رابطه انتظار با ایمان چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۳۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{پرسش غیرنهایی}}
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی       = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع فرعی        = رابطه [[انتظار]] با [[ایمان]] چیست؟
| تصویر = 7626626268.jpg
| تصویر             = 7626626268.jpg
| مدخل بالاتر = [[مهدویت]] / [[غیبت امام مهدی]] / [[وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت]] / [[انتظار فرج]]  
| اندازه تصویر      = 200px
| مدخل اصلی =  [[رابطه انتظار با ایمان]]
| مدخل بالاتر     = [[مهدویت]] / [[غیبت امام مهدی]] / [[وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت]] / [[انتظار فرج]]  
| مدخل وابسته =  
| مدخل اصلی   =  [[رابطه انتظار با ایمان]]
| تعداد پاسخ = ۳
| مدخل وابسته   =
| پاسخ‌دهنده        =
| پاسخ‌دهندگان      = ۳ پاسخ
}}
}}
'''رابطه [[انتظار]] با [[ایمان]] چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.
'''رابطه [[انتظار]] با [[ایمان]] چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.


==عبارت‌های دیگری از این پرسش==
== عبارت‌های دیگری از این پرسش ==
* چه رابطه‌ای میان [[انتظار فرج]] و [[ایمان]] وجود دارد؟
* چه رابطه‌ای میان [[انتظار فرج]] و [[ایمان]] وجود دارد؟


== پاسخ نخست==
== پاسخ نخست ==
[[پرونده:1368264.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[حسین الهی‌نژاد]]]]
[[پرونده:1368264.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[حسین الهی‌نژاد]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین الهی‌نژاد]]'''، در مقاله ''«[[انتظار فعال و توانمندی عقلایی منتظران (مقاله)|انتظار فعال و توانمندی عقلایی منتظران]]»'' در این‌باره گفته است:
حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین الهی‌نژاد]]'''، در مقاله ''«[[انتظار فعال و توانمندی عقلایی منتظران (مقاله)|انتظار فعال و توانمندی عقلایی منتظران]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«وقتی که مقوله [[انتظار]] را مورد بازکاوی قرار میدهیم، [[ایمان]] و [[اعتقاد]] به [[آینده]] مثبت از آن برداشت می‌شود. به تعبیر دیگر [[انتظار]] از لحاظ اصطلاحی یعنی [[اعتقاد]] به اینکه حرکت و  سیر [[تاریخ]] [[بشریت]] با نظر و [[عنایت]] [[حق تعالی]] به پیش می‌‌رود از این‌رو خوش فرجامی نتیجه مختوم [[تاریخ]] [[بشریت]] است.
::::::وقتی که [[انتظار]] مفهوم‌شناسی شود به طور قهری مقوله [[ایمان]] از [[دل]] [[انتظار]] بیرون می‌‌آید، پس هر چه [[انتظار]] و [[فرهنگ]] آن در میان [[منتظران]] بیشتر تقویت شود، [[ایمان به خدا]] و حکیمانه بودن [[افعال]] او؛ و نیز [[اعتقاد]] به [[هدفمندی]] صنع [[الهی]] بیشتر می‌‌شود. و از نگاه دیگر، [[انتظار]] یعنی [[ایمان]] به آینده‌ای که در دسترس [[بشر]] نیست یعنی [[بشر]] با [[علم]] و [[عقل]] خود آموزه نمی‌تواند [[آینده]] و کیفیت رخداد آن را ارریابی کند. ولی [[انتظار]] دارای‌هایی است که [[آینده]] را در فراسوی [[منتظران]] ترسیم و کیفیت رخداد آن را نیز خوب روشن کرده است، پس [[منتظران]] از دریچه [[انتظار]] به [[امور غیبی]] [[اعتقاد]] و [[باور]] پیدا می‌‌کنند و همین سبب تقویت [[ایمان]] آنها به امورات غیبی دیگر می‌‌شود
::::::[[امام سجاد]]  خطاب به [[ابو خالد کابلی]] فرموده است: ای ابوخالد! مردمانی که در [[روزگار غیبت]] بسر می‌‌برند، و معتقدند که [[منتظر]]، از [[مردمان]] همه زمان‌ها افضلند؛ زیرا که [[خدای متعال]] به آنان [[خرد]] و [[فهم]] و معرفتی داده است که [[غیبت امام]] برای آنان مانند حضور است (یعنی با اینکه در [[عصر غیبت]] بسر می‌‌برند و [[امام]] را نمی‌بینند؛ از نظر [[ایمان]] و [[تقوی]] گویی در [[زمان ظهور]] بسر می‌‌برند و [[امام]] را می‌‌بینند ). آنانند [[اخلاص]] پیشگان [[حقیقی]] و آنانند [[شیعیان]] واقعی و آنانند که در ([[نهان]] و عیان) [[مردم]] را به [[دین خدا]] [[دعوت]] می‌‌کنند<ref>بحار الانوار، ج۲۵، ص۱۲۲.</ref>.
::::::پس بنابر این مقوله [[ایمان]] که از سنخ عمل [[باطنی]] است و در واقع از مدرکات و مصادیق [[عقل]] عملی است به واسطه [[انتظار]] متحول می‌‌شود؛ هرچه [[انتظار]] تقویت می‌‌شود، مقوله [[ایمان]] نیز به تبع آن تقویت می‌‌شود. از این رو می‌‌توان [[انتظار]] را [[علت]] تعالی و رشدیابی [[ایمان]] به حساب آورد»<ref>[[حسین الهی‌نژاد|الهی‌نژاد، حسین]]، [[انتظار فعال و توانمندی عقلایی منتظران (مقاله)|انتظار فعال و توانمندی عقلایی منتظران]]، ص ۳۲۹-۳۳۱.</ref>.


