پس برای ما (از خداوند) آمرزش بخواه! به زبان، چیزی را میگویند که در دل ندارند؛ بگو: اگر خداوند بر آن باشد که زیانی یا سودی» سوره فتح، آیه ۱۱.</ref> | |||
# [[گمان]] خطر، باعث [[تخلف]] و [[عصیان]] [[اعراب]] از [[پیامبر]] در [[سفر]] به [[حدیبیه]]: {{متن قرآن|بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَالْمُؤْمِنُونَ إِلَى أَهْلِيهِمْ أَبَدًا وَزُيِّنَ ذَلِكَ فِي قُلُوبِكُمْ وَظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَكُنْتُمْ قَوْمًا بُورًا}}<ref>«(گریزتان از جهاد بدان بهانه نبود) بلکه گمان بردید که پیامبر و مؤمنان هرگز به نزد خانوادههایشان باز نخواهند گشت و همین (اندیشه) در دلتان آراسته شد و بدگمانی ورزیدید و قومی شایسته نابودی شدید» سوره فتح، آیه ۱۲.</ref> | |||
# [[محرومیت]] متخلفان در [[سفر]] به [[حدیبیه]] از شرکت در [[غزوه خیبر]] و [[غنائم]] آن: {{متن قرآن|سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلَامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونَا}}<ref>«چون برای گرفتن غنیمتهایی رهسپار شوید جهادگریزان خواهند گفت: بگذارید دنبال شما بیاییم، آنان برآنند که گفتار خداوند را دگرگون سازند؛ بگو: هرگز دنبال ما نخواهید آمد، خداوند از پیش چنین فرموده است؛ آنگاه خواهند گفت بلکه به ما رشک میبرید! (چنین نیست) بلکه» سوره فتح، آیه ۱۵.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۷۰۹.</ref>. | |||
== | == منابع == | ||
{{ | {{منابع}} | ||
{{ | # [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']] | ||
# [[پرونده:1100409.jpg|22px]] [[علی خراسانی|خراسانی]] و [[علی محمد یزدی|یزدی]]، [[سفر (مقاله)|مقاله «سفر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۵۸
مقدمه
«سَفَر»، در برابر «حَضَر»،[۱] به معنای پیمودن مسافت [۲] و رفتن از جایی به جای دور [۳] است. ریشه «س - ف - ر» به معنای کنار زدن پوشش [۴] است. از آنجا که در پیمودن راه - که معمولاً با سختیها قرین است - پرده از صورت و سیرت افراد برداشته و نهان آنها آشکار میشود، به آن سفر گفتهاند.[۵] از همین ریشه است «سِفْر» به معنای کتاب که از حقایق پرده برداشته و چیزی را بیان و آشکار میکند،[۶] «سَفَرَة» به معنای فرشتگان که مانند رسولان و کتابهای آسمانی، شبههها را از مردم میزدایند،[۷] «سافِر» به معنای زنی که نقاب از چهره برمیگیرد [۸] و «سفیر» به معنای نمایندهای که آنچه را بر عهده گرفته است، واضح و مکشوف میسازد.[۹] پیمودن مسافت قابل اعتنا در صدق سفر لازم است و چنانکه برخی لغویان گفتهاند، باید مقدار آن، فراتر از رفت و برگشت یک روزه دوندهای چالاک باشد که به دادخواهینزد حاکم رفته [۱۰] و پیش از غروب به خانه بازمی گردد.[۱۱] فقیهان در صدق سفر شرعی که حکم قصر نماز و افطار روزه را در پی دارد، پیمودن مسافتی خاص را شرط میدانند. از این مسافت در فقه با عنوان «مسافة القصر» یاد میشود.
فقیهان شیعه این مسافت را ۸ فرسخ میدانند. در منابع فقهی شیعه از این مسافت با این تعابیر یاد شده است: «۸ فرسخ»،[۱۲] «۲۴ میل»،[۱۳] «۹۶۰۰۰ ذراع»،[۱۴] «مسیری که عموم مردم، قافلهها و باربرانی که - بارهای سنگین دارند - آن را یکروزه بپیمایند»[۱۵] و «مسافت دو بَرید»[۱۶] ؛«مسافتی که ارسال پیام در آن با یک پیک میسّر نباشد و شخص تازهنفس دیگری آن را از او گرفته، به مقصد برساند. مسافت هر برید در برخی مناطق دو فرسخ تعیین شده بود»[۱۷] این تعبیرها گرچه به ظاهر متفاوت به نظر میرسند، بیانگر یک اندازهاند.
فقیهان اهل سنت در مقدار مسافة القصر، اتفاق نظر ندارند و تعبیرهایی مانند «۱۶ فرسخ»،[۱۸] «۴۶ میل»،[۱۹] «۴ برید»،[۲۰] «مسیر یک روز و یک شب»،[۲۱] «مسیر دو شب»[۲۲] و «مسیر سه روز»،[۲۳] بیانگر گستردگی اختلاف نظر مذاهب فقهی اهل سنت در اندازه سفر شرعیاند. برخی، عدد اقوال اهل سنت را بیش از ۲۰ دانستهاند.[۲۴]
تفاوت واحدهای اندازهگیری مسافت، مانند «بَرید»، «فرسخ»، «میل» و «ذراع» در دورهها و مناطق مختلف بر پیچیدگی مراد فقها افزوده است.[۲۵].[۲۶]
سفر در قرآن کریم
واژه «سفر» و مشتقات آن ۱۲ بار در قرآن آمده که در ۸ مورد به معنای پیمودن مسافت به کار رفتهاند؛ مانند ﴿أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَأَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾[۲۷]
چهار مورد دیگر از مشتقات ماده (س - ف - ر) در قرآن، که ربطی به موضوع این مقاله ندارند، عبارتاند از: «سَفَرة» به معنای فرشتگان ﴿بِأَيْدِي سَفَرَةٍ﴾[۲۸]، «اَسفار» به معنای کتابها ﴿مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾[۲۹]، «اَسفَر» ﴿وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ﴾[۳۰] و «مُسفِره» ﴿وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ﴾[۳۱] که به معنای روشن شدن و آشکار شدن به کار رفته.
شانزده بار نیز ماده «سیر» و مشتقات آن در این معنا به کار رفتهاند که معمولاً در قالب امری: ﴿قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ﴾[۳۲] و با صورت استفهام انکاری: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَفَلَا تَعْقِلُونَ﴾[۳۳] آمدهاند.
تعبیر ﴿ضَرْبً فِي الْأَرْضِ﴾ که ۵ بار در قرآن آمده نیز به معنای سفر است. برای نمونه: ﴿لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ﴾[۳۴] آیاتی که به هجرت ﴿وَمَنْ يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا﴾[۳۵]، نَفْر ﴿وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ﴾[۳۶]، رحله ﴿إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ﴾[۳۷] و سیاحت ﴿فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَأَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكَافِرِينَ﴾[۳۸] پرداختهاند نیز، بیانگر جابهجایی و سفرند. مفاهیم عروج، هبوط، سبیل و سلوک نیز با مبحث سفر پیوند مفهومی دارند. با عنایت به تلازم سفر و راه به نظر میرسد میتوان از واژگان پرشمار «سبیل» و «صراط» در قرآن استفاده کرد که انسان در دنیا در حال سفر است و باید راه الهیو سعادت را بپیماید و از پیمودن راه شیطان و شقاوت بپرهیزد که البته این مفهوم از محل بحث (سفر اصطلاحی) خارج است.[۳۹]
مفاهیم مرتبط و کارکردهای سفر
در قرآن کریم افزون بر سفر، مفاهیمی وجود دارند که ناظر به سفر و اغراض و کارکردهای آناند. این مفاهیم عبارتاند از[۴۰]:
سیر در زمین
از واژگانی که بیشترین کاربرد را در موضوع سفر دارند واژه سیر است: قرآن کریم در ۵ آیه به سیر در زمین برای عبرتگیری از سرنوشت شوم اقوام تبهکار پیشین فرمان داده است؛ همچنین در ۷ آیه کافران را به سبب سیر نکردن و عبرت نگرفتن از فرجام تکذیبگران نکوهش کرده است.
مسافرت به دیار اقوام پیشین، مانند قوم عاد و ثمود و قوم لوط میتواند یادآور فرجامی باشد که بر اثر سنتهای خداوند برای آنان پدید آمده بود: ﴿قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلُ كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُشْرِكِينَ﴾[۴۱].[۴۲] تکذیبگران پیامبران و دین خدا از کسانی هستند که فرجامشان (هلاک و سود نبردن از امکانات دنیوی)[۴۳] را با سفر به سرزمین آنان میتوان شناسایی کرد: ﴿قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ﴾[۴۴]، ﴿قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ﴾[۴۵]، ﴿قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ﴾[۴۶]
قرآن، به کافران هشدار میدهد که نظیر آنچه در سفرهای خود مشاهده کرده و دیدند که سرنوشت پیشینیان چگونه به هلاک آنان انجامید، برای آنان نیز ممکن است اتفاق بیفتد: ﴿أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلِلْكَافِرِينَ أَمْثَالُهَا﴾[۴۷] با سیر و سفر به سرزمین پیروان ادیان پیشین، هر گذرکنندهای با این حقیقت آشنا میشود که وحی الهی، همواره با وساطت مردی از همان دیار و همان قوم به مردم میرسیده و برای هدایت مردم فرشتهای فرستاده نشده است، از اینرو جای شگفتی است که مشرکان عصر بعثت به رغم سفرهای فراوان به سرنوشت پیشینیان نمینگریستند تا خردمندانه به رسالت پیامبر (ص) بیندیشند: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَفَلَا تَعْقِلُونَ﴾[۴۸].[۴۹]؛ همچنین مسافرت به مناطق گوناگون زمین، گونههای فراوانی از آفریدههای الهی را پیش رو قرار میدهد و با شناخت آنها آفرینشِ مرحلهای دیگر از هستی دشوار به نظر نخواهد آمد؛ زیرا ظهور قدرت خداوند در هستیکنونی، گواه آسانی آن آفرینش و ایجاد ثانوی آن است: ﴿أَوَلَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ﴾[۵۰]، ﴿قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[۵۱].[۵۲].[۵۳]
جهاد
جهاد که از بسامد بالایی در قرآن برخوردار است پیوند وثیقی با سفر دارد؛ زیرا گرچه لزوماً جهاد در سفر نیست، اغلب موارد جهاد در سفر محقق میشوند.
شماری از آیات قرآن به سفرهای جهادی اشاره دارند:
- تعبیر ﴿إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِي سَبِيلِي﴾[۵۴]، جهاد را هدفی میداند که مؤمنان را از اقامتگاهشان بیرون آورده و به جنگ با کسانی گسیل داشته است که رسول خدا (ص) و مؤمنان را تنها به سبب ایمانشان از وطن اصلی آنان بیرون کرده بودند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِيَّاكُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِي سَبِيلِي وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِي تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَيْتُمْ وَمَا أَعْلَنْتُمْ وَمَنْ يَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ﴾[۵۵]
- در آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ﴾[۵۶]، کسانی را که با کندی و سنگینی از سفر برای جهاد خودداری میکنند، سرزنش کرده است. البته انتظار نیست که همه مؤمنان، راهی میدان جهاد شده و دیگر سنگرهای اجتماع، مانند علمآموزی و تحصیل معارف دینی را تهی گذارند:﴿وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ﴾[۵۷][۵۸]
- براساس آیه ﴿وَلَا يُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً وَلَا يَقْطَعُونَ وَادِيًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۵۹] هر منطقهای که سپاه اسلام در سفر جهاد از آن بگذرد، برای آنان در نامه عملشان ثبت خواهد شد: ﴿وَلَا يَقْطَعُونَ وَادِيًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ﴾.[۶۰]
- آیات ﴿ كَمَا أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِن بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ فَرِيقًا مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكَارِهُونَ يُجَادِلُونَكَ فِي الْحَقِّ بَعْدَمَا تَبَيَّنَ كَأَنَّمَا يُسَاقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَهُمْ يَنظُرُونَ وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللَّهُ أَن يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ ﴾[۶۱] به سفر مؤمنان در جنگ بدر اشاره میکنند که با اراده خدا به احقاق حق و ریشهکن شدن کافران، خاتمه یافت، گرچه این سفر برای برخی مؤمنان ناخوشایند بود.
- قرآن کریم مسلمانانی را که حاضر به سفرهای دشوار و طولانی برای جهاد نیستند نکوهیده و آنان را دروغگو خوانده است: ﴿لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَاتَّبَعُوكَ وَلَكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ وَسَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ﴾[۶۲]، چنان که آمادگی برای سفر جهادی اقتضا میکند که ساز و برگ لازم برای آن سفر فراهم شود و از همینرو قرآن کریم متخلفان از جنگ تبوک را به سبب آماده نبودن، دروغگو میداند: ﴿وَلَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَلَكِنْ كَرِهَ اللَّهُ انْبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِينَ﴾[۶۳].[۶۴]
هجرت
هجرت در راه خدا، از مفاهیم ارزشی و پربسامدی است که همواره با خروج از وطن و مسافرت ملازم است؛ زیرا از منظر قرآن کریمزمین، گسترده است و سرزمینهای بسیاری هستند که انسان میتواند با سفر به آنها ایمان خود را نگهدارد. ﴿وَمَنْ يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا﴾[۶۵] و هجرت نکردن تنها زمانی جایز شمرده شده که فرد به سبب نداشتن قدرت مالی و بدنی و نبود آزادی در انتخاب از همه راههای ممکن قطع امید کرده و جز تحمل چارهای نداشته باشد: ﴿إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا﴾[۶۶].[۶۷]، بلکه - چنان که از ظاهر آیه پیداست - تنها در این صورت است که ادعای استضعاف پذیرفتنی است،[۶۸] زیرا در قیامت به مدعیان استضعاف گفته میشود مگر زمین خدا گسترده نبود تا در آن هجرت کنید: ﴿إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا﴾[۶۹] تعبیر «ظلم به نفس» برای چنین کسانی به سبب ترک هجرت است.[۷۰] (هجرت) تعبیر ﴿ٌ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ﴾[۷۱] که پس از بیان پاداش نیکوکاران آمده: ﴿لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ﴾[۷۲] بیانگر شایسته بودن مهاجرت و سفر برای هر کار نیکویی است.[۷۳]
حج
از دیگر مفاهیم مرتبط با سفر، «حجّ» است که عمدتاً با سفر ملازم و با وجود استطاعت بر همه واجب است: ﴿وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا ﴾[۷۴] دعوت ابراهیم (ع) یا رسول خدا (ص) از مردم برای انجام دادن مناسک حج و آمدن مؤمنان به صورت پیاده و سواره از راههای دور، مستلزم سفر است؛ سفری که با غرض کسب منافع اخروی و دنیوی انجام میشود: ﴿وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ﴾[۷۵]، ﴿لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ﴾[۷۶].[۷۷].[۷۸]
سفر علمی (نفر)
واژه «نَفْر» به معنای کوچیدن است که در آیه ﴿وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ﴾[۷۹] به معنای سفر علمی به کار رفته است. براساس این آیه، حضور همگانیمؤمنان در مراکز دینی، همانند بسیج تمام آنان به میدانهای جنگ، ناممکن است و ازاینرو باید از باب وجوب کفایی، گروهی برای کسب معارف دینی کوچ کرده و پس از بازگشت، به هدایت و انذار دیگران بپردازند [۸۰]
از دیگر آیاتی که به سفر آموزشی و تربیتی اشاره دارد، میتوان به همراه شدن موسی (ع) با معلم خود که به اتفاق مفسران، حضرت خضر (ع) بوده، اشاره کرد. براساس این داستان، موسی (ع) که راهی طولانی و سخت را برای رسیدن به آموزگار الهیاش پیموده بود، از خضر (ع) خواست با پذیرش همراهی وی در سفر، زمینه رشد را برای او فراهم سازد تا به بخشی از آموختههای خضر دست یابد.
