مقام شهادت به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید مجتبی بحرینی]]''' در کتاب ''«[[جامعه در حرم (کتاب)|جامعه در حرم]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید مجتبی بحرینی]]''' در کتاب ''«[[جامعه در حرم (کتاب)|جامعه در حرم]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«{{متن حدیث|وَ شُهَداءَ عَلی خَلقِهِ}}در توضیح این جمله بزرگان مطالب بسیاری آوردهاند که هر چند گفتار ارزندهای است ولی ارتباط زیادی با این جملۀ [[زیارت]] ندارد؛ لذا خوب است در خود جمله دقّت بنماییم و بنگریم که بیانگر چه حقیقتی است. [[شهدا]] جمع [[شهید]] است که به معنای [[امین]] در [[شهادت]]، یا مطلق [[شاهد]] است. اصل مادّۀ شهد به معنای حضور و معاینه است و چون با حرف "علی" متعدّی شود معنای اطلاع بر امری پیدا کردن، و خبر [[قطعی]] دادن و ادای شهادت نمودن پیدا میکند.<ref>المنجد – شهد.</ref> بر این اساس معنای جملۀ شُهَداء علی خلقه –با توجّه به اطلاقی که از همۀ قیود دارد و فقط تعلّق به عَلی خَلقه دارد که در واقع آن هم قید نیست بلکه [[توسعه]] بخشندۀ مدلول است –چنین میشود که: [[خداوند]] [[راضی]] شد و پسندید و [[اختیار]] کرد که شما حاضران و بینندگان و مطّلعان بر خلقش باشید، و همچنین [[اخبار]] قطعی را به [[خلق]] برسانید. لازمۀ اطلاق [[کلام]] این است که حضرات [[معصومین]]{{عم}} حاضر و معاین و مطّلع بر هر چیزی باشند که "خلق" بر آن [[صدق]] میکند. مرحلۀ اوّل و قدم نخست آن، اصل [[خلقت]] است؛ حاضرید و ناظر مطّلعید و [[آگاه]] بر اصل خلقت. هر چه بر او خلقت صادق است و مخلوق خداست شما حاضر و شاهد بر خلقت او بودهاید و هستید. [[حضرت جواد]]{{ع}} نسبةً مفصّلی، پس از بیان تقدّم خلقت [[رسول خدا]] و [[امیر مؤمنان]] و [[فاطمۀ زهرا]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|ثم خلق جمیع الاشیاء فاشهدهم خلقها و اجری طاعتهم علیها و فوض امورها الیهم...}}<ref>اصول کافی، کتاب الحجّة، باب مولد النّبی{{صل}} حدیث ۵.</ref> سپس خداوند همۀ اشیاء را آفرید و آنان را شاهد خلقت تمامی آنها قرار داد و [[فرمانبری]] آنان را بر همه چیز جاری ساخت و امور همۀ اشیا را به آنان واگذاشت. مرتبۀ دوم و قدم بعد از آن، شهادت و [[گواهی]]، [[شاهد]] و [[گواه]] بودن حضراتشان نسبت به آثار مترتّبه بر اصل [[خلقت]] است. این [[خاندان]] مطّلع بر [[افکار]] و [[اعمال]] و هر چه [[آثار وجودی]] مخلوق است میباشند، آن هم مطلق [[خلق]] و خلق مطلق، عموم هستی و هستی عموم. نه تنها خصوص خلق [[انسانی]] و [[آفرینش]] بشری، هر چه بر او خلق صادق باشد و آفرینش شاملش گردد شُهَداء علی خلقه آن را زیر [[پوشش]] خود قرار میدهد. این از جهت متعلّق [[شهادت]] که عَلی خلقه است. امّا از نظر خود شهادت هم باز اطلاق [[کلام]] اقتضا دارد که مرحلۀ [[تحمّل]] و ادای شهادت هر دو را شامل گردد. و شاید بتوان از همین جمله تقدّم رتبی و زمانی حضراتشان را در خلقت و آفرینش بر همۀ [[مخلوقات]] [[اثبات]] نمود. جمعی که شهدای خلق هستند باید قبل از همۀ خلق باشند و تفصیلش در فقرات بعد [[زیارت]] إن شاء الله خواهد آمد. همچنین میتوان به این جمله برای [[عصمت]] این خاندان تمسّک نمود؛ زیرا جمعی که مرضیّ الشهاده عند الله به قول مطلق هستند، نسبت به همۀ خلق، حتّی نسبت به [[انبیا]] و [[رسل]] و [[ملائکه]]، باید [[معصوم]] باشند. باز از خود اطلاق جمله میتوان استفاده کرد که [[مقام]] شهیدی و شاهدی حضراتشان در جمیع [[عوالم]] گذشته و حال و [[آینده]] [[ثابت]] بوده و هست و خواهد بود؛ یعنی حضراتشان [[شهید]] و [[شاهد]]، [[گواه]] و مطّلع حاضر و ناظر بودهاند در عالم ذرّ، در عالم اظلّه و اشباح، در عالم اصلاب و [[ارحام]]، به هر دو جهت و از هر دو حیثیّت شاهدی و [[شهودی]]؛ یعنی [[شهدا]] هستند در همۀ عوالم بر خلقِ در همۀ عوالم؛ چون هیچ کدام از دو کلمه شهدا و علی خلقه هیچ قیدی ندارد؛ یعنی وقتی [[امام]]{{ع}} در عالم ذرّ است، در عالم اصلاب است، در عالم ارحام است، [[شهید]] و شاهد مطّلع و [[آگاه]] است بر همۀ عوالم. | |||
در [[احادیث]] متعدّدی به این [[حقیقت]] تصریح شده است: [[حضرت باقر]]{{ع}} فرمود: {{ | در [[احادیث]] متعدّدی به این [[حقیقت]] تصریح شده است: [[حضرت باقر]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|إنّ الامام منا لیسمع الکلام فی بطن امه}}.<ref>بحار الانوار ۲۶ / ۱۳۳.</ref> به [[درستی]] که [[امام]] از ما [[خاندان]] سخنان را میشنود در حالی که در رحم مادر است. توجه دارید که این شنیدن [[کلام]] و سماع گفتار، شنیدن عادی و معمولی نیست؛ زیرا در [[حدیثی]] [[اسحاق]] قمّی وقتی از [[امام پنجم]]{{ع}} میپرسد: {{متن حدیث|جُعلت فداک، ما قدر الامام؟}}<ref>فدای شما شوم، قدر و منزلت و جایگاه و مقام امام{{ع}} چیست؟</ref> حضرت فرمود: {{عربی|"یَسمع فی بطن امه"}}.<ref>همان، ۱۳۵.</ref> در شکم مادرش گوش شنوا دارد و مطالب را میشنود. معلوم میشود شنیدن و سماعی است که بیانگر قدر و [[منزلت]] و مقام و جایگاه [[حجّت]] است و خاصّۀ چونان [[امامان]] و پیشوایانی است. آری، امام{{ع}} در همۀ [[عوالم]] این مقام را داراست. امامی که در قید [[حیات ظاهری]] است [[شاهد]] و مطّلع است از همۀ آنها که در [[دنیا]] هستند و یا از دنیا رفتهاند و یا به دنیا میآیند. همچنین وقتی معصومی از دنیا میرود باز شاهد و [[گواه]] است، مطّلع و با خبر است از همۀ آنان که در این عالم هستند. معصومی هم که به دنیا نیامده در هر عالمی که هست مقام شُهداء علی خلقه برای او محفوظ است. و سرانجام این مقام حضراتشان در [[قیامت]] جلوۀ خاصّی پیدا میکند. علاوه بر این که اطلاق خود جملۀ شُهداء علی خلقه میتواند [[مدرک]] گفتارمان باشد، از گوشه و کنار [[احادیث]] رسیده هم این [[حقایق]] استفاده میشود. از جمله این که وقتی مردی [[ولایت]] و محبّتش را به [[امیر المؤمنین]]{{ع}} عرضه داشت. حضرت [[تصدیق]] ننمود و در جوابش فرمود: [[خداوند]] [[ارواح]] [[دوستان]] ما را در آن عالم بر ما عرضه داشت و من [[روح]] را ندیدم در زمرۀ ارواحی که بر ما عرضه داشتند. تو کجا بودی؟ آن مرد ساکت شد و دیگر چنین مطالبی بیان ننمود<ref>بحار الانوار ۲۶ / ۱۱۹.</ref>. | ||
[[عمّار یاسر]] به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} عرض کرد: یا [[رسول الله]]، [[دوست]] داشتم که شما میان ما میماندید و [[عمر]] نوح مینمودید. حضرت فرمودند: [[عمّار]]، [[حیات]] من برای شما خیر است و [[وفات]] من برای شما [[شرّ]] نیست. امّا در [[روزگار]] حیاتم با من سخن میگویید و من برای شما [[طلب مغفرت]] مینمایم. پس از وفاتم [[تقوی]] پیشه گیرید، [[احسان]] کنید، [[درود]] [[نیکو]] و صلواتی [[پسندیده]] بر من و [[اهل]] بیتم بدارید؛ زیرا شما به نامهای خودتان و پدرتان بر من عرضه میشوید. اگر از شما [[خیر و خوبی]] دیدم [[حمد]] [[خدا]] مینمایم و اگر غیر از این بود [[طلب آمرزش]] مینمایم. [[منافقین]] و اهل [[شکّ]] و آنان که گرفتار [[بیماری]] [[دل]] بودند، گفتند: این آقا میپندارد که بعد از مرگش [[اعمال]] [[خلق]] به نام آنان و پدرانشان و نشان قبائلشان بر او عرضه میشود. سخنی است ساختگی و بهتانی نپذیرفتنی. [[خداوند]] جلّ جلاله این [[آیه]] را فرو فرستاد: {{متن قرآن|وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ}}<ref>«و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید»؛ سوره توبه، آیه ۱۰۵.</ref> که مقصود از [[مؤمنین]] از [[آل محمد]]{{صل}} هستند.<ref>همان ۲۳ / ۳۵۳.</ref> [[حضرت باقر]]{{ع}} فرمود: هیچ مؤمنی و هیچ کافری را در [[قبر]] نگذارند جز این که عملش را بر [[رسول خدا]]{{صل}} و همچنین بر ائمّۀ بعد که طاعتشان [[واجب]] است، عرضه میدارند.<ref>تفسیر عیّاشی ۲ / ۱۰۹.</ref> [[عبدالله بن ابان]] زیّات به صاحب این [[قبر مطهر]]، [[حضرت رضا]]{{ع}} عرض کرد: برای من و اهل بیتم [[دعا]] کنید. حضرت فرمود: [[دعا]] نمیکنم؟ به خدا قسم اعمال شما هر [[روز]] و شب بر من عرضه میشود. این سخن را از حضرتش بزرگ شمردم برایم سنگین جلوه کرد. فرمود: [[کتاب خدا]] را نخواندهای؟ {{متن قرآن|وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ}}. بگو هر چه خواهید انجام دهید –ولی بدانید- که خدا و رسول خدا و [[مؤمنان]] عمل شما را | [[عمّار یاسر]] به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} عرض کرد: یا [[رسول الله]]، [[دوست]] داشتم که شما میان ما میماندید و [[عمر]] نوح مینمودید. حضرت فرمودند: [[عمّار]]، [[حیات]] من برای شما خیر است و [[وفات]] من برای شما [[شرّ]] نیست. امّا در [[روزگار]] حیاتم با من سخن میگویید و من برای شما [[طلب مغفرت]] مینمایم. پس از وفاتم [[تقوی]] پیشه گیرید، [[احسان]] کنید، [[درود]] [[نیکو]] و صلواتی [[پسندیده]] بر من و [[اهل]] بیتم بدارید؛ زیرا شما به نامهای خودتان و پدرتان بر من عرضه میشوید. اگر از شما [[خیر و خوبی]] دیدم [[حمد]] [[خدا]] مینمایم و اگر غیر از این بود [[طلب آمرزش]] مینمایم. [[منافقین]] و اهل [[شکّ]] و آنان که گرفتار [[بیماری]] [[دل]] بودند، گفتند: این آقا میپندارد که بعد از مرگش [[اعمال]] [[خلق]] به نام آنان و پدرانشان و نشان قبائلشان بر او عرضه میشود. سخنی است ساختگی و بهتانی نپذیرفتنی. [[خداوند]] جلّ جلاله این [[آیه]] را فرو فرستاد: {{متن قرآن|وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ}}<ref>«و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید»؛ سوره توبه، آیه ۱۰۵.</ref> که مقصود از [[مؤمنین]] از [[آل محمد]]{{صل}} هستند.<ref>همان ۲۳ / ۳۵۳.</ref> [[حضرت باقر]]{{ع}} فرمود: هیچ مؤمنی و هیچ کافری را در [[قبر]] نگذارند جز این که عملش را بر [[رسول خدا]]{{صل}} و همچنین بر ائمّۀ بعد که طاعتشان [[واجب]] است، عرضه میدارند.<ref>تفسیر عیّاشی ۲ / ۱۰۹.</ref> [[عبدالله بن ابان]] زیّات به صاحب این [[قبر مطهر]]، [[حضرت رضا]]{{ع}} عرض کرد: برای من و اهل بیتم [[دعا]] کنید. حضرت فرمود: [[دعا]] نمیکنم؟ به خدا قسم اعمال شما هر [[روز]] و شب بر من عرضه میشود. این سخن را از حضرتش بزرگ شمردم برایم سنگین جلوه کرد. فرمود: [[کتاب خدا]] را نخواندهای؟ {{متن قرآن|وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ}}. بگو هر چه خواهید انجام دهید –ولی بدانید- که خدا و رسول خدا و [[مؤمنان]] عمل شما را میبینند»<ref>بحار الانوار ۲۳ / ۳۴۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید مجتبی بحرینی|بحرینی، سید مجتبی]]، [[جامعه در حرم (کتاب)|جامعه در حرم]]، ص۳۵۸-۳۶۲.</ref> | ||