==پاسخ‌های دیگر==
«وقتی که مقوله [[انتظار]] را مورد بازکاوی قرار میدهیم، [[ایمان]] و [[اعتقاد]] به [[آینده]] مثبت از آن برداشت می‌شود. به تعبیر دیگر [[انتظار]] از لحاظ اصطلاحی یعنی [[اعتقاد]] به اینکه حرکت و سیر [[تاریخ]] [[بشریت]] با نظر و [[عنایت]] [[حق تعالی]] به پیش می‌‌رود از این‌رو خوش فرجامی نتیجه مختوم [[تاریخ]] [[بشریت]] است.
{{جمع شدن|۱. حجت الاسلام و المسلمین بنی‌هاشمی؛}}
[[پرونده:152046.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید محمد بنی‌هاشمی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید محمد بنی‌هاشمی]]'''، در کتاب ''«[[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«هر چه درجه [[ایمان]] در فرد بالاتر باشد، از وقوع [[ظلم]] و [[معصیت]] در عالم، [[رنج]] بیشتری می‌برد و گرفتاری شدیدتری پیدا می‌کند. چون براساس احادیثی که توضیح آنها گذشت، بزرگترین [[عبادت]] "[[مؤمن]]" [[انتظار فرج]] الهی در گرفتاری‌هایش می‌باشد، پس قطعاً آن که ایمانش کامل‌تر است، [[انتظار]] فرجش هم کاملتر و شدیدتر است. بنابراین کسی که در روی [[زمین]] شدیدترین و کاملترین درجه [[انتظار]] ف [[فرج]] را دارد، همان کسی است که کاملترین درجه [[ایمان]] را داراست و او در زمان حاضر کسی جز وجود [[مقدس]] [[حضرت]] [[بقیة الله الاعظم]] {{ع}}، که همه [[مؤمنان]] در [[انتظار]] اویند، نمی‌باشد.
:::::*'''[[صاحب]] شدیدترین گرفتاری''': از سوی دیگر ایشان در حال حاضر بیشترین [[رنج]] و [[مصیبت]] را به خاطر وقوع [[معاصی]] و [[ظلم‌ها]] در عالم، متحمل می‌شوند. اگر به این [[حقیقت]] توجه کنیم که ایشان – بر خلاف بقیه [[مؤمنان]] که صرفاً اجباری از اطراف عالم آن هم به طور ناقص می‌شنوند – به سبب داشتن [[مقام]] "[[شهادت]] بر خلق [[خدا]]"<ref>توضیح این مقام در درس نوزدهم از حلقه سوم آمده است.</ref> همه آن چه را روی [[زمین]] رخ می‌دهد [[شاهد]] هستند، آن گاه [[تصدیق]] می‌کنیم که گرفتاری و [[مصیبت]] [[حضرت]] از وقوع [[ظلم]] و جنایت در عالم، اصلاً قابل مقایسه با دیگران نیست. ما گاهی یک خبر را می‌شنویم و سپس وقتی تصویر آن را می‌بینیم، تفاوت بسیاری در خود احساس می‌کنیم. یا اگر خبر مربوط به وقوع یک جنایت باشد، خواندن آن در روزنامه از لحاظ تأثیر روی خواننده و بیننده، با دیدن تصاویر آن بسیار بسیار تفاوت دارد. چه برسد به این که خودمان [[شاهد]] عینی ماجرا باشیم.
::::::از این همه [[معصیت]] و جنایت که روی [[زمین]] اتفاق می‌افتد، شاید کمتر از نصف آن گزارش می‌شود و بسیاری از آن چه گزارش می‌شود هم به ما نمی‌رسد. چه بسا آن چه ما مطلع می‌شویم، ده درصد از کل این موارد هم نباشد. علاوه بر این که در این مقدار نیز معلوم نیسیت تا چه [[میزان]] ابعاد واقعی قضایا منعکس شود. نهایتاً ما از اکثر وقایع تلخ و جانکاه و حوادث ناراحت کننده حتی در میان [[شیعیان]] اطلاع صحیحی پیدا نمی‌کنیم.  
::::::اینجاست که می‌فهمیم اگر درصد کمی از [[علم]] نافذ [[امام زمان]] {{ع}} را دارا بودیم و همه وقایع ظالمانه و جنایات را به چشم خویش می‌دیدیم، چه بسا با همین [[ایمان]] ناقص و غیرت مختصر دینی، تاب تحل این [[تباهی‌ها]] را از [[کف]] می‌دادیم. پس قدری بیندیشیم، [[امام]] ما که در پس پرده [[غیبت]] و [[شیعیان]] خود – [[شاهد]] هستند، چه رنجی را از این بابت [[تحمل]] می‌کنند و روزگار [[غیبت]] به ایشان چه سخت می‌گذرد!
:::::*'''سپرده شدن [[هدایت]] خلق به [[امام]] {{ع}}''': همه این مطالب تنها به یک بعد از [[وجود امام عصر]] {{ع}} مربوط می‌شود که همان [[ایمان]] و غیرت دینی کامل آن [[حضرت]] می‌باشد. حال اگر بعد دیگری از وجود ایشان را هم به این بعد اضافه کنیم، مسئله بسیار بسیار عمیقتر می‌شود. بعد دوم، [[مسئولیت]] خطیر [[هدایت]] [[بشر]] است که [[خداوند متعال]] به ان وجود [[مقدس]] واگذار فرموده است و [[امام]] {{ع}} از طرف [[خدای متعال]] [[مسئول]] [[هدایت]] خلق هستند. در [[زیارت جامعه کبیره]] از [[امام هادی]] {{ع}} چنین [[نقل]] شده است: {{متن حدیث|"بِحَقِّ مَنْ ائتمنکم علی سِرِّهِ وَ استرعاکم أَمْرَ خَلْقِهِ..."}}<ref>«به [[حق]] آن که شما را نسبت به سر خود [[امین]] قرار داده و شما را [[مسئول]] کار خلق خود کرده است...» بحار الانوار، ج ۱۰۲، ص ۱۲۸.</ref>.
::::::"رعایت" به معنای حفظ و نگهداری است و "راعی" یعنی کسی که [[مسئول]] رسیدگی و مراقبت از یک یا چند چیز یا شخص می‌باشد. [[خداوند]] [[اهل بیت]] {{عم}} را [[مسئول]] حفظ [[امت]] در مسیر [[بندگی]] [[خدا]] و مراقبت و رسیدگی به آنها قرار داده است. [[امام]] {{ع}} این [[وظیفه]] سنگین را با کمال دلسوزی و شفقت نسبت به خلق – خصوصاً [[مؤمنان]] – به انجام می‌رساند.
::::::ایشان، به فرموده اجداد طاهرینشان در [[حق]] [[شیعیان]] از پدر مهربان‌تر و از مادر نسبت به [[فرزند]] کوچک خویش دلسوزتر هستند، بلکه از خودشان هم به خودشان مهربان‌ترند. این مطلب را [[امام صادق]] {{ع}} به یکی از [[شیعیان]] خود فرمودند: {{متن حدیث|"وَ اَللَّهِ لِأَنَّا أَرْحَمُ بِكُمْ مِنْكُمْ بِأَنْفُسِكُمْ"}}<ref>«قسم به [[خدا]] همانا من نسبت به شما از خودتان به خودتان مهربان‌تر هستم» بصائر الدرجات، جزء ۶، باب ۱، ح ۱۵.</ref>.
::::::این تعبیر که با قسم به [[خدای متعال]] بیان شده است، نشانگر بالاترین درجه وابستگی روحی و قلبی بین [[امام]] {{ع}} و شیعیانشان می‌باشد. ما هر چقدر نگران حال خود و نزدیکان خود هستیم، باید [[یقین]] داشته باشیم که [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} بیش از خود ما نگران حال ما هستند. بنابراین اگر یک گرفتاری و ناراحتی برای شیعه‌ای پیدا شود، قطعاً [[امام]] {{ع}} بیش از خود او گرفتار می‌شوند.
:::::*'''گرفتاری [[امام عصر]] {{ع}} به سبب گرفتاری‌های [[شیعیان]]''': با این اوصاف بعد وسیعی از ناراحتی‌ها و رنج‌های [[امام]] {{ع}} مربوط به گرفتاری [[شیعیان]] ایشان می‌شود. درست مانند یک پدر دلسوز و مادر [[مهربان]] که در گرفتاری [[فرزند]] خویش، گرفتار می‌شوند. هیچ پدر و مادر علاقه مند به فرزندشان، وقتی ناراحتی‌ها و مشکلات او را می‌بیند، نمی‌توانند نسبت به آنها بی‌تفاوت باشند، بلکه هر [[قدر]] [[فهم]] و [[درایت]] آنها بیشتر از فرزندشان باشد، مسائل و مشکلات او را بهتر و عمیق‌تر [[درک]] می‌کنند و لذا بیش از خود او نگران وضعیت او می‌شوند. چنین پدر و مادری هرگز خود را نسبت به ناراحتی‌های فرزندشان، بیگانه نمی‌دانند، بلکه نوعاً بیش از خود او برای رفع آنها [[تلاش]] می‌کنند.
::::::[[امام]] {{ع}} نیز که [[لطف]] و [[رحمت]] بیشتری از پدر و مادر نسبی نسبت به [[فرزندان]] معنوی خود ([[مؤمنان]]) دارند، هرگز خود را با مصیبت‌های ایشان بیگانه نمی‌دانند، بلکه بیش از خودشان، غصه مشکلات آنها را می‌خورند. در این میان مشکلات روحی و معنوی بیش از مشکلات مادی و دنیوی حضرتش را نگران می‌کند، چون آنها مهمترند و در [[تباهی]] شخص، نقش مؤثری دارند. ممکن است از نظر برخی [[شیعیان]] مشکلات مادی نظیر [[فقر]] نگران کننده‌تر باشد. البته این امور نیز جای نگرانی دارد و قطعاً [[امام زمان]] {{ع}} هم که خود را جدای از شیعیانشان نمی‌دانند، نگران این نوع گرفتاری‌های آنها هستند، ولی مشکلات معنوی مانند [[گناه]] یا سستی در [[اعتقادات]] مهمتر هستند.
::::::در بسیاری مواقع، خود شخص آن [[قدر]] که برای مسائل مادی‌اش غصه می خورند، به مشکلات روحی‌اش اعتنا نمی‌کند و آنها را جدی و خطیر نمی‌داند. این امر به [[غفلت]] و بی‌توجهی او بر می‌گردد و لذا یک مربی [[آگاه]] و دلسوز به مراتب بیش از خود او نگران حال و روزش می‌باشد. [[امام]] {{ع}} چون بیش از هر کس و بهتر از هر پدر و مادر فهمیده‌ای و عمیق‌تر از هر مربی با تجربه‌ای به این خطرها و مشکلات [[آگاه]] هستند، لذا بیش از همه از مشکلات دینی و روحی [[مؤمنان]]، اذیت می‌شوند و از آنها [[رنج]] می‌برند.
::::::نمونه‌هایی از این رنج‌ها را در فرمایش‌های خود [[حضرت]] می‌توانیم ببینیم. در [[زمان غیبت صغری]] وقتی گروهی از [[شیعیان]] در بضعی مسائل اساسی [[اعتقادی]] به [[اختلاف]] با یکدیگر افتادند، نامه‌ای خدمت [[امام عصر]] {{ع}} نوشتند و آن را توسط [[نایب اول]] [[حضرت]] جناب [[عثمان بن سعید]] عمروی به خدمت ایشان ارسال کردند. ایشان در پاسخ، نامه‌ای برای آنها مرقوم فرمودند که در ابتدایش چنین آمده است: {{متن حدیث|"انْهَ انهی الی ارتیاب جَمَاعَةٍ مِنکُمْ فی الدین وَ مَا دَخَلَهُمُ مِنْ الشک وَ الخیرة فی وُلَاةِ أَمْرُهُمْ . فغمنا ذلک لک لَا لَنَا وَ سَاءَنَا فیکم لافینا . لَانَ اللَّهُ مَعَنَا فَلَا فاقه بِنَا الی غیره"}}<ref>«از [[تردید]] گروهی از شما در امر [[دین]] و [[شک]] و سرگردانی آنها در امر [[امامت]] [[آگاه]] شدم. این خبر ما را غمناک کرد، به خاطر شما نه به خاطر خودمان، و ما را در مورد خودتان ناراحت کرد و به نسبت به خودمان. چون [[خداوند]] با ماست و نیازی به غیر او نداریم» احتجاج، ج ۲، ص ۲۷۸.</ref>.
::::::[[حضرت]] از این که گروهی از [[شیعیان]] در مورد [[اعتقادات]] اساسی خود به [[تردید]] افتاده‌اند، نگران و ناراحت شده و فرموده‌اند که این ناراحتی ما به خاطر خود آنهاست، و گرنه [[امام]] {{ع}} هیچ نیازی به ایشان ندارند و اگر دلسوزی می‌کنند و در گرفتاری آنها غمگین می‌شوند، به خاطر خودشان است. در ادامه همین [[نامه]] فرموده‌اند: {{متن حدیث|"وَ لَولَا مَا عِنْدَنَا مِنْ . . . رحمتکم وَ الاشفاق علیکم لکنا عَنْ مخاطبتکم فی شُغْلُ"}}<ref>«و اگر ما دلسوزی و نگرانی نسبت به شما نداشتیم، از این که با شما سخن بگوییم، منصرف بودیم» احتجاج، ج ۲، ص ۲۷۹.</ref>.
::::::اگر نیاز [[مردم]] به [[امام]] {{ع}} و دلسوزی و شفقت ایشان نسبت به آنها نبود، [[ائمه]] {{عم}} باب سخن گفتن را هم با [[مردم]] نمی‌گشودند. انگیزه ایشان برای [[معاشرت]] با خلق، چیزی جز نگرانی از وضعیت آنها و رسیدگی به حالشان نیست. [[شک]] در [[اعتقادات]] و سستی در [[ایمان]] یکی از مهمترین اسباب نگرانی و ناراحتی [[امام زمان]] {{ع}} در این روزگار است. در [[نامه]] دیگری که خود ایشان برای "[[محمد بن هلال کرخی]]" مرقوم فرمودند، چنین آورده‌اند: {{متن حدیث|"یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ قَدْ آذَانَا جُهَلَاءُ الشِّیعَةِ وَ حُمَقَاؤُهُمْ وَ مَنْ دِینُهُ جَنَاحُ الْبَعُوضَةِ أَرْجَحُ مِنْه"}}<ref>«ای [[محمد بن علی]]، نادان‌ها و کم خردان [[شیعه]] و کسانی که یک بال پشه بر [[دین]] آنها ترجیح دارد، باعث رنجش خاطر ما شده‌اند» احتجاج، ج ۲، ص ۲۸۹.</ref>. بال پشه کنایه از کوچکی و بی‌ارزش بودن یک چیز است. کسانی که بال پشه بر دینشان ترجیح دارد، کسانی هستند که به خاطر چیزهای پست و بی‌ارزش حاضر می‌شوند از [[اعتقادات]] صحیح خود دست بردارند و [[ایمان]] خود را به منفعت‌های جزئی و پست بفروشند. اینها افراد سست [[اعتقادی]] هستند که به [[دلیل]] عدم [[تفقه]] در [[دین]] و سطحی بودن ایمانشان، به راحتی از [[اصول اعتقادی]] خویش دست برداشته، به انواع [[انحرافات]] کشیده می‌شوند. این گونه افراد نوعاً چوب [[نادانی]] و حماقت خود را می‌خورند و معمولاً سوء [[نیت]] ندارند، ولی به خاطر کم خردی، [[فریب]] افراد مغرض و [[منحرف]] را می‌خورند و از گوهر [[دین‌داری]] اصیل محروم می‌شوند. اینها باعث رنجش خاطر و اذیت و [[آزار]] [[قلب]] [[مقدس]] و [[پاک]] [[امام زمان]] {{ع}} می‌شوند و [[دل]] ایشان برای تک تک این افراد به درد می‌آید. حال باید پرسید آیا در طول این مدت طولانی [[غیبت]]، کم بوده‌اند کسانی که این گونه اسباب اذیت و [[آزار]] [[امام]] رئوف خود را فراهم آورده‌اند؟! آیا [[فکر]] کرده‌ایم که این [[قلب]] [[پاک]] تاکنون چه مقدار برای این مصیبتها به درد آمده است و [[تحمل]] آلام چقدر برایش سنگین و سخت بوده است؟!
::::::اینک به نمونه دیگری از ارتباط عمیق میان [[امام]] {{ع}} و امتش توجه کنید. [[امام هشتم]] {{ع}} می‌فرمایند: {{متن حدیث|"مَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ شیعتنا بِمَرَضِ الَّا مرضنا لمرضه وَ لَا یغتم الَّا اغتممنا لغمه وَ لَا یفرح الَّا فَرِحْنَا لِفَرَحِهِ وَ لَا یغیب عَنَّا أَحَدُ مِنْ شیعتنا این کان فی شَرْقِ الارض وَ غَرْبِهَا وَ مَنْ ترک مِنْ شیعتنا دیناً فَهُوَ علینا"}}<ref>«هیچ یک از [[شیعیان]] ما [[بیمار]] نمی‌شوند مگر آن که ما هم به سبب بیماری او، [[بیمار]] می‌شویم. و غمگین نمی‌شود مگر آن که به خاطر [[غم]] او ما هم غمگین می‌شویم. و شاد نمی‌گردد مگر آن که به شادی او ما هم شادمان می‌گردیم. و هیچ یک از [[شیعیان]] ما هر جا که باشد – در شرق و غرب [[زمین]] – از ما [[پنهان]] نیست. و اگر یکی از آنها پس از مرگش بدهکار باشد، [[دین]] او بر عهده ماست!» فضائل الاشهر الثلاثة، کتاب فضائل شهر رمضان، ص ۱۰۵، ح ۹۵.</ref>.
::::::[[غم]] و غصه‌های [[امت]]، [[امام]] {{ع}} را غمناک می‌سازد. آن [[قدر]] این ارتباط روحی از جانب [[امام]] {{ع}} نسبت به [[شیعیان]] قوی است که ایشان در بیماری آنها [[بیمار]] می‌شوند. چنان [[احساس مسئولیت]] [[حضرت]] نسبت به دوستانشان شدید است که بدهی آنها را بر عهده خودشان می‌دانند. آیا هم دردی و وابستگی بین [[انسان‌ها]] از این عمیق‌تر فرض می‌شود؟! از [[حدیث شریف]] به صراحت استفاده می‌شود که حال و روز [[شیعه]] در هر کجا که باشد، از چشمان امامش [[پنهان]] نیست. بنابراین هر چند شخص [[امام]] {{ع}} در هنگام [[غیبت]] از دیدگان [[شیعه]] [[پنهان]] است، ولی این پنهانی مانع [[آگاهی]] و اطلاع [[امام]] {{ع}} از وضعیت [[شیعیان]] نمی‌شود. لذا [[حضرت]] در هر جای [[زمین]] که تشریف داشته باشند، بر جریان زندگی همه [[مردم]] نظارت دارند و نسبت به [[مؤمنان]] [[احساس مسئولیت]] خاصی می‌کنند که باعث می‌شود غم‌های آنها حضرتش را غمگین سازد.
::::::به هر حال، غرض از ذکر این موارد، توجه کردن عمیق‌تر به این [[حقیقت]] است که یکی از مهم‌ترین ابعاد گرفتاری‌های شخص [[امام]] عصر {{ع}} در این زمان به مشکلات و رنج‌ها و گرفتاری‌های [[شیعیان]] ایشام مربوط می‌شود. البته چون [[امام]] {{ع}} مظهر [[قدرت الهی]] هستند، "می‌توانند" یک یک [[دوستان]] خود را از گرفتاری‌هایشان خارج کنند و با [[عنایت خاص]] خود، آنها را از رنج‌ها و مشکلاتشان رهایی بخشند، اما باید توجه داشت که ایشان از این [[قدرت]] خدایی فقط در مواردی که [[مرضی]] [[پروردگار]] است، استفاده می‌برند.
::::::از طرف دیگر بنای [[خداوند متعال]] بر این بوده و هست که [[شیعیان]] را با بلاها و مصیبت‌ها در همه اعصار و خصوصاً در [[زمان غیبت]] [[امام]] {{ع}} بیازماید. لذا [[ائمه]] {{عم}} از اظهار [[قدرت]] خویش جز در مواردی خاص و محدود – براساس حکمت‌های خاص – خودداری می‌کردند و حتی در مواردی که خودشان به شدت گرفتار می‌شدند – مانند زندان‌های سخت و همراه با [[شکنجه]] [[حضرت موسی بن جعفر]] {{ع}} با مصائب و شداید روزعاشورای [[امام حسین]] {{ع}} برای حفظ [[سنت]] "[[امتحان]]" الهی و حکمت‌های یگری که ما نمی‌دانیم، نوعاً [[قدرت]] خود را ابراز نمی‌کردند و جز در موارد استثنایی، روال عادی زندگی را برای [[مردم]] تغییر نمی‌دادند.
::::::تنها زمانی که [[خداوند]] اجازه چنین قدرتی را به طور کامل به [[امام]] {{ع}} می‌دهد، وقتی است که دیگر فرصت امتحانات به سر می‌آید و وقت [[پاداش]] [[مؤمنان]] و [[کیفر]] [[کافران]] "در [[دنیا]]" فرا می‌رسد. این زمان همان عصر [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} است که [[خداوند]] به ایشان [[اذن]] می‌دهد تا [[مؤمنان]] را از همه گرفتاری‌هایشان خلاصی بخشند و [[کافران]] معاند را به سزای [[ظلم‌ها]] و جنایات خود برسانند.
::::::بنابراین احقاق [[حقوق]] خود [[امامان]] {{عم}} [[پس از ظهور]] [[امام دوازدهم]] {{ع}} یا قبل از [[رجعت]] و یا بعد از آن – صورت می‌پذیرد. [[انتقام]] الهی از [[قاتلان]] [[سید الشهداء]] {{ع}} نیز [[پس از ظهور]] [[فرزند]] ایشان انجام می‌شود. بنابراین [[ظهور]] [[حضرت]] هم [[فرج]] خود ایشان است و هم [[فرج]] همه [[دوستان]] و شیعیانشان. به همین جهت است که [[امام زمان]] {{ع}} در [[انتظار]] [[اذن]] الهی برای [[فرج]] خودشان – که در واقع [[فرج]] همه [[مؤمنان]] است – دوره [[غیبت]] خویش را می‌گذرانند. چون شدت گرفتاری ایشان در این زمان بیش از همه [[مؤمنان]] است و از طرف دیگر در بالاترین سطح [[ایمان]] قرار دارند، لذا به بالاترین [[عبادت]] [[مؤمن]] که همانا [[انتظار فرج]] الهی است، در [[برترین]] درجه آن عمل می‌کنند»<ref>[[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۸۷-۹۷.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۲. آقای حکیمی؛}}
وقتی که [[انتظار]] مفهوم‌شناسی شود به طور قهری مقوله [[ایمان]] از [[دل]] [[انتظار]] بیرون می‌‌آید، پس هر چه [[انتظار]] و [[فرهنگ]] آن در میان [[منتظران]] بیشتر تقویت شود، [[ایمان به خدا]] و حکیمانه بودن [[افعال]] او؛ و نیز [[اعتقاد]] به [[هدفمندی]] صنع [[الهی]] بیشتر می‌‌شود. و از نگاه دیگر، [[انتظار]] یعنی [[ایمان]] به آینده‌ای که در دسترس [[بشر]] نیست یعنی [[بشر]] با [[علم]] و [[عقل]] خود آموزه نمی‌تواند [[آینده]] و کیفیت رخداد آن را ارریابی کند. ولی [[انتظار]] دارای‌هایی است که [[آینده]] را در فراسوی [[منتظران]] ترسیم و کیفیت رخداد آن را نیز خوب روشن کرده است، پس [[منتظران]] از دریچه [[انتظار]] به [[امور غیبی]] [[اعتقاد]] و [[باور]] پیدا می‌‌کنند و همین سبب تقویت [[ایمان]] آنها به امورات غیبی دیگر می‌‌شود
[[پرونده:11992.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد رضا حکیمی]]]]
[[امام سجاد]] خطاب به [[ابو خالد کابلی]] فرموده است: ای ابوخالد! مردمانی که در [[روزگار غیبت]] بسر می‌‌برند، و معتقدند که [[منتظر]]، از [[مردمان]] همه زمان‌ها افضلند؛ زیرا که [[خدای متعال]] به آنان [[خرد]] و [[فهم]] و معرفتی داده است که [[غیبت امام]] برای آنان مانند حضور است (یعنی با اینکه در [[عصر غیبت]] بسر می‌‌برند و [[امام]] را نمی‌بینند؛ از نظر [[ایمان]] و [[تقوی]] گویی در [[زمان ظهور]] بسر می‌‌برند و [[امام]] را می‌‌بینند). آنانند [[اخلاص]] پیشگان [[حقیقی]] و آنانند [[شیعیان]] واقعی و آنانند که در ([[نهان]] و عیان) [[مردم]] را به [[دین خدا]] [[دعوت]] می‌‌کنند<ref>بحار الانوار، ج۲۵، ص۱۲۲.</ref>.
::::::آقای '''[[محمد رضا حکیمی]]'''، در کتاب ''«[[خورشید مغرب (کتاب)|خورشید مغرب]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«یکی از ابعاد [[عظیم]] [[تکلیف]] حساس و بزرگ، در روزگاران [[غیبت]] و [[انتظار]]، [[حفظ دین]]، و نگهبانی مرزهای [[عقیدتی]]، و حراست باروهای باورهای [[مقدس]] است. [[جامعه منتظر]] نباید درباره این امر [[عظیم]] [[سستی]] روا بدارد.
::::::لازم است فروغ [[ایمان]]، و [[نور]] [[یقین]]، و پرتو [[عقیده]] به [[حق]]، و تشعشع [[اعتقادات]] [[راستین]]، همواره، در [[دل]] و [[جان]] [[مردم]] محفوظ باشد، و پیوسته ژرف‌تر و ژرف‌تر شود، و بارورتر و بارورتر گردد.
::::::لازم است [[جان]] و [[دل]] نوباوگان و [[نوجوانان]] و [[جوانان]]، هر دم، در برابر تابش [[اعتقادات]] حقه قرار گیرد، و از این تابش و [[تجلی]] آکنده گردد.
::::::لازم است [[ایمان]]، جزء وجود آنان، و مایه تقوم [[هویت]] اصلی آنان باشد، تا کم‌کم، [[حق]]، و [[فداکاری]] در راه اعتلای [[حق]]، چون [[خون]]، همه وجود آنان را گرم کند، و چون [[روح]]، جوهر حیات آنان باشد<ref>چنان‌که در این روزگار، از دم مسیحایی [[امام خمینی]]، [[حق]]، و [[فداکاری]] در راه [[حق]]، چون [[خون]]، همه وجود گروه‌های بسیاری از [[جوانان]] ما و [[مردم]] ما را گرم کرده است - [[خدا]] را [[شکر]]... این چگونگی خدایی، باید، همواره، محفوظ بماند، و در حال [[تجلی]] و [[اقدام]] باشد، تا چون هنگام و هنگامه [[ظهور]] رسید، و طلایع [[دولت مهدی]]{{ع}} آشکارا گشت، [[مردمان]] ما، بویژه [[جوانان]] [[شجاع]] مسلح ما، در رده [[یاران]] او قرار گیرند، و کار را برای آن [[امام]] بزرگ مهیا سازند، و [[دشمنان]] او را براندازند، و [[پرچم]] [[حکومت]] او را برافرازند.</ref>.
::::::لازم است سعی شود تا [[ایمان]] [[اعتقادی]]، با [[ایمان]] عملی در آنان، [[اتحاد]] یابد، و از نخستین سنین [[تکلیف]] و توجه، بعد عمل به [[احکام]] نیز، عمل درست، در زندگانی آنان حضور [[قاطع]] بیابد»<ref>[[محمد رضا حکیمی|حکیمی، محمد رضا]]، [[خورشید مغرب (کتاب)|خورشید مغرب]]، ص ۲۷۶-۲۷۷.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{پرسمان انتظار فرج}}
پس بنابر این مقوله [[ایمان]] که از سنخ عمل [[باطنی]] است و در واقع از مدرکات و مصادیق [[عقل]] عملی است به واسطه [[انتظار]] متحول می‌‌شود؛ هرچه [[انتظار]] تقویت می‌‌شود، مقوله [[ایمان]] نیز به تبع آن تقویت می‌‌شود. از این رو می‌‌توان [[انتظار]] را [[علت]] تعالی و رشدیابی [[ایمان]] به حساب آورد»<ref>[[حسین الهی‌نژاد|الهی‌نژاد، حسین]]، [[انتظار فعال و توانمندی عقلایی منتظران (مقاله)|انتظار فعال و توانمندی عقلایی منتظران]]، ص ۳۲۹-۳۳۱.</ref>.
 