آیات ﴿فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَاهُ آتِنَا غَدَاءَنَا لَقَدْ لَقِينَا مِن سَفَرِنَا هَذَا نَصَبًا قَالَ أَرَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَمَا أَنسَانِيهُ إِلاَّ الشَّيْطَانُ أَنْ أَذْكُرَهُ وَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَبًا قَالَ ذَلِكَ مَا كُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلَى آثَارِهِمَا قَصَصًا فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا ﴾[۸۱] مسافرت و همراهی موسی با معلم خویش را گزارش میکنند.[۸۲] فرصت سفر ۴ ماهه برای مشرکان صدر اسلام نیز در همین راستا تحلیلپذیر است: ﴿فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ ﴾[۸۳] این فرصت ۴ ماهه و سیر و سیاحت در مناطق مختلف و از جمله سفر به مناطق مسلماننشین، زمینه لازم را برای آشنا شدن مشرکان با تعالیم اسلام و پذیرش آن فراهم کرد[۸۴].[۸۵]
تجارت
تجارت به مفهوم داد و ستد و نقل کالا از منطقهای به منطقه دیگر نیز از امور ملازم با سفر است، از همین رو قرآن کریم از سفرهای تجاری قریش و رفت و آمد آنها در جزیرهالعرب و شامات به «رحله» تعبیر میکند و از آنان میخواهد که به پاس نعمت تجارت و امنیت آن به پرستش خدای کعبه رو آورند: ﴿لِإِيلافِ قُرَيْشٍ إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ الَّذِي أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَآمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ ﴾[۸۶].[۸۷] در آیه دیگر از سفر برای تجارت، با تعبیر «ضرب فی الارض» یاد میکند و سفر تجاری را جستوجوی فضل خداوند میداند [۸۸] که همچون نبرد در راه خدا و بیماری، کاهش عبادت شبانه را در پی میآورد: ﴿إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَاللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضَى وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۸۹][۹۰] سفرهای پیاپی فرزندان یعقوب به مصر، برای تأمین آذوقه فراوانتر: ﴿فَأَرْسِلْ مَعَنَا أَخَانَا نَكْتَلْ ﴾[۹۱] و رهایی از زندگی در صحرا: ﴿ وَجَاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ ﴾[۹۲] و نیز سفر نهایی یعقوب (ع) با همه افراد خاندانش، پس از دعوت یوسف (ع) از آنان که در احتمالی برای رهایی از پیامدهای خشکسالی بود: ﴿قَالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ﴾[۹۳].[۹۴] در همین راستا تفسیرپذیرند.[۹۵]
نجات (خروج از منطقه خطر)
مفهوم نجات مؤمنان از عذابی که مقرر شده در منطقهای خاص دامن تبهکاران را بگیرد نیز با خروج از منطقه و مسافرت ملازم است. این مفهوم در ضمن بارزترین مصداق سفر نجاتبخش از عذاب در داستان حضرت نوح آمده است. حضرت نوح و همراهانش با خروج از منطقه عذاب، نجات یافتند: ﴿وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ﴾[۹۶] آن حضرت با کوچ دادن همراهانش با کشتی، آنان را از عذاب طوفان آب رهانید: ﴿وَمَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ﴾[۹۷]، ﴿ثُمَّ أَغْرَقْنَا بَعْدُ الْبَاقِينَ﴾[۹۸] زمانی که فرستادگان الهی برای عذاب قوم لوط، نزد آن حضرت آمدند، از او خواستند خانواده خویش را شبانه از آن شهر بیرون بَرَد: ﴿فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ ﴾[۹۹][۱۰۰]
سفرهای ممنوع
سفر با هدف فسادگری و فتنهانگیزی
قرآن کریم با تعبیر ﴿ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا ﴾[۱۰۱] و نیز ﴿سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا ﴾[۱۰۲] در شماری از آیات، به سفرهایی اشاره میکند که با غرض فسادگری انجام میشوند؛ از جمله یهودیان را که با حرکتی شتابان و سفر به گوشه و کنار زمین و با جنگافروزی فساد را رواج میدهند، نکوهش کرده و از محبت خداوند محروم میداند: ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ﴾[۱۰۳]
قرآن کریم منافقان را از کسانی میداند که اگر به قدرت و حکومت دست یابند با سفر به این سو و آن سوی زمین به فسادگری میپردازند: ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ﴾[۱۰۴]، ﴿وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ﴾[۱۰۵] به گفته ابنعاشور، سعی به معنای راه رفتن است و مجازاً در هر عملی به کار میرود؛ ولی قید ﴿فِي الْأَرْضِ ﴾ تأکید میکند که سعی در معنای حقیقی خودش که همان مشی و سیر است به کار رفته است، چنانکه از لام تعلیل ﴿لِيُفْسِدَ فِيهَا﴾ روشن میشود که مقصود و غرض از این سیر، غارت و دزدی است.[۱۰۶] متخلفان از جنگ تبوک، به سبب فتنهگری در صورت سفر و همراهی با سپاه پیامبر (ص) نکوهش شدهاند.
براساس آیه ﴿لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ مَا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ﴾[۱۰۷] این برجایماندگان کسانی بودند که اگر با سپاه اسلام همراه میشدند، چیزی جز پریشانفکری بر سپاهیان نمیافزودند و با سرعت میان آنان شایعه میپراکندند و خبرچینی میکردند، تا فتنهگری کنند. «خَبال»، حالتی نامطلوب است که به عدم تعادل میانجامد؛ مانند دیوانگی و بیماری اثرگذار بر عقل و فکر.[۱۰۸] ﴿وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ﴾ یعنی میان شما شتابان خبرچینی میکردند [۱۰۹] و شایعات دروغ و گفتههای ناپاک را میان شما به سرعت نشر میدادند[۱۱۰].[۱۱۱]
تحمیل سفر (اخراج از وطن)
تحمیل سفر بر پیامبران و مؤمنان و اخراج آنان از سرزمین خود، یا تهدید به اخراج، همواره از راهکارهای کفرپیشگان و معاندان در مبارزه با دعوت پیامبران (ع) بوده است، چنانکه کافران قوم نوح و کافرانعاد و ثمود و اقوام پس از ایشان، رسولان الهی خویش را به اخراج از سرزمینشان تهدید میکردند: ﴿أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُوا إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ﴾[۱۱۲] و ﴿وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ﴾[۱۱۳] قوم لوط نیز بر اخراج خاندان آن حضرت به سبب پاکزیستن آن خانواده همدست شده بودند: ﴿فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ﴾[۱۱۴] مستکبران قوم شعیب هم آن حضرت و مؤمنان را به اخراج از دیارشان تهدید کردند: ﴿قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ﴾[۱۱۵] مشرکان مکه نیز در جهت مبارزه با دعوت رسول خدا (ص) زمینهای فراهم آوردند که پیامبر (ص) و مسلمانان مکه، آن دیار را ترک کنند: ﴿وَإِنْ كَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْهَا وَإِذًا لَا يَلْبَثُونَ خِلَافَكَ إِلَّا قَلِيلًا﴾[۱۱۶] منافقان مدینه نیز به سبب کفر باطنی و برنتابیدن جایگاه رسول خدا (ص)، در راه بازگشت از غزوه بنیالمُصطَلِق، توطئه کردند که آن حضرت و مؤمنان را از مدینه بیرون کنند: ﴿يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۱۱۷].[۱۱۸].[۱۱۹]
نفی بلد (تبعید)
تعبیر «نفی بلد» که برگرفته از جمله ﴿أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ﴾[۱۲۰] و به معنای تبعید از سرزمین و یکی از کیفرهای محاربان با خدا و پیامبر و فسادگران در زمین است نیز از مفاهیم ملازم با سفر است:﴿إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾[۱۲۱]. به نظر میرسد بیرون راندن بنینضیر از خانههایشان در نخستین مرحله کوچاندن یهود از مدینه نیز در راستای مبارزه با محاربان خدا و پیامبر و توطئهگران و فسادانگیزان باشد: ﴿هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ﴾[۱۲۲].[۱۲۳]
امنیت سفر
قرآن کریم امنیت در سفر را نعمتی قابل شکرگزاری میداند، از همین رو قوم سبأ که شبانهروز به راحتی و در امنیت کامل (از جهت غارت و راهزنی و نیز گرسنگی و تشنگی) سفر میکردند و با این حال شاکر نبودند، نکوهش شدهاند: ﴿وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّامًا آمِنِينَ﴾[۱۲۴]، ﴿فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ﴾[۱۲۵].[۱۲۶]
همچنین قریش به شکرانه سفرهای تابستانه و زمستانه و همراه با امنیت، موظف به پرستش خدا بودند: ﴿لِإِيلافِ قُرَيْشٍ إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ الَّذِي أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَآمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ ﴾[۱۲۷] امنیت قریش در مسافرتها به سبب نسبت آنها با مکه و بیت الله بود و از همین رو مردم به آنها احترام کرده و کاروانهای آنان از غارت راهزنان در امان بودند.[۱۲۸] اهمیت امنیت راهها اقتضا کرده است که خداوند برای محاربانی که به ناامنی راهها و فسادگری میپردازند، کیفر سختی در نظر بگیرد: ﴿إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾[۱۲۹] برخی مفسران، راهزنی را از مصادیق بارز محاربه دانستهاند[۱۳۰].[۱۳۱]
آداب سفر
از آیات مرتبط با سفر آدابی را میتوان استفاده کرد که شایسته است مسافران، پیش از حرکت و هنگام آن، در طول سفر، و در پایان آن، آداب یادشده را رعایت کنند. این آداب گرچه در خصوص برخی از مصادیق سفر آمدهاند، به نظر میرسد به همه موارد سفر تعمیمپذیرند.
