زهد در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(←پانویس) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = زهد | | موضوع مرتبط = زهد | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = زهد | ||
| مداخل مرتبط = [[زهد در لغت]] - [[زهد در قرآن]] - [[زهد در حدیث]] - [[زهد در نهج البلاغه]] - [[زهد در اخلاق اسلامی]] - [[زهد در عرفان اسلامی]] - [[زهد در معارف دعا و زیارات]] - [[زهد در معارف و سیره علوی]] - [[زهد در معارف و سیره سجادی]] - [[زهد در معارف و سیره | | مداخل مرتبط = [[زهد در لغت]] - [[زهد در قرآن]] - [[زهد در حدیث]] - [[زهد در نهج البلاغه]] - [[زهد در اخلاق اسلامی]] - [[زهد در عرفان اسلامی]] - [[زهد در معارف دعا و زیارات]] - [[زهد در معارف و سیره نبوی]] - [[زهد در معارف و سیره علوی]] - [[زهد در معارف و سیره سجادی]] - [[زهد در معارف و سیره امام باقر]] - [[زهد در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
== تعریف [[زهد]] از منظر [[پیامبر]] {{صل}} == | == تعریف [[زهد]] از منظر [[پیامبر]] {{صل}} == | ||
برخی منابع طبق اسناد خود از [[رسول خدا]] {{صل}} [[روایت]] کردهاند که آن [[حضرت]] از [[جبرئیل]] {{ع}} پرسید: "معنای [[زهد]] چیست؟" گفت: "[[زاهد]]، [[دوست]] میدارد کسی را که آفریدگارش [[دوست]] دارد و ناخوش میدارد کسی را که آفریدگارش او را ناخوش دارد، و از [[حلال]] [[دنیا]] میپرهیزد و به [[حرام]] آن توجه نمیکند؛ زیرا [[حلال]] آن، حساب دارد و حرامش [[کیفر]]. [[[زاهد]]] همچنان که به خویشتن رحم میکند، به همه [[مسلمانان]] رحم میکند و همان گونه که از لاشه گندیده بسیار بدبو دوری میکند، از سخن [بی جا] میپرهیزد و همان گونه که از [[آتش]] دوری میکند که مبادا او را فرا گیرد، از کالای [[دنیا]] و زرق و برق آن نیز دوری میکند و آرزویش کوتاه است؛ گویا [[مرگ]] خود را پیش رویش دارد"<ref>شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص ۲۶۰ - ۲۶۱ و ابن فهد حلی، عدة الداعی، ص ۹۴.</ref>. | |||
[[رسول خدا]] {{صل}} در روایتی دیگر در جواب [[یار]] دیرین و [[صحابی]] بزرگ خویش، [[ابوذر غفاری]] که از ایشان پرسیده بود: "ای [[رسول خدا]] {{صل}} زاهدترین [[مردم]] کیست؟" مرتبه والای [[زهد]] و [[زاهد]] را برای او چنین [[بیان]] داشت: "آن کسی که [[قبرستان]] و پوسیده شدن را فراموش نکند؛ از مازاد [[زیور]] [[دنیا]] چشم بپوشد و آنچه را که ماندنی است، بر آنچه از بین رفتنی است، ترجیح دهد؛ فردا را از روزهای [[عمر]] خود نشمارد و خویشتن را در شمار مردگان به حساب آورد"<ref>حسن بن ابی الحسن دیلمی، اعلام الدین، ص ۱۹۴؛ شیخ طوسی، الامالی، ص ۵۳۱ و ورام ابن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۲، ص ۵۷.</ref>. | |||
همچنین در روایتی دیگر که از [[نبی]] [[خدا]] {{صل}} [[روایت]] شده، آمده است که آن [[حضرت]] خطاب به برخی [[اصحاب]] فرمود: "در [[شب معراج]] به [[خداوند]] گفتم که خدایا چگونه زاهدترین [[مردم]] باشم؟ گفت: "اینکه از [[دنیا]] حقی از [[غذا]] و نوشیدنی و [[لباس]] برگزینی و برای فردایت [[ذخیره]] نکنی و بر ذکرم [[مداومت]] کنی"<ref>حسن بن أبی الحسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۲۰۰ و الحر العاملی، الجواهر السنیه، ص ۱۹۲.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۳۸۵ ـ ۳۸۶.</ref> | |||
== نشانههای [[زهد]] در لسان [[نبوی]] {{صل}} == | == نشانههای [[زهد]] در لسان [[نبوی]] {{صل}} == | ||
[[رسول اکرم]] {{صل}} در برخی [[احادیث]] و [[روایات]] خود به تعدادی از نشانههای [[زهد]] و [[زاهد]] اشاره داشتهاند که به اختصار به مواردی از آنها اشاره میکنیم: | |||
# '''دوری از [[حرام]]:''' [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در روایتی دوری گزیدن از [[حرام]] را از نشانههای [[زهد]]، بلکه از بالاترین درجات [[زهد]] برشمرده و فرمودهاند: "زاهدترین [[مردم]] کسی است که از [[حرام]] دوری میکند"<ref>شیخ صدوق، من، لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۹۵؛ اعلام الدین، ص ۳۲۲ و محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۳۲.</ref>. | # '''دوری از [[حرام]]:''' [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در روایتی دوری گزیدن از [[حرام]] را از نشانههای [[زهد]]، بلکه از بالاترین درجات [[زهد]] برشمرده و فرمودهاند: "زاهدترین [[مردم]] کسی است که از [[حرام]] دوری میکند"<ref>شیخ صدوق، من، لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۹۵؛ اعلام الدین، ص ۳۲۲ و محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۳۲.</ref>. | ||
# '''[[راضی]] بودن به [[قضای الهی]]:''' [[راضی]] بودن به [[قضا و قدر الهی]] در برخی [[احادیث]] و [[روایات]] [[رسول خدا]] {{صل}} از نشانههای [[زاهد]] به شمار آمده است و ایشان فرمودهاند: "به قسمت [[الهی]] [[راضی]] باش تا [[زاهد]] باشی"<ref>ابویعلی الموصلی، مسند، ج ۱۰، ص ۲۶۰.</ref>. | # '''[[راضی]] بودن به [[قضای الهی]]:''' [[راضی]] بودن به [[قضا و قدر الهی]] در برخی [[احادیث]] و [[روایات]] [[رسول خدا]] {{صل}} از نشانههای [[زاهد]] به شمار آمده است و ایشان فرمودهاند: "به قسمت [[الهی]] [[راضی]] باش تا [[زاهد]] باشی"<ref>ابویعلی الموصلی، مسند، ج ۱۰، ص ۲۶۰.</ref>. | ||
# '''کوتاهی [[آرزو]]:''' [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "[[زهد]] در [[دنیا]] به پوشیدن [[لباس خشن]] و خوردن چیز ناگوار نیست؛ بلکه [[زهد]] در [[دنیا]] به کوتاه کردن آرزوست"<ref>{{متن حدیث| لَيْسَ الزُّهْدُ فِي الدُّنْيَا لُبْسُ الْخَشِنِ وَ أَكْلُ الْجَشَبِ وَ لَكِنَّ الزُّهْدَ فِي الدُّنْيَا قَصْرُ الْأَمَلِ}}؛ ابوالفضل علی بن حسن طبرسی، مشکاة الأنوار، ص ۱۱۴ و محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۴۴.</ref>؛ [[نبی اکرم]] {{صل}} در [[حدیثی]] دیگر، [[زهد]] را کوتاه کردن [[آرزو]]، گزاردن [[شکر]] هر [[نعمت]] و [[پرهیز از حرام]] [[خداوند]] دانستند<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۶۴ | # '''کوتاهی [[آرزو]]:''' [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "[[زهد]] در [[دنیا]] به پوشیدن [[لباس خشن]] و خوردن چیز ناگوار نیست؛ بلکه [[زهد]] در [[دنیا]] به کوتاه کردن آرزوست"<ref>{{متن حدیث| لَيْسَ الزُّهْدُ فِي الدُّنْيَا لُبْسُ الْخَشِنِ وَ أَكْلُ الْجَشَبِ وَ لَكِنَّ الزُّهْدَ فِي الدُّنْيَا قَصْرُ الْأَمَلِ}}؛ ابوالفضل علی بن حسن طبرسی، مشکاة الأنوار، ص ۱۱۴ و محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۴۴.</ref>؛ [[نبی اکرم]] {{صل}} در [[حدیثی]] دیگر، [[زهد]] را کوتاه کردن [[آرزو]]، گزاردن [[شکر]] هر [[نعمت]] و [[پرهیز از حرام]] [[خداوند]] دانستند<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۶۴.</ref>. | ||
علاوه بر این موارد، در بخش ثمرات [[زهد]] نیز به موارد دیگری از نشانههای [[زهد]] خواهیم پرداخت<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۳۸۶ ـ ۳۸۷.</ref>. | |||
== ثمرات [[زهد]] در [[بیان]] [[نبوی]] {{صل}}== | == ثمرات [[زهد]] در [[بیان]] [[نبوی]] {{صل}}== | ||
[[خاتم انبیا]] در روایتی خطاب به [[ابوذر غفاری]] فرمودهاند: "ای [[ابوذر]]! هیچ بندهای در [[دنیا]] [[زهد]] پیشه نکرد؛ مگر آنکه [[خداوند]]، [[حکمت]] را در دلش جای داد و زبانش را به آن گویا و او را به عیبهای [[دنیا]] و درد و دوایش [[بینا]] کرد و او را به [[سلامت]] از [[دنیا]] به سرای بیرون برد"<ref>امالی طوسی، ص ۵۳۱ و اعلام الدین، ص ۱۹۴.</ref>. | |||
همچنین ایشان درباره [[زهد]] و ثمرات آن، خطاب به [[اصحاب]] فرمود: "آیا در میان شما کسی هست که بخواهد [[خداوند]] به او بدون [[آموختن]]، [[دانش]] عطا کند و بدون [[هدایتگری]]، [[هدایت]] کند؟ آیا در میان شما کسی هست که بخواهد [[خداوند]] کوردلی را از او ببرد و او را [[بینا]] گرداند؟ بدانید! هر کس به [[دنیا]] راغب شود و آرزویش را در [[دنیا]] دور و دراز کند، [[خداوند]] به همان اندازه، دلش را کور میکند و هر کس به [[دنیا]] [[زهد]] بورزد و آرزویش را در [[دنیا]] کوتاه کند، [[خداوند]] به او بدون [[آموختن]]، [[دانش]]، عطا و او را بدون [[هدایتگری]] [[هدایت]] میکند"<ref>جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج ۱، ص ۶۷.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۸۷.</ref> | |||
== [[زهد]] در [[گفتار پیامبر]] اکرم {{صل}} == | == [[زهد]] در [[گفتار پیامبر]] اکرم {{صل}} == | ||
[[حضرت رسول]] {{صل}} با فضیلتترین [[مردم]] را [[مؤمن]] مزهّد<ref>مؤمن، با دارایی اندک.</ref><ref>جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۱۹۴؛ المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۳، ص ۱۸۸ و المناوی، فیض، القدیر، ج ۲، ص ۶۵</ref> و [[بهترین]] [[مردم]] را کسی دانسته است که به [[دنیا]] بیرغبتتر و به [[آخرت]] علاقهمندتر باشد<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج ۶۶، ص ۱۹۶ و محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۵۱.</ref> و میفرمود: "[[خداوند]] به چیزی با فضیلتتر از [[زهد]] در [[دنیا]] [[عبادت]] نشده است"<ref>{{متن حدیث| مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْءٍ أَفْضَلَ مِنَ الزُّهْدِ فِيالدُّنْيَا}}؛ مستدرک الوسائل، ص ۵۰ و کنزالعمال، ج ۲، ص ۲۰۳.</ref>؛ و در [[حدیثی]] دیگر خطاب به [[مسلمانان]] فرمود: "شیرینی [[ایمان]] را در نمییابید، مگر آن گاه که دلهایتان به [[دنیا]] [[زهد]] ورزد"<ref>کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۱۲۸ و مستدرک الوسائل، ج ۱۶، ص ۱۲.</ref> | |||
همچنین آن [[حضرت]] در اندرزهایش به [[ابن مسعود]] فرمود: "ای پسر مسعود! [[آتش]] برای کسی است که [[حرام]] انجام دهد و [[بهشت]] از آن کسی است که [[حلال]] را واگذارد؛ پس بر تو باد [[زهد]]؛ زیرا [[زهد]] از چیزهایی است که [[خداوند]] با آن بر فرشتگانش [[مباهات]] میکند و با [[زهد]] است که [[خداوند]] به تو رو میکند و خدای جبار به تو [[درود]] میفرستد"<ref>حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۴۴۸ و بحارالانوار، ج۷۴، ص۹۸.</ref>. ایشان [[بهترین]] [عامل] زهدورزی در [[دنیا]] را "یاد [[مرگ]]" میدانست<ref>تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص۱۶۵ و مستدرک الوسائل، ج۲، ص۱۰۴.</ref> و خطاب به [[مسلمانان]] میفرمود: "[[آگاه]] باشید! به [[زیارت]] [[قبور]] بروید که باعث زهدورزی در [[دنیا]] و یاد آوری [[آخرت]] میشود"<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۱، ص ۳۷۵؛ عبدالرزاق صنعانی، المصنف، ج ۳، ص ۵۷۳ و ابن حبان، صحیح، ج ۳، ص ۲۶۱.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۸۸.</ref> | |||
== [[زهد]] در [[سیره پیامبر اکرم]] {{صل}} == | == [[زهد]] در [[سیره پیامبر اکرم]] {{صل}} == | ||
=== [[ساده زیستی]] [[رسول خدا]] {{صل}} === | === [[ساده زیستی]] [[رسول خدا]] {{صل}} === | ||
از مهمترین راههای کسب [[زهد]]، [[سادهزیستی]] است و [[ترویج]] [[فرهنگ]] [[سادهزیستی]] به تقویت زهدگرایی در [[جامعه]] میانجامد؛ از این رو، [[سادهزیستی]] از توصیههای آن [[حضرت]] به [[مسلمانان]] برای تحصیل [[زهد]] بود. در اوصاف [[رفتاری]] آن بزرگوار نیز آنچه که نمودی خاص در زندگانی ایشان داشت، [[سادهزیستی]] ایشان بود. این [[سادگی]] و بیپیرایگی معرفی چنان بر [[زندگی]] ایشان [[حاکم]] بود که [[سیرهنویسان]] آن [[حضرت]] را فردی با هزینه سبک معرفی کرده، دربارهاش نوشتهاند: {{عربی| كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} خَفِيفُ الْمَؤُونَة}}<ref>ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۱۵ و شیخ حر عاملی، ج۵، ص۵۴.</ref> آن [[حضرت]]، نمونه کامل [[ساده زیستی]] بود و به دور از هرگونه [[ظاهرسازی]]، در نهایت [[سادگی]] میزیست. این [[ساده زیستی]] که نتیجه [[زهد]] آن [[حضرت]] بود، [[مردم]] را شیفته وی و [[دلها]] را از محبتش لبریز کرده بود. | |||
[[روایت]] شده است که [[خاتم انبیا]] {{صل}} تا هنگام [[رحلت]]، دو بار پی در پی از [[غذا]] سیر نخورد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۰۸؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ۱۴۵۰، ج ۱، ص ۳۴۳؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج۸، ص۲۲۰ و تاریخ مدینه دمشق، ج۴، ص۱۲۴.</ref> و تا زنده بود شکم از نان گندم و جو سیر نکرد<ref>شیخ صدوق، الامالی، ص۱۳۰ و روضه الواعظین، ج۲، ص۴۵۶.</ref> و پیوسته گرسنه بود و چیزی برایش محبوبتر از آن نبود که همیشه گرسنه و ترسان از [[خدای متعال]] باشد<ref>الکافی، ج ۸، ص ۱۳۰ و مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۳۸.</ref>. بسا روزها که [[پیامبر]] {{صل}} از شدت [[گرسنگی]] به خود میپیچید و خرمای معمولی هم پیدا نمیکرد تا شکم خود را بدان سیر کند <ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۱۱؛ دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۴۳؛ صحیح مسلم، ج ۸، ص ۲۲۰ و تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۱۲۴.</ref> و از شدت [[گرسنگی]]، سنگ به شکم میبست<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۰۷؛ الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۳۸۰ و نویری، نهایة الإرب، ج ۱۸، ص ۲۷۹.</ref>. گاه تا سه ماه در [[خانه پیامبر]] {{صل}} هیچ آتشی برای پختن نان و پختن چیز دیگر برافروخته نمیشد؛ در این مدت، غذایشان تنها [[آب]] بود و خرما و البته اندکی شیر که همسایگانی از [[انصار]] که شتران و گوسفندان شیرده داشتند، برای آن [[حضرت]] میفرستادند<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۰۷؛ نهایة الأرب، ج ۱۸، ص ۲۸۰ و ابن حجر، فتح الباری، ج ۱۱، ص ۲۵۱.</ref>. ایشان در [[خوراک]] و [[پوشاک]] بر غلامان و کنیزان خود [[برتری]] نداشت و هر آنچه آنان میخوردند، او نیز میخورد و هر آنچه آنان میپوشیدند او نیز میپوشید<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۱۴۶ - ۱۴۷؛ تقی الدین مقریزی، امتاع الأسماع، ج ۲، ص ۱۸۸ و ابن حزم، جوامع السیرة النبویه، ص ۳۵.</ref>. [[رسول خدا]] {{صل}} تا زنده بود، چون [[ثروتمندان]] بر سفره رنگین، [[غذا]] نخورد<ref>احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲۴، ص۴۳۵؛ البخاری، صحیح، ج۶، ص۱۹۹ و محمد بن یزید القزوینی، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۰۹۵.</ref>؛ هیچ گاه [[رسول]] نانش از سبوس خالی نبود<ref>صحیح بخاری، ج ۶، ص ۱۹۹؛ روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۵۶؛ مکارم الاخلاق، ص ۲۸ و امتاع الأسماع، ج ۷، ص ۲۶۶.</ref> و در سفرهاش دو نوع [[غذا]] دیده نشد؛ مگر آنکه یکی را میخورد و دیگری را در [[راه خدا]] [[صدقه]] میداد<ref>مجموعه ورام، ج ۱، ص ۴۸ و کنزالعمال، ج ۱۵، ص ۴۲۷.</ref>. | |||
هر نوع لباسی را که بدان دسترسی داشت، اعم از روپوش، عبا، پیراهن، جبه و امثال آن میپوشید<ref>ملامحسن فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج ۴، ص ۱۴۰؛ الغزالی، احیاء علوم الدین، ج ۳، ص ۳۳۱ و محمد حسین طباطبایی، سنن النبی، ص ۱۲۰.</ref>؛ بسا که فقط روپوشی به تن میکرد و دو طرف آن را میان دو شانهاش گره میزد و با همان [[لباس]] بر جنازهها [[نماز]] میخواند. گاه همان روپوش را به خود میپیچید و آن را از [[چپ و راست]] بر دوش میافکند و با آن در [[خانه]] [[نماز]] میخواند<ref>مسند احمد، ج ۳، ص ۳۵۷؛ صحیح بخاری، ج ۱، ص ۹۴، صحیح مسلم، ج ۲، ص ۶۲؛ المحجة البیضاء، ص ۱۴۲ و احیاء علوم الدین، ص ۳۳۲.</ref>. لباسش [[خشن]] بود<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۸۰؛ امتاع الأسماع، ج ۲، ص ۲۲۰ و تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۸۲.</ref> و گاه عبایی کهنه و وصلهدار میپوشید و میفرمود: "من، بندهام و [[لباس]] [[بندگان]] را میپوشم"<ref>احمد بن محمد قسطلانی، المواهب اللدینه، ج ۲، ص ۱۹۲.</ref>. گاهی هم [[لباس]] پشمینه میپوشید<ref>امتاع الاسماع، ج ۲، ص ۱۹۱؛ تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۷۵، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۵۱ و دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۲۹.</ref>. | |||
تشک [[پیامبر]] {{صل}} چرمی پر از لیف خرما بود<ref>الطبقات الکبری، ص ۴۶۰؛ تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۲۰۸ و دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۳۷.</ref>. زیرانداز بسترش غالبا عبایش بود که آن را دو لایه میکردند و بر آن استراحت میفرمودند<ref>ابوعیسی ترمذی، الشمائل المحمدیه، ص ۱۸۸ و ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۲، ص ۳۸۸؛ امالی صدوق، ص ۴۶۶؛ مکارم الاخلاق، ص ۳۸ و محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص ۱۸۴.</ref> و پتویش گاه تکه لباسش بود<ref>المحجة البیضاء، ص ۱۴۱ و احیاء علوم الدین، ص ۳۳۲.</ref>. ایشان بر روی حصیر میخوابید، حصیری که بر آن پوشش دیگری نبود<ref>دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۳۷.</ref>. | |||
در روایتی از [[عبدالله بن مسعود]] آمده است که [[پیامبر]] {{صل}} روی حصیر میخوابید و حصیر، روی پوست ایشان اثر گذاشته بود. روزی چون بیدار شد، من به محل اثر حصیر دست کشیدم و گفتم: چه میشود اگر به ما اجازه فرمایی که روی این حصیر چیزی بگسترانیم تا از تأثیر آن محفوظ بمانی؟ [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "مرا با [[دنیا]] چه کار؟، مَثَل من و [[دنیا]]، مَثَل سواری است که روزی زیر درختی سایه میگیرد و سپس به سرعت حرکت میکند و آن را به حال خود را میگذارد"<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۶۱: الطبرانی، المعجم الأوسط، ج ۱، ص ۱۲۳؛ نهایة الإرب، ج ۱۸، ص ۲۹۰؛ الترمذی، سنن، ج ۴، ص ۱۷؛ المستدرک، ج ۴، ص ۳۰۹ - ۳۱۰ و ابن سلامه، مسند الشهاب، ج ۲، ص ۲۱۹.</ref> [[رسول خدا]] {{صل}} از [[دنیا]] رفت در حالی که خشتی بر خشتی ننهاد<ref>الطبقات الکبری، ج ۴، ص ۱۲۸؛ صحیح بخاری، ج ۷، ص ۱۴۴ و تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۱۳۵؛ نظیر این روایت درباره عمر بن خطاب نیز نقل شده است. ر. ک: مسند احمد، ج ۱، ص ۳۰۱؛ المستدرک، ج ۴، ص ۳۰۹ - ۳۱۰؛ صحیح ابن حبان، ج ۱۴، ص ۲۶۶ و الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۱۱، ص ۲۵۹.</ref>. | |||