== پاسخ‌های دیگر ==
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین بنی‌هاشمی؛
| تصویر = 152046.jpg
| پاسخ‌دهنده = سید محمد بنی‌هاشمی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید محمد بنی‌هاشمی]]'''، در کتاب ''«[[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«هر چه درجه [[ایمان]] در فرد بالاتر باشد، از وقوع [[ظلم]] و [[معصیت]] در عالم، [[رنج]] بیشتری می‌برد و گرفتاری شدیدتری پیدا می‌کند. چون براساس احادیثی که توضیح آنها گذشت، بزرگترین [[عبادت]] "[[مؤمن]]" [[انتظار فرج]] الهی در گرفتاری‌هایش می‌باشد، پس قطعاً آن که ایمانش کامل‌تر است، [[انتظار]] فرجش هم کاملتر و شدیدتر است. بنابراین کسی که در روی [[زمین]] شدیدترین و کاملترین درجه [[انتظار]] ف [[فرج]] را دارد، همان کسی است که کاملترین درجه [[ایمان]] را داراست و او در زمان حاضر کسی جز وجود [[مقدس]] [[حضرت]] [[بقیة الله الاعظم]] {{ع}}، که همه [[مؤمنان]] در [[انتظار]] اویند، نمی‌باشد.
* '''[[صاحب]] شدیدترین گرفتاری''': از سوی دیگر ایشان در حال حاضر بیشترین [[رنج]] و [[مصیبت]] را به خاطر وقوع [[معاصی]] و [[ظلم‌ها]] در عالم، متحمل می‌شوند. اگر به این [[حقیقت]] توجه کنیم که ایشان – بر خلاف بقیه [[مؤمنان]] که صرفاً اجباری از اطراف عالم آن هم به طور ناقص می‌شنوند – به سبب داشتن [[مقام]] "[[شهادت]] بر خلق [[خدا]]"<ref>توضیح این مقام در درس نوزدهم از حلقه سوم آمده است.</ref> همه آن چه را روی [[زمین]] رخ می‌دهد [[شاهد]] هستند، آن گاه [[تصدیق]] می‌کنیم که گرفتاری و [[مصیبت]] [[حضرت]] از وقوع [[ظلم]] و جنایت در عالم، اصلاً قابل مقایسه با دیگران نیست. ما گاهی یک خبر را می‌شنویم و سپس وقتی تصویر آن را می‌بینیم، تفاوت بسیاری در خود احساس می‌کنیم. یا اگر خبر مربوط به وقوع یک جنایت باشد، خواندن آن در روزنامه از لحاظ تأثیر روی خواننده و بیننده، با دیدن تصاویر آن بسیار بسیار تفاوت دارد. چه برسد به این که خودمان [[شاهد]] عینی ماجرا باشیم.
 