تأمین نیازمندیهای سفر
براساس آیه ﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ﴾[۱۳۲] حجگزاران به برگرفتن زاد و توشه مادی و معنوی [۱۳۳] در سفر حج، ترغیب شدهاند (تا سربار دیگران نباشند). در شأن نزول این آیه گفتهاند که گروهی موسوم به متوکله بدون برداشتن رهتوشه و امکانات لازم، به سفر حج میرفتند و با کاروان حاجیان همراه میشدند [۱۳۴] و گروهی پس از احرام زاد و توشه خود را رها میکردند [۱۳۵] و در طول سفر از رهتوشه همراهان خود استفاده میکردند که آیه فوق این اقدام را نادرست اعلام کرد و به برداشتن توشه فرمان داد[۱۳۶].[۱۳۷]
اعلام برنامه سفر به همراهان
شایسته است که همراهان تا آنجا که میسور است از برنامه سفر آگاه باشند؛ زیرا در این صورت میتوانند نسبت به همراهی کردن تصمیم بگیرند و در صورت همراه شدن عزم آنان بر تداوم سفر و تحمل آنان نسبت به سختیهای سفر بیشتر میشود، چنانکه موسی (ع) پیش از حرکت به سوی معلّم ناشناختهاش، به غلام خود گوشزد کرد که برای یافتن معلم مورد نظر خود به محل برخورد دو دریا میرود و ممکن است مجبور شود راه دراز دیگری را در پیش گیرد: ﴿وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِفَتَاهُ لَا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُبًا﴾[۱۳۸]، «حقب» به معنای مدت طولانی است که بعضی آن را ۷۰ یا ۸۰ سال دانستهاند.[۱۳۹] به اعتراف موسی (ع)، هر دو در آن راه رنج فراوانی دیدند: ﴿فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَاهُ آتِنَا غَدَاءَنَا لَقَدْ لَقِينَا مِنْ سَفَرِنَا هَذَا نَصَبًا﴾[۱۴۰] با این حال، همسفر موسی (ع) تا رسیدن وی به معلّم الهی خویش او را تنها نگذاشت: ﴿فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا﴾[۱۴۱].[۱۴۲]
پنهان داشتن سفر از دشمنان
براساس آیات قرآن کریم، موسی (ع) مأموریت یافت سفر تاریخی بنیاسرائیل را برای کوچ از مصر، شبانگاه آغاز کند تا با استفاده از تاریکی شب از خطر تعقیب فرعونیان تا هنگام عبور از دریا در امان باشند. خداوند به آن حضرت خبر داد که فرعونیان در پی شما خواهند آمد؛ ولی نباید بیمی به دل راه دهد؛ زیرا به آنان نخواهند رسید: ﴿وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ﴾[۱۴۳]، ﴿وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لَا تَخَافُ دَرَكًا وَلَا تَخْشَى﴾[۱۴۴].[۱۴۵]
شکر نعمت مرکب
قرآن کریم در بیان شمارش نعمتهای خداوند به بندگان، از کشتیها و چارپایان که مرکب سواری انسان قرار داده شدهاند یاد میکند و هدف از آفرینش این مرکبها را سوار شدن و استقرار یافتن انسان میداند و پس از بیان این استقرار از مسافران میخواهد که به نعمتهای خدا توجه داشته و شاکر باشند. براساس آیات قرآن کریم، تسبیح و تنزیه خدا با توجه به ناتوانی انسان از بهکارگیری ابزار حمل و نقل و رام کردن مرکبها و نیز وابسته خواندن آن به خداوند و یادآوری حرکت قافله انسانی تا مرحله حضور در پیشگاه خداوند، وظایفیاند که در آغاز سفر و به هنگام سوار شدن بر مرکب، باید به آنها پرداخت: ﴿ وَالَّذِي خَلَقَ الأَزْوَاجَ كُلَّهَا وَجَعَلَ لَكُم مِّنَ الْفُلْكِ وَالأَنْعَامِ مَا تَرْكَبُونَ لِتَسْتَوُوا عَلَى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَتَقُولُوا سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ وَإِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ ﴾[۱۴۶] به گفته علامه طباطبایی مراد از یادآوری نعمت، شکر آفریننده این نعمت است که با تسبیح و تنزیه الهی: ﴿سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا﴾ تفاوت دارد و مؤید این مطلب، روایات رسیده از رسول خدا (ص) و اهلبیت (ع) است که پس از تسبیح و تنزیه خدا متضمن حمد الهی است.[۱۴۷]
براساس آیات سوره مؤمنون نیز نوح (ع) فرمان یافت که پس از استقرار خود و همسفرانش در کشتی و در اختیار گرفتن زمام آن، به حمد خداوند بپردازد و از او بخواهد که آنان را در منطقهای با برکت فرود آورد: ﴿فَإِذَا اسْتَوَيْتَ أَنْتَ وَمَنْ مَعَكَ عَلَى الْفُلْكِ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي نَجَّانَا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾[۱۴۸]، ﴿وَقُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلًا مُبَارَكًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ﴾[۱۴۹] بر پایه آیه ﴿وَقَالَ ارْكَبُوا فِيهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۱۵۰] حضرت نوح (ع) به همسفران خویش گوشزد کرد که روان شدن کشتی و لنگر انداختن آن تنها با نام خداوند انجام میپذیرد.[۱۵۱]
دعا و یاد خدا
در آغاز سفر به تلاوت برخی آیات سفارش شده است: هنگام سوار شدن بر کشتی، تلاوت﴿بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۱۵۲].[۱۵۳] و هنگام سوار شدن بر حیوان [۱۵۴] و در آغاز سفرهای زمینی،[۱۵۵] تلاوت ﴿لِتَسْتَوُوا عَلَى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَتَقُولُوا سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ﴾[۱۵۶]، ﴿وَإِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنْقَلِبُونَ﴾[۱۵۷] تلاوت سوره حمد، [۱۵۸] آیةالكرسی [۱۵۹] و سوره قدر،[۱۶۰] سوره اخلاص،[۱۶۱] سوره فلق،[۱۶۲] سوره ناس[۱۶۳] و آیات ﴿إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِّأُولِي الأَلْبَابِ الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ رَبَّنَا إِنَّكَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلإِيمَانِ أَنْ آمِنُواْ بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأَبْرَارِ رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلاَ تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لاَ تُخْلِفُ الْمِيعَادَ ﴾[۱۶۴].[۱۶۵]، و نیز آیه ﴿أَفَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ﴾[۱۶۶].[۱۶۷] و آیات ﴿وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي أَن يَهْدِيَنِي سَوَاء السَّبِيلِ وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَاء وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاء قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الأَمِينُ قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَن تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِندِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ قَالَ ذَلِكَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ أَيَّمَا الأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلا عُدْوَانَ عَلَيَّ وَاللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيلٌ ﴾[۱۶۸].[۱۶۹] از آداب مسافرت به شمار میآید.
از مسافران خواسته شده است که فاتحة الکتاب و آیةالكرسی را در حالی بخوانند که رو به مقصد ایستادهاند؛ آنگاه رو به طرف راست و چپ خویش نیز آن آیات را تلاوت کنند.[۱۷۰] برخی توصیههای دینی، گرچه کلّیاند و به سفر اختصاص ندارند، شامل سفر هم میشوند و از آنجا که هنگام سفر توجه بیشتری به آداب و مستحبات میشود، عمل به آن میان مسافران، رواج یافته است؛ مانند تلاوت آیه ﴿وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا﴾[۱۷۱] که بر اساس روایتی، امام صادق (ع) قرائت آن را به کسانی توصیه کرد که به مکانی هراسانگیز وارد میشوند [۱۷۲] و مسافران که از خطرهای سفر در هراساند، به خواندن آن میپردازند. ممکن است تلاوت ﴿قَالَ هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلَّا كَمَا أَمِنْتُكُمْ عَلَى أَخِيهِ مِنْ قَبْلُ فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ﴾[۱۷۳] نیز این گونه باشد. برخی این آیه را در مجموعه آیاتی برشمردهاند که هر کس آنها را بخواند یا با خود همراه داشته باشد، در حفاظت خداوند قرار میگیرد.[۱۷۴] از اینکه قرآن، خواندن این آیه را در بدرقه بنیامین، از یعقوب (ع) با تعبیری تمجیدگونه روایت کرده، میتوان استحباب تلاوت آن را در بدرقه مسافران استفاده کرد.
برخی از فقیهان، خواندن آیه ﴿إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ مَنْ جَاءَ بِالْهُدَى وَمَنْ هُوَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴾[۱۷۵] را در گوش مسافر، امری سزاوار و دارای شهرت عملی میدانند،[۱۷۶] اگرچه کوشش پژوهشگران در یافتن مستندی روایی برای آن، نافرجام مانده است.[۱۷۷]
براساس آداب مستفاد از قرآن کریم، مسافران باید یاد خالصانه خداوند را فقط به زمان سوار شدن بر مرکب منحصر نساخته و پس از آن نیز تنها خداوند را بخوانند؛ ولی برخی از مردم، در اقدامی نکوهیده تنها در آغاز سفر، دارای آن حالت بوده و پس از رسیدن به منطقه امن، اخلاص خود را با شرک و ناسپاسی، ناتمام میگذارند: ﴿فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ﴾[۱۷۸]، ﴿لِيَكْفُرُوا بِمَا آتَيْنَاهُمْ وَلِيَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ﴾[۱۷۹].[۱۸۰]
پرهیز از سرمستی، خودنمایی و منع از راه خدا
مؤمنان، به ویژه رزمندگانِ با ایمان از سفری که با حالت ﴿بَطَرًا﴾ باشد نهی شدهاند: ﴿وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بَطَرًا وَرِئَاءَ النَّاسِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَاللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ﴾[۱۸۱] زبیدی از لغتشناسان اقوالی نقل میکند که گویا هر یک، به گونهای از معنای ﴿بَطَرًا﴾ پرده برداشتهاند: «نشاط»، «خودبزرگنمایی»، «شادی مذموم»، «تاب نعمت نداشتن»، «حیرتزدگی از نعمت فراوان»، «طغیانگری»، «برتری فروشی بر دیگران» و «ناخوشایند داشتن بیمورد»، هر یک معنایی است که در تبیین «بَطَر» گفته شده و زمخشری سبکشماری نعمتها و ناسپاسی درباره آنها را معنای مجازی «بطر» میداند.[۱۸۲] در ادامه همین آیه، «خودنمایی» و «منع از راه خدا» نیز اوصاف ناشایستی معرفی شدهاند که سپاه اسلام نباید مانند دیگران خود را به آن آلوده سازد: ﴿وَرِئَاءَ النَّاسِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ﴾
براساس روایات شأن نزول، ابوسفیان و قریش، مکه را از روی غرور و هواپرستی و خودنمایی برای جنگ بدر ترک کردند و قرآن در این آیه از مسلمانان میخواهد که از کارها و حالتهای جاهلانه کافران قریش پیروی نکنند،[۱۸۳] بلکه قرآن کریم در توصیهای کلّی از مؤمنان میخواهد که در زمین همچون سبکمغزان سرمست، گام نزنند: ﴿وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ﴾[۱۸۴] ویکی از مصادیق روشن «مشی در زمین» سفر است. لقمان حکیم با گوشزد کردن این نکته به فرزند خویش، از او میخواهد که راه رفتن میانه را برگزیند: ﴿وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ﴾[۱۸۵].[۱۸۶]
دعا برای اقامتی بابرکت در مقصد
خداوند به نوح (ع) فرمان میدهد که در زمان استقرار در کشتی برای فرودی پرخیر و برکت دعا کند: ﴿وَقُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلًا مُبَارَكًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ﴾[۱۸۷] بر اساس روایتی، رسول اعظم (ص) به امیرمؤمنان علی (ع) فرموده است: ای علی! هرگاه در منزلیفرود آمدی بگو: « اَللَّهُمَّ» ﴿أَنْزِلْنِي مُنْزَلًا مُبَارَكًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ﴾.[۱۸۸] آن حضرت نیز دیگران را به این دعا که بخشی از آن، آیه قرآن است، فرا خوانده بود.[۱۸۹]
توصیه امام صادق (ع) این است که هرگاه به محیط هولناکی وارد شدی، آیه ﴿وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا﴾[۱۹۰] را تلاوت کن و با مشاهده آنچه از آن هراسانی آیة الکرسی بخوان.[۱۹۱] این توصیه افزون بر مسافران، شامل اقامتکنندگان نیز میشود، گرچه بیشترین زمینه این گرفتاریها، در سفر است. از آیه ﴿وَقَالَ ارْكَبُوا فِيهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۱۹۲] استفاده میشود که یاد خدا در شروع و پایان سفر توصیه قرآن کریم است: ﴿بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا﴾.[۱۹۳]
احکام مسافر
قرآن در بیان احکام و معارف غسل، تیمم، نماز، روزه، زکات، فیء، حج، جهاد، وصیت، دَین، رهن، گواهی، هجرت، فرار از استضعاف، جویا شدن دانش و راهزنی، شماری از احکام مسافر را بیان کرده است.
غسل
بر اساس آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا غَفُورًا﴾[۱۹۴]، مسافران (عابری سبیل) از وجوب غسل برای نماز گزاردن استثنا شدهاند. تطبیق ﴿عَابِرِي سَبِيلٍ﴾ بر مسافران را برخی، از علی (ع) روایت کردهاند.[۱۹۵] گرچه مجامع روایی شیعه از چنین روایتی تهی است،[۱۹۶] در برخی تفاسیر شیعه به صورت مرسل گزارش شده است[۱۹۷].
همچنین بر اساس آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ مِنْهُ مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[۱۹۸]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا غَفُورًا﴾[۱۹۹] مسافرانی که غسل جنابت مقدورشان نیست باید با تیمم نماز بگزارند: ﴿وَإِن كُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِّنكُم مِّنَ الْغَائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّسَاء فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَيَمَّمُواْ صَعِيدًا طَيِّبًا﴾.[۲۰۰] مسافری که به آب دسترسی دارد باید غسل کند، چنانکه مسلمانان در جنگ بدر پس از نزول باران و دسترسی به آب با غسل کردن، خود را از جنابت پاک کردند: ﴿إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ﴾[۲۰۱]
بر اساس روایات شأن نزول، جمع فراوانی از سربازان اسلام در خواب سبکی که در آن میدان بر چشم آنان مسلط شد، محتلم شدند [۲۰۲] و نزول اعجازآمیز باران، زمینه دستیابی آنان به آب برای غسل جنابت شد و پلیدی شیطانی را از آنان زدود. «رجز»، مانند رجس به معنای کثافت [۲۰۳] و مصداق آن در آیه، منی [۲۰۴] یا محتلم شدن [۲۰۵] یا وسوسههایی بود که پس از احتلام از سوی شیطان القا میشد که «شما گمان دارید از دوستان خداوند هستید، در حالی که ناچارید با جنابت نماز بگزارید»[۲۰۶].[۲۰۷]
تیمم
بیماران، مسافران و کسانی که قضای حاجت کرده یا با زنان همبستر شدهاند، اگر برای طهارت به آب دسترسی نداشته باشند، باید برای نماز خویش تیمم کنند. در این حکم اگر چه میان مسافر و غیر مسافر تفاوتی نیست، از آنجا که معمولاً مسافران با بیآبی روبهرو میشوند، در این آیه مخاطب قرار گرفتهاند: ﴿وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا﴾[۲۰۸]؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ مِنْهُ مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[۲۰۹] تبدیل حکم وضو و غسل به تیمم، از قاعده نفی حرج برخاسته که در ادامه آیه آمده است: خداوند میخواهد نمازگزاران را به پاکی برساند؛ نه آنکه تکلیفی دشوار بر عهده مکلفان گذارد: ﴿مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ﴾.[۲۱۰]
نماز مسافر
مسافری که از دشمن میترسد، نباید گزاردن نماز قصر را گناه بداند: ﴿وَمَنْ يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا﴾[۲۱۱] در آیات بعدی آمده است که پس از اطمینان، نماز را برپا دارید؛ یعنی آن را کامل بخوانید: ﴿فَإِذَا قَضَيْتُمُ الصَّلَاةَ فَاذْكُرُوا اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَوْقُوتًا﴾[۲۱۲] اطمینان به معنای سکون است [۲۱۳] و از وقوع آن بعد از ﴿إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ﴾ و ﴿إِنْ خِفْتُمْ﴾ میتوان فهمید که آرامش مورد نظر، زمانی حاصل میشود که نمازگزار، نه در سفر و نه در ترس باشد و گرنه تعبیر ﴿فَإِذَا أَمِنْتُمْ﴾ یا ﴿فَإِذَا قَضَيْتُمُ﴾ متناسب بود.[۲۱۴] فقیهان شیعه، برای مسافری که خطر دشمن او را تهدید نمیکند، نیز نماز قصر را واجب میدانند.[۲۱۵] برخی از فقهای اهل سنت برای مسافری که خطر دشمن او را تهدید نمیکند، نماز قصر را ممنوع [۲۱۶] و برخی لازم شمردهاند[۲۱۷].[۲۱۸]
نماز خوف
قرآن در آیات ﴿وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِينًا﴾[۲۱۹]، ﴿وَإِذَا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً وَاحِدَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كَانَ بِكُمْ أَذًى مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَخُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا﴾[۲۲۰]، ﴿فَإِذَا قَضَيْتُمُ الصَّلَاةَ فَاذْكُرُوا اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَوْقُوتًا﴾[۲۲۱] نماز خوف را در صورت مسافرت و ترس از تهاجم کافران ترسیم کرده است.