[[رسول خدا]] {{صل}} با [[فقرا]] هم نشین بود<ref>جوامع السیره، ص ۳۴؛ قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۶۳ و المناقب، ج ۱، ص ۱۴۶.</ref> و با [[مسکینان]] [[غذا]] میخورد<ref>الطبقات الکبری ج ۱، ص، ص ۲۷۹؛ مجموعه ورام، ج ۱، ص ۲۱۲ و امالی طوسی، ص ۳۹۳.</ref> و با دست خود به آنان [[غذا]] میداد<ref> المناقب، ج ۱، ص ۱۴۶.</ref>. [[دعوت]] [[بندگان]] را میپذیرفت و هیچ دعوتی را کوچک نمیشمرد<ref>ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۱۵ و الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۷۹.</ref>. بسا میزبانی که غذای سفرهاش نان جو و دنبهای بودار بود<ref> تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۱۲۱ و الشمائل المحمدیه، ص ۱۹۰.</ref>؛ اما با این حال، [[حضرت]] با آغوشی باز آن را میپذیرفت میفرمود: "اگر پاچه گوسفندی را به من هدیه دهند، میپذیرم و اگر مرا به خوردن استخوان شانه و سردستی [[دعوت]] کنند، خواهم پذیرفت"<ref>مسنداحمد، ج ۲، ص ۵۱۲: سنن ترمذی، ج ۲، ص ۳۹۷؛ الکافی، ج ۵، ص ۱۴۲ و الطبقات الکبری، ج ۱، ۱۰ص۲۷۹-۲۸۰.</ref>. | |||
آن [[حضرت]] روی [[زمین]] مینشست و [[غذا]] میخورد<ref>امالی طوسی، ص ۳۹۳؛ مجموعه ورام، ج ۱، ص ۲۰۸ و احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج ۲، ص ۴۴۲.</ref> و بسیار میشد که بر الاغی بیپالان سوار میشد<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص۲۷۹.</ref>. با اینکه [[رئیس]] [[جامعه اسلامی]] بود و تمامی امکانات و منابع [[مالی]] را در [[اختیار]] داشت؛ اما منزلی که ایشان و [[همسران]] گرامی اش در آن سکونت داشتند، بسیار ساده و در [[سادگی]]، مثال زدنی بود<ref>ر. ک: الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۸۷؛ المصنف، ج ۲، ص ۵۳ و ۵۴ و صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد، ج ۳، ص ۳۴۸.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۳۸۸ ـ ۳۹۱.</ref> | |||
=== [[زهد]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} === | === [[زهد]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} === | ||
[[رسول الله]] {{صل}} با مظاهر [[دنیوی]] [[رفتاری]] بسیار زاهدانه داشت. آن بزرگوار، زاهدترین [[مردم]]<ref>ماوردی، اعلام النبوه، ص ۲۱۹؛ امتاع الأسماع، ج ۲، ص ۲۸۹؛ ابوسعید خرگوشی، شرف المصطفی، ج ۴، ص ۳۳۹؛ مسند احمد، ج ۴، ص ۱۹۸ و المستدرک، ج ۴، ص ۳۲۶.</ref> و بلکه زاهدترین [[انبیا]] بود<ref>مستدرک الوسائل، ج ۱۶، ص ۲۱۵ و احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج ۱، ص ۲۲۵.</ref>؛ هرگز به [[دنیا]] و مظاهر آن [[دل]] نسپرد<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج ۶، ص ۵۳۱ و المحقق اردبیلی، زبدة البیان، ص ۴۰۷.</ref> و [[اسیر]] اوهام [[پست]] آن نشد. هرگز چیزی برای فردایش [[ذخیره]] نمیکرد<ref>تاریخ مدینه دمشق، ج۴، ص۱۲۰؛ الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۳۴؛ الشمائل المحمدیه، ص ۲۰۱؛. فتح الباری، ج ۱، ص، ۲۲۷ وصحیح ابن حبان، ج۱۴، ص۲۱۷.</ref> و با اینکه از انتهای [[یمن]] تا جنگلهای عمان و تمامی [[حجاز]] تا اطراف [[عراق]] را مالک بود<ref>اعلام النبوه، ص ۲۱۹؛ الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۸۸۵.</ref>؛ اما هنگام [[وفات]]، [[دینار]] و درهم و کنیزی و گوسفند و شتری به جا ننهاد و وقتی [[وفات]] کرد، زرهاش در گرو یکی از [[یهودیان]] [[مدینه]] در قبال بیست یا سی صاع گندم برای نفقه اهل بیتش بود<ref>حمیری قمی، قرب الاسناد، ص ۴۴ و مکارم الاخلاق، ص ۲۵ و با اختلاف در: دلائل النبوه، ج ۷، ص ۲۷۳ و قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۸۸۵.</ref>. پیوسته میفرمود: {{متن حدیث| اللَّهُمَ أَحْيِنِي مِسْكِيناً وَ أَمِتْنِي مِسْكِيناً وَ احْشُرْنِي فِي زُمْرَةِ الْمَسَاكِينِ!}}<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۶، ص ۵۰؛ سبل الهدی والرشاد، ج ۷، ص ۷۷؛ نهج الفصاحه، ص ۲۴۹؛ جامع الأخبار، ص ۱۱۱؛ روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۵۴ و ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۳۹.</ref> [[نقل]] شده که [[رسول خدا]] {{صل}} فرموده است: "فرشتهای بر من نازل شد و گفت: " ای [[محمد]] {{صل}} همانا پروردگارت به تو [[سلام]] رساند و فرمود: " اگر بخواهی بطحاء [[مکه]] را برای تو طلا میکنم ". سپس آن [[حضرت]] فرمود: پس سر را به [[آسمان]] بلند کرد[م] و گفت[م]: پروردگارا! روزی سیرم نگه دار تا تو را بستایم و روزی گرسنه که از تو درخواست کنم"<ref>الکافی، ج ۸، ص ۱۳۱؛ امالی طوسی، ص۶۹۳؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۴۰۳؛ تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۱۳۴؛ الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۲۷۹-۲۸۰.</ref>. | |||
در روایتی دیگر از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده است که [[پیامبر]] {{صل}} روزی دید که بزغالهای مرده در زبالهدانی افتاده است، در حالی که گوشش را بریده بودند. آن [[حضرت]] با دیدن آن به اصحابش فرمود: "این، چند میارزد؟" گفتند: "شاید اگر زنده بود، بیش از درهمی نمیارزید"؛ [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "سوگندتر به آنکه جانم در دست اوست، [[دنیا]] نزد [[خداوند]] از این بزغاله نزد اهلش بیارزشتر است"<ref>الکافی، ج ۲، ص ۱۲۹؛ بحارالانوار، ج ۷، ص ۵۵؛ مسند احمد، ج ۳، ص ۳۶۵؛ صحیح مسلم، ج ۸، ص ۲۱۰ – ۲۱۱ و البیهقی، السنن الکبری، ج۱، ص۱۳۹.</ref>. | |||
[[رسول خدا]] {{صل}} [[اصحاب]] و [[یاران]] خویش را نیز به زهد و [[دل]] کندن از [[دنیا]] سفارش میکرد تا خود را از فروختن به [[دنیا]] و صرف [[نفوس]] در شهواتش سالم بدارند<ref>اعلام النبوة، ص ۲۱۹.</ref>؛ چرا که [[معتقد]] بود، فقط با بیتوجهی به [[دنیا]] میتوان به [[آخرت]] دست یافت و میفرمود: "به [[آخرت]] دست نمییابید، مگر با [[ترک دنیا]] و [[دل]] کندن از آن. به شما سفارش میکنم که [[دوست]] بدارید آن چه را [[خدا]] [[دوست]] میدارد و [[دشمن]] بدارید آن چه را [[خدا]] [[دشمن]] میدارد"<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۵۴.</ref>. همچنین [[دعوت]] به زهد از مطالبات آن [[حضرت]] از فرستادگان خود بود، آن گاه که آنها را برای [[تبلیغ]] میفرستاد. [[نقل]] شده است، زمانی که [[پیامبر خدا]] {{صل}} معاذ بن جبل را به [[یمن]] میفرستاد، به او سفارش فرمود که "[[مردم]] [[یمن]] را به زهد در [[دنیا]] و رغبت به [[آخرت]] و پرداختن به [[محاسبه]] [[نفس]] [[دعوت]] کن"<ref>مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۵۱.</ref>. | |||
[[انس بن مالک]] [[نقل]] کرده است: "روزی نزد [[رسول خدا]] {{صل}} نشسته بودیم؛ پس آن [[حضرت]] به ما فرمود: هم اکنون، مردی از [[اهل بهشت]] نزد شما میآید"؛ اندکی بعد، مردی از [[انصار]] که [[آب]] وضو از ریشش میچکید و کفش خود را در دست چپش گرفته بود، به نزد ما وارد شد. فردای آن روز، باز هم [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "هماکنون مردی از [[اهل بهشت]]، نزد شما میآید " و باز، همان مرد با همان وضع وارد شد. فردای آن روز نیز [[پیامبر]] {{صل}} همان سخن را فرمود و باز، به نزد ما وارد شد؛ پس چون او برخاست و رفت، [[عبدالله بن عمرو بن عاص]] در پی او، روان شد و [به وی] گفت: "من با پدرم [[مشاجره]] کرده و [[سوگند]] خوردهام که تا سه روز، نزد او نروم؛ اگر [[صلاح]] میدانی، مرا در خانه خود جای ده، تا به سوگندم عمل کنم". مرد [[انصاری]] هم پذیرفت. [[عبدالله بن عمرو بن عاص]] میگفت: "با او رفتم و دیدم خیمهای دارد و یک نخل و یک بز (گوسفندی). شب که شد از خیمهاش خارج شد و بز خود را دوشید و خرمایی چید و آنها را نزد من نهاد و من خوردم؛ ولی او خودش بیشام خفت، و من شب را به [[نماز]] و [[عبادت]] گذراندم. صبح که شد، او صبحانه خورد؛ ولی من [[روزه]] داشتم و سه شب به همین گونه گذشت و او هرگاه در رختخوابش از این پهلو به آن پهلو میشد، ذکر [[خدای متعال]] و [[تکبیر]] میگفت و صبح برای [[نماز]]، بیدار میشد و وضوی کامل میگرفت و من، جز سخن خیر از او نمیشنیدم". چون چند شب گذشت و کار او در نظر من تقریباً ناچیز آمد، پس به او گفتم: "ای [[بنده خدا]]! میان من و پدرم، مشاجرهای و قهری نبوده است؛ بلکه از [[پیامبر خدا]] {{صل}}، سه بار در سه مجلس شنیدم که فرمود: "هم اکنون، مردی از [[اهل بهشت]] نزد شما میآید" و هر سه بار تو به نزد ما وارد شدی؛ از این رو خواستم [[رفتار]] تو را ببینم. به من بگو که تو چه عملی انجام میدهی که [[اهل بهشت]] شدهای؟" آن مرد گفت: "نزد همان کسی که به تو خبر داده برو تا از عمل من به تو خبر دهد". من نزد [[رسول خدا]] {{صل}} رفتم؛ ایشان فرمود: "نزد خود او برو و بگو که [[حقیقت]] را به تو بگوید". من نزد آن مرد رفتم و گفتم: "[[پیامبر اکرم]] {{صل}} به تو امر میکند که در این باره به من خبر دهی"؛ آن مرد گفت: "اکنون که چنین است، میگویم". و سپس گفت: "اگر [[دنیا]] از آن من باشد و از من گرفته شود، ناراحت نمیشوم و اگر [[دنیا]] به من داده شود، از آن شادمان نمیشوم. شب را در حالی میخوابم که از هیچ کس کینهای به [[دل]] ندارم، و بر نعمتی که [[خداوند]] به دیگری داده است، [[حسادت]] نمیورزم". | |||
[[عبدالله]] گفت: "اما من به [[خدا]] [[سوگند]]! شبها را به [[عبادت]] میگذرانم و روزها را [[روزه]] میگیرم؛ ولی اگر گوسفندی به من ببخشند، خوشحال میشوم و اگر از دستم برود، ناراحت میشوم. به [[خدا]] [[سوگند]] که [[خداوند]]، به تو بر ما [[برتری]] آشکاری داده است"<ref>روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۲۴، المصنّف، ج ۱۱، ص ۲۸۷ - ۲۸۸ و الدر المنثور، ج ۶، ص ۴۱۹.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۹۲-۳۹۴.</ref> | |||
== [[زهد]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از زبان [[علی]] {{ع}} == | == [[زهد]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از زبان [[علی]] {{ع}} == | ||
[[امام علی|امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} در وصف [[پیامبر]] {{صل}} و [[پیروی]] از [[اعمال]] زاهدانه آن [[حضرت]] فرموده است:از [[پیامبر]] {{صل}} [[پاک]] و [[پاکیزه]] خویش [[سرمشق]] گیر... که از [[دنیا]] نیم لقمهای بر گرفت و چشمی بدان ندوخت. پهلویش از همه کس لاغرتر و شکمش از [[دنیا]] خالیتر بود. [[دنیا]] بر او عرضه شد؛ ولی نپذیرفت و هرگاه میدانست که [[خداوند]] چیزی را [[دشمن]] میدارد، او نیز آن را [[دشمن]] میداشت و چیزی را که [[خدا]] حقیر میدانست، او نیز حقیر میشمرد. و اگر خصلتی جز این در ما نبود که [[دوست]] میداریم، آنچه را [[خدا]] [[دشمن]] داشته، و بزرگ میداریم چیزی را که [[خدا]] کوچک شمرده است، همین، در [[مخالفت]] و [[دشمنی]] ما با [[خدا]] و [[سرپیچی]] از [[فرمان]] او بس بود! همانا [[رسول خدا]] {{صل}} روی [[زمین]] [[غذا]] میخورد؛ مانند [[بندگان]] مینشست؛ [[کفش]] خود را به دست خویش پینه میزد و بر لباسش وصله میدوخت؛ بر الاغ بیپالان سوار میشد و دیگری را هم در ردیف خود سوار میکرد و چون دید پردهای با نقش را و نگار بر در اتاقش آویختهاند، به یکی از [[زنان]] خود فرمود: "ای فلانی! این پرده را از نظرم دور دار که هرگاه به آن مینگرم، به یاد [[دنیا]] و زرق و برق آن میافتم!"[[پیامبر]] {{صل}} قلباً از [[دنیا]] روی گرداند و یاد آن را در درون خود کشت. او [[دوست]] داشت زینتهای [[دنیا]] از نظرش پنهان باشد تا مبادا جامهای زیبا و فاخر از آن برگیرد و آن را [[خانه]] همیشگی خود پندارد و [[امید]] اقامت در آن را در سر بپروراند. پس، [[دنیا]] را به کلی از [[جان]] خود بیرون کرد و یاد آن را از [[دل]] براند و آن را از نظر پنهان داشت. آری، هرکه چیزی را [[دشمن]] بدارد، نگاه به آن را نیز [[دشمن]] میدارد و خوش ندارد نامی از آن نزد او به میان آید"<ref>نهج البلاغه، ص ۲۲۷ - ۲۲۹.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۹۵.</ref> | |||
== [[تشویق]] به [[زهد]] و [[نهی]] از [[رهبانیت]]== | == [[تشویق]] به [[زهد]] و [[نهی]] از [[رهبانیت]]== | ||
البته [[زهد]] و بیتوجهی به [[دنیا]] به معنای [[رهبانیت]] و [[دنیا]] گریزی نیست؛ بلکه مراد از [[زهد]]، این است که [[انسان]] [[زاهد]]، [[میانهروی]] [[اختیار]] کند و از [[امور دنیوی]] برای رسیدن به امور [[معنوی]] خویش بهره جوید؛ نه اینکه به طور کامل به [[دنیا]] و امور آن پشت کند. | |||
[[رسول خدا]] {{صل}} کسانی را که [[امور دنیوی]] را کاملاً رها کرده و فقط به [[عبادت]] و [[نماز خواندن]] میپرداختند، به شدت، [[سرزنش]] و [[مسلمانان]] را از پشت پا زدن به [[زندگی مادی]] که به صورت منفی و در شکل انزوای [[اجتماعی]] انجام میگرفت، [[نهی]] و آنان را [[تشویق]] میکرد که آن را در شکل مثبت آن؛ یعنی [[جهاد]] در [[راه خدا]]، [[روزه]] و... جستجو کنند<ref>بحار الانوار، ج ۱۴، ص ۲۷۷.</ref>. میفرمود: "خوشا به حال کسی که برای خدایی که یادش ارجمند است، [[فروتنی]] کند و به [[حلال]] [[دنیا]] [[زهد]] ورزد، بیآنکه از [[سنت]] من روی برگرداند و از خوشیهای [[دنیا]] دست بردارد، بیآنکه از راه و رسم من برگردد"<ref>الکافی، ج ۸، ص ۱۶۹ و حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۳۰.</ref>. | |||
به همین سبب، وقتی که [[همسر]] [[عثمان بن مظعون]] نزد [[رسول خدا]] {{صل}} آمد و گفت: "ای [[رسول خدا]] {{صل}}! [[عثمان]] روزها را [[روزه]] میگیرد و شبها را به [[عبادت]] میگذراند"؛ [[رسول خدا]] {{صل}} با شنیدن این خبر به شدت برآشفت و [[کفش]] به دست، خشمناک، از [[خانه]] بیرون آمد تا اینکه به نزد [[عثمان]] رفت؛ پس او را مشغول [[نماز خواندن]] یافت؛ [[عثمان]] با دیدن [[پیامبر]] {{صل}} نمازش را به پایان برد و [[پیامبر]] {{صل}} به وی فرمود: "ای [[عثمان]]! [[خداوند متعال]] مرا به [[رهبانیت]] نفرستاده است؛ بلکه با [[آیین]] مستقیم، ساده و آسان گیر فرستاده است. من، هم [[نماز]] میخوانم، هم [[روزه]] میگیرم و هم نزد همسرم میروم؛ پس هرکه [[آیین]] مرا [[دوست]] دارد، باید از [[سنت]] من [[پیروی]] کند"<ref>الکافی، ج ۵، ص ۴۹۴ و وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۰۷.</ref>. | |||
در روایتی دیگر آمده است که روزی نزد [[پیامبر]] {{صل}} از یکی از کنیزان [[بنی عبدالمطلب]] سخن گفته شد و مردی [[انصاری]] گفت: "آن [[زن]]، شبها [[عبادت]] میکند و روزها [[روزه]] میگیرد"؛ [[پیامبر خدا]] {{صل}} فرمود: اما من میخوابم و [[نماز]] میخوانم و گاه [[روزه]] میگیرم، گاه [[روزه]] نمیگیرم، پس هر که به من [[اقتدا]] کند، از من است و هر که به راه و رسم من پشت کند، از من نیست"<ref>مسند احمد، ج ۵، ص ۴۰۹، همچنین ر. ک: الهیثمی، مجمع الزوائد، ج ۳، ص ۱۹۳.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۳۹۵ ـ ۳۹۶.</ref> | |||
== تفاوت [[زهد]] [[اسلامی]] و [[رهبانیت]] مسیحی== | == تفاوت [[زهد]] [[اسلامی]] و [[رهبانیت]] مسیحی== | ||
با توجه به تعریف [[بیان]] شده از [[زهد]]، تفاوت <ref>زهد</ref> [[اسلامی]] و [[رهبانیت]] [[مسیحیت]] چیست و چرا در [[احادیث]]، [[مردم]] به شدت از [[رهبانیت]]، [[نهی]] و به [[زهد]] امر شدهاند؟ در پاسخ باید گفت، که [[زهد]] [[اسلامی]] و [[رهبانیت]] [[مسیحیت]]، تفاوتهای فراوانی دارند. اصلیترین و مهمترین ویژگی [[زهد]] [[اسلامی]] که سایر ویژگیها زیر مجموعه آن است، این است که [[زهد]] [[اسلامی]] بر [[منطق]] و [[برهان]] روشن [[استوار]] است؛ اما [[رهبانیت]] [[مسیحیت]]، توجیه [[علمی]] و منطقی ندارد. [[زهد]] [[اسلامی]]، چشم پوشی از مطلق [[لذایذ]] مادّی نیست؛ بلکه تنها [[چشمپوشی]] از [[لذایذ]] زیانبار [[دنیوی]] است؛ اما [[رهبانیت]] [[مسیحیت]]، [[مردم]] را به [[چشمپوشی]] از همه [[لذایذ]] مادی [[دعوت]] میکند. | |||
به [[بیان]] دیگر، [[اسلام]]، [[لذایذ]] مادّی را به دو بخش تقسیم کرده است: [[لذایذ]] سودمند و [[لذایذ]] زیانبار و در [[زهد]] [[اسلامی]]، استفاده نکردن از [[لذایذ]] سودمند مطرح نیست و این، همان چیزی است که [[خرد]] و [[منطق]]، [[انسان]] را بدان [[دعوت]] میکند. [[اسلام]]، هرگز نمیگوید که [[انسان]] باید از لذایذی که برای زندگیاش سودمندند، [[چشمپوشی]] کند یا به آنها بیرغبت باشد. [[پیامبر خدا]] {{صل}}، برای اینکه [[زهد]] [[اسلامی]] با [[رهبانیت]] [[مسیحی]] اشتباه نشود و همچنین از [[تحریف]] مفهوم "[[زهد]]" [[پیشگیری]] شود، در جداسازی [[زهد]] از [[رهبانیت]] میفرماید: "زهدورزی در [[دنیا]]، [[حرام]] کردن [[حلال]] (بر خود) و یا ترک [[ثروت]] نیست؛ بلکه زهدورزی در [[دنیا]]، [[راضی]] بودن به [[قضای الهی]]، [[صبر]] بر [[مصیبتها]] و [[ناامیدی]] از [[مردم]] است"<ref>{{متن حدیث|لَيْسَ الزُّهْدُ فِي الدُّنْيَا تَحْرِيمَ الْحَلَالِ وَ لَا إِضَاعَةَ الْمَالِ وَ لَكِنَّ الزُّهْدَ فِي الدُّنْيَا الرِّضَا بِالْقَضَاءِ وَ الصَّبْرُ عَلَى الْمَصَائِبِ وَ الْيَأْسُ عَنِ النَّاس}}؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۵۱.</ref>. | |||