از این همه [[معصیت]] و جنایت که روی [[زمین]] اتفاق می‌افتد، شاید کمتر از نصف آن گزارش می‌شود و بسیاری از آن چه گزارش می‌شود هم به ما نمی‌رسد. چه بسا آن چه ما مطلع می‌شویم، ده درصد از کل این موارد هم نباشد. علاوه بر این که در این مقدار نیز معلوم نیسیت تا چه [[میزان]] ابعاد واقعی قضایا منعکس شود. نهایتاً ما از اکثر وقایع تلخ و جانکاه و حوادث ناراحت کننده حتی در میان [[شیعیان]] اطلاع صحیحی پیدا نمی‌کنیم.
 
اینجاست که می‌فهمیم اگر درصد کمی از [[علم]] نافذ [[امام زمان]] {{ع}} را دارا بودیم و همه وقایع ظالمانه و جنایات را به چشم خویش می‌دیدیم، چه بسا با همین [[ایمان]] ناقص و غیرت مختصر دینی، تاب تحل این [[تباهی‌ها]] را از کف می‌دادیم. پس قدری بیندیشیم، [[امام]] ما که در پس پرده [[غیبت]] و [[شیعیان]] خود – [[شاهد]] هستند، چه رنجی را از این بابت [[تحمل]] می‌کنند و روزگار [[غیبت]] به ایشان چه سخت می‌گذرد!
* '''سپرده شدن [[هدایت]] خلق به [[امام]] {{ع}}''': همه این مطالب تنها به یک بعد از [[وجود امام عصر]] {{ع}} مربوط می‌شود که همان [[ایمان]] و غیرت دینی کامل آن [[حضرت]] می‌باشد. حال اگر بعد دیگری از وجود ایشان را هم به این بعد اضافه کنیم، مسئله بسیار بسیار عمیقتر می‌شود. بعد دوم، [[مسئولیت]] خطیر [[هدایت]] [[بشر]] است که [[خداوند متعال]] به ان وجود [[مقدس]] واگذار فرموده است و [[امام]] {{ع}} از طرف [[خدای متعال]] [[مسئول]] [[هدایت]] خلق هستند. در [[زیارت جامعه کبیره]] از [[امام هادی]] {{ع}} چنین [[نقل]] شده است: {{متن حدیث|"بِحَقِّ مَنْ ائتمنکم علی سِرِّهِ وَ استرعاکم أَمْرَ خَلْقِهِ..."}}<ref>«به [[حق]] آن که شما را نسبت به سر خود [[امین]] قرار داده و شما را [[مسئول]] کار خلق خود کرده است...» بحار الانوار، ج ۱۰۲، ص ۱۲۸.</ref>.
 
"رعایت" به معنای حفظ و نگهداری است و "راعی" یعنی کسی که [[مسئول]] رسیدگی و مراقبت از یک یا چند چیز یا شخص می‌باشد. [[خداوند]] [[اهل بیت]] {{عم}} را [[مسئول]] حفظ [[امت]] در مسیر [[بندگی]] [[خدا]] و مراقبت و رسیدگی به آنها قرار داده است. [[امام]] {{ع}} این [[وظیفه]] سنگین را با کمال دلسوزی و شفقت نسبت به خلق – خصوصاً [[مؤمنان]] – به انجام می‌رساند.
 
ایشان، به فرموده اجداد طاهرینشان در [[حق]] [[شیعیان]] از پدر مهربان‌تر و از مادر نسبت به [[فرزند]] کوچک خویش دلسوزتر هستند، بلکه از خودشان هم به خودشان مهربان‌ترند. این مطلب را [[امام صادق]] {{ع}} به یکی از [[شیعیان]] خود فرمودند: {{متن حدیث|"وَ اَللَّهِ لِأَنَّا أَرْحَمُ بِكُمْ مِنْكُمْ بِأَنْفُسِكُمْ"}}<ref>«قسم به [[خدا]] همانا من نسبت به شما از خودتان به خودتان مهربان‌تر هستم» بصائر الدرجات، جزء ۶، باب ۱، ح ۱۵.</ref>.
 
این تعبیر که با قسم به [[خدای متعال]] بیان شده است، نشانگر بالاترین درجه وابستگی روحی و قلبی بین [[امام]] {{ع}} و شیعیانشان می‌باشد. ما هر چقدر نگران حال خود و نزدیکان خود هستیم، باید [[یقین]] داشته باشیم که [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} بیش از خود ما نگران حال ما هستند. بنابراین اگر یک گرفتاری و ناراحتی برای شیعه‌ای پیدا شود، قطعاً [[امام]] {{ع}} بیش از خود او گرفتار می‌شوند.
* '''گرفتاری [[امام عصر]] {{ع}} به سبب گرفتاری‌های [[شیعیان]]''': با این اوصاف بعد وسیعی از ناراحتی‌ها و رنج‌های [[امام]] {{ع}} مربوط به گرفتاری [[شیعیان]] ایشان می‌شود. درست مانند یک پدر دلسوز و مادر [[مهربان]] که در گرفتاری [[فرزند]] خویش، گرفتار می‌شوند. هیچ پدر و مادر علاقه مند به فرزندشان، وقتی ناراحتی‌ها و مشکلات او را می‌بیند، نمی‌توانند نسبت به آنها بی‌تفاوت باشند، بلکه هر [[قدر]] [[فهم]] و [[درایت]] آنها بیشتر از فرزندشان باشد، مسائل و مشکلات او را بهتر و عمیق‌تر [[درک]] می‌کنند و لذا بیش از خود او نگران وضعیت او می‌شوند. چنین پدر و مادری هرگز خود را نسبت به ناراحتی‌های فرزندشان، بیگانه نمی‌دانند، بلکه نوعاً بیش از خود او برای رفع آنها [[تلاش]] می‌کنند.
 
[[امام]] {{ع}} نیز که [[لطف]] و [[رحمت]] بیشتری از پدر و مادر نسبی نسبت به [[فرزندان]] معنوی خود ([[مؤمنان]]) دارند، هرگز خود را با مصیبت‌های ایشان بیگانه نمی‌دانند، بلکه بیش از خودشان، غصه مشکلات آنها را می‌خورند. در این میان مشکلات روحی و معنوی بیش از مشکلات مادی و دنیوی حضرتش را نگران می‌کند، چون آنها مهمترند و در [[تباهی]] شخص، نقش مؤثری دارند. ممکن است از نظر برخی [[شیعیان]] مشکلات مادی نظیر [[فقر]] نگران کننده‌تر باشد. البته این امور نیز جای نگرانی دارد و قطعاً [[امام زمان]] {{ع}} هم که خود را جدای از شیعیانشان نمی‌دانند، نگران این نوع گرفتاری‌های آنها هستند، ولی مشکلات معنوی مانند [[گناه]] یا سستی در [[اعتقادات]] مهمتر هستند.
 
در بسیاری مواقع، خود شخص آن [[قدر]] که برای مسائل مادی‌اش غصه می خورند، به مشکلات روحی‌اش اعتنا نمی‌کند و آنها را جدی و خطیر نمی‌داند. این امر به [[غفلت]] و بی‌توجهی او بر می‌گردد و لذا یک مربی [[آگاه]] و دلسوز به مراتب بیش از خود او نگران حال و روزش می‌باشد. [[امام]] {{ع}} چون بیش از هر کس و بهتر از هر پدر و مادر فهمیده‌ای و عمیق‌تر از هر مربی با تجربه‌ای به این خطرها و مشکلات [[آگاه]] هستند، لذا بیش از همه از مشکلات دینی و روحی [[مؤمنان]]، اذیت می‌شوند و از آنها [[رنج]] می‌برند.
 
نمونه‌هایی از این رنج‌ها را در فرمایش‌های خود [[حضرت]] می‌توانیم ببینیم. در [[زمان غیبت صغری]] وقتی گروهی از [[شیعیان]] در بضعی مسائل اساسی [[اعتقادی]] به [[اختلاف]] با یکدیگر افتادند، نامه‌ای خدمت [[امام عصر]] {{ع}} نوشتند و آن را توسط [[نایب اول]] [[حضرت]] جناب [[عثمان بن سعید]] عمروی به خدمت ایشان ارسال کردند. ایشان در پاسخ، نامه‌ای برای آنها مرقوم فرمودند که در ابتدایش چنین آمده است: {{متن حدیث|"انْهَ انهی الی ارتیاب جَمَاعَةٍ مِنکُمْ فی الدین وَ مَا دَخَلَهُمُ مِنْ الشک وَ الخیرة فی وُلَاةِ أَمْرُهُمْ . فغمنا ذلک لک لَا لَنَا وَ سَاءَنَا فیکم لافینا . لَانَ اللَّهُ مَعَنَا فَلَا فاقه بِنَا الی غیره"}}<ref>«از [[تردید]] گروهی از شما در امر [[دین]] و [[شک]] و سرگردانی آنها در امر [[امامت]] [[آگاه]] شدم. این خبر ما را غمناک کرد، به خاطر شما نه به خاطر خودمان، و ما را در مورد خودتان ناراحت کرد و به نسبت به خودمان. چون [[خداوند]] با ماست و نیازی به غیر او نداریم» احتجاج، ج ۲، ص ۲۷۸.</ref>.
 
[[حضرت]] از این که گروهی از [[شیعیان]] در مورد [[اعتقادات]] اساسی خود به [[تردید]] افتاده‌اند، نگران و ناراحت شده و فرموده‌اند که این ناراحتی ما به خاطر خود آنهاست، و گرنه [[امام]] {{ع}} هیچ نیازی به ایشان ندارند و اگر دلسوزی می‌کنند و در گرفتاری آنها غمگین می‌شوند، به خاطر خودشان است. در ادامه همین [[نامه]] فرموده‌اند: {{متن حدیث|"وَ لَولَا مَا عِنْدَنَا مِنْ . . . رحمتکم وَ الاشفاق علیکم لکنا عَنْ مخاطبتکم فی شُغْلُ"}}<ref>«و اگر ما دلسوزی و نگرانی نسبت به شما نداشتیم، از این که با شما سخن بگوییم، منصرف بودیم» احتجاج، ج ۲، ص ۲۷۹.</ref>.
 