آیه ﴿وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِينًا﴾[۲۲۲] به مسلمانانی که در سفر از آزار دشمنان کافر در هراساند، اجازه قصر نماز را میدهد. و آیه بعد شیوه نماز خوف را در زمان حضور پیامبر (ص) میان رزمندگان، بیان کرده است. ﴿وَإِذَا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً وَاحِدَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كَانَ بِكُمْ أَذًى مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَخُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا﴾[۲۲۳]
برخی از دانشمندان شیعه و سنی بر این باورند که این آیات ربطی به نماز مسافر نداشته و تنها ناظر به نماز خوفاند.[۲۲۴] براساس این دیدگاه، جمله ﴿وَإِذَا كُنتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ﴾ مطلق بوده و تقیید آن به سفر، بیدلیل است.[۲۲۵] براین اساس، ترس در وطن، در صورت برگزاری نماز به جماعت، از اسباب «قصر» شمرده میشود.[۲۲۶] مخالفان این نظر، به ارتباط تنگاتنگ آن با آیه قبل استناد کرده و آن را ناظر به مسافرانی دانستهاند که از دشمن در هراساند.[۲۲۷] کسانی که حکم نماز خوف را در وطن نیز جاری میدانند،[۲۲۸] باید جمله ﴿وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الأَرْضِ﴾ را قید غالب به شمار آورده و بیانگر تحقق موضوع بدانند [۲۲۹] و کسانی که در سفرهای خالی از ترس، با استناد به این آیه، نماز قصر را لازم میدانند،[۲۳۰] باید قید ﴿إِنْ خِفْتُمْ﴾ را برخاسته از وضع مسافران در عصر نزول بدانند که ترس از دشمن در سفرهایشان، عادی بود.[۲۳۱] هر دو دسته، بر این اتفاق نظر دارند که اجتماع سفر و ترس، لزومی ندارد [۲۳۲] و هر یک ظاهر آیه را با استنباط خویش موافق خواندهاند[۲۳۳].[۲۳۴]
نمازهای مستحب و تلاوت قرآن در شب
کسانی که برای دستیابی به نعمتهای الهی رنج مسافرت را میپذیرند همانند بیماران و جهادگران، در قیام شبانه برای تلاوت قرآن، سزاوار تخفیفاند. خداوند به این ضرورت آگاه بوده و تنها در حدّ توان آنان فرمان میدهد: ﴿إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَاللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضَى وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۲۳۵] آغاز آیه گواه آن است که این تخفیف، ناظر به عبادتهایی است که پیامبر (ص) و همراهان آن حضرت در برههای از شب - که گاه دو سوم و گاه نصف و گاه یک سوم شب را فرا میگرفت - انجام میدادند.
تلاوت قرآن چه به صورت مستقل و چه در ضمن نماز، رکن اصلی این عبادتها را تشکیل میداد: ﴿إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِن ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِّنَ الَّذِينَ مَعَكَ ﴾ بسنده کردن به مقدار میسور از تلاوت قرآن که فرمان خداوند به مسافران، بیماران و جهادگران است، در نظر برخی به معنای کاستن از تعداد نمازهاست که در رکعات آن، قرآن تلاوت میشود و نزد برخی دیگر کاستن از خواندن قرآن، خارج از نماز است.[۲۳۶] فعل ﴿تَقُومُ﴾ در آغاز آیه، رأی نخست را تقویت میکند. حاصل اینکه التزام به تأسی به پیامبر (ص) که در آغاز آیه، مایه تمجید از برخی مسلمانان شده، برای مسافران غیر الزامی خوانده شده [۲۳۷] و زمان عبادت شبانه در سفر، کاهش یافته است.[۲۳۸]
قبله در سفر
برخی در شأن نزول آیه ﴿وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾[۲۳۹] آوردهاند که این آیه مربوط به سفر و در باره نماز مستحب است که بر مرکب خوانده میشود.[۲۴۰]
بر اساس روایتی، رسول خدا (ص) در راه غزوه خیبر و نیز در بازگشت از فتح مکه، روی مرکب، نماز را پشت به کعبه و با اشاره خواند.[۲۴۱] در مقابل این نظر، گروهی آیه را مخصوص سفر نمیدانند؛ زیرا یا آیه را مربوط به زمان رویارویی با دشمن یا هنگام ترس شدید دانسته [۲۴۲] یا نزول آیه را پیش از زمانی میدانند که کعبه، قبله شد،[۲۴۳] یا مفاد آیه را این دانستهاند که رعایت قبله در همه جا ممکن است و به حاضران در مسجدالحرام اختصاص ندارد،[۲۴۴] یا آیه را ناظر به کسانی دانستهاند که در شناخت قبله متحیر ماندهاند.[۲۴۵] درباره نمازگزاری که از خطری هراس دارد، رعایت شرط قبله لازم نیست و او باید پیاده یا سواره نماز بگزارد و آنگاه که امنیت یافت، نماز را همانگونه که از شریعت الهیآموخته است، انجام دهد: ﴿فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجَالًا أَوْ رُكْبَانًا فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَمَا عَلَّمَكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ﴾[۲۴۶] نمازگزاردن در حالت پیاده، به این معناست که در حالی که بر قدمها راه میروند، نماز گزارند.[۲۴۷] این آیه را برخی به مسافران اختصاص داده و گفتهاند: معنای ﴿فَإِذَا أَمِنْتُمْ﴾ این است که شخص از سفر بازگشته و به اقامتگاه خویش رسد.[۲۴۸] در پاسخ آن گفته شده است: اگر چنین بود، تعبیر "فاِذا اقمتُم" مناسب بود، نه ﴿فَإِذَا أَمِنْتُمْ﴾.[۲۴۹] برخی دیگر آیه را به حالت جنگ مرتبط دانسته [۲۵۰] و برخی بر تعمیم آن به مسافر و حاضر تصریح کردهاند[۲۵۱].[۲۵۲]
روزه مسافر و قضای آن
مؤمنان باید روزهای مشخصی از سال (ماه رمضان) را، روزه بگیرند؛ اما اگر بیمار یا در سفر بودند، از روزهای دیگر سال - به انتخاب خویش - باید روزه گرفته و عدد را کامل سازند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ أَيَّامًا مَّعْدُودَاتٍ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ وَأَن تَصُومُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[۲۵۳] بیماری و مسافرت، وظیفه مکلفان را از روزه ماه رمضان به روزه در دیگر ایام سال، تغییر دادهاند، بنابراین مسافر حق ندارد در ماه رمضان روزه بگیرد.[۲۵۴] بسیاری از اهل سنت، مفاد آیه را تنها «جواز افطار» در سفر دانسته و مسافران را میان روزه گرفتن و ترک آن مخیر خواندهاند؛[۲۵۵] ولی جمعی از صحابه، همعقیده با دانشمندان شیعه، روزه مسافر را باطل میدانند.[۲۵۶] کسی که با انجام دادن عمره تمتع به حج پرداخته است، باید در حدّ امکان، قربانی کند و اگر نتوانست، سه روز در زمان حج و ۷ روز پس از بازگشت از سرزمین حج روزه بگیرد، تا ۱۰ روز کامل روزه گرفته باشد. این حکم را کسانی باید رعایت کنند که اهل مکه و ناحیههای مربوط به آن نباشند: ﴿وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾[۲۵۷] تمام مسلمانان اتفاق نظر دارند که هرکس کمتر از ۱۲ میل (۲۱ کیلومتر) با مسجدالحرام فاصله دارد، از حاضران مسجدالحرام شمرده میشود.[۲۵۸] غیر آنان، مسافرانی هستند که در صورت حج گزاردن و دسترسی نداشتن به قربانی، باید در سفر حج، سه روز روزه بگیرند و آن را پس از سفر، با ۷ روز دیگر تلفیق کنند تا جایگزین قربانی گردد.[۲۵۹]
حقوق مالی مسافران
مسافری که در دیار غربت، نیازمند شود، گرچه در وطن خویش توانگر باشد، «ابن سبیل» (در راه مانده) نام گرفته [۲۶۰] و مسلمانان به تأمین نیازمندیهای او با عناوین:
- «زکات» ﴿إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾[۲۶۱]،
- «خمس» ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[۲۶۲]،
- «فیء» ﴿مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾[۲۶۳]،
- «انفاق» ﴿يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ﴾[۲۶۴]،
- «احسان» ﴿وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا﴾[۲۶۵]
- «نیکی» ﴿لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ﴾[۲۶۶] موظف شدهاند.[۲۶۷]
استطاعت در سفر حج
برخورداری از توان بدنی و مالی برای سفر به مکه، از شرایط استطاعت است: ﴿فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ﴾[۲۶۸] براساس برخی روایات، استطاعت به داشتن زاد و راحله (توشه و مرکب) معنا شده است.[۲۶۹] در پاسخ به دعوت ابراهیم (ع) یا رسول خدا (ص) مردم پیاده و سواره از بزرگراههایی که در احاطه کوهستانهایند و مسافتی طولانی دارند، به حج رو میآورند: ﴿وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ﴾[۲۷۰] خانه خدا برای مردم مکان بازگشت است: ﴿وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ﴾[۲۷۱] مسافران در مسجد الحرام با اهل مکه برابرند و هر دو باید بتوانند در آن عبادت کنند: ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَمَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ﴾[۲۷۲] و کسی نباید به مسافرانی که برای دستیابی به نعمتهای الهی و خشنودی او آن دیار را قصد کردهاند، بیاحترامی کند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾[۲۷۳] مسافران نیز نباید حیوانات خشکی را در حال احرام، شکار کنند. آری، شکار حیوانات دریایی برای کاروانیان و دیگران رواست: ﴿أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَطَعَامُهُ مَتَاعًا لَكُمْ وَلِلسَّيَّارَةِ وَحُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدُ الْبَرِّ مَا دُمْتُمْ حُرُمًا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾[۲۷۴] مسافری که حج تمتع به جا آورده و به قربانی دسترسی ندارد، باید سه روز در حج و ۷ روز در وطن روزه بگیرد: ﴿فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ ﴾[۲۷۵] برخی مفسران در فرق ﴿لِلطَّائِفِينَ﴾ و ﴿الْعَاكِفِينَ﴾ در آیه ﴿وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ﴾[۲۷۶] گفتهاند: «عاکفین» اقامتکنندگان در مکهاند و «طائفین» کسانیاند که از افقهای دیگر به مکه میآیند.[۲۷۷] بر اساس این معنا، ابراهیم (ع) و اسماعیل (ع) مأموریت یافتند، بیت اللّه را برای مسافران و اهل مکه پاکیزه نگه دارند: ﴿وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ﴾.[۲۷۸]
لزوم حفظ آمادگی برای سفر جهادی
مسلمانان باید همواره ابزار دفاع خویش را در دسترس داشته و به اقتضای خطر دشمن، دسته دسته یا با بسیج همه نیروها راه نبرد را در پیش گیرند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ فَانْفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِيعًا﴾[۲۷۹] بدیهی است مراد از حرکت دستهجمعی به سوی دشمن، روانه شدن همه سربازان جنگی، با هم است وگرنه مؤمنان از سفر همگانی به میدان نبرد نهی شدهاند:﴿وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً ﴾[۲۸۰].[۲۸۱]؛ زیرا باید جمعی از آنان برای کسب دانش دین، رهسپار مراکز علمی گردند: ﴿فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي الدِّينِ﴾.[۲۸۲]
وصیت مسافر و گواهی بر آن
مسلمانی که در سفر مرگش فرا رسیده و میخواهد وصیت کند، اگر به دو شاهد مسلمان دسترسی ندارد که آنان را گواه وصیت خویش سازد، از غیر مسلمانان نیز میتواند شاهد بگیرد: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا شَهَادَةُ بَيْنِكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْكُمْ أَوْ آخَرَانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَأَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُمَا مِنْ بَعْدِ الصَّلَاةِ فَيُقْسِمَانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لَا نَشْتَرِي بِهِ ثَمَنًا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَلَا نَكْتُمُ شَهَادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذًا لَمِنَ الْآثِمِينَ﴾[۲۸۳].[۲۸۴]
مدارک وام مسافر (ثبت سند، رهن)
ثبت مبلغ و مدت وام، توصیه اکیدی است که طولانیترین آیه قرآن ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى وَلَا يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَلَا تَسْأَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُوا إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَارَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾[۲۸۵] به آن پرداخته است. آیه پس از آن، مسافران را در صورتی که نویسندهای برای ثبت وام خویش نیابند، به رهن گرفتن از بدهکار توصیه میکند. این توصیه تا زمانی است که یکدیگر را امین ندانند و گرنه نیازی به ثبت کردن یا رهن گرفتن نیست و باید بدانند خیانت در امانت و کتمان حقیقت، تنها از کسانی سر میزند که دلی گنهکار دارند و بیتقوایی آنان، کیفرهای الهی را در پی خواهد داشت: ﴿وَإِنْ كُنْتُمْ عَلَى سَفَرٍ وَلَمْ تَجِدُوا كَاتِبًا فَرِهَانٌ مَقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَمَنْ يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ﴾[۲۸۶].[۲۸۷]
وجوب کفایی سفر دین پژوهی
دینشناسی، واجب کفایی است [۲۸۸] و این حکم به شناخت فقه اختصاص ندارد،[۲۸۹] بلکه هر هشداری را که برای مردم مایه مراقبت باشد نیز در بر میگیرد. باید از هر گروه، فرد یا افرادی، برای کسب دانش دینی راهی سفر گردند: ﴿وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ﴾[۲۹۰] «طائفه» به معنای جماعت و کمترین عدد آنان، سه نفر است؛ ولی گاه به یک یا دو نفر نیز اطلاق شده است.[۲۹۱].[۲۹۲]
حکم هجرت
کسانی که با رویگردانی از دین خدا و ترک شعائر دینی به خود ستم کردهاند،[۲۹۳] در صورتی میتوانند جبر محیط را عذر قرار دهند که تغییر یا خروج از محل سکونت خود مقدورشان نباشد و گرنه واجب است آنجا را ترک کرده و سرزمین دیگری را برگزینند. ادعای استضعاف از هرکسی پذیرفته نیست. کسی که بتواند هجرت کند، اگر با ترک سفر، بر گناه خود بماند، به دوزخ تهدید شده است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا﴾[۲۹۴].[۲۹۵] [۲۹۶]
سفر در فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم
سفر از ابعاد مختلفی مطرح است. سفرهای پیامبر، برخوردهای مخالفان در سفر، برخورد پیامبر با موضوع مسافرت و سیر در روی زمین، چنانکه در قرآن کریم در خطاب به پیامبر برای گشت و گزار اهمیت بسیار داده شده، اما این کار تنها برای پرکردن اوقات فراغت نیست و منافات با آن هم ندارد. آنچه اهمیت دارد این است که از سفر در کنار لذت بردن از طبیعت، نگاه کردن به عالم ملکوت و عبرت از گذشتگان باشد.