«{{متن حدیث|وَ شُهَداءُ دارِ الفَناءِ وَ شُفَعاءُ دارِ البَقاءِ}} نوع بزرگان در توضیح جملۀ [[شهداء]] دار الفناء به [[مقام]] [[شاهد]] بودن این [[خاندان]] نسبت به [[اعمال]] [[بندگان]] توجّه نموده و حضور و شهودشان را در کنار اعمال [[خلق]] آوردهاند و به [[حدیثی]] از [[حضرت صادق]]{{ع}} در این زمینه تمسّک جستهاند که فرمود: {{متن حدیث|فی کل قرن منهم امام منا شاهد علیهم و محمد{{صل}} شاهد علینا}}.<ref>اصول کافی، کتاب الحجّة، باب أنّ الائمّة شهداء الله علی خلقه حدیث ۱.</ref> در هر قرنی امامی از ما خاندان شاهد و [[گواه]] بر [[امت]] است و [[رسول خدا]]{{صل}} گواه و شاهد بر ماست. هر چند این مطلب امری است مسلّم و [[روایات]] بسیاری گواه بر مقام [[گواهی]] و شاهدی حضراتشان، ولی شاید این جملۀ [[زیارت]] ناظر به آن نباشد، بلکه در مقام بیان رتبۀ [[شهادت]] و [[شهید]] شدن حضراتشان در دارالفناء در [[راه خدا]] باشد که همه آنان به این مقام و رتبه رسیده و به [[اجل]] طبیعی از [[دنیا]] نرفتهاند، بلکه مقتول گردیده، و یا [[مسموم]] شده و شهید گردیدهاند. [[حضرت مجتبی]]{{ع}} در بستر [[رحلت]] و شهادت فرمود: {{متن حدیث|ما مِنّا إلّا مسموم او مقتول}}.<ref>کفایة الاثر ۲۲۷.</ref> هیچ کس از ما خاندان نیست مگر اینکه مقتول گردیده و یا مسموم شده است. [[مرحوم مجلسی]] در شرح این جملۀ [[حدیث]] گوید: {{متن حدیث|سَیاتی فی ابواب وفات کل منهم{{عم}} ما یدل علی شهادتهم}}.<ref>بحار الانوار ۲۷ / ۲۱۷.</ref> به زودی در ابواب [[وفات]] هر کدام از [[معصومین]]{{عم}} خواهد آمد آنچه دلالت بر شهادت حضراتشان دارد. و شاید قید دار الفناء با این معنی مناسبت بیشتری داشته باشد؛ زیرا [[مقام شهادت]] به معنای گواهی بر خلق، گرچه از جهت تحمّل شهادت و گواه بودن در دنیا و دارالفناست، ولی مقام ادای آن در دارالبقا و [[قیامت]] است. در هر حال از جمله میتوان هر دو معنی را استفاده نمود با رجحانی که معنای [[شهید]] شدن دارد»<ref>ر.ک: [[سید مجتبی بحرینی|بحرینی، سید مجتبی]]، [[جامعه در حرم (کتاب)|جامعه در حرم]]؛ ص۴۵۰.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسین فاریاب]]''' در کتاب ''«[[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسین فاریاب]]''' در کتاب ''«[[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«[[امام کاظم]]{{ع}} در روایتی صحیح به سماعه فرمودند: {{ | «[[امام کاظم]]{{ع}} در روایتی صحیح به سماعه فرمودند: {{متن حدیث|يَا سَمَاعَةُ! إِلَيْنَا إِيَابُ هَذَا الْخَلْقِ وَ عَلَيْنَا حِسَابُهُمْ}}.<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۶۲. روایتی به همین مضمون از امام کاظم{{ع}} نیز نقل شده است (ر.ک: فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات الكوفی، ص۵۵۲).</ref> [[امام هادی]]{{ع}} نیز در [[زیارت جامعه کبیره]] فرمودند: {{متن حدیث|إِيَابُ الْخَلْقِ إِلَيْكُمْ وَ حِسَابُهُمْ عَلَيْكُمْ}}.<ref>محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لايحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۲.</ref> در این دو نقل، [[حسابرسی]]، ویژه [[روز قیامت]] نیست؛ بلکه عام است و میتوان از اطلاق آن، برای [[اثبات]] [[شأن]] [[حسابرسی]] [[اعمال]] در [[برزخ]] نیز استفاده کرد. در روایتی دیگر نیز آمده که هریک از [[بندگان]] که از [[دنیا]] میرود، اعمال او بر [[رسول الله]]{{صل}} و دیگر [[امامان]]{{عم}} عرضه میشود<ref>محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۴۲۸.</ref>. این [[روایت]] اعتبار سندی لازم را ندارد؛ زیرا یک [[راوی مهمل]] - عبدالكريم بن يحيى [[خثعمی]] - در میان افراد این سند وجود دارد. با وجود این، میتوان از این روایت بهعنوان [[تأیید]] [[روایات]] پیشین بهره برد. | ||
براساس [[آیات قرآن کریم]]، در سرای [[آخرت]] موجوداتی به عنوان [[شاهد]] بر اعمال حاضر میشوند؛<ref>برای آشنایی با شاهدان روز قیامت، ر.ک: عبدالله جوادی آملی، معاد در قرآن، ج۴، ص۴۱۱-۴۲۱؛ حبيب الله طاهری، سیری در جهان پس از مرگ، ص۴۰۹-۴۱۷.</ref> چنانکه [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|يَوْمَ يَقُومُ الأَشْهَادُ}}.<ref>«روزی که گواهان بهپا میخیزند» (غافر، ۵۱).</ref> از برخی [[آیات]] و نیز روایات معتبری که در تفسير آنها وارد شده است، چنين برمیآید که یکی از | براساس [[آیات قرآن کریم]]، در سرای [[آخرت]] موجوداتی به عنوان [[شاهد]] بر اعمال حاضر میشوند؛<ref>برای آشنایی با شاهدان روز قیامت، ر.ک: عبدالله جوادی آملی، معاد در قرآن، ج۴، ص۴۱۱-۴۲۱؛ حبيب الله طاهری، سیری در جهان پس از مرگ، ص۴۰۹-۴۱۷.</ref> چنانکه [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|يَوْمَ يَقُومُ الأَشْهَادُ}}.<ref>«روزی که گواهان بهپا میخیزند» (غافر، ۵۱).</ref> از برخی [[آیات]] و نیز روایات معتبری که در تفسير آنها وارد شده است، چنين برمیآید که یکی از شئون امامان{{عم}} ما در آخرت، [[شاهد]] بودن ایشان است. برای نمونه، در قرآن کریم چنین آمده است: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا}}.<ref>«همچنین شما را امت میانهای قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر نیز بر شما گواه است» (بقره، ۱۴۳).</ref> [[امام باقر]]{{ع}} در روایتی صحیح در [[تفسیر آیه]] یادشده فرمودند: {{متن حدیث|نَحْنُ الْأُمَّةُ الْوَسَطُ وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ}}.<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۱؛ محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۶۳.</ref> [[روایات]] پرشمار دیگری نیز با سندهای مختلف، همین مضمون را [[تأیید]] کردهاند؛<ref>همو، بصائر الدرجات، ص۶۲، ۸۲ و ۸۳؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسير العیاشی، ج۱، ص۶۲ و ۶۳.</ref> چنانکه [[ابوبصیر]] در روایتی، همین مضمون را از [[امام صادق]]{{ع}} نقل کرده است.<ref>محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۸۳.</ref> [[برید عجلی]] نیز در روایتی صحیح از امام صادق{{ع}} درباره [[آیه]] یادشده میپرسد. [[امام]]{{ع}} با تأكيد بر [[شاهد]] بودن [[امامان]]{{عم}} این مطلب را بیان کردند که [[رسول خدا]]{{صل}} نیز شاهد بر آنها هستند و هر کس امامان را [[تصدیق]] یا [[تکذیب]] کند، ایشان نیز [[روز قیامت]] او را تصدیق یا تکذیب میکنند.<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۰. گفتنی است برخی مفسران بهطور کلی معنای عرفی شهادت در این آیه را برنتافته، بر آن شدهاند که اساساً مراد از شهادت پیامبر، معنای عرفی آن نیست؛ بلکه بدین معناست که چون پیامبر کاملترین انسانهاست، رفتار او میزان سنجش رفتار دیگر انسانهاست (محمد رشیدرضا، تفسير المنار، ج۲، ص۴ و ۵). برخی دیگر از مفسران اهل سنت نیز با نقل برخی روایات یادشده، دیدگاه شیعه مبنی بر انحصار شاهدان در آیه ۱۴۳ سوره بقره را بهشدت رد کردهاند (سید محمود آلوسی، روح المعانی فی تفسير القرآن العظيم والسبع المثانی، ج۱، ص۴۰۴). در سوی مقابل، برخی مفسران معاصر شیعی بدون استفاده از روایات یادشده، مقصود از شاهدان در آیه را تنها بر امامان معصوم{{عم}} قابل صدق دانستهاند (سید محمد حسین طباطبایی، الميزان فی تفسير القرآن، ج۱، ص۳۱۹-۳۲۳؛ عبدالله جوادی آملی، تسنیم، ج۷، ص۳۲۷-۳۳۱). ازآنجاکه نقد و بررسی دیدگاههای یادشده در روند این تحقیق تأثیری ندارد، خوانندگان را به منابع یادشده ارجاع میدهیم.</ref> | ||
آیه دیگری که در همین راستا میتواند وجود این [[شأن]] را برای امامان{{عم}} [[اثبات]] کند، آيه {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاء شَهِيدًا}}<ref>«حال آنها چگونه است آن روزی که از هر امتی، شاهد و گواهی میآوریم، و تو را نیز بر آنان گواه خواهیم آورد» (نساء، ۴۱).</ref> است. [[امامان]]{{عم}} در [[تفسیر]] این [[آیه]]، خود را به عنوان [[شاهد]] [[اعمال]] [[بندگان]] بهشمار آوردهاند؛ چنانکه سماعة در روایتی [[موثق]] از [[امام صادق]]{{ع}} نقل میکند که ایشان با اختصاص [[پیام]] این آیه به [[امت اسلام]]، این [[شأن]] را برای امامان{{عم}} یادآور شدند.<ref>{{ | آیه دیگری که در همین راستا میتواند وجود این [[شأن]] را برای امامان{{عم}} [[اثبات]] کند، آيه {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاء شَهِيدًا}}<ref>«حال آنها چگونه است آن روزی که از هر امتی، شاهد و گواهی میآوریم، و تو را نیز بر آنان گواه خواهیم آورد» (نساء، ۴۱).</ref> است. [[امامان]]{{عم}} در [[تفسیر]] این [[آیه]]، خود را به عنوان [[شاهد]] [[اعمال]] [[بندگان]] بهشمار آوردهاند؛ چنانکه سماعة در روایتی [[موثق]] از [[امام صادق]]{{ع}} نقل میکند که ایشان با اختصاص [[پیام]] این آیه به [[امت اسلام]]، این [[شأن]] را برای امامان{{عم}} یادآور شدند.<ref>{{متن حدیث|نَزَلَتْ فِي أُمَّةِ مُحَمَّدٍ{{صل}} خَاصَّةً فِي كُلِّ قَرْنٍ مِنْهُمْ إِمَامٌ مِنَّا شَاهِدٌ عَلَيْهِمْ وَ مُحَمَّدٌ{{صل}} شَاهِدٌ عَلَيْنَا}}، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۰.</ref> افزون بر آن، در روایاتی نیز بهطور مستقل این شأن برای امامان{{عم}} بیان شده؛ چنانکه [[سلیم بن قیس هلالی]] در روایتی صحیح این آموزه را از [[امام علی]]{{ع}} نقل کرده است.