اگر نیاز [[مردم]] به [[امام]] {{ع}} و دلسوزی و شفقت ایشان نسبت به آنها نبود، [[ائمه]] {{عم}} باب سخن گفتن را هم با [[مردم]] نمی‌گشودند. انگیزه ایشان برای [[معاشرت]] با خلق، چیزی جز نگرانی از وضعیت آنها و رسیدگی به حالشان نیست. [[شک]] در [[اعتقادات]] و سستی در [[ایمان]] یکی از مهمترین اسباب نگرانی و ناراحتی [[امام زمان]] {{ع}} در این روزگار است. در [[نامه]] دیگری که خود ایشان برای "[[محمد بن هلال کرخی]]" مرقوم فرمودند، چنین آورده‌اند: {{متن حدیث|"یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ قَدْ آذَانَا جُهَلَاءُ الشِّیعَةِ وَ حُمَقَاؤُهُمْ وَ مَنْ دِینُهُ جَنَاحُ الْبَعُوضَةِ أَرْجَحُ مِنْه"}}<ref>«ای [[محمد بن علی]]، نادان‌ها و کم خردان [[شیعه]] و کسانی که یک بال پشه بر [[دین]] آنها ترجیح دارد، باعث رنجش خاطر ما شده‌اند» احتجاج، ج ۲، ص ۲۸۹.</ref>. بال پشه کنایه از کوچکی و بی‌ارزش بودن یک چیز است. کسانی که بال پشه بر دینشان ترجیح دارد، کسانی هستند که به خاطر چیزهای پست و بی‌ارزش حاضر می‌شوند از [[اعتقادات]] صحیح خود دست بردارند و [[ایمان]] خود را به منفعت‌های جزئی و پست بفروشند. اینها افراد سست [[اعتقادی]] هستند که به [[دلیل]] عدم [[تفقه]] در [[دین]] و سطحی بودن ایمانشان، به راحتی از [[اصول اعتقادی]] خویش دست برداشته، به انواع [[انحرافات]] کشیده می‌شوند. این گونه افراد نوعاً چوب [[نادانی]] و حماقت خود را می‌خورند و معمولاً سوء [[نیت]] ندارند، ولی به خاطر کم خردی، [[فریب]] افراد مغرض و [[منحرف]] را می‌خورند و از گوهر [[دین‌داری]] اصیل محروم می‌شوند. اینها باعث رنجش خاطر و اذیت و [[آزار]] [[قلب]] [[مقدس]] و [[پاک]] [[امام زمان]] {{ع}} می‌شوند و [[دل]] ایشان برای تک تک این افراد به درد می‌آید. حال باید پرسید آیا در طول این مدت طولانی [[غیبت]]، کم بوده‌اند کسانی که این گونه اسباب اذیت و [[آزار]] [[امام]] رئوف خود را فراهم آورده‌اند؟! آیا [[فکر]] کرده‌ایم که این [[قلب]] [[پاک]] تاکنون چه مقدار برای این مصیبتها به درد آمده است و [[تحمل]] آلام چقدر برایش سنگین و سخت بوده است؟!
اینک به نمونه دیگری از ارتباط عمیق میان [[امام]] {{ع}} و امتش توجه کنید. [[امام هشتم]] {{ع}} می‌فرمایند: {{متن حدیث|"مَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ شیعتنا بِمَرَضِ الَّا مرضنا لمرضه وَ لَا یغتم الَّا اغتممنا لغمه وَ لَا یفرح الَّا فَرِحْنَا لِفَرَحِهِ وَ لَا یغیب عَنَّا أَحَدُ مِنْ شیعتنا این کان فی شَرْقِ الارض وَ غَرْبِهَا وَ مَنْ ترک مِنْ شیعتنا دیناً فَهُوَ علینا"}}<ref>«هیچ یک از [[شیعیان]] ما [[بیمار]] نمی‌شوند مگر آن که ما هم به سبب بیماری او، [[بیمار]] می‌شویم. و غمگین نمی‌شود مگر آن که به خاطر [[غم]] او ما هم غمگین می‌شویم. و شاد نمی‌گردد مگر آن که به شادی او ما هم شادمان می‌گردیم. و هیچ یک از [[شیعیان]] ما هر جا که باشد – در شرق و غرب [[زمین]] – از ما پنهان نیست. و اگر یکی از آنها پس از مرگش بدهکار باشد، [[دین]] او بر عهده ماست!» فضائل الاشهر الثلاثة، کتاب فضائل شهر رمضان، ص ۱۰۵، ح ۹۵.</ref>.
 
[[غم]] و غصه‌های [[امت]]، [[امام]] {{ع}} را غمناک می‌سازد. آن [[قدر]] این ارتباط روحی از جانب [[امام]] {{ع}} نسبت به [[شیعیان]] قوی است که ایشان در بیماری آنها [[بیمار]] می‌شوند. چنان [[احساس مسئولیت]] [[حضرت]] نسبت به دوستانشان شدید است که بدهی آنها را بر عهده خودشان می‌دانند. آیا هم دردی و وابستگی بین [[انسان‌ها]] از این عمیق‌تر فرض می‌شود؟! از [[حدیث شریف]] به صراحت استفاده می‌شود که حال و روز [[شیعه]] در هر کجا که باشد، از چشمان امامش پنهان نیست. بنابراین هر چند شخص [[امام]] {{ع}} در هنگام [[غیبت]] از دیدگان [[شیعه]] پنهان است، ولی این پنهانی مانع [[آگاهی]] و اطلاع [[امام]] {{ع}} از وضعیت [[شیعیان]] نمی‌شود. لذا [[حضرت]] در هر جای [[زمین]] که تشریف داشته باشند، بر جریان زندگی همه [[مردم]] نظارت دارند و نسبت به [[مؤمنان]] [[احساس مسئولیت]] خاصی می‌کنند که باعث می‌شود غم‌های آنها حضرتش را غمگین سازد.
 
به هر حال، غرض از ذکر این موارد، توجه کردن عمیق‌تر به این [[حقیقت]] است که یکی از مهم‌ترین ابعاد گرفتاری‌های شخص [[امام]] عصر {{ع}} در این زمان به مشکلات و رنج‌ها و گرفتاری‌های [[شیعیان]] ایشام مربوط می‌شود. البته چون [[امام]] {{ع}} مظهر [[قدرت الهی]] هستند، "می‌توانند" یک یک [[دوستان]] خود را از گرفتاری‌هایشان خارج کنند و با [[عنایت خاص]] خود، آنها را از رنج‌ها و مشکلاتشان رهایی بخشند، اما باید توجه داشت که ایشان از این [[قدرت]] خدایی فقط در مواردی که [[مرضی]] [[پروردگار]] است، استفاده می‌برند.
 
از طرف دیگر بنای [[خداوند متعال]] بر این بوده و هست که [[شیعیان]] را با بلاها و مصیبت‌ها در همه اعصار و خصوصاً در [[زمان غیبت]] [[امام]] {{ع}} بیازماید. لذا [[ائمه]] {{عم}} از اظهار [[قدرت]] خویش جز در مواردی خاص و محدود – براساس حکمت‌های خاص – خودداری می‌کردند و حتی در مواردی که خودشان به شدت گرفتار می‌شدند – مانند زندان‌های سخت و همراه با [[شکنجه]] [[حضرت موسی بن جعفر]] {{ع}} با مصائب و شداید روزعاشورای [[امام حسین]] {{ع}} برای حفظ [[سنت]] "[[امتحان]]" الهی و حکمت‌های یگری که ما نمی‌دانیم، نوعاً [[قدرت]] خود را ابراز نمی‌کردند و جز در موارد استثنایی، روال عادی زندگی را برای [[مردم]] تغییر نمی‌دادند.
 
تنها زمانی که [[خداوند]] اجازه چنین قدرتی را به طور کامل به [[امام]] {{ع}} می‌دهد، وقتی است که دیگر فرصت امتحانات به سر می‌آید و وقت [[پاداش]] [[مؤمنان]] و [[کیفر]] [[کافران]] "در [[دنیا]]" فرا می‌رسد. این زمان همان عصر [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} است که [[خداوند]] به ایشان [[اذن]] می‌دهد تا [[مؤمنان]] را از همه گرفتاری‌هایشان خلاصی بخشند و [[کافران]] معاند را به سزای [[ظلم‌ها]] و جنایات خود برسانند.
 
بنابراین احقاق [[حقوق]] خود [[امامان]] {{عم}} [[پس از ظهور]] [[امام دوازدهم]] {{ع}} یا قبل از [[رجعت]] و یا بعد از آن – صورت می‌پذیرد. [[انتقام]] الهی از [[قاتلان]] [[سید الشهداء]] {{ع}} نیز [[پس از ظهور]] [[فرزند]] ایشان انجام می‌شود. بنابراین [[ظهور]] [[حضرت]] هم [[فرج]] خود ایشان است و هم [[فرج]] همه [[دوستان]] و شیعیانشان. به همین جهت است که [[امام زمان]] {{ع}} در [[انتظار]] [[اذن]] الهی برای [[فرج]] خودشان – که در واقع [[فرج]] همه [[مؤمنان]] است – دوره [[غیبت]] خویش را می‌گذرانند. چون شدت گرفتاری ایشان در این زمان بیش از همه [[مؤمنان]] است و از طرف دیگر در بالاترین سطح [[ایمان]] قرار دارند، لذا به بالاترین [[عبادت]] [[مؤمن]] که همانا [[انتظار فرج]] الهی است، در [[برترین]] درجه آن عمل می‌کنند»<ref>[[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۸۷-۹۷.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. آقای حکیمی؛
| تصویر = 11992.jpg
| پاسخ‌دهنده = محمد رضا حکیمی
| پاسخ = آقای '''[[محمد رضا حکیمی]]'''، در کتاب ''«[[خورشید مغرب (کتاب)|خورشید مغرب]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«یکی از ابعاد [[عظیم]] [[تکلیف]] حساس و بزرگ، در روزگاران [[غیبت]] و [[انتظار]]، [[حفظ دین]]، و نگهبانی مرزهای [[عقیدتی]]، و حراست باورهای [[مقدس]] است. [[جامعه منتظر]] نباید درباره این امر [[عظیم]] [[سستی]] روا بدارد.
 
لازم است فروغ [[ایمان]]، و [[نور]] [[یقین]]، و پرتو [[عقیده]] به [[حق]]، و تشعشع [[اعتقادات]] [[راستین]]، همواره، در [[دل]] و [[جان]] [[مردم]] محفوظ باشد، و پیوسته ژرف‌تر و ژرف‌تر شود، و بارورتر و بارورتر گردد.
 
لازم است [[جان]] و [[دل]] نوباوگان و [[نوجوانان]] و [[جوانان]]، هر دم، در برابر تابش [[اعتقادات]] حقه قرار گیرد، و از این تابش و تجلی آکنده گردد.
 
لازم است [[ایمان]]، جزء وجود آنان، و مایه تقوم [[هویت]] اصلی آنان باشد، تا کم‌کم، [[حق]]، و [[فداکاری]] در راه اعتلای [[حق]]، چون [[خون]]، همه وجود آنان را گرم کند، و چون [[روح]]، جوهر حیات آنان باشد<ref>چنان‌که در این روزگار، از دم مسیحایی [[امام خمینی]]، [[حق]]، و [[فداکاری]] در راه [[حق]]، چون [[خون]]، همه وجود گروه‌های بسیاری از [[جوانان]] ما و [[مردم]] ما را گرم کرده است - [[خدا]] را [[شکر]]... این چگونگی خدایی، باید، همواره، محفوظ بماند، و در حال تجلی و [[اقدام]] باشد، تا چون هنگام و هنگامه [[ظهور]] رسید، و طلایع [[دولت مهدی]] {{ع}} آشکارا گشت، [[مردمان]] ما، به‌ویژه [[جوانان]] [[شجاع]] مسلح ما، در رده [[یاران]] او قرار گیرند، و کار را برای آن [[امام]] بزرگ مهیا سازند، و [[دشمنان]] او را براندازند، و [[پرچم]] [[حکومت]] او را برافرازند.</ref>.


==منبع‌شناسی جامع مهدویت==
لازم است سعی شود تا [[ایمان]] [[اعتقادی]]، با [[ایمان]] عملی در آنان، [[اتحاد]] یابد، و از نخستین سنین [[تکلیف]] و توجه، بعد عمل به [[احکام]] نیز، عمل درست، در زندگانی آنان حضور [[قاطع]] بیابد»<ref>[[محمد رضا حکیمی|حکیمی، محمد رضا]]، [[خورشید مغرب (کتاب)|خورشید مغرب]]، ص ۲۷۶-۲۷۷.</ref>.
{{پرسش‌های وابسته}}
}}
{{ستون-شروع|3}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های مهدویت|کتاب‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های مهدویت|مقاله‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های مهدویت|پایان‌نامه‌شناسی مهدویت]].  
{{پایان}}
{{پایان}}


==پانویس==
== پرسش‌های وابسته ==
{{یادآوری پانویس}}
{{پرسمان انتظار فرج}}
{{پانویس2}}
{{انتظار افقی}}


== پانویس ==
{{پانویس}}


[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسش‌های مهدویت]]
[[رده:پرسمان مهدویت]]
[[رده:(ات): پرسش‌هایی با ۳ پاسخ]]
[[رده:(ات): پرسش‌هایی با ۳ پاسخ]]
[[رده:(ات): پرسش‌های مهدویت با ۳ پاسخ]]
[[رده:(ات): پرسش‌های مهدویت با ۳ پاسخ]]
[[رده:پرسش‌های مربوط به انتظار فرج]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۲۳

رابطه انتظار با ایمان چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / غیبت امام مهدی / وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت / انتظار فرج
مدخل اصلیرابطه انتظار با ایمان
تعداد پاسخ۳ پاسخ

رابطه انتظار با ایمان چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

حسین الهی‌نژاد

حجت الاسلام و المسلمین حسین الهی‌نژاد، در مقاله «انتظار فعال و توانمندی عقلایی منتظران» در این‌باره گفته است:

«وقتی که مقوله انتظار را مورد بازکاوی قرار میدهیم، ایمان و اعتقاد به آینده مثبت از آن برداشت می‌شود. به تعبیر دیگر انتظار از لحاظ اصطلاحی یعنی اعتقاد به اینکه حرکت و سیر تاریخ بشریت با نظر و عنایت حق تعالی به پیش می‌‌رود از این‌رو خوش فرجامی نتیجه مختوم تاریخ بشریت است.