- ﴿لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَاتَّبَعُوكَ وَلَكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ وَسَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ﴾[۲۹۷]
- ﴿سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ نَفْعًا بَلْ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَالْمُؤْمِنُونَ إِلَى أَهْلِيهِمْ أَبَدًا وَزُيِّنَ ذَلِكَ فِي قُلُوبِكُمْ وَظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَكُنْتُمْ قَوْمًا بُورًا﴾[۲۹۸]؛
- ﴿سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلَامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونَا كَذَلِكُمْ قَالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا بَلْ كَانُوا لَا يَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِيلًا﴾[۲۹۹]
نکات:
در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
- امتناع منافقان از همراهی با پیامبر در سفر به تبوک برای جهاد با دشمنان به علت مشقتآمیز بودن آن: ﴿لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَاتَّبَعُوكَ وَلَكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ﴾[۳۰۰]
- آمادگی منافقان برای همراهی با پیامبر در سفر جهادی، در صورت برخوردارشدن از غنائم جنگی ﴿لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَاتَّبَعُوكَ﴾[۳۰۱]
- تخلف اعراب اطراف مدینه، از دستور پیامبراکرم برای سفر به حدیبیه و وابستگی مالی و عاطفی آنان باعث تخلف از پیامبر در سفرمکه ﴿سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا﴾[۳۰۲]
- گمان خطر، باعث تخلف و عصیان اعراب از پیامبر در سفر به حدیبیه: ﴿بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَالْمُؤْمِنُونَ إِلَى أَهْلِيهِمْ أَبَدًا وَزُيِّنَ ذَلِكَ فِي قُلُوبِكُمْ وَظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَكُنْتُمْ قَوْمًا بُورًا﴾[۳۰۳]
- محرومیت متخلفان در سفر به حدیبیه از شرکت در غزوه خیبر و غنائم آن: ﴿سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلَامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونَا﴾[۳۰۴][۳۰۵].
منابع
پانویس
- ↑ لسان العرب، ج۴، ص۳۶۷؛ القاموس المحیط، ج۲، ص۴۹؛ لغت نامه، ج۸، ص۱۲۰۵۰، «سفر».
- ↑ الصحاح، ج۲، ص۶۸۵؛ القاموس المحیط، ج۲، ص۴۹؛ المصباح، فیومی، ج۲، ص۲۷۸، «سفر».
- ↑ تاج العروس، ج۶، ص۵۲۸؛ فرهنگ سخن، ج۵، ص۴۱۹۳، «سفر».
- ↑ مفردات، ص۴۱۲، «سفر».
- ↑ تهذیب اللغه، ج۱۲، ص۲۷۹، «سفر».
- ↑ تهذیب اللغه، ج۱۲، ص۲۷۸؛ تاج العروس، ج۶، ص۵۲۸.
- ↑ تاج العروس، ج۶، ص۵۲۸.
- ↑ اساس البلاغه، ص۲۹۸، «سفر»
- ↑ المصباح، فیومی، ج۲، ص۲۷۸-۲۷۹.
- ↑ المصباح، فیومی، ج۲، ص۳۹۸، «عدو».
- ↑ تهذیب الاسماء واللغات، ج۲، ص۱۲.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۶، ص۱۵۵.
- ↑ شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۰۱.
- ↑ الروضة البهیّه، ج۱، ص۷۷۸.
- ↑ من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۴۵۵؛ صلاة المسافر، ص۵.
- ↑ السرائر، ج۱، ص۳۲۸.
- ↑ احسن التقاسیم، ص۶۶؛ السرائر، ج۱، ص۳۲۸.
- ↑ الانصاف، ج۲، ص۳۱۸.
- ↑ مختصر المزنی، ج۱، ص۲۹.
- ↑ معرفة السنن والآثار، ج۲، ص۴۱۹.
- ↑ المدونة الکبری، ج۱، ص۱۲۰.
- ↑ الأمّ، ج۱، ص۲۱۱.
- ↑ المبسوط، ج۲، ص۱۰۷.
- ↑ فتح الباری، ج۲، ص۴۲۶.
- ↑ عمدة القاری، ج۷، ص۱۲۵.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «روزهایی برشمرده را (روزه بدارید) و از شما هر که بیمار یا در سفر باشد شماری از روزهای دیگر (روزه بر او واجب است) و بر آنان که به دشواری آن را بر میتابند (به جای هر روز) جایگزینی است (به اندازه) خوراک مستمندی و هر که خود خواسته، خیری (بیش) دهد، برای او بهتر است. و اگر بدانید روزه داشتن برای شما بهتر است» سوره بقره، آیه ۱۸۴.
- ↑ «به دست نویسندگانی» سوره عبس، آیه ۱۵.
- ↑ «داستان آنان که (عمل به) تورات بر دوش آنها نهاده شد اما زیر بار آن نرفتند همچون داستان درازگوشی است بر او کتابی چند؛ داستان آن گروه که آیات خداوند را دروغ شمردند بد (داستانی) است و خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمیکند» سوره جمعه، آیه ۵.
- ↑ «و به بامداد چون بردمد» سوره مدثر، آیه ۳۴.
- ↑ «چهرههایی در آن روز تابان است» سوره عبس، آیه ۳۸.
- ↑ «بگو: در زمین سیر کنید سپس بنگرید که سرانجام دروغانگاران چگونه بوده است» سوره انعام، آیه ۱۱.
- ↑ «و پیش از تو جز مردانی از مردم شهرها را که به آنان وحی میکردیم نفرستادیم؛ آیا روی زمین گردش نکردهاند تا بنگرند سرانجام پیشینیانشان چگونه بوده است؟ و به راستی سرای واپسین برای پرهیزگاران بهتر است؛ آیا خرد نمیورزید؟» سوره یوسف، آیه ۱۰۹.
- ↑ «(این بخششها) برای نیازمندانی است که در راه خداوند به تنگنا در افتادهاند (و برای کسب و کار) سفر نمیتوانند کرد، نادان آنان را- از بس که خویشتندارند- توانگر میپندارد، ایشان را به چهره باز میشناسی، آنها از مردم با پافشاری چیزی نمیخواهند؛ و آنچه از دارایی (خود) ببخشید بیگمان خداوند به آن داناست» سوره بقره، آیه ۲۷۳.
- ↑ «و هر کس در راه خداوند هجرت گزیند، در زمین سرپناههای فراوان و گستردگی (در روزی) خواهد یافت و هر که از خانه خویش برای هجرت به سوی خداوند و پیامبرش برون آید سپس مرگ او را دریابد؛ بیگمان پاداش او بر عهده خداوند است و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۱۰۰.
- ↑ «و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.
- ↑ «پیوستگی آنان در سفر زمستانی و تابستانی» سوره قریش، آیه ۲.
- ↑ «چهار ماه در این سرزمین (آزاد) بگردید و بدانید که شما خداوند را به ستوه نمیتوانید آورد و خداوند رسواگر کافران است» سوره توبه، آیه ۲.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «بگو: در زمین گردش کنید، آنگاه بنگرید سرانجام پیشینیان چگونه بوده است؛ بیشتر آنان مشرک بودند» سوره روم، آیه ۴۲.
- ↑ التحریر و التنویر، ج۲۱، ص۶۷.
- ↑ المیزان، ج۴، ص۲۱.
- ↑ «پیش از شما سنّتهایی (بوده و) از میان رفتهاند پس روی زمین گردش کنید تا بنگرید سرانجام دروغانگاران چگونه بوده است» سوره آل عمران، آیه ۱۳۷.
- ↑ «بگو: در زمین سیر کنید سپس بنگرید که سرانجام دروغانگاران چگونه بوده است» سوره انعام، آیه ۱۱.
- ↑ «بگو: در زمین گردش کنید و بنگرید که سرانجام گناهکاران چگونه بوده است؟» سوره نمل، آیه ۶۹.
- ↑ «پس آیا در زمین نگشتهاند تا بنگرند که سرانجام پیشینیان آنان چگونه بوده است؟ خداوند آنان را از میان برداشت و کافران را (نیز سرانجامی) همانند آنان است» سوره محمد، آیه ۱۰.
- ↑ «و پیش از تو جز مردانی از مردم شهرها را که به آنان وحی میکردیم نفرستادیم؛ آیا روی زمین گردش نکردهاند تا بنگرند سرانجام پیشینیانشان چگونه بوده است؟ و به راستی سرای واپسین برای پرهیزگاران بهتر است؛ آیا خرد نمیورزید؟» سوره یوسف، آیه ۱۰۹.
- ↑ نک: المیزان، ج۱۱، ص۲۷۸.
- ↑ «آیا در نیافتهاند که چگونه خداوند آفریدن (آفریدگان) را میآغازد و سپس آن را باز میگرداند؛ بیگمان این، بر خداوند آسان است» سوره عنکبوت، آیه ۱۹.
- ↑ «بگو روی زمین گردش کنید و بنگرید چگونه آفریدن (آفریدگان) را آغاز میکند سپس خداوند آفرینش جهان واپسین را پدید میآورد، بیگمان خداوند بر هر کاری تواناست» سوره عنکبوت، آیه ۲۰.
- ↑ المیزان، ج۱۶، ص۱۱۷.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «اگر برای جهاد در راه من و به دست آوردن خرسندی من (از شهر خود) بیرون میآیید» سوره ممتحنه، آیه ۱.
- ↑ «ای مؤمنان! اگر برای جهاد در راه من و به دست آوردن خرسندی من (از شهر خود) بیرون میآیید، دشمن من و دشمن خود را دوست مگیرید که به آنان مهربانی ورزید در حالی که آنان به آنچه از سوی حق برای شما آمده است کفر ورزیدهاند؛ پیامبر و شما را (از شهر خود) بیرون میکنند که چرا به خداوند -پروردگارتان- ایمان دارید، پنهانی به آنان مهربانی میورزید و من به آنچه پنهان و آنچه آشکار میدارید داناترم و از شما هر کس چنین کند به یقین، راه میانه را گم کرده است» سوره ممتحنه، آیه ۱.
- ↑ «ای مؤمنان! چگونهاید که چون به شما گفته شود در راه خداوند رهسپار (جنگ) گردید، گرانخیزی میورزید؟ آیا به جای جهان واپسین به زندگانی این جهان خرسند شدهاید؟ در حالی که کالای زندگی این جهان در برابر جهان واپسین جز اندکی نیست» سوره توبه، آیه ۳۸.
- ↑ «و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.
- ↑ التحریر و التنویر، ج۱۰، ص۲۲۷.
- ↑ «و هیچ هزینهای چه خرد چه کلان نمیکنند و هیچ درّهای را نمیپیمایند مگر آنکه برای آنان نوشته میشود تا خداوند نیکوتر از آنچه میکردهاند به آنان پاداش دهد» سوره توبه، آیه ۱۲۱.
- ↑ روح المعانی، ج۶، ص۴۵.
- ↑ «چنان که پروردگارت تو را از خانهات به درستی بیرون آورد با آنکه بیگمان دستهای از مؤمنان ناخرسند بودند. با تو درباره حقّ پس از آشکار شدن آن چالش میورزیدند گویی آنان را به سوی مرگ میرانند و آنان مینگرند. و (یاد کن) آنگاه را که خداوند به شما وعده میفرمود که (پیروزی بر) یکی از دو دسته از آن شما باشد و شما دوست میداشتید که آن دسته بیجنگافزار از آن شما گردد اما خداوند میخواست که حقّ را با کلمات خویش تحقّق بخشد و ریشه کافران را بر کند» سوره انفال، آیه ۵-۷.
- ↑ «اگر غنیمتی در دسترس و سفری آسان میبود از تو پیروی میکردند اما راه سخت بر آنان گران است و به زودی به خداوند سوگند میخورند که اگر یارایی میداشتیم با شما روانه میشدیم؛ خود را (با دروغ) نابود میکنند و خداوند میداند که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۴۲.
- ↑ «اگر (به راستی) میخواستند رهسپار گردند ساز و برگی برای آن فراهم میآوردند ولی خداوند روانه شدن آنان را خوش نداشت پس آنان را به درنگ کردن واداشت و (به آنها) گفته شد: با (خانه) نشستگان همنشین باشید!» سوره توبه، آیه ۴۶.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «و هر کس در راه خداوند هجرت گزیند، در زمین سرپناههای فراوان و گستردگی (در روزی) خواهد یافت و هر که از خانه خویش برای هجرت به سوی خداوند و پیامبرش برون آید سپس مرگ او را دریابد؛ بیگمان پاداش او بر عهده خداوند است و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۱۰۰.
- ↑ «بجز آن مردان و زنان و کودکان ناتوان شمرده شدهای که نه چارهای میتوانند اندیشید و نه راه به جایی دارند» سوره نساء، آیه ۹۸.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۱۱، ص۱۹۶-۱۹۷؛ نک: احکام القرآن، ج۳، ص۲۲۸-۲۲۹.