<ref>همان، ص۱۹۱.</ref> ظاهر [[روایات]] یادشده بر شاهد بودن امامان{{عم}} دلالتی روشن دارد، با وجود این، چیستی این [[شهادت]]، گستره آن و سرانجامْ ارتباط آن با [[مقام امامت]] سخنی دیگر است که [[تأمل]] بیشتری میطلبد. به دیگر سخن، اولاً، مقصود از [[شهادت امام]] چیست؟ ثانياً، شهادت امام بر چه چیزی است؟ آیا بر [[اعمال انسان]] شهادت میدهد یا شهادت در اموری دیگر است؟ آیا شهادت او تنها نسبت به [[امت]] خود است یا آنکه او بر [[رفتار]] تمام [[انسانها]] و نیز دیگر امور شاهد است؟ و ثالثاً، [[مقام شهادت]] با مقام امامت چه ارتباطی دارد؟ درباره [[پرسش]] اول باید دانست که این پرسش تنها درباره [[امام]] و شهادت او نیست؛ بلکه میتوان آن را درباره شهادت [[پیامبران]] و [[فرشتگان]] نیز جاری دانست. در نگاه [[عرفی]]، شهادت مقولهای است که با مسئله [[علم]] ارتباطی تنگاتنگ دارد؛ بدین معنا که شهادت نیازمند علم، آن هم علم از راه [[مشاهده]] و دیدن است؛ بنابراین کسی میتواند بر عمل کسی شهادت بدهد که شاهد انجام آن عمل باشد. ازاینروست که [[خداوند متعال]] که خودْ شاهد و ناظر علىالاطلاق است، بر همه [[اعمال انسانها]] [[گواه]] است: {{متن قرآن|أَنتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}.<ref>مائده (۵)، ۱۱۷.</ref> همچنین اعضای [[انسان]] اگر میتوانند [[شهادت]] دهند نیز از همین باب است.<ref>{{متن قرآن|يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}} (نور، ۲۴).</ref> بههمینسان اگر [[پیامبر]] و [[امام]]{{عم}} میتوانند بر چیزی شهادت دهند، بدین معناست که آن را دیده، بِدان [[علم]] دارند؛ در غیر این صورت شهادت ایشان معنادار نخواهد بود و این [[حقیقت]] نشان از [[علم فراوان]] آن حضرات دارد. | ||
[[پرسش]] دوم درباره گستره [[شهادت امام]] بود. چنانکه گفته شد، پرسش اینجاست که آیا شهادت امام بر [[اعمال]] انسانهاست یا در اموری دیگر است؟ آیا شهادت او تنها درباره [[مردم]] عصر خود است یا آنکه او [[شاهد]] بر [[رفتار]] تمام [[انسانها]] و نیز دیگر امور است؟ نکته آغازین در پاسخ به پرسش یادشده آن است که مطابق برخی [[روایات]]، هر امامی بر [[امت]] دوره خود شاهد است.<ref>{{ | [[پرسش]] دوم درباره گستره [[شهادت امام]] بود. چنانکه گفته شد، پرسش اینجاست که آیا شهادت امام بر [[اعمال]] انسانهاست یا در اموری دیگر است؟ آیا شهادت او تنها درباره [[مردم]] عصر خود است یا آنکه او [[شاهد]] بر [[رفتار]] تمام [[انسانها]] و نیز دیگر امور است؟ نکته آغازین در پاسخ به پرسش یادشده آن است که مطابق برخی [[روایات]]، هر امامی بر [[امت]] دوره خود شاهد است.<ref>{{متن حدیث|...فِي كُلِّ قَرْنٍ مِنْهُمْ إِمَامٌ مِنَّا شَاهِدٌ عَلَيْهِمْ وَ مُحَمَّدٌ{{صل}} شَاهِدٌ عَلَيْنَا}} (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۰).</ref> البته این امر با آنکه امام{{ع}} بتواند بر تمام [[امتها]] شهادت بدهد، منافاتی ندارد. نکته دوم آنکه در نگاه نخست چنین به نظر میرسد که شهادت امام، [[شهادت بر اعمال]] انسانهاست و این شهادت، همچون شهادت [[فرشتگان]] یا اعضای [[انسانی]] است. در این صورت، چنین مقامی نشانگر گستره فراوان [[علم امام]] است که نسبت به [[اعمال انسانها]] [[شهودی]] عینی دارد. البته در روایات، سخنی از آنکه امام بر تمام اعمال انسانها شهادت میدهند، نیست و تنها از اصل شهادت حکایت میکنند که چنین امری با شهادت کلی یا جزئی هردو سازگار است. نکته دیگر آنکه با وجود شاهدانی همچون فرشتگان (بهویژه فرشتگانی که همواره همراه انساناند) و نیز اعضای انسانی، آیا نیازی به شهادت امام{{ع}} [[احساس]] میشود؟ این نکات موجب میشود تا این احتمال به [[ذهن]] خطور کند که مقصود از شهادت امام{{ع}} بهطور خاص، شهادتی ویژه و متناسب با [[مقام امامت]] است که میتواند [[شهادت]] بر پذیرش یا عدم [[پذیرش ولایت]] و [[امامت امامان معصوم]]{{عم}} باشد. به دیگر سخن، [[امامان]]{{عم}} که [[صاحب منصب]] امامتاند، بر پذیرش یا عدم [[پذیرش امامت]] و [[ولایت]] خود از سوی [[مردم]] شهادت میدهند. در [[تأیید]] انگاره یادشده میتوان به صحيحه [[برید عجلی]] از [[امام صادق]]{{ع}} اشاره کرد. [[امام]]{{ع}} با بیان آنکه امامان، [[شاهدان]] [[الهی]] بر مردم، و [[حجتهای خدا]] در [[زمین]] هستند، فرمودند: «...ما شاهدان بر مردم هستیم؛ پس هرکس [[تصدیق]] کند، در [[قیامت]] او را تصدیق میکنیم و هرکس [[تکذیب]] کند، در قیامت او را تکذیب میکنیم»<ref>{{متن حدیث|نَحْنُ الشُّهَدَاءُ عَلَى النَّاسِ فَمَنْ صَدَّقَ صَدَّقْنَاهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ مَنْ كَذَّبَ كَذَّبْنَاهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ}} (همان).</ref>. در این [[روایت]]، مسئله [[شاهد]] بودن و [[حجت]] بودن، توأمان بیان میشود که میتواند این برداشت را تقویت کند که مقصود از تصدیق، تصديق به حجت بودن امامان{{عم}} است. انگارۀ یادشده بهخوبی ارتباط میان [[امامت]] و شهادت را به تصویر میکشد. اگرچه احتمال نخست ([[شهادت بر اعمال]] [[انسانها]]) نیز نمیتواند [[باطل]] دانسته شود و اساساً احتمال نخست، بهطور کلی تمام [[اعمال]] و [[عقاید]]، از جمله مسئله ولایت را دربرمیگیرد»<ref>ر.ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]].</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
| پاسخ = آقای'''[[سید مجتبی حسینی]]''' در کتاب ''«[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای'''[[سید مجتبی حسینی]]''' در کتاب ''«[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«{{متن حدیث|وَ شُهَدَاءَ عَلَى خَلْقِهِ}} [[شهدا]] جمع [[شهید]] بر وزن فعیل است. فعيل در لغت [[عرب]]، هم به معنی فاعل و هم به معنی مفعول است. [[شهید]] اگر به معنای فاعل باشد، [[شاهد]] و اگر به معنای مفعول باشد، مشهود است. در لسان [[قرآن]]، شهید در معنای مشهور و مصطلح کسی که در [[راه خدا]] کشته میشود، نیامده است. شهید به معنای [[شاهد]] است. | |||
'''[[شهود]] این [[دنیا]]:''' [[اهل بیت]]{{عم}} دوری و نزدیکی ندارند و شاهد بودن [[ائمه]]{{عم}} به معنای حضور داشتن در صحنه است. این شهود، شهود [[افعال]] و شهود [[قلبی]] را شامل میشود. فرمودند: ما افراد را به [[حقیقت ایمان]] و نفاقشان میبینیم. [[خدا]] میفرماید: {{متن قرآن|وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ}}<ref>«و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید»؛ سوره توبه، آیه ۱۰۵.</ref> همین حالا هم [[پیغمبر]]{{صل}} میبینند. در [[روایت]] آمده است که به [[امام]] عرض شد: هر | '''[[شهود]] این [[دنیا]]:''' [[اهل بیت]]{{عم}} دوری و نزدیکی ندارند و شاهد بودن [[ائمه]]{{عم}} به معنای حضور داشتن در صحنه است. این شهود، شهود [[افعال]] و شهود [[قلبی]] را شامل میشود. فرمودند: ما افراد را به [[حقیقت ایمان]] و نفاقشان میبینیم. [[خدا]] میفرماید: {{متن قرآن|وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ}}<ref>«و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید»؛ سوره توبه، آیه ۱۰۵.</ref> همین حالا هم [[پیغمبر]]{{صل}} میبینند. در [[روایت]] آمده است که به [[امام]] عرض شد: هر پنجشنبه [[اعمال]] [[مؤمنین]] به پیغمبر عرضه میشود؟ فرمودند: اعمال هر [[روز]] صبح عرضه میشود و ایشان هر روز [[صبح]]اعمال را میبینند. روایت است که نوح{{ع}} در پیشگاه خدا حاضر میشود. خدا میفرماید: [[وظایف]] خود را به انجام رساندی؟ میگوید: آری. [[خداوند]] میفرماید: شاهدت کیست؟ نوح میگوید: شاهدم [[رسولالله]]{{صل}} است. خدا از [[پیامبر]]{{صل}} میخواهد که [[شهادت]] دهند. پیامبر{{صل}} جعفر و [[حمزه]] را برای شهادت میفرستند. [[آیه]]: {{متن قرآن|وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ}}<ref>«شاهد و مشهود»؛ سوره بروج، آیه ۳.</ref> دلالت بر [[شهادت پیامبر]]{{صل}} و علی{{ع}} دارد. شاهد پیغمبر{{صل}} و مَشْهُود [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} است. این تعبیر که ائمه{{عم}} شهود دارند، به این معنی است که در تمام ارکان [[خلقت]] حضور دارند. شخصی به [[نیت]] [[دیدار امام]] صادق{{ع}} به [[مدینه]] رفت و اتفاقاً گناهی از او سر زده بود. وقتی به [[خدمت]] ایشان رسید. امام فرمودند: {{متن حدیث|يَا أَبَا كَهْمَشٍ، تُبْ إِلَى اللَّهِ مِمَّا صَنَعْتَ الْبَارِحَة}}<ref>عيون المعجزات، ص۸۷</ref> از کاری که دیروز کردی [[توبه]] کن. یکی از [[اصحاب]] به خدمت [[امام صادق]]{{ع}} آمد و متوجه شد که حضرت طور دیگری با او [[رفتار]] میکنند. علت را جویا شد. [[امام]]{{ع}} فرمودند: چرا [[طهارت]] نداری؟ [[شهود]] امام از این [[روایات]] کاملاً آشکار میشود. [[روز قیامت]] حجتی بر کسی نیست، چون [[شاهدان]] با حضور دیدهاند. فقط [[ائمه]]{{عم}} [[شاهد]] نیستند. کسانی هم که دست در دست ائمه{{عم}} دارند و از منبع وجود آنان بهرهمندند قادر به دریافت هستند. ائمه{{عم}} منحصر به فردند، اما به بسیاری از [[مؤمنین]]، [[مقام شهادت]] را [[افاضه]] میکنند. | ||
{{ | {{متن حدیث|شُهَدَاءَ عَلَى خَلْقِه}} چه کسانی هستند؟ این عبارت به [[امامان]]{{عم}} -کسانی که از کنه [[اخبار]] اطلاع دارند- برمیگردد؛ لذا در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|كَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ...}}<ref>«و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم تا گواه بر مردم باشید»؛ سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref> فرمودند: منظور این آیه ما [[اهلبیت]]{{عم}} هستیم و برخی [[شیعیان]] ما. آیه میفرماید [[خدا]] ائمه{{عم}} را وسط قرار داده است. [[رسول]]{{صل}} [[شهید]] بر ائمه{{عم}} و ائمه{{عم}}، شهید بر [[مردم]] هستند. شهید در روز قیامت [[شهادت]] میدهد. کسی که در [[دنیا]] [[عادل]] نبوده است، نمیتواند در روز قیامت شاهد باشد،؛ چراکه خدا در [[قیامت]] شهادتش را قبول نمیکند. کسی که [[شاهد]] و در مقام شهادت است باید در همه جا حضور داشته باشد. مادی بودن این حضور، متصور نیست، بلکه ورای این عالم، عالم بسيطی وجود دارد که چهره اصلی تمام این عالم، به صورت متکثر و متعدد در آن وجود دارد. کسی که به آن عالم دسترسی داشته باشد، در تمام جزئیات این عالم حضور دارد. | ||