وقتی که انتظار مفهوم‌شناسی شود به طور قهری مقوله ایمان از دل انتظار بیرون می‌‌آید، پس هر چه انتظار و فرهنگ آن در میان منتظران بیشتر تقویت شود، ایمان به خدا و حکیمانه بودن افعال او؛ و نیز اعتقاد به هدفمندی صنع الهی بیشتر می‌‌شود. و از نگاه دیگر، انتظار یعنی ایمان به آینده‌ای که در دسترس بشر نیست یعنی بشر با علم و عقل خود آموزه نمی‌تواند آینده و کیفیت رخداد آن را ارریابی کند. ولی انتظار دارای‌هایی است که آینده را در فراسوی منتظران ترسیم و کیفیت رخداد آن را نیز خوب روشن کرده است، پس منتظران از دریچه انتظار به امور غیبی اعتقاد و باور پیدا می‌‌کنند و همین سبب تقویت ایمان آنها به امورات غیبی دیگر می‌‌شود امام سجاد خطاب به ابو خالد کابلی فرموده است: ای ابوخالد! مردمانی که در روزگار غیبت بسر می‌‌برند، و معتقدند که منتظر، از مردمان همه زمان‌ها افضلند؛ زیرا که خدای متعال به آنان خرد و فهم و معرفتی داده است که غیبت امام برای آنان مانند حضور است (یعنی با اینکه در عصر غیبت بسر می‌‌برند و امام را نمی‌بینند؛ از نظر ایمان و تقوی گویی در زمان ظهور بسر می‌‌برند و امام را می‌‌بینند). آنانند اخلاص پیشگان حقیقی و آنانند شیعیان واقعی و آنانند که در (نهان و عیان) مردم را به دین خدا دعوت می‌‌کنند[۱].

پس بنابر این مقوله ایمان که از سنخ عمل باطنی است و در واقع از مدرکات و مصادیق عقل عملی است به واسطه انتظار متحول می‌‌شود؛ هرچه انتظار تقویت می‌‌شود، مقوله ایمان نیز به تبع آن تقویت می‌‌شود. از این رو می‌‌توان انتظار را علت تعالی و رشدیابی ایمان به حساب آورد»[۲].

پاسخ‌های دیگر

۱. حجت الاسلام و المسلمین بنی‌هاشمی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید محمد بنی‌هاشمی، در کتاب «انتظار فرج» در این‌باره گفته است:

«هر چه درجه ایمان در فرد بالاتر باشد، از وقوع ظلم و معصیت در عالم، رنج بیشتری می‌برد و گرفتاری شدیدتری پیدا می‌کند. چون براساس احادیثی که توضیح آنها گذشت، بزرگترین عبادت "مؤمن" انتظار فرج الهی در گرفتاری‌هایش می‌باشد، پس قطعاً آن که ایمانش کامل‌تر است، انتظار فرجش هم کاملتر و شدیدتر است. بنابراین کسی که در روی زمین شدیدترین و کاملترین درجه انتظار ف فرج را دارد، همان کسی است که کاملترین درجه ایمان را داراست و او در زمان حاضر کسی جز وجود مقدس حضرت بقیة الله الاعظم (ع)، که همه مؤمنان در انتظار اویند، نمی‌باشد.

  • صاحب شدیدترین گرفتاری: از سوی دیگر ایشان در حال حاضر بیشترین رنج و مصیبت را به خاطر وقوع معاصی و ظلم‌ها در عالم، متحمل می‌شوند. اگر به این حقیقت توجه کنیم که ایشان – بر خلاف بقیه مؤمنان که صرفاً اجباری از اطراف عالم آن هم به طور ناقص می‌شنوند – به سبب داشتن مقام "شهادت بر خلق خدا"[۳] همه آن چه را روی زمین رخ می‌دهد شاهد هستند، آن گاه تصدیق می‌کنیم که گرفتاری و مصیبت حضرت از وقوع ظلم و جنایت در عالم، اصلاً قابل مقایسه با دیگران نیست. ما گاهی یک خبر را می‌شنویم و سپس وقتی تصویر آن را می‌بینیم، تفاوت بسیاری در خود احساس می‌کنیم. یا اگر خبر مربوط به وقوع یک جنایت باشد، خواندن آن در روزنامه از لحاظ تأثیر روی خواننده و بیننده، با دیدن تصاویر آن بسیار بسیار تفاوت دارد. چه برسد به این که خودمان شاهد عینی ماجرا باشیم.

از این همه معصیت و جنایت که روی زمین اتفاق می‌افتد، شاید کمتر از نصف آن گزارش می‌شود و بسیاری از آن چه گزارش می‌شود هم به ما نمی‌رسد. چه بسا آن چه ما مطلع می‌شویم، ده درصد از کل این موارد هم نباشد. علاوه بر این که در این مقدار نیز معلوم نیسیت تا چه میزان ابعاد واقعی قضایا منعکس شود. نهایتاً ما از اکثر وقایع تلخ و جانکاه و حوادث ناراحت کننده حتی در میان شیعیان اطلاع صحیحی پیدا نمی‌کنیم.

اینجاست که می‌فهمیم اگر درصد کمی از علم نافذ امام زمان (ع) را دارا بودیم و همه وقایع ظالمانه و جنایات را به چشم خویش می‌دیدیم، چه بسا با همین ایمان ناقص و غیرت مختصر دینی، تاب تحل این تباهی‌ها را از کف می‌دادیم. پس قدری بیندیشیم، امام ما که در پس پرده غیبت و شیعیان خود – شاهد هستند، چه رنجی را از این بابت تحمل می‌کنند و روزگار غیبت به ایشان چه سخت می‌گذرد!

"رعایت" به معنای حفظ و نگهداری است و "راعی" یعنی کسی که مسئول رسیدگی و مراقبت از یک یا چند چیز یا شخص می‌باشد. خداوند اهل بیت (ع) را مسئول حفظ امت در مسیر بندگی خدا و مراقبت و رسیدگی به آنها قرار داده است. امام (ع) این وظیفه سنگین را با کمال دلسوزی و شفقت نسبت به خلق – خصوصاً مؤمنان – به انجام می‌رساند.

ایشان، به فرموده اجداد طاهرینشان در حق شیعیان از پدر مهربان‌تر و از مادر نسبت به فرزند کوچک خویش دلسوزتر هستند، بلکه از خودشان هم به خودشان مهربان‌ترند. این مطلب را امام صادق (ع) به یکی از شیعیان خود فرمودند: «"وَ اَللَّهِ لِأَنَّا أَرْحَمُ بِكُمْ مِنْكُمْ بِأَنْفُسِكُمْ"»[۵].

این تعبیر که با قسم به خدای متعال بیان شده است، نشانگر بالاترین درجه وابستگی روحی و قلبی بین امام (ع) و شیعیانشان می‌باشد. ما هر چقدر نگران حال خود و نزدیکان خود هستیم، باید یقین داشته باشیم که حضرت ولی عصر (ع) بیش از خود ما نگران حال ما هستند. بنابراین اگر یک گرفتاری و ناراحتی برای شیعه‌ای پیدا شود، قطعاً امام (ع) بیش از خود او گرفتار می‌شوند.

  • گرفتاری امام عصر (ع) به سبب گرفتاری‌های شیعیان: با این اوصاف بعد وسیعی از ناراحتی‌ها و رنج‌های امام (ع) مربوط به گرفتاری شیعیان ایشان می‌شود. درست مانند یک پدر دلسوز و مادر مهربان که در گرفتاری فرزند خویش، گرفتار می‌شوند. هیچ پدر و مادر علاقه مند به فرزندشان، وقتی ناراحتی‌ها و مشکلات او را می‌بیند، نمی‌توانند نسبت به آنها بی‌تفاوت باشند، بلکه هر قدر فهم و درایت آنها بیشتر از فرزندشان باشد، مسائل و مشکلات او را بهتر و عمیق‌تر درک می‌کنند و لذا بیش از خود او نگران وضعیت او می‌شوند. چنین پدر و مادری هرگز خود را نسبت به ناراحتی‌های فرزندشان، بیگانه نمی‌دانند، بلکه نوعاً بیش از خود او برای رفع آنها تلاش می‌کنند.

امام (ع) نیز که لطف و رحمت بیشتری از پدر و مادر نسبی نسبت به فرزندان معنوی خود (مؤمنان) دارند، هرگز خود را با مصیبت‌های ایشان بیگانه نمی‌دانند، بلکه بیش از خودشان، غصه مشکلات آنها را می‌خورند. در این میان مشکلات روحی و معنوی بیش از مشکلات مادی و دنیوی حضرتش را نگران می‌کند، چون آنها مهمترند و در تباهی شخص، نقش مؤثری دارند. ممکن است از نظر برخی شیعیان مشکلات مادی نظیر فقر نگران کننده‌تر باشد. البته این امور نیز جای نگرانی دارد و قطعاً امام زمان (ع) هم که خود را جدای از شیعیانشان نمی‌دانند، نگران این نوع گرفتاری‌های آنها هستند، ولی مشکلات معنوی مانند گناه یا سستی در اعتقادات مهمتر هستند.

در بسیاری مواقع، خود شخص آن قدر که برای مسائل مادی‌اش غصه می خورند، به مشکلات روحی‌اش اعتنا نمی‌کند و آنها را جدی و خطیر نمی‌داند. این امر به غفلت و بی‌توجهی او بر می‌گردد و لذا یک مربی آگاه و دلسوز به مراتب بیش از خود او نگران حال و روزش می‌باشد. امام (ع) چون بیش از هر کس و بهتر از هر پدر و مادر فهمیده‌ای و عمیق‌تر از هر مربی با تجربه‌ای به این خطرها و مشکلات آگاه هستند، لذا بیش از همه از مشکلات دینی و روحی مؤمنان، اذیت می‌شوند و از آنها رنج می‌برند.

نمونه‌هایی از این رنج‌ها را در فرمایش‌های خود حضرت می‌توانیم ببینیم. در زمان غیبت صغری وقتی گروهی از شیعیان در بضعی مسائل اساسی اعتقادی به اختلاف با یکدیگر افتادند، نامه‌ای خدمت امام عصر (ع) نوشتند و آن را توسط نایب اول حضرت جناب عثمان بن سعید عمروی به خدمت ایشان ارسال کردند. ایشان در پاسخ، نامه‌ای برای آنها مرقوم فرمودند که در ابتدایش چنین آمده است: «"انْهَ انهی الی ارتیاب جَمَاعَةٍ مِنکُمْ فی الدین وَ مَا دَخَلَهُمُ مِنْ الشک وَ الخیرة فی وُلَاةِ أَمْرُهُمْ . فغمنا ذلک لک لَا لَنَا وَ سَاءَنَا فیکم لافینا . لَانَ اللَّهُ مَعَنَا فَلَا فاقه بِنَا الی غیره"»[۶].