- ↑ المیزان، ج۵، ص۵۱.
- ↑ «از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش میگیرند، میپرسند: در چه حال بودهاید؟ میگویند: ما ناتوان شمردهشدگان روی زمین بودهایم. میگویند: آیا زمین خداوند (آنقدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانهای است» سوره نساء، آیه ۹۷.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۵، ص۳۴۶.
- ↑ «زمین خداوند پهناور است» سوره زمر، آیه ۱۰.
- ↑ «برای کسانی که در این جهان، نیکی ورزند نیکی خواهد بود و زمین خداوند پهناور است» سوره زمر، آیه ۱۰.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
- ↑ «و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیدهای که از هر راه دوری میرسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.
- ↑ «تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند و نام خداوند را در روزهایی معین بر آنچه از دامها که روزیشان کرده است (هنگام قربانی) یاد کنند آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید» سوره حج، آیه ۲۸.
- ↑ کنزالعرفان، ج۱، ص۲۶۹.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۸، ص۲۹۳-۲۹۴.
- ↑ «و چون (از آنجا) گذشتند، (موسی) به شاگرد خود گفت: چاشتمان را بیاور که به راستی از این سفر خویش خستگی دیدهایم. گفت: آیا دیدی (چه بر سرمان آمد) آنگاه که بر آن تخته سنگ جای گرفتیم؟ من آن ماهی را از یاد بردم و جز شیطان کسی یادکرد آن را از یاد من نبرد و شگفتا راه خود را در دریا در پیش گرفت و رفت. (موسی) گفت: این همان است که ما باز میجستیم از این روی با پیگیری جای پای خود بازگشتند. و بندهای از بندگان ما (خضر) را یافتند که به او از نزد خود بخشایشی داده و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم. موسی به او گفت: آیا از تو پیروی کنم به شرط آنکه از آن راهدانی که تو را آموختهاند به من بیاموزی؟» سوره کهف، آیه ۶۲-۶۶.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۲۱، ص۴۸۰-۴۸۲.
- ↑ «چهار ماه در این سرزمین (آزاد) بگردید» سوره توبه، آیه ۲.
- ↑ نک: مکاتیب الرسول، ج۳، ص۹۴.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «برای پیوستگی قریش، پیوستگی آنان در سفر زمستانی و تابستانی. پس باید پروردگار این خانه را بپرستند همان که آنان را در گرسنگی خوراک داد و از بیم امان بخشید» سوره قریش، آیه ۱-۴.
- ↑ کنزالدقائق، ج۱۴، ص۴۴۹-۴۵۰.
- ↑ الاصفی، ج۲، ص۱۳۶۹؛ المیزان، ج۲۰، ص۷۶.
- ↑ «بیگمان پروردگارت میداند که تو و دستهای از کسانی که با تواند نزدیک به دو سوم شب و نیمه آن و یک سوم آن برمیخیزید؛ و خداوند شب و روز را اندازه میدارد، او معلوم داشت که شما هرگز آن را نمیتوانید شمار کرد پس از شما در گذشت؛ اکنون آنچه میسّر است از قرآن بخوانید! او معلوم داشت که برخی از شما بیمار خواهند بود و برخی دیگر در زمین، گام میزنند و (روزی خود را) از بخشش خداوند میجویند و گروهی دیگر در راه خداوند جنگ میکنند بنابراین آنچه میسّر است از آن (قرآن) بخوانید و نماز را بر پا دارید و زکات بپردازید و به خداوند وامی نیکو بدهید و هر نیکی که برای خویش از پیش فرستید پاداش آن را نزد خداوند بهتر و با پاداشی سترگتر خواهید یافت و از خداوند آمرزش بخواهید که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره مزمل، آیه ۲۰.
- ↑ مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۷۵-۵۷۶.
- ↑ «برادرمان را با ما بفرست تا پیمانهگیری کنیم» سوره یوسف، آیه ۶۳.
- ↑ «از بیابان (نزد من) آورد» سوره یوسف، آیه ۱۰۰.
- ↑ «گفت: اگر خداوند بخواهد بیبیم به مصر در آیید» سوره یوسف، آیه ۹۹.
- ↑ تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۱۷۷؛ کنزالدقائق، ج۶، ص۳۷۹.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «و او و خانوادهاش را از بلایی سترگ رهاندیم» سوره صافات، آیه ۷۶.
- ↑ «آنگاه ما او و کسانی را که در آن کشتی آکنده، همراه او بودند رهانیدیم» سوره شعراء، آیه ۱۱۹.
- ↑ «سپس بازماندگان را غرق کردیم» سوره شعراء، آیه ۱۲۰.
- ↑ «پس، در پاسی از شب، خانوادهات را همراه ببر» سوره حجر، آیه ۶۵.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «در زمین به تباهی میکوشند» سوره مائده، آیه ۶۴.
- ↑ «میکوشد که در زمین تبهکاری ورزد» سوره بقره، آیه ۲۰۵.
- ↑ «و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفتهاند لعنت بر ایشان باد بلکه دستهای او باز است و هرگونه بخواهد میبخشد و بیگمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان میافزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینهجویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی میکوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمیدارد» سوره مائده، آیه ۶۴.
- ↑ «و از مردم کسی است که گفتارش درباره زندگی این جهان تو را به شگفتی وا میدارد و خداوند را بر آنچه در دل دارد گواه میگیرد و همو کینهتوزترین دشمنان است» سوره بقره، آیه ۲۰۴.
- ↑ «و چون به سرپرستی در کاری دسترسی یابد میکوشد که در زمین تبهکاری ورزد و کشت و پشت را نابود کند و خداوند تباهی را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۲۰۵.
- ↑ التحریر و التنویر، ج۲، ص۲۵۳.
- ↑ «اگر در میان شما روانه میشدند جز شرّ به شما نمیافزودند و در میان شما برای ایجاد آشوب رخنه میکردند و آنان میان شما جاسوسانی دارند و خداوند به (حال) ستمگران داناست» سوره توبه، آیه ۴۷.
- ↑ مفردات، ص۲۷۴، «خبل».
- ↑ البحر المدید، ج۲، ص۳۸۷.
- ↑ التفسیر الوسیط، ج۶، ص۳۰۹.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «آیا خبر کسان پیش از شما چون قوم نوح و عاد و ثمود و کسان پس از ایشان که جز خداوند کسی آنان را نمیشناسد به شما نرسیده است؟ پیامبران آنان برهانها برای آنها آوردند اما آنان (از خشم) دست بر دهان بردند و گفتند: هر چه را که شما برای آن فرستاده شدهاید انکار» سوره ابراهیم، آیه ۹.
- ↑ «و کافران به پیامبرانشان گفتند: شما را از سرزمینمان بیرون خواهیم راند مگر به آیین ما باز گردید آنگاه پروردگارشان به آنان وحی کرد که بیگمان ستمگران را نابود خواهیم کرد» سوره ابراهیم، آیه ۱۳.
- ↑ «اما پاسخ قوم او جز این نبود که گفتند: خاندان لوط را از شهر خود بیرون کنید زیرا آنان مردمی هستند که خود را پاک مینمایانند» سوره نمل، آیه ۵۶.
- ↑ «سرکردگان سرکش از قوم او گفتند: ای شعیب! بیگمان تو و کسانی را که همراه تو ایمان آوردهاند، از شهر خود بیرون خواهیم راند یا آنکه به آیین ما باز گردید؛ (شعیب) گفت:» سوره اعراف، آیه ۸۸.
- ↑ «و به راستی نزدیک بود که تو را از این سرزمین بلغزانند تا از آن بیرون رانند و در آن صورت (آنها نیز) پس از تو جز اندکی درنگ نداشتند» سوره اسراء، آیه ۷۶.
- ↑ «میگویند: چون به مدینه باز گردیم، فراپایهتر، فرومایهتر را از آنجا بیرون خواهد راند؛ با آنکه فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمیدانند» سوره منافقون، آیه ۸.
- ↑ نک: التفسیر الکبیر، ج۳۰، ص۵۴۹.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «یا از سرزمین خود تبعید گردند» سوره مائده، آیه ۳۳.
- ↑ «کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمیخیزند و در زمین به تبهکاری میکوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دستها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت» سوره مائده، آیه ۳۳.
- ↑ «اوست که کافران اهل کتاب را از خانههایشان در نخستین گردآوری بیرون راند (هر چند) شما گمان نمیکردید که بیرون روند و (خودشان) گمان میکردند که دژهایشان بازدارنده آنان در برابر خداوند است اما (اراده) خداوند از جایی که گمان نمیبردند بدیشان رسید و در دلهایشان هراس افکند؛ به دست خویش و به دست مؤمنان خانههای خویش را ویران میکردند؛ پس ای دیدهوران پند بگیرید!» سوره حشر، آیه ۲.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «و میان آنان و شهرهایی که در آنها خجستگی نهاده بودیم شهرهایی به هم پیوسته پدید آوردیم و در آنها راه رفت و آمد را به اندازه (برقرار) کردیم (و گفتیم) شبها و روزها در آنها با ایمنی سفر کنید» سوره سبأ، آیه ۱۸.
- ↑ «اما گفتند: پروردگارا! میان سفرهای ما فاصله انداز و به خویشتن ستم کردند؛ ما نیز آنان را (چون) افسانهها گرداندیم و همه را سخت پراکندیم؛ بیگمان در این، نشانههایی برای هر شکیبای سپاسگزاری است» سوره سبأ، آیه ۱۹.
- ↑ التبیان، ج۸، ص۳۸۹.
- ↑ «برای پیوستگی قریش، پیوستگی آنان در سفر زمستانی و تابستانی. پس باید پروردگار این خانه را بپرستند همان که آنان را در گرسنگی خوراک داد و از بیم امان بخشید» سوره قریش، آیه ۱-۴.
- ↑ المیزان، ج۲۰، ص۳۶۶.
- ↑ «کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمیخیزند و در زمین به تبهکاری میکوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دستها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت» سوره مائده، آیه ۳۳.
- ↑ روح المعانی، ج۳، ص۲۸۹؛ کنزالدقائق، ج۴، ص۹۸؛ المیزان، ج۵، ص۳۲۶-۳۲۷.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «حجّ (در) ماههای شناختهای (انجامپذیر) است پس کسی که در آن ماهها حجّ میگزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۷.
- ↑ نک: التحریر و التنویر، ج۲، ص۲۳۲.
- ↑ مجمع البیان، ج۲، ص۵۲۵.
- ↑ جامع البیان، ج۲، ص۱۶۲.
- ↑ البحر المحیط، ج۲، ص۲۹۰.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که موسی به شاگرد خود گفت: پا از رفتن باز نکشم تا به جای به هم پیوستن دو دریا برسم یا آنکه روزگاری دراز راه بپیمایم» سوره کهف، آیه ۶۰.
- ↑ مجمع البیان، ج۶، ص۷۴۱.
- ↑ «و چون (از آنجا) گذشتند، (موسی) به شاگرد خود گفت: چاشتمان را بیاور که به راستی از این سفر خویش خستگی دیدهایم» سوره کهف، آیه ۶۲.
- ↑ «و بندهای از بندگان ما (خضر) را یافتند که به او از نزد خود بخشایشی داده و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم» سوره کهف، آیه ۶۵.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «و به موسی وحی کردیم که بندگانم را شبانه گسیل دار که در پی شما هستند» سوره شعراء، آیه ۵۲.
- ↑ «و به موسی وحی کردیم که بندگان مرا شب راهی کن و راهی خشک در دریا برای آنان بگشا (چنان که) نه از سر رسیدن (دشمن) بترسی و نه (از غرق شدن) بهراسی» سوره طه، آیه ۷۷.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «و آنکه همه گونهها را آفرید و برای شما از کشتی و از چارپایان چیزی پدید آورد که سوار میشوید. تا بر پشت آن قرار گیرید سپس نعمت پروردگارتان را هنگامی که بر آن قرار گرفتید یاد کنید و بگویید: پاکا آن (خداوند) که این را برای ما رام کرد و ما را توان آن نبود. و ما به سوی پروردگارمان برمیگردیم» سوره زخرف، آیه ۱۲-۱۴.
- ↑ المیزان، ج۱۸، ص۸۸.
- ↑ «و چون خود و هر که با توست، بر کشتی برنشستید، بگو: سپاس ویژه خداوند است که ما را از ستمگران رهانید» سوره مؤمنون، آیه ۲۸.
- ↑ «و بگو: پروردگارا مرا به جایگاهی خجسته فرود آور و تو بهترین میزبانانی» سوره مؤمنون، آیه ۲۹.
- ↑ «و گفت: بر آن سوار شوید! (که) راه افتادن و لنگر گرفتن آن با نام خداوند است؛ بیگمان پروردگارم آمرزندهای بخشاینده است» سوره هود، آیه ۴۱.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «راه افتادن و لنگر گرفتن آن با نام خداوند است؛ بیگمان پروردگارم آمرزندهای بخشاینده است» سوره هود، آیه ۴۱.
- ↑ نک: نور الثقلین، ج۲، ص۳۶۱.
- ↑ بحار الانوار، ج۷۳، ص۲۹۵، ۲۹۷.
- ↑ بحار الانوار، ج۷۳، ص۲۴۳-۲۴۴.
- ↑ «تا بر پشت آن قرار گیرید سپس نعمت پروردگارتان را هنگامی که بر آن قرار گرفتید یاد کنید و بگویید: پاکا آن (خداوند) که این را برای ما رام کرد و ما را توان آن نبود» سوره زخرف، آیه ۱۳.
- ↑ «و ما به سوی پروردگارمان برمیگردیم» سوره زخرف، آیه ۱۴.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۲۸۳-۲۸۴.
- ↑ الخصال، ص۶۲۳.
- ↑ بحارالانوار، ج۷۳، ص۱۷۰.
- ↑ بحار الانوار، ج۷۳، ص۲۵۱.
- ↑ بحار الانوار، ج۷۳، ص۲۵۱.
- ↑ بحار الانوار، ج۷۳، ص۲۵۱.