[[اسلام]]، [[دین]] [[دنیا]] و [[آخرت]] و تأمین کننده [[منافع]] مادّی و [[معنوی]]، و [[سعادت دنیوی]] و [[اخروی]] [[جامعه]] است. بر این اساس، در [[اسلام]] [[راستین]]، بر خلاف [[مسیحیت]] [[تحریف]] شده امروز، [[دنیا]] و [[آخرت]] در تضاد نیستند، بلکه با تأمل در رهنمودهای [[پیامبر اسلام]] {{صل}} و دیگر [[معصومین]] {{عم}} میتوان دریافت که در این [[آیین]]، [[مادیت]] از درون [[معنویت]] و [[معنویت]] از درون [[مادیت]] میجوشد و [[زهد]] [[اسلامی]]، تنها در جایی مفهوم پیدا میکند که [[لذایذ]] مادّی، برای فرد یا [[جامعه]] و یا هر دو، زیانبار باشند<ref>برگرفته از: محمد، محمدی ری شهری، حکمت نامه پیامبر اعظم {{صل}}، ج ۸، ص ۱۹۳–۱۹۹.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۹۶.</ref> | |||
== [[سیره پیامبر]] {{صل}} در زهدورزی == | == [[سیره پیامبر]] {{صل}} در زهدورزی == | ||
[[قرآن]] میفرماید: | |||
#{{متن قرآن| لاَ تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ وَلاَ تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«به چیزی که دستههایی از کافران را بدان بهرهمند کردهایم چشم مدوز و برای آنان اندوه مخور و برای مؤمنان افتادگی کن!» سوره حجر، آیه ۸۸.</ref>؛ | #{{متن قرآن| لاَ تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ وَلاَ تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«به چیزی که دستههایی از کافران را بدان بهرهمند کردهایم چشم مدوز و برای آنان اندوه مخور و برای مؤمنان افتادگی کن!» سوره حجر، آیه ۸۸.</ref>؛ | ||
#{{متن قرآن| وَلا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى}}<ref> و به آنچه با آن دستههایی از آنان را بهرهمند گرداندهایم چشم مدوز، آراستگی زندگی این جهان را (به آنان دادهایم) تا آنان را در آن بیازماییم و روزی پروردگارت بهتر و پایاتر است؛ سوره طه، | #{{متن قرآن| وَلا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى}}<ref> و به آنچه با آن دستههایی از آنان را بهرهمند گرداندهایم چشم مدوز، آراستگی زندگی این جهان را (به آنان دادهایم) تا آنان را در آن بیازماییم و روزی پروردگارت بهتر و پایاتر است؛ سوره طه، آیه۱۳۱.</ref> | ||
[[زهد]] [[پیامبر]] در [[حدیث]]: | |||
# [[امام علی]] {{ع}} در یادکرد از [[پیامبر]] {{صل}} میفرماید: [[دنیا]] را کوچک و حقیر شمُرد و آن را به چیزی نگرفت و خوارش کرد و دانست که [[خداوند]]، آن را از سر خیرگُزینی، از او بر کنار داشته و از سر کوچکشماری، برای غیر او گسترانده است. پس با [[دل]] از [[دنیا]] روی گرداند و یاد آن را از [[جان]] خود [[پاک]] کرد و [[دوست]] میداشت که [[زیور]] [[دنیا]] را از دیدگانش پنهان بدارند تا از آن، جامهای بر نگیرد و به ماندن در آن، [[دل]] نبندد. عذری در رساندن [[پیام]] پروردگارش باقی ننهاد و از سر [[خیرخواهی]] برای [[امّت]]، به هشدار دادن پرداخت و فراخوانی به سوی [[بهشت]] را [[بشارت]] داد و با ترساندن از [[دوزخ]]، از آن بر حذر داشت<ref>{{متن حدیث|الإمام علیّ {{ع}} – فِي ذِكْرِ النَّبِيِّ {{صل}}: قَدْ حَقَّرَ الدُّنْيَا وَ صَغَّرَهَا وَ أَهْوَنَ بِهَا وَ هَوَّنَهَا وَ عَلِمَ أَنَّ اللَّهَ زَوَاهَا عَنْهُ اخْتِيَاراً وَ بَسَطَهَا لِغَيْرِهِ احْتِقَاراً فَأَعْرَضَ عَنِ الدُّنْيَا بِقَلْبِهِ وَ أَمَاتَ ذِكْرَهَا عَنْ نَفْسِهِ وَ أَحَبَّ أَنْ تَغِيبَ زِينَتُهَا عَنْ عَيْنِهِ لِكَيْلَا يَتَّخِذَ مِنْهَا رِيَاشاً أَوْ يَرْجُوَ فِيهَا مَقَاماً بَلَّغَ عَنْ رَبِّهِ مُعْذِراً وَ نَصَحَ لِأُمَّتِهِ مُنْذِراً وَ دَعَا إِلَى الْجَنَّةِ مُبَشِّراً وَ خَوَّفَ مِنَ النَّارِ مُحَذِّراً}}؛ نهج البلاغه، الخطبة ۱۰۹؛ غرر الحکم، ج۴، ص۴۸۹، ح۶۷۰۵؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۳۶۸، ح۶۲۰۵ و فیهما صدره إلی «وبسطها لغیره احتقاراً» و «اختباراً» بدل «احتقاراً».</ref>. | # [[امام علی]] {{ع}} در یادکرد از [[پیامبر]] {{صل}} میفرماید: [[دنیا]] را کوچک و حقیر شمُرد و آن را به چیزی نگرفت و خوارش کرد و دانست که [[خداوند]]، آن را از سر خیرگُزینی، از او بر کنار داشته و از سر کوچکشماری، برای غیر او گسترانده است. پس با [[دل]] از [[دنیا]] روی گرداند و یاد آن را از [[جان]] خود [[پاک]] کرد و [[دوست]] میداشت که [[زیور]] [[دنیا]] را از دیدگانش پنهان بدارند تا از آن، جامهای بر نگیرد و به ماندن در آن، [[دل]] نبندد. عذری در رساندن [[پیام]] پروردگارش باقی ننهاد و از سر [[خیرخواهی]] برای [[امّت]]، به هشدار دادن پرداخت و فراخوانی به سوی [[بهشت]] را [[بشارت]] داد و با ترساندن از [[دوزخ]]، از آن بر حذر داشت<ref>{{متن حدیث|الإمام علیّ {{ع}} – فِي ذِكْرِ النَّبِيِّ {{صل}}: قَدْ حَقَّرَ الدُّنْيَا وَ صَغَّرَهَا وَ أَهْوَنَ بِهَا وَ هَوَّنَهَا وَ عَلِمَ أَنَّ اللَّهَ زَوَاهَا عَنْهُ اخْتِيَاراً وَ بَسَطَهَا لِغَيْرِهِ احْتِقَاراً فَأَعْرَضَ عَنِ الدُّنْيَا بِقَلْبِهِ وَ أَمَاتَ ذِكْرَهَا عَنْ نَفْسِهِ وَ أَحَبَّ أَنْ تَغِيبَ زِينَتُهَا عَنْ عَيْنِهِ لِكَيْلَا يَتَّخِذَ مِنْهَا رِيَاشاً أَوْ يَرْجُوَ فِيهَا مَقَاماً بَلَّغَ عَنْ رَبِّهِ مُعْذِراً وَ نَصَحَ لِأُمَّتِهِ مُنْذِراً وَ دَعَا إِلَى الْجَنَّةِ مُبَشِّراً وَ خَوَّفَ مِنَ النَّارِ مُحَذِّراً}}؛ نهج البلاغه، الخطبة ۱۰۹؛ غرر الحکم، ج۴، ص۴۸۹، ح۶۷۰۵؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۳۶۸، ح۶۲۰۵ و فیهما صدره إلی «وبسطها لغیره احتقاراً» و «اختباراً» بدل «احتقاراً».</ref>. | ||
# [[امام علی]] {{ع}} میفرماید: از جمله دلیلهایی که تو را به [[پستی]] [[دنیا]] رهنمون میکند، آن است که خداوندِ جلیل ستوده، بساط آن را به نگاه [[عنایت]] و خیرگزینی، از [[اولیا]] و دوستانش جمع کرد و دور داشت و از سر [[آزمون]] و سنجش، برای دشمنانش گستراند. [[محمّد]]، پیامبرش، را با بر کنار داشتن از آن، گرامی داشت، آن هنگام که از شدّت [[گرسنگی]] بر شکمش سنگ یا کمربند بست<ref>{{متن حدیث|الإمام علی {{ع}}: مِمَّا يَدُلُّكَ عَلَى دَنَاءَةِ الدُّنْيَا أَنَّ اللَّهَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ زَوَاهَا عَنْ أَوْلِيَائِهِ وَ أَحِبَّائِهِ نَظَراً وَ اخْتِيَاراً وَ بَسَطَهَا لِأَعْدَائِهِ فِتْنَةً وَ اخْتِبَاراً فَأَكْرَمَ عَنْهَا مُحَمَّداً نَبِيَّهُ {{صل}} حِينَ عَصَبَ عَلَى بَطْنِهِ مِنَ الْجُوعِ}}؛ دستور معالم الحکم، ص۴۰؛ بحار الأنوار، ج۷۳، ص۱۱۰، ح۱۰۹.</ref>. | # [[امام علی]] {{ع}} میفرماید: از جمله دلیلهایی که تو را به [[پستی]] [[دنیا]] رهنمون میکند، آن است که خداوندِ جلیل ستوده، بساط آن را به نگاه [[عنایت]] و خیرگزینی، از [[اولیا]] و دوستانش جمع کرد و دور داشت و از سر [[آزمون]] و سنجش، برای دشمنانش گستراند. [[محمّد]]، پیامبرش، را با بر کنار داشتن از آن، گرامی داشت، آن هنگام که از شدّت [[گرسنگی]] بر شکمش سنگ یا کمربند بست<ref>{{متن حدیث|الإمام علی {{ع}}: مِمَّا يَدُلُّكَ عَلَى دَنَاءَةِ الدُّنْيَا أَنَّ اللَّهَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ زَوَاهَا عَنْ أَوْلِيَائِهِ وَ أَحِبَّائِهِ نَظَراً وَ اخْتِيَاراً وَ بَسَطَهَا لِأَعْدَائِهِ فِتْنَةً وَ اخْتِبَاراً فَأَكْرَمَ عَنْهَا مُحَمَّداً نَبِيَّهُ {{صل}} حِينَ عَصَبَ عَلَى بَطْنِهِ مِنَ الْجُوعِ}}؛ دستور معالم الحکم، ص۴۰؛ بحار الأنوار، ج۷۳، ص۱۱۰، ح۱۰۹.</ref>. | ||
خط ۸۰: | خط ۱۰۲: | ||
# [[امام باقر]] {{ع}} میفرماید: [[پیامبر خدا]] {{صل}} نه دیناری به [[ارث]] گذاشت و نه درهمی و نه بندهای و نه کنیزی و نه گوسفندی و نه شتری. زمانی که در [[گذشت]]، [[زره]] او در گروی یکی از [[یهودیان]] [[مدینه]] بود که در قبال قرض کردن بیست من جو برای خرجی خانوادهاش، آن را نزد وی به گرو گذاشته بود<ref>{{متن حدیث|الإمام الباقر {{ع}}: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} لَمْ يُوَرِّثْ دِينَاراً وَ لَا دِرْهَماً وَ لَا عَبْداً وَ لَا وَلِيدَةً وَ لَا شَاةً وَ لَا بَعِيراً وَ لَقَدْ قُبِضَ {{صل}} وَ إِنَّ دِرْعَهُ مَرْهُونَةٌ عِنْدَ يَهُودِيٍّ مِنْ يَهُودِ الْمَدِينَةِ بِعِشْرِينَ صَاعاً مِنْ شَعِيرٍ اسْتَسْلَفَهَا نَفَقَةً لِأَهْلِهِ}}؛ قرب الإسناد، ص۹۱، ح۳۰۴ عن الإمام الصادق {{ع}}؛ بحار الأنوار، ج۱۰۳، ص۱۴۴، ح۱۶.</ref>. | # [[امام باقر]] {{ع}} میفرماید: [[پیامبر خدا]] {{صل}} نه دیناری به [[ارث]] گذاشت و نه درهمی و نه بندهای و نه کنیزی و نه گوسفندی و نه شتری. زمانی که در [[گذشت]]، [[زره]] او در گروی یکی از [[یهودیان]] [[مدینه]] بود که در قبال قرض کردن بیست من جو برای خرجی خانوادهاش، آن را نزد وی به گرو گذاشته بود<ref>{{متن حدیث|الإمام الباقر {{ع}}: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} لَمْ يُوَرِّثْ دِينَاراً وَ لَا دِرْهَماً وَ لَا عَبْداً وَ لَا وَلِيدَةً وَ لَا شَاةً وَ لَا بَعِيراً وَ لَقَدْ قُبِضَ {{صل}} وَ إِنَّ دِرْعَهُ مَرْهُونَةٌ عِنْدَ يَهُودِيٍّ مِنْ يَهُودِ الْمَدِينَةِ بِعِشْرِينَ صَاعاً مِنْ شَعِيرٍ اسْتَسْلَفَهَا نَفَقَةً لِأَهْلِهِ}}؛ قرب الإسناد، ص۹۱، ح۳۰۴ عن الإمام الصادق {{ع}}؛ بحار الأنوار، ج۱۰۳، ص۱۴۴، ح۱۶.</ref>. | ||
# به [[نقل]] از [[ابن عبّاس]]: [[پیامبر]] {{صل}} [[قبض روح]] شد، در حالی که زرهاش در گروی مردی [[یهودی]] بود که در قبال سی من جو برای روزیِ خانوادهاش نزد وی گرو نهاده بود<ref>{{عربی|عن ابن عباس: قُبِضَ النَّبِيُّ {{صل}}، وَدِرْعُهُ مَرْهُونَةٌ عِنْدَ رَجُلٍ مِنْ يَهُودَ عَلَى ثَلَاثِينَ صَاعًا مِنْ شَعِيرٍ، أَخَذَهَا رِزْقًا لِعِيَالِهِ}}؛ مسند ابن حنبل، ج۱، ص۵۰۸، ح۲۱۰۹؛ المعجم الأوسط، ج۶، ص۸۳، ح۵۸۶۳؛ المصنّف لابن أبي شیبة، ج۵، ص۱۰، ح۹ ولیس فیه «عند رجل من یهود»؛ مکارم الأخلاق، ج۱، ص۶۵، ح۶۶؛ بحار الأنوار، ج۱۶، ص ۲۳۹، ح۳۵.</ref>. | # به [[نقل]] از [[ابن عبّاس]]: [[پیامبر]] {{صل}} [[قبض روح]] شد، در حالی که زرهاش در گروی مردی [[یهودی]] بود که در قبال سی من جو برای روزیِ خانوادهاش نزد وی گرو نهاده بود<ref>{{عربی|عن ابن عباس: قُبِضَ النَّبِيُّ {{صل}}، وَدِرْعُهُ مَرْهُونَةٌ عِنْدَ رَجُلٍ مِنْ يَهُودَ عَلَى ثَلَاثِينَ صَاعًا مِنْ شَعِيرٍ، أَخَذَهَا رِزْقًا لِعِيَالِهِ}}؛ مسند ابن حنبل، ج۱، ص۵۰۸، ح۲۱۰۹؛ المعجم الأوسط، ج۶، ص۸۳، ح۵۸۶۳؛ المصنّف لابن أبي شیبة، ج۵، ص۱۰، ح۹ ولیس فیه «عند رجل من یهود»؛ مکارم الأخلاق، ج۱، ص۶۵، ح۶۶؛ بحار الأنوار، ج۱۶، ص ۲۳۹، ح۳۵.</ref>. | ||
# [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: [[پیامبر خدا]] {{صل}} در حالی از [[دنیا]] رفت که بدهکار بود<ref>{{متن حدیث|الإمام الصادق {{ع}}: مَاتَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} وَ عَلَيْهِ دَيْنٌ}}؛ الکافي، ج۵، ص۹۳، ح؛ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۸۴، ح۳۷۸؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۸۲، ح۳۶۸۳؛ المحاسن، ج۲، ص۳۷، ح۱۱۱۷ کلّها عن معاویة بن وهب؛ بحار الأنوار، ج۱۶، ص۲۷۵، ح۱۱۱.</ref><ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم]]، | # [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: [[پیامبر خدا]] {{صل}} در حالی از [[دنیا]] رفت که بدهکار بود<ref>{{متن حدیث|الإمام الصادق {{ع}}: مَاتَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} وَ عَلَيْهِ دَيْنٌ}}؛ الکافي، ج۵، ص۹۳، ح؛ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۸۴، ح۳۷۸؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۸۲، ح۳۶۸۳؛ المحاسن، ج۲، ص۳۷، ح۱۱۱۷ کلّها عن معاویة بن وهب؛ بحار الأنوار، ج۱۶، ص۲۷۵، ح۱۱۱.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم ج۱]]، ص ۴۰۲-۴۱۳.</ref> | ||
== تمثّل [[دنیا]] برای [[پیامبر]] {{صل}} == | == تمثّل [[دنیا]] برای [[پیامبر]] {{صل}} == | ||
# به [[نقل]] از [[ابوبکر]]: با [[پیامبر]] {{صل}} بودم که دیدم چیزی را از خود میرانَد، درحالی که کسی را با ایشان ندیدم. گفتم: ای [[پیامبر خدا]]! چه چیزی را از خود میرانی؟ فرمود: "این [[دنیا]] برایم مجسّم شد و من به او گفتم: از من دور شو. دوباره آمد و گفت: اگر تو از من گریختی، کسانی که پس از تو میآیند، از چنگ من نخواهند گریخت!" <ref>{{عربی|عن أبی بکر: كُنْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} فَرَأَيْتُهُ يَدْفَعُ عَنْ نَفْسِهِ شَيْئًا وَلَمْ أَرَ مَعَهُ أَحَدًا فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا الَّذِي تَدْفَعُ عَنْ نَفْسِكَ؟ قَالَ: هَذِهِ الدُّنْيَا مُثِّلَتْ لِي فَقُلْتُ لَهَا إِلَيْكِ عَنِّي ثُمَّ رَجَعَتْ فَقَالَتْ إِنْ أَفْلَتَّ مِنِّي فَلَنْ يَنْفَلِتَ مِنِّي مَنْ بَعْدَكَ}}؛ المستدرك علی الصحیحین، ج۴، ص۳۴۴، ح۷۸۵۶؛ شعب الإیمان، ج۷، ص۳۴۳، ح۱۰۵۱۸؛ تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۲۶۸، الرقم۵۳۸۲؛ حلیلة الأولیاء، ج۱، ص۳۰ نحوه؛ کنز العمّال، ج۷، ص۱۸۴، ح۱۸۵۹۸؛ تنبیه الخواطر، ج۱، ص۱۲۸ نحوه.</ref>. | # به [[نقل]] از [[ابوبکر]]: با [[پیامبر]] {{صل}} بودم که دیدم چیزی را از خود میرانَد، درحالی که کسی را با ایشان ندیدم. گفتم: ای [[پیامبر خدا]]! چه چیزی را از خود میرانی؟ فرمود: "این [[دنیا]] برایم مجسّم شد و من به او گفتم: از من دور شو. دوباره آمد و گفت: اگر تو از من گریختی، کسانی که پس از تو میآیند، از چنگ من نخواهند گریخت!" <ref>{{عربی|عن أبی بکر: كُنْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} فَرَأَيْتُهُ يَدْفَعُ عَنْ نَفْسِهِ شَيْئًا وَلَمْ أَرَ مَعَهُ أَحَدًا فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا الَّذِي تَدْفَعُ عَنْ نَفْسِكَ؟ قَالَ: هَذِهِ الدُّنْيَا مُثِّلَتْ لِي فَقُلْتُ لَهَا إِلَيْكِ عَنِّي ثُمَّ رَجَعَتْ فَقَالَتْ إِنْ أَفْلَتَّ مِنِّي فَلَنْ يَنْفَلِتَ مِنِّي مَنْ بَعْدَكَ}}؛ المستدرك علی الصحیحین، ج۴، ص۳۴۴، ح۷۸۵۶؛ شعب الإیمان، ج۷، ص۳۴۳، ح۱۰۵۱۸؛ تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۲۶۸، الرقم۵۳۸۲؛ حلیلة الأولیاء، ج۱، ص۳۰ نحوه؛ کنز العمّال، ج۷، ص۱۸۴، ح۱۸۵۹۸؛ تنبیه الخواطر، ج۱، ص۱۲۸ نحوه.</ref>. | ||
# [[پیامبر خدا]] {{صل}} میفرماید: [[دنیا]] برایم گردن کشید و من گفتم: از من دور شو! گفت: هان! اگر تو به من ملحق نمیشوی، کسانی که پس از تو میآیند، خود را به من میرسانند<ref>{{متن حدیث|رسول الله {{صل}}: الدُّنْيَا تطاولت إِلَيّ بعنقها فَقلت إِلَيْك عني فَقَالَت أما إِنَّك إِن لم تلحقني فسيلحقني الَّذِي بعْدك}}؛ الفردوس، ج۲، ص۲۳۳، ح۳۱۲۰ عن أبي بکر.</ref><ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم]]، | # [[پیامبر خدا]] {{صل}} میفرماید: [[دنیا]] برایم گردن کشید و من گفتم: از من دور شو! گفت: هان! اگر تو به من ملحق نمیشوی، کسانی که پس از تو میآیند، خود را به من میرسانند<ref>{{متن حدیث|رسول الله {{صل}}: الدُّنْيَا تطاولت إِلَيّ بعنقها فَقلت إِلَيْك عني فَقَالَت أما إِنَّك إِن لم تلحقني فسيلحقني الَّذِي بعْدك}}؛ الفردوس، ج۲، ص۲۳۳، ح۳۱۲۰ عن أبي بکر.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم ج۱]]، ص ۴۱۲-۴۱۵.</ref> | ||
== داستانهایی از [[زهد]] [[پیامبر]] {{صل}} == | == داستانهایی از [[زهد]] [[پیامبر]] {{صل}} == | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۲۲: | ||
# [[ابن خَوَلی]]، ظرفی از شیر و عسل برای [[پیامبر]] {{صل}} آورد. [[پیامبر خدا]] {{صل}} از خوردن آن [[امتناع]] ورزید و فرمود: "دو نوشیدنی، در یک [[وعده]] و دو ظرف، در یک ظرف!؟" [[پیامبر]] {{صل}} آن را نخورد و فرمود: "من خوردن این را [[حرام]] نمیدارم؛ امّا خوش ندارم که [[فخر]] بفروشم و فردای [[قیامت]] به خاطر چیزهای زیادی [[دنیا]]، [[حسابرسی]] شوم. من [[فروتنی]] را [[دوست]] دارم؛ زیرا هر که برای [[خدا]] [[فروتنی]] کند، [[خداوند]]، او را رفعت میبخشد"<ref>{{عربی|جَاءَهُ {{صل}} ابْنُ خَوَلِيٍّ بِإِنَاءٍ فِيهِ عَسَلٌ وَ لَبَنٌ فَأَبَى أَنْ يَشْرَبَهُ فَقَالَ شَرْبَتَانِ فِي شَرْبَةٍ وَ إِنَاءَانِ فِي إِنَاءٍ وَاحِدٍ فَأَبَى أَنْ يَشْرَبَهُ. ثُمَّ قَالَ مَا أُحَرِّمُهُ وَ لَكِنِّي أَكْرَهُ الْفَخْرَ وَ الْحِسَابَ بِفُضُولِ الدُّنْيَا غَداً وَ أُحِبُّ التَّوَاضُعَ فَإِنَّ مَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ رَفَعَهُ اللَّهُ}}؛ مکارم الأخلاق، ج۱، ص۷۹، ح۱۲۴؛ بحار الأنوار، ج۱۶، ص۲۴۷، ح۳۵ وراجع؛ التواضع و الخمول لابن أبي الدنیا، ص۱۰۱، ح۱۷ و کتنز العمّال، ج۳، ص۲۴۱، ح۶۳۵۰.</ref>. | # [[ابن خَوَلی]]، ظرفی از شیر و عسل برای [[پیامبر]] {{صل}} آورد. [[پیامبر خدا]] {{صل}} از خوردن آن [[امتناع]] ورزید و فرمود: "دو نوشیدنی، در یک [[وعده]] و دو ظرف، در یک ظرف!؟" [[پیامبر]] {{صل}} آن را نخورد و فرمود: "من خوردن این را [[حرام]] نمیدارم؛ امّا خوش ندارم که [[فخر]] بفروشم و فردای [[قیامت]] به خاطر چیزهای زیادی [[دنیا]]، [[حسابرسی]] شوم. من [[فروتنی]] را [[دوست]] دارم؛ زیرا هر که برای [[خدا]] [[فروتنی]] کند، [[خداوند]]، او را رفعت میبخشد"<ref>{{عربی|جَاءَهُ {{صل}} ابْنُ خَوَلِيٍّ بِإِنَاءٍ فِيهِ عَسَلٌ وَ لَبَنٌ فَأَبَى أَنْ يَشْرَبَهُ فَقَالَ شَرْبَتَانِ فِي شَرْبَةٍ وَ إِنَاءَانِ فِي إِنَاءٍ وَاحِدٍ فَأَبَى أَنْ يَشْرَبَهُ. ثُمَّ قَالَ مَا أُحَرِّمُهُ وَ لَكِنِّي أَكْرَهُ الْفَخْرَ وَ الْحِسَابَ بِفُضُولِ الدُّنْيَا غَداً وَ أُحِبُّ التَّوَاضُعَ فَإِنَّ مَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ رَفَعَهُ اللَّهُ}}؛ مکارم الأخلاق، ج۱، ص۷۹، ح۱۲۴؛ بحار الأنوار، ج۱۶، ص۲۴۷، ح۳۵ وراجع؛ التواضع و الخمول لابن أبي الدنیا، ص۱۰۱، ح۱۷ و کتنز العمّال، ج۳، ص۲۴۱، ح۶۳۵۰.