[[عشق]] به حسین{{ع}}: قلبهایی هست که به نام [[مبارک]] حسین{{ع}} حساسیت دارد. {{ | [[عشق]] به حسین{{ع}}: قلبهایی هست که به نام [[مبارک]] حسین{{ع}} حساسیت دارد. {{متن حدیث|مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ الْخَيْرَ قَذَفَ فِي قَلْبِهِ حُبَّ الْحُسَيْنِ}}<ref>«اگر خدا بخواهد به کسی خیر برساند، محبت امام حسین{{ع}} را در دلش میاندازد»؛ کامل الزیارات، ص۱۴۲</ref> [[محبت]] او در [[دلها]] [[آتش]] میاندازد. [[قلبی]] که منور به [[نور]] و گرمای [[امام حسین]]{{ع}} است در آتش نمیسوزد،؛ چراکه خود، در [[آتش]] گرمتری سوخته است. این [[قلب]] برای [[حیات]] [[توحیدی]] آمادهتر است. همه عالم شعاعهای واحد با یک منبع [[نور]] متمرکز را در مبدأ دیدهاند و از این شعاعها به [[یگانگی خدا]] پی بردهاند؛ لذا فرمودند: {{متن حدیث|فَبِهِمْ مَلَأَت سَمَاءَكَ وَ أَرْضَكَ حَتَّى ظَهَرَ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ}}<ref>«با اهلبیت{{عم}} فضای عالم را پر کردی تا مشخص شود که خدایی جز تو نیست»؛ اقبال الاعمال، ج ۲، ص۶۴۶</ref> دلالت بر این دارد که با حضور و وجود این نورها در ارکان [[آسمان]] و [[زمین]]، مشخص میشود که خدایی جز [[الله]] نیست. پس ارکان [[توحید]] و [[شهدا]] بر [[خلق]]، ویژگی مشترکی دارند و آن حضور و [[تسلط]] بر قلب است»<ref>ر.ک: [[سید مجتبی حسینی|حسینی، سید مجتبی]]، [[مقامات اولیاء ج۲ (کتاب)|مقامات اولیاء ج۲]]؛ ص۷۰.</ref>. | ||
«{{متن حدیث|وَ شُهَدَاءُ دَارِ الْفَنَاءِ}} شهدا جمع [[شهید]] و از معانی آن، [[شاهد]] ماجراست. [[ائمه]]{{عم}} در [[دنیا]] [[شاهد]] حوادث و [[اعمال]] هستند و در دنیای باقی شفیعند. به این معنا، تمام کسانی که در حال [[سلوک]] هستند، محاط در این [[سبیل]] هستند و رابطهشان، رابطه محاط و محیط و رابطه بخشی از یک رودخانه است. این رودخانه، هم خودش سبیل است و هم برای کسانی که از بالا نگاه میکنند، راهی را مشخص کرده است. قطره آبی که در [[دل]] رودخانه است، هم مسیر و هم سبیلش رودخانه است و هم خودش جزئی از رودخانه است. قطره، [[راهنمایی]] نمیخواهد،؛ چراکه به عنوان یک قطره آب در رودخانه، مسیرش تا انتها معلوم است. کار [[اندیشمندان]] و [[دانشمندان]] [[معارف اهلبیت]]{{عم}}، [[نجات]] افراد از پراکندگیها و [[هدایت]] به سبیل است. آنها رودهای کوچک هستند که همه [[ارزش]] و عظمتشان به این است که دیگران را به رودخانه اصلی وصل کنند. تمام [[شیعیان]] اول قطره هستند، بعد تبدیل به جویبار، رود کوچک و بعد رود بزرگ میشوند و در نهایت به رودخانه اصلی میریزند؛ آن رودخانه اصلی، وجود [[مقدس]] امیرالمؤمنين{{ع}} است. [[پیامبر]] برای راهنمایی [[مردم]] آمدند: {{متن قرآن|...وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ}}<ref>«و بیگمان تو، به راهی راست راهنمایی میکنی»؛ سوره شورا، آیه ۵۲</ref>. [[روایت]] است {{متن حدیث|إِنَّكَ لَتَهْدِي إِلىٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِيمٍ قَالَ إِلَى وَلاَيَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ}}<ref>بحارالانوار، ج ۲۴، ص۲۵</ref> یعنی [[پیامبر]]{{صل}} همچون یک طراح بزرگ باید رودها را درست تنظیم کنند و او را [[آموزش]] دهند که به رودخانه اصلی بریزند. رودخانه اصلی به دریای [[حقیقی]] متصل خواهد شد. | |||
[[ائمه]]{{عم}} [[شاهدان]] دنیای فانی هستند؛ یعنی این [[دنیا]] و همه را میبینند: {{متن قرآن|وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ}}<ref>«و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید»؛ سوره توبه، آیه ۱۰۵.</ref> چشمی پشت سر همه و مواظب ماست. [[امام زمان]]{{ع}}، هم مراقب ما هستند و هم برای ما [[دعا]] و [[استغفار]] میکنند. [[ابوحمزه]] میگوید: خدایا! اگر اعمالی که تو از من دیدی، دیگری میدید، هرگز انجام نمیدادم. نه به این دلیل که تو از همه [[پایینتر]] یا بیارزشتری، به این دلیل که به خاطر اینکه تو [[خطا]] را میپوشانی و [[گناه]] را میبخشی. {{ | '''[[شاهد]] و [[شهید]] و مشهود:''' [[شیعه]]، قطرات این رود و این سبيل است؛ به عبارت دیگر، شیعه محاط در [[ائمه]]{{عم}} است. اشاره [[معصوم]]{{ع}}، اشاره یک محیط به محاط است؛ بنابراین این فراز از [[زیارت]] میفرماید ائمه{{عم}} [[شهید]] دار فانی<ref>این دنیا را دار فانی و دنیای دیگر را دار باقی میگویند.</ref> هستند. شهید، به معنای شاهد است. به مفهومی که در [[فارسی]] اصطلاحاً شهید میگویند، در [[روایات]] «مستشهد» گفته میشود. در [[عربی]] لغت شهید در جایی به کار میرود که فرد در موقعیت و مقامی است که همه را میبیند و همه هم او را میبینند. شهید، چون باب فعيل است، هم برای فاعل و هم برای مفعول استفاده میشود؛ یعنی هم معنای شاهد دارد و هم معنای مشهود. شهید به این معنا، وجود [[مقدس]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و [[ائمه معصومین]]{{عم}} است که همه را میبینند و همه هم ایشان را میبینند. هر امامی در [[زمان]] خود، [[شاهد]] اوضاع [[اهل]] زمان بودهاند. در این زمینه، مثال بیشمار است. یک شب [[حضرت صادق]]{{ع}} به [[مفضل]] فرمودند: فردا صبح با دفتر و کتابهایت نزد من بیا تا با هم صحبت کنیم. مفضل فردا صبح میآید. حضرت میفرمایند: {{متن حدیث|يَا مُفَضَّلُ كَأَنِّي بِكَ وَ قَدْ طَالَتْ عَلَيْكَ هَذِهِ اللَّيْلَةُ اِنْتِظَاراً لِمَا وَعَدْتُكَ}}<ref>توحید مفضل، ص۴۴</ref> من تمام دیشب با تو بودم و میدانم که شبت در این [[انتظار]]، طولانی شد. [[امامان]]{{عم}}، شهدای دار الفنا هستند؛ یعنی ایشان بر [[اعمال امت]] و پیامبر{{صل}} بر [[اعمال]] ایشان شاهد هستند. ضمن اینکه پیامبر{{صل}} شاهد اعمال همه [[انبیای پیشین]]{{عم}} هم بودهاند. | ||
[[ائمه]]{{عم}} [[شاهدان]] دنیای فانی هستند؛ یعنی این [[دنیا]] و همه را میبینند: {{متن قرآن|وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ}}<ref>«و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید»؛ سوره توبه، آیه ۱۰۵.</ref> چشمی پشت سر همه و مواظب ماست. [[امام زمان]]{{ع}}، هم مراقب ما هستند و هم برای ما [[دعا]] و [[استغفار]] میکنند. [[ابوحمزه]] میگوید: خدایا! اگر اعمالی که تو از من دیدی، دیگری میدید، هرگز انجام نمیدادم. نه به این دلیل که تو از همه [[پایینتر]] یا بیارزشتری، به این دلیل که به خاطر اینکه تو [[خطا]] را میپوشانی و [[گناه]] را میبخشی. {{متن حدیث|فَلَوِ اِطَّلَعَ الْيَوْمَ عَلَى ذَنْبِي غَيْرُكَ مَا فَعَلْتُهُ وَ لَوْ خِفْتُ تَعْجِيلَ الْعُقُوبَةِ لاَجْتَنَبْتُهُ لاَ لِأَنَّكَ أَهْوَنُ النَّاظِرِينَ إِلَيَّ وَ أَخَفُّ الْمُطَّلِعِينَ عَلَيَّ بَلْ لِأَنَّكَ يَا رَبِّ خَيْرُ السَّاتِرِينَ وَ أَحْلَمُ الْأَحْلَمِينَ [وَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ] وَ أَكْرَمُ الْأَكْرَمِينَ سَتَّارُ الْعُيُوبِ غَفَّارُ الذُّنُوبِ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ}}<ref>اقبال الاعمال، ج ۱، ص۶۹</ref> اگر قرار شود در [[روز قیامت]]، [[خداوند]] عادلانه [[رفتار]] کند و [[میزان]] الاعمال [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} باشند، هر که در سبيل [[الله]] بود، عملش را [[حساب و کتاب]] میکنند و اگر نبود، اعمالش [[باطل]] است»<ref>[[سید مجتبی حسینی|حسینی، سید مجتبی]]، [[مقامات اولیاء ج۲ (کتاب)|مقامات اولیاء ج۲]]؛ ص۲۶۸.</ref>. | |||
}} | }} | ||
نسخهٔ ۹ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۴۹
مقام شهادت به چه معناست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مقام معصوم |
مدخل اصلی | مقام معصوم |
مقام شهادت به چه معناست؟ یکی از پرسشهای مرتبط با بحثهای مقام معصوم، شهادت و مقام شهادت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مقام معصوم مراجعه شود.
پاسخ نخست
آیتالله سید علی حسینی میلانی در کتاب «با پیشوایان هدایتگر» در اینباره گفته است:
««"وَ شُهَداء عَلی خَلقِهِ"»؛ کلمۀ شهداء جمع شاهد است، راغب اصفهانی میگوید: "الشهود و الشهادۀ: الحضور مع المشاهده إمّا بالبصر أو بالصیرة". کلمه "خلق" در این عبارت اطلاق دارد، اعم از مؤمنان و غیر مؤمنان، همچنانکه اعم از نیّات و اعمال است. بنابراین، خداوند متعال ائمّه را شاهدان بر نیّات و اعمال همه خلایق قرار داده است. وقتی خدا رضایت داد به این که بزرگواران حججاً علی بریّته باشند، پس لابد باید بر شئون همۀ "بریه" احاطه داشته باشند، وگرنه نقض غرض، یا خُلف لازم میآید. این از نظر برهان عقلی. اما دلیل از کتاب، این جمله به آیۀ مبارکهای از قرآن اشاره دارد، آنجا که میفرماید: ﴿كَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ...﴾[۱] امام(ع) در تفسیر این آیه فرموده است: «نحن الاُمّة الوسطی و نحن شهداء الله علی خلقه و حججه فی أرضه...»[۲]
روایات در این باب چند قسم هستند:
- روایات: ««نحن عین الله»»[۳].
- روایات: «نحن شهداء الله فی خلقه». در روایتی حضرتش میفرماید: «یابن أبی یعفور! إنّ الله تبارک و تعالی واحد متوحّد بالوحدانیة، متفرّد بأمره، فخلق خلقاً ففرّدهم لذلک الأمر فنحن هم». «یابن إبی یعفور! نحن حجج الله فی عباده و شهداؤه فی خلقه و اُمناؤه و خزّانه علی علمه و الدّاعون إلی سبیله و القائمون بذلک، فمن أطاعنا فقد أطاع الله»[۴].
- روایات وارده در اصول کافی «باب أنّ الأئمة شهداء الله»[۵].
- روایات واردۀ در عرض اعمال بر رسول الله و ائمّه(ع)، که در اصول کافی بابی به این عنوان نیز وجود دارد[۶].