- ↑ «بیگمان در آفرینش آسمانها و زمین و پیاپی آمدن شب و روز نشانههایی برای خردمندان است. (همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریدهای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار. پروردگارا! هر که را به آتش (دوزخ) درآوری، خوار کردهای و ستمگران را یاوری نخواهد بود. پروردگارا! ما شنیدیم فرا خوانندهای به ایمان فرا میخواند که به پروردگار خود ایمان آورید! و ایمان آوردیم؛ پروردگارا، گناهان ما را بیامرز و از بدیهای ما چشم بپوش و ما را با نیکان بمیران. پروردگارا! و آنچه با پیامبرانت به ما وعده کردی عطا کن و روز رستخیز ما را خوار مگردان؛ بیگمان تو در وعده (خود) خلاف نمیورزی» سوره آل عمران، آیه ۱۹۰-۱۹۴.
- ↑ تحف العقول، ص۱۱۴.
- ↑ «آیا جز دین خداوند را باز میجویند با آنکه آنان که در آسمانها و زمینند خواهناخواه گردن نهاده فرمان اویند و به سوی او بازگردانده میشوند» سوره آل عمران، آیه ۸۳.
- ↑ مکارم الاخلاق، ص۲۶۱.
- ↑ «و چون روی به سوی مدین نهاد گفت: امید است پروردگارم مرا به راه میانه رهنمون گردد. و چون به آب مدین رسید بر آن، گروهی را دید که (گوسفندان خود را) آب میدادند و کنار آنان دو زن را دید که (گوسفندان خود را از رفتن به سوی آب) دور میداشتند. گفت: شما چه میکنید؟ گفتند: ما (به گوسفندان خود) آب نمیدهیم تا شبانان (گوسفندان خود را از آبشخور) باز گردانند و پدر ما پیری کهنسال است. پس برای آن دو (گوسفندان را) آب داد سپس به سایه بازگشت و گفت پروردگارا به هر خیری که به من برسانی نیازمندم. آنگاه یکی از آن دو که با شرم گام برمیداشت نزد او آمد، گفت: پدرم تو را فرا میخواند تا مزد آبی را که برای ما (به گوسفندان) دادی به تو بپردازد و چون (موسی) نزد او آمد و داستان (خود) را برای او بازگفت، (شعیب) گفت: مهراس که از گروه ستمکاران رهایی یافتی. یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بیگمان بهترین کسی که (میتوانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است. (شعیب) گفت: میخواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی پس اگر ده سال را به پایان بردی خود دانی و من نمیخواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت. (موسی) گفت: این (قرار) میان من و شما بماند که هر یک از دو زمان را به پایان بردم بر من تجاوزی (روا) نباشد و خداوند بر آنچه میگوییم نگهبان است» سوره قصص، آیه ۲۲-۲۸.
- ↑ بحار الانوار، ج۷۳، ص۲۲۹.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۲۸۳-۲۸۴.
- ↑ «و بگو: پروردگارا مرا با درآوردنی درست (به هر کار) در آور و با بیرون بردنی درست (از هر کار) بیرون بر و از نزد خویش برای من برهانی یاریگر بگمار!» سوره اسراء، آیه ۸۰.
- ↑ المحاسن، ج۲، ص۳۶۷.
- ↑ «گفت: آیا شما را بر او جز همانگونه امین میتوانم داشت که پیش از این بر برادرش امین داشته بودم؟ پس خداوند بهترین نگهبان و او بخشایندهترین بخشایندگان است» سوره یوسف، آیه ۶۴.
- ↑ المصباح، کفعمی، ص۱۹۶.
- ↑ «بیگمان آن کس که قرآن را بر تو واجب کرده است تو را به بازگشتگاهی باز میگرداند؛ بگو: پروردگار من بهتر میداند چه کسی رهنمود آورده است و چه کسی در گمراهی آشکاری است» سوره قصص، آیه ۸۵.
- ↑ العروة الوثقی، ج۴، ص۳۳۶.
- ↑ مدارک العروه، ج۲۴، ص۲۳.
- ↑ «و چون در کشتی سوار میشوند خداوند را میخوانند در حالی که دین (خویش) را برای او ناب میگردانند و چون آنان را رهاند (و) به خشکی (رساند) ناگاه شرک میورزند» سوره عنکبوت، آیه ۶۵.
- ↑ «تا در آنچه به آنان دادهایم ناسپاسی کنند و به برخورداری گرایند پس زودا که بدانند (چه میکنند.)» سوره عنکبوت، آیه ۶۶.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «و چون کسانی نباشید که از دیار خویش با سرمستی و برای نمایش به مردم بیرون میآیند و (مردم را) از راه خداوند باز میدارند و خداوند به آنچه انجام میدهند نیک داناست» سوره انفال، آیه ۴۷.
- ↑ تاج العروس، ج۶، ص۹۷-۹۸، «بطر».
- ↑ جامع البیان، ج۱۰، ص۱۳.
- ↑ «و روی خود را از مردم مگردان و بر زمین خرامان گام برمدار که خداوند هیچ خود پسند خویشتنستایی را دوست نمیدارد» سوره لقمان، آیه ۱۸.
- ↑ «و در راه رفتنت میانهرو باش و از آوایت فرو کاه که ناپسندترین بانگها بانگ درازگوشان است» سوره لقمان، آیه ۱۹.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «و بگو: پروردگارا مرا به جایگاهی خجسته فرود آور و تو بهترین میزبانانی» سوره مؤمنون، آیه ۲۹.
- ↑ بحار الانوار، ج۷۳، ص۲۵۳.
- ↑ بحار الانوار، ج۷۳، ص۲۳۴-۲۳۵.
- ↑ «و بگو: پروردگارا مرا با درآوردنی درست (به هر کار) در آور و با بیرون بردنی درست (از هر کار) بیرون بر و از نزد خویش برای من برهانی یاریگر بگمار!» سوره اسراء، آیه ۸۰.
- ↑ بحار الانوار، ج۷۳، ص۲۴۷.
- ↑ «و گفت: بر آن سوار شوید! (که) راه افتادن و لنگر گرفتن آن با نام خداوند است؛ بیگمان پروردگارم آمرزندهای بخشاینده است» سوره هود، آیه ۴۱.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «ای مؤمنان! در حال مستی به نماز رو نیاورید تا هنگامی که دریابید چه میگویید و نیز در حال جنابت (به نماز و محل نماز رو نیاورید) مگر رهگذر باشید تا آنکه غسل کنید و اگر بیمار یا در سفر بودید و یا یکی از شما از جای قضای حاجت باز آمد یا با زنان آمیزش کردید و آب نیافتید به خاکی پاک تیمّم کنید و بخشی از رخسارهها و دستهایتان را با آن مسح کنید که خداوند، در گذرندهای آمرزنده است» سوره نساء، آیه ۴۳.
- ↑ الدرالمنثور، ج۲، ص۱۶۵.
- ↑ آلاء الرحمن، ج۲، ص۱۲۱.
- ↑ التبیان، ج۳، ص۴۵۸؛ مجمع البیان، ج۳، ص۸۱.
- ↑ «ای مؤمنان! چون برای نماز برخاستید چهره و دستهایتان را تا آرنج بشویید و بخشی از سرتان را مسح کنید و نیز پاهای خود را تا برآمدگی روی پا و اگر جنب بودید غسل کنید و اگر بیمار یا در سفر بودید و یا از جای قضای حاجت آمدید یا با زنان آمیزش کردید و آبی نیافتید به خاکی پاک تیمّم کنید، با آن بخشی از چهره و دستهای خود را مسح نمایید، خداوند نمیخواهد شما را در تنگنا افکند ولی میخواهد شما را پاکیزه گرداند و نعمت خود را بر شما تمام کند باشد که سپاس گزارید» سوره مائده، آیه ۶.
- ↑ «ای مؤمنان! در حال مستی به نماز رو نیاورید تا هنگامی که دریابید چه میگویید و نیز در حال جنابت (به نماز و محل نماز رو نیاورید) مگر رهگذر باشید تا آنکه غسل کنید و اگر بیمار یا در سفر بودید و یا یکی از شما از جای قضای حاجت باز آمد یا با زنان آمیزش کردید و آب نیافتید به خاکی پاک تیمّم کنید و بخشی از رخسارهها و دستهایتان را با آن مسح کنید که خداوند، در گذرندهای آمرزنده است» سوره نساء، آیه ۴۳.
- ↑ التبیان، ج۳، ص۲۰۶؛ مجمع البیان، ج۳، ص۸۱.
- ↑ «(یاد کن) آنگاه را که (خداوند) خوابی سبک را بر شما فرا میپوشاند تا از سوی او آرامشی (برای شما) باشد و از آسمان آبی فرو میباراند تا شما را بدان پاکیزه گرداند و پلیدی شیطان را از شما بزداید و دلهایتان را نیرومند سازد و گامها (یتان) را بدان استوار دارد» سوره انفال، آیه ۱۱.
- ↑ الکشاف، ج۲، ص۲۰۳؛ الصافی، ج۲، ص۲۷۰-۲۷۱.
- ↑ تاج العروس، ج۸، ص۶۷، «رجز».
- ↑ زبدة البیان، ص۳۱.
- ↑ البحر المحیط، ج۵، ص۲۸۳.
- ↑ الصافی، ج۲، ص۲۷۱.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «اگر بیمار یا در سفر بودید و یا یکی از شما از جای قضای حاجت باز آمد یا با زنان آمیزش کردید و آب نیافتید به خاکی پاک تیمّم کنید و بخشی از رخسارهها و دستهایتان را با آن مسح کنید که خداوند، در گذرندهای آمرزنده است» سوره نساء، آیه ۴۳.
- ↑ «ای مؤمنان! چون برای نماز برخاستید چهره و دستهایتان را تا آرنج بشویید و بخشی از سرتان را مسح کنید و نیز پاهای خود را تا برآمدگی روی پا و اگر جنب بودید غسل کنید و اگر بیمار یا در سفر بودید و یا از جای قضای حاجت آمدید یا با زنان آمیزش کردید و آبی نیافتید به خاکی پاک تیمّم کنید، با آن بخشی از چهره و دستهای خود را مسح نمایید، خداوند نمیخواهد شما را در تنگنا افکند ولی میخواهد شما را پاکیزه گرداند و نعمت خود را بر شما تمام کند باشد که سپاس گزارید» سوره مائده، آیه ۶.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «و هر کس در راه خداوند هجرت گزیند، در زمین سرپناههای فراوان و گستردگی (در روزی) خواهد یافت و هر که از خانه خویش برای هجرت به سوی خداوند و پیامبرش برون آید سپس مرگ او را دریابد؛ بیگمان پاداش او بر عهده خداوند است و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۱۰۰.
- ↑ «و چون نماز را به پایان بردید خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد کنید و چون آرام یافتید نماز را برپا دارید که نماز بر مؤمنان فریضهای است که زمان معیّن دارد» سوره نساء، آیه ۱۰۳.
- ↑ مفردات، ص۵۲۴؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۲۶۸، «طمن».
- ↑ المنار، ج۵، ص۳۸۲.
- ↑ زبدة البیان، ص۱۱۹؛ المیزان، ج۵، ص۶۱.
- ↑ المحرر الوجیز، ج۲، ص۱۰۴.
- ↑ زادالمسیر، ج۱، ص۴۵۹.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «و چون به سفر میروید اگر میهراسید کافران شما را بیازارند گناهی بر شما نیست که از نماز بکاهید؛ بیگمان کافران برای شما دشمنی آشکارند» سوره نساء، آیه ۱۰۱.
- ↑ «و (به هنگام خطر) چون در میان ایشان بودی و برای آنان نماز برپا داشتی باید گروهی از ایشان با تو (به نماز) ایستند و جنگافزارهایشان را (نیز) با خود بردارند و چون به سجده روند (و رکعت دیگر را فرادی تمام کنند) باید پس شما بایستند و پس از آن دسته دیگری که نماز نخواندهاند با تو نماز بگزارند و (اینان نیز) باید آمادگی (خود را حفظ کنند) و جنگافزارهای خودشان را با خود بردارند؛ کافران دوست میدارند که شما از جنگافزارها و بار و بنه خویش غفلت ورزید و آنان با یک تاخت بر شما بتازند؛ و اگر از باران در سختی باشید با بیمار شوید، گناهی بر شما نیست که جنگافزارها را با خود برندارید و (به هر روی) آمادگیتان را حفظ کنید؛ خداوند برای کافران عذابی خواریآفرین آماده کرده است» سوره نساء، آیه ۱۰۲.
- ↑ «و چون نماز را به پایان بردید خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد کنید و چون آرام یافتید نماز را برپا دارید که نماز بر مؤمنان فریضهای است که زمان معیّن دارد» سوره نساء، آیه ۱۰۳.
- ↑ «و چون به سفر میروید اگر میهراسید کافران شما را بیازارند گناهی بر شما نیست که از نماز بکاهید؛ بیگمان کافران برای شما دشمنی آشکارند» سوره نساء، آیه ۱۰۱.
- ↑ «و (به هنگام خطر) چون در میان ایشان بودی و برای آنان نماز برپا داشتی باید گروهی از ایشان با تو (به نماز) ایستند و جنگافزارهایشان را (نیز) با خود بردارند و چون به سجده روند (و رکعت دیگر را فرادی تمام کنند) باید پس شما بایستند و پس از آن دسته دیگری که نماز نخواندهاند با تو نماز بگزارند و (اینان نیز) باید آمادگی (خود را حفظ کنند) و جنگافزارهای خودشان را با خود بردارند؛ کافران دوست میدارند که شما از جنگافزارها و بار و بنه خویش غفلت ورزید و آنان با یک تاخت بر شما بتازند؛ و اگر از باران در سختی باشید با بیمار شوید، گناهی بر شما نیست که جنگافزارها را با خود برندارید و (به هر روی) آمادگیتان را حفظ کنید؛ خداوند برای کافران عذابی خواریآفرین آماده کرده است» سوره نساء، آیه ۱۰۲.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۱۱، ص۱۹۹-۲۰۰؛ موسوعة الامام الخویی، ج۲۰، ص۶.
- ↑ الخلاف، ج۱، ص۶۴۲-۶۴۳؛ منتهی المطلب، ج۱، ص۴۰۴.