</ref>. | ||
# [[امام حسین]] {{ع}} در [[بیان]] [[حدیثی]] از [[امام علی]] {{ع}} در پاسخ پرسشهای یکی از رؤسای [[یهودیان]]: مرد [[یهودی]] به ایشان گفت: ادّعا میکنند که [[عیسی]] {{ع}} [[زاهد]] بوده است. [[علی]] {{ع}} به او فرمود: "او ([[عیسی]] {{ع}}) چنین بوده است؛ ولی [[محمّد]]، زاهدترینِ [[پیامبران]] بوده است. او افزون بر کنیزانی که با آنها هم بستر میشد، سیزده [[همسر]] داشت؛ اما هرگز سفرهای پر از [[غذا]] برایش گسترده نشد و هیچگاه نان گندم نخورد و از نان جو نیز سه شبِ پی در پی سیر نخورد. [[پیامبر خدا]] {{صل}} در [[گذشت]]، درحالی که زرهاش در برابر چهار درهم در گروی مردی [[یهودی]] بود، با آن که سرزمینها و [[شهرها]] به تصرفش و غنیمتهای [[بندگان]] به اختیارش در آمده بودند. طلا و نقرهای بر جای ننهاد و گاه در یک روز، سیصد هزار و چهارصد هزار درهم قسمت میکرد و شب که گدا به نزدش میآمد، میگفت: "[[سوگند]] به آن که [[محمّد]] را به [[حق]] برانگیخت، در [[خاندان]] [[محمّد]]، یک من جو یا گندم و یا یک درهم و [[دینار]] نمانده است"<ref>{{متن حدیث|الإمام الحسین {{ع}} – فی حدیث عن الإمام علی {{ع}} فی جواب أسئلة یهودیّ من رؤساء الیهود-: قَالَ لَهُ الْيَهُودِيُّ فَإِنَّ عِيسَى يَزْعُمُونَ أَنَّهُ كَانَ زَاهِداً؟ قَالَ لَهُ عَلِيٌّ {{ع}} لَقَدْ كَانَ كَذَلِكَ وَ مُحَمَّدٌ {{صل}} أَزْهَدُ الْأَنْبِيَاءِ {{عم}} كَانَ لَهُ ثَلَاثَ عَشْرَةَ زَوْجَةً سِوَى مَنْ يُطِيفُ بِهِ مِنَ الْإِمَاءِ مَا رُفِعَتْ لَهُ مَائِدَةٌ قَطُّ وَ عَلَيْهَا طَعَامٌ وَ لَا أَكَلَ خُبْزَ بُرٍّ قَطُّ وَ لَا شَبِعَ مِنْ خُبْزِ شَعِيرٍ ثَلَاثَ لَيَالٍ مُتَوَالِيَاتٍ قَطُّ. تُوُفِّيَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} وَ دِرْعُهُ مَرْهُونَةٌ عِنْدَ يَهُودِيٍّ بِأَرْبَعَةِ دَرَاهِمَ مَا تَرَكَ صَفْرَاءَ وَ لَا بَيْضَاءَ مَعَ مَا وُطِّئَ لَهُ مِنَ الْبِلَادِ وَ مُكِّنَ لَهُ مِنْ غَنَائِمِ الْعِبَادِ- وَ لَقَدْ كَانَ يَقْسِمُ فِي الْيَوْمِ الْوَاحِدِ الثَّلَاثَمِائَةِ أَلْفٍ وَ أَرْبَعَمِائَةِ أَلْفٍ وَ يَأْتِيهِ السَّائِلُ بِالْعَشِيِّ فَيَقُولُ وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ مَا أَمْسَى فِي آلِ مُحَمَّدٍ صَاعٌ مِنْ شَعِيرٍ وَ لَا صَاعٌ مِنْ بُرٍّ وَ لَا دِرْهَمٌ وَ لَا دِينَارٌ}}؛ الاحتجاج، ج۱، ص۵۳۵، ح۱۲۷ عن الإمام الکاظم عن آبائه {{عم}}؛ بحار الأنوار، ج۱۷، ص۲۹۷، ح۷.</ref>. | # [[امام حسین]] {{ع}} در [[بیان]] [[حدیثی]] از [[امام علی]] {{ع}} در پاسخ پرسشهای یکی از رؤسای [[یهودیان]]: مرد [[یهودی]] به ایشان گفت: ادّعا میکنند که [[عیسی]] {{ع}} [[زاهد]] بوده است. [[علی]] {{ع}} به او فرمود: "او ([[عیسی]] {{ع}}) چنین بوده است؛ ولی [[محمّد]]، زاهدترینِ [[پیامبران]] بوده است. او افزون بر کنیزانی که با آنها هم بستر میشد، سیزده [[همسر]] داشت؛ اما هرگز سفرهای پر از [[غذا]] برایش گسترده نشد و هیچگاه نان گندم نخورد و از نان جو نیز سه شبِ پی در پی سیر نخورد. [[پیامبر خدا]] {{صل}} در [[گذشت]]، درحالی که زرهاش در برابر چهار درهم در گروی مردی [[یهودی]] بود، با آن که سرزمینها و [[شهرها]] به تصرفش و غنیمتهای [[بندگان]] به اختیارش در آمده بودند. طلا و نقرهای بر جای ننهاد و گاه در یک روز، سیصد هزار و چهارصد هزار درهم قسمت میکرد و شب که گدا به نزدش میآمد، میگفت: "[[سوگند]] به آن که [[محمّد]] را به [[حق]] برانگیخت، در [[خاندان]] [[محمّد]]، یک من جو یا گندم و یا یک درهم و [[دینار]] نمانده است"<ref>{{متن حدیث|الإمام الحسین {{ع}} – فی حدیث عن الإمام علی {{ع}} فی جواب أسئلة یهودیّ من رؤساء الیهود-: قَالَ لَهُ الْيَهُودِيُّ فَإِنَّ عِيسَى يَزْعُمُونَ أَنَّهُ كَانَ زَاهِداً؟ قَالَ لَهُ عَلِيٌّ {{ع}} لَقَدْ كَانَ كَذَلِكَ وَ مُحَمَّدٌ {{صل}} أَزْهَدُ الْأَنْبِيَاءِ {{عم}} كَانَ لَهُ ثَلَاثَ عَشْرَةَ زَوْجَةً سِوَى مَنْ يُطِيفُ بِهِ مِنَ الْإِمَاءِ مَا رُفِعَتْ لَهُ مَائِدَةٌ قَطُّ وَ عَلَيْهَا طَعَامٌ وَ لَا أَكَلَ خُبْزَ بُرٍّ قَطُّ وَ لَا شَبِعَ مِنْ خُبْزِ شَعِيرٍ ثَلَاثَ لَيَالٍ مُتَوَالِيَاتٍ قَطُّ. تُوُفِّيَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} وَ دِرْعُهُ مَرْهُونَةٌ عِنْدَ يَهُودِيٍّ بِأَرْبَعَةِ دَرَاهِمَ مَا تَرَكَ صَفْرَاءَ وَ لَا بَيْضَاءَ مَعَ مَا وُطِّئَ لَهُ مِنَ الْبِلَادِ وَ مُكِّنَ لَهُ مِنْ غَنَائِمِ الْعِبَادِ- وَ لَقَدْ كَانَ يَقْسِمُ فِي الْيَوْمِ الْوَاحِدِ الثَّلَاثَمِائَةِ أَلْفٍ وَ أَرْبَعَمِائَةِ أَلْفٍ وَ يَأْتِيهِ السَّائِلُ بِالْعَشِيِّ فَيَقُولُ وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ مَا أَمْسَى فِي آلِ مُحَمَّدٍ صَاعٌ مِنْ شَعِيرٍ وَ لَا صَاعٌ مِنْ بُرٍّ وَ لَا دِرْهَمٌ وَ لَا دِينَارٌ}}؛ الاحتجاج، ج۱، ص۵۳۵، ح۱۲۷ عن الإمام الکاظم عن آبائه {{عم}}؛ بحار الأنوار، ج۱۷، ص۲۹۷، ح۷.</ref>. | ||
# به [[نقل]] از [[عقبة بن حارث]]: [[نماز عصر]] را با [[پیامبر]] {{صل}} خواندم. هنگامی که [[سلام]] داد، سریع برخاست و بر یکی از همسرانش وارد شد و سپس بیرون آمد و چون تعجّب حاضران را از سرعتش در چهرههایشان دید، فرمود: "در [[نماز]]، یادم آمد که مقداری طلای غیر مسکوک نزدم هست. خوش نداشتم که تا پایان روز و در طول شب، پیشم باشد. از این رو به قسمت کردنش [[فرمان]] دادم"<ref>{{عربی|عَنْ عُقْبَةَ بْنِ الحَارِثِ: صَلَّيْتُ مَعَ النَّبِيِّ {{صل}} العَصْرَ، فَلَمَّا سَلَّمَ قَامَ سَرِيعًا دَخَلَ عَلَى بَعْضِ نِسَائِهِ، ثُمَّ خَرَجَ وَرَأَى مَا فِي وُجُوهِ القَوْمِ مِنْ تَعَجُّبِهِمْ لِسُرْعَتِهِ. فَقَالَ: ذَكَرْتُ وَأَنَا فِي الصَّلاَةِ تِبْرًا عِنْدَنَا، فَكَرِهْتُ أَنْ يُمْسِيَ - أَوْ يَبِيتَ عِنْدَنَا - فَأَمَرْتُ بِقِسْمَتِهِ}}؛ صحیح البخاري، ج۱، ص۴۰۸، ح۱۱۶۳، مسند ابن حنبل، ج۵، ص۴۶۰، ح۱۶۱۵۱؛ السنن الکبری، ج۲، ص۴۹۱، ح۳۸۷۰؛ سبل الهدی و الرشاد، ج۸، ص۱۸۶؛ کنزالعمّال، ج۳، ص۲۴۳، ح۶۳۶۰.</ref><ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم]]، | # به [[نقل]] از [[عقبة بن حارث]]: [[نماز عصر]] را با [[پیامبر]] {{صل}} خواندم. هنگامی که [[سلام]] داد، سریع برخاست و بر یکی از همسرانش وارد شد و سپس بیرون آمد و چون تعجّب حاضران را از سرعتش در چهرههایشان دید، فرمود: "در [[نماز]]، یادم آمد که مقداری طلای غیر مسکوک نزدم هست. خوش نداشتم که تا پایان روز و در طول شب، پیشم باشد. از این رو به قسمت کردنش [[فرمان]] دادم"<ref>{{عربی|عَنْ عُقْبَةَ بْنِ الحَارِثِ: صَلَّيْتُ مَعَ النَّبِيِّ {{صل}} العَصْرَ، فَلَمَّا سَلَّمَ قَامَ سَرِيعًا دَخَلَ عَلَى بَعْضِ نِسَائِهِ، ثُمَّ خَرَجَ وَرَأَى مَا فِي وُجُوهِ القَوْمِ مِنْ تَعَجُّبِهِمْ لِسُرْعَتِهِ. فَقَالَ: ذَكَرْتُ وَأَنَا فِي الصَّلاَةِ تِبْرًا عِنْدَنَا، فَكَرِهْتُ أَنْ يُمْسِيَ - أَوْ يَبِيتَ عِنْدَنَا - فَأَمَرْتُ بِقِسْمَتِهِ}}؛ صحیح البخاري، ج۱، ص۴۰۸، ح۱۱۶۳، مسند ابن حنبل، ج۵، ص۴۶۰، ح۱۶۱۵۱؛ السنن الکبری، ج۲، ص۴۹۱، ح۳۸۷۰؛ سبل الهدی و الرشاد، ج۸، ص۱۸۶؛ کنزالعمّال، ج۳، ص۲۴۳، ح۶۳۶۰.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم ج۱]]، ص ۴۱۴-۴۲۵.</ref> | ||
== [[حقیقت]] [[زهد]] و [[زاهد]] == | == [[حقیقت]] [[زهد]] و [[زاهد]] == | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۳۰: | ||
این تعریف از زهد، همان است که در [[تفسیر آیه]] ۲۳ [[سوره حدید]] بیان شد. در آن [[آیه]]، زهد به معنای بیاعتنا بودن [[انسان]] به آمد و رفت [[ثروت]] و [[مقام]] و [[امید]] بستن به [[خدای متعال]] است. | این تعریف از زهد، همان است که در [[تفسیر آیه]] ۲۳ [[سوره حدید]] بیان شد. در آن [[آیه]]، زهد به معنای بیاعتنا بودن [[انسان]] به آمد و رفت [[ثروت]] و [[مقام]] و [[امید]] بستن به [[خدای متعال]] است. | ||
[[پیامبر گرامی اسلام]] در سخنی دیگر میفرماید: | [[پیامبر گرامی اسلام]] در سخنی دیگر میفرماید: {{متن حدیث|لَيْسَ الزُّهْدُ فِي الدُّنْيَا لُبْسُ الْخَشِنِ، وَ أَكْلُ الْجَشَبِ، وَ لَكِنَّ الزُّهْدَ فِي الدُّنْيَا قَصْرُ الْأَمَلِ}}<ref>میرزا حسین نوری طبرسی، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۴۴.</ref>؛ «زهد در [[دنیا]]، [[لباس خشن]] [[پوشیدن]] و غذای کثیف و نامناسب خوردن نیست، بلکه زهد در دنیا کوتاه کردن آرزوهاست». | ||
{{متن حدیث|لَيْسَ الزُّهْدُ فِي الدُّنْيَا لُبْسُ الْخَشِنِ، وَ أَكْلُ الْجَشَبِ، وَ لَكِنَّ الزُّهْدَ فِي الدُّنْيَا قَصْرُ الْأَمَلِ}}<ref>میرزا حسین نوری طبرسی، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۴۴.</ref>؛ | |||
«زهد در [[دنیا]]، [[لباس خشن]] [[پوشیدن]] و غذای کثیف و نامناسب خوردن نیست، بلکه زهد در دنیا کوتاه کردن آرزوهاست». | |||
[[امام باقر]] {{ع}} به نقل از [[جابر بن عبد الله انصاری]] میفرماید: | [[امام باقر]] {{ع}} به نقل از [[جابر بن عبد الله انصاری]] میفرماید: رسول خدا {{صل}} فرمود: «خوشا به حال کسی که برای [[خدا]] [[فروتنی]] کند و بدون رو گردانی از [[سنت]] من، در آنچه بر وی حلال است، زهد ورزد و بدون [[تغییر]] دادن سنت من، زیباییهای دنیا را کنار گذارد و از خوبان [[عترت]] من [[پیروی]] کند و با [[اهل]] [[فخر فروشی]] و علاقهمندان به دنیا [[همنشینی]] نکند»<ref>محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، تصحیح و تعلیق: محمدجعفر شمس الدین، ج۸، ص۹.</ref>. | ||
رسول خدا {{صل}} فرمود: «خوشا به حال کسی که برای [[خدا]] [[فروتنی]] کند و بدون رو گردانی از [[سنت]] من، در آنچه بر وی حلال است، زهد ورزد و بدون [[تغییر]] دادن سنت من، زیباییهای دنیا را کنار گذارد و از خوبان [[عترت]] من [[پیروی]] کند و با [[اهل]] [[فخر فروشی]] و علاقهمندان به دنیا [[همنشینی]] نکند»<ref>محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، تصحیح و تعلیق: محمدجعفر شمس الدین، ج۸، ص۹.</ref>. | |||
[[حضرت محمد]] {{صل}} در سخنی دیگر درباره [[زهد]] خطاب به [[ابوذر]] چنین میفرماید: «ای ابوذر! خوشا به حال زاهدان در [[دنیا]] که طالب آخرتند و کسانی که [[زمین]] [[خدا]] را مهد خود و [[خاک]] را فرش خود و آب را نوشیدنی گوارای خود گرفتهاند... و دنیا را [[قرض]] میدهند».<ref>{{متن حدیث|يَا أَبَا ذَرٍّ، طُوبَى لِلزَّاهِدِينَ فِي الدُّنْيَا، الرَّاغِبِينَ فِي الْآخِرَةِ، الَّذِينَ اتَّخَذُوا أَرْضَ اللَّهِ بِسَاطاً، وَ تُرَابَهَا فِرَاشاً، وَ مَاءَهَا طَيِّباً... وَ قَرَّضُوا الدُّنْيَا قَرْضاً...}}؛ محمد تقی مجلسی، بحارالانوار، ج۷۴، ص۸۲.</ref>. | [[حضرت محمد]] {{صل}} در سخنی دیگر درباره [[زهد]] خطاب به [[ابوذر]] چنین میفرماید: «ای ابوذر! خوشا به حال زاهدان در [[دنیا]] که طالب آخرتند و کسانی که [[زمین]] [[خدا]] را مهد خود و [[خاک]] را فرش خود و آب را نوشیدنی گوارای خود گرفتهاند... و دنیا را [[قرض]] میدهند».<ref>{{متن حدیث|يَا أَبَا ذَرٍّ، طُوبَى لِلزَّاهِدِينَ فِي الدُّنْيَا، الرَّاغِبِينَ فِي الْآخِرَةِ، الَّذِينَ اتَّخَذُوا أَرْضَ اللَّهِ بِسَاطاً، وَ تُرَابَهَا فِرَاشاً، وَ مَاءَهَا طَيِّباً... وَ قَرَّضُوا الدُّنْيَا قَرْضاً...}}؛ محمد تقی مجلسی، بحارالانوار، ج۷۴، ص۸۲.</ref>. | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۴۵: | ||
# [[پیروی]] از [[سنت]] و [[سیره رسول خدا]] {{صل}} و [[اهلبیت]] ایشان؛ | # [[پیروی]] از [[سنت]] و [[سیره رسول خدا]] {{صل}} و [[اهلبیت]] ایشان؛ | ||
# دوری از دنیاپرستان؛ | # دوری از دنیاپرستان؛ | ||
# گذشتن از [[مال]] و قرض دادن آن برای [[رضای خدا]] | # گذشتن از [[مال]] و قرض دادن آن برای [[رضای خدا]]<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]]، ص ۲۰.</ref>. | ||
== [[فضیلت]]، اهمیت و جایگاه زهد و بهرهمندی == | == [[فضیلت]]، اهمیت و جایگاه زهد و بهرهمندی == | ||
خط ۱۳۲: | خط ۱۵۱: | ||
از این روایت [[ارزشمند]] بر میآید که زهد، جزو یکی از عناصر محوری و پایههای [[دین]] و در شمار فضیلتهای مهم [[اخلاقی]] است.»<ref>{{متن حدیث|بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى أَرْبَعَةِ أَرْكَانٍ الصَّبْرِ وَ الْيَقِينِ وَ الْجِهَادِ وَ الْعَدْلِ فَلِلصَّبْرِ أَرْبَعُ شُعَبٍ الشَّوْقُ وَ الشَّفَقَةُ وَ الزَّهَادَةُ وَ التَّرَقُّبُ}}؛ ابوالفتح کراچکی، معدن الجواهر، ص۴۰.</ref> | از این روایت [[ارزشمند]] بر میآید که زهد، جزو یکی از عناصر محوری و پایههای [[دین]] و در شمار فضیلتهای مهم [[اخلاقی]] است.»<ref>{{متن حدیث|بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى أَرْبَعَةِ أَرْكَانٍ الصَّبْرِ وَ الْيَقِينِ وَ الْجِهَادِ وَ الْعَدْلِ فَلِلصَّبْرِ أَرْبَعُ شُعَبٍ الشَّوْقُ وَ الشَّفَقَةُ وَ الزَّهَادَةُ وَ التَّرَقُّبُ}}؛ ابوالفتح کراچکی، معدن الجواهر، ص۴۰.</ref> | ||
[[حضرت محمد]] {{صل}} در [[کلامی]] دیگر فرمود: | [[حضرت محمد]] {{صل}} در [[کلامی]] دیگر فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ أَفْضَلَ النَّاسِ مَنْ تَوَاضَعَ عَنْ رِفْعَةٍ وَ زَهِدَ عَنْ غِنْيَةٍ}}<ref>حسن بن ابی الحسن دیلمی، اعلام الدین، ص۳۳۷. </ref>؛ «[[برترین]] [[مردم]] کسی است که با وجود بزرگی، [[فروتنی]] کند و با وجود [[دارایی]]، زهد ورزد». | ||
{{متن حدیث|إِنَّ أَفْضَلَ النَّاسِ مَنْ تَوَاضَعَ عَنْ رِفْعَةٍ وَ زَهِدَ عَنْ غِنْيَةٍ}}<ref>حسن بن ابی الحسن دیلمی، اعلام الدین، ص۳۳۷. </ref>؛ «[[برترین]] [[مردم]] کسی است که با وجود بزرگی، [[فروتنی]] کند و با وجود [[دارایی]]، زهد ورزد». | |||
آن [[حضرت]] در جای دیگر میفرماید: | آن [[حضرت]] در جای دیگر میفرماید: {{متن حدیث|إِنَّ أَفْضَلَ النَّاسِ عَبْداً مَنْ تَوَاضَعَ عَنْ رِفْعَةٍ وَ زَهِدَ عَنْ رَغْبَةٍ}} <ref>بحارالأنوار، ج۷۴، ص۱۸۱. </ref>؛ «همانا [[برترین]] [[مردم]] بندهای است که همراه با [[رفعت]] (بزرگی)، [[فروتنی]] کند و با وجود میل و رغبت، [[زهد]] ورزد». | ||
{{متن حدیث|إِنَّ أَفْضَلَ النَّاسِ عَبْداً مَنْ تَوَاضَعَ عَنْ رِفْعَةٍ وَ زَهِدَ عَنْ رَغْبَةٍ}} <ref>بحارالأنوار، ج۷۴، ص۱۸۱. </ref>؛ «همانا [[برترین]] [[مردم]] بندهای است که همراه با [[رفعت]] (بزرگی)، [[فروتنی]] کند و با وجود میل و رغبت، [[زهد]] ورزد». | |||
[[خداوند]] در [[حدیثی قدسی]] به موسی {{ع}} فرمود: | [[خداوند]] در [[حدیثی قدسی]] به موسی {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|إِنَّهُ لَنْ يَتَزَيَّنَ الْمُتَزَيِّنُونَ بِزِينَةٍ أَزْيَنَ فِي عَيْنَيَّ مِثْلَ الزُّهْدِ}}؛ «زینتشوندگان در نظر من، به زینتی زیباتر از زهد آراسته نمیشوند»<ref>بحارالأنوار، ج۷۴، ص۱۸۱؛ شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج۳، ص۵۴۸.</ref>. | ||
{{متن حدیث|إِنَّهُ لَنْ يَتَزَيَّنَ الْمُتَزَيِّنُونَ بِزِينَةٍ أَزْيَنَ فِي عَيْنَيَّ مِثْلَ الزُّهْدِ}}؛ «زینتشوندگان در نظر من، به زینتی زیباتر از زهد آراسته نمیشوند»<ref>بحارالأنوار، ج۷۴، ص۱۸۱؛ شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج۳، ص۵۴۸.</ref>. | |||
[[پیامبر گرامی اسلام]] نیز درباره [[زیبایی]] زهد در وجود [[انسانها]] فرموده است: {{متن حدیث|مَا زَانَ اللَّه الْعِبَادَ بَزِينَةٍ أَفْضَلَ مِنْ زِهَادَةٍ فِي الدُّنْيَا وَ عِفَافٍ فِي بَطْنِهِ وَ فَرْجِهِ}}؛ «[[خدا]] به [[بندگان]] خویش آرایشی بهتر از بیمیلی به [[دنیا]] و [[عفت شکم]] و عورت نداده است»<ref>نهج الفصاحة، ص۳۰۵.</ref>. | [[پیامبر گرامی اسلام]] نیز درباره [[زیبایی]] زهد در وجود [[انسانها]] فرموده است: {{متن حدیث|مَا زَانَ اللَّه الْعِبَادَ بَزِينَةٍ أَفْضَلَ مِنْ زِهَادَةٍ فِي الدُّنْيَا وَ عِفَافٍ فِي بَطْنِهِ وَ فَرْجِهِ}}؛ «[[خدا]] به [[بندگان]] خویش آرایشی بهتر از بیمیلی به [[دنیا]] و [[عفت شکم]] و عورت نداده است»<ref>نهج الفصاحة، ص۳۰۵.</ref>. | ||
[[ابوذر غفاری]] نیز از [[رسول اکرم]] {{صل}} [[روایت]] میکند که فرمود: | [[ابوذر غفاری]] نیز از [[رسول اکرم]] {{صل}} [[روایت]] میکند که فرمود: {{متن حدیث|يَا أَبَا ذَرٍّ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِعَبْدٍ خَيْراً فَقَّهَهُ فِي الدِّينِ وَ زَهَّدَهُ فِي الدُّنْيَا وَ بَصَّرَهُ بِعُيُوبِ نَفْسِهِ}} «ای [[اباذر]]! آنگاه که خدا برای بندهای خبری بخواهد، وی را در [[دین]] خود [[آگاه]] میسازد و در دنیا [[زاهد]] میگرداند و عیبهای نفسش را به او میشناساند»<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۴۲.</ref>؛ | ||
{{متن حدیث|يَا أَبَا ذَرٍّ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِعَبْدٍ خَيْراً فَقَّهَهُ فِي الدِّينِ وَ زَهَّدَهُ فِي الدُّنْيَا وَ بَصَّرَهُ بِعُيُوبِ نَفْسِهِ}} «ای [[اباذر]]! آنگاه که خدا برای بندهای خبری بخواهد، وی را در [[دین]] خود [[آگاه]] میسازد و در دنیا [[زاهد]] میگرداند و عیبهای نفسش را به او میشناساند»<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۴۲.</ref>؛ | |||
آن [[حضرت]] درباره اهمیت زهد، به [[ابن مسعود]] نیز چنین میفرماید: [[خدای تعالی]] فرمود: {{متن قرآن|لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا}}<ref>«تا شما را بیازماید که کدام نکوکردارترید» سوره هود، آیه ۷.</ref> «[[بهترین]] عمل انسانها زهد است»<ref>بحارالأنوار، ج۷۴، ص۹۴.</ref> و در [[کلامی]] دیگر فرمود: {{متن حدیث|مَنْ رَغِبَ بِالتَّقْوَى زَهِدَ فِي الدُّنْيَا}}؛ «هر که طالب تقواست، در دنیا زهد بورزد»<ref>بحارالأنوار، ج۳۶، ص۳۲۰.</ref>. | آن [[حضرت]] درباره اهمیت زهد، به [[ابن مسعود]] نیز چنین میفرماید: [[خدای تعالی]] فرمود: {{متن قرآن|لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا}}<ref>«تا شما را بیازماید که کدام نکوکردارترید» سوره هود، آیه ۷.</ref> «[[بهترین]] عمل انسانها زهد است»<ref>بحارالأنوار، ج۷۴، ص۹۴.</ref> و در [[کلامی]] دیگر فرمود: {{متن حدیث|مَنْ رَغِبَ بِالتَّقْوَى زَهِدَ فِي الدُّنْيَا}}؛ «هر که طالب تقواست، در دنیا زهد بورزد»<ref>بحارالأنوار، ج۳۶، ص۳۲۰.</ref>. | ||
خط ۱۵۶: | خط ۱۷۱: | ||
# هم [[ارزش]] با [[تفقه در دین]] بوده و خیری [[الهی]] است که به هر کسی داده نمیشود؛ | # هم [[ارزش]] با [[تفقه در دین]] بوده و خیری [[الهی]] است که به هر کسی داده نمیشود؛ | ||
# زاهد دارا، برترین مردم است؛ | # زاهد دارا، برترین مردم است؛ | ||
# [[زاهد]]، از [[برترین]] [[مردمان]] است | # [[زاهد]]، از [[برترین]] [[مردمان]] است<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]]، ص ۲۲.</ref>. | ||
== راهکار [[زهدورزی]] == | == راهکار [[زهدورزی]] == | ||