حضرت از این که گروهی از شیعیان در مورد اعتقادات اساسی خود به تردید افتاده‌اند، نگران و ناراحت شده و فرموده‌اند که این ناراحتی ما به خاطر خود آنهاست، و گرنه امام (ع) هیچ نیازی به ایشان ندارند و اگر دلسوزی می‌کنند و در گرفتاری آنها غمگین می‌شوند، به خاطر خودشان است. در ادامه همین نامه فرموده‌اند: «"وَ لَولَا مَا عِنْدَنَا مِنْ . . . رحمتکم وَ الاشفاق علیکم لکنا عَنْ مخاطبتکم فی شُغْلُ"»[۷].

اگر نیاز مردم به امام (ع) و دلسوزی و شفقت ایشان نسبت به آنها نبود، ائمه (ع) باب سخن گفتن را هم با مردم نمی‌گشودند. انگیزه ایشان برای معاشرت با خلق، چیزی جز نگرانی از وضعیت آنها و رسیدگی به حالشان نیست. شک در اعتقادات و سستی در ایمان یکی از مهمترین اسباب نگرانی و ناراحتی امام زمان (ع) در این روزگار است. در نامه دیگری که خود ایشان برای "محمد بن هلال کرخی" مرقوم فرمودند، چنین آورده‌اند: «"یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ قَدْ آذَانَا جُهَلَاءُ الشِّیعَةِ وَ حُمَقَاؤُهُمْ وَ مَنْ دِینُهُ جَنَاحُ الْبَعُوضَةِ أَرْجَحُ مِنْه"»[۸]. بال پشه کنایه از کوچکی و بی‌ارزش بودن یک چیز است. کسانی که بال پشه بر دینشان ترجیح دارد، کسانی هستند که به خاطر چیزهای پست و بی‌ارزش حاضر می‌شوند از اعتقادات صحیح خود دست بردارند و ایمان خود را به منفعت‌های جزئی و پست بفروشند. اینها افراد سست اعتقادی هستند که به دلیل عدم تفقه در دین و سطحی بودن ایمانشان، به راحتی از اصول اعتقادی خویش دست برداشته، به انواع انحرافات کشیده می‌شوند. این گونه افراد نوعاً چوب نادانی و حماقت خود را می‌خورند و معمولاً سوء نیت ندارند، ولی به خاطر کم خردی، فریب افراد مغرض و منحرف را می‌خورند و از گوهر دین‌داری اصیل محروم می‌شوند. اینها باعث رنجش خاطر و اذیت و آزار قلب مقدس و پاک امام زمان (ع) می‌شوند و دل ایشان برای تک تک این افراد به درد می‌آید. حال باید پرسید آیا در طول این مدت طولانی غیبت، کم بوده‌اند کسانی که این گونه اسباب اذیت و آزار امام رئوف خود را فراهم آورده‌اند؟! آیا فکر کرده‌ایم که این قلب پاک تاکنون چه مقدار برای این مصیبتها به درد آمده است و تحمل آلام چقدر برایش سنگین و سخت بوده است؟! اینک به نمونه دیگری از ارتباط عمیق میان امام (ع) و امتش توجه کنید. امام هشتم (ع) می‌فرمایند: «"مَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ شیعتنا بِمَرَضِ الَّا مرضنا لمرضه وَ لَا یغتم الَّا اغتممنا لغمه وَ لَا یفرح الَّا فَرِحْنَا لِفَرَحِهِ وَ لَا یغیب عَنَّا أَحَدُ مِنْ شیعتنا این کان فی شَرْقِ الارض وَ غَرْبِهَا وَ مَنْ ترک مِنْ شیعتنا دیناً فَهُوَ علینا"»[۹].

غم و غصه‌های امت، امام (ع) را غمناک می‌سازد. آن قدر این ارتباط روحی از جانب امام (ع) نسبت به شیعیان قوی است که ایشان در بیماری آنها بیمار می‌شوند. چنان احساس مسئولیت حضرت نسبت به دوستانشان شدید است که بدهی آنها را بر عهده خودشان می‌دانند. آیا هم دردی و وابستگی بین انسان‌ها از این عمیق‌تر فرض می‌شود؟! از حدیث شریف به صراحت استفاده می‌شود که حال و روز شیعه در هر کجا که باشد، از چشمان امامش پنهان نیست. بنابراین هر چند شخص امام (ع) در هنگام غیبت از دیدگان شیعه پنهان است، ولی این پنهانی مانع آگاهی و اطلاع امام (ع) از وضعیت شیعیان نمی‌شود. لذا حضرت در هر جای زمین که تشریف داشته باشند، بر جریان زندگی همه مردم نظارت دارند و نسبت به مؤمنان احساس مسئولیت خاصی می‌کنند که باعث می‌شود غم‌های آنها حضرتش را غمگین سازد.

به هر حال، غرض از ذکر این موارد، توجه کردن عمیق‌تر به این حقیقت است که یکی از مهم‌ترین ابعاد گرفتاری‌های شخص امام عصر (ع) در این زمان به مشکلات و رنج‌ها و گرفتاری‌های شیعیان ایشام مربوط می‌شود. البته چون امام (ع) مظهر قدرت الهی هستند، "می‌توانند" یک یک دوستان خود را از گرفتاری‌هایشان خارج کنند و با عنایت خاص خود، آنها را از رنج‌ها و مشکلاتشان رهایی بخشند، اما باید توجه داشت که ایشان از این قدرت خدایی فقط در مواردی که مرضی پروردگار است، استفاده می‌برند.

از طرف دیگر بنای خداوند متعال بر این بوده و هست که شیعیان را با بلاها و مصیبت‌ها در همه اعصار و خصوصاً در زمان غیبت امام (ع) بیازماید. لذا ائمه (ع) از اظهار قدرت خویش جز در مواردی خاص و محدود – براساس حکمت‌های خاص – خودداری می‌کردند و حتی در مواردی که خودشان به شدت گرفتار می‌شدند – مانند زندان‌های سخت و همراه با شکنجه حضرت موسی بن جعفر (ع) با مصائب و شداید روزعاشورای امام حسین (ع) برای حفظ سنت "امتحان" الهی و حکمت‌های یگری که ما نمی‌دانیم، نوعاً قدرت خود را ابراز نمی‌کردند و جز در موارد استثنایی، روال عادی زندگی را برای مردم تغییر نمی‌دادند.

تنها زمانی که خداوند اجازه چنین قدرتی را به طور کامل به امام (ع) می‌دهد، وقتی است که دیگر فرصت امتحانات به سر می‌آید و وقت پاداش مؤمنان و کیفر کافران "در دنیا" فرا می‌رسد. این زمان همان عصر ظهور حضرت مهدی (ع) است که خداوند به ایشان اذن می‌دهد تا مؤمنان را از همه گرفتاری‌هایشان خلاصی بخشند و کافران معاند را به سزای ظلم‌ها و جنایات خود برسانند.

بنابراین احقاق حقوق خود امامان (ع) پس از ظهور امام دوازدهم (ع) یا قبل از رجعت و یا بعد از آن – صورت می‌پذیرد. انتقام الهی از قاتلان سید الشهداء (ع) نیز پس از ظهور فرزند ایشان انجام می‌شود. بنابراین ظهور حضرت هم فرج خود ایشان است و هم فرج همه دوستان و شیعیانشان. به همین جهت است که امام زمان (ع) در انتظار اذن الهی برای فرج خودشان – که در واقع فرج همه مؤمنان است – دوره غیبت خویش را می‌گذرانند. چون شدت گرفتاری ایشان در این زمان بیش از همه مؤمنان است و از طرف دیگر در بالاترین سطح ایمان قرار دارند، لذا به بالاترین عبادت مؤمن که همانا انتظار فرج الهی است، در برترین درجه آن عمل می‌کنند»[۱۰].
۲. آقای حکیمی؛
آقای محمد رضا حکیمی، در کتاب «خورشید مغرب» در این‌باره گفته است:

«یکی از ابعاد عظیم تکلیف حساس و بزرگ، در روزگاران غیبت و انتظار، حفظ دین، و نگهبانی مرزهای عقیدتی، و حراست باورهای مقدس است. جامعه منتظر نباید درباره این امر عظیم سستی روا بدارد.

لازم است فروغ ایمان، و نور یقین، و پرتو عقیده به حق، و تشعشع اعتقادات راستین، همواره، در دل و جان مردم محفوظ باشد، و پیوسته ژرف‌تر و ژرف‌تر شود، و بارورتر و بارورتر گردد.

لازم است جان و دل نوباوگان و نوجوانان و جوانان، هر دم، در برابر تابش اعتقادات حقه قرار گیرد، و از این تابش و تجلی آکنده گردد.

لازم است ایمان، جزء وجود آنان، و مایه تقوم هویت اصلی آنان باشد، تا کم‌کم، حق، و فداکاری در راه اعتلای حق، چون خون، همه وجود آنان را گرم کند، و چون روح، جوهر حیات آنان باشد[۱۱].

لازم است سعی شود تا ایمان اعتقادی، با ایمان عملی در آنان، اتحاد یابد، و از نخستین سنین تکلیف و توجه، بعد عمل به احکام نیز، عمل درست، در زندگانی آنان حضور قاطع بیابد»[۱۲].

پرسش‌های وابسته

  1. معنای انتظار چیست؟ (پرسش)
  2. منظور از انتظار به معنای عام چیست؟ (پرسش)
  3. منظور از انتظار به معنای خاص چیست؟ (پرسش)
  4. ارکان انتظار چیست؟ (پرسش)
  5. عناصر و اجزاء انتظار چیستند؟ (پرسش)
  6. هدف از انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
  7. انتظار فرج چه ضرورتی دارد؟ (پرسش)
    1. ضرورت عقلی انتظار چیست؟ (پرسش)
    2. ضرورت نقلی انتظار چیست؟ (پرسش)
  8. آیا مسئله انتظار قابل تحقق است؟ (پرسش)
  9. جایگاه انتظار در مکاتب فکری غیر دینی چیست؟ (پرسش)
  10. نقش انتظار در حرکت توحیدی چیست؟ (پرسش)
  11. انواع انتظار چیست؟ (پرسش)
  12. شدت انتظار شخص منتظر چگونه در آرزوها و دعاهای او تجلی پیدا می‌کند؟ (پرسش)
  13. لوازم انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
    1. آیا زندگی با یاد امام مهدی از لوازم انتظار فرج است؟ (پرسش)
    2. آیا آرزوی یاری کردن امام مهدی از لوازم انتظار فرج است؟ (پرسش)
    3. آیا ایجاد آمادگی برا پیوستن به امام مهدی از لوازم انتظار فرج است؟ (پرسش)
    4. آیا تربیت منتظران راستین از لوازم انتظار فرج است؟ (پرسش)
  14. دیدگاه اهل سنت درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
  15. دیدگاه آیین بودا درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
  16. آیا جنیان در انتظار منجی موعود هستند؟ (پرسش)
  17. آیا فرشتگان در انتظار منجی موعود هستند؟ (پرسش)
  18. چرا گفته می‌شود امام مهدی منتظر ظهور است؟ (پرسش)
  19. دلایل انتظار فرج و امید به آینده چیست؟ (پرسش)
  20. آیا شیعیان در امر انتظار عجول و شتاب‌زده هستند؟ (پرسش)
  21. آیا مسئله انتظار سبب فراگیری ظلم و ستم می‌شود؟ (پرسش)
  22. آیا مسئله انتظار سبب تعطیلی احکام اسلامی می‌شود؟ (پرسش)
  23. آیا اندیشه انتظار موعود در امت‌های پیشین بوده است؟ (پرسش)
  24. آیا انتظار در میان ادیان و ملل گوناگون سابقه‌ای دارد؟ (پرسش)
  25. منشأ نگاه عامیانه به ظهور منجی چیست؟ (پرسش)
  26. آفات نگاه عامیانه به ظهور منجی چیست؟ (پرسش)
  27. گونه‌های احادیث درباره انتظار چیستند؟ (پرسش)
  28. نمادهای انتظار چیستند؟ (پرسش)
    1. آیا دعای ندبه از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
    2. آیا دعای عهد از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
    3. آیا زیارت آل یاسین از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
    4. آیا مسجد جمکران از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
    5. آیا مسجد کوفه از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
    6. آیا مسجد صعصعه از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
    7. آیا مسجد سهله از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
    8. آیا عید نیمه شعبان از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
    9. آیا روز جمعه از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
  29. چرا کسانی که انتظار امام مهدی را می‌کشیده‌اند بعد از ظهور به مخالفت با ایشان برمی‌خیزند؟ (پرسش)
  30. ویژگی‌های اعتراض به وضع موجود در راستای انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  31. شیوه ابراز اعتراض به وضع موجود در راستای انتظار امام مهدی چگونه است؟ (پرسش)
  32. منظور از عمومیت انتظار چیست؟ (پرسش)
  33. مبانی اشتیاق به فرج چیست؟ (پرسش)
  34. چگونه می‌توان انتظار را در جامعه ترویج داد؟ (پرسش)
  35. آیا مراد از انتظار تنها انتظار قلبی است؟ (پرسش)
  36. منظور از انتظار، انتظار فردی است یا انتظار امت؟ (پرسش)
  37. منظور از انتظار امام و امت چیست؟ (پرسش)
  38. شرایط انتظار واقعی چیست؟ (پرسش)
  39. انتظار عملی به چه معناست؟ (پرسش)
  40. آیا انتظار مذهب اعتراض است؟ (پرسش)
  41. آیا انتظار به معنای گوشه‌گیری و احتراز است؟ (پرسش)
  42. آیا انتظار فرج مورد اتفاق همه مسلمین است؟ (پرسش)
  43. مسئولیت اجتماعی مسلمین درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
  44. کامل‌ترین شکل انتظار عملی برای مقدمه ظهور امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  45. انتظار فرج با سرنوشت بشریت چه پیوندی دارد؟ (پرسش)
  46. مقصود از انتظار مسیحا چیست؟ (پرسش)
  47. منظور از انتظار ویرانگر چیست؟ (پرسش)
  48. منظور از انتظار سازنده چیست؟ (پرسش)
  49. منظور از انتظار مسئولانه چیست؟ (پرسش)
  50. منظور از انتظار غیر مسئولانه چیست؟ (پرسش)
  51. انواع برداشت از انتظار چیست؟ (پرسش)
  52. دیدگاه شیعه درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
  53. دیدگاه آیین زرتشت درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
  54. دیدگاه آیین هندو درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
  55. دیدگاه یهود درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
  56. دیدگاه مسیحیت درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
  57. برداشت‌های نادرست از انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
  58. علت برداشت‌های انحرافی از انتظار چیست؟ (پرسش)
  59. آیا انتظار امام مهدی واجب است؟ (پرسش)
  60. عوامل ایجاد کننده انتظار چیستند؟ (پرسش)
  61. لوازم تعریف انتظار چیست؟ (پرسش)
  62. نقطه مقابل انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
  63. رابطه انتظار با شدت گرفتاری‌ها چیست؟ (پرسش)
  64. امام مهدی منتظر چه چیزی است؟ (پرسش)
  65. آیا انتظار فرج باید با قصد قربت باشد؟ (پرسش)
  66. مراتب انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
  67. رابطه محبت با انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
  68. بالاترین درجه انتظار فرج امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  69. مشاهده وقوع ظلم در زمین چگونه انتظار فرج را در مؤمن تشدید می‌کند؟ (پرسش)
  70. چه رابطه‌ای میان انتظار فرج و ایمان وجود دارد؟ (پرسش)
  71. انتظار منجی در ادوار مختلف دعوت‌های الهی چه معنایی داشته است؟ (پرسش)
  72. اندیشه انتظار موعود در اسلام چگونه است؟ (پرسش)
  73. آیا انتظار فرج افضل الاعمال است؟ (پرسش)
  74. انتظار فرج چیست و چرا بهترین عمل خوانده شده است؟ (پرسش)
  75. برداشت‌های نادرست از انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
  76. آیا مکاتب فلسفی نیز انتظار فرج را امری ارزشی می‌‏دانند؟ (پرسش)
  77. آیا در کتاب مقدس یهود سخن از انتظار فرج به میان آمده است؟ (پرسش)
  78. مقصود از روایات مطلق در باب انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
  79. چه امتیازی در انتظار منجی موجود است؟ (پرسش)
  80. آیا تأخیر در فرج موجب قساوت قلب می‌‏شود؟ (پرسش)
  81. آیا انتظار طولانی فرج خسته کننده و ملالت‌‏آور است؟ (پرسش)
  82. علت سختی انتظار چیست و چرا می‏‌گویند انتظار زیباست؟ زیبایی انتظار در چیست؟ (پرسش)
  83. امام مهدی در قبال منتظران و شیعیان چه عنایاتی دارند؟ (پرسش)
  84. منتظران امام مهدی که در قرن‏های گذشته بدون پاین انتظارشان فوت کرده‌اند؛ چه تضمینی وجود دارد که انتظار ما به ثمر برسد؟ (پرسش)
  85. آیا انتظار موجب انفعال جامعه نمی‌شود؟ (پرسش)
  86. فرج مردم جهان در چیست و چرا انتظار فرج فضیلت و ارزش بیشتری دارد؟ (پرسش)
  87. خاستگاه و منشأ اصلی انتظار ظهور «مصلح و نجات‏‌دهنده بزرگ» چیست؟ (پرسش)
  88. دعا برای تعجیل فرج چه تأثیری در فرج شیعیان دارد؟ (پرسش)
  89. دعای اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن به چه منظوری خوانده می‌شود؟ (پرسش)
  90. آیات مربوط به ظهور و انتظار کدامند؟ (پرسش)
  91. انتظار در دیگر روزهای سال چگونه معنا پیدا می‏‌کند؟ (پرسش)
  92. رابطه انتظار با بهداشت روان چیست؟ (پرسش)
  93. رابطه انتظار با آینده جهان چیست؟ (پرسش)
  94. فلسفه انتظار چیست؟ (پرسش)
  95. باور به ظهور امام مهدی چگونه عامل پایداری و استقامت شیعه می‌شود؟ (پرسش)
  96. انتظار فرج چه فضیلتی دارد؟ (پرسش)
  97. جایگاه انتظار در فرهنگ شیعه چیست؟ (پرسش)
  98. چرا انتظار اهمیت و جایگاه ویژه و برجسته‌ای دارد؟ (پرسش)
  99. چرا انتظار فرج افضل اعمال است؟ (پرسش)
  100. ویژگی‌‏های منتظران واقعی در دوران غیبت چیست؟ (پرسش)
  101. انتظارات امام مهدی از منتظران چیست؟ (پرسش)
  102. چه نوع انتظاری راجح است؟ (پرسش)
  103. دانش ‏آموزان چگونه باید منتظر امام مهدی باشند؟ (پرسش)
  104. رضایت امام مهدی از چه راهی به دست می‌آید؟ (پرسش)
  105. آیا شیعیان و منتظران ظهور افزون‌بر وظایف فردی و دینی تکالیف سیاسی و اجتماعی نیز دارند؟ (پرسش)
  106. آیا برای منتظر واقعی بودن اقدام‌های سیاسی و اجتماعی خاصی باید انجام داد؟ (پرسش)
  107. وظایف ما در دوران غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  108. چه تناسبی میان انتظار موعود و مبارزه با فساد وجود دارد؟ آیا انتظار به معنای ساکت ماندن نیست؟ (پرسش)
  109. چه مقام و منزلتی در روایات برای منتظران بیان شده است؟ (پرسش)
  110. جامعه منتظر دارای چه ویژگی‌هایی است؟ (پرسش)
  111. انتظارات امام مهدی از منتظران چیست؟ (پرسش)
  112. صرف‏‌نظر از وظایف شخصی در قبال امام مهدی وظایف خود انسان منتظر به‌طور کلی چیست؟ (پرسش)
  113. منتظران برجسته همچون علما باید چه عملکردی داشته باشند؟ (پرسش)
  114. منتظران راستین امام مهدی دارای چه فضیلت و منزلتی هستند؟
  115. منتظران برجسته همچون علما باید چه عملکردی داشته باشند؟ (پرسش)
  116. در روایات چه پاداشی برای منتظران امام مهدی بیان شده است؟ (پرسش)
  117. ویژگی‏های منتظران واقعی در این دوران چیست؟ (پرسش)
  118. آیا تنها انتظار فرج برای ظهور امام مهدی کافی است؟ (پرسش)
  119. ویژگی‌های انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
  120. ویژگی‌های فرهنگ انتظار در ابعاد اعتقادی چیست؟ (پرسش)
  121. ویژگی‌های فرهنگ انتظار در ابعاد علمی و اخلاقی چیست؟ (پرسش)
  122. فواید و آثار انتظار چیست؟ (پرسش)
  123. آثار فردی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  124. آثار اجتماعی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  125. آثار تربیتی انتظار چیست؟ (پرسش)
  126. چرا انتظار فرج امام مهدی موجب گشایش می‌شود؟ (پرسش)
  127. عنصر انتظار چگونه در آمادگی نظامی منتظران تأثیر دارد؟ (پرسش)
  128. چگونه روحیه انتظار را در خود تقویت کنیم؟ (پرسش)
  129. آیا انتظار فرج منشأ فرج‌های مادی برای منتظر خواهد بود؟ (پرسش)
  130. انتظار چه ابعادی دارد؟ (پرسش)
  131. ابعاد اعتقادی انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
  132. ابعاد عملی انتظار فرج چیست؟ (پرسش)

پانویس

  1. بحار الانوار، ج۲۵، ص۱۲۲.
  2. الهی‌نژاد، حسین، انتظار فعال و توانمندی عقلایی منتظران، ص ۳۲۹-۳۳۱.
  3. توضیح این مقام در درس نوزدهم از حلقه سوم آمده است.
  4. «به حق آن که شما را نسبت به سر خود امین قرار داده و شما را مسئول کار خلق خود کرده است...» بحار الانوار، ج ۱۰۲، ص ۱۲۸.
  5. «قسم به خدا همانا من نسبت به شما از خودتان به خودتان مهربان‌تر هستم» بصائر الدرجات، جزء ۶، باب ۱، ح ۱۵.
  6. «از تردید گروهی از شما در امر دین و شک و سرگردانی آنها در امر امامت آگاه شدم. این خبر ما را غمناک کرد، به خاطر شما نه به خاطر خودمان، و ما را در مورد خودتان ناراحت کرد و به نسبت به خودمان. چون خداوند با ماست و نیازی به غیر او نداریم» احتجاج، ج ۲، ص ۲۷۸.
  7. «و اگر ما دلسوزی و نگرانی نسبت به شما نداشتیم، از این که با شما سخن بگوییم، منصرف بودیم» احتجاج، ج ۲، ص ۲۷۹.
  8. «ای محمد بن علی، نادان‌ها و کم خردان شیعه و کسانی که یک بال پشه بر دین آنها ترجیح دارد، باعث رنجش خاطر ما شده‌اند» احتجاج، ج ۲، ص ۲۸۹.
  9. «هیچ یک از شیعیان ما بیمار نمی‌شوند مگر آن که ما هم به سبب بیماری او، بیمار می‌شویم. و غمگین نمی‌شود مگر آن که به خاطر غم او ما هم غمگین می‌شویم. و شاد نمی‌گردد مگر آن که به شادی او ما هم شادمان می‌گردیم. و هیچ یک از شیعیان ما هر جا که باشد – در شرق و غرب زمین – از ما پنهان نیست. و اگر یکی از آنها پس از مرگش بدهکار باشد، دین او بر عهده ماست!» فضائل الاشهر الثلاثة، کتاب فضائل شهر رمضان، ص ۱۰۵، ح ۹۵.
  10. بنی‌هاشمی، سید محمد، انتظار فرج، ص ۸۷-۹۷.
  11. چنان‌که در این روزگار، از دم مسیحایی امام خمینی، حق، و فداکاری در راه حق، چون خون، همه وجود گروه‌های بسیاری از جوانان ما و مردم ما را گرم کرده است - خدا را شکر... این چگونگی خدایی، باید، همواره، محفوظ بماند، و در حال تجلی و اقدام باشد، تا چون هنگام و هنگامه ظهور رسید، و طلایع دولت مهدی (ع) آشکارا گشت، مردمان ما، به‌ویژه جوانان شجاع مسلح ما، در رده یاران او قرار گیرند، و کار را برای آن امام بزرگ مهیا سازند، و دشمنان او را براندازند، و پرچم حکومت او را برافرازند.
  12. حکیمی، محمد رضا، خورشید مغرب، ص ۲۷۶-۲۷۷.