- ↑ الحدائق، ج۱۱، ص۲۶۵.
- ↑ ذخیرة المعاد، ج۱، ص۴۰۳؛ الحدائق، ج۱۱، ص۲۶۶.
- ↑ الخلاف، ج۱، ص۶۴۳؛ منتهی المطلب، ج۱، ص۴۰۴؛ فتح الباری، ج۲، ص۳۵۷.
- ↑ مصباح الفقیه، ج۲، ق ۲، ص۷۱۲.
- ↑ زبدة البیان، ص۱۱۹؛ ذخیرة المعاد، ج۱، ص۴۰۳؛ المیزان، ج۵، ص۶۱.
- ↑ مجمع البیان، ج۳، ص۱۵۴؛ زادالمسیر، ج۱، ص۴۵۹.
- ↑ مصباح الفقیه، ج۲، ق ۲، ص۷۱۲.
- ↑ ذخیرهالمعاد، ج۱، ص۴۰۳؛ موسوعة الامام الخویی، ج ۲۰، ص۶.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «بیگمان پروردگارت میداند که تو و دستهای از کسانی که با تواند نزدیک به دو سوم شب و نیمه آن و یک سوم آن برمیخیزید؛ و خداوند شب و روز را اندازه میدارد، او معلوم داشت که شما هرگز آن را نمیتوانید شمار کرد پس از شما در گذشت؛ اکنون آنچه میسّر است از قرآن بخوانید! او معلوم داشت که برخی از شما بیمار خواهند بود و برخی دیگر در زمین، گام میزنند و (روزی خود را) از بخشش خداوند میجویند و گروهی دیگر در راه خداوند جنگ میکنند بنابراین آنچه میسّر است از آن (قرآن) بخوانید و نماز را بر پا دارید و زکات بپردازید و به خداوند وامی نیکو بدهید و هر نیکی که برای خویش از پیش فرستید پاداش آن را نزد خداوند بهتر و با پاداشی سترگتر خواهید یافت و از خداوند آمرزش بخواهید که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره مزمل، آیه ۲۰.
- ↑ مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۷۵-۵۷۶.
- ↑ نک: التحریر والتنویر، ج۲۹، ص۲۶۰.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «و خاور و باختر از آن خداوند است پس هر سو رو کنید رو به خداوند است، بیگمان خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۱۱۵.
- ↑ مجمع البیان، ج۱، ص۳۶۳؛ نورالثقلین، ج۱، ص۱۱۸؛ روح المعانی، ج۱، ص۳۶۴.
- ↑ مجمع البیان، ج۱، ص۳۶۳.
- ↑ جامع البیان، ج۱، ص۴۰۰.
- ↑ جامع البیان، ج۱، ص۴۰۰.
- ↑ زبدة البیان، ص۶۹.
- ↑ نورالثقلین، ج۱، ص۱۱۸.
- ↑ «و اگر در بیم بودید، (نماز خوف را) پیاده یا سواره بجای آورید و چون ایمنی یافتید خداوند را یاد کنید همانگونه که آنچه را نمیدانستید به شما آموخت» سوره بقره، آیه ۲۳۹.
- ↑ البحر المحیط، ج۲، ص۵۵۰.
- ↑ المحرر الوجیز، ج۱، ص۳۲۵.
- ↑ جامع البیان، ج۲، ص۳۵۹.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۶، ص۴۸۹.
- ↑ مجمع البیان، ج۲، ص۶۰۱.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «ای مؤمنان! روزه بر شما مقرّر شده است چنان که بر پیشینیان شما مقرّر شده بود، باشد که پرهیزگاری ورزید. روزهایی برشمرده را (روزه بدارید) و از شما هر که بیمار یا در سفر باشد شماری از روزهای دیگر (روزه بر او واجب است) و بر آنان که به دشواری آن را بر میتابند (به جای هر روز) جایگزینی است (به اندازه) خوراک مستمندی و هر که خود خواسته، خیری (بیش) دهد، برای او بهتر است. و اگر بدانید روزه داشتن برای شما بهتر است. (روزهای روزه گرفتن در) ماه رمضان است که قرآن را در آن فرو فرستادهاند؛ به رهنمودی برای مردم و برهانهایی (روشن) از راهنمایی و جدا کردن حقّ از باطل. پس هر کس از شما این ماه را دریافت (و در سفر نبود)، باید (تمام) آن را روزه بگیرد و اگر بیمار یا در سفر بود، شماری از روزهایی دیگر (روزه بر او واجب است)؛ خداوند برای شما آسانی میخواهد و برایتان دشواری نمیخواهد و (میخواهد) تا شمار (روزهها) را کامل کنید و تا خداوند را برای آنکه راهنماییتان کرده است به بزرگی یاد کنید و باشد که سپاس گزارید» سوره بقره، آیه ۱۸۳-۱۸۵.
- ↑ مجمع البیان، ج۲، ص۴۹۳.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۳۳؛ المجموع، ج۶، ص۲۶۰؛ نک: المیزان، ج۲، ص۱۱.
- ↑ مجمع البیان، ج۲، ص۴۹۳.
- ↑ «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع میپردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانوادهاش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
- ↑ آلاء الرحمن، ج۱، ص۱۷۴.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ قواعد الاحکام، ج۱، ص۳۵۰؛ المیزان، ج۹، ص۳۱۱.
- ↑ «زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجوییشدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راهماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.
- ↑ «و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفتهاید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره انفال، آیه ۴۱.
- ↑ «آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.
- ↑ «از تو میپرسند: چه چیزی را ببخشند؟ بگو هر دارایی که میبخشید (بهتر است) به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان و در راه مانده باشد و هر نیکی بجای آورید خداوند به آن داناست» سوره بقره، آیه ۲۱۵.
- ↑ «خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویی ورزید؛ بیگمان خداوند کسی را که خودپسندی خویشتنستای باشد دوست نمیدارد» سوره نساء، آیه ۳۶.
- ↑ «نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راهماندگان و کمکخواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «در آن نشانههایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بیگمان خداوند از جهانیان بینیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
- ↑ کنزالعرفان، ج۱، ص۲۶۳.
- ↑ «و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیدهای که از هر راه دوری میرسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که خانه (کعبه) را برای مردم جای بازگشت و امن کردیم و (گفتیم) از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طوافکنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوعکنندگان سجدهگزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.
- ↑ «بیگمان به کسانی که کفر ورزیدهاند و (مردم را) از راه خداوند و از مسجد الحرام- که آن را برای بومی و غیر بومی یکسان قرار دادهایم- باز میدارند و (نیز) به هر کس که در آن از سر ستم آهنگ کژروی کند، از عذابی دردناک میچشانیم» سوره حج، آیه ۲۵.
- ↑ «ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانیهای بینشان و قربانیهای دارای گردنبند و (حرمت) زیارتکنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را میجویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید میتوانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بیگمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.
- ↑ «شکار دریا و خوراک آن بر شما حلال است تا شما و کاروانیان را بهرهای باشد و شکار خشکی تا در احرامید بر شما حرام است و از خداوند که به سوی وی گرد آورده میشوید پروا کنید» سوره مائده، آیه ۹۶.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۹۶.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که خانه (کعبه) را برای مردم جای بازگشت و امن کردیم و (گفتیم) از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طوافکنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوعکنندگان سجدهگزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.
- ↑ مجمع البیان، ج۱، ص۳۸۵؛ فقه القرآن، ج۱، ص۲۹۰.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «ای مؤمنان! آمادگیتان را حفظ کنید و دسته دسته یا همگان با هم (برای جهاد) به راه افتید» سوره نساء، آیه ۷۱.
- ↑ «و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.
- ↑ مجمع البیان، ج۵، ص۱۲۶؛ تفسیر بغوی، ج۲، ص۴۰۳؛ المیزان، ج۹، ص۴۰۴.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «ای مؤمنان! چون مرگ یکی از شما در رسد گواه گرفتن میان شما هنگام وصیت، (گواهی) دو (مرد) دادگر از شما (مسلمانان) است و اگر سفر کردید و مصیبت مرگ گریبان شما را گرفت (و گواه مسلمان نیافتید) دو گواه دیگر از غیر شما (مسلمانان) است و اگر (به آنها) شک دارید آنان را تا پس از نماز باز دارید آنگاه سوگند به خداوند خورند که: ما آن (گواهی خود) را به هیچ بهایی نمیفروشیم هرچند (درباره) خویشاوندان (ما) باشد و گواهی (در پیشگاه) خداوند را پنهان نمیداریم که اگر بداریم از گناهکاران خواهیم بود» سوره مائده، آیه ۱۰۶.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسندهای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسندهای نباید از نوشتن به گونهای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند پس باید بنویسد و آنکه وامدار است باید املا کند و از خداوند، پروردگار خویش، پروا بدارد و چیزی از آن کم ننهد و امّا اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند و دو تن از مردانتان را نیز گواه بگیرید و اگر دو مرد نباشند یک مرد و دو زن از گواهان مورد پسند خود (گواه بگیرید) تا اگر یکی از آن دو زن از یاد برد دیگری به یاد او آورد و چون گواهان (برای گواهی) فرا خوانده شوند نباید سر، باز زنند و تن نزنید از اینکه آن (وام) را چه خرد و چه کلان به سر رسید آن بنویسید، این نزد خداوند دادگرانهتر و برای گواهگیری، استوارتر و به اینکه دچار تردید نگردید، نزدیکتر است؛ مگر داد و ستدی نقد باشد که (دست به دست) میان خود میگردانید پس گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید و چون داد و ستد میکنید گواه بگیرید؛ و نویسنده و گواه نباید زیان بینند و اگر چنین کنید (نشان) نافرمانی شماست و از خداوند پروا کنید؛ و خداوند به شما آموزش میدهد؛ و خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۸۲.
- ↑ «و اگر در سفر بودید و نویسندهای نیافتید، (سند شما) گروهایی است دریافت شده و اگر (بدون گرو) یکی از شما دیگری را (بر دارایی خود) امین دانست، آنکه امین دانسته شده است، باید امانت وی را بازگرداند و از خداوند- پروردگار خویش- پروا کند و گواهی را پنهان مدارید» سوره بقره، آیه ۲۸۳.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ ذکری، ج۱، ص۴۱.
- ↑ المیزان، ج۹، ص۴۰۴.
- ↑ «و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.
- ↑ المصباح، فیومی، ج۲، ص۳۸۱، «طوف».
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ المیزان، ج۵، ص۴۹.
- ↑ «از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش میگیرند، میپرسند: در چه حال بودهاید؟ میگویند: ما ناتوان شمردهشدگان روی زمین بودهایم. میگویند: آیا زمین خداوند (آنقدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانهای است» سوره نساء، آیه ۹۷.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ خراسانی و یزدی، مقاله «سفر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
- ↑ «اگر غنیمتی در دسترس و سفری آسان میبود از تو پیروی میکردند اما راه سخت بر آنان گران است و به زودی به خداوند سوگند میخورند که اگر یارایی میداشتیم با شما روانه میشدیم؛ خود را (با دروغ) نابود میکنند و خداوند میداند که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۴۲.
- ↑ «جهادگریزان از تازیهای بادیهنشین به زودی به تو خواهند گفت که داراییها و خانوادههای ما، ما را مشغول داشت (و همراه شما نیامدیم) پس برای ما (از خداوند) آمرزش بخواه! به زبان، چیزی را میگویند که در دل ندارند؛ بگو: اگر خداوند بر آن باشد که زیانی یا سودی (گریزتان از جهاد بدان بهانه نبود) بلکه گمان بردید که پیامبر و مؤمنان هرگز به نزد خانوادههایشان باز نخواهند گشت و همین (اندیشه) در دلتان آراسته شد و بدگمانی ورزیدید و قومی شایسته نابودی شدید» سوره فتح، آیه ۱۱-۱۲.
- ↑ «چون برای گرفتن غنیمتهایی رهسپار شوید جهادگریزان خواهند گفت: بگذارید دنبال شما بیاییم، آنان برآنند که گفتار خداوند را دگرگون سازند؛ بگو: هرگز دنبال ما نخواهید آمد، خداوند از پیش چنین فرموده است؛ آنگاه خواهند گفت بلکه به ما رشک میبرید! (چنین نیست) بلکه» سوره فتح، آیه ۱۵.
- ↑ «اگر غنیمتی در دسترس و سفری آسان میبود از تو پیروی میکردند اما راه سخت بر آنان گران است و به زودی به خداوند سوگند میخورند که اگر یارایی میداشتیم با شما روانه میشدیم؛ خود را (با دروغ) نابود میکنند و خداوند میداند که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۴۲.
- ↑ «اگر غنیمتی در دسترس و سفری آسان میبود از تو پیروی میکردند اما راه سخت بر آنان گران است و به زودی به خداوند سوگند میخورند که اگر یارایی میداشتیم با شما روانه میشدیم؛ خود را (با دروغ) نابود میکنند و خداوند میداند که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۴۲.
- ↑ «جهادگریزان از تازیهای بادیهنشین به زودی به تو خواهند گفت که داراییها و خانوادههای ما، ما را مشغول داشت (و همراه شما نیامدیم) پس برای ما (از خداوند) آمرزش بخواه! به زبان، چیزی را میگویند که در دل ندارند؛ بگو: اگر خداوند بر آن باشد که زیانی یا سودی» سوره فتح، آیه ۱۱.
- ↑ «(گریزتان از جهاد بدان بهانه نبود) بلکه گمان بردید که پیامبر و مؤمنان هرگز به نزد خانوادههایشان باز نخواهند گشت و همین (اندیشه) در دلتان آراسته شد و بدگمانی ورزیدید و قومی شایسته نابودی شدید» سوره فتح، آیه ۱۲.
- ↑ «چون برای گرفتن غنیمتهایی رهسپار شوید جهادگریزان خواهند گفت: بگذارید دنبال شما بیاییم، آنان برآنند که گفتار خداوند را دگرگون سازند؛ بگو: هرگز دنبال ما نخواهید آمد، خداوند از پیش چنین فرموده است؛ آنگاه خواهند گفت بلکه به ما رشک میبرید! (چنین نیست) بلکه» سوره فتح، آیه ۱۵.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۷۰۹.