از دیدگاه [[پیامبر]]، راه مطمئن و روش درست برای رسیدن به [[زهد]] عبارت است از: | از دیدگاه [[پیامبر]]، راه مطمئن و روش درست برای رسیدن به [[زهد]] عبارت است از: | ||
=== [[فروتنی]] === | === [[فروتنی]] === | ||
هرجا سخن از زهد است، فروتنی نیز حضور دارد و این [[همراهی]]، نشانه [[ارتباط]] میان زهد و فروتنی است. فروتنی، خلقی مقدم بر زهد است و کسی که به [[مقام]] [[تواضع]] رسیده است، میتواند وارد [[مقامات]] زهد شود؛ چنان که [[پیامبر خدا]] فرمود: {{متن حدیث|لَا تَكُونُ زَاهِداً حَتَّى تَكُونَ مُتَواضِعَاً}}؛ «تا [[فروتن]] نباشی، نمیتوانی [[زاهد]] شوی»<ref>تحف العقول، ص۲۱؛ نهج الفصاحه، ص۱۵۹.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]] ص ۳۷.</ref> | هرجا سخن از زهد است، فروتنی نیز حضور دارد و این [[همراهی]]، نشانه [[ارتباط]] میان زهد و فروتنی است. فروتنی، خلقی مقدم بر زهد است و کسی که به [[مقام]] [[تواضع]] رسیده است، میتواند وارد [[مقامات]] زهد شود؛ چنان که [[پیامبر خدا]] فرمود: {{متن حدیث|لَا تَكُونُ زَاهِداً حَتَّى تَكُونَ مُتَواضِعَاً}}؛ «تا [[فروتن]] نباشی، نمیتوانی [[زاهد]] شوی»<ref>تحف العقول، ص۲۱؛ نهج الفصاحه، ص۱۵۹.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]]، ص ۳۷.</ref> | ||
=== [[یاد مرگ]] === | === [[یاد مرگ]] === | ||
[[مرگ]]، جدایی از دنیای فانی و پیوستن به [[جهان]] باقی است و یاد آن، علاقه [[انسان]] به [[دنیا]] را از بین میبرد؛ از اینرو، [[بهترین]] وسیله برای رسیدن به زهد است. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در این باره میفرماید: {{متن حدیث|مَنْ تَرَقَّبَ الْمَوْتَ لَهَى عَنِ اللَّذَّاتِ}}؛ «هر که به مرگ بیندیشد و [[انتظار]] آن را بکشد، از [[لذتها]] کناره میگیرد»<ref>مستدرک الوسائل، ج۲، ص۱۰۴.</ref>. [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} نیز به نقل از پیامبر اکرم {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|أَكْثِرُوا مِنْ ذِكْرِ هَادِمِ اللَّذَّاتِ فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} وَ مَا هَادِمُ اللَّذَّاتِ قَالَ الْمَوْتُ}} «از بینبرنده لذتها را بسیار یاد کنید. عرض شد: ای [[رسول خدا]]! از بینبرنده لذتها چیست؟ فرمود: مرگ».<ref>مستدرک الوسائل، ج۲، ص۱۰۰؛ بحارالانوار، ج۶، ص۱۳۲. </ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]] ص ۳۷.</ref> | [[مرگ]]، جدایی از دنیای فانی و پیوستن به [[جهان]] باقی است و یاد آن، علاقه [[انسان]] به [[دنیا]] را از بین میبرد؛ از اینرو، [[بهترین]] وسیله برای رسیدن به زهد است. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در این باره میفرماید: {{متن حدیث|مَنْ تَرَقَّبَ الْمَوْتَ لَهَى عَنِ اللَّذَّاتِ}}؛ «هر که به مرگ بیندیشد و [[انتظار]] آن را بکشد، از [[لذتها]] کناره میگیرد»<ref>مستدرک الوسائل، ج۲، ص۱۰۴.</ref>. [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} نیز به نقل از پیامبر اکرم {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|أَكْثِرُوا مِنْ ذِكْرِ هَادِمِ اللَّذَّاتِ فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} وَ مَا هَادِمُ اللَّذَّاتِ قَالَ الْمَوْتُ}} «از بینبرنده لذتها را بسیار یاد کنید. عرض شد: ای [[رسول خدا]]! از بینبرنده لذتها چیست؟ فرمود: مرگ».<ref>مستدرک الوسائل، ج۲، ص۱۰۰؛ بحارالانوار، ج۶، ص۱۳۲. </ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]]، ص ۳۷.</ref> | ||
=== [[سادگی]] در [[خوراک]] و [[پوشاک]] === | === [[سادگی]] در [[خوراک]] و [[پوشاک]] === | ||
روشنترین نمود زهد، [[سادهزیستی]] در خوراک و پوشاک است. از آنجا که رفتارهای انسان با احوال درونیاش ارتباط دارد، اگر کسی در ظاهر، خود را به زهد وادارد و در خوراک و پوشاک به سادگی روی آورد، این کار در [[دل]] او نیز اثر میگذارد و به تدریج، حالت زهد و بیعلاقگی به دنیا در وی ایجاد میشود. [[خدای متعال]] در [[حدیثی قدسی]] به رسول خدا {{صل}} فرمود: «ای احمد! اگر [[دوست]] داری پرهیزکارترین [[مردم]] باشی، به دنیا زهد بورز و طالب [[آخرت]] باش». پیامبر عرض کرد: «خدایا! چگونه دنیا خواه نباشم و آخرتجو باشم؟» [[خداوند]] فرمود: «[[غذا]] و نوشیدنی و لباسی ساده از دنیا برگیر و برای فردا [[ذخیره]] مکن»<ref>بحارالانوار، ج۷۴، ص۲۱؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۴۸.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]] ص ۳۷.</ref> | روشنترین نمود زهد، [[سادهزیستی]] در خوراک و پوشاک است. از آنجا که رفتارهای انسان با احوال درونیاش ارتباط دارد، اگر کسی در ظاهر، خود را به زهد وادارد و در خوراک و پوشاک به سادگی روی آورد، این کار در [[دل]] او نیز اثر میگذارد و به تدریج، حالت زهد و بیعلاقگی به دنیا در وی ایجاد میشود. [[خدای متعال]] در [[حدیثی قدسی]] به رسول خدا {{صل}} فرمود: «ای احمد! اگر [[دوست]] داری پرهیزکارترین [[مردم]] باشی، به دنیا زهد بورز و طالب [[آخرت]] باش». پیامبر عرض کرد: «خدایا! چگونه دنیا خواه نباشم و آخرتجو باشم؟» [[خداوند]] فرمود: «[[غذا]] و نوشیدنی و لباسی ساده از دنیا برگیر و برای فردا [[ذخیره]] مکن»<ref>بحارالانوار، ج۷۴، ص۲۱؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۴۸.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]]، ص ۳۷.</ref> | ||
=== [[تلاوت قرآن]] === | === [[تلاوت قرآن]] === | ||
[[قرآن کریم]]، کتاب [[زهد]] است و [[همنشینی]] و [[همراهی]] با [[قرآن]]، فرد را از [[دنیا دوستی]] دور و به زهد نزدیک میکند. در بسیاری از [[آیات قرآن]]، دنیای فانی و علاقه به آن [[ناپسند]] شمرده و بر [[توجه به خدا]]، [[مرگ]]، [[تقوا]]، [[قیامت]] و [[بهشت و دوزخ]] تأکید شده است. نقل است که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ لِلْقُلُوبِ صَدَءاً كَصَدَإِ النُّحَاسِ فَاجْلُوهَا بِالاسْتِغْفَارِ وَ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ}} «قلبها چون سیاهی [[دود]]، سیاه میشوند. پس با [[استغفار]] و تلاوت قرآن آنها را جلا دهید»<ref>بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۷۴.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]] ص ۳۸.</ref> | [[قرآن کریم]]، کتاب [[زهد]] است و [[همنشینی]] و [[همراهی]] با [[قرآن]]، فرد را از [[دنیا دوستی]] دور و به زهد نزدیک میکند. در بسیاری از [[آیات قرآن]]، دنیای فانی و علاقه به آن [[ناپسند]] شمرده و بر [[توجه به خدا]]، [[مرگ]]، [[تقوا]]، [[قیامت]] و [[بهشت و دوزخ]] تأکید شده است. نقل است که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ لِلْقُلُوبِ صَدَءاً كَصَدَإِ النُّحَاسِ فَاجْلُوهَا بِالاسْتِغْفَارِ وَ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ}} «قلبها چون سیاهی [[دود]]، سیاه میشوند. پس با [[استغفار]] و تلاوت قرآن آنها را جلا دهید»<ref>بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۷۴.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]]، ص ۳۸.</ref> | ||
=== نگه داشتن نفس از [[شهوتها]] === | === نگه داشتن نفس از [[شهوتها]] === | ||
شهوتها و هوا و [[هوسها]]، برجستهترین مصداقهای دنیاطلبیاند. بیشتر افراد برای رسیدن به شهوتها و هوسهایشان در پی [[دنیا]] هستند. از اینرو، دوری از [[هوس]] و بیتوجهی به آن، [[بهترین]] راه دوری از [[خواستههای دنیوی]] و رسیدن به زهد است. [[حضرت]] در پاسخ به [[اسامه]] که از آسانترین مسیر رسیدن به زهد از ایشان پرسیده بود، فرمود: {{متن حدیث|كَفُّ النَّفْسِ عَنِ الشَّهَوَاتِ وَ تَرْكُ اتِّبَاعِ الْهَوَى}}؛ «نگهداری نفس از شهوتها و ترک [[پیروی از هوا و هوس]]»<ref>بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۷۴.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]] ص ۳۸.</ref> | شهوتها و هوا و [[هوسها]]، برجستهترین مصداقهای دنیاطلبیاند. بیشتر افراد برای رسیدن به شهوتها و هوسهایشان در پی [[دنیا]] هستند. از اینرو، دوری از [[هوس]] و بیتوجهی به آن، [[بهترین]] راه دوری از [[خواستههای دنیوی]] و رسیدن به زهد است. [[حضرت]] در پاسخ به [[اسامه]] که از آسانترین مسیر رسیدن به زهد از ایشان پرسیده بود، فرمود: {{متن حدیث|كَفُّ النَّفْسِ عَنِ الشَّهَوَاتِ وَ تَرْكُ اتِّبَاعِ الْهَوَى}}؛ «نگهداری نفس از شهوتها و ترک [[پیروی از هوا و هوس]]»<ref>بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۷۴.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]]، ص ۳۸.</ref> | ||
=== [[دوری از دنیا]] [[دوستان]] === | === [[دوری از دنیا]] [[دوستان]] === | ||
[[همنشین]] [[انسان]]، اثر مستقیمی در [[باورها]] و [[اخلاق]] وی دارد. از اینرو، معروف است انسان بر [[دین]] دوستش است. در بسیاری از [[روایتها]] بر توجه به دوستان تأکید و سفارش شده است. بر این اساس، [[دوستی]] با افراد [[زاهد]] و دوری از دنیاطلبها، از بهترین راهها برای رسیدن به [[مقام]] زهد است. راه دیگری که [[پیامبر خدا]] برای رسیدن به زهد به اسامه نشان داد، [[پرهیز]] از [[دنیاطلبان]] است؛ افرادی مانند [[فرزندی]] که به [[والدین]] خود [[وابستگی]] کامل دارد، به دنیا وابستهاند. از اینرو حضرت فرمود: {{متن حدیث|اجْتِنَابُ أَبْنَاءِ الدُّنْيَا}}<ref>بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۷۴.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]] ص ۳۸.</ref> | [[همنشین]] [[انسان]]، اثر مستقیمی در [[باورها]] و [[اخلاق]] وی دارد. از اینرو، معروف است انسان بر [[دین]] دوستش است. در بسیاری از [[روایتها]] بر توجه به دوستان تأکید و سفارش شده است. بر این اساس، [[دوستی]] با افراد [[زاهد]] و دوری از دنیاطلبها، از بهترین راهها برای رسیدن به [[مقام]] زهد است. راه دیگری که [[پیامبر خدا]] برای رسیدن به زهد به اسامه نشان داد، [[پرهیز]] از [[دنیاطلبان]] است؛ افرادی مانند [[فرزندی]] که به [[والدین]] خود [[وابستگی]] کامل دارد، به دنیا وابستهاند. از اینرو حضرت فرمود: {{متن حدیث|اجْتِنَابُ أَبْنَاءِ الدُّنْيَا}}<ref>بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۷۴.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]]، ص ۳۸.</ref> | ||
=== [[روزه]] گرفتن === | === [[روزه]] گرفتن === | ||
روزه گرفتن با [[گرسنگی]] و نگهداری نفس از [[شهوت]] شکم، زبان و چشم همراه است. از اینرو، روزه مانند [[شب زندهداری]]، از راههای مطمئن و سریع برای رسیدن به زهد و دوری از [[امیال]] [[دنیوی]] است. آخرین سفارش [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[اسامه]] [[روزه]] گرفتن است. آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|يَا أُسَامَةُ عَلَيْكَ بِالصَّوْمِ فَإِنَّهُ قُرْبَةٌ إِلَى اللَّهِ}}؛ «ای اسامه! بر تو باد روزه گرفتن؛ زیرا روزه نزدیکی به خداست»<ref>بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۷۴.</ref>. روشن است که [[نزدیکی به خدا]]، [[بهترین]] راه برای دوری از دنیای فانی است. در لحظههایی که [[انسان]] با عمق وجود خود به یاد خداست، از [[اندیشه]] درباره دنیای روزمره فاصله میگیرد | روزه گرفتن با [[گرسنگی]] و نگهداری نفس از [[شهوت]] شکم، زبان و چشم همراه است. از اینرو، روزه مانند [[شب زندهداری]]، از راههای مطمئن و سریع برای رسیدن به زهد و دوری از [[امیال]] [[دنیوی]] است. آخرین سفارش [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[اسامه]] [[روزه]] گرفتن است. آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|يَا أُسَامَةُ عَلَيْكَ بِالصَّوْمِ فَإِنَّهُ قُرْبَةٌ إِلَى اللَّهِ}}؛ «ای اسامه! بر تو باد روزه گرفتن؛ زیرا روزه نزدیکی به خداست»<ref>بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۷۴.</ref>. روشن است که [[نزدیکی به خدا]]، [[بهترین]] راه برای دوری از دنیای فانی است. در لحظههایی که [[انسان]] با عمق وجود خود به یاد خداست، از [[اندیشه]] درباره دنیای روزمره فاصله میگیرد<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]]، ص ۳۹.</ref>. | ||
== [[آسیبشناسی]] بهرهمندی از [[دنیا]] == | == [[آسیبشناسی]] بهرهمندی از [[دنیا]] == | ||
خط ۱۸۵: | خط ۲۰۰: | ||
=== رسیدن به [[ظواهر]] و زیباسازی === | === رسیدن به [[ظواهر]] و زیباسازی === | ||
اسلام با [[آراستگی ظاهر]] مخالف نیست، ولی آنگاه که [[همت]] [[انسان]] فقط صرف آراستگی ظاهر شود و فقط به [[فکر]] [[آرایش]] و [[لباس]] و [[غذا]] و ترتیب دادن مهمانیهای پر زرق و برق باشد و [[نیازمندان]] را از یاد ببرد و خوشیهای گوناگون، وی را احاطه کند، بهرهمندی به دنیاپرستی [[آلوده]] میشود و چنین کسی هرگز به زهد و [[دل]] کندن از [[محبت دنیا]] موفق نخواهد شد. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در سخنانی به آسیبشناسی [[زمان]] پس از خود میپردازد و به [[ابن مسعود]] میفرماید: «به زودی پس از من کسانی میآیند که غذاهای لذیذ و رنگارنگ میخورند... و کاخهای بلند میسازند و [[مساجد]] را [[تزیین]] میکنند و همت آنها جز دنیا نیست. در دنیا، [[اعتکاف]] و به آن [[اعتماد]] کردهاند و شکمهایشان، آنان را [[غافل]] ساخته است.... چنین کسانی جز [[منافقان]] نیستند که [[هوای نفس]] را [[دین]] خود قرار داده و شکم را خدای خود ساختهاند. دلشان هرچه از [[حلال و حرام]] بخواهد، از آن جلوگیری نمیکنند. [[شرف]] آنها [[پول]] و ثروت و همت آنها شکمشان است. آنان بدترین بدها هستند. [[فتنه]] با آنهاست و به سوی آنان باز میگردد».<ref>{{متن حدیث|سَيَأْتِي مِنْ بَعْدِي أَقْوَامٌ يَأْكُلُونَ طَيِّبَ الطَّعَامِ وَ أَلْوَانَهَا... يُشَيِّدُونَ الْقُصُورَ وَ يُزَخْرِفُونَ الْمَسَاجِدَ لَيْسَتْ هِمَّتُهُمْ إِلَّا الدُّنْيَا عَاكِفُونَ عَلَيْهَا مُعْتَمِدُونَ فِيهَا آلِهَتُهُمْ بُطُونُهُمْ... وَ مَا هُوَ إِلَّا مُنَافِقٌ جَعَلَ دِينَهُ هَوَاهُ وَ إِلَهَهُ بَطْنَهُ كُلَّ مَا اشْتَهَى مِنَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ لَمْ يَمْتَنِعْ مِنْهُ... شَرَفُهُمُ الدَّرَاهِمُ وَ الدَّنَانِيرُ وَ هِمَّتُهُمْ بُطُونُهُمْ أُولَئِكَ هُمْ شَرُّ الْأَشْرَارِ الْفِتْنَةُ مِنْهُمْ وَ إِلَيْهِمْ تَعُودُ}}؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۳۲۷.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]] ص ۴۰.</ref> | اسلام با [[آراستگی ظاهر]] مخالف نیست، ولی آنگاه که [[همت]] [[انسان]] فقط صرف آراستگی ظاهر شود و فقط به [[فکر]] [[آرایش]] و [[لباس]] و [[غذا]] و ترتیب دادن مهمانیهای پر زرق و برق باشد و [[نیازمندان]] را از یاد ببرد و خوشیهای گوناگون، وی را احاطه کند، بهرهمندی به دنیاپرستی [[آلوده]] میشود و چنین کسی هرگز به زهد و [[دل]] کندن از [[محبت دنیا]] موفق نخواهد شد. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در سخنانی به آسیبشناسی [[زمان]] پس از خود میپردازد و به [[ابن مسعود]] میفرماید: «به زودی پس از من کسانی میآیند که غذاهای لذیذ و رنگارنگ میخورند... و کاخهای بلند میسازند و [[مساجد]] را [[تزیین]] میکنند و همت آنها جز دنیا نیست. در دنیا، [[اعتکاف]] و به آن [[اعتماد]] کردهاند و شکمهایشان، آنان را [[غافل]] ساخته است.... چنین کسانی جز [[منافقان]] نیستند که [[هوای نفس]] را [[دین]] خود قرار داده و شکم را خدای خود ساختهاند. دلشان هرچه از [[حلال و حرام]] بخواهد، از آن جلوگیری نمیکنند. [[شرف]] آنها [[پول]] و ثروت و همت آنها شکمشان است. آنان بدترین بدها هستند. [[فتنه]] با آنهاست و به سوی آنان باز میگردد».<ref>{{متن حدیث|سَيَأْتِي مِنْ بَعْدِي أَقْوَامٌ يَأْكُلُونَ طَيِّبَ الطَّعَامِ وَ أَلْوَانَهَا... يُشَيِّدُونَ الْقُصُورَ وَ يُزَخْرِفُونَ الْمَسَاجِدَ لَيْسَتْ هِمَّتُهُمْ إِلَّا الدُّنْيَا عَاكِفُونَ عَلَيْهَا مُعْتَمِدُونَ فِيهَا آلِهَتُهُمْ بُطُونُهُمْ... وَ مَا هُوَ إِلَّا مُنَافِقٌ جَعَلَ دِينَهُ هَوَاهُ وَ إِلَهَهُ بَطْنَهُ كُلَّ مَا اشْتَهَى مِنَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ لَمْ يَمْتَنِعْ مِنْهُ... شَرَفُهُمُ الدَّرَاهِمُ وَ الدَّنَانِيرُ وَ هِمَّتُهُمْ بُطُونُهُمْ أُولَئِكَ هُمْ شَرُّ الْأَشْرَارِ الْفِتْنَةُ مِنْهُمْ وَ إِلَيْهِمْ تَعُودُ}}؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۳۲۷.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]]، ص ۴۰.</ref> | ||
=== [[ترک آخرت]] و دلبستگی به [[دنیا]] === | === [[ترک آخرت]] و دلبستگی به [[دنیا]] === | ||