- روایات اخبار ائمّه(ع) از نیّتهای اشخاص و وقایع خصوصی آنان[۷]. اگر از چگونگی این حضور و احاطه سؤال شود، کافی است که بدانیم که امام دارای نفس قدسی و مؤیّد به روح القدس است که قبلاً بیان شده، و درروایات هم به این معنا اشاره شده که میفرماید: «إنّ الإمام مؤیّد بروح القدس و بینه و بین الله عمود من نور یری فیه أعمال العباد»؛[۸] به راستی که امام به وسیله روح القدس تأیید میشود و بین او و خدا ستونی از نور است که در آن اعمال بندگان را میبینند. بلکه در بعضی روایات آمده است: «ما من شیء و لا من آدمیّ و لا إنسیّ و لا جنّی و لا ملک فی السماوات إلّا و نحن الحجج علیهم، و ما خلق الله خلقاً إلّا و قد عرض و لا یتنا علیه و احتجّ بنا علیه، فمؤمن بنا و کافر و جاحد حتّی السماوات و الأرض و الجبال»[۹]. از این روایت استفاده میشود مطلب بالاتر است. والله العالم. گفتنی است که این بحث در شرح «وشهداء دار الفناء» نیز خواهد آمد»[۱۰].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. آیت الله خاتمی؛ |
---|
آیت الله سید احمد خاتمی در کتاب «در آستان امامان معصوم» در اینباره گفته است:
«این جمله فراز دیگری از زیارت بلند زیارت جامعه کبیره در معرّفی سیمای نورانی امامان(ع) است. در این فراز، امامان معصوم(ع) را شاهد بر اعمال بندگان، در دنیا میخوانیم. قبلاً در ذیل جمله: «شُهَدَاءَ عَلَى خَلْقِهِ» از گواهی امامان معصوم(ع) بر "اعمال" سخن گفتیم، اینجا هم مطالبی را به اجمال میآوریم. گواهان نُهگانه بر اعمال بندگان؛ خداوند برای سازندگی انسان و برای اینکه انسانها مراقب رفتار خود باشند، نُه شاهد بر اعمال آنان قرار داده است: ۱. خداوند. ۲. انبیا(ع). ٣. فرشتگان. ۴. زمین. ۵. وجدان. ۶. اعضای بدن. ۷. زمان. ۸. خود اعمال. ۹. امامان معصوم(ع)[۱۱]. در این فراز از زیارت جامعه کبیره سخن از "شهادت و گواهی دادن امامان معصوم(ع)» است. در قرآن میخوانیم: ﴿ وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا﴾ [۱۲] بیتردید مقصود از "امّت"، برخی از آنان هستند که شرایط "شهادت بر اعمال" را دارند و آنان کسانیاند که:
این ویژگیها تنها در امامان معصوم(ع) است. در حدیثی که ذیل آیه ۴۱ از سوره نساء آمده است: "این آیه درباره امّت محمد(ص) نازل شده که در هر قرنی برای آنان امامی از ما خواهد بود تا گواهی بر آنان باشد و محمد(ص) بر همه ما گواه است"[۱۳] در روایات فراوانی آمده است که: "ما امامان، امّت وسط هستیم"[۱۴] بنابر این، با پذیرش این باور حق، باید رفتاری داشته باشیم و به گونهای عمل کنیم که در محشر، در محضر خداوند، پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) شرمنده نباشیم ان شاء الله»[۱۵]. «"شهادت"، به معنای "حضور" است و شاهد، موظّف است به آنچه دیده شهادت دهد. ریشه "شهادت" این است که "شاهد"، نزد "عمل مشهود علیه" حاضر است؛ یعنی میبیند کاری را که به آن شهادت میدهد. ما بر این باوریم که پیامبر(ص) و معصومین(ع) شاهد بر ما هستند و فردای قیامت، این شهادت را ادا میکنند. در مورد شهادت پیامبر اکرم(ص) در قرآن میخوانیم: ﴿ فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاء شَهِيدًا﴾ [۱۶]. ﴿هَؤُلاء﴾ در آیه شریفه فوق به معنای "آنان" است، این "آنان" چه کسانی هستند؟ یک احتمال این است "آنان"؛ یعنی "مسلمانان"، بر این اساس، معنای آیه چنین است: "پیامبر(ص) هر قومی، شاهد و ناظر اعمال آنان است و پیامبر(ص) ما شاهد و ناظر اعمال امّت خویش است". این معنا اطلاق دارد؛ یعنی هم در زمانی که زنده است شاهد اعمال امّت خویش میباشد و هم زمانی که به رحمت خدا رفته است. احتمال دوم اینکه: پیامبر(ص) را شاهد بر همه امم بگیریم؛ یعنی بگوییم: مشارالیه ﴿هَؤُلاء﴾ همه امّتها هستند؛ بنابراین، معنای آیه چنین میشود: "هر پیامبری در حال حیات و ممات از طریق مشاهده باطنی و روحانی، ناظر احوال تمام امّت خویش خواهد بود و روح پاک پیامبر اکرم(ص) نیز از همین راه، ناظر همه امم پیشین و امّت خویش میباشد". در پارهای از روایات، به این تعبیر اشاره شده است[۱۷]. به هر حال، قدر متیقّن آیه این است که: پیامبر اکرم(ص) شاهد بر امّت خویش است؛ چراکه ما معتقدیم پیامبر، بعد از ارتحال از این دنیا هم زنده است، وقتی شهیدان راه خدا زندهاند، پس پیامبر به طریق اولی زنده است، بر این اساس پیامبر در حیات و ممات، شاهد اعمال امّت خویش است. امامان معصوم(ع) نیز شاهد اعمال امّتاند و میبینند که امّتشان چگونه عمل میکنند. دلیل این امر هم قرآن کریم است: ﴿ وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ﴾ [۱۸] بیتردید، مقصود از "مؤمنان" در آیه، همه مؤمنان نیستند؛ چراکه همه آنان این شأنیّت را ندارند که در کنار خدا و رسول قرار گیرند، مراد از "مؤمنون"، «امامان معصوم(ع)» هستند که در کنار خدا و رسول(ص) قرار میگیرند. یعقوب بن شعیب میگوید: "از امام صادق(ع) از تفسیر این آیه "یعنی مراد از مؤمنون" پرسیدم، حضرت فرمود: مراد، امامان(ع) هستند[۱۹]. در روایت نقل شده است که: "شخصی خدمت امام رضا(ع) عرض کرد: برای من و خانوادهام دعایی بفرما، فرمود: مگر من دعا نمیکنم؟! به خدا سوگند! اعمال شما هر شب و روز بر من عرضه میشود[۲۰]. راوی این حدیث میگوید: "این سخن امام(ع) قدری بر من گران آمد، امام(ع) متوجّه شد و به من فرمود: آیا کتاب خداوند عزّوجلّ را نمیخوانی که میگوید: ﴿وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ﴾؟! به خدا سوگند! منظور از مؤمنان، علی ابن ابی طالب(ع) و امامان دیگر از فرزندان او میباشند"[۲۱]. این عرض اعمال، زمینهساز "شهادت" است، براین اساس، امامان معصوم(ع) شاهد بر اعمال امّتاند آن چنان که حضرت امام صادق(ع) فرمود: "ما شاهدان خدا بر خلق او هستیم... ما گواهان بر مردم هستیم"[۲۲]. "عرض اعمال"، هم بر پیامبر(ص) است، هم بر امامان معصوم(ع) آن چنان که شهادت، نسبت به همه آنان است. از حضرت امام صادق(ع) نقل شده که فرمود: "تمام اعمال مردم هر روز صبح بر پیامبر عرضه میشود؛ اعمال نیکان و بدان؛ بنابراین، مراقب باشید و این مفهوم گفتار خداوند است که میفرماید: ﴿اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ﴾ این را فرمود و ساکت شد" [۲۳]. در روایت دیگری از امام باقر(ع) میخوانیم: "تمامی اعمال شما بر پیامبرتان هر عصر پنجشنبه عرضه میشود؛ بنابراین، از اینکه عمل زشتی از شما بر پیامبر عرضه شود، شرم کنید"[۲۴]. امام صادق(ع) فرمود: "شما را چه شده است که با رسول خدا بد میکنید؟! مردی گفت: چطور با او بد میکنیم؟ حضرت فرمود: کردار شما بر او عرضه میشود و چون گناهی در آن بیند، بدش میآید، پس به رسول خدا بدی نکنید و او را شاد کنید"«مَا لَكُمْ تَسُوؤُونَ رَسُولَ اللَّهِ(ص)؟فَقِيلَ: كَيْفَ نَسُوؤُهُ؟ فَقَالَ: أَمَا تَعْلَمُونَ أَنَ أَعْمَالَكُمْ تُعْرَضُ عَلَيْهِ؟ فَإِذَا رَأَى فِيهَا مَعْصِيَةً سَاءَهُ ذَلِكَ، فَلَا تَسُوؤُوا رَسُولَ اللَّهِ(ص)َ سُرُّوهُ»؛[۲۵]. اینک سؤال این است که با آن همه شهودی که خداوند دارد، چه نیازی به شهادت پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) است؟ خداوند[۲۶]؛ فرشتگان[۲۷]؛ زمین[۲۸]؛ زمان[۲۹]؛ اعضای بدن[۳۰] همه شاهد هستند، آیا این شهود در روز قیامت کفایت نمیکنند؟ پاسخ این است که: تکثّر شهود، اثر تربیتی مؤثّرتری دارد؛ زیرا انسان به گونهای است که هرچه بیشتر حضور شاهدان را حس کند، برای تربیت و تقوایش مؤثرتر است، کسی که در تلویزیون برای میلیونها نفر صحبت میکند؛ چون همه او را میبینند، وقتی عطسهای، یا اشتباهی میکند، بیشتر خجالت میکشد، درست مثل این کارکنان مؤسّسهای بدانند هر روزه، یا هر هفته، گزارش تمام جزئیّات اعمال آنان به مقامات بالاتر داده میشود و آنان همه از تمام جزئیات اعمال آنان باخبر میگردند»[۳۱]. |
۲. حجت الاسلام و المسلمین بحرینی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید مجتبی بحرینی در کتاب «جامعه در حرم» در اینباره گفته است:
««وَ شُهَداءَ عَلی خَلقِهِ»در توضیح این جمله بزرگان مطالب بسیاری آوردهاند که هر چند گفتار ارزندهای است ولی ارتباط زیادی با این جملۀ زیارت ندارد؛ لذا خوب است در خود جمله دقّت بنماییم و بنگریم که بیانگر چه حقیقتی است. شهدا جمع شهید است که به معنای امین در شهادت، یا مطلق شاهد است. اصل مادّۀ شهد به معنای حضور و معاینه است و چون با حرف "علی" متعدّی شود معنای اطلاع بر امری پیدا کردن، و خبر قطعی دادن و ادای شهادت نمودن پیدا میکند.[۳۲] بر این اساس معنای جملۀ شُهَداء علی خلقه –با توجّه به اطلاقی که از همۀ قیود دارد و فقط تعلّق به عَلی خَلقه دارد که در واقع آن هم قید نیست بلکه توسعه بخشندۀ مدلول است –چنین میشود که: خداوند راضی شد و پسندید و اختیار کرد که شما حاضران و بینندگان و مطّلعان بر خلقش باشید، و همچنین اخبار قطعی را به خلق برسانید. لازمۀ اطلاق کلام این است که حضرات معصومین(ع) حاضر و معاین و مطّلع بر هر چیزی باشند که "خلق" بر آن صدق میکند. مرحلۀ اوّل و قدم نخست آن، اصل خلقت است؛ حاضرید و ناظر مطّلعید و آگاه بر اصل خلقت. هر چه بر او خلقت صادق است و مخلوق خداست شما حاضر و شاهد بر خلقت او بودهاید و هستید. حضرت جواد(ع) نسبةً مفصّلی، پس از بیان تقدّم خلقت رسول خدا و امیر مؤمنان و فاطمۀ زهرا(ع) فرمود: «ثم خلق جمیع الاشیاء فاشهدهم خلقها و اجری طاعتهم علیها و فوض امورها الیهم...»[۳۳] سپس خداوند همۀ اشیاء را آفرید و آنان را شاهد خلقت تمامی آنها قرار داد و فرمانبری آنان را بر همه چیز جاری ساخت و امور همۀ اشیا را به آنان واگذاشت. مرتبۀ دوم و قدم بعد از آن، شهادت و گواهی، شاهد و گواه بودن حضراتشان نسبت به آثار مترتّبه بر اصل خلقت است. این خاندان مطّلع بر افکار و اعمال و هر چه آثار وجودی مخلوق است میباشند، آن هم مطلق خلق و خلق مطلق، عموم هستی و هستی عموم. نه تنها خصوص خلق انسانی و آفرینش بشری، هر چه بر او خلق صادق باشد و آفرینش شاملش گردد شُهَداء علی خلقه آن را زیر پوشش خود قرار میدهد. این از جهت متعلّق شهادت که عَلی خلقه است. امّا از نظر خود شهادت هم باز اطلاق کلام اقتضا دارد که مرحلۀ تحمّل و ادای شهادت هر دو را شامل گردد. و شاید بتوان از همین جمله تقدّم رتبی و زمانی حضراتشان را در خلقت و آفرینش بر همۀ مخلوقات اثبات نمود. جمعی که شهدای خلق هستند باید قبل از همۀ خلق باشند و تفصیلش در فقرات بعد زیارت إن شاء الله خواهد آمد. همچنین میتوان به این جمله برای عصمت این خاندان تمسّک نمود؛ زیرا جمعی که مرضیّ الشهاده عند الله به قول مطلق هستند، نسبت به همۀ خلق، حتّی نسبت به انبیا و رسل و ملائکه، باید معصوم باشند. باز از خود اطلاق جمله میتوان استفاده کرد که مقام شهیدی و شاهدی حضراتشان در جمیع عوالم گذشته و حال و آینده ثابت بوده و هست و خواهد بود؛ یعنی حضراتشان شهید و شاهد، گواه و مطّلع حاضر و ناظر بودهاند در عالم ذرّ، در عالم اظلّه و اشباح، در عالم اصلاب و ارحام، به هر دو جهت و از هر دو حیثیّت شاهدی و شهودی؛ یعنی شهدا هستند در همۀ عوالم بر خلقِ در همۀ عوالم؛ چون هیچ کدام از دو کلمه شهدا و علی خلقه هیچ قیدی ندارد؛ یعنی وقتی امام(ع) در عالم ذرّ است، در عالم اصلاب است، در عالم ارحام است، شهید و شاهد مطّلع و آگاه است بر همۀ عوالم. در احادیث متعدّدی به این حقیقت تصریح شده است: حضرت باقر(ع) فرمود: «إنّ الامام منا لیسمع الکلام فی بطن امه».