از آسیبهایی که [[ثروتمندان]] را [[تهدید]] میکند، بیتوجهی به [[آخرت]] و [[آموزههای دینی]] و [[انکار معاد]] به دلیل توجه بیش از اندازه به [[مال]]، فرزند، [[مقام]] و موقعیت است. بنابراین، ثروتمندان همواره باید مراقب باشند [[یاد مرگ]] و [[معاد]] در [[زندگی]] و [[رفتار]] آنها کمرنگ نشود. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در این باره به [[اسامه]] فرمود: «این [[قوم]] ([[مسلمانان]]) راه را ترک کردند و به دنیا [[دل]] بستند و آخرت را رها کردند و غذاهای لذیذ میخورند و لباسهای [[زیبا]] میپوشند.... پس آنان برای غذای لذیذ و نوشیدنی گوارا و بوهای خوش و خانههای بلند و [[تزیین]] [[خانهها]] [[همت]] میگمارند و جمع میشوند».<ref>{{متن حدیث|تَرَكَ الْقَوْمُ الطَّرِيقَ وَ رَكَنُوا إِلَى الدُّنْيَا وَ رَفَضُوا الْآخِرَةَ وَ أَكَلُوا الطَّيِّبَاتِ وَ لَبِسُوا الثِّيَابَ الْمُزَيَّنَاتِ... فَهُمْ يُعَيِّدُونَ فِي طَيِّبِ الطَّعَامِ وَ لَذِيذِ الشَّرَابِ وَ ذَكِيِّ الرِّيحِ وَ مُشَيَّدِ الْبُنْيَانِ وَ مُزَخْرَفِ الْبُيُوتِ...}}؛ مستدرک الوسائل، ج۳، ص۴۶۶.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]] ص ۴۱.</ref> | از آسیبهایی که [[ثروتمندان]] را [[تهدید]] میکند، بیتوجهی به [[آخرت]] و [[آموزههای دینی]] و [[انکار معاد]] به دلیل توجه بیش از اندازه به [[مال]]، فرزند، [[مقام]] و موقعیت است. بنابراین، ثروتمندان همواره باید مراقب باشند [[یاد مرگ]] و [[معاد]] در [[زندگی]] و [[رفتار]] آنها کمرنگ نشود. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در این باره به [[اسامه]] فرمود: «این [[قوم]] ([[مسلمانان]]) راه را ترک کردند و به دنیا [[دل]] بستند و آخرت را رها کردند و غذاهای لذیذ میخورند و لباسهای [[زیبا]] میپوشند.... پس آنان برای غذای لذیذ و نوشیدنی گوارا و بوهای خوش و خانههای بلند و [[تزیین]] [[خانهها]] [[همت]] میگمارند و جمع میشوند».<ref>{{متن حدیث|تَرَكَ الْقَوْمُ الطَّرِيقَ وَ رَكَنُوا إِلَى الدُّنْيَا وَ رَفَضُوا الْآخِرَةَ وَ أَكَلُوا الطَّيِّبَاتِ وَ لَبِسُوا الثِّيَابَ الْمُزَيَّنَاتِ... فَهُمْ يُعَيِّدُونَ فِي طَيِّبِ الطَّعَامِ وَ لَذِيذِ الشَّرَابِ وَ ذَكِيِّ الرِّيحِ وَ مُشَيَّدِ الْبُنْيَانِ وَ مُزَخْرَفِ الْبُيُوتِ...}}؛ مستدرک الوسائل، ج۳، ص۴۶۶.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]]، ص ۴۱.</ref> | ||
=== [[بخل]] و [[فخرفروشی]] === | === [[بخل]] و [[فخرفروشی]] === | ||
آسیب دیگر بهرهمندی، دور شدن از [[فروتنی]] و فخرفروشی به دیگران است. بخل، کمک نکردن به [[نیازمندان]]، خودداری از [[انفاق]] و [[قرض]] و [[صدقه دادن]] که در آموزههای دینی بر آنها بسیار تأکید شده، آسیب بزرگتری است که هماره ثروتمندان را تهدید میکند. [[پیامبر اعظم]] {{صل}} در این باره فرمود: «همانا پس از من گروههایی میآیند که [[مُلک]] آنها جز با [[کشتار]] و [[گردنکشی]] پیش نمیرود و [[ثروت]] و غنای ایشان جز با بخل جمع نمیشود».<ref>{{متن حدیث|...إِنَّهُ سَيَكُونُ بَعْدِي أَقْوَامٌ لَا يَسْتَقِيمُ لَهُمُ الْمُلْكُ إِلَّا بِالْقَتْلِ وَ التَّجَبُّرِ وَ لَا يَسْتَقِيمُ لَهُمُ الْغِنَى إِلَّا بِالْبُخْلِ}}؛ مجموعة ورام، ج۱، ص۱۳۱؛ بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۶۵.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]] ص ۴۱.</ref> | آسیب دیگر بهرهمندی، دور شدن از [[فروتنی]] و فخرفروشی به دیگران است. بخل، کمک نکردن به [[نیازمندان]]، خودداری از [[انفاق]] و [[قرض]] و [[صدقه دادن]] که در آموزههای دینی بر آنها بسیار تأکید شده، آسیب بزرگتری است که هماره ثروتمندان را تهدید میکند. [[پیامبر اعظم]] {{صل}} در این باره فرمود: «همانا پس از من گروههایی میآیند که [[مُلک]] آنها جز با [[کشتار]] و [[گردنکشی]] پیش نمیرود و [[ثروت]] و غنای ایشان جز با بخل جمع نمیشود».<ref>{{متن حدیث|...إِنَّهُ سَيَكُونُ بَعْدِي أَقْوَامٌ لَا يَسْتَقِيمُ لَهُمُ الْمُلْكُ إِلَّا بِالْقَتْلِ وَ التَّجَبُّرِ وَ لَا يَسْتَقِيمُ لَهُمُ الْغِنَى إِلَّا بِالْبُخْلِ}}؛ مجموعة ورام، ج۱، ص۱۳۱؛ بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۶۵.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]]، ص ۴۱.</ref> | ||
=== توجیه [[دنیاگرایی]] با [[آیات]] و [[روایات]] === | === توجیه [[دنیاگرایی]] با [[آیات]] و [[روایات]] === | ||
برخی ثروتمندان به ظاهر [[دیندار]]، برای توجیه [[خوشگذرانی]] خود و [[دل بستن]] به زرق و برق دنیا، از [[دین]] و آموزههای دینی بهره میگیرند تا خود را با وجود مترف بودن، [[زاهد]] و [[مسلمان]] [[حقیقی]] جلوه دهند و دیگران را به [[بیدینی]] متهم کنند. چنین افرادی، در [[آخرت]] عاقبتی بدتر از دیگران خواهند داشت؛ زیرا خود را [[زاهد]] میدانند و دیگران را به [[بیخردی]] و [[فسق]] متهم میکنند. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز در سخنانی به [[آسیبشناسی]] این گروه پرداخته و فرموده است: | برخی ثروتمندان به ظاهر [[دیندار]]، برای توجیه [[خوشگذرانی]] خود و [[دل بستن]] به زرق و برق دنیا، از [[دین]] و آموزههای دینی بهره میگیرند تا خود را با وجود مترف بودن، [[زاهد]] و [[مسلمان]] [[حقیقی]] جلوه دهند و دیگران را به [[بیدینی]] متهم کنند. چنین افرادی، در [[آخرت]] عاقبتی بدتر از دیگران خواهند داشت؛ زیرا خود را [[زاهد]] میدانند و دیگران را به [[بیخردی]] و [[فسق]] متهم میکنند. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز در سخنانی به [[آسیبشناسی]] این گروه پرداخته و فرموده است: این [[قوم]] ([[مسلمانان]])، راه [[حق]] را ترک میگویند و به [[دنیا]] چسبیدهاند و آخرت را دور میاندازند و غذاهای لذیذ میخورند و لباسهای [[زیبا]] میپوشند و [[ایرانیان]] و [[رومیان]]، خدمتگزاران آنان میشوند... و هر گاه کسی بخواهد به حق سخنی گوید، به او میگویند: ساکت شو که تو همنشین [[شیطان]] و رأس [[گمراهی]] هستی! [[قرآن]] را در غیر حق [[تأویل]] میکنند و با وجود این همه [[دنیاگرایی]] و [[حقگریزی]] میگویند: چه کسی زینتهایی که [[خدا]] [[آفریده]] و [[روزیها]] (غذاها و نوشیدنیهای لذیذ و گوارا) را [[حرام]] کرده است<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۵۶.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]]، ص ۴۲.</ref> | ||
این [[قوم]] ([[مسلمانان]])، راه [[حق]] را ترک میگویند و به [[دنیا]] چسبیدهاند و آخرت را دور میاندازند و غذاهای لذیذ میخورند و لباسهای [[زیبا]] میپوشند و [[ایرانیان]] و [[رومیان]]، خدمتگزاران آنان میشوند... و هر گاه کسی بخواهد به حق سخنی گوید، به او میگویند: ساکت شو که تو همنشین [[شیطان]] و رأس [[گمراهی]] هستی! [[قرآن]] را در غیر حق [[تأویل]] میکنند و با وجود این همه [[دنیاگرایی]] و [[حقگریزی]] میگویند: چه کسی زینتهایی که [[خدا]] [[آفریده]] و [[روزیها]] (غذاها و نوشیدنیهای لذیذ و گوارا) را [[حرام]] کرده است<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۵۶.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]] ص ۴۲.</ref> | |||
== [[آسیبشناسی]] [[زهد]] == | == [[آسیبشناسی]] [[زهد]] == | ||
خط ۲۰۲: | خط ۲۱۶: | ||
=== زهد تصنعی([[ریا]]) === | === زهد تصنعی([[ریا]]) === | ||
هر صفت [[اخلاقی]] ممکن است به ریا [[آلوده]] شود و به جای نهادینه شدن این صفت در فرد، فقط برای جلب توجه دیگران با استفاده نادرست به کار گرفته شود. کسی که اخلاقی ساختگی و بیاساس دارد، به [[راحتی]] با [[تغییر]] موقعیت، آن را کنار خواهد گذاشت. زهد نیز ممکن است به این آفت آلوده شود و افراد [[ریاکار]] برای جلب [[منافع دنیوی]] و شهرتطلبی، زاهدنمایی کنند. [[پیامبر اعظم]] {{صل}} درباره این زهد غیر [[حقیقی]] فرمود: | هر صفت [[اخلاقی]] ممکن است به ریا [[آلوده]] شود و به جای نهادینه شدن این صفت در فرد، فقط برای جلب توجه دیگران با استفاده نادرست به کار گرفته شود. کسی که اخلاقی ساختگی و بیاساس دارد، به [[راحتی]] با [[تغییر]] موقعیت، آن را کنار خواهد گذاشت. زهد نیز ممکن است به این آفت آلوده شود و افراد [[ریاکار]] برای جلب [[منافع دنیوی]] و شهرتطلبی، زاهدنمایی کنند. [[پیامبر اعظم]] {{صل}} درباره این زهد غیر [[حقیقی]] فرمود: | ||
{{متن حدیث|لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يَكُونَ الزُّهْدُ وَ الْوَرَعُ تَصَنُّعاً}} «[[قیامت]] برپا نمیشود تا وقتی که زهد و [[تقوا]] ساختگی باشد» | {{متن حدیث|لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يَكُونَ الزُّهْدُ وَ الْوَرَعُ تَصَنُّعاً}} «[[قیامت]] برپا نمیشود تا وقتی که زهد و [[تقوا]] ساختگی باشد»<ref>نهج الفصاحه، ص۳۰۶.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]]، ص ۴۲.</ref>. | ||
=== [[افراط]] در زهد و دوری از [[سنت]] پیامبر اکرم {{صل}} === | === [[افراط]] در زهد و دوری از [[سنت]] پیامبر اکرم {{صل}} === | ||
[[افراط]] و [[تفریط]] در [[کارها]]، آسیبی همیشگی است و در هر کاری همواره باید از این دو آسیب [[پرهیز]] کرد. افراط در زهد نیز بسیار خطرناک است و فرد را از [[سنت الهی]] و [[نبوی]] دور میکند و پایان این راه، نابودی است. از اینرو، زهد در مسائل گوناگون تا جایی [[پسندیده]] و پذیرفته است که [[انسان]] از مرزهای تعیین شده [[پیامبر]] و [[معصومان]] {{عم}} فاصله بگیرد و با [[حفظ]] [[سنت نبوی]]، زهد بورزد. پیامبر اکرم {{صل}} میفرماید: «خوشا به حال کسی که برای [[خدا]] [[فروتنی]] کند و در آنچه خدا بر وی [[حلال]] دانسته است، زهد بورزد، بدون اینکه از [[سیره]] من رویگردان شود و زیباییهای [[دنیا]] را دور اندازد. بدون اینکه در سنت من تغییری دهد و از خوبان [[عترت]] من [[پیروی]] کند و از [[اهل]] [[تکبر]] و فخرفروشان و دنیاطلبانی که بر خلاف سنت و سیره من حرکت میکنند، دوری کند».<ref>{{متن حدیث|طُوبَى لِمَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ عَزَّ ذِكْرُهُ وَ زَهِدَ فِيمَا أَحَلَّ اللَّهُ لَهُ مِنْ غَيْرِ رَغْبَةٍ عَنْ سِيرَتِي وَ رَفَضَ زَهْرَةَ الدُّنْيَا مِنْ غَيْرِ تَحَوُّلٍ عَنْ سُنَّتِي وَ اتَّبَعَ الْأَخْيَارَ مِنْ عِتْرَتِي مِنْ بَعْدِي وَ جَانَبَ أَهْلَ الْخُيَلَاءِ وَ التَّفَاخُرِ وَ الرَّغْبَةِ فِي الدُّنْيَا الْمُبْتَدِعِينَ خِلَافَ سُنَّتِي الْعَامِلِينَ بِغَيْرِ سِيرَتِي}}بحارالأنوار، ج۷۴، ص۱۲۷؛ کافی، ج۸، ص۱۶۸.</ref>. | [[افراط]] و [[تفریط]] در [[کارها]]، آسیبی همیشگی است و در هر کاری همواره باید از این دو آسیب [[پرهیز]] کرد. افراط در زهد نیز بسیار خطرناک است و فرد را از [[سنت الهی]] و [[نبوی]] دور میکند و پایان این راه، نابودی است. از اینرو، زهد در مسائل گوناگون تا جایی [[پسندیده]] و پذیرفته است که [[انسان]] از مرزهای تعیین شده [[پیامبر]] و [[معصومان]] {{عم}} فاصله بگیرد و با [[حفظ]] [[سنت نبوی]]، زهد بورزد. پیامبر اکرم {{صل}} میفرماید: «خوشا به حال کسی که برای [[خدا]] [[فروتنی]] کند و در آنچه خدا بر وی [[حلال]] دانسته است، زهد بورزد، بدون اینکه از [[سیره]] من رویگردان شود و زیباییهای [[دنیا]] را دور اندازد. بدون اینکه در سنت من تغییری دهد و از خوبان [[عترت]] من [[پیروی]] کند و از [[اهل]] [[تکبر]] و فخرفروشان و دنیاطلبانی که بر خلاف سنت و سیره من حرکت میکنند، دوری کند».<ref>{{متن حدیث|طُوبَى لِمَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ عَزَّ ذِكْرُهُ وَ زَهِدَ فِيمَا أَحَلَّ اللَّهُ لَهُ مِنْ غَيْرِ رَغْبَةٍ عَنْ سِيرَتِي وَ رَفَضَ زَهْرَةَ الدُّنْيَا مِنْ غَيْرِ تَحَوُّلٍ عَنْ سُنَّتِي وَ اتَّبَعَ الْأَخْيَارَ مِنْ عِتْرَتِي مِنْ بَعْدِي وَ جَانَبَ أَهْلَ الْخُيَلَاءِ وَ التَّفَاخُرِ وَ الرَّغْبَةِ فِي الدُّنْيَا الْمُبْتَدِعِينَ خِلَافَ سُنَّتِي الْعَامِلِينَ بِغَيْرِ سِيرَتِي}}بحارالأنوار، ج۷۴، ص۱۲۷؛ کافی، ج۸، ص۱۶۸.</ref>. | ||
[[تفسیر قمی]]، ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان! چیزهای پاکیزهای را که خداوند برای شما حلال کرده است حرام مشمارید» سوره مائده، آیه ۸۷.</ref>، روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} نقل کرده مبنی بر اینکه این آیه درباره تعدادی از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} نازل شده است. نقل است یکی از آنها [[سوگند]] خورده بود هرگز شبها نخوابد و دیگری سوگند یاد کرده بود هرگز [[روز]] را [[افطار]] نکند (همیشه [[روزه]] بگیرد) و سومی سوگند خورده بود هرگز با همسرش همبستر نشود.... وقتی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از ماجرا باخبر شد، [[مردم]] را جمع کرد و فرمود: | [[تفسیر قمی]]، ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان! چیزهای پاکیزهای را که خداوند برای شما حلال کرده است حرام مشمارید» سوره مائده، آیه ۸۷.</ref>، روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} نقل کرده مبنی بر اینکه این آیه درباره تعدادی از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} نازل شده است. نقل است یکی از آنها [[سوگند]] خورده بود هرگز شبها نخوابد و دیگری سوگند یاد کرده بود هرگز [[روز]] را [[افطار]] نکند (همیشه [[روزه]] بگیرد) و سومی سوگند خورده بود هرگز با همسرش همبستر نشود.... وقتی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از ماجرا باخبر شد، [[مردم]] را جمع کرد و فرمود: چه شده این گروه را که [[حلالها]] را بر خود [[حرام]] کردهاند. [[آگاه]] باشید که من شبها میخوابم و [[ازدواج]] میکنم و روزها [[غذا]] میخورم. پس هر که از [[سنت]] من رو گردان شود، از من نیست...<ref>بحارالأنوار، ج۷، ص۱۱۶. </ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]]، ص ۴۳.</ref> | ||
چه شده این گروه را که [[حلالها]] را بر خود [[حرام]] کردهاند. [[آگاه]] باشید که من شبها میخوابم و [[ازدواج]] میکنم و روزها [[غذا]] میخورم. پس هر که از [[سنت]] من رو گردان شود، از من نیست...<ref>بحارالأنوار، ج۷، ص۱۱۶. </ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]] ص ۴۳.</ref> | |||
== [[زهدورزی]] [[پیامبر اعظم]] {{صل}} == | == [[زهدورزی]] [[پیامبر اعظم]] {{صل}} == | ||
=== بهرهمندی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} === | === بهرهمندی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} === | ||
[[حضرت محمد]] {{صل}} همواره در حال [[کار و تلاش]] بود. آن [[حضرت]] در [[دوران جوانی]] به [[تجارت]] [[اشتغال]] داشت و با یکی از ثروتمندترین [[زنان]] [[قریش]] [[ازدواج]] کرد. از اینرو، چه در دوران پیش از [[رسالت]] و چه پس از [[پیامبری]] (به ویژه در [[دوران حضور]] در [[مدینه]]) از مواهب [[دنیوی]] بهرهمند بود. بنابراین، نمیتوانیم آن حضرت را [[فقیر]] بنامیم و دلیل [[زهد]] ایشان را [[ناداری]] و دسترسی نداشتن به امکانات و [[مال]] [[دنیا]] بدانیم | [[حضرت محمد]] {{صل}} همواره در حال [[کار و تلاش]] بود. آن [[حضرت]] در [[دوران جوانی]] به [[تجارت]] [[اشتغال]] داشت و با یکی از ثروتمندترین [[زنان]] [[قریش]] [[ازدواج]] کرد. از اینرو، چه در دوران پیش از [[رسالت]] و چه پس از [[پیامبری]] (به ویژه در [[دوران حضور]] در [[مدینه]]) از مواهب [[دنیوی]] بهرهمند بود. بنابراین، نمیتوانیم آن حضرت را [[فقیر]] بنامیم و دلیل [[زهد]] ایشان را [[ناداری]] و دسترسی نداشتن به امکانات و [[مال]] [[دنیا]] بدانیم<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]]، ص ۴۵.</ref>. | ||
=== زهد [[پیامبر خدا]] از زبان [[آمنه]] {{س}} === | === زهد [[پیامبر خدا]] از زبان [[آمنه]] {{س}} === | ||
زهد، از [[زمان]] [[کودکی]] در وجود [[رسول خدا]] {{صل}} [[ظهور]] و بروز داشت؛ چنانکه مادرش، حضرت آمنه {{س}} درباره ایشان میفرماید: «زمانی که محمد متولد شده... زنانی بلند قامت را دیدم که به وی صفای [[آدم]]... ، زهد یحیی و [[کرم]] عیسی را عطا کردند».<ref>{{متن حدیث|رَأَيْتُ نِسْوَةً كَالنَّخْلِ طِوَالًا... أَعْطُوهُ صَفَا آدَمَ... وَ زُهْدَ يَحْيَى وَ كَرَمَ عِيسَى}}؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب {{ع}}، ج۱، ص۲۸.</ref>. | زهد، از [[زمان]] [[کودکی]] در وجود [[رسول خدا]] {{صل}} [[ظهور]] و بروز داشت؛ چنانکه مادرش، حضرت آمنه {{س}} درباره ایشان میفرماید: «زمانی که محمد متولد شده... زنانی بلند قامت را دیدم که به وی صفای [[آدم]]... ، زهد یحیی و [[کرم]] عیسی را عطا کردند».<ref>{{متن حدیث|رَأَيْتُ نِسْوَةً كَالنَّخْلِ طِوَالًا... أَعْطُوهُ صَفَا آدَمَ... وَ زُهْدَ يَحْيَى وَ كَرَمَ عِيسَى}}؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب {{ع}}، ج۱، ص۲۸.</ref>. | ||
گفتنی است [[حضرت یحیی]] {{ع}}، در مقایسه با دیگر [[پیامبران]]، در زهد مانند ندارد و مهمترین ویژگی او؛ یعنی زهد، به عنوان یکی از ویژگیهای برجسته [[اخلاقی]] در [[رسول اکرم]] {{صل}} وجود داشته است | گفتنی است [[حضرت یحیی]] {{ع}}، در مقایسه با دیگر [[پیامبران]]، در زهد مانند ندارد و مهمترین ویژگی او؛ یعنی زهد، به عنوان یکی از ویژگیهای برجسته [[اخلاقی]] در [[رسول اکرم]] {{صل}} وجود داشته است<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]]، ص ۴۵.</ref>. | ||
=== زهد رسول خدا {{صل}} از زبان خود حضرت === | === زهد رسول خدا {{صل}} از زبان خود حضرت === | ||
خط ۲۲۴: | خط ۲۳۶: | ||
[[حضرت]] در ادامه خطاب به [[ابوذر]] میفرماید: «ای [[اباذر]]! [[خدا]] به من [[وحی]] نکرد که [[مالی]] بیندوزم، ولی به من وحی کرد: «پروردگارت را تسبیحگوی و از سجدهکنندگان باش و پروردگارت را [[عبادت]] کن تا به [[یقین]] برسی!» ای اباذر! من [[لباس خشن]] میپوشم و روی [[زمین]] مینشینم.... پس هر که از [[سنت]] ([[سادهزیستی]]) من روگردان شود، از من نیست» | [[حضرت]] در ادامه خطاب به [[ابوذر]] میفرماید: «ای [[اباذر]]! [[خدا]] به من [[وحی]] نکرد که [[مالی]] بیندوزم، ولی به من وحی کرد: «پروردگارت را تسبیحگوی و از سجدهکنندگان باش و پروردگارت را [[عبادت]] کن تا به [[یقین]] برسی!» ای اباذر! من [[لباس خشن]] میپوشم و روی [[زمین]] مینشینم.... پس هر که از [[سنت]] ([[سادهزیستی]]) من روگردان شود، از من نیست» | ||
<ref>{{متن حدیث|يَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يُوحِ إِلَيَّ أَنْ أَجْمَعَ الْمَالَ وَ لَكِنْ أَوْحَى إِلَيَّ أَنْ {{متن قرآن|فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ * وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ}} «پس پروردگارت را با سپاس به پاکی بستای و از سجدهگزاران باش * و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ تو فرا رسد» سوره حجر، آیه ۹۸-۹۹. يَا أَبَا ذَرٍّ إِنِّي أَلْبَسُ الْغَلِيظَ وَ أَجْلِسُ عَلَى الْأَرْضِ... فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي}}؛ بحار الانوار، ج۷۴، ص۸۲.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]] ص ۴۶.</ref> | <ref>{{متن حدیث|يَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يُوحِ إِلَيَّ أَنْ أَجْمَعَ الْمَالَ وَ لَكِنْ أَوْحَى إِلَيَّ أَنْ {{متن قرآن|فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ * وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ}} «پس پروردگارت را با سپاس به پاکی بستای و از سجدهگزاران باش * و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ تو فرا رسد» سوره حجر، آیه ۹۸-۹۹. يَا أَبَا ذَرٍّ إِنِّي أَلْبَسُ الْغَلِيظَ وَ أَجْلِسُ عَلَى الْأَرْضِ... فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي}}؛ بحار الانوار، ج۷۴، ص۸۲.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]]، ص ۴۶.</ref> | ||
=== [[زهد]] [[رسول خدا]] {{صل}} در [[کلام]] [[پیشوایان معصوم]] {{عم}} === | === [[زهد]] [[رسول خدا]] {{صل}} در [[کلام]] [[پیشوایان معصوم]] {{عم}} === | ||
خط ۲۳۱: | خط ۲۴۳: | ||
==== زهد در خوردن ==== | ==== زهد در خوردن ==== | ||
زهد در [[خوردن و آشامیدن]]. از روشنترین مصداقهای زهد است و کسی که نتواند بر شکم خود [[تسلط]] یابد، توان دستیابی به امور والای [[معنوی]] را نخواهد داشت. برای فردی که امکان دسترسی به [[بهترین]] غذاها را دارد. این کار سختتر است. از اینرو، مناسب است به [[سیره رسول اکرم]] {{صل}} در این باره اشاره کنیم. آن حضرت همواره به غذایی که میخورد، حساس بود. | زهد در [[خوردن و آشامیدن]]. از روشنترین مصداقهای زهد است و کسی که نتواند بر شکم خود [[تسلط]] یابد، توان دستیابی به امور والای [[معنوی]] را نخواهد داشت. برای فردی که امکان دسترسی به [[بهترین]] غذاها را دارد. این کار سختتر است. از اینرو، مناسب است به [[سیره رسول اکرم]] {{صل}} در این باره اشاره کنیم. آن حضرت همواره به غذایی که میخورد، حساس بود. | ||
رسول خدا {{صل}} برخی غذاها را هیچگاه نخورد و برخی دیگر را بسیار کم میخورد. غذای ایشان، همان غذای [[نیازمندان]] بود و همان غذای اندک را نیز هیچگاه [[سیر]] نخورد و بیشتر وقتها در [[گرسنگی]] به سر میبرد. [[پیامبر خدا]] با وجود تناول چنین غذاهای سادهای، همواره [[ادب]] [[غذا خوردن]] را نگه میداشت و همان [[غذا]] را با علاقه و میل و نشسته میل میکرد. اینک به نمونههایی از [[سیره]] [[رسول الله]] {{صل}} در بیان [[پیشوایان معصوم]] {{عم}} میپردازیم: | رسول خدا {{صل}} برخی غذاها را هیچگاه نخورد و برخی دیگر را بسیار کم میخورد. غذای ایشان، همان غذای [[نیازمندان]] بود و همان غذای اندک را نیز هیچگاه [[سیر]] نخورد و بیشتر وقتها در [[گرسنگی]] به سر میبرد. [[پیامبر خدا]] با وجود تناول چنین غذاهای سادهای، همواره [[ادب]] [[غذا خوردن]] را نگه میداشت و همان [[غذا]] را با علاقه و میل و نشسته میل میکرد. اینک به نمونههایی از [[سیره]] [[رسول الله]] {{صل}} در بیان [[پیشوایان معصوم]] {{عم}} میپردازیم: | ||
خط ۲۳۶: | خط ۲۴۹: | ||
[[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|مَا أَعْجَبَ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} شَيْءٌ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا أَنْ يَكُونَ فِيهَا جَائِعاً خَائِفاً}} «[[رسول خدا]] {{صل}} چیزی از [[دنیا]] را خوش نمیداشت مگر اینکه درباره آن گرسنه و ترسان باشد»<ref>اصول کافی، ج۲، ص۱۳۷ و ۱۳۸.</ref>. | [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|مَا أَعْجَبَ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} شَيْءٌ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا أَنْ يَكُونَ فِيهَا جَائِعاً خَائِفاً}} «[[رسول خدا]] {{صل}} چیزی از [[دنیا]] را خوش نمیداشت مگر اینکه درباره آن گرسنه و ترسان باشد»<ref>اصول کافی، ج۲، ص۱۳۷ و ۱۳۸.</ref>. | ||
آن [[حضرت]] در [[کلامی]] دیگر فرمود: | آن [[حضرت]] در [[کلامی]] دیگر فرمود: {{متن حدیث|مَا كَانَ شَيْءٌ أَحَبَّ إِلى رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} مِنْ أَنْ يَظَلَّ جَائِعاً خَائِفاً فِي اللَّهِ}} «محبوبترین چیزها نزد رسول خدا {{صل}} این بود که هماره گرسنه و از [[خدا]] ترسان باشد».<ref>اصول کافی، ج۲، ص۲۱۰؛ ج۸، ص۱۲۹ و ۱۶۳.</ref>. | ||
{{متن حدیث|مَا كَانَ شَيْءٌ أَحَبَّ إِلى رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} مِنْ أَنْ يَظَلَّ جَائِعاً خَائِفاً فِي اللَّهِ}} «محبوبترین چیزها نزد رسول خدا {{صل}} این بود که هماره گرسنه و از [[خدا]] ترسان باشد».<ref>اصول کافی، ج۲، ص۲۱۰؛ ج۸، ص۱۲۹ و ۱۶۳.</ref>. | |||
[[ملا احمد نراقی]]، در کلامی کوتاه و رسا، [[زهد]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} را چنین میستاید: | [[ملا احمد نراقی]]، در کلامی کوتاه و رسا، [[زهد]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} را چنین میستاید: ... و نظر کن در طریقه [[رفتار]] [[پیغمبر]] [[آخرالزمان]] که واسطه وجود [[زمین]] و [[آسمان]] است و زهد آن جناب را ملاحظه کن که بعد از [[بعثت]] در مدتی که آن [[سرور]] در دنیا بود، هیچ صبحی او و [[اهل]] بیتش [[سیر]] نشدند مگر آنکه در [[شام]] گرسنه بودند و هیچ شامی سیر نشدند مگر آنکه صبح آن، گرسنه به سر بردند و آن حضرت و [[اهل بیت]] او خرمای سیر تناول نفرمودند مگر بعد از [[فتح خیبر]]<ref>معراج السعادة، ص۲۹۲.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]]، ص ۴۸.</ref> | ||
... و نظر کن در طریقه [[رفتار]] [[پیغمبر]] [[آخرالزمان]] که واسطه وجود [[زمین]] و [[آسمان]] است و زهد آن جناب را ملاحظه کن که بعد از [[بعثت]] در مدتی که آن [[سرور]] در دنیا بود، هیچ صبحی او و [[اهل]] بیتش [[سیر]] نشدند مگر آنکه در [[شام]] گرسنه بودند و هیچ شامی سیر نشدند مگر آنکه صبح آن، گرسنه به سر بردند و آن حضرت و [[اهل بیت]] او خرمای سیر تناول نفرمودند مگر بعد از [[فتح خیبر]]<ref>معراج السعادة، ص۲۹۲.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]] ص ۴۸.</ref> | |||
==== نخوردن از نان گندم ==== | ==== نخوردن از نان گندم ==== | ||
عیصن بن قاسم میگوید: به امام صادق {{ع}} عرض کردم: [[حدیثی]] از [[پدر]] بزرگوارتان [[روایت]] شده است که فرمود: رسول خدا {{صل}} از نان گندم سیر نشد». آیا این مطلب درست است؟ حضرت فرمود «نه؛ زیرا رسول خدا {{صل}} هرگز نان گندم نخورد و از نان جو نیز یک شکم سیر نخورد»<ref>سنن النبی، ص۲۱۰.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]] ص ۴۸.</ref> | عیصن بن قاسم میگوید: به امام صادق {{ع}} عرض کردم: [[حدیثی]] از [[پدر]] بزرگوارتان [[روایت]] شده است که فرمود: رسول خدا {{صل}} از نان گندم سیر نشد». آیا این مطلب درست است؟ حضرت فرمود «نه؛ زیرا رسول خدا {{صل}} هرگز نان گندم نخورد و از نان جو نیز یک شکم سیر نخورد»<ref>سنن النبی، ص۲۱۰.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]]، ص ۴۸.</ref> | ||
==== خوردن همه نوع غذا ==== | ==== خوردن همه نوع غذا ==== | ||
برخی به دلیل بهرهمندی از انواع غذاها، هر غذایی را نمیپسندند و در شرایط عادی آن را نمیخورند. [[رسول اکرم]] {{صل}} از همه غذاهایی که افراد متوسط و [[ضعیف]] [[جامعه]] آن [[روز]] میخوردند، میخورد و اگر غذایی برای ایشان میآوردند، از آن ایراد نمیگرفت. درباره این [[ویژگی پیامبر]] [[خدا]] نقل شده است: «[[رسول خدا]] {{صل}}، همه نوع [[غذا]] را میل میکرد و از هر غذایی که [[خداوند]] آن را برایش [[حلال]] کرده بود، همراه با [[خانواده]] و خدمتگزاران خویش میخورد و با [[مسلمانی]] که او را [[دعوت]] کرده بود، روی [[زمین]] یا هر چیز دیگری مینشست و همراه آنها هر غذایی را که داشتند، میل میکرد. [[بهترین]] غذا نزد [[پیامبر]] غذایی بود که عده بیشتری در خوردن آن [[شریک]] شده باشند»<ref>سنن النبی {{صل}}، ص۲۱۶؛ مکارم الاخلاق، ص۲۶.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]] ص ۴۹.</ref> | برخی به دلیل بهرهمندی از انواع غذاها، هر غذایی را نمیپسندند و در شرایط عادی آن را نمیخورند. [[رسول اکرم]] {{صل}} از همه غذاهایی که افراد متوسط و [[ضعیف]] [[جامعه]] آن [[روز]] میخوردند، میخورد و اگر غذایی برای ایشان میآوردند، از آن ایراد نمیگرفت. درباره این [[ویژگی پیامبر]] [[خدا]] نقل شده است: «[[رسول خدا]] {{صل}}، همه نوع [[غذا]] را میل میکرد و از هر غذایی که [[خداوند]] آن را برایش [[حلال]] کرده بود، همراه با [[خانواده]] و خدمتگزاران خویش میخورد و با [[مسلمانی]] که او را [[دعوت]] کرده بود، روی [[زمین]] یا هر چیز دیگری مینشست و همراه آنها هر غذایی را که داشتند، میل میکرد. [[بهترین]] غذا نزد [[پیامبر]] غذایی بود که عده بیشتری در خوردن آن [[شریک]] شده باشند»<ref>سنن النبی {{صل}}، ص۲۱۶؛ مکارم الاخلاق، ص۲۶.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]]، ص ۴۹.</ref> | ||
==== [[سادهزیستی]] ==== | ==== [[سادهزیستی]] ==== | ||
[[زهد]]، صفتی درونی است که فقط در [[خوردن و آشامیدن]] خلاصه نمیشود، بلکه همه زوایای [[زندگی]] [[زاهد]]، باید نمایانگر زهد وی باشد و آثار این ویژگی والا در [[رفتار]] و آرزوهای فرد نمایان است. [[حضرت محمد]] {{صل}} این صفت [[ارزشمند]] را در همه رفتارهای خود نهادینه کرده و سادهزیستی و [[بیتوجهی به دنیا]] وجود ایشان را فرا گرفته بود. از اینرو، خداوند در [[قرآن کریم]]، پیامبرش را [[اسوه]] و الگوی کامل برای [[پیروی]] معرفی میکند و میفرماید: | [[زهد]]، صفتی درونی است که فقط در [[خوردن و آشامیدن]] خلاصه نمیشود، بلکه همه زوایای [[زندگی]] [[زاهد]]، باید نمایانگر زهد وی باشد و آثار این ویژگی والا در [[رفتار]] و آرزوهای فرد نمایان است. [[حضرت محمد]] {{صل}} این صفت [[ارزشمند]] را در همه رفتارهای خود نهادینه کرده و سادهزیستی و [[بیتوجهی به دنیا]] وجود ایشان را فرا گرفته بود. از اینرو، خداوند در [[قرآن کریم]]، پیامبرش را [[اسوه]] و الگوی کامل برای [[پیروی]] معرفی میکند و میفرماید: {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا}}<ref>«بیگمان فرستاده خداوند برای شما نمونهای نیکوست، برای آن کس (از شما) که به خداوند و به روز بازپسین امید دارد و خداوند را بسیار یاد میکند» سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref>. | ||
{{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا}}<ref>«بیگمان فرستاده خداوند برای شما نمونهای نیکوست، برای آن کس (از شما) که به خداوند و به روز بازپسین امید دارد و خداوند را بسیار یاد میکند» سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref>. | |||
همانا برای شما در ([[شخصیت]] و رفتار) رسول خدا الگویی [[نیک]] (و کامل) است برای کسانی که [[امید]] به خدا و [[آخرت]] دارند و خدا را زیاد یاد میکنند. | همانا برای شما در ([[شخصیت]] و رفتار) رسول خدا الگویی [[نیک]] (و کامل) است برای کسانی که [[امید]] به خدا و [[آخرت]] دارند و خدا را زیاد یاد میکنند. | ||
[[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} نیز در این باره میفرماید: | [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} نیز در این باره میفرماید: از پیامبرت پیروی کن؛ زیرا راه و رسمش [[سرمشق]] کسی است که میخواهد پیروی کند و انتسابی است برای آنکه بخواهد منتسب گردد. محبوبترین [[بندگان]] نزد خدا کسی است که از پیامبرش [[الگو]] پذیرد و قدم جای پای او گذارد. | ||
از پیامبرت پیروی کن؛ زیرا راه و رسمش [[سرمشق]] کسی است که میخواهد پیروی کند و انتسابی است برای آنکه بخواهد منتسب گردد. محبوبترین [[بندگان]] نزد خدا کسی است که از پیامبرش [[الگو]] پذیرد و قدم جای پای او گذارد. | از آنجا که مصداقهای سادهزیستی در [[زندگی پیامبر]] اعظم {{صل}} بسیار است و بیان آنها در چنین مختصری امکان ندارد، به بیان برخی از جلوههای مهم [[سادهزیستی]] در [[زندگی]] ایشان بسنده میکنیم<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]]، ص ۴۹.</ref>. | ||
از آنجا که مصداقهای سادهزیستی در [[زندگی پیامبر]] اعظم {{صل}} بسیار است و بیان آنها در چنین مختصری امکان ندارد، به بیان برخی از جلوههای مهم [[سادهزیستی]] در [[زندگی]] ایشان بسنده میکنیم | |||
==== [[زهد]] در [[مقام]] ==== | ==== [[زهد]] در [[مقام]] ==== | ||
[[امام باقر]] {{ع}} فرمود: | [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: | ||
فرشتهای [[خدمت]] [[رسول خدا]] {{صل}} آمد و گفت: «همانا [[خداوند]] تو را مختار کرده است میان اینکه بندهای [[فروتن]] و [[رسول]] او باشی یا اینکه [[پادشاه]] و رسولش». [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: «[[بندگی]] و [[فروتنی]] را همراه با [[رسالت]] [[انتخاب]] کردم». [[فرشته]] در حالی که در دستش کلید گنجهای [[زمین]] بود، گفت: اگر هم میپذیرفتی، از مقامی که نزد [[خدا]] داری، کم نمیشد<ref>اصول کافی، ج۲، ص۱۲۲.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]] ص ۵۰.</ref> | فرشتهای [[خدمت]] [[رسول خدا]] {{صل}} آمد و گفت: «همانا [[خداوند]] تو را مختار کرده است میان اینکه بندهای [[فروتن]] و [[رسول]] او باشی یا اینکه [[پادشاه]] و رسولش». [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: «[[بندگی]] و [[فروتنی]] را همراه با [[رسالت]] [[انتخاب]] کردم». [[فرشته]] در حالی که در دستش کلید گنجهای [[زمین]] بود، گفت: اگر هم میپذیرفتی، از مقامی که نزد [[خدا]] داری، کم نمیشد<ref>اصول کافی، ج۲، ص۱۲۲.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]]، ص ۵۰.</ref> | ||
==== زهد در [[آرزوها]] ==== | ==== زهد در [[آرزوها]] ==== | ||
امام باقر {{ع}} میفرماید: | امام باقر {{ع}} میفرماید: فرشتهای نزد رسول خدا {{صل}} آمد و گفت: «ای محمد! خدایت به تو [[سلام]] رسانده است و میفرماید: اگر بخواهی، [[سرزمین]] [[مکه]] را برای تو از طلا پر میسازم!» رسول خدا {{صل}} سر [[مبارک]] را به سوی [[آسمان]] بلند کرد و فرمود: «خدایا! من دوست دارم روزی از [[غذا]] [[سیر]] شوم و [[شکر]] تو را به جا آورم و [[روز]] دیگر گرسنه باشم و از درگاه تو روزی بخواهم»<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]]، ص ۵۰.</ref>. | ||
فرشتهای نزد رسول خدا {{صل}} آمد و گفت: «ای محمد! خدایت به تو [[سلام]] رسانده است و میفرماید: اگر بخواهی، [[سرزمین]] [[مکه]] را برای تو از طلا پر میسازم!» رسول خدا {{صل}} سر [[مبارک]] را به سوی [[آسمان]] بلند کرد و فرمود: «خدایا! من دوست دارم روزی از [[غذا]] [[سیر]] شوم و [[شکر]] تو را به جا آورم و [[روز]] دیگر گرسنه باشم و از درگاه تو روزی بخواهم» | |||
==== خوابیدن ==== | ==== خوابیدن ==== | ||
[[رسول اکرم]] {{صل}}، با [[بینش]] بزرگ [[الهی]] و اندک دانستن عمر و فنای [[دنیا]]، برای [[بندگی خدا]] و خدمت به [[خلق]] خدا، یا همواره در حال [[عبادت]] [[حق]] بود یا به [[هدایت مردم]] و خدمت به آنها میپرداخت. [[خواب]] [[پیامبر]] چنانکه خداوند در [[قرآن]] به وی [[فرمان]] داده<ref>نک: {{متن قرآن|قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا * نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا}} «شب را - جز اندکی - بپای خیز * نیمی از آن را یا اندکی از آن (نیمه) را کم کن!» سوره مزمل، آیه ۲-۳.</ref>، بسیار کم بود. [[پیامبر خدا]] کم میخوابید و هیچگاه در بستر راحت و نرم نمیخفت و روی زمین میخوابید. | [[رسول اکرم]] {{صل}}، با [[بینش]] بزرگ [[الهی]] و اندک دانستن عمر و فنای [[دنیا]]، برای [[بندگی خدا]] و خدمت به [[خلق]] خدا، یا همواره در حال [[عبادت]] [[حق]] بود یا به [[هدایت مردم]] و خدمت به آنها میپرداخت. [[خواب]] [[پیامبر]] چنانکه خداوند در [[قرآن]] به وی [[فرمان]] داده<ref>نک: {{متن قرآن|قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا * نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا}} «شب را - جز اندکی - بپای خیز * نیمی از آن را یا اندکی از آن (نیمه) را کم کن!» سوره مزمل، آیه ۲-۳.</ref>، بسیار کم بود. [[پیامبر خدا]] کم میخوابید و هیچگاه در بستر راحت و نرم نمیخفت و روی زمین میخوابید. | ||
امام باقر {{ع}} در این باره فرموده است: | امام باقر {{ع}} در این باره فرموده است: ... روزی [[عمر بن خطاب]] [[خدمت پیامبر اکرم]] {{صل}} رسید، در حالی که آن [[حضرت]] بر روی حصیری از برگ خرما خوابیده بود و بخشی از [[بدن]] مبارکش روی [[خاک]] قرار داشت و متکایی از لیف درخت خرما زیر سر داشت. عمر [[سلام]] کرد و نشست. سپس گفت: شما [[پیامبر خدا]] و [[بهترین آفریده]] او هستی. کسرا و [[قیصر]] بر تختهای طلا و فرشهای ابریشمین میخوابند، ولی شما اینگونهاید! [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: «آنها کسانی هستند که خوشیهای آنها پیشاپیش و در [[دنیا]] برایشان آمده و این خوشیها از بین میرود و همانا خوشیهای ما برای [[آخرت]] به تأخیر افتاده است»<ref>بحارالانوار، ج۳، ص۳۲۰؛ تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۳۴۷.</ref>. | ||
... روزی [[عمر بن خطاب]] [[خدمت پیامبر اکرم]] {{صل}} رسید، در حالی که آن [[حضرت]] بر روی حصیری از برگ خرما خوابیده بود و بخشی از [[بدن]] مبارکش روی [[خاک]] قرار داشت و متکایی از لیف درخت خرما زیر سر داشت. عمر [[سلام]] کرد و نشست. سپس گفت: شما [[پیامبر خدا]] و [[بهترین آفریده]] او هستی. کسرا و [[قیصر]] بر تختهای طلا و فرشهای ابریشمین میخوابند، ولی شما اینگونهاید! [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: «آنها کسانی هستند که خوشیهای آنها پیشاپیش و در [[دنیا]] برایشان آمده و این خوشیها از بین میرود و همانا خوشیهای ما برای [[آخرت]] به تأخیر افتاده است»<ref>بحارالانوار، ج۳، ص۳۲۰؛ تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۳۴۷.</ref>. | |||