[۳۴] به درستی که امام از ما خاندان سخنان را میشنود در حالی که در رحم مادر است. توجه دارید که این شنیدن کلام و سماع گفتار، شنیدن عادی و معمولی نیست؛ زیرا در حدیثی اسحاق قمّی وقتی از امام پنجم(ع) میپرسد: «جُعلت فداک، ما قدر الامام؟»[۳۵] حضرت فرمود: "یَسمع فی بطن امه".[۳۶] در شکم مادرش گوش شنوا دارد و مطالب را میشنود. معلوم میشود شنیدن و سماعی است که بیانگر قدر و منزلت و مقام و جایگاه حجّت است و خاصّۀ چونان امامان و پیشوایانی است. آری، امام(ع) در همۀ عوالم این مقام را داراست. امامی که در قید حیات ظاهری است شاهد و مطّلع است از همۀ آنها که در دنیا هستند و یا از دنیا رفتهاند و یا به دنیا میآیند. همچنین وقتی معصومی از دنیا میرود باز شاهد و گواه است، مطّلع و با خبر است از همۀ آنان که در این عالم هستند. معصومی هم که به دنیا نیامده در هر عالمی که هست مقام شُهداء علی خلقه برای او محفوظ است. و سرانجام این مقام حضراتشان در قیامت جلوۀ خاصّی پیدا میکند. علاوه بر این که اطلاق خود جملۀ شُهداء علی خلقه میتواند مدرک گفتارمان باشد، از گوشه و کنار احادیث رسیده هم این حقایق استفاده میشود. از جمله این که وقتی مردی ولایت و محبّتش را به امیر المؤمنین(ع) عرضه داشت. حضرت تصدیق ننمود و در جوابش فرمود: خداوند ارواح دوستان ما را در آن عالم بر ما عرضه داشت و من روح را ندیدم در زمرۀ ارواحی که بر ما عرضه داشتند. تو کجا بودی؟ آن مرد ساکت شد و دیگر چنین مطالبی بیان ننمود[۳۷]. عمّار یاسر به پیامبر اکرم(ص) عرض کرد: یا رسول الله، دوست داشتم که شما میان ما میماندید و عمر نوح مینمودید. حضرت فرمودند: عمّار، حیات من برای شما خیر است و وفات من برای شما شرّ نیست. امّا در روزگار حیاتم با من سخن میگویید و من برای شما طلب مغفرت مینمایم. پس از وفاتم تقوی پیشه گیرید، احسان کنید، درود نیکو و صلواتی پسندیده بر من و اهل بیتم بدارید؛ زیرا شما به نامهای خودتان و پدرتان بر من عرضه میشوید. اگر از شما خیر و خوبی دیدم حمد خدا مینمایم و اگر غیر از این بود طلب آمرزش مینمایم. منافقین و اهل شکّ و آنان که گرفتار بیماری دل بودند، گفتند: این آقا میپندارد که بعد از مرگش اعمال خلق به نام آنان و پدرانشان و نشان قبائلشان بر او عرضه میشود. سخنی است ساختگی و بهتانی نپذیرفتنی. خداوند جلّ جلاله این آیه را فرو فرستاد: ﴿وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ﴾[۳۸] که مقصود از مؤمنین از آل محمد(ص) هستند.[۳۹] حضرت باقر(ع) فرمود: هیچ مؤمنی و هیچ کافری را در قبر نگذارند جز این که عملش را بر رسول خدا(ص) و همچنین بر ائمّۀ بعد که طاعتشان واجب است، عرضه میدارند.[۴۰] عبدالله بن ابان زیّات به صاحب این قبر مطهر، حضرت رضا(ع) عرض کرد: برای من و اهل بیتم دعا کنید. حضرت فرمود: دعا نمیکنم؟ به خدا قسم اعمال شما هر روز و شب بر من عرضه میشود. این سخن را از حضرتش بزرگ شمردم برایم سنگین جلوه کرد. فرمود: کتاب خدا را نخواندهای؟ ﴿وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ﴾. بگو هر چه خواهید انجام دهید –ولی بدانید- که خدا و رسول خدا و مؤمنان عمل شما را میبینند»[۴۱].[۴۲] ««وَ شُهَداءُ دارِ الفَناءِ وَ شُفَعاءُ دارِ البَقاءِ» نوع بزرگان در توضیح جملۀ شهداء دار الفناء به مقام شاهد بودن این خاندان نسبت به اعمال بندگان توجّه نموده و حضور و شهودشان را در کنار اعمال خلق آوردهاند و به حدیثی از حضرت صادق(ع) در این زمینه تمسّک جستهاند که فرمود: «فی کل قرن منهم امام منا شاهد علیهم و محمد(ص) شاهد علینا».[۴۳] در هر قرنی امامی از ما خاندان شاهد و گواه بر امت است و رسول خدا(ص) گواه و شاهد بر ماست. هر چند این مطلب امری است مسلّم و روایات بسیاری گواه بر مقام گواهی و شاهدی حضراتشان، ولی شاید این جملۀ زیارت ناظر به آن نباشد، بلکه در مقام بیان رتبۀ شهادت و شهید شدن حضراتشان در دارالفناء در راه خدا باشد که همه آنان به این مقام و رتبه رسیده و به اجل طبیعی از دنیا نرفتهاند، بلکه مقتول گردیده، و یا مسموم شده و شهید گردیدهاند. حضرت مجتبی(ع) در بستر رحلت و شهادت فرمود: «ما مِنّا إلّا مسموم او مقتول».[۴۴] هیچ کس از ما خاندان نیست مگر اینکه مقتول گردیده و یا مسموم شده است. مرحوم مجلسی در شرح این جملۀ حدیث گوید: «سَیاتی فی ابواب وفات کل منهم(ع) ما یدل علی شهادتهم».[۴۵] به زودی در ابواب وفات هر کدام از معصومین(ع) خواهد آمد آنچه دلالت بر شهادت حضراتشان دارد. و شاید قید دار الفناء با این معنی مناسبت بیشتری داشته باشد؛ زیرا مقام شهادت به معنای گواهی بر خلق، گرچه از جهت تحمّل شهادت و گواه بودن در دنیا و دارالفناست، ولی مقام ادای آن در دارالبقا و قیامت است. در هر حال از جمله میتوان هر دو معنی را استفاده نمود با رجحانی که معنای شهید شدن دارد»[۴۶]. |
۳. حجت الاسلام و المسلمین فاریاب؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد حسین فاریاب در کتاب «بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت» در اینباره گفته است:
«امام کاظم(ع) در روایتی صحیح به سماعه فرمودند: «يَا سَمَاعَةُ! إِلَيْنَا إِيَابُ هَذَا الْخَلْقِ وَ عَلَيْنَا حِسَابُهُمْ».[۴۷] امام هادی(ع) نیز در زیارت جامعه کبیره فرمودند: «إِيَابُ الْخَلْقِ إِلَيْكُمْ وَ حِسَابُهُمْ عَلَيْكُمْ».[۴۸] در این دو نقل، حسابرسی، ویژه روز قیامت نیست؛ بلکه عام است و میتوان از اطلاق آن، برای اثبات شأن حسابرسی اعمال در برزخ نیز استفاده کرد. در روایتی دیگر نیز آمده که هریک از بندگان که از دنیا میرود، اعمال او بر رسول الله(ص) و دیگر امامان(ع) عرضه میشود[۴۹]. این روایت اعتبار سندی لازم را ندارد؛ زیرا یک راوی مهمل - عبدالكريم بن يحيى خثعمی - در میان افراد این سند وجود دارد. با وجود این، میتوان از این روایت بهعنوان تأیید روایات پیشین بهره برد. براساس آیات قرآن کریم، در سرای آخرت موجوداتی به عنوان شاهد بر اعمال حاضر میشوند؛[۵۰] چنانکه قرآن کریم میفرماید: ﴿يَوْمَ يَقُومُ الأَشْهَادُ﴾.[۵۱] از برخی آیات و نیز روایات معتبری که در تفسير آنها وارد شده است، چنين برمیآید که یکی از شئون امامان(ع) ما در آخرت، شاهد بودن ایشان است. برای نمونه، در قرآن کریم چنین آمده است: ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا﴾.[۵۲] امام باقر(ع) در روایتی صحیح در تفسیر آیه یادشده فرمودند: «نَحْنُ الْأُمَّةُ الْوَسَطُ وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ».[۵۳] روایات پرشمار دیگری نیز با سندهای مختلف، همین مضمون را تأیید کردهاند؛[۵۴] چنانکه ابوبصیر در روایتی، همین مضمون را از امام صادق(ع) نقل کرده است.[۵۵] برید عجلی نیز در روایتی صحیح از امام صادق(ع) درباره آیه یادشده میپرسد. امام(ع) با تأكيد بر شاهد بودن امامان(ع) این مطلب را بیان کردند که رسول خدا(ص) نیز شاهد بر آنها هستند و هر کس امامان را تصدیق یا تکذیب کند، ایشان نیز روز قیامت او را تصدیق یا تکذیب میکنند.[۵۶] آیه دیگری که در همین راستا میتواند وجود این شأن را برای امامان(ع) اثبات کند، آيه ﴿فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاء شَهِيدًا﴾[۵۷] است. امامان(ع) در تفسیر این آیه، خود را به عنوان شاهد اعمال بندگان بهشمار آوردهاند؛ چنانکه سماعة در روایتی موثق از امام صادق(ع) نقل میکند که ایشان با اختصاص پیام این آیه به امت اسلام، این شأن را برای امامان(ع) یادآور شدند.[۵۸] افزون بر آن، در روایاتی نیز بهطور مستقل این شأن برای امامان(ع) بیان شده؛ چنانکه سلیم بن قیس هلالی در روایتی صحیح این آموزه را از امام علی(ع) نقل کرده است.[۵۹] ظاهر روایات یادشده بر شاهد بودن امامان(ع) دلالتی روشن دارد، با وجود این، چیستی این شهادت، گستره آن و سرانجامْ ارتباط آن با مقام امامت سخنی دیگر است که تأمل بیشتری میطلبد. به دیگر سخن، اولاً، مقصود از شهادت امام چیست؟ ثانياً، شهادت امام بر چه چیزی است؟ آیا بر اعمال انسان شهادت میدهد یا شهادت در اموری دیگر است؟ آیا شهادت او تنها نسبت به امت خود است یا آنکه او بر رفتار تمام انسانها و نیز دیگر امور شاهد است؟ و ثالثاً، مقام شهادت با مقام امامت چه ارتباطی دارد؟ درباره پرسش اول باید دانست که این پرسش تنها درباره امام و شهادت او نیست؛ بلکه میتوان آن را درباره شهادت پیامبران و فرشتگان نیز جاری دانست. در نگاه عرفی، شهادت مقولهای است که با مسئله علم ارتباطی تنگاتنگ دارد؛ بدین معنا که شهادت نیازمند علم، آن هم علم از راه مشاهده و دیدن است؛ بنابراین کسی میتواند بر عمل کسی شهادت بدهد که شاهد انجام آن عمل باشد. ازاینروست که خداوند متعال که خودْ شاهد و ناظر علىالاطلاق است، بر همه اعمال انسانها گواه است: ﴿أَنتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ﴾.[۶۰] همچنین اعضای انسان اگر میتوانند شهادت دهند نیز از همین باب است.[۶۱] بههمینسان اگر پیامبر و امام(ع) میتوانند بر چیزی شهادت دهند، بدین معناست که آن را دیده، بِدان علم دارند؛ در غیر این صورت شهادت ایشان معنادار نخواهد بود و این حقیقت نشان از علم فراوان آن حضرات دارد. پرسش دوم درباره گستره شهادت امام بود. چنانکه گفته شد، پرسش اینجاست که آیا شهادت امام بر اعمال انسانهاست یا در اموری دیگر است؟ آیا شهادت او تنها درباره مردم عصر خود است یا آنکه او شاهد بر رفتار تمام انسانها و نیز دیگر امور است؟ نکته آغازین در پاسخ به پرسش یادشده آن است که مطابق برخی روایات، هر امامی بر امت دوره خود شاهد است.[۶۲] البته این امر با آنکه امام(ع) بتواند بر تمام امتها شهادت بدهد، منافاتی ندارد. نکته دوم آنکه در نگاه نخست چنین به نظر میرسد که شهادت امام، شهادت بر اعمال انسانهاست و این شهادت، همچون شهادت فرشتگان یا اعضای انسانی است. در این صورت، چنین مقامی نشانگر گستره فراوان علم امام است که نسبت به اعمال انسانها شهودی عینی دارد. البته در روایات، سخنی از آنکه امام بر تمام اعمال انسانها شهادت میدهند، نیست و تنها از اصل شهادت حکایت میکنند که چنین امری با شهادت کلی یا جزئی هردو سازگار است. نکته دیگر آنکه با وجود شاهدانی همچون فرشتگان (بهویژه فرشتگانی که همواره همراه انساناند) و نیز اعضای انسانی، آیا نیازی به شهادت امام(ع) احساس میشود؟ این نکات موجب میشود تا این احتمال به ذهن خطور کند که مقصود از شهادت امام(ع) بهطور خاص، شهادتی ویژه و متناسب با مقام امامت است که میتواند شهادت بر پذیرش یا عدم پذیرش ولایت و امامت امامان معصوم(ع) باشد. به دیگر سخن، امامان(ع) که صاحب منصب امامتاند، بر پذیرش یا عدم پذیرش امامت و ولایت خود از سوی مردم شهادت میدهند. در تأیید انگاره یادشده میتوان به صحيحه برید عجلی از امام صادق(ع) اشاره کرد. امام(ع) با بیان آنکه امامان، شاهدان الهی بر مردم، و حجتهای خدا در زمین هستند، فرمودند: «...ما شاهدان بر مردم هستیم؛ پس هرکس تصدیق کند، در قیامت او را تصدیق میکنیم و هرکس تکذیب کند، در قیامت او را تکذیب میکنیم»[۶۳]. در این روایت، مسئله شاهد بودن و حجت بودن، توأمان بیان میشود که میتواند این برداشت را تقویت کند که مقصود از تصدیق، تصديق به حجت بودن امامان(ع) است. انگارۀ یادشده بهخوبی ارتباط میان امامت و شهادت را به تصویر میکشد. اگرچه احتمال نخست (شهادت بر اعمال انسانها) نیز نمیتواند باطل دانسته شود و اساساً احتمال نخست، بهطور کلی تمام اعمال و عقاید، از جمله مسئله ولایت را دربرمیگیرد»[۶۴]. |
۴. آقای حسینی؛ |
---|
آقایسید مجتبی حسینی در کتاب «مقامات اولیاء» در اینباره گفته است:
««وَ شُهَدَاءَ عَلَى خَلْقِهِ» شهدا جمع شهید بر وزن فعیل است. فعيل در لغت عرب، هم به معنی فاعل و هم به معنی مفعول است. شهید اگر به معنای فاعل باشد، شاهد و اگر به معنای مفعول باشد، مشهود است. در لسان قرآن، شهید در معنای مشهور و مصطلح کسی که در راه خدا کشته میشود، نیامده است. شهید به معنای شاهد است. شهود این دنیا: اهل بیت(ع) دوری و نزدیکی ندارند و شاهد بودن ائمه(ع) به معنای حضور داشتن در صحنه است. این شهود، شهود افعال و شهود قلبی را شامل میشود. فرمودند: ما افراد را به حقیقت ایمان و نفاقشان میبینیم. خدا میفرماید: ﴿وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ﴾[۶۵] همین حالا هم پیغمبر(ص) میبینند. در روایت آمده است که به امام عرض شد: هر پنجشنبه اعمال مؤمنین به پیغمبر عرضه میشود؟ فرمودند: اعمال هر روز صبح عرضه میشود و ایشان هر روز صبحاعمال را میبینند. روایت است که نوح(ع) در پیشگاه خدا حاضر میشود. خدا میفرماید: وظایف خود را به انجام رساندی؟ میگوید: آری. خداوند میفرماید: شاهدت کیست؟ نوح میگوید: شاهدم رسولالله(ص) است. خدا از پیامبر(ص) میخواهد که شهادت دهند. پیامبر(ص) جعفر و حمزه را برای شهادت میفرستند. آیه: ﴿وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ﴾[۶۶] دلالت بر شهادت پیامبر(ص) و علی(ع) دارد. شاهد پیغمبر(ص) و مَشْهُود امیرالمؤمنین(ع) است. این تعبیر که ائمه(ع) شهود دارند، به این معنی است که در تمام ارکان خلقت حضور دارند. شخصی به نیت دیدار امام صادق(ع) به مدینه رفت و اتفاقاً گناهی از او سر زده بود. وقتی به خدمت ایشان رسید. امام فرمودند: «يَا أَبَا كَهْمَشٍ، تُبْ إِلَى اللَّهِ مِمَّا صَنَعْتَ الْبَارِحَة»[۶۷] از کاری که دیروز کردی توبه کن. یکی از اصحاب به خدمت امام صادق(ع) آمد و متوجه شد که حضرت طور دیگری با او رفتار میکنند. علت را جویا شد. امام(ع) فرمودند: چرا طهارت نداری؟ شهود امام از این روایات کاملاً آشکار میشود. روز قیامت حجتی بر کسی نیست، چون شاهدان با حضور دیدهاند. فقط ائمه(ع) شاهد نیستند. کسانی هم که دست در دست ائمه(ع) دارند و از منبع وجود آنان بهرهمندند قادر به دریافت هستند. ائمه(ع) منحصر به فردند، اما به بسیاری از مؤمنین، مقام شهادت را افاضه میکنند. «شُهَدَاءَ عَلَى خَلْقِه» چه کسانی هستند؟ این عبارت به امامان(ع) -کسانی که از کنه اخبار اطلاع دارند- برمیگردد؛ لذا در ذیل آیه ﴿كَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ...﴾[۶۸] فرمودند: منظور این آیه ما اهلبیت(ع) هستیم و برخی شیعیان ما. آیه میفرماید خدا ائمه(ع) را وسط قرار داده است. رسول(ص) شهید بر ائمه(ع) و ائمه(ع)، شهید بر مردم هستند. شهید در روز قیامت شهادت میدهد. کسی که در دنیا عادل نبوده است، نمیتواند در روز قیامت شاهد باشد،؛ چراکه خدا در قیامت شهادتش را قبول نمیکند. کسی که شاهد و در مقام شهادت است باید در همه جا حضور داشته باشد. مادی بودن این حضور، متصور نیست، بلکه ورای این عالم، عالم بسيطی وجود دارد که چهره اصلی تمام این عالم، به صورت متکثر و متعدد در آن وجود دارد. کسی که به آن عالم دسترسی داشته باشد، در تمام جزئیات این عالم حضور دارد. عشق به حسین(ع): قلبهایی هست که به نام مبارک حسین(ع) حساسیت دارد. «مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ الْخَيْرَ قَذَفَ فِي قَلْبِهِ حُبَّ الْحُسَيْنِ»[۶۹] محبت او در دلها آتش میاندازد. قلبی که منور به نور و گرمای امام حسین(ع) است در آتش نمیسوزد،؛ چراکه خود، در آتش گرمتری سوخته است. این قلب برای حیات توحیدی آمادهتر است. همه عالم شعاعهای واحد با یک منبع نور متمرکز را در مبدأ دیدهاند و از این شعاعها به یگانگی خدا پی بردهاند؛ لذا فرمودند: «فَبِهِمْ مَلَأَت سَمَاءَكَ وَ أَرْضَكَ حَتَّى ظَهَرَ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ»[۷۰] دلالت بر این دارد که با حضور و وجود این نورها در ارکان آسمان و زمین، مشخص میشود که خدایی جز الله نیست. پس ارکان توحید و شهدا بر خلق، ویژگی مشترکی دارند و آن حضور و تسلط بر قلب است»[۷۱]. ««وَ شُهَدَاءُ دَارِ الْفَنَاءِ» شهدا جمع شهید و از معانی آن، شاهد ماجراست. ائمه(ع) در دنیا شاهد حوادث و اعمال هستند و در دنیای باقی شفیعند. به این معنا، تمام کسانی که در حال سلوک هستند، محاط در این سبیل هستند و رابطهشان، رابطه محاط و محیط و رابطه بخشی از یک رودخانه است. این رودخانه، هم خودش سبیل است و هم برای کسانی که از بالا نگاه میکنند، راهی را مشخص کرده است. قطره آبی که در دل رودخانه است، هم مسیر و هم سبیلش رودخانه است و هم خودش جزئی از رودخانه است. قطره، راهنمایی نمیخواهد،؛ چراکه به عنوان یک قطره آب در رودخانه، مسیرش تا انتها معلوم است. کار اندیشمندان و دانشمندان معارف اهلبیت(ع)، نجات افراد از پراکندگیها و هدایت به سبیل است. آنها رودهای کوچک هستند که همه ارزش و عظمتشان به این است که دیگران را به رودخانه اصلی وصل کنند. تمام شیعیان اول قطره هستند، بعد تبدیل به جویبار، رود کوچک و بعد رود بزرگ میشوند و در نهایت به رودخانه اصلی میریزند؛ آن رودخانه اصلی، وجود مقدس امیرالمؤمنين(ع) است. پیامبر برای راهنمایی مردم آمدند: ﴿...وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾[۷۲]. روایت است «إِنَّكَ لَتَهْدِي إِلىٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِيمٍ قَالَ إِلَى وَلاَيَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ»[۷۳] یعنی پیامبر(ص) همچون یک طراح بزرگ باید رودها را درست تنظیم کنند و او را آموزش دهند که به رودخانه اصلی بریزند. رودخانه اصلی به دریای حقیقی متصل خواهد شد. شاهد و شهید و مشهود: شیعه، قطرات این رود و این سبيل است؛ به عبارت دیگر، شیعه محاط در ائمه(ع) است. اشاره معصوم(ع)، اشاره یک محیط به محاط است؛ بنابراین این فراز از زیارت میفرماید ائمه(ع) شهید دار فانی[۷۴] هستند. شهید، به معنای شاهد است. به مفهومی که در فارسی اصطلاحاً شهید میگویند، در روایات «مستشهد» گفته میشود. در عربی لغت شهید در جایی به کار میرود که فرد در موقعیت و مقامی است که همه را میبیند و همه هم او را میبینند. شهید، چون باب فعيل است، هم برای فاعل و هم برای مفعول استفاده میشود؛ یعنی هم معنای شاهد دارد و هم معنای مشهود. شهید به این معنا، وجود مقدس امیرالمؤمنین(ع) و ائمه معصومین(ع) است که همه را میبینند و همه هم ایشان را میبینند. هر امامی در زمان خود، شاهد اوضاع اهل زمان بودهاند. در این زمینه، مثال بیشمار است. یک شب حضرت صادق(ع) به مفضل فرمودند: فردا صبح با دفتر و کتابهایت نزد من بیا تا با هم صحبت کنیم. مفضل فردا صبح میآید. حضرت میفرمایند: «يَا مُفَضَّلُ كَأَنِّي بِكَ وَ قَدْ طَالَتْ عَلَيْكَ هَذِهِ اللَّيْلَةُ اِنْتِظَاراً لِمَا وَعَدْتُكَ»[۷۵] من تمام دیشب با تو بودم و میدانم که شبت در این انتظار، طولانی شد. امامان(ع)، شهدای دار الفنا هستند؛ یعنی ایشان بر اعمال امت و پیامبر(ص) بر اعمال ایشان شاهد هستند. ضمن اینکه پیامبر(ص) شاهد اعمال همه انبیای پیشین(ع) هم بودهاند. ائمه(ع) شاهدان دنیای فانی هستند؛ یعنی این دنیا و همه را میبینند: ﴿وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ﴾[۷۶] چشمی پشت سر همه و مواظب ماست. امام زمان(ع)، هم مراقب ما هستند و هم برای ما دعا و استغفار میکنند. ابوحمزه میگوید: خدایا! اگر اعمالی که تو از من دیدی، دیگری میدید، هرگز انجام نمیدادم. نه به این دلیل که تو از همه پایینتر یا بیارزشتری، به این دلیل که به خاطر اینکه تو خطا را میپوشانی و گناه را میبخشی. «فَلَوِ اِطَّلَعَ الْيَوْمَ عَلَى ذَنْبِي غَيْرُكَ مَا فَعَلْتُهُ وَ لَوْ خِفْتُ تَعْجِيلَ الْعُقُوبَةِ لاَجْتَنَبْتُهُ لاَ لِأَنَّكَ أَهْوَنُ النَّاظِرِينَ إِلَيَّ وَ أَخَفُّ الْمُطَّلِعِينَ عَلَيَّ بَلْ لِأَنَّكَ يَا رَبِّ خَيْرُ السَّاتِرِينَ وَ أَحْلَمُ الْأَحْلَمِينَ [وَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ] وَ أَكْرَمُ الْأَكْرَمِينَ سَتَّارُ الْعُيُوبِ غَفَّارُ الذُّنُوبِ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ»[۷۷] اگر قرار شود در روز قیامت، خداوند عادلانه رفتار کند و میزان الاعمال امیرالمؤمنین(ع) باشند، هر که در سبيل الله بود، عملش را حساب و کتاب میکنند و اگر نبود، اعمالش باطل است»[۷۸]. |
پرسشهای وابسته
- مقام نور الهی به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام واسطه فیض الهی به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام باب الله به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام عین الله به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام وعد الله به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام سبیل الله به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام صاحب الزمان به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام میثاق الله به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام اجتباء به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام اختیار به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام اصطفاء به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام امین الله به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام برهان الهی به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام تأیید الهی به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام طهارت به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام ولی نعمت به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام امانت الهی به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام خلافت الهی به چه معناست؟ (پرسش):
- مقام انسان کامل به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام حجت الهی به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام اعراف به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام میزان به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام صراط الهی به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام قسمت کننده بهشت و جهنم به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام شفاعت به چه معناست؟ (پرسش)
- مقام تزویج کننده بهشتیان به چه معناست؟ (پرسش)
پانویس
- ↑ «و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم تا گواه بر مردم باشید»؛ سوره بقره، آیه ۱۴۳.
- ↑ الکافی: ۱ / ۱۹۰، حدیث ۲، بحار الأنوار: ۱۶ / ۳۵۷، حدیث ۴۸.
- ↑ بصائر الدرجات: ۶۱، باب ۲ از جزء ۲.
- ↑ همان: ۸۱، حدیث ۴، بحار الأنوار: ۲۶ / ۲۴۷، حدیث ۱۵.
- ↑ الکافی: ۱ / ۱۹۰ و ۱۹۱، حدیثهای ۱ – ۵.
- ↑ همان: ۱ / ۲۱۹ و ۲۲۰، حدیثهای ۱ – ۶.
- ↑ بطائر الدرجات: ۲۴۲ – ۲۵۰.
- ↑ عیون أخبار الرّضا(ع): ۲ / ۱۹۳، حدیث ۲، الخصال: ۵۲۸، بحار الأنوار: ۲۵ / ۱۱۷، حدیث ۲.
- ↑ السرائر: ۳ / ۵۷۵ و ۵۷۶، بحار الأنوار: ۲۷ / ۴۶، حدیث ۷.
- ↑ ر.ک: حسینی میلانی، سید علی، با پیشوایان هدایتگر، ج۲، ص۱۶۹-۱۷۱.
- ↑ از آنجا که در همین جلد، از صفحه ۲۵۶ - ۲۴۷ به تفصیل در این باره سخن گفتیم، اینجا فقط از گواهی معصومان(ع) سخن میگوییم.
- ↑ بدینگونه ما شما را یک امّت معتدل و میانه قرار دادیم تا شاهد مردم باشید و رسول خدا هم بر شما شاهد باشد؛ سوره بقره، آیه: ۱۴۳.
- ↑ «نَزَلَتْ فِي أُمَّةِ مُحَمَّدٍ(ص) خَاصَّةً فِي كُلِ قَرْنٍ مِنْهُمْ إِمَامٌ مِنَّا شَاهِدٌ عَلَيْهِمْ وَ مُحَمَّدٌ(ص) شَاهِدٌ عَلَيْنَا»؛ اصول کافی، ج۱، ص۱۹۰، ح۱.
- ↑ تفسیر صافی، ج۱، ص۱۹۷ (ذیل آیه ۱۴۳ از سوره بقره).
- ↑ خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم ج۲؛ ص۵۲۵.
- ↑ حال آنان چگونه است آن روزی که از هر امّتی شاهد و گواهی بر اعمالشان میآوریم و تو را نیز بر آنان گواه خواهیم آورد؛ سوره نساء، آیه: ۴۱.
- ↑ تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۴۸۲ – ۴۸۱؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۶۹.
- ↑ بگو: عمل کنید که خداوند و رسولش و مؤمنان به زودی اعمالتان را میبینند و به زودی به سوی کسی باز میگردید که پنهان و آشکار را میداند و شما را به آنچه عمل میکردید، خبر میدهد؛ سوره توبه، آیه: ۱۰۵.
- ↑ «هُمُ الْأَئِمَّةُ»؛ اصول کافی، ج۱، ص۲۱۹، ح۲.
- ↑ «وَ اللَّهِ إِنَ أَعْمَالَكُمْ لَتُعْرَضُ عَلَيَ فِي كُلِ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ».
- ↑ «أما تقرأ كتاب اللّه عزّ و جلّ: ﴿ وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ﴾ ؟ قال: هو و اللّه عليّ ابن أبي طالب(ع)»؛ اصول کافی، ج۱، ص۲۱۹، ح۴.
- ↑ «نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ... وَ نَحْنُ الشُّهَدَاءُ عَلَى النَّاسِ»؛ اصول کافی، ج۱، ص۱۹۰و ۱۹۱، ح۲ و ح۴.
- ↑ «تُعْرَضُ الْأَعْمَالُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ(ص) أَعْمَالُ الْعِبَادِ كُلَّ صَبَاحٍ أَبْرَارُهَا وَ فُجَّارُهَا فَاحْذَرُوهَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى ﴿ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ﴾ وَ سَكَت»؛ اصول کافی، ج۱، ص۲۱۹، ح۱.
- ↑ «أن الأعمال تعرض على نبيكم كل عشية خميس، فليستحي أحدكم أن يعرض على نبيه العمل القبيح»؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۵۸.
- ↑ اصول کافی، ج۱، ص۲۱۹، ح ۳.
- ↑ ﴿إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ﴾؛ سوره حج، آیه: ۱۷.
- ↑ ﴿وَجَاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ﴾؛ سوره ق، آیه:۲۱.
- ↑ ﴿يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها﴾؛ سوره زلزال، آیه:۴.
- ↑ در حدیث نقل شده است که: هر روزِ جدید، به انسان خطاب میکند: «أَنَا يَوْمٌ جَدِيدٌ وَ أَنَا عَلَيْكَ شَهِيدٌ... أَشْهَدْ لَكَ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَة»؛ تفسیر نورالثقلین، ج۵، ص۱۱۲.
- ↑ ﴿تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم﴾؛ سوره نور، آیه:۲۴.
- ↑ خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم ج۲؛ ص۲۴۷.
- ↑ المنجد – شهد.
- ↑ اصول کافی، کتاب الحجّة، باب مولد النّبی(ص) حدیث ۵.
- ↑ بحار الانوار ۲۶ / ۱۳۳.
- ↑ فدای شما شوم، قدر و منزلت و جایگاه و مقام امام(ع) چیست؟
- ↑ همان، ۱۳۵.
- ↑ بحار الانوار ۲۶ / ۱۱۹.
- ↑ «و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید»؛ سوره توبه، آیه ۱۰۵.
- ↑ همان ۲۳ / ۳۵۳.
- ↑ تفسیر عیّاشی ۲ / ۱۰۹.
- ↑ بحار الانوار ۲۳ / ۳۴۷.
- ↑ ر.ک: بحرینی، سید مجتبی، جامعه در حرم، ص۳۵۸-۳۶۲.
- ↑ اصول کافی، کتاب الحجّة، باب أنّ الائمّة شهداء الله علی خلقه حدیث ۱.
- ↑ کفایة الاثر ۲۲۷.
- ↑ بحار الانوار ۲۷ / ۲۱۷.
- ↑ ر.ک: بحرینی، سید مجتبی، جامعه در حرم؛ ص۴۵۰.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۶۲. روایتی به همین مضمون از امام کاظم(ع) نیز نقل شده است (ر.ک: فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات الكوفی، ص۵۵۲).
- ↑ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لايحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۲.
- ↑ محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۴۲۸.
- ↑ برای آشنایی با شاهدان روز قیامت، ر.ک: عبدالله جوادی آملی، معاد در قرآن، ج۴، ص۴۱۱-۴۲۱؛ حبيب الله طاهری، سیری در جهان پس از مرگ، ص۴۰۹-۴۱۷.
- ↑ «روزی که گواهان بهپا میخیزند» (غافر، ۵۱).
- ↑ «همچنین شما را امت میانهای قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر نیز بر شما گواه است» (بقره، ۱۴۳).
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۱؛ محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۶۳.
- ↑ همو، بصائر الدرجات، ص۶۲، ۸۲ و ۸۳؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسير العیاشی، ج۱، ص۶۲ و ۶۳.
- ↑ محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۸۳.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۰. گفتنی است برخی مفسران بهطور کلی معنای عرفی شهادت در این آیه را برنتافته، بر آن شدهاند که اساساً مراد از شهادت پیامبر، معنای عرفی آن نیست؛ بلکه بدین معناست که چون پیامبر کاملترین انسانهاست، رفتار او میزان سنجش رفتار دیگر انسانهاست (محمد رشیدرضا، تفسير المنار، ج۲، ص۴ و ۵). برخی دیگر از مفسران اهل سنت نیز با نقل برخی روایات یادشده، دیدگاه شیعه مبنی بر انحصار شاهدان در آیه ۱۴۳ سوره بقره را بهشدت رد کردهاند (سید محمود آلوسی، روح المعانی فی تفسير القرآن العظيم والسبع المثانی، ج۱، ص۴۰۴). در سوی مقابل، برخی مفسران معاصر شیعی بدون استفاده از روایات یادشده، مقصود از شاهدان در آیه را تنها بر امامان معصوم(ع) قابل صدق دانستهاند (سید محمد حسین طباطبایی، الميزان فی تفسير القرآن، ج۱، ص۳۱۹-۳۲۳؛ عبدالله جوادی آملی، تسنیم، ج۷، ص۳۲۷-۳۳۱). ازآنجاکه نقد و بررسی دیدگاههای یادشده در روند این تحقیق تأثیری ندارد، خوانندگان را به منابع یادشده ارجاع میدهیم.
- ↑ «حال آنها چگونه است آن روزی که از هر امتی، شاهد و گواهی میآوریم، و تو را نیز بر آنان گواه خواهیم آورد» (نساء، ۴۱).
- ↑ «نَزَلَتْ فِي أُمَّةِ مُحَمَّدٍ(ص) خَاصَّةً فِي كُلِّ قَرْنٍ مِنْهُمْ إِمَامٌ مِنَّا شَاهِدٌ عَلَيْهِمْ وَ مُحَمَّدٌ(ص) شَاهِدٌ عَلَيْنَا»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۰.
- ↑ همان، ص۱۹۱.
- ↑ مائده (۵)، ۱۱۷.
- ↑ ﴿يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾ (نور، ۲۴).
- ↑ «...فِي كُلِّ قَرْنٍ مِنْهُمْ إِمَامٌ مِنَّا شَاهِدٌ عَلَيْهِمْ وَ مُحَمَّدٌ(ص) شَاهِدٌ عَلَيْنَا» (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۰).
- ↑ «نَحْنُ الشُّهَدَاءُ عَلَى النَّاسِ فَمَنْ صَدَّقَ صَدَّقْنَاهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ مَنْ كَذَّبَ كَذَّبْنَاهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» (همان).
- ↑ ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت.
- ↑ «و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید»؛ سوره توبه، آیه ۱۰۵.
- ↑ «شاهد و مشهود»؛ سوره بروج، آیه ۳.
- ↑ عيون المعجزات، ص۸۷
- ↑ «و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم تا گواه بر مردم باشید»؛ سوره بقره، آیه ۱۴۳.
- ↑ «اگر خدا بخواهد به کسی خیر برساند، محبت امام حسین(ع) را در دلش میاندازد»؛ کامل الزیارات، ص۱۴۲
- ↑ «با اهلبیت(ع) فضای عالم را پر کردی تا مشخص شود که خدایی جز تو نیست»؛ اقبال الاعمال، ج ۲، ص۶۴۶
- ↑ ر.ک: حسینی، سید مجتبی، مقامات اولیاء ج۲؛ ص۷۰.
- ↑ «و بیگمان تو، به راهی راست راهنمایی میکنی»؛ سوره شورا، آیه ۵۲
- ↑ بحارالانوار، ج ۲۴، ص۲۵
- ↑ این دنیا را دار فانی و دنیای دیگر را دار باقی میگویند.
- ↑ توحید مفضل، ص۴۴
- ↑ «و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید»؛ سوره توبه، آیه ۱۰۵.
- ↑ اقبال الاعمال، ج ۱، ص۶۹
- ↑ حسینی، سید مجتبی، مقامات اولیاء ج۲؛ ص۲۶۸.