[[ملااحمد نراقی]]، در توصیف [[زهد]] [[حضرت محمد]] {{صل}} چنین مینویسد: | [[ملااحمد نراقی]]، در توصیف [[زهد]] [[حضرت محمد]] {{صل}} چنین مینویسد: نظر کن در طریقه [[رفتار]] [[پیغمبر]] [[آخرالزمان]] و زهد آن جناب را ملاحظه کن. [[خواب]] آن بزرگوار بر روی عبایی بود که آن را دو تا کردی و بر آن خوابیدی که شبی آن را چهار تا کردند و [[حضرت]] بر آن خوابید و چون بیدار شد، فرمود: «مرا از [[بیداری]] شب باز داشتید. باری [[عبا]] را بردارید و دو تا کنید». بسی اتفاق افتاد که آن [[برگزیده خدا]] [[جامه]] خود را بیرون کرده بود که بشوید که [[بلال]]، [[اذان]] [[نماز]] میگفت و حضرت دیگر جامه داشت که بپوشد و به نماز بیرون رود<ref>معراج السعاده، ص۲۹۲.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]]، ص ۵۱.</ref> | ||
نظر کن در طریقه [[رفتار]] [[پیغمبر]] [[آخرالزمان]] و زهد آن جناب را ملاحظه کن. [[خواب]] آن بزرگوار بر روی عبایی بود که آن را دو تا کردی و بر آن خوابیدی که شبی آن را چهار تا کردند و [[حضرت]] بر آن خوابید و چون بیدار شد، فرمود: «مرا از [[بیداری]] شب باز داشتید. باری [[عبا]] را بردارید و دو تا کنید». بسی اتفاق افتاد که آن [[برگزیده خدا]] [[جامه]] خود را بیرون کرده بود که بشوید که [[بلال]]، [[اذان]] [[نماز]] میگفت و حضرت دیگر جامه داشت که بپوشد و به نماز بیرون رود<ref>معراج السعاده، ص۲۹۲.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]] ص ۵۱.</ref> | |||
==== [[پوشش]] ==== | ==== [[پوشش]] ==== | ||
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} غلامها و [[کنیزان]] بیشماری داشت، ولی هیچگاه در [[پوشاک]]، از آنان [[برتر]] نبود. نقل است آن حضرت کفشش را با دست مبارکش وصله میکرد. | [[پیامبر اکرم]] {{صل}} غلامها و [[کنیزان]] بیشماری داشت، ولی هیچگاه در [[پوشاک]]، از آنان [[برتر]] نبود. نقل است آن حضرت کفشش را با دست مبارکش وصله میکرد. | ||
[[رسول خدا]] {{صل}} به طور کامل از دنیا روی گرداند و یاد دنیا را در وجود خود میراند تا آنجا که [[دوست]] داشت زینتهای دنیا مقابل چشمانش نباشد، مبادا [[تمایل]] پیدا کند از لباسهای فاخر دنیا بپوشد و دنیا را [[خانه]] همیشگی خود پندارد و [[امید]] اقامت در آن را داشته باشد. پس به کلی دنیا را از [[دل]] خود، خارج و یاد آن را از [[قلب]] خود بیرون کرد | [[رسول خدا]] {{صل}} به طور کامل از دنیا روی گرداند و یاد دنیا را در وجود خود میراند تا آنجا که [[دوست]] داشت زینتهای دنیا مقابل چشمانش نباشد، مبادا [[تمایل]] پیدا کند از لباسهای فاخر دنیا بپوشد و دنیا را [[خانه]] همیشگی خود پندارد و [[امید]] اقامت در آن را داشته باشد. پس به کلی دنیا را از [[دل]] خود، خارج و یاد آن را از [[قلب]] خود بیرون کرد<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]]، ص ۵۲.</ref>. | ||
==== استفاده از امکانات ==== | ==== استفاده از امکانات ==== | ||
پیامبر اکرم {{صل}} ده سال [[مدیریت]] [[حکومت]] [[مسلمانان]] را بر عهده داشت و امکانات [[حکومتی]] آن [[زمان]] همگی در [[اختیار]] ایشان بود، ولی هرگز بیشتر از دیگران از این امکانات استفاده نکرد، بلکه در بسیاری از موارد کمتر از دیگران نیز بهره برد و هزینه زندگیاش بسیار پایین بود. ایشان نه از نیروی [[انسانی]] [[حکومت]] خود و نه از امکانات آن استفاده شخصی نکرد و هرگز کارهای شخصی خود را به دیگران نسپرد. | پیامبر اکرم {{صل}} ده سال [[مدیریت]] [[حکومت]] [[مسلمانان]] را بر عهده داشت و امکانات [[حکومتی]] آن [[زمان]] همگی در [[اختیار]] ایشان بود، ولی هرگز بیشتر از دیگران از این امکانات استفاده نکرد، بلکه در بسیاری از موارد کمتر از دیگران نیز بهره برد و هزینه زندگیاش بسیار پایین بود. ایشان نه از نیروی [[انسانی]] [[حکومت]] خود و نه از امکانات آن استفاده شخصی نکرد و هرگز کارهای شخصی خود را به دیگران نسپرد. | ||
در شرح حال [[رسول خدا]] {{صل}} گفتهاند: {{متن حدیث|كَانَ خَفِيفَ الْمَئُونَةِ}}؛ «[[پیامبر]]، بسیار کمخرج بود»<ref>حسن بن محمد دیلمی، ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۱۵.</ref>. با این حال، بسیار پر کار و شاداب بود و اوقات [[فراغت]] نداشت. [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} درباره استفاده نکردن پیامبر از موقعیت خود چنین میفرماید: «روی [[زمین]] مینشست و [[غذا]] میخورد. با [[فروتنی]] همچون بردگان مینشست و با دست خود، [[کفش]] و لباسش را وصله میکرد. بر مرکب برهنه سوار میشد و حتی کسی را پشت سر خود سوار میکرد. روزی پردهای را بر در اتاقش دید که بر آن تصویرهایی بود، همسرش را صدا زد و گفت: آن را از نظرم پنهان کن؛ زیرا هرگاه چشمم به آن میافتد، به یاد [[دنیا]] و زرق و برق آن میافتم. آن [[حضرت]] با تمام وجود از زرق و برق دنیا روی گرداند و یاد آن را در دلش میراند. سخت علاقهمند بود که زینتها و زیورهای [[دنیایی]] از چشمش پنهان گردد تا از آن [[لباس]] [[زیبایی]] تهیه نکند و آن را قرارگاه همیشگی نداند. از اینرو، آن را از روحش، بیرون، از قلبش، دور و از چشمش پنهان کرد».<ref>{{متن حدیث|لَقَدْ كَانَ {{صل}} يَأْكُلُ عَلَى الْأَرْضِ وَ يَجْلِسُ جِلْسَةَ الْعَبْدِ وَ يَخْصِفُ بِيَدِهِ نَعْلَهُ وَ يَرْقَعُ بِيَدِهِ ثَوْبَهُ وَ يَرْكَبُ الْحِمَارَ الْعَارِيَ وَ يُرْدِفُ خَلْفَهُ وَ يَكُونُ السِّتْرُ عَلَى بَابِ بَيْتِهِ فَتَكُونُ فِيهِ التَّصَاوِيرُ فَيَقُولُ يَا فُلَانَةُ لِإِحْدَى أَزْوَاجِهِ غَيِّبِيهِ عَنِّي فَإِنِّي إِذَا نَظَرْتُ إِلَيْهِ ذَكَرْتُ الدُّنْيَا وَ زَخَارِفَهَا فَأَعْرَضَ عَنِ الدُّنْيَا بِقَلْبِهِ وَ أَمَاتَ ذِكْرَهَا مِنْ نَفْسِهِ وَ أَحَبَّ أَنْ تَغِيبَ زِينَتُهَا عَنْ عَيْنِهِ لِكَيْلَا يَتَّخِذَ مِنْهَا رِيَاشاً وَ لَا يَعْتَقِدَهَا قَرَاراً وَ لَا يَرْجُوَ فِيهَا مُقَاماً فَأَخْرَجَهَا مِنَ النَّفْسِ وَ أَشْخَصَهَا عَنِ الْقَلْبِ وَ غَيَّبَهَا عَنِ الْبَصَرِ وَ كَذَلِكَ مَنْ أَبْغَضَ شَيْئاً أَبْغَضَ أَنْ يَنْظُرَ إِلَيْهِ وَ أَنْ يُذْكَرَ عِنْدَهُ}}نهج البلاغه، خ ۱۶۰، ص۲۲۸ – ۲۲۷.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]] ص ۵۲.</ref> | در شرح حال [[رسول خدا]] {{صل}} گفتهاند: {{متن حدیث|كَانَ خَفِيفَ الْمَئُونَةِ}}؛ «[[پیامبر]]، بسیار کمخرج بود»<ref>حسن بن محمد دیلمی، ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۱۵.</ref>. با این حال، بسیار پر کار و شاداب بود و اوقات [[فراغت]] نداشت. [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} درباره استفاده نکردن پیامبر از موقعیت خود چنین میفرماید: «روی [[زمین]] مینشست و [[غذا]] میخورد. با [[فروتنی]] همچون بردگان مینشست و با دست خود، [[کفش]] و لباسش را وصله میکرد. بر مرکب برهنه سوار میشد و حتی کسی را پشت سر خود سوار میکرد. روزی پردهای را بر در اتاقش دید که بر آن تصویرهایی بود، همسرش را صدا زد و گفت: آن را از نظرم پنهان کن؛ زیرا هرگاه چشمم به آن میافتد، به یاد [[دنیا]] و زرق و برق آن میافتم. آن [[حضرت]] با تمام وجود از زرق و برق دنیا روی گرداند و یاد آن را در دلش میراند. سخت علاقهمند بود که زینتها و زیورهای [[دنیایی]] از چشمش پنهان گردد تا از آن [[لباس]] [[زیبایی]] تهیه نکند و آن را قرارگاه همیشگی نداند. از اینرو، آن را از روحش، بیرون، از قلبش، دور و از چشمش پنهان کرد».<ref>{{متن حدیث|لَقَدْ كَانَ {{صل}} يَأْكُلُ عَلَى الْأَرْضِ وَ يَجْلِسُ جِلْسَةَ الْعَبْدِ وَ يَخْصِفُ بِيَدِهِ نَعْلَهُ وَ يَرْقَعُ بِيَدِهِ ثَوْبَهُ وَ يَرْكَبُ الْحِمَارَ الْعَارِيَ وَ يُرْدِفُ خَلْفَهُ وَ يَكُونُ السِّتْرُ عَلَى بَابِ بَيْتِهِ فَتَكُونُ فِيهِ التَّصَاوِيرُ فَيَقُولُ يَا فُلَانَةُ لِإِحْدَى أَزْوَاجِهِ غَيِّبِيهِ عَنِّي فَإِنِّي إِذَا نَظَرْتُ إِلَيْهِ ذَكَرْتُ الدُّنْيَا وَ زَخَارِفَهَا فَأَعْرَضَ عَنِ الدُّنْيَا بِقَلْبِهِ وَ أَمَاتَ ذِكْرَهَا مِنْ نَفْسِهِ وَ أَحَبَّ أَنْ تَغِيبَ زِينَتُهَا عَنْ عَيْنِهِ لِكَيْلَا يَتَّخِذَ مِنْهَا رِيَاشاً وَ لَا يَعْتَقِدَهَا قَرَاراً وَ لَا يَرْجُوَ فِيهَا مُقَاماً فَأَخْرَجَهَا مِنَ النَّفْسِ وَ أَشْخَصَهَا عَنِ الْقَلْبِ وَ غَيَّبَهَا عَنِ الْبَصَرِ وَ كَذَلِكَ مَنْ أَبْغَضَ شَيْئاً أَبْغَضَ أَنْ يَنْظُرَ إِلَيْهِ وَ أَنْ يُذْكَرَ عِنْدَهُ}}نهج البلاغه، خ ۱۶۰، ص۲۲۸ – ۲۲۷.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]]، ص ۵۲.</ref> | ||
=== [[زهد]] [[یاران پیامبر اکرم]] {{صل}} === | === [[زهد]] [[یاران پیامبر اکرم]] {{صل}} === | ||
خط ۲۹۰: | خط ۲۹۶: | ||
# '''بهرهمند از [[زیباترین]] [[زینت]]''': [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به علی {{ع}} فرمود: «ای علی! همانا [[خدا]] تو را به زینتی آراسته است که به زینتی زیباتر از آن [[بندگان]] را نمیآراید، تو را در دنیا به زهد زینت داده و به گونهای پرورده است که نه تو به دنیا نزدیک میشوی و نه دنیا میتواند به تو نزدیک شود و [[دوستی]] با [[نیازمندان]] را روزی تو کرده است».<ref>{{متن حدیث|يَا عَلِيُّ إِنَّ اللَّهَ قَدْ زَيَّنَكَ بِزِينَةٍ لَمْ يُزَيِّنِ الْعِبَادَ بِزِينَةٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْهَا زَيَّنَكَ بِالزُّهْدِ فِي الدُّنْيَا وَ جَعَلَكَ لَا تَرْزَأُ مِنْهَا شَيْئاً وَ لَا تَرْزَأُ مِنْكَ شَيْئاً وَ وَهَبَ لَكَ حُبَّ الْمَسَاكِينِ}}؛ بحار الانوار، ج۲۰، ص۲۸.</ref>. | # '''بهرهمند از [[زیباترین]] [[زینت]]''': [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به علی {{ع}} فرمود: «ای علی! همانا [[خدا]] تو را به زینتی آراسته است که به زینتی زیباتر از آن [[بندگان]] را نمیآراید، تو را در دنیا به زهد زینت داده و به گونهای پرورده است که نه تو به دنیا نزدیک میشوی و نه دنیا میتواند به تو نزدیک شود و [[دوستی]] با [[نیازمندان]] را روزی تو کرده است».<ref>{{متن حدیث|يَا عَلِيُّ إِنَّ اللَّهَ قَدْ زَيَّنَكَ بِزِينَةٍ لَمْ يُزَيِّنِ الْعِبَادَ بِزِينَةٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْهَا زَيَّنَكَ بِالزُّهْدِ فِي الدُّنْيَا وَ جَعَلَكَ لَا تَرْزَأُ مِنْهَا شَيْئاً وَ لَا تَرْزَأُ مِنْكَ شَيْئاً وَ وَهَبَ لَكَ حُبَّ الْمَسَاكِينِ}}؛ بحار الانوار، ج۲۰، ص۲۸.</ref>. | ||
# '''برخوردار از زهد یحیی''': [[حضرت یحیی]] {{ع}} در زهد و [[سختگیری]] به خود در میان [[پیامبران]] نمونه و مثل است. [[جبرئیل امین]] در [[ستایش]] زهد امام علی {{ع}} به [[رسول خدا]] {{صل}} عرض کرد: «ای محمد! اگر میل داری به روی عیسی {{ع}} و عبادتش و زهد یحیی {{ع}} و اطاعتش و [[ملک]] سلیمان و سخاوتش بنگری، به چهره [[علی بن ابیطالب]] {{ع}} نگاه کن».<ref>{{متن حدیث|يَا مُحَمَّدُ إِنِ اشْتَقْتَ إِلَى وَجْهِ عِيسَى وَ عِبَادَتِهِ وَ زُهْدِ يَحْيَى وَ طَاعَتِهِ وَ مُلْكِ سُلَيْمَانَ، وَ سَخَاوَتِهِ فَانْظُرْ إِلَى وَجْهِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ {{ع}}}}؛ بحار الانوار، ج۳۹، ص۹۸.</ref>. | # '''برخوردار از زهد یحیی''': [[حضرت یحیی]] {{ع}} در زهد و [[سختگیری]] به خود در میان [[پیامبران]] نمونه و مثل است. [[جبرئیل امین]] در [[ستایش]] زهد امام علی {{ع}} به [[رسول خدا]] {{صل}} عرض کرد: «ای محمد! اگر میل داری به روی عیسی {{ع}} و عبادتش و زهد یحیی {{ع}} و اطاعتش و [[ملک]] سلیمان و سخاوتش بنگری، به چهره [[علی بن ابیطالب]] {{ع}} نگاه کن».<ref>{{متن حدیث|يَا مُحَمَّدُ إِنِ اشْتَقْتَ إِلَى وَجْهِ عِيسَى وَ عِبَادَتِهِ وَ زُهْدِ يَحْيَى وَ طَاعَتِهِ وَ مُلْكِ سُلَيْمَانَ، وَ سَخَاوَتِهِ فَانْظُرْ إِلَى وَجْهِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ {{ع}}}}؛ بحار الانوار، ج۳۹، ص۹۸.</ref>. | ||
# '''[[ثابتقدم]] در [[سیره]] زاهدانه [[نبوی]]''': پس از [[رسول اکرم]] {{صل}}، بسیاری از [[مسلمانان]] از سیره زاهدانه آن [[حضرت]] دور شدند و به [[دنیاپرستی]] روی آوردند. [[پیامبر خدا]] در [[کلامی]]، این [[مصیبت]] [[معنوی]] را به [[حضرت علی]] {{ع}} یادآور میشود و از آن حضرت درباره آن [[روزگار]] چنین میپرسد: «ای علی! چگونه خواهی بود زمانی که ببینی [[مردم]] درباره [[آخرت]] [[زهد]] میورزند و طالب [[دنیا]] هستند و [[میراث]] گذشتگان را با [[حرص]] و ولع میخورند و [[مال]] و [[ثروت]] را بسیار [[دوست]] دارند و [[دین خدا]] را مایه [[فریب]] دیگران و ثروت را در دست هم میگردانند». علی {{ع}} فرمود: «آنان را با آنچه [[انتخاب]] کردهاند، تنها میگذارم و [[خدا]] و رسولش و [[خانه]] آخرت را بر میگزینم و بر مصیبتهای دنیا [[صبر]] میکنم تا انشاءالله شما را [[دیدار]] کنم». [[پیامبر]] فرمود: «در آن صورت بیشک، [[هدایت]] شدهای»<ref>بحار الانوار، ج۲۹، ص۴۶۳.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]] ص ۵۴.</ref> | # '''[[ثابتقدم]] در [[سیره]] زاهدانه [[نبوی]]''': پس از [[رسول اکرم]] {{صل}}، بسیاری از [[مسلمانان]] از سیره زاهدانه آن [[حضرت]] دور شدند و به [[دنیاپرستی]] روی آوردند. [[پیامبر خدا]] در [[کلامی]]، این [[مصیبت]] [[معنوی]] را به [[حضرت علی]] {{ع}} یادآور میشود و از آن حضرت درباره آن [[روزگار]] چنین میپرسد: «ای علی! چگونه خواهی بود زمانی که ببینی [[مردم]] درباره [[آخرت]] [[زهد]] میورزند و طالب [[دنیا]] هستند و [[میراث]] گذشتگان را با [[حرص]] و ولع میخورند و [[مال]] و [[ثروت]] را بسیار [[دوست]] دارند و [[دین خدا]] را مایه [[فریب]] دیگران و ثروت را در دست هم میگردانند». علی {{ع}} فرمود: «آنان را با آنچه [[انتخاب]] کردهاند، تنها میگذارم و [[خدا]] و رسولش و [[خانه]] آخرت را بر میگزینم و بر مصیبتهای دنیا [[صبر]] میکنم تا انشاءالله شما را [[دیدار]] کنم». [[پیامبر]] فرمود: «در آن صورت بیشک، [[هدایت]] شدهای»<ref>بحار الانوار، ج۲۹، ص۴۶۳.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]]، ص ۵۴.</ref> | ||
==== زهد [[ابوذر]] ==== | ==== زهد [[ابوذر]] ==== | ||
[[ابوذر غفاری]]، از [[اصحاب]] بزرگ [[رسول خدا]] {{صل}}، بیآلایشترین [[زندگی]] را در [[طول عمر]] خود داشت و همه علایق مادی را از خود دور کرده بود. پیامبر خدا {{صل}} درباره زهد ابوذر فرمود: {{متن حدیث|مَنْ أَرَادَ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى زُهْدِ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ {{ع}} فَلْيَنْظُرْ إِلَى زُهْدِ أَبِي ذَرٍّ}} «هر که میخواهد زهد [[عیسی بن مریم]] {{ع}} را ببیند، به ابوذر بنگرد»<ref>بحار الانوار، ج۲۲، ص۳۴۳.</ref>. | [[ابوذر غفاری]]، از [[اصحاب]] بزرگ [[رسول خدا]] {{صل}}، بیآلایشترین [[زندگی]] را در [[طول عمر]] خود داشت و همه علایق مادی را از خود دور کرده بود. پیامبر خدا {{صل}} درباره زهد ابوذر فرمود: {{متن حدیث|مَنْ أَرَادَ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى زُهْدِ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ {{ع}} فَلْيَنْظُرْ إِلَى زُهْدِ أَبِي ذَرٍّ}} «هر که میخواهد زهد [[عیسی بن مریم]] {{ع}} را ببیند، به ابوذر بنگرد»<ref>بحار الانوار، ج۲۲، ص۳۴۳.</ref>. | ||
مقام معنوی عیسی {{ع}} که از [[پیامبران اولوالعزم]] است، بر هیچکس پوشیده نیست و [[تشبیه]] ابوذر به عیسی {{ع}}، دلیلی بر والایی [[مقام]] این [[صحابی بزرگ رسول خدا]] {{صل}} است. افرادی مانند ابوذر و سلمان با [[تربیت]] در [[مکتب]] پیامبر خدا و حضرت علی {{ع}} به چنین مراتب والایی دست یافتند. رسول اکرم {{صل}} به منظور تربیت زاهدانه ابوذر، سفارشهای [[ارزشمندی]] به وی کرده است، از جمله میفرماید: «ای [[اباذر]]! دنیا [[دلها]] و بدنها را به خود سرگرم میکند و [[خدای متعال]] از حلالهایی که به ما داده است، خواهد پرسید.... ای [[اباذر]]! من از [[خدای متعال]] خواستهام [[دوستداران]] مرا به حد [[کفاف]] روزی دهد و به دشمنانم [[مال]] و فرزند بسیار ببخشد».<ref>{{متن حدیث|يَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّ الدُّنْيَا مَشْغَلَةٌ لِلْقُلُوبِ وَ الْأَبْدَانِ وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى سَائِلُنَا عَمَّا نَعَّمَنَا فِي حَلَالِهِ... يَا أَبَا ذَرٍّ إِنِّي قَدْ دَعَوْتُ اللَّهَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ أَنْ يَجْعَلَ رِزْقَ مَنْ يُحِبُّنِي الْكَفَافَ وَ أَنْ يُعْطِيَ مَنْ يُبْغِضُنِي كَثْرَةَ الْمَالِ وَ الْوَلَدِ}}؛ بحار الانوار، ج۷۴، ص۸۲.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]] ص ۵۵.</ref> | مقام معنوی عیسی {{ع}} که از [[پیامبران اولوالعزم]] است، بر هیچکس پوشیده نیست و [[تشبیه]] ابوذر به عیسی {{ع}}، دلیلی بر والایی [[مقام]] این [[صحابی بزرگ رسول خدا]] {{صل}} است. افرادی مانند ابوذر و سلمان با [[تربیت]] در [[مکتب]] پیامبر خدا و حضرت علی {{ع}} به چنین مراتب والایی دست یافتند. رسول اکرم {{صل}} به منظور تربیت زاهدانه ابوذر، سفارشهای [[ارزشمندی]] به وی کرده است، از جمله میفرماید: «ای [[اباذر]]! دنیا [[دلها]] و بدنها را به خود سرگرم میکند و [[خدای متعال]] از حلالهایی که به ما داده است، خواهد پرسید.... ای [[اباذر]]! من از [[خدای متعال]] خواستهام [[دوستداران]] مرا به حد [[کفاف]] روزی دهد و به دشمنانم [[مال]] و فرزند بسیار ببخشد».<ref>{{متن حدیث|يَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّ الدُّنْيَا مَشْغَلَةٌ لِلْقُلُوبِ وَ الْأَبْدَانِ وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى سَائِلُنَا عَمَّا نَعَّمَنَا فِي حَلَالِهِ... يَا أَبَا ذَرٍّ إِنِّي قَدْ دَعَوْتُ اللَّهَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ أَنْ يَجْعَلَ رِزْقَ مَنْ يُحِبُّنِي الْكَفَافَ وَ أَنْ يُعْطِيَ مَنْ يُبْغِضُنِي كَثْرَةَ الْمَالِ وَ الْوَلَدِ}}؛ بحار الانوار، ج۷۴، ص۸۲.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]]، ص ۵۵.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |